20 British Slang Phrases and Expressions - English Vocabulary Lesson

Hi, my name’s Olivier.

سلام، اسم من اولیویه است.

Welcome to Oxford Online English.

به آکسفورد آنلاین انگلیسی خوش آمدید.

In this lesson, you can learn about British slang.

در این درس می توانید با زبان عامیانه انگلیسی آشنا شوید .

If I told you I was feeling knackered today, would you know I meant?

اگر به شما بگویم که امروز احساس ناامیدی می کنم، آیا می دانید که منظورم این بود؟

If I asked you to buy some bog roll on your way home, would you know what I wanted?

اگر از شما بخواهم در راه خانه، مقداری رول باتلاقی بخرید ، آیا می دانید چه می خواهم؟

Confused?

سردرگم؟

These are example of British slang, and they can be difficult for non-native speakers to

این‌ها نمونه‌هایی از زبان عامیانه بریتانیایی هستند و درک و استفاده صحیح از آنها برای افراد غیر بومی دشوار است

understand and use correctly.

.

But don’t worry, we’re going to help.

اما نگران نباشید، ما کمک خواهیم کرد.

Well, you’re going to help.

خوب، شما کمک خواهید کرد.

I’m from the US, and we don’t understand some British slang.

من اهل ایالات متحده هستم و برخی از عامیانه انگلیسی را نمی‌فهمیم.

Anyway, what is slang?

به هر حال زبان عامیانه چیست؟

Slang phrases can cover any topic, and are mostly used in informal contexts.

عبارات عامیانه می توانند هر موضوعی را پوشش دهند و بیشتر در زمینه های غیررسمی استفاده می شوند.

In this lesson, you’ll see dialogues with slang words and phrases connected to four

در این درس، دیالوگ هایی با کلمات و عبارات عامیانه مرتبط با چهار

different topics.

موضوع مختلف را مشاهده خواهید کرد.

Our first topic?

اولین موضوع ما؟

Food.

غذا.

At the start of the next section.

در ابتدای بخش بعدی

You’ll see a dialogue with four slang words and phrases.

شما یک دیالوگ با چهار کلمه و عبارت عامیانه خواهید دید .

Try to hear them and write them down as you listen!

سعی کنید آنها را بشنوید و در حین گوش دادن آنها را یادداشت کنید !

Hey, wanna get lunch?

هی میخوای ناهار بخوری؟

Yeah, I was starting to feel a little peckish.

آره، من کم کم داشتم احساس می کردم.

Did you have anywhere in mind?

جایی در نظر داشتی؟

I still don’t know what there is around here.

من هنوز نمی دانم اینجا چه چیزی وجود دارد.

Well, there’s a cafe around the corner, or we could splash out and go to that new

خب، یک کافه در گوشه گوشه است، یا می‌توانیم بیرون برویم و به آن

gastro pub.

میخانه جدید برویم.

It’s a bit pricier, but they do have really nice food.

کمی گرانتر است، اما آنها غذاهای بسیار خوبی دارند.

Shall we do the pub?

میخانه را بسازیم؟

Yeah, why not?

آره چرا که نه؟

I skipped breakfast, and I’m absolutely starving.

من صبحانه را حذف کردم و کاملاً گرسنه هستم.

I could murder a burger.

من می توانستم یک همبرگر را بکشم.

They do this burger with mint and feta cheese.

این برگر را با نعنا و پنیر فتا انجام می دهند.

It’s amazing!

این شگفت انگیز است!

It’s so good, I almost have to slow myself down and enjoy it, otherwise I just wolf it

خیلی خوب است، تقریباً باید سرعتم را کم کنم و از آن لذت ببرم، وگرنه فقط آن

down!

را کم می کنم!

Sounds like you need to get there fast.

به نظر می رسد باید سریع به آنجا برسید.

Ready to go now?

اکنون آماده رفتن هستید؟

Did you hear the slang words and phrases?

آیا کلمات و عبارات عامیانه را شنیده اید؟

The first two you heard were ‘peckish’ and ‘splash out’.

دو مورد اولی که شنیدید عبارت‌اند از « نفس‌آلود» و «اسپال بیرون».

What do you think they mean?

فکر می کنید منظورشان چیست؟

If you are ‘peckish’ you’re a little hungry, but not very hungry.

اگر شما «خلق» هستید، کمی گرسنه هستید، اما خیلی گرسنه نیستید.

Maybe you’re not hungry enough to eat a full meal, but you want a snack.

شاید به اندازه کافی گرسنه نباشید که یک وعده غذایی کامل بخورید، اما یک میان وعده می خواهید.

‘Splash out’ means to spend more on something than you usually would.

"Splash out" به معنای خرج کردن بیشتر از چیزی است که معمولاً انجام می دهید.

In the dialogue, we were choosing between a cheap cafe or a more expensive pub.

در دیالوگ، ما بین یک کافه ارزان یا یک میخانه گران تر انتخاب می کردیم.

In the end, we decided to splash out on a pub lunch.

در پایان، تصمیم گرفتیم که در یک ناهار میخانه برویم.

But, remember that this is not normal spending.

اما، به یاد داشته باشید که این خرج کردن عادی نیست.

You can’t splash out if you always spend that amount of money.

اگر همیشه آن مقدار پول را خرج کنید، نمی‌توانید پول خرج کنید.

The second two slang phrases were, ‘I could murder a …’ and ‘wolf it down’.

دو عبارت عامیانه دوم عبارت بودند از: "من می توانم یک ... را بکشم" و "گرگ آن را پایین بیاورم".

The full phrase in the dialogue was ‘I could murder a burger.’

عبارت کامل در دیالوگ این بود: «من می‌توانم همبرگر را بکشم.»

What do these mean?

اینها به چه معنا هستند؟

If you say ‘I could murder a burger’, it means you really, really want a burger

اگر بگویید "من می توانم یک همبرگر را بکشم" به این معنی است که شما واقعاً در حال حاضر یک همبرگر می خواهید

right now.

.

You can use it with other food and drink.

می توانید آن را با سایر غذاها و نوشیدنی ها استفاده کنید.

For example, you can say ‘I could murder a pint’, or ‘I could murder some chips

برای مثال، می‌توانید بگویید «من می‌توانم یک پیمانه را بکشم» یا «می‌توانم همین الان چند تراشه را بکشم

right now.’

».

What about ‘wolf it down’?

If you wolf something down, you eat it very fast.

اگر چیزی را گرگ کنید، آن را خیلی سریع می خورید .

Imagine how a wolf might eat a hamburger; it’s not going to eat slowly and politely!

تصور کنید که چگونه یک گرگ ممکن است یک همبرگر بخورد. قرار نیست آهسته و مودبانه غذا بخورد!

Next, let’s look at some slang phrases you can use to describe people and how they act.

در مرحله بعد، بیایید به برخی از عبارات عامیانه نگاه کنیم که می توانید برای توصیف افراد و نحوه عملکرد آنها استفاده کنید.

Hey, how was the party last week?

سلام مهمانی هفته قبل چطور بود؟

Did you have fun?

به شما خوش گذشت؟

It was OK for a while, but then things went downhill.

برای مدتی خوب بود، اما بعد همه چیز رو به پایین رفت.

Oh, what happened?

وای چی شد؟

You know John?

جان میشناسی؟

He brought this really smarmy guy with him.

او این مرد واقعاً باهوش را با خود آورد.

He was trying to hit on all the women, starting arguments, and generally being annoying.

او سعی می کرد به همه زن ها ضربه بزند، بحث و جدل را شروع کند و به طور کلی آزار دهنده باشد.

Anyway, I got stuck talking to him for ages.

به هر حال من چندین سال در صحبت کردن با او گیر کردم.

I think I heard about this from Paula.

فکر می کنم این را از پائولا شنیده ام.

Yes, what a horrible guy!

بله، چه پسر وحشتناکی!

Then finally Paula told him to leave and he threw a huge wobbly!

سپس بالاخره پائولا به او گفت که برود و او یک لرزش بزرگ پرتاب کرد!

He was shouting at everyone and being totally obnoxious.

او سر همه فریاد می زد و کاملاً نفرت انگیز بود.

It ruined the atmosphere.

فضا را خراب کرد.

I think I’d gone home by that point.

فکر می کنم تا آن لحظه به خانه رفته بودم.

He completely lost the plot.

او نقشه را کاملاً از دست داد.

Paula was pretty pissed off at John for bringing him.

پائولا از اینکه جان را آورده بود بسیار عصبانی بود.

Did you manage to talk to Paula at all?

اصلا موفق شدی با پائولا صحبت کنی؟

She’s such a nice person.

اون خیلی آدم خوبیه

I wanted you two to meet ‘cos I’m sure you’ll get along.

من می خواستم شما دو نفر با هم ملاقات کنید "چرا مطمئنم که با هم کنار می آیید."

I did a little, but only after everything had happened.

من کمی انجام دادم، اما فقط بعد از اینکه همه چیز اتفاق افتاد.

She was upset, so I guess she didn’t feel like talking much.

او ناراحت بود، بنابراین حدس می‌زنم حوصله حرف زدن نداشت.

That’s a shame.

خجالت آوره.

She’s normally so chatty!

او معمولاً خیلی پرحرف است!

I can imagine.

میتوانم تصور کنم.

She seemed full of beans earlier in the evening.

اوایل شب پر از لوبیا به نظر می رسید.

I like her; she’s one of those people who, if you’re in a bad mood, you talk to her

من او را دوست دارم؛ او از آن دسته افرادی است که اگر حال شما بد باشد، با او صحبت می کنید

and you feel better.

و احساس بهتری پیدا می کنید.

Yeah…

بله...

Hopefully next time I meet her it’ll be in better circumstances.

امیدوارم دفعه بعد که او را ملاقات کنم در شرایط بهتری باشد.

Again, there were four slang words and phrases in the dialogue.

باز هم چهار کلمه و عبارت عامیانه در دیالوگ وجود داشت.

Did you hear them?

آنها را شنیدی؟

Can you remember them now?

حالا می توانید آنها را به یاد بیاورید؟

These were the words and phrases you heard.

اینها کلمات و عباراتی بود که شنیدید.

What do they mean?

منظورشون چیه؟

Remember that you can always go back and repeat parts of the lesson.

به یاد داشته باشید که همیشه می توانید به عقب برگردید و بخش هایی از درس را تکرار کنید.

If you want, go back and listen to the dialogue again, and try to understand the words in

اگر می خواهید، برگردید و دوباره به دیالوگ گوش دهید و سعی کنید کلمات را در

context.

متن درک کنید.

‘Smarmy’ refers to somebody who is unpleasantly polite.

"Smarmy" به شخصی اشاره دارد که به طرز ناخوشایندی مودب است.

You can use it for someone who is polite and friendly, but in a fake, insincere way.

شما می توانید آن را برای کسی که مودب و دوستانه است، اما به روشی جعلی و غیر صادقانه استفاده کنید.

You can also use the word ‘slimy’ which has a similar meaning.

شما همچنین می توانید از کلمه "لزخی" استفاده کنید که معنای مشابهی دارد.

‘Lose the plot’ means to go crazy.

"از دست دادن طرح" به معنای دیوانه شدن است.

You might use it if somebody who is really stressed starts behaving strangely, or starts

اگر فردی که واقعاً استرس دارد شروع به رفتار عجیب کند یا شروع به

making some strange decisions.

گرفتن تصمیمات عجیب کند، ممکن است از آن استفاده کنید.

For example, you could say: ‘Steve has absolutely lost the plot.

برای مثال، می‌توانید بگویید: «استیو کاملاً داستان را از دست داده است.

He’s been driving around the same three streets for twenty minutes!’

او بیست دقیقه است که در همان سه خیابان رانندگی می‌کند !»

‘Throw a wobbly’ means to become very angry or agitated very quickly.

«پرتاب لرزان» یعنی خیلی سریع عصبانی یا آشفته شوید.

A more neutral phrase with the same meaning is ‘throw a tantrum’, which we often use

یک عبارت خنثی‌تر با همین معنی عبارت است از «تشنج کردن» که اغلب

to describe children who lose control of themselves and get very angry.

برای توصیف کودکانی که کنترل خود را از دست می‌دهند و بسیار عصبانی می‌شوند استفاده می‌کنیم.

‘Full of beans’ describes a person who is full of life and energetic.

«پر از لوبیا» فردی پر از زندگی و پرانرژی را توصیف می کند.

For example: ‘Mark is full of beans today; he got great results in his exams and he can’t

برای مثال: «مارک امروز پر از لوبیا است. او در امتحاناتش نتایج عالی گرفت و نمی‌تواند

stop smiling!’

دست از لبخند زدن بردارد!»

In our next section, you'll see some slang phrases to talk about situations

در بخش بعدی ما، عبارات عامیانه‌ای برای صحبت در مورد موقعیت‌هایی

which went especially well or especially badly. Let's look.

که به‌ویژه خوب یا به‌ویژه بد پیش رفته‌اند را خواهید دید. بیایید نگاه کنیم.

You look a bit stressed.

کمی استرس به نظر میرسی

Everything OK?

همه چیز خوب است؟

Yeah, it’ll be fine.

آره خوب میشه

There was a bit of a cock up with our invoicing.

در صورت‌حساب‌های ما کمی مشکل وجود داشت.

Nothing too serious, I hope?

هیچ چیز خیلی جدی نیست، امیدوارم؟

Not too bad.

نه خیلی بد.

We just sent things to the wrong people.

ما فقط چیزهایی را برای افراد اشتباه فرستادیم.

It’s a bit embarrassing, but I’ll write a couple of apologetic emails and everything

کمی شرم آور است، اما من چند ایمیل معذرت خواهی می نویسم و ​​همه چیز

will be hunky dory.

خجالت آور خواهد بود.

What about you?

تو چطور؟

How was the big sales presentation?

ارائه فروش بزرگ چگونه بود؟

A disaster!

یک فاجعه!

Jerry was completely unprepared, as usual.

جری طبق معمول کاملاً ناآماده بود.

It was almost funny, but mostly embarrassing.

تقریبا خنده دار بود، اما بیشتر خجالت آور بود.

Yeah…

بله...

That’s not a surprise, I guess.

این تعجبی نیست، حدس می‌زنم.

When I heard he was in charge, I was sure it would go completely Pete Tong, like everything

وقتی شنیدم که او مسئول است، مطمئن بودم که این موضوع کاملاً به پیت تانگ خواهد رسید، مانند هر چیزی

he’s involved with.

که او با آن درگیر است.

What’s weird is that he seems to have no idea how bad he is at his job.

آنچه عجیب است این است که به نظر می رسد او نمی داند چقدر در کارش بد است.

Yeah.

آره

What’s that called?

اسمش چیه

Dunning-Kruger or something?

دانینگ-کروگر یا چیزی؟

He’s probably in the break room right now telling everyone how he had an absolute blinder,

او احتمالاً در حال حاضر در اتاق استراحت است و به همه می گوید که چگونه یک کور مطلق داشت

and how amazing he is.

و چقدر شگفت انگیز است.

Good point.

نکته خوبیه

I’ll avoid the break room.

من از اتاق استراحت اجتناب خواهم کرد.

Anyway, I’ll let you get back to your work.

به هر حال بهت اجازه میدم سر کارت برگردی

This time, we want you to do some work!

این بار، ما از شما می خواهیم که کمی کار کنید!

You’ll see sentences from the dialogue, but with the slang phrases removed.

جملاتی را از دیالوگ می‌بینید، اما عبارات عامیانه حذف شده‌اند.

Can you remember them?

آیا می توانید آنها را به خاطر بسپارید؟

Let’s see the first one.

اولی را ببینیم

Do you remember the answer?

جواب را یادت هست؟

It was ‘cock up.’

این "کاک کردن" بود.

What does this mean?

این به چه معناست؟

This means a mistake.

این به معنای اشتباه است.

You can use it as a noun or a verb.

می توانید از آن به عنوان اسم یا فعل استفاده کنید.

For example: ‘He made a massive cock up with the hotel bookings.’

به عنوان مثال: «او با رزروهای هتل یک خروس بزرگ درست کرد .»

‘He really cocked up the hotel bookings.’

«او واقعاً رزروهای هتل را انجام داد.»

‘Cock up’ is not very rude, but it’s not polite, either, so be careful where you

«کوک آپ» خیلی بی ادبانه نیست، اما مودبانه هم نیست، پس مراقب باشید کجا

use it.

از آن استفاده می کنید.

Let’s look at the second sentence.

بیایید به جمله دوم نگاه کنیم.

What do you have here?

اینجا چی داری؟

‘Hunky dory’ means ‘fine’ or ‘OK’.

"Hunky dory" به معنای "خوب" یا "خوب" است.

For example, you might say: ‘I was feeling pretty ill yesterday, but today everything’s

به عنوان مثال، ممکن است بگویید: "دیروز خیلی حالم بد بود، اما امروز همه چیز

hunky dory.’

بد است." "

‘Hunky dory’ is often used with the word ‘everything’, as in ‘Everything was

Hunky Dory" اغلب با کلمه " همه چیز" استفاده می شود، مانند "همه چیز

hunky dory’ or ‘Is everything hunky dory now?’

هانکی بود" یا "آیا همه چیز هانکی دوری است" حالا؟»

Here’s the third sentence.

این جمله سوم است.

Can you remember this one?

آیا می توانید این یکی را به خاطر بسپارید؟

‘Pete Tong?’

«پیت تانگ؟»

What on earth does that mean!?

یعنی چه!؟

Pete Tong is a famous radio DJ, but that’s not the point here.

پیت تانگ یک دی جی مشهور رادیویی است، اما نکته اینجا نیست.

This is an example of rhyming slang.

این نمونه ای از قافیه های عامیانه است.

‘Tong’ rhymes with ‘wrong’; if you say that something ‘went completely Pete

قافیه «تانگ» با «اشتباه»؛ اگر می گویید چیزی «کاملاً پیت تانگ پیش رفت

Tong’, you mean it went very badly.

»، یعنی خیلی بد پیش رفت.

OK, last one.

باشه آخری

What goes in this sentence?

در این جمله چیست؟

What did you get?

چی به دست آوردی؟

‘Blinder’ means an excellent performance, usually in a sport event, but we can use it

"Blinder" به معنای عملکرد عالی است، معمولاً در یک رویداد ورزشی، اما ما می توانیم از آن

in other situations.

در موقعیت های دیگر استفاده کنیم.

You usually use the verb ‘have’, but you can

شما معمولاً از فعل "داشتن" استفاده می کنید، اما اگر در مورد ورزش صحبت می کنید، می

also say ‘play a blinder’ if you’re talking about sports.

توانید بگویید "بازی کور" نیز .

For example, you could say ‘We had a blinder at the trivia night.

به عنوان مثال، می توانید بگویید "ما در شب چیزهای بی اهمیت یک کورک داشتیم."

We won by nearly 50 points!’

ما با اختلاف نزدیک به 50 امتیاز پیروز شدیم!»

‘Holly played a blinder in the five-a-side match yesterday.

«هولی دیروز در بازی پنج نفره یک بلادر بازی کرد.

She scored four goals!’

او چهار گل زد!»

Let’s look at one more topic.

بیایید به یک موضوع دیگر نگاه کنیم.

In this section, you will hear the same dialogue twice.

در این قسمت همان دیالوگ را دو بار خواهید شنید.

In the second dialogue, we’ll replace four words and phrases with slang with the same

در گفت و گوی دوم، چهار کلمه و عبارت را با همان

meaning.

معنی جایگزین می کنیم.

Watch the first dialogue now.

همین الان دیالوگ اول را تماشا کنید.

So, how’s everything?

بنابراین، همه چیز چگونه است؟

Honestly?

صادقانه؟

Not great.

نه چندان خوب.

Oh no, why not?

اوه نه، چرا که نه؟

It’s my new housemate.

هم خانه جدید من است.

He seemed perfectly normal when I met him, but he’s been acting weird recently, and

وقتی با او ملاقات کردم او کاملاً عادی به نظر می رسید، اما اخیراً عجیب رفتار می کند و

getting on my nerves.

اعصاب من را به هم می زند.

Last Sunday, I cooked a bunch of food to take to work for lunch all week.

یکشنبه گذشته، من یک دسته غذا پختم تا تمام هفته برای ناهار به محل کار ببرم.

He ate *all* of it on Sunday night after I went to bed.

یکشنبه شب بعد از اینکه من به رختخواب رفتم *همه* آن را خورد .

I was really surprised!

واقعا تعجب کردم!

*All* your food?

*همه* غذای شما؟

Everything.

همه چيز.

It’s such a shame because I was so happy when I finally found this place.

خیلی شرم آور است زیرا وقتی بالاخره این مکان را پیدا کردم خیلی خوشحال شدم.

It seemed perfect: it’s a lovely area, and it’s very cheap for what it is.

عالی به نظر می رسید: این منطقه دوست داشتنی است، و برای آنچه که هست بسیار ارزان است.

I’d be disappointed if I had to move out and find somewhere else.

اگر مجبور به نقل مکان و یافتن جای دیگری شوم، ناامید خواهم شد .

So, are you seriously thinking about moving out again?

بنابراین، آیا به طور جدی به مهاجرت دوباره فکر می کنید؟

You just got there!

شما تازه به آنجا رسیدید!

I don’t know.

من نمی دانم.

I guess I have to, but I’m putting off making a decision.

حدس می‌زنم باید، اما تصمیم‌گیری را به تعویق می‌اندازم.

Partly, I just can’t face house hunting again, you know?

تا حدی، من نمی توانم دوباره با شکار خانگی روبرو شوم، می دانید؟

It’s so much work, and when I get home these days, I’m really tired and I don’t want

این خیلی کار است، و وقتی این روزها به خانه می‌رسم، واقعاً خسته هستم و نمی‌خواهم

to think about it.

به آن فکر کنم.

Well if you need some help, just let me know Did you understand that?

خوب اگر به کمک نیاز دارید، فقط به من اطلاع دهید آیا متوجه شدید؟

If not, it could be a good idea to go back and listen again.

اگر نه، می‌تواند ایده خوبی باشد که به عقب برگردید و دوباره گوش کنید.

Next, watch the second dialogue.

بعد، دیالوگ دوم را تماشا کنید.

Try to find the four slang words and phrases, and write them down!

سعی کنید چهار کلمه و عبارت عامیانه را پیدا کنید و آنها را یادداشت کنید!

So, how's everything?

خوب، همه چیز چطور است؟

Honestly?

صادقانه؟

Not great.

نه چندان خوب.

Oh no, why not?

اوه نه، چرا که نه؟

It’s my new housemate.

هم خانه جدید من است.

He seemed perfectly normal when I met him, but he’s been acting weirdly recently, and

وقتی با او ملاقات کردم، او کاملاً عادی به نظر می رسید، اما اخیراً عجیب رفتار می کند و

getting on my nerves.

اعصاب من را به هم می زند.

Last Sunday, I cooked a bunch of food to take to work for lunch all week.

یکشنبه گذشته، من یک دسته غذا پختم تا تمام هفته برای ناهار به محل کار ببرم.

He ate *all* of it on Sunday night after I went to bed.

یکشنبه شب بعد از اینکه من به رختخواب رفتم *همه* آن را خورد .

I was gobsmacked!

مات و مبهوت شدم!

*All* your food?

*همه* غذای شما؟

Everything.

همه چيز.

It’s such a shame because I was over the moon when I finally found this place.

خیلی مایه شرمساری است زیرا وقتی بالاخره این مکان را پیدا کردم، بالای ماه بودم.

It seemed perfect: it’s a lovely area, and it’s very cheap for what it is.

عالی به نظر می رسید: این منطقه دوست داشتنی است، و برای آنچه که هست بسیار ارزان است.

I’d be gutted if I had to move out and find somewhere else.

اگر مجبور شوم از خانه بیرون بیایم و جای دیگری پیدا کنم ناراحت می شوم .

So, are you seriously thinking about moving out again?

بنابراین، آیا به طور جدی به مهاجرت دوباره فکر می کنید؟

You just got there!

شما تازه به آنجا رسیدید!

I don’t know.

من نمی دانم.

I guess I have to, but I’m putting off making a decision.

حدس می‌زنم باید، اما تصمیم‌گیری را به تعویق می‌اندازم.

Partly, I just can’t face house hunting again, you know?

تا حدی، من نمی توانم دوباره با شکار خانگی روبرو شوم، می دانید؟

It’s so much work, and when I get home these days, I’m zonked and I don’t want to think

این خیلی کار است، و وقتی این روزها به خانه می‌رسم، در حال احتضار هستم و نمی‌خواهم به آن

about it.

فکر کنم.

Well if you need some help, just let me know Did you find the four slang words and phrases?

خوب اگر به کمک نیاز دارید، فقط به من اطلاع دهید آیا چهار کلمه و عبارت عامیانه را پیدا کردید؟

Can you work out what they mean?

آیا می توانید معنی آنها را بفهمید؟

The first slang word was ‘gobsmacked’.

اولین کلمه ی عامیانه، «محروم» بود.

Do you remember what the original word was?

یادت هست اصل کلمه چی بود؟

This means ‘really surprised’.

این به معنای "واقعاً شگفت زده" است.

It has a strong meaning, so it’s used to describe strong emotions.

معنای قوی دارد، بنابراین برای توصیف احساسات قوی استفاده می شود.

For example ‘I was gobsmacked that Liverpool beat Barcelona in the last minute!’

به عنوان مثال، «من از اینکه لیورپول در آخرین دقیقه بارسلونا را شکست داد، مات و

‘He was gobsmacked when he open his tax bill!’

مبهوت شدم!» «وقتی صورت حساب مالیاتی خود را باز کرد، مات و مبهوت شد

Next was ‘gutted.’

!» بعد

Do you remember what this replaced?

«از بین رفت».

It replaced ‘disappointed’, and also describes strong feelings.

جایگزین "ناامید" شد و همچنین احساسات قوی را توصیف می کند.

For example, if you miss your best friend’s wedding, or your holiday gets cancelled at

برای مثال، اگر عروسی بهترین دوستتان را از دست بدهید ، یا تعطیلاتتان

the last minute, you might feel gutted.

در آخرین لحظه لغو شود، ممکن است احساس ناراحتی کنید.

Next was ‘over the moon’, which means ‘very happy’.

بعدی "بر روی ماه" بود که به معنای "بسیار خوشحال" است.

For example, ‘I’m over the moon because I just got a new job.’

به عنوان مثال، «من از ماه گذشته هستم زیرا به تازگی شغل جدیدی پیدا کرده ام.»

Finally, ‘zonked’.

در نهایت، «zonked».

What a strange word!

چه کلمه عجیبی!

What could ‘zonked’ mean?

"Zonked" به چه معناست؟

It means the same as ‘very tired’ or ‘exhausted’.

این به معنای «خیلی خسته» یا «خسته» است.

For example ‘I was zonked when I got home from work today.’

به عنوان مثال، «امروز وقتی از سر کار به خانه برگشتم، زوزه‌آمیز شدم .»

Oh, one more thing.

اوه، یک چیز دیگر.

At the beginning, you used the words ‘knackered’ and ‘bog roll’.

در ابتدا، شما از کلمات "knackered" و "bog roll" استفاده کردید.

What do those mean?

اینها یعنی چه؟

Well ‘knackered’ is another way of saying ‘very tired’, and ‘bog roll’ is toilet

«خوب» یک راه دیگر برای گفتن «خیلی خسته» است و «باغ رول» دستمال توالت است

paper!

!

Well, now we know.

خوب، حالا ما می دانیم.

Thanks for watching!

ممنون از ملاحظه تان!

See you next time!

بعدا می بینمت!