Free English Lesson! Topic: Cheating, Lying, and Stealing! ⚖️👫🏌️ (Lesson Only)

Well, hello and welcome to

خوب، سلام و به

this English lesson about cheating.

این درس انگلیسی در مورد تقلب خوش آمدید.

More broadly, this is a lesson on lying

به طور کلی، این یک درس در مورد دروغ

and cheating and a little bit on stealing.

و تقلب و کمی در مورد دزدی است.

In English, we often use all three words together.

در زبان انگلیسی، ما اغلب از هر سه کلمه با هم استفاده می کنیم.

They mean slightly different things.

معنی آنها کمی متفاوت است.

But people who lie, cheat, and

اما افرادی که دروغ می گویند، تقلب می کنند و

steal are not very nice people.

دزدی می کنند، آدم های خوبی نیستند.

Although I dare say most of you at one point

اگر چه به جرات می توانم بگویم که بیشتر شما در مقطعی

in your life maybe cheated on something in school.

از زندگی ممکن است در مدرسه به چیزی تقلب کرده باشید.

Maybe.

I'm not saying you did, but it's possible.

شاید.

نمی گویم این کار را کردی، اما ممکن است.

Human beings like to sometimes take the easy way.

انسان دوست دارد گاهی راه آسان را در پیش بگیرد.

Sometimes they like to, instead of doing it the

گاهی اوقات آنها دوست دارند، به جای اینکه این کار را آنطور که

way you're supposed to, they like to cheat a

باید انجام دهند، دوست دارند

little bit or take a little shortcut.

کمی تقلب کنند یا یک میانبر کوچک انتخاب کنند.

I'll talk about both of those words in just a

من فقط در یک لحظه در مورد هر دوی این کلمات صحبت خواهم کرد

moment, but welcome to this English lesson about cheating.

، اما به این درس انگلیسی در مورد تقلب خوش آمدید.

I noticed the picture is covering

متوجه شدم که تصویر

the letter G just slightly.

حرف G را کمی پوشانده است. از

Sorry about that.

این بابت متاسفم.

I should have fixed that.

باید درستش می کردم

But I think you can tell that it ends in a g.

اما من فکر می کنم می توانید بگویید که به یک g ختم می شود.

So welcome to this English lesson about cheating.

پس به این درس انگلیسی در مورد تقلب خوش آمدید.

To cheat.

گول زدن.

So this is a very broad term.

بنابراین این یک اصطلاح بسیار گسترده است.

The verb to cheat can be used to

فعل تقلب را می توان برای

refer to a number of different things.

اشاره به موارد مختلف استفاده کرد.

Probably the most common for me would be to think

احتمالاً رایج ترین مورد برای من این است که

about a student who cheats on a test or a

به دانش آموزی فکر کنم که در آزمون تقلب می کند یا

student at school that cheats on their work.

دانش آموزی در مدرسه که در کار خود تقلب می کند.

So when you cheat at school, it means instead of

بنابراین وقتی در مدرسه تقلب می‌کنید، به این معنی است که به جای اینکه

writing the answers down because you have memorized them, you

پاسخ‌ها را به خاطر حفظ کردنشان بنویسید،

maybe put them on a little piece of paper, or

ممکن است آنها را روی کاغذ کوچکی بگذارید، یا

you write them on your hand or arm, or you

روی دست یا بازوی خود بنویسید، یا

try to look at someone else's paper.

سعی کنید به پاسخ شخص دیگری نگاه کنید. کاغذ.

So when you cheat, it means you don't

بنابراین وقتی تقلب می کنید، به این معنی است که

do the work you're supposed to at school.

کاری را که قرار است در مدرسه انجام دهید، انجام نمی دهید.

It can also mean if you're playing a game

همچنین می‌تواند به این معنا باشد که اگر

with someone, instead of following the rules, you break

با کسی بازی می‌کنید، به جای پیروی از قوانین،

the rules when no one is looking.

زمانی که کسی به آن نگاه نمی‌کند، قوانین را زیر پا می‌گذارید.

So sometimes when you play cards with someone,

بنابراین گاهی اوقات وقتی با کسی ورق بازی می کنید،

they might keep a card up their sleeve.

ممکن است یک کارت را در آستین خود نگه دارد.

No, I don't think anyone actually does that.

نه، من فکر نمی کنم کسی واقعاً این کار را انجام دهد.

But you can also cheat at games.

اما می توانید در بازی ها نیز تقلب کنید.

You can also cheat in a relationship, and I'll

شما همچنین می توانید در یک رابطه خیانت کنید، و من

talk about that a bit later as well.

در مورد آن کمی بعد نیز صحبت خواهم کرد.

But the general term to cheat refers to.

اما اصطلاح کلی تقلب به آن اشاره دارد.

Let me see, I'm trying to think of the opposite.

بگذار ببینم، من سعی می کنم برعکس فکر کنم.

It's the opposite of good, nice, kind behavior.

این برعکس رفتار خوب، خوب و مهربان است.

It's like behavior where you're trying to.

این مانند رفتاری است که در آن تلاش می کنید.

Yeah, you didn't do the work, but you're trying

بله، شما کار را انجام ندادید، اما سعی می کنید

to make it look like you did the work.

آن را طوری جلوه دهید که شما کار را انجام داده اید.

So one way that you can cheat, and by the

بنابراین یکی از راه‌هایی که می‌توانید تقلب کنید، و

way, the reason I'm doing this lesson is I read

اتفاقاً، دلیلی که من این درس را انجام می‌دهم این است که

an article about someone cheating while running a marathon.

مقاله‌ای در مورد تقلب کسی در حین دویدن ماراتن خواندم.

So when you run a race, if you

بنابراین وقتی مسابقه‌ای را اجرا می‌کنید، اگر

take a shortcut, that would be considered cheating.

یک میان‌بر انتخاب کنید، تقلب محسوب می‌شود.

So a shortcut would mean if you have to run to the

بنابراین یک میانبر به این معنی است که باید تا

end of the street and then turn around and come back.

انتهای خیابان بدوید و سپس بچرخید و برگردید.

You only run halfway, and then you turn around and come

فقط نصف راه می دوی و بعد می چرخی و برمی گردی

back and you say that you ran the whole way.

و می گویی که تمام راه را دویده ای.

The article I read about someone cheating in the

مقاله ای که در مورد تقلب کسی در ماراتن خواندم

marathon, they actually ran part of the marathon, and

، آنها در واقع بخشی از ماراتن را دویدند و

then they took a city bus for part of

سپس برای بخشی از ماراتن سوار اتوبوس شهری شدند

the marathon and then got off.

و سپس پیاده شدند.

By the way, a marathon is a 26 miles competitive run.

به هر حال، ماراتن یک دوی رقابتی 26 مایلی است.

So obviously, if you take a bus during a

بنابراین بدیهی است که اگر در طول یک ماراتن سوار اتوبوس شوید

marathon, that would be cheating, but the more specific

، این یک تقلب است، اما اصطلاح خاص تر این است که از

term would be to take a shortcut to copy.

میانبر برای کپی برداری استفاده کنید.

So when you cheat at school by looking at someone

بنابراین وقتی در مدرسه با نگاه کردن به

else's paper or someone else's test, we call this copying.

برگه شخص دیگری یا آزمون شخص دیگری تقلب می کنید، به این کار کپی می گوییم.

Sometimes when you are writing a quiz, okay, not you.

گاهی اوقات وقتی در حال نوشتن یک مسابقه هستید، خوب، نه شما.

Sometimes when some people are writing quizzes,

گاهی اوقات وقتی برخی از افراد در حال نوشتن آزمون‌ها هستند،

they don't know the answer, and so

پاسخ را نمی‌دانند و بنابراین

they copy from the person beside them.

از شخصی که در کنارشان است کپی می‌کنند.

They look over their shoulder and they look at,

روی شانه‌هایشان نگاه می‌کنند و می‌بینند،

okay, what do they have for number one?

خوب، برای شماره یک چه چیزی دارند؟

And then they write it down.

و سپس آن را یادداشت می کنند.

What do they have for number two?

چه چیزی برای شماره دو دارند؟

And then they write it down.

و سپس آن را یادداشت می کنند.

So when you cheat at school, we

بنابراین وقتی در مدرسه تقلب می کنید، ما

generally refer to it as copying.

به طور کلی به آن کپی کردن می گوییم.

We also call it cheating, of course.

البته ما به آن تقلب هم می گوییم.

So the official term in

بنابراین اصطلاح رسمی در

an academic setting is plagiarism.

یک محیط دانشگاهی سرقت ادبی است.

The verb is to plagiarize.

فعل سرقت ادبی است.

So when you copy another student's

بنابراین وقتی کار دانش‌آموز دیگری را کپی می‌کنید

work, we just call it copying.

، آن را کپی می‌نامیم.

But when you go on the Internet and you

اما وقتی وارد اینترنت می‌شوید و

take someone else's words and sentences and paragraphs and

کلمات و جملات و پاراگراف‌های دیگری را می‌گیرید و

you put them into a school assignment and say

آن‌ها را در یک تکلیف مدرسه می‌گذارید و می‌گویید که

you wrote those words even though you took them

آن کلمات را نوشته‌اید، حتی اگر آنها را

from someone else, we call that plagiarism.

از دیگری گرفته‌اید، به آن سرقت ادبی می‌گوییم.

We say that you have plagiarized.

ما می گوییم سرقت ادبی کرده اید.

You have decided to take someone else's

شما تصمیم گرفته اید نوشته های دیگری را بردارید

writing and say that you wrote it.

و بگویید که آن را نوشته اید.

Not a very good idea.

ایده خیلی خوبی نیست

This is very serious.

این خیلی جدی است.

In school, if you are caught plagiarizing,

در مدرسه، اگر سرقت ادبی گیرتان بیاید،

it goes on your permanent record.

در پرونده دائمی شما باقی می ماند.

And I think in most schools, if you plagiarize

و من فکر می‌کنم در اکثر مدارس، اگر

more than once, you might get kicked out.

بیش از یک بار سرقت ادبی کنید، ممکن است شما را اخراج کنند.

In some schools, if you plagiarize

در برخی مدارس، اگر

once, you could get kicked out.

یک بار سرقت ادبی انجام دهید، ممکن است شما را اخراج کنند.

So don't take other people's writing and

پس نوشته های دیگران را نگیرید و

say that it is your own. Don't use the.

نگویید مال خودتان است. از استفاده نکنید به

That's why I have the copy.

همین دلیل من کپی را دارم.

Paste sentence or images here.

جمله یا تصاویر را اینجا بچسبانید.

Don't go and find something and copy and

نرو یه چیزی پیدا کن و کپی

paste it and say that you wrote it.

پیست کن و بگی خودت نوشتی.

Not a good thing to falsify.

جعل چیز خوبی نیست

So I falsified this award.

بنابراین من این جایزه را جعل کردم.

I falsified this award last night.

من دیشب این جایزه را جعل کردم.

I found a template for world's best teacher, and

من یک الگو برای بهترین معلم جهان پیدا کردم و

I put my name on it with the date.

نام خود را با تاریخ روی آن گذاشتم.

I put it really far in the future

من آن را در آینده بسیار دور می گذارم

because maybe I will win this award.

زیرا شاید این جایزه را برنده شوم.

I don't think so.

من اینطور فکر نمی کنم.

But when you falsify something, we

اما وقتی چیزی را جعل می کنید،

are usually talking about documents.

معمولاً در مورد اسناد صحبت می کنیم.

Maybe someone claims they're a doctor,

شاید کسی ادعا کند که دکتر است،

but they falsified their diploma.

اما مدرک تحصیلی خود را جعل کرده است.

They just made it themselves.

فقط خودشان درست کردند.

Maybe you are applying for a

شاید شما برای

job and you falsify the documents.

کار درخواست می دهید و مدارک را جعل می کنید.

So you create documents that are not true.

بنابراین شما اسنادی ایجاد می کنید که درست نیستند.

You say, oh, I won best teacher in Portugal in 2023.

شما می گویید، اوه، من در سال 2023 بهترین معلم را در پرتغال بردم.

Here's my award.

این جایزه من است.

But it's simply something that you made.

اما این چیزی است که شما ساخته اید.

You didn't actually get the award.

تو واقعا جایزه نگرفتی

We would say that you have falsified that document.

ما می گوییم شما آن سند را جعل کرده اید.

So even the signature down here, I falsified that.

بنابراین حتی امضای اینجا، من آن را جعل کردم.

It's not my real signature.

این امضای واقعی من نیست.

So when you create a document yourself and

بنابراین وقتی خودتان یک سند ایجاد می کنید و

make it look like a real official document,

آن را شبیه به یک سند رسمی واقعی می کنید، از

we would use the verb falsify.

فعل falsify استفاده می کنیم.

And then in court, I hope this

و سپس در دادگاه، امیدوارم این

isn't someone from an actual news article.

کسی از یک مقاله خبری واقعی نباشد.

But in court, if you say you saw something

اما در دادگاه، اگر بگویید چیزی دیده‌اید

that didn't actually happen, we call that false testimony.

که واقعاً اتفاق نیفتاده است، ما به آن شهادت دروغ می‌گوییم.

If I see an accident and my friend drives into

اگر تصادفی ببینم و دوستم سوار

someone else's car, and then I go to court and

ماشین دیگری شود و بعد به دادگاه بروم و

say, no, the other person drove into my friend, it's

بگویم نه، آن شخص با دوست من سوار شده،

the other person's fault, that would be false testimony.

تقصیر طرف مقابل است، این شهادت دروغ است.

This is also a bad thing to do.

این هم کار بدی است.

You can go to jail, I think, if you lie in court.

فکر می کنم اگر در دادگاه دروغ بگویی، می توانی به زندان بروی.

But we would call that false testimony.

اما ما آن را شهادت دروغ می نامیم.

When you go to court and you lie about

وقتی به دادگاه می روید و در مورد

what you saw, it's better to go and tell

آنچه دیده اید دروغ می گویید، بهتر است

the truth if you are a witness to fudge.

اگر شاهد فاج هستید، بروید و حقیقت را بگویید.

So this is kind of a funny one.

بنابراین این یک نوع خنده دار است.

Often when you play a sport where you write

اغلب وقتی ورزش می‌کنید که در آن

down your own score, sometimes the people you're playing

امتیاز خود را یادداشت می‌کنید، گاهی اوقات افرادی که

with might fudge their score a little bit.

با آنها بازی می‌کنید ممکن است کمی امتیاز خود را تغییر دهند.

When you fudge your score, it means, like, if you're playing

هنگامی که امتیاز خود را رد می کنید، به این معنی است که اگر در حال بازی

golf and it took you five hits to get the ball

گلف هستید و پنج ضربه طول کشید تا توپ را

in, you hit the ball from the tee, and you hit

وارد کنید، از روی سه راهی به توپ ضربه می زنید، و

it three times on the fairway, and then you putted once

سه بار به آن ضربه می زنید، و سپس شما یک بار

on the green, and it was five total shots.

روی زمین سبز زده شد و در مجموع پنج شوت شد.

And then you go and you write four on it.

و بعد می روی و چهار روی آن می نویسی.

We would say that you are fudging your golf score.

ما می گوییم که شما امتیاز گلف خود را به هم می زنید.

So you're cheating a little bit,

پس کمی تقلب می کنی،

you're lying a little bit.

کمی دروغ می گویی. می

You see how cheating and lying are

بینید که تقلب و دروغ

kind of similar, but sometimes people will

چقدر شبیه به هم هستند، اما گاهی اوقات مردم

fudge their golf score a little bit.

امتیاز گلف خود را کمی به هم می زنند.

So depending on what your friends are like, you might want

بنابراین، بسته به اینکه دوستانتان چگونه هستند، ممکن است بخواهید

to keep an eye on them when they write their score

هنگام نوشتن امتیاز خود، مراقب آنها باشید

down to make sure they're not fudging their score.

تا مطمئن شوید که نمره خود را رد نمی کنند.

And by the way, I see someone say,

و اتفاقاً می بینم که یکی می گوید،

oh, Hafia says, I love to eat fudge.

اوه، حفیه می گوید، من عاشق خوردن فاج هستم.

Fudge is actually a food as well.

فاج در واقع یک غذا نیز هست.

A very sweet, sweet, yummy food made

یک غذای بسیار شیرین، شیرین و خوشمزه که

from, like, sugar and condensed milk.

از شکر و شیر تغلیظ شده درست می شود.

Very yummy.

خیلی خوشمزه.

So this is a big one.

بنابراین این یک مورد بزرگ است.

This is a little tricky to talk about because I like to

صحبت کردن در مورد این کمی دشوار است زیرا من دوست دارم

keep my lessons safe for work, safe to use in school.

درس هایم را برای محل کار ایمن نگه دارم و برای استفاده در مدرسه امن نگه دارم.

But when you are in a romantic relationship,

اما وقتی در یک رابطه عاشقانه هستید،

you will have a physical relationship as well.

یک رابطه فیزیکی نیز خواهید داشت.

You will sleep together, and sometimes one of

شما با هم می خوابید و گاهی یکی از

the partners will sleep with someone else.

شرکا با شخص دیگری می خوابد.

And we call that cheating.

و ما آن را تقلب می نامیم.

The formal term is adultery.

اصطلاح رسمی زنا است.

Adultery is when, if you're married to someone and

زنا زمانی است که اگر با کسی ازدواج کرده باشید و

one of the people in the marriage goes and

یکی از افراد حاضر در ازدواج برود و

has sex, like sleeps with someone else.

رابطه جنسی داشته باشد، مثل اینکه با دیگری بخوابد.

We call that adultery, but the more

ما آن را زنا می نامیم، اما

common word would be to say cheat.

کلمه رایج تر این است که بگوییم تقلب.

He's cheating on his wife,

او به همسرش خیانت می کند،

she's cheating on her husband.

او به شوهرش خیانت می کند.

It means they've gone outside of the relationship

این بدان معنی است که آنها از رابطه خارج شده اند

and are getting physical intimacy from another person.

و صمیمیت فیزیکی را از شخص دیگری دریافت می کنند.

So the official term adultery, but the

بنابراین اصطلاح رسمی زنا است، اما

more common way to describe this would

روش رایج‌تر برای توصیف آن این است

be that someone is cheating on someone.

که کسی به کسی خیانت می‌کند.

So in this picture, he might think

بنابراین در این تصویر، او ممکن است فکر کند

his wife is asleep, and then it

همسرش خواب است، و سپس به

looks like maybe he's texting another woman.

نظر می رسد که شاید او به زن دیگری پیامک می دهد.

I don't know.

من نمی دانم.

I don't know the details.

من جزئیات را نمی دانم.

Anyways, adultery and cheating to cut corners.

به هر حال زنا و خیانت به گوشه و کنار.

So this happens in construction.

بنابراین در ساخت و ساز این اتفاق می افتد.

Sometimes this can happen on large projects.

گاهی اوقات ممکن است این اتفاق در پروژه های بزرگ رخ دهد.

In order to save money, people might not

به منظور صرفه جویی در هزینه، ممکن است افراد هنگام ساختن یا انجام کاری از

use the right materials or the proper methods

مواد مناسب یا روش های مناسب استفاده نکنند

when they're building something or doing something, and

و

we say that they are cutting corners.

ما می گوییم که آنها در حال بریدن هستند.

They do this to save money.

آنها این کار را برای صرفه جویی در هزینه انجام می دهند.

There was recently a building close to me

اخیراً ساختمانی در نزدیکی من بود

where the company building it cut corners.

که شرکتی که آن را می ساخت آن را بریده بود.

They kind of cheated a little

یک جورهایی تقلب کردند

bit and lied a little bit.

و کمی هم دروغ گفتند.

And then the building started to fall over.

و سپس ساختمان شروع به سقوط کرد.

Yes, that even happens in Canada.

بله، حتی در کانادا هم این اتفاق می افتد.

Buildings sometimes under construction

گاهی اوقات ساختمان های در حال ساخت

start to fall over.

شروع به سقوط می کنند.

So when you cut corners, you're cheating a little bit.

بنابراین وقتی گوشه ها را کوتاه می کنید، کمی تقلب می کنید.

You're trying to make money by not using

شما سعی می کنید با استفاده نکردن از

the proper materials or maybe just not using

مواد مناسب یا شاید فقط استفاده نکردن از

the right method for what you are doing.

روش مناسب برای کاری که انجام می دهید، درآمد کسب کنید.

Forgery.

جعل.

So sometimes people will forge documents.

بنابراین گاهی اوقات افراد اسناد را جعل می کنند.

Now, I talked about falsifying documents.

حالا من در مورد جعل اسناد صحبت کردم.

Forging documents is similar, but usually you

جعل اسناد مشابه است، اما معمولاً

forge things that are more important.

چیزهایی را جعل می کنید که مهمتر هستند.

So I might falsify documents, but

بنابراین ممکن است مدارک را جعل کنم، اما

I might forge a new passport.

ممکن است یک پاسپورت جدید جعل کنم.

I might find a really nice painting in the world

من ممکن است یک نقاشی واقعاً خوب در جهان پیدا کنم

and use my elite painting skills to create a forgery.

و از مهارت های نخبگان نقاشی خود برای ایجاد یک جعلی استفاده کنم.

I might forge it.

شاید جعلش کنم

So it's basically more like lying in paper form.

بنابراین اساساً بیشتر شبیه دروغ گفتن به شکل کاغذی است.

If I got a US passport and tried to put

اگر پاسپورت آمریکا می گرفتم و سعی می کردم

my picture into it, I would be forging documents.

عکسم را در آن بگذارم، مدارک جعل می کردم.

And that is highly illegal as well.

و این نیز بسیار غیرقانونی است.

Again, you can see how this lesson is a

باز هم می بینید که چگونه این درس

little bit about lying and cheating and activity that

کمی درباره دروغگویی و تقلب و فعالیتی است که

I think isn't helpful in the world to embezzle.

فکر می کنم در دنیا برای اختلاس مفید نیست.

So when you embezzle, this is a

بنابراین وقتی اختلاس می کنید، این

form of theft that happens at work.

نوعی دزدی است که در محل کار اتفاق می افتد.

So someone who embezzles steals money

بنابراین شخصی که اختلاس می کند

from the place they work.

از محل کارش پول می دزدد.

So they either submit false documents saying they did

بنابراین آنها یا مدارک جعلی ارائه می‌کنند که می‌گویند

work, that they didn't do, so the company pays

کار کرده‌اند، که انجام نداده‌اند، بنابراین شرکت به

them for it, or they take money directly from

آنها پول می‌دهد، یا مستقیماً از

the cash register, or if they're in charge of

صندوق پول پول می‌گیرند، یا

the accounting, if they're in charge of keeping track

اگر مسئول حسابداری هستند، آنها مسئول ردیابی

of money spent and money earned, they might create

پول خرج شده و پول به دست آمده هستند، ممکن است

like a little system where they get some of

مانند یک سیستم کوچک ایجاد کنند که در آن مقداری از پول را دریافت می کنند

the money and it goes to their personal account.

و به حساب شخصی آنها می رود.

So there are a number of ways to embezzle.

بنابراین راه های مختلفی برای اختلاس وجود دارد.

I don't know how to embezzle, buddy, but this would

من نمی دانم چگونه اختلاس کنم، رفیق، اما این به معنای

be stealing money from your boss, from your work.

سرقت پول از رئیس شما، از کار شما است.

So you're kind of cheating them out of their money.

بنابراین شما به نوعی آنها را از پولشان فریب می دهید.

You're finding a way to take money that isn't yours.

شما در حال یافتن راهی برای گرفتن پولی هستید که مال شما نیست.

And then I guess you just hope you don't

و بعد من حدس می‌زنم که فقط امیدوارم

get caught with all of this cheating stuff, like

با همه این چیزهای تقلب گرفتار نشوید، مانند

every version of cheating, you're just hoping you don't

هر نسخه‌ای از تقلب، شما فقط امیدوار هستید که

get caught, I guess, to cheat the system.

گرفتار نشوید، حدس می‌زنم، برای تقلب کردن سیستم.

So this is a phrase we use to talk about someone

بنابراین این عبارتی است که ما در مورد کسی صحبت می کنیم

who's found a way to cheat and not really get caught.

که راهی برای تقلب پیدا کرده و واقعاً گرفتار نمی شود.

Okay, so a good example would be, in sports,

خوب، پس یک مثال خوب این است که در ورزش،

sometimes athletes find a way to cheat the system

گاهی ورزشکاران راهی برای تقلب در سیستم پیدا می کنند

so they know if they take performance enhancing drugs,

تا بدانند اگر داروهای تقویت کننده عملکرد مصرف کنند،

if they take steroids or other things, it will

اگر استروئید یا چیزهای دیگر مصرف کنند،

make them a better athlete.

ورزشکار بهتری از آنها می شود.

Well, won't make them a better person.

خوب، آنها را به فرد بهتری تبدیل نمی کند.

It will help them perform better in their

این به آنها کمک می کند در

event or in the sport they play.

رویداد خود یا در ورزشی که انجام می دهند عملکرد بهتری داشته باشند.

And then they might know there's testing, but

و سپس آنها ممکن است بدانند که تست وجود دارد، اما

they might know how to cheat the system.

ممکن است بدانند چگونه سیستم را تقلب کنند.

Maybe they know that if they stop taking the

شاید آنها بدانند که اگر

steroids three months before the competition, then when they

سه ماه قبل از مسابقه مصرف استروئیدها را قطع کنند، وقتی

have a drug test, it won't show up.

آزمایش دارو بدهند، نشان داده نمی شود.

You can also use this to talk about money and taxes.

شما همچنین می توانید از این برای صحبت در مورد پول و مالیات استفاده کنید.

There's a system for collecting income tax, but maybe

سیستمی برای جمع آوری مالیات بر درآمد وجود دارد، اما شاید

you found a way to cheat the system.

راهی برای تقلب در سیستم پیدا کرده باشید.

You found a way to pay less tax because you

شما راهی پیدا کردید که مالیات کمتری بپردازید، زیرا

found a way to get around paying what you owe.

راهی را پیدا کردید که با پرداخت بدهی خود کنار بیایید.

So to cheat the system means there's a system and you found

بنابراین تقلب در سیستم به این معنی است که یک سیستم وجود دارد و شما

a way to not follow the rules and not get caught.

راهی برای پیروی نکردن از قوانین و گرفتار نشدن پیدا کردید.

False advertising.

تبلیغات دروغین

So this one happens a lot.

بنابراین این یکی زیاد اتفاق می افتد.

And I consider this more lying than cheating.

و من این را بیشتر دروغ می دانم تا تقلب.

But false advertising is when you see something in a

اما تبلیغات کاذب زمانی است که چیزی را در یک

magazine or newspaper or on TV or in the ad

مجله یا روزنامه یا در تلویزیون یا در تبلیغ

before a YouTube video and it looks amazing.

قبل از ویدیوی YouTube می بینید و شگفت انگیز به نظر می رسد.

And then when you buy it, it looks different.

و بعد وقتی آن را خریداری می کنید، متفاوت به نظر می رسد.

So here's some false advertising.

بنابراین در اینجا برخی از تبلیغات نادرست است.

You see the hamburger on the far side? Looks amazing.

همبرگر را در آن طرف می بینید؟ شگفت انگیز به نظر می رسد.

Look at that.

به آن نگاه کنید.

What a beautifully made hamburger.

چه همبرگر قشنگی درست شده

And then if you go buy it,

و سپس اگر آن را بخرید،

it might actually look like this one.

ممکن است در واقع شبیه این باشد.

It's a little bit mushed and it

کمی ژولیده است و

doesn't look as big or as perfect.

به بزرگی یا عالی به نظر نمی رسد.

False advertising is actually

تبلیغات نادرست

illegal in most countries.

در بیشتر کشورها در واقع غیرقانونی است.

You can't put a picture up of a hamburger with two

شما نمی توانید یک عکس از یک همبرگر با دو

patties, and then if someone buys it, it only has one.

عدد پتی قرار دهید، و سپس اگر کسی آن را بخرد، فقط یکی دارد.

That would be very flagrant false advertising.

این تبلیغات نادرست بسیار آشکار خواهد بود.

But I think in most of the world, you can't

اما من فکر می‌کنم در بیشتر دنیا نمی‌توان

promise one thing, and then when people pay you, you

یک چیز را قول داد، و بعد وقتی مردم به شما پول می‌دهند،

give them something different that is considered false advertising.

چیز متفاوتی به آن‌ها می‌دهید که تبلیغات دروغین محسوب می‌شود.

I think some advertising, most

من فکر می کنم برخی از تبلیغات، بیشتر

advertising is a little bit.

تبلیغات کمی است. وقتی چیزی را می‌خرید،

You don't always get exactly what you

همیشه دقیقاً چیزی را که می‌خواهید به دست نمی‌آورید

want, do you, when you buy something?

؟

Table talk.

بحث روی میز

You can cheat at games.

می توانید در بازی ها تقلب کنید.

There's things like stacking the deck.

چیزهایی مانند چیدن عرشه وجود دارد.

There's things like table talk.

چیزهایی مثل بحث روی میز وجود دارد. چند ماه پیش

We talked about this in my lesson

در درس بازی‌هایم در این مورد صحبت کردیم

on games a few months ago.

.

If I'm playing a game and if I'm

اگر من در حال انجام یک بازی هستم و اگر

playing it with a partner who's sitting across

آن را با شریکی انجام می دهم که

from me, so we're on the same team.

روبروی من نشسته است، پس ما در یک تیم هستیم.

And if we use certain sentences or words to

و اگر از جملات یا کلمات خاصی برای

mean things, like if I say to Jen, while

معانی چیزهایی استفاده کنیم، مثلاً وقتی در حال

we're playing cards, I don't feel so good.

ورق بازی هستیم به جن بگویم، احساس خوبی ندارم.

It might mean, hey, I have really good cards in my hand,

ممکن است به این معنی باشد که، هی، من کارت های خیلی خوبی در دست دارم،

or it might mean I don't have good cards in my hand.

یا ممکن است به این معنی باشد که کارت های خوبی در دست ندارم.

So table talk is a form of cheating when

بنابراین صحبت روی میز نوعی تقلب در زمانی است که

you're playing a game, specifically a board game.

شما در حال انجام یک بازی، به ویژه یک بازی رومیزی هستید.

So it's like you're talking in code

بنابراین مثل این است که

to the person you are playing with.

با شخصی که با او بازی می کنید به صورت رمز صحبت می کنید.

And then stacking the deck would

و سپس چیدن عرشه به

be specifically in a card game.

طور خاص در یک بازی با ورق خواهد بود.

If there are four people playing and you are dealing

اگر چهار نفر در حال بازی هستند و شما

without anyone noticing, you put the cards in the order

بدون اینکه کسی متوجه شود معامله می کنید، کارت ها را به ترتیبی که

you want so that you, or maybe if you have

می خواهید قرار می دهید تا شما یا شاید اگر

a partner, get the best cards for that game.

شریکی دارید، بهترین کارت ها را برای آن بازی دریافت کنید.

Stacking the deck.

چیدن عرشه.

And we use this phrase in life as well.

و ما از این عبارت در زندگی نیز استفاده می کنیم.

Sometimes the deck can be stacked against you if you

گاهی اوقات اگر برای شغلی اقدام می کنید، می توانید عرشه را در مقابل شما قرار دهید

apply for a job, and the other person applying is

، و شخص دیگری که درخواست می کند

like the nephew of the person who owns the business.

مانند برادرزاده شخصی است که صاحب کسب و کار است.

We would say the deck was stacked against you.

ما می گوییم عرشه در برابر شما انباشته شده است.

You're not going to get the job underhanded.

قرار نیست کار را به صورت دستی انجام دهید.

I could not find a good picture

من نتوانستم یک عکس خوب

for this, so I found this one.

برای این پیدا کنم، بنابراین این یکی را پیدا کردم.

Underhanded means to do something sneaky or dishonest

زیر دستی به معنای انجام کاری یواشکی یا ناصادقانه

or devious, or crooked or deceitful or sly

یا فریبکارانه، یا کج یا فریبانه یا حیله گر یا

or fraudulent or shifty or wily.

متقلبانه یا شیطنت آمیز یا حیله گرانه است.

So when you are underhanded, you're not truthful. Okay.

بنابراین زمانی که شما زیر دست هستید، راستگو نیستید. باشه.

It would be underhanded for me to say, if you buy

اینکه بگویم اگر

my used camera, you get three extra batteries with it, but

دوربین دست دوم من را بخرید، سه باتری اضافی با آن می‌گیرید، اما

then two of the batteries aren't for that camera.

دو تا از باتری‌ها برای آن دوربین نیست.

That would be underhanded.

که ممکن است زیر دست باشد.

So I'm making it look like you get three batteries, but

بنابراین من اینطور به نظر می‌رسم که شما سه باتری دریافت می‌کنید، اما

two of them won't actually work when you try them.

وقتی آنها را امتحان می‌کنید، دو تای آنها واقعاً کار نمی‌کنند.

So when you're underhanded, I think

بنابراین زمانی که شما دست کم دارید، فکر می کنم

the best word would be dishonest.

بهترین کلمه ناصادقی است.

And deceitful.

و فریبکار.

Those would be the two words

این دو کلمه ای است که

I would choose for underhanded bribery.

من برای رشوه خواری انتخاب می کنم.

I thought this picture was funny because it's like

به نظر من این عکس خنده دار بود چون مثل

an envelope full of money, and it says Mr.

یک پاکت پر از پول است و

Governor on it.

روی آن نوشته آقای فرماندار.

So bribery takes place when you give someone money, so

بنابراین رشوه زمانی اتفاق می‌افتد که شما به کسی پول می‌دهید، بنابراین

they do something that they're not supposed to do.

او کاری را انجام می‌دهد که قرار نیست انجام دهد.

So let's say you wanted to win a lot

بنابراین فرض کنید می‌خواستید

of money by betting on a sports team.

با شرط‌بندی در یک تیم ورزشی، پول زیادی به دست آورید.

You might then cheat the system a bit because you

سپس ممکن است کمی سیستم را فریب دهید زیرا به

bribe the coach to make sure they lose the game.

مربی رشوه می دهید تا مطمئن شوید که بازی را باخته است.

Okay, maybe there's a boxing match and, you know, one

خوب، شاید یک مسابقه بوکس وجود داشته باشد و، می دانید، یکی

of the fighters, and you want to bet a million

از مبارزان، و شما می خواهید یک میلیون دلار شرط بندی کنید که

dollars on who will win the boxing match.

چه کسی در مسابقه بوکس برنده خواهد شد.

And then you pay the fighter, you know, $50,000.

و سپس شما به جنگنده، می دانید، 50000 دلار پرداخت می کنید.

You give them a $50,000 bribe to

شما 50000 دلار رشوه به آنها می دهید تا

basically pretend they get knocked out in

وانمود کنند که در

the third round or something like that.

راند سوم ناک اوت می شوند یا چیزی شبیه به آن.

So bribery is when you give money illegally,

بنابراین رشوه زمانی است که شما به طور غیرقانونی پول می دهید،

so someone does something that benefits you.

بنابراین شخصی کاری را انجام می دهد که به نفع شماست.

Okay, students never do this, but in a school, if a

خوب، دانش‌آموزان هرگز این کار را انجام نمی‌دهند، اما در مدرسه، اگر

student said, I'll give you $20 if you give me a

دانش‌آموزی بگوید، اگر نمره کاملی در مسابقه من به من بدهید، 20 دلار به شما می‌دهم،

perfect score on my quiz, that would be bribery.

این رشوه است.

I would lose my job if I accepted a bribe like that.

اگر چنین رشوه ای می پذیرم، شغلم را از دست می دهم.

So bribery is when you give someone money, I

پس رشوه دادن زمانی است که به کسی پول می دهید،

think usually someone in charge of something, right?

فکر می کنم معمولاً کسی مسئول چیزی است، درست است؟

So that they do something for you

به طوری که آنها کاری برای شما انجام دهند

that benefits you to stretch the truth.

که به نفع شما باشد تا حقیقت را گسترش دهید.

So, again, this is more on the line of

بنابراین، دوباره، این بیشتر در خط

lying than cheating, but it can relate to cheating.

دروغگویی است تا تقلب، اما می تواند به تقلب مربوط شود.

So maybe, like this shirt says,

پس شاید، همانطور که این پیراهن می گوید، این پیراهن به

it was this big, honest.

این بزرگی و صادقانه بود.

Often when people go fishing,

اغلب وقتی مردم به ماهیگیری می‌روند،

okay, let me rephrase that.

خوب، اجازه دهید این را دوباره بیان کنم.

Sometimes when people go fishing, they catch fish that

گاهی وقتی مردم برای ماهیگیری می روند ماهی

are this big, and they put them back in

به این بزرگی می گیرند و دوباره در

the lake, and when they get home, they say

دریاچه می گذارند و وقتی به خانه می رسند می گویند

they caught a fish that's this big. Okay?

ماهی به این بزرگی صید کرده اند. باشه؟

So they're stretching the truth.

بنابراین آنها حقیقت را آشکار می کنند.

They did catch a fish.

آنها یک ماهی صید کردند.

They're just kind of lying a little

آنها فقط

bit about the size of it.

کمی در مورد اندازه آن دروغ می گویند.

The reason I put this up about fish, though,

دلیل اینکه من این موضوع را در مورد ماهی مطرح کردم، این

is there was an example a few years ago

است که چند سال پیش یک مثال وجود داشت که در آن

where there was a fishing competition, and it was

مسابقه ماهیگیری برگزار شد، آن هم

by weight, and the people were catching fish, and

وزن بود، و مردم ماهی می گرفتند، و

then they were putting fishing weights in the fish.

سپس وزنه های ماهیگیری را در ماهی می گذاشتند. .

So the fish weighed more to try and cheat.

بنابراین ماهی برای تلاش و تقلب وزن بیشتری داشت.

So they wanted to win the fishing competition, and

بنابراین آنها می خواستند در مسابقه ماهیگیری برنده شوند، و این کار را

they did it by not just stretching the truth,

فقط با بیان حقیقت انجام ندادند،

like, they went a little further, they actually cheated.

مثلاً کمی جلوتر رفتند، آنها در واقع تقلب کردند.

So I guess when you fish, you have lead weights, right?

بنابراین حدس می‌زنم وقتی ماهیگیری می‌کنید، وزنه‌های سربی دارید، درست است؟

You have your fishing line and you have a

شما نخ ماهیگیری خود را دارید و یک

hook, and you might have weights on the line.

قلاب دارید و ممکن است وزنه هایی روی نخ داشته باشید.

And so they were using those weights.

و بنابراین آنها از آن وزنه ها استفاده می کردند.

So when they caught a fish, they were

بنابراین وقتی ماهی گرفتند، از

using those weights to make the fish heavier

آن وزنه‌ها برای سنگین‌تر کردن ماهی استفاده می‌کردند

to try and win the competition.

تا در رقابت پیروز شوند.

Not a good idea.

ایده ی خوبی نیست.

You shouldn't cheat in a competition,

شما نباید در مسابقه تقلب کنید،

eventually you're going to get caught.

در نهایت گرفتار خواهید شد.

Let's do one more to get.

بیایید یک کار دیگر انجام دهیم تا به دست بیاوریم.

Oh, there's that slide.

اوه، آن اسلاید وجود دارد.

This is a good slide.

این یک اسلاید خوب است.

This is what happens when, if you cheat,

این زمانی اتفاق می افتد که اگر تقلب کنید،

you don't want to get caught, right?

نمی خواهید گرفتار شوید، درست است؟

The whole idea of cheating is that

کل ایده تقلب این است که

you're doing something to help yourself.

شما برای کمک به خودتان کاری انجام می دهید.

That's not good.

این خوب نیست.

But if you do get caught, that's the phrase we use.

اما اگر گرفتار شدید، این عبارتی است که ما استفاده می کنیم.

So the teacher here, it looks

بنابراین معلم اینجا، به نظر می رسد که

like these two people are cheating.

این دو نفر تقلب می کنند.

They're passing information to each other, and the

آنها دارند اطلاعات را به یکدیگر منتقل می کنند و

teacher is like, hey, what are you doing?

معلم می گوید، هی، شما چه کار می کنید؟

And pointing at them.

و به آنها اشاره می کند.

So cheaters often get caught. Okay.

بنابراین کلاهبرداران اغلب گرفتار می شوند. باشه.

If you cheat at what you're doing, there's

اگر در کاری که انجام می‌دهید تقلب کنید،

always a chance that you might get caught.

همیشه این احتمال وجود دارد که گرفتار شوید.

And then after you get caught, you

و بعد از اینکه گرفتار شدید،

will have to pay the consequences.

باید عواقب آن را بپردازید.

That's the phrase we would use, doping.

این عبارتی است که ما استفاده می کنیم، دوپینگ.

So this is a specific term for what athletes

بنابراین این یک اصطلاح خاص برای کاری است که ورزشکاران

do to try and increase their performance using drugs

برای افزایش عملکرد خود با استفاده از داروها

or other methods in order to run faster or

یا روش‌های دیگر به منظور دویدن سریع‌تر یا

lift heavier weights or perform better in their event.

بلند کردن وزنه‌های سنگین‌تر یا عملکرد بهتر در مسابقه خود انجام می‌دهند.

So sometimes you'll see a news article

بنابراین گاهی اوقات شما یک مقاله خبری می بینید

that says cyclists caught doping in the

که می گوید دوچرخه سواران در

last race or during the Olympics.

آخرین مسابقه یا در طول بازی های المپیک دوپینگ شده اند.

You might hear about an athlete is disqualified

ممکن است بشنوید که یک ورزشکار رد صلاحیت شده است

because they did a drug test and found

زیرا آزمایش مواد مخدر انجام داده و

out the athlete had been doping.

متوجه شده اند که ورزشکار دوپینگ داشته است.

So when you take performance enhancing drugs,

بنابراین وقتی داروهای افزایش دهنده عملکرد را مصرف می کنید،

and there's a variety of them, we

و انواع مختلفی از آنها وجود دارد، ما

sometimes refer to that as doping. Hacking.

گاهی از آن به عنوان دوپینگ یاد می کنیم. هک کردن

If you play any computer games, it's frustrating

اگر هر بازی رایانه ای انجام می دهید،

when the person you are playing with is

زمانی که شخصی که با او بازی می کنید

better than most humans could be.

بهتر از اکثر انسان ها باشد، خسته کننده است.

So I played a game called counterstrike when I

بنابراین من زمانی که جوانتر بودم، یک بازی به نام ضد حمله انجام دادم،

was younger, and sometimes you just knew someone you

و گاهی اوقات می‌دانستید که کسی که با او

were playing against was cheating because even when you

بازی می‌کنید، تقلب می‌کند، زیرا حتی وقتی

were hiding behind a wall where no one could

پشت دیواری پنهان شده‌اید که هیچ‌کس نمی‌تواند

see you, they would somehow get you.

شما را ببیند، آنها به نوعی شما را می‌گیرند.

So hacking, this would be.

بنابراین هک کردن، این خواهد بود.

I think we would call these wall hacks.

من فکر می کنم که ما به این هک دیوار می گوییم.

There's also aimbot.

همچنین aimbot وجود دارد.

There's different types of hacks you can use when

انواع مختلفی از هک ها وجود دارد که می توانید هنگام

playing a computer game that allow you to cheat.

انجام یک بازی رایانه ای از آنها استفاده کنید که به شما امکان تقلب می دهد.

It's very frustrating to play a game

انجام یک بازی

when it's not a level playing field.

در شرایطی که زمین بازی برابر نیست، بسیار خسته کننده است.

When you have a level playing field, it means

وقتی زمین بازی مساوی دارید، به این معنی است که

no one is cheating, and it's just your own

هیچکس تقلب نمی‌کند و فقط

abilities that are helping you win or lose.

توانایی‌های خودتان هستند که به شما کمک می‌کنند برنده یا ببازید.

But when someone hacks, they take advantage

اما وقتی کسی هک می کند،

of everyone else with their cheating.

با تقلب از دیگران سوء استفاده می کند.

So there's a phrase in English, if

بنابراین یک عبارت در انگلیسی وجود دارد، اگر

you cheat, you're only cheating yourself.

شما تقلب کنید، فقط خودتان را فریب داده اید.

And I'll explain this a little bit.

و این را کمی توضیح خواهم داد.

Let's say you have an English test coming up and

فرض کنید یک آزمون انگلیسی در راه است و

you cheat on the English test, and then you get

در آزمون انگلیسی تقلب می کنید و سپس بر اساس

a job based on the results of that test.

نتایج آن آزمون شغلی پیدا می کنید.

But they find out really quickly, you

اما آنها خیلی سریع متوجه می شوند، شما در

can't actually speak English very well.

واقع نمی توانید به خوبی انگلیسی صحبت کنید.

You've cheated yourself like you think you got

تو خودت را گول زدی انگار فکر می‌کنی

ahead, but eventually you just get fired.

جلو افتادی، اما در نهایت اخراج می‌شوی.

Another example would be if you really want

مثال دیگر این است که اگر واقعاً می خواهید

to run the 100 meters, race really fast

100 متر بدوید، خیلی سریع مسابقه دهید

and you use steroids or some other drugs

و از استروئیدها یا داروهای دیگر

to cheat, you didn't really win, did you?

برای تقلب استفاده می کنید، واقعاً برنده نشدید، درست است؟

Like you won against people who weren't cheating.

مثل اینکه در مقابل افرادی که تقلب نمی کردند پیروز شدی.

So you're really just cheating yourself.

بنابراین شما واقعاً دارید خود را فریب می دهید.

You're making yourself feel better,

شما حال خود را بهتر می کنید،

but it's actually a lie.

اما در واقع دروغ است.

You're not actually better than the other people.

شما در واقع بهتر از دیگران نیستید.

So if you cheat, you're only cheating yourself.

بنابراین اگر شما خیانت کنید، فقط خودتان را فریب داده اید.

A cheat sheet.

یک برگه تقلب

So this came up a bit earlier.

بنابراین این موضوع کمی زودتر مطرح شد.

There are two kinds of cheat sheets in the world.

دو نوع برگه تقلب در جهان وجود دارد.

In some classes, the teacher will say, you're allowed

در برخی از کلاس‌ها، معلم می‌گوید، شما اجازه دارید

to bring a cheat sheet to the exam.

یک برگه تقلب در امتحان بیاورید.

Crazy, isn't it?

دیوانه است، اینطور نیست؟

This happens in some senior level

این در برخی از

math classes at our school.

کلاس های ریاضی سطح ارشد در مدرسه ما اتفاق می افتد.

Even the teacher might say, you are allowed

حتی ممکن است معلم بگوید، شما مجاز هستید

to bring a cheat sheet with formulas.

یک برگه تقلب با فرمول بیاورید.

Let's say it's a geometry test where

فرض کنید این یک تست هندسه است که در آن

you need to know PI r squared.

باید PI r مربع را بدانید.

In other formulas, the teacher might say, you can bring

در فرمول های دیگر، معلم ممکن است بگوید، می توانید

a piece of paper to the exam and you may

یک تکه کاغذ به امتحان بیاورید و می توانید

write the formula for diameter area of a triangle.

فرمول قطر یک مثلث را بنویسید.

You're allowed to have those general formulas

شما مجاز هستید آن فرمول های کلی را

on your cheat sheet, but nothing else.

در برگه تقلب خود داشته باشید، اما هیچ چیز دیگری.

And then when you write the exam, you

و سپس وقتی امتحان را می نویسید،

have the formulas, but I mean, you still

فرمول ها را دارید، اما منظورم این است که هنوز باید

have to know how to use them, right?

بدانید که چگونه از آنها استفاده کنید، درست است؟

In french class for younger students, sometimes we say

در کلاس زبان فرانسه برای دانش‌آموزان جوان‌تر، گاهی اوقات می‌گوییم

you can bring a cheat sheet that shows you

می‌توانید یک برگه تقلب بیاورید که به شما نشان می‌دهد

how to put verbs into the passe compose, whether

چگونه افعال را در پس نویسی قرار دهید، چه از

it uses avoir or etra as its auxiliary verb.

avoir یا etra به عنوان فعل کمکی استفاده کند.

So we don't say write all the answers on the piece

بنابراین نمی‌گوییم همه پاسخ‌ها را روی

of paper, but we sometimes allow students to bring a little

کاغذ بنویسید، اما گاهی اوقات به دانش‌آموزان اجازه می‌دهیم

bit of information in that can be helpful for them.

کمی اطلاعات بیاورند که می‌تواند برایشان مفید باشد.

So we call that a cheat sheet.

بنابراین ما آن را یک برگه تقلب می نامیم.

When it's official, it's allowed.

وقتی رسمی است، مجاز است.

So you're not actually cheating.

بنابراین شما در واقع تقلب نمی کنید.

But some students will bring in a cheat sheet

اما برخی از دانش‌آموزان زمانی که اجازه ندارند یک برگه تقلب می‌آورند

when they're not allowed, and then they're actually cheating.

، و سپس در واقع تقلب می‌کنند.

Cheat day.

روز تقلب

If you watch what you eat, if you are

اگر مراقب آنچه می خورید باشید، اگر

someone like me that thinks a lot about, okay,

کسی مثل من هستید که خیلی به آن فکر می کنید، خوب،

what am I going to eat today?

امروز چه بخورم؟

I don't want to eat too much.

من نمی خواهم زیاد بخورم.

And then you do that Monday through Friday, you might

و سپس از دوشنبه تا جمعه این کار را انجام می‌دهید، ممکن است

have a day on like Saturday might be a cheat

روزی مانند شنبه داشته باشید که ممکن است روز تقلب باشد

day where you allow yourself to eat whatever you want.

که در آن به خود اجازه دهید هر چه می‌خواهید بخورید.

So we would use the word conscientious.

بنابراین ما از کلمه وظیفه شناس استفاده می کنیم.

That means you think a lot about what

این بدان معناست که شما در طول هفته در مورد آنچه می خورید زیاد فکر می کنید

you eat throughout the week, but you might

، اما ممکن است

have a day where you're allowed to cheat.

روزی را داشته باشید که مجاز به تقلب باشید.

You're allowed to have donuts.

شما مجاز به خوردن دونات هستید.

So for me, I'm not this strict about

بنابراین برای من، من در این مورد سختگیر نیستم

it, but I do know people who, they

، اما افرادی را می شناسم که

eat very healthy food most of the month.

بیشتر ماه غذای بسیار سالم می خورند.

But then two or three days out of the

اما بعد از آن دو یا سه روز از

month, they have a cheat day where they're allowed

ماه، آنها یک روز تقلب دارند که در آن اجازه دارند

to eat whatever they want, a big pizza.

هر چه می خواهند بخورند، یک پیتزای بزرگ.

Big pizza, a couple of donuts, et cetera, et cetera.

پیتزای بزرگ، چند دونات، و غیره.

And we call that a cheat day.

و ما آن را روز تقلب می نامیم.

A day where you are allowing yourself to cheat.

روزی که به خود اجازه خیانت می دهید.

And then back to the original, when

و سپس به نسخه اصلی برگردید، هنگامی که

you cheat, you have the title cheater.

شما تقلب می کنید، عنوان متقلب را دارید.

So if someone cheats on something,

بنابراین اگر کسی در چیزی خیانت کند،

we say they are a cheater.

می گوییم متقلب است.

So he used steroids to win the 100 meters dash.

بنابراین او از استروئیدها برای پیروزی در دوی 100 متر استفاده کرد.

He's a cheater.

او یک متقلب است.

She copied the answers from her friend.

او پاسخ های دوستش را کپی کرد.

She is a cheater.

او یک متقلب است.

She cheated on the test.

او در آزمون تقلب کرد.

She is a cheater.

او یک متقلب است.

So you don't want to get that label.

بنابراین شما نمی خواهید آن برچسب را دریافت کنید.

You don't want to be called a cheater.

شما نمی خواهید که شما را یک متقلب خطاب کنند.

It would not be a nice thing to do.

این کار خوبی نخواهد بود.

All my.

تمام من.