Free English Class! Topic: Bad Habits 🕖🧂🚗 (Lesson Only)

Well, hello everyone and welcome to this English lesson

خوب، سلام به همه و به این درس انگلیسی

where I'm going to talk about bad habits. Bad habits of are

که در آن می خواهم در مورد عادات بد صحبت کنم، خوش آمدید. عادات بد

of course things we do that aren't good for us or maybe

البته کارهایی هستند که ما انجام می دهیم که برای ما خوب نیستند یا

they just annoy other people. Um they're kind of the opposite

شاید فقط باعث آزار دیگران شوند. امم آنها به نوعی

of good habits. There are things you do in life that are

برعکس عادات خوب هستند. کارهایی هستند که در زندگی انجام می دهید که

good for your health. They're good for you and other people

برای سلامتی شما مفید است. آنها برای شما خوب هستند و

appreciate it when you do them. Bad habits are the opposite. I

وقتی آنها را انجام می دهید دیگران از آن قدردانی می کنند. عادات بد برعکس است.

was looking through my lesson topics and I realized that I

داشتم سرفصل های درسی ام را بررسی می کردم و متوجه

had done lessons on chores and errands and happy things and

شدم که درس هایی را در مورد کارهای روزمره و کارهای شاد و

daily routines. And mostly I talked about good things. And I

کارهای روزمره انجام داده ام. و بیشتر در مورد چیزهای خوب صحبت کردم. و

thought I should Do at least one lesson where I talk about

فکر کردم که باید حداقل یک درس را انجام دهم که در آن در مورد

something negative. So today, we're going to learn a little

چیزهای منفی صحبت کنم. بنابراین امروز، ما

bit about bad habits. The first bad habit I want to talk about

کمی در مورد عادت های بد یاد می گیریم. اولین عادت بدی که می خواهم در مورد

is something that maybe children or teenagers do more

آن صحبت کنم چیزی است که شاید کودکان یا نوجوانان بیشتر از بزرگسالان انجام می دهند

than adults and that's biting your nails or biting your

و آن جویدن ناخن یا جویدن

fingernails. This is something people do sometimes because

ناخن است. این کاری است که مردم گاهی اوقات انجام می دهند زیرا

they're nervous. I don't want to say who but when I was a

عصبی هستند. نمی‌خواهم بگویم کیست، اما وقتی

kid, one of my siblings would bite their nails and they would

بچه بودم، یکی از خواهر و برادرهایم ناخن‌هایشان را می‌جوید و

bite their nails so that they never had to clip their nails.

ناخن‌هایشان را می‌جوید تا دیگر مجبور نشوند ناخن‌هایشان را کوتاه کنند.

Um that's how much they off. So, it's something people do

اوم این چقدر تخفیف دارند. بنابراین، این کاری است که مردم

when they're nervous. It's something people do. It's a bad

زمانی که عصبی هستند انجام می دهند. این کاری است که مردم انجام می دهند. این یک

habit. It's something people do um which isn't really good for

عادت بد است. این کاری است که مردم انجام می دهند که واقعاً برای آنها خوب نیست

them. Um I'm not sure if it's bad for your teeth but I think

. من مطمئن نیستم که برای دندان

it's bad for your fingernails if you're always biting your

های شما مضر است یا خیر، اما فکر می کنم اگر همیشه ناخن های خود را می

fingernails. I do not bite my fingernails. By the way, as we

جوید برای ناخن های شما مضر است. من ناخن هایم را نمی جوم. به هر حال، همانطور که

do this lesson on bad habits, I will freely admit which bad

ما این درس در مورد عادت های بد را انجام می دهیم، آزادانه اعتراف می کنم که کدام

habits I do. Biting my nails is not one of them. Me. This might

عادت های بد را انجام می دهم. جویدن ناخن یکی از آنها نیست. من این ممکن

be one of my bad habits, eating late at night. So, I have a

است یکی از عادات بد من باشد، خوردن دیروقت در شب. خب، من یک

rule that after supper, I'm not supposed to eat anymore, okay?

قانون دارم که بعد از شام، دیگر قرار نیست غذا بخورم، باشه؟

But sometimes, at nine or 10 o'clock at night, I will have a

اما گاهی اوقات، ساعت نه یا ۱۰ شب، یک

snack. Sometimes, I have a midnight snack. A midnight

میان وعده می خورم. گاهی اوقات، یک میان وعده نیمه شب می خورم. میان‌وعده نیمه‌شب،

snack is a snack you have when you get up in the middle of the

میان‌وعده‌ای است که وقتی نصف

night and you kind of, maybe you go to the bathroom, maybe

شب از خواب بیدار می‌شوید، می‌خورید، شاید به حمام می‌روید، شاید

you go to get a drink of water from the kitchen and you decide

برای نوشیدن آب از آشپزخانه می‌روید و

at the same you're going to have a cookie or a piece of

در همان زمان تصمیم می‌گیرید. قرار است یک کلوچه یا یک تکه

cake. So, eating late at night is a bad habit. Um certainly

کیک بخورم. پس دیروقت خوردن شب عادت بدی است. مطمئناً

having a midnight snack can be a bad habit as well.

خوردن میان‌وعده نیمه شب می‌تواند یک عادت بد نیز باشد.

Procrastinating. I am not a procrastinator. I do not

عقب انداختن کارها. من اهل تعلل نیستم. معطل نمی کنم

procrastinate. Procrastinating is when you leave everything to

. به تعویق انداختن زمانی است که همه چیز را به

the last minute. When I plan my English lessons like today's

لحظه آخر رها کنید. وقتی دروس انگلیسی خود را مانند درس امروز برنامه ریزی می

lesson, I have the lesson all finished the day before and I

کنم، درس را یک روز قبل تمام کرده ام و

do a practice lesson. I actually go live and do a

یک درس تمرینی انجام می دهم. من در واقع زنده می‌روم و

little quick practice to make sure everything is working but

کمی تمرین سریع انجام می‌دهم تا مطمئن شوم همه چیز کار می‌کند، اما

some people do procrastinate. They are guilty of

برخی افراد آن را به تعویق می‌اندازند. آنها مقصر به

procrastinating. Their bad habit is procrastination. So,

تعویق انداختن هستند. عادت بد آنها تعلل است. بنابراین،

I've used a number of different versions of the word

من چندین نسخه مختلف از کلمه

procrastinate there but certainly, leaving things to

procrastinate را در آنجا به کار برده‌ام، اما مطمئناً رها کردن همه چیز برای

the last minute is a bad idea. It can really get you in

لحظه آخر ایده بدی است. واقعاً می تواند شما را به

trouble. Students are often guilty of procrastinating. They

دردسر بیاندازد. دانش آموزان اغلب در تعلل گناه مقصر هستند. آنها

often procrastinate. Talking with food in your mouth. This

اغلب کار را به تعویق می اندازند. صحبت کردن با غذا در دهان معمولاً این

is not something I do, usually. I don't do this but it's

کاری نیست که من انجام دهم. من این کار را نمی‌کنم، اما به‌ویژه در کانادا،

considered rude and considered a bad habit especially in

بی‌ادبی محسوب می‌شود و عادت بدی محسوب می‌شود

Canada. I'm not sure if this is true in every country. So, I do

. من مطمئن نیستم که آیا این در هر کشوری صادق است یا خیر. بنابراین،

have to say that some of the bad habits I'm talking about

باید بگویم که برخی از عادات بدی که من در مورد آنها صحبت می کنم

are cultural but in Canada and I believe in the United States,

فرهنگی هستند، اما در کانادا و من معتقدم در ایالات متحده،

it's considered a bad habit. It's considered rude to be

این یک عادت بد در نظر گرفته می شود.

eating chewing and talking at the same time. It's not

خوردن همزمان جویدن و صحبت کردن، بی ادبی محسوب می شود . مودبانه محسوب نمیشه

considered uh polite. It's considered rude. So, talking

بی ادبی محسوب می شود بنابراین، صحبت کردن

with food in your mouth often something that children will

با غذا در دهان اغلب کاری است که کودکان

do. Adults don't often do this but children sometimes will do

انجام می دهند. بزرگسالان اغلب این کار را انجام نمی دهند، اما کودکان گاهی اوقات این کار را انجام می

this. And then of course, children also sometimes have

دهند. و البته، کودکان نیز گاهی اوقات

the bad habit of chewing with your mouth open. Or chewing

عادت بد جویدن با دهان باز را دارند. یا

with their mouth open. Again, this might be cultural. Um and

با دهان باز جویدن. باز هم، این ممکن است فرهنگی باشد. اوم،

there's nothing wrong with chewing with your mouth closed

جویدن با دهان بسته

or open. I know in different parts of the world, it might be

یا باز اشکالی ندارد. من می دانم که در نقاط مختلف جهان، ممکن است

different but in Canada, we will often remind our children

متفاوت باشد، اما در کانادا، ما اغلب به فرزندان خود یادآوری می کنیم

to chew their food with their mouth closed. Take a bite. And

که غذای خود را با دهان بسته بجوند. یه گاز بگیر و

then chew with your mouth closed. So, chewing with your

سپس با دهان بسته بجوید. بنابراین، جویدن با

mouth open can be a bad habit that children develop when

دهان باز می‌تواند عادت بدی باشد که کودکان در

they're younger. Smoking. So, I wanted to mention this. When

سنین پایین‌تر به آن مبتلا می‌شوند. سیگار کشیدن. بنابراین، من می خواستم به این اشاره کنم. وقتی

you do a lesson about bad habits, it can make people feel

در مورد عادت های بد درس می گیرید، می تواند باعث شود مردم نسبت به

bad about themselves. I'm not doing this lesson to point out

خودشان احساس بدی داشته باشند. من این درس را انجام نمی دهم تا به

bad habits and to tell people that they should feel bad

عادت های بد اشاره کنم و به مردم بگویم که باید

because of their bad habit. But smoking is one of the bad

به خاطر عادت بدشان احساس بدی داشته باشند. اما سیگار کشیدن یکی از

habits that isn't good for you. It doesn't maybe just annoy

عادات بدی است که برای شما خوب نیست. شاید فقط

other people because of the smell. It's actually bad for

به خاطر بو باعث آزار دیگران نشود. در واقع برای

your health. I cannot past judgement though on people who

سلامتی شما مضر است. من نمی توانم در مورد افرادی که

smoke because I, myself, was a smoker a long time ago. So, I

سیگار می کشند قضاوت کنم زیرا من خودم مدت ها پیش سیگاری بودم. بنابراین، من می

understand that this bad habit is also addicting. Nicotine in

دانم که این عادت بد نیز اعتیادآور است. نیکوتین موجود

the cigarettes is very addictive and it makes you want

در سیگار بسیار اعتیاد آور است و باعث می شود که شما

to keep smoking. But smoking is is a bad habit. I think we all

به سیگار کشیدن ادامه دهید. اما سیگار کشیدن یک عادت بد است. من فکر می کنم همه ما

just have to admit that. Um for all of you out there that do

فقط باید این را بپذیریم. امم برای همه شما که

smoke, who are trying to quit, I wish you all the best. I

سیگار میکشید و سعی در ترک سیگار دارید، برای شما بهترینها را آرزو می کنم.

think it would be great. Fidgeting. So fidgeting is when

فکر می کنم، عالی خواهد بود. بی قراری بنابراین بی قراری زمانی است که

you move for no reason. Um that's actually called a fidget

شما بدون دلیل حرکت می کنید. در واقع به آن فیجت

spinner. A fidget spinner was this little thing that was very

اسپینر می گویند. فیجت اسپینر این چیز کوچکی بود که

popular a number of years ago. Um but fidgeting is uh doing

چندین سال پیش بسیار محبوب بود. امم، اما بی قراری یعنی انجام

things like this. Maybe even making noise. Um you know if

چنین کارهایی. شاید حتی سر و صدا کردن. اوم، می‌دانی که اگر کمی

you kinda sit and you're just constantly hopefully that's not

بنشینی و فقط دائماً امیدواری که

all going in the microphone. If you're just constantly moving

همه چیز در میکروفون نباشد. اگر مدام در حال حرکت هستید،

we would say that you are fidgeting. And fidgeting Can be

می گوییم که در حال بی قراری هستید. و بی قراری می تواند

a bad habit that some people have. Some people fidget. Some

عادت بدی باشد که برخی افراد دارند. برخی افراد بی قراری می کنند. برخی از

people move all the time. Maybe you're in a movie theater and

افراد همیشه حرکت می کنند. شاید شما در یک سینما هستید

the person behind you is kind of just um kicking your seat a

و شخصی که پشت سر شما قرار دارد به نوعی به صندلی شما لگد

little bit repeatedly. Maybe they are someone who fidgets a

می زند. شاید آنها کسانی هستند که زیاد بی قراری می کنند

lot. That can be a bad habit. It's a funny word, isn't it?

. این می تواند یک عادت بد باشد. این یک کلمه خنده دار است، اینطور نیست؟

Fidgeting. When you fidget. You want me to say it one more

بی قراری وقتی بی قراری می کنی میخوای یه بار دیگه بگم

time? Fidget. Not exercising is a bad habit. Exercising is a

؟ بی قراری. ورزش نکردن عادت بدی است. ورزش کردن یک

good habit. So, this is a good example of something where

عادت خوب است. بنابراین، این مثال خوبی از چیزی است که در

there's two complete opposites of each other. If you go for a

آن دو متضاد کامل با یکدیگر وجود دارد. اگر

walk or a run every day, if you work out, if you do, if you do

هر روز به پیاده‌روی یا دویدن می‌روید، اگر ورزش می‌کنید، اگر انجام می‌دهید، اگر

things to stay in shape, you are exercising. Not exercising

کارهایی را برای حفظ تناسب اندام انجام می‌دهید، ورزش می‌کنید. ورزش نکردن

can be a bad habit. Some people are in the habit of just laying

می تواند یک عادت بد باشد. برخی از مردم عادت دارند همیشه

on the couch all the time, maybe watching Bob the Canadian

روی مبل دراز بکشند، شاید مطمئن نیستم که ویدیوهای باب کانادایی را تماشا کنند

videos, I'm not sure. But certainly, not exercising is a

. اما مطمئناً ورزش نکردن یک

bad habit. Staying up late. So this can be uh children or

عادت بد است. تا دیروقت بیدار ماندن. بنابراین این می تواند کودکان یا

adults. Um sometimes people uh will not go to bed on time.

بزرگسالان باشد. اوم گاهی اوقات مردم به موقع به رختخواب نمی روند.

They have a bad habit of staying up late. They tend to

آنها عادت بدی دارند که تا دیروقت بیدار بمانند. آنها تمایل دارند

find things to do late at night. Maybe they go out with

تا آخر شب کارهایی را برای انجام دادن پیدا کنند . شاید با دوستانشان بیرون می روند

their friends. Maybe they read a book late like this little

. شاید مثل این بچه کوچولو دیر کتاب بخوانند

kid is doing. Um but getting a good night's sleep is a good

. اوم اما خواب خوب شبانه

habit. Staying up late can be a bad habit. But it doesn't to be

عادت خوبی است. تا دیروقت بیدار ماندن می تواند یک عادت بد باشد. اما اگر نیازی به

if you don't need to get up early the next morning staying

صبح زود بیدار

up late is a lot of fun but if you go to bed at one or two in

شدن ندارید، دیر بیدار ماندن بسیار سرگرم کننده است، اما اگر ساعت یک یا دو شب به رختخواب می

the morning and you need to get up at five or six I would say

روید و باید ساعت پنج یا پنج بیدار شوید. شش من می گویم

that's a bad habit slouching I am guilty of this so slouching

این یک عادت بد است خمیدن من مقصر این هستم، بنابراین خمیدگی

is anytime you sit in a way that's just not good we call it

هر زمان که به شکلی بنشینید که خوب نیست ما به آن

bad posture if you always work bent over if you're always like

وضعیت بد می گوییم اگر همیشه خمیده کار می کنید اگر همیشه

this at your desk your spine curves a little bit. We would

پشت میزتان اینگونه هستید ستون فقرات خود را کمی منحنی ما می

say that you are slouching. You can slouch backwards. You can

گوییم که شما خمیده اید. می توانید به سمت عقب خم شوید. شما می توانید

slouch forwards but certainly bad posture is not good. This

به سمت جلو خم شوید اما مطمئنا وضعیت بد خوب نیست.

is one of the reasons why at school, I use a stand-up desk.

این یکی از دلایلی است که من در مدرسه از میز ایستاده استفاده می کنم.

So, I do not sit very often when I'm teaching. I have an

بنابراین، زمانی که در حال تدریس هستم زیاد نمی نشینم. من یک

adjustable desk. My teacher's desk goes up and down and I

میز قابل تنظیم دارم. میز معلم من بالا و پایین می شود و من

usually keep it at the top position. I like to stand when

معمولا آن را در موقعیت بالایی نگه می دارم . من دوست دارم هنگام

I teach and I like to have good posture. I like my shoulders

تدریس بایستم و دوست دارم وضعیت بدنی خوبی داشته باشم . من شانه هایم را به عقب دوست دارم

back, uh my back straight. My head not like leaning to one

، پشتم صاف است. سر من دوست ندارد به یک

side or the other. Too much screen time. So, this is a

طرف یا آن طرف خم شود. زمان بیش از حد صفحه نمایش بنابراین، این یک مورد

relatively new one. Um sometimes kids spend too much

نسبتاً جدید است. اوم بعضی اوقات بچه ها زمان زیادی را

time on their phones. Adults are also guilty of this. I am

صرف تلفن هایشان می کنند. بزرگسالان نیز در این امر مقصرند. من

definitely guilty of this. I think I get way too much screen

قطعاً در این امر مقصر هستم. فکر می کنم زمان زیادی از صفحه نمایش می گیرم

time. Now, this past year, it wasn't really my fault. Um I

. حالا، این سال گذشته، واقعاً تقصیر من نبود. ام

was teaching from home, working from home, doing YouTube from

من از خانه تدریس می کردم، از خانه کار می کردم، یوتیوب را از خانه انجام می دادم

home. All of that involved being on a computer but screen

. همه اینها مستلزم حضور در رایانه است، اما

time would be anytime you use your phone or a laptop or a

زمان استفاده از صفحه نمایش هر زمانی است که از تلفن یا لپ تاپ یا رایانه خود استفاده می کنید

computer. Anytime you're staring at a screen, we

. هر زمان که به صفحه‌ای خیره می‌شوید،

consider it screen time and in North America and maybe other

زمان نمایش را در نظر می‌گیریم و در آمریکای شمالی و شاید سایر

parts of the world, um I'm just laughing at Modes. Be fun if

نقاط جهان، اوم من فقط به حالت‌ها می‌خندم.

you did the entire lesson in that position. No, I'm not sure

اگر کل درس را در آن موقعیت انجام دادید، سرگرم کننده باشید . نه، مطمئن نیستم که

I could do that. Um anyways, a lot of people spend a lot of

بتوانم این کار را انجام دهم. به هر حال، بسیاری از مردم زمان زیادی را

time on screens and it's it can be a negative thing. It can be

در صفحه نمایش می گذرانند و این می تواند یک چیز منفی باشد. این می تواند

a bad habit. Drinking can be a bad habit. Now, I'm not sure in

یک عادت بد باشد. نوشیدن می تواند یک عادت بد باشد. اکنون، من در

your country whether you consider consuming alcoholic

کشور شما مطمئن نیستم که آیا مصرف مشروبات

beverages good or not. In some parts of the world, it's

الکلی را خوب می دانید یا خیر. در برخی از نقاط جهان، آن

considered good. In some parts of the world, it's not a good

را خوب می دانند. در برخی از نقاط جهان، این چیز خوبی

thing but certainly, having too much of it, we can all agree is

نیست، اما مطمئنا، داشتن بیش از حد آن، همه ما می توانیم قبول کنیم که

probably a bad thing. Drinking too often and too much can be a

احتمالاً چیز بدی است. نوشیدن زیاد و زیاد می تواند

bad habit for some people. Littering. When I go for a walk

عادت بدی برای برخی افراد باشد. آشغال ریختن. وقتی برای قدم زدن

along my road, there is often garbage in the ditch. People

در امتداد جاده‌ام می‌روم، اغلب زباله‌هایی در خندق وجود دارد. مردم

often throw their garbage out the window of their car while

اغلب در حین رانندگی زباله های خود را از پنجره ماشین خود بیرون می اندازند

they're driving so littering can be a bad habit. People go

، بنابراین ریختن زباله می تواند یک عادت بد باشد. مردم

through the drive thru. They get a coffee and something to

از طریق درایو از طریق. آنها یک قهوه و چیزی برای

eat and then when they're done drinking and eating, they just

خوردن می گیرند و بعد از اتمام نوشیدن و خوردن، فقط

throw the litter. They throw the trash out the window of

زباله ها را می ریزند. زباله ها را از پنجره ماشینشان بیرون می

their car. It makes me a little bit angry. Sucking your thumb.

اندازند. من را کمی عصبانی می کند. مکیدن انگشت شست

So, sucking your thumb is something that kids do. Kids

بنابراین، مکیدن شست کاری است که بچه ها انجام می دهند. بچه ها

often will suck their thumb. Sometimes, they'll have a

اغلب انگشت شست خود را می مکند. گاهی اوقات، آنها یک

blanket that they carry with them and they'll suck their

پتو دارند که با خود حمل می کنند و انگشت شست خود را می

thumb. I think this is bad for your teeth. I'm not sure but it

مکند. من فکر می کنم این برای دندان های شما مضر است. مطمئن نیستم، اما

is a bad habit that parents often try to get their kids to

این عادت بدی است که والدین اغلب سعی می‌کنند بچه‌هایشان را مجبور به ترک آن

stop doing. I sucked my thumb when I was a kid. I had a

کنند. وقتی بچه بودم شستم را می مکیدم. من یک

blanket that I carried around with me. I'm not sure until

پتو داشتم که با خودم حمل می کردم. مطمئن نیستم تا

what age. So, when I was really, really young, I had a

چه سنی بنابراین، وقتی واقعاً خیلی جوان بودم، یک

blanket and I sucked my thumb and I remember my mom trying to

پتو داشتم و شستم را مکیدم و یادم می‌آید که مادرم سعی می‌کرد

convince me to stop. I think she put salt on my thumb once

مرا متقاعد کند که دست از کار بردارم. فکر کنم یه بار روی شستم نمک زد

um so that I wouldn't suck it but I think it tasted good that

تا نمکمش ولی فکر کنم اینطوری مزه خوبی داشت

way. I'm not sure. Can't remember all the details that

. مطمئن نیستم. نمی توانم تمام جزئیات را تا آن زمان به یاد بیاورم،

far back but I was definitely a child who sucked my thumb.

اما من قطعا بچه ای بودم که شستم را می مکید.

Being on yourself. So this is something that people can be

روی خود بودن بنابراین این چیزی است که مردم می توانند

guilty of doing. This is a bad habit where when you do things

در انجام آن مقصر باشند. این یک عادت بد است که در آن هنگام انجام

you often are annoyed with yourself or angry with yourself

کارهایی اغلب از خود عصبانی می شوید یا از دست خود عصبانی می شوید،

um because you feel like you didn't do a good job and so in

زیرا احساس می کنید کار خوبی انجام نداده اید و بنابراین در

English we have phrases like you beat yourself up over it or

زبان انگلیسی ما عباراتی داریم مانند شما خود را به خاطر آن مورد ضرب و شتم قرار می دهید یا

you're hard on yourself. Um in your mind you just think oh I

شما. به خودت سختی در ذهنت فقط فکر میکنی اوه من

didn't do a good job. What's wrong with me? I should have

کار خوبی نکردم. چه مرگمه؟ باید

done a better job. So being hard on yourself can definitely

کار بهتری انجام می دادم. بنابراین سخت گرفتن با خودتان قطعاً

be a bad habit being late this is similar to procrastinating

می‌تواند عادت بدی باشد

but not exactly I'm usually on time for everything I go to but

there are people I know who are always late whenever we have

meetings at school the meetings start at a certain time and

دیر کردن. از یک ساعت مشخص شروع کنید و

usually we have to wait five or 10 minutes for some people to

معمولاً باید پنج یا 10 دقیقه منتظر بمانیم تا برخی افراد

come because they're always late. That to me if you were to

بیایند زیرا همیشه دیر می کنند. برای من اگر

ask um what bad habit annoys me. That this is another one

بخواهی از او بپرسی چه عادت بدی مرا آزار می دهد . که این یکی دیگر است

that annoys me a lot. I don't like it when People are late.

که من را خیلی آزار می دهد. وقتی مردم دیر می کنند دوست ندارم.

Using your phone at dinner, this is considered a bad habit

استفاده از تلفن در هنگام شام، این یک عادت بد در نظر گرفته می شود

um and it's related to screen time. If you go out to eat with

و به زمان نمایش صفحه مربوط می شود. اگر برای غذا خوردن با مردم بیرون می

people and you spend the entire time on your phone, then, what

روید و تمام وقت خود را با تلفن خود می گذرانید، پس

was the point of going out to eat? So, it's considered polite

چه فایده ای داشت که برای غذا خوردن بیرون بروید؟ بنابراین، مودبانه در نظر

to not use your phone at dinner. When my family gets

گرفته می شود که از تلفن خود در هنگام شام استفاده نکنید . وقتی خانواده‌ام

together, at Thanksgiving or Christmas, um I really

در روز شکرگزاری یا کریسمس دور هم جمع می‌شوند، من واقعاً

appreciate the fact that my brothers and sisters, they

از این واقعیت قدردانی می‌کنم که برادران و خواهرانم

don't use their phones at dinner. We just talk and have

هنگام شام از تلفن خود استفاده نمی‌کنند . ما فقط صحبت می کنیم و

nice conversations. Talk during a movie is a bad habit. I've

گفتگوهای خوبی داریم. صحبت کردن در طول فیلم یک عادت بد است.

noticed I wanna blame teenagers too much but I've noticed when

متوجه شده ام که می خواهم بیش از حد نوجوانان را سرزنش کنم، اما متوجه شده ام که

I go to the movie theater, quite often there are a lot of

وقتی به سینما می روم، اغلب

teenagers there who talk during the whole movie and talking

نوجوانان زیادی آنجا هستند که در کل فیلم صحبت می کنند و در

during a movie, I think is a bad habit. I think you should

طول فیلم صحبت می کنند، فکر می کنم عادت بدی است. . من فکر می کنم شما باید

sit quietly and appreciate the movie that you are watching.

ساکت بنشینید و از فیلمی که می بینید قدردانی کنید.

Worrying too much. So, this is a hard one. We had the question

نگرانی بیش از حد بنابراین، این یک کار سخت است. ما قبلاً این سؤال را داشتیم

earlier. How do you stop a bad habit? I'm someone I think who

. چگونه یک عادت بد را ترک می کنید؟ من کسی هستم که فکر می کنم

worries too much. I think um it's because I'm a dad. I think

بیش از حد نگران است. من فکر می کنم به این دلیل است که من یک پدر هستم. من فکر می کنم که

dads and moms naturally worry about their kids a lot but

پدران و مادران به طور طبیعی نگران فرزندان خود هستند، اما

worrying too much isn't healthy. It's a bad habit. I

نگرانی بیش از حد سالم نیست. این یک عادت بد است. من

don't know how to fix this bad habit. But I certainly spend

نمی دانم چگونه این عادت بد را برطرف کنم . اما مطمئناً زمان

too much time worrying. Especially if um my children go

زیادی را صرف نگرانی می کنم. مخصوصاً اگر بچه‌های من

out at night and if they're supposed to be home at 11 PM or

شب‌ها بیرون می‌روند و قرار است ساعت 11 شب یا نیمه‌شب در خانه باشند

midnight and that time has come and gone and they're not home

و آن زمان آمده و رفته و هنوز خانه نیستند

yet. I start to worry. I worry that they were in a car

. من شروع به نگرانی می کنم. نگرانم که

accident or that something bad has happened to them. But

تصادف کرده باشند یا اتفاق بدی برایشان افتاده باشد. اما

worrying too much um is not not a good thing. Gambling. So,

نگرانی زیاد چیز خوبی نیست. قمار. بنابراین،

gambling, this has um there are different opinions on gambling

قمار، این باعث شده است که نظرات مختلفی در مورد قمار

around the world. Um gambling is something that once again,

در سراسر جهان وجود دارد. اوم قمار چیزی است که بار دیگر،

things that you do in moderation can be quite fun but

کارهایی که در حد اعتدال انجام می دهید می تواند بسیار سرگرم کننده باشد، اما

I think if you're going to the casino every day and constantly

من فکر می کنم اگر هر روز به کازینو می روید و دائماً

losing money, that's a bad habit. So, certainly, there are

پول از دست می دهید، این یک عادت بد است. بنابراین، مطمئناً،

probably a variety of opinions on whether gambling is a bad

احتمالاً نظرات مختلفی در مورد اینکه آیا قمار یک

habit or not, my opinion would be this, if you are doing

عادت بد است یا خیر وجود دارد، نظر من این است، اگر شما کاری را انجام

something that's To yourself or that causes you to lose money

می‌دهید که برای خودتان است یا باعث می‌شود مرتباً پول از دست بدهید،

regularly then I would say it's a bad habit. Um I live close to

من می‌گویم که این یک بد است. عادت داشتن. ام من

the casino in Niagara Falls. I think I've been to the casino

نزدیک کازینو در آبشار نیاگارا زندگی می کنم. فکر می کنم

twice in my life. More to just have a look than to gamble. I'm

دو بار در زندگی ام به کازینو رفته ام. بیشتر برای نگاه کردن به قمار. من

not really a gambler. You can probably tell from my

واقعا قمارباز نیستم. احتمالاً از شخصیت من می توان فهمید

personality. It's too risky. Texting while driving. So when

. خیلی ریسک داره پیامک دادن در حین رانندگی بنابراین

I go for a walk, I see a lot of people driving by and some of

وقتی برای پیاده روی می روم، می بینم که افراد زیادی در حال رانندگی هستند و برخی از

them are speeding which is another bad habit. But some

آنها سرعت زیادی دارند که این یکی دیگر از عادت های بد است. اما برخی

people are in the habit of texting while they drive. So,

افراد عادت دارند هنگام رانندگی پیامک بفرستند. بنابراین،

every once in a while, a car will go by while I'm walking

هر چند وقت یک بار، در حالی که من در کنار جاده راه می روم، یک ماشین از آن طرف می گذرد

along the side of the road and I'll see the person driving

و آن شخص را می بینم که

like this. They'll be looking down while they're driving and

اینطور رانندگی می کند. آنها در حین رانندگی به پایین نگاه می کنند و

I think, oh, you are texting and driving. So, texting while

من فکر می کنم، اوه، شما در حال ارسال پیامک و رانندگی هستید. بنابراین، ارسال پیامک هنگام

driving is a bad habit and if you get stopped for it, you

رانندگی یک عادت بد است و اگر به خاطر آن متوقف شوید،

certainly get a big fine. You don't want to get fined. Uh you

مطمئناً جریمه بزرگی دریافت خواهید کرد. نمیخوای جریمه بشی اوه شما

don't want to do that and get a fine. Listening Music Too Loud.

نمی خواهید این کار را انجام دهید و جریمه شوید. گوش دادن به موسیقی خیلی بلند.

I was guilty of this for a good part of my life. I loved

من برای بخش خوبی از زندگیم مقصر این موضوع بودم. دوست

putting on headphones. I had a really loud sound system when I

داشتم هدفون بگذارم. زمانی که در دانشگاه بودم سیستم صوتی واقعاً بلندی

was in university and I still do. I don't turn it as loud

داشتم و هنوز هم دارم. من دیگر آن را با صدای بلند

anymore but this can eventually damage your ears. Um children

نمی چرخانم اما در نهایت می تواند به گوش شما آسیب برساند. اوه بچه ها

uh really like to get earbuds or headphones so they can

خیلی دوست دارند هدفون یا هدفون بگیرند تا بتوانند

listen to music quietly. But sometimes at school um

بی سر و صدا به موسیقی گوش دهند. اما گاهی اوقات در مدرسه،

teenagers especially they'll have their earpods in and I can

نوجوانان مخصوصاً آنها گوش‌هایشان را در گوش دارند و من می‌توانم

hear their music from across the room and I think oh that is

موسیقی آنها را از آن طرف اتاق بشنوم و فکر می‌کنم آه،

a bad habit uh listening to music so loud. Overeating, we

این عادت بدی است، گوش دادن به موسیقی با صدای بلند. پرخوری، ما

kinda covered this one a little bit but eating too much can

کمی به این موضوع پرداختیم، اما خوردن بیش از حد

certainly be a bad habit. Um I'm guilty of this one as well.

مطمئناً می تواند یک عادت بد باشد. اوم من در این یکی هم مقصرم

You sometimes think if you exercise a lot, you can eat

شما گاهی فکر می کنید اگر زیاد ورزش کنید، می توانید

whatever you want but I'll tell you this, that's not true. You

هر چه می خواهید بخورید، اما من این را به شما می گویم، این درست نیست. شما

cannot exercise your way out of a bad diet. What that means is,

نمی توانید از یک رژیم غذایی بد ورزش کنید. معنی آن این است که

you can't eat whatever you want just because you exercise. It

شما نمی توانید هر چه می خواهید بخورید فقط به این دلیل که ورزش می کنید.

doesn't quite work that way. You have to eat healthy and

کاملاً به این شکل کار نمی کند. باید سالم غذا بخورید و

exercise. But I'm guilty of this one. This is one of the

ورزش کنید. اما من مقصر این یکی هستم. این یکی از

bad habits that I have. I tend to overeat. Too much salt. So,

عادات بدی است که من دارم. من تمایل به پرخوری دارم نمک زیاد. بنابراین،

this is interesting. Like, I know a few older people where

این جالب است. مثلاً من چند نفر از افراد مسن را می شناسم

the doctor has said, you need to cut back on salt. You have

که دکتر گفته است، باید نمک را کاهش دهید.

high blood pressure or other problems because you're eating

به دلیل مصرف

too much salt. In North America, we tend to put salt on

بیش از حد نمک، فشار خون بالا یا مشکلات دیگری دارید. در آمریکای شمالی، ما تمایل داریم روی

a lot of our food. If you buy frozen food from a grocery

مقدار زیادی از غذای خود نمک بزنیم. اگر غذای منجمد را از یک فروشگاه مواد غذایی

store in Canada, frozen food for some reason has a lot of

در کانادا خریداری می کنید، غذاهای منجمد به دلایلی

salt in it. If you, in fact, if you eat two slices of pizza

نمک زیادی در خود دارند. اگر شما، در واقع، اگر دو برش پیتزا

from the frozen food section. I think it's enough salt for your

از قسمت غذای منجمد می خورید. من فکر می کنم نمک برای کل روز شما کافی است

whole day. Fast food, hamburgers, french fries, all

. فست فود، همبرگر، سیب زمینی سرخ کرده،

have a lot of salt in them. It is the main way that we flavor

همگی نمک زیادی در خود دارند. این روش اصلی طعم دادن به

food in North America. And uh one of the problems with that

غذا در آمریکای شمالی است. و یکی از مشکلات آن این

is that people uh consume far too much salt and it causes

است که مردم نمک بسیار زیادی مصرف می کنند و باعث

other health problems. And then of course we have too much

مشکلات سلامتی دیگری می شود. و البته ما شکر زیادی داریم

sugar. So until a few years ago um I don't think this was

. بنابراین تا چند سال پیش، من فکر نمی‌کنم این

considered a problem. Um we that too much salt was bad some

یک مشکل در نظر گرفته شود. امم ما که نمک زیاد بد بود، برخی

people think too much fat is bad but now they're thinking

افراد فکر می کنند چربی زیاد بد است، اما اکنون آنها فکر می کنند

it's more sugar that is the worst thing to have as well as

که شکر بیشتر بدترین چیز است و همچنین

sorry along with too much salt in our diets in North America

متاسفم که همراه با نمک زیاد در رژیم غذایی ما در آمریکای شمالی

we eat too much sugar there is literally sugar in everything I

که ما هم می خوریم. شکر زیادی وجود دارد که به معنای واقعی کلمه شکر در همه چیز وجود دارد که

had a friend come over once um from China and he commented

من یک بار دوستی از چین به آنجا آمد و او اظهار داشت

that all the food in the United States and Canada tasted sweet

که همه غذاهای ایالات متحده و کانادا طعم شیرینی دارند و

he said the hamburger bun tasted sweet everything he felt

او گفت که نان همبرگر طعم شیرینی دارد که احساس

like it had sugar in it and I said yes It does but certainly,

می کرد شکر در آن وجود دارد. گفتم بله درست است، اما مطمئناً

eating um too many sweets or eating having too much sugar in

خوردن شیرینی زیاد یا خوردن قند زیاد

your diet is a bad thing. Bad habit if you eat it a lot.

در رژیم غذایی شما چیز بدی است. عادت بد اگر زیاد بخورید.

Skipping breakfast. Now, I'm not sure this is considered a

نخوردن صبحانه اکنون، مطمئن نیستم که این دیگر یک عادت بد در نظر گرفته

bad habit anymore. It used to be considered a bad habit but

شود. قبلاً یک عادت بد در نظر گرفته می شد، اما

now people are starting to do um what do they call it?

اکنون مردم شروع به انجام این کار می کنند که به آن چه می گویند؟

Intermittent fasting. Where you don't eat for 16 hours a day

روزه متناوب. جایی که شما 16 ساعت در روز غذا نمی

and then you only eat for 8 hours and they're finding that

خورید و سپس فقط 8 ساعت غذا می خورید و آنها متوجه می شوند که

maybe skipping breakfast isn't a bad habit. So, I will let you

شاید نخوردن صبحانه عادت بدی نباشد. بنابراین، من شما را کنار می گذارم

side. Maybe you can tell me in the comments what you think. I

. شاید بتوانید در نظرات نظر خود را به من بگویید . من

really like having breakfast. I usually have a fairly large

خیلی دوست دارم صبحانه بخورم. من معمولا یک صبحانه نسبتاً بزرگ

breakfast and then smaller meals for the rest of the day.

و سپس وعده های غذایی کوچکتر برای بقیه روز می خورم.

But it's possible now that skipping breakfast is a good

اما اکنون این امکان وجود دارد که حذف صبحانه یک

habit. Although it used to be considered a bad habit. Uh

عادت خوب است. اگرچه قبلاً عادت بدی به حساب می آمد. اوه

being a perfectionist. Let me just check where I am here.

کمال گرا بودن بگذار ببینم اینجا کجا هستم.

There we go. A perfectionist is someone who wants everything to

ما میرویم آنجا. کمال گرا کسی است که می خواهد همه چیز

be perfect. I am not a perfectionist. Well, normally,

عالی باشد. من یک کمال گرا نیستم. خب، به طور معمول،

I think I'm a little bit of a perfectionist. I think if my

فکر می کنم کمی کمال گرا هستم. فکر می کنم اگر

kids watch this, they might laugh. A perfectionist, if they

بچه های من این را ببینند، ممکن است بخندند. یک کمال گرا،

were to make an English lesson, everything in the lesson would

اگر بخواهد یک درس انگلیسی بسازد، قبل از قرار دادن آن در یوتیوب، همه چیز در درس

need to be perfect before they put it on YouTube. Um if you

باید عالی باشد . اوم اگر شما بودید اوم

were um uh If you're someone like this guy mowing his lawn,

اگر شما هم مثل این مرد هستید که چمن‌هایش را درو می‌کند،

he's out with the scissors to make sure every blade of grass

او با قیچی بیرون است تا مطمئن شود که ارتفاع هر تیغه‌ی

is the same height. We would consider that uh being a

علف یکسان است. ما آن را یک کمال گرا در نظر می گیریم

perfectionist. So, why would this be a bad habit? Well,

. بنابراین، چرا این یک عادت بد است؟ خوب،

there's kind of dismiddle ground between procrastination

بین به تعویق انداختن کار

and perfectionist or doing everything late and doing

و کمال گرایی یا دیر انجام دادن همه کارها و انجام

things perfectly. You just have to do things so they're either

کارها به طور عالی، نوعی فاصله وجود دارد. فقط باید کارها را انجام دهید تا

good or very good because if you're a perfectionist, you

خوب یا خیلی خوب باشند، زیرا اگر کمال‌گرا باشید،

might spend way too much time on something. Here's a good

ممکن است زمان زیادی را صرف چیزی کنید. در اینجا یک مثال خوب است

example. If I was to wash my van, it would take me about

. اگر بخواهم وانت را بشوییم، حدود

thirty minutes. If I was a perfectionist, it might take me

سی دقیقه طول می کشد. اگر یک کمال گرا بودم، ممکن بود

all day and then there would be other things I wouldn't get

تمام روز طول بکشد و بعد کارهای دیگری وجود داشته باشد که

done. So, being a perfectionist is one of those things. So this

انجام نمی دادم. پس کمال گرا بودن یکی از این موارد است. بنابراین این

might seem like a funny one. Saying yes too often. This is

ممکن است خنده دار به نظر برسد. بله گفتن خیلی وقته این

something that uh I think I was guilty of a long time ago. It's

چیزی است که اوه من فکر می کنم من مدت ها پیش مقصر آن بودم.

good to say yes when people ask you to do stuff. It's good to

وقتی مردم از شما می خواهند کاری را انجام دهید، خوب است بگویید بله. خوب است

be helpful. But it's also good to say no once in a while.

که مفید باشد. اما نه گفتن هر چند وقت یکبار خوب است.

Here's a good example. You don't want to help someone else

در اینجا یک مثال خوب است. شما نمی خواهید آنقدر به شخص دیگری کمک

so much um that you forget to take care of yourself or your

کنید که فراموش کنید مراقب خود یا

own family. Okay? So you want to say yes. You want to say yes

خانواده خود باشید. باشه؟ پس می خواهید بگویید بله. شما می‌خواهید

as much as you can to what other people ask you to do uh

تا جایی که می‌توانید به آنچه دیگران از شما می‌خواهند بله بگویید،

but you don't want to do it too much because you might end up

اما نمی‌خواهید زیاد آن را انجام دهید زیرا ممکن است در نهایت

just doing things for other people all the time and not do

فقط کارهایی را برای دیگران انجام دهید و

anything for yourself. Daydreaming. So daydreaming is

کاری برای خودتان انجام ندهید. . خیال بافی. بنابراین خیال پردازی

when so some of you might be daydreaming right now. So

زمانی است که برخی از شما ممکن است در حال حاضر خیال پردازی کنید. بنابراین

you're supposed to listen to me during the lesson. Um it's kind

شما باید در طول درس به من گوش دهید . امم،

of your choice but you might just be kind of daydreaming.

این انتخاب شماست، اما ممکن است به نوعی خیالباف باشید.

You might be thinking about oh later today I might call my

شاید بعداً امروز به او فکر می‌کنید، من ممکن است به دوستم زنگ بزنم،

friend um oh what do I need to so daydreaming is when you

اوه، چه نیازی به خیال‌پردازی دارم، زمانی است

start to think about other things when you're supposed to

که وقتی قرار

be doing something else. Students often are guilty of

است کار دیگری انجام دهید، شروع به فکر کردن به چیزهای دیگر کنید. دانش آموزان اغلب در

this. Quite often students will daydream in class instead of

این امر مقصر هستند. اغلب دانش آموزان به جای

doing the work that they are supposed to be doing. So

انجام کاری که قرار است انجام دهند، در کلاس رویاپردازی می کنند. پس

hopefully none of you are daydreaming. I'll snap a little

امیدوارم هیچ یک از شما خیال پردازی نکنید. من کمی عکس می گیرم

bit to wake some of you up. Are you there? Wake up. Stop

تا برخی از شما را بیدار کنم. آیا شما آنجا هستید؟ بیدار شو

daydreaming. Pay attention to the lesson. Grocery shopping

خیال پردازی را متوقف کنید. به درس توجه کنید . خرید مواد غذایی

while hungry. So this isn't really considered a bad habit

در حالی که گرسنه هستید. بنابراین این واقعا یک عادت بد در نظر گرفته نمی شود،

but this is something that's not good to do. It's not, okay,

اما این چیزی است که انجام آن خوب نیست. اشکالی ندارد،

I put this one here just for myself. If I go grocery

این یکی را فقط برای خودم اینجا گذاشتم . اگر

shopping when I'm hungry, I usually buy a lot of extra

وقتی گرسنه هستم به خرید مواد غذایی می روم، معمولاً چیزهای اضافی زیادی می خرم

things that have a lot of sugar in them. So, if Jen gives me a

که قند زیادی در آنها وجود دارد. بنابراین، اگر جن به من

list or if I make a grocery list and if I go to the grocery

لیستی بدهد یا اگر لیست مواد غذایی تهیه کنم و اگر به

store and I'm full, if I'm not hungry, I buy what's on the

بقالی بروم و سیر باشم، اگر گرسنه نباشم، آنچه در

list and I come home. If I go to the grocery store after

لیست است می خرم و به خانه می آیم. اگر بعد از کار به بقالی بروم

work. I usually end up buying some cookies and I might buy a

. من معمولاً در نهایت مقداری کوکی می‌خرم و ممکن است یک

chocolate bar at the grocery store. Um it's just not a good

شکلات از فروشگاه مواد غذایی بخرم . اوم فکر خوبی

idea. So, not necessarily a bad habit but this is definitely

نیست بنابراین، لزوما یک عادت بد نیست، اما این قطعا

one of the Canadian's bad habits. Grocery shopping while

یکی از عادات بد کانادایی ها است . خرید مواد غذایی در حالی که

hungry. Eating out too much. So, this doesn't say eating too

گرسنه هستید. خوردن بیش از حد بیرون بنابراین، این به معنای زیاد خوردن نیست

much. We already covered that under overeating. I think that

. ما قبلاً آن را تحت پرخوری پوشش دادیم. من فکر می کنم که

we talk about overeating. I think we did. Yes, we did. Um

ما در مورد پرخوری صحبت می کنیم. من فکر می کنم ما انجام دادیم. بله ما انجام دادیم. اوم،

but eating out too much can be a bad habit. For a lot of

اما خوردن بیش از حد بیرون می تواند یک عادت بد باشد. به دلایل زیادی

reasons, if you eat breakfast at home, if you make a lunch

، اگر صبحانه را در خانه می‌خورید، اگر ناهار درست می‌کنید

and take it to work with you or school and then, if you make

و آن را با خود یا مدرسه می‌برید و سپس، اگر

supper at home, it's actually cheaper but some people find it

شام را در خانه درست می‌کنید، در واقع ارزان‌تر است، اما برخی افراد آن را

very convenient, especially in North America, especially in

بسیار راحت می‌دانند، به خصوص در آمریکای شمالی، به خصوص در

Canada, to go through the drive-thru to get breakfast, to

کانادا، برای خوردن صبحانه

get a coffee and a breakfast sandwich, to go out and get

، قهوه و یک ساندویچ صبحانه، بیرون رفتن و

food at lunch with some people from work or school but eating

ناهار خوردن با برخی از افراد از محل کار یا مدرسه، اما خوردن

out too much is really expensive but it's also not

بیش از حد بیرون واقعاً گران است. اما

healthy. So you end up probably eating too much salt. Probably

سالم هم نیست بنابراین احتمالاً در نهایت نمک زیادی می خورید.

not enough vegetables especially if you're eating

به خصوص اگر فست فود می خورید، احتمالاً سبزیجات کافی نیست

fast food. The only vegetable on this plate I think there's a

. تنها سبزی در این بشقاب فکر می کنم

little bit of lettuce over there. And then it looks like

کمی کاهو آنجا باشد. و سپس به نظر می رسد

there might be some tomato on the hamburger. But eating out

که ممکن است مقداری گوجه فرنگی روی همبرگر باشد. اما خوردن

too much can be a bad habit. Um it's expensive and it's

بیش از حد بیرون می تواند یک عادت بد باشد. اوم گران است و

unhealthy. I like to eat out though. I don't eat out very

ناسالم است. هر چند من دوست دارم بیرون غذا بخورم . من خیلی وقت ها بیرون غذا نمی خورم

often but uh um yeah it is yummy isn't it to eat out and

اما اوه اوم آره خوشمزه است آیا بیرون غذا خوردن نیست و

it's so convenient you just give someone money and they

خیلی راحت است فقط به کسی پول می دهید و

give you some food how can you go wrong leaving the lights on

او به شما غذا

this is something children do and I put this one on

می دهد. انجام دهید و من این یکی را می

especially because my children do this they have a habit of

پوشم مخصوصاً به این دلیل که فرزندان من این کار را انجام می دهند. آنها عادت دارند

leaving the lights on in their room even during the daytime

چراغ های اتاق خود را حتی در طول روز روشن بگذارند.

it's a mystery to me um but I'm sure that there are things I do

as well that are a mystery to them. They leave their lights

یک راز برای آنها چراغ هایشان را روشن می گذارند

on. I leave my I don't put my shoes in the closet. So we all

. کفش هایم را در کمد نمی گذارم. بنابراین همه

have our little strange things we but this bothers me because

ما چیزهای عجیب و غریب کوچک خود را داریم، اما این من را آزار می دهد زیرا

I pay for the electricity. So, when I see the lights on in one

هزینه برق را پرداخت می کنم. بنابراین، وقتی چراغ‌های یکی

of my kids' rooms during the day uh or just when they're not

از اتاق‌های بچه‌هایم را در طول روز روشن می‌بینم یا فقط زمانی که آنها

in there, it's it bothers me and I think it's a bad habit.

در آنجا نیستند، آزارم می‌دهد و فکر می‌کنم این یک عادت بد است.

To leave the lights on. Pen clicking. So, I don't have a

برای روشن گذاشتن چراغ ها کلیک کردن قلم بنابراین، من

pen here to show you. I should have found one. I just have a

اینجا خودکاری ندارم که به شما نشان دهم. باید یکی پیدا می کردم من فقط یک

pencil but some people will click the pen. It's a form of

مداد دارم اما برخی افراد روی قلم کلیک می کنند. این نوعی

fidgeting um but they'll sit sometimes in a meeting.

بی قراری است، اما آنها گاهی اوقات در یک جلسه می نشینند.

Sometimes, students in class do this and they'll just be like,

گاهی اوقات، دانش‌آموزان در کلاس این کار را انجام می‌دهند و فقط مانند،

click, click, click, click, click, click, click, click,

کلیک، کلیک، کلیک، کلیک، کلیک، کلیک، کلیک، کلیک، کلیک، کلیک، کلیک، کلیک، کلیک، کلیک، کلیک کردن، کلیک کردن، کلیک کردن، کلیک کردن، کلیک کردن، کلیک کردن،

click, click, click, click, click. Um that's a Bad habit.

کلیک کردن، کلیک کردن، کلیک کردن، کلیک کردن، کلیک کردن، کلیک کردن، کلیک کردن، کلیک کردن، کلیک کردن، کلیک کردن، کلیک کردن، کلیک کردن، کلیک کردن، کلیک کردن، کلیک کردن، کلیک کردن، کلیک، کلیک، کلیک، کلیک، کلیک، کلیک، کلیک، کلیک، کلیک، کلیک، کلیک، کلیک کنید. اوم این یک عادت بد است

It's probably a bad habit that it really annoys me as a

این احتمالاً یک عادت بد است که

teacher when students do this. I hope none of my students are

وقتی دانش‌آموزان این کار را انجام می‌دهند، واقعاً من را به عنوان معلم آزار می‌دهد. امیدوارم هیچ یک از دانش‌آموزانم

watching cuz now they'll all do it. The next time they're in my

تماشا نکنند، زیرا اکنون همه آن‌ها این کار را خواهند کرد. دفعه بعد که آنها در کلاس من هستند،

class but if you have a pen that clicks, you might have a

اما اگر قلمی دارید که کلیک می کند، ممکن است عادت بدی داشته باشید که

bad habit of clicking it. Cracking your knuckles, I can't

روی آن کلیک کنید. با شکستن بند انگشتان، من

actually do this. Um I don't know if this is really a bad

در واقع نمی توانم این کار را انجام دهم. اوم من نمی دانم که آیا این واقعا یک

habit. I think it's bad for the joints in your fingers. When

عادت بد است. فکر می کنم برای مفاصل انگشتان شما مضر است.

you crack your knuckles, you go like, well, those hands almost

وقتی بند انگشتاتو میشکنی، انگار اون دستا تقریبا

look like my hands. That's not me in the picture by the way.

شبیه دستای من میشن. اتفاقاً این من در عکس نیستم.

Um Yeah, mine don't do it but it I think it can be bad to

اوم، آره، مال من این کار را نمی‌کند، اما فکر می‌کنم این می‌تواند بد باشد

kinda make all of your knuckles crack. I think it's bad for

که تمام بند انگشتان شما ترک بخورد. به نظر من برای

your joints. Um I'm just not able to do it. It's never

مفاصل شما مضر است. اوم من فقط قادر به انجام آن نیستم هیچ وقت

really worked for me. I guess I'm not built the same way as

واقعاً برای من کار نکرد. من حدس می‌زنم که مانند دیگران ساخته

other people. Grinding your teeth. This is something that

نشده‌ام. دندان قروچه کردن. این کاری است که

people do in their sleep usually. It's when you put your

افراد معمولا در خواب انجام می دهند. زمانی است که دندان های خود را روی

teeth together and you're sleeping and you kinda grind

هم می گذارید و می خوابید و

the teeth against each other. If you go to the dentist, your

دندان ها را به هم می سایید. اگر به دندانپزشک مراجعه کنید،

dentist might say, your teeth are wearing out a little bit

ممکن است دندانپزشکتان بگوید، دندان‌هایتان کمی فرسوده شده‌اند،

because you're grinding your teeth while you sleep. So,

زیرا هنگام خواب دندان قروچه می‌کنید. بنابراین،

grinding your teeth is um is a bad habit. I don't do this. Jen

دندان قروچه کردن یک عادت بد است. من این کار را نمی کنم. جن

uh does a little bit, I think, grind her teeth but um I

اوه کمی کار می کند، فکر می کنم، دندان هایش را به هم می سایید، اما اوم،

couldn't find a good picture of it. I think this is just an

نتوانستم عکس خوبی از آن پیدا کنم. من فکر می کنم این فقط یک

angry child but it kinda looks like he's grinding his teeth.

کودک عصبانی است، اما به نظر می رسد که او دندان هایش را به هم می ساید.

So, it's when you grind your teeth is when you do this with

بنابراین، زمانی که دندان های خود را به هم می سایید، زمانی است که این کار

your teeth. You put them together and you just, yeah,

را با دندان های خود انجام می دهید. آنها را کنار هم گذاشتی و فقط، آره،

not good. Speeding is a bad habit. I see this almost on a

خوب نیستی. سرعت زیاد عادت بدی است. من این را تقریباً هر

daily basis as well. People drive way too fast when they go

روز می بینم. مردم وقتی از جاده می روند خیلی سریع

down the road. Gossiping is when you talk about someone

رانندگی می کنند. غیبت زمانی است که در مورد کسی پشت سر او صحبت می کنید

behind their back. So, when you conversations with people. You

. بنابراین، وقتی با مردم صحبت می کنید.

can talk about, you know, something cool that your cousin

می‌دانی، می‌توانی در مورد چیز جالبی صحبت کنی که پسر عمویت

did. You can talk about something you bought. You can

انجام داد. می توانید در مورد چیزی که خریده اید صحبت کنید. شما می توانید

talk about something. You can talk about positive things but

در مورد چیزی صحبت کنید. شما می توانید در مورد چیزهای مثبت صحبت کنید اما

you can also gossip. When you gossip, you talk about um

می توانید شایعات هم بکنید. وقتی شایعات می‌کنید، درباره دیگران چیزهایی صحبت می‌کنید

things about other people that maybe they don't want you

که شاید آن‌ها نمی‌خواهند شما

talking about. So, you might say things like, um oh, Fred

در مورد آن صحبت کنید. بنابراین، ممکن است چیزهایی بگویید مانند، اوه، فرد

bought his another car and he can't afford it. I don't know

ماشین دیگری را خریده است و او نمی تواند آن را بخرد. نمی دانم

why he bought that car. He's he's broke. He doesn't have

چرا آن ماشین را خرید. او شکسته است او

enough money. So, gossiping is a bad habit. It's when you talk

پول کافی ندارد. پس غیبت کردن عادت بدی است. این زمانی است که از

about People behind their backs. Students do this when

مردم پشت سرشان صحبت می کنید . دانش آموزان این کار را زمانی انجام می دهند

the teacher leaves the classroom. They usually talk a

که معلم کلاس را ترک می کند . آنها معمولا کمی صحبت می کنند

little bit. Uh rambling on. Uh so this is one again that I'm

. اوه در حال پرسه زدن اوه پس این یکی دیگر است که من

guilty of. Sometimes at the end of my live lessons I ramble on.

مقصر هستم. گاهی اوقات در پایان درس های زنده ام سر و صدا می کنم.

Rambling on is when you just keep talking. And you just

غوغا کردن زمانی است که شما فقط به صحبت کردن ادامه می دهید. و تو فقط

don't stop talking. Um we had a family event this past weekend.

از حرف زدن دست نمی کشی اوم، آخر هفته گذشته یک رویداد خانوادگی داشتیم.

So some of my relatives came over and some of them ramble on

بنابراین برخی از اقوام من آمدند و برخی از آنها

a little bit. I ramble on quite a bit. It's when you don't let,

کمی غوغا کردند. من کمی در حال پرسه زدن هستم . وقتی اجازه نمی دهید،

you know, when you have a conversation, you take turns

می دانید، وقتی مکالمه دارید، به نوبت

talking. Someone who rambles on doesn't let the other person

صحبت می کنید. کسی که سر و صدا می کند نمی گذارد طرف مقابل

talk very much. Um when they tell a story that they could

زیاد حرف بزند. اوم وقتی داستانی را می‌گویند که می‌توانستند

tell the story in ten sentences, they actually use

آن را در ده جمله بگویند، در واقع از

100 sentences to tell the story. They kind of ramble on.

100 جمله برای روایت داستان استفاده می‌کنند. آنها به نوعی سر و صدا می کنند.

And it goes along with this, repeating yourself. Um this is

و با این اتفاق می افتد و خود را تکرار می کند. ام، این

something that I'm doing more and more. Um you tell the same

چیزی است که من بیشتر و بیشتر انجام می دهم . امم شما داستان های یکسان

stories more than once to the same people. Um so, when You

را بیش از یک بار برای افراد مشابه تعریف می کنید. خیلی خوب، وقتی

repeat yourself. Um yeah, it's kind of funny. The older we

خودت را تکرار می کنی. اوم بله، یک جورهایی خنده دار است. هر چه سن ما بالاتر می رود

get, the more likely you are to repeat yourself. The more

، احتمال تکرار بیشتر وجود دارد.

likely you are to have a bad habit of telling the same

احتمال اینکه عادت بدی داشته باشید که داستان های یکسانی

stories over and over again. To other people. And then saying

را بارها و بارها بگویید بیشتر می شود. به افراد دیگر. و بعد گفتن

um this is one that I'm guilty of. I think for those of you

اوم این یکی از گناهان من است . فکر می‌کنم برای کسانی از شما

that watch my videos, some YouTubers cut out every time

که ویدیوهای من را تماشا می‌کنید، برخی از یوتیوب‌برها هر بار

they say uh say um and I don't and I never will. Uh it's just

که می‌گویند اوم و من نمی‌بینم و هرگز نخواهم کرد، این کار را انجام نمی‌دهند. اوه، این فقط

something um see I just said it. It's is something uh that

چیزی است که من آن را گفتم. این چیزی است که

we say that was an awe, ums and awes um that we say when we're

ما می گوییم یک هیبت بود، اوم و اوه اوم که وقتی

thinking while we're talking. Um so, sorry I'm becoming self

در حال صحبت کردن هستیم می گوییم. اوم، متاسفم که دارم

conscious of the fact that I say um so it's making me laugh.

از این واقعیت آگاه می شوم که می گویم ام و این باعث خنده ام می شود.

But saying um is something you should try not to do if you are

اما گفتن اوم چیزی است که اگر زبان آموز انگلیسی هستید، باید سعی کنید آن را انجام ندهید

an English learner. Um but you will end up using ums and ahs

. اوم، اما در نهایت از ums و ahs استفاده خواهید کرد،

because it's just a natural part of informal speech. It's a

زیرا این فقط بخشی طبیعی از سخنرانی غیررسمی است.

bad Habit um to use them too often. I just said um again if

استفاده زیاد از آنها عادت بدی است. من فقط گفتم اوم

you're wondering why I'm laughing. Um And then I just

اگر تعجب می کنید که چرا من می خندم. اوم و بعد

said it again. Sorry, I should wrap this up. Saying I'm a lot

دوباره گفتم ببخشید، باید این را جمع بندی کنم. گفتن من

is a bad habit. Apparently, I'm very guilty of it.

زیاد عادت بدی است. ظاهراً من خیلی مقصرم.