British English & American English: 11 Vocabulary Differences

Hello. I'm Gill at engVid, and today we have a lesson on vocabulary and some of the differences

سلام. من گیل در engVid هستم و امروز درسی در مورد واژگان و برخی از تفاوت های

between American words and British words. Or... Well, it's confusing, isn't it? If I

بین کلمات آمریکایی و انگلیسی داریم. یا... خب، گیج کننده است، اینطور نیست؟ اگر

say English words, they speak English in America as well, so I have to say "British" or "UK".

کلمات انگلیسی را بگویم، آنها در آمریکا نیز انگلیسی صحبت می کنند ، بنابراین باید بگویم "بریتانیا" یا "بریتانیا".

There are different names, but the differences in some of the vocabulary... I have some examples

اسامی مختلفی وجود دارد، اما تفاوت در برخی از واژگان ... من چند مثال

here on the board. And just to clarify that I myself am in the UK, I'm British, I'm not

در اینجا در تابلو دارم. و فقط برای روشن شدن اینکه من خودم در بریتانیا هستم، من بریتانیایی هستم، من

American, so if you wonder what my accent is, I have a British accent or a UK accent.

آمریکایی نیستم، بنابراین اگر تعجب می کنید که لهجه من چیست ، من یک لهجه بریتانیایی یا یک لهجه بریتانیایی دارم.

I don't have an American accent, okay, if you weren't sure. So, here are some typical

من لهجه آمریکایی ندارم، باشه، اگر مطمئن نبودید. بنابراین، در اینجا برخی از

differences between the British/UK word for something and the American, and often Canadian

تفاوت‌های معمولی بین کلمه انگلیسی/بریتانیا برای چیزی و کلمه آمریکایی، و اغلب کانادایی

as well, word for the same thing, which I think, you know, people are aware of the differences.

نیز وجود دارد، که فکر می‌کنم، می‌دانید، مردم از تفاوت‌ها آگاه هستند.

People who are native English speakers mostly do know both words, but they also know which

افرادی که زبان مادری انگلیسی هستند، اکثراً هر دو کلمه را می‌دانند، اما همچنین می‌دانند که بر

their preferred one is based on where they're living. Okay. So, I suppose if a UK person

اساس محل زندگی‌شان کدام کلمه ترجیح داده می‌شود . باشه. بنابراین، تصور می‌کنم اگر یک فرد بریتانیایی

moved to America, they would gradually start using the different word that's used in America,

به آمریکا نقل مکان کند، به تدریج شروع به استفاده از کلمه متفاوتی می‌کند که در آمریکا استفاده می‌شود

just... Just to fit in and just to be clear, to avoid confusion.

.

Okay, so let's have a look and see what we have here. So, "trousers" in the UK are usually

خوب، پس بیایید نگاهی بیندازیم و ببینیم چه چیزی در اینجا داریم. بنابراین، "شلوار" در بریتانیا معمولا

called "pants" in America. So, the trousers that people wear, women as well as men, wearing

در آمریکا "شلوار" نامیده می شود. بنابراین، شلواری که مردم می پوشند، چه زنان و چه مردان،

trousers, which is... I'm wearing trousers. I'm wearing some denim jeans today, which

شلوار پوشیده، که ... من شلوار می پوشم. من امروز چند شلوار جین می پوشم که

you probably can't see, but they are trousers. But in America, they would be called "pants".

احتمالاً نمی بینید، اما شلوار است. اما در آمریکا، آنها را "شلوار" می نامند.

And British/UK people think it's quite funny, really, that trousers are called "pants" in

و مردم بریتانیا/بریتانیا فکر می‌کنند که واقعاً خنده‌دار است که شلوار را در آمریکا "شلوار" می‌نامند،

America because we have a different meaning for the word "pants". And in the UK, "pants"

زیرا ما معنای متفاوتی برای کلمه "شلوار" داریم. و در بریتانیا، "شلوار"

are actually an item of underwear, so it causes a bit of, you know, comedy sometimes to hear

در واقع یک لباس زیر است، بنابراین، می‌دانید، گاهی اوقات شنیدن

trousers described as "pants" if you're a UK person. So, there we are, "trousers" in

شلوارهایی که به عنوان "شلوار" توصیف می‌شوند، کمی کمدی است . بنابراین، ما اینجا هستیم، "شلوار" در

the UK, "pants" in America.

بریتانیا، "شلوار" در آمریکا.

Okay, so next one, we have a couple of things together, here. When we throw things away

خوب، پس در مورد بعدی، ما چند چیز با هم داریم، اینجا. وقتی در بریتانیا چیزهایی را دور می اندازیم،

in the UK, we throw them into the dustbin, which is a sort of usually a big plastic container

آنها را به سطل زباله می اندازیم، که معمولاً نوعی ظرف پلاستیکی بزرگ

with wheels outside the house. And it's a strange word, really, because "dust" is just

با چرخ های بیرون از خانه است. و واقعاً کلمه عجیبی است، زیرا "غبار" فقط

sort of powder, dirt. So, we throw a lot more things into that container than dust, but

نوعی پودر است، خاک. بنابراین، ما چیزهای بسیار بیشتری از گرد و غبار در آن ظرف می‌ریزیم، اما

for some reason, going back many years, it's always been called a "dustbin". The "bin"

بنا به دلایلی، به سال‌ها قبل، همیشه به آن «سطل زباله» می‌گویند. سطل

meaning a container, but we throw all sorts of things in the dustbin, and what we throw,

به معنای ظرف است، اما همه چیز را در سطل زباله می اندازیم و آنچه را می اندازیم به

we call it "rubbish". But in America, they call it the "trash" or a "trash can" is the

آن می گوییم زباله. اما در آمریکا به آن می گویند "سطل زباله" یا "سطل زباله"

container, the "trash" is the rubbish, but there's also the word "garbage" in America

ظرف است، "سطل زباله" زباله است، اما کلمه "زباله" در آمریکا نیز وجود دارد

as well. So, "rubbish" here in the UK, "garbage" in America, the "dustbin" in the UK, and the

. بنابراین، «آشغال» اینجا در بریتانیا، «آشغال» در آمریکا، «سطل زباله» در بریتانیا، و

"trash can" in America. Okay.

«سطل زباله» در آمریکا. باشه.

Right, so then these are very odd because a "boot" is usually what you wear on your

درست است، پس اینها بسیار عجیب هستند، زیرا "چکمه" معمولاً همان چیزی است که روی پاهای خود می پوشید، می

feet, you know, shoes or boots. And then a "trunk", you might think, oh, well, an elephant

دانید، کفش یا چکمه. و سپس یک "تنه"، ممکن است فکر کنید، اوه، خوب، یک فیل

has a trunk, but there's another meaning for "trunk" as well. But this pair of words is

یک خرطوم دارد، اما معنای دیگری نیز برای "تنه" وجود دارد. اما این جفت کلمه

actually to do with a part of a car. If you think of the back part of a car where you

در واقع مربوط به بخشی از یک ماشین است. اگر به قسمت پشتی ماشین فکر می کنید که

lift it up, you open it up, and usually there's some space for storage. For example, if you're

آن را از آنجا بلند می کنید، آن را باز می کنید و معمولاً فضایی برای ذخیره سازی وجود دارد. به عنوان مثال، اگر

putting some luggage, some suitcases in the back of your car, the storage at the back

مقداری چمدان، چند چمدان در عقب ماشین خود می‌گذارید،

if you're going away somewhere or you're taking something to somebody, it's a good place to

اگر به جایی می‌روید یا چیزی را برای کسی می‌برید، انباری در پشت ماشینتان قرار می‌دهید، مکان خوبی برای

store things, and you can lock it with a key if you want to. But we call that the "boot",

نگهداری وسایل است، و اگر بخواهید می توانید آن را با یک کلید قفل کنید . اما ما آن را "چکمه" می نامیم،

which is a strange word to use, really, for the back part of a car. I don't know really

که کلمه عجیبی برای استفاده در قسمت پشت ماشین است. من واقعاً نمی دانم

why it's called the "boot", but there we are. So, you put your luggage in the "boot", you

چرا به آن "چکمه" می گویند، اما ما اینجا هستیم. بنابراین، چمدان‌هایتان را در «بوت» می‌گذارید،

put your suitcases in the "boot", or you may have a spare car tyre in the "boot" just in

چمدان‌هایتان را در «بوت» می‌گذارید، یا ممکن است یک لاستیک زاپاس ماشین در «بوت» داشته باشید، فقط در

case you have a... If your tyre has a problem on a journey, you can change and put a new

صورتی که ... اگر لاستیک شما مشکل دارد. در سفر، می توانید لاستیک جدیدی را عوض کرده و

tyre on. That might be stored in the "boot" as well. But in America, that part of the

بپوشید. ممکن است در "بوت" نیز ذخیره شود . اما در آمریکا به آن قسمت از

car is called the "trunk". But there's also the meaning of a "trunk" can be a sort of

خودرو «تنه» می گویند. اما معنای صندوق عقب نیز وجود دارد که می تواند نوعی

big container that you keep in the house with a lid that you lift and you store things in

ظرف بزرگ باشد که در خانه نگه می دارید و درب آن را بلند می کنید و وسایل را در صندوق عقب نگه می دارید

a trunk, but here it's used as the back part of the car. So, the "boot" or the "trunk",

، اما در اینجا به عنوان قسمت پشتی ماشین استفاده می شود. بنابراین، بسته به جایی که هستید، "چکمه" یا "تنه"

depending on where you are. Okay.

. باشه.

So, and then when you're writing and you come to the end of a sentence, in the UK you put

بنابراین، و زمانی که در حال نوشتن هستید و به پایان یک جمله می‌رسید، در بریتانیا نقطه می‌گذارید

a full stop. Okay? A dot, but we call that a full stop. But in America, it's called a

. باشه؟ یک نقطه، اما ما آن را نقطه پایان می نامیم. اما در آمریکا به آن

period. Okay? So, that's another strange difference. We talk about the word "period", period of

دوره می گویند. باشه؟ بنابراین، این یک تفاوت عجیب دیگر است. ما در مورد کلمه "دوره"، دوره

time, a stretch of time, but in America it can also mean a dot at the end of the sentence,

زمانی، یک امتداد زمانی صحبت می کنیم، اما در آمریکا می تواند به معنای یک نقطه در انتهای جمله، نقطه پایان نیز باشد

a full stop. Okay.

. باشه.

And then a place where you live. If it's not a house, usually if it's on one level, it's

و سپس مکانی که در آن زندگی می کنید. اگر خانه نباشد، معمولاً اگر در یک سطح باشد، به آن

called a "flat", which is quite logical. It's just flat, no stairs up or down. You may have

«فلت» می گویند که کاملاً منطقی است. فقط صاف است، بدون پله بالا یا پایین.

to use stairs to get to it if you're on the first floor, second floor, third floor, flat.

اگر در طبقه اول، دوم، طبقه سوم، تخت هستید، ممکن است مجبور شوید برای رسیدن به آن از پله استفاده کنید .

You have to get there by stairs, but within the flat itself, it's flat, so there is a

شما باید از طریق پله ها به آنجا برسید، اما در داخل خود آپارتمان، آن تخت است، بنابراین یک

logic to that word. But in America, it's called an "apartment". Okay? "Apartment", I suppose

منطق برای این کلمه وجود دارد. اما در آمریکا به آن «آپارتمان» می گویند. باشه؟ "آپارتمان"، فکر می کنم

because you're apart from other people, you're separate from other people. So, okay.

چون شما از دیگران جدا هستید، از دیگران جدا هستید. پس باشه

Next one, we... Sometimes these words aren't, you know, one thing in the UK and another

یکی بعد، ما... گاهی اوقات این کلمات، می دانید، یک چیز در بریتانیا و

thing in America. Sometimes we use both words. We mostly use the word "holiday" in the UK

چیز دیگری در آمریکا نیست. گاهی از هر دو کلمه استفاده می کنیم. ما بیشتر در بریتانیا از کلمه "تعطیلات" استفاده می کنیم

when you're not at work or you're not at school, you have a day's holiday, or you go on holiday

که شما در محل کار نیستید یا در مدرسه نیستید، یک روز تعطیل دارید یا در جایی به تعطیلات می روید

somewhere. In America, people tend to use the word "vacation", although I think also

. در آمریکا، مردم تمایل دارند از کلمه "تعطیلات" استفاده کنند، اگرچه من فکر می کنم

they might use "holiday" or "holidays" in the plural with an "s" on the end, like the

ممکن است از "تعطیلات" یا "تعطیلات" در جمع با یک "s" در پایان استفاده کنند، مانند

Thanksgiving holidays. So, sometimes it varies a little bit, but generally, "holiday" in

تعطیلات شکرگزاری. بنابراین، گاهی اوقات کمی متفاوت است، اما به طور کلی، "تعطیلات" در

the UK, "vacation" in America. Okay?

بریتانیا، "تعطیلات" در آمریکا. باشه؟

And then we eat biscuits in the UK. Sometimes we do call them "cookies", but cookies tend

و سپس در بریتانیا بیسکویت می خوریم. گاهی اوقات ما آنها را «کوکی» می‌نامیم، اما کوکی‌ها

to be a bit bigger and more sort of chunky, thick, and more expensive, too. I think usually

کمی بزرگ‌تر و درشت‌تر، غلیظ‌تر و گران‌تر هستند. فکر می‌کنم معمولاً

if they have an unusual name, they tend to be more expensive. It's a bit like if you

اگر نام غیرمعمولی داشته باشند، گران‌تر هستند. کمی شبیه به این است که

buy a "gâteau" rather than a "cake". "Gâteau" is the French word for "cake", and it will

به جای یک «کیک» «گاتئو» بخرید. "Gâteau" کلمه فرانسوی "کیک" است و

probably cost more than something described as a cake because it sounds more special if

احتمالاً هزینه آن بیشتر از چیزی است که به عنوان کیک توصیف می شود زیرا اگر به زبان فرانسوی باشد خاص تر به نظر می رسد

it's in French. So, the same with "biscuit" and "cookie". It may work in reverse in America.

. پس «بیسکویت» و «کوکی» هم همینطور. ممکن است در آمریکا برعکس عمل کند.

If they buy biscuits, it might sound a bit more traditional English, a bit special. So...

اگر آنها بیسکویت بخرند، ممکن است کمی انگلیسی سنتی تر به نظر برسد، کمی خاص. بنابراین...

But when we have "cookies" in the UK, they seem more special, so... Because it's the

اما وقتی در بریتانیا "کوکی ها" داریم، آنها خاص تر به نظر می رسند، بنابراین... زیرا این

more unusual word. But generally, "biscuits" in the UK, "cookies" in America.

کلمه غیرعادی تر است. اما به طور کلی، "بیسکویت" در بریتانیا، "کوکی ها" در آمریکا.

Okay, so next one. We tend to go to the shop to buy all sorts of things, either food or

باشه پس بعدی ما تمایل داریم به مغازه برویم تا همه چیز را بخریم، اعم از غذا یا

clothes, any kind of place where you go to buy something. Charity shop, food shop, clothing

لباس، هر مکانی که برای خرید چیزی می روید. مغازه خیریه، فروشگاه مواد غذایی،

shop, clothes shop. We do have something called a "department store", so we do use the word

مغازه پوشاک، مغازه لباس فروشی. ما چیزی به نام "فروشگاه بزرگ" داریم، بنابراین از کلمه

"store", but that's usually when it's a big shop with lots of separate sections selling

"فروشگاه" استفاده می کنیم، اما این معمولاً زمانی است که یک فروشگاه بزرگ با بخش های جداگانه زیادی است که

different things. That's why it's a department store, because they have separate departments.

چیزهای مختلف می فروشد. به همین دلیل است که یک فروشگاه بزرگ است، زیرا آنها بخش های جداگانه دارند.

One for perfume, one for clothes, one for hats, one for furniture, and so on. But the

یکی برای عطر، یکی برای لباس، یکی برای کلاه، یکی برای مبلمان و غیره. اما

word "store" in America, I think, tends to be used for ordinary shops as well, although

فکر می‌کنم کلمه "فروشگاه" در آمریکا برای مغازه‌های معمولی نیز استفاده می‌شود، اگرچه

I think it can vary a little bit according to what part of America you're in. So, you

فکر می‌کنم با توجه به اینکه در کدام بخش از آمریکا هستید می‌تواند کمی متفاوت باشد. بنابراین،

may find the word "shop" is being used in certain parts of America, perhaps more than

ممکن است کلمه "" را پیدا کنید. shop" در مناطق خاصی از آمریکا، شاید بیشتر از

others. But this is a kind of general difference. Mostly we call them "shops". Maybe in America

سایرین، استفاده می شود. اما این یک نوع تفاوت کلی است. ما بیشتر آنها را "فروشگاه" می نامیم. شاید در آمریکا

they mostly call them "stores". Right. And the same applies for "university" and "college".

بیشتر به آنها "استور" می گویند. درست. و همین امر در مورد "دانشگاه" و "دانشگاه" نیز صدق می کند.

We tend to call it "university" in this country, in the UK, if people are studying for a degree.

ما تمایل داریم در این کشور، در انگلستان، آن را "دانشگاه" بنامیم ، اگر افرادی در حال تحصیل برای مدرک هستند.

They've been to school, they've got to the age of 18, and then they want to do a degree

آنها به مدرسه رفته‌اند، به سن 18 سالگی رسیده‌اند، و بعد از آن می‌خواهند

from the age of 18 to 21 is the usual kind of age that people will go to university as

از سن 18 تا 21 سالگی مدرک بگیرند، سن معمولی است که افراد در مقطع لیسانس به دانشگاه می‌روند

an undergraduate and study maybe three years, maybe more, depending on what subject they're

و شاید درس بخوانند. سه سال، شاید بیشتر، بسته به موضوعی که در حال

studying. They call it "university". Also, they shorten it to "uni" sometimes. They just

تحصیل هستند. به آن می گویند "دانشگاه". همچنین گاهی آن را به «یونی» کوتاه می کنند. فقط به

call it "uni". I'm going to uni, but the full word is "university". But in America, perhaps

آن می گویند "یونی". من به دانشگاه می روم، اما کلمه کامل "دانشگاه" است. اما در آمریکا، شاید

sometimes it's called "college" rather than "university", but it still involves a degree

گاهی اوقات به آن "کالج" می گویند تا "دانشگاه"، اما همچنان شامل یک

course at that certain age of around 18 or 19 for about three years or more.

دوره تحصیلی در آن سن معین در حدود 18 یا 19 سالگی برای حدود سه سال یا بیشتر است.

Okay, and then finally some more food, because we like food. What we call "chips" in the

خوب، و در نهایت مقداری غذای دیگر، زیرا ما غذا را دوست داریم. چیزی که ما در بریتانیا به آن «چیپس» می گوییم،

UK, which is potatoes cut into, you know, sort of like finger shapes, potatoes chopped

سیب زمینی هایی است که به شکل انگشتی خرد شده، سیب زمینی هایی که

up into shapes and fried. Very nice. Are called "chips". Quite a lot of different things are

به شکل خرد شده و سرخ شده اند. بسیار خوب. به آنها "تراشه" می گویند. چیزهای کاملاً متفاوتی

called "chips", but that's one of them. You know, you can have electronic chips as well,

"تراشه" نامیده می شوند، اما این یکی از آنهاست. می دانید، شما می توانید تراشه های الکترونیکی نیز داشته باشید،

but that's a different thing. So, chips that you eat made from chopped up potatoes which

اما این چیز دیگری است. بنابراین، چیپس هایی که می خورید از سیب زمینی های خرد شده که

have been fried. But in America, they're called "fries", again because they're fried, so they

سرخ شده اند تهیه می شود. اما در آمریکا به آنها "فری" می گویند، باز هم چون سرخ شده هستند، بنابراین

are "fries", but they're potatoes cut up and fried, called "fries". Okay.

"فری" هستند، اما آنها سیب زمینی خرد شده و سرخ شده هستند که به آنها "فری" می گویند. باشه.

So, there we are. I hope that's been a useful lesson for you to teach perhaps some new vocabulary,

بنابراین، ما اینجا هستیم. امیدوارم این درس مفیدی برای شما بوده باشد تا شاید برخی از واژگان جدید را آموزش دهید،

as well as to maybe clarify the difference between UK and America, Canada. So, there

و همچنین شاید تفاوت بین بریتانیا و آمریکا، کانادا را روشن کنید. بنابراین،

will be a quiz on this one, so if you'd like to test your knowledge, go to the website,

یک مسابقه در این مورد وجود خواهد داشت، بنابراین اگر می‌خواهید دانش خود را آزمایش کنید، به وب‌سایت

www.engvid.com, and find the quiz and see how you do. And leave a comment in there as

www.engvid.com بروید و آزمون را پیدا کنید و ببینید چگونه انجام می‌دهید. و در صورت تمایل در آنجا نظر بدهید

well if you'd like to. And so, see you again next time. Bye for now.

. و بنابراین، دفعه بعد دوباره می بینمت. فعلا خداحافظ.