Grammar: Using THE with common and abstract nouns

Hi. I'm Rebecca from engVid.

سلام. من ربکا از engVid هستم.

Many English learners have trouble deciding when to use

بسیاری از زبان آموزان انگلیسی در تصمیم گیری در مورد استفاده از

"the" or no "the", so I understand that problem, I know it can be a little bit confusing, but

"the" یا عدم استفاده از "the" مشکل دارند، بنابراین من این مشکل را درک می کنم، می دانم که می تواند کمی گیج کننده باشد، اما

I believe that by the end of this lesson, you're going to find it much easier. Okay?

من معتقدم که در پایان این درس، شما می خواهید خیلی راحت تر پیداش کن باشه؟

So let's start with a little quiz first to see where you stand regarding that word "the".

پس بیایید ابتدا با یک مسابقه کوچک شروع کنیم تا ببینیم در مورد آن کلمه "the" در کجا ایستاده اید.

So, let's look at this first example. Should you say:

بنابراین، اجازه دهید به این مثال اول نگاه کنیم. آیا باید بگویید:

"Life is beautiful." or "The life is beautiful."?

"زندگی زیباست." یا "زندگی زیباست"؟

Okay. Think about it. Decide. Another one:

باشه. در مورد آن فکر کنید. تصمیم بگیرید. یکی دیگر:

"Friendship is precious." or "The friendship is precious."?

"دوستی ارزشمند است." یا "دوستی ارزشمند است."

Which one is right? Think for yourself.

کدام یک درست است؟ خودت فکر کن

We'll do one more, and then I'll give you the answers.

ما یک مورد دیگر انجام می دهیم و سپس پاسخ ها را به شما می دهم.

"Happiness is important." or "The happiness is important."?

"خوشبختی مهم است." یا "خوشبختی مهم است."

Which one is correct? Do you know? How do you know?

کدامیک صحیح می باشد؟ میدونی؟ از کجا می دانی؟

How do you decide which one is right? I'll tell you. When we're talking about something

چگونه تصمیم می گیرید که کدام یک درست است؟ من به شما می گویم. وقتی در مورد چیزی صحبت می کنیم

which is a general concept or idea, then we do not use "the". Okay? For example, let's

که یک مفهوم یا ایده کلی است، از "the" استفاده نمی کنیم. باشه؟ برای مثال،

take the first one. "Life is beautiful." Now, life is a general concept, so we do not need

بیایید مورد اول را در نظر بگیریم. "زندگی زیباست." حال، زندگی یک مفهوم کلی است، بنابراین ما به

"the". So, this is the correct answer. All right? Not this. "Life is beautiful." Because

"the" نیاز نداریم. بنابراین، این پاسخ صحیح است. خیلی خوب؟ نه این "زندگی زیباست." زیرا

life is a general idea, a general concept. Okay? We're not talking about anything specific.

زندگی یک ایده کلی است، یک مفهوم کلی. باشه؟ ما در مورد چیز خاصی صحبت نمی کنیم.

If we say: "The life of wise people is beautiful." that is something specific, and then we would

اگر بگوییم: «زندگی خردمندان زیباست». این یک چیز خاص است، و آنگاه

be correct to say: "The life". Okay? But if we're just talking in general, then no "the".

به درستی می گوییم: «زندگی». باشه؟ اما اگر ما فقط به طور کلی صحبت می کنیم، پس هیچ "the".

Let's look at the next example. "Friendship is precious." Again, friendship is a general

بیایید به مثال بعدی نگاه کنیم. " دوستی ارزشمند است." باز هم دوستی یک

idea or a general concept, so this is correct. Okay? In this example, this one was wrong.

ایده کلی یا یک مفهوم کلی است، پس این درست است. باشه؟ در این مثال، این یکی اشتباه بود.

But if I said, for example: "The friendship between those two children is precious." then

اما اگر مثلاً بگویم: «دوستی آن دو بچه ارزشمند است».

that would be fine, because now I'm specifying which friendship. Right? The friendship between

آن وقت خوب است، زیرا اکنون من مشخص می کنم کدام دوستی. درست؟ دوستی بین

those two children, so then it becomes specific, and then we would use "the". But in this example,

آن دو فرزند، پس مشخص می شود و سپس از «the» استفاده می کنیم. اما در این مثال،

this is correct. Okay? Just like this was, and this is wrong,

این درست است. باشه؟ درست مثل این بود، و این اشتباه است،

because this is a general idea. Okay?

زیرا این یک ایده کلی است. باشه؟

Next one: "Happiness is important." By now you know, again, happiness is a general idea,

مورد بعدی: "خوشبختی مهم است." تا به حال می دانید، دوباره، شادی یک ایده کلی است،

a general concept, so this is correct. In this example, it would be wrong to say:

یک مفهوم کلی، پس این درست است. در این مثال، گفتن:

"The happiness", because: The happiness of what? So, if we say:

«سعادت» اشتباه است، زیرا: سعادت چیست؟ پس اگر بگوییم

"The happiness of my family is important." that's fine. That's very good. That would be a perfect sentence.

: سعادت خانواده من مهم است. خوبه. این خیلی خوب است. این یک جمله کامل خواهد بود.

But in this case, we cannot say: "The happiness is important." because we didn't specify which happiness.

اما در این مورد نمی توان گفت: «شادی مهم است». چون مشخص نکردیم کدام شادی.

Okay? So, in this case, that's wrong, and this is correct. Okay?

باشه؟ بنابراین، در این مورد، این اشتباه است، و این صحیح است. باشه؟

Now, the same principle applies to these. See if you can figure it out. Okay?

حالا همین اصل در مورد اینها هم صدق می کند. ببینید آیا می توانید آن را کشف کنید. باشه؟

"I want to make money." or "I want to make the money."?

"من می خواهم پول در بیاورم." یا "من می خواهم پول در بیاورم."؟

Which one do you think is right? Are we speaking

به نظر شما کدام یک درست است؟ آیا ما

in general, or are we speaking specifically? Well, we are speaking in general right now,

به طور کلی صحبت می کنیم یا به طور خاص صحبت می کنیم؟ خوب، ما در حال حاضر به طور کلی صحبت می کنیم،

so this is correct, because we're just talking about money; we didn't say which money. I

بنابراین این درست است، زیرا ما فقط در مورد پول صحبت می کنیم. نگفتیم کدام پول من

want to make money. Right? General idea.

می خواهم پول در بیاورم. درست؟ ایده کلی.

If I said, for example: "I want to make the money I need to pay my rent."

مثلاً اگر بگویم: «من می‌خواهم پولی را که برای پرداخت اجاره‌ام نیاز دارم به دست بیاورم».

that's specific, so then I could say: "the money", because I'm

این خاص است، بنابراین می توانم بگویم: "پول"، زیرا من

explaining after that which money. Okay? But in this example, no.

بعد از آن توضیح می دهم که کدام پول. باشه؟ اما در این مثال خیر.

Next one: "She wants to lose weight." or "She wants to lose the weight."?

مورد بعدی: "او می خواهد وزن کم کند." یا "او می خواهد وزن خود را کاهش دهد."؟

Is it general or is it specific? What do you think?

عام است یا خاص؟ شما چی فکر میکنید؟

It's still general. Good. By now you're getting

هنوز کلی است. خوب در حال حاضر شما

really smart. "She wants to lose weight." is a general term. Right? We're just talking

واقعاً باهوش شده اید. "او می خواهد وزن کم کند." یک اصطلاح کلی است درست؟ ما فقط در

about weight in general; not any specific weight.

مورد وزن به طور کلی صحبت می کنیم. وزن خاصی ندارد

But if I say: "She wants to lose the weight she put on during the holidays."

اما اگر بگویم: "او می خواهد وزنی را که در تعطیلات اضافه کرده است کاهش دهد."

that's specific, and then I need "the". Okay? But not in this example.

این خاص است، و سپس من به "the" نیاز دارم. باشه؟ اما در این مثال نه.

So, last one here: "He needs to earn respect." or do we say: "He needs to earn the respect."?

بنابراین، آخرین مورد در اینجا: "او نیاز به کسب احترام دارد." یا می گوییم: «او نیاز به کسب احترام دارد».

Is it general or is it specific? By now you know, you'll really know. It's general. Very

عام است یا خاص؟ تا الان می دانید، واقعاً خواهید دانست. کلی است. خیلی

good. Okay? Because we didn't talk about any specific respect; we're talking about respect

خوب. باشه؟ چون در مورد احترام خاصی صحبت نکردیم. ما در مورد احترام

in general. So: "He needs to earn respect." But if this was being used, it would be something

به طور کلی صحبت می کنیم. بنابراین: "او نیاز به کسب احترام دارد." اما اگر از این استفاده می شد، چیزی

like: "He needs to earn the respect of his peers." Peers are people your age. Okay? Or:

شبیه به این بود: "او باید احترام همسالان خود را به دست آورد ." همسالان هم سن و سال شما هستند. باشه؟ یا:

"He needs to earn the respect of his employees." for example, or "of his parents". Then it

"او باید احترام کارمندان خود را به دست آورد." مثلاً یا «از پدر و مادرش». سپس

becomes specific. Which respect? The respect of his parents, the respect of his employees.

مشخص می شود. کدوم احترام احترام پدر و مادرش، احترام کارمندانش.

All right?

خیلی خوب؟

So, if it was specific, then we could say "the", but when we're just talking in general,

بنابراین، اگر خاص بود، می‌توانیم بگوییم «the»، اما وقتی فقط به طور کلی صحبت

we don't need "the". "Life is beautiful.", "Friendship is precious.", "Happiness is important.",

می‌کنیم، به «the» نیازی نداریم. "زندگی زیباست"، " دوستی ارزشمند است"، "شادی مهم است"،

"I want to make money.", "She wants to lose weight.", "He needs to earn respect." All

"من می خواهم پول در بیاورم"، "او می خواهد وزن کم کند"، "او باید احترام به دست آورد."

of these were general concepts, so we didn't need to say "the". Next you'll have a chance

همه اینها مفاهیم کلی بودند، بنابراین نیازی به گفتن "the" نداشتیم. در ادامه

to practice this with a few more examples.

با چند مثال دیگر فرصتی برای تمرین این کار خواهید داشت .

So, number one, I'll read it for you, you decide which one it should be. Okay?

بنابراین، شماره یک، من آن را برای شما می خوانم، شما تصمیم بگیرید که کدام یک باشد. باشه؟

"I want to feel joy I felt on our first date."

"من می خواهم شادی را که در اولین قرارمان احساس کردم، احساس کنم."

or "I want to feel the joy I felt on our first date."?

یا "من می خواهم شادی را که در اولین قرار ملاقاتمان احساس کردم را احساس کنم."؟

Which do you think is right: "joy" or "the joy"?

به نظر شما کدام درست است: "شادی" یا "شادی"؟

I hope you said this one. Okay?

امیدوارم این یکی رو گفته باشی باشه؟

Because in this case, it's specific. Right? Which joy? The joy I felt on our first date.

چون در این مورد خاص است. درست؟ کدام شادی؟ لذتی که در اولین قرارمان احساس کردم.

Not just joy in general. Okay? So that was correct. I'm sure you got it right.

نه فقط شادی به طور کلی. باشه؟ پس درست بود مطمئنم درست متوجه شدید

Next one: "Cooperation is essential." or "The cooperation is essential."?

مورد بعدی: "همکاری ضروری است." یا "همکاری ضروری است."

Which one do you think is right there?

به نظر شما کدام یک درست آنجاست؟

Okay, I hope you said this one,

بسیار خوب، امیدوارم این یکی را گفته باشید،

because in this case, it's general.

زیرا در این مورد، کلی است.

Right? We're just talking about cooperation as a general idea; not specific. Very good.

درست؟ ما فقط در مورد همکاری به عنوان یک ایده کلی صحبت می کنیم. مشخص نیست خیلی خوب.

You're getting better.

تو بهتر میشی

Okay, next one: "Silence is golden." or "The silence is golden."?

خوب، بعدی: "سکوت طلایی است." یا "سکوت طلایی است"؟

In this case, as a general concept, if you were speaking in general,

در این مورد، به عنوان یک مفهوم کلی، اگر شما به طور کلی صحبت می کنید

then this is correct. Okay? It could also

، این درست است. باشه؟ همچنین

be in this particular case-a little bit tricky-if we're talking about the silence as in the

ممکن است در این مورد خاص باشد - کمی مشکل - اگر ما در مورد سکوتی که در

silence around us just now and if it was specific, then maybe you could say "the silence". But

حال حاضر در اطرافمان وجود دارد صحبت می کنیم و اگر مشخص بود ، شاید بتوان گفت "سکوت". اما

if we're speaking in general, and we say: "Silence is golden." Okay? Maybe somebody's

اگر به طور کلی صحبت کنیم و بگوییم: «سکوت طلایی است». باشه؟ شاید کسی

talking too much. Okay.

بیش از حد صحبت می کند. باشه.

Next: "She wants to experience success of becoming a manager."

بعدی: "او می خواهد موفقیت مدیر شدن را تجربه کند."

or "She wants to experience the success of becoming a manager."?

یا "او می خواهد موفقیت مدیر شدن را تجربه کند."؟

Which one? Okay? Now I'm sure you said this one,

کدام یک؟ باشه؟ حالا مطمئنم این یکی را گفتی،

because this is very specific. Right? We're not just talking about success in general;

چون این خیلی خاص است. درست؟ ما فقط در مورد موفقیت به طور کلی صحبت نمی کنیم.

we're talking about the specific success of becoming a manager,

ما در مورد موفقیت خاص مدیر شدن صحبت می کنیم،

so the answer was "the success".

بنابراین پاسخ "موفقیت" بود.

"She wants to experience the success of becoming a manager." Good.

او می خواهد موفقیت مدیر شدن را تجربه کند . خوب

Next one: "Laughter of children is magical." or "The laughter of children is magical."?

مورد بعدی: "خنده کودکان جادویی است." یا "خنده کودکان جادویی است."

Which one is it? Which one? Is it general or is it specific? Which laughter? Do I specify

کدام یکی است؟ کدام یک؟ عام است یا خاص؟ کدوم خنده؟ آیا آن را مشخص

that? Yes. So, the answer is this; this is wrong, because it's the laughter of children,

کنم؟ آره. بنابراین، پاسخ این است؛ این اشتباه است، زیرا این خنده کودکان است،

so it's very specific. Okay? So, that's how you know.

بنابراین بسیار خاص است. باشه؟ بنابراین، شما چگونه می دانید.

So, remember when we're talking about items like that, it's basically if it's a general

بنابراین، به یاد داشته باشید وقتی در مورد مواردی مانند آن صحبت می کنیم، اساساً اگر یک

concept or idea, don't use "the"; and if it's specific, then you can use "the", and that

مفهوم یا ایده کلی است، از "the" استفاده نکنید. و اگر خاص است، می توانید از "the" استفاده کنید و این

will erase a lot of your current mistakes. Okay? If you want to really master this,

بسیاری از اشتباهات فعلی شما را پاک می کند. باشه؟ اگر می‌خواهید واقعاً به این امر مسلط شوید،

go to our website: www.engvid.com, and you can do a quiz on this so you can get really good at it.

به وب‌سایت ما بروید: www.engvid.com، و می‌توانید یک مسابقه در این مورد انجام دهید تا بتوانید واقعاً در آن مهارت داشته باشید.

And you can also subscribe to my channel, because I'll give you lots of other tricks

و همچنین می توانید در کانال من عضو شوید، زیرا من ترفندها

and shortcuts to learn English really fast.

و میانبرهای زیادی را برای یادگیری سریع انگلیسی به شما ارائه خواهم داد.

Good for you. Thanks for watching.

خوش به حالت. ممنون از ملاحظه تان.