Advanced English Vocabulary: PUNS & DOUBLE MEANINGS

Hello. I'm Gill at engVid, and today's lesson is on verbal humour, which is

سلام. من گیل در engVid هستم، و درس امروز در مورد طنز کلامی است که به آن

also called: "puns", or "word play", or "double... double entrendre" — to use a

می گویند: "جناسی"، یا "بازی با کلمات"، یا "دوگانه... دو طرفه" - برای استفاده از یک

French term, meaning double meaning. Okay. So, this is all about verbal

اصطلاح فرانسوی، به معنای دوگانه. باشه. بنابراین، این همه در مورد

humour, in... in language, and it can be funny. Or sometimes people just groan;

طنز کلامی است، به زبان، و می تواند خنده دار باشد. یا گاهی اوقات مردم فقط ناله می کنند.

they say: "Oh", because it's... it's... it's funny, but also, you know...

آنها می گویند: "اوه"، زیرا این ... این است ... خنده دار است، اما همچنین، می دانید ...

sometimes people do this to try to be funny, and it doesn't really work. So,

گاهی اوقات مردم این کار را برای خنده دار بودن انجام می دهند، و واقعاً کار نمی کند. بنابراین،

anyway, let's have a look at some examples, so that you can see what I am

به هر حال، اجازه دهید به چند نمونه نگاهی بیندازیم تا متوجه شوید که من

talking about. So, if... if you say something, like: "Ah", if you're not

در مورد چه چیزی صحبت می کنم. بنابراین، اگر ... اگر چیزی بگویید ، مانند: "آه"، اگر

happy with the way your vacuum cleaner is working; you think it's useless — you

از نحوه کار جاروبرقی خود راضی نیستید . فکر می کنید بی فایده است -

might say: "Ah, this vacuum cleaner sucks". Meaning: It's no good. But, of

ممکن است بگویید: "آه، این جاروبرقی بد است". معنی: خوب نیست. اما،

course, vacuum cleaners — it's the difference between the metaphorical

البته، جاروبرقی - این تفاوت بین معنای استعاری

meaning of "sucks", meaning: It's no good; and the fact that, literally, the

"مکد" است، به این معنی: خوب نیست. و این واقعیت که به معنای واقعی کلمه،

vacuum cleaners do "suck" up the dirt, or they are meant to; that's the point

جاروبرقی ها کثیفی را "مکیده" می کنند، یا قرار است این کار را انجام دهند.

of them. So, the double meaning, here. And then you hear it in your head, and

نکته آنها همین است. بنابراین، معنای دوگانه، در اینجا. و سپس آن را در ذهن خود می شنوید، و

you have to work it out in your brain, and it's... it comes as a bit of a

باید آن را در مغز خود کار کنید، و این ... کمی

surprise, because you're having to process two things at once. And that's

تعجب آور است، زیرا شما باید دو چیز را همزمان پردازش کنید. و این

where either the humour comes from, and it makes you laugh; or sometimes you

جایی است که یا طنز از آن سرچشمه می گیرد و شما را می خنداند. یا گاهی

think: "Oh, dear. That's a terrible... terrible joke". Sometimes jokes can be

فکر می کنید: "اوه، عزیزم. این یک شوخی وحشتناک است." گاهی اوقات شوخی ها می توانند

terrible or painful, and they just make you: "Oh, no". So: "This vacuum cleaner

وحشتناک یا دردناک باشند و فقط باعث می شوند: "اوه، نه". بنابراین: "این جاروبرقی می

sucks" — is it literal or metaphorical? You get both going together in your

کشد" - آیا تحت اللفظی است یا استعاری؟ شما هر دو را با هم در

head. Okay? So, next one: If someone asks you for help, and maybe you want to

ذهن خود می گیرید. باشه؟ بنابراین، مورد بعدی: اگر کسی از شما کمک بخواهد، و شاید بخواهید

go over to the window, where there's more light, and you need to read

به سمت پنجره بروید، جایی که نور بیشتری وجود دارد، و باید چیزی بخوانید

something, perhaps, to help them with something. So, you might say: "Let's go

، شاید برای کمک به او در چیزی. بنابراین، ممکن است بگویید: "بیایید

across to the window, and I'll help you out". But: "Help you out" — again, has

به سمت پنجره برویم، و من به شما کمک خواهم کرد." اما: "کمک به شما" - باز هم

two meanings; double meaning. Either: I'll give... I'll give you a hand; I'll

دو معنی دارد. معنای دوگانه یا: می دهم... دستی به تو می دهم; من در مورد

help you with what you need help with. "To help somebody out" — a phrasal verb

آنچه به کمک نیاز دارید به شما کمک خواهم کرد. "کمک کردن به کسی" - یک فعل عبارتی

— "to help out", where the verb has a preposition with it. But, also, you've

- "کمک کردن"، که در آن فعل یک حرف اضافه دارد. اما، همچنین، شما

mentioned a window. Is...? Are you going to help them out of the window? So,

به یک پنجره اشاره کرده اید. است...؟ آیا قصد دارید به آنها کمک کنید تا از پنجره خارج شوند؟ بنابراین،

that's the... that's the double meaning; not knowing which meaning is what you

این معنای دوگانه است. ندانستید که منظور شما دقیقاً

actually meant. Okay? So, right. Of course, when... when you explain the

کدام معنی است. باشه؟ پس درسته. البته، وقتی ... وقتی

joke, it doesn't feel funny anymore, so I'm sort of destroying these jokes

جوک را توضیح می دهید، دیگر احساس خنده دار نمی شود، بنابراین من دارم فوراً این جوک ها را با توضیح آنها از بین می برم

immediately by explaining them, but then, you know... that's what I'm here

، اما بعد، می دانید ... من برای همین اینجا هستم.

for. So, I have to do that. So, okay.

. بنابراین، من باید این کار را انجام دهم. پس باشه

Next one: Crabs. You know "crabs"? It's the fish with... with a shell on. "Crabs

مورد بعدی: خرچنگ. "خرچنگ" را می شناسید؟ این ماهی با... با صدف است. خرچنگ ها

don't like to share because they're shellfish." Okay? So, "shellfish" sounds

دوست ندارند به اشتراک بگذارند زیرا صدف هستند. باشه؟ بنابراین، "صدف ماهی"

like another word: "selfish". "Selfish". So, again, there's a double thing going

مانند کلمه دیگری به نظر می رسد: "خودخواه". "خود خواه". بنابراین، دوباره، وقتی این را می شنوید، یک چیز دوگانه در ذهن شما می گذرد

on in your head when you hear this. "Crabs don't like to share because

. "خرچنگ ها دوست ندارند به اشتراک بگذارند زیرا

they're shellfish". "Shellfish"; "selfish". Okay. So, next one. The

صدف هستند". "صدف ماهی"؛ "خود خواه". باشه. بنابراین، مورد بعدی.

wedding cake, if you're having a wedding, you... you have to coordinate

کیک عروسی، اگر عروسی دارید، باید

everything. You need the wedding cake to be there in time for the reception. "The

همه چیز را هماهنگ کنید. باید کیک عروسی به موقع برای پذیرایی در آنجا باشد.

wedding cake didn't arrive in time. I was in tears." And then looking at the

کیک عروسی به موقع نرسید. و سپس به

spelling of this word: "tears" — there are two spellings that sound... it

املای این کلمه نگاه کنید: "اشک" - دو املا وجود دارد که به نظر می رسد ...

sounds the same, but it's spelt differently. "Tiers" is the other

صداهای یکسانی دارد، اما املای آن متفاوت است. "طبقه" املای دیگر

spelling. So, "tiers": Wedding cakes are, you know... usually on different

است. بنابراین، "طبقه": کیک عروسی ، می دانید ... معمولا در

levels. So, you may have a base, a large base, and then a medium-sized one, and

سطوح مختلف است. بنابراین، ممکن است یک پایه، یک پایه بزرگ، و سپس یک پایه متوسط، و

then a smaller one at the top, and little columns between them to hold them

سپس یک پایه کوچکتر در بالا، و ستون های کوچکی بین آنها برای نگه داشتن آنها در

together. And those are called: "tiers" — the different levels of the cake. But

کنار هم داشته باشید. و به آنها می گویند: "طبقه" - سطوح مختلف کیک. اما

then: "I was in tears" usually means: I was crying. I had "tears" coming out of

بعد: «من اشک می ریختم» معمولاً یعنی: گریه می کردم. "اشک" از

my eyes —that spelling. So, this one is a play on the two words that sound the

چشمانم سرازیر شد - این املا. بنابراین، این یکی بازی با دو کلمه است که صداهای

same, but are spelt differently, and they mean different things. Okay. Next

یکسانی دارند، اما املای آنها متفاوت است و معنی آنها متفاوت است. باشه.

one. So, this is a quotation from a book called: "Alice's Adventures in

بعدی. بنابراین، این نقل قول از کتابی است به نام: "ماجراهای آلیس در

Wonderland". You may have seen Alex's video on this. Do have a look — a whole

سرزمین عجایب". ممکن است ویدیوی الکس را در این مورد دیده باشید. نگاهی بیندازید - یک

video on "Alice in Wonderland". You might find that interesting. And you may

ویدیو کامل در مورد "آلیس در سرزمین عجایب". ممکن است برای شما جالب باشد. و شما ممکن

know this "Alice in Wonderland", because it's been translated into so many other

است این "آلیس در سرزمین عجایب" را بشناسید، زیرا به بسیاری از

languages all around the world. And it was published in 1865. So, that was a

زبان های دیگر در سراسر جهان ترجمه شده است. و در سال 1865 منتشر شد. پس این

long time ago. It's had a long time to circulate around the world in different

مدتها پیش بود. مدت زیادی است که در سراسر جهان به زبان های مختلف منتشر شده

languages. So, "Alice's Adventures in Wonderland". So, you may know this story

است. بنابراین، "ماجراهای آلیس در سرزمین عجایب". بنابراین، ممکن است از قبل این داستان را بدانید

already. You may have seen a film version of it; a cartoon version

. ممکن است یک نسخه سینمایی از آن را دیده باشید. نسخه کارتونی

perhaps. Okay? So, this is where Alice is talking to a mouse. And in the story,

شاید باشه؟ بنابراین، اینجا جایی است که آلیس با یک موش صحبت می کند. و در داستان

of course, all the animals can speak. So, she's having a conversation, and the

، البته، همه حیوانات می توانند صحبت کنند. بنابراین، او در حال گفتگو است و

mouse is going to tell her a story. And so, the mouse says: "Mine is a long and

موش برای او داستانی تعریف می کند. و بنابراین، موش می گوید: "مال من

a sad tale". But Alice isn't reading it; she's hearing it — the mouse is speaking

یک داستان طولانی و غم انگیز است". اما آلیس آن را نمی خواند. او آن را می شنود - موش

to her. And she hears this word: "tale", and she misunderstands, and she says:

با او صحبت می کند. و این کلمه را می شنود: «قصه» و اشتباه می فهمد و می گوید:

"It is a long tail, certainly. But why do you call it 'sad'?" So, Alice heard

حتماً دم درازی است اما چرا به آن می گویید غمگین؟ بنابراین، آلیس

it as... as this: The "tail"; the mouse's "tail', the long tail, but the

آن را به صورت... شنید: «دم»؛ "دم" موش، دم دراز است، اما

mouse is using it, meaning a "tale"; a story, so you can see the two different

موش از آن استفاده می‌کند، یعنی یک داستان؛ یک داستان، بنابراین می‌توانید دو املای مختلف را

spellings here. Okay. And then the mouse does go on to tell the story. Okay.

در اینجا ببینید. بسیار خوب. و سپس موش داستان را ادامه می‌دهد. بسیار خوب.

Which is actually printed on the page in the shape of a tail, so that idea

که در واقع به شکل یک دم روی صفحه چاپ شده است، بنابراین این ایده

carries on. Okay.

ادامه دارد. بسیار خوب.

So, this is a good one, here. Good advice. "If you're going through Hell,

بنابراین، این یک کتاب خوب است، اینجا. توصیه خوبی است . "اگر در حال عبور از جهنم هستید،

keep going." So, you know, people say: "Oh, I've been through Hell recently.

ادامه دهید." بنابراین، می دانید، مردم می گویند: "اوه، من اخیراً از جهنم گذشته ام.

Oh, it's been terrible." So, a way of speaking, metaphorically, "to go through

اوه، خیلی وحشتناک بود." بنابراین، یک روش صحبت کردن، به صورت استعاری، "گذر از

Hell" means to have a really bad time in your life. So, if... and "going through

جهنم" به معنای گذراندن زمان بسیار بد در زندگی است. بنابراین، اگر... و "گذر از

Hell" sounds like a journey. So: "If you are going through Hell, keep going" —

جهنم" مانند یک سفر به نظر می رسد. بنابراین: " اگر از جهنم می گذری، ادامه بده"

you might get out the other side that way. That's the idea. Don't stay there;

- ممکن است از آن طرف خارج شوید . ایده همین است. آنجا نمانید،

keep going. Okay? And then often in news headlines; in newspapers and on internet

ادامه دهید. خوب؟ و سپس اغلب در تیترهای خبری، در روزنامه ها و موارد دیگر

articles, sometimes you find puns, verbal humour, double meanings in the

مقاله های اینترنتی، گاهی اوقات در تیترهای اخبار، جناس، طنز کلامی، معانی دوگانه پیدا می کنید

news headlines, because newspapers like to include a little bit of humour from

، زیرا روزنامه ها دوست دارند هر از گاهی کمی طنز بگنجانند

time to time, just to catch your attention and make you want to read the

، فقط برای اینکه توجه شما را جلب کنند و شما را وادار به خواندن

article; or just for fun, because if they think of a pun, they'll... they

مقاله کنند. سرگرم کننده است، زیرا اگر آنها به یک جناس فکر کنند، آنها

will want to use it. So, here's the first one: "gas information leaked". So,

می خواهند از آن استفاده کنند. بنابراین، در اینجا اولین مورد است: "اطلاعات گاز به بیرون درز کرد". بنابراین،

often, there is stories about, you know... confidential information being

اغلب، داستان هایی در مورد، می دانید ... اطلاعات محرمانه

"leaked", meaning the information gets out to the newspapers to the media, and

"درز" می شود، به این معنی که اطلاعات به روزنامه ها در اختیار رسانه ها

then it becomes public knowledge when it was supposed to be kept secret. So, if

قرار می گیرد و سپس زمانی که قرار بود مخفی بماند، به اطلاع عمومی می رسد. بنابراین، اگر

information is "leaked", it's a bit like gas, "leaking" from a pipe. You know...

اطلاعات "نشت" باشد، کمی شبیه گاز است که از لوله "نشت می کند". می دانید...

or water "leaking", where... if there's a little hole in the pipe, in the

یا آب "نشت می کند"، جایی که... اگر سوراخ کوچکی در لوله،

plumbing — it... the water might drip from it, or the gas might come out; and

لوله کشی وجود داشته باشد - آن... ممکن است آب از آن چکه کند یا گاز خارج شود.

you smell: "Oh, I can smell gas. Do we have a leak?" So, you have the literal

و بو می کنی: "اوه، من بوی گاز می دهم. آیا ما نشتی داریم؟" بنابراین، شما معنای تحت اللفظی

meaning of "leak", when there's a little break in the pipe or a little hole, and

"نشت" را دارید، زمانی که یک شکستگی کوچک در لوله یا سوراخ کوچکی وجود دارد و

something's coming out of it; but also if information is "leaked"— that's also

چیزی از آن خارج می شود. اما همچنین اگر اطلاعات "نشت" باشد - این نیز

like something coming out of a pipe, but it's more metaphorical. So, we've got

مانند چیزی است که از لوله بیرون می آید، اما بیشتر استعاری است. بنابراین، ما در اینجا به

literal and metaphorical together, here, creating the... the joke. Okay.

معنای تحت اللفظی و استعاری با هم، جوک را ایجاد می کنیم. باشه.

This one: "Barman in bitter row with boss". Okay. And we've also got: "B, b,

این یکی: "بارمن در ردیف تلخ با رئیس". باشه. و ما همچنین داریم: "B، b،

b" here — a little bit of alliteration to give it more sort of a sound pattern;

b" در اینجا - کمی همخوانی برای اینکه به آن یک الگوی صوتی بیشتری بدهد.

almost poetic in a way. So, the barman — the man who serves at the bar in a pub,

به نوعی تقریبا شاعرانه بنابراین، بارمن - مردی که در بار در یک میخانه

or a bar, "bitter row with boss". "Bitter" is a kind of beer. I suppose it

یا یک بار خدمت می کند، "مشکل تلخ با رئیس". «تلخ» نوعی آبجو است. فکر می کنم

tastes bitter, but it's a type of beer. There... there are two types of beer

طعم آن تلخ است، اما این یک نوع آبجو است. وجود دارد... دو نوع آبجو

often; bitte and mild. So, the mild beer, I suppose it doesn't have so much

اغلب وجود دارد. گزش و ملایم بنابراین، آبجو ملایم، فکر می‌کنم طعم چندانی ندارد

taste; but the bitter beer, perhaps, has a sharper taste. I don't know because I

. اما آبجو تلخ، شاید طعم تندتری داشته باشد.

don't drink beer. I don't like it. So... So, in the UK, particularly, people

نمیدونم چون آبجو نمیخورم من آن را دوست ندارم. بنابراین... بنابراین، به خصوص در بریتانیا، مردم

drink beer in pubs. So, the barman, he's... and often, metaphorically,

در میخانه ها آبجو می نوشند. پس بارمن او... و غالباً به صورت استعاری

people say: "Oh, they had a bitter argument. They had a bitter row",

می گویند: "اوه، آنها بحث تلخی داشتند، آنها یک ردیف تلخ داشتند"

meaning it was really... they were really upset and angry. A "bitter row" —

یعنی واقعاً ... واقعاً ناراحت و عصبانی بودند. یک «ردیف تلخ» -

you can have a bit of an argument, you know... a slight argument or

می‌دانید که می‌توانید کمی مشاجره داشته باشید... یک مشاجره یا

disagreement, but a "bitter row" is more extreme. So, it could be an argument

اختلاف جزئی، اما «ردیف تلخ» شدیدتر است. بنابراین، این می تواند یک بحث

about the beer, you know? I don't know. But you get the double meaning again.

در مورد آبجو باشد، می دانید؟ من نمی دانم. اما شما دوباره معنای دوگانه را دریافت می کنید.

Okay. And then, finally, sometimes there are disputes with train drivers, that...

باشه. و بالاخره گاهی با رانندگان قطار

they have a union, and they might go on strike sometimes. And then they have to

دعوا می شود که... سندیکایی دارند و ممکن است گاهی اعتصاب کنند. و سپس آنها باید

negotiate to try to resolve the problem, if it's to do with pay, or working

برای حل این مشکل مذاکره کنند، اگر این مشکل به دستمزد یا شرایط کاری مربوط می

conditions, or whether the train driver is the only member of staff on the

شود یا اینکه راننده قطار تنها کارمند در

train. There was an issue a while ago to... not to have a guard on the train;

قطار است. چندی پیش مسئله ای وجود داشت که ... نگهبانی در قطار نداشته باشد.

someone who can walk up and down inside the train, in addition to the person

کسی که می تواند در داخل قطار بالا و پایین راه برود ، علاوه بر شخصی

driving it, and it was meant to be better; a safer thing to have the guard,

که آن را رانندگی می کند، و قرار بود بهتر باشد. داشتن نگهبان و همچنین راننده یک چیز امن تر است

as well as the driver. And then there was an issue with the train company

. و سپس مشکلی در مورد شرکت قطار وجود داشت

wanting to stop having guards, and just have a driver and no guards. And the

که می خواست نگهبان نداشته باشد و فقط یک راننده داشته باشد و هیچ نگهبانی نداشته باشد. و

dispute was over. Whether that was safe; it was more dangerous for passengers if

دعوا تمام شد. آیا این امن بود. اگر نگهبان نبود برای مسافران خطرناک تر

there was no guard. So: "Train drivers' union talks" — negotiations — "go off

بود. بنابراین: " مذاکرات اتحادیه رانندگان قطار" - مذاکرات - "

the rails". Okay. So, trains are on "rails". If a train literally goes off

از ریل خارج شوید". باشه. بنابراین، قطارها روی "ریل" هستند. اگر قطاری به معنای واقعی کلمه

the rails, then, you know... it... there's an accident. The train should

از ریل خارج شود، می دانید ... تصادفی رخ می دهد. قطار باید

stay on the "rails". But then, this is metaphorical — if you're having

روی «ریل» بماند. اما پس از آن، این استعاره است - اگر شما در حال

negotiations, and the train drivers, and the bosses, and... with the union, are

مذاکره هستید، و رانندگان قطار، و روسای، و... با اتحادیه، در

trying to resolve the situation; come to an agreement. If the talks "go off the

تلاش برای حل این وضعیت هستند. به توافق برسند اگر مذاکرات از

rails", it means they haven't been able to agree. They're still, you know...

ریل خارج شود، به این معنی است که آنها نتوانسته اند به توافق برسند. آنها هنوز هستند، می دانید ...

not... not happy. They can't negotiate, and resolve the problem. So, the "talks

نه ... خوشحال نیستند. آنها نمی توانند مذاکره کنند و مشکل را حل کنند. بنابراین، "مذاکرات

go off the rails" — they get nowhere by the end of the day; and maybe the next

از ریل خارج می شوند" - تا پایان روز به جایی نمی رسند . و شاید

day they have to try again. So, "talks going off the rails" — that's quite a

روز بعد باید دوباره تلاش کنند. بنابراین، "مذاکرات از ریل خارج می شوند" - این یک

typical metaphor to use in negotiations that are not succeeding. Okay. So, I

استعاره کاملا معمولی است که در مذاکراتی که موفقیت آمیز نیستند استفاده می شود. باشه. بنابراین،

hope that's an interesting introduction to the idea of verbal humour, and puns,

امیدوارم که مقدمه جالبی برای ایده طنز کلامی، جناس،

and double meanings. If you'd like to do a quiz on this subject, just go to the

و معانی دوگانه باشد. اگر می خواهید مسابقه ای در مورد این موضوع انجام دهید، فقط به

website: www.engvid.com, and see how you do. And thanks for watching, and hope to

وب سایت: www.engvid.com بروید و ببینید که چگونه انجام می دهید. و ممنون که تماشا کردید، و امیدوارم به

see you again soon. Okay. Bye for now.

زودی دوباره شما را ببینم. باشه. فعلا خداحافظ.