How much is it worth? | Real English Conversation and Vocabulary Lesson!

In today's English lesson

در درس انگلیسی امروز،

I’m going to teach you all the money words, financial vocabulary,

تمام کلمات پولی، واژگان مالی

and the prepositions that you need to talk about money in English.

و حروف اضافه ای که برای صحبت در مورد پول به زبان انگلیسی نیاز دارید را به شما آموزش می دهم.

Aly, should I spend £300 on a pronunciation course?

علی، آیا باید 300 پوند برای یک دوره تلفظ هزینه کنم؟

What? No. Absolutely not.

چی؟ نه قطعا نه.

But she's a really famous teacher.

اما او یک معلم واقعا معروف است. به

Trust me, it's not worth it. Just take mine.

من اعتماد کن، ارزشش را ندارد. فقط مال من رو بگیر

This pronunciation course is free and you learn exactly the same things.

این دوره تلفظ رایگان است و شما دقیقاً همان چیزها را یاد می گیرید.

Oh, on papateachme.com

اوه، در papateachme.com

First to talk about the value, the benefit.

ابتدا در مورد ارزش، مزیت صحبت کنید.

Matching the price.

مطابق با قیمت.

we use the expression “(be) worth it”.

ما از عبارت "(با ارزش بودن)" استفاده می کنیم.

£5 for a t shirt I wear every day?

5 پوند برای تی شرتی که هر روز می پوشم؟

It's worth it.

ارزشش را دارد.

Now we can change “IT” for “THE PRICE”.

اکنون می‌توانیم «IT» را با «قیمت» تغییر دهیم.

Yeah it's worth £5!

آره 5 پوند می ارزه!

Pronunciation: Say it with me!

تلفظ: با من بگو!

We're going to use some connected speech here. This joins the next vowel sound.

ما در اینجا از چند گفتار متصل استفاده می کنیم . این به صدای مصوت بعدی می پیوندد.

Say it with me. Worth it.

با من بگو ارزشش را دارد

Nice.

And if the price is more than the benefit.

خوبه

و اگر قیمت آن بیشتر از منفعت باشد.

For example, a dress that costs £200

به عنوان مثال، لباسی که 200 پوند قیمت دارد،

Maybe you only wear it once ever.

شاید فقط یک بار آن را بپوشید.

It's not worth it.

ارزشش را ندارد.

Not worth it.

ارزشش را ندارد

Nailed it!

میخکوب شد!

Hey, Aly

Have I told you about my new Pro Health! Max!

هی، علی

آیا من درباره سلامتی جدیدم به شما گفته ام ! حداکثر!

A supplement that'll make you feel like a man.

مکملی که به شما احساس مرد بودن می دهد.

or maybe you want to work from home, buy a box of my new Pro Health Max,

یا شاید می خواهید در خانه کار کنید، یک جعبه از Pro Health Max جدید من را بخرید،

£30 a tub.

وان 30 پوند.

You can sell them to your friends and make money,

شما می توانید آنها را به دوستان خود بفروشید و درآمد کسب کنید،

No one is buying into your new pyramid scheme, Vince!

هیچ کس در طرح هرمی جدید شما خرید نمی کند ، وینس!

Be your own boss!

رئیس خودت باش!

Okay.

Let's start simple “BUY” and “PAY”: to use your money for something.

باشه

بیایید «خرید» و «پرداخت» ساده را شروع کنیم: از پول خود برای چیزی استفاده کنید.

You BUY products and services like I'm buying a Tes-

شما محصولات و خدماتی را می‌خرید، مثل اینکه من یک Tes می‌خرم.

No. I'm buying a Hyundai.

من هیوندای می‌خرم.

If it's a gift, use the preposition “FOR”

اگر هدیه است، از حرف اضافه "FOR" استفاده کنید

I'm BUYing a Hyundai FOR her.

I'm BUYing a Hyundai FOR her.

Or you can move this here and then.

یا می توانید این را به اینجا و بعد منتقل کنید.

You don't need this.

شما به این نیاز ندارید

I'm buying her a Hyundai.

من برایش هیوندای می خرم.

I'm buying her a gift.

دارم براش هدیه میخرم

I'm buying her something.

دارم براش یه چیزی میخرم

The verb “PAY” means to give money for a service.

فعل "PAY" به معنای پول دادن برای یک خدمت است.

And it talks about the cost or the price of a thing.

و در مورد هزینه یا قیمت یک چیز صحبت می کند.

For example, this car.

مثلا این ماشین

Yeah, I paid £2,000

بله، من 2000 پوند پرداخت کردم

Or to reference the cost of the thing, use the preposition FOR

یا برای اشاره به هزینه آن، از حرف اضافه FOR استفاده کنید که

I paid £2,000 for the car.

2000 پوند برای ماشین پرداخت کردم.

Practice time in your notes or in the comments of this video.

زمان را در یادداشت های خود یا در نظرات این ویدیو تمرین کنید.

I want you to write

میخوام بنویسی

what was the last thing that you bought or you bought for someone?

آخرین چیزی که خریدی یا برای کسی خریدی چی بوده؟

What was it? Why?

چی بود؟ چرا؟

Okay, let's focus on this guy.

خوب، بیایید روی این مرد تمرکز کنیم.

He works for a car company. He sells cars.

او در یک شرکت خودروسازی کار می کند. او ماشین می فروشد.

If, for example, you work for a car company

اگر مثلاً در یک شرکت خودروسازی

or any company selling something,

یا هر شرکتی که چیزی می فروشد کار می کنید،

maybe for every time you sell something,

شاید برای هر بار فروش چیزی،

you receive a small percentage of that

درصد کمی از آن پول را دریافت کنید

money.

. به

example, this guy bought a car for £2,000

عنوان مثال، این مرد یک ماشین به قیمت 2000 پوند خرید

£1,980 went to the company,

1980 پوند به شرکت رفت،

but a small percentage... ten - one.

اما درصد کمی... ده - یک.

I can't do maths, but £20 goes to

من نمی توانم ریاضی انجام دهم، اما 20 پوند به

the person who helped sell the thing.

کسی می رسد که به فروش آن کمک کرده است.

So this money is called.

بنابراین این پول نامیده می شود.

Commission. It's a noun, a commission.

کمیسیون. این یک اسم است، یک کمیسیون.

now some jobs.

حالا چند شغل

They only get commission as their money.

آنها فقط به عنوان پول خود کمیسیون دریافت می کنند.

so for example, if you want to say,

به عنوان مثال، اگر می خواهید بگویید

oh, do you earn money every time you sell something?

اوه، آیا هر بار که چیزی را می فروشید درآمد کسب می کنید؟

Yes, I'm on commission.

بله کمیسیون هستم

Oh, hey, Vince, do your arms look bigger today?

اوه، هی، وینس، امروز بازوهایت بزرگتر به نظر می رسند؟

Have you been working out?

آیا شما ورزش کرده اید؟

right, Fred, thanks for asking.

درست است، فرد، ممنون که پرسیدی.

That's because I've been using new Pro Health: Max!

دلیلش این است که من از Pro Health جدید استفاده کرده ام: Max! فرد

Fred! Are you earning commission on this?

! آیا در این مورد کمیسیون دریافت می کنید؟

No

نه

So another word for commission is.

پس کلمه دیگری برای کمیسیون است.

A kickback, that's a noun, but this doesn't sound as legit

یک رشادت، این یک اسم است، اما این به نظر مشروع یا قانونی به نظر نمی رسد

or as legal as this.

.

for example, in a movie where a criminal gets money,

مثلاً در فیلمی که مجرمی پول می‌گیرد،

they give some of that money to the police, In that case, it's

مقداری از آن پول را به پلیس می‌دهند، در این صورت

better to say kickback than commission,

بهتر است بگوییم رشوه تا پورسانت، می‌گویید

Are you saying that I took a kickback?

من رشوه گرفتم؟

But yeah, grammatically, he can say I get a kickback on every sale.

اما بله، از نظر دستوری، او می تواند بگوید من در هر فروش یک رشوه می گیرم.

For example.

به عنوان مثال.

Fred doesn't get kickbacks.

فرد رشوه نمی گیرد.

He's just really impressed.

او واقعاً تحت تأثیر قرار گرفته است.

I don't?

Those are his sincere feelings.

من نمی کنم؟

این احساسات صادقانه اوست.

Why can't you just let me make money? Jesus.

چرا نمی تونی به من اجازه بدی پول در بیارم؟ عیسی مسیح

so weird to start selling something in the middle of an English lesson.

خیلی عجیب است که وسط یک درس انگلیسی شروع به فروش چیزی کنید.

Anyway, if you

به هر حال، اگر

prefer to study alone, I made something just for you.

ترجیح می دهید تنها درس بخوانید، من برای شما چیزی درست کردم.

In my Ultimate English e-book, you get more than 100 units

در کتاب الکترونیکی Ultimate English من، شما بیش از 100 واحد

of pronunciation, vocabulary, phrasal verbs, idioms, grammar.

تلفظ، واژگان، افعال عبارتی، اصطلاحات، گرامر را دریافت می کنید.

All just study at your own speed.

همه فقط با سرعت خودتان مطالعه کنید.

the lessons, have videos just like this, and tons of exercises

دروس، ویدئوهایی مانند این، و هزاران تمرین

for you to study with at your own speed.

برای مطالعه با سرعت خود داشته باشید.

But if you prefer a real class with a real teacher like this one.

اما اگر یک کلاس واقعی با معلم واقعی مانند این را ترجیح می دهید.

I run group classes every month and I teach privately

من هر ماه کلاس های گروهی برگزار می کنم و به صورت خصوصی تدریس می کنم

so you can study with me however you like.

تا هر طور دوست دارید با من درس بخوانید.

All the information is that papateachme.com or that link just below this video.

تمام اطلاعات مربوط به papateachme.com یا لینک زیر این ویدیو است.

okay, back to the lesson.

باشه برگرد به درس

So to make money, that's a good collocation to remember

بنابراین برای به دست آوردن پول، این یک ترکیب خوب است که به خاطر بسپارید.

It means to obtain money

این به معنای به دست آوردن پول

either through work or winning something.

یا از طریق کار یا برنده شدن در چیزی است.

But there are different ways you can make money.

اما راه های مختلفی برای کسب درآمد وجود دارد.

For example.

به عنوان مثال.

You earn money from a job.

شما از یک شغل درآمد کسب می کنید.

Money from work.

پول حاصل از کار

You win money from gaming or gambling.

شما از بازی یا قمار پول به دست می آورید.

Like in a casino.

مثل کازینو

or get is the more general term.

یا دریافت اصطلاح کلی تر است.

Maybe you win it.

شاید شما آن را برنده شوید.

Maybe you earn it.

شاید شما آن را به دست آورید.

Maybe someone just gives you money.

شاید کسی فقط به شما پول می دهد.

You get money. It's very general.

پول می گیری خیلی کلی است.

But remember earning money from a job.

اما به یاد داشته باشید که از یک شغل درآمد کسب کنید.

Winning money from a casino.

کسب پول از کازینو

But getting money is everything!

اما پول گرفتن همه چیز است!

What if you want to make money by

اگر بخواهید با

putting it in the stock market, you want to give the stock market £100

گذاشتن آن در بازار سهام درآمد کسب کنید، می‌خواهید 100 پوند به بازار سهام بدهید

And later receive back £200

و بعداً 200 پوند دریافت کنید،

This is, yes, gambling, but they call it

بله، قمار است، اما به آن می‌گویند

investing with the preposition in.

سرمایه‌گذاری با حرف اضافه در.

For example.

I want to invest in Tes-

من می خواهم در Tes سرمایه گذاری کنم -

No? I want to invest in Nvi-

نه؟ من می خواهم در Nvi سرمایه گذاری کنم -

No?

نه؟

Bitcoin?

بیت کوین؟

Absolutely not

مطلقا نه

Then who should we invest in?

پس روی چه کسی سرمایه گذاری کنیم؟ آیا

You want to take investment advice from a YouTuber?

می خواهید از یک YouTuber مشاوره سرمایه گذاری دریافت کنید ؟

Are you stupid?

احمق هستی؟

Never take investment advice from a YouTuber.

هرگز از یک YouTuber مشاوره سرمایه گذاری نگیرید .

We know nothing But what I do know is phrasal verbs

ما چیزی نمی دانیم اما چیزی که من می دانم این است که افعال عبارتی

a good phrasal verb to mean invest in something is.

یک فعل عبارتی خوب به معنای سرمایه گذاری در چیزی است.

to buy IN or to buy INTO the company.

برای خرید IN یا خرید INTO شرکت.

Usually this means to pay for a share or a portion of that company.

معمولاً این به معنای پرداخت سهم یا بخشی از آن شرکت است.

But it also means to fully

اما همچنین به این معنی است که

invest your belief into something.

اعتقاد خود را به طور کامل روی چیزی سرمایه گذاری کنید. در

Now, usually this is for a lie.

حال حاضر، معمولا این برای یک دروغ است.

for example.

I don't believe in horoscopes at all.

به عنوان مثال.

من اصلا به طالع بینی اعتقادی ندارم.

So if we're talking about horoscopes, you say “I'm a Pisces”

بنابراین اگر در مورد طالع بینی صحبت می کنیم، شما می گویید "من یک حوت هستم"

and I say “Do you believe in horoscopes?”

و من می گویم "آیا به طالع بینی اعتقاد داری؟"

Because I don't believe in it.

چون بهش اعتقاد ندارم

I change it to “BUY INTO”

من آن را به "BUY INTO" تغییر می دهم

It has the feeling of

این احساس را دارد

“Do you believe the thing that isn't true?”

"آیا چیزی را که درست نیست باور می کنید؟"

Do you BUY INTO it?

آیا در آن خرید می کنید؟

So if someone's lying to you, you could say,

بنابراین اگر کسی به شما دروغ می‌گوید، می‌توانید بگویید،

I don't buy into what you're telling me.

من چیزی را که به من می‌گویید قبول نمی‌کنم.

Believing lies. Got it.

باور کردن دروغ. متوجه شدم.

I've got an investment for you, mate.

من یک سرمایه گذاری برای شما دارم، رفیق.

I bought into it.

من در آن خریدم.

And now you can too!

و حالا شما هم می توانید!

Oh my God, dude just stop!

اوه خدای من، رفیق فقط بس کن!

You're embarrassing yourself!

داری خجالت میکشی!

PRO HEALTH MAX!

PRO HEALTH MAX!

One drink a day keeps the doctor away.

یک نوشیدنی در روز پزشک را دور نگه می دارد.

Or you can buy a thousand tubs from me right now.

یا می توانید همین الان هزار وان از من بخرید .

And you can be your own boss.

و شما می توانید رئیس خود باشید.

I am my own boss.

من رئیس خودم هستم.

Ivan, do you want to be your own boss?

ایوان، می خواهی رئیس خودت باشی؟

now you've got money.

حالا شما پول دارید

Maybe you won it.

شاید شما آن را بردید.

Maybe you earned it.

شاید شما آن را به دست آورده اید.

But what are you going to do with it now?

اما حالا با آن چه کار می کنید؟

Are you going to give it to charity

آیا قرار است آن را به خیریه بدهید

or an organization?

یا سازمانی؟

Welcome back to the church of the Holy Schwa.

به کلیسای Holy Schwa خوش آمدید.

On the Holy Pronunciation channel.

در کانال تلفظ مقدس.

feel the power of the SCHWA!

قدرت SCHWA را احساس کنید!

The verb to give money to charity

فعل پول دادن به خیریه

or an organization is to donate the preposition.

یا سازمان، اهدای حرف اضافه است.

you donate to a charity or organization.

شما به یک موسسه خیریه یا سازمان کمک مالی می کنید.

Let's practice that very quickly in your notes or in the comments

بیایید آن را خیلی سریع در یادداشت های خود یا در نظرات

below this video.

زیر این ویدیو تمرین کنیم.

Have you ever donated to charity?

آیا تا به حال به امور خیریه کمک کرده اید؟

Who did you donate to?

به چه کسی کمک مالی کردید؟

Why did you donate to them?

چرا به آنها کمک مالی کردید؟

So these are all ways you can use or spend your money.

بنابراین اینها همه راه هایی هستند که می توانید از آنها استفاده کنید یا پول خود را خرج کنید.

Okay. Spend.

باشه خرج کن

We need to talk about the preposition for spend.

ما باید در مورد حرف اضافه برای صرف صحبت کنیم.

He is not happy.

او خوشحال نیست.

Remember, he paid £2,000 for this car.

به یاد داشته باشید، او برای این ماشین 2000 پوند پرداخت کرد.

You can also say I spent £2,000

شما همچنین می توانید بگویید که من 2000 پوند خرج کردم

If you're being specific, this car.

اگر بخواهید این ماشین را مشخص کنید. من

I spent £2,000 on this car.

2000 پوند خرج این ماشین کردم.

And it's broken “To spend ON *”

و شکسته است "برای خرج کردن *"

You can spend money. You can spend time.

شما می توانید پول خرج کنید. می توانید زمان بگذرانید.

If you're talking about time, use the verb.

اگر در مورد زمان صحبت می کنید، از فعل استفاده کنید.

Like this.

مثل این.

I spent four hours trying to fix it.

چهار ساعت تلاش کردم تا آن را درست کنم.

Notice the verb is in the ING form.

توجه داشته باشید که فعل به شکل ING است.

I spent four hours doing this.

چهار ساعت برای این کار وقت گذاشتم.

Practice that right now.

همین الان آن را تمرین کنید.

For your last exam.

برای آخرین امتحانت

Or last project

یا آخرین پروژه

How much time did you spend doing it?

چقدر برای انجام آن وقت گذاشتید؟

Studying

درس خواندن

Actually, this looks like he took his money and just went.

در واقع، به نظر می رسد که او پول خود را گرفته و تازه رفته است.

when you spend money, but you lose it,

وقتی پول خرج می کنی، اما آن را از دست می دهی،

or you spend time and you lose that time, there was no value.

یا زمانی را صرف می کنی و آن زمان را از دست می دهی، ارزشی ندارد. در آن ساعات

There was no benefit in that cost in those hours.

هیچ سودی در آن هزینه وجود نداشت .

Change the verb from SPEND to WASTE

فعل را از SPEND به WASTE تغییر دهید

That means you spent it and you lost it.

یعنی آن را خرج کردید و از دست دادید.

I wasted £2,000 on this broken car.

من 2000 پوند برای این ماشین شکسته هدر دادم.

Vince, I wasted £3,000 investing in your pro max health.

وینس، من 3000 پوند را برای سرمایه‌گذاری روی حداکثر سلامتی شما هدر دادم.

Now, no one wants to buy these stupid drinks.

حالا هیچ کس نمی خواهد این نوشیدنی های احمقانه را بخرد.

And now I'm in minus!

و حالا من در منهای هستم!

Aly how can I say I'm minus money?

علی چطور میتونم بگم منهای پول هستم؟

we don't say “I’m minus” An idiom...

ما نمی گوییم "من منهای" یک اصطلاح...

You could, you COULD use.

شما می توانید، شما می توانید استفاده کنید.

You could say “I'm in the red” but no one really says that seriously

شما می توانید بگویید "من در قرمز هستم" اما هیچ کس واقعاً این را جدی نمی گوید

We say: “I'm in my overdraft” or “I'm overdrawn”

Practice the pronunciation for that with me.

.

Because I know this can be difficult.

چون می دانم این می تواند سخت باشد.

I'm overdrawn.

من اضافه برداشت دارم

Say it with me.

You might need it.

با من بگو

ممکن است به آن نیاز داشته باشید.

I'm overdrawn.

من اضافه برداشت دارم آیا

Can you give me some money?

I'm overdrawn.

می توانید مقداری پول به من بدهید؟

من اضافه برداشت دارم

If you lose money, that's a lot.

اگر پول از دست بدهید، خیلی زیاد است.

You would say?

شما می گویید؟

I'm down the amount.

من مقدارش کم شده

I'm down £3,000

من 3000 پوند پایین آمدم

Or you can also say.

یا می توانید بگویید.

I'm out again.

من دوباره بیرونم

Has that feeling that you lost that money?

آیا این احساس را دارید که آن پول را از دست داده اید؟

I'm out £3,000 because of this stupid thing.

من به خاطر این چیز احمقانه 3000 پوند خارج شدم.

What exactly is your bank balance?

موجودی بانکی شما دقیقا چقدر است؟

-£200

- £ 200

So to say that: “I'm in my overdraft”, or to be specific.

بنابراین برای گفتن که: "من در اضافه برداشت خود هستم"، یا به طور خاص.

“I'm £200 overdrawn”

"من 200 پوند اضافه برداشت دارم"

You could also say “I'm in debt”

همچنین می توانید بگویید "من بدهکار هستم"

If it's money that you owe.

اگر پولی است که مدیون هستید.

Okay, but next month, I can pay for that deBt

خوب، اما ماه آینده، من می توانم برای آن بدهی پرداخت کنم،

Don't pronounce the B in debt.

B را بدهکار تلفظ نکنید.

It's not deBt.

بدهی نیست

Noooo! Debt. The B is silent.

نه ! بدهی B ساکت است.

debt. Sorry.

بدهی متاسفم

Okay, great.

So when you pay a debt, we use the phrasal verb.

باشه عالیه

بنابراین هنگامی که شما بدهی را پرداخت می کنید، از فعل عبارتی استفاده می کنیم.

You pay off the debt.

شما بدهی را پرداخت می کنید.

In other words, you're removing the debt.

به عبارت دیگر، شما در حال حذف بدهی هستید.

Okay, so next month I can pay off all my debts.

خوب، پس ماه آینده می توانم تمام بدهی هایم را پرداخت کنم.

Exactly. Great example.

دقیقا. مثال عالی

I am keeping money that I earn to buy a new boat.

من پولی را که برای خرید یک قایق جدید به دست می‌آورم نگه می‌دارم.

you store the money that you get.

شما پولی را که به دست می آورید ذخیره می کنید.

You earn, you win.

کسب درآمد می کنی، برنده می شوی.

You store that over time for a goal.

شما آن را در طول زمان برای یک هدف ذخیره می کنید.

That verb. That phrasal verb is.

آن فعل آن فعل عبارتی است.

To save up, for example, Ivan wants a boat,

برای پس انداز، مثلا، ایوان یک قایق می خواهد،

I'm saving up for a boat.

من برای یک قایق پس انداز می کنم.

Is that me?

اون منم؟

Yeah. You like it?

آره شما آن را دوست دارید؟

Yes

بله

Quick practice!

تمرین سریع!

Are you saving up for anything at the moment?

آیا در حال حاضر برای چیزی پس انداز می کنید؟

How much do you need?

چقدر نیاز دارید؟

How are you saving up for that thing?

چگونه برای آن چیز پس انداز می کنید؟

You are not an honest man, Vince.

تو مرد صادقی نیستی، وینس.

You lie, you cheat.

دروغ می گویی، تقلب می کنی.

You take people's money, they receive nothing.

شما پول مردم را می گیرید، چیزی دریافت نمی کنند.

How can I say this in English?

چگونه می توانم این را به انگلیسی بگویم؟

This is a very important verb.

این یک فعل بسیار مهم است.

When someone takes money from another person by lying to them

زمانی که شخصی با دروغ گفتن به او و

manipulating them.

دستکاری او پول را از دیگری می گیرد.

For example, he gave him lots of money

به عنوان مثال، او برای این محصول زباله پول زیادی به او داد

for this rubbish product, and he lost his money.

و پول خود را از دست داد. می

We could say Vince scammed him.

توان گفت وینس از او کلاهبرداری کرد.

And again, if you want to be specific with the money.

و دوباره، اگر می خواهید در مورد پول دقیق باشید.

Use the prepositions “OUT OF” with the amount of money.

با مقدار پول از حروف اضافه "OUT OF" استفاده کنید.

For example, he scammed me out of £3,000

به عنوان مثال، او از من 3000 پوند کلاهبرداری کرد

Yes.

بله.

You are trying to scam people OUT OF their money

شما سعی می کنید از پول مردم کلاهبرداری کنید

because this is a pyramid scheme.

زیرا این یک طرح هرمی است.

no it's not.

نه این نیست

Look, it's really simple.

ببینید، واقعاً ساده است.

You invest a small amount with me. Yeah.

شما مقدار کمی با من سرمایه گذاری می کنید. آره

And then you hire other people to sell for you.

و سپس افراد دیگری را استخدام می کنید تا برای شما بفروشند.

You make money, then they hire people to work for them.

شما پول در می آورید، سپس آنها افراد را استخدام می کنند تا برای آنها کار کنند.

You follow me, they make money.

شما دنبال من بیایید، پول در می آورند.

Everyone makes money.

همه پول در می آورند.

God, it's not a pyramid.

خدایا هرم نیست

It's a triangle!

مثلث است!

if you want to practice today's lesson and more than 100 others,

اگر می‌خواهید درس امروز و بیش از 100 درس دیگر را تمرین کنید،

remember you can get my Ultimate English e-book available at Papateachme.com

به یاد داشته باشید که می‌توانید کتاب الکترونیکی انگلیسی نهایی من را در Papateachme.com

or that link just below the video.

یا لینک زیر ویدیو را در دسترس داشته باشید.

Also, take your notes that you made during today's lesson.

همچنین یادداشت های خود را که در طول درس امروز ایجاد کرده اید، بردارید .

Put them in the comments.

آنها را در نظرات قرار دهید.

Under this video, I'll give

در زیر این ویدیو،

little hearts to my favorite ones and give you correction if you need it.

قلب های کوچک را به قلب های مورد علاقه ام می دهم و در صورت نیاز به شما اصلاح می کنم.

Also, let me know what you'd like

همچنین، آنچه را که می خواهید

to learn in a future video and I'll see you in the next class. Bye!

در ویدیوی آینده یاد بگیرید به من اطلاع دهید و در کلاس بعدی شما را می بینم. خداحافظ