Learn about Scotland with a Scottish poet

Hello. I'm Gill at engVid, and today's lesson is going to be about a poem, and you may have

سلام. من Gill در engVid هستم، و درس امروز قرار است در مورد یک شعر باشد، و ممکن است

seen some of my videos before about poems. This time it's a little bit different because

قبلاً برخی از ویدیوهای من را در مورد شعرها دیده باشید. این بار کمی متفاوت است زیرا

we... We're lucky enough to have the actual poet with us who wrote the poem, so that's

ما... ما به اندازه کافی خوش شانس هستیم که شاعر واقعی را که شعر را سروده همراه خود داریم، پس این

really nice. And also just to mention that the poem is a Scottish poem, and the poet

واقعاً خوب است. و همچنین فقط به ذکر است که شعر یک شعر اسکاتلندی است و شاعر

is a Scottish poet, so Scottish people have a different accent, which you may have heard

یک شاعر اسکاتلندی است ، بنابراین مردم اسکاتلندی لهجه متفاوتی دارند که ممکن است قبلاً شنیده

before, but don't worry if you find the accent a little bit difficult at first to follow.

باشید ، اما اگر لهجه کمی برای شما دشوار است نگران نباشید. در ابتدا به دنبال.

Do keep watching, and you'll sort of tune your ear to the accent, so don't worry if

به تماشا کردن ادامه دهید تا گوش خود را با لهجه هماهنگ کنید، بنابراین

the poet's accent sounds a bit difficult at first. You'll hopefully get used to it. So

اگر در ابتدا لهجه شاعر کمی سخت به نظر می رسد نگران نباشید . امیدوارم بهش عادت کنی بنابراین،

we're also going to be hearing a bit, apart from the poem, hearing a bit about the history

ما نیز به جز شعر، کمی در مورد

of Scotland and about two different Scottish languages, Scots and Gaelic, which our guest

تاریخ اسکاتلند و دو زبان مختلف اسکاتلندی ، اسکاتلندی و گالیکی، که مهمان

is going to be telling us all about. So I think now I'd like to introduce you to Hugh.

ما قرار است همه چیز را برای ما تعریف کند، خواهیم شنید. بنابراین فکر می کنم اکنون می خواهم شما را با هیو آشنا کنم.

So welcome, Hugh. Hugh Macmillan.

پس خوش اومدی هیو هیو مک میلان.

Hello, hello. How are you?

سلام سلام. چطور هستید؟

I'm fine, thank you. How are you today?

خوبم مرسی. امروز چطوری؟

Not too bad at all, thank you.

اصلا بد نیست ممنون

Okay, lovely. Thank you for being with us. It's great to see you. And Hugh is a Scottish

باشه دوست داشتنی ممنون از اینکه با ما بودید. خیلی خوشحالم میبینمت. و هیو یک شاعر اسکاتلندی

poet, and we will be sharing a couple of links to his website and to his YouTube channel,

است و ما چند پیوند به وب سایت و کانال یوتیوب او به اشتراک

which you'll be able to have a look at after this video. So I think first, Hugh, perhaps

خواهیم گذاشت که می توانید بعد از این ویدیو نگاهی به آنها بیندازید . بنابراین فکر می کنم اول، هیو، شاید

we could start. It may be a very basic question, but for our viewers in other countries who

بتوانیم شروع کنیم. ممکن است این یک سوال بسیار ابتدایی باشد، اما برای بینندگان ما در کشورهای دیگر که

may not be so familiar with the geography over here around the UK, can you sort of explain

ممکن است چندان با جغرافیای اینجا در سراسر انگلستان آشنا نباشند، می توانید

very simply to viewers in distant countries, where is Scotland and how does it relate to

خیلی ساده برای بینندگان در کشورهای دور توضیح دهید که اسکاتلند کجاست و چگونه است. مربوط

the UK and England?

به انگلستان و انگلیس است؟

Okay, well, Scotland, I'm going to show you a very primitive educational aid here. Scotland

خوب، خوب، اسکاتلند، من می خواهم یک کمک آموزشی بسیار ابتدایی را در اینجا به شما نشان دهم.

is the landmass on top here. It's quite large. England is underneath here, and there's another

اسکاتلند خشکی در بالای اینجاست. این کاملا بزرگ است. انگلستان در زیر اینجاست و

country called Wales, as well as Northern Ireland. So this is called the British Isles.

کشور دیگری به نام ولز و همچنین ایرلند شمالی وجود دارد . بنابراین به این جزایر بریتانیا می گویند.

A lot of people who are abroad make the mistake of thinking the whole island landmass is called

بسیاری از افرادی که در خارج از کشور هستند این اشتباه را مرتکب می شوند که فکر می کنند کل خشکی جزیره انگلستان نامیده می شود

England, which it isn't, of course. So Scotland, the Scottish border is here. So Scotland is

، که البته اینطور نیست. بنابراین اسکاتلند، مرز اسکاتلند اینجاست. بنابراین

a large country of more than 900 islands in the North Atlantic, and England is our southern

اسکاتلند کشوری بزرگ با بیش از 900 جزیره در اقیانوس اطلس شمالی است و انگلیس همسایه جنوبی ما است

neighbour. And a mountainous country, but with large sort of swathes of arable land

. و کشوری کوهستانی، اما با انواع وسیعی از زمین‌های قابل کشت

as well, a reasonably rich country as well, much oil wealth, and has had an independent

، کشوری نسبتاً غنی، ثروت نفتی فراوان، و نزدیک به هزار سال است که

history or had an independent history for nearly a thousand years, until we joined voluntarily

تاریخ مستقلی داشته یا تاریخ مستقلی داشته است ، تا زمانی که ما داوطلبانه به آن ملحق شدیم.

with England in the Treaty of Union in 1707, and so became part of the United Kingdom.

انگلستان در عهدنامه اتحادیه در سال 1707، و بنابراین بخشی از پادشاهی متحده شد.

Up until recently, we didn't have a parliament, but we've formed a devolved parliament, and

تا همین اواخر، ما پارلمان نداشتیم، اما یک پارلمان تفویض اختیار تشکیل دادیم، و

we now have a parliament sitting in Edinburgh, but we are still part of the United Kingdom.

اکنون پارلمانی در ادینبورگ داریم، اما هنوز بخشی از بریتانیا هستیم.

So Scotland has a parliament, Wales has a parliament, Northern Ireland has a parliament.

بنابراین اسکاتلند یک پارلمان دارد، ولز یک پارلمان دارد، ایرلند شمالی یک پارلمان دارد.

The only part, in fact, of the British Isles that doesn't politically exist anymore is

در واقع تنها بخشی از جزایر بریتانیا که دیگر از نظر سیاسی وجود ندارد،

England. That's not a joke, that's true.

انگلستان است. این یک شوخی نیست ، درست است.

So that's interesting. Wow. Yes, yes. Oh my goodness. And of course, also these four separate

پس این جالب است. وای. بله بله. اوه خدای من . و البته این چهار

countries that make up the United Kingdom, each country has its own flag, doesn't it?

کشور مجزا که بریتانیا را تشکیل می دهند، هر کشوری پرچم مخصوص به خود را دارد، اینطور نیست؟

And that flag sort of gets merged together to get the Union Jack flag.

و این پرچم به نوعی با هم ادغام می شود تا پرچم یونیون جک را به دست آورد.

Yes, the Saltire or St Andrew's Cross of Scotland is part of the Union, the Union Jack. The

بله، Saltire یا St Andrew's Cross of Scotland بخشی از اتحادیه، Union Jack است.

Union Jack was formed from the Irish cross, St Patrick's Cross, the St George's Cross

یونیون جک از صلیب ایرلندی، صلیب سنت پاتریک، صلیب سنت جورج

for England, and the St Andrew's Cross, the Saltire. The blue and white flag, there's

برای انگلستان و صلیب سنت اندرو، سالتایر شکل گرفت. پرچم آبی و سفید،

one on my wall here, hold on, I'll shift it around.

یکی روی دیوار من است، نگه دارید، من آن را به اطراف منتقل می کنم.

Ah, there it is. So there's the Scottish flag.

آه، آنجاست. پس پرچم اسکاتلند وجود دارد.

People might see that, you know, we've been having some, well, you know, football matches

مردم ممکن است ببینند که، می دانید، ما هر از چند گاهی مسابقات فوتبال

from time to time, and there's a Scotland football team, isn't there? There's an England

داشته ایم، و یک تیم فوتبال اسکاتلند وجود دارد، اینطور نیست؟ یک تیم فوتبال انگلیس وجود دارد

football team. So all the fans will be going round the streets with holding up the Scottish

. بنابراین همه طرفداران با بالا بردن پرچم اسکاتلند به خیابان ها می روند

flag, won't they? Or wearing it on their clothes or whatever, so.

، اینطور نیست؟ یا پوشیدن آن روی لباس یا هر چیز دیگری، بنابراین.

And the British coat of arms has the Lion of England on one side and the Unicorn of

و روی نشان بریتانیا شیر انگلستان در یک طرف و تک شاخ

Scotland on the other side. Unicorn is Scotland's kind of symbolic animal.

اسکاتلند در طرف دیگر دیده می شود. اسب شاخدار نوعی حیوان نمادین اسکاتلند است.

Oh, okay. But I believe we're the only country in the

اوه، باشه اما من معتقدم که ما تنها کشوری در

world that's got a mythical beast as our national animal.

جهان هستیم که یک جانور افسانه ای را به عنوان حیوان ملی خود داریم.

Yes, that's amazing. Wow. Okay, so thank you. That's very helpful to know, and thank you

بله، این شگفت انگیز است. وای. باشه پس ممنون دانستن آن بسیار مفید است و از شما

for the map as well. Okay, so I think now I will share my screen

برای نقشه نیز سپاسگزارم. خوب، پس فکر می کنم اکنون صفحه نمایش خود را به اشتراک می گذارم

and we will have a look at the poem. So this is a short poem written by Hugh called

و نگاهی به شعر خواهیم داشت. بنابراین این شعر کوتاهی است که هیو به نام

The Spider's Legend of Robert the Bruce, and it was published in a book, as you can see,

افسانه عنکبوت رابرت بروس سروده است و در کتابی منتشر شده است، همانطور که می بینید

in 2009, a book called The Spider's Spin on It. So here is the poem, and it's a short

در سال 2009 کتابی به نام The Spider's Spin on It منتشر شد. پس شعر اینجاست، و یک

narrative poem, which means it's telling a story. So don't worry if you're not quite

شعر روایی کوتاه است، به این معنی که داستانی را بیان می کند. بنابراین اگر در ابتدا کاملاً

sure what it's about at first. Don't worry, because some of the words are rather unusual.

مطمئن نیستید که در مورد چیست، نگران نباشید. نگران نباشید، زیرا برخی از کلمات نسبتاً غیرعادی هستند.

The ones highlighted in yellow are actually Scottish dialect words, which will be explained,

مواردی که با رنگ زرد برجسته شده اند در واقع کلمات گویش اسکاتلندی هستند که توضیح داده خواهد شد

and I've also put explanations on the right-hand side as well. And then some of the other words

و من همچنین توضیحاتی را در سمت راست قرار داده ام . و سپس برخی از کلمات دیگر

are spelt in a slightly different way from the usual spelling to kind of suggest the

به روشی کمی متفاوت از املای معمول نوشته می شوند تا به نوعی لهجه اسکاتلندی را نشان دهند

Scottish accent. So don't worry if you don't fully understand the poem the first time around,

. بنابراین اگر بار اول شعر را به طور کامل متوجه نشدید نگران نباشید،

because, you know, we will gradually get the meaning out of it as we go along and as Hugh

زیرا، می دانید، همانطور که پیش می رویم و هیو

and I discuss it. So don't worry if it seems a bit difficult to follow at first. So, Hugh,

و من درباره آن بحث می کنیم، به تدریج معنی آن را دریافت خواهیم کرد. بنابراین اگر در ابتدا دنبال کردن آن کمی دشوار به نظر می رسد نگران نباشید. بنابراین، هیو

I wonder if you'd be kind enough to read your poem out loud for us.

، تعجب می کنم که آیا شما آنقدر لطف دارید که شعر خود را با صدای بلند برای ما بخوانید.

Yes, yes, I certainly will. I will, first of all, take a bit of issue on a couple of

بله، بله، حتما خواهم کرد. من اول از همه به چند

things you've said there, which are quite important issues, I think. I mean, you used

موردی که شما در آنجا گفتید، که به نظر من مسائل بسیار مهمی هستند، کمی بحث خواهم کرد. منظورم این است که شما

the word 'dialect'. To say that Scots is a dialect of English is as inaccurate as saying

از کلمه "گویش" استفاده کردید. اینکه بگوییم اسکاتلندی لهجه انگلیسی است به همان اندازه نادرست است که بگوییم

English is a dialect of Scots, because we are sister languages, we have the same roots,

انگلیسی لهجه اسکاتلندی است، زیرا ما زبان های خواهر هستیم، ریشه های یکسانی داریم،

but through from early medieval times took different channels, took different roots with

اما از اوایل قرون وسطی کانال های مختلفی گرفته شد، ریشه های متفاوتی با

our languages. And so in actual fact, Scots is a language and people, it's a very political

زبان هایمان گرفت. و بنابراین در واقع، اسکاتلندی یک زبان و مردم است، این یک چیز بسیار سیاسی

thing in Scotland, but we have three languages here. We have English, we have Gaelic, which

در اسکاتلند است، اما ما در اینجا سه ​​زبان داریم. ما انگلیسی داریم، گالیک داریم، که

is spoken up the northwest of Scotland, and we have Scots, which is spoken by, in the

در شمال غربی اسکاتلند صحبت می‌شود، و اسکاتلندی داریم که در

last census, 65% of people in Scotland said they spoke a bit of Scots kind of thing. So

آخرین سرشماری، 65 درصد از مردم اسکاتلند گفته‌اند که کمی به اسکاتلندی صحبت می‌کنند. پس

it's a language in itself, not a dialect.

این خودش یک زبان است نه یک گویش.

Okay, I apologise.

باشه معذرت میخوام

No, no, no, it's totally fine, totally fine. It's a complete, it's a general sort of misconception,

نه، نه، نه، کاملاً خوب است، کاملاً خوب است. این یک تصور غلط کامل است،

you know, in Scotland itself as well. But we would say that Scots is a language and

می دانید، در خود اسکاتلند نیز وجود دارد. اما ما می گوییم که اسکاتلندی یک زبان است و

some of the words that are here are in actual fact words which we have in common with the

برخی از کلماتی که در اینجا وجود دارد در واقع کلماتی هستند که ما با

English but which we've preserved or changed or have been influenced by Dutch and French

انگلیسی مشترک هستیم اما آنها را حفظ کرده ایم یا تغییر داده ایم یا تحت تأثیر کلمات هلندی و فرانسوی

words and so on. And it's altered. When I read Scots poetry to people down south, sometimes

و غیره قرار گرفته ایم. . و تغییر یافته است. وقتی شعر اسکاتلندی را برای مردم جنوب جنوب می خوانم، گاهی

they say that sounds like Middle English, that sounds like the language of Beowulf and

می گویند که شبیه انگلیسی میانه است، شبیه زبان بیولف و

so on. And that's true. That's, you know, we have these common roots. And these words,

غیره است. و این درست است. این است، می دانید، ما این ریشه های مشترک را داریم. و این کلمات،

in a sense, Scots is a kind of historically enshrined form of English. So it's a complicated

به یک معنا، اسکاتلندی نوعی شکل تاریخی از زبان انگلیسی است. بنابراین این یک

situation, but it's not a dialect. We do have Scots, we do have dialect poetry up here,

وضعیت پیچیده است، اما این یک گویش نیست. ما اسکاتلندی داریم، شعر گویشی در اینجا داریم،

but it's more kind of phonetical writing, phonetical speaking. And we have some very

اما بیشتر نوعی نوشتن آوایی است، گفتار آوایی. و ما

famous poets like Tom Leonard who spoke Glaswegian and who do Glaswegian poetry, which is kind

شاعران بسیار معروفی مانند تام لئونارد داریم که به زبان گلاسوگی صحبت می‌کنند و شعر گلاسوژی می‌گویند، که نوعی

of phonetical accent dialect poetry. But Scots poets would murder you for saying they were

شعر گویش لهجه آوایی است. اما شاعران اسکاتلندی شما را به خاطر این که می

writing or speaking in dialect because, you know, it is a language. It's a thing for me

گویند به لهجه می نویسند یا صحبت می کنند به قتل می رسانند، زیرا، می دانید، این یک زبان است. این برای من یک چیز است

because my mother was a Gaelic speaker from Morvan up the northwest of Scotland. My father's

زیرا مادرم یک زبان گالیک از مروان در شمال غربی اسکاتلند بود. مردم پدرم

folk were all miners from Ayrshire who spoke Scots. I'm an English speaking poet mostly

همگی معدنچیان اهل آیرشایر بودند که به اسکاتلندی صحبت می کردند . من یک شاعر انگلیسی زبان هستم بیشتر

because I remember my mother saying to me English is the language of the scholar. This

به این دلیل که به یاد دارم مادرم به من گفت انگلیسی زبان دانشور است.

is why it's kind of political issue here that Scots and Gaelic has been suppressed in preference

به همین دلیل است که در اینجا به نوعی موضوع سیاسی است که اسکاتلندی و گالیک به جای انگلیسی سرکوب شده است

to English. And this is really why, you know, there's so much movement towards rediscovering

. و واقعاً به همین دلیل است که، می‌دانید، جنبش بسیار زیادی به سمت کشف مجدد

or encouraging Scots and Scoles and Gaelic and Scoles and so on. These are our historical

یا تشویق اسکاتلندی‌ها و اسکول‌ها و گالیک‌ها و اسکول‌ها و غیره وجود دارد. اینها زبانهای تاریخی ما هستند

languages. This poem, The Spider's Legend of Robert the Bruce, is a kind of hybrid Scots

. این شعر، افسانه عنکبوتی رابرت بروس، نوعی شعر ترکیبی اسکاتلندی

poem. There are English words, there are Scots words and so on. So it's not what I would

است. کلمات انگلیسی، کلمات اسکاتلندی و غیره وجود دارد. بنابراین این چیزی نیست که من

probably say is a full on Scots poem. I'm editing just now the works of a Scots language

احتمالاً بگویم یک شعر کامل اسکاتلندی است. من همین الان در حال ویرایش آثار یک شاعر اسکاتلندی زبان

poet called Josie Neale, who is an Ayrshire poet. She's 86 and still lives in Dumfries.

به نام جوزی نیل هستم که شاعر ایرشایر است. او 86 سال دارد و هنوز در دامفریز زندگی می کند.

And I don't know whether you would indulge me to, after I've read this, maybe later on,

و نمی‌دانم پس از خواندن این مطلب، شاید بعداً،

to read one of her poems as contrast to this, because that would be a very interesting experience

به من اصرار می‌کنید که یکی از شعرهای او را در تقابل با آن بخوانم، زیرا

for perhaps you and your students. But anyway, this is a kind of, I would say, hybrid Scots

شاید برای شما و شاگردانتان تجربه بسیار جالبی باشد. اما به هر حال، این یک نوع، می توانم بگویم، کلمات ترکیبی اسکاتلندی است

words. So The Spider's Legend of Robert the Bruce. I got scunnered trying to spin a web

. بنابراین افسانه عنکبوتی رابرت بروس. سعی کردم برای شام یک وب بچرخانم

for dinner. The stain was a slistery. I couldn't get a grip. I was half stirred by the end,

. لکه یک لک بود. نتونستم چنگ بزنم من تا آخر نیمه

not even a midge to clouft. Then a big lugger man come in, raggedy, right dosser, me hung

بهم ریخته بودم، حتی یک خراش هم به کلفت نمی رسید. سپس یک مرد درشت هیکل وارد شد، درهم و برهم، دوسر راست، تلفن را قطع کردم

up looking the knee, started eyeing me up. I thought I'm off. Swung like Tarzan out the

و به زانو نگاه کردم، شروع به نگاه کردن به من کرد. من فکر کردم من خاموش هستم. مانند تارزان از

cave on a thread thick as a wain's wrist. Seemed to cheer him up.

غار بر روی نخی به ضخامت مچ دست تاب خورد. به نظر می رسید که او را تشویق می کند.

That's lovely. Thank you. That sounds fantastic with your, you know, with your accent.

این دوست داشتنی است. متشکرم. با لهجه شما فوق العاده به نظر می رسد .

It's based on a, it's based on a very famous Scottish historical tale. I don't know if

این بر اساس یک داستان بسیار معروف تاریخی اسکاتلندی است. نمی‌دانم

you're going to ask me about what his background is.

می‌خواهید از من بپرسید که سابقه او چیست؟

Please explain. Yes, the story behind it.

لطفا توضیح بده. لطفا توضیح بدهید. لطفا توضیح دهید. بله ، داستان پشت آن است.

In the 13th and 14th centuries, the English Plantagenet King, Edward I, attempted to sort

در قرن 13 و 14، پادشاه Plantagenet انگلیسی، ادوارد اول، تلاش کرد به

of, you know, his job was to create an English empire in France and in the British Isles

نوعی، می دانید، کار او ایجاد یک امپراتوری انگلیسی در فرانسه و جزایر بریتانیا بود

and so claimed the throne of Scotland. So there were these wars called the Wars of Independence.

و بنابراین تاج و تخت اسکاتلند را ادعا کرد. بنابراین این جنگ ها به نام جنگ های استقلال وجود داشت.

And Robert the Bruce, who was the Scottish King from 1306 onwards, fought against Edward

و رابرت بروس که از سال 1306 به بعد پادشاه اسکاتلند بود با ادوارد

I and his son Edward II. At some point, Bruce was defeated to begin with and was hiding

اول و پسرش ادوارد دوم جنگید. در یک نقطه، بروس ابتدا شکست خورد و

in a cave, so the legend goes, and was about to give up and saw the spider trying to spin

در غار پنهان شد، بنابراین افسانه می گوید، و می خواست تسلیم شود و عنکبوت را دید که سعی می کند تار را

a web on the wet side of the cave. And he kept trying, kept trying, kept trying. And

در قسمت مرطوب غار بچرخاند. و او به تلاش ادامه داد، به تلاش ادامه داد، به تلاش ادامه داد. و

Bruce, so the story goes, saw this wee spider and said, well, you know, if that spider can

بروس، داستان از این قرار است، این عنکبوت را دید و گفت، خوب، می دانید، اگر آن عنکبوت می

make it, if that spider can do it, then we will try, try and try again, he said, and

تواند آن را بسازد، اگر آن عنکبوت می تواند آن را انجام دهد، پس ما سعی می کنیم، دوباره تلاش می کنیم، او گفت، و

then went on to defeat the English. Complete nonsense, of course.

سپس رفت. برای شکست دادن انگلیسی ها البته مزخرف کامل

So it's a legend rather than a historical fact.

بنابراین این یک افسانه است تا یک واقعیت تاریخی.

It's a legend rather than a historical fact. I mean, I think Bruce was saved by the fact

این یک افسانه است تا یک واقعیت تاریخی. منظورم این است که فکر می‌کنم بروس با این واقعیت نجات یافت

that Edward I died of dysentery and his son wasn't quite as good a general.

که ادوارد اول بر اثر اسهال خونی درگذشت و پسرش ژنرال خوبی نبود.

That's not such a good story, though, is it?

با این حال، این داستان چندان خوبی نیست، اینطور است؟

No, it's not. No, I think it's full of legends like, you know.

نه اینطور نیست. نه، فکر می‌کنم پر از افسانه‌هایی است که می‌دانید.

Let's keep with the spiders.

بیایید با عنکبوت ها ادامه دهیم.

Yes. So it's an inspiring story because, you know, it can inspire other people to try,

آره. بنابراین، این یک داستان الهام‌بخش است، زیرا می‌دانید، می‌تواند الهام بخش دیگران باشد تا تلاش کنند

try, try again.

، تلاش کنند، دوباره تلاش کنند.

That's the idea.

این ایده است.

Don't give up first time, pick yourself up and try again.

بار اول تسلیم نشوید، خودتان را بردارید و دوباره تلاش کنید.

To say it was a hybrid poem, if it was a proper Scots poem, we wouldn't have the word spider,

اگر بگوییم یک شعر ترکیبی بود، اگر شعر درست اسکاتلندی بود، کلمه عنکبوت

which is an English word we would have. There are two Scots words for spider. One is an

که یک کلمه انگلیسی است را نداشتیم. دو کلمه اسکاتلندی برای عنکبوت وجود دارد. یکی

ettercap, which comes from sort of Middle English, and the other one is a wabster, which

ettercap است که از نوعی انگلیسی میانه آمده است ، و دیگری wabster است که

I particularly like, a webster, something that works in webs, a wabster.

من به خصوص آن را دوست دارم، یک وبستر، چیزی که در وب کار می کند، یک wabster.

A web maker, I suppose. Wow. Amazing. And, and also Robert the Bruce, for any viewers

فکر می کنم یک وب ساز. وای. حیرت آور. و همچنین رابرت بروس، برای هر بیننده‌ای

who, you know, may not have heard of him, the film Braveheart, I gather he appears in

که شاید نامش را نشنیده باشد ، فیلم شجاع دل، من فکر می‌کنم که او در آن ظاهر می‌شود

that, that there's a, you know, the character of Robert the Bruce appears in the Braveheart

، که می‌دانید، شخصیت رابرت بروس در فیلم ظاهر می‌شود.

film that, of course, Mel Gibson is famous for being William Wallace, but Robert the

فیلم Braveheart که البته مل گیبسون به ویلیام والاس بودن شهرت دارد اما رابرت

Bruce is in that film as well.

بروس نیز در آن فیلم حضور دارد.

So Braveheart always causes a great controversy in Scotland because the thing about Scotland

بنابراین Braveheart همیشه باعث ایجاد یک جنجال بزرگ در اسکاتلند می شود زیرا چیزی که در مورد اسکاتلند وجود دارد

is some people inside Scotland really don't really wish us to have an independent history.

این است که برخی از افراد در داخل اسکاتلند واقعاً آرزو ندارند که ما یک تاریخ مستقل داشته باشیم.

You know, it's a political issue. History, like language, is a very, very political issue.

می دانید، این یک موضوع سیاسی است. تاریخ، مانند زبان، موضوعی بسیار بسیار سیاسی است.

I loved Braveheart. Scottish people slag Braveheart off because they say it doesn't represent

من شجاع دل را دوست داشتم. مردم اسکاتلند Braveheart را سرباره می کنند زیرا می گویند که نشان دهنده

the real history, you know. It has the Battle of Stirling Bridge and there's not a bridge

تاریخ واقعی نیست. پل نبرد استرلینگ را در خود جای داده است و هیچ پلی در آن دیده نمی

anywhere in sight. They paint themselves blue, which they never did. They have tartan on,

شود. آنها خود را آبی رنگ می کنند که هرگز انجام ندادند. آنها تارتان بر تن دارند،

which Wallace as a lowlander and Bruce as a lowlander would never have worn plaid or

که والاس به عنوان یک فرد پست و بروس به عنوان یک زمین نشین هرگز لباس های چهارخانه یا تارتان نمی پوشند

tartan. So there's all sorts of historical inaccuracies, which, you know, the Scots,

. بنابراین انواع و اقسام نادرستی های تاریخی وجود دارد که، می دانید، اسکاتلندی ها

or some Scots, used to rubbish the film. But basically, it was the very first proper film

یا برخی از اسکاتلندی ها، از آنها برای بی ارزش کردن فیلم استفاده کردند. اما اساساً، می‌دانید که این اولین پرداخت

treatment of an issue of Scottish history, you know, and it was tremendously popular

فیلم مناسب به موضوعی از تاریخ اسکاتلند بود ، و در اسکاتلند بسیار محبوب بود

in Scotland. I remember when Braveheart premiered in Dundee, and I was in Dundee in the cinema

. یادم می آید که Braveheart برای اولین بار در Dundee نمایش داده شد و من در فیلم Dundee در سینما

on the first night, and I've never known an atmosphere like it. At the end of the film,

در شب اول حضور داشتم و هرگز فضایی مانند آن را ندیده بودم. در پایان فیلم،

everybody in the cinema, which was packed, everyone in the cinema was up cheering and

همه در سینما که مملو از جمعیت بود، همه در سینما در حال تشویق و

howling and shouting and stamping. I've never seen anything like it. And the reason for

زوزه و داد و فریاد و ضرب و شتم بودند. من هرگز چنین چیزی را ندیده ام. و دلیل

that is because Scottish history has been quite neglected, you know, in terms of its

آن این است که تاریخ اسکاتلند کاملاً نادیده گرفته شده است، می دانید، از نظر

treatment in the media, in terms of our own schools, even. Our own schools in Scotland

برخورد با آن در رسانه ها، از نظر مدارس خودمان ، حتی. مدارس خود ما در اسکاتلند تا همین اواخر

really haven't taught very much Scottish history until relatively recently. And because we

خیلی تاریخ اسکاتلند را تدریس نمی کردند . و از آنجایی که

are part of the United Kingdom and part of Britain, the media, the BBC, magazines, newspapers,

ما بخشی از بریتانیا و بخشی از بریتانیا هستیم، رسانه‌ها، بی‌بی‌سی، مجلات، روزنامه‌ها،

films, and so on, tend to show English history rather than our history. A very famous journalist

فیلم‌ها، و غیره، به جای تاریخ ما، تاریخ انگلیسی را نشان می‌دهند . یک روزنامه نگار بسیار معروف

called Ludovic Kennedy in Scotland described our relationship with England as like being

به نام لودویک کندی در اسکاتلند رابطه ما با انگلیس را مانند قرار گرفتن

in bed with an elephant, which actually does sum it up. You know, you talked about football

در رختخواب با یک فیل توصیف کرد که در واقع این را خلاصه می کند. می دانید، قبلاً در مورد فوتبال صحبت کرده اید

earlier on. If you watch the BBC or ITV coverage of the football, they do mention Scotland,

. اگر پوشش بی‌بی‌سی یا آی‌تی‌وی فوتبال را تماشا کنید ، اسکاتلند را ذکر می‌کنند،

but it's all about England. It's all about, well, 90% of the population of these islands

اما همه چیز درباره انگلیس است. همه چیز در مورد، خوب، 90٪ از جمعیت این جزایر

are English, so that is perhaps natural. But, you know, when you're Scottish and in Scotland,

انگلیسی هستند، پس شاید طبیعی است. اما، می دانید، وقتی اسکاتلندی هستید و در اسکاتلند

you notice these things and you think, this isn't fair, you know. So Braveheart was a

هستید، متوجه این چیزها می شوید و فکر می کنید، این عادلانه نیست، می دانید. بنابراین Braveheart

great thing. And its historical inaccuracies, you know, were one thing, but its power in

چیز بزرگی بود. و نادرستی های تاریخی آن، می دانید، یک چیز بود، اما قدرت آن در

representing neglected Scottish history was fantastic. You cannot underrate its impact.

بازنمایی تاریخ نادیده گرفته شده اسکاتلند، فوق العاده بود. شما نمی توانید تاثیر آن را دست کم بگیرید.

No. So, okay. So that's a fantastic background then to the poem. So maybe now we could just

نه. پس باشه. پس این پس زمینه فوق العاده ای برای شعر است. بنابراین شاید اکنون بتوانیم

go through it line by line. And I've put on the right hand side, a few sort of translations

خط به خط آن را مرور کنیم. و من در سمت راست، چند نوع ترجمه را در

if you like. So, Scummit, I think you told me, so I've used the information you've given

صورت تمایل قرار داده ام. بنابراین، Scummit، فکر می کنم شما به من گفتید، بنابراین من از اطلاعاتی که قبلاً به من داده اید استفاده

me previously, meaning fed up or is it tired? I got tired. This is the spider speaking.

کردم، یعنی خسته شده یا خسته شده است؟ خسته شدم این عنکبوت است که صحبت می کند.

So he got tired trying to spin a web.

بنابراین او از تلاش برای چرخاندن یک وب خسته شد.

Yes, we're kind of fed up, Scunner. It's a bit, you know, it comes, I think, from, it's

بله، ما یک جورهایی خسته شدیم، اسکنر. این کمی است، فکر می‌کنم از

akin to the English word scared in its origin, but it's kind of middle English as well, dates

ریشه‌اش شبیه به کلمه انگلیسی ترسناک است، اما به نوعی انگلیسی میانه نیز هست، که مربوط

from the 14th century, the word scunner. So it's appropriate for this poem, which is set

به قرن چهاردهم است، کلمه scunner. بنابراین برای این شعر که

in the 14th century. But that's the idea, scunner means to get fed up. And, you know,

در قرن چهاردهم می گذرد مناسب است. اما این ایده است، اسکنر به معنای سیر شدن است. و، می دانید،

the next word trying, which is an apostrophe after it, this is another sort of a point

کلمه بعدی try، که بعد از آن یک آپاستروف است ، این یک نوع دیگر

of contention amongst Scots is the apostrophe stands for the fact that in English there's

از بحث در میان اسکاتلندی ها است. آپاستروف مخفف این واقعیت است که در انگلیسی

a G there. Right. But in Scots, we would say trying, we wouldn't say trying with a G. And

یک G وجود دارد. درست. اما در اسکاتلندی، ما می گوییم تلاش، نمی گوییم تلاش با G. و

the fact that an apostrophe there, some Scots say, well, that's an apologetic apostrophe.

این واقعیت که یک آپستروف وجود دارد، برخی از اسکاتلندی ها می گویند، خوب، این یک آپستروفی عذرخواهی است.

Why are we apologising for not having a G? Because in Scots, we don't have Gs. So therefore

چرا از نداشتن G عذرخواهی می کنیم؟ چون در اسکاتلند Gs نداریم.

it should be trying. So if I was writing this poem again nowadays, I wouldn't have an apostrophe

بنابراین باید تلاش کرد. بنابراین اگر این روزها دوباره این شعر را می نوشتم، در آنجا آپستروفی نداشتم

there. I would have trying.

. من تلاش می کردم.

Ah, OK. OK. And I should also mention that the interesting thing about the poem is that

آه، باشه خوب. و این را هم بگویم که نکته جالب در شعر این است

it's from the spider's point of view, whereas, you know, in literature, usually it's written

که از دید عنکبوت است، در حالی که می دانید در ادبیات معمولاً

from the main, supposedly main character's point of view. So for you to write your poem

از دید شخصیت اصلی و ظاهراً اصلی نوشته می شود. بنابراین برای اینکه شما شعر خود را

in the voice of the spider, I think is a really, you know, neat thing to do.

با صدای عنکبوت بنویسید، فکر می کنم واقعاً، می دانید، کار تمیزی است.

I called it the spider spinning it, which is clever, isn't it?

من اسمش را گذاشتم عنکبوت در حال چرخش، که هوشمندانه است، اینطور نیست؟

Yes. The spider's story. It took me five years to sign that up, yeah.

آره. داستان عنکبوت. پنج سال طول کشید تا آن را ثبت نام کنم، بله.

Yeah. And spin a web for dinner because the spider gets its dinner by, you know, insects

آره و برای شام یک تار بچرخانید، زیرا عنکبوت شامش را با گیر افتادن حشرات روی تار می گیرد

getting caught on the web, doesn't it? So that's the idea of spinning a web for dinner

، اینطور نیست؟ بنابراین این ایده چرخاندن تار برای شام است

because that's how it catches its food. So that's a nice, nice way of putting it.

زیرا اینطوری غذای خود را می گیرد. بنابراین این یک راه خوب و خوب برای قرار دادن آن است.

And then the stain was our slaystery.

و سپس لکه کشتار ما بود.

Stain was our slaystery. I get an apologetic apostrophe there. Slaystery is another word

لکه کشتار ما بود. من در آنجا یک پیام عذرخواهی دریافت می کنم. Slaystery کلمه دیگری

meaning slippery or slick. It could be playstery. The Scots word for slaystery is also playstery.

به معنای لغزنده یا لغزنده است. میتونه پلی استری باشه کلمه اسکاتلندی برای slaystery نیز playstery است.

It's the same kind of, same kind of word in different parts of the country. But the stain

این یک نوع کلمه، یک نوع کلمه در نقاط مختلف کشور است. اما لکه

was our slaystery or playstery meaning slippery or slick or slidy.

قاتل یا پلیستری ما بود یعنی لغزنده یا لغزنده یا لغزنده.

So that would make it harder to get the cobweb to stick, to stay in.

بنابراین ، چسبیدن به تار عنکبوت، ماندن در

It's a very onomatopoeic language. So you have a lot of words which, which suggest the

آن سخت‌تر می‌شود. بنابراین شما کلمات زیادی دارید که

meaning just by, by, you know, its spelling.

معنی را فقط با املای آن نشان می دهند.

Yes, yes. So the onomatopoeic language making a sort of sound effect, slippery, slaystery.

بله بله. بنابراین زبان اونوماتوپئیک نوعی جلوه صوتی، لغزنده، کشنده می سازد.

It sounds like something slipping, doesn't it?

به نظر می رسد چیزی در حال لیز خوردن است، اینطور نیست؟

So English, English is the same, of course, yeah. And ah, the next line, ah, Scots for

بنابراین انگلیسی، انگلیسی همان است، البته، بله. و آه، خط بعدی، آه، اسکاتلندی برای

I is ah, E-H. Okay. So, okay. And couldn't is couldn't as

من ah، E-H است. باشه. پس باشه و can't نمی تواند است همانطور که

I've put there. So he couldn't get it to stick. And okay. Let's carry on to the next line.

من در آنجا قرار داده ام. بنابراین او نتوانست آن را بچسباند. و باشه بیایید به خط بعدی ادامه دهیم.

So half-starved, half meaning... Now, what would that mean, half-starved?

پس نیمه گرسنه، نیمه یعنی... حالا، نیمه گرسنه به چه معناست؟

Half-starved means just half-starved, you know, hungry. Again, again, the E-D in Scots

نیمه گرسنه یعنی فقط نیمه گرسنه، می دانید، گرسنه. دوباره، دوباره، E-D در

is a T mostly. So, you know, if I was writing this properly in Scots, it would be I was

اسکاتلندی بیشتر یک T است. بنابراین، می دانید، اگر من این را به درستی به زبان اسکاتلندی می نوشتم،

half-starved, S-T-A-I-R-V-T. So instead of E-D, we have T.

نیمه گرسنه بودم، S-T-A-I-R-V-T. بنابراین به جای E-D، ما T.

Okay. Again, that's a, that's a going back to Middle

Okay را داریم. باز هم، به نظر من، این یک بازگشت به

English, I think. Okay. Yes. Okay. And then the next line.

زبان انگلیسی میانه است. باشه. آره. باشه. و سپس خط بعدی.

No, even a midge to clout. Clout is a, it's like the English word clutch. So it's a Scots

نه، حتی یک میج به نفوذ. Clout یک است، مانند کلمه انگلیسی کلاچ است. بنابراین

version of that. So not even a midge. You know what midges are, anybody who's, but it's

نسخه اسکاتلندی آن است. بنابراین حتی یک شپشک هم نیست. میدونی میدون چیه، هر کی هست، اما این

a very, very, very tiny insect, isn't it? A tiny insect that bites you to death, strips

یک حشره خیلی خیلی خیلی ریزه، اینطور نیست؟ یک حشره کوچک که شما را تا حد مرگ نیش می زند،

your skin off. Yeah. Oh no, horrible. No, I'm only joking there, but no, well, actually

پوست شما را کنده می کند. آره اوه نه، وحشتناک نه، من فقط در آنجا شوخی می کنم، اما نه، خوب، در

not completely joking there. But anyway, so clout means to clutch. Yeah. Okay. Lovely.

واقع کاملاً در آنجا شوخی نمی کنم. اما به هر حال، بنابراین کلوت به معنای چنگ زدن است. آره باشه. دوست داشتني.

And then, then the moment when Robert the Bruce walks in to the cave. He comes in. So

و سپس، لحظه ای که رابرت بروس وارد غار می شود. او وارد می شود. پس

a big lug or a mon, right? So a big, a lug is kind of like a figure of a man, comes in.

یک لول بزرگ یا یک مون، درست است؟ بنابراین یک خرطوم بزرگ مانند یک مرد است، وارد می شود

Raggedy, it's like ragged. Yeah. So his clothes are ragged. He's got sort of poor clothes

. آره بنابراین لباس هایش پاره شده است. او لباس های ضعیفی به تن دارد

on, damp, sort of ripped and torn, perhaps from the battle or something. If we're saying

، مرطوب، پاره شده و پاره شده، شاید از جنگ یا چیز دیگری. اگر

right, it says, but if we're doing that properly in Scots, it'd be right rather than right.

درست می گوییم، می گوید، اما اگر در اسکاتلندی به درستی این کار را انجام دهیم ، به جای اینکه درست باشد، درست است.

Dosser's not actually a Scottish word. That is the one word in this poem that is a slang

دوسر در واقع یک کلمه اسکاتلندی نیست. این یک کلمه در این شعر است که یک

dialect word. Dosser's a Glasgow dialect for a. Yes. I don't think it's just in Glasgow,

کلمه گویش عامیانه است. Dosser یک گویش گلاسکو برای a. آره. فکر نمی کنم فقط در گلاسکو باشد

is it? I think in the North of England, they use that word as well. Oh yes. I hear it used

، اینطور است؟ فکر می کنم در شمال انگلستان هم از این کلمه استفاده می کنند. آه بله. من

dosser in, in England for someone who, I mean, it's to do with sort of sleeping rough. Yeah,

می‌شنوم که در انگلستان از دوسر برای کسی استفاده می‌کند که، منظورم این است که به نوعی با بدخوابی مرتبط است.

that's right. Dossing, dossing down means to lie down and sleep, you know, but in a

آره درست است. دوز کردن، دوز کردن به معنای دراز کشیدن و خوابیدن است، می دانید، اما به

rather rough way. So yes, definitely. I think we hear it in, in England as well. Yeah. Okay.

روشی نسبتاً خشن. بنابراین بله، قطعا. من فکر می کنم ما آن را در انگلستان نیز می شنویم. آره باشه.

And then the next, next line. So mares more hungered, hungry, looking than me.

و سپس خط بعدی، بعدی. بنابراین مادیان ها گرسنه تر، گرسنه تر از من به نظر می رسند.

Again, that would be, if I was writing that properly, the next line, if we're starting

باز هم، اگر من آن را به درستی می نوشتم، خط بعدی، اگر شروع می

sterted, it should be stertet or stertet. Yeah. The T rather than the E D. Eye in me.

کنیم، باید stertet یا stertet باشد. آره T به جای E D. چشم در من.

That shouldn't be, there shouldn't be a G there. Eye in me up. Ah, okay. And the next line,

این نباید باشد، نباید یک G وجود داشته باشد. چشم در من بالا آهان باشه. و خط بعدی،

I thought, that should be thought if I was writing that properly in Scots. Okay. I'm off.

من فکر کردم، اگر من آن را به درستی به اسکاتلندی می نوشتم، باید فکر شود . باشه. من خاموشم

I'm going, I'm going. I'm away. Yes. Swung like Tarzan. Everybody knows who Tarzan is, eh?

من می روم، می روم. من دور هستم. آره. مثل تارزان تاب خورد . همه می دانند تارزان کیست، نه؟

One like Tarzan. Yeah. Put the cave out of the cave. Own, that should be O-N, a thread.

یکی مثل تارزان آره غار را از غار خارج کنید. خود، که باید O-N باشد، یک موضوع.

Thick as a wain's wrist. A thread of the cobweb. A thread, yes. A wain, I don't know whether that's,

ضخیم مثل مچ دست. یک رشته از تار عنکبوت. یک رشته، بله. من نمی دانم که آیا

that's an English word as well, but a wain, a Scots for child. So thick as a child's wrist.

این یک کلمه انگلیسی است، اما یک wain، یک اسکاتلندی برای کودک. ضخیم مثل مچ دست بچه.

So very thin, very thin wrist. Yeah, yeah. And then the next line should be seamt,

خیلی نازک، مچ بسیار نازک. آره آره. و سپس خط بعدی باید درز باشد،

that should be, because all E Ds in Scots are T, to cheer them up. So it's seamt to cheer them up.

این باید باشد، زیرا تمام E D ها در اسکاتلندی T هستند تا آنها را تشویق کنیم. بنابراین باید آنها را تشویق کرد.

So it's, it's a hybrid, it's a hybrid poem. So I'm taking the mickey a wee bit.

بنابراین، این یک ترکیب است، این یک شعر ترکیبی است. بنابراین من کمی میکی را می گیرم.

From the point of view of the spider, the spider's quite glad to escape the clutches of Robert.

از نقطه نظر عنکبوت، عنکبوت بسیار خوشحال است که از چنگال رابرت فرار می کند.

That's really funny at the end, because to say, it's sort of very light, lightweight, isn't it?

این واقعاً خنده دار است، زیرا می توان گفت که بسیار سبک و سبک است، اینطور نیست؟

Seamt to cheer him up. And what, the other side of the legend from Robert the Bruce is that it was

درز برای تشویق او. و چه، طرف دیگر افسانه رابرت بروس این است که

such an inspiring experience watching the spider, that it won him a kingdom, you know, a really big

تماشای عنکبوت چنان تجربه الهام‌بخشی بود که برای او پادشاهی به ارمغان آورد، می‌دانید، یک چیز واقعاً بزرگ

thing. But just to the spider, oh, I seamt to cheer him up, you know, very sort of disillusioned.

. اما فقط به عنکبوت، اوه، می‌خواهم او را تشویق کنم، می‌دانی، بسیار ناامید شده‌ام.

Very sort of dismissive in a way. So that's really funny. I like that. It's a great ending

به نوعی انکارکننده است. پس این واقعا خنده دار است. من آن را دوست دارم. پایان عالی

to the poem there. So, so okay, so I think we'll come back to that and hear it again a bit later.

برای شعر آنجاست. بنابراین، بسیار خوب، بنابراین من فکر می کنم که ما به آن بازگردیم و کمی بعد آن را دوباره خواهیم شنید.

But I think if, if we just come back to just having a chat about it and about writing in,

اما فکر می‌کنم، اگر فقط به گپ زدن در مورد آن و نوشتن در آن بازگردیم،

in a sort of Scottish style in general. So I guess quite a lot of Scottish poets write in,

به طور کلی به نوعی سبک اسکاتلندی. بنابراین من حدس می‌زنم که بسیاری از شاعران اسکاتلندی

in a style like this, or in their own sort of form. I still think the majority, I still think

به سبکی مانند این یا در نوع خود می‌نویسند . من هنوز فکر می کنم اکثریت، هنوز هم فکر می کنم

the majority of Scots poets write in, write in English. There are, there are Scots language

اکثریت شاعران اسکاتلندی به زبان انگلیسی می نویسند، می نویسند . وجود دارند، شاعران اسکاتلندی زبان

poets, and there are vehicles for Scots language poetry, and there's big government encouragement

، و وسایل نقلیه برای شعر زبان اسکاتلندی وجود دارند ، و اکنون تشویق بزرگی

now for Scots language writing. I think in actual fact, you can now take Scots as a qualification

برای نوشتن به زبان اسکاتلندی وجود دارد. من فکر می کنم در واقع، اکنون می توانید اسکاتلندی را به عنوان مدرک تحصیلی

in school. Now, Gaelic, obviously, there's always been the capacity to take that in school. And now

در مدرسه بگیرید. اکنون، گالیک، بدیهی است که همیشه این ظرفیت در مدرسه وجود داشته است. و اکنون

we have Gaelic language teaching. So that in actual fact, in schools in Glasgow and further

آموزش زبان گالیک را داریم. به طوری که در واقع، در مدارس گلاسکو و بیشتر در

north, you get all your subjects taught in Gaelic. Right, so, so Gaelic is the medium,

شمال، همه دروس خود را به زبان گالیک تدریس می کنید . درست است، بنابراین، گالیک رسانه است

the language medium for the entire school. And I think Scots language activists would like the

، رسانه زبان برای کل مدرسه. و من فکر می‌کنم که فعالان زبان اسکاتلندی دوست

same thing to happen in terms of Scots, you know, that Scots would be the medium for education.

دارند در مورد اسکاتلندی نیز همین اتفاق بیفتد، می‌دانید که اسکاتلندی رسانه‌ای برای آموزش خواهد بود.

And that Scots, you wouldn't just get qualifications in Scots in school,

و این که اسکاتلندی ها، شما نه تنها مدارک تحصیلی اسکاتلندی را در مدرسه

you would get your entire education in Scots. Okay, interesting. But to do that, to do that,

کسب خواهید کرد، بلکه کل تحصیلات خود را در اسکاتلندی دریافت خواهید کرد. باشه جالبه اما برای انجام این کار، برای انجام آن،

there's a big, I'm maybe giving you more detail than you need here. But there's a big controversy

کار بزرگی وجود دارد، شاید من در اینجا جزئیات بیشتری از آنچه نیاز دارید به شما می دهم. اما همین الان در اسکاتلند بحث و جدل بزرگی

in Scotland just now about standardisation of Scots, right, about having an authoritative

در مورد استانداردسازی اسکاتلندی وجود دارد، درست است، در مورد داشتن یک

dictionary, because how can you teach Scots in school, if, you know, there are 10 ways of spelling,

فرهنگ لغت معتبر، زیرا چگونه می توان اسکاتلندی را در مدرسه آموزش داد ، اگر، می دانید، 10 راه برای املا وجود دارد،

you know, it was. And so you need, but that's that's a sort of current controversy. But,

می دانید، چنین بود. و بنابراین شما نیاز دارید، اما این یک نوع مناقشه فعلی است. اما،

but there is definitely big movements in government to try to try and encourage Scots

اما قطعاً جنبش‌های بزرگی در دولت وجود دارد که تلاش می‌کنند اسکاتلندی‌ها و گیلکی‌ها را تشویق کنند

and Gaelic, of course, which is a dying language. Scots is a kind of minority.

، البته که زبانی در حال مرگ است. اسکاتلندی نوعی اقلیت است.

Scots, probably most people would admit to speaking bits of Scots. And so therefore,

اسکاتلندی ها، احتمالا اکثر مردم اعتراف می کنند که تکه هایی از اسکاتلندی صحبت می کنند. و بنابراین،

you know, it's got something going for it. But Gaelic is in need of preservation more than Scots,

می دانید، چیزی برای آن وجود دارد. اما همان طور که می گویم گیلیک بیش از اسکاتلندی به حفظ نیاز دارد

as I would say. Okay, so, so obviously, Scotland has very much its own style and identity,

. بسیار خوب، پس واضح است که اسکاتلند سبک و هویت خاص خود را دارد،

and so on, you know, I think you'll, you'll know that you'll know, there's, there's big sort of

و غیره، می دانید، فکر می کنم بدانید، خواهید دانست که می دانید،

movement in Scotland to become independent. Although, you know, perhaps it's, it's deadlocked

جنبش بزرگی در اسکاتلند وجود دارد تا مستقل شدن. اگرچه می دانید، شاید همین

just now between those who want independence and those who don't want independence. But part of the

الان هم بین استقلالی ها و آنهایی که استقلال نمی خواهند به بن بست رسیده است. اما

part of this sort of, you know, fight for independence really has to do with identity.

می دانید که بخشی از این نوع مبارزه برای استقلال واقعاً به هویت مربوط می شود.

And identity is kind of wrapped up in language. You know, once upon a time when I was younger,

و هویت به نوعی در زبان پیچیده شده است. می‌دانی، زمانی که من جوان‌تر بودم،

it was enough to, you know, if people asked you, what does it mean to be Scottish? All you could

کافی بود، اگر مردم از شما می‌پرسیدند، اسکاتلندی بودن یعنی چه؟ تنها چیزی که می توانستید

answer was, well, you know, it's not being English. That was the, that was the definition.

پاسخ دهید این بود، خوب، می دانید، انگلیسی بودن نیست . این بود، این تعریف بود.

But now, you know, people are looking for, for, for, you know, for linguistic reasons, you know,

اما اکنون، می دانید، مردم به دنبال، برای، برای، می دانید، به دلایل زبانی، می دانید،

for, for, for linguistic identity. You know, we're Scots because we speak a different language,

برای، برای، برای هویت زبانی هستند. می دانید، ما اسکاتلندی هستیم زیرا به یک زبان متفاوت

or we speak two different languages. So that's the political impetus between, behind, you know,

صحبت می کنیم یا به دو زبان متفاوت صحبت می کنیم. بنابراین این انگیزه سیاسی بین، پشت، می دانید

this, all these movements. Yes, yes. So, so, after all these years, you know, since 1707,

، این همه جنبش ها است. بله بله. پس، پس، پس از این همه سال، می دانید، از سال 1707،

Scotland's been part of the UK, but maybe half, half the population of Scotland could vote for

اسکاتلند بخشی از بریتانیا بوده است، اما شاید نیمی، نیمی از جمعیت اسکاتلند بتوانند به استقلال رأی دهند

independence, and the other half could vote against independence. But I think currently,

، و نیمی دیگر می توانند علیه استقلال رأی دهند. اما من فکر می کنم در حال حاضر

it's kind of, it's a kind of divide. It's a 50/50 divide. But when we had the last referendum in

، این یک نوع شکاف است. این یک تقسیم 50/50 است . اما وقتی آخرین رفراندوم را در

2014, when we went into that referendum, something like 22% of people supported independence,

سال 2014 داشتیم، وقتی به آن رفراندوم رفتیم، چیزی حدود 22 درصد از مردم از استقلال حمایت کردند

and at the end of it, it was 43%, you know. So activists for independence would say, you know,

و در پایان آن 43 درصد بود. بنابراین، فعالان استقلال می‌گویند، می‌دانید،

if we were able to present the case properly in a second referendum, then we would almost

اگر می‌توانستیم در رفراندوم دوم به درستی این قضیه را ارائه کنیم، تقریباً به طور

certainly win. I don't know whether that's the case. Certainly young people in Scotland

قطع پیروز می‌شویم. من نمی دانم که آیا این مورد است. مطمئناً جوانان

are, by all accounts, much more in favour of independence. It's the kind of over 60s who are

اسکاتلند از هر نظر خیلی بیشتر طرفدار استقلال هستند. می‌دانید، این افراد بالای 60 سال هستند که

trenchantly against it, you know, and the older you get, the more against it you are, sort of

شدیداً با آن مخالف هستند، و هر چه بزرگتر می‌شوید، بیشتر مخالف آن

thing, you know. I think it's people who were, who lived in that post-war sort of time, if you were

هستید. فکر می‌کنم این افرادی بودند که در آن زمان پس از جنگ زندگی می‌کردند،

born in the 1940s, 50s, and so on, then you do have a better sense of Britishness, I think,

اگر در دهه‌های 1940، 50 و غیره به دنیا آمدید، فکر می‌کنم

than young Scots today. I think young Scots today would like to have a crack at being an

نسبت به جوانان اسکاتلندی امروزی، حس بریتانیایی بودنتان بهتر است. فکر می‌کنم اسکاتلندی‌های جوان امروزی دوست دارند که یک

independent little country full of, you know, a little social democratic country in the north

کشور کوچک مستقل و پر از، می‌دانید، یک کشور کوچک سوسیال دمکراتیک در

of Europe, you know. We would like to have a go at it. Not that I'm young. I'm an exception. I'm

شمال اروپا باشند. ما دوست داریم به آن برویم . نه اینکه من جوانم من یک استثنا هستم. من

an older person who completely wants independence. Oh wow, okay. So I guess it's a case of whether

یک فرد مسن هستم که کاملاً خواهان استقلال هستم. اوه وای باشه بنابراین من حدس می‌زنم که این موضوع مربوط به این است که آیا

a second referendum will be allowed, because the UK government is supposed to be the one that

یک رفراندوم دوم مجاز خواهد بود، زیرا قرار است دولت بریتانیا کسی باشد که

either allows it or not. So, as you say, it's a bit of a, you know, things are stuck at the moment

یا اجازه می‌دهد یا نه. بنابراین، همانطور که شما می گویید، در لحظه ای

where Scotland wants another referendum. I think the longer that the UK government,

که اسکاتلند خواهان همه پرسی دیگری است، همه چیز گیر کرده است. من فکر می‌کنم هر چه دولت بریتانیا طولانی‌تر باشد،

the longer the British government says things like you're not allowed, you know, the more

هر چه دولت بریتانیا بیشتر بگوید که شما اجازه ندارید، می‌دانید،

support goes on to the independence movement. Yes, absolutely. So, maybe we could talk a little

حمایت بیشتر از جنبش استقلال خواهد شد. بله کاملا. بنابراین، شاید بتوانیم

bit about kind of popular references to Scotland, you know, things that some of our viewers may be

کمی در مورد ارجاعات عامه پسند به اسکاتلند صحبت کنیم، چیزهایی که ممکن است برخی از بینندگان ما

familiar with, like another film which was based on a book, a film called 'Trainspotting',

با آن آشنا باشند، مانند فیلم دیگری که بر اساس کتابی ساخته شده است، فیلمی به نام "Trainspotting"،

which maybe gives a rather, you know, because it's about drug taking and drug addicts, it's a rather

که شاید می دانید، چون در مورد مصرف مواد مخدر و معتادان به مواد مخدر است، این یک دیدگاه نسبتاً

depressing, perhaps, view of, but it's settings in Scotland when I think some viewers may have

افسرده کننده است، اما در شرایطی در اسکاتلند است که فکر می کنم برخی از تماشاگران ممکن است

seen it because it's been such a popular film. So, I don't know if you have any thoughts about

آن را دیده باشند، زیرا فیلم بسیار محبوبی بوده است. بنابراین، من نمی دانم که آیا نظری در مورد آن فیلم دارید یا خیر

that film. Well, we do, we do have vibrant contemporary films, but I don't know if you

. خوب، ما داریم، ما فیلم‌های معاصر پر جنب و جوشی داریم، اما نمی‌دانم که آیا

have vibrant contemporary literature, you know, we do have some great urban writers like Irvine

شما ادبیات معاصر پر جنب و جوشی دارید، می‌دانید، ما نویسندگان بزرگ شهری مانند ایروین

Welsh who wrote 'Trainspotting', Alan Warner, Duncan Maclean, we have, you know, the recent

ولش را داریم که «Trainspotting»، آلن وارنر، دانکن مکلین را نوشتند. می دانید، ما اخیراً

Booker Triesman or Shuggy Bain, you know, and so on. We do have vibrant urban sort of writers,

بوکر تریسمن یا شوگی بین را داریم، می دانید، و غیره. ما نویسندگان شهری پر جنب و جوش داریم،

so, and we do have immense poverty in our inner city areas, very much like, you know, you would

بنابراین، و فقر بسیار زیادی در نواحی درون شهری خود داریم، بسیار شبیه

have in the Midlands of England as well, for that matter, and so 'Trainspotting' was a extremely

به میدلندز انگلستان ، و همینطور «Trainspotting»

funny film, I thought, but it was a no holds barred representation of sort of drug culture

فکر می‌کردم فیلم بسیار خنده‌داری بود، اما بازنمایی بی‌معنی از نوعی فرهنگ مواد مخدر

in Leith and other parts of Edinburgh, you know, it was set in Edinburgh. Yeah, I mean, you know,

در لیث و سایر بخش‌های ادینبورگ بود، می‌دانید که در ادینبورگ می‌گذرد. آره، منظورم این است که می دانید

we are represented, I think, abroad as a country of heather and mountains and whiskey and so on,

، فکر می کنم ما در خارج از کشور به عنوان کشوری از هدر و کوه و ویسکی و غیره نمایندگی

but we're a modern urban country with modern urban problems. Absolutely. So, yes, and also,

داریم، اما ما یک کشور شهری مدرن با مشکلات شهری مدرن هستیم. کاملا. بنابراین، بله، و همچنین،

I think, visually, I think something like this sort of what's called the tartan pattern, this

من فکر می کنم، از نظر بصری، فکر می کنم چیزی شبیه به این چیزی است که به آن الگوی تارتان می گویند،

is a red and black one, but they come in different colours, don't they? But they're very distinctive,

این یک رنگ قرمز و مشکی است، اما آنها در رنگ های مختلف هستند، اینطور نیست؟ اما آنها بسیار متمایز هستند،

that you've got lines going in both directions like this. So, this is a Scottish, I guess it's

که شما خطوطی دارید که در هر دو جهت به این شکل حرکت می کنند. بنابراین، این یک اسکاتلندی است، حدس می‌زنم

a Scottish tartan. It's invented by Walter Scott, the tartan. It's another kind of sort of English

یک تارتان اسکاتلندی باشد. این تارتان توسط والتر اسکات اختراع شده است . این نوع دیگری از

invention tartan. Oh, so it's an English invention, it's not even Scottish then. Well, in the 19th

تارتان اختراع انگلیسی است. اوه، پس این یک اختراع انگلیسی است، آن موقع حتی اسکاتلندی هم نیست. خوب، در

century Scotland, just to give another little bit of background, I don't know, I'm probably

قرن نوزدهم اسکاتلند، فقط برای ارائه یک پیشینه دیگر، نمی دانم، احتمالاً دارم زیاد

talking too much and giving you too much kind of detail, but we joined up with England in 1707

صحبت می کنم و جزئیات زیادی به شما می دهم ، اما ما در سال 1707 در پیمان با انگلیس ملحق شدیم.

in the Treaty of Union. The Scottish Parliament voted itself out of existence, but it was a time

اتحادیه پارلمان اسکاتلند خود را از وجود خود خارج کرد، اما زمانی بود

when very few people had to vote. I think something like eight percent of the people of Scotland had

که تعداد کمی از مردم مجبور به رای دادن بودند. من فکر می کنم چیزی حدود هشت درصد از مردم اسکاتلند

to vote at that time. It was, you know, only rich people had to vote. Anyway, we had this thing

در آن زمان باید رای می دادند. می دانید، فقط افراد ثروتمند باید رای می دادند. به هر حال، ما چیزی

called the Jacobite Rebellion, which many folk will know about. Bonnie Prince Charlie is one of the

به نام شورش یعقوبی ها را داشتیم که بسیاری از مردم درباره آن می دانند. بانی پرنس چارلی یکی از

iconic figures of Scottish history, and the Jacobite Rebellion was to restore the Stuart

چهره های نمادین تاریخ اسکاتلند است، و شورش ژاکوبیت ها قرار بود سلطنت استوارت را احیا

monarchy, but it was also, one of the strands of it was to abolish the Treaty of Union, and Bonnie

کند، اما یکی از رشته های آن لغو معاهده اتحادیه بود و بانی

Prince Charlie wanted to become King of Scotland and King of England, like his Stuart forebears

شاهزاده چارلی می خواست تبدیل شود. پادشاه اسکاتلند و پادشاه انگلستان، مانند اجدادش استوارت

had done. In other words, have two separate countries, with him as King of both of them. Now,

. به عبارت دیگر، دو کشور جداگانه داشته باشید که او به عنوان پادشاه هر دوی آنها باشد. اکنون،

the Jacobite Rebellion was a failure, and at the Battle of Culloden the Jacobites were crushed,

شورش ژاکوبیت شکست خورده بود و در نبرد کولودن، ژاکوبیت ها درهم شکستند،

and after that you had a campaign of near genocide in the Highlands, where, and it's not just the

و پس از آن شما یک لشکرکشی نزدیک به نسل کشی در ارتفاعات داشتید، جایی که، و این فقط

English to blame for this, it was Lowland Scots who were Protestant, whereas the Highland Scots

انگلیسی ها مقصر نیستند، بلکه لولند بود. اسکاتلندی هایی که پروتستان بودند، در حالی که اسکاتلندی های هایلند

were Catholic. We had a campaign to crush the Highland way of life, and we had after that

کاتولیک بودند. ما کمپینی برای از بین بردن سبک زندگی هایلند داشتیم، و پس از آن

massive depopulation from the Highlands, emigration to the New World, so people in Canada

کاهش جمعیت گسترده از ارتفاعات، مهاجرت به دنیای جدید داشتیم، بنابراین افرادی در کانادا،

and New Zealand and Australia who have Scottish forebears will possibly have these ancestors

نیوزلند و استرالیا که اجداد اسکاتلندی دارند احتمالاً به دلیل آنچه وجود دارد، این اجداد را خواهند داشت.

because of what happened after the Jacobite Rebellion, and when you go up north you will see

بعد از شورش یعقوبی ها اتفاق افتاد و وقتی به سمت شمال بروید

scattered walls, homesteads, empty villages, and so on. Even where I live in the southwest of

دیوارهای پراکنده، خانه های مسکونی، دهکده های خالی و غیره را خواهید دید. حتی جایی که من در جنوب غربی اسکاتلند زندگی می‌کنم

Scotland, there were five times as many people in 1600 live here then as they do now, so depopulation

، در آن زمان در سال 1600، پنج برابر جمعیت کنونی اینجا زندگی می‌کردند، بنابراین کاهش جمعیت

is the kind of Scottish story, and it was politically and economically motivated. People

نوعی داستان اسکاتلندی است و انگیزه‌های سیاسی و اقتصادی داشت. مردم

wanted to get rid of the Highland clan system because it was politically inconvenient,

می خواستند از شر سیستم قبیله ای هایلند خلاص شوند زیرا از نظر سیاسی ناخوشایند بود،

but they also wanted a way of making money out of land sort of thing. So anyway, so then,

اما آنها همچنین می خواستند راهی برای کسب درآمد از زمین های مختلف داشته باشند. پس به هر حال،

then in the 19th century, you know, having had a hundred years or so of being part of

پس در قرن نوزدهم، می‌دانید که صد سال یا بیشتر بخشی از

the British Isles or part of the United Kingdom, suddenly this kind of Highland way of life was

جزایر بریتانیا یا بخشی از بریتانیا بوده‌ایم، ناگهان این نوع سبک زندگی هایلند

it was romanticized, and Walter Scott and people like that reinvented the idea of Scottishness.

رمانتیک شد. والتر اسکات و افرادی مانند آن ایده اسکاتلندی را دوباره ابداع کردند.

Now it's Walter Scott's anniversary this year, so the big thing in Scotland about Walter Scott,

حالا امسال سالگرد والتر اسکات است، بنابراین نکته مهم در اسکاتلند در مورد والتر اسکات،

a great Scottish writer and somebody who wrote and used the strands of Scottish history

نویسنده بزرگ اسکاتلندی و کسی که رشته‌های تاریخ اسکاتلند را

to invent stories and so on. A great, a great writer, but he kind of reinvented this idea of

برای اختراع داستان‌ها و غیره نوشت و استفاده کرد. یک نویسنده بزرگ، یک نویسنده بزرگ، اما او به نوعی این ایده

the savage gale, the northern Highlander, the heroic sort of Highland, and King George came up,

از طوفان وحشی را دوباره ابداع کرد، کوه هایلند شمالی، نوع قهرمانانه هایلند، و پادشاه جورج آمد،

was invited by Walter Scott up to Edinburgh, and he's a descendant, of course, of the Hanoverian

توسط والتر اسکات به ادینبورگ دعوت شد، و او از نوادگان البته، از پادشاهان هانوور

kings who, you know, conducted this campaign of genocide. But then, you know, this is a reinvention

که، می دانید، این کارزار نسل کشی را انجام دادند. اما پس از آن، می دانید، این اختراع

of Scottishness, and if you're a posh Scot, then you would start wearing the tartan. The kilt was

مجدد اسکاتلندی است، و اگر شما یک اسکاتلندی شیک هستید، باید شروع به پوشیدن تارتان کنید. این

never worn in Scotland. It was invented in the 19th century by these posh Scots who were looking

لباس هرگز در اسکاتلند پوشیده نشد. در قرن نوزدهم توسط این اسکاتلندی‌های شیک و شیک اختراع شد

at the kilt, which is like a skirt that men wear. Yeah, nobody wore that. Nobody wore that in

که به کت و شلوار نگاه می‌کردند که مانند دامنی است که مردان می‌پوشند. آره کسی اون رو نپوشید در تاریخ اسکاتلند هیچ کس آن را

Scottish history. I mean, they did wear a kind of blanket which they wrapped around themselves and

نپوشید. منظورم این است که یک جور پتو می پوشیدند که دور خود می پیچیدند

would use to sleep in and things like that, but it was never tartan. Tartan's an invention

و برای خوابیدن و چیزهایی از این قبیل استفاده می کردند، اما هرگز تارتان نبود. تارتان

of the 19th century posh Scot and English. So, there was this massive reinvention of Scottish,

اختراع اسکاتلندی و انگلیسی شیک قرن نوزدهم است. بنابراین ، این اختراع عظیم اسکاتلندی،

of the Highland gale. Now they were crushed, now they were destroyed, they could reinvent them as

از طوفان هایلند وجود داشت. حالا آنها له شده بودند، حالا نابود شدند، می‌دانید که می‌توانستند آنها را به عنوان

great heroic figures, you know, and people started going on their holidays there and so on. Queen

شخصیت‌های قهرمان بزرگ دوباره اختراع کنند، و مردم شروع کردند به تعطیلات خود در آنجا و غیره. ملکه

Victoria got her place at Balmoral, you know, and all this kind of stuff. It's part, you know,

ویکتوریا جای خود را در Balmoral به دست آورد، می دانید، و همه این چیزها. می دانید، این بخشی

it's kind of like classic behaviour of the people who conquered folk, you know, to the people that

از رفتار کلاسیک مردمی است که مردم را تسخیر کردند، می دانید، با مردمی که

had been conquered, to patronise them, you know. Sorry, I'm going across as very radical here,

تسخیر شده بودند، حمایت از آنها، می دانید. با عرض پوزش، من در اینجا بسیار رادیکال هستم

aren't I? I'm not really like that at all. >> Interesting. So, and also, I think you've

، اینطور نیست؟ من واقعاً اینطور نیستم. >> جالب است. بنابراین، و همچنین، فکر می‌کنم شما

given us some very useful links for people to look at if they'd like to find out more about Scotland.

پیوندهای بسیار مفیدی را در اختیار ما قرار داده‌اید تا مردم اگر مایلند در مورد اسکاتلند اطلاعات بیشتری کسب کنند، آن‌ها را بررسی کنیم.

So, we'll be giving our viewers the links to Electric Scotland and Hidden Scotland and something

بنابراین، ما به بینندگان خود پیوندهایی به Electric Scotland و Hidden Scotland و چیزی

about literature, Scottish literature. So, thank you very much for those. >> No bother, no bother.

در مورد ادبیات، ادبیات اسکاتلند می دهیم. بنابراین، از شما برای آنها بسیار سپاسگزارم. >> نه مزاحم، نه مزاحم.

>> Extended links, that's great. Okay, so that's all fascinating. And I just wanted to check with

>> پیوندهای توسعه یافته، عالی است. خوب، پس این همه جذاب است. و من فقط می خواستم با

you, Hugh, something from earlier that you were talking about two different languages, the Scots

شما چک کنم، هیو، چیزی از قبل که شما در مورد دو زبان مختلف صحبت می کردید، زبان اسکاتلندی

language and the Gaelic. And so, I wonder if you could say a little bit more. And I gather Gaelic,

و گالیک. و بنابراین، من نمی دانم که آیا شما می توانید کمی بیشتر بگویید. و من گالیک را جمع می کنم،

it's like the Irish word Gaelic, only in Scotland, you pronounce it Gaelic, but it's spelled G-A-E-L-I-C,

مانند کلمه ایرلندی گالیک است، فقط در اسکاتلند، شما آن را گالیک تلفظ می کنید، اما مانند ایرلند G-A-E-L-I-C نوشته می

just as in Ireland. So, can you just give us a very brief summary of what the Gaelic language is?

شود. بنابراین، می‌توانید خلاصه‌ای از زبان گالیک به ما بدهید؟

>> Well, I said earlier on that Scots and English were kind of sister languages, but Gaelic's a

خوب، قبلاً گفتم که اسکاتلندی و انگلیسی به نوعی دو زبان هستند، اما زبان گالیک

completely different language altogether. I mean, before the Roman occupation of Britain,

کاملاً متفاوت است. منظورم این است که قبل از اشغال بریتانیا توسط رومیان،

nearly all of the British Isles, Britain's a Roman word, Britannia, the whole of the British

تقریباً تمام جزایر بریتانیا، بریتانیا یک کلمه رومی است، بریتانیا، کل جزایر بریتانیا

Isles spoke Celtic languages. And in the south, and in the south of Scotland for that matter as

به زبان های سلتی صحبت می کردند. و در جنوب، و در جنوب اسکاتلند

well, people spoke Brythonic languages, Welsh, basically. I live very close to a place called

نیز، مردم به زبان های بریتونیک، ولزی، اساسا صحبت می کردند . من خیلی نزدیک به مکانی به نام

Carlavric, which is a Welsh word, Carlisle's a Welsh word. We're surrounded by Welsh words

Carlavric که یک کلمه ولزی است، Carlisle's یک کلمه ولزی زندگی می کنم. ما در

down here in the south of Scotland, as well as Norse words, as well as English words,

اینجا در جنوب اسکاتلند با کلمات ولزی، و همچنین کلمات نورس، و همچنین کلمات انگلیسی،

and as well as Gaelic words. Dumfries, where I'm close to, is a Gaelic word. So,

و همچنین کلمات گالیک احاطه شده ایم. Dumfries، جایی که من به آن نزدیک هستم، یک کلمه گالیک است. بنابراین،

we have all these influences from different cultures and so on. But, you know, once upon a

ما همه این تأثیرات را از فرهنگ های مختلف و غیره داریم. اما، می دانید، روزی

time, most of the people in Scotland, as in most of the people of England, spoke a form of Welsh.

روزگاری، اکثر مردم اسکاتلند، مانند اکثر مردم انگلستان، به نوعی به زبان ولزی صحبت می کردند.

Now, when the Romans invaded and went away again, then various different tribes came into

اکنون، زمانی که رومی‌ها حمله کردند و دوباره رفتند، قبایل مختلف هم به

both Scotland and England, and the major invasion in the south was from Germany,

اسکاتلند و هم به انگلستان آمدند، و تهاجم عمده در جنوب از طرف آلمان بود،

from the Anglo-Saxons, speaking English, and they chased out all the Brythonic Welsh-speaking

از طرف آنگلوساکسون‌ها که انگلیسی صحبت می‌کردند، و همه ولزی‌های بریتونیک را بیرون کردند.

people, and some residue of them went into what we now call Wales, which is why it's called Wales,

مردمی که صحبت می‌کردند، و مقداری باقیمانده از آن‌ها به جایی رفت که ما اکنون ولز می‌نامیم، به همین دلیل است که به آن ولز

why Welsh people speak Welsh, because that is where, you know, that is the sort of fugitive place

می‌گویند، چرا مردم ولز به زبان ولزی صحبت می‌کنند، زیرا می‌دانید که در آنجا محل فرار

for Welsh tribes in the south. And these Anglo-Saxons came into Scotland too, and also from

قبایل ولزی است. جنوب. و این آنگلوساکسونها نیز به اسکاتلند آمدند، و همچنین از

Ireland came Gaelic-speaking Scots, right, and they settled in the west of Scotland and the north

ایرلند، اسکاتلندی‌های گالیک‌زبان آمدند، درست است، و در غرب اسکاتلند و شمال اسکاتلند ساکن شدند

of Scotland, and they spoke, they brought with them Gaelic. So, we had, after the Romans went

، و صحبت کردند، گیلیک را با خود آوردند. بنابراین، پس از رفتن

away, basically a situation in Scotland where we had Welsh speakers in the south of Scotland,

رومی‌ها، اساساً وضعیتی در اسکاتلند داشتیم که در آن ولزی‌زبان در جنوب اسکاتلند،

Gaelic speakers in the north and west of Scotland, English speakers in the southeast of Scotland,

گالیک‌زبان در شمال و غرب اسکاتلند، انگلیسی‌زبان در جنوب شرقی اسکاتلند

and in the north of Scotland, these are people that your students won't have heard about,

و در شمال اسکاتلند داشتیم. اسکاتلند، اینها افرادی هستند که دانش‌آموزان شما درباره‌شان چیزی نشنیده‌اند

the Picts, these fascinating sort of people who predated all these other folk. Picti,

، پیکت‌ها، این نوع آدم‌های شگفت‌انگیز که قبل از همه این افراد دیگر وجود داشته‌اند. Picti،

which is Latin for 'painted people', you know how in Braveheart Mel Gibson got his face painted

که به زبان لاتین "مردم نقاشی شده" است، می دانید چگونه مل گیبسون در Braveheart چهره خود را

blue and white? That would never have happened in the Middle Ages, but the Picts were meant

آبی و سفید کرد؟ این هرگز در قرون وسطی اتفاق نمی افتاد، اما پیکت ها قرار بود

to have tattooed themselves or painted themselves in wood or blue and so on. So, Scotland's this

خود را خالکوبی کنند یا خود را با چوب یا آبی و غیره نقاشی کنند. بنابراین، اسکاتلند این

amazing sort of strange medley of different sorts of cultures and so on, and the Welsh speakers in

نوع شگفت انگیز آمیختگی عجیب و غریب از انواع مختلف فرهنگ ها و غیره است، و ولزی زبانان در

Scotland disappeared or merged with the Gaelic speakers. The Picts vanished altogether, a great

اسکاتلند ناپدید شدند یا با گالیک زبانان ادغام شدند . پیکت ها به کلی ناپدید شدند،

historical mystery what happened to them, but they didn't have a written language, although

راز تاریخی بزرگی بود که برای آنها اتفاق افتاد، اما آنها زبان نوشتاری نداشتند، اگرچه

they had beautiful sort of carved stones which they left all over Scotland, until eventually we

سنگ های تراشیده شده زیبایی داشتند که در سرتاسر اسکاتلند به جا گذاشتند، تا اینکه در نهایت ما

only had Gaelic and Scots as the two languages in Scotland, and Gaelic remains or remained up in the

فقط گالیک و اسکاتلندی را به عنوان آن دو داشتیم. زبان‌ها در اسکاتلند، و گالیک در شمال و غرب اسکاتلند باقی مانده یا باقی مانده است

north and the west of Scotland, whereas Scots, you know, became the linguistically important

، در حالی که، می‌دانید، اسکاتلندی به زبان مهم

language in Scotland. Although they spoke Gaelic in the court of Scotland, the kings of Scotland

زبانی در اسکاتلند تبدیل شد. اگرچه آنها در دربار اسکاتلند

spoke Gaelic until the 14th, 15th century, was still the court language, you know, with French,

به زبان گالیک صحبت می کردند، پادشاهان اسکاتلند تا قرن 14، 15 ، هنوز زبان درباری با فرانسوی بود،

but then eventually became sort of Scots. Okay, wow, so that's a really… Anyway, I'm here all week.

اما در نهایت به نوعی اسکاتلندی شد. خوب، وای، پس این واقعاً... به هر حال، من تمام هفته اینجا هستم.

No, but that's what language is like, isn't it? It's all to do with the movements of people and

نه، اما زبان اینگونه است، اینطور نیست؟ همه اینها به حرکت افراد و

from place to place and things getting merged. Yeah, but we're always boasting that we're a

از مکانی به مکان دیگر و ادغام شدن اشیا مربوط می شود. بله، اما ما همیشه به خود می بالیم که

mongrel nation, because we basically come from five different cultures, you know, with Norse as

ملتی مخلوط هستیم، زیرا اساساً از پنج فرهنگ مختلف آمده ایم، با نورس

well. I mean, I've got a mountain close to me called Triffle, Crow Mountain in Norse, you know,

نیز. منظورم این است که من کوهی نزدیک به خودم دارم به نام تریفل، کوه کلاغ در زبان نورس، می‌دانید،

we have that kind of great sort of heritage of being in amalgam of places, whereas the English,

ما چنین میراث بزرگی از حضور در ترکیب مکان‌ها داریم، در حالی که انگلیسی‌ها

they're just English. Oh, wow. They're just Anglo-Saxon with a bit of Viking. Yes, well,

فقط انگلیسی هستند. اوه وای. آنها فقط آنگلوساکسون هستند با کمی وایکینگ. بله، خوب،

even in England, you know, we've got this sort of dividing line between where the Vikings invaded,

حتی در انگلستان، می دانید، ما بین جایی که وایکینگ ها به آن حمله کردند، این نوع خط جدایی داریم،

but, you know, it goes partway down the country, but the southern part, it's slightly different.

اما، می دانید، تا حدودی به پایین کشور می رود، اما قسمت جنوبی، کمی متفاوت است.

So, you know, I think it happens in a lot of different places, all these…

بنابراین، می دانید، من فکر می کنم در بسیاری از مکان های مختلف اتفاق می افتد، همه اینها...

You had the Danes, they were more born than the Norwegian Vikings. We had the Norwegian Vikings,

شما دانمارکی ها را داشتید، آنها بیشتر از وایکینگ های نروژی متولد شده بودند . ما وایکینگ های نروژی را داشتیم،

they were better. Ah, okay. So, well, that's fascinating. Thank you for that. And so,

آنها بهتر بودند. آهان باشه. بنابراین، خوب، این جذاب است. بابت آن تشکر می کنم. و بنابراین،

I think it would be rather nice now, I think, if we go back to the poem and it would be lovely now

فکر می‌کنم اکنون بسیار خوب خواهد بود، فکر می‌کنم، اگر به شعر برگردیم، بسیار دوست‌داشتنی خواهد بود

that we've… we understand so much more, me included, about the background to this poem

که ... ما چیزهای بیشتری از جمله من در مورد پس‌زمینه این شعر

and the background to the languages in it. It would be lovely to hear you read it again

و پس زمینه زبان های موجود در آن بسیار دوست داشتنی خواهد بود که دوباره آن را بشنوم

and we can just enjoy the story and understand what's happening this time. So, over to you.

و ما فقط می توانیم از داستان لذت ببریم و بفهمیم که این بار چه اتفاقی می افتد. بنابراین، به شما

Okay, Spider's Legend of Robert the Bruce. I got scunnered trying to spin a web for dinner.

خوب، افسانه عنکبوتی رابرت بروس. سعی کردم برای شام یک وب بچرخانم.

The stain was a slistery. I couldn't get a grip. I was half stirred by the end,

لکه یک لک بود. نتونستم چنگ بزنم من تا پایان نیمه بهم ریخته بودم،

not even a midget to clout. Then a big lug of mon came in, raggedy, right dosser.

حتی یک خرچنگ هم تاثیر نداشتم. سپس یک لگ بزرگ از مون وارد شد، دوسر ناهموار و درست.

Mere hungert looking on me, started eyeing me up. I thought I'm off. Swung like Tarzan

گرسنگی صرف نگاه کردن به من، شروع به نگاه کردن به من کرد. من فکر کردم من خاموش هستم. مانند تارزان

out the cave with a thread thick as a wain's wrist. Seemed to cheer him up.

با نخی به ضخامت مچ دست از غار تاب خورد. به نظر می رسید که او را تشویق می کند.

Lovely. Thank you very much. That's fantastic.

دوست داشتني. بسیار از شما متشکرم . این فوق العاده است.

Can I do that? I know you're maybe not going to include that, but can I do it for your own

آیا می توانم این کار را انجام دهم؟ من می دانم که شما ممکن است آن را در نظر نگیرید ، اما آیا می توانم این کار را برای منافع خود انجام

interest? Can I read this Josie Neil poem to show you what a proper full-on Scots poem is like?

دهم؟ آیا می توانم این شعر جوزی نیل را بخوانم تا به شما نشان دهم که شعر کامل اسکاتلندی چگونه است؟

Yes, please. Yes, lovely. Thank you.

بله لطفا. بله دوست داشتنی متشکرم.

All right. It's called My Feather. It's about a feather.

خیلی خوب. اسمش پر من است . این در مورد یک پر است.

His hair was like coarse grass before rhyme had settled. Lines ran in deep shucks to his moo,

موهایش قبل از اینکه قافیه جا بیفتد مثل علف درشت بود . لاین‌ها در حال حرکت به سمت مو او بودند،

but the ean were skinkling. This is me, held out his erm, made his veins stone out like wire,

اما آن‌ها در حال ورشکستگی بودند. این منم ، لبه اش را دراز کرد، رگ هایش را مثل سیم سنگ زد

and this, heaven is hurt. He's been gone this twelve months, yet thrice I've seen him traking

و این، بهشت ​​آسیب دیده است. او این دوازده ماه رفته است، با این حال سه بار دیده ام که او را در حال تردد در باد دیده ام

by, he'd into the wind. The last time he came that near hawn, I held my breath.

. آخرین باری که او به آن نزدیکی هاله آمد، نفسم را حبس کردم.

He turned the ean in me, and smiled, and gaed on till murk.

او ان را در من چرخاند و لبخند زد و تا تاریکی ادامه داد.

Oh, wow. Okay. I got about 15% of that. Interesting. Lovely.

اوه وای. باشه. من حدود 15 درصد از آن را گرفتم. جالب هست. دوست داشتني.

She writes in the Ayrshire Scots. Like Gaelic, Gaelic is kind of associated in a sense with a

او در اسکاتلندی آیرشایر می نویسد. مانند گالیک، گیلیک به نوعی با

culture that was dying, you know, the rural sort of land in the North West. Likewise in rural Ayrshire

فرهنگی مرتبط است که در حال مرگ بود، می دانید، نوعی سرزمین روستایی در شمال غرب. به همین ترتیب در روستایی ایرشایر

and mining Ayrshire and so on, that Scots is associated with a culture that's also, I'm afraid,

و معدن ایرشایر و غیره، آن اسکاتلندی با فرهنگی مرتبط است که می‌ترسم،

died out, whether it's the mines closing or whether it's through, you know, the land use changing and

از بین رفته باشد، چه معادن بسته شود و چه در اثر تغییر کاربری زمین و

so on. So, you know, it's like a dying culture as well, but she's a kind of, she's a brilliant poet

غیره. بنابراین، می دانید، این مانند یک فرهنگ در حال مرگ است، اما او به نوعی، شاعری درخشان است

and deserves more to be heard, more of, yeah. Right. So, that's wonderful. Thank you, Hugh.

و سزاوار شنیدن بیشتر است، بله. درست. بنابراین، این فوق العاده است. ممنون هیو

And again, just to mention Hugh's website, do have a look. You'll be able to see this poem and

و دوباره، فقط برای ذکر وب سایت هیو ، نگاهی بیندازید. شما می توانید این شعر و

other poems by Hugh on there. And also on Hugh's YouTube channel, where he is hosting a lot of

دیگر اشعار هیو را در آنجا ببینید. و همچنین در کانال یوتیوب هیو، جایی که او میزبان بسیاری از

other poets. So, you can hear other poets reading their poems on Hugh's YouTube channel. So, do have

شاعران دیگر است. بنابراین، می توانید شعرهای دیگر شاعران را در کانال یوتیوب هیو بشنوید. بنابراین

a look at those. Yeah, some Scots, some Gaelic, some Gaelic poets on there too, reading in Gaelic,

، نگاهی به آنها بیندازید. بله، برخی از اسکاتلندی ها، برخی گالیک ها، برخی از شاعران گالیک نیز در آنجا هستند، به زبان گالیک می خوانند،

some Scots poets reading in Scots and people from America and New Zealand and all sorts of things.

برخی از شاعران اسکاتلندی که به زبان اسکاتلندی می خوانند و مردمی از آمریکا و نیوزیلند و انواع چیزها.

Lovely. So, just a mixture, some Scottish poets and some from other places as well then. So,

دوست داشتني. بنابراین، فقط یک ترکیب، برخی از شاعران اسکاتلندی و برخی از جاهای دیگر نیز در آن زمان. بنابراین،

that's great. So, that's wonderful, Hugh. It's been lovely and fascinating hearing all about

این عالی است. بنابراین، این فوق العاده است، هیو. شنیدن همه چیز درباره

Scotland and Scottish poetry and language and everything. So, thank you so much for being here

اسکاتلند و شعر و زبان اسکاتلندی و همه چیز دوست داشتنی و جذاب بود. بنابراین، از اینکه امروز اینجا هستید بسیار سپاسگزارم

today. And thank you to the viewers for being with us and listening and following the poem with us.

. و ممنون از بینندگان که همراه ما بودند و شعر را با ما شنیدند و دنبال کردند.

I hope you've all enjoyed it. So, that's it for today on this lesson. So, from me and from Hugh,

امیدوارم همگی از آن لذت برده باشید. بنابراین، برای امروز در این درس تمام شد. بنابراین، از طرف من و هیو،

bye for now, and see you again next time. Bye.

فعلا خداحافظ، و دفعه بعد دوباره می بینمت. خدا حافظ.

Bye.

خدا حافظ.