SMART Goals to Improve Your English Learning

Hi, I’m Oli.

سلام من اولی هستم

Welcome to Oxford Online English!

به آکسفورد آنلاین انگلیسی خوش آمدید!

In this lesson, you’re going to learn about setting goals for yourself in your English

در این درس، شما می خواهید در مورد تعیین اهداف برای خود در

studies, and how it can help you to learn English faster.

مطالعات انگلیسی و اینکه چگونه می تواند به شما در یادگیری سریعتر زبان انگلیسی کمک کند، بیاموزید .

Setting goals?

تعیین اهداف؟

What’s that got to do with English?

چه ربطی به انگلیسی داره؟

Actually, it’s incredibly important.

در واقع، فوق العاده مهم است.

Mistakes with goal setting are a big reason why English learners don’t reach their goals.

اشتباهات در تعیین هدف دلیل بزرگی است که زبان آموزان انگلیسی به اهداف خود نمی رسند.

When we meet new students at OOE, the first thing we do is talk about goals and help students

وقتی با دانشجویان جدید در OOE ملاقات می کنیم، اولین کاری که انجام می دهیم این است که در مورد اهداف صحبت کنیم و به دانش آموزان کمک کنیم تا

set clear study targets.

اهداف مطالعه روشنی را تعیین کنند.

We often hear students say things like:

ما اغلب می شنویم که دانش آموزان جملاتی مانند:

“I want to be fluent in English.”

"من می خواهم به زبان انگلیسی مسلط باشم."

“I want to speak English like a native speaker.”

"من می خواهم مانند یک زبان مادری انگلیسی صحبت کنم."

“I want to speak without making pronunciation or grammar mistakes.”

"من می خواهم بدون اشتباه تلفظ یا دستور زبان صحبت کنم."

Here’s the thing: these goals are no good.

نکته اینجاست: این اهداف خوب نیستند.

If you say things like this, you’ll create problems for yourself.

اگه اینجوری حرف بزنی برای خودت مشکل درست میکنی

Let’s think about why that is.

بیایید به این فکر کنیم که چرا اینطور است.

Firstly, these goals are too big, and too unclear.

اولاً، این اهداف بسیار بزرگ و بسیار نامشخص هستند.

What does ‘fluent’ mean?

"روشن" به چه معناست؟

How will you know when you’re fluent in English?

چگونه متوجه می شوید که به زبان انگلیسی مسلط هستید ؟

Ask ten different people what ‘fluent’ means, and you’ll get ten different answers.

از ده نفر مختلف بپرسید که «مسلط» به چه معناست، ده پاسخ متفاوت دریافت خواهید کرد.

Because you have this goal which is huge and unclear, you don’t know where to start.

از آنجایی که شما این هدف را دارید که بزرگ و نامشخص است، نمی دانید از کجا شروع کنید.

You know you want to do something, but you don’t know what.

شما می دانید که می خواهید کاری انجام دهید، اما نمی دانید چه کاری.

Even if you do make some progress, you don’t feel like you’re getting closer to what

حتی اگر کمی پیشرفت کنید، احساس نمی‌کنید به چیزی

you want.

که می‌خواهید نزدیک‌تر می‌شوید.

Then, you feel discouraged.

سپس، احساس دلسردی می کنید.

“Why can’t I learn English?”

"چرا نمی توانم انگلیسی یاد بگیرم؟"

“Why is my English still so bad?”

"چرا انگلیسی من هنوز اینقدر بد است؟"

“Why am I spending all this time studying if my English isn’t getting better?”

"چرا این همه زمان را صرف مطالعه می کنم اگر انگلیسی من بهتر نمی شود؟"

At this point, many people give up.

در این مرحله، بسیاری از مردم تسلیم می شوند.

But, it doesn’t have to be like this.

اما، لازم نیست اینگونه باشد.

There’s a better way: SMART goal setting.

راه بهتری وجود دارد: تعیین هدف هوشمند.

SMART is an acronym; it stands for specific, measurable, achievable, relevant, timebound.

SMART مخفف است. مخفف عبارت خاص، قابل اندازه گیری، قابل دستیابی، مرتبط، محدود به زمان است.

To make progress in English, you need to think about your goals.

برای پیشرفت در زبان انگلیسی، باید به اهداف خود فکر کنید.

In this lesson, you’ll learn how to set SMART goals, and how this can help you to

در این درس، یاد خواهید گرفت که چگونه اهداف SMART را تعیین کنید، و چگونه این می تواند به شما در

learn English faster.

یادگیری سریعتر زبان انگلیسی کمک کند.

First, let’s look at SMART goals in more detail.

ابتدا، بیایید به اهداف SMART با جزئیات بیشتری نگاه کنیم .

The ‘s’ in SMART stands for ‘specific’.

"s" در SMART مخفف "specific" است.

Your goals need to be specific.

اهداف شما باید مشخص باشد.

“I want to speak English like a native” is not specific; “I want to be able to talk

"من می خواهم انگلیسی را مانند یک بومی صحبت کنم" مشخص نیست. "من می خواهم بتوانم

about everyday topics without hesitating”, is better.

بدون تردید در مورد موضوعات روزمره صحبت کنم " بهتر است.

“I want to improve my English grammar”—not specific enough.

"من می خواهم گرامر انگلیسی خود را بهبود بخشم" - به اندازه کافی مشخص نیست.

“I want to learn how to use past verb forms accurately” is better.

"من می خواهم یاد بگیرم که چگونه از افعال گذشته به طور دقیق استفاده کنم" بهتر است.

Sometimes, you might need to talk to a teacher or an expert to help you make your goals specific.

گاهی اوقات، ممکن است لازم باشد با یک معلم یا یک متخصص صحبت کنید تا به شما کمک کند اهداف خود را مشخص کنید.

Alternatively, you might need to do some research to set specific goals.

از طرف دیگر، ممکن است نیاز به انجام تحقیقاتی برای تعیین اهداف خاص داشته باشید.

‘M’ stands for ‘measurable’.

"M" مخفف "Measurable" است.

There needs to be a way you can check your progress.

باید راهی وجود داشته باشد که بتوانید پیشرفت خود را بررسی کنید .

So, here’s a better goal: “I want to be able to talk about five everyday topics for

بنابراین، در اینجا یک هدف بهتر وجود دارد: "من می خواهم بتوانم در مورد پنج موضوع روزمره برای

one minute without hesitating.”

یک دقیقه بدون تردید صحبت کنم."

‘A’ stands for ‘achievable’.

"A" مخفف "دست یافتنی" است.

Your goal shouldn’t be too easy, but it also shouldn’t be too hard.

هدف شما نباید خیلی آسان باشد، اما همچنین نباید خیلی سخت باشد.

If you say something like, “I want to speak perfect English,” that isn’t achievable.

اگر چیزی مانند "من می خواهم انگلیسی کامل صحبت کنم" را می گویید ، دست یافتنی نیست.

That doesn’t mean you can never do it, but it’s a goal which will take years—or decades—to

این بدان معنا نیست که هرگز نمی توانید آن را انجام دهید، اما این هدفی است که رسیدن به آن سال ها یا دهه ها طول می

reach.

کشد.

You need a goal you can achieve in a relatively short time period.

شما به هدفی نیاز دارید که بتوانید در مدت زمان نسبتاً کوتاهی به آن برسید.

So, if you have a bigger goal, like “I want to speak English fluently,” you need to

بنابراین، اگر هدف بزرگ‌تری دارید، مانند «من می‌خواهم به زبان انگلیسی روان صحبت کنم»، باید

break that goal into smaller, more achievable steps, like, “I want to be able to talk

آن هدف را به مراحل کوچک‌تر و قابل دست‌یابی‌تر تقسیم کنید ، مانند: «می‌خواهم بتوانم در

about five everyday topics for one minute without hesitating.”

مورد پنج موضوع روزمره به مدت یک دقیقه بدون صحبت کردن صحبت کنم. مردد.»

Next is ‘R’, which stands for ‘relevant’.

بعدی "R" است که مخفف "relevant" است.

This means that your English-learning goals need to connect with other parts of your life.

این بدان معنی است که اهداف یادگیری زبان انگلیسی شما باید با سایر بخش های زندگی شما ارتباط برقرار کند.

If you want to improve your pronunciation, think about why you need this.

اگر می خواهید تلفظ خود را بهبود ببخشید، به این فکر کنید که چرا به این نیاز دارید.

What will it help you to do?

چه کاری به شما کمک خواهد کرد؟ اگر تلفظ انگلیسی شما بهتر باشد

What will change in other areas of your life if your English pronunciation is better?

چه چیزی در سایر زمینه های زندگی شما تغییر خواهد کرد ؟

You need an answer to this, because it’s almost impossible to stay motivated if your

شما به پاسخی برای این موضوع نیاز دارید، زیرا اگر

studies don’t make a difference in other parts of your life.

مطالعات شما در سایر بخش‌های زندگی‌تان تفاوتی ایجاد نکند، داشتن انگیزه تقریبا غیرممکن است.

Finally, the ‘T’ stands for ‘timebound’.

در نهایت، "T" مخفف "timebound" است.

This means you need a time limit on your goal.

این به این معنی است که شما نیاز به محدودیت زمانی برای هدف خود دارید.

You need to set a date where you can say, “I did this!” or “I didn’t do this…”

شما باید تاریخی را تعیین کنید که در آن بتوانید بگویید "من این کار را کردم!" یا "من این کار را نکردم..."

Hopefully, because your goals are specific, achievable and relevant, you’ll be able

امیدواریم، چون اهداف شما مشخص، قابل دستیابی و مرتبط هستند،

to say, “I did this!” more often than not!

بتوانید بگویید: "من این کار را کردم!" بیشتر از نه!

So, let’s add a time limit to our goal: Now you know what SMART goals are.

بنابراین، اجازه دهید یک محدودیت زمانی به هدف خود اضافه کنیم: اکنون می دانید اهداف SMART چیست.

Let’s look at how you can set yourself SMART goals to improve different areas of your English.

بیایید ببینیم چگونه می‌توانید اهداف SMART را برای بهبود بخش‌های مختلف زبان انگلیسی خود تعیین کنید.

Do you want to improve your English speaking?

آیا می خواهید زبان انگلیسی خود را بهبود ببخشید؟

Of course you do!

البته که انجامش میدی!

Everyone we meet wants to speak English better.

هرکسی که ملاقات می کنیم می خواهد بهتر انگلیسی صحبت کند.

Here’s something we often hear from students:

در اینجا چیزی است که ما اغلب از دانش آموزان می شنویم:

“I want to express myself better.

"من می خواهم خودم را بهتر بیان کنم. وقتی انگلیسی صحبت می

I feel like I don’t have enough vocabulary when I speak English.”

کنم احساس می کنم واژگان کافی ندارم.»

Let’s make some SMART goals from this idea.

بیایید از این ایده چند هدف هوشمندانه بسازیم.

First of all, what do you want to talk about?

اول از همه، در مورد چه چیزی می خواهید صحبت کنید؟

Everyday topics, like your home, your family, or your hobbies?

موضوعات روزمره، مانند خانه، خانواده، یا سرگرمی های شما؟

Or, do you want to talk about more abstract or poetic, like history, psychology, or love?

یا می‌خواهید درباره‌ی انتزاعی‌تر یا شاعرانه‌تر صحبت کنید، مانند تاریخ، روان‌شناسی یا عشق؟

Choose something.

چیزی را انتخاب کنید.

Everyone’s different, so we can’t choose a topic for you, but choose one for yourself.

هر کس متفاوت است، بنابراین ما نمی توانیم موضوعی را برای شما انتخاب کنیم، اما یکی را برای خود انتخاب کنید.

Next, make your goal measurable.

در مرحله بعد، هدف خود را قابل اندازه گیری کنید.

Adding a time element is a good way to do this; for example:

افزودن عنصر زمان راه خوبی برای انجام این کار است . به عنوان مثال:

“I want to be able to talk about Van Gogh’s life and paintings in detail for three minutes

«من می‌خواهم بتوانم سه دقیقه در مورد زندگی و نقاشی‌های ون گوگ با جزئیات صحبت کنم،

without running out of words.”

بدون اینکه کلام تمام شود.»

Next, you need to ask yourself: is this achievable and relevant?

در مرحله بعد، باید از خود بپرسید: آیا این امر قابل دستیابی و مرتبط است؟

Is this realistic for you, and does it connect to other areas of your life?

آیا این برای شما واقع بینانه است و آیا به سایر بخش های زندگی شما ارتباط دارد؟

Looking at our example goal—talking about Van Gogh’s life and paintings—the answers

با نگاهی به هدف مثال ما - صحبت در مورد زندگی و نقاشی های ون گوگ -

will probably be ‘no’!

احتمالاً پاسخ ها "نه" خواهد بود!

That’s because it’s an example which we gave you.

این به این دلیل است که مثالی است که ما برای شما آوردیم.

But, when you make your own goals, you should ask yourself the same questions: is it realistic,

اما، زمانی که اهداف خود را تعیین می کنید، باید سوالات مشابهی را از خود بپرسید: آیا واقع بینانه است

and does it connect to other areas of your life?

و آیا به سایر بخش های زندگی شما مرتبط است؟

If you don’t do this, you’ll waste time working towards goals which are unrealistic

اگر این کار را انجام ندهید، وقت خود را برای رسیدن به اهداف غیر واقعی

or irrelevant.

یا نامربوط تلف خواهید کرد.

This will hurt your motivation.

این به انگیزه شما آسیب می زند.

Finally, you need to make your goal timebound; for example:

در نهایت، باید هدف خود را محدود به زمان کنید. به عنوان مثال:

“By the end of this month, I want to be able to talk about Van Gogh’s life and paintings

"تا پایان این ماه، من می خواهم بتوانم در مورد زندگی و نقاشی های ون گوگ به

in detail for three minutes without running out of words.”

مدت سه دقیقه با جزئیات صحبت کنم، بدون اینکه کلام تمام شود."

To reach your goal, you may need to set yourself additional, minor goals, such as:

برای رسیدن به هدفتان، ممکن است لازم باشد اهداف جزئی دیگری برای خود تعیین کنید ، مانند:

“By the end of this week, I will learn the English names of ten of Van Gogh’s paintings.”

"تا پایان این هفته، نام انگلیسی ده نقاشی ون گوگ را یاد خواهم گرفت."

“By the end of next week, I will be able to describe ‘Sunflowers’ in detail, without

"تا پایان هفته آینده، من می توانم "آفتابگردان" را با جزئیات توصیف کنم، بدون اینکه

forgetting any words.”

هیچ کلمه ای را فراموش کنم.

“By tomorrow, I will have read this English article about Van Gogh’s life, and I‘ll

"تا فردا، این مقاله انگلیسی را در مورد زندگی ون گوگ خواهم خواند و

underline twenty words and phrases to learn.”

زیر بیست کلمه و عبارت برای یادگیری خط می کشم."

In this way, a big, vague goal becomes specific, and you have clear steps which you can follow

به این ترتیب، یک هدف بزرگ و مبهم مشخص می شود و شما مراحل روشنی دارید که می توانید

to make progress and improve.

برای پیشرفت و پیشرفت دنبال کنید.

Let’s do another example to see how you can use SMART goals to improve your English

بیایید مثال دیگری انجام دهیم تا ببینیم چگونه می توانید از اهداف SMART برای بهبود تلفظ انگلیسی خود استفاده کنید

pronunciation.

.

Here’s something we often hear from students:

در اینجا چیزی است که ما اغلب از دانش آموزان می شنویم:

“I want to sound more natural when I speak English.”

"من می خواهم وقتی انگلیسی صحبت می کنم طبیعی تر به نظر برسم ."

Let’s see how you can take this goal and make it SMART.

بیایید ببینیم چگونه می‌توانید این هدف را دنبال کنید و آن را هوشمند کنید.

Especially with pronunciation and other linguistic knowledge, you might need some help to make

به خصوص در مورد تلفظ و سایر دانش های زبانی، ممکن است برای مشخص کردن هدف خود به کمک نیاز داشته باشید

your goal specific.

.

Often, when we teach people pronunciation, they need our help because they don’t really

اغلب، وقتی به مردم تلفظ می‌دهیم، به کمک ما نیاز دارند، زیرا واقعاً

know where to start.

نمی‌دانند از کجا شروع کنند.

If this is your situation, then you either need help from a teacher, or you need to do

اگر این وضعیت شماست، پس یا به کمک معلم نیاز دارید، یا باید

your own research.

خودتان تحقیق کنید.

You need to do something, because a goal like, “I want to sound more natural when I speak

شما باید کاری انجام دهید، زیرا هدفی مانند "من می خواهم وقتی انگلیسی صحبت می کنم طبیعی تر به نظر برسم

English,” isn’t enough.

" کافی نیست.

Let’s see how you could make this more specific:

بیایید ببینیم چگونه می‌توانید این موضوع را مشخص‌تر کنید:

“I want to improve my intonation and stress in English, so that I sound more natural.”

«من می‌خواهم لحن و استرس خود را در انگلیسی بهبود بخشم، به طوری که طبیعی‌تر به نظر برسم.»

Maybe, for you, this will be different.

شاید، برای شما، این متفاوت باشد.

Maybe you need to learn more about consonant sounds, or long versus short vowels, or syllable

شاید لازم باشد در مورد صداهای همخوان ، یا مصوت های بلند در مقابل کوتاه، یا

stress, or something else.

تاکید هجا یا چیز دیگری بیشتر بیاموزید.

Whatever your goal, you still need to make it measurable.

هدف شما هر چه باشد، باز هم باید آن را قابل اندازه گیری کنید.

This is more difficult with pronunciation goals, but you still need to try.

این با اهداف تلفظ دشوارتر است ، اما هنوز باید تلاش کنید.

You could add something like:

می‌توانید چیزی شبیه به این اضافه کنید:

“I want to study these five units from this pronunciation book on intonation and stress,

"من می‌خواهم این پنج واحد را از این کتاب تلفظ در مورد لحن و استرس مطالعه کنم

and practice with the audio until it feels easy.”

و با صدا تمرین کنم تا زمانی که احساس راحتی کنم."

Then, you need to ask yourself if your goal is achievable and relevant, like you do with

سپس، باید از خود بپرسید که آیا هدف شما قابل دستیابی و مرتبط است، مانند

every goal.

هر هدفی.

Finally, set a time limit:

در نهایت، یک محدودیت زمانی تعیین کنید:

“Within two weeks, I want to study these five units from this pronunciation book on

"در عرض دو هفته، می خواهم این پنج واحد را از این کتاب تلفظ در مورد

intonation and stress, and practice with the audio until it feels easy.”

لحن و استرس مطالعه کنم و با صدا تمرین کنم تا زمانی که احساس راحتی کنم."

Your time limits should always be as short as possible.

محدودیت های زمانی شما همیشه باید تا حد امکان کوتاه باشد.

Can you see why?

می توانید ببینید چرا؟

You know what happens if you have a deadline far in the future?

می دانید اگر در آینده مهلتی داشته باشید چه اتفاقی می افتد ؟

You won’t do anything until the deadline is close.

تا زمانی که ضرب الاجل به پایان نرسد، کاری انجام نخواهید داد .

You need to feel that you don’t have enough time, so that you start working towards your

باید احساس کنید که زمان کافی ندارید تا زودتر برای رسیدن به هدف خود کار کنید

goal sooner.

.

Let’s do one more example together, to see how SMART goals can help you to improve your

بیایید یک مثال دیگر را با هم انجام دهیم تا ببینیم اهداف SMART چگونه می توانند به شما در بهبود گرامر انگلیسی خود کمک کنند

English grammar.

.

Again, let’s start with something we often hear from students:

مجدداً، اجازه دهید با چیزی که اغلب از دانش‌آموزان می‌شنویم شروع کنیم:

“I want to be more accurate in English, and make fewer mistakes when I speak or write.”

"من می‌خواهم در زبان انگلیسی دقیق‌تر باشم و هنگام صحبت یا نوشتن اشتباهات کمتری انجام دهم."

What should I do first?

اول باید چیکار کنم؟

We hope you know the answer by now.

امیدواریم تا الان جواب را بدانید.

Hopefully, you’re thinking, “That goal needs to be more specific!”

امیدوارم، شما فکر می کنید، "این هدف باید دقیق تر باشد!"

So, you need to know: what mistakes do you make now?

بنابراین، باید بدانید: اکنون چه اشتباهاتی مرتکب می شوید؟

And, what exactly do you want to learn to improve your grammar?

و دقیقاً چه چیزی را می خواهید برای بهبود گرامر خود یاد بگیرید؟

Again, maybe you need some help at this point; you might need to find a teacher to show you

باز هم، شاید در این مرحله به کمک نیاز داشته باشید. ممکن است لازم باشد معلمی پیدا کنید تا به شما نشان

where you make mistakes, and what you need to study.

دهد کجا اشتباه می کنید و چه چیزی را باید مطالعه کنید.

Or, you can do your own research to find exactly what to focus on.

یا، می توانید تحقیقات خود را انجام دهید تا دقیقاً روی چه چیزی تمرکز کنید.

However you do it, you need to set a specific goal, like this:

هر طور که این کار را انجام دهید، باید یک هدف مشخص تعیین کنید ، مانند این:

“I want to understand the difference between the present perfect and the past simple.”

"من می خواهم تفاوت بین زمان حال کامل و گذشته ساده را درک کنم."

“I want to learn how to write complex sentences, using relative clauses, conjunctions, and

"من می خواهم یاد بگیرم که چگونه جملات پیچیده را با استفاده از جملات نسبی، حروف ربط و

adverbials.”

قید بنویسم."

“I want to make fewer mistakes with grammar I’ve known for years, like forgetting to

من می‌خواهم اشتباهات کمتری با دستور زبانی که سال‌ها می‌شناختم مرتکب شوم، مانند فراموش کردن

add ‘s’ to a verb in the 3rd person present simple.”

اضافه کردن «s» به یک فعل در 3 شخص حال ساده.»

Next, you need to make your goals measurable.

در مرحله بعد، باید اهداف خود را قابل اندازه گیری کنید.

The best way to do this is in writing.

بهترین راه برای این کار نوشتن است.

For example, if you write something for your teacher, and your teacher shows you ten mistakes

به عنوان مثال، اگر چیزی برای معلم خود بنویسید و معلم شما ده اشتباه را

with the present perfect and past simple, your goal could be:

با زمان حال کامل و گذشته ساده به شما نشان دهد، هدف شما می تواند این باشد:

“I want to write a 300-word essay with fewer than three mistakes involving the present

«می خواهم یک مقاله 300 کلمه ای با کمتر از سه اشتباه بنویسم که شامل حال

perfect and past simple verb tenses.”

کامل است. و زمان های فعل ساده گذشته.»

What’s next?

بعد چی؟

You should know the answer to this question, too!

شما هم باید جواب این سوال را بدانید !

Hopefully, you remember that you need to ask yourself if your goal is achievable and relevant.

امیدواریم به یاد داشته باشید که باید از خود بپرسید که آیا هدف شما قابل دستیابی و مرتبط است یا خیر.

These are questions that only you can answer!

اینها سوالاتی هستند که فقط شما می توانید به آنها پاسخ دهید!

Finally, set a time limit:

در نهایت، یک محدودیت زمانی تعیین کنید:

“By the end of next week, I want to write a 300-word essay with fewer than three mistakes

«تا پایان هفته آینده، می‌خواهم یک مقاله 300 کلمه‌ای با کمتر از سه اشتباه بنویسم

involving the present perfect and past simple verb tenses.”

که شامل زمان‌های فعلی کامل و گذشته ساده است .»

Again, you might need to set minor goals to help you reach your major goal; for example:

مجدداً، ممکن است لازم باشد برای رسیدن به هدف اصلی خود اهداف جزئی تعیین کنید. به عنوان مثال:

“Today, I will study this unit on the present perfect tense, and repeat the exercises until

"امروز، من این واحد را در زمان حال کامل مطالعه خواهم کرد و تمرینات را تکرار

I can get every answer correct.”

می کنم تا زمانی که بتوانم همه پاسخ های صحیح را دریافت کنم."

“Tomorrow, I’ll review the mistakes I made in the last three things I wrote, and

"فردا، اشتباهاتی را که در سه مورد آخری که نوشتم مرور می کنم و

make the mistakes into Quizlet cards, so that I can remember them.”

اشتباهات را در کارت های Quizlet قرار می دهم تا بتوانم آنها را به خاطر بسپارم."

This might seem like a lot of effort at the beginning, but it’s worth it.

ممکن است در ابتدا تلاش زیادی به نظر برسد ، اما ارزشش را دارد.

Once you get used to setting SMART goals, it’ll become more instinctive.

وقتی به تعیین اهداف SMART عادت کردید، غریزی‌تر می‌شود.

The clearer your goals, the more chance you’ll have to reach them and get what you want.

هرچه اهداف شما واضح تر باشد، شانس بیشتری برای رسیدن به آنها و رسیدن به آنچه می خواهید خواهید داشت.

If you get better at setting goals, you’ll feel a sense of progress.

اگر در تعیین اهداف بهتر شوید، احساس پیشرفت خواهید کرد.

This will give you motivation and confidence, which will make it easier to continue learning

این به شما انگیزه و اعتماد به نفس می دهد که ادامه یادگیری و پیشرفت را آسان تر می کند

and improving.

.

Now, we have a question for you: what’s your first SMART goal?

اکنون، ما یک سوال از شما داریم : اولین هدف SMART شما چیست؟

Share it in the comments, and tell us if you made it or not!

آن را در نظرات به اشتراک بگذارید و به ما بگویید که آیا آن را ساخته اید یا نه!

Remember that you can find many more of our free English lessons on our website: Oxford

به یاد داشته باشید که می توانید بسیاری از درس های رایگان انگلیسی ما را در وب سایت ما بیابید: Oxford

Online English dot com.

Online English dot com.

Thanks for watching!

ممنون از ملاحظه تان!

See you next time!

بعدا می بینمت!