Let's Learn English! Topic: Phrasal Nouns! 🧳💾📄 (Lesson Only)

Well, hello and welcome to this

خوب، سلام و به این

English lesson about phrasal nouns.

درس انگلیسی در مورد اسم های عبارتی خوش آمدید.

Now, you might be familiar

اکنون، ممکن است

with phrasal verbs, and you

با افعال عبارتی آشنا باشید، و

might not be familiar with what

ممکن است با آنچه

we call phrasal nouns.

ما اسم های عبارتی می نامیم آشنا نباشید.

Sometimes they have

گاهی اوقات

a variety of names.

نام های مختلفی دارند.

Because in English, sometimes

زیرا در زبان انگلیسی، گاهی اوقات

when we have something like

وقتی چیزی شبیه

a phrasal verb, we'll turn that

فعل عبارتی داریم، آن

phrasal verb into a noun.

فعل عبارتی را به اسم تبدیل می کنیم.

So, for instance, Jen and I sometimes

بنابراین، برای مثال، من و جن گاهی اوقات

like to get away the weekend.

دوست داریم آخر هفته را ترک کنیم.

Sometimes we like to go on a getaway.

گاهی اوقات دوست داریم به یک مکان فرار کنیم.

So the phrasal verb to get away

بنابراین فعل عبارتی to get away

can become a noun called a getaway.

می تواند به اسمی به نام گریز تبدیل شود.

And I'll give you a whole bunch

و من

of examples like this

in this lesson, this English lesson

در این درس، این درس انگلیسی

about phrasal nouns.

در مورد اسم های عبارتی، مجموعه ای کامل از مثال ها را به شما می زنم.

Some will be directly connected

برخی از آنها مستقیماً

to a phrasal verb, and some

به یک فعل عبارتی متصل می شوند، و برخی دیگر

the connection isn't as clear

ارتباط آنطور که فکر می کنید واضح نیست

as you might think.

.

So, once again, welcome

بنابراین، یک بار دیگر،

to this English lesson.

به این درس انگلیسی خوش آمدید.

Phrasal nouns.

اسم های عبارتی

A ripoff.

یک ریپاف

So this actually has two meanings.

پس این در واقع دو معنا دارد.

And it's interesting because

و جالب است زیرا

sometimes people will buy

گاهی اوقات مردم

a fancy purse or handbag,

یک کیف پول یا کیف دستی فانتزی می خرند،

but it will actually be a ripoff.

اما در واقع یک ریپوف خواهد بود.

And we sometimes call it a knockoff.

و ما گاهی اوقات به آن ضربه زدن می گوییم.

That means that it is fake.

یعنی تقلبی است.

We also use this verb

ما همچنین از این فعل

to describe when you get a bad deal,

برای توصیف زمانی که معامله بدی دریافت می‌کنید، استفاده می‌کنیم،

like in the U.

مانند ایالات

S.

متحده.

In the United States, eggs

در ایالات متحده، تخم‌مرغ

were almost $10 a dozen,

تقریباً 10 دلار در هر دوجین بود،

and that's a ripoff.

و این یک ریپوف است.

So this noun can have two meanings.

بنابراین این اسم می تواند دو معنی داشته باشد.

It can refer to a fake item,

این می تواند به یک کالای تقلبی اشاره کند،

like, this is not a Gucci bag.

مثلاً این یک کیف گوچی نیست.

It's a ripoff or a knockoff.

این یک ضربه یا ضربه است.

Or you could say, I bought a car

یا می توان گفت، من یک ماشین

from my neighbour and it

از همسایه ام خریدم و

broke down right away.

بلافاصله خراب شد.

So it was a ripoff, like a bad deal.

بنابراین، این یک معامله بد بود.

So those are the two

بنابراین این دو

meanings of rip off.

معنی از پاره کردن است.

I've never bought a ripoff or

من هرگز ریپوف یا

a knockoff, but I know when I go

ناک آف نخریده‌ام، اما می‌دانم که وقتی

to Toronto sometimes there

به تورنتو می‌روم، گاهی اوقات

are people selling

افرادی هستند که

things like this for really cheap.

چنین چیزهایی را به قیمت بسیار ارزان می‌فروشند.

And it can't possibly be real.

و احتمالاً نمی تواند واقعی باشد.

It's definitely a ripoff

این قطعا یک ریپوف

or a knockoff.

یا یک ضربه است.

A breakup.

یک جدایی

So a breakup is something that

بنابراین جدایی چیزی است که

happens when two people break up.

زمانی اتفاق می افتد که دو نفر از هم جدا شوند.

So notice I've used the verb form.

بنابراین توجه داشته باشید که من از شکل فعل استفاده کرده ام.

If two people are dating

اگر دو نفر با هم قرار بگذارند

and then they don't like each other,

و بعد از همدیگر را دوست نداشته باشند،

they might eventually break up.

ممکن است در نهایت از هم جدا شوند.

That's the verb.

این فعل است.

But we also refer to it as a breakup.

اما ما از آن به عنوان جدایی نیز یاد می کنیم.

Joe is going through a really

جو

bad breakup right now.

در حال حاضر جدایی بسیار بدی را پشت سر می گذارد.

So Joe and his girlfriend

بنابراین جو و دوست دخترش

are no longer together.

دیگر با هم نیستند.

They decided to break up and now

آنها تصمیم گرفتند از هم جدا شوند و اکنون در

they're going through a breakup.

حال جدایی هستند.

So hopefully this is making sense.

بنابراین امیدوارم این منطقی باشد.

As I flip from verb form

همانطور که من از شکل فعل

to noun form, hopefully you're

به شکل اسم ورق می زنم، امیدوارم که شما

getting an understanding.

درک درستی داشته باشید.

But you can see these two people look

اما می توانید ببینید که این دو نفر نسبتاً غمگین به نظر می رسند

relatively sad,

and they're not facing each other.

و روبه روی هم نیستند.

So they're probably Going through

بنابراین آنها احتمالاً در حال

a breakup, they've decided they

جدایی هستند، آنها تصمیم گرفته اند که

no longer want to be together.

دیگر نمی خواهند با هم باشند.

A blackout.

یک خاموشی

So this is a word that we

پس این کلمه ای است که ما

use to refer to a time

برای اشاره به زمانی استفاده می کنیم

when there is no power.

که قدرت وجود ندارد.

Sometimes we call it a power outage.

گاهی اوقات به آن قطع برق می گوییم.

You can see that in

می توانید آن را در

the picture there.

تصویر آنجا ببینید.

But we also refer to this

اما ما

sometimes as a blackout.

گاهی اوقات از آن به عنوان خاموشی نیز یاد می کنیم.

I was.

من بودم زمانی که برق را درست می‌کردند،

We had something called rolling

چیزی به نام خاموشی غلتکی داشتیم،

blackouts once when they were fixing

the electricity, where we knew that

که می‌دانستیم

every day for three days, we would

هر روز به مدت سه روز،

have a blackout for two hours

دو ساعت خاموشی داریم،

because they were repairing a large

زیرا یک ترانسفورماتور بزرگ را تعمیر می‌کنند

transformer.

.

But you refer to something

اما شما به چیزی

as a blackout when there is no

به عنوان خاموشی اشاره می کنید که

electricity and you have

برق نیست و باید

to get out your flashlight in order

چراغ قوه خود را بیرون بیاورید تا

to see what you are doing.

ببینید چه کار می کنید.

And then there's,

و سپس،

of course, an outburst.

البته، یک طغیان وجود دارد.

So you can burst out

بنابراین شما می توانید

in laughter, but you could

از خنده منفجر شوید، اما همچنین می توانید

also burst out in anger.

از خشم منفجر شوید.

So we're flipping the verb form

بنابراین ما شکل فعل را ورق می زنیم

and making a new

و یک

word called an outburst.

کلمه جدید به نام طغیان می سازیم.

This child is having an outburst,

این کودک در حال طغیان است و

going to imagine their parent.

می خواهد والدین خود را تصور کند.

One of their parents said, you, you

یکی از والدین آنها گفت، تو

could no longer play video games.

دیگر نمی‌توانی بازی‌های ویدیویی انجام دهی.

The time is up, and the child is

زمان تمام شده است و کودک

now angry and having an outburst.

اکنون عصبانی است و طغیان دارد.

So they are not happy

بنابراین آنها

with what is happening.

از اتفاقی که می افتد راضی نیستند.

So they are having an outburst.

بنابراین آنها در حال طغیان هستند.

So, again, if you told me a joke,

پس بازم اگه یه جوک بهم بگی

I might burst out in laughter.

ممکنه از خنده منفجر بشم.

If you were throwing things

اگر چیزهایی را

at me, I might burst out in anger.

به طرف من پرتاب می کردی، ممکن بود از عصبانیت منفجر شوم.

Then we use the noun version.

سپس از نسخه اسمی استفاده می کنیم.

We kind of flip it and say

ما به نوعی آن را ورق می زنیم و می گوییم

it is an outburst.

این یک طغیان است.

That child is definitely

آن کودک قطعا در

having an outburst.

حال طغیان است.

A break in.

So I do have to explain that

پس من باید توضیح دهم که

probably the proper form for most of

احتمالاً شکل مناسب برای اکثر

these nouns is to have a dash in it.

این اسم‌ها داشتن یک خط تیره در آن است.

But it has become very

اما انجام

common to not do that.

ندادن این کار بسیار رایج شده است.

But some words like break

اما برخی از کلمات مانند break

in still require it.

in هنوز هم به آن نیاز دارند.

So a break in is when someone

بنابراین شکست در زمانی است که شخصی

enters your apartment or house

وارد آپارتمان یا خانه شما می شود

in order to steal things.

تا اشیا را بدزدد.

So it is a break in.

So a thief decides that

بنابراین یک دزد تصمیم می‌گیرد که می‌خواهد

they want to break in.

وارد شود.

There's the verb form, and then we

شکل فعل وجود دارد، و سپس

then refer to it as a break in.

به آن به‌عنوان شکستن داخل اشاره می‌کنیم. رخنه‌ای رخ داد

There was a break in.

.

In my apartment building last

در ساختمان آپارتمان من

night, there was a break in.

دیشب، یک شکسته بود.

Last week at the mall,

هفته گذشته در مرکز خرید،

someone broke in.

کسی وارد شد.

So there was a break in Noun

بنابراین یک شکست در اسم

Someone decided to break in.

Someone تصمیم گرفت وارد شود.

Verb So a break in again is when

فعل So you know a break in they want to pick in

someone decides they want to,

you know, use a tool or pick a

lock in order to get into a

تا به

place they're not supposed to be

جایی بروند که قرار نیست باشند

and then steal things from that

و سپس چیزهایی را از آن

location.

مکان بدزدند.

A giveaway.

یک هدیه

So a giveaway is when

بنابراین هدیه زمانی است که

you give things away.

شما چیزهایی را هدیه می دهید.

So again, verb form would be, I'm

بنابراین، دوباره، شکل فعل خواهد بود، من

going to give away candy today.

امروز می خواهم آب نبات بدهم.

But a giveaway would be

اما یک هدیه

a little more formal.

کمی رسمی تر خواهد بود.

Like, this store is having a contest,

مثلاً، این فروشگاه مسابقه دارد،

they're having a giveaway.

آنها در حال برگزاری یک جایزه هستند.

If you enter, you could win A

اگر وارد شوید، می توانید یک

gift card and then use that

کارت هدیه برنده شوید و سپس از آن

to buy things from that store.

برای خرید چیزهایی از آن فروشگاه استفاده کنید.

So a giveaway

پس هدیه

is the same as a contest.

همان مسابقه است.

It's a little bit like,

کمی شبیه به

it's like a lottery, but instead

قرعه کشی است، اما

of winning money, you win something.

به جای برنده شدن پول، چیزی برنده می شوید.

So sometimes a car dealership

بنابراین گاهی اوقات یک نمایندگی خودرو

have a giveaway where they,

هدایایی دارد که در آنجا،

they give away a car.

یک ماشین هدیه می دهند.

So a giveaway is a contest

بنابراین یک جایزه مسابقه ای است که

where you can win something.

در آن می توانید چیزی برنده شوید.

I didn't enter this one.

من وارد این یکی نشدم

I should have.

I could use stuff

من باید داشته باشم.

من می توانم

from the hardware store.

از وسایل فروشگاه سخت افزار استفاده کنم.

A drive through.

رانندگی از طریق.

This is another one.

این یکی دیگر است.

First of all, it has

اول از همه،

two different versions.

دو نسخه متفاوت دارد.

The top one is like there's

یکی از بالا مانند

the quick version and then

نسخه سریع وجود دارد و سپس

we have the full version.

ما نسخه کامل را داریم.

A drive through is a window on

رانندگی از طریق یک پنجره در

the side of a restaurant where you

کنار یک رستوران است که در آن

can order food or drinks and then

می توانید غذا یا نوشیدنی سفارش دهید و سپس

you can pick up the food and drinks.

می توانید غذا و نوشیدنی را تحویل بگیرید.

By the way, that truck

اتفاقا به اون کامیون

there is called a pickup.

اونجا پیکاپ میگن.

That's another noun.

این یک اسم دیگر است.

I'll teach that one later.

اون یکی رو بعدا آموزش میدم

By the way, drive through

به هر حال، رانندگی از طریق آن

doesn't have to have a dash in it.

نیازی به یک خط تیره در آن نیست.

So it can be drive thru

بنابراین می توان آن را

with or without it.

با یا بدون آن رانندگی کرد.

It can be either version of those.

این می تواند هر دو نسخه از آنها باشد.

It's usually the top version.

معمولاً نسخه برتر است.

So they shorten the word through

بنابراین آنها کلمه را کوتاه می کنند

in order to make it.

تا آن را بسازند.

I guess it fits

من حدس می زنم که

on the sign better probably.

احتمالاً روی علامت بهتر می آید.

But sometimes in the morning

اما گاهی اوقات در صبح

it's rare.

نادر است.

I will go through the drive through

من از طریق رانندگی می گذرم

and get a cup of tea and a breakfast

و یک فنجان چای و یک

sandwich or something like that.

ساندویچ صبحانه یا چیزی شبیه به آن می خورم.

So a drive through, if you go

بنابراین، اگر

to a McDonald's, if you go

به مک‌دونالدز بروید، اگر

to a Burger King, they will most

به برگر کینگ بروید، به احتمال زیاد آن‌ها

likely have a drive through.

یک رانندگی خواهند داشت.

And again, you can drive through

و دوباره، می توانید از طریق

the drive through.

درایو رانندگی کنید.

So you could use it both ways.

بنابراین می توانید از هر دو طریق استفاده کنید.

Yeah, I, I try not to go through

بله، من، سعی می‌کنم

the drive through too much

خیلی از درایو عبور نکنم،

because it's kind of,

زیرا یک جورهایی

it's kind of expensive, a backup.

گران است، یک نسخه پشتیبان.

So if you have a computer

بنابراین اگر رایانه دارید

and you have important information

و اطلاعات مهمی

on your computer, you should

در رایانه خود دارید، باید

make sure you have a backup.

مطمئن شوید که یک نسخه پشتیبان تهیه کنید.

So maybe you have a little

بنابراین شاید کمی

external hard drive, maybe you

هارد اکسترنال داشته باشید، شاید در

back up to the cloud.

فضای ابری نسخه پشتیبان تهیه کنید.

I just used the verb form there.

من فقط از فرم فعل در آنجا استفاده کردم.

But it's important to have a backup.

اما داشتن یک نسخه پشتیبان مهم است.

Your computer crashes and you

کامپیوتر شما خراب می شود و به

need the information.

اطلاعات نیاز دارید.

The person who's fixing it might

شخصی که آن را تعمیر می کند ممکن است

say, do you have a backup?

بگوید، آیا یک نسخه پشتیبان دارید؟

Maybe we can get your files

شاید بتوانیم فایل ها

and information from the backup.

و اطلاعات شما را از پشتیبان گیری دریافت کنیم.

So it's always important

to have a backup.

بنابراین همیشه

داشتن یک نسخه پشتیبان مهم است.

If you can, you should

اگر می توانید، باید

have two backups.

دو نسخه پشتیبان داشته باشید.

I always have two.

من همیشه دوتا دارم

I have two backups

من

of every video that I've made.

از هر ویدیویی که ساخته ام دو نسخه پشتیبان دارم.

Because I think it's important.

چون فکر میکنم مهمه

In case one backup

در صورتی که یکی از نسخه های پشتیبان

fails, I have the other one.

با شکست مواجه شود، من یکی دیگر را دارم.

So one backup here and one off site.

بنابراین یک نسخه پشتیبان در اینجا و یکی خارج از سایت.

So somewhere else.

پس یه جای دیگه

But yes, a backup would be

اما بله، یک نسخه پشتیبان

when you decide you want to

زمانی است که تصمیم می گیرید

have a Second copy of your data,

یک نسخه دوم از داده های خود داشته باشید،

you will have a backup.

یک نسخه پشتیبان خواهید داشت. از

You will back up your data.

اطلاعات خود نسخه پشتیبان تهیه خواهید کرد.

There's the verb form.

You will back up your data.

شکل فعل وجود دارد. از

اطلاعات خود نسخه پشتیبان تهیه خواهید کرد.

Carry on.

ادامه دهید.

When you go on a plane,

وقتی سوار هواپیما می شوید،

you bring suitcases.

چمدان می آورید.

And you have to check some of

و باید بعضی از

the suitcases because they're big.

چمدان ها را چک کنید چون بزرگ هستند.

But you're also allowed

اما شما همچنین مجاز

to have what's called carry on.

به داشتن چیزی هستید که حمل و نقل نامیده می شود.

You're allowed to take one

شما اجازه دارید یک

small suitcase and take it

چمدان کوچک بردارید و

on the plane with you.

با خود در هواپیما ببرید.

The last time I was on a plane,

آخرین باری که در هواپیما بودم،

Jen and I each had a carry on.

جن و من هر کدام یک وسیله حمل داشتیم.

So it's from the verb to carry on.

بنابراین از فعل به ادامه دادن است.

Like, you can carry it on the plane.

مثلاً می توانید آن را در هواپیما حمل کنید.

And so we've now made a noun

و بنابراین ما اکنون یک اسم

to describe these small suitcases,

برای توصیف این چمدان های کوچک ساخته ایم

and we call it a carry on.

و آن را حمل و نقل می نامیم.

And it has certain, certain size.

و اندازه مشخص و معینی دارد.

I think it's actually smaller

من فکر می کنم در

now for some airlines.

حال حاضر در واقع برای برخی از خطوط هوایی کوچکتر است.

I think they've decided that it

من فکر می کنم آنها تصمیم گرفته اند که

can only be nine inches by.

فقط 9 اینچ می تواند باشد.

Forget the exact nine.

نه دقیق را فراموش کنید.

Is it nine by 14 by.

آیا ساعت نه در 14 است.

Yeah, I don't know.

بله، من نمی دانم.

By 19, maybe.

تا 19 سالگی شاید

Someone knows.

کسی می داند.

You guys all probably use metric,

شما بچه ها احتمالاً از متریک استفاده می کنید،

but a carry on is a small suitcase

اما حمل یک چمدان کوچک است

that you can take on a plane.

که می توانید با هواپیما ببرید.

Brent is actually

برنت در واقع در

in Mexico right now.

حال حاضر در مکزیک است.

Brent, from American

برنت، از

English with Brent.

انگلیسی آمریکایی با برنت.

And I'm sure that he has

و من مطمئن هستم که او

a carry on with him.

با خود ادامه می دهد.

He took on the plane a checkout.

او سوار هواپیما شد و صندوق را تحویل گرفت.

So when you are done shopping, you

بنابراین وقتی خرید شما تمام شد،

need to go to the checkout to pay

باید به صندوق پرداخت بروید تا

for the things that you purchased.

هزینه چیزهایی را که خریداری کرده اید پرداخت کنید.

A checkout is the place where there

تسویه حساب جایی است که در آن

is a cashier, a cash register,

صندوقدار، صندوق فروش وجود دارد

and then you have all of your items

و سپس همه اقلام خود را

scanned, and then you pay for them.

اسکن می کنید و سپس هزینه آنها را پرداخت می کنید.

So again, we can flip with this one

بنابراین دوباره، می‌توانیم با این یکی

from verb form to noun form.

از شکل فعل به شکل اسم تلنگر بزنیم.

When it's time to check out,

وقتی زمان تسویه حساب است،

go to the checkout.

به صندوق پرداخت بروید.

So when you have all of the things

بنابراین وقتی همه چیزهایی را که نیاز دارید دارید،

you need, when you're

in a grocery store, for example,

مثلاً وقتی در یک خواربار فروشی هستید،

you think, okay, I have everything

فکر می کنید، خوب، من همه چیز را دارم که

I will now go check out.

اکنون می روم چک کنم.

I'm going to go to the checkout,

من می روم به صندوق،

and they are going to tell

و آنها به من می گویند که

me how much I need to pay.

چقدر باید پرداخت کنم.

So a checkout is basically,

بنابراین، می‌دانید که تسویه‌حساب اساساً

you know, right

درست

by the entrance, exit of the store.

در کنار ورودی، خروجی فروشگاه است.

That's where you go when

زمانی که

you need to pay for things.

نیاز به پرداخت هزینه برای چیزهایی دارید به آنجا می روید.

Getaway.

گریز.

So Jen and I sometimes get.

بنابراین من و جن گاهی اوقات دچار مشکل می شویم.

We're overworked and we

ما بیش از حد کار کرده ایم و به

need a small vacation.

یک تعطیلات کوچک نیاز داریم.

Jen and I do not go on very

من و جن به

long vacations,

تعطیلات طولانی نمی رویم،

but sometimes we need a getaway.

اما گاهی اوقات به یک فرار نیاز داریم.

A getaway is another name

فرار نام دیگری

for a vacation.

برای تعطیلات است.

Okay.

باشه

So someone at work might

بنابراین یک نفر در محل کار ممکن است

say, oh, I'm so stressed.

بگوید، اوه، من خیلی استرس دارم.

I have some.

من مقداری دارم

I have vacation days coming

روزهای تعطیل در راه است

and I'm going to go on a getaway.

و قرار است بروم.

So a getaway is when you get away.

بنابراین یک گریز زمانی است که شما دور می شوید.

So you literally leave where you are.

بنابراین شما به معنای واقعی کلمه جایی را که هستید ترک می کنید.

And you go somewhere

و شما به جایی می روید

to enjoy yourself.

تا از خود لذت ببرید.

In Canada, it's very common

در کانادا، بسیار متداول است

for people, if they go on a getaway,

که مردم، اگر به مسافرت بروند،

to go somewhere warm in the winter.

در زمستان به مکانی گرم بروند.

You can see a cruise ship in

شما می توانید یک کشتی تفریحی را در

the distance here and beautiful blue

دوردست ببینید و آب آبی زیبا را ببینید

water, and it's obviously somewhere

، و معلوم است که جایی

warm because he's wearing shorts.

گرم است زیرا او شلوارک پوشیده است.

So a getaway, the same as

بنابراین یک فرار، همان

a vacation, the same as a trip.

تعطیلات، همان سفر.

Handout.

جزوه.

So in my class, I often before

بنابراین در کلاس خود، اغلب قبل از

class, will go to

کلاس، به

the photocopier and make handouts.

دستگاه فتوکپی می روم و جزوه ها را تهیه می کنم.

A handout is a piece

جزوه معمولاً یک تکه

of paper, usually, that

کاغذ است که

a teacher will give you.

معلم به شما می دهد.

Although if you go to a meeting

اگر چه اگر در محل کار به جلسه ای بروید

at work, your boss might

، ممکن است رئیس شما

have handouts as well.

نیز جزوه هایی داشته باشد.

So a handout, it has a few meanings,

پس جزوه چند معانی دارد

but in this situation it means

اما در این حالت به معنای

a piece of paper or several pieces

یک تکه کاغذ یا چند تکه

of paper from the teacher.

کاغذ از معلم است.

Now, just so you know, flipping

حالا، فقط برای اینکه بدانید، با

back to the verb form, this teacher

بازگشت به شکل فعل، این معلم

is handing out handouts.

در حال پخش جزوات است.

So this teacher decided to make

بنابراین این معلم تصمیم گرفت

handouts, and then when he went

جزوه‌هایی تهیه کند و وقتی

to class, he decided he was going

به کلاس رفت، تصمیم گرفت که

to hand out the handouts.

جزوه‌ها را پخش کند.

So kind of fun.

خیلی سرگرم کننده است. می

You can flip it around.

توانید آن را برگردانید.

But yes, a handout.

اما بله، یک جزوه. از

We also use this word to talk about

این کلمه هم برای صحبت از

free money from the government.

پول مفت از دولت استفاده می کنیم.

Like, the government gave that

مانند، دولت به آن

business a handout because

کسب و کار کمک مالی داد زیرا

the economy wasn't doing well.

اقتصاد خوب کار نمی کرد.

So it would mean free money

بنابراین این به معنای پول رایگان

from the government.

از سوی دولت است.

A makeover.

یک تغییر شکل.

I've never had one of these,

من هرگز یکی از اینها را نداشته‌ام،

but a makeover is when you

اما تغییر شکل زمانی است که

decide you would like

تصمیم می‌گیرید

to explore a different look

ظاهر متفاوتی را کشف کنید

and someone will help you.

و کسی به شما کمک می‌کند.

So if I had a makeover, they might

بنابراین، اگر من تغییر می کردم، ممکن است

say you should start wearing suits

بگویند باید شروع به پوشیدن کت

and a tie, maybe grow your hair out,

و شلوار و کراوات کنید، شاید موهایتان را بلند کنید،

grow your beard a little bit longer.

ریشتان را کمی بلندتر کنید.

Maybe wear a necklace.

شاید گردنبند ببندد

I don't know, a chain in.

من نمی دانم، یک زنجیر در.

You might say that.

شما ممکن است بگویید.

But I'm not interested

اما من علاقه ای

in having a makeover.

به تغییر چهره ندارم.

This person is getting a makeover,

این شخص در حال تغییر است،

so she has gone to a professional.

بنابراین او به یک حرفه ای رفته است.

Maybe she's going to use.

شاید او قرار است استفاده کند.

Maybe she's going to have her

شاید او قصد دارد

hair dyed or done in a different way

موهایش را به روش دیگری رنگ یا آرایش کند

and wear a makeup that's

و آرایشی داشته باشد که

more complementary to her features

مکمل‌تر با ویژگی‌های او

and her natural hair colour.

و رنگ طبیعی موهایش باشد.

I don't know, I have no idea.

نمی دانم، هیچ نظری ندارم.

But a makeover is when,

اما تغییر شکل زمانی است که،

yeah, you just decide you want a new

بله، فقط تصمیم می گیرید که ظاهر جدیدی می خواهید

look, you want to look different.

، می خواهید متفاوت به نظر برسید.

I don't think.

من فکر نمی کنم.

I think I would probably look pretty

فکر می‌کنم با

dapper wearing a suit and tie

پوشیدن کت و شلوار و کراوات

all the time, especially if it was

همیشه زیبا به نظر می‌رسم، به خصوص اگر

tailored and really nicely made.

دوخت و واقعاً زیبا باشد.

But I'm gonna just keep wearing

اما من به پوشیدن

the blue plaid shirts

پیراهن های چهارخانه آبی

and cutting my hair like this.

و کوتاه کردن موهایم ادامه خواهم داد.

For now, I don't need a makeover.

در حال حاضر، من نیازی به اصلاح ندارم.

A pickup.

یک پیکاپ

So this is technically

بنابراین این از نظر فنی

a pickup truck.

یک وانت بار است. به

This style of truck in North

این سبک از کامیون ها در

America is called a pickup truck,

آمریکای شمالی پیکاپ تراک می گویند،

but we have shortened

اما ما آن را کوتاه کرده ایم

this to just say a pickup.

تا فقط بگوییم پیکاپ.

Does your friend have a pickup?

آیا دوست شما پیکاپ دارد؟

Yes, I'm moving next week.

بله، من هفته آینده نقل مکان می کنم.

Do you know anyone that has a pickup?

آیا کسی را می شناسید که پیکاپ داشته باشد؟

Because I would love to be able

چون خیلی دوست دارم که بتوانم

to put my couch in the back

کاناپه ام را در عقب بگذارم

because it doesn't fit in my van.

چون در وانت من جا نمی شود.

So this we call, shortest version

بنابراین ما به این می‌گوییم، کوتاه‌ترین نسخه

of the term is to just say a pickup.

این اصطلاح فقط گفتن یک پیکاپ است.

But yeah, the official name

اما بله، نام رسمی

would be a pickup truck.

وانت خواهد بود.

And then of course it's called

و البته به آن

a pickup because you can

پیکاپ می گویند زیرا می توانید از

use it to pick stuff up.

آن برای برداشتن وسایل استفاده کنید.

A tip off.

یک نکته

If you watch police TV shows or

اگر برنامه های تلویزیونی یا

movies, sometimes someone will

فیلم های پلیسی را تماشا می کنید، گاهی اوقات شخصی به

give the police a tip off.

پلیس راهنمایی می کند.

They'll call the police and they'll

آنها به پلیس زنگ می زنند و می

say there's a robbery that's gonna,

گویند سرقتی وجود دارد که قرار است

that's going to happen tomorrow

فردا

at the bank is a tip off.

در بانک اتفاق بیفتد.

When someone phones the police

وقتی کسی

before a crime happens to tell

قبل از وقوع جرم با پلیس تماس می گیرد تا به

them it's going to happen,

او بگوید که قرار است اتفاق بیفتد،

we would call that a tip off.

ما آن را یک خبر می نامیم.

And I think this is the only

و من فکر می کنم این تنها

time we use this word

باری است که از این کلمه

in that kind of situation.

در چنین موقعیتی استفاده می کنیم.

Like, I'm thinking if I was

مثلاً، به این فکر می‌کنم که اگر

planning a surprise party, I could

قصد داشتم یک مهمانی غافلگیرکننده داشته باشم، می‌توانم به

give my friend a tip off.

دوستم راهنمایی بدهم.

But I don't think we

اما من فکر نمی کنم که ما

would call it that.

آن را اینگونه بنامیم.

I think it's mostly used.

فکر کنم بیشتر استفاده میشه

The police must love it when

پلیس باید دوست داشته باشد وقتی

someone calls and says

کسی زنگ می‌زند و می‌گوید

there's going to be a crime.

جرمی رخ خواهد داد.

Tomorrow at 8am at the park.

فردا ساعت 8 صبح در پارک اونجا باش

Be there.

That's a, that's a tip off.

این یک نکته است.

And they know to go and look

و می دانند که بروند و دنبال

for illegal activity.

فعالیت غیرقانونی بگردند.

A warm up and a workout.

یک گرم کردن و یک تمرین.

So I didn't know this, but a warm up

بنابراین من این را نمی دانستم، اما گرم کردن

is what you do before you exercise.

چیزی است که قبل از ورزش انجام می دهید.

Sorry, I knew that a warm

متأسفم، می دانستم که گرم

up is what you do before you

کردن همان کاری است که قبل از ورزش انجام می دهید

exercise, but I didn't know.

، اما نمی دانستم.

Apparently you're not supposed

ظاهراً قرار نیست قبل از ورزش

to stretch too much

زیاد کشش دهید

before you exercise.

.

You're supposed to do

قرار است

some mild activity.

فعالیت های ملایمی انجام دهید.

Like if you're going to run, you

مثلاً اگر قصد دویدن دارید،

might walk briskly for five

ممکن است پنج

minutes before you start your run.

دقیقه قبل از شروع دویدن سریع راه بروید.

You might rotate your joints.

ممکن است مفاصل خود را بچرخانید.

You know, you might just

می دانید، ممکن است فقط

do some movement to warm up.

کمی حرکت برای گرم کردن انجام دهید.

So when you warm up, you're

بنابراین وقتی بدن خود را گرم می کنید،

getting ready to exercise.

برای ورزش آماده می شوید.

I was stretching the other day before

روز قبل قبل از اینکه بدمینتون بازی کنم داشتم حرکات کششی انجام می دادم

I played badminton, and then my

و بعد

son said, supposed to warm up.

پسرم گفت قرار است بدنم را گرم کنم.

You're supposed to stretch

قرار است

after you exercise.

بعد از ورزش حرکات کششی انجام دهید.

So I need to do a little bit

بنابراین من باید کمی

of reading, but this is

مطالعه کنم، اما این

my picture for a warmup.

عکس من برای گرم کردن است.

This person is getting ready

این فرد در حال آماده شدن

to exercise.

برای ورزش است.

They are doing a warmup in order

آنها برای گرم کردن عضلات خود یک گرم کردن انجام می دهند

to warm up their muscles

and then a workout.

و سپس یک تمرین انجام می دهند.

So when you go to the gym,

بنابراین وقتی به باشگاه می روید،

you go there to do a workout.

برای انجام تمرین به آنجا می روید.

This guy is doing bicep curls.

این مرد در حال انجام فرهای دوسر بازو است.

I've never used a bar like that.

من هرگز از چنین نواری استفاده نکرده ام.

I wonder if that helps.

من نمی دانم که آیا این کمک می کند.

Maybe your wrists are

شاید مچ دست شما

a little turned in.

کمی به سمت داخل چرخیده باشد.

I should try that someday.

باید روزی آن را امتحان کنم.

I don't have one.

من یکی ندارم

Anyways, a workout is something

به هر حال، تمرین کاری است که

you do to be in better shape.

شما انجام می دهید تا در فرم بهتری باشید.

It's something you do

این کاری است که شما انجام می دهید

in order to exercise.

تا ورزش کنید.

So when you go to the gym, you

بنابراین وقتی به باشگاه می روید،

go there to work out,

برای تمرین به آنجا می روید،

but you go there to do a workout.

اما برای انجام تمرین به آنجا می روید.

So you can use the noun

بنابراین در صورت تمایل می توانید از شکل اسم استفاده کنید

form if you want.

.

So a workout, something

بنابراین یک تمرین، کاری که

you do at the gym.

در باشگاه انجام می دهید.

And it doesn't just have to be

و فقط لازم نیست که

lifting weights like you could.

وزنه‌ها را مثل شما بلند کنید.

Your workout might involve

تمرین شما ممکن است شامل

running on the treadmill.

دویدن روی تردمیل باشد.

Maybe you do like a Pilates class,

شاید شما مانند یک کلاس پیلاتس تمرین کنید،

and then you lift some weights,

و سپس وزنه هایی بلند کنید،

and that's your workout for

و این تمرین شما برای

the day you go to do a workout.

روزی است که برای انجام تمرین می روید.

A workaround.

یک راه حل.

So a workaround is like a way

بنابراین یک راه حل مانند راهی

of fixing something.

برای رفع مشکل است.

Does fix it, but it's not perfect.

درستش میکنه ولی کامل نیست

So here's a good example.

بنابراین در اینجا یک مثال خوب است.

This person, it looks like the mirror

این شخص، به نظر می رسد که آینه

on their vehicle broke.

خودرویش شکسته است.

This is not my red band, by the way.

اتفاقا این گروه قرمز من نیست.

The mirror on their vehicle broke.

آینه ماشینشان شکست.

And instead of buying a new

و به جای خرید یک

mirror, they decided

آینه جدید، تصمیم گرفتند

to tape it as a workaround.

آن را به عنوان یک راه حل بچسبانند.

So they decided to use what we call

بنابراین آنها تصمیم گرفتند از چیزی که ما

duct tape to fix their mirror.

نوار چسب می نامیم برای تعمیر آینه خود استفاده کنند.

And that's the workaround.

و این راه حل است.

Sometimes at work, you might be

گاهی اوقات در محل کار، ممکن است

on a project and there's a problem,

در پروژه ای باشید و مشکلی وجود داشته باشد،

and maybe you can't get a certain

و شاید نتوانید

part or something's missing, but.

بخش خاصی یا چیزی گم شده را دریافت کنید، اما.

And then you figure out a workaround.

و سپس یک راه حل را پیدا می کنید.

You figure out a way

شما

to do what you need to do

by not having the ideal situation.

با نداشتن شرایط ایده آل راهی برای انجام کاری که باید انجام دهید پیدا می کنید.

So this is definitely a workaround.

بنابراین این قطعا یک راه حل است.

I would probably do this if

اگر

the mirror broke on my van,

آینه ون من شکسته شود، احتمالاً این کار را انجام خواهم داد،

because I'm not sure how much

زیرا مطمئن نیستم

a replacement beer is, but that

آبجو جایگزین چقدر است، اما

is definitely a workaround.

قطعاً یک راه حل است. یک

A kickoff.

شروع

So at the beginning of some sports

بنابراین در ابتدای برخی از

games, there is a kickoff

بازی های ورزشی، یک ضربات اولیه وجود دارد که

where someone does

در آن شخصی

the initial kick of the ball.

ضربه اولیه توپ را انجام می دهد.

And we've taken this term and we

و ما این اصطلاح را گرفته ایم و

use it in other places as well.

در جاهای دیگر نیز از آن استفاده می کنیم.

If your business or you're at work,

اگر کسب و کار شما یا سر کار هستید، در حال

you are launching a new product,

راه اندازی یک محصول جدید هستید،

you might have a kickoff where it's

ممکن است

the first day it's for sale.

اولین روز فروش آن باشد.

You might have a meeting

ممکن است جلسه ای داشته باشید

to talk about the launch

تا در مورد عرضه

of that new product.

آن محصول جدید صحبت کنید.

And it might be called

a kickoff meeting.

و شاید بتوان آن را

یک جلسه آغازین نامید.

We use it to talk about the beginning

ما از آن برای صحبت در مورد شروع

of the school year.

سال تحصیلی استفاده می کنیم.

We might have a small barbecue

ممکن است در هفته اول مدرسه

for all the parents and students

برای همه والدین و دانش آموزان یک باربیکیو کوچک داشته باشیم

the first week of school.

.

And we call it a kickoff.

و ما آن را یک شروع می نامیم.

We're going to kick off the new year.

سال جدید را شروع می کنیم.

So I flipped from noun to verb there.

بنابراین من آنجا از اسم به فعل ورق زدم.

So basically, a kickoff is

بنابراین اساسا، یک شروع

the beginning of something.

شروع چیزی است.

And again, we borrowed this

و دوباره، ما این

term from the Sporting World

اصطلاح را از ورزش جهانی

Kickoff, A flashback.

شروع، یک فلاش بک وام گرفته ایم.

I'm hoping that some of you are

من امیدوارم که برخی از شما

having a flashback right now.

در حال حاضر یک فلش بک داشته باشید.

So a flashback is when you

پس فلاش بک زمانی است که شما

vividly remember the past.

گذشته را به وضوح به یاد می آورید.

When I see cassette tapes and I

وقتی نوار کاست را می بینم و

see a little boombox like this,

یک بوم باکس کوچک مانند این می بینم،

it gives me a flashback.

فلاش بک به من می دهد. به

It helps me remember the past.

من کمک می کند گذشته را به یاد بیاورم.

The late 80s and early 90s, this

اواخر دهه 80 و اوایل دهه 90،

is how we listened to music.

اینگونه به موسیقی گوش می دادیم.

For me, as a teenager, this

برای من به عنوان یک نوجوان اینگونه

is how I listened to music.

به موسیقی گوش می دادم.

I had a boombox and I

من یک بوم باکس داشتم و

had cassette tapes.

نوار کاست داشتم. من

My brother and I.

و برادرم.

My brother had actual

برادرم

albums, and we would record

آلبوم های واقعی داشتیم و ما

the albums onto cassette.

آلبوم ها را روی نوار کاست ضبط می کردیم.

So, like, he had the big black

بنابراین، او آلبوم‌های سیاه بزرگ را داشت

albums, and then we would

، و سپس ما

make what's called a mixtape.

چیزی را که به آن میکس می‌گویند می‌سازیم.

So hopefully this is giving

بنابراین امیدوارم که این به

some of you a flashback.

برخی از شما یک فلش بک بدهد.

Some of you are too young for this.

برخی از شما برای این کار خیلی جوان هستید.

But a flashback is a sudden,

اما فلاش بک یک خاطره ناگهانی و

vivid memory of the past.

واضح از گذشته است.

A checkup.

یک چکاپ

So sometimes you want

بنابراین گاهی اوقات می خواهید

to know if you're healthy.

بدانید که آیا سالم هستید یا خیر.

Maybe something's not right.

شاید چیزی درست نیست

Maybe you've had, like, your

شاید

shoulder's been sore for a while,

مدتی است که شانه‌تان درد می‌کند

and so you go in for a checkup.

و برای معاینه مراجعه می‌کنید.

Maybe you're going to the dentist

شاید شما به دندانپزشک مراجعه کنید

because you just need a checkup.

زیرا فقط به معاینه نیاز دارید.

You need your teeth cleaned.

شما باید دندان های خود را تمیز کنید.

You need to have them look.

باید نگاهشان کنی

If there's any cavities,

اگر حفره ای وجود داشت،

you go for a checkup.

برای معاینه مراجعه کنید.

So sometimes people will

بنابراین گاهی اوقات مردم

say this in English.

این را به انگلیسی می گویند.

Someone will say,

یکی خواهد گفت،

oh, I was gone yesterday.

اوه، من دیروز رفته بودم.

I had a doctor's appointment.

وقت دکتر داشتم

And someone might say, oh,

و کسی ممکن است بگوید، اوه،

is it something serious?

آیا این چیز جدی است؟

And you might say, no,

و ممکن است بگویید، نه،

it was just a checkup.

این فقط یک چکاپ بود.

I go for a checkup every few years.

من هر چند سال یک بار برای معاینه می روم.

So a checkup is when you go

بنابراین چکاپ زمانی است که

to the doctor or dentist

به دکتر یا دندانپزشک مراجعه می کنید

and they just kind of have a look.

و آنها فقط به نوعی نگاه می کنند.

They.

They try to figure out if

آنها

آنها سعی می کنند بفهمند که آیا

there is anything that you.

چیزی وجود دارد که شما وجود دارد یا خیر.

Anything wrong with you.

هر مشکلی با شماست

A washout.

یک شستشو.

So this is a pretty major washout.

بنابراین این یک شستشوی بسیار بزرگ است.

There can be small washouts

ممکن است شست‌وشوهای کوچک

and large washouts, but this happens

و شسته‌های بزرگ وجود داشته باشد، اما این

when water erodes an area.

زمانی اتفاق می‌افتد که آب یک منطقه را فرسایش دهد.

So this road is closed

بنابراین این جاده بسته است

because there's a washout.

زیرا آبشویی وجود دارد.

Okay.

باشه

This can happen

in a variety of places.

این می تواند

در مکان های مختلف اتفاق بیفتد.

This can happen

این می تواند

on a path in the woods.

در مسیری در جنگل اتفاق بیفتد.

Maybe there's a path you like

شاید مسیری وجود داشته باشد که دوست دارید

to hike, and there's a washout.

پیاده روی کنید، و در آنجا آب‌شویی وجود دارد.

And so you have to kind of, you

و بنابراین شما باید به نوعی، می

know, go through it safely.

دانید، با خیال راحت از آن عبور کنید.

But whenever running flowing

اما هر زمان که

water, especially during a

آب روان، به خصوص در طول یک

really, really big storm, when

طوفان واقعاً بسیار بزرگ، هنگامی که به

it hits a road or a path or any

جاده یا مسیر یا هر

kind of area, there might be a

منطقه ای برخورد می کند، ممکن است در

washout where it destroys the

جایی که

road or the path.

جاده یا مسیر را ویران می کند، آب جاری شود.

And then you have to figure out

و سپس باید

a different way to get around.

راهی متفاوت برای دور زدن پیدا کنید.

You need to figure out.

باید بفهمی

You have to have a workaround,

شما باید یک راه حل،

a printout.

یک چاپ داشته باشید.

So when a printer prints something,

بنابراین هنگامی که یک چاپگر چیزی را چاپ می کند،

we sometimes call it a printout.

ما گاهی اوقات آن را چاپ می نامیم.

We usually use it in this situation.

ما معمولا در این شرایط از آن استفاده می کنیم.

I can send you a screenshot,

من می توانم برای شما یک اسکرین شات بفرستم،

or I can send you a picture, or do

یا می توانم یک عکس برای شما ارسال کنم، یا می

you want an actual printout?

خواهید یک پرینت واقعی داشته باشید؟

And Then the person might

و سپس آن شخص ممکن است

say, oh, can you,

بگوید، اوه، آیا می‌توانید

like, bring me an actual printout?

یک چاپ واقعی برای من بیاورید؟

Sometimes at work, if you print

گاهی اوقات در محل کار، اگر

out something on really big paper,

چیزی را روی کاغذ واقعاً بزرگ چاپ کنید،

if you have a printout of it,

اگر چاپی از آن داشته باشید، دیدن اطلاعات

it's easier for people as a group

برای افراد به عنوان یک گروه آسان تر است

to all see the information.

.

So sometimes for my class even

بنابراین گاهی اوقات برای کلاس من حتی

I think, okay, I'm gonna.

فکر می کنم، خوب، من می خواهم.

I think I'm gonna make a printout

فکر می‌کنم می‌خواهم

of this and I'll make like a poster

از آن پرینت بگیرم و مانند یک چاپ پوستر چاپ کنم

size printout and I'll put it

و آن را

on the wall so more students

روی دیوار بگذارم تا دانش‌آموزان بیشتری

can see it at the same time.

بتوانند همزمان آن را ببینند.

So basically, whenever

بنابراین اساساً، هر زمان که

a printer prints something,

یک چاپگر چیزی را چاپ می کند،

we call it a printout.

ما آن را پرینت می نامیم.

And you can also use the verb, right?

و همچنین می توانید از فعل استفاده کنید، درست است؟

I'm going to print this out

من می خواهم این را چاپ کنم

so that I have a printout,

تا یک نسخه پرینت داشته باشم،

a permanent copy of it.

یک نسخه دائمی از آن.

A build up.

یک ساخت.

There are two pipes in this picture,

در این تصویر دو لوله وجود دارد

and one pipe has a buildup.

و یک لوله دارای تجمع است.

So sometimes when your sink

بنابراین گاهی اوقات وقتی سینک شما

stops draining, it's because

تخلیه نمی شود، به این دلیل است که

there's a build up in the sink.

در سینک انباشته شده است.

Maybe you put a lot of grease

شاید مقدار زیادی چربی

and food waste, and maybe you put

و ضایعات مواد غذایی ریخته اید و شاید

a lot of things down the sink

چیزهای زیادی را

that maybe you shouldn't have.

که شاید نباید داشته باشید در سینک قرار دهید.

And now there is a buildup

و اکنون یک تجمع

in the pipe.

در لوله وجود دارد.

You can also have this in your

شما همچنین می توانید این را در

veins and arteries, more likely

رگ ها و شریان های خود داشته باشید، به احتمال زیاد

in your arteries, where someone

در شریان های خود، جایی که یک نفر

will go and get their heart

می رود و قلب خود را

checked out, and the doctor will

معاینه می کند، و دکتر می

say, you have a lot of buildup in

گوید، شما در

your arteries.

رگ های خود تجمع زیادی دارید.

You can also have a lot

همچنین می توانید

of buildup on your teeth.

تجمع زیادی روی دندان های خود داشته باشید.

We have something called plaque

ما چیزی به نام پلاک

forms on our teeth, and you

روی دندان هایمان داریم و شما

can have a lot of plaque.

می توانید پلاک زیادی داشته باشید.

And we'd say, oh, there's

a lot of buildup.

و ما می گوییم، اوه،

افزایش زیادی وجود دارد.

So this is the best visual example.

پس این بهترین مثال تصویری است.

The pipe closest to me has no

نزدیک ترین لوله به من

buildup, and the pipe far

رسوبی ندارد و لوله

away has a lot of buildup.

دورتر تجمع زیادی دارد. با این حال،

When the buildup eventually closes

هنگامی که تجمع در نهایت لوله را می بندد

the pipe, though, we call it a clog.

، ما آن را گرفتگی می نامیم.

The pipe has a clog, an outcry.

لوله دارای یک گرفتگی، یک فریاد است.

So when people are really, really

بنابراین وقتی مردم واقعاً

upset, they will sometimes protest.

ناراحت هستند، گاهی اعتراض می کنند.

There will sometimes be an outcry.

گاهی اوقات فریادهایی به وجود می آید.

So let's say the government said

بنابراین فرض کنید دولت گفته است که

taxes are going to go up 10%.

مالیات ها 10 درصد افزایش می یابد.

There would probably be an outcry

احتمالاً اعتراضی

from the public.

از سوی مردم وجود خواهد داشت.

They would protest, they would

اعتراض می کردند،

write letters to the newspaper.

به روزنامه نامه می نوشتند.

They would write letters

آنها

to government officials.

به مقامات دولتی نامه می نوشتند.

There would be an outcry.

یک فریاد وجود خواهد داشت.

It basically means a whole bunch

این اساساً به این معنی است که یک گروه کامل

of people all annoyed the same time

از مردم همه در یک زمان اذیت می شوند

and then doing something about it.

و سپس کاری در مورد آن انجام می دهند.

The last time there was public

آخرین باری که

outcry in my area, it was because

اعتراض عمومی در منطقه من وجود داشت، به این دلیل بود که

I'm trying to think.

سعی می کنم فکر کنم.

I think it was during COVID

فکر می‌کنم در زمان کووید بود

when the first lockdown,

که اولین قرنطینه،

there was an outcry.

اعتراضی به راه افتاد.

Like people just didn't want

مثل اینکه مردم نمی خواستند

to stay in their houses.

در خانه هایشان بمانند.

So an outcry is when a lot

بنابراین فریاد زمانی است که بسیاری

of people get Upset

از مردم

at the same time about something.

به طور همزمان از چیزی ناراحت می شوند.

A hangout.

یک پاتوق پس

So verb and noun.

فعل و اسم.

If you want to hang out,

اگر می‌خواهید پاتوق کنید،

you might go to a hangout.

ممکن است به یک پاتوق بروید.

This might be their regular hangout.

شاید این پاتوق همیشگی آنها باشد.

So people.

پس مردم

We say people are creatures of habit.

ما می گوییم مردم مخلوق عادت هستند.

People like to do the same

مردم دوست دارند

things all the time.

همیشه کارهای یکسانی را انجام دهند.

Most people.

اکثر مردم.

So let's say these four guys

بنابراین بیایید بگوییم این چهار نفر با

are friends and they all work

هم دوست هستند و همه آنها

at different places.

در مکان های مختلف کار می کنند.

But every Friday they go

اما هر جمعه

to their regular hangout.

به پاتوق همیشگی خود می روند.

Just sit and talk and eat

فقط بنشینید و صحبت کنید و

some cheese, it looks like.

کمی پنیر بخورید، به نظر می رسد.

So a hangout is a.

پس پاتوق یک است.

An informal term to refer to a place

یک اصطلاح غیررسمی برای اشاره به مکانی است که در آن

where you meet with friends quite

به طور منظم با دوستان خود ملاقات می کنید

regularly in order to hang out.

تا بتوانید در آن وقت بگذرانید.

You go to a hangout to hang out.

برای پاتوق به یک پاتوق می روید.

A setup.

یک راه اندازی

So you can see behind me.

بنابراین می توانید پشت سر من را ببینید.

Well, it's kind of dark,

خوب، یک جورهایی تاریک است،

but that's my setup.

اما این تنظیمات من است.

So we use setup to talk about.

بنابراین ما از تنظیمات برای صحبت کردن استفاده می کنیم.

You can use it to talk

می توانید از آن برای صحبت

about your regular.

در مورد معمول خود استفاده کنید.

If you work at a desk, then

اگر پشت میز کار می کنید، پس

you have a regular setup.

یک راه اندازی منظم دارید.

Have your laptop and maybe you have

لپ تاپ خود را داشته باشید و شاید

a tablet and pictures of your

یک تبلت و تصاویر

family and a mouse and a keyboard.

خانواده خود و یک موس و یک صفحه کلید داشته باشید.

And that's your setup as a YouTuber.

و این تنظیمات شما به عنوان یک YouTuber است.

I also have a camera

من همچنین یک دوربین دارم

that's part of my setup.

که بخشی از تنظیمات من است.

And I have a light over here.

و من یک چراغ اینجا دارم.

And turn the light off, it gets very

و چراغ را خاموش کن، خیلی

dark, but, oh, I'm super glowy.

تاریک می شود، اما، اوه، من فوق العاده درخشان هستم.

So the light, the camera,

بنابراین نور، دوربین،

the computer I'm using,

کامپیوتری که از آن استفاده می کنم،

this is part of my setup.

بخشی از تنظیمات من است.

And then again, can go

و سپس دوباره، می توانید

to the verb form.

به شکل فعل بروید.

Because I set up this desk

زیرا من این میز را راه اندازی کردم

because I needed a work area.

زیرا به یک منطقه کاری نیاز داشتم.

So this is my setup.

بنابراین این تنظیمات من است.

A tune up.

یک آهنگ بالا.

So sometimes your car

بنابراین گاهی اوقات ماشین شما

isn't running well.

خوب کار نمی کند.

Maybe it makes funny noises.

شاید صداهای خنده داری ایجاد می کند.

Maybe something's wrong

شاید مشکلی

with the engine.

در موتور وجود داشته باشد.

And you might go

و ممکن است

to the mechanic for a tune up.

برای تنظیم آهنگ به مکانیک مراجعه کنید.

So the mechanic will make sure

بنابراین مکانیک مطمئن می شود

that all cylinders are firing.

که تمام سیلندرها در حال شلیک هستند.

He'll probably check

او احتمالاً بررسی می کند

to make sure there's no buildup

تا مطمئن شود

in some of the hoses.

در برخی از شیلنگ ها تجمعی وجود ندارد.

I don't know if that

actually happens with cars.

من نمی دانم که آیا

واقعاً در مورد ماشین ها این اتفاق می افتد یا خیر.

But a tune up is when you take your

اما تیونینگ زمانی است که

car to a mechanic so that he can

ماشین خود را نزد یک مکانیک می برید تا او بتواند

make it or she can make it run

آن را درست کند و یا او بتواند به

smoothly and really, really well

خوبی کار کند و واقعاً

for you because you don't want a

برای شما خوب است زیرا نمی خواهید

breakdown.

خراب شود.

So a breakdown occurs when

بنابراین زمانی که

your car stops working.

ماشین شما از کار می افتد، خرابی رخ می دهد.

If you're driving along and all.

اگر در حال رانندگی هستید و همه.

All of the sudden the engine

ناگهان موتور

starts to sputter.

شروع به پاشیدن می کند.

Like it.

آن را دوست دارم.

It starts to turn off and on,

شروع به خاموش شدن و روشن شدن می‌کند

and then you pull over

و سپس

to the side of the road.

به کنار جاده می‌کشید.

We would call that a breakdown.

ما آن را خرابی می نامیم.

And then you would call

و بعد به

a tow truck and say,

یک کامیون یدک‌کش زنگ می‌زدی و می‌گفتی،

yeah, hey, my car broke down.

آره، هی، ماشینم خراب شد.

So that's the verb form.

پس این شکل فعل است.

I'm on the side of the road

من کنار جاده هستم

and I have a breakdown.

و خرابی دارم.

Can you come and get me?

میشه بیای منو بگیری؟ می

Can you come and pick

تونی بیای

my car up and help me.

ماشینم رو بگیر و کمکم کنی.

A breakaway.

یک جدایی.

So a breakaway is when sport

بنابراین جدایی زمانی است که یک

someone has the puck or

فرد ورزشکار، توپ یا

the ball or whatever, and they are

توپ یا هر چیز دیگری را در اختیار داشته باشد و

ahead of everyone else.

از بقیه جلوتر باشد.

They're ahead of their entire team

آنها از کل تیم خود

and the entire opposing team.

و از کل تیم مقابل جلوتر هستند.

When you get a breakaway in a sport,

وقتی در یک ورزش جدا می شوید، به

it means there's no one

این معنی است که هیچ کس

between you and the goalie.

بین شما و دروازه بان نیست.

There's no one between

هیچکس بین

you and the net.

تو و نت نیست.

There's no one between you and the.

هیچ کس بین شما و شما نیست

It's just you and the keeper

فقط شما و دروازه بان

and the goal, you and the basketball

و دروازه، شما و

net, or you and the hockey net.

تور بسکتبال، یا شما و تور هاکی هستید.

And you're on a breakaway.

و تو در حال جدایی هستی

And hopefully you have the skills

و امیدوارم مهارت های

needed to score a goal.

لازم برای گلزنی را داشته باشید.

So this we would call a breakaway.

بنابراین ما آن را جدایی می نامیم.

It's very common in hockey.

در هاکی بسیار رایج است.

It's not always common in every

همیشه در هر ورزشی رایج نیست

sport, but, yeah, you get

، اما، بله، شما

the ball or the puck and you.

توپ یا جن را می گیرید و شما.

You just go.

تو فقط برو

You're the only.

تو تنها هستی