Study & work in the UK: A talk with my English student about her journey!

- Hello, I'm Gill at www.engvid.com and a slightly different experience today, as we're

- سلام، من گیل در www.engvid.com هستم و امروز یک تجربه کمی متفاوت دارم، زیرا در حال

not in the studio at the moment, but you may have seen a previous interview that we did

حاضر در استودیو نیستیم، اما ممکن است مصاحبه قبلی را دیده باشید که

awhile ago.

چندی پیش انجام دادیم.

And we've decided to do another interview today, partly because we're currently, here

و ما تصمیم گرفتیم امروز مصاحبه دیگری انجام دهیم ، تا حدی به این دلیل که در حال حاضر،

in the UK, still under partial lockdown because of the COVID-19 pandemic.

در بریتانیا، هنوز در قرنطینه نسبی به دلیل همه‌گیری COVID-19 هستیم.

So, I thought it would be good opportunity to invite someone to be interviewed, and Hara

بنابراین، فکر کردم فرصت خوبی است که یک نفر را برای مصاحبه دعوت کنم، و

has very kindly agreed.

هارا بسیار مهربانانه موافقت کرده است.

So, welcome Hara, thank you for coming.

پس هارا خوش اومدی ممنون که اومدی

- Thank you for having me, Gill.

- متشکرم که من را در اختیار دارید، گیل.

- Digitally.

- به صورت دیجیتالی

And thank you for being here, wherever "here" is.

و از اینکه اینجا هستید، هر جا که "اینجا" باشد، سپاسگزارم.

And so, so let's, let's start and - would you like to tell us something about yourself,

و بنابراین، بیایید، شروع کنیم و - آیا می خواهید چیزی در مورد خودتان بگویید، از

where you're from, your profession?

کجا هستید، حرفه خود را؟

How things have been going recently?

اوضاع اخیرا چگونه پیش رفته است؟

- Yes.

- آره.

So, my name is Hara.

پس اسم من هارا است.

I'm from Greece.

من از یونان هستم.

My hometown is Saloniki in the north of Greece, and currently, I live in London.

زادگاه من سالونیکی در شمال یونان است و در حال حاضر در لندن زندگی می کنم.

I'm working for NHS.

من برای NHS کار می کنم.

I am one of the NHS researchers, and I specialize in dementia studies at the moment.

من یکی از محققان NHS هستم و در حال حاضر در مطالعات زوال عقل تخصص دارم.

And as you said, we are still currently in lockdown, so I don't have - there are not

و همانطور که گفتید، ما هنوز در قرنطینه هستیم، بنابراین من ندارم - در حال

a lot of things going on at the moment, so I try to enjoy some time with my dog.

حاضر چیزهای زیادی در جریان نیست، بنابراین سعی می کنم از مدتی با سگم لذت ببرم.

I try to take the time to do some things around the house.

سعی می کنم برای انجام برخی کارها در خانه وقت بگذارم .

So, yes.

درنتیجه بله.

- Okay, okay.

- خوب خوب.

That's great.

عالیه.

So, I would imagine that, as you speak English very fluently, you must have been in the UK

بنابراین، من تصور می کنم که از آنجایی که شما انگلیسی را خیلی روان صحبت می کنید، باید مدت زیادی در بریتانیا

for quite some time already.

بوده باشید.

So, how long have you been in the UK?

بنابراین، چه مدت در انگلستان بوده اید؟

- It's going to be seven years this September.

- سپتامبر امسال هفت سال می شود.

I moved into the UK in 2013 to do my Masters Degree.

من در سال 2013 برای گذراندن مدرک کارشناسی ارشد خود به انگلستان نقل مکان کردم .

So, it's been a long time.

بنابراین، مدت زیادی است.

- Okay, wow.

- باشه، وای.

That's quite some time.

این مدت زمان زیادی است.

- Yes.

- آره.

- And gone through a lot of changes.

- و تغییرات زیادی را پشت سر گذاشت.

- Yes.

- آره.

- Of course, in that time.

- البته در آن زمان.

- Yes.

- آره.

- And did you learn English in Greece?

- و آیا انگلیسی را در یونان یاد گرفتید؟

Maybe at school originally?

شاید در ابتدا در مدرسه؟

- Yes, yes.

- بله بله.

English is taught as compulsory subject in public schools, and I started having English

زبان انگلیسی به عنوان درس اجباری در مدارس دولتی تدریس می شود و من

classes in primary school.

کلاس های زبان انگلیسی را از دبستان شروع کردم.

I think second or third grade.

فکر کنم کلاس دوم یا سوم.

And, at the same time, it's very common, people in Greece, to have additional English classes

و در عین حال، بسیار رایج است، مردم یونان، کلاس‌های انگلیسی اضافی

in private teaching centers.

در مراکز آموزشی خصوصی داشته باشند.

So, I did the same as well.

بنابراین، من نیز همین کار را کردم.

So, yes.

درنتیجه بله.

I think during my - all my education, English was one of the subjects that I had to do.

فکر می کنم در تمام دوران تحصیلم، زبان انگلیسی یکی از دروسی بود که باید انجام می دادم.

- Yes, and was it a subject that you enjoyed, or did you find it difficult?

- بله و آیا موضوعی بود که از آن لذت بردید یا برایتان سخت بود؟

Did you feel, you know, just it came naturally?

آیا احساس کردید، می دانید، این به طور طبیعی اتفاق افتاده است؟

- Unfortunately, the English language classes in Greece are very based on textbooks and

- متأسفانه، کلاس های زبان انگلیسی در یونان بسیار مبتنی بر کتاب های درسی است و

they're very focused on the grammatical rules and the vocabulary.

روی قواعد گرامری و واژگان بسیار متمرکز است .

So, it was more - it wasn't that easy, in a way that you have to memorize so many grammatical

بنابراین، بیشتر بود - آنقدرها هم آسان نبود، به نحوی که شما باید بسیاری از قوانین گرامری را حفظ کنید

rules.

.

But - and they're very focused on English grammar and spelling rather than be fluent.

اما - و آنها به جای تسلط بر گرامر و املای انگلیسی بسیار متمرکز هستند.

But the thing is, it was a very interesting subject, because you know, of the music and

اما موضوع این است که موضوع بسیار جالبی بود ، زیرا می‌دانید، در مورد موسیقی

the movies, it was really nice to be able to understand English as a second language.

و فیلم‌ها، درک زبان انگلیسی به عنوان زبان دوم واقعاً خوب بود.

- Yes, oh, that's great, yes.

- بله، اوه، عالی است، بله.

And I think that's true in a lot of countries where they teach English, but it's mostly

و من فکر می‌کنم این در بسیاری از کشورهایی که انگلیسی تدریس می‌کنند درست است، اما

done from books, you know.

بیشتر از روی کتاب انجام می‌شود.

It's a lot of reading and writing and not so much speaking and listening.

خواندن و نوشتن زیاد است و نه صحبت کردن و گوش دادن.

- Exactly.

- دقیقا.

- So, okay.

- پس باشه

So, did you ever visit the UK, sort of on holiday or anything like that before you came

بنابراین، آیا قبل از اینکه واقعاً اینجا زندگی و کار کنید، از انگلستان دیدن کردید، به نوعی در تعطیلات یا هر چیزی شبیه به آن

to actually live and work here?

؟

Did you come for a holiday just to, you know, just to see what it was like?

آیا شما برای تعطیلات آمده اید، فقط برای اینکه ببینید چگونه است؟

- Yes, I visited London, I think, two years before I moved in.

- بله، من فکر می کنم دو سال قبل از نقل مکان به لندن رفتم.

So, I think it was around 2011.

بنابراین، فکر می کنم حدود سال 2011 بود.

And yeah, I just came as a tourist to see London and visit London.

و بله، من فقط به عنوان یک توریست برای دیدن لندن و بازدید از لندن آمدم.

- Okay.

- باشه.

And what did you think of it?

و نظر شما در مورد آن چیست؟

Your first impressions?

اولین برداشت شما؟

- Oh, I think I found it really busy, really crowded.

- اوه، فکر کنم خیلی شلوغ بود، خیلی شلوغ بود.

Everything was in a very fast pace and I was really impressed from a - ethnical diversity

همه چیز با سرعت بسیار بالایی پیش می رفت و من واقعاً از تنوع قومیتی

I could see around me.

که می توانستم در اطرافم ببینم تحت تأثیر قرار گرفتم.

People from all over the world, just walking around and I found it fascinating.

مردم از سراسر جهان، فقط در حال قدم زدن در اطراف و من آن را جذاب یافتم.

But I just - I think coming from a Mediterranean country that it's more everything's more slow.

اما من فقط - فکر می‌کنم از یک کشور مدیترانه‌ای می‌آیم که بیشتر است، همه چیز کندتر است.

Everything's more relaxed.

همه چیز آرام تر است

I just found it very, very busy, crowded and a bit like, chaotic.

من فقط آن را بسیار بسیار شلوغ، شلوغ و کمی شبیه به هرج و مرج دیدم.

Especially in very popular places like outside Buckingham Palace and all these tourists attractions.

به خصوص در مکان های بسیار محبوب مانند خارج از کاخ باکینگهام و همه این جاذبه های توریستی.

So, but it was very - it was a very nice experience because, after two years, I moved in, so...

بنابراین، اما بسیار بود - این یک تجربه بسیار خوب بود ، زیرا، پس از دو سال، نقل مکان کردم، بنابراین...

- Yes, great.

- بله، عالی است.

And I also - because I'm not from London originally, so when I first came to London from the north,

و من نیز - چون من اصالتاً اهل لندن نیستم، بنابراین وقتی برای اولین بار از شمال به لندن آمدم،

I noticed immediately how people seemed to be walking more quickly, traffic seemed to

بلافاصله متوجه شدم که چگونه به نظر می رسید مردم با سرعت بیشتری راه می روند، به نظر می رسید ترافیک با

be moving more quickly.

سرعت بیشتری در حال حرکت است.

I thought, "Oh my goodness, I need to speed up to keep up."

فکر کردم: "اوه خدای من، برای ادامه دادن باید سرعت بگیرم."

- Yes.

- آره.

- So, I think that's my impression, I think.

- بنابراین، فکر می کنم این برداشت من است، فکر می کنم.

Okay, so, when you first came here to live and to study initially, was there a culture

خوب، پس وقتی برای اولین بار برای زندگی و تحصیل به اینجا آمدید، آیا شوک فرهنگی وجود داشت

shock?

؟

What was it like when you first arrived to actually live here?

زمانی که برای اولین بار وارد اینجا شدید، چگونه بودید؟

- Um, I think arriving to the airport I was really overwhelmed.

- اوم، فکر می کنم با رسیدن به فرودگاه واقعاً غرق شدم.

I felt exposed to so many different information and new information that I have to learn really

من احساس کردم در معرض اطلاعات بسیار مختلف و اطلاعات جدید قرار گرفتم که باید خیلی سریع یاد بگیرم

quickly.

.

I just felt that I'm really slow for this city, to be honest.

راستش من فقط احساس کردم که برای این شهر خیلی کند هستم.

But because I have travelled before, I was - and I had been here in the UK and in London

اما از آنجایی که قبلاً سفر کرده‌ام، بودم - و قبلاً در انگلیس و لندن

before, I think it was a bit easier to adjust.

اینجا بودم، فکر می‌کنم تنظیم کردن آن کمی آسان‌تر بود.

And also, because I travelled in the past in different countries.

و همچنین به این دلیل که در گذشته به کشورهای مختلف سفر کردم.

So, I think it was fine, but I felt a lot of pressure to catch up with all these things

بنابراین، فکر می کنم خوب بود، اما فشار زیادی را برای رسیدن به همه این چیزهای

around me, but yes.

اطرافم احساس می کردم، اما بله.

- Yes, I can imagine a lot of, sort of, I suppose, documents and things.

- بله، من می توانم خیلی از اسناد و چیزها را تصور کنم.

- Oh my god, yes.

- اوه خدای من، بله.

It was - yes.

این بود - بله.

Now, it sounds really funny because I use these things every day in my life.

حالا واقعا خنده دار به نظر می رسد زیرا من هر روز از این چیزها در زندگی ام استفاده می کنم.

Like, even just, you know, apply for an Oyster card.

حتی می دانید، برای کارت Oyster اقدام کنید .

It seemed such a big thing, but now I'm just like, I can't believe I'm using an Oyster

خیلی چیز بزرگی به نظر می‌رسید، اما حالا دیگر باورم نمی‌شود که

card every day.

هر روز از کارت Oyster استفاده می‌کنم.

- Yes, so the Oyster card that people use for travelling through -

- بله، پس کارت Oyster که مردم برای سفر از طریق آن استفاده می کنند -

- Yes, they are the student card that you just tap so you can go inside the underground

- بله، آنها کارت دانشجویی هستند که فقط روی آن ضربه می زنید تا بتوانید به داخل ایستگاه زیرزمینی بروید

station, yes.

، بله.

So, even that, it was on my list that I have to do.

بنابراین، حتی این، در لیست من بود که باید انجام دهم.

- Yes, it must have felt a bit overwhelming, having a long list of practical -

- بله، حتماً کمی طاقت‌فرسا به نظر می‌رسید، داشتن یک لیست طولانی از موارد کاربردی -

- Documents and tasks, yes, that I have to do, yes.

- اسناد و وظایف، بله، باید انجام دهم، بله.

- Able to function each day, and get places and do things.

- قادر به عملکرد هر روز، و گرفتن مکان و انجام کارها.

So, yeah, wow.

بنابراین، آره، وای.

So, okay.

پس باشه

And then, are there things that you like about the UK that maybe you don't have in Greece?

و سپس، آیا چیزهایی وجود دارد که در بریتانیا دوست دارید که شاید در یونان نداشته باشید؟

Different things?

چیزهای مختلف؟

- Oh yes, of course.

- اوه بله، البته.

I think I really appreciate the fact that, in the UK, there's so many career opportunities

فکر می‌کنم از این واقعیت قدردانی می‌کنم که در بریتانیا فرصت‌های شغلی زیادی وجود دارد

and you can do whatever you want to do, even if you want to do it was a hobby, you can

و شما می‌توانید هر کاری را که می‌خواهید انجام دهید، حتی اگر بخواهید آن را یک سرگرمی انجام دهید، همیشه می‌توانید

always find classes.

کلاس‌هایی پیدا کنید.

You can always find new things to try, and there are - you have access to so many museums,

همیشه می‌توانید چیزهای جدیدی برای امتحان پیدا کنید، و چیزهای جدیدی هم وجود دارد - به موزه‌ها و هنرهای زیادی دسترسی دارید

art.

.

You have access to festivals and also, I think people in the UK, given that it's a multicultural

شما به جشنواره‌ها دسترسی دارید و همچنین، فکر می‌کنم مردم بریتانیا، با توجه به اینکه

country, they are more open-minded and you can be yourself.

کشوری چندفرهنگی است، ذهن بازتری دارند و می‌توانید خودتان باشید.

And I think that this is something that maybe, in Greece, given that we don't have so many

و من فکر می کنم که این چیزی است که شاید، در یونان، با توجه به اینکه ما

people from other countries.

افراد زیادی از کشورهای دیگر نداریم.

We're so used to seeing just Greek people around the city.

ما خیلی عادت کرده ایم که فقط مردم یونان را در اطراف شهر ببینیم.

But here in the UK, you can be yourself and you always feel welcomed.

اما اینجا در بریتانیا، شما می توانید خودتان باشید و همیشه احساس می کنید که از شما استقبال می شود.

- Oh, okay.

- اوه، باشه

Well, that's nice to know.

خوب، دانستن آن خوب است.

That's good, because London is such a cosmopolitan place.

این خوب است، زیرا لندن یک مکان جهانی است.

- Yes, it is.

- بله همینطور است.

- So, okay.

- پس باشه

So, but is there anything that you miss about life in Greece?

بنابراین، اما آیا چیزی وجود دارد که دلتان برای زندگی در یونان تنگ شده باشد؟

- Of course I miss the weather!

- البته دلم برای هوا تنگ شده!

- Yes!

- آره!

- Yes!

- آره!

I think, no matter how many years I'm going to be in London or in the UK, I think I will

فکر می‌کنم، مهم نیست که چند سال در لندن یا بریتانیا باشم، فکر می‌کنم

always miss the weather, the Mediterranean food, and - I mean, you know, people are more

همیشه دلم برای آب‌وهوا، غذاهای مدیترانه‌ای تنگ می‌شود ، و - یعنی می‌دانی، مردم

relaxed and they are more - you can feel like everyone is enjoying life a little bit more.

آرام‌تر هستند و بیشتر احساس می‌کنند. - می توانید احساس کنید که همه کمی بیشتر از زندگی لذت می برند.

I think people in the UK, they're very focused in their careers.

من فکر می‌کنم مردم بریتانیا روی حرفه‌های خود بسیار متمرکز هستند.

They are very - they are very busy doing so many different things every day.

آنها بسیار - آنها بسیار مشغول انجام کارهای مختلف هر روز هستند.

But the thing, in Greece, we're a little bit more slow and relaxed.

اما نکته این است که در یونان، ما کمی کندتر و آرام تر هستیم.

So, yes.

درنتیجه بله.

But it's, I mean, you know, two different countries and yes.

اما منظورم این است که دو کشور متفاوت هستند و بله.

But the weather is always on the top of my list.

اما آب و هوا همیشه در صدر لیست من است .

- Yes, yes, absolutely.

- بله، بله، قطعا.

I mean, we've been having quite nice weather recently, but it feels very unusual.

منظورم این است که اخیراً هوای بسیار خوبی داشته ایم ، اما بسیار غیرعادی به نظر می رسد.

- It feels weird in the UK!

- در بریتانیا احساس عجیبی دارد!

I can't really enjoy it the same way I used to enjoy this warm weather in Greece.

من واقعاً نمی توانم از آن به همان شکلی که قبلاً از این هوای گرم در یونان لذت می بردم لذت ببرم.

But yes, of course, family and friends are in Greece.

اما بله، البته، خانواده و دوستان در یونان هستند.

I always miss them.

همیشه دلم براشون تنگ میشه

But yes.

اما بله.

- And I think you're right about people in London.

- و فکر می کنم در مورد مردم لندن حق با شماست .

I think the word is "driven".

من فکر می کنم کلمه "رانده" است.

People feel driven.

مردم احساس می کنند رانده می شوند.

They're always pushing themselves, you know, to achieve the next thing.

آنها همیشه به خودشان فشار می آورند تا به چیز بعدی برسند.

I think maybe outside London, in other places, maybe smaller towns or villages, there may

فکر می کنم شاید در خارج از لندن، در جاهای دیگر، شاید شهرهای کوچکتر یا روستاها، ممکن

be, you know, more relaxed.

است، می دانید، آرامش بیشتری وجود داشته باشد.

More relaxed atmosphere.

فضای آرام تر.

But London, being what it is, everybody's out there to, you know, get in there -

اما لندن، همان‌طور که هست، همه حاضرند ، می‌دانید، به آنجا بروند -

- Achieve something, to achieve something, yes.

- به چیزی دست یابید، برای رسیدن به چیزی، بله.

In a rush.

در یک حمله.

- Pushed all the time.

- مدام فشار داد.

- Yes.

- آره.

- Some people like to be like that, but I think we all need a bit of a break sometimes.

- بعضی ها دوست دارند اینطور باشند، اما فکر می کنم همه ما گاهی اوقات به کمی استراحت نیاز داریم.

We need to be able to relax occasionally, so -

ما باید بتوانیم گهگاهی استراحت کنیم، بنابراین -

- Yes.

- بله.

- So, okay.

- پس باشه

And so, would you say then that there's a difference in personality, really, between

و بنابراین، آیا می‌گویید که واقعاً بین

people in the UK compared with people in Greece?

مردم بریتانیا در مقایسه با مردم یونان تفاوت شخصیتی وجود دارد؟

- Yes, as I said, I think people in the UK are more open-minded.

- بله، همانطور که گفتم، فکر می کنم مردم در بریتانیا ذهن بازتری دارند.

I think they're more used to be exposed to people from other countries.

من فکر می کنم آنها بیشتر به قرار گرفتن در معرض افراد کشورهای دیگر عادت دارند.

And also, again, as we said, I think they're more driven to achieve things.

و همچنین، همانطور که گفتیم، من فکر می‌کنم که آنها بیشتر برای دستیابی به چیزهایی انگیزه دارند.

They are - I think they are happy to talk about their careers, money, and the next step

آنها هستند - فکر می کنم آنها خوشحال هستند که در مورد شغل، پول، و قدم بعدی

and what job are you doing.

و اینکه چه شغلی انجام می دهید صحبت می کنند.

So, they are very interested in these things.

بنابراین، آنها به این چیزها علاقه زیادی دارند.

I think in Greece, people are more relaxed.

من فکر می کنم در یونان، مردم آرامش بیشتری دارند.

Everything's moving slower and people, they enjoy having just a coffee or lunch by the

همه چیز کندتر پیش می رود و مردم، از صرف یک قهوه یا ناهار در کنار دریا لذت می برند

sea, and they - after work, so it's very easy to see people after work in Greece.

، و آنها - بعد از کار، بنابراین دیدن افراد بعد از کار در یونان بسیار آسان است.

Just going for a coffee.

فقط میری یه قهوه

I think here, it's more different.

من فکر می کنم اینجا، بیشتر متفاوت است.

You have to plan it a little bit, you have to make a booking, you know.

شما باید کمی برنامه ریزی کنید، باید رزرو کنید، می دانید.

I think everything here is a bit more - has to be more organized and plan given the distance

من فکر می کنم همه چیز در اینجا کمی بیشتر است - باید با توجه به مسافت، در لندن، سازماندهی و برنامه ریزی بیشتری انجام داد

as well, in London.

.

If you want to meet someone, you need to know the time of the commuting.

اگر می خواهید با کسی ملاقات کنید، باید زمان رفت و آمد را بدانید.

Where do you live, where your friend lives.

کجا زندگی می کنی، کجا دوستت زندگی می کند.

In Greece, we don't have these problems.

در یونان ما این مشکلات را نداریم.

So, it's easier.

بنابراین، آسان تر است.

- Alright, okay.

- باشه، باشه

So, and then, so when you first came to the UK, you came initially to study.

بنابراین، و سپس، بنابراین وقتی برای اولین بار به بریتانیا آمدید، ابتدا برای تحصیل آمدید.

You said you came to do a Masters degree.

گفتی اومدی فوق لیسانس بگیری

So, did you have to first take any sort of, like an IELTS exam to get a certain level

بنابراین، آیا برای اینکه بتوانید در دانشگاه های انگلستان تحصیل کنید، ابتدا باید در هر نوع امتحانی مانند آزمون آیلتس شرکت کنید تا سطح مشخصی

in IELTS to be able to study at a UK university?

در آیلتس کسب کنید؟

- Yes, exactly.

- بله دقیقا.

As you said, I first came to do my Masters degree in Southampton, so I lived there for

همانطور که گفتید، من برای اولین بار برای گذراندن مدرک کارشناسی ارشد در ساوتهمپتون آمدم، بنابراین تقریباً یک سال در آنجا زندگی کردم

almost a year.

.

And then, I came to London for my PhD.

و سپس، برای دکترا به لندن آمدم.

And of course, I have to pass an exam, the IELTS in Greece, because it was one of the

و البته من باید یک امتحان آیلتس در یونان قبول کنم، زیرا یکی از

entry requirements to apply for my Masters degree.

شرایط ورود به درخواست برای مدرک کارشناسی ارشد من بود .

And I think I did a couple of months before I submitted my application.

و فکر می کنم چند ماه قبل از ارائه درخواستم این کار را انجام دادم.

- Right, okay.

- درسته، باشه

So, you did your IELTS in Greece rather than -

بنابراین، شما آیلتس خود را در یونان انجام دادید نه

- Yes, I did my IELTS in Greece.

- بله، من آیلتس خود را در یونان انجام دادم.

- Oh, okay.

- اوه، باشه

- Yes.

- آره.

- That's good, that's good, lovely.

- این خوب است، خوب است، دوست داشتنی.

So then, you came and you were at Southampton for your Masters, which is on the south coast,

بنابراین، شما آمدید و در ساوتهمپتون برای مسترز خود، که در ساحل جنوبی است

isn't it?

، بودید، اینطور نیست؟

- Yes.

- آره.

- South coast of England, for anyone out there in another country who doesn't know.

- سواحل جنوبی انگلستان، برای هرکسی که در کشور دیگری نمی داند.

So, what was it like, Southampton?

پس ساوتهمپتون چطور بود؟

What was Southampton like as a place?

ساوتهمپتون به عنوان یک مکان چگونه بود؟

- I think it was a very nice place to start with my experience in the UK.

- فکر می کنم برای شروع با تجربه ام در بریتانیا، مکان بسیار خوبی بود.

It was a very smooth transition for me, coming from Greece to the UK.

انتقال از یونان به بریتانیا برای من بسیار آرام بود .

So, I think it was a very wise choice for me to not do my Masters in London and go to

بنابراین، فکر می‌کنم انتخاب بسیار عاقلانه‌ای برای من بود که کارشناسی ارشد خود را در لندن انجام ندهم و به

Southampton, so I can have a more - first of all, less expensive start - starting in

ساوتهمپتون نروم، بنابراین می‌توانم شروعی بیشتر - اول از همه، کم‌هزینه‌تر -

the UK.

در انگلستان داشته باشم.

And then also, being more relaxed within a smaller city full of students from all over

و سپس، آرامش بیشتر در یک شهر کوچکتر پر از دانش آموزان از

the world.

سراسر جهان.

And yes, I think it was a very nice - it is a very nice city.

و بله، من فکر می کنم خیلی خوب بود - شهر بسیار خوبی است.

- Okay, yes.

- باشه، بله.

So, then you came to London then after the first year?

بنابراین، پس از آن سال اول به لندن آمدید؟

- Yes, yes.

- بله بله.

- To do your PhD?

- برای انجام دکترا؟

- Yes.

- آره.

I finished my Masters and then I got a scholarship in the University in London to do my PhD,

فوق لیسانس را تمام کردم و سپس در دانشگاه لندن بورسیه تحصیلی گرفتم تا دکترای خود را بگذرانم

and then I stayed.

و سپس ماندم.

The plan was to stay, you know, for three years to finish also my PhD, and then I got

برنامه این بود که سه سال بمانم تا دکترای خود را نیز تمام کنم، و سپس

a job in NHS, so yes.

در NHS شغلی پیدا کردم، بنابراین بله.

- Okay, so had you sort of thought that far ahead about thinking you would do two post

- خوب، پس تا این حد به این فکر کرده بودید که دو

graduate degrees and then get a job?

مدرک فوق لیسانس بگیرید و بعد شغلی پیدا کنید؟

Or, had you planned that or is it just how it worked out?

یا، آیا شما برای آن برنامه ریزی کرده بودید یا این که چگونه کار کرد؟

- No, I never planned it.

- نه، هیچ وقت برنامه ریزی نکردم.

I mean, I just came for a year to do my Masters and then go back to Greece.

منظورم این است که من فقط یک سال آمدم تا کارشناسی ارشد خود را انجام دهم و سپس به یونان برگردم.

And then I really liked the part of conducting my own research, so I really enjoyed the part

و سپس بخش انجام تحقیق خودم را بسیار دوست داشتم ، بنابراین از

of writing up my thesis and doing my own piece of research.

قسمت نوشتن پایان نامه و انجام تحقیق خودم بسیار لذت بردم.

So, I found out that if I do a PhD, it's three years of doing my own research.

بنابراین، من متوجه شدم که اگر من دکتری انجام دهم، سه سال تحقیق خودم است.

So, I applied, I got the student residency, and I thought yes, of course, why not?

پس من درخواست دادم، اقامت دانشجویی گرفتم و فکر کردم بله، البته، چرا که نه؟

I'm just going to stay three years more.

من فقط سه سال دیگر می مانم.

And then, one thing led to another and then I really - I thought, okay, I'm just going

و سپس، یک چیز به چیز دیگری منجر شد و سپس من واقعا - فکر کردم، خوب، من فقط

to try to apply for a job.

سعی می کنم برای یک شغل درخواست کنم.

I really wanted to have a job in NHS, and work in research department.

من واقعاً می خواستم در NHS شغلی داشته باشم و در بخش تحقیقات کار کنم.

And yes.

و بله.

So, I never planned it, but yes.

بنابراین، من هرگز آن را برنامه ریزی نکردم، اما بله.

Several years later, I'm still here!

چندین سال بعد، من هنوز اینجا هستم!

- That's amazing!

- این شگفت انگیز است!

So, it's all worked out really well, and the NHS, National Health Service, which the UK

بنابراین، همه چیز واقعاً خوب انجام شد، و NHS، خدمات بهداشت ملی، که بریتانیا

is sort of rather famous for, because...

به نوعی به آن شهرت دارد، زیرا...

- Yes.

- بله.

- It's a government supported health service.

- این یک سرویس بهداشتی تحت حمایت دولت است.

It's not a private health service.

این یک سرویس بهداشتی خصوصی نیست.

Everyone has access to it, so -

همه به آن دسترسی دارند، بنابراین -

- Yeah, it's great.

- بله، عالی است.

- It's one of the things that the UK is very proud of.

- این یکی از چیزهایی است که بریتانیا به آن بسیار افتخار می کند.

And of course, it's been incredibly important recently during the pandemic.

و البته، اخیراً در طول همه گیری همه گیر بسیار مهم بوده است.

You know, people have, I think, realized again just how important it is to have the NHS,

می دانید، فکر می کنم، مردم دوباره متوجه شده اند که داشتن NHS چقدر مهم است،

you know, service that we have and that people working, you know, doctors and nurses especially,

می دانید، خدماتی که ما داریم و افرادی که کار می کنند، به ویژه پزشکان و پرستاران

are on the front line.

، در خط مقدم هستند.

- On the line, yes, exactly.

- در خط، بله، دقیقا.

- Are absolute heroes, you know.

- قهرمانان مطلق هستند، می دانید.

And it's great that you are also able to make your contribution as well, through research,

و این بسیار خوب است که شما نیز می توانید از طریق تحقیق، مشارکت خود را نیز انجام دهید، مطمئنم

which will benefit people for many years to come, I'm sure.

که برای سالیان متمادی به نفع مردم خواهد بود .

So -

بنابراین -

- Yes, I'm really grateful, I'm really grateful for - and I'm really honored to be part of

- بله، من واقعاً سپاسگزارم، من واقعاً سپاسگزارم - و واقعاً مفتخرم که بخشی از

NHS and be one of the people that are working for the research department.

NHS هستم و یکی از افرادی هستم که برای بخش تحقیقات کار می کنند.

And I contribute, as you said, in even a tiny bit of the research that's happening out there

و همانطور که شما گفتید، من در تحقیقاتی که

for people with, even with dementia.

برای افراد مبتلا، حتی مبتلا به زوال عقل، در حال انجام است، مشارکت می‌کنم.

So, yes.

درنتیجه بله.

- Yes, and because dementia is increasing as well, you know.

- بله، و چون زوال عقل نیز در حال افزایش است، می دانید.

We have an older population.

ما جمعیت مسن تری داریم.

- Exactly.

- دقیقا.

- The average age, it's older.

- میانگین سنی، بزرگتر است.

So, you know, it's an important thing to have research on, so that's great.

بنابراین، می دانید، این موضوع مهمی است که باید در مورد آن تحقیق کنید، پس عالی است.

Thank you.

متشکرم.

So, I guess - I'm sure that you probably feel that your English must have improved a huge

بنابراین، من حدس می‌زنم - مطمئنم که احتمالاً احساس می‌کنید که انگلیسی‌تان باید در

amount over the years, because you'll have had so much more opportunity for conversation

طول سال‌ها بسیار پیشرفت کرده باشد، زیرا فرصت بسیار بیشتری برای مکالمه

and for speaking and listening.

و صحبت کردن و گوش دادن خواهید داشت.

So, I guess these things happen very gradually.

بنابراین، حدس می‌زنم این چیزها خیلی تدریجی اتفاق می‌افتد.

So, I don't know if you can tell, you know, that some area that you feel so much more

بنابراین، نمی‌دانم می‌توانید به آن حوزه‌ای بگویید که اکنون نسبت به آن

confident in now.

اطمینان بیشتری دارید یا خیر.

But, can you say a little bit about how your English has improved over the years, and how

اما، می‌توانید کمی در مورد اینکه چگونه انگلیسی شما در طول سال‌ها پیشرفت کرده است و چگونه

that's happened?

این اتفاق افتاده است، بگویید؟

- Yeah, of course.

- بله، البته.

I think, as you said, it's something that it's happening gradually.

من فکر می کنم، همانطور که شما گفتید، این چیزی است که به تدریج اتفاق می افتد.

I didn't wake up one day and I realize, "Oh my God, I'm speaking English!"

یک روز از خواب بیدار نشدم و متوجه شدم: "اوه خدای من، من انگلیسی صحبت می کنم!"

Of course, I'm still learning and I will always continue learning.

البته هنوز در حال یادگیری هستم و همیشه به یادگیری ادامه خواهم داد.

But I think I'm really proud of myself.

اما فکر می کنم واقعاً به خودم افتخار می کنم.

Like, I am able to speak a little bit -- compared to the past - fluently.

مثل اینکه، من می توانم کمی - در مقایسه با گذشته - روان صحبت کنم.

And also, I'm not that shy to introduce myself or do a presentation or join a conversation.

و همچنین، من آنقدر خجالتی نیستم که خودم را معرفی کنم یا ارائه کنم یا به گفتگو بپیوندم.

I'm more confident to speak to other people and I think being exposed to so many different

من اعتماد به نفس بیشتری دارم که با افراد دیگر صحبت کنم و فکر می کنم که در معرض تجربیات مختلف

experiences living in the UK, I think, my vocabulary is better now.

زندگی در بریتانیا هستم، فکر می کنم الان دایره لغاتم بهتر شده است.

And I have read - even just reading an article in the newspaper, I'm still learning new things,

و من خوانده ام - حتی با خواندن یک مقاله در روزنامه، من هنوز هر روز چیزهای جدید، کلمات جدید یاد می گیرم

new words every day.

.

And yes, I think that's the things I realize, especially when my family visits.

و بله، فکر می‌کنم این چیزهایی است که متوجه می‌شوم، مخصوصاً وقتی خانواده‌ام ملاقات می‌کنند.

When my family visits, it's more obvious for them that, "Oh my God, you speak English so

وقتی خانواده من به دیدن می آیند، برای آنها واضح تر است که "اوه خدای من، تو خیلی خوب انگلیسی صحبت می کنی

good!"

!"

And I'm like, "Yes, do I?"

و من مثل "بله، من؟"

But you know, because I don't realize that there is progress.

اما می دانید، زیرا من متوجه نمی شوم که پیشرفت وجود دارد.

I'm sure there is progress, but you know, it's -

من مطمئن هستم که پیشرفت وجود دارد، اما می دانید، این است -

- It's something that happens so gradually that it's hard, you know, for you to notice.

- این چیزی است که آنقدر تدریجی اتفاق می افتد که متوجه شدن آن برای شما سخت است.

- Yes

- بله

- And I think a lot of people say that, at some point, they realized, "My goodness, I'm

- و من فکر می کنم بسیاری از مردم می گویند که، در مقطعی، آنها متوجه شدند، "خدای من،

not just speaking in English, I'm thinking in it."

من فقط به زبان انگلیسی صحبت نمی کنم، بلکه به آن فکر می کنم."

- Thinking in English, exactly.

- دقیقاً به انگلیسی فکر می کنم.

- You found that happening at some stage?

- متوجه شدی که در مرحله ای این اتفاق می افتد؟

- Yes.

- آره.

I definitely - when - everything work related or everything that has to do with if I go

من مطمئناً - چه زمانی - همه چیز مربوط به کار است یا هر چیزی که مربوط

to the bank, or if I go for shopping, I think my brain thinks in English.

به رفتنم به بانک یا خرید رفتن است، فکر می کنم مغزم به انگلیسی فکر می کند.

Of course, when I go back to Greece or when I speak in Greek, it's definitely Greek.

البته وقتی به یونان برمی گردم یا وقتی به یونانی صحبت می کنم، قطعا یونانی است.

But yes, I can see that everything work related I can only think and speak in English.

اما بله، می‌توانم ببینم که همه چیز مربوط به آن کار می‌کند، من فقط می‌توانم به انگلیسی فکر کنم و صحبت کنم.

I think I found it so hard to explain things I do in Greek, because I'm so used to presenting

فکر می‌کنم توضیح دادن کارهایی که به زبان یونانی انجام می‌دهم خیلی سخت بود، زیرا آنقدر عادت کرده‌ام که

myself as an NHS researcher and talking about my research in English that when I go back

خودم را به عنوان یک محقق NHS معرفی کنم و در مورد تحقیقاتم به انگلیسی صحبت کنم که وقتی

to Greece, I'm trying.

به یونان برمی‌گردم، تلاش می‌کنم.

"Oh my God, I do not know how to explain this!"

"اوه خدای من، من نمی دانم چگونه این را توضیح دهم!"

So, yes.

درنتیجه بله.

- Yes, that's a good point.

- بله، این نکته خوبی است.

So, your technical vocabulary is, you know, in English.

بنابراین، واژگان فنی شما، می دانید، به زبان انگلیسی است.

- Yes.

- آره.

- So, I can imagine that must be tricky to try to translate into Greek.

- بنابراین، می توانم تصور کنم که ترجمه به یونانی باید دشوار باشد .

Yes.

آره.

So, what would you say - what's the most difficult thing about the English language in your experience?

بنابراین، چه می گویید - سخت ترین چیز در مورد زبان انگلیسی در تجربه شما چیست؟

- I think the hardest part was the pronunciation, because I - even if - sometimes, I know what

- فکر می‌کنم سخت‌ترین قسمت تلفظش بود، چون من - حتی اگر - گاهی اوقات،

the word means and I can spell it correctly and I can use it correctly, when I try to

معنی کلمه را می‌دانم و می‌توانم آن را درست املا کنم و می‌توانم درست از آن استفاده کنم، وقتی سعی می‌کنم

pronounce it, because you have so many silent letters, I'm getting really confused.

آن را تلفظ کنم، زیرا شما خیلی سکوت دارید. نامه ها، من واقعا دارم گیج می شوم.

And I - especially when I am talking very fast or I'm nervous, sometimes my pronunciation

و من - مخصوصاً وقتی خیلی سریع صحبت می کنم یا عصبی هستم، گاهی اوقات

is not that good.

تلفظم آنقدرها خوب نیست.

And also, being able to understand so many different accents.

و همچنین، توانایی درک بسیاری از لهجه های مختلف.

Because you meet people from all over the world, everyone has a unique accent and even

از آنجایی که با افرادی از سراسر جهان ملاقات می کنید، همه لهجه منحصر به فردی دارند و حتی

people in the UK, British people, depending where they live in the UK, they have a different

مردم بریتانیا، مردم بریتانیا، بسته به جایی که در بریتانیا زندگی می کنند، لهجه متفاوتی دارند

accent.

.

So, yes.

درنتیجه بله.

I think that was the - I think that was the hardest thing about the English language that

فکر می کنم این سخت ترین چیزی بود که در مورد زبان انگلیسی

I had to experience.

باید تجربه می کردم.

- Yes, yes, that's true that even within the English population, there's a wide range of

- بله، بله، این درست است که حتی در بین جمعیت انگلیسی، طیف گسترده ای از

accents.

لهجه ها وجود دارد.

And, as you say, you get other accents from other countries in London and also, yes, English

و همانطور که می گویید، لهجه های دیگری را از کشورهای دیگر در لندن دریافت می کنید و همچنین، بله،

spelling.

املای انگلیسی.

It's crazy!

این دیوانه است!

English spelling, it doesn't give you any clue -

املای انگلیسی، هیچ سرنخی به شما نمی دهد -

- No.

- خیر

- About how to pronounce a word.

- در مورد نحوه تلفظ یک کلمه.

It's not phonetic.

آوایی نیست

- No, it's not!

- نه اینطور نیست!

- It's such a mixture.

- این چنین مخلوطی است.

But - you almost have to learn each word separately and how to pronounce it.

اما - تقریباً باید هر کلمه و نحوه تلفظ آن را جداگانه یاد بگیرید.

- Yeah, there is no rule for the pronunciation, so --

- بله، هیچ قانونی برای تلفظ وجود ندارد، بنابراین --

- No, no, that's right.

- نه، نه، درست است.

So, what advice would you give to someone who is thinking about coming to the UK to

بنابراین، چه توصیه ای به کسی می کنید که به فکر آمدن به انگلستان برای

live and work, or to live here and study?

زندگی و کار، یا زندگی در اینجا و تحصیل است؟

What sort of advice would you give?

چه نوع توصیه ای می کنید؟

- I would definitely suggest just, if you, if it's possible to visit with friends or

- اگر امکان دارد با دوستان یا خانواده ملاقات کنید، حتما پیشنهاد می کنم

family.

.

If you want to visit the city that you're planning to study or the city that you're

اگر می خواهید از شهری که قصد تحصیل در آن را دارید یا شهری که

planning to move in, that would be great.

قصد مهاجرت به آن را دارید دیدن کنید، عالی خواهد بود.

I think it would be so much easier.

فکر کنم خیلی راحت تر باشه

Because, you know, when you don't know what - where you're going, you imagine things and

زیرا، می دانید، وقتی نمی دانید چه چیزی - به کجا می روید، چیزهایی را تصور می کنید و

you're getting really intimidated about the unknown.

واقعاً از ناشناخته ها وحشت می کنید .

But if you go over there and you see the city, you realize it's not that scary and maybe

اما اگر به آنجا بروید و شهر را ببینید، متوجه می شوید که آنقدرها هم ترسناک نیست و شاید

it's going to be easier for you to imagine your life there.

تصور کردن زندگی خود در آنجا برای شما آسان تر باشد.

Also, I think now there are so many YouTube videos about English language.

همچنین، فکر می‌کنم اکنون ویدیوهای یوتیوب زیادی درباره زبان انگلیسی وجود دارد.

You can see vlogs of other people visiting the city that you're planning to live.

می‌توانید ولوگ‌های افراد دیگری را ببینید که از شهری که قصد زندگی در آن را دارید بازدید می‌کنند.

So, I think you can do your own homework and you can watch a couple of videos.

بنابراین، من فکر می کنم شما می توانید تکالیف خود را انجام دهید و می توانید چند فیلم تماشا کنید.

You can watch a couple of videos around English language and accents and also just practice

می توانید چند ویدیو در مورد زبان و لهجه انگلیسی تماشا کنید و همچنین فقط

your English.

انگلیسی خود را تمرین کنید.

I think I would suggest use English subtitles when you watch a movie.

فکر می کنم پیشنهاد می کنم هنگام تماشای فیلم از زیرنویس انگلیسی استفاده کنید .

And if you have friends that you can do Skype or Zoom meeting or anything like that, that

و اگر دوستانی دارید که می توانید جلسه Skype یا Zoom یا هر چیز دیگری را انجام دهید، که

you can speak English, I think it's very, very helpful.

می توانید انگلیسی صحبت کنید، فکر می کنم بسیار بسیار مفید است.

- That's really helpful advice.

- این واقعاً توصیه مفیدی است.

That's true, and to actually just use the language and say it.

این درست است، و در واقع فقط از زبان استفاده کنید و آن را بگویید.

Even I say to people, you know, just talk to yourself in English.

حتی من به مردم می گویم، می دانید، فقط با خودتان به زبان انگلیسی صحبت کنید.

- Yes, yes, I used to do that.

- بله، بله، من این کار را می کردم.

I used to do that.

عادت داشتم آن کار را انجام دهم.

I used to read aloud a book, a newspaper, something that I could find online, just to

من عادت داشتم با صدای بلند یک کتاب، یک روزنامه، چیزی که می توانستم در اینترنت پیدا کنم، می خواندم تا

get used to my voice also.

به صدایم نیز عادت کنم.

Because people sometimes, they are so shy and I think the more you speak English, the

چون مردم گاهی خیلی خجالتی هستند و من فکر می کنم هر چه بیشتر انگلیسی صحبت کنید،

more you're exposed to English, I think it's easier.

بیشتر در معرض انگلیسی قرار می گیرید، فکر می کنم راحت تر است.

But the thing - people nowadays, they have the social media and YouTube is a platform

اما موضوع - مردم امروزه رسانه های اجتماعی دارند و یوتیوب پلتفرمی است

that people, they use a lot.

که مردم از آن بسیار استفاده می کنند.

Sometimes even more than TV and anything else.

گاهی حتی بیشتر از تلویزیون و هر چیز دیگری.

So, I think nowadays it's much easier to get an idea about English and life in the UK.

بنابراین، من فکر می‌کنم امروزه خیلی راحت‌تر می‌توان درباره زبان انگلیسی و زندگی در بریتانیا ایده گرفت.

- Okay, well that's really helpful, thank you.

- باشه، خوب این واقعا مفید است، متشکرم.

So, okay.

پس باشه

Well, Hara, it's been really fascinating.

خب، هارا، واقعاً جذاب بود.

Very enjoyable to hear your thoughts and information about your experiences in the UK.

شنیدن افکار و اطلاعات شما در مورد تجربیات خود در بریتانیا بسیار لذت بخش است.

And I'd like to wish you well with all of your ongoing work, and also let's hope we

و من می‌خواهم برای شما در تمام کارهای جاریتان آرزوی موفقیت کنم ، و همچنین امیدواریم

get out of this lockdown soon and hopefully, you know, start to get back to some sort of

به زودی از این قرنطینه خارج شویم و امیدواریم، می‌دانید، شروع به بازگشت به

normality.

حالت عادی کنیم.

So - and I know you've been able to work from home during the lockdown.

بنابراین - و من می دانم که شما در طول قرنطینه توانسته اید از خانه کار کنید .

- Yes, yes.

- بله بله.

- So you can continue with your work, which is good.

- پس می توانید به کار خود ادامه دهید که خوب است.

- Yes, I was one of the lucky ones, and I'm really grateful that I have the change to

- بله، من یکی از خوش شانس‌ها بودم و واقعاً ممنونم که تغییری

stay home, be safe, and work from home and yeah.

در خانه ماندن، ایمن بودن و کار کردن در خانه دارم و بله.

Now, there's people are using a lot of online programs and it's much easier to do things

اکنون، افراد زیادی از برنامه های آنلاین زیادی استفاده می کنند و انجام کارها به صورت آنلاین بسیار آسان تر است

online.

.

So, yes.

درنتیجه بله.

So, I'm still working from home.

بنابراین، من هنوز از خانه کار می کنم.

- Great.

- عالی.

Well, all the best with your ongoing work and everything that you're doing and all of

خوب، با کار مداوم و همه کارهایی که انجام می دهید و همچنین

your interests as well.

همه علائقتان بهترین ها را داشته باشید.

And thank you so much for taking time to come and to chat with me and help us to make this

و از اینکه وقت گذاشتید و با من صحبت کردید و به ما در انجام این

interview possible.

مصاحبه کمک کردید بسیار سپاسگزارم.

- Thank you for inviting me, and I'm really happy that I had the chance to do this interview

- از اینکه من را دعوت کردید متشکرم و واقعاً خوشحالم که این فرصت را داشتم که این مصاحبه را

with you.

با شما انجام دهم.

And I'm really happy if I Can help anyone with my interview if someone sees something

و اگر کسی چیزی را ببیند

or hears something, that they find it interesting or helpful, I'm glad.

یا چیزی بشنود، که آن را جالب یا مفید بداند، بتوانم در مصاحبه خود به کسی کمک کنم، واقعا خوشحالم، خوشحالم.

I'm glad if I can help anyone with this interview, to motivate them to live in the UK or study

خوشحالم اگر بتوانم در این مصاحبه به کسی کمک کنم تا به آنها انگیزه بدهم که در انگلستان زندگی کنند یا در انگلستان تحصیل

in the UK.

کنند.

- Okay, that's lovely.

- باشه، دوست داشتنی است.

Thanks very much, Hara.

خیلی ممنون هارا

You're very, very welcome.

خیلی خیلی خوش اومدی

So, thank you for being here.

بنابراین، از حضور شما متشکرم.

So, just to say to everybody watching, thank you for tuning in, and please subscribe to

بنابراین، فقط برای اینکه به همه کسانی که تماشا می‌کنند بگویم، از شما برای تنظیم کردن تشکر می‌کنم، و لطفاً

my channel if you haven't already.

اگر قبلاً در کانال من اشتراک نکرده‌اید، مشترک شوید.

And please have a look at - there's another interview that we did some time ago, so - which

و لطفاً به آن نگاهی بیندازید - مصاحبه دیگری وجود دارد که مدتی پیش انجام دادیم، بنابراین -

was also someone talking about what it's like to come work in the UK.

کسی که در مورد چگونگی کار آمدن به بریتانیا صحبت می کرد.

So, do look out for that.

بنابراین، مراقب آن باشید.

We have another couple of interviews in the pipelines, so please look out for those as

ما چند مصاحبه دیگر در دست انتشار داریم، بنابراین لطفاً در

they come through.

حین انجام آنها مراقب آنها باشید.

And also, if there are any questions you'd like me to ask people in the future, if we

و همچنین، اگر سؤالی دارید که می‌خواهید در آینده از مردم بپرسم، اگر

carry on doing interviews like this, please put in the comment section on YouTube or on

به انجام مصاحبه‌هایی مانند این ادامه می‌دهیم، لطفاً در بخش نظرات در YouTube یا

the www.engvid.com website.

وب‌سایت www.engvid.com قرار دهید.

Please let us know if there are any particular questions you'd like us to ask.

لطفاً اگر سؤال خاصی وجود دارد که مایلید از ما بپرسیم، به ما اطلاع دهید.

So, okay.

پس باشه

So, there we are.

بنابراین، ما اینجا هستیم.

That's it for today.

برای امروز همین است.

Thank you for watching and please subscribe and I hope to see you again soon.

ممنون که تماشا کردید و لطفا مشترک شوید و امیدوارم به زودی دوباره شما را ببینم.

Okay, bye for now!

بسیار خب، تا بعد!

- Bye!

- خدا حافظ!