Change word meanings with SYLLABLE STRESS

Hello. This is Gill at www.engvid.com,

سلام. این Gill در www.engvid.com است،

and today, we're going to be having a look at

و امروز، ما قصد داریم نگاهی به

a very interesting aspect of the English language:

یک جنبه بسیار جالب از زبان انگلیسی داشته باشیم:

What happens with some words if you stress

اگر روی هجای متفاوتی تاکید کنید با برخی کلمات چه اتفاقی می‌افتد

a different syllable. Okay? This is quite important, because sometimes the change of

. باشه؟ این بسیار مهم است، زیرا گاهی اوقات

stress just changes a noun to a verb, or a verb to a noun, but there are some other words

تغییر استرس فقط یک اسم را به فعل یا یک فعل را به اسم تغییر می دهد، اما کلمات دیگری وجود دارد که

which we will also be looking at where the meaning of the word completely changes

در صورت تغییر معنی کلمه به طور کامل تغییر می کند که ما همچنین به بررسی آنها خواهیم پرداخت.

if you change which syllable you're stressing. Okay. So this is quite important to be clear

روی کدام هجا تاکید می کنید باشه. بنابراین این بسیار مهم است که مشخص شود

on which syllable to stress for the particular meaning that you want. Okay.

بر روی کدام هجا برای معنای خاصی که می‌خواهید تاکید کنید. باشه.

So, we're going to start with the easier part, which is a two-syllable word, so two syllables:

بنابراین، ما با بخش ساده تر شروع می کنیم، که یک کلمه دو هجایی است، بنابراین دو هجا:

"mm-mm, mm-mm",

"mm-mm، mm-mm"،

two syllables where if you stress it

دو هجا که اگر روی هجای اول تاکید کنید.

on the first syllable where I've put capital letters, it's the noun;

حروف بزرگ بگذارید، این اسم است.

and if you stress it on the second syllable, again,

و اگر روی هجای دوم تاکید کنید، باز با

capital letters, it becomes the verb.

حروف بزرگ، تبدیل به فعل می شود.

The general meaning is the same with this group

معنی کلی در مورد این گروه

of words, but you're changing from noun to verb when you're changing the stress. Okay?

از کلمات یکسان است، اما وقتی استرس را تغییر می دهید از اسم به فعل تغییر می کنید. باشه؟

So it's important to know whether you're saying a noun or a verb. So remember it's always

بنابراین مهم است که بدانید اسم می‌گویید یا فعل. بنابراین به یاد داشته باشید که

the first stress syllable is the noun, second syllable stressed is the verb.

همیشه اولین هجای تاکیدی اسم است، هجای دوم تاکید شده فعل است.

Okay, so let's have a look at the example, here.

خوب، پس بیایید به مثال در اینجا نگاهی بیندازیم.

So, a "RE-cord", if you keep a record

بنابراین، اگر از چیزی ضبط می

of something or if you play a record that has music on it in the days when we used to

کنید یا صفحه ای را می نوازید که روی آن موسیقی وجود دارد، در روزهایی که صفحه

have black plastic records that went round and round on a gramophone or a record player.

های پلاستیکی مشکی داشتیم که روی گرامافون یا دستگاه پخش می چرخیدند، یک "RE-cord" .

A "record" is something recorded, or if you write down in a document, you make a note

«رکورد» چیزی است که ضبط شده است، یا اگر در سندی یادداشت

of something, you make a... You keep a record of something that happened, or something that

کنید، چیزی را یادداشت می کنید، چیزی

was agreed. Maybe in a meeting somebody keeps a note of the discussion of the meeting, and

را یادداشت می کنید. ممکن است در یک جلسه کسی یادداشتی از بحث جلسه نگه می دارد و

then they print it out and send it to everyone who was at the meeting as a record of that

سپس آن را چاپ می کند و برای هرکسی که در جلسه بوده است به عنوان سوابق آن

meeting, what was discussed, what was agreed, and so on. So, the "record", that's the noun:

جلسه، آنچه مطرح شده، توافق شده و غیره می فرستد. بنابراین، "رکورد"، این اسم است:

"the record", "a record" is the noun. But if you then change the stress and say: "re-CORD",

"رکورد"، "یک رکورد" اسم است. اما اگر سپس استرس را تغییر دهید و بگویید: "re-CORD"،

that becomes the verb. We are going to record a song. So if you're making a CD, now, rather

به فعل تبدیل می شود. قراره آهنگ ضبط کنیم. بنابراین اگر در حال ساخت یک سی دی هستید، اکنون به

than a black plastic record that goes around, a CD, we are going to record the new song

جای یک صفحه پلاستیکی سیاه رنگ که دور آن می چرخد، یک سی دی، آهنگ جدیدی را

that we've written. Or at the meeting, we will record the agreement. So, that is the

که نوشته ایم ضبط می کنیم. یا در جلسه، توافق را ثبت می کنیم. بنابراین، آن

verb, the action of recording. If you say: "recording", "recording", it's the "cord"

فعل، عمل ضبط است. اگر بگویید: «ضبط»، «ضبط»، این بیت «سیم» است

bit that you stress. But a record is the thing itself, the noun. Okay.

که بر آن تاکید می‌کنید. اما رکورد خود آن چیز است، اسم. باشه.

And you'll also notice the vowel sound changes slightly, because you're changing the stress. So:

و همچنین متوجه خواهید شد که صدای واکه کمی تغییر می کند، زیرا استرس را تغییر می دهید. پس:

"record",

«رکورد»،

"eh", the "eh" sound, but "record", "a", it becomes an "a" sound, here.

«اِه»، صدای «اِه»، اما «رکورد»، «الف» می شود صدای «الف»، اینجا.

"RE-cord", "re-CORD",

"RE-cord"، "re-CORD"،

so sometimes with the change of stress, the vowel sound changes, too. Okay.

بنابراین گاهی اوقات با تغییر تنش، صدای مصوت نیز تغییر می کند. باشه.

Right, next one:

سمت راست، بعدی:

"SUS-pect" and "sus-PECT".

"SUS-pect" و "sus-PECT".

Right? So, "suspect", if someone is a suspect,

درست؟ بنابراین، «مظنون»، اگر کسی مظنون است، معمولاً مظنون است

they are usually, maybe the police think that they committed a crime. We have caught the

، شاید پلیس فکر می کند که او مرتکب جرم شده است. ما

suspect. We are questioning a suspect of someone who maybe stole something from a shop, and

مظنون را دستگیر کرده ایم. ما در حال بازجویی از مظنون کسی هستیم که ممکن است چیزی را از یک مغازه دزدیده باشد و

then somebody identifies them later, and that is a suspect. So that's the noun, the person,

بعداً کسی آنها را شناسایی کند و آن هم مظنون است. بنابراین این اسم است

usually, is a suspect. If you suspect someone, if you do the action of suspecting, the police

، شخص معمولاً مظنون است. اگر به کسی مشکوک هستید، اگر عمل مشکوک را انجام دهید، پلیس به

suspect this person of having committed that crime. So, we suspect, if you do the action

این شخص مشکوک می شود که آن جنایت را انجام داده است. بنابراین، ما مشکوک هستیم، اگر شما

of suspecting. So: "SUS-pect" is the noun, "sus-PECT" is the verb, the action of having

عمل مشکوک را انجام دهید. پس: «SUS-Pect» اسم است، «sus-PECT» فعل است، فعل

suspicion about somebody. Okay.

سوء ظن به فلان است. باشه.

"IM-port" and "im-PORT".

"IM-port" و "im-PORT".

An import or the import is some product that is imported from

واردات یا واردات محصولی است که

one country to another. We have imports. The goods themselves, the products, which arrive

از کشوری به کشور دیگر وارد می شود. واردات داریم. خود کالاها، محصولاتی که

by plane, or ship, that's the import. Okay? The thing itself. But the action is we import

با هواپیما یا کشتی می رسند، این واردات است. باشه؟ خود چیز. اما عمل این است که ما

these goods on a daily basis. We are importing the goods. So the action is import. All right?

این کالاها را به صورت روزانه وارد می کنیم. ما در حال واردات کالا هستیم. بنابراین عمل واردات است. خیلی خوب؟

An "IN-sult", that is an insult. If somebody says something bad to you, they say:

"IN-Sult"، که توهین است. اگر کسی چیز بدی به شما بگوید، آنها می گویند:

"Oh, you don't look very nice today. I don't like what you're wearing. It's terrible.

"اوه، تو امروز خیلی خوب به نظر نمی رسی. من از لباسی که می پوشی خوشم نمی آید. این وحشتناک است.

I don't like your hair. I don't like anything about you."

من موهای شما را دوست ندارم. من دوست ندارم. هر چیزی راجع به تو."

That's an insult. That's a really...

این توهین است. این واقعاً... حرف

Not very nice thing to say to anybody. So, they make... They make an insult. That's the

چندان خوبی برای گفتن به کسی نیست. پس می سازند... توهین می کنند. این

thing itself that they say, the noun. And then the action is they have insulted you,

خود چیزی است که می گویند، اسم. و سپس عمل این است که آنها به شما توهین کرده اند،

that was... And you might say to them:

این بود... و شما ممکن است به آنها بگویید:

"Please don't insult me. Please don't insult me."

"لطفاً به من توهین نکنید. لطفاً به من توهین نکنید."

So that's the action or telling them not to do that action.

پس این عمل است یا به آنها گفتن این عمل را انجام ندهند.

"Please don't insult me."

"لطفا به من توهین نکنید."

All right.

خیلی خوب.

A "CON-flict", like with a war, people fighting. There was a conflict today in the street.

یک "CON-Flict"، مانند جنگ، مردم در حال جنگ. امروز در خیابان درگیری بود.

There were people fighting in the street. There was a conflict, and the police had to

مردمی بودند که در خیابان دعوا می کردند. درگیری رخ داد و پلیس مجبور شد

come and stop... Stop it happening. So that's the a-... The actual situation, so that's

بیاید و جلوی آن را بگیرد. بنابراین این a-... وضعیت واقعی است،

the noun, "a conflict", an actual thing that was there happening.

بنابراین اسم، "یک تضاد" است، یک چیز واقعی که آنجا اتفاق می افتد.

But when people "con-FLICT",

اما وقتی مردم "con-FLICT" دارند،

that's the verb, the action, so these people fighting in the street with their conflict,

این فعل است، عمل، بنابراین این افراد که در خیابان با درگیری خود دعوا

they were have... They were conflicting. So they were doing that action. They conflict.

می کنند، دارند... آنها متضاد بودند. بنابراین آنها آن عمل را انجام می دادند. آنها درگیری دارند.

All right.

خیلی خوب.

"PER-mit". So, if you're maybe travelling from one country to another, sometimes you

"PER-mit". بنابراین، اگر ممکن است از یک کشور به کشور دیگر سفر کنید، گاهی اوقات

need a permit to travel, so a document, maybe with your photograph on. I have my permit,

برای سفر به مجوز نیاز دارید، بنابراین یک سند، شاید با عکس خود. من مجوزم را دارم،

here, with my photograph on. So, the person at the border might want to check your passport,

اینجا، با عکسم. بنابراین، شخص در مرز ممکن است بخواهد پاسپورت شما،

your other documents, your visa, your permit, your permission to be there to come into that

سایر مدارک شما، ویزای شما، مجوز شما، اجازه حضور شما برای ورود به آن

country, your permit. So it's a thing, a document, a noun. But then the activity at the border

کشور، مجوز شما را بررسی کند. بنابراین یک چیز، یک سند، یک اسم است. اما پس از آن فعالیت در

will "per-MIT" you to enter the country. They will permit you. So that's the action, the

مرز "در هر MIT" شما را برای ورود به کشور خواهد کرد. آنها به شما اجازه خواهند داد. پس این عمل است،

permission. They will permit you. So I have my permit, so they should permit me to enter.

اجازه. آنها به شما اجازه خواهند داد. پس من مجوزم را دارم پس باید اجازه ورود بدهند.

Okay?

باشه؟

And then finally for this section:

و سپس در نهایت برای این بخش

a "RE-ject" is the thing in a factory, often, when things

: "RE-ject" چیزی است در یک کارخانه، اغلب، زمانی که چیزها

are made in a factory, sometimes things go wrong and some of the items manufactured in

در یک کارخانه ساخته می شوند، گاهی اوقات چیزهایی اشتباه می شوند و برخی از اقلام تولید شده

the factory, they come along the conveyer belt, and there are people called

در کارخانه، در امتداد تسمه نقاله قرار می گیرند. و افرادی به نام

quality control inspectors who check to make sure every item

بازرسان کنترل کیفیت وجود دارند که بررسی می کنند تا مطمئن شوند که همه

is right, that everything has come

موارد درست است و همه چیز

out well. Sometimes, though, there's something with... It hasn't come out right; there's

خوب از آب درآمده است. با این حال، گاهی اوقات چیزی با... درست از آب در نیامده است.

something missing, that's damaged, so it's a reject. So they might take it off the conveyer

چیزی کم است، آسیب دیده است، بنابراین رد است. بنابراین ممکن است آن را از تسمه

belt and throw it in a box, so it's a reject. There's something wrong with it. That's the

نقاله بردارند و در جعبه بیندازند، پس رد است. مشکلی در آن وجود دارد. این شد

thing. But the action that they do in removing it and throwing it into a box, they are "re-JECTing"

یه چیزی. اما عملی که آنها در برداشتن آن و انداختن آن در جعبه انجام می دهند، آن آیتم را "دوباره"

that item, that's the action. They reject the item.

می کنند، عمل همین است. مورد را رد می کنند.

So they reject the reject. Okay?

پس رد را رد می کنند. باشه؟

So, on that happy note, we'll move on to the second set of words. Okay.

بنابراین، در آن یادداشت شاد، ما به مجموعه دوم کلمات می‌رویم. باشه.

Okay, so moving on to our second set of words, we're looking at some changes of meaning,

بسیار خوب، پس با رفتن به مجموعه دوم کلمات خود، ما در حال بررسی برخی تغییرات معنا هستیم،

but this time, there is very little connection in the meaning from one to the other.

اما این بار، ارتباط بسیار کمی در معنا از یکی به دیگری وجود دارد.

So, for example, there's one with three syllables here:

بنابراین، برای مثال، یکی با سه هجا در اینجا وجود دارد:

"IN-va-lid" and "in-VAL-id".

"IN-va-lid" و "in-VAL-id".

Okay? So they're totally different meanings. An invalid is someone who maybe they can't walk very

باشه؟ بنابراین آنها معانی کاملا متفاوتی دارند. معلول کسی است که شاید نمی تواند خیلی راحت راه برود

easily, they're disabled, they may use a wheelchair. An invalid, or they're maybe just temporarily

، معلول است، ممکن است از ویلچر استفاده کند. نامعتبر است، یا ممکن است به طور موقت

unable to move around easily. Maybe they had an accident and they're on crutches, something

قادر به حرکت آسان نباشند. شاید آنها تصادف کرده اند و با عصا هستند، چیزی

like that. So an invalid is a person who has been injured or they have difficulty moving,

شبیه به آن. پس معلول کسی است که مجروح شده باشد یا در حرکت و راه رفتن مشکل داشته باشد

walking. Okay. So, then "in-VAL-id", that's an adjective meaning not valid. So the "in"

. باشه. بنابراین، "in-VAL-id"، این یک صفت به معنای معتبر نیست. بنابراین «در»

at the beginning means "not". So, if something is invalid, you cannot use it. Maybe your

در ابتدا به معنای «نه» است. بنابراین، اگر چیزی نامعتبر است، نمی توانید از آن استفاده کنید. شاید

passport, when you go to another country, you didn't notice that it was out of date,

پاسپورتتان وقتی به کشور دیگری می‌روید، متوجه نشده باشید که تاریخ گذشته است

the date has gone by and you forgot to renew it, and at the border control, they might say:

، تاریخ گذشته است و فراموش کرده‌اید آن را تمدید کنید و در کنترل مرز بگویند:

"I'm sorry, your passport is invalid. You can't use it. You can't come in."

«متاسفم. پاسپورت شما نامعتبر است، نمی توانید از آن استفاده کنید، نمی توانید وارد شوید."

So, that's a completely different meaning from someone who's... Has difficulty moving around.

بنابراین، این معنایی کاملاً متفاوت با کسی است که ... در حرکت کردن به اطراف مشکل دارد.

So, "invalid", okay?

بنابراین، "نامعتبر"، خوب؟

Next one: "CON-tent" and "con-TENT".

مورد بعدی: "CON-tent" و "con-TENT".

Right. Now, the content of something is what is inside

درست. حال محتوای چیزی همان چیزی است که درون

it. If you have a box with things inside, it contains those things, so the content or

آن است. اگر جعبه ای با چیزهایی در داخل دارید، حاوی آن چیزها است، بنابراین محتوا یا

contents with an "s". Or the content of a document, what's in the document. That's the

محتویات آن با یک "s" است. یا محتوای یک سند، آنچه در سند است. این

meaning of "content", what is in something. So that's a noun. Okay?

معنای "محتوا" است، آنچه در چیزی است. پس این یک اسم است. باشه؟

If you are content, that's an adjective describing how you are.

اگر راضی هستید، این صفتی است که وضعیت شما را توصیف می کند.

If I'm content, I'm happy, comfortable, enjoying myself.

اگر راضی باشم، خوشحالم، راحت هستم، از خودم لذت می برم.

"I'm very content", you can say.

می توانید بگویید "من بسیار راضی هستم".

"I'm really content just sitting here, reading a book."

من واقعاً از نشستن اینجا و خواندن کتاب راضی هستم.»

It's a sort of relaxed kind of meaning of happy, just content, just comfortable.

این نوعی معنای آرامش بخش از شادی، فقط رضایت، فقط راحت است.

Content. Okay?

محتوا. باشه؟

Now, next one: "EN-trance" and "en-TRANCE".

اکنون، مورد بعدی: "EN-trance" و "en-TRANCE".

So, entrance is a noun. The entrance to a building,

بنابراین، ورودی یک اسم است. ورودی ساختمان

it's where you go in, the entrance, the front door. Entrance.

، جایی است که وارد می شوید، ورودی ، درب ورودی. ورود.

You enter through the entrance.

از در ورودی وارد می شوید.

So that's a noun. To entrance somebody, so that's a verb...

پس این یک اسم است. وارد کردن کسی، پس این یک فعل است...

"I was entranced",

"من

meaning sort of amazed by something. Hypnotized, maybe. Oh, entranced, so put into a trance.

شگفت زده شدم"، به معنای نوعی شگفت زده شدن از چیزی. هیپنوتیزم شده، شاید. اوه، متحیر، پس در حالت خلسه قرار بگیر.

If you know the word "trance", if you're in a trance, someone has hypnotized you. So to

اگر کلمه "ترنس" را می دانید، اگر در حالت خلسه هستید، کسی شما را هیپنوتیزم کرده است. بنابراین

be entranced or to entrance somebody, if you are the hypnotist and you entrance someone,

برای شیفته شدن یا وارد شدن به کسی، اگر هیپنوتیزم کننده هستید و کسی را وارد می کنید

you put them into a trance. So, that's the verb.

، او را در حالت خلسه قرار می دهید. بنابراین، این فعل است.

Okay, next one: "REF-use" and "re-FUSE".

بسیار خوب، مورد بعدی: "REF-use" و "re-FUSE".

The refuse is the rubbish. If you throw your refuse

زباله زباله است. اگر زباله های خود

out once a week and into a dustbin or rubbish bin or refuse bin, and the local council,

را هفته ای یک بار بیرون بیاندازید و داخل سطل زباله یا سطل زباله یا سطل زباله و شورای محلی،

the local authority come and collect it, and it goes to a place. So all the rubbish, the

مقامات محلی بیایند و آنها را جمع آوری کنند و به جایی می روند. بنابراین همه زباله ها،

refuse. Okay? But... So that's a noun. But if you refuse something, so that's the verb,

زباله ها. باشه؟ اما... پس این یک اسم است. اما اگر چیزی را رد کنید، پس فعل

"to refuse", it's to say no to something. Right?

«رد کردن» است، به معنای نه گفتن به چیزی است. درست؟

"I refuse... I refuse to go out today. It's raining.

رد می‌کنم... امروز از بیرون رفتن امتناع می‌کنم . باران می‌بارد.

I refuse. No, I'm not going."

نمی‌پذیرم. نه، نمی‌روم.

Refuse. Okay?

امتناع کنید. باشه؟

Next one: "OB-ject" and "ob-JECT".

مورد بعدی: "OB-ject" و "ob-JECT".

An object, so it's a noun, is a thing. This pen, here,

یک مفعول، پس اسم است، یک چیز است. این قلم، در اینجا

is an object. There are objects everywhere, so they're nouns.

، یک شی است. همه جا اشیا وجود دارد ، بنابراین آنها اسم هستند.

If you object to something, so that's a verb, you're saying, again, it's a bit like "refuse",

اگر به چیزی اعتراض می کنید، پس آن یک فعل است ، دوباره می گویید، کمی شبیه «رد کردن» است،

object. You disagree.

شی. شما مخالف هستید.

You say: "No, I don't agree with that. I object."

شما می گویید: نه، من با آن موافق نیستم، من مخالفم.

If you are at a meeting and they have made

اگر در جلسه ای هستید و آنها

a decision or they want to do something that you don't like, you say:

تصمیمی گرفته اند یا می خواهند کاری انجام دهند که شما دوست ندارید، می گویید:

"No, I object to that. I don't want that to happen." Okay.

"نه، من به آن اعتراض دارم، نمی خواهم این اتفاق بیفتد." باشه.

"Des-ert" and "des-ERT".

"Des-ert" و "des-ERT".

So... So, the desert, a noun, is like a Sahara Desert, huge, hot

پس... بنابراین، بیابان، یک اسم، مانند یک صحرای صحرا است، منطقه عظیم و داغی

area that's just sand, no water. The desert. In the desert. Okay? So that's the noun.

که فقط شن است، بدون آب. بیابان. در صحرا. باشه؟ پس این اسم است.

To desert, so it's a verb, if you desert somebody... So, I was with my friend, shopping, and she

ترک کردن، پس این یک فعل است، اگر کسی را ترک کنی... پس، من با دوستم بودم، خرید می‌کردم، و

saw somebody else she knew and she deserted me and went off with this other friend, so

او یکی دیگر را که می‌شناخت دید و مرا ترک کرد و با این دوست دیگر رفت، پس

I was deserted. So, if you desert somebody,

من خلوت شدم. بنابراین، اگر کسی

you leave them alone and go somewhere else instead. Okay.

را ترک کنید، او را تنها می گذارید و به جای آن به جای دیگری می روید. باشه.

Then finally: "CON-sole" and "con-SOLE",

سپس در نهایت: "CON-sole" و "con-SOLE"،

so this is a noun, the console is usually, it's

بنابراین این یک اسم است، کنسول معمولاً است،

a machine where you're looking at a screen, maybe a computer and a keyboard, and controls

این دستگاهی است که در آن به یک صفحه نگاه می کنید، شاید یک کامپیوتر و یک صفحه کلید، و کنترل ها

and things that you press, buttons. The console, it's a sort of control, a place where you

و چیزهایی که دکمه ها را فشار می دهید کنسول، این یک نوع کنترل است، جایی که شما

control something. The console.

چیزی را کنترل می کنید. کنسول.

If you console someone, so it's a verb, to console someone

اگر از کسی دلداری می‌دهی، پس این یک فعل است، دلداری دادن به کسی به

is when somebody is upset, unhappy, something bad has happened to them, and so you console

این معناست که کسی ناراحت، ناراضی است، اتفاق بدی برایش افتاده است، و به این ترتیب او

them by maybe put your arm around them, say:

را دلداری می‌دهی، شاید بازوی خود را دور او ببندی، بگو:

"Don't worry, it'll be okay."

«نگران نباش، این خوب می شود."

Try to make them feel better and sympathize with them. You're consoling them.

سعی کنید حال آنها را بهتر کنید و با آنها همدردی کنید. داری بهشون دلداری میدی

Okay, so I hope that's helpful. And there's a list, here, there are lots more words. I

خوب، پس امیدوارم مفید باشد. و یک لیست وجود دارد، در اینجا، کلمات بسیار بیشتری وجود دارد.

found all the words I could where this kind of thing happens.

من تمام کلماتی را که می توانستم در جایی که چنین اتفاقی می افتد پیدا کردم.

There isn't time in the lesson to go into all of these,

در درس زمانی برای پرداختن به همه اینها وجود ندارد،

but I've specially written a resource document which is on the

اما من به طور خاص یک سند منبع را نوشته ام که در

www.engvid.com website where all of this is explained. Okay?

وب سایت www.engvid.com است که در آن همه اینها توضیح داده شده است. باشه؟

And there is also a quiz in there that you can do.

و همچنین یک مسابقه در آنجا وجود دارد که می توانید انجام دهید.

So please go to the resource sheet, look at all the explanations.

بنابراین لطفاً به برگه منابع بروید، به تمام توضیحات نگاه کنید.

You might want to download it on to your computer, print it out.

ممکن است بخواهید آن را در رایانه خود بارگیری کنید، آن را چاپ کنید.

It should be a very useful thing to know the differences between these words, and with the different stresses.

دانستن تفاوت بین این کلمات و با استرس های مختلف باید بسیار مفید باشد.

So, please go to the website: www.engvid.com to the resource sheet, which includes a quiz,

بنابراین، لطفاً به وب‌سایت www.engvid.com بروید و به برگه منابع، که شامل یک مسابقه است، بروید

and if you'd like to subscribe to my YouTube channel, I hope you'll do that, too.

و اگر می‌خواهید در کانال YouTube من مشترک شوید، امیدوارم این کار را نیز انجام دهید.

And look forward to seeing you again as soon as possible. Okay?

و مشتاقانه منتظر دیدار مجدد شما در اسرع وقت هستم. باشه؟

Bye for now.

فعلا خداحافظ.