😎 SPEAK LIKE A NATIVE | 15 FUN Ways to Talk About People

Hi there, this is Harry and welcome back to my advanced English lessons where I try to

سلام، این هری است و به درس های پیشرفته انگلیسی من خوش آمدید، جایی که سعی می کنم به

help you to get a better understanding of the English language.

شما کمک کنم تا زبان انگلیسی را بهتر درک کنید .

If you like my lessons, please don't forget to like this video and subscribe to my channel.

اگر از درس های من خوشتان می آید، لطفاً فراموش نکنید که این ویدیو را لایک کنید و کانال من را سابسکرایب کنید.

It really helps.

این واقعا کمک می کند.

Thank you.

متشکرم.

This lesson is sponsored by Skillshare.

این درس توسط Skillshare حمایت می شود.

So today's lesson is about advanced English Idioms to describe a person or to describe

بنابراین درس امروز در مورد اصطلاحات پیشرفته انگلیسی برای توصیف یک شخص یا برای توصیف

people.

افراد است.

So I'll go through them as I always do in the line.

بنابراین من مانند همیشه در صف از آنها عبور خواهم کرد .

I have 15 of them today.

من امروز 15 تا از آنها دارم.

And I'll come back and I'll give you some examples of them and hopefully, then you'l

و من برمی گردم و چند نمونه از آنها را به شما می آورم و امیدوارم، سپس شما

l be able to understand exactly what they mean and who they might apply to.

بتوانید دقیقاً منظور آنها را درک کنید و چه کسی ممکن است برای آنها اعمال شود.

As these are all about people, you might know people in your life to whom these expressions

از آنجایی که اینها همه درباره مردم هستند، ممکن است افرادی را در زندگی خود بشناسید که این عبارات برای آنها صدق می کند

apply.

.

Okay, so let's start pain in the neck.

خوب، پس بیایید درد گردن را شروع کنیم.

A party animal, a big mouth, a happy camper, jack of all trades, slave driver, down to

یک حیوان مهمانی، یک دهان بزرگ، یک اردوگاه شاد، یک جک از همه حرفه‌ها، راننده برده، سر

earth, bossy boots, smart cookie, eager beaver, cheapskate, party pooper, couch potato, somebody

زمین، چکمه‌های رئیس‌جمهور، کوکی هوشمند، بیش‌تر مشتاق، اسکیت ارزان، پوپر مهمانی، سیب زمینی کاناپه، کسی که

I think most people know but that couch potato, wet blanket, cool as a cucumber.

فکر می‌کنم بیشتر مردم می‌شناسند جز آن کاناپه سیب زمینی، پتوی خیس، خنک مانند خیار.

Cu... cool as a cucumber.

مس... خنک مثل خیار.

Okay, let me go through them with you and give you some examples.

خوب، اجازه دهید من آنها را با شما مرور کنم و چند نمونه برای شما بیاورم.

So when somebody is a pain in the neck, it means they really annoy us.

بنابراین وقتی کسی گردن درد دارد، به این معنی است که واقعاً ما را آزار می دهد.

Now, we can be a little more rude about it and say he's a pain in the arse or pain in

حالا می‌توانیم کمی گستاخانه‌تر باشیم و بگوییم او از ناحیه الاغ یا گردن درد دارد

the neck.

.

But it's just somebody who aggravates or annoys us.

اما این فقط کسی است که ما را تشدید یا آزار می دهد .

Oh, he's such a pain in the neck!

آخه اون خیلی گردن درد داره!

Always just when I'm going home, he gives me some extra work to do and I'm always late

همیشه درست زمانی که به خانه می روم، او به من کار اضافی می دهد و من همیشه

for my bus.

برای اتوبوسم دیر می رسم.

He's a real pain in the neck.

او یک درد واقعی در گردن است.

A party animal while a party animal is somebody who likes to party.

یک حیوان مهمانی در حالی که یک حیوان مهمانی کسی است که دوست دارد مهمانی کند.

Oh, yeah, that guy he's out every Friday, Saturday.

اوه، آره، اون مرد هر جمعه، شنبه بیرونه.

If he could, if there was party on, he'd be out on a Sunday as well.

اگر می توانست، اگر مهمانی بود، یکشنبه هم بیرون می آمد.

He always comes in to work on a Monday completely wrecked.

او همیشه در روز دوشنبه که کاملاً ویران شده سر کار می آید.

Always tired.

همیشه خسته.

He's a real party animal, he... he lives for his parties.

او یک پارتی حیوان واقعی است، او برای مهمانی های خود زندگی می کند.

I'm jealous actually.

من واقعا حسودم

Party animal.

حیوان مهمانی

Big Mouth.

دهان بزرگ.

Well, it can be physical, yeah, a big mouth.

خوب، می تواند فیزیکی باشد، بله، یک دهان بزرگ.

But a big mouth as somebody who cannot keep his mouth shut.

اما دهان بزرگی مثل کسی که نمی تواند دهانش را ببندد.

He likes to talk.

او دوست دارد صحبت کند.

And particularly if he's got secrets.

و به خصوص اگر او رازهایی دارد.

Or what he thinks the secrets, he likes to tell everybody.

یا اینکه چه رازهایی را که فکر می کند، دوست دارد به همه بگوید. به

Don't tell Jack mean...

جک نگو یعنی...

Jack will tell everybody, he's such a big mouth.

جک به همه خواهد گفت، او دهان بزرگی دارد. چیزی که به

Nothing I tell him is going to be a secret.

او می گویم مخفی نخواهد ماند.

Believe me.

باور کن

You tell him, it will be all around the office, all around the university before you know

شما به او بگویید، قبل از اینکه متوجه شوید، در اطراف دفتر، در سراسر دانشگاه خواهد بود

it.

.

He's such a big mouth.

اون خیلی دهن بزرگی داره

Oh, you, you use such a big mouth!

اوه، شما، شما از این دهان بزرگ استفاده می کنید!

Why couldn't you keep it to yourself?

چرا نتوانستی آن را برای خودت نگه داری؟

I told you not to tell anybody.

گفتم به کسی نگو

Big mouth.

دهان بزرگ

Happy camper.

کمپینگ مبارک.

Well, a happy camper would be somebody who can go and camp when it's not raining.

خوب، یک کمپینگ خوشحال کسی است که می تواند برود و زمانی که باران نمی بارد کمپ بزند.

So yeah, if you've ever been camping, and it rains, you'll know what that means.

بنابراین بله، اگر تا به حال کمپینگ بوده اید و باران می بارد، می دانید که این به چه معناست.

So when the sun shines, you're a happy camper.

بنابراین وقتی خورشید می تابد، شما یک کمپینگ خوشحال هستید.

But in reality, a happy camper is an expression we use when somebody is just happy because

اما در واقعیت، یک کمپینگ شاد عبارتی است که زمانی استفاده می کنیم که کسی فقط خوشحال است زیرا

something is gone right.

چیزی درست پیش رفته است.

His team won at the weekend, he is a real happy camper today.

تیم او در آخر هفته پیروز شد، او امروز یک اردوگاه واقعا خوشحال است.

Or he gets his bonus or he gets his promotion.

یا پاداش خود را می گیرد یا ترفیع خود را می گیرد.

Or he's on holidays.

یا او در تعطیلات است.

Huh, you're a real happy camper!

اوه، تو واقعاً یک کمپینگ شاد هستی!

Yeah, I can see it in your face.

آره میتونم تو صورتت ببینم

You're jumping with joy.

از خوشحالی می پری

Happy camper, somebody who's happy about anything, any particular good news that he gets.

اردونشین مبارک، کسی که از هر چیزی خوشحال است، هر خبر خوب خاصی که دریافت می کند.

He doesn't have to work.

او مجبور نیست کار کند.

He got the bonus.

او پاداش گرفت.

His wife had the baby, whatever it might be.

همسرش بچه را به دنیا آورد، هر چه که باشد.

Yep, he's a happy camper.

بله، او یک کمپینگ خوشحال است.

I'd like to thank Skillshare for sponsoring this lesson.

مایلم از Skillshare برای حمایت مالی از این درس تشکر کنم.

Skillshare is an online learning community with 1000s of inspiring classes for anyone

Skillshare یک انجمن یادگیری آنلاین با 1000 کلاس الهام بخش برای هر کسی است

who loves learning, and wants to explore their creativity and learn new skills.

که عاشق یادگیری است و می خواهد خلاقیت خود را کشف کند و مهارت های جدید بیاموزد.

It's never too late to learn a new skill and even at my age, and if there's a specific

هیچ وقت برای یادگیری یک مهارت جدید و حتی در سن من دیر نیست، و اگر مهارت خاصی وجود دارد

skill that you're trying to learn, and you're spending hours online, looking for information,

که سعی در یادگیری آن دارید، و ساعت ها را آنلاین صرف جستجوی اطلاعات می کنید،

I know how frustrating that can be.

می دانم که چقدر می تواند ناامید کننده باشد.

Skillshare actually has everything in one place.

Skillshare در واقع همه چیز را در یک مکان دارد.

And it is the perfect place for you to start from drawing techniques and video editing,

و مکان مناسبی برای شما برای شروع از تکنیک‌های طراحی و ویرایش ویدیو،

to cooking, freelancing and much, much more.

تا آشپزی، کار آزاد و خیلی چیزهای دیگر است.

It's a great resource for freelancers and entrepreneurs like me.

این یک منبع عالی برای فریلنسرها و کارآفرینانی مانند من است.

They'll help you to learn a new skill and it'll support your own growth and the growth

آنها به شما کمک می کنند تا یک مهارت جدید را بیاموزید و از رشد شما و رشد

of your business.

کسب و کار شما حمایت می کند.

I've recently taken the writing fiction four exercises to discover unrighteous story costs

من اخیراً چهار تمرین داستان نویسی را برای کشف هزینه های ناعادلانه داستان

by Gayle Forman.

توسط گیل فورمن انجام داده ام.

In this course, Gayle guides you through a series of exercises that will help you determine

در این دوره، Gayle شما را از طریق یک سری تمرین راهنمایی می کند که به شما کمک می کند تا

the core elements of your story, and bring them together into something unique and personal.

عناصر اصلی داستان خود را تعیین کنید و آنها را به چیزی منحصر به فرد و شخصی تبدیل کنید.

You'll learn how to pull from your own lived experiences to create a compelling and intriguing

شما یاد خواهید گرفت که چگونه از تجربیات زندگی خود استفاده کنید تا داستانی جذاب و جذاب بسازید

story that will drive you throughout the writing process, that I find it helpful.

که شما را در طول فرآیند نوشتن سوق دهد ، که به نظر من مفید است.

Absolutely.

کاملا.

It was really, really good.

این واقعا واقعا خوب بود.

I'm glad I did it.

خوشحالم که این کار را کردم.

And as a podcast presenter, I'm now thinking of enrolling in Amanda McLaughlin's course,

و به عنوان یک ارائه دهنده پادکست، اکنون به ثبت نام در دوره آماندا مک لافلین،

podcast marketing, how to grow your audience with a marketing plan, social media, and meta

بازاریابی پادکست، نحوه افزایش مخاطبان خود با برنامه بازاریابی، رسانه های اجتماعی و

data tips.

نکات متا داده فکر می کنم.

New premium classes are launched each week, so there's always something new to discover.

کلاس های برتر جدید هر هفته راه اندازی می شوند، بنابراین همیشه چیز جدیدی برای کشف وجود دارد.

The entire catalogue is now available with subtitles in Spanish, French, Portuguese,

اکنون کل کاتالوگ با زیرنویس به زبان های اسپانیایی، فرانسوی، پرتغالی

and German.

و آلمانی در دسترس است.

And Skillshare is offering the first 1000 People who click my link in this description,

و Skillshare به 1000 نفر اولی که روی پیوند من در این توضیحات کلیک می کنند،

a free one month trial of Skillshare premium membership.

یک دوره آزمایشی رایگان یک ماهه عضویت ممتاز Skillshare ارائه می دهد . از

Thank you Skillshare for sponsoring this lesson.

Skillshare برای حمایت مالی از این درس سپاسگزاریم.

Jack of all trades.

همه کاره.

Well, we use this expression to describe somebody who's particularly good with the hands and

خوب، ما از این عبارت برای توصیف شخصی استفاده می کنیم که به طور خاص با دستانش خوب است و

can do almost anything and everything.

می تواند تقریباً هر کاری و هر کاری را انجام دهد.

Ah, he's a jack of all trades.

آه، او یک جک از همه تجارت است.

You wait until he gets that house ready.

شما صبر کنید تا او آن خانه را آماده کند.

He'll do all the wiring for the electricity himself.

تمام سیم کشی های برق را خودش انجام می دهد .

He'll put up shelves, he'll instal the burglar alarms.

قفسه ها را می گذارد، دزدگیرها را نصب می کند .

He'll hang the lights, the new light shades.

او چراغ ها را آویزان می کند، سایه های نور جدید.

He can do absolutely anything.

او می تواند مطلقاً هر کاری انجام دهد.

If you ever have a problem.

اگر تا به حال مشکلی داشته باشید.

Just give him a call.

فقط بهش زنگ بزن

He loves doing it.

او عاشق انجام آن است.

So that will never be a problem.

بنابراین هرگز مشکلی ایجاد نخواهد شد.

He's a real jack of all trades.

او یک جک واقعی از تمام معاملات است.

He's an electrician.

او یک برقکار است.

He's a carpenter.

او یک نجار است.

He's a plumber.

او یک لوله کش است.

Yeah.

آره

And he's an all round good guy.

و او یک مرد همه جانبه خوب است.

A jack of all trades.

یک جک از تمام معاملات.

Slave driver.

راننده برده.

Well, this is a real negative word here slave driver.

خب، این یک کلمه منفی واقعی در اینجا راننده برده است.

Slave driver is somebody who pushes people all the time.

راننده برده کسی است که همیشه مردم را هل می دهد .

He never gives them a moment when they finish one job, he wants to do another one.

او هرگز به آنها لحظه ای نمی دهد که یک کار را تمام کنند، او می خواهد کار دیگری را انجام دهد.

When they're halfway through a job, he's standing behind them, ask them, have they finished

وقتی آنها در نیمه کار هستند، او پشت سر آنها ایستاده است، از آنها بپرسید، آیا آنها

yet?

هنوز تمام شده اند؟

Have they finished yet?

آیا آنها هنوز تمام شده اند؟

When somebody goes to lunch, and even if they're five minutes late, he's checking up as to

وقتی کسی به ناهار می‌رود، و حتی اگر پنج دقیقه تأخیر داشته باشد، بررسی می‌کند که

where they've been.

کجا بوده است.

So he's a real slave driver.

پس او یک برده واقعی است.

So it's a very negative way to be described.

بنابراین توصیف بسیار منفی است.

Now, down to earth, the next one.

حالا، روی زمین، مورد بعدی.

When we describe somebody as down to earth, it means they've got no airs and graces about

وقتی کسی را زمینی توصیف می کنیم، به این معنی است که او هیچ چیز و لطفی در مورد

them.

او ندارد.

What you see is what you get, they don't try to be something that they're not, they don't

آنچه می بینید همان چیزی است که به دست می آورید، آنها سعی نمی کنند چیزی باشند که نیستند، آنها

pretend to be somebody different.

تظاهر نمی کنند که یک فرد متفاوت هستند.

Okay?

باشه؟

He's a real down to earth guy, he'll tell you right to your face, what he thinks about

او یک مرد زمینی واقعی است، او دقیقاً به شما می گوید که در مورد آن چه فکر می کند

it.

.

You might not like to hear it, you're but he will always give you his opinion.

شما ممکن است دوست نداشته باشید آن را بشنوید، اما او همیشه نظر خود را به شما خواهد گفت.

And it will be an honest opinion.

و نظر صادقانه خواهد بود.

He's a real down to earth guy.

او یک مرد واقعی است.

Now, this could be either positive or negative.

حالا این می تواند مثبت یا منفی باشد.

Depends on what you think.

بستگی به این دارد که شما چه فکر می کنید.

If you don't like hearing the truth, well, then you might regard it as being a little

اگر دوست ندارید حقیقت را بشنوید، پس ممکن است آن را

bit negative.

کمی منفی بدانید.

But if you don't mind and you've liked the honesty that people shown us, it's not always

اما اگر مشکلی ندارید و از صداقتی که مردم به ما نشان دادند خوشتان آمده است، همیشه

that that we get well then yes, it would be positive.

اینطور نیست که خوب شویم، بله، مثبت است.

So perhaps it's probably more neutral.

بنابراین احتمالاً خنثی‌تر است.

So a real down to earth guy.

بنابراین یک مرد واقعی زمینی.

Bossy boots.

چکمه های رئیس.

Well, this is definitely negative.

خب این قطعا منفی است.

Bossy boots.

چکمه های رئیس.

Is somebody who likes telling people what to do.

کسی است که دوست دارد به مردم بگوید چه کاری انجام دهند.

Oh, you're such a bossy boots.

اوه، تو خیلی چکمه های رئیسی هستی.

You're my little sister.

تو خواهر کوچک من هستی

But you know, why do you keep telling me what to do?

اما می دانید چرا مدام به من می گویید چه کار کنم؟

I should be telling you what to do.

باید بهت بگم چیکار کنی

Don't you be telling me to do this and do that, or you will tell Mum, I will tell Dad.

نکنه به من میگی این کارو انجام بدی وگرنه به مامان میگی من به بابا میگم.

You're a real little bossy boots.

شما یک چکمه کوچک واقعی هستید.

My daughter she was a bossy boots when she was young.

دخترم وقتی جوان بود چکمه‌های رئیس‌جمهور بود.

She used to give my two sons a terrible time.

او به دو پسر من اوقات بدی می داد.

Yeah, a real bossy boots.

آره، یک چکمه واقعی.

So really negative.

خیلی خیلی منفیه

A smart cookie.

یک کوکی هوشمند

Okay, when somebody is a smart cookie, it means they're intelligent.

بسیار خوب، وقتی کسی یک کوکی هوشمند است، به این معنی است که باهوش است.

They're bright.

آنها روشن هستند.

They're alert.

آنها هوشیار هستند.

Yeah, he's a smart cookie, he is going to go far.

آره، او یک کلوچه باهوش است، او قرار است خیلی دور برود.

I mean, just give him any particular problem to do with it.

منظورم این است که هر مشکل خاصی را به او بدهید .

And he has it sorted out in no time at all.

و او آن را در هیچ زمان مرتب کرده است.

He's a real smart cookie.

او یک کلوچه هوشمند واقعی است.

So very positive aspect of it... somebody's personality.

خیلی جنبه مثبت آن... شخصیت یک نفر .

An eager beaver.

یک بیور مشتاق. یکی

Another way of describing somebody in a positive way an eager beaver is somebody who's always

دیگر از راه‌های توصیف مثبت کسی که بیش از حد مشتاق است، کسی است که همیشه

willing, or always able to do something.

مایل است یا همیشه قادر به انجام کاری است.

He gets into work at 7:30.

او ساعت 7:30 وارد کار می شود.

He can't wait to start.

او نمی تواند برای شروع صبر کند.

He's a real eager beaver.

او یک بیش از حد مشتاق واقعی است.

When he was at school, he used to get home, run home, get his homework done.

وقتی در مدرسه بود، به خانه می رسید، می دوید و تکالیفش را انجام می داد.

Get his football kit, get out and train.

لباس فوتبالش را بگیر، بیرون برو و تمرین کن.

A real eager beaver, always on the go.

یک بیش از حد مشتاق واقعی، همیشه در حال حرکت.

Eager beaver.

بیش از حد مشتاق.

Eager to help, eager to please, eager to get things done.

مشتاق کمک کردن، مشتاق خشنود کردن، مشتاق انجام کارها.

Lots and lots of energy, couldn't sit still for a moment.

انرژی زیاد و زیاد، نمی‌توانست یک لحظه بی‌حرکت بنشیند.

Eager beaver.

بیش از حد مشتاق.

A cheapskate.

یک اسکیت ارزان قیمت

Well, this is definitely negative, anything to do with cheap.

خوب، این قطعاً منفی است، هر چیزی که به ارزان بودن مربوط می شود.

When somebody is a cheapskate, it means they don't like or won't spend money.

وقتی کسی اسکیت ارزان است، به این معنی است که او پول را دوست ندارد یا خرج نمی کند.

Or they... what they do spend is on something the cheapest they can get.

یا آن‌ها... چیزی که خرج می‌کنند برای چیزی است که می‌توانند به دست آورند.

And of course, when you get the cheapest, usually what happens you have to repeat and

و البته، وقتی ارزان‌ترین را دریافت می‌کنید، معمولاً آنچه اتفاق می‌افتد باید تکرار کنید و

you have to spend more money later because the thing you bought doesn't last five minutes.

بعداً باید پول بیشتری خرج کنید زیرا چیزی که خریداری کرده‌اید پنج دقیقه دوام نمی‌آورد.

Oh, he's such a cheapskate when it comes to presents.

اوه، او در مورد هدایا بسیار ارزان است .

He always buys the same thing at the discount stores.

او همیشه همان چیز را از فروشگاه های تخفیف می خرد. می

You know, you can tell by the labels that it's.... it's.... it's secondhand or it's

دانید، از روی برچسب ها می توانید بفهمید که .... این است .... دست دوم است یا

some disused or finished line.

خط مصرف نشده یا تمام شده است.

He means well, but he's a real cheapskate and most of the time when he gives you a present,

منظور او خوب است، اما او یک اسکیت ارزان قیمت است و بیشتر اوقات وقتی به شما هدیه می دهد،

it's something you don't really want.

چیزی است که واقعاً نمی خواهید.

Yeah.

آره

So it's not something really good.

پس واقعا چیز خوبی نیست.

So he's a cheapskate, he doesn't like to spend money.

بنابراین او یک اسکیت ارزان است، او دوست ندارد پول خرج کند.

He is... he is a cheapskate when it comes to his clothes.

او ... وقتی پای لباسش به میان می آید او یک اسکیت ارزان است .

He buys a lot of his clothes in the charity shops.

او بسیاری از لباس های خود را از مغازه های خیریه می خرد .

I know it's okay, and the money goes to charity.

میدونم اشکالی نداره و پولش صرف امور خیریه میشه.

But really, I don't think he's bought a new shirt or a new pair of trousers for all the

اما واقعاً فکر نمی‌کنم در تمام سال‌هایی که او را می‌شناسم، پیراهن یا شلوار نو نخریده باشد

years that I've known him.

.

He's a real cheapskate.

او یک اسکیت ارزان واقعی است.

He's probably got lots and lots of money in the bank.

او احتمالاً پول زیادی در بانک دارد.

Cheapskate.

اسکیت ارزان.

So a real negative meaning of negative reference.

بنابراین معنای منفی واقعی مرجع منفی.

A party pooper.

پوپر پارتی

This would also be negative party.

این نیز حزب منفی خواهد بود.

Pooper is somebody who would be the opposite of the party animal.

پوپر کسی است که مخالف پارتی حیوان است.

Party pooper is somebody will always find an excuse not to go to a party that he's been

پوپر مهمانی کسی است که همیشه بهانه ای برای نرفتن به مهمانی ای که

invited to.

به آن دعوت شده است پیدا می کند.

Don't mind him.

بهش اهمیت نده

He's such a party pooper.

او یک پارتی پوپر است.

If you're invited him, he'll stay for half an hour and then he'll make up some excuse.

اگر دعوتش کردی نیم ساعت می ماند و بعد بهانه ای می آورد.

And he'll go he just doesn't like parties.

و او می رود او فقط مهمانی ها را دوست ندارد.

He's real introvert.

او یک درونگرا واقعی است.

So where are you going?

پس کجا میری؟ تازه به

You've only just got here.

اینجا رسیدی

I...

من...

I hate to be the party pooper but I really have to go.

من از بودن در مهمانی متنفرم اما واقعا باید بروم.

I don't feel well.

حالم خوب نیست

Or I hate to be the party pooper, but I've got to get up for work in the morning and

یا من از بودن در مهمانی بدم می آید، اما باید صبح برای سرکار بیدار شوم و

I really need an early night.

واقعاً به یک شب زود نیاز دارم.

So a party pooper somebody who won't stay long at the party, who after an hour or so

بنابراین یک پوپر مهمانی کسی است که مدت زیادی در مهمانی نمی ماند، که بعد از یک ساعت یا بیشتر

leaves the party or indeed will find some excuse not to go to the party party pooper.

مهمانی را ترک می کند یا در واقع بهانه ای برای نرفتن به مهمانی مهمانی پیدا می کند.

So negative.

خیلی منفی

Now, this one most people know and most people have heard of it.

در حال حاضر، این یکی را بیشتر مردم می شناسند و بیشتر مردم در مورد آن شنیده اند.

A couch potato.

یک سیب زمینی کاناپه.

The couch is the sofa The place where we sit.

کاناپه مبل است جایی که می نشینیم.

And when you're a couch potato, you're... you vegetate you, you just sit on the sofa,

و وقتی که یک کاناپه سیب زمینی هستید، ... شما را سبز می کنید، فقط روی مبل می نشینید و

watching TV all day.

تمام روز تلویزیون تماشا می کنید.

Oh, that husband of mine!

آه، آن شوهر من!

I joined the gym, I asked him to come with me.

من به ورزشگاه پیوستم، از او خواستم با من بیاید.

No, he said he was too busy.

نه، گفت سرش خیلی شلوغ است.

But every time I come home, and I know where I'll find him, he'll be sitting, or lying

اما هر بار که به خانه می‌آیم و می‌دانم او را کجا پیدا خواهم کرد، او می‌نشیند یا

on the sofa watching the TV.

روی مبل دراز می‌کشد و تلویزیون تماشا می‌کند.

And if he's not watching the TV, the TV will be on, and he'll be asleep.

و اگر تلویزیون تماشا نمی کند، تلویزیون روشن می شود و او می خوابد.

He's a real couch potato.

او یک سیب زمینی کاناپه واقعی است.

Of course, he works hard all day.

البته او تمام روز سخت کار می کند.

But really, I would love it if he could come to the gym with me, or we could go cycling

اما واقعاً دوست دارم اگر او بتواند با من به ورزشگاه بیاید یا

together.

با هم دوچرخه سواری کنیم.

But he's not into sports or into activities as a real couch potato.

اما او به ورزش یا فعالیت به عنوان یک کاناپه واقعی علاقه ندارد.

A wet blanket.

یک پتوی خیس

Well, a wet blanket is not fun.

خوب، یک پتوی خیس جالب نیست.

I mean, if you want to go to sleep, and you have your sheets and your blankets, you'd

منظورم این است که اگر می‌خواهید بخوابید و ملحفه‌ها و پتوهایتان را دارید،

like them to be warm and cosy.

دوست دارید گرم و دنج باشند.

And a wet blanket is not going to make you feel warm and cosy.

و یک پتوی خیس به شما احساس گرما و آرامش نمی دهد.

When somebody is a wet blanket, they destroy everything.

وقتی کسی یک پتوی خیس است، همه چیز را خراب می کند.

So if there's a fire in the house, people will just get a wet blanket, and they will

بنابراین اگر در خانه آتش سوزی شود، مردم فقط یک پتوی خیس می گیرند و

throw it on the fire and it will kill the flames.

آن را روی آتش می اندازند و شعله ها را می کشد .

So that's a positive.

پس این یک نکته مثبت است.

But if you describe somebody as a wet blanket, it means they dampen or put out the flames

اما اگر شخصی را به عنوان یک پتوی خیس توصیف کنید، به این معنی است که در هر موقعیتی شعله های آتش را خنثی یا خاموش می کند

in every situation.

.

So if the party is going really, really well, and everybody's singing and dancing, and then

بنابراین، اگر مهمانی واقعاً، واقعاً خوب پیش می‌رود، و همه آواز می‌خوانند و می‌رقصند، و سپس

along comes this guy, and he starts telling negative stories or is in a mood and suddenly,

این پسر از راه می‌رسد، و او شروع به گفتن داستان‌های منفی می‌کند یا حال و هوای خاصی دارد و ناگهان،

the atmosphere just dies.

فضا از بین می‌رود.

Why is such a wet blanket, come on and join, join in the fun, everybody's having a good

چرا اینقدر پتو خیس است، بیا و ملحق شو، به تفریح ​​ملحق شو، همه خوش می گذرانند

time.

.

Don't feel like it didn't have such a good day.

احساس نکن روز به این خوبی رو نداشت .

And yeah, that's a wet blanket.

و بله، این یک پتوی خیس است.

Or you go for a picnic to the local park with your friends.

یا با دوستانتان برای پیک نیک به پارک محلی می روید .

And everybody's getting up playing with the Frisbee, playing a bit of volleyball, having

و همه با فریزبی بازی می کنند، کمی والیبال بازی می کنند،

a bit of fun.

کمی سرگرم می شوند.

This guy is sitting there.

این مرد آنجا نشسته است.

And when they ask him, does he want to join in?

و وقتی از او می پرسند آیا می خواهد به آن بپیوندد ؟

No, I'm okay, I'll just stay here.

نه، من خوبم، فقط همین جا می مانم.

No, I'm okay, you're fine, you go off and play.

نه، من خوبم، تو خوب هستی، برو و بازی کن.

I think I'll go in a few minutes.

فکر کنم چند دقیقه دیگه برم

A real wet blanket, somebody who kills the atmosphere, destroys the atmosphere, and it

یک پتوی خیس واقعی، کسی که جو را می کشد، جو را خراب می کند، و

puts everybody else in a bad mood, even though they may have been in a good mood at the beginning.

بقیه را در حالت بدی قرار می دهد، حتی اگر در ابتدا روحیه خوبی داشته باشند.

A wet blanket, so really negative.

یک پتوی خیس، خیلی منفی است.

And then finally, cool as a cucumber.

و در آخر مثل خیار خنک کنید.

Well, you know, if you pick up a cucumber, it feels nice and cool, no matter what time

خوب، می دانید، اگر یک خیار بردارید، صرف نظر از اینکه در چه ساعتی

of the day or the year you you have it.

از روز یا سالی که آن را دارید، احساس خوبی دارد و خنک است.

So you've either kept it in the fridge, so it's going to be really cool.

بنابراین شما یا آن را در یخچال نگهداری کرده اید، بنابراین واقعا عالی خواهد بود.

Or you pick it out of the cool part of the refrigerator in the supermarket.

یا آن را از قسمت خنک یخچال در سوپرمارکت انتخاب کنید.

So when somebody is as cool as a cucumber, they're very steady.

بنابراین وقتی کسی مثل یک خیار خنک است، بسیار ثابت است.

They don't get upset or excited or anxious very easily.

آنها خیلی راحت ناراحت، هیجان زده یا مضطرب نمی شوند .

So they're a real good guy or person to have around when there's a problem.

بنابراین آنها واقعاً یک مرد یا شخص خوبی هستند که در صورت بروز مشکل می توانند در کنارشان باشند.

Okay?

باشه؟

Don't worry Sam's there.

نگران نباش سام اونجاست

He's as cool as a cucumber.

او مثل خیار باحال است.

He'll handle this problem, no problem at all.

او این مشکل را حل خواهد کرد، هیچ مشکلی وجود ندارد.

Just tell him what you want.

فقط بهش بگو چی میخوای

He's get it sorted.

او آن را مرتب کرده است.

So Sam will go up to the hotel, and he'll explain to them why we really need to have

بنابراین سام به هتل می‌رود و به آنها توضیح می‌دهد که چرا ما واقعاً باید اتاق داشته باشیم،

a room even though we haven't booked or if we're trying to get a reservation for a restaurant

حتی اگر رزرو نکرده‌ایم یا اگر می‌خواهیم برای یک رستوران رزرو کنیم

and we forgot to book it, he'll go up cool as a cucumber to the person tell them look,

و فراموش کرده‌ایم آن را رزرو کنیم. ، او به عنوان یک خیار بالا می رود تا به آن شخص بگوید نگاه کنید،

we meant to make a reservation, we won't be too late, but we really liked to have a table

ما می خواستیم رزرو کنیم، خیلی دیر نمی کنیم، اما ما خیلی دوست داشتیم یک میز

for four.

چهار نفره داشته باشیم.

And yet, you've guessed it, he'll always will always get that table.

و با این حال، شما آن را حدس زده اید، او همیشه آن میز را خواهد داشت.

So he's as cool as a cucumber.

پس او مثل یک خیار باحال است.

As cool as a cucumber.

به خنکی یک خیار.

When there's a...

وقتی

some stress as cool as a cucumber.

استرسی مثل خیار وجود دارد.

When everybody else is anxious.

وقتی بقیه مضطرب هستند.

As cool as a cucumber when we need a cool head in a difficult situation.

زمانی که در شرایط سخت به سر خنکی نیاز داریم، مانند خیار خنک است .

So it's very positive to be referred to us.

بنابراین بسیار مثبت است که به ما ارجاع داده شود.

Cool as a cucumber.

مانند خیار خنک شود.

Okay, so they're the... the idioms, the advanced idioms that we use to describe people.

خوب، پس آنها... اصطلاحات، اصطلاحات پیشرفته ای هستند که برای توصیف افراد استفاده می کنیم.

Let me give them to you one more time.

بگذارید یک بار دیگر آنها را به شما بدهم.

As I said, some of them are positive and others are negative.

همانطور که گفتم برخی از آنها مثبت و برخی دیگر منفی هستند.

A pain in the neck - negative.

درد در گردن - منفی.

A party animal - positive.

یک حیوان مهمانی - مثبت.

Big mouth - negative.

دهان بزرگ - منفی.

Happy camper - positive.

اردوگاه شاد - مثبت.

Jack of all trades - very differently positive.

جک از همه معاملات - بسیار متفاوت مثبت است.

Slave driver - negative.

راننده برده - منفی.

Down to earth - neutral.

سر به زمین - خنثی.

Bossy boots - negative.

چکمه های رئیس - منفی.

Smart cookie - positive.

کوکی هوشمند - مثبت.

Eager beaver - positive.

بیش از حد مشتاق - مثبت.

Cheapskate - negative.

اسکیت ارزان - منفی.

Party pooper - negative.

حزب پوپر - منفی.

Couch potato - negative.

سیب زمینی نیمکت - منفی.

Wet blanket - also negative.

پتو مرطوب - همچنین منفی.

And then cool as a cucumber will end on a positive note.

و سپس خنک می شود به عنوان یک خیار در یک یادداشت مثبت به پایان می رسد.

Cool as a cucumber.

مانند خیار خنک شود.

Okay, I'm really happy that you've joined me.

بسیار خوب، من واقعا خوشحالم که به من ملحق شدید.

Try and practice those, see who they relate to the people that you know in your circle.

آنها را امتحان کنید و تمرین کنید، ببینید با افرادی که در حلقه خود می شناسید چه کسانی ارتباط دارند.

If you need any further help, let me know.

اگر به کمک بیشتری نیاز دارید، به من اطلاع دهید.

This is Harry signing off.

این هری است که امضا می کند. به

See you again soon

زودی میبینمت