FROM BASIC TO FLUENT 🇬🇧 | 10 Phrasal Verbs You're Forgetting to Use in Conversations

Hi there everybody. Welcome back to Advanced  English Lessons with Harry. This is Harry  

سلام به همه به « درس‌های پیشرفته انگلیسی با هری» خوش آمدید. این هری است

here again where we try to help you to get a  better understanding of the English language,  

دوباره اینجاست که ما سعی می‌کنیم به شما کمک کنیم درک بهتری از زبان انگلیسی به دست آورید،

improve your vocabulary, pronunciation, grammar,  

واژگان، تلفظ، گرامر خود را بهبود ببخشید،

help you with those proficiency exams,  improve your business English or just  

در امتحانات مهارت به شما کمک کنیم، انگلیسی کسب و کار خود را بهبود بخشید یا

simply conversational English and anything  that you need. You'll get some help here.

فقط  انگلیسی مکالمه ساده و هر چیزی که نیاز دارید. . در اینجا کمی کمک خواهید گرفت.

And in this particular lesson today,  we're going to take a look at phrasal  

و در این درس خاص امروز، ما قصد داریم نگاهی به

verbs related to health. Advanced  phrasal verbs related to health.

افعال عبارتی   مربوط به سلامتی بیاندازیم. افعال عبارتی پیشرفته مربوط به سلامتی.

Now remember some of these phrasal verbs. You  could probably use them in other situations,  

اکنون برخی از این افعال عبارتی را به خاطر بسپارید. احتمالاً می‌توانید از آن‌ها در موقعیت‌های دیگر استفاده کنید،

but here we're focusing only on the  aspect relating to health. Okay,  

اما در اینجا ما فقط بر جنبه مربوط به سلامت تمرکز می‌کنیم. بسیار خوب،

so if there are other situations well,  well and good we can do them again. Or  

پس اگر موقعیت‌های دیگری وجود دارد، خوب و خوب، می‌توانیم دوباره آنها را انجام دهیم. یا

you can mention them to me. But this  is focusing on the aspects of health.

می‌توانید آنها را برای من ذکر کنید. اما این روی جنبه‌های سلامتی تمرکز دارد.

There's a shortlist of ten. I'll go through  them with you, give you some simple examples,  

یک لیست کوتاه از ده نفر وجود دارد. من آنها را با شما مرور می‌کنم، چند مثال ساده به شما می‌زنم

and hopefully you'll get to understand them. So  hopefully you're all in good health. So sit back  

و امیدوارم که آنها را درک کنید. بنابراین امیدواریم که همگی در سلامتی کامل باشید. پس بنشینید

and switch on. And as you know, you've got  you know what's going to happen. I'm going  

و روشن کنید. و همانطور که می دانید، باید  می دانید که قرار است چه اتفاقی بیفتد. من می‌خواهم

to give you the list. I'll read through  it and I'll give you some examples okay.

فهرست را به شما بدهم. من آن را می خوانم و چند مثال برای شما می زنم.

So let's go

پس بیا برویم

To get over something. Well, if you've suffered

تا از چیزی عبور کنیم. خوب، اگر

recently from Covid,

اخیراً از کووید رنج برده‌اید،

then you will be glad to get over. It means it's  finished and it's over. It can take some time. So  

خوشحال می‌شوید که از پس آن بربیایید. یعنی تمام شد و تمام شد. ممکن است کمی طول بکشد. بنابراین

you've had a bout of flu, or you've had Covid,  or you've had the measles. Whatever you've had,  

آنفولانزا داشته‌اید، یا کووید داشته‌اید، یا سرخک داشته‌اید. هر چه داشته‌اید،

you eventually will get over it, meaning  you will recover and you will begin to  

بالاخره بر آن غلبه خواهید کرد، به این معنی که بهبود خواهید یافت و

feel yourself again. So oh, I'm glad  to see that Mary got over that flu.

دوباره احساس خواهید کرد. پس آه، خوشحالم که می‌بینم مری آنفولانزا را پشت سر گذاشته است.

It was really bad, but she's feeling a  lot better now. How's your father? Did  

واقعاً بد بود، اما او اکنون خیلی بهتر است. پدرت چطوره؟ آیا

he get over those shingles? Yes. It's very, very  painful. I understand I haven't had it myself,  

او آن زونا را پشت سر گذاشت؟ بله. خیلی، خیلی دردناک است. می‌دانم که خودم آن را نداشته‌ام،

but I'm glad to hear that he  has got over it. Okay. Get over.

اما خوشحالم که می‌شنوم که او آن را پشت سر گذاشته است. باشه گذر کن

Number two to come down with  something or to go down with something

شماره دو برای اینکه با چیزی پایین بیایم یا با چیزی پایین بیایم

Or I think I've come down with the flu. So I'm  going to have to give the party a miss, okay. Or  

یا فکر می کنم با آنفولانزا مبتلا شده ام. بنابراین، باید به مهمانی اجازه بدهم، باشه. یا

he's gone down with some illness. He's not going  to be able to play the match tomorrow. Will you be  

او به دلیل بیماری از بین رفته است. او نمی‌تواند فردا مسابقه را انجام دهد. آیا می‌توانید

able to find somebody else to play instead of him?  So to come down with or to go down with something.

شخص دیگری را برای بازی به جای او پیدا کنید؟ پس با چیزی پایین آمدن یا پایین آمدن.

Means to catch an illness, a flu, a virus,  

یعنی مبتلا شدن به یک بیماری، آنفولانزا، ویروس،

something that means you have to stay  in bed or stay off work or miss school,  

چیزی که به این معنی است که باید در رختخواب بمانید یا از کار بمانید یا از مدرسه غیبت کنید،

whatever. So to come down with or to  go down with something means to catch,

هر چه باشد. بنابراین پایین آمدن یا پایین آمدن با چیزی به معنای ابتلا،

an illness, catch a virus, catch a disease,

بیماری، ابتلا به ویروس، ابتلا به بیماری،

To get through something. Well,  when we get through an illness  

عبور از چیزی است. خوب، وقتی بیماری را پشت سر می گذاریم، در

we battle our way through. Perhaps  we stay in bed for a few days. We

مسیر خود مبارزه می کنیم. شاید چند روز در رختخواب بمانیم.

cough and sneeze. We sweat a little  bit. We're not able to eat. We have  

سرفه و عطسه می کنیم. کمی عرق می کنیم . ما نمی توانیم غذا بخوریم

to take some medicine or go and visit the  doctor. But finally we get through it. Oh,  

باید مقداری دارو مصرف کنیم یا برویم و به پزشک مراجعه کنیم . اما بالاخره از آن عبور می کنیم. اوه،

I'll get through it somehow.  Everybody else has. It's not so

من به نحوی از آن عبور خواهم کرد. هر کس دیگری دارد. خیلی

important. I'm not the only one who suffered from  it. I'll get through it. Oh, I'm glad to see.

مهم نیست من تنها کسی نیستم که از آن رنج بردم . من از آن عبور خواهم کرد. اوه، خوشحالم که می بینم.

that you finally got through that illness.  So all examples and ways in which we can  

که بالاخره از آن بیماری عبور کردی بنابراین همه مثال‌ها و راه‌هایی که می‌توانیم از

use it. But to get through means to  find your way from the beginning and  

آن استفاده کنیم. اما گذراندن به این معنی است که راه خود را از ابتدا پیدا کنید و

hopefully to the end satisfactory,  so that you return to full health

امیدواریم تا پایان رضایت بخش باشد، تا به سلامت کامل برگردید

To pick something up. Now again, remember this  is focusing specifically on health. Because we  

تا چیزی را انتخاب کنید. اکنون دوباره، به یاد داشته باشید که این به طور خاص بر سلامت تمرکز می کند. زیرا ما

can pick something up at the supermarket and  we can pick something up off the floor. But  

می‌توانیم چیزی را از سوپرمارکت برداریم و می‌توانیم چیزی را از روی زمین برداریم. اما

when you pick something up from a health point  of view, you pick up some disease or you pick up  

وقتی چیزی را از نقطه نظر سلامتی انتخاب می‌کنید، به بیماری یا عفونت مبتلا می‌شوید

some infection. Oh, I'm going to have to  go to the doctor with that foot of mine.

. اوه، من باید با آن پایم به دکتر بروم.

I think I picked something up in the swimming  pool. Means I got a little fungal infection  

فکر می‌کنم چیزی از استخر شنا برداشتم . یعنی کمی عفونت قارچی

or something like that. Yeah. So you go  to the doctor and the doctor says, yeah,  

یا چیزی شبیه آن گرفتم. آره بنابراین، به دکتر مراجعه می‌کنید و دکتر می‌گوید، بله، به

that looks like a verruca or whatever, and  they give you some treatment for that. So to  

نظر می‌رسد که شبیه یک وروکا یا هر چیز دیگری است، و برای آن درمان به شما می‌دهند. بنابراین،

pick something up means to have caught or got the  infection, depending on where you were in the gym,

برداشتن چیزی به معنای ابتلا یا ابتلا به عفونت است، بسته به جایی که در باشگاه،

in the shower, this is when you should always  wear flip flops or something like that. But you  

زیر دوش بوده‌اید، این زمانی است که همیشه باید از دمپایی یا چیزی شبیه به آن استفاده کنید. اما شما

pick something up, pick something up on your  travels. you know, I've been travelling a lot  

در سفرهایتان چیزی برمی دارید . می دانید، من

lately here and there. And, you know, with  the way the air circulates in the planes,  

اخیراً خیلی به اینجا و آنجا سفر کرده ام. و، می‌دانید، با روشی که هوا در هواپیماها می‌چرخد،

you're bound to pick up something.  You're bound to get some infection.

مطمئناً چیزی را می‌گیرید. حتما دچار عفونت می شوید.

You're bound to feel unwell, to pick up something.

مطمئناً احساس ناخوشی خواهید کرد، چیزی را بردارید.

To cut something out. Well, when we cut  something out, we can cut it out of our

برای بریدن چیزی خوب، وقتی چیزی را حذف می کنیم، می توانیم آن را از رژیم غذایی خود حذف کنیم

diet. Yeah. Okay, so you go to the doctor.  You're a little bit overweight. The blood  

. آره باشه پس برو دکتر شما کمی اضافه وزن دارید.

pressure's a little bit high. Sounds  like me. And the doctor says I think  

فشار خون کمی بالاست. شبیه من است. و دکتر می‌گوید فکر می‌کنم

you need to cut something out of your diet.  What do you eat on a regular basis? So you  

باید چیزی را از رژیم غذایی خود حذف کنید. به طور منظم چه می خورید؟ بنابراین شما

give them the list of it is. And he said,  yeah, well, I think there's your problem.

فهرستی از آن را به آنها می دهید. و او گفت، بله، خوب، فکر می کنم مشکل شماست.

You need to cut those things out, not  cut them down. Cut them out. Okay. So  

شما باید آن چیزها را حذف کنید، نه اینکه آنها را کم کنید. آنها را برش دهید. باشه بنابراین

cut something out of your diary... Of your ...  sorry, out of your diet means that you don't  

چیزی را از دفتر خاطرات خود حذف کنید... از ... متأسفم، حذف از رژیم غذایی به این معنی است که

take it or eat it anymore. And in which  case then: A) you’ll lose weight. B) your

دیگر آن را نمی‌خورید یا نمی‌خورید. و در این صورت: الف) وزن کم خواهید کرد. ب)

blood pressure should improve. So  to cut something out of your diet.

فشار خون شما باید بهبود یابد. بنابراین چیزی را از رژیم غذایی خود حذف کنید.

And as always, if you like this particular lesson,  

و مثل همیشه، اگر این درس خاص را دوست دارید،

then please like the video on if you can subscribe  to the channel because it really, really helps.

پس لطفاً ویدیو را لایک کنید اگر می‌توانید در کانال مشترک شوید زیرا واقعاً کمک می‌کند.

To cut down on something. Well, here is the,  

کم کردن چیزی خوب، اینجاست،   می

you know, not so serious or drastic. So when  the doctor tells you to cut something out,  

دانید، نه چندان جدی یا شدید. بنابراین وقتی دکتر به شما می‌گوید چیزی را قطع کنید،

he doesn't want you to take it at all. But  he, when he asks you to cut down on something,  

او اصلاً نمی‌خواهد آن را مصرف کنید. اما وقتی از شما می خواهد چیزی را کم کنید،

then it's not so serious. So perhaps one  glass of wine instead of three, or perhaps,

آنقدرها هم جدی نیست. بنابراین شاید یک لیوان شراب به جای سه، یا شاید

meat three times a week, not seven. Or perhaps  potatoes once or twice, not every day. So you cut  

سه بار در هفته، نه هفت لیوان شراب. یا شاید یک یا دو بار سیب زمینی، نه هر روز. بنابراین،

down on certain foods so that your intake is lower  and therefore your health will improve. Okay,  

غذاهای خاصی را کاهش می‌دهید تا میزان مصرف شما کمتر شود و در نتیجه سلامت شما بهبود یابد. بسیار خوب،

so cut down on something. You might be cutting  down on smoking. Yeah. Or you might be cutting  

پس چیزی را کم کنید. ممکن است سیگار کشیدن را کاهش دهید. آره یا ممکن است

down on alcohol consumption. It's something  that is less than what it was previously.

مصرف الکل را کاهش دهید. این چیزی است که کمتر از آنچه قبلا بود است.

To throw up. Well, I'm fortunate we've  all done this. To throw up means when  

به بیرون انداختن. خوب، من خوشبختانه همه ما این کار را انجام داده ایم. پرت کردن به این معنی است که

you're sick and you vomit. Yeah. You don't  feel so good. Yeah. So an upset stomach,

بیمار هستید و استفراغ می کنید. آره شما آنقدرها احساس خوبی ندارید. آره بنابراین یک معده ناراحت،

00:06:20:07 - 00:06:29:03 

Unknown viral infection.  

00:06:20:07 - 00:06:29:03

عفونت ویروسی ناشناخته.

Some bad food you ate. Something happened  and you don't feel so well. And you end up

غذای بدی که خوردی اتفاقی افتاده است و شما آنقدرها احساس خوبی ندارید. و شما

vomiting on a regular basis, and, oh,  he can't go to work today. He's been  

به طور منظم استفراغ می کنید، و اوه، او امروز نمی تواند سر کار برود. او

throwing up all night. I mean, it's  terrible listening. And he's he's  

تمام شب را بیدار می‌کند. منظورم این است که گوش دادن وحشتناک است. و او

really exhausted. He didn't sleep at all. So  I think 24 hours, one of those 24 hour bugs.

واقعاً خسته است. اصلا نخوابید. بنابراین فکر می‌کنم 24 ساعت، یکی از آن اشکالات 24 ساعته است.

He’ll be fine tomorrow.

او فردا خوب می شود

To swell up. Okay. You're walking along  the street and you turn your ankle,  

متورم شدن باشه در امتداد خیابان راه می‌روید و مچ پایتان را می‌چرخانید،

you go over a stone or something happens and  you hear that look. Yeah. So you limp home,  

از روی سنگی می‌گذرید یا اتفاقی می‌افتد و آن نگاه را می‌شنوید. آره بنابراین در خانه می لنگید،

and when you take your shoe off, your ankle  goes up like a little football or like a little  

و وقتی کفشتان را در می آورید، مچ پایتان مثل یک فوتبال کوچک یا مثل یک خربزه کوچک بالا می رود

melon. So it's twice the size. It should be. So it  will swell up as soon as you take off your shoe.

. بنابراین دو برابر اندازه است. باید باشد. بنابراین به محض درآوردن کفش، پف می‌کند.

What I would do, I sit, that's what I would  do, is just put some ice and some cold,

کاری که انجام می‌دهم، می‌نشینم، این کاری است که انجام می‌دهم، فقط قرار دادن مقداری یخ و مقداری سرما است

things. A bag of peas or something from the  the fridge or the freezer. And then if it  

. کیسه ای نخود فرنگی یا چیزی از یخچال یا فریزر. و سپس اگر به

continues like that, then you might need  to go to the the doctor or the hospital to  

همین منوال ادامه یابد، ممکن است لازم باشد برای عکسبرداری به پزشک یا بیمارستان بروید

have it X-rayed. But usually it's some  form of a sprain rather than a break.  

. اما معمولاً به‌جای شکستن، نوعی پیچ‌خوردگی است.

And when the swelling goes down, you'll be  able to check out what the real damage is.

و وقتی تورم کاهش یافت، می‌توانید بررسی کنید که آسیب واقعی چیست.

So to swell up means something gets bigger. You  get an infection under your arm or in your leg  

بنابراین تورم به معنای بزرگتر شدن چیزی است. زیر بازو یا پایتان عفونت

or a mosquito bite. It will certainly swell up,  and the next day it will be the size of a little,

یا نیش پشه می‌گیرید. مطمئناً متورم خواهد شد و روز بعد به اندازه یک

golf ball or a marble or something like  that. And as itchy as hands are to swell up

توپ گلف یا یک سنگ مرمر یا چیزی شبیه به آن خواهد بود. و به اندازه ی خارش دست ها متورم شدن و

To pass out. Well, when somebody passes out, they  faint or they go unconscious. They fall down.

غش کردن. خوب، وقتی کسی بیهوش می شود، غش می کند یا بیهوش می شود. سقوط می کنند.

The swoon is an old fashioned word they  use for that. So he passed out at the  

غمگینی یک کلمه قدیمی است که برای آن استفاده می‌کنند. بنابراین با دیدن سوزن از حال رفت

sight of the needle. One of my sons and he's  a pharmacist. But he doesn't like needles,  

. یکی از پسرانم و او یک داروساز است. اما او سوزن‌ها را دوست ندارد،

and so he gets a little bit squeamish  when he sees them. So he's not a guy who  

و بنابراین وقتی آنها را می‌بیند کمی خفن می‌شود. بنابراین او مردی نیست که

can go and give blood so easily.  But if you pass out, you faint.

بتواند به این راحتی برود و خون بدهد. اما اگر بیهوش شوید، غش می کنید.

Somebody has to splash some cold  water on your face or do something  

کسی باید مقداری آب سرد روی صورت شما بپاشد یا کاری انجام دهد تا

to try and bring you around to, to  regain consciousness or to pass out.

شما را به اطراف بیاورد، به هوش بیاید یا بیهوش شوید.

It was really, really hot in the office. I got up,  

در دفتر واقعاً خیلی گرم بود. بلند شدم،

but I passed out and fell on the floor and  somebody had to help me to pass out to faint.

اما از حال رفتم و روی زمین افتادم و یکی مجبور شد به من کمک کند تا بیهوش شوم.

And then finally to come round. Well,  this is the action. When you have fainted,  

و سپس در نهایت به دور. خب، این عمل است. وقتی بیهوش می‌شوید،

when somebody splashes that water on your face,  

وقتی کسی آن آب را روی صورتتان می‌پاشد،

when you're sitting up and feeling better, you  come round. Oh, look, she's finally come around.  

وقتی می‌نشینید و حالتان بهتر می‌شود، دور می‌شوید. اوه، ببین، او بالاخره آمد.

Great. I thought it was something serious.  Perhaps it's just the heat. It is really,  

عالیه فکر کردم چیز جدی است. شاید فقط گرما باشد.

really warm outside. So to come round means to  your health improve and you regain consciousness.

بیرون واقعاً،  واقعاً گرم است. بنابراین گرد آمدن به معنای بهبود سلامت شما و بازیابی هوشیاری است.

So it's nothing to do with coming  round for a cup of coffee. Coming  

بنابراین ربطی به آمدن به یک فنجان قهوه ندارد.

round for tea. It's to come round to  regain consciousness, regain your,

برای چای آمدن. باید دور بیایید تا هوشیاری خود را دوباره به دست آورید، خود را،

your lucid and your talking again  because you just happened to faint.

هوشیاری و حرف زدنتان را دوباره به دست آورید، زیرا به‌تازگی غش کردید.

Okay. So those are the particular,

باشه بنابراین، اینها

aspects of these phrasal verbs  related to your health. And I  

جنبه‌های خاص این افعال عبارتی مربوط به سلامتی شما هستند. و من

said only to your health because they  do in some cases have other meanings.

فقط به سلامتی شما گفتم زیرا آنها در برخی موارد معانی دیگری دارند.

Okay, let's give them to you  again. So I said there's only ten  

خوب، بیایید دوباره آنها را به شما بدهیم . بنابراین من گفتم فقط ده

to get over. Something. To come down  with something. To get through something  

برای پشت سر گذاشتن وجود دارد. یه چیزی با چیزی پایین آمدن. برای عبور از چیزی

or to get through it. To pick something up an  infection to cut something out, to cut down on,  

یا عبور از آن. برداشتن چیزی یک عفونت برای بریدن چیزی، کم کردن،

something to throw up, to swell up, get bigger.  To pass out, and then the opposite to come around.

چیزی برای بیرون انداختن، ورم کردن، بزرگتر شدن. غش کردن، و سپس برعکس آمدن به اطراف.

Well, I hope you understand those. I hope  you get the the meaning. If you don't,  

خوب، امیدوارم آنها را درک کرده باشید. امیدوارم معنی را دریافت کرده باشید. اگر این کار را نکردید،

then go back over them a second  time. But those ones are reasonably,

سپس برای بار دوم به سراغ آنها بروید . اما آنهایی که معقول هستند،

Good. I mean, they're, they're reasonably easy to,  to use that something that are in general use. And  

خوب هستند. منظورم این است که استفاده از آن چیزی که کاربرد عمومی دارد، بسیار آسان است. و

you have I'm sure you've heard of a few of them  from time to time. So they're not so difficult.  

شما دارید، مطمئنم هر از گاهی نام چند مورد از آنها را شنیده‌اید . بنابراین آنها چندان دشوار نیستند.

But if you do have any difficulties, come back  and we'll give you some more clearer examples.

اما اگر مشکلی دارید، برگردید و ما چند مثال واضح‌تر به شما ارائه می‌کنیم.

Okay, well, that's that particular lesson.  And this one is over now. And I appreciate  

خوب، خوب، این همان درس خاص است. و این یکی در حال حاضر تمام شده است. و من از

you listening and watching. And if I can be of  any further help. Well, you can contact me on  

شنیدن و تماشای شما سپاسگزارم. و اگر بتوانم کمک بیشتری داشته باشم. خوب، می توانید با من در   www.englishlessonviaskype.com تماس بگیرید

www.englishlessonviaskype.com. How are you saying  goodbye? Until next time, join me again soon.

. چگونه داری خداحافظی می کنی ؟ تا دفعه بعد، به زودی دوباره به من بپیوندید.