6 food idioms in English

Hi everyone, I'm George.

سلام به همه، من جورج هستم.

And today we're going to learn some food related idioms.

و امروز قصد داریم چند اصطلاح مرتبط با غذا را یاد بگیریم.

But before I begin, don’t forget to like the video

اما قبل از شروع، فراموش نکنید که ویدیو

and to subscribe to the channel.

را لایک کنید و در کانال عضو شوید.

In this lesson we're going to learn six food related idioms.

در این درس قصد داریم شش اصطلاح مربوط به غذا را یاد بگیریم.

But before I tell you the definitions, see if

اما قبل از اینکه تعاریف را به شما بگویم، ببینید آیا

you can guess what they mean by watching this video.

می توانید با تماشای این ویدیو معنی آنها را حدس بزنید.

My invention is like a tablet, but you can actually feel

اختراع من مانند یک تبلت است، اما در واقع می توانید

the paper.

کاغذ را احساس کنید.

It's that real.

این که واقعی است.

I call it the Notebook 360 18543C1962.

من آن را Notebook 360 18543C1962 می نامم.

In a nutshell, I think this will sell like hot cakes.

به طور خلاصه، من فکر می کنم این مانند کیک های داغ فروخته می شود.

It's not really my cup of tea, I'm afraid.

واقعاً این فنجان چای من نیست، می ترسم.

Wait.

صبر کن.

Watch the advert.

آگهی را تماشا کنید

I need to write something down, but I don’t have my tablet.

باید چیزی بنویسم، اما تبلتم را ندارم.

What shall I do?

چه کار کنم؟

Notebook 360.

نوت بوک

The advert’s a bit cheesy.

360. تبلیغ کمی جذاب است.

What do you know about business?

از تجارت چه می دانید؟

Nothing.

هیچ چیزی.

I'm leaving.

من ترک می کنم.

I've got bigger fish to fry.

من ماهی بزرگتری برای سرخ کردن دارم.

You should take what he says with a pinch of salt.

آنچه را که می گوید باید با کمی نمک بگیرید.

I think it's a great idea.

فکر می کنم این فکر خوبیه.

Thanks.

با تشکر.

So that’s the story, can you guess what the idioms mean?

پس این داستان است، آیا می توانید حدس بزنید که معنی اصطلاحات چیست؟

The first idiom was in a nutshell.

اولین اصطلاح به طور خلاصه بود.

In a nutshell, I think this will sell like hotcakes.

به طور خلاصه، من فکر می کنم این مانند کیک های داغ فروخته می شود.

We use this when we try to use as few words as possible to say

وقتی سعی می کنیم تا حد امکان از کلمات کمتری برای

the main point about something.

بیان نکته اصلی در مورد چیزی استفاده کنیم.

For example, I once entered the Battle of the Bands at my school

به عنوان مثال، من یک بار در مدرسه ام زمانی که 17 ساله بودم وارد Battle of the Bands شدم.

when I was 17.

I won’t tell you the whole story, but in a nutshell,

تمام داستان را برای شما تعریف نمی کنم، اما به طور خلاصه،

we lost the Battle of the Bands because we were an awful band,

ما Battle of the Bands را شکست دادیم زیرا اساساً یک گروه افتضاح بودیم

essentially.

.

I think this will sell like hot cakes.

من فکر می کنم این مانند کیک های داغ فروخته می شود.

The next idiom is to sell like hot cakes.

اصطلاح بعدی فروش مانند کیک داغ است.

And we use this when something sells really

و وقتی چیزی واقعاً

quickly and in large numbers.

سریع و در تعداد زیاد فروخته می‌شود از این استفاده می‌کنیم.

For example, these hats are selling like hot cakes.

به عنوان مثال، این کلاه ها مانند کیک ها به فروش می رسند.

It's not really my cup of tea, I'm afraid.

واقعاً این فنجان چای من نیست، می ترسم.

The next idiom is it's not my cup of tea.

اصطلاح بعدی این است که فنجان چای من نیست.

This is a very British way to say I don’t like something.

این یک روش بسیار بریتانیایی برای گفتن من چیزی است که دوست ندارم.

If you say, I don’t like that, it can sound quite rude in some

اگر بگویید، من آن را دوست ندارم، در برخی شرایط می تواند بسیار بی ادبانه به نظر برسد

situations.

.

So, for example, in this situation someone

بنابراین، برای مثال، در این موقعیت

might say, did you hear Justin Bieber’s latest song?

ممکن است کسی بگوید، آیا آخرین آهنگ جاستین بیبر را شنیدید؟

It's amazing.

این شگفت انگیز است.

I'm sorry, but Justin Bieber isn't really my cup of tea.

متاسفم، اما جاستین بیبر واقعا فنجان چای من نیست.

The advert’s a bit cheesy.

تبلیغ کمی شیک است

The next idiom is cheesy and this is an adjective.

اصطلاح بعدی پنیر است و این یک صفت است.

We use this when we want to describe something that’s

وقتی می‌خواهیم چیزی را توصیف کنیم که

not very fashionable and it's of low quality.

خیلی شیک نیست و کیفیت پایینی دارد، از این استفاده می‌کنیم.

For example, this song’s a bit cheesy, or, I watched

برای مثال، این آهنگ کمی شیک است، یا، من

a really cheesy film last night.

دیشب یک فیلم واقعاً شیک تماشا کردم.

I'm leaving.

من ترک می کنم.

I've got bigger fish to fry.

من ماهی بزرگتری برای سرخ کردن دارم.

The next idiom is bigger fish to fry.

اصطلاح بعدی ماهی بزرگتر برای سرخ کردن است.

So, if you’ve got bigger fish to fry, it means you've got

بنابراین، اگر ماهی بزرگتری برای سرخ کردن دارید، به این معنی است

something more important to do.

که کار مهم تری برای انجام دادن دارید.

For example, did you see what Liam Gallagher

به عنوان مثال، آیا دیدید که لیام گالاگر

posted on Twitter?

در توییتر چه پست کرده است؟

I've got bigger fish to fry than worry about Liam

ماهی بزرگتری برای سرخ کردن دارم تا اینکه نگران

Gallagher’s Twitter account.

حساب توییتر لیام گالاگر باشم.

You should take what he says with a pinch of salt.

آنچه را که می گوید باید با کمی نمک بگیرید.

I think it's a great idea.

فکر می کنم این فکر خوبیه.

The last idiom is to take something with a pinch of salt.

آخرین اصطلاح این است که چیزی را با کمی نمک بگیرید.

And this means you shouldn’t completely believe something

و این بدان معنی است که شما نباید چیزی را کاملاً باور کنید

because it's unlikely to be true.

زیرا بعید است که درست باشد.

For example, you should take what he says with

مثلاً آنچه را که او می گوید باید با

a pinch of salt.

کمی نمک بگیرید.

He usually talks a lot of rubbish.

او معمولاً زیاد آشغال می گوید .

That’s all we have time for today, but before

این تمام وقت ما برای امروز است، اما قبل از

I finish, can you guess what this idiom means?

اینکه تمام کنم، می توانید حدس بزنید که این اصطلاح به چه معناست؟

The first paper in the exam was a piece of cake.

اولین مقاله در امتحان یک تکه کیک بود.

If you want to learn more about idioms,

اگر می‌خواهید درباره اصطلاحات بیشتر بدانید

check out English Idioms in Use in the description below.

، اصطلاحات انگلیسی در استفاده را در توضیحات زیر بررسی کنید.

And if you enjoyed this lesson don’t forget to like the video

و اگر از این درس لذت بردید، لایک ویدیو

and to subscribe to the channel.

و عضویت در کانال را فراموش نکنید.