“What should I read?” – My Book Recommendations

Hello. I'm Gill at engVid. And, today, we are looking at some book

سلام. من گیل در engVid هستم. و، امروز، ما به چند توصیه کتاب نگاه

recommendations because I've had a few requests from... from you, the viewers,

می کنیم، زیرا من از شما، بینندگان، چند درخواست داشتم

to recommend books that might be worth reading. And so, what I have here on the

تا کتاب هایی را که ممکن است ارزش خواندن داشته باشند، توصیه کنند . و بنابراین، آنچه من اینجا در

board are — one, two, three, four, five — six novels; fiction books. Some

هیئت دارم عبارتند از - یک، دو، سه، چهار، پنج - شش رمان. کتاب های داستانی برخی

written in the nineteenth century; some in the twentieth century. Three are

نوشته شده در قرن نوزدهم; برخی در قرن بیستم سه

written by men, and three are written by women — just to get the balance right.

مورد توسط مردان و سه مورد توسط زنان نوشته شده است - فقط برای ایجاد تعادل درست.

And so, what I've done — I've put the... the opening line of each novel to give

و بنابراین، کاری که انجام داده‌ام - خط آغازین هر رمان را قرار داده‌ام

you a sort of flavour of... of what it sounds like. So, let's have a look,

تا نوعی طعم و مزه از آن چیزی که به نظر می‌رسد به شما بدهد. پس، بیایید نگاهی بیندازیم

then. So, the first one — it's just a very, very short sentence: "Call me

. بنابراین، جمله اول - فقط یک جمله بسیار کوتاه است: "مرا اسماعیل صدا کن

Ishmael." So, that's a bit intriguing. And it's meant to be, of course, because

." بنابراین، این کمی جذاب است. و البته قرار است اینطور باشد،

the... the point of the first line is to make you want to carry on reading, so it

زیرا... هدف خط اول این است که شما را بخواهید به خواندن ادامه دهید، بنابراین

should make you feel... it should, you know... provoke your curiosity and make

باید احساس کنید... باید، می دانید... کنجکاوی شما را برانگیزد. و شما را وادار

you want to read on to find out what, you know... "What's this all about?" So,

می کند که ادامه مطلب را بخوانید تا بفهمید که چیست، می دانید ... "این اصلاً برای چیست؟"

"Call me Ishmael." And is the first line of a novel; a very big novel — long

پس مرا اسماعیل صدا کن. و خط اول یک رمان است. یک رمان بسیار بزرگ — رمان طولانی

novel called: "Moby Dick", which you may have heard about before, and it's about

به نام: «موبی دیک»، که ممکن است قبلاً درباره آن شنیده باشید و درباره

a whale and about a ship, and the captain wants to hunt down a whale. He

یک نهنگ و یک کشتی است و ناخدا می خواهد یک نهنگ را شکار کند.

has some sort of vendetta; some sort of vengeance. He sees the whale as a... as

او نوعی انتقام دارد. نوعی انتقام او نهنگ را به عنوان یک دشمن می بیند

an enemy; it's rather personal. So, the captain of the ship wants to... to kill

. این نسبتا شخصی است بنابراین، ناخدای کشتی می خواهد

the whale. It's not the purpose of the trip, really, but that's his secret

نهنگ را بکشد. واقعاً هدف از سفر نیست، اما این نقشه مخفیانه اوست

plan. So, that's what the novel is all about. So, "Moby Dick" is the name of

. بنابراین، این همان چیزی است که رمان در مورد آن است. بنابراین، "موبی دیک"

the whale. The... the... the name of the author is Herman Melville — an American

نام نهنگ است. نام نویسنده هرمان ملویل -

novelist. And the date it was published was 1851. Okay. So, it's quite a

رمان نویس آمریکایی است. و تاریخ انتشار آن 1851 بود. بسیار خوب. بنابراین، این

difficult novel, and very long. So, with all of these, you might want to watch a

رمان بسیار دشوار و بسیار طولانی است. بنابراین، با همه اینها، شاید بخواهید یک نسخه سینمایی را تماشا کنید

film version, perhaps, just to get to know the story. Even though sometimes a

، شاید فقط برای آشنایی با داستان. حتی اگر گاهی اوقات یک

film version might play around a little bit with the story from the book, so you

نسخه سینمایی ممکن است کمی با داستان کتاب بازی کند، بنابراین

can't be sure it will be exactly the same. But you always have that option of

نمی توانید مطمئن باشید که دقیقاً یکسان خواهد بود . اما شما همیشه این گزینه را دارید

seeing a film version as an easy introduction to the story, and then you

که یک نسخه سینمایی را به عنوان مقدمه ای آسان برای داستان ببینید، و سپس

might want to read the novel afterwards. Or you might prefer to read the novel

ممکن است بخواهید بعد از آن رمان را بخوانید. یا ممکن است ترجیح دهید ابتدا رمان را بخوانید

first, then watch a film, and see... compare in your mind how similar they

، سپس یک فیلم ببینید و ببینید... در ذهن خود مقایسه کنید که چقدر شبیه

are or maybe they're a bit different. So, okay. So, this line, it sort of...

هستند یا شاید کمی متفاوت باشند. پس باشه بنابراین، این خط، به نوعی...

you can tell that the... the character in the story is telling the story. It's:

شما می توانید بگویید که... شخصیت داستان دارد داستان را تعریف می کند. این است:

"Call me Ishmael." And here am I telling you a story about something that

«مرا اسماعیل صدا کن». و در اینجا من داستانی را در مورد اتفاقی برای شما تعریف می کنم

happened because he's one of the sailors on the ship who experiences this... that

زیرا او یکی از ملوانان کشتی است که این

hunt for the whale. So, he's the, what you call "the narrator" — the person who

شکار نهنگ را تجربه می کند. بنابراین، او همان چیزی است که شما آن را "راوی" می نامید - شخصی

tells the story. And you would say he's a first-person narrator because it's

که داستان را تعریف می کند. و شما می گویید که او یک راوی اول شخص است زیرا

"me". "I", "me" — first person. So, it's a personal account of the story. Okay.

"من" هستم. "من"، "من" - اول شخص. بنابراین، این یک روایت شخصی از داستان است. باشه.

So, that's that one.

بنابراین، آن یکی است.

The next one — let's have a look at this opening. "It was a bright, cold day in

مورد بعدی - بیایید به این افتتاحیه نگاهی بیندازیم . یک روز سرد و روشن در

April; and the clocks were striking thirteen." Wow. So, that's a bit

آوریل بود و ساعت‌ها سیزده را نشان می‌دادند.» وای. بنابراین، این کمی

strange, isn't it? Again, that makes you want to read on: "How...? How come the

عجیب است، اینطور نیست؟ دوباره، این باعث می‌شود که بخواهید ادامه دهید: "چطور...؟ چگونه

clocks strike thirteen? Is something wrong with them? Does somebody need to

ساعت‌ها سیزده می‌زنند؟ آیا مشکلی در آنها وجود دارد؟ آیا کسی نیاز به

repair them?" Clocks don't usually strike that number; they... they go as

تعمیر آنها دارد؟" ساعت‌ها معمولاً این عدد را نشان نمی‌دهند . آنها...

far as twelve — don't they? — and then back to one again, so that's a bit

تا دوازده تا هم پیش می روند - اینطور نیست؟ - و دوباره به یکی برگردیم، بنابراین کمی

strange. You might think: "What kind of place is this?" It gives you a feeling

عجیب است. ممکن است فکر کنید: "این چه نوع مکانی است؟" این به شما احساس

it's a bit strange; sinister, even. And so, this novel is this... the date it

می کند که کمی عجیب است. شوم، حتی و بنابراین، این رمان این است ... تاریخ

was published, this is the title of the novel: "1984". And although that date

انتشار آن، این عنوان رمان است: "1984". و اگرچه این تاریخ

has gone by, of course, when the book was written in 1949, actually... or it

گذشته است، البته، زمانی که کتاب در سال 1949 نوشته شد، در واقع... یا

was published 1949 — I think the novelist would be writing it in 1948, so

در سال 1949 منتشر شد - فکر می کنم رمان نویس در سال 1948 آن را می نوشت، بنابراین

he kind of reversed the date. And he was making it a kind of futuristic novel;

او به نوعی تاریخ را برعکس کرد. و او آن را به نوعی رمان آینده نگر می ساخت.

something happening in the future. So, "1984". At that time, in 1948, they

چیزی در آینده اتفاق می افتد بنابراین، "1984". در آن زمان، در سال 1948، آنها

would think: "Oh, gosh, 1984 — that sounds like a long time ahead." But to

فکر می کردند: "اوه، خدا، 1984 - به نظر می رسد زمان طولانی در پیش باشد." اما برای

us now, of course, it's a long time in the past. And the novelist, George

ما اکنون، البته، زمان زیادی در گذشته است. و رمان نویس، جورج

Orwell, an English writer. Okay. And it is about a place where things are quite

اورول، نویسنده انگلیسی. باشه. و این در مورد مکانی است که در آن اوضاع بسیار

bad. The thirteen also... thirteen — an unlucky number. It's... it's a terrible

بد است. سیزده نیز... سیزده - یک عدد بدشانس. اینجا جای وحشتناکی

place where people are treated badly. So, that's a little hint in the first

است که در آن با مردم بد رفتار می شود. بنابراین، این یک اشاره کوچک در خط اول است

line that something is wrong here. Okay.

که در اینجا چیزی اشتباه است. باشه.

Right, so moving on to this one. This is quite a famous opening line; it's quite

درست است، بنابراین به این یکی بروید. این یک خط افتتاحیه کاملاً معروف است. کاملا

complex. It's a very long sentence, but I think you'll get the sense of it. "It

پیچیده است این جمله بسیار طولانی است، اما فکر می کنم شما متوجه آن خواهید شد. "

is a truth, universally acknowledged, that a single man in possession of a

این حقیقتی است که عموم مردم پذیرفته شده اند، که مرد مجردی که

good fortune must be in want of a wife." Okay. So, because this was written quite

دارای ثروت خوب است باید فقیر همسر باشد." باشه. بنابراین، چون این مدت‌ها پیش نوشته شده

a long time ago — 1813 — the style of the language is much... it's quite

بود - سال 1813 - سبک زبان بسیار

different, really; long sentences. And "must be in want of a wife" means must

متفاوت است، واقعاً متفاوت است. جملات طولانی و «باید بی همسر باشد» یعنی

be in need of a wife, or must be looking for a wife. So, it's a slightly

باید به همسری نیاز داشته باشد یا به دنبال همسر باشد. بنابراین، این یک سبک کمی

old-fashioned style that you have to get used to, as you're reading. And it's

قدیمی است که باید به آن عادت کنید ، همانطور که در حال خواندن هستید. و

quite sophisticated, the way it's put. But, actually, it's a kind of humour,

کاملاً پیچیده است، روشی که قرار داده شده است. اما، در واقع، این یک نوع طنز است،

really. This novelist, Jane Austen, is known to be very witty and humourous.

واقعا. این رمان نویس، جین آستن، بسیار شوخ طبع و شوخ طبع شناخته می شود.

But the humour is in the language. You have to kind of appreciate the humour

اما طنز در زبان است. شما باید به نوعی از طنز

through the language — the way she writes it; the style. Okay. So, it's

از طریق زبان قدردانی کنید - روشی که او آن را می نویسد. سبک. باشه. بنابراین،

saying: "Well, we all know that a single man with a lot of money must... must be

می‌گوید: «خب، همه ما می‌دانیم که یک مرد مجرد با پول زیاد باید... حتماً

wanting or must be looking for a wife." Well, is that true? Maybe not nowadays.

می‌خواهد یا باید دنبال زن باشد». خب این درسته؟ شاید امروزه نه.

Maybe not then. But this is the kind of... it's suggesting the mindset, the

شاید اون موقع نه اما این نوعی ... است که نشان دهنده طرز فکر،

attitudes of the people who live in this particular place in English society;

نگرش افرادی است که در این مکان خاص در جامعه انگلیسی زندگی می کنند.

sort of middle-class English society. And it's very much the attitude of

نوعی جامعه طبقه متوسط ​​انگلیسی و این بسیار

the... the mothers of a family of... of daughters. And in those days, the only,

نگرش مادران یک خانواده دختر... است . و در آن روزها،

you know... the only thing that girls would do would... would be to look out

تنها کاری که دختران انجام می دادند این بود که به

for a husband, because they had no way of earning a living or having a

دنبال شوهر باشند، زیرا در سال 1813 هیچ راهی برای امرار معاش یا داشتن

profession in 1813. They would be dependent on men all the way through

شغل نداشتند. در تمام طول زندگی خود به مردان وابسته خواهند بود

their lives, most of them. So, they would be looking out for a husband with

، اکثر آنها. بنابراین، آنها به دنبال یک شوهر

a lot of money so that they could have a comfortable life, basically. And the

با پول زیاد هستند تا اساساً بتوانند زندگی راحتی داشته باشند. و

mothers also have a strong motivation to find husbands for their daughters. So,

مادران نیز انگیزه قوی برای یافتن شوهر برای دختران خود دارند. پس

this is the kind of thing a mother in this society... "Oh, wow, this young man

اینجوری یه مادر تو این جامعه... "اوه، وای، این

has just moved into the big house. He must be rich. I have five daughters. Oh,

جوون تازه اومده تو خونه بزرگ. باید پولدار باشه. من پنج دختر دارم. اوه،

I hope, you know... there's a good chance he might want to marry one of my

امیدوارم، میدونی. ..احتمال زیادی وجود دارد که بخواهد با یکی از

daughters." And then that will be one less daughter to worry about. So, this

دخترانم ازدواج کند." و آن وقت یک دختر کمتر برای نگرانی خواهد بود. بنابراین،

is a kind of attitude in the minds of the mothers, particularly in this

این یک نوع نگرش در ذهن مادران، به ویژه در این

English society. Okay. So, it's called: "Pride and Prejudice", because these are

جامعه انگلیسی است. باشه. بنابراین، به آن می گویند: «غرور و تعصب»، زیرا این

two of the attitudes that come out in the characters. And in the main

دو نگرش است که در شخصیت ها ظاهر می شود. و در شخصیت اصلی

character, who, you know... she's... has a kind of pride at first that isn't a

که، می دانید... او... در ابتدا نوعی غرور دارد که

very helpful attitude. And she has prejudice as well, which is another

نگرش چندان مفیدی نیست. و همچنین تعصب دارد، که یکی دیگر از

unhelpful attitude. So, it's a kind of human story about someone who has some

نگرش های غیر مفید است. بنابراین، این یک نوع داستان انسانی در مورد کسی است که

faults to begin with, but she learns about herself and about other people

برای شروع ایراداتی دارد، اما او در طول رمان درباره خودش و دیگران می‌آموزد

during the course of the novel. Okay. And the author's name is Jane Austen.

. باشه. و نام نویسنده جین آستن است.

Okay.

باشه.

Right, next one. So, we have a twentieth century novel now. And this one...

درست، بعدی بنابراین، ما اکنون یک رمان قرن بیستمی داریم. و این یکی...

twentieth century novels were often not quite as long as nineteenth century

رمان های قرن بیستم اغلب به اندازه رمان های قرن نوزدهم طولانی نبودند

novels; they just got a bit shorter, quite a lot of them. I think Victorian

. آنها فقط کمی کوتاهتر شدند، تعداد زیادی از آنها. من فکر می‌کنم

novels tended to be very, very big. At one time, they used to publish them in

رمان‌های ویکتوریایی خیلی خیلی بزرگ هستند. یک زمانی آنها را در

three volumes. And then if you put a three-volume novel into one book, like a

سه جلد منتشر می کردند. و سپس اگر یک رمان سه جلدی را در یک کتاب قرار دهید، مانند یک

paperback, it's very big — might be 900 pages or more. So, it takes a long time

جلد شومیز، بسیار بزرگ است - ممکن است 900 صفحه یا بیشتر باشد. بنابراین، خواندن آن زمان زیادی می برد

to read. But this one — twentieth century is shorter. And the first line:

. اما این قرن بیستم کوتاهتر است. و سطر اول:

"Mrs. Dalloway said she would buy the flowers herself." Oh, okay. And then the

"خانم دالووی گفت که گلها را خودش می خرد." اوه، باشه و سپس

title is "Mrs. Dalloway". So, she's in the first line of the novel, quite

عنوان "خانم دالووی" است. بنابراین، او به درستی در خط اول رمان قرار دارد

rightly; it's all about her. And she said she would buy the flowers herself.

. همه چیز در مورد او است و او گفت که گل ها را خودش می خرد.

So, again, it's a bit intriguing. Why is she buying flowers? And why herself? Who

بنابراین، دوباره، کمی جذاب است. چرا داره گل میخره؟ و چرا خودش؟ چه کسی

else would buy them, if she didn't? But then you find that she's quite a rich

دیگر آنها را می خرید، اگر او نمی خرید؟ اما بعد متوجه می شوید که او یک خانم کاملاً ثروتمند است

lady; she has servants, so she could have sent a servant out to buy the

. او خدمتکارانی دارد، بنابراین می‌توانست خدمتکاری را برای خرید

flowers, but she's decided to go out and buy them herself. And you find it's for

گل‌ها بفرستد، اما او تصمیم دارد خودش بیرون برود و آنها را بخرد. و متوجه می‌شوید که

a party that she's organising. So, the whole novel is about the preparations

برای مهمانی است که او سازماندهی می‌کند. بنابراین، کل رمان در مورد آماده سازی

for the party. So, that's "Mrs. Dalloway". The author is Virginia Woolf,

برای مهمانی است. بنابراین، آن "خانم دالووی" است. نویسنده ویرجینیا وولف است،

and the date of publication — 1925. Okay.

و تاریخ انتشار - 1925. بسیار خوب.

Okay, so now we're back to nineteenth century again, and here's the first

خوب، پس اکنون دوباره به قرن نوزدهم برگشتیم ، و این اولین

line: "There was no possibility of taking a walk that day." Oh, so, you

خط است: " آن روز امکان پیاده روی وجود نداشت." اوه، پس، شما

think: "Oh, this is negative. This is what you couldn't do. So, what...? What

فکر می کنید: "اوه، این منفی است. این چیزی است که شما نتوانستید انجام دهید. پس، چه ...؟

are they going to do in this novel?" If you start off with something that you

آنها در این رمان قرار است چه کار کنند؟" اگر با کاری شروع کنید که

can't do, does that sort of set a... a feeling for the novel? A novel about

نمی توانید انجام دهید، آیا این احساسی برای رمان ایجاد می کند؟ رمانی در

being restricted in some way, that you can't do this; you can't do that? It's a

مورد محدود شدن به نوعی، که شما نمی توانید این کار را انجام دهید. شما نمی توانید این کار را انجام دهید؟

little bit like that, I suppose. But then we find, quite quickly, that the

فکر می کنم کمی شبیه آن است. اما بعد، خیلی سریع متوجه می‌شویم که

people in the house can't go for a walk because it's raining, so that's what it

مردم خانه نمی‌توانند پیاده‌روی کنند، زیرا باران می‌بارد، پس همین

is. But I think it's quite a, you know... it has other suggestions in it

است. اما من فکر می کنم کاملاً یک است، می دانید ... پیشنهادهای دیگری نیز در آن

as well. And it's written from the point of view of... well, again, it's

وجود دارد. و از دیدگاه... خوب باز هم

first-person narrative. So, "Jane Eyre" is the title. Jane Eyre is the main

روایت اول شخص است. بنابراین، "جین ایر " عنوان است. جین ایر شخصیت اصلی

character, and this is her story. It begins when she's a child. And she can't

است و این داستان اوست. از زمانی که او کودک است شروع می شود. و او نمی تواند

go out for a walk. But she's quite happy, really, because she's reading a

برای پیاده روی بیرون برود. اما او واقعاً خوشحال است، زیرا در حال خواندن

book. So, she's happy to stay in the house and read the book. I don't think

کتاب است. بنابراین، او خوشحال است که در خانه بماند و کتاب را بخواند. فکر نمی‌کنم

she cares about going for a walk. Perhaps it was a good thing that she

او به پیاده‌روی رفتن اهمیتی بدهد. شاید این چیز خوبی بود که او

could stay in and read instead. Okay. So, the novelist is Charlotte Brontë,

می توانست در آن بماند و به جای آن بخواند. باشه. بنابراین، رمان نویس شارلوت برونته است،

and the date — 1847. So, early Victorian novel, English again; and Virginia Woolf

و تاریخ - 1847. بنابراین، رمان اولیه ویکتوریایی ، دوباره انگلیسی. و ویرجینیا وولف

also English. In fact, they're all English, apart from Melville on this

نیز انگلیسی. در واقع، به غیر از ملویل در این لیست، همه آنها انگلیسی هستند

list. Okay.

. باشه.

And then, finally, we have this very famous story. And, oh, I've lost count

و سرانجام، ما این داستان بسیار معروف را داریم. و اوه، من شمارش را از دست داده ام

of how many film versions there are of this. "A Christmas Carol". So many

که چه تعداد نسخه فیلمی از این وجود دارد . "سرود کریسمس". بسیاری از

different versions; a lot of American ones. So, this starts: "Marley was dead

نسخه های مختلف؛ بسیاری از آمریکایی ها بنابراین، این شروع می‌شود: «مارلی از ابتدا مرده

to begin with; there is no doubt whatever about that." So, that's

بود؛ هیچ شکی در این مورد وجود ندارد». بنابراین، این

interesting. It's the beginning of the story. "Marley was dead to begin with."

جالب است. آغاز داستان است. "مارلی از ابتدا مرده بود."

So, gosh, that's... What sort of beginning to a story is that, that

پس، خدایا، این است... این چه نوع شروع یک داستان است، آن

somebody's dead? Who...? Who are the characters going to be? And there is no

کسی که مرده است؟ سازمان بهداشت جهانی...؟ قرار است شخصیت ها چه کسانی باشند؟ و در این

doubt whatever about that. Why? Why would you need to say there's no doubt?

مورد هیچ شکی نیست. چرا؟ چرا باید بگویی شکی نیست؟

Because it is a bit doubtful because... well, Marley does appear in the story as

زیرا کمی مشکوک است زیرا... خب، مارلی در واقع به عنوان یک روح در داستان ظاهر می شود

a ghost, actually. So, he is dead, but he's a ghost. So, you know... that's a

. بنابراین، او مرده است، اما او یک روح است. بنابراین، می دانید... این

bit of a problem for the main character. So, "A Christmas Carol", so it's a

برای شخصیت اصلی کمی مشکل است. بنابراین، "سرود کریسمس"، پس این یک

Christmas story. Charles Dickens. And Christmas is such an important time for

داستان کریسمس است. چارلز دیکنز. و کریسمس برای

Charles Dickens, and for Victorians in general; a very popular time with trees,

چارلز دیکنز و به طور کلی برای ویکتوریایی ها زمان بسیار مهمی است . یک زمان بسیار محبوب با درختان،

and presents, and all that sort of thing, and the family getting together.

هدایا، و همه چیز، و جمع شدن خانواده.

So, there we are. That was written in 1843.

بنابراین، ما اینجا هستیم. این کتاب در سال 1843 نوشته شده است .

So, some of these books are easier to read than others. So, I think the Jane

بنابراین، خواندن برخی از این کتاب ها راحت تر از بقیه است. بنابراین، من فکر می‌کنم جین

Austen is quite difficult until you get used to the style, and start to see the

آستین تا زمانی که به سبک عادت

humour in it. Moby Dick is very long, but it's an adventure story, really, so

نکنید و طنز را در آن ببینید، بسیار دشوار است. موبی دیک بسیار طولانی است ، اما واقعاً یک داستان ماجراجویی است،

it's quite exciting. George Orwell — that's a kind of... well, almost

بنابراین بسیار هیجان انگیز است. جورج اورول - این یک نوع... خوب

science-fiction, really; what you call a "dystopian novel", about a society where

، واقعاً علمی-تخیلی است. چیزی که شما آن را «رمان دیستوپیایی» می‌نامید، درباره جامعه‌ای که در آن

things are very bad — the opposite of "utopian". Okay. "Dystopian". Right. But

اوضاع بسیار بد است – برعکس «آرمان‌شهر». باشه. "دیستوپیایی". درست. اما

quite straightforward, I think, to read; not too difficult in style. Mrs.

به نظر من خواندن بسیار ساده است. از نظر سبک خیلی سخت نیست خانم

Dalloway — I think that's quite straightforward as well, really. It's a

دالووی - من فکر می کنم که این نیز کاملاً ساده است، واقعاً.

bit psychological. It's all about what's going on in her life and in her mind.

کمی روانی است. همه چیز در مورد آنچه در زندگی و در ذهن او می گذرد است.

Jane Eyre — I think that's a good story. It's quite readable; not too difficult.

جین ایر - فکر می کنم این داستان خوبی است. کاملاً خواندنی است. خیلی سخت نیست

And Charles Dickens as well — this one — it's a kind of long short story. Quite

و چارلز دیکنز نیز - این یکی - یک نوع داستان کوتاه بلند است.

easy to read, I would say; the language isn't too difficult. So... so I hope

من می گویم که خواندن بسیار آسان است؛ زبان خیلی سخت نیست بنابراین... بنابراین امیدوارم

those six recommendations are helpful for you. So, you might like to also have

این شش توصیه برای شما مفید باشد. بنابراین، ممکن است دوست داشته باشید

a look at my... my video on book reading in general, which is a kind of group

به ویدیوی من درباره کتابخوانی به طور کلی نگاهی بیندازید، که نوعی

discussion with some other people — if you haven't seen that already, have a

بحث گروهی با افراد دیگر است - اگر قبلاً آن را ندیده اید، به آن

look at that. And that's also talking about different books, and each person

نگاه کنید. و این نیز درباره کتاب‌های مختلف صحبت می‌کند، و هر فرد

is recommending one or more books that they've read and that they've enjoyed.

یک یا چند کتاب را توصیه می‌کند که خوانده و از آن‌ها لذت برده است.

So, I think that will give you plenty of ideas for any... any books that you'd

بنابراین، من فکر می‌کنم که ایده‌های زیادی برای هر کتابی که

like to read. So, okay. There we are, then. Thank you for watching, and I hope

دوست دارید بخوانید، به شما می‌دهد. پس باشه پس ما آنجا هستیم . از تماشای شما متشکرم و امیدوارم

to see you again soon. Okay. Bye for now.

به زودی دوباره شما را ببینم. باشه. فعلا خداحافظ.