Learn 9 ways to use ‘JUST’ in English

Hello. I'm Gill at engVid, and today we have a lesson on the use of one little word of

سلام. من گیل در engVid هستم، و امروز درسی در مورد استفاده از یک کلمه کوچک

four letters, "just". This word, "just". And you would think it would be quite simple,

چهار حرفی، "فقط" داریم. این کلمه، "فقط". و شما فکر می کنید که بسیار ساده است،

a little word like this. You might "just" use it in one way, but in fact there are many

یک کلمه کوچک مانند این. شما ممکن است "فقط" از آن به یک روش استفاده کنید، اما در واقع

different ways that the word is used, so it's quite surprising, really, to see how many

روش های مختلفی برای استفاده از این کلمه وجود دارد، بنابراین بسیار شگفت انگیز است که ببینید هر بار چند

uses it has with slightly different meanings each time. So, I have some examples here to

کاربرد با معانی کمی متفاوت دارد . بنابراین، من چند مثال در اینجا برای

illustrate that. So, one meaning it can have is "recently", when you've recently done something.

نشان دادن آن دارم. بنابراین، یکی از معنایی که می تواند داشته باشد، «اخیراً» است، زمانی که اخیراً کاری را انجام داده اید.

You could say, "Oh, I was just thinking. Maybe we could go on holiday soon. I was just thinking."

می توانید بگویید: "اوه، من فقط فکر می کردم. شاید به زودی به تعطیلات برویم. من فقط فکر می کردم."

So, maybe when people are making a suggestion sometimes, they might say, "I was just thinking,

بنابراین، شاید وقتی مردم گاهی پیشنهادی می‌دهند، ممکن است بگویند: «فقط فکر می‌کردم،

just now, just now", they might say. Or they might say something like, "Oh, I've just seen

همین الان، همین الان». یا ممکن است چیزی شبیه این بگویند: "اوه، من همین الان

my friend in the street, so that would be very recent, a minute ago." So, it can mean

دوستم را در خیابان دیدم، بنابراین این یک دقیقه پیش خیلی اخیر است." بنابراین، می تواند به معنای

"recently". Okay? But it can also mean "immediately", and it can be in the immediate future rather

"اخیرا" باشد. باشه؟ اما همچنین می تواند به معنای "بلافاصله" باشد و می تواند در آینده نزدیک به

than in the recent past. So, "I'm just going to make a phone call." So, maybe we're going

جای گذشته نزدیک باشد. بنابراین، "من فقط می خواهم یک تماس تلفنی برقرار کنم." بنابراین، شاید ما داریم

out, but I just... I'm just going to make a phone call quickly, and then we can go out.

بیرون می رویم، اما من فقط... من فقط می خواهم سریع یک تلفن بزنم، و بعد می توانیم بیرون برویم.

So, I'm just going... Because it's in the future, it's about to happen immediately.

بنابراین، من فقط می روم... چون در آینده است، فوراً اتفاق می افتد.

I'm just going to make a phone call. Okay?

من فقط قراره یه تماس تلفنی بگیرم باشه؟

It can mean... Again, this is all about being quite close to the particular time. So, close

این می تواند به این معنی باشد که... باز هم، این همه در مورد نزدیک بودن به زمان خاص است. بنابراین، نزدیک

to the time, one thing happening close to the time of something else happening. So,

به زمان، یک چیز نزدیک به زمان اتفاق دیگری رخ می دهد. بنابراین،

he arrived just as she was leaving. Maybe somebody arriving home just as the person

درست زمانی که او در حال رفتن بود، رسید. شاید زمانی که شخصی

they're living with is leaving, which is a bit sad. But he arrived just as she was leaving.

که با او زندگی می کند در حال رفتن به خانه است، که کمی غم انگیز است. اما او در همان لحظه ای که او در حال رفتن بود، رسید.

Very close to the time, almost at the same time, really. Okay? Okay, then it can mean

خیلی نزدیک به زمان، تقریباً همزمان، واقعاً. باشه؟ خوب، پس می تواند به معنای

"only". "I'll just be a minute." You could say "I'll only be a minute", so it can be

"فقط" باشد. "من فقط یک دقیقه خواهم بود." می توانید بگویید "فقط یک دقیقه خواهم بود"، بنابراین می توان

used instead of the word "only". "I'll just be a minute." If you're going out, again,

از آن به جای کلمه "فقط" استفاده کرد. "من فقط یک دقیقه خواهم بود." اگر بیرون می روید، دوباره،

you just need... You just need to do something quickly before you go. "I'll just be a minute."

فقط نیاز دارید... فقط باید قبل از رفتن سریع کاری انجام دهید. "من فقط یک دقیقه خواهم بود."

No longer. Okay? So, "I'll only be a minute. I won't be very long." Right?

دیگر نه. باشه؟ بنابراین، "من فقط یک دقیقه خواهم بود. خیلی طولانی نمی شوم." درست؟

It can also mean "exactly". So, she's just the person for the job. If you've been interviewing

همچنین می تواند به معنای "دقیقا" باشد. بنابراین، او فقط فردی برای این کار است. اگر

people for a job, and you've interviewed ten different people, and some of them are more

برای شغلی با افراد مصاحبه کرده اید، و با ده نفر مختلف مصاحبه کرده اید ، و برخی از آنها

suitable than others, but there's one person who is exactly the right person for the job.

مناسب تر از دیگران هستند، اما یک نفر وجود دارد که دقیقاً فرد مناسب برای آن شغل است.

She's just the person for the job. Okay.

او فقط فردی برای این کار است. باشه.

Then, different again, if someone is honest, they are a just person. He's a just man. A

سپس، دوباره متفاوت است، اگر کسی صادق باشد ، او یک فرد عادل است. او یک مرد عادل است. یک

fair... If they're fair and honest, they're not devious, they're not deceptive. He's a

منصف... اگر منصف و صادق باشند، فریبکار نیستند، فریبکار نیستند. او یک

just man. Okay? It's a little bit old-fashioned. I think it's used more in the negative. "Unjust"

مرد عادل است. باشه؟ کمی قدیمی است. من فکر می کنم بیشتر در حالت منفی استفاده می شود. «ناعادلانه

is used probably more than the positive "just". You know, if something bad happens to somebody,

» احتمالاً بیشتر از «عادلانه» مثبت استفاده می‌شود. می دانید، اگر اتفاق بدی برای کسی بیفتد،

and it's not right, it's not fair, you would say that is unjust. So, "unjust" is used more

و درست نباشد، عادلانه نیست، می گویید که این ناعادلانه است. بنابراین، "ناعادلانه" امروزه بیشتر استفاده می شود

probably nowadays. Sadly, it's needed a lot, unfortunately, the word "unjust". And it's

. متأسفانه به کلمه «ناعادلانه» خیلی نیاز است. و

like the word "justice". "Justice" and "injustice", that's an associated word. Okay. So, he's

مانند کلمه «عدالت» است. "عدالت" و "بی عدالتی"، این یک کلمه مرتبط است. باشه. بنابراین، او

a just man, an honest man.

یک مرد عادل، یک مرد صادق است.

And then we've got some expressions, like "just in time". We caught the train just in

و سپس عباراتی مانند "درست به موقع" داریم. ما به موقع به قطار رسیدیم

time. If we'd have been two seconds later, we would have missed it. We got the train

. اگر دو ثانیه بعد بودیم، آن را از دست می دادیم. ما به موقع قطار را گرفتیم

just in time. It's a bit like this, close to the time. Okay. And then if something is

. کمی شبیه این است، نزدیک به زمان. باشه. و اگر چیزی

just the ticket, it's not literally a ticket for something, for travelling, or a ticket

فقط بلیط باشد، به معنای واقعی کلمه بلیت چیزی، برای سفر، یا

for the theatre, or whatever. That's just the ticket. It means that's exactly the right

بلیط تئاتر یا هر چیز دیگری نیست. این فقط بلیط است. این بدان معناست که این دقیقاً همان

thing that we need. So, "just" is close to this "exactly" meaning here. That's just the

چیزی است که ما به آن نیاز داریم. پس «فقط» در اینجا نزدیک به این «دقیقاً» است. این فقط

ticket. It's exactly what we need. Okay. And this one as well is close to the "exactly"

بلیط است. این دقیقا همان چیزی است که ما نیاز داریم. باشه. و این یکی نیز به ایده "دقیقا" نزدیک

idea. That's just what the doctor ordered. It's not really a doctor. This is metaphorical

است. این فقط چیزی است که دکتر دستور داده است. واقعا دکتر نیست این دوباره استعاری است

again. It's like "ticket". It's metaphorical. What would the doctor order in reality? Maybe

. مثل «بلیت» است. استعاری است. دکتر در واقع چه دستوری می دهد؟

a prescription. The doctor would give you a prescription for something to make you better,

شاید نسخه. دکتر به شما نسخه ای برای چیزی می دهد تا شما را بهتر کند،

and you trust the doctor to, you know, get you the right thing to make you better. So,

و شما به پزشک اعتماد دارید که، می دانید، چیزی را که برای بهبودی شما درست است، دریافت کند. بنابراین

to say that's just what the doctor ordered, it means that's exactly what we need. It's

، اگر بگوییم این دقیقاً همان چیزی است که دکتر دستور داده است، به این معنی است که دقیقاً همان چیزی است که ما نیاز داریم.

just the same really as just the ticket, but it's a different way of saying it. And it's

این دقیقاً مانند بلیط است، اما روشی برای بیان آن متفاوت است.

a little bit jokey as well. "Oh, that's just what the doctor ordered." It can be said in

و همچنین کمی شوخی است. "اوه، این همان چیزی است که دکتر دستور داده است." این را می توان به

a sort of jokey way. Okay. So, I hope that's been a useful overview of the little word

نوعی شوخی گفت. باشه. بنابراین، امیدوارم که این یک مرور کلی مفید از کلمه کوچک

"just", and I think we could have a quiz on this one. So, if you'd like to go to the website

«فقط» بوده باشد، و فکر می‌کنم بتوانیم یک مسابقه در این مورد داشته باشیم. بنابراین، اگر می خواهید به وب سایت

www.engvid.com and do the quiz and test your knowledge. And thanks for watching, and see

www.engvid.com بروید و آزمون را انجام دهید و دانش خود را آزمایش کنید . و از تماشای شما متشکرم و به

you again soon. Bye for now.

زودی دوباره شما را می بینم. فعلا خداحافظ.