Learn English Grammar: How to use the auxiliary verb 'COULD'

Hello. I'm Gill at www.engvid.com, and today we have a lesson on an auxiliary modal verb:

سلام. من گیل در www.engvid.com هستم، و امروز درسی داریم در مورد یک فعل مدال کمکی:

"could", the use of "could". So, there are two ways... Well, we have five ways that it's

"could"، استفاده از "could". بنابراین، دو راه وجود دارد ... خوب، ما پنج راه داریم که در

used here, but "could" comes either from as the past tense of the verb "can", which is

اینجا استفاده می شود، اما "could" یا از زمان گذشته فعل "can" می آید، که

also an auxiliary modal verb, "can": "could" in the past; or it's used as an auxiliary

یک فعل مدی کمکی نیز است، "can": "می تواند" در گذشته؛ یا به عنوان یک

verb with other verbs combined. So, sorry that sounds very complicated, but I hope it

فعل کمکی با ترکیب افعال دیگر استفاده می شود. بنابراین، متاسفم که بسیار پیچیده به نظر می رسد، اما امیدوارم

comes clearer with the sentences to illustrate how it can be used. Okay.

با جملات واضح تر باشد تا نحوه استفاده از آن را نشان دهد. باشه.

So, first of all, just to show the simple past tense of "can", if I can do something:

بنابراین، اول از همه، فقط برای نشان دادن زمان گذشته ساده «می توانم»، اگر می توانم کاری انجام دهم:

I can do something today, yesterday I could do it as well; or I couldn't do it yesterday,

امروز می توانم کاری انجام دهم، دیروز هم می توانستم آن را انجام دهم. یا من دیروز نتوانستم این کار را انجام دهم،

you could use the negative as well. So, first sentence, then: "At one time"-in the past-"I

شما می توانید از منفی نیز استفاده کنید. بنابراین، اول جمله، سپس: "یک زمان" - در گذشته - "می

could run a mile and not get out of breath". So, to get out of breath is when you've been

توانستم یک مایل بدوم و نفسم بند نیاید". بنابراین، نفس کشیدن زمانی است

running a lot, and then you can't... You're breathing very quickly and you have to wait

که زیاد می دویدید و بعد نمی توانید... خیلی سریع نفس می کشید و باید منتظر

for your body to get back to normal. And if you're running, also, it might be painful

بمانید تا بدنتان به حالت عادی برگردد. و اگر در حال دویدن هستید، همچنین ممکن است دردناک باشد

and you have to stop, so that's getting out of breath. Okay? So: "At one time in the past

و مجبور شوید متوقف شوید، بنابراین نفس شما از بین می رود. باشه؟ بنابراین: "یک زمانی در گذشته

I could run a mile." I can't say now in the present I can run a mile, because I can't,

می توانستم یک مایل بدوم." نمی توانم بگویم در حال حاضر می توانم یک مایل بدوم، چون نمی توانم،

okay? But in the past, at one time, I could run a mile and not get out of breath. Okay,

باشه؟ اما در گذشته، در یک زمان، می توانستم یک مایل بدوم و نفسم بند نیاید. بسیار خوب،

so that's just the past tense of "can".

پس این فقط زمان گذشته "can" است.

But then the other four examples are where it's used as an auxiliary modal verb with

اما چهار مثال دیگر جایی است که از آن به عنوان یک فعل مدال کمکی با

different ways of using it. So we have four different ways of using it, here. First of

روش‌های مختلف استفاده از آن استفاده می‌شود. بنابراین ما در اینجا چهار راه مختلف برای استفاده از آن داریم. اول از

all, number two is a polite request. So, instead of: "Can I...?" you say: "Could I...? Could

همه، شماره دو یک درخواست مودبانه است. بنابراین، به جای: "آیا می توانم...؟" شما می گویید: "آیا می توانم...؟ آیا می

I borrow your pen, please, just for a moment? Could I borrow your pen, please?" If you say:

توانم فقط برای یک لحظه خودکار شما را قرض بگیرم؟ لطفاً می توانم خودکار شما را قرض بگیرم؟" اگر بگویید:

"Can I...?" it's okay, but it's not quite as polite. So if you really want the person

"می توانم...؟" اشکالی ندارد، اما آنقدرها هم مودبانه نیست. بنابراین اگر واقعاً می‌خواهید آن

to say: "Yes, of course", if you're polite they are more likely to let you borrow their

شخص بگوید: «بله، البته»، اگر مؤدب باشید، احتمالاً به شما اجازه می‌دهد که قلمش را قرض

pen. So: "Could. Could I please?" So we've got: "Could I" and we also have "please" at

بگیرید. بنابراین: "می توانم. می توانم لطفا؟" بنابراین ما داریم: "می توانم" و همچنین "لطفا" را

the end. Or you could put: "Please" near the beginning: "Please. Please could I...? Could

در پایان داریم. یا می توانید: "Please" را در ابتدا قرار دهید: "Please. Please can I...؟ Can

I please...?" Any order. "Can I borrow your pen, please, just for a moment?" So that's

I Please...?" هر سفارشی "میتونم فقط یه لحظه قلمتو قرض بگیرم؟" پس این

a polite request. Okay.

یک درخواست مودبانه است. باشه.

And then the third sentence is when you're saying that something is possible. You're

و سپس جمله سوم زمانی است که شما می گویید چیزی ممکن است. شما

telling somebody something is possible if... If they do something, so this is called a

به کسی می گویید که چیزی ممکن است اگر... اگر کاری را انجام دهد، به این حالت

conditional. Okay. And that... We have lots of video lessons on conditionals, so do have

مشروط می گویند. باشه. و این... ما درس های ویدیویی زیادی در مورد شرطی ها داریم، پس

a look for those. So, here is an example: "You could get good marks in the exam if you

به دنبال آن ها باشید. بنابراین، این یک مثال است: "شما می توانید نمره خوبی در امتحان بگیرید اگر

study every day." So, the conditional: "Could" often uses "if", because you have a choice.

هر روز مطالعه کنید." بنابراین، شرطی: "Could" اغلب از "if" استفاده می کند، زیرا شما یک انتخاب دارید.

Are you going to study every day and get good marks in the exam, or are you going to maybe

آیا قرار است هر روز مطالعه کنید و در امتحان نمرات خوبی کسب کنید یا شاید

study once or twice a week and then you get to the exam and you don't do so well, or what's

هفته ای یک یا دو بار مطالعه کنید و بعد به امتحان برسید و آنقدرها خوب نشوید یا

your choice? So this is your teacher, your tutor might tell you: "You could get good

انتخاب شما چیست؟ بنابراین این معلم شماست، معلم شما ممکن است به شما بگوید: "اگر هر روز مطالعه کنید، می توانید

marks in the exam if you study every day", if you work hard regularly every day. So that's

نمره خوبی در امتحان بگیرید"، اگر به طور منظم هر روز سخت کار کنید. بنابراین این

a possibility, a conditional. Right.

یک احتمال است، یک شرط. درست.

So, then number four, this is a polite way of maybe giving a criticism or suggesting

بنابراین، شماره چهار، این روشی مودبانه برای انتقاد کردن یا پیشنهاد دادن

something isn't right, there's a mistake, or something may have gone wrong. If you say:

چیزی است که درست نیست، اشتباهی وجود دارد، یا ممکن است مشکلی پیش آمده باشد. اگر بگویید:

"I could be wrong, but... I could be wrong, but I think there's a mistake (an error) in

"من ممکن است اشتباه کنم، اما... ممکن است اشتباه کنم، اما فکر می کنم یک اشتباه (خطا) در

these figures." So if you're looking at some accounts, and the figures in columns and they're

این ارقام وجود دارد." بنابراین، اگر به برخی از حساب‌ها، و ارقام در ستون‌ها نگاه می‌کنید و

supposed to add up accurately, and you look at it and you think: "This doesn't look right."

قرار است به طور دقیق جمع شوند، و به آن نگاه کنید و فکر کنید: "این درست به نظر نمی‌رسد."

If you're an accounting genius, you can maybe see immediately something isn't right; the

اگر شما یک نابغه حسابداری هستید، ممکن است بلافاصله متوجه شوید که چیزی درست نیست.

figures don't balance or something. So... But you don't want to say: "Oh, that's wrong.

ارقام تعادل ندارند یا چیزی بنابراین ... اما شما نمی خواهید بگویید: "اوه، این اشتباه است.

That's not right." You don't want to be so direct, so you're very careful that when you

این درست نیست." شما نمی خواهید آنقدر مستقیم باشید، بنابراین بسیار مراقب هستید که وقتی

begin your sentence: "I could be wrong, but I think..." So you're not saying: "I know.

جمله خود را شروع می کنید: "من ممکن است اشتباه کنم، اما فکر می کنم ..." بنابراین نمی گویید: "می دانم.

I can see there's a mistake there." You wouldn't say that. "I think there's a mistake (an error)

می توانم ببینم. یک اشتباه وجود دارد." شما این را نمی گویید. "من فکر می کنم یک اشتباه (خطایی)

in these figures", so it's a polite way of suggesting there could be a mistake. "I could

در این ارقام وجود دارد"، بنابراین این یک روش مودبانه برای نشان دادن احتمال اشتباه است. "من ممکن

be wrong, but..." Okay. Useful phrase.

است اشتباه کنم، اما..." باشه. عبارت مفید

And then, finally, in this first half of the lesson, when somebody is saying they could

و سپس، در نهایت، در این نیمه اول درس، وقتی کسی می‌گوید که می‌توانست

have done something or they could have been something, a profession: "I could have been

کاری انجام دهد یا می‌توانست کاری باشد، یک حرفه: "من می‌توانستم

a ballet dancer, but something happened to stop me." A lot of people say: "I could have

یک رقصنده باله باشم، اما اتفاقی مانع من شد." بسیاری از مردم می گویند: "من می توانستم این

done this, I could have done that", and then you think: "Well, why...? Why didn't you?"

کار را انجام دهم، می توانستم آن کار را انجام دهم" و بعد شما فکر می کنید: "خب، چرا...؟ چرا نکردی؟"

Maybe the circumstances weren't right, maybe you needed money for it which you didn't have,

شاید شرایط مناسب نبود، شاید شما برای آن به پول نیاز داشتید که نداشتید،

so there are lots of reasons why people don't do what they could have done; if they'd had

بنابراین دلایل زیادی وجود دارد که چرا مردم کاری را که می توانستند انجام دهند انجام نمی دهند. اگر

the money, if they'd been in the right place at the right time with the right people, etc.

آنها پول داشتند، اگر در زمان مناسب در مکان مناسب با افراد مناسب بودند، و غیره.

So: "I could have been", that's a kind of conditional, but it's a conditional where

it's already in the past and it's too late now, you can't go back and change it. So:

در گذشته و الان خیلی دیر است ، نمی توانی به عقب برگردی و آن را تغییر دهی. بنابراین:

"I could have been a ballet dancer, but it didn't happen." So...

"من می توانستم یک رقصنده باله باشم، اما این اتفاق نیفتاد." بنابراین...

And that one reminded me of a famous scene in a film, the actor Marlon Brando, you may

و آن یکی مرا به یاد صحنه ای معروف در یک فیلم انداخت، بازیگر مارلون براندو، شاید

know this one, called On the Waterfront, and he's sitting in the back of a car with I think

این یکی را بشناسید، به نام On the Waterfront، و او پشت ماشین با برادرش نشسته است

his brother, and he's saying what... He could have been somebody. He could have really done

، و او گفتن چه چیزی... او می توانست کسی باشد. او واقعاً می‌توانست

something with his life, and now he's upset, he thinks it's too late, something's gone

با زندگی‌اش کاری انجام دهد، و حالا ناراحت است ، فکر می‌کند خیلی دیر شده، مشکلی پیش آمده

wrong, so he says: "I could have been a contender" meaning someone who really gets out there

است، بنابراین می‌گوید: «من می‌توانستم یک مدعی باشم» یعنی کسی که واقعاً بیرون می‌رود

and does something, a contender. "I could have been somebody", rather than nobody. He

و کاری انجام می‌دهد، یک مدعی . "من می توانستم کسی باشم"، نه هیچکس.

feels he's nobody. "I could have been somebody." So that's a famous example of: "could have

او احساس می کند که هیچ کس نیست. "من می توانستم کسی باشم." پس این یک مثال معروف است از: "می

been" in a film.

توانست" در یک فیلم.

And then to end this half of the lesson, the different forms for "could have", that's the

و سپس برای پایان دادن به این نیمه از درس، اشکال مختلف برای "می‌توانست داشته باشد"، این

full form with no abbreviation, you can have it abbreviated, contracted with "could've",

فرم کامل بدون اختصار است، می‌توانید آن را مخفف کنید، با "می‌توانستم"،

"I could've", so "could", apostrophe, "ve". So the apostrophe shows the missing letters

"من می‌توانم"، بنابراین " می توانست، آپستروف، "ve". پس آپستروف حروف گم شده «ها» را نشان می دهد

"ha". "Could have", so you say: "Could've", "could've", just a "ve" sound at the end.

. «می‌توانست»، بنابراین می‌گویید: «می‌توانست»، «می‌توانست»، فقط یک صدای «ve» در پایان.

"Could've" instead of "could have". "I could've". Okay. And then sometimes, because the way

«می‌توانست» به جای «می‌توانست». "من می توانستم". باشه. و بعد گاهی، چون طرز

people speak, they sometimes say: "I coulda". "I coulda done that. I coulda done that",

صحبت مردم، گاهی می گویند: «من می توانم».

instead of "could've". "I coulda", if they're speaking quickly, meaning: "I could have done

به جای «می‌توانستم». "من می توانستم"، اگر آنها به سرعت صحبت می کنند، به این معنی است: "من می توانستم این کار را انجام

that. I coulda". You may sometimes see this written down if someone's written down what

دهم. من می توانستم". ممکن است گاهی اوقات این را یادداشت کنید، اگر کسی آنچه را که

somebody said, and it sounded like "coulda", you might see that in writing, but usually

کسی می‌نویسد، و به نظر می‌رسد «می‌تواند» باشد ، ممکن است آن را به صورت نوشتاری ببینید، اما معمولاً

you will hear it when people are speaking.

وقتی مردم صحبت می‌کنند، آن را می‌شنوید.

And because of this one, unfortunately, there's a terrible mistake that people put when they're

و به خاطر همین یکی، متأسفانه، یک اشتباه وحشتناک وجود دارد که مردم هنگام نوشتن می گذارند

writing, and they put: "could of", which is completely wrong. Okay? So please don't write

، و می گویند: "می تواند"، که کاملاً اشتباه است. باشه؟ پس لطفا ننویسید

"could of". It should be: "could have". So: "could of" makes no sense. The word "of" has

"می تواند". باید باشد: "می توانست". بنابراین: "می تواند" معنایی ندارد. کلمه "از"

nothing to do with what this is saying, so please don't put: "could of", that's completely

هیچ ربطی به چیزی که این می گوید ندارد، پس لطفاً نگذارید: "می تواند"، این کاملا

wrong, so be careful because also people say it like that: "I could of", "I could of",

اشتباه است، پس مراقب باشید زیرا مردم نیز اینطور می گویند: "من می توانستم"، "من می توانستم" می‌توانست،

so it's "could've" here turning into "could of" there, and they even say... People even

بنابراین «می‌توانست» در اینجا به « می‌تواند» در آنجا تبدیل می‌شود، و حتی می‌گویند... مردم حتی

say it like an "of". "Could of", and they write it that way, too, "could of", and it's

آن را مانند «از» می‌گویند. «می‌تواند»، و آن‌ها آن را به این صورت می‌نویسند، «می‌تواند»، و

completely wrong, so please avoid that if you can. Right, so we'll just move on to the

کاملاً اشتباه است، پس لطفاً اگر می‌توانید از آن اجتناب کنید . درست است، بنابراین ما فقط به

second part of the lesson where I have a little test for you. Okay.

قسمت دوم درس می رویم که در آن یک تست کوچک برای شما دارم. باشه.

Okay, so here's the test for you to use the word "could" in four different sentences.

بسیار خوب، پس در اینجا آزمایشی برای استفاده از کلمه "می تواند" در چهار جمله مختلف وجود دارد.

So, let's look at the first one. So, another way of saying it is: "I used to be able to

بنابراین، بیایید به اولین مورد نگاه کنیم. بنابراین، یک راه دیگر برای گفتن آن این است: "من قبلا می توانستم

swim underwater for a full minute." So if you're in the swimming pool, you go under

یک دقیقه کامل زیر آب شنا کنم." بنابراین اگر در استخر هستید، به زیر آب می روید

the water, below the surface, and you can swim around under water, holding your breath

، زیر سطح، و می توانید زیر آب شنا کنید و نفس خود را

for a full minute. Okay? So: "I used to be"-meaning at one time-"I was able to"-able to-"swim

برای یک دقیقه کامل حبس کنید. باشه؟ بنابراین: "من قبلا" - به معنای یک زمان - "من توانستم" - قادر بودم - "

under water for a full minute". So, can you say that in a similar way, starting: "At one

یک دقیقه کامل زیر آب شنا کنم". بنابراین، آیا می توانید به روشی مشابه، شروع کنید: "در یک

time", and then use the word "could"? "At one time", okay. So it's about I, so: "At

زمان" و سپس از کلمه "می تواند" استفاده کنید؟ "در یک زمان"، خوب. پس این در مورد من است، بنابراین: "در

one time I..." So: "At one time I could", and then it goes on. "At one time I could

یک زمان من ..." بنابراین: "یک زمانی می توانستم"، و سپس ادامه می یابد. زمانی می توانستم

swim under water for a full minute." Okay. "Full minute" means a whole minute, 60 seconds,

یک دقیقه کامل زیر آب شنا کنم. باشه. " دقیقه کامل" به معنای یک دقیقه کامل، 60 ثانیه،

a complete minute. "At one time I could swim under water for a full minute." Okay. Right,

یک دقیقه کامل است. زمانی می توانستم یک دقیقه کامل زیر آب شنا کنم. باشه. درست است،

so that's using "can", "could" as the past tense. "I could at one time", okay. Right.

بنابراین از "can"، "could" به عنوان زمان گذشته استفاده می شود. "من در یک زمان می توانستم"، باشه. درست.

Next one. If you ask someone to speak more slowly, what would you say? If you're asking

بعدی. اگر از کسی بخواهید آهسته تر صحبت کند ، چه می گویید؟ اگر از

someone to speak more slowly, politely asking them: "Speak more slowly", so you say: "Please...

کسی می‌خواهید آهسته‌تر صحبت کند، مؤدبانه از او بپرسید : «آهسته‌تر صحبت کن»، بنابراین می‌گویید: «لطفا...

Please", so the word we want to use is "could", so: "Please could", "Please could", and then

لطفاً»، بنابراین کلمه‌ای که می‌خواهیم استفاده کنیم «می‌تواند» است، بنابراین: «لطفا می‌توانید "، "لطفا می توانید"، و سپس

we're speaking to another person, so we need the word for the other person. "Please could

ما با شخص دیگری صحبت می کنیم، بنابراین به کلمه برای شخص دیگر نیاز داریم. "لطفا می

you", okay? So: "Please could you speak more slowly?" Okay? Right. So that's a polite request,

توانید"، باشه؟ بنابراین: "لطفا می توانید آهسته تر صحبت کنید ؟" باشه؟ درست. پس این یک درخواست مودبانه است

isn't it? You're being polite to the person. They're speaking too quickly, you're asking

، اینطور نیست؟ شما با آن شخص مودب رفتار می کنید. آنها خیلی سریع صحبت می کنند، شما از

them: "Please, could you speak more slowly?" All right.

آنها می پرسید: "لطفا، می توانید آهسته تر صحبت کنید؟" خیلی خوب.

Next one, you want to tell somebody, someone they are capable, they are able, they have

بعد، شما می خواهید به یک نفر بگویید، کسی توانایی دارد، قادر است،

the possibility of writing a book. They know so much about a subject that you say: "You

امکان نوشتن کتاب را دارد. آنها آنقدر در مورد یک موضوع می دانند که شما می گویید: "شما

know so much about that subject, you are capable, you are able, you would be able to write a

در مورد آن موضوع بسیار می دانید، شما قادر هستید، شما قادر هستید، می توانید

book on that subject because you know so much and you're so interested in it." So it's encouraging

کتابی در مورد آن موضوع بنویسید، زیرا چیزهای زیادی می دانید و بسیار علاقه مند هستید. در آن." بنابراین آنها را تشویق می

them to go ahead, write a book. So what do you say to tell them that they're capable

کند که پیش بروند، کتاب بنویسند. پس چه می گویید تا به آنها بگویید

of writing a book? Using the word "could": "You..." So: "You could... You could write",

توانایی نوشتن یک کتاب را دارند؟ استفاده از کلمه "میتونست": "شما..." پس: "میتونستی...

not "writing" this time, but: "You could write a book", okay? "You could write a book on

میتونستی بنویسی" این بار نه "نوشتن"، بلکه: "میتونستی کتاب بنویسی"، باشه؟ "شما می توانید کتابی در مورد

that subject. You know so much about it." Okay, so that's a conditional because you

آن موضوع بنویسید. شما چیزهای زیادی در مورد آن می دانید." خوب، پس این یک شرط است زیرا شما

could... The person may not decide: "Oh, right, I'll write a book, then." They may think:

می توانید... آن شخص ممکن است تصمیم نگیرد: "اوه، درست است ، پس من یک کتاب خواهم نوشت." آنها ممکن است فکر کنند:

"Oh no. I can't... I can't do that, it's too much work. I'm not going to do that." But

"اوه نه. من نمی توانم ... نمی توانم این کار را انجام دهم، کار خیلی زیادی است. من این کار را انجام نمی دهم." اما

there's the possibility that they could write a book if they wanted to. Okay.

این احتمال وجود دارد که اگر بخواهند می توانند کتاب بنویسند. باشه.

And then finally: "I had the chance, the opportunity to be in a Hollywood film, but it didn't happen."

و در نهایت: "من این شانس را داشتم، فرصت حضور در یک فیلم هالیوودی، اما این اتفاق نیفتاد."

Something went wrong. They chose somebody else, as often happens. It didn't happen.

مشکلی پیش آمد. آنها شخص دیگری را انتخاب کردند ، همانطور که اغلب اتفاق می افتد. این اتفاق نیفتاد.

I had the chance, I had the opportunity, they were thinking of me, considering me. This

من فرصت داشتم، فرصت داشتم، آنها به من فکر می کردند، من را در نظر می گرفتند. اتفاقا این

isn't true, by the way. But: "I had a chance to be in a Hollywood film, but it didn't happen."

درست نیست اما: "من فرصت حضور در یک فیلم هالیوود را داشتم، اما این اتفاق نیفتاد."

So, how would you say that using the word "could"? "I", you need several words here

بنابراین، چگونه می‌گویید که با استفاده از کلمه «می‌تواند»؟ "من"، در اینجا به چندین کلمه

with "could", "could" plus some other words. "I..." Okay, so "could" comes first. "I could",

با "می‌توانم"، "می‌توانم" به اضافه چند کلمه دیگر نیاز دارید. "من..." باشه، پس "میتونه" اول باشه. "من می توانستم"،

"in a Hollywood film". "I could have... I could have been", okay? So: "I could have

"در یک فیلم هالیوود". "میتونستم... میتونستم باشم" باشه؟ بنابراین: "من می

been in a Hollywood film, but it didn't happen." Okay.

توانستم در یک فیلم هالیوودی بازی کنم، اما این اتفاق نیفتاد." باشه.

So, I hope that's been useful for you. So, if you'd like to go to the website, www.engvid.com,

بنابراین، امیدوارم که برای شما مفید بوده باشد. بنابراین، اگر می خواهید به وب سایت www.engvid.com بروید

there's a quiz there. In addition to this test we've just done, there's a quiz on this

، یک مسابقه در آنجا وجود دارد. علاوه بر این آزمونی که اخیراً انجام دادیم، یک مسابقه در مورد این

subject, so please go and try the quiz and see how you do. And please subscribe to my

موضوع وجود دارد، پس لطفاً بروید و امتحان را امتحان کنید و ببینید که چگونه انجام می‌دهید. و

channel if you've enjoyed this lesson, and thanks for watching. See you again soon. Bye.

اگر از این درس لذت بردید، لطفاً در کانال من مشترک شوید و از تماشای آن متشکریم. به زودی میبینمت. خدا حافظ.