Lie EFFECTIVELY in English! | Advanced English Vocabulary Lesson

In today's English class, I am going to teach you

در کلاس زبان انگلیسی امروز، من قصد دارم

the most common ways in English to say -

رایج ترین روش های زبان انگلیسی برای گفتن -

what?

چه چیزی را به شما آموزش دهم؟

You know Ivan in our class?

ایوان را در کلاس ما می شناسید؟

It’s IvAN

این ایوان

Ivan in our classes. He’s an assassin, I heard it!

ایوان در کلاس های ما است. او یک قاتل است، من آن را شنیدم!

No he isn’t!

نه او نیست!

God’s honest truth.

حقیقت صادقانه خدا

All right then. He WAS an assassin.

خوب پس او یک قاتل بود

But he had to stop.

اما مجبور شد متوقف شود.

Do you know why?

میدونی چرا؟

He got carpal Tunnel Syndrome in his hands so he can't.

او سندرم تونل کارپال را در دستانش گرفت، بنابراین نمی تواند.

I saw him use a pen yesterday.

دیروز دیدم که از خودکار استفاده می کند.

He doesn't have carpal tunnel.

او تونل کارپال ندارد.

I'm not lying.

من دروغ نمی گویم.

Aly, is there a better way to say “I'm not lying” or a stronger way in English?

علی، آیا راه بهتری برای گفتن " دروغ نمی گویم" یا راه قوی تری در انگلیسی وجود دارد؟

Yeah. Okay.

آره باشه

So in today's English class, I am going to teach you better

بنابراین در کلاس زبان انگلیسی امروز، می‌خواهم

and stronger ways to say “I'm not lying”

روش‌های بهتر و قوی‌تری برای گفتن «دروغ نمی‌گویم» که

you want to say

می‌خواهید بگویید

“I'm serious” or “I'm not joking” in a quick useful way.

«من جدی هستم» یا «شوخی نمی‌کنم» را به روشی مفید به شما آموزش دهم.

Say this

این را بگویید

“I'm telling you.”

"به شما می گویم."

Pronunciation: You stress this word.

تلفظ: شما روی این کلمه تاکید می کنید.

If you stress here

اگر در اینجا استرس دارید،

No

نه به

It doesn't sound the same.

نظر نمی رسد.

“I'm TELLING you”, this means you're serious.

"من به شما می گویم"، این به این معنی است که شما جدی هستید.

You're not joking.

شوخی نمیکنی

Okay, so I'm telling you, Ivan is a trained assassin.

خوب، پس من به شما می گویم، ایوان یک قاتل آموزش دیده است.

No, you're having me on. Wait.

نه، تو مرا در اختیار داری صبر کن

Okay, let's divide this lesson into two separate things.

خوب، بیایید این درس را به دو چیز جداگانه تقسیم کنیم.

One, how to say “I'm not lying”

یک، چگونه بگوییم "دروغ نمی گویم"

And two, how to say “I don't believe you.”

و دوم، چگونه بگوییم "باور نمی کنم."

So to “have someone on” it means you're joking with them in a fun way.

بنابراین، "داشتن یک نفر" به این معنی است که شما به شیوه ای سرگرم کننده با او شوخی می کنید.

You're not telling the truth, but it's not something really bad.

شما حقیقت را نمی گویید، اما واقعاً چیز بدی نیست.

You're just trying to joke with someone.

شما فقط سعی می کنید با کسی شوخی کنید.

You're having them on and keep the grammar like this.

شما آنها را در اختیار دارید و گرامر را اینگونه نگه دارید.

You are having me on?

شما مرا در اختیار دارید؟

Yeah.

آره

I was having you on. It was just a joke.

من تو رو داشتم این فقط یک شوخی بود.

Don't use simple for this.

برای این کار از ساده استفاده نکنید.

I had you on.

من تو را در اختیار داشتم

Do you have me on? No.

آیا من را در اختیار دارید؟ نه

Not simple tenses.

زمان های ساده نیست.

Only continuous tenses.

فقط زمان های استمراری.

Oh, do people still say “You're pulling my leg”?

اوه، آیا مردم هنوز می گویند "تو داری پای من را می کشی"؟

No. This?

نه. این؟

Not really.

نه واقعا.

In modern English, this is very old fashioned.

در انگلیسی مدرن، این بسیار قدیمی است.

Who told you about Ivan?

چه کسی در مورد ایوان به شما گفت؟

My mate Bob told me.

رفیقم باب به من گفت.

Who's Bob?

Everyone you know is in this room.

باب کیست؟

همه کسانی که می شناسید در این اتاق هستند.

Bob’s my best mate. He works down the pub.

باب بهترین همسر من است. او در میخانه کار می کند.

Which pub?

کدام میخانه؟

The king's... finger.

انگشت شاه.

The king's finger.

انگشت شاه.

That's not a real pub name.

این یک نام میخانه واقعی نیست.

You've made that up.

شما آن را ساخته اید.

So to “MAKE something UP”, that means to invent

بنابراین برای "چیزی درست کردن"، این به معنای اختراع

something usually quickly.

چیزی است که معمولاً سریع است.

So we're really interested in that phrasal verb to make something up.

بنابراین ما واقعاً به آن فعل عبارتی علاقه مندیم تا چیزی بسازیم. بله

Yes. You could say “No, I'm not making it up”

. شما می توانید بگویید "نه، من آن را درست نمی کنم"

It's real. I didn't invent it.

این واقعی است. من اختراعش نکردم

Like I said, this means to invent something

همانطور که گفتم، این یعنی اختراع چیزی

not just for lies, anything creative, but quick.

نه فقط برای دروغ، هر چیز خلاقانه، بلکه سریع.

So, for example,

بنابراین، برای مثال،

I just made up a song for you.

من فقط یک آهنگ برای شما ساختم.

Let me play it on my guitar.

بگذار با گیتار بزنم.

Or I made up a very cute nickname for my girlfriend/boyfriend.

یا برای دوست دختر/دوست پسرم یک اسم مستعار بسیار زیبا ساختم.

I didn't make it up.

من درست نکردم

All right. I...

بسیار خوب. من...

I'm dead serious.

جدی هستم.

I'm dead serious.

من جدی هستم

Bob knows! He was in the Mafia.

باب می داند! او در مافیا بود.

That's Bollocks!

این بولوک است!

Okay.

So “Bollocks” is a very British English term.

باشه

بنابراین "Bollocks" یک اصطلاح انگلیسی بسیار بریتانیایی است .

It's vulgar.

این مبتذل است.

It's slang, because literally it means testicles.

عامیانه است، زیرا در لغت به معنای بیضه است.

However, in this context, very common for British people to say

با این حال، در این زمینه، برای مردم بریتانیا بسیار رایج است که بگویند

“That's a lie!” by just saying “Bollocks”.

"این یک دروغ است!" فقط با گفتن "Bolocks". انگلیسی بریتیش

British English = Bollocks

= بولوک

American English = Bullshit (It means the same thing)

انگلیسی آمریکایی = مزخرف (یعنی همون چیزه)

Okay, so your mate Bob, who no one has seen

باشه، پس رفیق شما باب که

or heard of until today, who works in a pub called The King's Finger,

تا امروز هیچکس ندیده یا اسمش رو نشنیده و تو میخانه ای به نام The King's Finger کار می کنه

used to be in the Mafia and knows about our classmate.

قبلا تو مافیا بوده و از همکلاسی ما خبر داره.

Ivan’s past as a trained assassin?

گذشته ایوان به عنوان یک قاتل آموزش دیده؟ بله

Yes!

!

- and you're happy with that story? - Yes.

- و شما از این داستان راضی هستید؟ - بله.

Aly! I need a stronger way to say “I'm telling you the truth!”

علی! من به راه قوی تری نیاز دارم تا بگویم "من حقیقت را به شما می گویم!"

Maybe with a swear word.

شاید با یک فحش.

I shit you not.

من تو را ول کردم نه

I shit you not.

من تو را ول کردم نه

Okay.

باشه

Now I need a stronger expression

حالا من به یک بیان قوی تر نیاز دارم

to say, “You're lying and I don't believe you!” in a stronger way.

تا بگویم "تو دروغ می گویی و من حرفت را باور نمی کنم!" به روشی قوی تر

Definitely with a swear word.

حتما با فحش.

Okay, well, look. Teachers watch my videos too!

باشه خوب ببین اساتید ویدیوهای من را هم ببینند!

And they don't like when I swear. So,

و وقتی قسم می خورم دوست ندارند. خب،

All right?

The safe way to say this, you're full of it.

باشه؟

راه امن برای گفتن این، شما پر از آن هستید.

Very strong.

خیلی قوی

But no swear word.

اما هیچ فحشی نیست.

But if you really want to swear.

اما اگر واقعاً می خواهید قسم بخورید.

You know which word to use.

شما می دانید از کدام کلمه استفاده کنید.

You're so full of shit.

تو خیلی پر از گند هستی

And the word shit is vulgar.

و کلمه ی شیطون مبتذل است.

I should be careful when I say that.

وقتی این را می گویم باید مراقب باشم.

Yeah. The word shit is a swear word.

آره کلمه گند یک فحش است.

It's vulgar. It's slang.

این مبتذل است. این زبان عامیانه است.

Don't use this with your boss.

این را با رئیس خود استفاده نکنید.

Your teacher, your mother in law.

معلم شما، مادر شوهر شما.

Some people don't like swearing.

بعضی ها فحش دادن را دوست ندارند.

I love it, but some people don't like it.

من آن را دوست دارم، اما برخی از مردم آن را دوست ندارند.

So just be careful where you use it.

پس فقط مراقب باشید کجا از آن استفاده می کنید.

Don't get me in trouble with your teacher.

من رو با معلمت به دردسر نیندازی

Take a seat.

بنشین

oh by the way, if you want to practice this lesson

به هر حال، اگر می خواهید این درس

and more than 100 other English lessons on vocabulary, pronunciation, grammar,

و بیش از 100 درس انگلیسی دیگر در مورد واژگان، تلفظ، گرامر،

phrasal verbs, idioms, everything you want to learn.

افعال عبارتی، اصطلاحات، هر چیزی که می خواهید یاد بگیرید را تمرین کنید.

You can download my Ultimate English e-book

می‌توانید کتاب الکترونیکی Ultimate English من را

from Papateachme.com or that link in the description.

از Papateachme.com یا آن لینک در توضیحات دانلود کنید.

This e-book will take your English into first class.

این کتاب الکترونیکی انگلیسی شما را به کلاس اول می برد.

Get it?

آن را دریافت کنید؟

Because first class is, Anyway, this lesson is in there.

چون کلاس اول است، به هر حال، این درس وجود دارد.

This is unit number 32.

این شماره واحد 32 است.

If you already have this e-book.

اگر قبلاً این کتاب الکترونیکی را دارید.

If you don't have it, Papateachme.com or that link in the description.

اگر آن را ندارید، Papateachme.com یا آن لینک در توضیحات.

Told ya!

بهت گفته!

It means nothing

یعنی هیچی

What did I miss?

چی از دست دادم؟

We're talking about different ways that you can say “I think you're lying!” and

ما در مورد راه های مختلفی صحبت می کنیم که می توانید بگویید "فکر می کنم دروغ می گویی!" و

“No, no, I'm telling the truth!”

"نه، نه، من حقیقت را می گویم!"

Like “Bollocks!”

مانند "بولوک ها!" بله

Yes. You know “Bollocks!”?

. شما "Bollocks!" را می شناسید؟

Oh, okay.

اوه، باشه

By the way, a super fun way to use the word

به هر حال، یک روش فوق العاده سرگرم کننده برای استفاده از کلمه

“Bollocks” in a British way is like this.

"Bollocks" به روش انگلیسی مانند این است.

An example.

یک مثال.

Did I ever tell you that I'm Sabrina Carpenter's cousin?

آیا تا به حال به شما گفته ام که من پسر عموی سابرینا کارپنتر هستم؟

Perfect example.

مثال کامل

if someone says something ridiculous,

اگر کسی چیز مسخره ای بگوید،

Like I'm Sabrina Carpenter's cousin.

مثل اینکه من پسر عموی سابرینا کارپنتر هستم.

You can say that is a lie with BOLLOCKS like this.

شما می توانید بگویید که با BOLLOCK هایی مانند این یک دروغ است.

“Bollocks are you!”

"بولوک تو هستی!"

Bollocks + auxiliary (Do/Be/Have) or a modal verb

Bollocks + کمکی (Do/Be/Have) یا یک فعل معین

(Would / Will / Can / Could) those verbs.

(Would / Will / Can / Could) آن افعال.

This reflects this.

این نشان دهنده این است.

So whatever this statement is, reflect that verb.

پس این جمله هر چه باشد، آن فعل را منعکس کنید. وجود

There. But it's not a question remember!

دارد. اما سوالی نیست به یاد داشته باشید!

No. not that upward inflection.

نه آن عطف رو به بالا.

Bollocks are you!

بولوک شما هستید!

It's a statement, not a question.

این یک بیانیه است، نه یک سوال.

I am, I helped her mum give birth to her.

من هستم، من به مادرش کمک کردم او را به دنیا بیاورد.

Fastest labor ever. Two seconds.

سریعترین زایمان تا کنون دو ثانیه

Oh. Come on.

اوه بیا

But this is a perfect example.

اما این یک مثال کامل است.

So he said I helped her mum give birth.

بنابراین او گفت من به مادرش کمک کردم زایمان کند.

You want to say “That is not true!”

شما می خواهید بگویید "این درست نیست!"

So what do we change that verb to?

پس آن فعل را به چه تغییر می دهیم؟

Do you know?

آیا می دانید؟

very easy.

بسیار آسان

Past tense. Simple verb.

زمان گذشته فعل ساده

Did!

انجام داد!

Bollocks did you!

Bollocks شما!

Nice one, Ivan!

خیلی خوبه، ایوان!

It's Ivan,

این ایوان است،

I swear you said it was IvAN last time.

قسم می خورم دفعه قبل گفتی که IvAN بود.

No I didn't, that is baloney.

نه من این کار را نکردم.

Okay, cool.

باشه باحال

Well, two things. One.

خب دو چیز یکی

“Baloney” is really old fashioned.

"بالونی" واقعا قدیمی است.

So if you're under 65,

بنابراین اگر زیر 65 سال دارید، از

Don't use baloney. For a safe word.

baloney استفاده نکنید. برای یک کلمه امن

That's not a swear, but it's a similar vibe to baloney.

این یک قسم خوردن نیست، اما شبیه به baloney است.

Rubbish.

آشغال.

And second thing.

و مورد دوم

I swear can sound like I'm sure,

قسم می خورم که مطمئنم می تواند به نظر برسد،

but it also can be used like,

اما می توان از آن استفاده کرد مانند،

yeah, I'm telling the truth, I swear.

بله، من حقیقت را می گویم، قسم می خورم.

Like you're being sincere.

مثل اینکه داری مخلص حرف میزنی

And again, you want to stress that word.

و باز هم می خواهید روی آن کلمه تاکید کنید.

I swear.

قسم می خورم.

In the same way as I'm telling you, I swear

همان طور که به شما می گویم، قسم می خورم که

I'm not lying.

دروغ نمی گویم.

Alright, Ivan.

باشه ایوان

I have to ask. Have you ever held a gun?

من باید بپرسم. آیا تا به حال اسلحه در دست گرفته اید؟

Yes, many times.

بله، بارها.

I don't buy it.

من آن را نمی خرم.

What does “I don't buy it” mean?

"من آن را نمی خرم" به چه معناست؟

Oh, so this is actually a very American way

اوه، پس این در واقع یک روش آمریکایی

to say “I don't believe it.”

برای گفتن "باور نمی‌کنم" است.

so in this context, to “buy” means to “believe”.

بنابراین در این زمینه، «خریدن» به معنای «باور کردن» است.

I don't buy it.

من آن را نمی خرم.

Again, very American expression, but we steal everything.

باز هم بیان بسیار آمریکایی، اما ما همه چیز را می دزدیم.

We're English.

ما انگلیسی هستیم

well, why don't you believe it?

خوب چرا باور نمیکنی

Because your eyes are too kind.

چون چشمات خیلی مهربونن

I have held and shot many guns.

من اسلحه های زیادی را نگه داشته و شلیک کرده ام.

I told ya.

بهت گفتم

but my favorite would be sniper rifle.

اما مورد علاقه من تفنگ تک تیرانداز خواهد بود.

Last week I hit the guy from 237m.

هفته گذشته از فاصله 237 متری به این مرد ضربه زدم.

Unfortunately, my partner next to me, he also got shot in this fight.

متأسفانه شریک کنار من هم در این دعوا مورد اصابت گلوله قرار گرفت.

I couldn't save him.

من نتوانستم او را نجات دهم.

It was very sad.

خیلی غمگین بود.

Sad is not the word for this.

غمگین کلمه این نیست.

Frustrating.

ناامید کننده.

Fortnite is so frustrating!

Fortnite بسیار خسته کننده است!

Fortnite!?!?!?!?

فورتنایت!؟!؟!؟!؟

okay.

باشه

Let's finish with a game to practice everything we've learned today.

بیایید با یک بازی تمام کنیم تا همه چیزهایی را که امروز یاد گرفته ایم تمرین کنیم.

Again if you have downloaded my e-book this is unit 32.

دوباره اگر کتاب الکترونیکی من را دانلود کرده اید، این واحد 32 است.

There's more information.

اطلاعات بیشتری وجود دارد.

Practice go have fun.

تمرین کن برو لذت ببر

However are you watching me from your class with your teacher right now?

با این حال آیا در حال حاضر من را از کلاس خود با معلم خود تماشا می کنید؟

If so, your teacher is the coolest. Why?

اگر چنین است، معلم شما باحال ترین است. چرا؟

Because they let you say shit in their lessons.

چون به شما اجازه می دهند که در درس هایشان حرف های بدی بزنید.

In this game, you find out if you're a good liar or not.

در این بازی متوجه می شوید که آیا دروغگوی خوبی هستید یا خیر.

So you don't need a full class.

بنابراین نیازی به کلاس کامل ندارید.

You just need one study buddy.

شما فقط به یک دوست مطالعه نیاز دارید.

Find a partner.

یک شریک پیدا کنید.

This is what you need to do.

این کاری است که شما باید انجام دهید.

So write down one crazy but true thing from your life.

پس یک چیز دیوانه وار اما واقعی را از زندگی خود بنویسید.

Maybe you're related to a celebrity.

شاید شما با یک سلبریتی رابطه دارید.

Maybe you met and fell in love with a celebrity.

شاید شما با یک سلبریتی آشنا شدید و عاشق او شدید .

Who knows, Anything ridiculous from your life.

چه کسی می داند، هر چیزی مسخره از زندگی شما است.

Write that down.

آن را بنویس

Next, I want you to make up a lie about your life.

بعد، من از شما می خواهم که یک دروغ در مورد زندگی خود بسازید.

Nothing too crazy like I went to the moon.

هیچ چیز دیوانه کننده ای مثل رفتن من به ماه نیست.

No, that's.

نه، همین است.

No. It has to be believable.

نه. باید قابل باور باشد.

In this game, you need to convince your partner that both of those

در این بازی، شما باید شریک خود را متقاعد کنید که هر دوی این

things are true.

موارد درست است.

your partner will say, I don't believe you.

شریک زندگی شما خواهد گفت، من شما را باور نمی کنم. از

Using these and ask questions about those situations.

اینها استفاده کنید و در مورد آن موقعیت ها سؤال بپرسید.

again, you have to lie, remember, both of those things are correct.

بازم باید دروغ بگی، یادت باشه هر دوی این چیزا درسته.

So use these expressions

بنابراین از این عبارات

to convince your partner you're telling the truth two pro tips.

برای متقاعد کردن شریک زندگی خود استفاده کنید که در حال گفتن حقیقت هستید.

Don't make these boring.

اینها را خسته کننده نکنید

Like I don't like apples.

مثل اینکه من سیب دوست ندارم

That's not fun for this game.

این برای این بازی جالب نیست.

Just keep it crazy but believable.

فقط آن را دیوانه اما باورپذیر نگه دارید.

So make up some good lies.

پس چند دروغ خوب بسازید.

Because the winner is the person who can identify the correct lie.

زیرا برنده کسی است که بتواند دروغ درست را تشخیص دهد.

So for example, for me, in my life

به عنوان مثال، برای من، در زندگی ام به

I have taught Shakira how to swear in English.

شکیرا یاد داده ام که چگونه به زبان انگلیسی قسم بخورد.

That’s bollocks! Where did you teach Shakira?

این بولوک است! کجا به شکیرا یاد دادی؟

I’m telling you! I taught Shakira how to swear in English.

من به شما می گویم! من به شکیرا یاد دادم که چگونه به زبان انگلیسی قسم بخورد.

I was in Colombia like ten years ago.

من مثل ده سال پیش در کلمبیا بودم.

I met her through a friend of mine who is related to her.

من از طریق یکی از دوستانم که با او فامیل است آشنا شدم.

Nah, you're full of it.

نه، شما پر از آن هستید.

She speaks perfect English.

او انگلیسی کامل صحبت می کند.

Okay, what's the next one?

خوب، مورد بعدی چیست؟

Okay. And my second one.

باشه و دومی من

Is that my bare butt

آیا باسن برهنه من

has been seen on British TV.

در تلویزیون بریتانیا دیده شده است.

Yeah, I buy that.

بله، من آن را می خرم.

What do you think?

نظر شما چیست؟

Have fun with the game and I'll see you in the next class. Bye.

از بازی لذت ببرید و در کلاس بعدی شما را می بینم. خداحافظ