EASY English Grammar Lesson! | HAVE or HAD + V3?

(Silly voice) Hello!

(صدای احمقانه) سلام!

I wish I had a body like Captain America.

ای کاش بدنی مثل کاپیتان آمریکا داشتم.

There's no way that worked

هیچ راهی وجود ندارد که کار کند

Hey, what's up?

هی، چه خبر؟

Who are you?

تو کی هستی؟

I’m your wish fairy.

من پری آرزوی تو هستم

You wished for Captain America's body. So.

شما آرزوی جسد کاپیتان آمریکا را داشتید. بنابراین.

- Oh, because you're a wish fairy. - Because I’m a wish fairy!

- آه، چون تو پری آرزویی. - چون من یک پری آرزو هستم!

Exactly.

دقیقا.

So can I keep this?

پس آیا می توانم این را نگه دارم؟

Yes. But.

بله. اما

But what?

اما چی؟

You’re an English teacher, ne?

شما معلم زبان انگلیسی هستید، نه؟

Yeah

بله

Okay, so you have to teach the grammar of wishes.hopes, and regrets!

، خوب، پس باید دستور زبان آرزوها، امیدها و پشیمانی ها را آموزش دهید!

Why?

چرا؟

It's kind of our, like, religion.

این یک نوع مذهب ماست.

you are spreading the word of the fairy.

شما در حال انتشار کلمه پری هستید.

- Because you're a wish fairy! - Because I’m a wish fairy!

- چون تو پری آرزویی! - چون من یک پری آرزو هستم!

Exactly.

دقیقا.

Okay.

Okay. now go.

باشه

باشه حالا برو

Teach the lesson.

درس را آموزش دهید.

Today I'm going to teach you how to use

امروز قصد دارم نحوه استفاده از

wishes, hopes and regrets in English.

آرزوها، امیدها و پشیمانی ها را در زبان انگلیسی به شما آموزش دهم.

Okay, think of something

خوب، به چیزی

from your past which happened, and you feel bad about that.

از گذشته خود فکر کنید که اتفاق افتاده است، و شما از آن احساس بدی دارید.

For example.

به عنوان مثال.

You get a bad haircut.

شما یک مدل موی بد می کنید.

You feel bad about that

شما از این احساس بدی دارید

How can you express that?

چگونه می توانید آن را بیان کنید؟

Well, this feeling of something bad that happened is called “Regret”.

خوب، این احساس یک اتفاق بد را "حسرت" می نامند.

And the verb after REGRET will be in the ING form.

و فعل بعد از REGRET به صورت ING خواهد بود.

Like this.

مثل این. از اینکه

I REGRET GETTING this haircut.

این مدل مو را کردم پشیمانم

It looks so stupid.

خیلی احمقانه به نظر می رسد

Yes, this happened in the past.

بله، در گذشته این اتفاق افتاده است.

But this is your feeling now, right?

اما این احساس شما در حال حاضر است، درست است؟

So for that reason, “I regret...” right now.

بنابراین، به همین دلیل، "پشیمانم..." در حال حاضر.

Oh, I feel so hungry.

اوه، من خیلی احساس گرسنگی می کنم. از

I REGRET not EATING breakfast.

نخوردن صبحانه پشیمانم

This time you feel bad about something that didn't happen.

این بار از اتفاقی که نیفتاده احساس بدی می کنید .

You didn't eat breakfast.

تو صبحانه نخوردی

You feel bad about it.

احساس بدی نسبت به آن دارید. از

You regret not eating breakfast.

نخوردن صبحانه پشیمان می شوید.

So just remember, you feel bad.

پس فقط به یاد داشته باشید، احساس بدی دارید.

Regret didn't happen.

پشیمانی اتفاق نیفتاد

Not the verb ING.

نه فعل ING. از

I regret not eating breakfast.

صبحانه نخوردن پشیمانم

I'm so stupid.

من خیلی احمقم

and very useful.

و بسیار مفید

You can use this when you want to say,

وقتی می خواهید بگویید

I don't have this experience and I feel bad about that.

من این تجربه را ندارم و از این بابت احساس بدی دارم می توانید از این استفاده کنید.

You're going to use this form.

شما می خواهید از این فرم استفاده کنید.

For example.

به عنوان مثال.

This girl went to London last year.

این دختر سال گذشته به لندن رفت.

She wanted to go on the London Eye, but she didn't do it.

او می خواست برود روی چشم لندن، اما این کار را نکرد.

She doesn't have that experience.

اون این تجربه رو نداره

So she uses this grammar form.

بنابراین او از این فرم دستوری استفاده می کند.

I regret not having gone.

پشیمونم که نرفتم

specifically, she's saying I don't have

به طور خاص، او می گوید من

this experience and I feel bad.

این تجربه را ندارم و احساس بدی دارم.

Therefore

بنابراین

NOT + HAVE + V3

NOT + HAVE + V3

However, honestly, don't go on the London Eye

با این حال، صادقانه بگویم، به چشم لندن نروید،

It's like £30

مثل 30 پوند است که

You see rooftops which are all gray,

پشت بام‌هایی را می‌بینید که همه خاکستری هستند،

and there are so many better places in London which are cheaper or free

و مکان‌های بسیار بهتری در لندن وجود دارد که ارزان‌تر یا رایگان

Primrose Hill!

Primrose Hill هستند!

Go to Primrose Hill.

به تپه پامچال بروید.

It's free. It's a park. It's beautiful, it's lovely.

این رایگان است. این یک پارک است. زیباست، دوست داشتنی است.

You can see everything over London

شما می توانید همه چیز را در لندن ببینید

and it's free and it's near Camden.

و رایگان است و در نزدیکی کمدن است.

You want to go to Camden?

میخوای بری کامدن؟

Go to Primrose Hill.

به تپه پامچال بروید.

Okay.

باشه

Now, in the comments or in your notes, practice this.

حالا در نظرات یا یادداشت های خود این را تمرین کنید.

You're going to write two regrets from your life

شما قرار است دو تاسف از زندگی خود

or from this week, whenever one is positive.

یا از این هفته بنویسید، هر زمان که یکی مثبت باشد.

So you did something, and that was a bad decision.

بنابراین شما کاری انجام دادید و این تصمیم بدی بود.

One of them will be negative.

یکی از آنها منفی خواهد بود.

You didn't do something in the past, and now you feel bad about it.

شما در گذشته کاری را انجام ندادید و اکنون نسبت به آن احساس بدی دارید.

Practice with those forms. Okay.

با آن فرم ها تمرین کنید. باشه

Next hopes and wishes.

امیدها و آرزوهای بعدی

They're basically the exact same thing.

آنها اساساً دقیقاً همان چیزی هستند.

But there is a difference.

اما یک تفاوت وجود دارد.

Okay.

This is the story.

باشه

این داستان است.

She wants to play Cupid with him and her best friend.

او می خواهد با او و بهترین دوستش کوپید بازی کند.

She says, well, I really want you to like my friend.

او می گوید، خوب، من واقعاً می خواهم دوست من را دوست داشته باشید.

She's very pretty.

اون خیلی خوشگله

And I want you two to get married and have lots of babies.

و من می خواهم شما دو نفر ازدواج کنید و بچه های زیادی داشته باشید.

This situation is possible.

این وضعیت ممکن است.

It can happen in the future.

ممکن است در آینده اتفاق بیفتد.

But this she'll use hope.

اما این او از امید استفاده خواهد کرد.

The next verb is just present.

فعل بعدی فقط حال است.

I hope you like my friend.

امیدوارم دوستم داشته باشی

She's really pretty.

او واقعا زیباست

What about continuous?

در مورد مداوم چطور؟

What are you doing?

چیکار میکنی؟

I hope you're not eating my pizza.

امیدوارم پیتزای من را نخورید.

present continuous is here. And here.

حال استمراری اینجاست. و اینجا.

This puts emphasis on NOW

این بر NOW

For this situation right now.

برای این وضعیت در حال حاضر تأکید می کند.

Don't use simple.

ساده استفاده نکنید

Remember continuous forms

به یاد داشته باشید که فرم های پیوسته

talk about THAT specific time, right?

در مورد آن زمان خاص صحبت می کنند، درست است؟

I hope you're not eating my pizza.

امیدوارم پیتزای من را نخورید.

Remember that present continuous is also good to talk about the future.

به یاد داشته باشید که حال استمراری برای صحبت در مورد آینده نیز خوب است.

for example, tomorrow there's a barbecue happening.

به عنوان مثال، فردا یک باربیکیو اتفاق می افتد.

She wants to see her friend Maria

او می خواهد دوستش ماریا را

at this barbecue, but she doesn't know.

در این باربیکیو ببیند، اما نمی داند.

Is Maria going? I don't know, no one knows.

ماریا میره؟ من نمی دانم، هیچ کس نمی داند.

But she hopes.

اما او امیدوار است.

She dreams.

او خواب می بیند.

So she says this with present continuous.

پس این را با حال استمراری می گوید.

Because it's the future.

چون آینده است.

I hope Maria is going to the barbecue tomorrow.

امیدوارم ماریا فردا بره کباب.

So so hope with present continuous can be about now

بنابراین امید با حال استمراری می تواند مربوط به حال باشد،

I hope you're not eating my pizza or the future.

امیدوارم شما پیتزای من یا آینده را نخورید.

I hope Maria is going to the barbecue tomorrow.

امیدوارم ماریا فردا بره کباب.

But I hope Maria

ولی امیدوارم ماریا

will go to the barbecue tomorrow, that's fine.

فردا بره کباب، خیلی خوبه.

That's okay.

اشکالی ندارد.

But it sounds weird if it's not contrasting something.

اما اگر چیزی متضاد نباشد، عجیب به نظر می رسد.

For example, if he says I don't think she'll come.

مثلاً اگر بگوید فکر نمی‌کنم بیاید.

This is contrasting this.

این در تضاد با این است.

Now it's okay.

حالا اشکالی ندارد.

So in regular conversation if you say I hope bla bla bla will happen,

بنابراین در مکالمه معمولی اگر بگویید امیدوارم بلا بلا بلا اتفاق بیفتد، بدون تناقض

it sounds weird without some contradiction.

عجیب به نظر می رسد .

Do you see what I mean?

متوجه منظورم شدی؟

Oh my God, it's practice time again.

وای خدای من، دوباره وقت تمرین است.

This time in the comments or in your notes.

این بار در نظرات یا یادداشت های خود.

Right.

Two hopes that you have right.

درسته

دو امید که حق داری

One in positive, one in negative.

یکی مثبت یکی منفی.

I hope this happens.

امیدوارم این اتفاق بیفتد.

I hope this doesn't happen right now.

امیدوارم فعلا این اتفاق نیفتد.

I hope this isn't happening right now.

امیدوارم در حال حاضر این اتفاق نیفتد

I hope this other thing is happening right now.

امیدوارم این اتفاق دیگر در حال حاضر رخ دهد.

Think of your own examples.

به مثال های خودت فکر کن

Write them in the comments or in your notes.

آنها را در نظرات یا یادداشت های خود بنویسید.

But if you write them in the comments, I can give you feedback.

اما اگر آنها را در نظرات بنویسید، می توانم به شما بازخورد بدهم.

I can correct you. also.

من می توانم شما را اصلاح کنم. همچنین

I hope this lesson is helping you right now.

امیدوارم این درس در حال حاضر به شما کمک کند.

But if it's not enough, if you need more, then I hope you go to

اما اگر کافی نیست، اگر به موارد بیشتری نیاز دارید، امیدوارم به papateachme.com بروید

papateachme.com and get my Ultimate English e-book.

و کتاب الکترونیکی نهایی انگلیسی من را دریافت کنید.

This is a digital download.

این یک دانلود دیجیتال است.

You get it instantly.

شما آن را فورا دریافت می کنید.

This has over 100 units of grammar, vocabulary,

این دارای بیش از 100 واحد گرامر، واژگان،

pronunciation, phrasal verbs, idioms, everything you need for self-study.

تلفظ، افعال عبارتی، اصطلاحات، هر آنچه برای خودآموزی نیاز دارید دارد.

I hope you get it, but you have the option not to.

من امیدوارم که شما آن را دریافت کنید، اما شما این گزینه را دارید.

But I hope you do get it because you won't regret buying it.

اما امیدوارم آن را دریافت کنید زیرا از خرید آن پشیمان نخواهید شد.

Okay.

باشه

Wishes though those are different.

آرزوها اگرچه متفاوت هستند. به

Think Aladdin.

علاءالدین فکر کن

Genie wish. Fairies.

آرزوی جن پری ها

These are for things not possible.

اینها برای چیزهایی است که ممکن نیست.

For example.

به عنوان مثال.

Right now I'm in London.

در حال حاضر من در لندن هستم.

But if I imagine I'm in a different place,

اما اگر تصور کنم در جای دیگری هستم،

like.

مانند.

I am on a beach now.

من الان در ساحل هستم

This is not real.

این واقعی نیست.

This is real right now I'm in London,

این واقعی است در حال حاضر من در لندن هستم،

but I want this. so?

اما من این را می خواهم. بنابراین؟

How can I say I want this situation to be real right now?

چگونه می توانم بگویم که می خواهم این وضعیت در حال حاضر واقعی باشد؟

Well, it's not real.

خب واقعی نیست

So I use I wish, remember, hope it can happen.

بنابراین من از آرزو، به یاد داشته باشید، امیدوارم که می تواند اتفاق بیفتد استفاده می کنم.

Wish it's just imaginary.

کاش فقط خیالی باشه

I wish I.

کاش من

Was.

بودم.

Change the NOW verb.

فعل NOW را تغییر دهید.

To a PAST verb: “I wish I AM”?

به یک فعل گذشته: "I wish I AM"؟ نه

Nooo!! “I wish I WAS on a beach.”

!! "کاش در ساحل بودم."

Yes, I know what you're thinking.

بله، می دانم به چه چیزی فکر می کنید.

The correct grammar should be.

گرامر صحیح باید باشد.

I wish I were on a beach.

کاش در ساحل بودم

However, the majority of the time you'll hear this

با این حال، اکثر اوقات شما این

Correct grammar: Yes. Traditionally “I wish I WERE...” “I wish he she WERE...”

دستور زبان صحیح را می شنوید: بله. به طور سنتی "کاش من بودم..." "کاش او بود..."

However, I'm teaching you real English.

با این حال، من انگلیسی واقعی را به شما آموزش می دهم.

This is what you hear.

این چیزی است که می شنوید.

I wish I was on a beach right now.

کاش الان در ساحل بودم

It's so cold.

خیلی سرده

So if you see wish with a past tense verb you're talking about now.

بنابراین اگر آرزو را با فعل گذشته می بینید، اکنون در مورد آن صحبت می کنید.

But in an imaginary way.

اما به شکلی خیالی.

Okay.

باشه

So last night I slept late.

پس دیشب دیر خوابیدم.

I don't feel good about it.

من احساس خوبی نسبت به آن ندارم.

What can I say?

چه بگویم؟

I'm so tired.

من خیلی خسته ام از

I regret sleeping late.

دیر خوابیدن پشیمانم

I want to change the past.

من می خواهم گذشته را تغییر دهم.

How can I use that?

چگونه می توانم از آن استفاده کنم؟

Now I cannot change the past.

اکنون نمی توانم گذشته را تغییر دهم.

But I can wish for a different past.

اما می توانم برای گذشته ای متفاوت آرزو کنم.

That's okay.

اشکالی ندارد.

So to say this to express it, I wish I didn't sleep late.

پس برای بیانش این را بگویم ای کاش دیر نمی خوابیدم.

Nope, nope.

نه، نه

Remember I said a wish with a past

یادت هست آرزویی را با فعل گذشته گفتم

verb you're talking about now, right?

، درست است؟

So how do we change a past verb?

پس چگونه یک فعل گذشته را تغییر دهیم؟

You already know it. I'm sure.

شما قبلا آن را می دانید. من مطمئن هستم.

To wish for a different past.

برای آرزوی گذشته ای متفاوت

Very easy.

خیلی راحت.

Change the PAST verb to a PAST PERFECT

فعل PAST را به PAST PERFECT

HAD or HADN’T + a V3

HAD or HADN’T + a V3 تغییر دهید

In this case, “SLEPT”

در این مورد، “SLEPT”

I wish I hadn’t... (Negative!)

ای کاش نمی‌کردم... (منفی!)

Slept late.

دیر خوابید.

But we need a positive example, too!

اما ما به یک مثال مثبت هم نیاز داریم!

Just so you see the difference.

فقط تا تفاوت را ببینید.

So another example.

بنابراین یک مثال دیگر.

You meet someone at a party and you fall in love.

در یک مهمانی با کسی آشنا می شوید و عاشق می شوید.

Oh, it's so cute.

اوه، خیلی ناز است.

But there's a problem.

ولی یه مشکلی هست

Her best friend is sick.

بهترین دوستش مریض است.

And now it's time to go home.

و حالا وقت رفتن به خانه است.

So they can't fall in love anymore.

بنابراین آنها دیگر نمی توانند عاشق شوند.

They are both thinking, wow, I wish we met earlier.

هر دو فکر می کنند وای کاش زودتر همدیگر را می دیدیم.

I said, the correct way

گفتم، راه درست

to wish for a past situation is with.

آرزو کردن برای موقعیت گذشته، این است.

HAD + V3 or HADN’T + V3

HAD + V3 یا HADN’T + V3

However, to be honest, if you just said

با این حال، صادقانه بگوییم، اگر فقط می‌گفتید

“I wish we met earlier” (For the past) mostly is fine.

«کاش زودتر با هم آشنا می‌شدیم» (برای گذشته) خیلی خوب است.

Again, I'm here to teach you real English, not textbook English.

باز هم، من اینجا هستم تا به شما انگلیسی واقعی آموزش دهم، نه انگلیسی کتاب درسی.

You just have to know from context.

شما فقط باید از زمینه بدانید.

and finally.

و در نهایت.

You can use these in a short answer like this.

می توانید از اینها در یک پاسخ کوتاه مانند این استفاده کنید.

Oh. Are you going on holiday soon?

اوه آیا به زودی به تعطیلات می روید؟ من

I really hope so.

واقعا امیدوارم. یا

Or. Are you going on holiday soon?

آیا به زودی به تعطیلات می روید؟

I wish Do you notice the difference now?

کاش الان متوجه تفاوت میشید؟

I hope so is more optimistic.

امیدوارم خوشبینانه تر باشد.

It says it can happen and I want it.

می گوید ممکن است اتفاق بیفتد و من آن را می خواهم.

I wish

ای کاش این

you're giving the feeling of it probably can't happen, but yes, I want it.

احساس را به شما می دهید که احتمالاً نمی تواند اتفاق بیفتد، اما بله، من آن را می خواهم.

Okay, now you practice, write in the comments or in your notes.

خوب، حالا شما تمرین می کنید، در نظرات یا یادداشت های خود بنویسید.

Your own hopes.

امیدهای خودت

Wishes and regrets.

آرزوها و حسرت ها. از

What do you regret doing or not doing?

انجام یا ندادن چه کاری پشیمان هستید؟

What do you hope is going to happen?

امیدوارید چه اتفاقی بیفتد؟

And what do you wish hadn't happened?

و چه چیزی آرزو می کنید که اتفاق نمی افتاد؟

Or is happening right now?

یا همین الان اتفاق می افتد؟

Let me know in the comments and I'll give you correction.

در نظرات به من اطلاع دهید تا اصلاح کنید.

And ...what was the next line?

و ... خط بعدی چی بود؟

Never mind.

Okay, so

مهم نیست.

خوب، پس

3 ... 2 ... 1 and I'll see you in the next class. Bye.

3 ... 2 ... 1 و من شما را در کلاس بعدی می بینم. خداحافظ

Okay. I think that was good.

باشه فکر کنم خوب بود

I think that was good.

Was that good? Was that all right?

فکر کنم خوب بود

خوب بود؟ خوب بود؟

Oh! You’re done! Good!

اوه! تمام شدی! خوب!

Yeah. Okay.

آره باشه

So I can keep this now, right? We're done?

بنابراین من می توانم این را در حال حاضر نگه دارم، درست است؟ ما تمام شدیم؟

Now, you have to give five wishes.

حالا شما باید پنج آرزو بدهید.

I'll be a wish fairy too?

من هم پری آرزو خواهم شد؟

Is this where wish fairies come from!?

پری آرزوها از اینجا می آیند!؟

Uhh, you’ll find out!

اوه، شما متوجه خواهید شد!

I'll “find out”? That sounds promising!

من "پیدا می کنم"؟ این امیدوار کننده به نظر می رسد!

And who's this guy I'm supposed to give wishes to?

و این مردی که قرار است به او آرزو کنم کیست؟

Oh that guy!

آه آن مرد!

Him? He looks like a dork!

او؟ او به نظر می رسد مانند یک خروس!

Look at his hair.

به موهاش نگاه کن

Wait, sorry. Are there rules to follow is a wish fairy?

صبر کن متاسفم آیا قوانینی برای پیروی از پری آرزو وجود دارد؟

Or do I just invent my own rules as I go?

یا من فقط قوانین خودم را ابداع می کنم؟

What?

چی؟

And what's inside a wish fairy? I've always wondered this.

و درون پری آرزو چیست؟ من همیشه به این فکر می کردم.

Is it juice?

آبمیوه است؟

You're going to be great. Bye.

تو عالی میشی خداحافظ

What do you- Where are you taking me?

چیکار داری منو کجا میبری؟

No, no, nooooooOOOOOO!

نه، نه، نه، نه، نه، نه!

She looks hot!

او داغ به نظر می رسد!

What?

چی؟

No, I'd love to get lunch with you.

نه، من دوست دارم با شما ناهار بخورم.

I just have a lot of work to finish

من فقط خیلی کار دارم تا

Dan, conference room B, 5 minutes!

دن، اتاق کنفرانس B، 5 دقیقه تمام شود!

Better be ready with a killer presentation.

بهتر است با ارائه قاتل آماده باشید.

What? No, no, no. I'm listening.

چی؟ نه، نه، نه. دارم گوش میدم

I just have this presentation that's due in 5 minutes,

من فقط این ارائه را دارم که قرار است تا 5 دقیقه دیگر ارائه شود،

No, I haven't even really started it.

نه، من حتی واقعاً آن را شروع نکرده ام.

I wish I had, like, a week to finish it.

ای کاش یک هفته فرصت داشتم تا آن را تمام کنم.

Hey Dan, you’ve got another week to finish this

هی دن، یک هفته دیگر فرصت داری تا این کار را تمام کنی

Okay, That was weird.

، خیلی عجیب بود.

I have another week to finish it.

من یک هفته دیگر فرصت دارم تا آن را تمام کنم.

Yeah, I'll meet you for lunch, then

آره، برای ناهار می بینمت، بعد به

see you soon. Bye. Love you.

زودی می بینمت. خداحافظ دوستت دارم

I love you. Bye bye. Bye. Bye bye.

دوستت دارم خداحافظ خداحافظ خداحافظ دن

Dan! I’m still waiting on that Pensky file.

! من هنوز منتظر فایل Pensky هستم.

I'm on it.

من روی آن هستم.

I it's.

من آن هستم.

It's in one of these papers here somewhere.

در یکی از این مقالات اینجا جایی است.

I think

من فکر می کنم

Damn well better be!

لعنتی بهتر است!

I wish I had a wish fairy.

کاش یک پری آرزو داشتم وای

Whoa!

Who are you?

تو کی هستی؟

Who is she? She's amazing.

او کیست؟ او شگفت انگیز است.

Oh, I’m your wish fairy!

اوه، من پری آرزوی تو هستم!

A wish fairy?

پری آرزو؟

I must be working too hard.

من باید خیلی سخت کار کنم

Is a wish fairy like a genie?

آیا پری آرزو مانند جن است؟

Kind of.

نوعی

So I get, like, three wishes?

پس من سه آرزو دارم؟

No, you get five! With a wish fairy...

نه، شما پنج می گیرید! با یک پری آرزو...

Five wishes! Which makes us better than genies, really!

پنج آرزو! که ما را از جن ها بهتر می کند، واقعا!

So why me?

پس چرا من؟

Because you said “I wish I had a wish fairy.”

چون گفتی "کاش یک پری آرزو داشتم."

So now I'm assigned to you.

پس الان من به شما منصوب شدم.

But remember only five.

اما فقط پنج مورد را به یاد داشته باشید.

And then my fairy juice runs out.

و بعد آب پری من تمام می شود.

Okay.

باشه

I wish I

کاش

had coffee.

قهوه می خوردم

Cool.

باحال

Think bigger, Dan! You’ve got wishes!

بزرگتر فکر کن، دن! آرزوهایی داری!

Real wishes.

آرزوهای واقعی

Now we gotta meet your fiancee for lunch

حالا باید برای ناهار نامزدت را ببینیم

and she's not going to be happy if you’re late again!

و اگر دوباره دیر کنی خوشحال نخواهد شد!

Wait, how did you know all that?

صبر کن، از کجا همه اینها را می دانستی؟ ای

Wish, fairy, Dan! I know everything!

کاش، پری، دن! من همه چیز را می دانم!

Wait, you're coming in?

صبر کن میای داخل؟ اصلا

How can I even explain you?

چطور میتونم برات توضیح بدم

She can't see me. Only you can see me.

او نمی تواند من را ببیند. فقط تو میتونی منو ببینی

I think! I might be wrong about that.

من فکر می کنم! من ممکن است در مورد آن اشتباه کنم.

I'm not sure.

من مطمئن نیستم.

...and they have all the flowers that we wanted and the cake’s ready, too!

... و آنها همه گل هایی را که ما می خواستیم دارند و کیک هم آماده است!

All you need to do is call the band, make sure that they can come.

تنها کاری که باید انجام دهید این است که با گروه تماس بگیرید، مطمئن شوید که می توانند بیایند.

And did you learn the dance moves yet?

و آیا هنوز حرکات رقص را یاد گرفته اید؟

Right!

درسته!

The dance.

رقص.

Dan, I sent you those a month ago.

دن، یک ماه پیش برایت فرستادم. حالت

Are you okay?

خوبه؟ به

You seem a little off.

نظر می رسد کمی دوری

Yeah, I'm good. I'm fine. Really.

آره من خوبم من خوبم واقعا

You're not having second thoughts, are you?

تو فکر دومی نمی کنی، نه؟

are you?

شما هستید؟

I mean, it's natural to have second thoughts, but

یعنی طبیعی است که فکر دومی داشته باشیم، اما

are you regretting us getting engaged?

آیا از نامزدی ما پشیمان شدی؟

What? No, no, not at all.

چی؟ نه نه اصلا

So you don't regret taking that terrible job that you hate?

پس پشیمان نیستید که از آن شغل وحشتناکی که از آن متنفرید، گرفتید؟

not at all.

اصلا

It moved me closer to you.

مرا به تو نزدیکتر کرد

Do you regret getting that terrible haircut?

آیا از این مدل موی وحشتناک پشیمان هستید؟

- Which one?

- That one, Dan!

- کدوم؟

- اون یکی، دن!

You don't regret not sleeping with more than one girl in your life?

پشیمان نیستی که در زندگی با بیش از یک دختر نخوابیده ای؟

I have slept with more than one girl.

من با بیش از یک دختر خوابیده ام.

I have.

من دارم.

And it was.

و این بود.

It was pretty.

زیبا بود

They liked it. A lot.

آنها آن را دوست داشتند. خیلی

I don't want you going into this marriage with any regrets.

من نمی خواهم با هیچ پشیمانی وارد این ازدواج شوید .

Honestly, I do not have any regrets.

راستش پشیمان نیستم.

It's just been a very weird day.

فقط روز خیلی عجیبی بود

I don't know.

Maybe this weekend you should get out of town.

من نمی دانم.

شاید این آخر هفته باید از شهر خارج شوید. به

Call your friend Steve.

دوستت استیو زنگ بزن

You guys can do something fun together.

شما بچه ها می توانید یک کار سرگرم کننده با هم انجام دهید.

then on Monday, we can start a life together

سپس در روز دوشنبه، ما می توانیم یک زندگی مشترک را شروع کنیم

and start on the same page of each other.

و در همان صفحه یکدیگر شروع کنیم.

Okay, I got to go.

باشه باید برم

- I love you. - I love you, too.

- دوستت دارم - منم دوستت دارم

Hey, Steve!

هی، استیو!

It's Dan from work.

این دن از سر کار است.

Yeah, that one

آره، اون یکی

good to hear from you too, man!

خوبه که از تو هم بشنوم، مرد!

Hey, so I'm actually getting married on Monday.

سلام، پس من در واقع دوشنبه ازدواج می کنم .

Oh, yeah.

اوه، آره

And I was wondering if you were free this weekend.

و من تعجب می کردم که آیا شما این آخر هفته آزاد هستید؟

No, no, I'm totally cool, man.

نه، نه، من کاملاً باحال هستم، مرد.

I get it.

من آن را دریافت می کنم.

Yeah, it's late.

آره دیر شده

Late

دیر وقت

Yeah, I'll see you next time at the work at the work... time.

آره، دفعه بعد سر کار می بینمت... زمان.

When we’re at work

وقتی سر کار هستیم

Yep! Bye!

بله! خداحافظ

See bye, bye!

ببین بای، بای!

You don't have any friends, do you?

تو هیچ دوستی نداری، نه؟

I kind of lost touch once I moved to New York for Alena.

زمانی که برای آلنا به نیویورک نقل مکان کردم، ارتباطم را از دست دادم .

So invite them! Come on! This is your stag party!

پس دعوتشون کن! بیا ! این مهمانی گوزن های شماست!

- “Stag party”? - “Bachelor party”. Sorry.

- "پارتی گوزن"؟ - "مهمانی لیسانسه". متاسفم

In England we call them “Stag parties”.

در انگلستان ما به آنها "پارتی های گوزن" می گوییم.

Oh, so you're British.

اوه، پس شما بریتانیایی هستید.

I was British.

من بریتانیایی بودم.

Oh. Wait.

اوه صبر کن

So when we die, we all become wish fairies?

پس وقتی می میریم، همه ما پری آرزو می شویم؟ به

Never mind that.

You can do whatever you want.

این موضوع اهمیت نده.

شما می توانید هر کاری که می خواهید انجام دهید.

You literally have a wish fairy!

شما به معنای واقعی کلمه یک پری آرزو دارید!

Come on, make a wish!

بیا، آرزو کن!

Okay.

باشه

I...

ای

wish...

کاش

that...

...

I was going to Vegas this weekend.

این آخر هفته به وگاس می رفتم.

Are we going to gamble?

آیا قرار است قمار کنیم؟

No, I don't gamble.

نه، من قمار نمی کنم.

But you want to go to Vegas?

اما شما می خواهید به وگاس بروید؟

That's what you wanna do? Fine!

این کاری است که می خواهید انجام دهید؟ خوب!

Why are we driving?

چرا داریم رانندگی می کنیم؟

You had a wish.

آرزویی داشتی

We could be there already.

ما قبلاً می توانستیم آنجا باشیم.

We don't have to travel by car.

ما مجبور نیستیم با ماشین سفر کنیم.

It's amazing. Look at it.

شگفت انگیز است. نگاهش کن

It's so beautiful!

خیلی زیباست!

I wish for the craziest night a guy could have in Vegas.

آرزو می کنم دیوانه ترین شبی که یک مرد می توانست در وگاس داشته باشد.

Oh ho! This should be fun!

اوه هو! این باید سرگرم کننده باشد!

Oh, man.

اوه مرد

What happened last night?

دیشب چه اتفاقی افتاد؟

No, no, no, no, no, no, no, no, no, no.

نه، نه، نه، نه، نه، نه، نه، نه، نه.

Did I marry an Amy Winehouse impersonator last night?

آیا من دیشب با شخصیت امی واینهاوس ازدواج کردم؟

Dude, I'm so hungover.

داداش من خیلی خمارم

I don't remember a thing about last night

من چیزی در مورد دیشب به خاطر نمی آورم،

although that kind of does sound familiar

اگرچه این نوع چیزها آشنا به نظر می رسد

Oh, no, this can't be happening.

اوه، نه، این اتفاق نمی افتد.

I'm getting married on Monday.

من دوشنبه ازدواج میکنم

Do you regret it?

پشیمونی؟

Yeah, I do.

بله، من.

Well, then it's a good thing you've got a wish, fairy.

خب پس خیلی خوبه که یه آرزو داری پری.

- Make a wish. - Oh, my God. You're right!

- آرزو کن - اوه، خدای من. حق با شماست!

I wish I hadn't married that Amy Winehouse impersonator last night.

ای کاش دیشب با آن شخصیت تقلید امی واینهاوس ازدواج نمی کردم.

Great.

عالیه

It’s not working dude!

کار نمیکنه رفیق!

Why isn’t it working?

چرا کار نمی کند؟

I don't know! I'm sorry!

من نمی دانم! متاسفم!

I don't think fairies are supposed to drink.

به نظر من پری ها قرار نیست مشروب بخورند.

I remember she said something.

یادمه یه چیزی گفت

She lives at Circus Circus

او در سیرک سیرک زندگی می‌کند،

I could ask her for an annulment, right?

می‌توانم از او درخواست ابطال کنم، درست است؟

Yeah. Let’s go!

آره برویم!

We need to get an annulment.

باید ابطال بگیریم

Please?

لطفا؟

if you don't mind.

اگر اشکالی ندارد

Why?

چرا؟

I'm supposed to get married on Monday,

من قرار است دوشنبه ازدواج کنم

And this is way out of character for me.

و این برای من از شخصیت من خارج است. حالت

Are you okay?

خوبه؟

I'm just messing with you.

من فقط دارم با شما درگیرم

Dan, chill out.

دن، آرام باش ما

We got “married” last night.

دیشب "ازدواج" کردیم.

It's part of the “Superstar package”.

این بخشی از "بسته سوپراستار" است. با

Marry a celebrity. Take a few photos.

یک سلبریتی ازدواج کنید چند تا عکس بگیر

It's not a legal marriage.

این ازدواج قانونی نیست

Oh, thank God.

اوه، خدا را شکر.

Who's the cute fairy?

پری ناز کیست؟

Wait, you can see him?

صبر کن، میتونی ببینیش؟ به

kind of hard not to notice a guy in a fairy costume.

نوعی سخت است که متوجه پسری با لباس پری نشویم.

How you doing, gorgeous?

چطوری، خوشگل؟

Okay.

باشه

Let's just get the car and get the hell out of here.

بیا فقط ماشین را بگیریم و از اینجا برویم.

I don't know what I'm going to tell Alena

من نمی دانم به آلنا چه بگویم

It's fine.

خوب است.

It was a crazy weekend in Vegas.

آخر هفته دیوانه کننده ای در وگاس بود.

It's normal to see Bachelor Party

دیدن Bachelor Party

On my own. With a fairy

به تنهایی طبیعی است. با یک پری

There's nothing normal about that.

هیچ چیز عادی در مورد آن وجود ندارد.

If we find an.

اگر ما پیدا کنیم. نه نه نه نه نه نه

No no no no no no no.

.

What now?

حالا چی؟

Great.

عالیه

Just great.

فقط عالیه

You're a fairy.

تو پری هستی

How can you not fix this?

چگونه می توانید این را اصلاح نکنید؟

I don't have any more fairy juice, Dan!

من دیگر آب پری ندارم، دن!

Five.

پنج.

- I told you five wishes! - Then what?

- من به تو گفتم پنج آرزو! - پس چی؟

POOF! Your magical fairy juice just runs out!?

پوف! آب پری جادویی شما تمام می شود!؟

Yes, Dan! That's how all of this works.

بله، دن! همه اینها اینطوری کار می کند.

Okay, Hold on.

باشه صبر کن

I may know a way around that. Come here.

من ممکن است راهی برای آن بدانم. بیا اینجا

I believe in you.

من به تو ایمان دارم.

What's this?

این چیه؟

In Peter Pan, when they clap the fairies all get helped.

در پیتر پن، وقتی پری ها کف می زنند، به همه کمک می شود.

I'm not Tinkerbell.

من تینکربل نیستم

You're a fairy.

تو پری هستی

And I believe in you, man.

و من به تو ایمان دارم، مرد.

Yeah, I'm a fairy.

آره من یه پری هستم

But that's not how any of this works.

اما هیچ کدام از اینها اینگونه نیست.

Damn it!

لعنتی!

Why can't any of this just be easy for me?

چرا هیچ یک از اینها نمی تواند برای من آسان باشد؟

At least I'm not married.

حداقل من متاهل نیستم.

I do not want to be married.

من نمی خواهم ازدواج کنم.

I don't want to be married.

من نمیخوام ازدواج کنم

I have to tell Alena!

باید به آلنا بگویم!

I don't want to be married. And,

من نمیخوام ازدواج کنم و

I don't want to work at my job.

من نمی خواهم در شغلم کار کنم. از

I hate it there.

آنجا متنفرم

I do regret taking my job.

من از گرفتن شغلم پشیمانم

Oh, I get it now. Oh.

اوه الان فهمیدم اوه

I thought you ran out of fairy juice.

فکر کردم آب پری تمام شده

There’s no “Fairy juice”!

"آب پری" وجود ندارد!

What would even be made of?

حتی از چه چیزی ساخته می شود؟

Unicorn spit?

تف تکشاخ؟

- Hey! - Hey!

- سلام! - سلام!

Wow

وای خب

So what now?

حالا چی؟

Well, I'm going to quit my job, and

خب، من کارم را رها می کنم و

I don't know, I've always wanted to work at Google.

نمی دانم، همیشه دوست داشتم در گوگل کار کنم.

Maybe I should learn how to code or be a YouTuber.

شاید باید یاد بگیرم که چگونه کدنویسی کنم یا یوتیوبر باشم.

Then my work’s done!

بعد کار من تمام شد!

See you around, Dan!

می بینمت، دن!

You're going to be fine. Really.

تو خوب میشی واقعا

You've been, like, the best friend I've ever had.

تو بهترین دوستی بودی که تا به حال داشتم.

So sad.

خیلی غمگین

I know.

من می دانم.

I'll miss you, bud.

دلم برات تنگ میشه غنچه

Eh! You’ll see me again

آه! بعد از مرگ دوباره من را خواهید دید

After you die.

.

So we DO become fairies!

پس ما پری می شویم!