Real English: Speaking on the phone

Well... Oo, actually I've got to go now because you know I'm at work. Yeah.

خب... اوه، در واقع من باید الان بروم چون می دانید که سر کار هستم. آره

I've just got to teach a lesson. Okay. Yeah, I'm teaching a lesson right now. Uh-huh.

من فقط باید درس بدهم باشه. آره الان دارم درس میدم آهان.

Okay, so I'll see ya later. Yeah? All right. See ya later, then. Bye. Bye.

باشه پس بعدا میبینمت آره؟ خیلی خوب. بعدا میبینمت خدا حافظ. خدا حافظ.

Sorry about that.

از این بابت متاسفم.

Hi. Oo. Pen. Hi. I'm Gill from engVid, and today-sorry-we have a lesson on the phone.

سلام. اوه خودکار. سلام. من گیل از engVid هستم و امروز - متاسفم - ما یک درس تلفنی داریم.

Not on the phone. I was just on the phone. I apologize about that. Unexpected phone call.

نه با تلفن من فقط تلفن بودم. من در مورد آن عذرخواهی می کنم. تماس تلفنی غیرمنتظره

We're looking today at: "Phone Vocabulary". Okay? So words and phrases to use to do with

ما امروز به دنبال: "واژگان تلفن" هستیم. باشه؟ بنابراین کلمات و عباراتی که باید برای

making phone calls, being on the phone, calling people. Okay. Maybe just with your friends,

برقراری تماس تلفنی، تلفنی بودن، تماس با مردم استفاده کنید. باشه. شاید فقط با دوستانتان،

phoning your friends, but also in your job if you have to use the phone at work - this

تماس تلفنی با دوستانتان، و همچنین در شغلتان اگر مجبور به استفاده از تلفن در محل کار هستید - اینها برای

is all useful stuff for that. Okay. Right. So, phone vocabulary.

این کار مفید هستند. باشه. درست. بنابراین، واژگان تلفن.

First of all, if the phone rings you "answer the phone". Okay? Answer the phone. You say:

اول از همه، اگر تلفن به شما زنگ زد، " تلفن را پاسخ دهید". باشه؟ تلفن جواب دادن. شما می گویید

"Oh, the phone is ringing. I'll have to answer the phone."

: اوه، تلفن زنگ می زند، من باید تلفن را جواب بدهم.

Okay. Now, if you're making the

باشه. حالا اگر در حال

call, you're phoning, you're making... Making a phone call. Okay? And somebody answers at

برقراری تماس هستید، دارید تلفن می کنید، دارید ... تماس تلفنی برقرار می کنید. باشه؟ و

the other end, you have to say something. So you might say:

یک نفر در انتهای دیگر پاسخ می دهد، شما باید چیزی بگویید. بنابراین شما ممکن است بگویید:

"Hello, is that Anne? Is that Anne?"

"سلام، آن آن است ؟ آن آن است؟"

So: "Hello, is that", and the name of the person that you want to speak

بنابراین: "سلام، همین است" و نام شخصی که می خواهید با او صحبت

to. That's more maybe informal if you're phoning somebody's home. If you're phoning an office,

کنید. اگر به خانه شخصی تلفن می‌زنید، شاید غیررسمی‌تر باشد . اگر در حال تماس با یک دفتر

a business, you might say: "Hello. Could I speak to...?" This is a little bit more...

یا کسب و کار هستید، ممکن است بگویید: "سلام. آیا می توانم با ... صحبت کنم؟" این کمی بیشتر است...

More formal. "Could I speak to Mr. Jones?" Something like that. Okay.

رسمی تر. "آیا می توانم با آقای جونز صحبت کنم ؟" یه چیزی شبیه اون. باشه.

Sometimes when you make a phone call and somebody answers, and you're not quite sure if it's

گاهی اوقات وقتی یک تماس تلفنی برقرار می‌کنید و کسی پاسخ می‌دهد و کاملاً مطمئن نیستید که آیا

the person you want or not, you don't quite recognize the voice, so you sometimes want

آن شخصی است که می‌خواهید یا نه، صدا را کاملاً تشخیص نمی‌دهید، بنابراین گاهی اوقات می‌خواهید نام او

to ask them their name to see if that is the person you were phoning to speak to. So you

را بپرسید تا ببینید آیا اینطور است یا خیر. شخصی که برای صحبت با او تماس گرفتید بنابراین می

can say: "Who am I speaking to, please?" It's always a good idea to use "please" when you're

توانید بگویید: "لطفا با چه کسی صحبت می کنم؟" زمانی که از طریق تلفن سؤال می‌پرسید، همیشه استفاده از «لطفا» ایده خوبی است

asking a question on the phone. "Who am I speaking to, please?" And then they will say

. "لطفا با چه کسی صحبت می کنم؟" و سپس آنها خواهند گفت

who they are and if they are the person you want to speak to, you can continue with your

که آنها چه کسی هستند و اگر آنها فردی هستند که می خواهید با آنها صحبت کنید، می توانید به تماس خود ادامه دهید

call; if they are not the person you want to speak to, you would use this:

. اگر آنها فردی نیستند که می خواهید با او صحبت کنید، از این استفاده می کنید:

"Could I speak to Mr. Jones, please?"

"لطفا می توانم با آقای جونز صحبت کنم؟"

Okay, right.

باشه، درسته

Now, sometimes if you phone and the person at the other end, they want you to wait probably

حالا، گاهی اوقات اگر با شخص دیگری که در آن طرف است تماس بگیرید، احتمالاً

because they need to find the person you want to speak to, so they say:

به این دلیل که باید فردی را که می‌خواهید با او صحبت کنید پیدا کنند، می‌خواهند منتظر بمانید، بنابراین می‌گویند:

"Could you hang on?" or "Could you hold on?" That's the same thing. It just means to wait. "Hang on" or

«می‌توانی صبر کنی؟» یا "آیا می توانید دست نگه دارید؟" این همان چیزی است. این فقط به معنای صبر کردن است. "Hang on" یا

"Hold on". Or if they're being very polite or if this is you in an office taking a phone

"Hold on". یا اگر آنها بسیار مودب هستند یا اگر این شما در دفتری هستید که با تلفن

call, and it might be a customer, an important person, so you might say very politely:

تماس می گیرید، و ممکن است یک مشتری، یک فرد مهم باشید ، بنابراین ممکن است بسیار مودبانه بگویید:

"Would you mind holding?" Instead of just saying: "Hang on", which is a little bit casual and

"می خواهی نگه داری؟" بجای اینکه فقط بگید : صبر کن، که کمی معمولی و

informal, or even: "Hold on" which is a little... Not very... It's okay, but it's not very polite.

غیررسمی است، یا حتی: نگه دار که کمی است... نه خیلی... اشکالی ندارد، اما خیلی مودبانه نیست.

This is much more polite: "Would you mind holding?" It's a much nicer way.

این بسیار مودبانه تر است: "می خواهی نگه داری؟" این یک راه بسیار زیباتر است.

"Would you mind holding, please?" is even better. Okay, so that's a good one to use.

"دوست دارید نگه دارید، لطفا؟" حتی بهتر است بسیار خوب، پس برای استفاده خوب است.

And then say this is you going to try to find somebody in the office to take this phone

و سپس بگویید این می‌خواهید سعی کنید کسی را در دفتر پیدا کنید تا این تماس تلفنی را بگیرد

call, you come back. If you have to go back to the same person after they've been holding

، شما برمی‌گردید. اگر مجبور شوید بعد از اینکه او را نگه داشته اید

on or hanging on, or holding, you come and say: "Sorry to keep you waiting. Sorry to

یا آویزان کرده اید یا نگه داشته اید، به سراغ همان شخص بروید، می آیید و می گویید: "ببخشید که شما را منتظر گذاشتم. متاسفم

keep you waiting." Especially if they're a customer. And, again: "Sorry", if there is

که شما را منتظر گذاشتم." به خصوص اگر مشتری باشند. و باز هم: "متاسفم"، اگر خبر بد دیگری وجود داشته باشد،

other bad news like the person they want to speak to is not there: "Sorry, she's not here."

مانند شخصی که می خواهند با او صحبت کنند، وجود ندارد: "ببخشید، او اینجا نیست."

You might say: "She's not here at the moment." At the moment. Or if that person is already

ممکن است بگویید: "او در حال حاضر اینجا نیست." درحال حاضر. یا اگر آن شخص در حال حاضر

on the phone talking to somebody else, you can say: "Sorry, he's on the other line",

در حال صحبت با شخص دیگری است، می توانید بگویید: "ببخشید، او در خط دیگر است"،

meaning the telephone line. "Sorry, he's on the other line."

به معنای خط تلفن. "ببخشید، او در خط دیگر است."

So, when that situation happens and say it's you in an office taking the call, you don't

بنابراین، وقتی چنین موقعیتی پیش می‌آید و می‌گویید شما در دفتری هستید که تماس می‌گیرید،

want to just say: "Oh, sorry, he's on the other line" and then wait for the person to

نمی‌خواهید فقط بگویید: "اوه، متاسفم، او در خط دیگر است" و سپس منتظر بمانید تا شخص

say something, like: "Oh well, okay then, good bye." You have to be helpful. You've

چیزی بگوید، مانند: " اوه، باشه، پس خداحافظ." شما باید کمک کننده باشید.

got to then continue being helpful because this could be a customer or it could be the

پس باید به کمک خود ادامه دهید زیرا این می تواند یک مشتری یا

boss, it could be anybody. So you need to be helpful and say: "Sorry, he's on the other

رئیس باشد، می تواند هر کسی باشد. بنابراین باید کمک کنید و بگویید: "ببخشید، او در خط دیگر است

line. Can I take a message?" Okay? Take a message, to write down a message to say this

. آیا می توانم یک پیام ارسال کنم؟" باشه؟ پیامی بگیرید ، پیامی را یادداشت کنید تا بگویید این

person called, and either they will call again or can you call them back. So:

شخص تماس گرفته است، یا او دوباره تماس می گیرد یا می توانید دوباره با او تماس بگیرید. بنابراین:

"Can I take a message?" or "Can I give her a message?" Okay? And if it's you that's calling, you

"آیا می توانم یک پیام ارسال کنم؟" یا "میتونم بهش پیام بدم؟" باشه؟ و اگر این شما هستید که تماس

have phoned somewhere and the person is not available-okay?-you can say, politely:

می‌گیرید، به جایی تلفن کرده‌اید و آن شخص در دسترس نیست - خوب است؟ - می‌توانید مودبانه بگویید:

"Could I leave a message?" Okay? So that the person who has answered the phone will write a message

"می‌توانم پیام بگذارم؟" باشه؟ به طوری که فردی که به تلفن پاسخ داده است پیامی

down and give it to the person that you want to speak to. "Could I", that's the polite

را یادداشت کرده و به شخصی که می خواهید با او صحبت کنید می دهد. «می‌توانم»، این روش مودبانه

way of asking. Not: "Can I", but: "Could I", it's much more polite. "Could I leave a message, please?"

پرسیدن است. نه: «می‌توانم»، بلکه: «می‌توانم»، خیلی مؤدبانه‌تر است. "آیا می توانم یک پیام بگذارم، لطفا؟"

You could put "please" again. "Could I leave a message for him, please? Could I

می توانید دوباره "لطفا" را قرار دهید. "آیا می توانم یک پیام برای او بگذارم، لطفا؟ آیا می

leave a message for her, please?" Okay.

توانم یک پیام برای او بگذارم، لطفا؟" باشه.

Now, this one, this is if the person who has answered is the person you want to speak to,

حال، این یکی، این در صورتی است که فردی که پاسخ داده است شخصی است که می خواهید با او صحبت کنید،

but they are busy doing something else at that moment. It's not convenient for them

اما در آن لحظه مشغول انجام کار دیگری است .

to speak to you, but they are being helpful and they say: "Can I call you back?" Maybe:

صحبت کردن با شما راحت نیست، اما کمک می کنند و می گویند: "می توانم با شما تماس بگیرم؟" شاید:

"Can I call you back in 10 minutes? Can you...? Can I call you back this afternoon?",

"آیا می توانم 10 دقیقه دیگر با شما تماس بگیرم؟ می توانید ...؟ آیا می توانم امروز بعد از ظهر با شما تماس بگیرم؟"،

"Can I call you back before 4 o'clock?" So this is all being helpful and ensuring that you

"آیا می توانم قبل از ساعت 4 با شما تماس بگیرم؟" بنابراین همه اینها مفید است و تضمین می کند

do eventually speak to that person and have time to talk about something.

که در نهایت با آن شخص صحبت می کنید و زمانی برای صحبت در مورد چیزی دارید.

"Can I call you back?"

"میتونم باهات تماس بگیرم؟"

Now, this one, this is if someone has phoned you and you weren't there, so somebody else

حالا، این یکی، اگر کسی با شما تماس گرفته باشد و شما آنجا نبودید، پس یکی دیگر

had to take a message for you, and apologize, and be polite and helpful, and you come home

مجبور شد برای شما پیامی بگیرد و عذرخواهی کند و مؤدب و مفید باشد و شما به خانه بیایید

and you get this message: "Mr. Jones called. Can you call him?" So you phone the number

و این پیام را دریافت کنید: آقای جونز زنگ زد می تونی باهاش ​​تماس بگیری؟" بنابراین شما با شماره تماس

and you tell the person who answers: "I'm returning..." "Could I speak to Mr. Jones?

می گیرید و به فردی که پاسخ می دهد می گویید: "من برمی گردم..." "آیا می توانم با آقای جونز صحبت

I'm returning his call." That means he called me, he wants to speak to me.

کنم؟ من تماس او را پاسخ می دهم." یعنی با من تماس گرفت، می‌خواهد با من صحبت کند.

"I'm returning his call" so that we can have the conversation. He wants to speak to me. I'm returning his

"من تماس او را پاسخ می دهم" تا بتوانیم گفتگو کنیم. او می خواهد با من صحبت کند. من تماس او را پاسخ می دهم

call. I'm calling him back. Okay.

. دوباره بهش زنگ میزنم باشه.

And then finally in this section, sometimes people's names are difficult to spell or place

و سپس در نهایت در این بخش، گاهی اوقات املای نام افراد یا نام مکان

names, and so on, so if you need to get a name clear, if you want to make sure you've

ها و غیره دشوار است، بنابراین اگر می خواهید نامی را مشخص کنید، اگر می خواهید مطمئن شوید

got the right spelling, you can say: "Could I", the polite form: "Could I ask you to spell that, please?"

که املای درستی دارید، می توانید بگویید: «می‌توانم»، شکل مؤدبانه: «می‌توانم از شما بخواهم که املای آن را بنویسید، لطفاً؟»

Okay? If it's a difficult name: "Could I ask you to spell that, please?" Okay?

باشه؟ اگر نام دشواری است: "لطفاً می توانم از شما بخواهم آن را املا کنید؟" باشه؟

So that's most of the main ways of speaking on the phone, and we just have a few more

بنابراین این بیشتر راه‌های اصلی صحبت کردن با تلفن است، و ما فقط چند مورد دیگر داریم

items which are to do... We've had a few problems here with not being able to speak to people,

که باید انجام دهیم... ما در اینجا چند مشکل داشتیم که نمی‌توانیم با مردم صحبت کنیم،

but we have a few more problem situations and a few more words and phrases connected

اما چند مورد داریم. موقعیت های مشکل بیشتر و چند کلمه و عبارت دیگر مرتبط

to that, so we'll do that next.

با آن، بنابراین ما این کار را در مرحله بعد انجام خواهیم داد.

Okay, so a few more telephone problems and the words to use. So, if you try to ring a

خوب، پس چند مشکل تلفنی دیگر و کلمات مورد استفاده. بنابراین، اگر سعی می‌کنید به

number and you just can't... Well, this is it: "I can't get through. I can't get through"

شماره‌ای زنگ بزنید و نمی‌توانید... خوب، این همان است: "من نمی‌توانم عبور کنم. نمی‌توانم عبور کنم"

meaning there's something wrong. You're tapping out the number, but nothing is happening for

به این معنی که مشکلی وجود دارد. شما شماره را می زنید ، اما به دلایلی هیچ اتفاقی نمی افتد

some reason, nobody is answering. You can't even hear the line ringing. You know the ringing,

، کسی پاسخگو نیست. شما حتی نمی توانید صدای زنگ را بشنوید. میدونی زنگ میزنه،

ringing tone isn't... It's not even ringing. Okay. "I can't get through" meaning I can't

زنگ هم نیست... حتی زنگ هم نیست. باشه. "من نمی توانم عبور کنم" یعنی نمی

make the connection. Okay.

توانم ارتباط برقرار کنم. باشه.

And some of the reasons why you can't get through: "The line is busy".

و برخی از دلایلی که شما نمی توانید از آن عبور کنید: "خط مشغول است".

If the person is already on the phone the line is busy. Or in the UK we say: "It's engaged". "Engaged"

اگر شخص از قبل با تلفن تماس دارد، خط مشغول است. یا در انگلستان می گوییم: "نامزد است". "نامزد"

means, you know, somebody is already speaking on the phone to somebody else, which is why

به این معنی است که، می دانید، یک نفر در حال حاضر با شخص دیگری تلفنی صحبت می کند، به همین دلیل است که

you can't get through. Okay. It's busy or engaged, so those... Those are the same thing.

شما نمی توانید از آنجا عبور کنید. باشه. سرش شلوغه یا درگیره، پس اونها... اینا همون چیزا هستن.

Sometimes "unobtainable". In the UK we get a sort of continuous "[makes beep noise]"

گاهی اوقات "دست نیافتنی". در انگلستان، وقتی شماره‌ای را می‌گیرید که اساساً وجود ندارد ، صدای مداوم «[صدای بوق می‌سازد]» را دریافت می‌کنیم

sound when you dial a number that doesn't exist basically. Maybe it's an old number,

. شاید این یک شماره قدیمی است،

you're trying to contact a friend, maybe that friend has moved away and they didn't take

شما سعی می کنید با یکی از دوستانتان تماس بگیرید، شاید آن دوست نقل مکان کرده باشد و

their phone number with them. So that line, that number doesn't exist anymore. So we call

شماره تلفن خود را با خود نبرده باشد. بنابراین آن خط، آن عدد دیگر وجود ندارد. بنابراین ما

it this fancy word: "unobtainable", meaning you can't obtain it, you can't get through

آن را این کلمه زیبا می نامیم: "غیرقابل دستیابی"، یعنی شما نمی توانید آن را بدست آورید، نمی توانید از آن عبور کنید

because it doesn't exist. Okay. So...

زیرا وجود ندارد. باشه. پس...

Okay, so say you do get through, you can get through and you can hear a voice at the other

باشه، پس بگو که می گذری، می تونی بگذری و می تونی صدایی از اون

end, but you can't hear them very well, they're very quiet, so you can say:

طرف بشنوی، اما خیلی خوب نمی تونی بشنوی، خیلی ساکتن، پس می تونی بگی

"Could you speak up, please?" Again, "please" is good. "Could you" is good, a polite way of asking.

: می تونی حرف بزنی لطفا؟" باز هم "لطفا" خوب است. «می‌توانی» خوب است، روشی مودبانه برای پرسیدن.

"Could you speak up? Could you speak up, please? I can't hear you." Okay. "It's a bad line."

"می تونی حرف بزنی؟ می تونی حرف بزنی، لطفا؟ نمی شنوم." باشه. "این یک خط بد است."

Rather than blame that person for having a quiet voice:

به جای سرزنش آن شخص به خاطر داشتن صدای آرام:

"Oh, your voice is really quiet. I can't hear you." That's not very nice to say that,

"اوه، صدای شما واقعا آرام است. من نمی توانم شما را بشنوم." گفتن این حرف خیلی خوب نیست

and it may not be their fault anyway.

و به هر حال ممکن است تقصیر آنها نباشد.

It may be the technology that is... Has something wrong and you can't hear them very well, so

ممکن است این فناوری باشد که ... مشکلی دارد و شما نمی توانید آنها را به خوبی بشنوید، بنابراین

you can ask them: "Could you speak up, please? It's a bad line." Always blame the technology.

می توانید از آنها بپرسید: "می توانید صحبت کنید، لطفا؟ این یک خط بد است." همیشه تکنولوژی را سرزنش کنید.

Don't blame the person for having a quiet voice because they won't be your friend for

آن شخص را به خاطر داشتن صدای آرام سرزنش نکنید زیرا

much longer if you do that. Okay. So: "Could you speak up, please? It's a bad line." Okay?

اگر این کار را انجام دهید مدت زیادی دوست شما نخواهد بود. باشه. بنابراین: "می توانید صحبت کنید، لطفا؟ این یک خط بد است." باشه؟

The line is the connection, the technology the cable, whatever.

خط اتصال است، فناوری کابل، هر چه باشد.

Or if you're on a mobile phone: "Sorry, you're breaking up." It doesn't mean they're falling

یا اگر با تلفن همراه هستید: "ببخشید، شما در حال جدا شدن هستید." این بدان معنا نیست که آنها از

apart physically. It's their voice, the voice is breaking up. Oops, sorry, wrong way around.

نظر فیزیکی از هم می پاشند. این صدای آنهاست، صدا در حال شکسته شدن است. اوه، متاسفم، روش اشتباه است.

Meaning your voice is breaking up. The sound is... Has got little broken pieces in it.

یعنی صدایت در حال شکسته شدن است. صدا این است ... دارای قطعات کوچک شکسته در آن است.

Instead of continuous sound it's: "Unh-unh-unh-unh-unh-unh", and you're losing part of what they're saying.

به جای صدای ممتد، این عبارت است: "اون-اون-اون-اون-اون-اون"، و شما بخشی از آنچه آنها می گویند را از دست می دهید.

"You're breaking up", that's usually with a mobile phone. So, again, blame the technology,

"شما در حال جدایی هستید"، این معمولاً با تلفن همراه است. بنابراین، دوباره، تکنولوژی را سرزنش کنید،

not the person for having a funny voice that goes: "Unh-unh-unh-unh-unh" because it's probably

نه آن شخص را به خاطر داشتن صدای خنده دار که می گوید: "اون-اون-اون-اون-اون"، زیرا احتمالاً

not their fault. Okay. "Sorry, you're breaking up. Bad signal." Right. That can happen. Sometimes

این تقصیر او نیست. باشه. "ببخشید، شما در حال جدا شدن. سیگنال بد." درست. که می تواند اتفاق بیفتد. گاهی اوقات

if you're on a train and you go under a bridge, you lose the signal and you even get cut off sometimes.

اگر در قطار هستید و زیر پل می روید ، سیگنال را از دست می دهید و حتی گاهی اوقات قطع می شوید.

That's the next one, yeah. "I think we got cut off." Okay. You don't say:

این مورد بعدی است، بله. "فکر کنم ما قطع شدیم." باشه. شما نمی گویید:

"You hung up on me!" meaning the other person just put the phone down because they didn't want to

"گوشی را به من قطع کردی!" یعنی طرف مقابل فقط گوشی را گذاشته چون دیگر نمی خواهد

talk to you anymore. Don't blame them for hanging up on you. Hanging up on someone isn't

با شما صحبت کند. آنها را به خاطر قطع کردن تلفن سرزنش نکنید. قطع کردن تماس با کسی

a very nice thing to do, but sometimes if two people are having an argument over the

کار خیلی خوبی نیست، اما گاهی اوقات اگر دو نفر تلفنی با هم بحث

phone and one person has just had enough, they just put the phone down. They don't want

می کنند و یک نفر به اندازه کافی مصرف می کند، تلفن را کنار می گذارند. آنها دیگر نمی

to talk anymore. They're too fed up with it. So just if the connection is lost, don't blame

خواهند صحبت کنند. آنها بیش از حد از آن خسته شده اند. بنابراین اگر ارتباط قطع شد،

them. Phone again if you want to and say: "I think we got cut off." Yeah, right. So,

آنها را سرزنش نکنید. اگر می خواهید دوباره تلفن کنید و بگویید: "فکر می کنم ما قطع شدیم." بله درسته. بنابراین،

don't blame them for... Don't suggest that they hung up on you because it won't... It

آنها را سرزنش نکنید که... به شما پیشنهاد ندهید که تلفن را قطع کنند زیرا این کار را نمی کند...

won't help your relationship probably. So: "I think we got cut off." Right.

احتمالاً به رابطه شما کمکی نخواهد کرد. بنابراین: "من فکر می کنم ما قطع شد." درست.

The last two examples are when you just phone and... Or somebody phones you and you don't

دو مثال آخر زمانی است که شما فقط با شما تماس می گیرید و ... یا شخصی با شما تماس می گیرد و شما آنها را نمی

know them, they're total strangers. So if they say: "Hello, is Gladys there?" and your

شناسید، آنها کاملا غریبه هستند. بنابراین اگر آنها بگویند: "سلام، گلدیس آنجاست؟" و

name isn't Gladys and nobody called Gladys lives in the same building as you, you say...

اسم تو گلادیس نیست و هیچکس به نام گلادیس در همان ساختمانی زندگی نمی کند که تو می گویی...

You don't sort of... Don't be rude. Even if it's a stranger, you don't say:

تو اصلاً... بی ادب نباش. حتی اگر غریبه باشد، نمی گویی:

"Don't be stupid. There's no one here called Gladys." No. Not a good idea.

"احمق نباش، کسی به نام گلدیس اینجا نیست." نه ایده خوبی نیست.

Try to be polite again

سعی کنید دوباره مودب باشید

and say: "Sorry, I think you've got the wrong number." Okay? They've tapped the numbers

و بگویید: "ببخشید، فکر می کنم شماره را اشتباه گرفته اید ." باشه؟ آنها اعداد را به

wrong, in the wrong order or something's gone wrong with the technology again.

اشتباه، به ترتیب اشتباه گرفته اند یا دوباره مشکلی در فناوری پیش آمده است.

"Sorry, I think you've got the wrong number."

"ببخشید، من فکر می کنم شما شماره را اشتباه گرفته اید."

And if they have asked for somebody by name and there is no one with that name where you

و اگر آنها نام کسی را خواسته باشند و کسی با آن نام در جایی که

live or where you work, you say... You could say: "Sorry, there's no one of that name here."

شما زندگی می کنید یا کار می کنید وجود نداشته باشد، می گویید... می توانید بگویید: "ببخشید، اینجا کسی به این نام نیست."

Okay? "Sorry, there's no one of that name here. Are you sure you dialed the right number?"

باشه؟ "با عرض پوزش، هیچ کس به این نام اینجا نیست. آیا مطمئن هستید که شماره درست را گرفته اید؟"

You can ask them: "What number? What number did you dial?" You can ask them to read the

می توانید از آنها بپرسید: "چه شماره ای؟ چه شماره ای گرفتید؟" می توانید از آنها بخواهید که

number back to you, and sometimes they read you a number and it's not your number, and

شماره را برای شما بخوانند، و گاهی اوقات آنها یک عدد را برای شما می خوانند و این شماره شما نیست و

you can say: "Oh, sorry, that's not this number. Something has gone wrong."

می توانید بگویید: "اوه، متاسفم، این شماره نیست. مشکلی پیش آمده است."

So these are all some of the lovely scenarios that can happen with the telephone or the

بنابراین همه اینها برخی از سناریوهای دوست داشتنی هستند که می توانند با تلفن یا تلفن اتفاق بیفتند

phone. We don't use the word "telephone" so much now. It's a very formal word, "telephone".

. ما الان خیلی از کلمه تلفن استفاده نمی کنیم . این یک کلمه بسیار رسمی است، "تلفن".

You might use it in an essay, but in speaking you say "phone". So, okay. So I hope that's

شما ممکن است از آن در یک مقاله استفاده کنید، اما در صحبت کردن می گویید "تلفن". پس باشه بنابراین امیدوارم که

been helpful, something you can use in your daily life and in your job.

مفید بوده باشد، چیزی که بتوانید در زندگی روزمره و شغل خود از آن استفاده کنید.

If you'd like to answer a quiz on this, which I highly recommend, please go to the website, www.engvid.com,

اگر مایلید به یک مسابقه در این مورد پاسخ دهید، که من شدیداً توصیه می کنم، لطفاً به وب سایت www.engvid.com بروید

and answer the questions there. And come back and see us again soon.

و به سؤالات آنجا پاسخ دهید. و به زودی برگرد و دوباره ما را ببین.

Okay. Bye.

باشه. خدا حافظ.