18 USEFUL Speaking Phrasal Verbs for BETTER Communication

Hi there, this is Harry and welcome back to  advanced English lessons with Harry where I  

سلام، این هری است و به درس‌های پیشرفته انگلیسی با هری خوش آمدید، جایی که

try to help you to get a better understanding  of the English language. You might be trying  

سعی می‌کنم به شما کمک کنم تا زبان انگلیسی را بهتر درک کنید . ممکن است سعی داشته باشید

to do some job interviews, you might be trying  to do some of those proficiency exams that you  

چند مصاحبه شغلی انجام دهید، ممکن است سعی کنید برخی از آن امتحانات مهارتی را که    امیدوارید موفق شوید انجام دهید

hope to pass. Or you need some help with  your English. So we're here to help you.

. یا در مورد انگلیسی خود به کمک نیاز دارید . بنابراین ما اینجا هستیم تا به شما کمک کنیم.

And today before we go into our lesson,  I just want to talk to you about Preply.  

و امروز قبل از اینکه وارد درس خود شویم، فقط می‌خواهم در مورد Preply با شما صحبت کنم.

As you know, I'm a very strong advocate  of one-to-one lessons as a great way to  

همانطور که می‌دانید، من از طرفداران بسیار قوی درس‌های یک به یک به‌عنوان روشی عالی برای

learn English or any particular language. And  Preply is one of those particular platforms.  

یادگیری انگلیسی یا هر زبان خاصی هستم. و Preply یکی از آن پلتفرم‌های خاص است.

Preply has over 32,000 tutors, native  tutors in Spanish, English, German,  

Preply بیش از 32000 معلم خصوصی دارد، معلمان بومی به زبان‌های اسپانیایی، انگلیسی، آلمانی،

Portuguese, Chinese. In fact, over 50 different  languages. Often, self-guided learning can be  

پرتغالی، چینی. در واقع، بیش از 50 زبان مختلف. اغلب، یادگیری خودراهنما می‌تواند

challenging to stick with. And most language  learning apps are one size fits all. However,  

چالش‌برانگیز باشد. و بیشتر برنامه‌های یادگیری زبان یک اندازه هستند. با این حال،

with your Prpely teacher, you can develop an  Individual Learning Plan to suit your goals and  

با معلم Prpely خود، می‌توانید یک برنامه یادگیری فردی متناسب با اهداف و

needs. From immersing yourself in a new culture  to succeed in your career, Preply teaches you  

نیازهای خود ایجاد کنید. Preply از غوطه‌ور شدن در فرهنگ جدید برای موفقیت در حرفه‌تان، به شما یاد می‌دهد که به

to speak a new language naturally. With Preply you  learn a new language from real expert tutors based  

طور طبیعی به یک زبان جدید صحبت کنید. با Preply، زبان جدیدی را از معلمان متخصص واقعی

all around the world. Booking a lesson with Preply  is easy. Just use the filters to narrow down your  

در سراسر جهان می‌آموزید. رزرو درس با Preply آسان است. فقط از فیلترها استفاده کنید تا جستجوی خود را محدود کنید

search and book your lesson in seconds using  the desktop or mobile app. And the good news  

و با استفاده از برنامه دسکتاپ یا تلفن همراه، درس خود را در چند ثانیه رزرو کنید. و خبر خوب   این

is that with Preply 100% Satisfaction Guarantee  they will give you a replacement tutor if for  

است که با Preply 100% Satisfaction Guarantee اگر به

any reason your first tutor doesn't match up to  your expectations. Over 10 million lessons have  

هر دلیلی معلم اول شما با انتظارات شما مطابقت نداشته باشد، معلم جایگزین به شما می دهند. بیش از 10 میلیون درس

been booked with Preply. So don't you think it's  about time that you tried Preply? And remember  

با Preply رزرو شده است. بنابراین فکر نمی‌کنید وقت آن رسیده که Preply را امتحان کنید؟ و به یاد داشته باشید

to click on the link in the description below  to make sure that you get your 50% reduction in  

روی پیوند در توضیحات زیر کلیک کنید تا مطمئن شوید که در

the first lesson that you book with Preply.  Thanks Preply for sponsoring this lesson.

اولین درسی که با Preply رزرو می‌کنید، 50٪ کاهش دریافت می‌کنید. با تشکر Preply برای حمایت مالی از این درس.

Okay, so let's get back to our lesson. As  I said, it's an advanced English lesson.  

خوب، پس بیایید به درس خود برگردیم. همانطور که گفتم، این یک درس انگلیسی پیشرفته است.

We're looking at phrasal verbs, we've got 18  in total. And these phrasal verbs are split  

ما به افعال عبارتی نگاه می کنیم، در مجموع 18  داریم. و این افعال عبارتی

into different groups and they are all about  better communication. Speaking phrasal verbs to  

به گروه‌های مختلف تقسیم می‌شوند و همه آنها در مورد ارتباط بهتر هستند. گفتن افعال عباراتی برای

improve or to give you or help you with better  communication. Okay, so let's go through them.

بهبود یا کمک به شما در برقراری ارتباط بهتر. خوب، پس بیایید از آنها عبور کنیم.

First, we're looking at  negative speaking, okay. So  

اول، ما به بحث منفی صحبت می کنیم، بسیار خوب. بنابراین

first one is go on, okay. So when somebody goes  on, it means they go on, and on and on. So this is  

اولین مورد ادامه دارد، بسیار خوب. بنابراین وقتی کسی ادامه می‌دهد، به این معنی است که ادامه می‌دهد، و ادامه می‌دهد و ادامه می‌دهد. بنابراین به همین

why we talk about negative speaking because it's  something you don't want to hear. You don't want  

دلیل است که ما در مورد صحبت های منفی صحبت می کنیم زیرا چیزی است که شما نمی خواهید بشنوید. شما نمی خواهید   حرف

to hear people going on. Okay, so that's going  to talk about a topic that you're bored about,  

مردم را بشنوید. بسیار خوب، پس در مورد موضوعی صحبت می‌شود که حوصله‌اش سر رفته است،

they just go on and on. For example, he went  on and on about his new car. He went on and on  

آنها فقط ادامه می‌دهند. به عنوان مثال، او در مورد ماشین جدیدش ادامه داد. او

about his new job. So kept talking about  it. So you got really, really bored, not  

به کار جدیدش ادامه داد. بنابراین به صحبت کردن در مورد آن ادامه داد . بنابراین واقعاً، واقعاً حوصله‌تان سر رفته است، نه

very interested. And you would wish that he could  please be quiet. So when somebody goes on. Okay.

چندان علاقه‌مند. و شما آرزو می کنید که او بتواند ساکت باشد. بنابراین وقتی کسی ادامه می دهد. باشه.

And the next one is when somebody harps  on. So to harp on about something is  

و مورد بعدی زمانی است که کسی چنگ بزند . بنابراین چنگ زدن درباره چیزی

very similar. To harp on is about  talking repeatedly about something,  

بسیار شبیه است. چنگ زدن یعنی حرف زدن مکرر در مورد چیزی،

okay. Repeatedly. Somebody was harping on about  the lack of money that they have just kept saying,  

خب. مکرر. یک نفر درباره بی پولی حرف می زد که مدام می گفت،

Oh, I have no money, pay too much tax and  never have any money. I can't do this,  

اوه، من پول ندارم، مالیات زیادی بپرداز و هرگز پول ندارم. من نمی توانم این کار را انجام دهم،

they can't do that. They just harp on. They go  on. Like playing a harp, the musical instrument.  

آنها نمی توانند آن کار را انجام دهند. آنها فقط چنگ می زنند. آنها ادامه می دهند. مانند نواختن چنگ، ساز موسیقی.

They harp on about this ad nauseam, they  just will not stop. So again, very negative.

آنها در مورد این تهوع تبلیغاتی چنگ می زنند، فقط متوقف نمی شوند. پس باز هم خیلی منفی.

And then the third one is to ramble on. Now, this  is slightly different when somebody rambles on,  

و سپس مورد سوم این است که در آن قدم بزنیم. اکنون، زمانی که کسی سرک می کشد، این کمی متفاوت است،

they talk for a long time, but nothing seems to be  connected. And then they miss the point or they go  

آنها برای مدت طولانی صحبت می کنند، اما به نظر می رسد که هیچ چیز مرتبط نیست. و سپس آن‌ها نکته را از دست می‌دهند یا از

off the point. And they ramble on from one topic  to another. Okay, so, Oh, he rambled on at that  

موضوع خارج می‌شوند. و آنها از یک موضوع به موضوع دیگر می روند. خوب، پس، اوه، او در آن ارائه سر و صدا کرد

presentation. Really, I thought we were going to  be there for 15 minutes, we ended up being there  

. واقعاً، من فکر می‌کردم که قرار است 15 دقیقه آنجا باشیم، در نهایت

for 30 or 40 minutes. And he rambled on about such  nonsense. But, you know, what these old people are  

30 یا 40 دقیقه آنجا بودیم. و او در مورد چنین چرندیاتی صحبت کرد . اما، می‌دانید، این افراد مسن

like, they can ramble on. You have to keep them  focused. Okay, so to ramble on is about talking  

چگونه هستند، می‌توانند در آن غوغا کنند. باید آنها را متمرکز نگه دارید . بسیار خوب، پس جست و خیز کردن در مورد صحبت کردن

for a long time, but not very interesting to  the other people. And you're talking about  

برای مدت طولانی است، اما برای افراد دیگر چندان جالب نیست . و شما در مورد

lots of points that are usually disconnected  or not connected to each other. To ramble on.

بسیاری از نقاط صحبت می‌کنید که معمولاً قطع شده‌اند یا به یکدیگر متصل نیستند. برای پرسه زدن.

So when we talk negative issues about speaking,  

بنابراین وقتی درباره مسائل منفی صحبت می‌کنیم،   می‌توانیم

we can say somebody goes on and on. Somebody  harps on continuously talking about some issue  

بگوییم که کسی ادامه می‌دهد و ادامه می‌دهد. کسی به طور مداوم در مورد موضوعی صحبت می کند

that you're just fed up with. And to ramble  on to go on without getting to the point.

که شما از آن خسته شده اید. و برای ادامه دادن بدون اینکه به اصل مطلب برسیم.

And if I could ask you if you do like this  particular lesson, then please like the  

و اگر می‌توانم از شما بپرسم که آیا این درس خاص را دوست دارید، لطفاً

video. And if you can, subscribe to the  channel because it really really helps.

ویدیو را لایک کنید. و اگر می توانید، در کانال مشترک شوید زیرا واقعاً کمک می کند.

Okay, now when somebody speaks quickly, let's  look at a couple of examples of those. Somebody  

بسیار خوب، حالا وقتی کسی سریع صحبت می‌کند، اجازه دهید به چند نمونه از آن‌ها نگاه کنیم. کسی

can rattle something off, okay. So they speak  quickly. He can rattle off the name of the the  

می‌تواند چیزی را به صدا درآورد، باشه. بنابراین آنها سریع صحبت می کنند . او می تواند نام

last 20 winners of the World Cup. They can  just, you know... some guy's an expert on,  

20 برنده آخر جام جهانی را به صدا درآورد. آنها فقط می‌توانند، می‌دانی... برخی از افراد متخصص هستند،

as we call them eggheads, they're the experts  on football topics so they can rattle off the  

همان‌طور که ما آنها را تخم مرغ می‌نامیم، آنها متخصصان موضوعات فوتبال هستند تا بتوانند

list of the last 20 winners of the World Cup.  And this has been can be very impressive. Yeah,  

فهرست 20 برنده آخر جام جهانی را زیر و رو کنند. و این بوده است می تواند بسیار چشمگیر باشد. بله،

you could be impressed with the amount of  knowledge that they have. It might not be  

شما می‌توانید با میزان دانشی که آنها دارند تحت تأثیر قرار بگیرید. شاید

so important, there's a little bit of trivia  there, but you know, World Cup winners, but  

خیلی مهم نباشد، کمی چیزهای بی اهمیت در آنجا وجود دارد، اما می‌دانید، برندگان جام جهانی، اما

it's very impressive that somebody can rattle them  off without even having to take breath. They just  

بسیار تأثیرگذار است که کسی می‌تواند حتی بدون اینکه نفس بکشد، آنها را تکان دهد. آنها فقط

go one one one and whoever won it Brazil, Brazil,  or whoever, yeah. And they rattle the list off.

یک یک می روند و هر کسی که آن را برد برزیل، برزیل، یا هرکس دیگری، بله. و آنها فهرست را به هم می زنند.

And remember, click on the link  in the description below to make  

و به یاد داشته باشید، روی پیوند در توضیحات زیر کلیک کنید تا

sure that you get your 50% reduction in  the first lesson purchased with Preply.

مطمئن شوید که در اولین درس خریداری شده با Preply، 50 درصد کاهش می‌دهید.

Somebody can also reel something off. Now, to reel  something off again means to go through a list  

کسی همچنین می تواند چیزی را بچرخاند. در حال حاضر، دور کردن دوباره چیزی به معنای مرور فهرستی

with... not taking breath, without having really  to think about it. Okay, so he can reel something  

با... نفس نکشیدن است، بدون اینکه واقعاً به آن فکر کنید. بسیار خوب، بنابراین او می‌تواند از

off all of his friends or all of his school  friends and what they are now doing. So it's like  

همه دوستانش یا همه دوستان مدرسه‌اش و کاری که اکنون انجام می‌دهند، چیزی را دور بزند. بنابراین مانند این است که

rattling something off. To reel something off, the  meaning is almost identical. Okay, so if he reeled  

چیزی را تکان دهید. برای از بین بردن چیزی، معنی تقریباً یکسان است. بسیار خوب، پس اگر او

off all the guys that he met in his class or in  his university, and exactly what they have or  

همه بچه‌هایی را که در کلاس یا دانشگاهش ملاقات کرده، و دقیقاً چه چیزی دارند یا در

where they're working now. So he knew the intimate  details of all them, you'd be very impressed with  

کجا کار می‌کنند، کنار گذاشته است. بنابراین او از جزئیات صمیمی همه آنها خبر داشت، شما بسیار تحت تأثیر

something like that. Okay, so when somebody is  speaking quickly, they can rattle something off,  

چنین چیزی قرار خواهید گرفت. بسیار خوب، پس وقتی کسی به سرعت صحبت می‌کند، می‌تواند چیزی را به صدا در بیاورد،

they can reel something off, the meaning is  scroll through a list of related information.  

می‌تواند چیزی را بچرخاند، معنی آن این است که در فهرستی از اطلاعات مرتبط پیمایش کنید.

Might be interesting, might not be interesting.  Might be trivia, might be important, but they can  

ممکن است جالب باشد، ممکن است جالب نباشد. ممکن است چیزهای بی اهمیتی باشند، ممکن است مهم باشند، اما می توانند

rattle or reel them off,. Like the name of all of  the planets. Yeah, as I said, they're the names  

آنها را به صدا درآورند یا از بین ببرند. مانند نام همه سیارات. بله، همانطور که گفتم، آنها نام

of all the previous World Cup winners, the last  20 presidents of France, you know, somebody has  

تمام برندگان جام جهانی قبلی، آخرین 20 رئیس جمهور فرانسه هستند، می دانید، کسی

all of that sort of information, quite impressive.  And we would normally refer to them as "eggheads."

همه این اطلاعات را دارد، کاملاً چشمگیر. و ما معمولاً به آنها به عنوان "کله تخم مرغ" اشاره می کنیم. مورد

The next would be about interrupting. So these  are phrasal verbs connected with interrupting.  

بعدی در مورد قطع است. بنابراین اینها افعال عبارتی هستند که با وقفه مرتبط هستند.

So one of the most popular is to butt in. Now,  have a look at how that is spelled, you'll see  

بنابراین، یکی از محبوب‌ترین‌ها این است که با هم صحبت کنید. حالا، به نحوه املای آن نگاه کنید،

it here on the screen B-U-T-T, okay. So when  somebody butts in, they interrupt without being  

آن را اینجا روی صفحه نمایش B-U-T-T خواهید دید، بسیار خوب. بنابراین، وقتی کسی وارد صحبت می‌شود، بدون اینکه از او

asked or without asking permission, so they they  enter into the conversation quite rudely. Now,  

خواسته شود یا اجازه بخواهند صحبت را قطع می‌کنند، بنابراین کاملاً گستاخانه وارد گفتگو می‌شوند. حالا،

they might ask, do you mind if I butt in? Then  somebody says, No, go away. Or they just butt  

ممکن است بپرسند، آیا برایتان مهم نیست که من خودم را کنار بگذارم؟ سپس یکی می گوید، نه، برو. یا آنها فقط می گویند

in and they give their comment or give their  opinion, and everybody has to listen to it.  

و نظرشان را می دهند یا نظرشان را می دهند و همه باید به آن گوش دهند.

So they butt in. We were having a conversation  around the coffee table. And this guy who knows  

ما در حال گفتگوی اطراف میز قهوه بودیم. و این مرد که

everything about everything decided to butt in  on the conversation. Well, my opinion is... Well,  

همه چیز را درباره همه چیز می‌داند، تصمیم گرفت وارد گفتگو شود. خب، نظر من این است... خب،

nobody wants to listen to your opinion. So  you know, don't butt in. So don't interrupt.

کسی نمی‌خواهد به نظر شما گوش دهد. پس می‌دانید، دست به کار نشوید. پس حرفتان را قطع نکنید.

The same interrupt you can chip in. Now, chip in  is slightly different. So you can chip in with  

همان وقفه ای که می توانید وارد کنید. اکنون، تراشه در کمی متفاوت است. بنابراین می‌توانید با

some ideas. So if you're sitting around the table,  and you have an a meeting, the boss might say,  

ایده‌هایی همراه شوید. بنابراین، اگر دور میز نشسته‌اید، و جلسه‌ای دارید، رئیس ممکن است بگوید،

Well, look, if somebody wants to chip in and  give some ideas, please feel free to do so. So  

خب، نگاه کنید، اگر کسی می‌خواهد وارد عمل شود و ایده‌هایی ارائه دهد، لطفاً این کار را انجام دهید. بنابراین   از

you're invited as part of the group around the  table to chip in with any ideas that you think  

شما به عنوان بخشی از گروه دور میز دعوت می‌شود تا هر ایده‌ای را که فکر می‌کنید

are worthwhile. So if you're having one of those  brainstorming sessions, and the boss or whoever  

ارزشمند است، ارائه دهید. بنابراین، اگر یکی از آن جلسات طوفان فکری را برگزار می‌کنید و رئیس یا هر کسی که

is chairing the meeting, will expect you to chip  in with some ideas. After all, that's why you've  

جلسه را اداره می‌کند، از شما انتظار دارد که ایده‌هایی را ارائه دهید. به هر حال، به همین دلیل است که

been invited. And that is why you're there. So  when you butt in, you do it uninvited and quite  

دعوت شده‌اید. و به همین دلیل است که شما آنجا هستید. بنابراین، وقتی به لب می نشینید، بدون دعوت و کاملاً

rudely. When you chip in, you add some additional  information that people might find useful.

بی ادبانه این کار را انجام می دهید. وقتی وارد می‌شوید، اطلاعات بیشتری اضافه می‌کنید که ممکن است برای افراد مفید باشد.

Now, we can also chip in when somebody is  making a collection, and we all add some  

اکنون، ما همچنین می‌توانیم زمانی که شخصی در حال ساخت مجموعه است، وارد شویم، و همه ما مقداری

money into the collection, so we get a better  presence. So we chip in but here we're talking  

پول به مجموعه اضافه می‌کنیم تا حضور بهتری داشته باشیم . بنابراین ما وارد می‌شویم، اما اینجا

about conversations. And when somebody chips  in, it's to add something important or relevant  

درباره مکالمات صحبت می‌کنیم. و وقتی کسی وارد می‌شود ، می‌خواهد چیزی مهم یا مرتبط

or something that might be useful. Okay, so  it's a specific point in the conversation.

یا چیزی که ممکن است مفید باشد اضافه کند. بسیار خوب، پس این یک نقطه خاص در مکالمه است.

Next, is when we talk... people are speaking very  suddenly, okay. So that something may be a little  

بعد، وقتی صحبت می کنیم... مردم خیلی ناگهانی صحبت می کنند ، خوب. به طوری که ممکن است چیزی

bit unexpected, or something that we wanted to  talk about but it's just comes in quickly. So  

کمی غیرمنتظره باشد، یا چیزی که می‌خواستیم درباره آن صحبت کنیم، اما به سرعت وارد می‌شود. بنابراین

somebody's speaking suddenly, so I've got two  examples of that. The first is to blurt out  

یک نفر ناگهان صحبت می کند، بنابراین من دو نمونه از آن را دارم. اولین مورد این است که

okay. So be careful with the pronunciation  and the and the spelling of this to blurt  

بخوبی صحبت کنید. پس مواظب تلفظ و و املای این باشید که تار شود

out. So when somebody blurts out something, they  something... say something very quickly, okay.  

. بنابراین، وقتی کسی چیزی را به زبان می‌آورد، چیزی... خیلی سریع چیزی می‌گوید، باشه.

And they also say something very suddenly, and  usually without thinking, okay. So if you're at  

و همچنین خیلی ناگهانی چیزی می گویند، و معمولاً بدون فکر کردن، خوب. بنابراین، اگر در

a pub quiz, and the person who's reading out the  questions is halfway through the first question,  

یک مسابقه میخانه هستید، و شخصی که سؤالات را می‌خواند در نیمه راه سؤال اول است،

and one of your colleagues blurts out the answer,  Oops, I'm really sorry. I'm not supposed to do  

و یکی از همکارانتان پاسخ را واضح می‌گوید، اوه، واقعا متأسفم. من قرار نیست این کار را انجام دهم

that. So they blurt out the answer. They speak  very suddenly. And everybody laughs of course,  

. بنابراین آنها پاسخ را محو می کنند. آنها خیلی ناگهانی صحبت می کنند. و البته همه می‌خندند،

because he's given away their... the answer to  the question. He wasn't supposed to do that.  

زیرا او پاسخ سؤال را داده است. او قرار نبود این کار را انجام دهد.

So you shouldn't blurt out the answer in the pub  quiz. Not something that you... you should really,  

بنابراین نباید پاسخ را در مسابقه میخانه‌ای بی‌معنا بیان کنید . نه چیزی که شما... واقعاً،

really do. So blurt out, speak very  suddenly, and quickly without thinking.

واقعاً باید انجام دهید. پس بی صدا، خیلی ناگهانی و سریع بدون فکر کردن صحبت کنید.

But you can also come out with a remark.  Now it could be a funny remark. It could  

اما شما همچنین می توانید با یک تذکر بیرون بیایید. حالا این می تواند یک اظهار نظر خنده دار باشد. این می‌تواند

be a casual remark. It could be an insult.  To come out with something quite funny. Oh,  

یک اظهارنظر معمولی باشد. میتونه توهین باشه بیرون آمدن با چیزی کاملا خنده دار. اوه،

you can always rely on Harry to come out with  something quite funny. So if somebody says  

همیشه می‌توانید به هری تکیه کنید تا با یک چیز کاملاً خنده‌دار ظاهر شود. بنابراین اگر کسی

something, you'd have a quick remark to reply, or  some little joke or some little ironic witticism,  

چیزی می‌گوید، باید یک تذکر سریع برای پاسخ دادن داشته باشید، یا یک شوخی کوچک یا کمی شوخ طبعی کنایه‌آمیز،

yeah. Okay, so to come out with something. So  when you come out with a remark again, you say it,  

بله. خوب، پس برای بیرون آمدن با چیزی. بنابراین، وقتی دوباره با یک تذکر بیرون می‌آیید، آن را

suddenly. You blurt out, you do it without  thinking, you come out you... you... maybe you're  

ناگهان می‌گویید. تو هول می کنی، بدون فکر کردن این کار را انجام می دهی، خودت بیرون می آیی... تو... شاید

just a little bit quicker at thinking than other  people, or a little bit wittier than other people.  

فقط کمی سریعتر از دیگران فکر می کنی ، یا کمی زیرک تر از دیگران.

So you come out with a particular remark. Oh, you  should have seen the looks on people's faces last  

بنابراین شما با یک تذکر خاص بیرون می آیید. اوه، باید

night when Michael came out with his joke. It  was really quite funny, but a little bit rude,  

شب گذشته که مایکل با شوخی اش بیرون آمد، چهره مردم را می دیدی. واقعاً خیلی خنده دار بود، اما کمی بی ادبانه،

but really, really quite funny. So you're never  quite sure what he'll come out with next. Okay,  

اما واقعاً، واقعاً خنده دار بود. بنابراین شما هرگز مطمئن نیستید که او در آینده با چه چیزی ظاهر خواهد شد. خوب،

so you're not sure what he'll say. But you can  be guaranteed that it'll probably witty and very,  

پس مطمئن نیستید که او چه خواهد گفت. اما می توان تضمین کرد که احتمالاً شوخ و

very funny. Okay, so they're about speaking  suddenly to blurt out or come out with something.

بسیار خنده دار خواهد بود. بسیار خوب، پس آنها می خواهند ناگهان صحبت کنند تا حرفی بزنند یا با چیزی بیرون بیایند.

Okay, so when we're speaking, we can also  contribute to the conversation. So when you're  

بسیار خوب، پس وقتی صحبت می‌کنیم، می‌توانیم به مکالمه کمک کنیم. بنابراین، وقتی در حال

contributing, the type of phrasal verbs you would  use would be like come up with something. Okay,  

مشارکت هستید، نوع افعال عبارتی که استفاده می‌کنید مانند چیزی است که به ذهنتان خطور می‌کند. بسیار خوب،

come up with something. Alright. So when you  come up with something, you're adding a new idea,  

چیزی به ذهنتان خطور کنید. بسيار خوب. بنابراین، وقتی به چیزی می‌رسید، یک ایده جدید اضافه می‌کنید،

some new suggestion that hasn't been thought  of before. So can anybody come up with a good  

یک پیشنهاد جدید که قبلاً به آن فکر نشده است . بنابراین آیا کسی می‌تواند

suggestion as to what we'll do for this  year's Christmas party? We seem to have  

پیشنهاد خوبی بدهد که برای جشن کریسمس امسال چه خواهیم کرد ؟ به نظر می‌رسد

tried everything in the last few years. And  of course, we had COVID, that that stopped us  

در چند سال گذشته همه چیز را امتحان کرده‌ایم. و البته، ما مبتلا به کووید بودیم، که مانع از

having a party. So now we would like to have  something really special. So can anybody come  

برگزاری مهمانی شد. بنابراین اکنون می‌خواهیم چیزی واقعاً خاص داشته باشیم. بنابراین، اگر می‌توانید، هر کسی می‌تواند

up with an idea if you can, because you email  me by next week. So to come up with good ideas.

ایده‌ای داشته باشد، زیرا تا هفته آینده به من ایمیل می‌زنید. بنابراین برای رسیدن به ایده های خوب.

At the same time, when we're contributing, we can  go along with other ideas, okay. So when you go  

در همان زمان، وقتی در حال مشارکت هستیم، می‌توانیم با ایده‌های دیگر همراه شویم، بسیار خوب. بنابراین وقتی

along with ideas you agree with them. Okay, so  come up with an idea, you introduce a new idea.  

ایده‌ها را همراهی می‌کنید، با آنها موافق هستید. بسیار خوب، پس یک ایده بیاورید، یک ایده جدید معرفی کنید.

And when you go along with an idea, you agree with  some idea that somebody else has introduced. Okay,  

و وقتی ایده‌ای را دنبال می‌کنید، با ایده‌ای که شخص دیگری معرفی کرده است موافق هستید. بسیار خوب،

so you're sitting around the table, the boss  has asked for some suggestions relating to the  

پس شما دور میز نشسته‌اید، رئیس پیشنهادات مربوط به

Christmas party, as we mentioned, so somebody  comes up with a good idea. I know, why don't  

جشن کریسمس را خواسته است، همانطور که اشاره کردیم، بنابراین کسی ایده خوبی به ذهنش می‌رسد. من می دانم، چرا

we have a themed party relating to horror? Or  why don't we have a themed party relating to  

ما یک مهمانی موضوعی مربوط به وحشت نداریم؟ یا چرا یک مهمانی موضوعی مربوط به

80s music? Okay, so, Oh, yeah, that's a really,  really good idea. I like that. That's... we could  

موسیقی دهه 80 نداریم؟ خوب، پس، اوه، بله، این ایده واقعاً، واقعاً خوبی است. من آن را دوست دارم. این است... ما می‌توانیم

play 80s music, so everybody could dress as their  favourite character from the 80s. So you go along  

موسیقی دهه 80 را پخش کنیم تا همه بتوانند مانند شخصیت مورد علاقه دهه 80 خود لباس بپوشند. بنابراین،

with the idea, and this way you're contributing  by underlining or endorsing the suggestion that  

با این ایده همراه می‌شوید، و به این ترتیب با خط‌کشی کردن یا تأیید پیشنهادی که

somebody else has made. So we could come up with  an idea and then go along with an idea. Okay.

شخص دیگری ارائه کرده است، مشارکت می‌کنید. بنابراین می‌توانیم یک ایده داشته باشیم و سپس با یک ایده همراه شویم. باشه.

Now, next is if we look at something about not  speaking. Okay. So let's, let's look at that.  

حال، بعدی این است که به چیزی در مورد صحبت نکردن نگاه کنیم . باشه. پس بیایید، بیایید به آن نگاه کنیم.

And we've got some phrasal verbs that I have  here, let me just get them up on the screen.  

و ما چند افعال عبارتی داریم که در اینجا دارم، اجازه دهید آنها را روی صفحه نمایش بگذارم.

Okay, so first is to shut up, okay. So if  you don't want somebody to speak or you're...  

خوب، پس اول این است که ساکت شوی، باشه. بنابراین، اگر نمی‌خواهید کسی صحبت کند یا می‌خواهید... به

they've said enough, or they're talking a lot of  rubbish, you might just simply ask them, Look,  

اندازه کافی گفته‌اند، یا زیاد حرف‌های بیهوده می‌زنند، ممکن است به سادگی از آنها بپرسید، نگاه کنید،

would you please shut up? Or you might even  be so polite with the "please" and you say,  

لطفاً ساکت شوید؟ یا حتی ممکن است با «لطفا» خیلی مؤدب رفتار کنید و بگویید: «

Shut up. And you... you put some intonation in  your voice that will get the message across that  

خفه شو». و شما... مقداری لحن در صدایتان وارد می‌کنید که این پیام را به شما می‌رساند که

you really want them to zip it. Okay, so to shut  up. Now, it can be a little bit rude depending  

واقعاً می‌خواهید آن را فشرده کنند. خوب، پس برای خفه شدن. اکنون، بسته به نحوه بیان آن، ممکن است کمی بی ادبانه باشد

on how you say it. And when you tell somebody  to shut up, I don't think there's a really a  

. و وقتی به کسی می‌گویید خفه شود، فکر نمی‌کنم واقعاً

polite way to say. Please shut up might be the  slightest, it is... But generally people get a  

راه مودبانه‌ای برای گفتن وجود داشته باشد. لطفا ساکت شو شاید کوچکترین چیزی باشد... اما عموماً مردم

little bit insulted. So you have to be very,  very careful. But it can be taken as very,  

کمی مورد توهین قرار می گیرند. بنابراین شما باید بسیار، بسیار مراقب باشید. اما می توان آن را بسیار،

very rude. But it is a phrasal verb to encourage  or persuade, or to ask somebody not to speak. So  

بسیار بی ادبانه در نظر گرفت. اما این یک فعل عبارتی برای تشویق یا متقاعد کردن یا درخواست از کسی است که صحبت نکند. بنابراین

shut up. Please shut up. Shut up, please. Or  just simply shut up or why don't you shut up.

خفه شو. لطفا خفه شو. خفه شو لطفا. یا فقط ساکت شوید یا چرا ساکت نمی‌شوید.

Somebody can break off. Now when you're in  a conversation. Somebody breaks off it means  

کسی میتونه جدا بشه اکنون که در حال مکالمه هستید. کسی آن را قطع می کند به این معنی است که

they suddenly stopped, they stopped speaking. So  perhaps somebody was in mid-sentence and then they  

آنها ناگهان متوقف شدند، دیگر صحبت نکردند. بنابراین شاید کسی در وسط جمله بود و سپس آن را

broke off, perhaps to allow somebody else make  a comment. Or they broke off because they lost  

قطع کردند، شاید برای اینکه اجازه دهند شخص دیگری نظر بدهد. یا به این دلیل که رشته فکری خود را از دست دادند، از هم جدا شدند

their train of thought. They'd mentioned something  and then they're staring into space. They said,  

. آنها به چیزی اشاره کرده بودند و سپس به فضا خیره شده‌اند. آنها گفتند،

I've forgotten what I was going to say now. So  they break off and they stop quite suddenly. And  

فراموش کرده‌ام که الان می‌خواستم چه بگویم. بنابراین آنها قطع می‌شوند و کاملاً ناگهانی متوقف می‌شوند. و

people are sort of waiting, they're waiting for  the next comment to be made. So to break off.

مردم به نوعی منتظر هستند، آنها منتظر نظر بعدی هستند تا نظر داده شود. بنابراین برای شکستن.

Some people can clam up. You know what a clam  is, it's a shellfish, okay. And it's very hard  

برخی از افراد می توانند با هم حرف بزنند. می دانید صدف چیست، صدف است، باشه. و

to open them. Okay. So when somebody clams up,  they shut completely. They shut their mouth,  

باز کردن آنها بسیار سخت است. باشه. بنابراین وقتی کسی حرفش را می زند، کاملاً می بندد. دهانشان را می بندند

and they don't say anything, okay. So to  refuse to speak, or to become very silent  

و چیزی نمی گویند، باشه. بنابراین از صحبت کردن خودداری کنید یا

during the conversation. Some kids who  can be very, very shy at an early age,  

در طول مکالمه بسیار ساکت شوید. برخی از بچه‌هایی که در سنین پایین می‌توانند خیلی خیلی خجالتی باشند،

they clam up when they're in the presence of  maybe their school teacher, or in the presence  

وقتی در حضور معلم مدرسه‌شان هستند، یا در حضور

of their grandparents or somebody they see as  a authoritarian figure, they just clam up. Or  

پدربزرگ و مادربزرگشان یا شخصی که به‌عنوان یک شخصیت اقتدارگرا می‌بینند، سر و صدا می‌کنند. . یا

if you're trying to find out from the kids who  broke the window, they just clam up, nobody's  

اگر می‌خواهید از بچه‌ها بفهمید که چه کسی پنجره را شکسته است، آن‌ها فقط سر و صدا می‌کنند، هیچ‌کس

going to tell you anything. And you're just won't  get any information from them, they clam up.

چیزی به شما نمی‌گوید. و شما هیچ اطلاعاتی از آنها دریافت نخواهید کرد، آنها ادعا می کنند.

And then finally, in that section dry  up. When somebody dries up, they stop  

و سپس در نهایت، در آن بخش خشک شود . وقتی کسی خشک می‌شود،

speaking because they either run out of words  to say, or they forget what they want to say,  

صحبت نمی‌کند زیرا یا کلماتی برای گفتن تمام می‌شود، یا فراموش می‌کنند چه می‌خواهند بگویند،

or because they are nervous. They can't remember  the line. So an actor or actress on the stage  

یا به این دلیل که عصبی هستند. آنها نمی توانند خط را به خاطر بسپارند . بنابراین یک بازیگر یا هنرپیشه روی صحنه

can dry up very suddenly because they... they  just... their mind has gone blank. And they  

ممکن است خیلی ناگهانی خشک شود زیرا آنها... آنها فقط... ذهنشان خالی شده است. و آنها

can't remember the lines. And so somebody  from the... the wings of the theatre might  

نمی توانند خطوط را به خاطر بسپارند. و بنابراین، یکی از... بال‌های تئاتر ممکن است

be trying to prompt them as to what to say  next because it's a disaster when they dry up.  

سعی کند آنها را ترغیب کند که بعداً چه بگویند، زیرا وقتی خشک شوند فاجعه است.

Or somebody who's a little bit nervous, when  they're making a presentation to their peers  

یا کسی که کمی عصبی است، وقتی  در حال ارائه برای همسالان خود است

can dry up because they get a bit nervous, and  they can't remember what's next. And that's why  

ممکن است خشک شود زیرا کمی عصبی می‌شوند و نمی‌توانند به یاد بیاورند که چه اتفاقی می‌افتد. و به همین دلیل

it's a good idea to have like me a laptop in  front of you that you can glance up and you  

ایده خوبی است که یک لپ‌تاپ مانند من جلوی خود داشته باشید که می‌توانید نگاهی به آن بیندازید و

can look at the screen, have something there that  you can read or glance at okay. To... to dry up.

بتوانید به صفحه نگاه کنید، چیزی در آنجا داشته باشید که بتوانید آن را بخوانید یا به آن نگاه کنید. به... خشک شدن.

So if we go to the next one is when people are  speaking rudely, we already used one here about  

بنابراین، اگر به مورد بعدی برویم، زمانی است که مردم بی‌رحمانه صحبت می‌کنند، ما قبلاً از یکی در اینجا

to shut up. And that would be very rude to  tell somebody to shut up. Some... so some other  

برای خاموش کردن استفاده کرده‌ایم. و این بسیار بی ادبانه خواهد بود که به کسی بگویید ساکت شود. برخی... بنابراین برخی دیگر از

phrasal verbs connected with speaking rudely to  talk at somebody. It's nice to have a conversation  

افعال عبارتی مرتبط با بی ادبانه صحبت کردن برای صحبت کردن با کسی هستند. گفتگوی

with people. So we're talking as equals to  talk with somebody. To talk with your family,  

با مردم خوب است. بنابراین ما به طور مساوی با کسی صحبت می کنیم. برای صحبت با خانواده،

to talk with your friends. But if you talk  at somebody, you're sort of taking a dominant  

برای صحبت با دوستانتان. اما اگر با کسی صحبت می‌کنید، به نوعی در

position, and you're talking at them a  bit like a lecture, You should do this,  

موقعیت مسلط قرار می‌گیرید، و با او کمی شبیه به یک سخنرانی صحبت می‌کنید، باید این کار را انجام دهید،

you should do that. If I was you, I would do  this. If I was you, I would do that. That's when  

باید آن کار را انجام دهید. اگر من جای شما بودم، این کار را انجام می‌دادم . من اگه جای تو بودم اینکارو میکردم آن وقت است که

somebody is talking at you. Okay, so if you're  perhaps not listening, you've closed your ears,  

یکی با شما صحبت می کند. بسیار خوب، پس اگر شاید گوش نمی‌دهید، گوش‌هایتان را بسته‌اید،

but this person will continue to talk at you  in a dominant way. Okay. I don't like it when  

اما این شخص به صحبت کردن با شما به شیوه‌ای غالب ادامه می‌دهد. باشه. وقتی

people talk at me. I like it when people talk with  me, but I don't like it when people talk at me.

مردم با من صحبت می کنند، دوست ندارم. وقتی مردم با من صحبت می کنند دوست دارم ، اما وقتی مردم با من صحبت می کنند دوست ندارم.

And to talk down to somebody. Well, this is really  bad as well. Talk down to people is when you treat  

و صحبت کردن با کسی خب، این هم واقعاً بد است. صحبت کردن با مردم به این صورت است که با

someone as inferior or subordinate to you, you  talk down to them. Oh, is that where you live? Oh,  

فردی به عنوان پست تر یا زیردست خود رفتار می کنید، با او صحبت می کنید. اوه، این جایی است که شما زندگی می کنید؟ اوه،

is that what you do? Well, I would do this. So  you talk down to them. Again, extremely rude.

این همان کاری است که شما انجام می دهید؟ خوب، من این کار را انجام می دهم. بنابراین شما با آنها صحبت کنید. بازم خیلی بی ادبانه

And then finally, to go off, okay, okay...  When you go off, Oh, he got into a real mood,  

و سپس در نهایت، برای رفتن، باشه، باشه... وقتی تو رفتی، اوه، او حال و هوای واقعی پیدا کرد،

he just went off and the... and started shouting  and screaming. So to go off means to be rather  

او فقط رفت و ... و شروع کرد به داد زدن و جیغ زدن. پس رفتن به معنای

angry or to speak angrily about something, about  someone, about anything else. You know what he's  

عصبانی بودن یا صحبت کردن با عصبانیت در مورد چیزی، درباره کسی، در مورد هر چیز دیگری است.

like, when he gets something in his mind. He  just goes off on one of these rants. So he's...  

وقتی چیزی در ذهنش می‌افتد، می‌دانید که او چگونه است. او به یکی از این فحاشی‌ها سر می‌زند. بنابراین او...

he went off on a rant today about overheads and  costs. And, you know, we have to be careful with  

او امروز در مورد سربار و هزینه‌ها سخن گفت. و، می دانید، ما باید مراقب

this and have to be careful that. He just went off  on one of these rants that he likes to do. Okay,  

این باشیم و باید مراقب آن باشیم. او همین الان یکی از این فحش‌هایی را که دوست دارد انجام دهد، انجام داد. بسیار خوب،

so that's when we're talking about speaking  slightly rudely. Okay. So to talk at someone  

پس این زمانی است که در مورد صحبت کردن کمی گستاخانه صحبت می کنیم. باشه. بنابراین صحبت کردن با کسی

without letting them contribute, to talk down to  someone to make them feel a little bit inferior.  

بدون اینکه به او اجازه مشارکت داشته باشد، با کسی صحبت کنید تا کمی احساس حقارت کند.

And then to go off on one or to to go off means to  rant about something that you feel is important,  

و سپس به یکی کردن یا رفتن به این معنی است که درباره چیزی که فکر می‌کنید مهم است ناله کنید،

but other people might not feel it's so  important, but it's said in an angry way.

اما دیگران ممکن است احساس نکنند که آنقدر مهم است، اما با حالتی عصبانی گفته می‌شود.

Okay, so these are all phrasal verbs connected  with speaking. And if you look at them, I mean,  

بسیار خوب، پس اینها همه افعال عبارتی هستند که با صحبت کردن مرتبط هستند. و اگر به آنها نگاه کنید، منظورم این است که

the phrasal verbs of course, you're going  to have a verb and you're going to have a  

افعال عبارتی البته، شما یک فعل خواهید داشت و یک

preposition. Lots of them have other meanings,  but here we're talking about phrasal verbs,  

حرف اضافه خواهید داشت. بسیاری از آنها معانی دیگری دارند، اما در اینجا ما در مورد افعال عبارتی صحبت می کنیم،

particularly with speaking, so about  negative speaking, contributing. So let  

به ویژه در مورد صحبت کردن، بنابراین درباره صحبت کردن منفی، کمک کردن. پس اجازه دهید

me give you the titles again so that you'll  have an idea what we're looking at. Okay, so  

دوباره عنوان‌ها را به شما بدهم تا ایده‌ای داشته باشید که ما به چه چیزی نگاه می‌کنیم. بسیار خوب، بنابراین

the first one that we spoke about was negative  speaking. Okay, so we had to go on. And to harp  

اولین موردی که در مورد آن صحبت کردیم، صحبت منفی بود . باشه پس مجبور شدیم ادامه بدیم و چنگ

on. And to ramble on. Then we looked at  speaking quickly. When somebody rattles  

زدن. و به سر زدن در. سپس به سرعت صحبت کردن نگاه کردیم. وقتی کسی چیزی را با صدای جغجغه می‌کند

something off or reels something off. Then  about interrupting to butt in or to chip in.  

یا چیزی را بیرون می‌کشد. سپس درباره قطع کردن صحبت کردن برای وارد کردن یا وارد کردن حرف.

Then somebody's speaking suddenly, to blurt out or  to come out with something. Then more constructive  

سپس یک نفر ناگهان صحبت می‌کند، برای بی‌حوصلگی یا بیرون آمدن با چیزی. سپس سازنده‌تر

contributing to come up with, to go along with.  Then about trying to get people not to speak,  

در ایجاد و همراهی با آنها مشارکت کنید. سپس در مورد تلاش برای اینکه مردم صحبت نکنند،

to tell somebody to shut up, to break off what  you're saying, to clam up or to dry up. And  

برای اینکه به کسی بگویید ساکت شود، حرفی را که می‌گویید قطع کند ، حرف بزند یا خشک شود. و

then finally, when he was speaking rudely, talk at  someone, talk down to someone, and then to go off.

سپس در نهایت، زمانی که او بی ادبانه صحبت می کرد، با یک نفر صحبت کنید، با کسی صحبت کنید و سپس بروید.

Okay, so all phrasal verbs try and practice those  that said there are advanced phrasal verbs in the  

بسیار خوب، پس همه افعال عبارتی سعی کنید و آنهایی را که گفته اند افعال عبارتی پیشرفته وجود دارد، تمرین کنید، به

way that we're trying to use them here. See,  can you introduce them into your conversations,  

روشی که ما در اینجا می خواهیم از آنها استفاده کنیم. ببینید،  آیا می‌توانید آنها را در مکالمات خود،

into your writing. If you need any help, you  know, where I am. Very happy to help you further,  

در نوشته‌های خود معرفی کنید. اگر به کمک نیاز دارید، می‌دانید که من کجا هستم. بسیار خوشحالم که بیشتر به شما کمک می کنم،

just takes a little bit of practice. So  whatever you do, practice, practice and a  

فقط کمی تمرین می خواهد. بنابراین هر کاری که انجام می دهید، تمرین کنید، تمرین کنید و

bit more practice. Thanks for listening and thanks  for watching. Join me again for the next lesson.

کمی بیشتر تمرین کنید. از اینکه گوش دادید و متشکریم که تماشا کردید. برای درس بعدی دوباره به من بپیوندید.