BANG! CRASH! DING DONG! Words that Imitate Sounds

Hi. I'm Gill at www.engvid.com,

سلام. من گیل در www.engvid.com هستم،

and today we're going to be looking at

و امروز قرار است به بررسی

"Onomatopoeia".

"Onomatopoeia" بپردازیم.

Now, don't run away. It's a very long Greek word, but it means something quite simple.

حالا فرار نکن این یک کلمه یونانی بسیار طولانی است، اما به معنای چیزی بسیار ساده است.

It means words that imitate sounds. Okay? So, like a cat that makes a sound:

یعنی کلماتی که صداها را تقلید می کنند. باشه؟ بنابراین، مانند گربه ای که صدا می دهد:

"Meow, meow, meow", and it's been turned into a word.

"میو، میو، میو" و تبدیل به یک کلمه شده است.

Either "mew, mew, mew, mew" or "meow", "miaow",

یا «میو، میو، میو، میو» یا «میو»، «میاو»،

two different spellings, there. Three. Three different spellings. In your language, you...

دو املای متفاوت، وجود دارد. سه. سه املای متفاوت در زبان شما، شما...

I'm sure you have words for these sounds as well, but they may be different because of

مطمئنم برای این صداها هم کلماتی دارید ، اما ممکن است به دلیل

your language having different vowel sounds in it and so on. You probably have words for

داشتن صداهای مصوت مختلف در زبان شما و غیره، آنها متفاوت باشند. احتمالاً کلماتی برای

sounds, but they won't be exactly the same, probably, as the English version. Okay.

صداها دارید، اما احتمالاً دقیقاً مشابه نسخه انگلیسی نیستند. باشه.

So, I've divided them into three categories:

بنابراین، من آنها را به سه دسته تقسیم کرده ام:

sounds of animals, sounds that human can make

صداهای حیوانات، صداهایی که انسان می تواند تولید کند

(sometimes embarrassing), and other, other sounds. Okay. So, let's start with the animals.

(گاهی شرم آور)، و صداهای دیگر. باشه. بنابراین، بیایید با حیوانات شروع کنیم.

So, we've already had the cat sound: "Meow". So, that's the kind of spelling we have for

بنابراین، ما قبلاً صدای گربه را داشته ایم: "میو". بنابراین، این نوع املای ما برای

that. For a dog, it's either: "bark" or "woof", and you can sort of make the sound or try

آن است. برای سگ، این یا: "پارس" یا "ووف" است، و شما می توانید به نوعی صدا را ایجاد کنید یا سعی

to: "Bark, bark, bark, bark, bark". That's the sort of "bark" sound.

کنید: " پارس، پارس، پارس، پارس، پارس". این نوعی صدای "پارس" است.

"Woof, woof, woof, woof", that's the "woof" sound. Okay? So that's the dog.

«ووف، پف، پف، پف»، صدای «ووف» همین است. باشه؟ پس اون سگه

This one, b-a-a is: "Baaaaaaa", and

این یکی، ب-الف است: «باآآآآآ» و

that's a sheep. Okay? So, in normal speak, we don't go around using the words like this,

آن گوسفند. باشه؟ بنابراین، در صحبت‌های معمولی، ما با استفاده از کلماتی از این دست

we don't actually imitate the animal sound. We just say it normally, like: "Meow", "bark",

دور نمی‌رویم، در واقع صدای حیوانات را تقلید نمی‌کنیم. ما فقط آن را به طور معمول می گوییم، مانند: "میو"، "بوسه"،

"woof", "baa", but you can actually make the real sound if you can, if you want to. But

"ووف"، "باآ"، اما اگر بخواهید، در واقع می توانید صدای واقعی را بسازید. اما

not in normal conversation. People might think you're a little bit strange if you start going

نه در مکالمه معمولی. مردم ممکن است فکر کنند شما کمی عجیب و غریب هستید، اگر شروع به

around making the actual animal sounds. So, be careful how you use them. Okay?

دور زدن کنید و صداهای واقعی حیوانات را ایجاد کنید. بنابراین، مراقب نحوه استفاده از آنها باشید. باشه؟

So, that's the sheep.

بنابراین، این گوسفند است.

"Mooooooo" is a... Can you guess what a...? What makes that sound: "Moo, moo"? Oh dear,

"مووووو" یک ... می توانید حدس بزنید که یک ...؟ چه چیزی این صدا را ایجاد می کند: "مو، مو"؟ اوه عزیز

I can't do that one very well. That is a cow. Okay? And children actually call them

من نمیتونم اون یکی رو خوب انجام بدم آن یک گاو است. باشه؟ و بچه ها در واقع آنها را

"moo cows". They put the sound of the cow with the name of the cow, and they say:

"گاو مو" می نامند. صداي گاو را با نام گاو مي گذارند و مي گويند

"Oh, look, moo cows."

: آه، ببين گاو مو.

So, they put the sound with the name. Okay? Also, with the "baa", with the

بنابراین، آنها صدا را با نام قرار دادند. باشه؟ همچنین با «بأ»، با

baby sheep, the lamb, they say: "Aww, baa lambs, baa lambs." So, they put the sound

بچه گوسفند، بره، می گویند: «اووو، بره باا، بره باآ». پس صدایی را

the animal makes with the name of the animal. Okay. This one: "whinny" and "neigh" is for

که حیوان در می آورد با نام حیوان می گذارند. باشه. این یکی: "غیره" و "نیز"

a horse or a pony. I don't know if I can do this. "Neigh", something like that, or: "Buh-le-le-le-le-le",

برای اسب یا اسب است. نمی دانم می توانم این کار را انجام دهم یا نه. «نِیغ»، چیزی شبیه به آن، یا: «بوه له لِلِلِه»،

that sort of sound, and they shake their head as well. Okay? So that's a horse or a pony.

آن جور صدا، و سرشان را هم تکان می دهند . باشه؟ بنابراین این یک اسب یا یک اسب است.

The pony is a smaller version of a horse. Okay.

پونی یک نسخه کوچکتر از اسب است. باشه.

Can you guess what makes this sound: "Quack, quack, quack, quack"? In normal speech, you

آیا می توانید حدس بزنید که چه چیزی این صدا را ایجاد می کند: "کواک، کوک، کوک، کوک "؟ در گفتار معمولی شما

just say: "Quack", but you can make it more like:

فقط می گویید: «کواک»، اما می توانید آن را بیشتر شبیه به:

"Quack, quack, quack, quack, quack, quack, quaaack".

«کواک، کواک، کواک، کواک، کواک، کواک، کواک، کواک، کواک، کواک، کواک» کنید.

That's a duck. Okay? A duck, a bird. Right.

این اردک است. باشه؟ یک اردک، یک پرنده. درست.

"Hisssssss", and normally you

"Hisssssss" و معمولاً

just say: "Hiss", make a shorter sound. But if you're going to imitate the thing: "Hisssssss",

فقط می گویید: "Hiss" صدای کوتاه تری در بیاورید. اما اگر بخواهید از آن چیزی تقلید کنید: "Hisssssss"،

and that would be like a snake. Or sometimes a cat makes a hissing sound as well, so anything

و این مانند یک مار است. یا گاهی اوقات یک گربه صدای خش خش نیز می دهد، بنابراین هر چیزی

making a hissing sound. Okay. This one: "howl" or "yowl", nice, round open vowel sound: "Howwwwwl,

که صدای خش خش را ایجاد می کند. باشه. این یکی: "زوزه" یا "زوزه" ، صدای واکه باز گرد و زیبا: "

yowwwwwl", so it could be a dog who's very unhappy and the owner has left the dog at

چووووووووووووووول"، پس ممکن است سگی باشد که خیلی ناراضی است و صاحبش سگ

home all day on its own and it's getting very upset without human company. And this is what

را تمام روز به تنهایی در خانه رها کرده است و دارد می رود. بدون همراهی انسان بسیار ناراحت است. و این همان کاری است

the dogs do eventually: "Owww, owwwww", meaning: "I've been abandoned. Where is my family?

که سگ ها در نهایت انجام می دهند: "اوووووووو"، یعنی: "من رها شده ام. خانواده من کجا هستند

I'm all on my own." Or it... Sorry. It can be a dog, a domestic dog, but it can also

؟ یا آن... متاسفم. این می تواند یک سگ، یک سگ خانگی باشد، اما می

be a wild animal, like a wolf. Okay. So, quite a fun one, too, to do that. I've always enjoyed:

تواند یک حیوان وحشی نیز باشد، مانند یک گرگ. باشه. بنابراین، انجام این کار بسیار سرگرم کننده است. من همیشه از:

"Owww", howling. Okay.

"اووو"، زوزه کشیدن لذت برده ام. باشه.

So, moving on to humans. This one you may already have seen a lesson that contains this

بنابراین، به سمت انسان ها حرکت می کنیم. این یکی که ممکن است قبلاً درسی را دیده باشید که حاوی این

word: "burp", "belch", both mean if you have some air inside you when you've been eating

کلمه است: "آوغ زدن"، "آوغ زدن"، هر دو به این معنی است که وقتی در حال غذا خوردن هستید کمی هوا در درون خود

and you have to let the air come out: "Burp". I can't do it because I haven't got any air

دارید و باید اجازه دهید هوا خارج شود: "آوغ زدن" . من نمی توانم این کار را انجام دهم زیرا هیچ هوایی

to come out. "Blah", it's when the air comes out. I can't do it, sorry. If you watch Ronnie,

برای بیرون آمدن ندارم. "بله"، آن زمانی است که هوا بیرون می آید . من نمی توانم آن را انجام دهم، متاسفم. اگر رونی را تماشا می‌کنید،

I think Ronnie does a perfect one of these. So, okay. Right, so that's "burp" or "belch",

فکر می‌کنم رونی یکی از این موارد را کامل انجام می‌دهد. پس باشه درست است، بنابراین "آوغ زدن" یا "آوغ زدن" است

to let out some air from your stomach.

تا مقداری هوا از معده شما خارج شود.

"Clap", can you guess what that is, to clap? [Claps hands] So that's the clapping sound.

کف زدن، می توانید حدس بزنید که چیست؟ [دست می زند] پس صدای کف زدن همین است.

Right? When people clap, an audience clap after someone has performed.

درست؟ وقتی مردم کف می زنند، تماشاگران پس از اجرای یک نفر دست می زنند .

"Slap"-[slaps face]-when you do that. Or-[slaps hands]-slap, slap, slap, slap. Okay? "Cough". [Coughs],

"Slap" - [slaps face] - وقتی این کار را انجام می دهید. یا-[به دستان می زند]-سیلی، سیلی، سیلی، سیلی زدن. باشه؟ "سرفه کردن". [سرفه]،

that's the cough. Okay. "Hiccup". "Hiccup, hiccup, hiccup, hiccup". Okay? So if you've

سرفه همین است. باشه. "سکسکه". «سکسکه، سکسکه، سکسکه، سکسکه». باشه؟ بنابراین اگر

got the... When you can't stop the air coming up at regular intervals. It's very difficult

... وقتی نمی توانید جلوی بالا آمدن هوا را در فواصل زمانی معین بگیرید.

to stop. "Hiccup, hiccup, hiccup". Okay? "Hiccup".

متوقف کردنش خیلی سخته «سکسکه، سکسکه، سکسکه». باشه؟ "سکسکه".

To "sneeze", when you have a cold or if your nose just tickles, a funny feeling in your

«عطسه کردن»، وقتی سرما می خوری یا اگر دماغت فقط قلقلک می دهد، یک حس خنده دار در

nose and you go: "Ah-chu", like that. And it's... I suppose it sort of imitates the

بینی ات و می روی: «آه چو»، همینطور. و این ... فکر می کنم به نوعی صدا را تقلید می

sound: "Sneeze, sneeze, sneeze". There's a lot of s's and z's in there, so it's that

کند: "عطسه، عطسه، عطسه". تعداد زیادی s و z در آن وجود دارد، بنابراین این

sort of sound. "Sneeze, sneeze", like that. Okay? "Mumble". If people don't speak very

نوع صدا است. «عطسه، عطسه»، مانند آن. باشه؟ "زمزمه". اگر مردم خیلی واضح صحبت نمی‌کنند و این‌طور

clearly and they sort of [mumbles] like this, and they're talking quietly to each other

[زمزمه می‌کنند]، و آرام با هم صحبت می‌کنند

and you can't hear them properly, but you can hear this funny sound going on:

و شما نمی‌توانید به درستی آن‌ها را بشنوید، اما می‌توانید این صدای خنده‌دار را بشنوید:

"Mumble, mumble, mumble, mumble, mumble, mumble", that's to mumble. Don't mumble, because if you're

«زمزمه کن، زمزمه کن. زمزمه کردن، زمزمه کردن، زمزمه کردن ، زمزمه کردن. زمزمه نکنید، زیرا اگر

speaking to someone and you mumble, they won't be able to hear what you're saying. Okay?

با کسی صحبت می کنید و زمزمه می کنید، او نمی تواند حرف شما را بشنود. باشه؟

"Mutter", similarly: "Mutter, mutter, mutter, mutter". If two people are muttering in the

«غُرُّهُ»، به همین ترتیب: «غُرُّهُمُ الْغُرْبِهُ، مُغُرُّهُ، مُغَرْرَةٍ». اگر دو نفر در گوشه اتاق غر می زنند

corner of the room and you think: -"What are they muttering about?"

و شما فکر می کنید : -اینها برای چی غر می زنند؟

-"Mutter, mutter, mutter, mutter, mutter, mutter, mutter", some secret they have that they're talking about.

-"مطمئن، زمزمه، زمزمه، زمزمه، زمزمه، زمزمه، زمزمه" ، رازی که دارند و دارند درباره آن صحبت می کنند.

To "stutter" and to "stammer" are when someone repeats a sound. "Stutter, stutter". If they

"لکنت" و "لکنت" زمانی است که کسی صدایی را تکرار می کند. "لکنت، لکنت". اگر

can't get the sound out properly. It's a very unfortunate thing to have a stutter, and people

نمی توانند صدا را به درستی بیرون بیاورند. داشتن لکنت چیز بسیار تاسف‌آوری است و

have to have coaching to get out of doing it. Stutter. If, say, with a word like "turn",

افراد برای رهایی از انجام آن باید مربیگری داشته باشند. لکنت. اگر بگویید ، با کلمه ای مانند "چرخش" ،

and if you go: "T-t-t-t-t-t-t-t-t-t-t-t-t-turn", when it's like that, the person can't get

و اگر بروید: "T-T-T-T-T-T-T-T-T-T-T-Turn" ، وقتی اینگونه است ، شخص نمی

the word out properly. And with "stammer" as well: "M-m-m-m-m-m-mother", so the "m"

تواند کلمه را به درستی بیرون بیاورد. و با «لکنت» نیز: «م-م-م-م-م-م-مادر» پس «م»

for stammering. Okay?

برای لکنت زبان. باشه؟

And then finally, if you're very tired or very bored, which I hope you're not at this

و در نهایت، اگر خیلی خسته یا خیلی بی حوصله هستید، که امیدوارم در این

moment, but if you get tired and you do this: "Ahh, ahh", and it's a good idea to cover

لحظه نباشید، اما اگر خسته شدید و این کار را انجام دهید: "آه، آه"، و بهتر است

your mouth when you do this, but I didn't cover my mouth because I wanted you to see:

دهان خود را بپوشانید. وقتی این کار را می کنی، اما من جلوی دهانم را نگرفتم چون می خواستم ببینی:

"Yaaaaaawn", "ahhhhhh", "yaaaaaawn". So, that's the "yawn", when you open your mouth and breathe

"یاااااون"، "آههههههه"، "یاااااون". بنابراین، این همان «خمیازه» است، زمانی که وقتی خسته یا بی حوصله هستید، دهان خود را باز می کنید و

in a lot of air when you're tired or bored. Okay, you need some fresh air or you need

هوای زیادی تنفس می کنید. خوب، به هوای تازه نیاز دارید یا باید

to go to bed. Okay.

به رختخواب بروید. باشه.

Finally, a few other sounds which come more from objects, inanimate objects rather than

در نهایت، چند صدا دیگر که بیشتر از اشیاء، اشیاء بی جان به جای

animals and people. So: "bang". [Bangs on board]. "Bang, bang, bang, bang", any sound

حیوانات و انسان ها می آیند. بنابراین: "بنگ". [تنگ در هیئت مدیره]. "بنگ، بنگ، بنگ، بنگ"، هر صدایی

like that. "Clatter"... Oh, I do this. [Taps on board with markers].

مانند آن. "کلاتر"... اوه، من این کار را می کنم. [با نشانگر روی صفحه ضربه می زند].

That's a clattering sound. "Clatter, clatter, clatter, clatter, clatter". Okay?

این صدای تق تق است. «تقطق، تلق، تلق، تلق، تلق». باشه؟

"Click". [Clicks fingers], that's a click. Or

"کلیک". [انگشتان را کلیک می کند]، این یک کلیک است. یا

[hits markers together], that could be a click. Or... [Hits marker on board]. No, that's not really clicky

[نشانگرها را با هم می‌زند]، که می‌تواند یک کلیک باشد. یا... [Hits marker on board]. نه، این واقعاً به

enough. [Clicks fingers], that's more of a click. It's quite a sharp sound, a click.

اندازه کافی کلیکی نیست. [انگشتان را کلیک می کند]، این بیشتر یک کلیک است. این صدای کاملاً تیز است، یک کلیک.

Click your fingers. We say: "Clicking your fingers". Okay.

انگشتان خود را کلیک کنید. ما می گوییم: "کلیک کردن انگشتان". باشه.

"Crash", that's when something quite big and probably made of metal or pottery, plates,

"تصادف"، زمانی است که چیزی کاملاً بزرگ و احتمالاً از فلز یا سفال، بشقاب

cups, and saucers, cars crash. Quite a loud noise and a lot of damage probably. Okay.

، فنجان و نعلبکی، اتومبیل ها تصادف می کنند. صدای بسیار بلند و احتمالا آسیب زیاد. باشه.

With a crash, crash. If you think of dropping a whole pile of plates on a hard tiled floor:

با یک تصادف، تصادف. اگر به این فکر می کنید که انبوهی از بشقاب ها را روی یک کف کاشی کاری شده بریزید:

"Crash!" and they all break, and it makes a terrible noise. Okay. "Ping, ping", if you

"سقوط!" و همه آنها می شکنند، و صدای وحشتناکی ایجاد می کند. باشه. "پینگ پینگ"،

put a meal in the microwave and given it five minutes, say, and then it's ready and the

اگر یک وعده غذایی را در مایکروویو گذاشتید و پنج دقیقه به آن زمان دادید ، بگویید و سپس آماده است و

microwave goes: "Ping!" and you know that it's ready. Okay? "Ping".

مایکروویو می گوید: "پینگ!" و می دانید که آماده است. باشه؟ "پینگ".

And "ring": "Ring, ring, ring, ring, ring". Anything can ring. The doorbell can ring, a bell in a church

و «حلقه»: «حلقه انگشتر انگشتر انگشتر انگشتر». هر چیزی می تواند زنگ بزند. زنگ در می تواند به صدا درآید، زنگ در برج کلیسا

tower can ring. "Ding-dong, ding-dong", ringing, so it sort of imitates the sound.

می تواند به صدا درآید. "دینگ-دونگ، دینگ-دونگ"، زنگ، بنابراین به نوعی صدا را تقلید می کند.

"Squeak", that could be an animal, like a mouse, if they do squeak. I've never heard

"Squeak"، که می تواند یک حیوان باشد، مانند یک موش، اگر آنها جیرجیر کنند. من هرگز

a mouse squeak and don't really want to because I can't bear mice. Oh, horrible. But things

صدای جیر جیر موش را نشنیده ام و واقعاً نمی خواهم زیرا نمی توانم موش ها را تحمل کنم. اوه، وحشتناک اما چیزها هم

can squeak as well, like a door: "Ee-enh, ee-enh, ee-enh", like that, that's a squeaky

می‌توانند جیرجیر بزنند، مثل یک در: «ای-ان -ه-ه-ه-ه-ه-ه-ه-ه-ه-ه-ه-ه-ان-ه»؛ مثل آن

sound. "Squeak, squeak, squeak, squeak". Okay? A clock:

صدای جیرجیر است. «جیغ، جیغ، جیغ، جیرجیر». باشه؟ یک ساعت:

"Tick tock, tick tock, tick tock, tick tock, tick tock". Okay? "Tick tock". And "thump".

«تیک تاک، تیک تاک، تیک تاک، تیک تاک، تیک تاک». باشه؟ "تیک تاک". و "ضربه زدن".

Oh, again, it's like: [Hits fist on board], a sort of dull sound. "Thump, thump, thump". Okay.

اوه، دوباره، مثل این است: [مشت روی تخته می زند]، نوعی صدای کسل کننده. "تپ، تپش، تپش". باشه.

Right, so that's quite a few onomatopoeia words. And finally, to end, I don't know if

درست است. و در نهایت، برای پایان،

you know this breakfast cereal called Rice Krispies. I remember it from years and years

نمی دانم این غلات صبحانه به نام Rice Krispies را می شناسید یا خیر. یادم میاد از سالها و سالهای

ago when I was a child and I used to eat it. And one of the advertising things about it

قبل وقتی بچه بودم و میخوردمش. و یکی از چیزهای تبلیغاتی آن این

is that if you pour the milk on it, it makes a sound. Well, it makes three sounds, it goes:

است که اگر شیر را روی آن بریزید صدا می دهد. خوب، سه صدا می دهد، می گوید:

"Snap, crackle, pop!"

"Snap, Crackle, Pop!"

So, if you ever get the chance to try Rice Krispies, put them

بنابراین، اگر فرصتی پیدا کردید رایس کریسپی را امتحان کنید، آنها را

in a bowl, pour some milk on, put your ear down to it like they do in the television

در یک کاسه بریزید، مقداری شیر روی آن بریزید، گوش خود را روی آن بگذارید، مانند آنچه در تبلیغات تلویزیونی انجام می‌دهند

adverts, and you'll hear: "Snap, crackle, pop!" Okay?

، و می‌شنوید: «تقوع، ترقه، پاپ !" باشه؟

So, there we are. That's onomatopoeia. I hope that wasn't too painful. So, anyway, if you'd like to

بنابراین، ما اینجا هستیم. این onomatopoeia است. امیدوارم خیلی دردناک نبوده باشه بنابراین، به هر حال، اگر می‌خواهید

go to the website, www.engvid.com, there is a quiz there to test yourself on

به وب‌سایت www.engvid.com بروید، آزمونی در آنجا وجود دارد تا خودتان را روی

this new knowledge. And if you'd like to subscribe to my YouTube channel,

این دانش جدید آزمایش کنید. و اگر می خواهید در کانال یوتیوب من مشترک شوید

that would be very nice. Thank you. And hope to see you again soon. Thanks for listening.

، بسیار خوب است. متشکرم. و امیدوارم به زودی دوباره شما را ببینم. ممنون که گوش دادید.

Bye.

خدا حافظ.