Learn the VOCABULARY of MUSIC

Hello. I'm Gill at engVid, and today we have a lesson especially for people who already

سلام. من گیل در engVid هستم، و امروز درسی داریم مخصوصاً برای افرادی که

know a bit about music, but would like to know what the English words are for some of

قبلاً کمی در مورد موسیقی می دانند، اما دوست دارند بدانند کلمات انگلیسی برای برخی

the terminology in music. So, this is just a brief summary of some of the main aspects

از اصطلاحات موسیقی چیست. بنابراین، این فقط خلاصه ای کوتاه از برخی از جنبه های اصلی

of music, and to do with the way it's written, called notation; and things connected with

موسیقی و نحوه نگارش آن است که به آن نت نویسی می گویند. و چیزهایی که

the theory of music; and all the technical... Well, not all the technical things; some of

با نظریه موسیقی مرتبط است. و همه چیزهای فنی... خوب، نه همه چیزهای فنی. برخی از

the technical things connected with it. So... So that you can talk about music with people

موارد فنی مرتبط با آن. بنابراین... تا بتوانید در مورد موسیقی با مردم

in English. Okay? If you don't know anything about music, I hope it will also be an introduction

به زبان انگلیسی صحبت کنید. باشه؟ اگر چیزی در مورد موسیقی نمی دانید، امیدوارم که مقدمه ای

to some of the ideas and some of the words connected with music, and you can find other

برای برخی از ایده ها و برخی از کلمات مرتبط با موسیقی باشد و شما می توانید

websites to find out more. So, let's have a look.

وب سایت های دیگری را برای کسب اطلاعات بیشتر پیدا کنید. بنابراین، بیایید نگاهی بیندازیم.

So, music vocabulary in English. The names of the notes are: A, B, C, D, E, F, G. So,

بنابراین، واژگان موسیقی در انگلیسی. نام نت ها عبارتند از: A، B، C، D، E، F، G. بنابراین،

that would give you an octave. "Octave." Well, up to the next A, that is. A to A would be

یک اکتاو به شما می دهد. "اکتاو." خوب، تا A بعدی، یعنی. A تا A

an octave. Okay? So, if you're looking at a piano keyboard, for example, those are the

یک اکتاو خواهد بود. باشه؟ بنابراین ، برای مثال، اگر به صفحه‌کلید پیانو نگاه می‌کنید، آن‌ها

notes on there; the white notes. So, we have, on the piano keyboard, if you're thinking

نت‌های موجود در آن هستند. نت های سفید بنابراین، روی کیبورد پیانو، اگر به

of music in that way, you've got the white notes and the black notes. Okay. White notes

موسیقی به این شکل فکر می‌کنید، نت‌های سفید و نت‌های سیاه را دارید. باشه. نت های سفید

are these letters; the black notes are the flats and sharps. Okay. So, if you know about

این حروف هستند. نت های مشکی رنگ های تخت و نوک تیز هستند. باشه. بنابراین، اگر قبلاً در مورد

music already, you know what I mean. If you don't know, there are lots of sites on the

موسیقی می دانید، منظور من را می دانید. اگر نمی‌دانید، اگر می‌خواهید بعد از این درس این کار را انجام دهید، سایت‌های زیادی در

internet to find out more, if you want to do that after this lesson. Okay.

اینترنت برای کسب اطلاعات بیشتر وجود دارد . باشه.

So, a flat, that's the symbol for flat, as you know, because the musical notation is

بنابراین، یک تخت، همان طور که می دانید نماد تخت است ، زیرا نت موسیقی

a universal notation, so it's used all over the world. So, you will know the symbols,

یک نت نویسی جهانی است، بنابراین در سراسر جهان استفاده می شود. بنابراین، من مطمئن هستم که نمادها را خواهید دانست

I'm sure, but you may not know the English words for them. So, the flat; that's a flat.

، اما ممکن است کلمات انگلیسی آنها را ندانید. بنابراین، تخت. این یک آپارتمان است

The sharp; that's a sharp. And the natural, if you need to cancel out a flat or a sharp

تیز؛ این تیز است. و طبیعی است، اگر شما نیاز به حذف یک تخت یا تیز دارید

- that's the natural. The symbol is called "natural", there. Okay. Right.

- این طبیعی است. نماد در آنجا "طبیعی" نامیده می شود. باشه. درست.

So, then, coming down to the way the music is written, the five lines that it's written

بنابراین، پس از آن، به نحوه نوشتن موسیقی، پنج خطی که روی آن نوشته شده است، می رسیم

on - that's called a "stave" in English. Okay. So, I've written a couple of examples, here,

- که در انگلیسی به آن "Save" می گویند. باشه. بنابراین، من چند مثال در اینجا نوشتم،

with some of the words describing what's... What's there. So, this stave of five lines

با برخی از کلمات توصیف کننده آنچه که وجود دارد... بنابراین، این ستون از پنج

has some notes on it, so they're notes. These are the notes. This is called the treble clef-"treble

خط چند نت روی آن است، بنابراین آنها نت هستند. اینها یادداشت ها هستند. این

clef"-which rests on the G, so it shows you that that line is G. Treble clef. And this

کلید کلید سه‌گانه-"کلید سه‌گانه" نامیده می‌شود که روی G قرار دارد، بنابراین به شما نشان می‌دهد که آن خط کلید G. تربل است. و

one is called the bass clef, which rests on the F. So, you know that line is the F. Okay.

این کلید باس نامیده می شود که روی F قرار دارد. بنابراین، می دانید که آن خط F. Okay است.

So, what I've done, I've shown a time signature, here, 4:4; four beats in the bar, so the bar...

بنابراین، کاری که انجام داده‌ام، امضای زمان را نشان داده‌ام، در اینجا، 4:4. چهار ضربه در نوار، بنابراین نوار...

That's a bar. Up to the bar line. Okay. And with the bass clef stave, I've shown 3:4 time

این یک نوار است. تا خط میله. باشه. و با کلید باس، امضای زمان 3:4 را نشان دادم

signature. 3:4. Three beats in the bar. Okay? So, we call it 3:4; 4:4.Okay?

. 3:4. سه ضربه در نوار. باشه؟ بنابراین، ما آن را 3:4 می نامیم. 4:4. باشه؟

And there's also the key signature, there, for the key. So, that's the key signature,

و همچنین امضای کلید، آنجا، برای کلید وجود دارد. بنابراین، این امضای کلیدی است،

as you know for G major. Or it could be what's called the relative minor; would be E minor

همانطور که برای G major می دانید. یا ممکن است آن چیزی باشد که جزئی نسبی نامیده می شود. E مینور

with the same key signature. E minor. Okay, so that's called a key signature, just like

با همان امضای کلید خواهد بود. ای مینور خوب، پس به آن امضای کلیدی می گویند، درست مانند

this is called a time signature. Key signature, one sharp, G major or E minor.

این که امضای زمان نامیده می شود. امضای کلید، یک تیز، G ماژور یا ای مینور.

This one, I've given it a key signature for F major with one flat. So, the relative minor

این یکی، من یک امضای کلیدی برای فا ماژور با یک تخت به آن داده ام. بنابراین، مینور نسبی

for that, again, would be D... D minor. So, that could be the key signature for something

برای آن، دوباره، D...D مینور خواهد بود. بنابراین، این می تواند امضای کلیدی برای چیزی

in D minor or an F major, of course. Okay. Right. So, that's covering the key signatures

در د مینور یا فا ماژور باشد. باشه. درست. بنابراین، این شامل امضاهای کلیدی

and the time signatures, the treble clef, the bass clef, the notes.

و امضاهای زمان، کلید سه‌گانه، کلید باس، نت‌ها می‌شود.

Then the spaces between the notes are called intervals in English. So, the interval could

سپس به فاصله های بین نت ها در زبان انگلیسی فواصل می گویند. بنابراین، این فاصله می

be a small interval, like a tone or a semi-tone, or a larger interval. I haven't written them

تواند یک بازه کوچک باشد، مانند یک لحن یا یک نیمه آهنگ، یا یک فاصله بزرگتر. من آنها را یادداشت نکرده ام

down, but a third, a fifth, an octave. We've got octave, there. So, G to F sharp, of course,

، اما یک سوم، یک پنجم، یک اکتاو. ما اکتاو داریم، آنجا. بنابراین، G تا F شارپ، البته

is a semi-tone; the smallest you can get. Well, yeah. I know in modern music you can

، نیمه لحنی است. کوچکترین چیزی که می توانید بدست آورید اره. من می دانم که در موسیقی مدرن شما می

get even less than that, but that's getting too... Too technical for me. So, the smallest

توانید حتی کمتر از آن هم دریافت کنید، اما این هم در حال افزایش است... برای من خیلی تکنیکی است. بنابراین، کوچک‌ترین

interval I can recognize is a semi-tone; G to F sharp, back to G again. Semi-tones. And

فاصله‌ای که می‌توانم تشخیص دهم، نیم‌تنی است. G به F شارپ، دوباره به G برگشت. نیمه تون. و

then G to A, a tone, a whole tone... So, you call that a whole... Whole tone. Okay? And

سپس G به A، یک لحن، یک لحن کامل... بنابراین، شما آن را یک کل... لحن کامل می نامید. باشه؟ و

then you'd say a third, a major third, a minor third, a fifth, etc. Okay?

سپس می گویید یک سوم، یک سوم اصلی، یک سوم جزئی، یک پنجم، و غیره. باشه؟

So, just to explain this one: "Beats in the bar" means the number of beats. Four, four,

بنابراین، فقط برای توضیح این یکی: "بیت در نوار" به معنای تعداد ضربات است. چهار، چهار،

one, two, three, four beats in the bar. This is a bar line. Okay? This one has three beats

یک، دو، سه، چهار ضربه در نوار. این یک خط نوار است. باشه؟ این یکی سه ضربه

in the bar; one, two, three. And here's another bar line. Okay.

در نوار دارد. یک دو سه. و در اینجا یک خط نوار دیگر است. باشه.

Now, then, what else have we got here? So then we move on to note values; the lengths

حالا، پس، چه چیز دیگری در اینجا داریم؟ بنابراین ما به سمت مقادیر توجه می کنیم.

of the notes - short and long. You'll be, I don't know, pleased or not pleased to know

طول نت ها - کوتاه و بلند. نمی‌دانم، خوشحال می‌شوید یا خوشحال نمی‌شوید که بدانید

that there are different terms used in America from Britain; we have different words. Possibly

در آمریکا اصطلاحات متفاوتی از بریتانیا استفاده می‌شود. ما کلمات متفاوتی داریم

also it's to do with whether the music is popular or classical as well, but I'll give

احتمالاً به محبوب یا کلاسیک بودن موسیقی نیز مربوط می شود، اما من

you both of these so that you've got both.

هر دوی این ها را به شما می دهم تا هر دو را داشته باشید.

So, this one without a stick on it, a white note without a stick is called a whole note

بنابراین، این یکی بدون چوب روی آن، یک نت سفید بدون چوب در آمریکا یک نت کامل نامیده می شود

in America, but it's called a semibreve in British music. Okay. In the U.K. This one,

، اما در موسیقی بریتانیا به آن نیمه بریو می گویند . باشه. در بریتانیا این یکی

the white note with a stick - half... Half the length of that one is a half note. So,

، نت سفید با چوب - نصف... نیمی از طول آن یک نیم نت است. بنابراین،

that's a whole note; so this one is half the length, so it's logical that the American

این یک یادداشت کامل است. بنابراین این یکی نصف طول است، بنابراین منطقی است که سیستم آمریکایی

system calls it a half note because it's half the length of the one, there. So, a half note.

آن را نیم نت می نامد زیرا نصف طول آن است. بنابراین، یک نت نصفه.

But in British music, it's called a minim. So, I can understand these are less obvious,

اما در موسیقی بریتانیایی به آن مینیم می گویند. بنابراین، من می توانم درک کنم که اینها کمتر آشکار هستند،

the British system, than the American one. But if you've learnt it this one... If you've

سیستم بریتانیایی، تا سیستم آمریکایی. اما اگر این یکی را یاد گرفته‌اید... اگر

learnt this one, then it's... It seems normal. But anyway.

این یکی را یاد گرفته‌اید، پس طبیعی است. ولی به هر حال.

So, whole note, half note, semibreve, minim. And then this black note with a stick on - half

بنابراین، نت کامل، نیم نت، نیمه بریو، مینیم. و سپس این نت سیاه با یک چوب -

the length again of that one, so logically, in the American terminology, it's a quarter

دوباره نصف طول آن یکی، بنابراین منطقاً، در اصطلاح آمریکایی، یک چهارم

note, and it especially makes sense here, because you have four of them in one bar,

نت است، و به خصوص اینجا منطقی است، زیرا شما چهار عدد از آنها را در یک نوار دارید،

so they are each a quarter of the bar. They add up to the whole bar. So, in that bar you

بنابراین آنها هر کدام یک چهارم نوار هستند. آنها به کل نوار اضافه می شوند. بنابراین، در آن

would either have one whole note or you would have two half notes, or you would have four

نوار یا یک نت کامل یا دو نیم نت، یا چهار

quarter notes, which is what I've got there. Okay. So, a quarter note in American is called

نت ربع خواهید داشت، چیزی که من در آنجا دارم. باشه. بنابراین، یک ربع نت در آمریکایی

a crotchet in the British system. Okay. So, not very obvious.

در سیستم بریتانیا قلاب بافی نامیده می شود. باشه. بنابراین، خیلی واضح نیست.

So, then going... Going on. As these notes are half the value each time as the one that

بنابراین، سپس رفتن... ادامه دارد. از آنجایی که این نت‌ها هر بار نصف نت‌های قبلی

went before - half of a quarter note is an eighth note, so it's a black note with a stick

هستند - نیمی از نت‌های یک چهارم یک نت هشتم است، بنابراین یک نت سیاه با یک چوب

and a little tail on it to show that it... What its value is. Very short by this stage.

و یک دم کوچک روی آن است تا نشان دهد که ... ارزشش چیست؟ است. تا این مرحله خیلی کوتاهه

And in the British system, we call that a quaver. Okay. So... And there are lots of

و در سیستم بریتانیا، ما به آن quaver می گوییم. باشه. بنابراین ... و بسیاری از

other notes, but I've just put the main ones here.

یادداشت های دیگر وجود دارد، اما من فقط موارد اصلی را اینجا قرار داده ام.

So, again, the note which is half the value of that one is a black note with a stick and

بنابراین، دوباره، نتی که نصف ارزش آن یکی است، یک نت سیاه با یک چوب و

two little tails, and in American language, it's called a sixteenth note because it's

دو دم کوچک است و در زبان آمریکایی به آن نت شانزدهم می گویند، زیرا

half the value of that one; but in the British system, we call it a semiquaver. That's a

نصف ارزش آن است. اما در سیستم بریتانیا ، ما آن را نیمه کواور می نامیم. این یک

quaver. At least there's a bit of logic, here. "Semi" meaning half. Semiquaver is half the

تکان است. حداقل در اینجا کمی منطق وجود دارد. «نیم» به معنای نصف. Semiquaver نصف

value, half the length of the quaver. So, those are the names for the note values; the

مقدار و نیمی از طول quaver است. بنابراین، آن ها نام مقادیر یادداشت هستند.

lengths of the notes. Okay.

طول نت ها باشه.

And then, finally, just to finish with the general terms that are used for the music,

و سپس، در نهایت، فقط برای پایان دادن به اصطلاحات کلی که برای موسیقی استفاده می شود،

what you might call the elements; different elements. We use the word "tempo", which is

چیزی که ممکن است عناصر نامیده شود. عناصر مختلف ما از کلمه "تمپو" استفاده می کنیم که

an Italian name, meaning the speed of the music - whether it's fast or slow, or somewhere

یک نام ایتالیایی است، به معنای سرعت موسیقی - چه سریع باشد چه کند، یا جایی

in between. There are a lot of Italian terms in music because music from Italy was such

در بین. اصطلاحات ایتالیایی زیادی در موسیقی وجود دارد، زیرا موسیقی ایتالیا

a strong influence in the early days and it's still there now. So, things like allegro,

در روزهای اولیه تأثیر بسیار زیادی داشت و اکنون هم وجود دارد. بنابراین، چیزهایی مانند allegro،

allegretto, crescendo, diminuendo are all Italian words, which musicians understand,

allegretto، crescendo، diminuendo همگی کلمات ایتالیایی هستند که نوازندگان آنها را می فهمند،

even though they're not in their own language. So, tempo, meaning speed. How fast or slow

حتی اگر به زبان خودشان نیستند. پس تمپو یعنی سرعت. سرعت

is the music?

موسیقی چقدر است یا کند؟

Volume or dynamics is to do with how loud or soft it is; the volume - the dynamics.

ولوم یا دینامیک مربوط به میزان صدای بلند یا نرم آن است. حجم - دینامیک

Is it loud or soft, or average, in between again? Another element, of course very important,

دوباره صدایش بلند است یا نرم یا متوسط؟ عنصر دیگر، البته بسیار مهم

is the melody or tune. The tune... Word "tune" is a more popular word that everybody uses.

، ملودی یا لحن است. لحن ... کلمه "لحن " کلمه محبوب تری است که همه از آن استفاده می کنند.

They say: "That's a lovely tune. What's that?" But the more technical musical word for it

آنها می گویند: "این آهنگ دوست داشتنی است. آن چیست؟" اما کلمه فنی تر موسیقی برای

is "melody". Okay.

آن "ملودی" است. باشه.

And then there's harmony - when all the notes are sounding together. But if... If the notes

و سپس هارمونی وجود دارد - وقتی همه نت ها با هم صدا می کنند. اما اگر... اگر نت‌ها

are sounding together but they're not very harmonious-meaning they don't sound so good-it

با هم به صدا در می‌آیند اما خیلی هماهنگ نیستند - یعنی خیلی خوب به نظر نمی‌رسند -

may be deliberate on the part of the composer. It can be called dissonance. "Dissonance"

ممکن است از سوی آهنگساز عمدی باشد. می توان آن را ناهماهنگی نامید. «دیسونانس»

meaning... Another word for that also is a clash or: "It's clashing. That music, it's

یعنی... کلمه دیگر آن نیز درگیری است یا: «درگیری است. آن موسیقی،

clashing. The instruments are clashing. It doesn't sound right together." Or it may just

درگیر است. سازها به هم می خورند. صدا با هم درست نیست». یا ممکن است فقط

be very modern music which has been written that way deliberately. So, there we are. So,

یک موسیقی بسیار مدرن باشد که عمداً به این شکل نوشته شده است. بنابراین، ما اینجا هستیم. بنابراین،

there is harmony but it can be dissonance if the notes being played all at the same

هارمونی وجود دارد، اما اگر نت‌هایی که همزمان نواخته می‌شوند

time don't seem to go together to your own ears. Okay.

به نظر نمی‌رسند با هم به گوش شما نرسند، می‌تواند ناهماهنگ باشد . باشه.

Timbre. I was talking about Italian words, but this is actually a French word. Timbre

تایمبر. من در مورد کلمات ایتالیایی صحبت می کردم، اما این در واقع یک کلمه فرانسوی است. Timbre

is to do with the sort of sound quality of what you're hearing. Especially when you recognize

مربوط به نوع کیفیت صدای چیزی است که می شنوید. به خصوص هنگامی که

a particular instrument, if you recognize an oboe, or you recognize a flute or a violin,

یک ساز خاص را تشخیص می دهید، اگر یک ابوا را تشخیص می دهید، یا فلوت یا ویولن

or you recognize just the speaking voice of a friend on a phone - it's because of the

را تشخیص می دهید، یا فقط صدای صحبت کردن یک دوست را در تلفن تشخیص می دهید - این به دلیل صدا است

timbre; the sort of sound quality. The characteristic sound of that particular person's voice or

. نوع کیفیت صدا صدای مشخص صدای آن شخص یا

musical instrument, you say: "Ah-ha. I know what that is. That's a saxophone." or "That's

آلت موسیقی، شما می گویید: "آه-ها. من می دانم آن چیست. این یک ساکسیفون است." یا "این

a cello", or whatever; you recognize the sound of the instrument. So, that's timbre.

یک ویولنسل است" یا هر چیز دیگری. شما صدای ساز را تشخیص می دهید. بنابراین، این صدا است.

Rhythm is fairly obvious. These time signatures are the rhythm, but of course also you can

ریتم نسبتا واضح است. این علامت‌های زمانی ریتم هستند، اما البته می‌توانید

have rhythm that' eithers fairly regular or it may be rhythm that's quite irregular. So,

ریتمی داشته باشید که نسبتاً منظم باشد یا ممکن است ریتم کاملاً نامنظم باشد. بنابراین،

that's just an overall term for the way the notes are played in time. Okay.

این فقط یک اصطلاح کلی برای نحوه نواختن نت ها در زمان است. باشه.

And, finally, texture, it's... It's a word that's associated with cloth. If something's

و در نهایت، بافت، آن... واژه ای است که با پارچه مرتبط است. اگر چیزی

a thick texture or a thin texture... This cloth is fairly thick; this is a bit thinner.

بافت ضخیم یا نازک باشد... این پارچه نسبتاً ضخیم است. این کمی نازکتر است

So, it's to do with what... What sounds are all being played at the same time. If you

بنابراین، این مربوط به چه چیزی است... چه صداهایی همگی در یک زمان پخش می شوند. اگر

have a thin texture, you may only have two instruments playing. If you have a thick texture,

بافت نازکی دارید، ممکن است فقط دو ساز در حال نواختن داشته باشید. اگر بافت ضخیم دارید،

it may be a whole big symphony orchestra who are playing with lots and lots of instruments,

ممکن است یک ارکستر سمفونیک بزرگ باشد که با تعداد زیادی ساز می نوازد،

all playing lots and lots of different notes. So, the texture is either thin or thick, and

همه با تعداد زیادی نت های مختلف می نوازند. بنابراین، بافت یا نازک یا ضخیم است، و

it will vary probably during the course of a piece of music just for the sake of variety.

احتمالاً در طول یک قطعه موسیقی فقط به خاطر تنوع متفاوت خواهد بود.

Okay, so I hope that's been a useful overview and introduced you... If you are a musician,

بسیار خوب، پس امیدوارم که مرور مفیدی بوده باشد و شما را معرفی کرده باشد... اگر موسیقیدان هستید،

introduced you to the English words for things. If you're not a musician, introduced you to

کلمات انگلیسی را به شما معرفی کرده است. اگر نوازنده نیستید،

something technical about music, which you can then follow up and find other sites to

چیزی فنی در مورد موسیقی به شما معرفی کرد، که می توانید آن را پیگیری کنید و سایت های دیگر را پیدا کنید تا

tell you more. So, I hope it's been useful. So, if you'd like to go to the website, www.engvid.com,

بیشتر به شما بگوییم. بنابراین، امیدوارم مفید بوده باشد. بنابراین، اگر می‌خواهید به وب‌سایت www.engvid.com بروید

there's a quiz there to test you on this. And so, thank you for watching and see you

، یک مسابقه امتحانی در آنجا وجود دارد تا شما را در این مورد آزمایش کند. و بنابراین، از تماشای شما متشکرم و به زودی دوباره شما را می بینم

again soon. Bye for now.

. فعلا خداحافظ.