MOVE - Basic Verbs - Learn English Grammar

Want to speak real English from your first lesson?

آیا می خواهید از اولین درس خود به زبان انگلیسی واقعی صحبت کنید ؟

Sign up for your free lifetime account at EnglishClass101.com.

برای حساب مادام العمر رایگان خود در EnglishClass101.com ثبت نام کنید .

Hi, everybody.

سلام به همه.

Welcome back to Know Your Verbs.

به دانستن افعال خود خوش آمدید.

My name is Alisha.

اسم من علیشاه است.

In this episode, we're going to talk about the verb, "move."

در این قسمت قصد داریم در مورد فعل "حرکت" صحبت کنیم.

Let's look at the basic meaning of the verb, "move."

بیایید به معنای اصلی فعل، "حرکت" نگاه کنیم.

So, the basic definition of the verb, "move" is to go to a different place or a different

بنابراین، تعریف اصلی فعل "حرکت " رفتن به مکان یا شرایط متفاوت

condition.

است.

Let's look at the conjugations of this verb.

بیایید به صرف این فعل نگاه کنیم.

Present, “move,” “moves.”

حال، «حرکت»، «حرکت می‌کند».

Past, “moved.”

گذشته، «حرکت کرد».

Past participle, “moved.”

فعل ماضی، «حرکت کرد».

Progressive, “moving.”

پیشرو، "متحرک".

Now, let's talk about some additional meanings of this verb.

حال بیایید در مورد معانی اضافی این فعل صحبت کنیم.

The first additional meaning for today is to persuade or to prompt someone to do something.

اولین معنای اضافی برای امروز متقاعد کردن یا ترغیب کسی به انجام کاری است.

Some example of this, “We were moved to act when we saw the destruction after the

نمونه‌ای از این، « وقتی ویرانی بعد از فاجعه را دیدیم، ما را تحت تأثیر قرار داد

disaster.”

.»

“The documentary moved me to volunteer in my community.”

"این مستند مرا تشویق کرد تا در جامعه خودم داوطلب شوم."

In both of these examples, we used the verb, "moved," in this case, to explain being prompted

در هر دوی این مثال‌ها، ما از فعل «Moved» در این مورد برای توضیح دادن

to do something.

به انجام کاری استفاده کردیم.

In the first example sentence, I said, “We were moved to act,” means to take action,

در جمله ی مثال اول، گفتم: «ما برای عمل به حرکت در آمدیم» یعنی اقدام

to do something, “because of a disaster.”

، انجام کاری، «به دلیل فاجعه».

So, in this case, the speaker saw disaster, the horrible damage from a disaster and the

بنابراین، در این حالت، گوینده فاجعه ، آسیب وحشتناک ناشی از یک بلا را دید و

speaker and someone else were moved, they were persuaded or prompted to take action.

گوینده و شخص دیگری به حرکت در آمدند، آنها را متقاعد یا وادار به اقدام کردند.

So, in the second example sentence, we see the same thing.

بنابراین، در جمله مثال دوم، همان چیزی را می بینیم.

“The documentary moved me to volunteer in my community.”

"این مستند مرا تشویق کرد تا در جامعه خودم داوطلب شوم."

Here we see the same pattern, “moved” plus the infinitive form.

در اینجا ما همان الگو را می بینیم، "حرکت" به اضافه شکل مصدر.

“Moved to act,” moved to volunteer in my community.

"انتقال به عمل کردن"، برای داوطلب شدن در جامعه من نقل مکان کرد .

So, in this case, “I was moved to volunteer in my community because of a documentary.”

بنابراین، در این مورد، "من به دلیل یک فیلم مستند به داوطلب شدن در جامعه خود منتقل شدم."

So, the documentary prompted me or persuaded me to volunteer.

بنابراین، مستند من را ترغیب یا متقاعد کرد که داوطلب شوم.

So, we can use “move” to mean like push us or persuade us to do something.

بنابراین، می‌توانیم از «حرکت» به معنای هل دادن یا متقاعد کردن ما برای انجام کاری استفاده کنیم.

So, meaning 2 is to activate emotions or feelings.

بنابراین، منظور 2 فعال کردن عواطف یا احساسات است.

Example of the second meaning, “The movie moved me to tears.”

مثال معنای دوم، « فیلم اشک مرا درآورد».

“We were so moved by your generosity.”

"ما از سخاوت شما بسیار متاثر شدیم."

So, here, we’re using “moved” to refer to an activation of our emotion.

بنابراین، در اینجا، ما از "Moved" برای اشاره به فعال سازی احساسات خود استفاده می کنیم.

In the first example sentence, “The movie moved me to tears.”

در جمله اول، « فیلم اشک مرا درآورد».

In this case, moved me to tears is like, it moved me so much, it activated my emotions

در این مورد، اشک من را برانگیخت، آنقدر مرا تحت تأثیر قرار داد، آنقدر احساساتم را فعال کرد

so much that I began to cry.

که شروع کردم به گریه کردن.

Actually, that’s a common set expression, “move me to tears.”

در واقع، این یک عبارت رایج است، "اشکم کن."

Something was so emotionally charged that I began to cry as a result.

چیزی به قدری از نظر احساسی شارژ شده بود که در نتیجه شروع به گریه کردم.

In the second example sentence, “We were so moved by your generosity,” means that

در جمله مثال دوم، "ما از سخاوت شما بسیار متاثر شدیم" به این معنی است که

“your generosity,” the listener, did something very generous and that caused the speaker

"سخاوت شما"، شنونده، کاری بسیار سخاوتمندانه انجام داد و باعث شد گوینده

to feel strong emotions or their emotions were activated or stirred or roused.

احساسات شدیدی را احساس کند یا احساسات او فعال یا تحریک یا برانگیخته شود.

So, in these example sentences, “moved,” refers to strong emotional responses to something.

بنابراین، در این جملات مثال، "حرکت کرد" به پاسخ های احساسی قوی به چیزی اشاره دارد.

The third meaning is to make a make a formal proposal for something.

معنای سوم ارائه یک پیشنهاد رسمی برای چیزی است.

We use “move” to suggest something.

ما از "حرکت" برای پیشنهاد چیزی استفاده می کنیم.

It’s often used in law or legal proceedings but we can use it as well in casual situations

اغلب در دادرسی های حقوقی یا حقوقی مورد استفاده قرار می گیرد، اما اگر بخواهیم پیشنهاد را به نحوی رسمی تر به نظر برسانیم، می توانیم در موقعیت های گاه به گاه نیز از آن استفاده کنیم

if we want to make the proposal seem more formal somehow.

.

Examples, “I move to end this discussion.”

به عنوان مثال، "من برای پایان دادن به این بحث حرکت می کنم."

“He moved to postpone the next meeting for the week.”

او تصمیم گرفت تا جلسه بعدی را برای هفته به تعویق بیندازد .»

Here, in the first example sentence, “I move to end the discussion,” it means, I

در اینجا، در جمله مثال اول، "من برای پایان دادن به بحث حرکت می کنم"، به این معنی است که

propose that we end the discussion.

پیشنهاد می کنم بحث را پایان دهیم.

But, to say, “I move” sounds more formal, actually, kind of more legal a bit.

اما، گفتن "من حرکت می کنم" رسمی تر به نظر می رسد، در واقع، کمی قانونی تر به نظر می رسد.

In the second example sentence, “He moved to postpone the next meeting for a week.”

در جمله مثال دوم، "او حرکت کرد تا جلسه بعدی را به مدت یک هفته به تعویق بیندازد."

We’re seeing “moved” used to mean proposed again.

ما می بینیم که "انتقال" به معنای دوباره پیشنهاد شده است .

“He proposed that we postpone the meeting,” in other words.

به عبارت دیگر «او پیشنهاد داد که جلسه را به تعویق بیندازیم» .

Propose is fine but you could substitute that like, “He proposed we postpone the meeting,”

پیشنهاد خوب است، اما می‌توانید آن را جایگزین کنید ، مانند «او پیشنهاد داد که جلسه را به تعویق بیندازیم»

or, “I propose we end this discussion,” but, “move” just have kind of a legal

یا «پیشنهاد می‌کنم این بحث را پایان دهیم» ، اما «حرکت» فقط یک

sound to it.

صدای قانونی برای آن دارد.

The fourth meaning I want to talk about in this episode is to change residence or just

چهارمین معنایی که در این قسمت می خواهم در مورد آن صحبت کنم، تغییر محل سکونت یا

to change your house, in other words.

فقط تغییر خانه است، به عبارت دیگر.

Examples, “I’m thinking about moving this summer.”

به عنوان مثال، "من به نقل مکان در تابستان امسال فکر می کنم ."

“Have you ever moved to a new city?”

آیا تا به حال به شهر جدیدی نقل مکان کرده اید؟

Here, “move” just means move your house but we only use “move.”

در اینجا، "حرکت" فقط به معنای جابجایی خانه است، اما ما فقط از "حرکت" استفاده می کنیم.

We don’t say, “move apartment” or “move house.”

ما نمی گوییم "آپارتمان را جابجا کنید" یا " خانه را تغییر دهید".

Maybe in British English, “move house” is used.

شاید در انگلیسی بریتانیایی از “move house ” استفاده شود.

But, in American English, we just use “move.”

اما، در انگلیسی آمریکایی، ما فقط از "حرکت" استفاده می کنیم.

“I need to move,” “I have to move,” or, “I hate moving,” for example.

مثلاً «من باید حرکت کنم»، «من باید حرکت کنم» یا «از حرکت متنفرم».

So, just use move to mean changing your house.

بنابراین، فقط از حرکت به معنای تغییر خانه خود استفاده کنید.

Usually, from the context, from the discussion, we can understand which kind of move is meant.

معمولاً از زمینه، از بحث می‌توان فهمید که منظور کدام نوع حرکت است.

It doesn’t mean that you’re taking your house and you’re moving your house somewhere.

این بدان معنا نیست که شما خانه خود را می گیرید و خانه خود را به جایی منتقل می کنید.

It means that you’re taking your body, you’re moving your body to a new residence, a new

این بدان معنی است که شما بدن خود را می گیرید، بدن خود را به یک محل اقامت جدید، یک

home and go in there.

خانه جدید منتقل می کنید و به آنجا می روید.

Let’s talk about some variations of the verb, “to move.”

بیایید در مورد برخی از تغییرات فعل، "حرکت کردن" صحبت کنیم.

The first variation is “to move [products].”

اولین تغییر "انتقال [محصولات] است."

This means to sell things or to have transactions in something.

این به معنای فروش چیزها یا انجام معاملات در چیزی است.

Some examples, “The sales team has been moving a lot of merchandise lately!”

چند مثال، "تیم فروش اخیراً کالاهای زیادی را جابجا کرده است!"

“We need to move a lot of inventory next month.”

ماه آینده باید مقدار زیادی موجودی را جابه‌جا کنیم .»

These example sentences mean sell something.

این جملات مثال به معنای فروش چیزی است.

“The sales team has been moving a lot of merchandise,” means the sales team has been

«تیم فروش کالاهای زیادی را جابجا کرده است»، یعنی تیم

selling a lot of things, has been doing transactions of some kind.

فروش چیزهای زیادی را فروخته است، به نوعی معاملات انجام داده است.

In the second example sentence, “We need to move a lot of inventory next month,”

در جمله مثال دوم، «ما باید مقدار زیادی موجودی را در ماه آینده جابه‌جا کنیم»،

means we need to sell a lot of things from our inventory but we just used the verb, “move”

به این معنی است که ما باید چیزهای زیادی را از موجودی خود بفروشیم، اما فقط از فعل «حرکت»

to make that shorter.

برای کوتاه‌تر کردن آن استفاده کردیم.

So, instead of, “We need to sell a lot of products,” we can say, “We need to move

بنابراین، به جای «ما باید محصولات زیادی بفروشیم »، می‌توانیم بگوییم «ما باید

a lot of inventory,” instead.

موجودی زیادی را جابه‌جا کنیم».

Those are a few new meanings of the verb, “move.”

اینها چند معنی جدید از فعل "حرکت" هستند.

If you have any questions or if you want to try to make a sentence with this verb, please

اگر سوالی دارید یا می خواهید با این فعل جمله بسازید،

feel free to do so in the comments section.

لطفاً در قسمت نظرات این کار را انجام دهید.

If you like the video, please make sure to give it a thumbs up, subscribe to the channel

اگر ویدیو را دوست دارید، لطفاً حتماً آن را تأیید کنید،

if you haven’t already and check us out at EnglichClass101.com for some other good

اگر قبلاً آن را نداشته‌اید در کانال مشترک شوید و ما را در EnglichClass101.com برای برخی منابع خوب دیگر بررسی کنید

resources.

.

Thanks very much for watching this episode of Know Your Verbs and I’ll see you again

از تماشای این قسمت از افعال خودت بسیار متشکرم و به زودی دوباره شما را خواهم دید

soon.

.

Bye.

خدا حافظ.

I really have other variations but just couple of pop culture references.

من واقعاً تغییرات دیگری دارم اما فقط چند مرجع فرهنگ پاپ.

We see the verb, “move” like in Star Wars.

ما فعل "حرکت" را مانند جنگ ستارگان می بینیم.

Obi Wan Kenobi says to the Storm Troopers, they had that famous line, “These aren’t

اوبی وان کنوبی به سربازان طوفان می‌گوید، آن‌ها آن خط معروف را داشتند: «این‌ها

the droids you’re looking for.

درویدهایی نیستند که شما به دنبال آن هستید.

Move along.

حرکت در امتداد.

Move along.”

حرکت در امتداد."

Ahh.

آهان

He’s referring to kind of like move your body.

او به نوعی مانند حرکت دادن بدن شما اشاره می کند.

Leave from this place.

از این مکان خارج شوید.

There is a meaning of this verb which is like to leave or to depart somewhere.

معنایی از این فعل وجود دارد که مانند ترک کردن یا رفتن به جایی است.

But, I think we can understand that pretty much with just the basic form of the verb,

اما، من فکر می‌کنم که ما می‌توانیم این را تقریباً با شکل اصلی فعل،

“to move,” like, “Let’s move.”

«حرکت کردن»، مانند «بیایید حرکت کنیم» درک کنیم.

“Let’s go,” in other words.

به عبارت دیگر «بیا برویم».

The same thing with Obi Wan’s line, “Move along.”

همان چیزی که در مورد خط اوبی وان، «حرکت کن ».

Move yourself.

خودت حرکت کن

Yeah, there is that.

بله، وجود دارد.

“To move out,” to move out of a place means to leave a residence or to move out

«حرکت از یک مکان» به معنای ترک محل سکونت یا نقل مکان

of an apartment, to move out of the house means to leave that apartment or to leave

از یک آپارتمان است، خروج از خانه به معنای ترک آن آپارتمان یا ترک

that house.

آن خانه است.

So, “I’m moving out of my apartment.”

بنابراین، "من از آپارتمان خود خارج می شوم."

We could say that or “I’m moving to a new house,” “I’m moving out of my apartment.”

می‌توانیم بگوییم: «من به خانه‌ای جدید نقل مکان می‌کنم»، «از آپارتمانم بیرون می‌روم».