Let's Learn English! Topic: Facial Expressions 😉😒😑 (Lesson Only)

Well, hello and welcome to this

خوب، سلام و به این

English lesson about facial expressions.

درس انگلیسی در مورد حالات چهره خوش آمدید.

Facial expressions are when we use the

حالات صورت زمانی است که ما از

muscles in our face to make different

ماهیچه های صورت خود برای ایجاد

expressions that mean different things.

حالات مختلف استفاده می کنیم که معنای متفاوتی دارند.

Now, I do have to say that these facial

اکنون، باید بگویم که این

expressions will be connected to English words and the

حالات چهره با کلمات انگلیسی و

emotions and feelings we have or what we're experiencing

احساسات و احساساتی که ما داریم یا آنچه تجربه می کنیم

that causes us to make that expression.

که باعث می شود آن حالت را ایجاد کنیم، مرتبط خواهد بود.

And it might be different in your part of the world.

و ممکن است در قسمت شما از جهان متفاوت باشد.

So not only will you be learning about facial expressions,

بنابراین نه تنها در مورد حالات چهره،

um, and what we call each one, but what it

امم، و آنچه ما هر کدام را می نامیم، یاد می گیرید، بلکه به

means if you are in my part of the world.

معنای این است که اگر در قسمت من از جهان باشید.

I think most of them will be the same.

فکر می کنم اکثر آنها همینطور خواهند بود.

I think a smile is a universal facial expression.

من فکر می کنم لبخند یک حالت جهانی چهره است.

But there's a few other ones that might

اما چند مورد دیگر وجود دارد که ممکن است

be a little bit different, and we'll.

کمی متفاوت باشند، و ما خواهیم کرد.

We'll find out as we go along.

هرچه پیش برویم متوجه خواهیم شد.

So, once again, welcome to this

بنابراین، یک بار دیگر، به این

English lesson about facial expressions. A smile.

درس انگلیسی در مورد حالات چهره خوش آمدید. یه لبخند

So you'll notice I said a smile,

بنابراین متوجه خواهید شد که من لبخند زدم،

but you can also decide to smile.

اما می توانید تصمیم بگیرید که لبخند بزنید.

So you can use it as a noun or a verb.

بنابراین می توانید از آن به عنوان اسم یا فعل استفاده کنید.

This guy has a really nice smile.

این پسر واقعاً لبخند زیبایی دارد.

He looks really happy.

او واقعا خوشحال به نظر می رسد.

I wasn't planning on doing all the

من قصد نداشتم تمام

facial expressions myself, but I am smiling.

حالات صورت را خودم انجام دهم، اما لبخند می زنم.

Well, um, so when you smile, it

خوب، اوم، پس وقتی لبخند می زنید،

usually means you are experiencing joy.

معمولاً به این معنی است که شما شادی را تجربه می کنید.

It means you are happy.

یعنی خوشحالی

It usually means that whatever you are

معمولاً به این معنی است که هر کاری که

doing is a lot of fun.

انجام می دهید بسیار سرگرم کننده است.

And so you smile.

و بنابراین شما لبخند می زنید.

And this shows the people around you that you are

و این به اطرافیانتان نشان می دهد که شما

experiencing that emotion, that you are very, very happy.

آن احساس را تجربه می کنید، که بسیار بسیار خوشحال هستید.

So I smile a lot as I go through the day.

بنابراین من در طول روز لبخند زیادی می زنم.

I'm usually in a good mood.

من معمولا روحیه خوبی دارم.

And I think a smile is an.

و من فکر می کنم لبخند یک.

An important.

یک مهم

Would I say tool.

آیا می توانم بگویم ابزار.

I guess it's an important thing I use as a teacher.

حدس می‌زنم این یک چیز مهمی است که من به عنوان معلم از آن استفاده می‌کنم.

I think smiling communicates to students and viewers like

فکر می کنم لبخند زدن به دانش آموزان و بینندگانی مثل

you that I'm in a good mood and maybe

شما نشان می دهد که حالم خوب است و شاید

it will be pleasant and enjoyable to learn some

یادگیری زبان

English from me or something else.

انگلیسی از من یا چیز دیگری لذت بخش و لذت بخش باشد.

So smile, show you are happy.

پس لبخند بزنید، نشان دهید که خوشحال هستید.

A frown.

یه اخم

A frown is something we use to express dissatisfaction.

اخم چیزی است که برای ابراز نارضایتی از آن استفاده می کنیم.

If I see a student using their phone and

اگر دانش آموزی را ببینم که از تلفن و کلاس خود استفاده می کند

class, I might look at them and frown.

، ممکن است به او نگاه کنم و اخم کنم.

So I'm saying to them, I don't like what you're doing.

بنابراین من به آنها می گویم، کاری که شما انجام می دهید را دوست ندارم.

If I went to a birthday party and they served food

اگر به یک جشن تولد رفتم و آنها غذایی را که

I didn't like, like, let's say there was a party for

دوست نداشتم سرو کردند، مثلاً یک جشنی برای

me and let me think of a food I don't like.

من برگزار شد و اجازه دهید به غذایی که دوست ندارم فکر کنم.

I can't think of one.

من نمی توانم به یکی فکر کنم.

But let's say they serve pie and I really

اما فرض کنید پای سرو می کنند و من خیلی

wanted cake, I might frown to show my dissatisfaction.

کیک می خواستم، ممکن است برای نشان دادن نارضایتی ام اخم کنم.

When you are satisfied or when you

وقتی راضی هستید یا وقتی

express satisfaction, you're happy with something.

ابراز رضایت می کنید، از چیزی خوشحال هستید.

When you express dissatisfaction, it means you not

وقتی ابراز نارضایتی می کنید یعنی

happy, you are disappointed, you are not satisfied.

خوشحال نیستید، ناامید هستید، راضی نیستید.

A scowl.

اخم کردن پس

So a scowl.

اخم

It's kind of like trying to mimic

این به نوعی مانند تلاش برای تقلید از

the person in the picture here.

شخص در تصویر در اینجا است.

A scowl also has a little bit of anger to it.

اخم نیز کمی عصبانیت را در خود دارد.

So it's dissatisfaction, but you're also a

بنابراین این نارضایتی است، اما شما نیز

little bit angry about the situation.

کمی از وضعیت عصبانی هستید.

Like, just a tiny bit.

مثلا فقط یه ذره

Like if someone tells me, um, there's a mess on the

مثلاً اگر کسی به من بگوید، اوم، زمین بهم ریخته است

floor, you have to mop it up, I might scowl because

، باید آن را پاک کنی، ممکن است من اخم کنم، زیرا

I'm, like, angry that I have to do that job.

از اینکه باید آن کار را انجام دهم، عصبانی هستم.

I might be annoyed or angry, or I might

ممکن است عصبانی یا عصبانی باشم، یا ممکن است

be thinking, I do not want to do it.

فکر کنم، نمی خواهم این کار را انجام دهم.

So a scowl is like, you know,

پس اخم کردن مثل این است که، می‌دانی،

it's hard for me to scowl.

اخم کردن برای من سخت است.

I'm not a natural scowler.

من یک آدم خفه کننده طبیعی نیستم.

But it's a look of dissatisfaction with

اما این یک نگاه نارضایتی است با

a little bit of anger mixed in.

کمی عصبانیت در هم آمیخته شده است.

At least annoyance mixed in a grimace.

Have you ever hurt yourself, twisted

آیا تا به حال به خود آسیب رسانده اید،

your ankle, maybe stubbed your toe?

مچ پای خود را پیچانده اید، شاید به انگشت پا ضربه زده اید؟

Uh, maybe you have.

اوه، شاید داشته باشی

When you're cutting your fingernails, you accidentally clip a little

هنگامی که ناخن های خود را کوتاه می کنید، به طور تصادفی کمی

too close to the skin, and you might go.

به پوست نزدیک می شوید و ممکن است بروید.

You might grimace.

ممکنه اخم کنی

Generally when we grimace, it's in response to

به طور کلی وقتی گریه می کنیم، در پاسخ به

being injured, even maybe seeing someone getting injured.

مجروح شدن است، حتی ممکن است ببینیم کسی مجروح شده است.

If I saw someone driving their car and

اگر دیدم شخصی در حال رانندگی ماشینش است و

they hit another car, I might go, because

او به ماشین دیگری برخورد می کند، ممکن است بروم، زیرا

I feel like, oh, maybe people got hurt.

احساس می کنم، اوه، شاید مردم صدمه ببینند.

So a grimace.

پس یک پوزخند.

Probably the most common grimace for me

احتمالاً رایج‌ترین اخم کردن برای من این است

would be if I stub my toe.

که انگشت پام را خرد کنم.

Um, or let me see, how else do I hurt myself?

اوم، یا بگذار ببینم، دیگر چگونه به خودم صدمه بزنم؟

Sometimes, I guess, just playing a sport.

گاهی اوقات، حدس می‌زنم، فقط یک ورزش انجام می‌دهم.

And you twist your ankle, maybe.

و مچ پایت را می پیچی، شاید.

I played volleyball once, and the volleyball hit the ends

من یک بار والیبال بازی کردم و والیبال به انتهای انگشتانم برخورد کرد

of my fingers and jammed my fingers in a bit.

و انگشتانم را کمی گیر کرد.

And I was like, I grimaced when that happened.

و من وقتی این اتفاق افتاد، اخم کردم.

So to grimace, to make a facial expression because

بنابراین برای گریم کردن، برای ایجاد حالت چهره به دلیل

of pain, a grin, same as a smile.

درد، یک پوزخند، همان لبخند.

There is literally no difference when

وقتی گوش به گوش می خندید، به معنای واقعی کلمه هیچ تفاوتی وجود ندارد

you grin from ear to ear.

.

Sometimes we say, he was grinning from ear to earth.

گاهی می گوییم گوش تا زمین پوزخند می زد.

So your smile or grin is so big.

بنابراین لبخند یا پوزخند شما بسیار بزرگ است.

Um, we say it's from ear to ear.

اوم، ما می گوییم این از گوش به گوش است.

But a grin is, again, simply an expression of

اما پوزخند باز هم صرفاً بیان

happiness, an expression of joy, an expression of contentness.

شادی است، بیان شادی، ابراز رضایت.

You are very content and happy.

شما بسیار راضی و خوشحال هستید.

So hopefully you grin and smile a lot today.

پس امیدوارم امروز خیلی لبخند بزنید و لبخند بزنید.

Again, no difference between the two.

باز هم تفاوتی بین این دو وجود ندارد.

You know, he had a large smile on his face.

میدونی لبخند بزرگی روی لبش بود.

He had a large grin on his face.

پوزخند بزرگی روی صورتش بود.

They mean the same thing, disgust.

معنی آنها یکسان است، انزجار.

So we've shifted a bit in terms of the words I'm using.

بنابراین ما از نظر کلماتی که من استفاده می کنم کمی تغییر کرده ایم.

This, I would say, is a look of disgust.

من می گویم این یک نگاه نفرت انگیز است.

So he is expressing a feeling of disgust.

بنابراین او در حال ابراز احساس انزجار است.

Probably the best example I can think of is

احتمالاً بهترین مثالی که می توانم به آن فکر کنم این است

if food has gone bad and smells funny.

که غذا بد شده و بوی خنده دار می دهد.

If I smell the milk container, I might do that.

اگر ظرف شیر را بو کنم، ممکن است این کار را بکنم.

I just saw myself on the screen.

من فقط خودم را روی صفحه دیدم.

I might express disgust, like.

من ممکن است ابراز انزجار کنم، مانند.

Like, oh, that smelled gross.

مثل، اوه، بوی بدی می داد.

That would be another word we would use in English.

این کلمه دیگری است که در انگلیسی استفاده می کنیم.

Um, an expression of disgust

اوم، ابراز انزجار

or that something is gross.

یا اینکه چیزی زشت است.

You can also express disgust at what people are doing.

همچنین می توانید از کاری که مردم انجام می دهند ابراز انزجار کنید.

You might see someone. I.

ممکنه کسی رو ببینی من.

The only thing I can think of is

تنها چیزی که می توانم به آن فکر کنم این است که

you're walking home late at night and you

شما شب دیر به خانه می روید و

see someone who's intoxicated and they've decided to.

یکی را می بینید که مست است و او تصمیم گرفته است.

Yeah, in English we would say take a

بله، در انگلیسی می‌گوییم

pee on the side of the road.

در کنار جاده ادرار کنید.

And you might be like, can't they find a bathroom?

و شما ممکن است مانند، آنها نمی توانند حمام پیدا کنند؟

Um, so anyways, you might have an expression

اوم، به هر حال، ممکن است ابراز

of disgust or a look of disgust.

انزجار یا ظاهری از انزجار داشته باشید.

And then, of course, sometimes you have surprise.

و سپس، البته، گاهی اوقات شما شگفت زده می شوید.

If I walked into a room the night of my

اگر شب تولدم وارد اتاقی شدم

birthday and turned on a light and there were 50

و چراغی را روشن کردم و 50

people in the house and they all yelled surprise.

نفر در خانه بودند و همه فریاد می زدند تعجب کردند.

I would have a look of surprise.

نگاهی غافلگیرکننده خواهم داشت.

I'd be like.

من می خواهم.

I would be like, what is going on here?

می خواهم بگویم اینجا چه خبر است؟

And then maybe Jen would say,

و بعد شاید جن بگوید،

it's a surprise party for you.

این یک مهمانی غافلگیرکننده برای شماست.

Sometimes people will give you a gift

گاهی اوقات مردم به شما هدیه می دهند

and you weren't expecting a gift.

و شما انتظار هدیه ای را نداشتید.

And then you would have.

و سپس شما می خواهید.

You'd be like, you would have a look of surprise.

شما می خواهید، شما یک نگاه متعجب.

Notice his eyes are open, his

توجه کنید چشمانش باز است،

mouth is open a little bit.

دهانش کمی باز است.

A look of surprise because he has received a gift,

ظاهری غافلگیرکننده به این دلیل که او هدیه ای دریافت کرده است،

maybe unexpectedly, but he already has a party hat on.

شاید به طور غیرمنتظره، اما او از قبل کلاه مهمانی بر سر دارد.

So I'm assuming he kind of knew this would happen.

بنابراین من فرض می کنم که او به نوعی می دانست که این اتفاق می افتد.

Anger.

خشم.

So you can have a look of anger on your face.

بنابراین می توانید ظاهری از خشم در چهره خود داشته باشید.

You can see this guy does not look happy.

می بینید که این مرد خوشحال به نظر نمی رسد.

Anger is associated with the emotion of

خشم با احساس

being angry, being mad at someone.

عصبانی بودن، عصبانی شدن از کسی همراه است.

Um, I'm going to try and make an

اوم، من سعی می‌کنم

angry face that kind of looked like.

چهره‌ای عصبانی بسازم که شبیه آن است.

I don't know if that's like.

نمیدانم اینطور است یا نه

I like to.

من دوست دارم.

I guess I sounded like a pirate there.

من حدس می زنم که من مانند یک دزد دریایی آنجا بودم.

Like, arrr.

مانند، آر.

Like, you're, You're.

مثل، تو هستی، تو هستی.

It's almost like a scowl.

تقریباً شبیه اخم است.

And you, you kind of scrunch your forehead together.

و تو، به نوعی پیشانی خود را به هم می سایی.

You see how, like, when you draw an angry

می بینید که چگونه وقتی یک فرد عصبانی را می کشید

person, you put like a little line above their

، مانند یک خط کوچک بالای چشم او می گذارید

eye so it looks like there's like. Yeah, I don't know.

تا به نظر برسد. بله، من نمی دانم.

I'm not an artist.

من هنرمند نیستم

Anger is used.

خشم استفاده می شود. از

An angry expression is used to let people know that

عبارت عصبانیت استفاده می شود تا مردم بدانند که

you are upset, you are annoyed, you are out angry.

شما ناراحت هستید، شما عصبانی هستید، شما عصبانی هستید.

You just do not like what

شما فقط از آنچه

they said or what they're doing.

آنها می گویند یا کاری که انجام می دهند خوشتان نمی آید.

Or even in a situation, you might come home and

یا حتی در شرایطی، ممکن است به خانه بیایید و

your house is flooded because it rained all day.

خانه شما زیر آب باشد زیرا تمام روز باران می بارید.

Yet you might be angry about that. So you're.

با این حال ممکن است از این بابت عصبانی باشید. پس شما هستید.

You're not angry at a person,

شما از دست کسی عصبانی نیستید،

but you're angry at the situation.

اما از موقعیت عصبانی هستید.

Sadness.

غم و اندوه.

So this is a feeling that

بنابراین این احساسی است که

you can see on people's faces.

می توانید در چهره افراد ببینید.

You know, I'm trying to be as

می دانی، من سعی می کنم به اندازه

sad as the guy in the picture.

مردی که در تصویر است غمگین باشم.

Let me make it bigger for a sec.

بگذارید برای یک ثانیه آن را بزرگتر کنم.

Just. I Just look tired.

فقط من فقط خسته به نظر میرسم

When I try to look sad, I just look.

وقتی سعی می کنم غمگین به نظر برسم، فقط نگاه می کنم.

I shouldn't laugh about this.

من نباید به این موضوع بخندم.

Sadness is a real thing.

غم یک چیز واقعی است.

If you are feeling sad, maybe something

اگر غمگین هستید، شاید اتفاق

bad has happened in your life.

بدی در زندگی شما افتاده باشد.

Maybe you've lost your job.

شاید شما شغل خود را از دست داده اید.

Um, maybe even something more serious.

اوم، شاید حتی چیز جدی تر.

Maybe someone in your family was hurt.

شاید یکی از اعضای خانواده شما آسیب دیده باشد.

Maybe someone has passed away.

شاید کسی فوت کرده باشد.

You will feel sad and you will

شما غمگین خواهید شد و

have a facial expression like this.

حالت چهره ای شبیه این خواهید داشت.

Definitely not much expression.

قطعا بیان زیادی نیست.

But also you can just see there's a look of concern,

اما همچنین شما فقط می توانید ببینید که یک ظاهر نگران کننده وجود دارد،

there's a look of just not a lot of energy.

یک نگاه فقط انرژی زیادی وجود دارد.

Um, feeling sad because something happened in

اوم، احساس ناراحتی می کنم زیرا اتفاقی در

this person's life that makes them sad.

زندگی این شخص افتاده است که او را ناراحت می کند.

Fear.

ترس.

If you have a look of fear,

اگر ظاهر ترس دارید، به

it generally means you have big.

طور کلی به این معنی است که شما بزرگ هستید.

Your eyes are open really big.

چشمات واقعا بزرگ بازه

Um, if someone jumped out from

اوم، اگر کسی

behind a wall at night and.

شب از پشت دیوار پرید بیرون و.

And said boo and tried to scare me,

و گفت بو و سعی کرد مرا بترساند،

by the way, it was Halloween last night.

اتفاقاً دیشب هالووین بود.

It would probably look similar to

احتمالاً شبیه

the look I gave of shock. Like.

نگاهی است که من از شوک زدم. مانند.

Like, I would probably jump back.

احتمالاً به عقب می پرم.

I would probably move my hands as well.

احتمالا دست هایم را هم حرکت می دهم. به این

It's because you.

دلیل است که شما

You might want to.

شما ممکن است بخواهید.

You might think, oh, what's happening?

ممکن است فکر کنید، اوه، چه اتفاقی می افتد؟

I better put my hands up to defend myself.

بهتره دستامو بالا بگیرم تا از خودم دفاع کنم.

And then you would have, like,

و پس از آن شما، مانند،

your eyes really wide open.

چشمان خود را واقعاً کاملاً باز خواهید داشت.

And you would of course, be experiencing fear.

و مطمئناً ترس را تجربه خواهید کرد.

You would be afraid of whatever's happening.

شما از هر اتفاقی که می افتد می ترسید.

Your heart rate would go up.

ضربان قلبت بالا میرفت

You would be ready to run away because you're

شما آماده فرار خواهید بود زیرا

not sure what's happening and you are afraid.

مطمئن نیستید چه اتفاقی می افتد و می ترسید.

A smirk.

یه پوزخند

So a smirk is a kind of half smile.

بنابراین پوزخند نوعی لبخند نیمه است.

A smirk is not always good thing.

پوزخند همیشه چیز خوبی نیست.

So someone might.

بنابراین ممکن است کسی

Someone might smirk if you do something wrong.

اگر شما کار اشتباهی انجام دهید ممکن است کسی پوزخند بزند.

Like, let's say I was a mean person and I

مثلاً فرض کنید من آدم بدی بودم و

was in an English class and someone else was speaking

در کلاس زبان انگلیسی بودم و شخص دیگری انگلیسی صحبت می کرد

English and they were making lots of mistakes.

و آنها اشتباهات زیادی مرتکب می شدند.

I might smirk and I might think, huh, I.

من ممکن است پوزخند بزنم و فکر کنم خخخ.

I'm way better than them.

من خیلی بهتر از آنها هستم.

Like, I'm way better than them.

مثلا من خیلی بهتر از آنها هستم

Um, so it's not always a nice thing.

اوم، پس همیشه چیز خوبی نیست.

It's a little bit of arrogance, like,

این کمی غرور است، مثل اینکه

feeling like you're better than someone else.

احساس کنید بهتر از دیگری هستید.

Um, it can be more passive as well.

اوم، می تواند منفعل تر نیز باشد.

Like, if someone tells a joke and it's not really that

مثلاً اگر کسی جوکی بگوید و واقعاً

funny, you might be like, you might smirk a little bit.

خنده‌دار نباشد، ممکن است کمی پوزخند بزنید.

So in that sense, it's more of a positive thing.

بنابراین از این نظر، بیشتر یک چیز مثبت است.

But to smirk means to, you know,

اما پوزخند زدن به این معنی است که، می دانید،

just kind of smile a little bit.

فقط کمی لبخند بزنید.

Sometimes just with one corner of your mouth.

گاهی اوقات فقط با یک گوشه دهان.

Like this person here is doing to smirk.

مثل این که این شخص اینجا برای پوزخند زدن انجام می دهد.

And it's also a smirk.

و همچنین یک پوزخند است.

So he has a smirk on his face and he is smirking.

پس پوزخندی بر لب دارد و پوزخند می زند.

It's both a noun and a verb.

هم اسم است و هم فعل.

A sneer.

یک تمسخر

So a sneer is interesting because it.

پس تمسخر به این دلیل جالب است.

It signals aggression a little bit.

کمی نشانه پرخاشگری است.

Like, it's like, it's like you're saying, really? Hmm.

مثل اینکه، مثل این است که شما می گویید، واقعا؟ هوم

Yeah.

آره

I'm not very good at making a sneer, but in

من زیاد اهل تمسخر نیستم اما در

this case, I think maybe this person was just insulted

این مورد فکر می کنم شاید به این شخص فقط توهین شده باشد

and they're about to give an insult back.

و قصد دارند فحش بدهند.

Like, if someone said to me, bob, you're. You're.

مثلاً اگر کسی به من گفت، باب، تو هستی. شما هستید.

You're dumb.

تو خنگی

I might be like, really?

من ممکن است شبیه، واقعا؟

And then, like, you're starting to

و بعد، مثل اینکه، شما شروع به عصبانی

get maybe a little bit angry.

شدن می کنید، شاید کمی عصبانی شوید.

So a sneer is not a positive facial expression.

پس تمسخر یک حالت چهره مثبت نیست.

It is definitely communicating a negative emotion.

این قطعا یک احساس منفی است.

Tiny bit of anger, tiny bit of annoyance,

ذره ای عصبانیت، ذره ای دلخوری

and maybe a little bit of aggression.

و شاید کمی پرخاشگری.

Like, if you see two boxers meet before a boxing

مثلاً، اگر ببینید دو بوکسور قبل از مسابقه بوکس با هم ملاقات می کنند

match and they shake hands, and then they might be

و با هم دست می دهند، و بعد ممکن است

like, they might say a few things, and then they

اینطور باشد که ممکن است چند چیز بگویند، و سپس

might sneer at each other a little bit just to

ممکن است کمی به هم تمسخر کنند تا

let the other person know that they're ready and willing

طرف مقابل بداند که آنها آماده و مایل

to fight in the boxing match.

به مبارزه در مسابقه بوکس هستند.

To wince.

به هم زدن.

Very similar to grimace.

خیلی شبیه گریمس.

Um, you can wince.

اوم، شما می توانید خفه شوید.

I know the last time I winced was because a bee

می‌دانم آخرین باری که برخاستم به این دلیل بود که زنبوری

was flying at my head and then it didn't turn.

روی سرم پرواز می‌کرد و بعد نمی‌چرخید.

Also, I saw something out of the corner of

در ضمن یه چیزی از گوشه

my eye, and I was like, I kind of

چشمم دیدم و انگار

closed my eyes a bit and turned away.

یه جورایی چشمامو بستم و برگشتم.

You can wince when you.

شما می توانید زمانی که شما خفه شوید.

If you go see a movie and there's a really

اگر به دیدن یک فیلم بروید و یک

violent scene, um, and you might just wince because you

صحنه واقعاً خشونت آمیز وجود داشته باشد، اوم، و ممکن است فقط خفه شوید زیرا

kind of don't want to look at it.

نمی خواهید به آن نگاه کنید.

Um, you might wince if you.

اوم، اگر شما ممکن است خفه شوید.

Let's say two of your friends started fighting.

فرض کنید دو نفر از دوستان شما شروع به دعوا کردند.

Like, actually punching each other would hope

مثلاً با مشت زدن به همدیگر امیدواریم که

you tried to break up the fight.

سعی کنید دعوا را از بین ببرید.

But you might wince because you might be like.

اما شما ممکن است خفه شوید زیرا ممکن است شبیه باشید.

When you see violence, sometimes you.

وقتی خشونت می بینید، گاهی اوقات شما.

You don't want to look at it.

شما نمی خواهید به آن نگاه کنید.

So to wince, to close your eyes and kind of.

بنابراین برای خفه کردن، برای بستن چشمان خود و نوعی.

You can see how there's, like, a speed to it.

می توانید ببینید که چگونه سرعتی در آن وجود دارد.

Like, kind of look away.

مثلا یه جورایی به دور نگاه کن

Bees trying to fly into my face.

زنبورها سعی می کنند به صورت من پرواز کنند.

Not a very nice thing to stare.

خیره شدن چیز خیلی خوبی نیست

So to stare means I'll.

پس خیره شدن یعنی من خواهم کرد.

I'll do a stare for a sec.

برای یک ثانیه خیره خواهم شد.

When you stare at someone, you look at them intently.

وقتی به کسی خیره می شوید، با دقت به او نگاه می کنید.

You don't look away.

شما به دور نگاه نمی کنید.

And then you often don't blink very much either.

و سپس شما اغلب پلک نمی زنید.

I mean, you do blink, but this, to

منظورم این است که شما پلک می‌زنید، اما این برای

me, is a perfect example of a stare.

من یک نمونه کامل از خیره شدن است. در

I'm trying to do it right now.

حال حاضر سعی می کنم این کار را انجام دهم.

I'm trying to look intently at the lens.

سعی می کنم با دقت به لنز نگاه کنم.

It can be a little bit strange.

ممکن است کمی عجیب باشد.

Like, if you're in a public place and someone

مثلاً، اگر در یک مکان عمومی هستید و کسی که

you don't know stares at you, you kind of

نمی‌شناسید به شما خیره می‌شود،

feel like, oh, why are they staring at me?

احساس می‌کنید، آه، چرا به من خیره شده‌اند؟

I did have this at the train station a

من این را چند ماه پیش در ایستگاه قطار داشتم،

few months ago where someone was staring at me.

جایی که کسی به من خیره شده بود.

And then eventually they came up and

و در نهایت آنها آمدند و

asked if I was bob The Canadian.

پرسیدند که آیا من باب کانادایی هستم؟

And I said, yes.

و من گفتم بله.

But to stare at someone means to look at someone

اما خیره شدن به کسی به معنای نگاه کردن به کسی است

and to hardly blink and to not look away either.

و به سختی پلک می زند و به او نگاه نمی کند.

Because now there's a number of reasons for a stare.

زیرا اکنون دلایل زیادی برای خیره شدن وجود دارد.

You might stare at someone

ممکن است به کسی خیره شوید

because you think they're attractive.

زیرا فکر می کنید جذاب است.

It's rude to do that.

این کار بی ادبی است.

But you might stare at someone

اما ممکن است به کسی خیره شوید

because you think they're attractive.

زیرا فکر می کنید جذاب است.

I might stare at a student so they behave.

من ممکن است به یک دانش آموز خیره شوم تا آنها رفتار کنند.

If a student is talking in class when

اگر دانش آموزی در کلاس صحبت می کند در حالی که

they're not supposed to, I might look at

قرار نیست، ممکن است

them instead of saying, hey, Johnny, stop talking.

به جای اینکه بگویم هی جانی، حرف نزن به او نگاه کنم.

I might try to catch their eye and I give them a look.

من ممکن است سعی کنم چشم آنها را جلب کنم و به آنها نگاه کنم.

But it's kind of a stare, trying

اما این یک نوع خیره است، تلاش

to communicate that they should behave.

برای برقراری ارتباط که آنها باید رفتار کنند.

So there's a number of reasons to stare.

بنابراین دلایل زیادی برای خیره شدن وجود دارد.

An eye roll or to roll your eyes.

چرخاندن چشم یا چرخاندن چشمان شما.

This is something you do.

این کاری است که شما انجام می دهید.

Maybe you're watching a movie

شاید در حال تماشای یک فیلم هستید

and someone says something.

و کسی چیزی می گوید.

That's just what we would say.

این چیزی است که ما می گوییم.

Silly or corny or it doesn't make sense.

احمقانه یا مزخرف یا منطقی نیست.

You might be like, you're basically saying

شاید اینطور باشید که اساساً می گویید

you don't think that was funny.

فکر نمی کنید خنده دار باشد.

Maybe a person you're talking

شاید فردی که با او صحبت می کنید

to says something and you.

چیزی بگوید و شما.

You just think, oh, really?

شما فقط فکر می کنید، اوه، واقعا؟

Like, you roll your eyes because either you

مثلاً به این دلیل که یا

don't agree with them, you think what they

با آنها موافق نیستید، چشمانتان را می‌چرخانید، یا فکر می‌کنید

said was silly, or you can't believe it.

حرف‌هایشان احمقانه است یا باورتان نمی‌شود.

Like, maybe they say, oh, my mom got in

مثلاً شاید بگویند اوه، مامان من

a car accident for the fourth time this week.

این هفته برای چهارمین بار تصادف کرد.

You might be like, are you serious? Like, you're.

شما ممکن است اینطور باشید، جدی می گویید؟ مانند، شما هستید.

You're kind of like, yeah, you're

شما به نوعی، بله،

not excited about the situation.

از این وضعیت هیجان زده نیستید.

So it's an eye roll.

بنابراین این یک چرخش چشم است.

Teenagers do this a lot.

نوجوانان این کار را زیاد انجام می دهند.

If you say, this homework is due tomorrow.

اگر بگویید این تکلیف فردا موعدش است.

You might see a few students go where they just

ممکن است ببینید چند دانش‌آموز به جایی می‌روند که فقط

roll their eyes, expressing dissatisfaction at what you said.

چشمانشان را می‌چرخانند و از حرف‌های شما ابراز نارضایتی می‌کنند.

So I think we've done wink before.

بنابراین فکر می کنم قبلاً چشمک را انجام داده ایم.

In another lesson.

در درس دیگری

I can wink with one eye.

می توانم با یک چشم چشمک بزنم.

I can kind of wink with the other eye.

می توانم با چشم دیگرم به نوعی چشمک بزنم.

I'm not very good at it.

من در آن خیلی خوب نیستم.

Um, you can wink at someone for a number of reasons.

اوم، شما می توانید به دلایل مختلفی به کسی چشمک بزنید.

It can have, like, there can

می تواند

be a romantic element to it.

یک عنصر رمانتیک در آن وجود داشته باشد.

You know, if you see someone who you think

می دانید، اگر فردی را دیدید که فکر می کنید

is attractive, you might wink at them, but it

جذاب است، ممکن است به او چشمک بزنید، اما

is considered a little forward and a little inappropriate.

کمی جلوتر و کمی نامناسب تلقی می شود.

Maybe, like, you're.

شاید، مانند، شما.

If you see someone or meet someone who you are

اگر کسی را می بینید یا با کسی ملاقات می کنید که

compatible with, who you might have a romantic interest in,

با او سازگار هستید و ممکن است به او علاقه عاشقانه داشته باشید، به

I highly recommend that you just have a conversation.

شدت توصیه می کنم که فقط یک گفتگو داشته باشید.

Uh, winking is kind of.

اوه، چشمک زدن نوعی است.

Kind of strange and weird.

یه جورایی عجیب و غریب

Like, if, if.

مثل، اگر، اگر.

If there was someone.

اگر کسی بود.

Like, let's say when I was in

مثلاً وقتی

university, there was someone I liked.

دانشگاه بودم، کسی بود که دوستش داشتم.

If I was like, hi, that's just weird. Don't.

اگر من دوست داشتم، سلام، این فقط عجیب است. نکن.

Don't do that.

این کار را نکن

But in movies, you might see people do that.

اما در فیلم‌ها، ممکن است مردم این کار را انجام دهند.

You might give a wink if something's funny.

اگر چیزی خنده دار است ممکن است یک چشمک بزنید.

Like, if someone says to me, I'm

مثلاً، اگر کسی به من بگوید،

trying to think of an example.

سعی می‌کنم به یک مثال فکر کنم.

Oh, if I brought donuts to work and one of

آه، اگر من دونات بیاورم سر کار و یکی از

my colleagues was like, hey, thanks for the donuts.

همکارانم بگوید، هی، ممنون از دونات ها.

I might be like this.

من ممکنه اینجوری باشم

I might be like, no problem.

من ممکن است اینطور باشم، مشکلی نیست.

Like, it kind of communicates, hey,

مثل اینکه به نوعی ارتباط برقرار می کند، هی،

we're on the same team.

ما در یک تیم هستیم.

We're friendly.

ما دوستانه هستیم

I did something nice for you and you thanked me.

من کار خوبی برای شما انجام دادم و شما از من تشکر کردید.

So it's kind of like, you're welcome.

بنابراین به نوعی مانند، شما خوش آمدید.

I'm not sure why he's doing the.

من مطمئن نیستم که چرا او این کار را می کند.

I guess I pointed too, didn't I?

حدس می زنم من هم اشاره کردم، نه؟

Like, you're welcome.

خوش اومدی

No problem.

مشکلی نیست

I don't wink very often.

من زیاد چشمک نمیزنم

You could probably tell puppy dog eyes.

احتمالاً می توانید به چشم های سگ توله سگ بگویید.

So this is obviously a puppy, a small dog.

بنابراین این بدیهی است که یک توله سگ، یک سگ کوچک است. به

A baby dog is called a puppy.

بچه سگ توله سگ می گویند.

And we have something called puppy dog eyes.

و ما چیزی به نام چشم سگ توله سگ داریم.

This is a facial expression that young

این حالت چهره ای است که

children will often use in order to

کودکان خردسال اغلب از آن استفاده می کنند تا

get their parents to agree to something.

والدین خود را به توافق برسانند.

So if my kids were much younger, and if

بنابراین اگر بچه های من خیلی کوچکتر بودند، و اگر می

they said, can I have some ice cream?

گفتند، آیا می توانم کمی بستنی بخورم؟

And I said no, they might say like, please.

و من گفتم نه، آنها ممکن است بگویند، لطفا.

And they might try to make p. I can't do it. I'm old.

و ممکن است سعی کنند پ. من نمی توانم آن را انجام دهم. من پیر شدم.

I'm in my 50s.

من در 50 سالگی هستم.

I can't make puppy dog eyes.

من نمی توانم چشم سگ توله سگ درست کنم.

But it's like, please.

اما مثل اینکه لطفا

You'll probably have seen this in movies or in cartoons

احتمالاً این را در فیلم‌ها یا کارتون‌ها

or with children that you know in your life.

یا با کودکانی که در زندگی خود می‌شناسید دیده‌اید.

Either your own kids or nephews

یا بچه های خودت یا برادرزاده ها

and nieces or even younger siblings.

و خواهرزاده ها یا حتی خواهر و برادرهای کوچکتر.

When children really want something, sometimes

وقتی بچه‌ها واقعاً چیزی را می‌خواهند، گاهی اوقات

they will do that to squint.

این کار را برای چشم دوختن انجام می‌دهند.

So this is an interesting one.

بنابراین این یک مورد جالب است.

Often when I make a video when it's really sunny outside,

اغلب زمانی که وقتی بیرون واقعا آفتابی است ویدیو می‌سازم،

if I don't have my sunglasses, I need to squint.

اگر عینک آفتابی نداشته باشم، باید چشم‌ها را نگاه کنم.

It's too bright. And I.

خیلی روشن است. و من.

Here, I can mimic it for a sec. Let's do this.

در اینجا، می توانم آن را برای یک ثانیه تقلید کنم. بیایید این کار را انجام دهیم.

So it's going to be dark, and

بنابراین هوا تاریک خواهد شد و

then it's going to be really bright.

سپس واقعاً روشن خواهد شد.

So then I have to squint until.

بنابراین پس از آن من باید چشمک بزنم تا.

Because I can't, um, it's too bright for me to see.

چون نمی توانم، اوم، آنقدر روشن است که نمی توانم ببینم.

My eyes can't adjust.

چشمانم نمی توانند تنظیم شوند.

So you can see this guy.

بنابراین شما می توانید این مرد را ببینید.

Not sure where he is, but he's squinting a

مطمئن نیستم کجاست، اما

little bit with one eye, maybe with both eyes.

با یک چشم، شاید با هر دو چشم، کمی چروک می‌کند.

Sometimes you need to squint when

گاهی اوقات وقتی بیرون خیلی روشن است نیاز دارید چشمان خود را نگاه کنید

it is too bright outside.

.

A good example would be sometimes at the movie

یک مثال خوب این است که گاهی اوقات در

theater when the movie's done, they turn the lights

سالن سینما وقتی فیلم تمام می شود، چراغ ها را

on full brightness at the end of the movie.

در پایان فیلم روشن می کنند.

And then your eyes are used to the dark,

و سپس چشمان شما به تاریکی عادت می کنند،

and then you're like, oh, it's really bright.

و آنگاه می گویید، اوه، واقعاً روشن است.

Like, and then you squint a little bit.

لایک کنید و بعد کمی چشمک بزنید.

So to squint means to close your

پس چشمک زدن به این معنی است که

eyes slightly because it is too bright.

چشمان خود را کمی ببندید زیرا بسیار روشن است.

Glare.

خیره کننده.

So this is very similar to stare.

بنابراین این بسیار شبیه به خیره شدن است.

In fact, you can see that they rhyme.

در واقع، می توانید ببینید که آنها قافیه می شوند.

But when you glare at someone, it

اما وقتی به کسی خیره می شوید، به این

means you don't like what they're doing.

معنی است که از کاری که او انجام می دهد خوشتان نمی آید.

In fact, the example I gave of staring

در واقع، مثالی که من زدم مبنی بر خیره شدن

at a student so they stopped talking, um,

به یک دانش آموز به طوری که آنها صحبت نمی کنند، اوم،

I would probably glare at the student.

احتمالاً به دانش آموز خیره می شدم.

Let's say all the students in my school were in

فرض کنید همه دانش‌آموزان مدرسه من در

the gym and we had a speaker up front talking.

ورزشگاه بودند و یک بلندگو در جلو داشتیم که صحبت می‌کرد.

And a two students were.

و دو دانش آموز بودند.

Were talking in the back row.

در ردیف عقب صحبت می کردند.

Instead of going over to tell them to

به جای اینکه بروم و به آنها بگویم

stop talking, I might glare at them.

حرف نزنند، ممکن است به آنها خیره شوم.

I might be like, I might just stare

من ممکن است فقط

intently at them so that they stop talking.

به آنها خیره شوم تا دیگر حرف نزنند.

Hopefully they look at me so

امیدوارم آنها به من نگاه کنند تا

they can see that I'm glaring. This.

ببینند که من خیره شده ام. این

This lady is definitely glaring.

این خانم قطعا خیره کننده است.

That is a glare. It. It's.

این یک تابش خیره کننده است. آن را این است.

It's just more intense than staring.

فقط شدیدتر از خیره شدن است.

So when you stare at someone, when you glare at

بنابراین وقتی به کسی خیره می‌شوید، وقتی به کسی خیره می‌شوید

someone, you might open your eyes a little bit more

، ممکن است چشمانتان را کمی بیشتر باز کنید

and look at them very, very intently to beam.

و با دقت به او نگاه کنید.

When you beam, it means it's.

هنگامی که شما پرتو می کنید، به این معنی است که آن است.

You're going to be smiling, but it's

قرار است لبخند بزنی، اما

like your whole face is smiling.

انگار تمام صورتت می‌خندد.

I tried to find a picture of people beaming.

من سعی کردم عکسی از مردمی که در حال برق زدن هستند پیدا کنم.

I feel like these people are beaming with joy.

من احساس می کنم این مردم از شادی می درخشند.

We often say that people beam with joy.

ما اغلب می گوییم که مردم از شادی می درخشند.

Um, it's where, like the day when you

اوم، اینجاست که، مثل روزی که

have a baby, you're usually beaming for joy.

بچه دار می‌شوید، معمولاً از خوشحالی می‌درخشید.

Like, even if you weren't smiling, people would be

مثلاً، حتی اگر لبخند نمی زدید، مردم می

able to tell from your eyes and everything about

توانستند از چشمان شما و همه چیز درباره

you that you are just super happy.

شما بگویند که شما فوق العاده خوشحال هستید.

So here's a smile.

پس اینجا یک لبخند است.

And then I'm going to try being.

و سپس سعی خواهم کرد که باشم.

I'm o.

من o هستم.

I don't even know what that looked like, but

من حتی نمی دانم چه شکلی بود، اما

you're just so happy that people, like, within a

شما آنقدر خوشحال هستید که مردم، در

split second of looking at you, they can see

یک ثانیه از نگاه کردن به شما، می توانند ببینند

that you are full of joy for some reason.

که شما به دلایلی سرشار از شادی هستید.

And having a child would be a good example.

و داشتن فرزند مثال خوبی خواهد بود.

Someone has a.

کسی الف دارد.

If someone at work has a baby the next

اگر فردی در محل کار

day when they come to work, they're usually beaming.

روز بعد که به سر کار می آید بچه دار شود، معمولاً در حال پرتو می باشد.

They're super happy because they had a baby to pout.

آنها فوق العاده خوشحال هستند زیرا آنها یک بچه برای تهوع داشتند.

So kids often pout when they don't get what they want.

بنابراین بچه ها اغلب وقتی به آنچه می خواهند نمی رسند، خرخر می کنند.

It's to express that you are not happy.

این برای بیان این است که شما خوشحال نیستید.

So if.

بنابراین اگر.

If I was a kid and I said

اگر من بچه بودم و

to my mom, can I have a candy?

به مامانم می گفتم می توانم یک آب نبات بخورم؟

And my mom said, no, I might pout.

و مامانم گفت: نه، ممکن است خرخر کنم.

You stick out your bottom lip,

لب پایینت را بیرون می آوری،

you look a little bit sad.

کمی غمگین به نظر می آیی.

You're annoyed.

تو اذیت شدی

Um, I used to pout when I was a kid.

اوم، وقتی بچه بودم تهوع می کردم.

Adults sometimes pout as well.

بزرگسالان نیز گاهی اوقات نفخ می کنند.

It doesn't look quite as strong as a child.

به اندازه یک کودک قوی به نظر نمی رسد.

Like, maybe, but definitely kids sometimes pout

مثل، شاید، اما قطعاً بچه‌ها گاهی اوقات

when they don't get what they want.

وقتی به خواسته‌شان نمی‌رسند، خرخر می‌کنند.

So a pouting child, it's not always A

بنابراین یک کودک خرخر، همیشه

good way to get what you want.

راه خوبی برای رسیدن به آنچه می خواهید نیست.

Sometimes your parents just don't care.

گاهی اوقات والدین شما اهمیتی نمی دهند.

But sometimes kids will pout to raise your eyebrows.

اما گاهی اوقات بچه ها برای بالا بردن ابروهای شما خرخر می کنند.

We sometimes raise our eyebrows when we're surprised.

گاهی اوقات وقتی تعجب می کنیم ابروهایمان را بالا می بریم.

Like, you can see my eyebrows are going up.

مثلا میبینی ابروهایم بالا میره

We sometimes raise our eyebrows when we're like,

ما گاهی ابروهایمان را بالا می‌بریم که

we kind of don't agree with someone.

انگار با کسی موافق نیستیم.

Like, if someone said, messi's the best football player

مثلاً اگر کسی بگوید مسی بهترین بازیکن فوتبال

in the world, I might be like, really?

جهان است، ممکن است واقعاً اینطور باشم؟

Like, I might raise my eyebrows and then

مثلاً ممکن است ابروهایم را بالا ببرم و بعد

I might start to disagree with them.

شروع به مخالفت با آنها کنم.

Uh, in my short lesson on my other channel,

اوه، در درس کوتاهم در کانال دیگرم،

I did the phrase I beg to differ.

عبارتی را انجام دادم که التماس می کنم متفاوت باشد.

This would be a facial expression you would give.

این حالت چهره شما خواهد بود.

If someone said, baseball is better than football,

اگر کسی بگوید، بیسبال بهتر از فوتبال است،

I might be like, I beg to differ.

من ممکن است بگویم، من خواهش می کنم متفاوت باشم.

I might raise my eyebrows, showing

ممکن است ابروهایم را بالا ببرم و نشان دهم

that I disagree a little bit.

که کمی مخالفم.

Then I might say, I beg to differ.

سپس ممکن است بگویم، التماس می کنم که متفاوت باشم.

I think baseball is better than football. I don't.

به نظر من بیسبال بهتر از فوتبال است. من این کار را نمی کنم.

I don't actually have a choice. I mean, I don't have a

من در واقع انتخابی ندارم منظورم این است که من

preference, but you could use that. It.

ترجیحی ندارم، اما شما می توانید از آن استفاده کنید. آن را

It's equivalent to the English phrase oh, really?

معادل عبارت انگلیسی oh، واقعا؟

Like, oh, really?

مثل، اوه، واقعا؟

Oh, really?

اوه، واقعا؟

Meaning that you kind of disagree with the person.

به این معنی که شما به نوعی با آن شخص مخالف هستید.

A dirty look.

یه نگاه کثیف

So this is the best dirty look I could find.

بنابراین این بهترین ظاهر کثیفی است که می توانم پیدا کنم.

You give someone a dirty look when

وقتی به کسی نگاه کثیف می اندازید که از

you don't like what they're doing.

کاری که انجام می دهد خوشتان نمی آید.

Moms and grandmas are good at giving dir looks.

مامان ها و مادربزرگ ها در نگاه های بد خوب هستند.

Parents are good at giving dirty looks.

والدین در ارائه نگاه های کثیف خوب هستند.

It means you don't like what the child is doing.

یعنی کاری که کودک انجام می دهد را دوست ندارید.

So my dirty look would be like.

بنابراین ظاهر کثیف من شبیه

It's similar to the glare that I would use.

شبیه تابش خیره کننده ای است که من از آن استفاده خواهم کرد.

But a dirty look basically means I don't like

اما نگاه کثیف اساساً به این معنی است که من از

what you're doing and you should stop doing that.

کاری که شما انجام می‌دهید خوشم نمی‌آید و باید از انجام آن دست بردارید.

Um, you might do this in public. Although we. It's.

ام، ممکن است این کار را در ملاء عام انجام دهید. اگرچه ما. این است.

It's kind of aggressive.

نوعی تهاجمی است.

So you wouldn't really do this

بنابراین شما واقعاً این کار را

to someone you don't know.

با کسی که نمی‌شناسید انجام نمی‌دهید.

Um, but certainly within a family, um, if

اوم، اما مطمئناً در یک خانواده، امم، اگر

your brother tells an inappropriate joke at the

برادرت سر میز شام جوک نامناسبی بگوید

supper table, you might give him a dirty

، ممکن است نگاه کثیفی به او بکنی،

look because you're like, don't upset. Um.

چون اینطوری هستی، ناراحت نشو. ام

Oh, what's a good example?

اوه، یک مثال خوب چیست؟

A good example would be, let's say a girl

یک مثال خوب این است، فرض کنید دختری

brings a boyfriend home for the first time to

برای اولین بار دوست پسری را به خانه می آورد تا با

meet her parents, and then he says something that

والدینش ملاقات کند، و سپس او چیزی می گوید که می

she knows the parents won't like.

داند والدین دوست ندارند.

She might, like, hit him with her

او ممکن است با آرنج به او ضربه بزند

elbow and give him a dirty look.

و نگاهی کثیف به او نشان دهد.

Like, don't say that.

مثل این نگو

So it basically is a way to tell people you don't

بنابراین اساساً راهی است برای اینکه به مردم بگویید از

like what they're doing and they should stop doing it.

کاری که انجام می‌دهند خوشتان نمی‌آید و آنها باید از انجام آن دست بردارند.

Confused.

گیج شده

I see this sometimes at school.

من این را گاهی اوقات در مدرسه می بینم.

Sometimes students are confused.

گاهی اوقات دانش آموزان گیج می شوند.

A confused look is kind of like, like, it

یک نگاه گیج به نوعی شبیه است،

can be like, it looks a little bit like

می تواند شبیه باشد، کمی شبیه

sadness mixed with just not knowing what's going on.

اندوهی است که با ندانستن اتفاقی که در حال رخ دادن است مخلوط شده است.

This person definitely looks confused.

این شخص قطعا گیج به نظر می رسد.

Like, they're like, oh.

مانند، آنها مانند، اوه.

Like when I look at the screen that

مثل وقتی که به صفحه ای نگاه می کنم که

shows all the trains that go to Toronto

تمام قطارهایی که به تورنتو می روند را نشان می دهد

and when they leave, I look like this. I'm like.

و وقتی آنها را ترک می کنند، اینطور به نظر می رسم. من مثل

I'm kind of. I just. I don't.

من یه جورایی هستم من فقط من این کار را نمی کنم.

Which one do I need to go on?

کدام یک را باید ادامه دهم؟ به

What direction am I going?

چه سمتی می روم؟

What time does it leave?

ساعت چند می رود؟

And then some people looking at

و سپس برخی از افرادی که به برنامه قطار نگاه می کنند

the train schedule are like this. They're just thinking.

اینگونه هستند. فقط دارن فکر میکنن

They're like, I do this sometimes in my videos.

آنها مثل این هستند که من گاهی در ویدیوهایم این کار را انجام می دهم.

People have commented where I'm like.

مردم در جایی که من هستم نظر داده اند.

And I even put my little.

و من حتی کوچکم را گذاشتم.

My finger there. Not my little.

انگشت من آنجاست نه کوچولوی من

This is your little finger. My pointer finger.

این انگشت کوچک شماست انگشت اشاره من

I'll be like, hmm.

من می خواهم، هوم.

Do you know the names of the fingers?

آیا نام انگشتان دست را می دانید؟

I don't know if I know them all.

نمی دانم همه آنها را می شناسم یا نه.

Thumb, pointer finger, middle finger,

انگشت شست، انگشت اشاره، انگشت وسط،

ring finger, little finger, pinky.

انگشت حلقه، انگشت کوچک، صورتی.

We call it a pinky as well.

ما آن را صورتی نیز می نامیم.

Anyways, thinking.

به هر حال فکر کردن

Sometimes you're like, hmm, I don't know about that.

بعضی وقتا اینطوری میشی، هوم، من در موردش نمیدونم.

Hmm.

هوم

And you think a little bit about it.

و شما کمی در مورد آن فکر کنید.