Using phrasal verbs to improve your everyday English

Annyeonghaseyo, yeorobun.

Annyeonghaseyo، yorobun.

George imnida.

جورج ایمنیدا

Hello everyone, I’m George,

سلام به همه، من جورج هستم،

and today we’re going to look at something

و امروز می خواهیم چیزی را بررسی کنیم

that a lot of my students from Korea find very difficult

که بسیاری از دانش آموزان من از کره آن را بسیار دشوار می دانند

and perhaps you find this very difficult, too.

و شاید برای شما نیز این موضوع بسیار دشوار باشد.

It’s using phrasal verbs instead of formal verbs

در مکالمه روزمره از افعال عبارتی به جای افعال رسمی

in everyday conversation.

استفاده می کند.

Before I continue,

قبل از ادامه،

don’t forget to like the video and to subscribe to the channel.

لایک ویدیو و عضویت در کانال را فراموش نکنید.

If you search for a word using Google Translate,

اگر کلمه ای را با استفاده از Google Translate،

for example,

به عنوان مثال،

or a Korean to English dictionary,

یا یک فرهنگ لغت کره ای به انگلیسی جستجو کنید

a lot of the time it’s

، در بسیاری از مواقع یک فعل

going to give you a very formal verb.

بسیار رسمی به شما می دهد .

For example, if I type

برای مثال، اگر من

in seonsaengnim-i sugje an haessdago honnaesyeoss-eoyo.

در seonsaengnim-i sugje an haessdago honnaesyeoss-eoyo تایپ کنم.

It says the teacher scolded me for not doing my homework.

می گوید معلم مرا به خاطر انجام ندادن تکالیف سرزنش کرده است.

You might be able to guess what scold means from looking

at the word in the sentence.

با نگاه کردن به کلمه در جمله، ممکن است بتوانید معنی سرزنش را حدس بزنید.

If a student misbehaves in class,

اگر دانش آموزی در کلاس رفتار نادرست داشته باشد

the teacher might get angry and they might say,

، معلم ممکن است عصبانی شود و ممکن است بگوید

don’t do that again.

دیگر این کار را نکنید.

They’re scolding the student.

دانش آموز را سرزنش می کنند.

But to scold is quite a formal verb.

اما سرزنش کردن یک فعل کاملا رسمی است.

You might hear it in casual conversation,

ممکن است آن را در مکالمه گاه به گاه بشنوید،

but you’re more likely to hear the phrasal verb to tell off.

اما به احتمال زیاد فعل عبارتی برای گفتن را می شنوید.

For example, the teacher told me off for not doing my homework

مثلاً معلم به خاطر انجام ندادن تکالیف به من اخراج می‌کند یا به من می‌گویند

or I got told off.

.

Let’s type in another verb.

بیایید یک فعل دیگر تایپ کنیم.

Hwahaehada, to reconcile.

هواهاده، برای آشتی دادن.

If I had an argument with my friend:

اگر من با دوستم بحث کردم:

You’re not very nice. You’re not very nice either.

تو خیلی خوب نیستی. تو هم خیلی خوب نیستی

And we then became friends again after the argument: I’m sorry.

و بعد از مشاجره دوباره با هم دوست شدیم : متاسفم.

I’m sorry, too. We reconciled.

من هم متاسفم. آشتی کردیم

But, again, this is a very formal verb.

اما، دوباره، این یک فعل بسیار رسمی است.

Fortunately, if you look

خوشبختانه، اگر به

below the verb reconcile you can see the phrasal verb to make up,

زیر فعل reconcile نگاه کنید، می‌توانید فعل عبارتی to make up را ببینید

which we use more often in casual conversation.

که ما بیشتر در مکالمه‌های معمولی از آن استفاده می‌کنیم .

For example, I got

مثلا من

into an argument with my girlfriend,

با دوست دخترم دعوا کردم

but we made up.

اما جبران کردیم.

How would you describe what this person is doing?

کار این شخص را چگونه توصیف می کنید؟

If you use a formal verb,

اگر از یک فعل رسمی استفاده می کنید،

you’d probably say, I'm disposing of the paper.

احتمالاً می گویید، کاغذ را دور می اندازم.

But if you use a phrasal verb, you’d say, I’m throwing it away.

اما اگر از یک فعل عبارتی استفاده می کنید، می گویید، آن را دور می اندازم.

What would you say about this milk?

در مورد این شیر چه می گویید؟

If you use a formal verb,

اگر از یک فعل رسمی استفاده می کنید،

you’d say the milk has expired, to expire.

می گویید شیر منقضی شده است، منقضی شدن.

But if you use a phrasal verb,

اما اگر از یک فعل عبارتی استفاده

you’d say the milk has gone off,

می‌کنید، می‌گویید شیر افتاده است،

to go off.

به بیرون می‌رود.

You might hear these formal verbs in casual conversation,

ممکن است این افعال رسمی را در مکالمه گاه به گاه بشنوید،

but you’re more likely to hear their phrasal verb alternatives.

اما به احتمال زیاد فعل های جایگزین فعل عبارتی آنها را می شنوید.

You’ll probably read these formal verbs in novels

احتمالاً این افعال رسمی را در رمان ها

or newspapers or you might see them on signs.

یا روزنامه ها خواهید خواند یا ممکن است آنها را روی تابلوها ببینید.

And now I’m going to tell you a story.

و حالا من برای شما داستانی تعریف می کنم.

Try to think of some phrasal verb alternatives

سعی کنید به جای

to these formal verbs.

این افعال صوری چند فعل عبارتی فکر کنید.

A few years ago,

چند سال پیش،

someone I worked with brought in a delicious-looking choco pie.

شخصی که با او کار می کردم، یک کیک شکلاتی با ظاهری خوشمزه آورد.

It was the best choco pie I’d ever seen.

این بهترین پای شکلاتی بود که تا به حال دیده بودم.

However, it suddenly disappeared around lunchtime.

با این حال، در حوالی وقت ناهار ناگهان ناپدید شد.

My colleague was deeply upset.

همکارم به شدت ناراحت بود.

I promised to discover

قول دادم کشف کنم

who had stolen the choco pie and why.

چه کسی و چرا کیک شکلات را دزدیده است.

I researched who the choco pie thief might be

من تحقیق کردم که دزد کیک شکلات ممکن است کی باشد

and made a list.

و لیستی تهیه کردم.

The following day I

روز بعد

saw a teacher throwing a choco pie in the bin.

معلمی را دیدم که یک کیک شکلاتی را در سطل زباله انداخت.

I looked more closely and, sure enough,

دقیق‌تر نگاه کردم و مطمئناً،

it was the stolen choco pie.

پای شکلات دزدیده شده بود.

Horrified, I approached him and demanded an explanation.

وحشت زده به او نزدیک شدم و توضیح خواستم.

What are you doing?

چه کار می کنی؟

He said he tried a bit,

او گفت که کمی تلاش کرده است،

but thought it had expired, so he disposed of it.

اما فکر می کند تاریخ مصرف آن تمام شده است، بنابراین آن را دور انداخت.

I scolded him for stealing

من او را به خاطر دزدی سرزنش کردم

and he promised never to do it again.

و او قول داد که دیگر این کار را نکند.

He later apologised to my colleague

بعداً از همکارم عذرخواهی کرد

and they reconciled.

و آشتی کردند.

I’m sorry for throwing away your choco pie.

متاسفم که کیک شکلاتی شما را دور انداختم.

That’s okay. I’m sorry, too.

اشکالی ندارد من هم متاسفم.

Why are you sorry?

چرا متاسفی؟

I don’t know.

من نمی دانم.

What was wrong with this story?

این داستان چه اشکالی داشت؟

Nothing really, but it sounds quite formal.

واقعا هیچی، اما کاملا رسمی به نظر می رسد.

We can make it sound more natural by replacing

ما می توانیم با جایگزین کردن

these formal verbs with some phrasal verbs.

این افعال رسمی با برخی از افعال عبارتی، آن را طبیعی تر کنیم.

A few years ago,

چند سال پیش،

someone I worked with brought in a delicious-looking choco pie.

شخصی که با او کار می کردم، یک کیک شکلاتی با ظاهری خوشمزه آورد.

It was the best choco pie I’d ever seen.

این بهترین پای شکلاتی بود که تا به حال دیده بودم.

However, it suddenly went missing around lunchtime.

با این حال، ناگهان در حوالی وقت ناهار گم شد.

My colleague was deeply upset.

همکارم به شدت ناراحت بود.

I promised to find out

قول دادم بفهمم

who had stolen the choco pie and why.

کی شکلات پای را دزدیده و چرا.

I looked into who the choco pie thief might be

نگاه کردم که دزد کیک شکلات چه کسی ممکن است باشد

and made a list.

و لیستی تهیه کردم.

The following day I saw a teacher throwing

روز بعد معلمی را دیدم که

a choco pie in the bin.

یک کیک شکلاتی را در سطل زباله انداخت.

I looked more closely and, sure enough,

دقیق‌تر نگاه کردم و مطمئناً،

it was the stolen choco pie.

پای شکلات دزدیده شده بود.

Horrified, I went up to him and demanded an explanation.

وحشت زده به سمتش رفتم و توضیح خواستم.

He said he tried a bit,

او گفت که کمی تلاش کرده است،

but thought it had gone off, so he threw it away.

اما فکر می کند از بین رفته است، بنابراین آن را دور انداخت.

I told him off for stealing

من او را به خاطر دزدی رد کردم

and he promised never to do it again.

و او قول داد که دیگر این کار را نکند.

He later apologised to my colleague

او بعداً از همکارم عذرخواهی کرد

and they made up.

و آنها جبران کردند.

I’m sorry for throwing away your choco pie.

متاسفم که کیک شکلاتی شما را دور انداختم.

That’s okay. I’m sorry, too.

اشکالی ندارد من هم متاسفم.

Why are you sorry?

چرا متاسفی؟

I don’t know.

من نمی دانم.

If you want to make your speaking sound more natural,

اگر می‌خواهید صدای صحبت کردنتان طبیعی‌تر باشد،

I would recommend looking at some movie or TV scripts online,

توصیه می‌کنم برخی فیلم‌نامه‌های فیلم یا تلویزیون را به صورت آنلاین ببینید،

finding the phrasal verbs in the dialogue

افعال عبارتی را در دیالوگ‌ها پیدا کنید

and writing these down in your notebook.

و آن‌ها را در دفترچه یادداشت‌تان بنویسید.

Then you can try

سپس می توانید

and practice using these with your teacher

با معلم

or language exchange partner.

یا شریک تبادل زبان خود استفاده از آنها را امتحان کنید و تمرین کنید.

You could also use the Cambridge Learner’s

Dictionary to find the meanings of these phrasal verbs.

برای یافتن معانی این افعال عبارتی می توانید از فرهنگ لغت یادگیرنده کمبریج نیز استفاده کنید.

That’s all we have time for today.

این تمام وقت ما برای امروز است.

If you come across any new phrasal verbs,

اگر با افعال عبارتی جدیدی برخورد کردید،

please let me know in the comments section.

لطفاً در بخش نظرات به من اطلاع دهید .

And don’t forget to subscribe to the channel.

و عضویت در کانال را فراموش نکنید.

See you in the next video.

شما را در ویدیوی بعدی می بینیم.

Bye-bye.

خداحافظ.