Free English Class! Topic: Mishaps! 🍌🤕🩹 (Lesson Only)

Well hello and welcome to this English lesson about mishaps.

سلام و به این درس انگلیسی در مورد حوادث ناگوار خوش آمدید.

If you aren't if you aren't sure what a mishap is a mishap

اگر نیستید، اگر مطمئن نیستید که یک بدبختی چیست، یک حادثه

is a small accident or something that goes wrong

ناگوار، یک تصادف کوچک یا چیزی است که

during your day. Usually something where you don't have

در طول روز شما اشتباه می کند. معمولا چیزی که در آن

a major injury or a major problem. Usually when you have

آسیب جدی یا مشکل اساسی ندارید. معمولاً وقتی

a mishap it's a small thing that's kind of annoying during

یک اتفاق ناگوار دارید، یک چیز کوچک است که در طول

your day. There's a couple different kinds of mishaps and

روز شما آزاردهنده است. چند نوع بدبختی وجود دارد و

I'll explain what the mishaps are that I'm going to be

من توضیح خواهم داد که

talking about in this lesson. So once again welcome to this

در این درس در مورد چه اتفاقاتی صحبت خواهم کرد. بنابراین یک بار دیگر به این

English lesson about mishaps. Small little annoying things

درس انگلیسی در مورد حوادث ناگوار خوش آمدید. چیزهای کوچک آزاردهنده ای

that sometimes happen during your day. Little accidents or

که گاهی در طول روز اتفاق می افتد . حوادث کوچک یا

little things that happen that just make your day less

چیزهای کوچکی که اتفاق می‌افتد و باعث می‌شود روز شما کمتر

enjoyable than it should be. So there are two kinds of mishaps.

از آنچه که باید باشد لذت‌بخش می‌شود. بنابراین دو نوع بدبختی وجود دارد.

There are minor mishaps. And there are major mishaps. This

بدبختی های جزئی وجود دارد. و بدبختی های بزرگی وجود دارد. این

lesson is primarily going to be about minor mishaps. You can

درس در درجه اول درباره اتفاقات جزئی خواهد بود. می

see this car has a small dent in it. Maybe this person parked

بینید که این ماشین یک فرورفتگی کوچک در آن دارد. شاید این شخص

in a parking lot at the mall and someone hit their car and

در پارکینگی در مرکز خرید پارک کرده باشد و شخصی به ماشین آنها برخورد کرده

put a small dent in it. That would be a minor mishap. So

و یک فرورفتگی کوچک در آن ایجاد کرده است. این یک بدبختی جزئی خواهد بود. بنابراین

minor again means minimal or smaller or not not big. So a

مینور دوباره به معنای حداقل یا کوچکتر یا بزرگ نبودن است. پس یک

minor mishap. And this is a major mishap. This person

بدبختی جزئی و این یک بدبختی بزرگ است. این شخص

obviously got hit by someone else on the front and there is

بدیهی است که از جلو مورد اصابت شخص دیگری قرار گرفته و

a lot of damage. Generally minor mishaps result in minor

خسارت زیادی وارد شده است. معمولاً تصادفات جزئی منجر به

annoyances and maybe minor injuries. Whereas a Major in

ناراحتی های جزئی و شاید صدمات جزئی می شود. در حالی که یک سرگرد در

mishaps would result in a lot of damage or major injuries. So

حوادث ناگوار منجر به خسارات زیاد یا صدمات عمده می شود. بنابراین

this lesson primarily about minor mishaps. And once again

این درس در درجه اول در مورد حوادث کوچک است. و بار دیگر

mishaps are small accidents or things that occur in your day

حوادث ناگوار حوادث کوچک یا چیزهایی هستند که در روز شما اتفاق می‌افتند

that are just extremely annoying, bothersome, might

که بسیار آزاردهنده، آزاردهنده هستند، حتی ممکن است

even injure you a little bit like a scrape or a small cut.

مانند یک خراش یا بریدگی کوچک به شما آسیب بزنند.

But this lesson will mostly be about minor mishaps. And the

اما این درس بیشتر در مورد اشتباهات جزئی خواهد بود. و

first one is a slip. I think you could see in the nail I

اولین مورد لغزش است. فکر می‌کنم می‌توانید در ناخنی ببینید که من

tried to recreate a person stepping on a banana peel. Um I

سعی کردم شخصی را که روی پوست موز پا می‌گذارد بازسازی کنم. اوم من

don't know how often this actually happens in life. But

نمی دانم چقدر این اتفاق در زندگی رخ می دهد. اما

when you step on something like a banana peel or when you step

وقتی روی چیزی مثل پوست موز پا می گذارید یا وقتی

on ice you can slip. When you slip it means that your feet

روی یخ می گذارید ممکن است بلغ بزنید. وقتی لیز می خورید به این معنی است که پاهای شما به

kind of come out from under you. It's different than a

نوعی از زیر شما بیرون می آیند . با

trip. When you trip there's something in front of you that

سفر فرق داره وقتی سفر می کنی چیزی جلوی توست که

your foot gets caught on and you fall forward. When you it

پایت به آن گیر می کند و جلو می افتی. وقتی شما به این

means you're on something that's slippery. I'm not sure

معنی است که روی چیزی هستید که لغزنده است. من

if you know that English word. If you step on a banana because

مطمئن نیستم که شما آن کلمه انگلیسی را می دانید یا خیر. اگر به

the banana is slippery you might slip. When you step on

دلیل لیز بودن موز روی موز بگذارید، ممکن است بلغزند. وقتی

the ice the ice is slippery you might slip. When you step on

روی یخ پا می گذارید، یخ لغزنده است، ممکن است لیز بخورید. وقتی روی

something like this extension cord you might trip. So you

چیزی مانند این سیم داخلی پا می گذارید ممکن است زمین بخورید. بنابراین

might trip when you step when your foot gets caught on

ممکن است وقتی پا می گذارید وقتی پایتان به

something like an extension cord. And just so you know we

چیزی مانند سیم کشی گیر می کند، زمین بخورید. و فقط برای اینکه بدانید ما

often say slip and fall or trip and fall. Don't step on that

اغلب می گوییم لغزش و سقوط یا زمین خوردن و سقوط. روی آن

banana peel. You're going to slip and fall. Watch out for

پوست موز پا نگذارید. قرار است بلغزی و بیفتی. مراقب

that extension cord. You might trip and fall. So hopefully you

آن سیم پسوند باشید. ممکن است زمین بخورید و زمین بخورید. بنابراین

know the difference now between slip and trip. We also have a

امیدواریم اکنون تفاوت بین لغزش و سفر را بدانید. یک اتفاق کوچک هم داریم به

minor mishap called a grass stay. This often happens with

نام چمن ماندن. این اغلب در مورد کودکان اتفاق می افتد

children. Children might be wearing clean clothes and they

. بچه‌ها ممکن است لباس‌های تمیزی بپوشند و

go and play outside and when they come in there are grass

می‌روند بیرون بازی می‌کنند و وقتی وارد می‌شوند

stains on their pants. Green grass when you rub fabric

لکه‌های علف روی شلوارشان دیده می‌شود. وقتی پارچه را روی آن می‌مالید، چمن سبز است

against it. If you slip and fall outside or if you trip and

. اگر لیز بخورید و بیرون بیفتید یا اگر زمین بخورید و

fall you might get stains on your pants. And there's nothing

بیفتید ممکن است روی شلوارتان لکه ایجاد شود. و هیچ چیز

bad about grass stains except they're really hard to get out

بدی در مورد لکه های چمن وجود ندارد، به جز

when you wash pants with grass stains. The grass stains aren't

اینکه وقتی شلوار را با لکه های علف می شویید، پاک کردن آنها واقعاً سخت است. از بین بردن لکه های چمن

always easy to get out. So another little mishap can be a

همیشه آسان نیست. بنابراین یک اتفاق کوچک دیگر می تواند یک

grass stain. And then of course we have something called a

لکه چمن باشد. و البته ما چیزی به نام

spill. Now interestingly enough this is instead of putting a

نشت داریم. اکنون به اندازه کافی جالب این است که به جای قرار دادن یک

spill over there or putting two spill I just put spill because

spill در آنجا یا قرار دادن دو spill من فقط spill را قرار می دهم زیرا

this can be a verb or a noun. So you might spill your coffee

این می تواند یک فعل یا یک اسم باشد. بنابراین ممکن است قهوه خود را بریزید

and then there's a spill on your desk. Oh watch out there's

و سپس روی میزتان ریخته شود . اوه مواظب باش

a spill in aisle four of the grocery store. But a spill is

در راهروی چهار خواربار فروشی نشت شده است . اما

anytime you have liquid in a cup and it I I shouldn't

هر زمانی که مایعی در فنجان دارید ریخته می شود و من نباید

demonstrate this. It falls over. And the liquid spills out

این را نشان دهم. می افتد. و مایع

of the cup. So over here we have a spill. Someone has

از لیوان بیرون می ریزد. بنابراین در اینجا ما یک نشت داریم. یک نفر

spilled their coffee. And then of course we have when you drop

قهوه اش را ریخته است. و البته وقتی چیزی را رها می

something. So this works as a verb only. So there's an egg

کنید، داریم. بنابراین این فقط به عنوان یک فعل کار می کند. بنابراین یک تخم مرغ وجود دارد

that I dropped on the floor. This I didn't actually drop

که من آن را روی زمین انداختم. در واقع

this on the floor. It's just a picture. But when you are

این را روی زمین نینداختم. این فقط یک عکس است. اما وقتی

working in the kitchen when you're working anytime you are

در آشپزخانه کار می‌کنید، وقتی در حال کار هستید، هر زمانی

holding things in your hand you might drop something. So when

که چیزهایی را در دست دارید، ممکن است چیزی را رها کنید. بنابراین وقتی

you drop a egg you have to clean it up. It slows your day

تخم مرغی را رها می کنید باید آن را تمیز کنید. روز شما را کمی کند می کند

down a little bit. It's definitely a very minor minor

. قطعاً این یک اشتباه بسیار جزئی است

mishap. And then you have a cut. So I'm going to go through

. و سپس شما یک برش دارید. بنابراین من

some minor injuries right now. I do need to warn you these are

در حال حاضر با آسیب های جزئی روبرو خواهم شد. من باید به شما هشدار دهم که

all minor but some of them do show a tiny bit of blood. So if

همه اینها جزئی هستند، اما برخی از آنها کمی خون نشان می دهند. بنابراین، اگر

you have an aversion if you don't like the side of blood

از طرف خونی خوشتان نمی آید، به

you've been warned I should have told you that before I

شما اخطار داده شده بود، باید قبل از اینکه به این سمت تغییر دهم، این را به شما می گفتم

switched to to this side. Sometimes you get a cut.

. گاهی اوقات دچار بریدگی می شوید.

Sometimes when you're using paper as a teacher you get a

گاهی اوقات وقتی از کاغذ به عنوان معلم استفاده می کنید،

paper cut. It's probably the biggest hazard on our job at

کاغذ بریده می شود. احتمالاً بزرگترین خطری که در

our job is to get paper cuts because we use so much paper.

کار ما وجود دارد، برش کاغذ است زیرا ما کاغذ زیادی استفاده می کنیم.

But one mishaps during your day might be that you get a small

اما یک اتفاق ناگوار در طول روز ممکن است این باشد که دچار یک بریدگی کوچک شوید

cut. Uh you might be doing something in the kitchen and

. اوه ممکن است در آشپزخانه کاری انجام

you cut yourself with a knife by accident. Or you might be a

می دهید و به طور تصادفی خود را با چاقو بریدید. یا ممکن است

teacher like I am and you might get a little paper cut while

مانند من معلم باشید و در حین کار کمی کاغذ بریده

you're at work. We also have what's called a scrape. So if

شوید. ما همچنین چیزی به نام خراش داریم. بنابراین اگر

this kid had been wearing pants he would have had grass stains

این بچه شلوار می پوشید ، لکه های علف داشت،

but instead he's wearing shorts and somehow he scrape his knee.

اما در عوض شلوارک پوشیده است و به نوعی زانویش را خراش می دهد.

This is a very common mishap for children who are playing

این یک اتفاق ناگوار بسیار رایج برای کودکانی است که در

outside a lot of times they will scrape their knee on

خارج از خانه بازی می‌کنند، اغلب زانوهای خود را روی

something. Maybe they'll be running on pavement and they'll

چیزی می‌خراشند. شاید روی سنگفرش می دوند و می

fall down and their knee will hit the pavement and they will

افتند و زانویشان به سنگفرش برخورد می کند و زانویشان را می

scrape their knee. So once again let me go back though and

خراشند. بنابراین یک بار دیگر اجازه دهید من برگردم و

say something. This is both a verb and a noun. I cut myself

چیزی بگویم. این هم فعل است و هم اسم. خودم را

with a knife. Now I have a cut on my finger. I cut myself. I

با چاقو بریدم. الان یک بریدگی روی انگشتم دارم. خودم را بریدم. من

have a cut. I scrape my knee. Now I have a scrape on my knee.

بریدگی دارم زانویم را می تراشم. الان روی زانویم خراش دارم.

So a lot of times in English we use our verbs and nouns. The

بنابراین در بسیاری از مواقع در انگلیسی ما از افعال و اسم خود استفاده می کنیم.

word can have can be used both ways. And most of these

کلمه can have به دو صورت قابل استفاده است. و بیشتر این

injuries work that way and I'll make sure I keep you in the no.

آسیب‌ها به این ترتیب کار می‌کنند و من مطمئن می‌شوم که شما را در وضعیت خیر نگه می‌دارم.

Scratch. So here we have it kind of looks like a cut but I

خراش. بنابراین اینجا داریم که به نوعی شبیه برش به نظر می رسد، اما

found a picture with a cat in the background because often a

من عکسی با یک گربه در پس زمینه پیدا کردم زیرا اغلب یک

cat will scratch. If a cat is friendly it won't scratch but

گربه خراش می کند. اگر یک گربه دوستانه باشد، نمی خراشد، اما

sometimes a cat will scratch. So here we have a scratch on

گاهی اوقات یک گربه خراش می دهد. بنابراین در اینجا ما یک خراش روی

someone's hand because the cat scratched them. Don't play with

دست کسی داریم زیرا گربه آنها را خراشیده است.

that cat. It might scratch you and then you'll have a scratch.

با اون گربه بازی نکن ممکن است شما را خراش دهد و سپس شما یک خراش داشته باشید.

So again we're using it as a verb and a noun. Bump. So this

بنابراین دوباره از آن به عنوان یک فعل و یک اسم استفاده می کنیم. دست انداز. پس این

guy bumped his head. Now he has a bump on his head. Um when you

مرد سرش را تکان داد. حالا او یک برآمدگی روی سرش دارد. اوم وقتی که

are working where there are things that are low above you.

در جایی کار می کنید که چیزهایی وجود دارد که بالاتر از شما هستند.

You might accidentally bump your head or bump into it. Um I

ممکن است به طور تصادفی با سر خود برخورد کنید یا با آن برخورد کنید. اوم من

bump my head at the gym there's one machine at the gym where

در باشگاه بدنسازی به سرم ضربه می زنم، یک دستگاه در باشگاه وجود دارد که

for some reason it's just out of my eyesight but still lower

به دلایلی از دید من خارج است اما هنوز

than my height and so I always bump my head on it. I've done

از قد من پایین تر است و بنابراین همیشه سرم را روی آن می کوبم.

it three times now. I need to stop doing that but certainly a

الان سه بار انجامش دادم من باید این کار را متوقف کنم، اما مطمئناً یک

minor mishap in your day would be to bump your head. And then

اشتباه کوچک در روز شما ضربه زدن به سر شما خواهد بود. و سپس

we have a bite. We talked about this last week or a couple

ما یک لقمه داریم. هفته گذشته یا چند

weeks ago. Mosquitoes will bite you. And then you have a

هفته پیش در مورد این موضوع صحبت کردیم. پشه ها شما را نیش خواهند زد . و سپس

mosquito bite. So once again verb and noun. So the other day

پشه نیش می‌زنید. پس یک بار دیگر فعل و اسم. بنابراین روز قبل

I was outside and a lot of mosquitoes were buzzing around.

من بیرون بودم و پشه های زیادی در اطراف وزوز می کردند.

And then I thought oh the mosquito is going to bite me. I

و بعد فکر کردم اوه پشه قرار است مرا نیش بزند.

better go in the house because I don't want to get a mosquito

بهتره برم تو خونه چون نمیخوام پشه

bite. Similar for sting. Wasps and bees will sting. So you

نیش بزنم. مشابه برای نیش. زنبورها و زنبورها نیش خواهند زد. بنابراین شما

want to avoid getting stung by a bee or wasp because you don't

می خواهید از نیش زنبور یا زنبور جلوگیری کنید زیرا نمی

want to have a bee sting. There is a bee flying around outside

خواهید نیش زنبور را داشته باشید. چند هفته پیش زنبوری در بیرون پرواز می کرد

a few weeks ago and I was worried the bee was going to

و من نگران بودم که زنبور به

sting me and so I ran away because I didn't want a

من نیش بزند و بنابراین فرار کردم زیرا نمی خواستم یک

beasting never fun to have a beasting bruise so a bruise is

هیولا برای داشتن یک کبودی وحشی لذت بخش نباشد، بنابراین کبودی

when you accidentally fall or something hits you and then

زمانی است که به طور تصادفی زمین بخوری یا چیزی به شما برخورد می کند و سپس

under your skin it turns a little bit red and purple and

زیر پوست شما کمی قرمز و بنفش و

blue. The last bruise I got was when I was using a wrench and I

آبی می شود. آخرین کبودی که گرفتم زمانی بود که از آچار استفاده می کردم و داشتم می

was pulling and the wrench popped off the bolt and it hit

کشیدم که آچار از پیچش بیرون زد

me here and I had a bruise here. So whenever you get hit

و اینجا به من خورد و من اینجا کبود شدم . بنابراین هر زمان که در

by something when you bump your head you might get a bump but

هنگام ضربه زدن به سرتان با چیزی برخورد کنید، ممکن است برآمدگی داشته

you also might get a bruise in the same spot. A twist or

باشید، اما ممکن است در همان نقطه دچار کبودی شوید . پیچ

sprain. So I mentioned this I think a week or two ago when I

خوردگی یا رگ به رگ شدن. بنابراین من این را گفتم فکر می کنم یک یا دو هفته پیش

was in university I was playing baseball and I was running to

وقتی در دانشگاه بودم بیسبال بازی می کردم و تا

second base and my foot landed half on the base and half off

پایه دوم می دویدم و پایم نصف روی پایه قرار گرفت و نیمی از آن خارج شد

and I twisted my ankle. When you twist your ankle or sprain

و مچ پایم را پیچاندم. زمانی که مچ پای خود را می پیچید یا

your ankle. Um it just means you've your ankle has moved in

مچ پای خود را می پیچید. اوم این فقط به این معنی است که مچ پای شما

a way it's not supposed to. In a bad way. And now you have a

طوری حرکت کرده است که قرار نیست. به طرز بدی و حالا شما

lot of pain. You might even have a bruise from that. And we

درد زیادی دارید. حتی ممکن است از آن کبودی داشته باشید. و هنگامی که در مورد مچ پا صحبت می

do use twist and sprain the as the same word when we're

کنیم از twist and sprain به عنوان همان کلمه استفاده می کنیم

talking about ankles. Oh he twisted his ankle. Oh he

. اوه مچ پایش را پیچاند. اوه

sprained his ankle. We don't often use it for other things

مچ پاش پیچ خورد. اگرچه ما اغلب از آن برای چیزهای دیگر استفاده نمی کنیم

though. Like you you can sprain your wrist. Right? But you

. مثل شما می توانید مچ دست خود را رگ به رگ کنید. درست؟ اما شما

wouldn't use twisted. But you could say oh he twisted his

از پیچ خورده استفاده نمی کنید. اما می توان گفت او مچ پایش را پیچانده است

ankle. He sprained his ankle. Never a nice injury. Very very

. مچ پایش پیچ خورد. هرگز یک آسیب خوب. خیلی خیلی

painful. Sunburn. So depending on how fair your skin is. You

دردناکه آفتاب سوختگی. بنابراین بسته به اینکه پوست شما چقدر روشن است.

might be you might have different levels of sensitivity

ممکن است سطوح مختلفی از حساسیت

to the sun. My skin is very fair. When I go out in the sun

به خورشید داشته باشید. پوست من خیلی روشنه وقتی زیر آفتاب می

I need to wear sunscreen. I need to wear sun tan lotion.

روم باید از کرم ضد آفتاب استفاده کنم. من باید از لوسیون برنزه کننده استفاده کنم.

Otherwise I can get a sunburn. Jen burns even more easily than

در غیر این صورت ممکن است دچار آفتاب سوختگی شوم. جن حتی راحت تر از

I do. So Jen wears a lot of sunscreen in the summer. Um I

من می سوزد. بنابراین جن در تابستان زیاد از ضد آفتاب استفاده می کند. اوم من

can go outside for about 15 minutes half an hour and I will

می توانم حدود 15 دقیقه نیم ساعت بیرون بروم و

not get a sunburn. But Jen will burn a lot more quickly than

آفتاب سوخته نخواهم شد. اما جن خیلی سریعتر از

that. So if you are someone who is prone to sunburn it is not a

این خواهد سوخت. بنابراین اگر شما فردی هستید که مستعد آفتاب‌سوختگی هستید، بد نیست

nice mis I hate it when I forget to wear sun tan lotion

وقتی فراموش می‌کنم لوسیون برنزه کننده آفتاب بپوشم

and I go outside and get a sunburn. There's also something

و بیرون می‌روم و آفتاب سوخته می‌شوم، بدم می‌آید. همچنین چیزی

called a nosebleed or a bloody nose. When I was a kid I used

به نام خونریزی بینی یا خونی بینی وجود دارد. وقتی بچه بودم

to get bloody noses a lot. Especially in the winter. In

زیاد بینی هایم خونی می شد. به خصوص در زمستان. در

Canada in the winter the air in our homes is very dry. And that

کانادا در زمستان هوای خانه های ما بسیار خشک است. و این

can cause some people to get bloody noses or a nosebleed

می تواند باعث شود که برخی از افراد گاهی اوقات دچار خونریزی بینی یا خونریزی بینی

sometimes. So not a nice thing to have happen. Uh I once as an

شوند. پس اتفاق قشنگی نیست. اوه من یک بار در

adult had a bloody nose at a public event. I was sitting in

بزرگسالی در یک مراسم عمومی بینی خونی داشتم. در بین تماشاچیان نشسته بودم و مشغول

the audience watching a play and all of a sudden my nose

تماشای یک نمایش بودم که ناگهان از بینی ام

started bleeding. So I I quickly just kind of ran to the

خونریزی کرد. بنابراین سریع به سمت دستشویی دویدم تا از

washroom to take care of it. But never a nice thing to have

آن مراقبت کنم. اما هرگز

happen during your day. Not a nice mishap. A sliver or

اتفاق خوبی در طول روز شما رخ نمی دهد. اتفاق خوبی نیست برش یا

splinter. So there are two words for this what is

ترکش. بنابراین دو کلمه برای این چیزی که در

happening right here. When you work with wood sometimes you

اینجا اتفاق می افتد وجود دارد. وقتی با چوب کار می کنید، گاهی

might get a sliver. You might get a splinter. I use the word

ممکن است یک برش بخورید. ممکن است یک ترکش بگیرید. من از کلمه sliver استفاده می کنم

sliver. I think sliver is more common in this part of the

. من فکر می‌کنم لکه در این بخش از

world. Um especially in my local region we we would say oh

جهان رایج‌تر است. اوم، مخصوصاً در منطقه محلی من، ما می گفتیم اوه،

I got a sliver from that piece of wood. Some people use the

من یک تکه از آن تکه چوب گرفتم. برخی از افراد از

word splinter. But for me the more common word is sliver. But

کلمه splinter استفاده می کنند. اما برای من کلمه رایج تر sliver است. اما

can be painful. And then sometimes you get a pair of

می تواند دردناک باشد. و گاهی اوقات شما یک جفت موچین دریافت می کنید

tweezers. From the bathroom. Tweezers are like little tiny a

. از حمام موچین ها مانند

little tiny tool that you can use to pull out a sliver or a

ابزار کوچک و کوچکی هستند که می توانید از آن برای بیرون آوردن یک برش یا یک

splinter. But never fun to get a sliver. None of these mishaps

تراشه استفاده کنید. اما هرگز برای گرفتن یک تکه جالب نیست. اتفاقاً هیچ یک از این اتفاقات

are fun by the way. I keep saying never fun to get a sun

جالب نیستند. من مدام می گویم که هرگز برای گرفتن پوسته خورشید سرگرم کننده نیست

fur. Never fun to have a bloody note. Never fun to get a It's

. داشتن یک یادداشت خونین هرگز سرگرم کننده نیست . گرفتن یک

never fun to stub your toe. Um this I would call this a minor

هرگز سرگرم کننده نیست این هرگز سرگرم کننده نیست که انگشت پای خود را خرد کنید. اوم من این را یک بدبختی کوچک می

mishap. When you stub your toe it means you accidentally walk

نامم. وقتی انگشت پای خود را خرد می کنید به این معنی است که به طور تصادفی

into something. Uh maybe you're walking through your kitchen

وارد چیزی شده اید. اوه شاید داری از آشپزخانه ات می گذری

and you hit the leg of the table and you stub your toe. Um

و به پای میز ضربه می زنی و انگشت پات را خم می کنی. اوم

I do have a funny story about this as well. One time a long

من یک داستان خنده دار در این مورد نیز دارم. یک بار خیلی

time ago Jen and I were getting ready to go visit her parents.

وقت پیش جن و من آماده می شدیم که به دیدن پدر و مادرش برویم.

And I was walking outside in bare feet and I stub my toe.

و من با پاهای برهنه بیرون راه می رفتم و انگشت پام را خرد کردم.

But it actually wasn't a minor mishap. It was a major mishap

اما در واقع یک اشتباه کوچک نبود . این یک بدبختی بزرگ بود

because I broke my toe. And I had to go to the hospital so

زیرا انگشت پام شکست. و مجبور شدم به بیمارستان بروم تا

they could set my toe. So when you stub your toe it's not

بتوانند انگشت پایم را بگذارند. بنابراین وقتی انگشت پای خود را خرد می کنید

broken. It just hurts a lot. But if you stub your toe really

شکسته نیست. فقط خیلی درد داره اما اگر انگشت پای خود را به شدت

hard you can break your toe. And that is not a nice feeling

محکم کنید، می توانید انگشت پا را بشکنید. و این اصلا حس

at all. Never never fun to stub your toe. Okay this might seem

خوبی نیست. هرگز خنثی کردن انگشت پای خود را سرگرم نکنید. خوب این ممکن است

like a big word for you but overexertion. Let me say it one

برای شما یک کلمه بزرگ به نظر برسد اما تلاش بیش از حد. بگذارید یک

more time. Over exertion. When you overexert yourself. It

بار دیگر بگویم. تلاش بیش از حد وقتی بیش از حد به خودتان فشار می آورید. این

means you do more physically than your body is able to do.

بدان معناست که شما از نظر فیزیکی بیشتر از توانایی بدنتان انجام می دهید.

You lift something that is too heavy. You reach for something

شما چیزی را بلند می کنید که خیلی سنگین است. به چیزی میرسی

that's too far away. Um maybe you try to throw something that

که خیلی دور است. اوم شاید شما سعی می کنید چیزی را پرتاب کنید که

weighs a lot. You do something where after you do it you have

وزن زیادی دارد. شما کاری را انجام می دهید که بعد از انجام آن

pain. So if you lift something heavy you might have pain in

درد دارید. بنابراین اگر چیز سنگینی بلند کنید ممکن است کمر درد داشته

your back. When you throw something you might have a sore

باشید. وقتی چیزی را پرتاب می کنید ممکن است دستتان درد

arm. So when you overexert yourself. It can be a big

بگیرد. بنابراین وقتی بیش از حد به خودتان فشار می آورید. این می تواند یک بدبختی بزرگ باشد

mishap especially if it happens at work and if part of your job

به خصوص اگر در محل کار اتفاق بیفتد و اگر بخشی از کار شما

is to lift and move heavy things. So if your job is

بلند کردن و جابجایی وسایل سنگین باشد. بنابراین، اگر کار شما

moving boxes like this guy if that's your job and you

جابجایی جعبه ها مانند این پسر است، اگر این کار

overexert yourself and you hurt your back or you hurt your

شماست و بیش از حد به خودتان فشار می آورید و کمرتان آسیب می بیند یا شانه هایتان آسیب می بیند

shoulders that would be a bad thing. So overexertion is when

، چیز بدی است. بنابراین فشار بیش از حد زمانی است که

you overexert yourself. Don't don't do that. I've done that

شما بیش از حد به خودتان فشار بیاورید. این کار را نکن من قبلاً این کار را انجام داده

before. And you might end up with a pulled muscle. So a

ام. و ممکن است در نهایت با یک عضله کشیده شوید. بنابراین یک

pulled muscle can happen when you're exercising. It can

عضله کشیده می تواند زمانی که شما در حال ورزش هستید اتفاق بیفتد.

happen when you're at work. When you're lifting things.

زمانی که سر کار هستید ممکن است اتفاق بیفتد. وقتی در حال بلند کردن وسایل هستید

Whenever you do something physical you can pull a muscle.

هر زمان که کاری فیزیکی انجام می دهید می توانید یک عضله را بکشید.

When you have a pulled muscle it just really really hurts.

وقتی عضله کشیده ای دارید، واقعاً درد دارد.

And it might take you a few days or a few weight weeks to

و ممکن است چند روز یا چند هفته وزن طول بکشد

to recover. Um by the way if you're wondering why I'm doing

تا بهبود پیدا کنید. در ضمن اگر تعجب می کنید که چرا این درس را انجام می دهم

this lesson the lessons are always related to my life. And

، درس ها همیشه به زندگی من مربوط می شود. و

I actually to Twisted my ankle a little bit. Almost a week

من در واقع مچ پایم را کمی پیچ کردم . تقریبا یک هفته

ago. But after a couple days it was back to 100percent. So but

پیش اما بعد از چند روز به 100 درصد برگشت. بنابراین، اما

I also pulled a muscle in my back the week before. Uh it was

هفته قبل یک عضله پشتم را نیز کشیدم. اوه

not a nice feeling. Um so yes the lessons are almost always

حس قشنگی نبود اوم، بله، درس ها تقریباً همیشه

related to my everyday life in some way. Cos I'm usually like

به نوعی با زندگی روزمره من مرتبط هستند . چون من معمولا شبیه

ah I pulled a muscle in my back. I should do a lesson on

آه هستم که یک عضله پشتم را کشیدم. من باید در مورد آن درس بخوانم

that. Um Heatstroke. This week they said it was going to be

. اوم گرمازدگی این هفته گفتند که قرار است

22° every day. That's what they said on Saturday and Sunday.

هر روز 22 درجه باشد. شنبه و یکشنبه همین را گفتند.

That the whole week was going to be beautiful weather.

که قرار بود کل هفته هوای خوبی داشته باشد.

Instead what happened is we're we're actually in a heat wave.

در عوض اتفاقی که افتاد این است که ما در واقع در یک موج گرما هستیم.

The high today is going to be thirty-four. With the humidity

حداکثر امروز سی و چهار خواهد بود. با رطوبت

it's going to feel like forty. And so people have there's

، احساس می شود چهل سالگی. و بنابراین مردم

always the possibility that people will get heatstroke.

همیشه این احتمال وجود دارد که مردم دچار گرمازدگی شوند.

Heatstroke is what occurs when it's too hot outside. And you

گرمازدگی زمانی اتفاق می افتد که هوای بیرون خیلی گرم است. و

probably haven't been drinking enough water. Or stay somewhere

احتمالاً به اندازه کافی آب ننوشیده اید. یا جایی بمانید

where it's cooler. If you are in the sun all day and you

که خنک تر باشد. اگر تمام روز زیر نور خورشید باشید و به

don't drink enough you will probably get heat stroke. And

اندازه کافی مشروب ننوشید احتمالا دچار گرمازدگی خواهید شد. و

in along with that you might have dehydration. When you are

در کنار آن ممکن است دچار کم آبی نیز شوید. وقتی

dehydrated it means you haven't had enough water that day. When

کم آبی دارید به این معنی است که در آن روز آب کافی نداشتید. هنگامی

it's a really hot day your body needs to sweat in order to stay

که یک روز واقعاً گرم است، بدن شما برای خنک ماندن نیاز به عرق

cool. And if you don't drink enough water you can't sweat.

کردن دارد. و اگر آب کافی ننوشید، نمی توانید عرق کنید.

And eventually your body just doesn't have enough water in

و در نهایت بدن شما آب کافی در

it. And you become dehydration. You start to suffer from

آن ندارد. و دچار کم آبی می شوید. شما شروع به

dehydration. Sometimes you just get something in your eye. This

کم آبی می کنید. گاهی اوقات چیزی در چشمان شما فرو می رود.

is never a nice feeling when you're walking along and all of

زمانی که در حال راه رفتن هستید و

a sudden a speck of dust or something gets in your eye. The

ناگهان یک ذره گرد و غبار یا چیزی در چشم شما فرو می‌رود، این هیچ حس خوبی ندارد.

other day I was walking along the road for exercise and a car

روز دیگر برای ورزش در کنار جاده قدم می زدم که ماشینی

went by. And a lot of dust was in the air and I got a little

از کنار آن گذشت. و گرد و غبار زیادی در هوا بود و من

bit of dust or or something in my eye. Just a little piece of

کمی غبار یا یا چیزی در چشمم گرفتم. فقط یک تکه

dust and it it really hurt. I spent almost the rest of the

گرد و غبار و واقعاً درد دارد. تقریباً بقیه

walk rubbing my eye trying to get it out. Um It's not a huge

راه را صرف مالیدن چشمانم کردم تا آن را بیرون بیاورم. اوم

mishap. It's a very minor mishap to get something in your

بدبختی بزرگی نیست این یک اشتباه بسیار جزئی است که چیزی به چشم شما وارد شود

eye. But certainly certainly when you get something in your

. اما مطمئناً وقتی چیزی به

eye it makes you let's say you're driving and you get

چشمتان می‌خورد، باعث می‌شود فرض کنید در حال رانندگی هستید و

something in your eye that is a mishap you should then pull

چیزی در چشمتان قرار می‌گیرد که یک اتفاق ناگوار است، باید آن را کنار بکشید

over until you can see again so you don't want to drive with

تا دوباره ببینید تا نخواهید با چیزی رانندگی

something in your eye that's for sure. Burning your tongue.

کنید. در چشم شما مطمئنا زبانت بسوزد

This is something that happens to me a lot. I don't know why.

این چیزی است که برای من زیاد اتفاق می افتد. نمی دانم چرا.

I think sometimes I'm so hungry or I'm so thirsty. I don't

فکر می کنم گاهی خیلی گرسنه یا تشنه ام.

think before I take a bite or take a sip and I burn my

قبل از اینکه لقمه ای بخورم یا جرعه ای بنوشم و زبانم بسوزد فکر نمی کنم

tongue. Not just with hot drinks. I burnt my tongue last

. نه فقط با نوشیدنی های گرم.

week eating pizza. The sauce on the pizza was extremely hot and

هفته پیش با خوردن پیتزا زبانم سوخت. سس روی پیتزا خیلی تند بود و

when I took a bite I burnt my tongue. So burning your tongue

وقتی گاز گرفتم زبانم سوخت . بنابراین سوزاندن زبان

can be a little bit of a mishap sometimes. This is more and

گاهی اوقات ممکن است کمی ناگوار باشد. این بیشتر و

more rare because less of us I think actually use pens. I

بیشتر نادر است زیرا فکر می کنم کمتر از ما واقعاً از خودکار استفاده می کنیم. من

mostly use my computer at work. But I have had this happen to

بیشتر در محل کار از کامپیوترم استفاده می کنم. اما قبلا این اتفاق برایم افتاده بود

me before. Uh not in my shirt pocket but I had a pen in my

. اوه نه در جیب پیراهنم اما یک خودکار در

jacket pocket and the pen exploded. And the jacket got

جیب ژاکتم داشتم و خودکار منفجر شد. و ژاکت

all blue ink on it was not a very nice experience. Certainly

تمام جوهر آبی روی آن بود، تجربه خیلی خوبی نبود.

a bit of a mishap in my day at work that day. But like I said

مطمئناً در آن روز در کار من کمی ناگوار بود . اما همانطور که

I don't use a pen a lot anymore. Um almost everything I

گفتم دیگر زیاد از خودکار استفاده نمی کنم. اوم تقریباً هر کاری که

do is on computer. So that certainly helps me avoid pens

انجام می دهم روی رایانه است. بنابراین مطمئناً به من کمک می کند تا از

exploding in my pocket. A stone hitting your windshield. This

انفجار خودکار در جیبم جلوگیری کنم. برخورد سنگی به شیشه جلوی شما این

definitely happened to us at some point because one of our

قطعاً در نقطه‌ای برای ما اتفاق افتاده است زیرا یکی از

vans has a tiny tiny break in the windshield. So I need to

وانت‌های ما دچار شکستگی کوچکی در شیشه جلو شده است. بنابراین من

get that fixed. But sometimes when you're driving along a

باید آن را برطرف کنم. اما گاهی اوقات وقتی در امتداد رانندگی هستید،

stone will hit your windshield and crack your windshield a

سنگی به شیشه جلوی شما برخورد می کند و شیشه جلوی شما

little bit. I think this has happened to me twice in my life

کمی ترک می خورد. فکر می‌کنم این اتفاق دو بار در زندگی‌ام برای من افتاده است

where all of a sudden you just hear bang and you see something

که ناگهان صدای بنگ را می‌شنوی و چیزی

out of the corner of your eye. And then you see a little mark

را از گوشه چشم می‌بینی. و سپس یک علامت کوچک

on your windshield of your vehicle. Sometimes you have a

روی شیشه جلوی وسیله نقلیه خود می بینید. گاهی اوقات شما یک

small fender bender. So when you have a small accident and

گلگیر کوچک دارید. بنابراین وقتی تصادف کوچکی دارید و

noone gets hurt. And both vehicles are just a little bit

کسی آسیب نمی بیند. و هر دو خودرو فقط کمی

damaged. We often call it a fender bender. I had a little

آسیب دیده اند. ما اغلب آن را خم کننده گلگیر می نامیم. روز قبل یک گلگیر کوچک داشتم

fender bender the other day. By the way the fender is the front

. به هر حال گلگیر جلوی

of your car or the side of your car around the wheels front and

ماشین شما یا کنار ماشین شما در اطراف چرخ های جلو و

back. Um and if you hit another car. Sometimes we call it a

عقب است. اوم و اگر با ماشین دیگری برخورد کنید . گاهی اوقات به آن می گوییم

fender bender. Why are you late for work? I had a a small

خم کن گلگیر. چرا دیر سر کار آمدی؟ امروز صبح یک گلگیر کوچک

fender bender in the parking lot at the grocery store this

در پارکینگ فروشگاه مواد غذایی داشتم

morning. It also rhymes which makes it fun to say a fender

. همچنین قافیه می‌دهد که گفتن گلگیر را

bender. Um let's talk a little bit though about damage to

سرگرم‌کننده می‌کند. بیایید کمی در مورد آسیب به

cars. We would call this a dent. This is definitely a

خودروها صحبت کنیم. ما این را یک فرورفتگی می نامیم . این قطعا یک

dent. The car was nice and now there's a dent in the car.

فرورفتگی است. ماشین خوب بود و الان یک فرورفتگی در ماشین ایجاد شده است.

Someone hit the car and it's not nice and smooth anymore.

یکی به ماشین زد و دیگر خوب و صاف نیست.

There is a dent. This however is ding. Sometimes when you are

فرورفتگی وجود دارد. با این حال این دینگ است. گاهی اوقات وقتی

in a parking lot you park in a parking lot you go do some

در پارکینگ هستید، در پارکینگ پارک می‌کنید، می‌روید

shopping and you come back and there's a little ding in your

خرید انجام می‌دهید و برمی‌گردید و صدای جیغ در در شما می‌آید

door. A ding is like a tiny tiny dent. So this is a dent.

. یک دانگ مانند یک فرورفتگی کوچک است. پس این یک فرورفتگی است.

This is definitely a dent. There's more than one dent

این قطعا یک فرورفتگی است. اینجا بیش از یک فرورفتگی

here. This is a a couple dents at least. And this is a ding.

وجود دارد. این حداقل یک زن و شوهر فرورفتگی است . و این یک دینگ است.

Dents happen when you have a big mishap and a ding happens

فرورفتگی زمانی اتفاق می‌افتد که شما با یک اتفاق بزرگ روبرو می‌شوید و دنگ

when you have a minor mishaps. So you get a little ding in

زمانی اتفاق می‌افتد که یک ناگواری جزئی داشته باشید. بنابراین شما کمی

your door. Um I Someone mentioned earlier about a gust

درب خانه خود را صدا می کنید. ام من کسی قبلاً در مورد

of wind blowing their window open. Sorry I forgot who

وزش باد که پنجره آنها را باز می کند صحبت کرد. ببخشید یادم رفت کی

mentioned that. Um but yes sometimes the wind blows and

اشاره کرد اوم اما بله گاهی باد می

there is a sudden gust of wind. The wind blows harder for a a

وزد و ناگهان باد می آید. برای چند ثانیه باد شدیدتر می وزد

few seconds. And that can cause a lot of damage. I wouldn't

. و این می تواند صدمات زیادی ایجاد کند.

call this a minor mishap but it's the only picture I could

من این را یک اتفاق ناچیز نمی‌دانم، اما این تنها تصویری است که می‌توانم

find. This would be a major mishap if a gust of wind blew

پیدا کنم. اگر وزش باد

over something like that at a gas station. When we're at

بر روی چیزی شبیه به آن در پمپ بنزین بیفتد، این یک بدبختی بزرگ خواهد بود. وقتی در

market we have canopies that we set up a above our heads and

بازار هستیم سایبان هایی داریم که بالای سرمان نصب می کنیم و

sometimes a gust of wind will move the canopy a little bit.

گاهی باد شدید سایبان را کمی حرکت می دهد.

It'll be a a small mishap. A sudden downpour. Sometimes when

این یک بدبختی کوچک خواهد بود. یک بارندگی ناگهانی گاهی اوقات وقتی

you go out for a walk you don't think it's going to rain. Maybe

برای پیاده روی بیرون می روید فکر نمی کنید که باران ببارد. شاید

on the news they said zero chance of rain today. And then

در اخبار گفتند امروز احتمال بارندگی صفر است. و سپس

as you're walking along it starts to pour. Luckily this

همانطور که در امتداد راه می روید شروع به باریدن می کند. خوشبختانه این

person had their umbrella. But sometimes you get caught in a

شخص چتر خود را داشت. اما گاهی اوقات در یک بارندگی ناگهانی گرفتار می شوید

sudden downpour. That's when you don't expect it to rain.

. آن وقت است که انتظار نداری باران ببارد.

And it rains. Hi, Stepping on gum or dog poop. So this is one

و باران می بارد. سلام، آدامس یا مدفوع سگ. بنابراین این یکی

of my major annoyances in life. I don't like stepping on gum

از مزاحمت های اصلی من در زندگی است. من آدامس

and I hate stepping on dog poop. If you're at the park or

را دوست ندارم و از پا گذاشتن روی مدفوع سگ متنفرم . اگر در پارک

some other public place it's just gross if you step on dog

یا مکان‌های عمومی دیگر هستید، اگر روی مدفوع سگ پا بگذارید، خیلی بد است

poop. Uh and then you have to somehow clean it off your shoe.

. اوه و بعد باید یه جوری اون رو از روی کفشت پاک کنی.

Uh just it's makes me physically annoyed to think

اوه فقط فکر کردن به آن باعث می شود از نظر جسمی اذیت شوم

about it. And then as I mentioned earlier what you wish

. و سپس همانطور که قبلا ذکر کردم آرزوی شما

for is a day without mishaps. So often people in English will

یک روز بدون حوادث ناگوار است. بنابراین اغلب مردم به زبان انگلیسی

describe an event as having happened without mishaps. Oh

یک رویداد را بدون اتفاق ناگوار توصیف می کنند.

the wedding was great. No mishaps. It happened without

وای عروسی عالی بود بدون اتفاقات ناگوار بدون حادثه اتفاق افتاد

mishaps. Um I did go to an outdoor wedding a year ago and

. اوم من یک سال پیش به یک عروسی در فضای باز رفتم و

there were there was almost a small mishap. It we thought

تقریباً یک اتفاق کوچک در آنجا رخ داد. ما فکر می کردیم

there was going to be a sudden downpour and there wasn't. So

که یک بارندگی ناگهانی می بارد و نشد.

the day happened without mishaps. There were no mishaps

بنابراین روز بدون حوادث ناگوار گذشت. هیچ اتفاق ناگواری

on the day. It was a great day. So you can describe an event in

در آن روز وجود نداشت. روز بزرگی بود. بنابراین می‌توانید

a positive way by saying there were no mishaps or it happened

با گفتن اینکه هیچ اتفاقی رخ نداده یا بدون اتفاق افتاده است، یک رویداد را به

without mishaps. Always nice when you have an event that

شیوه‌ای مثبت توصیف کنید. همیشه وقتی اتفاقی می‌افتد که

happens without mishaps.

بدون اتفاقات ناگوار رخ می‌دهد، خوب است.