Weekly English Words with Alisha - Overused Business Idioms

Welcome back to Weekly Words. I'm Alisha, and today we're going to talk about overused

به Weekly Words خوش آمدید. من علیشا هستم و امروز قصد داریم در مورد اصطلاحات تجاری که بیش از حد استفاده شده اند صحبت کنیم

business idioms, also known as buzz words.

که به عنوان کلمات buzz نیز شناخته می شوند.

Alright, first is “thinking outside the box.” This is a phrase that means just “thinking

خوب، اول «فکر کردن خارج از چارچوب » است. این عبارتی است که فقط به معنای «متفاوت فکر کردن

differently” or, you know, outside the norm, the regular thinking, which

» یا، می‌دانید، خارج از هنجار، تفکر معمولی است، که

would be inside the box, and then choosing to think about something in a different way

در داخل جعبه است، و سپس انتخاب فکر کردن به چیزی به روشی متفاوت

might be considered “outside the box.” So it's usually a compliment like,

ممکن است «خارج از چارچوب» در نظر گرفته شود. ” بنابراین معمولاً تعریفی از این قبیل است،

“Great job thinking outside the box, Stevens!”

"استیونز، کار خوبی است که خارج از چارچوب فکر می کنم!"

The next word is “the bottom line.” “The bottom line” just refers to kind of the,

کلمه بعدی "خط آخر" است. " خط نهایی" فقط به نوعی،

um, the end-all of a situation like, ah, in a sentence, “The bottom line is we have

اوم، پایان همه وضعیتی مانند، آه، در یک جمله اشاره دارد، "نکته اصلی این است که

to make more sales next month,” meaning this is the one thing that we really need

ماه آینده باید فروش بیشتری داشته باشیم"، به این معنی که این یک چیز است. که ما واقعا باید

to... focus on.

روی آن تمرکز کنیم.

The next word for is “hit the ground running.” It just means to “start well.” Um, if

کلمه بعدی برای این است که "به زمین ضربه بزنید". این فقط به معنای "شروع خوب" است. اوم، اگر به

you think about a runner, of course a runner, as soon as maybe they touch

یک دونده فکر می کنید، البته یک دونده، به محض اینکه ممکن است

the ground in a race, they are running, and it’s sort of the same thing here, except

در مسابقه ای زمین را لمس کنند، در حال دویدن هستند، و اینجا هم همینطور است، به جز

in a business sense, so as soon as a project starts, they're going, they’re, you know

در یک مفهوم تجاری، بنابراین به محض اینکه پروژه شروع می شود، آنها می روند، آنها هستند، می دانید

pushing forward on the project. You might say, “Next week we're gonna start the new

که پروژه را به جلو می برند. ممکن است بگویید، "هفته آینده ما پروژه جدید را شروع می کنیم

project, let's hit the ground running,” meaning, “to get a good start.”

، بیایید زمین را به سرعت شروع کنیم"، به این معنی که "برای شروع خوب."

Next word is “giving 110 percent.” It just means, um, “giving your all” or “making

کلمه بعدی «دادن 110 درصد» است. این فقط به این معنی است که "همه چیز خود را صرف کنید" یا "

your best effort to do something.” So of course 100 percent is the maximum in a given

بهترین تلاش خود را برای انجام کاری انجام دهید." بنابراین مطمئناً 100 درصد حداکثر در یک

situation, but “giving 110 percent” means that your boss presumably wants you to give

موقعیت معین است، اما «دادن 110 درصد» به این معنی است که احتمالاً رئیس شما از شما می‌خواهد که

more than your best. So it just means “work really

بیشتر از بهترین خود بدهید. بنابراین این فقط به معنای "واقعاً سخت کار کنید" است

hard,” as in, um, “Hey, we have that meeting coming up next month. Let's give 110 percent

، مانند "هی، ما آن جلسه را ماه آینده برگزار خواهیم کرد." بیایید 110 درصد بدهیم

to make sure all the materials are finished by then.”

تا مطمئن شویم همه مواد تا آن زمان تمام شده اند.»

“It is what it is.” “It is what it is” is just a phrase that often wraps up a conversation.

"همینه که هست." "این همان چیزی است که هست " فقط یک عبارت است که اغلب یک مکالمه را به پایان می رساند.

Sometimes it can be a negative situation, like you hear, “Oh,

گاهی اوقات ممکن است یک موقعیت منفی باشد، مانند این که می شنوید: «اوه،

sales are down this month. Well, it is what it is,” meaning, “there's nothing we can

فروش در این ماه کاهش یافته است. خوب، همان چیزی است که هست، به این معنی که «کاری از دست

do,” or, “that's just the situation right now.” It’s just, ah, just a filler phrase,

ما برنمی‌آید» یا «این وضعیت در حال حاضر است». این فقط، آه، فقط یک عبارت پرکننده است،

really. My stomach’s making noise. Onward.

واقعا. شکمم داره صدا میده رو به جلو.

End! That is the end. It says “end” here. Yay! I hope you learned something today, and

پایان! این پایان است. اینجا می گوید "پایان". آری امیدوارم امروز چیزی یاد گرفته باشید و

I will see you again next time. Thank you for watching. Bye!

دفعه بعد دوباره شما را ببینم. ممنون که تماشا کردید خدا حافظ!