Let's Learn English! Topic: Names of Ordinary Things with "of" 🧻🥣🎴 (Lesson Only)

Well, hello and welcome to this English lesson.

خوب، سلام و به این درس انگلیسی خوش آمدید.

Today I'm going to be talking about the names of

امروز قصد دارم در مورد نام

ordinary things that have the word of in it.

چیزهای معمولی صحبت کنم که در آن کلمه وجود دارد.

So sometimes I think of what I think is a good lesson

بنابراین گاهی اوقات به آنچه فکر می‌کنم درس خوبی است فکر می‌کنم

and I can't think of a great title to describe it.

و نمی‌توانم عنوانی عالی برای توصیف آن بیابم.

But the other day I was asked if I wanted a spoonful of

اما روز قبل از من پرسیدند که آیا یک قاشق

sugar in my tea and a few weeks ago I played cards at

شکر در چایم می‌خواهم یا نه و چند هفته پیش در

a friend's house and he got out a deck of cards.

خانه یکی از دوستانم ورق بازی کردم و او یک دسته کارت بیرون آورد.

And so I wrote down those two names of things

و بنابراین من آن دو نام چیز را یادداشت کردم

because I thought I could make a whole lesson of

زیرا فکر کردم می توانم یک درس کامل از

little names we have for things that are actually three

نام های کوچکی که برای چیزهایی که در واقع سه

words, sometimes four, and they have the word of in

کلمه هستند، گاهی اوقات چهار، بسازم، و آنها کلمه "of" را در

the middle and I just used two of them.

وسط دارند و من فقط از دو کلمه استفاده کردم. آنها را

So maybe not a great title, but I think it

پس شاید عنوان خوبی نباشد، اما فکر می کنم

will be a very useful and good lesson for you.

درس بسیار مفید و خوبی برای شما باشد.

So once again, thanks for being here

بنابراین یک بار دیگر، از حضورتان

for this English lesson about ordinary things

برای این درس انگلیسی در مورد چیزهای معمولی

with the word of in the name.

با کلمه in متشکریم.

Scrap of paper.

ضایعات کاغذ.

So do you ever have to make a note to yourself?

پس آیا تا به حال باید برای خود یادداشت برداری کنید؟

Do you ever have to make a reminder?

آیا تا به حال باید یادآوری کنید؟

Sometimes you just want to write

گاهی اوقات شما فقط می خواهید

something on a scrap of paper.

چیزی را روی یک تکه کاغذ بنویسید.

So a piece of paper, there's

بنابراین یک تکه کاغذ،

another term or name with oven.

اصطلاح یا نام دیگری با فر وجود دارد.

It is a whole sheet of paper, but sometimes

این یک ورق کامل است، اما گاهی اوقات

you just take a little piece of paper.

شما فقط یک تکه کاغذ بردارید.

So often I will do this.

بنابراین اغلب این کار را انجام خواهم داد.

I will find a scrap of paper when I know I

وقتی بدانم که

have to bring one of my vehicles to the garage.

باید یکی از وسایل نقلیه ام را به گاراژ بیاورم، یک تکه کاغذ پیدا می کنم.

Let's say it's Monday and I have

فرض کنید دوشنبه است و من باید

to bring a vehicle to the garage.

یک وسیله نقلیه به گاراژ بیاورم.

Tuesday morning, I will tape this, something

سه‌شنبه صبح، این را می‌زنم، چیزی

like this to the front door.

شبیه به این را به جلوی در.

I will find a scrap of paper.

یه کاغذ پاره پیدا میکنم

I will write a little note to myself and

یادداشت کوچکی برای خودم می نویسم و

I will tape it to the front door.

آن را به در ورودی می چسبانم.

So the next morning, if I forget, then on my way

بنابراین، صبح روز بعد، اگر فراموش کنم، در حین

out of the front door, I will see the scrap of

خروج از درب ورودی، تکه کاغذی را می بینم

paper that I have taped there and that will remind me

که در آنجا چسبانده ام و به من یادآوری می کند

that I need to bring my car to the garage.

که باید ماشینم را به گاراژ بیاورم.

Tank of gas.

مخزن گاز.

Sometimes you need to put a

گاهی اوقات لازم است یک

tank of gas in your vehicle.

باک بنزین در خودروی خود قرار دهید.

It's kind of a funny term.

این یک نوع اصطلاح خنده دار است.

It like, my, my van is running out of gas.

مثل اینکه، من، وانت من در حال تمام شدن بنزین است.

I need to get a tank of gas on the way home.

در راه خانه باید یک باک بنزین بیاورم.

So your car has a gas tank, by

پس ماشین شما باک بنزین دارد،

the way, we in Canada call it gas.

اتفاقا ما در کانادا به آن گاز می گوییم. می

I know in other places it might

دانم در جاهای دیگر ممکن است

be called petrol or have another name.

اسمش بنزین باشد یا اسم دیگری داشته باشد.

But if your fuel gauge or gas gauge is on

اما اگر گیج بنزین یا گاز سنج شما

empty, you might need to buy a tank of gas.

خالی است، ممکن است نیاز به خرید یک مخزن بنزین داشته باشید.

You might need to stop at a gas station to fill up.

شاید لازم باشد برای پر کردن بنزین در پمپ بنزین توقف کنید.

You might need to buy a tank of gas

ممکن است

on your way home from work or school.

در راه رفتن از محل کار یا مدرسه به خانه نیاز به خرید یک مخزن بنزین داشته باشید.

Hopefully you don't have to buy it on the way

امیدواریم که مجبور نباشید آن را در راه بخرید

there, um, that's a little bit if you're late, and

، اوم، اگر دیر رسیدید کمی طول می کشد، و

then also you realize you need a tank of gas.

سپس متوجه می شوید که به یک مخزن بنزین نیاز دارید.

That can be kind of frustrating.

این می تواند به نوعی ناامید کننده باشد.

Roll of tape.

رول نوار.

So the other day, Jen said, when you're at the hardware

بنابراین یک روز، جن گفت، وقتی در فروشگاه سخت افزار هستید

store, can you get me a roll of masking tape?

، می توانید یک رول نوار ماسک برای من بیاورید؟

There are a lot of different kinds of

انواع مختلفی از

tape, but all tape comes in a roll.

نوار وجود دارد، اما همه نوارها به صورت رول هستند.

I think most tape comes in a roll, a

من فکر می کنم بیشتر نوارها در یک رول، یک

roll of masking tape, a roll of scotch tape.

رول نوار ماسک، یک رول نوار چسب می آید.

Um, so we use masking tape for a variety of things.

اوم، بنابراین ما از نوار ماسک برای موارد مختلف استفاده می کنیم.

And Jen said, hey, can you get me a roll

و جن گفت، هی، می‌توانی

of tape when you are at the hardware store?

وقتی در فروشگاه لوازم‌فروشی هستی، یک رول نوار برای من بیاوری؟

So again, we could just say tape, but we, I

بنابراین، دوباره می‌توانیم بگوییم نوار، اما ما،

think it's very common to say roll of tape.

فکر می‌کنم گفتن نوار چسب بسیار رایج است.

Ah, is there a roll of tape somewhere around?

آه، یک رول نوار جایی در اطراف وجود دارد؟

I need to, um, I need to tape a scrap

من باید، اوم، باید یک تکه

of paper to the door to remind me of something.

کاغذ به در بچسبانم تا چیزی را به من یادآوری کند.

And I need to find, uh, the roll of tape because,

و من باید رول نوار را پیدا کنم،

because I need some tape to be able to do that.

زیرا برای انجام این کار به مقداری نوار نیاز دارم.

Tray of ice cubes.

سینی تکه های یخ.

So we are currently in, I want to say a

بنابراین ما در حال حاضر در یک

heat wave, but it's only 32 degrees celsius every day,

موج گرما هستیم، اما هر روز فقط 32 درجه سانتیگراد است،

which for many of you isn't considered that hot.

که برای بسیاری از شما آنقدرها گرم در نظر گرفته نمی شود.

But for us here in my part of Canada, we

اما برای ما اینجا در قسمت من در کانادا،

have been in a bit of a heat wave.

کمی در موج گرما قرار داشتیم.

And so, uh, quite often at night, I

و بنابراین، اغلب در شب، من

will make a tray of ice cubes.

یک سینی از تکه های یخ درست می کنم.

I will get an ice cube tray, that's

من یک سینی یخ می گیرم،

what I would call it when it's empty.

وقتی خالی باشد به آن می گویم.

And then I would put water in it because

و بعد آب می‌ریزم چون

I want to make a tray of ice cubes.

می‌خواهم یک سینی از تکه‌های یخ درست کنم.

I want to make a tray of ice cubes for the next

من می خواهم یک سینی یخ برای روز بعد درست کنم

day because it's just really, really nice when you come in from

زیرا وقتی از بیرون وارد می شوید واقعاً خیلی خوب است

outside and you're really hot to get a tray of ice cubes

و واقعاً داغ است که یک سینی یخ را

out of the freezer and to put some ice cubes in a

از فریزر بیرون بیاورید و چند تکه یخ در آن قرار دهید. یک

glass of water and have some cool, cool water.

لیوان آب و مقداری آب خنک و خنک میل کنید.

And then here's a pretty common one, cup of tea.

و سپس یک فنجان چای بسیار رایج است.

And in Canada, we usually say, we don't

و در کانادا معمولاً می گوییم

say cuppa, like the short, short version that

کاپ نمی گوییم، مانند نسخه کوتاه و کوتاهی که

they do in some English speaking countries, but

در برخی از کشورهای انگلیسی زبان انجام می دهند، اما

we do sometimes have a cup of tea.

گاهی اوقات یک فنجان چای می نوشیم.

By the way, I just noticed something.

اتفاقا من تازه متوجه یه چیزی شدم.

Let's go back really quick.

بیایید خیلی سریع به عقب برگردیم.

Notice how I say this scrap of

توجه کنید که چگونه می گویم این تکه

paper, tank of gas, roll of tape.

کاغذ، مخزن گاز، رول نوار.

I actually say the of roll of tape.

من در واقع می گویم نوار چسب.

No roll of tape.

بدون رول نوار.

Tray of ice cubes. Cup of tea.

سینی تکه های یخ. فنجان چای.

So sometimes when I speak quickly, I use a as the

بنابراین گاهی اوقات وقتی سریع صحبت می کنم، از a به عنوان

pronunciation for of, so cup of tea or cup of tea.

تلفظ of، so cup of tea یا cup of tea استفاده می کنم.

And then sometimes when you have tea, you

و گاهی اوقات وقتی چای می خورید،

put a spoonful of sugar in that tea.

یک قاشق شکر در آن چای می ریزید.

This is one of the reasons why I'm doing this

این یکی از دلایلی است که من این درس را انجام می دهم این

lesson is because I, someone used the word spoonful.

است که من از کلمه قاشق استفاده کردم.

They said, do you want, do you

گفتند می خواهی

want some sugar in your tea?

شکر در چایت می خواهی؟

And I said, yeah, just one spoonful.

و من گفتم، بله، فقط یک قاشق.

And I thought, I've never taught the word spoonful.

و من فکر کردم، من هرگز کلمه قاشق را آموزش نداده ام.

So a spoonful of tea or, sorry,

بنابراین می توانید یک قاشق چای خوری یا متاسفم

a spoonful of sugar you can have.

یک قاشق شکر میل کنید.

The other night, Jen asked me a question, but I

دیشب جن از من سوال کرد، اما من

just put a spoonful of cereal in my mouth.

فقط یک قاشق غلات در دهانم گذاشتم.

Not sugar cereal.

غلات شکر نیست.

But yes, it's kind of a non, it's not like

اما بله، این یک نوع غیر است، مانند

an accurate measure, but it's basically, you take a spoon

اندازه گیری دقیق نیست، اما اساساً یک قاشق را می گیرید

and if it has that much sugar on it, you

و اگر آنقدر شکر روی آن باشد، به

would call it a spoonful sugar pack of paper.

آن می گویید یک بسته کاغذ شکر قاشقی.

So my printer, you can't see, is over there.

بنابراین چاپگر من، شما نمی توانید ببینید، آنجاست.

We don't print a lot, but I do print

ما زیاد چاپ نمی کنیم اما

little phrases for my second channel, which, by the

عبارات کوچکی را برای کانال دومم چاپ می کنم که

way, I'll be starting again next Wednesday.

اتفاقاً چهارشنبه آینده دوباره شروع می کنم.

And sometimes we run out of paper and then we

و گاهی اوقات کاغذ تمام می شود و بعد

have to buy a pack of paper or a pack

باید به قول من سریع یک بسته کاغذ یا یک بسته

of paper, as I would say it quickly.

کاغذ بخریم.

This is a pack of graph paper.

این یک بسته کاغذ گراف است.

You can buy a pack of printer paper.

می توانید یک بسته کاغذ چاپگر بخرید.

You can buy a pack of photocopier paper.

می توانید یک بسته کاغذ فتوکپی بخرید.

Printer paper and photocopier paper are the same.

کاغذ چاپگر و کاغذ فتوکپی یکی هستند.

But yes, sometimes you need a pack

اما بله، گاهی اوقات شما به یک بسته کاغذ نیاز دارید

of paper because you have run out.

زیرا تمام شده است.

And then, of course, if you

و البته، اگر

play cards, then you'll recognize this.

ورق بازی کنید، این را تشخیص خواهید داد.

If you play cards, you need a deck

اگر ورق بازی می کنید،

of cards in order to play it.

برای بازی کردن به یک دسته کارت نیاز دارید.

We have a few decks of cards.

ما چند دسته کارت داریم.

Decks of cards around the house. That's hard.

عرشه های کارت در اطراف خانه. سخت است.

I had to pluralize it there.

من مجبور شدم آن را در آنجا جمع کنم.

But a standard deck of cards has 52

اما یک دسته استاندارد کارت دارای 52

cards, everything from an ace to a king.

کارت است، همه چیز از یک آس تا یک شاه.

Usually we take out the jokers, if you know what a

معمولاً ما جوکرها را بیرون می‌آوریم، اگر می‌دانید یک

card set looks like or a deck of cards looks like.

مجموعه کارتی یا یک دسته کارت شبیه به چه شکلی است.

But yeah, sometimes you'll be at a friend's house

اما بله، گاهی اوقات شما در خانه یکی از دوستان هستید

and someone will say, let's play a card game.

و یکی می گوید، بیا یک بازی ورق بازی کنیم.

I'll go find a deck of cards, and we will

من می روم یک دسته کارت پیدا می کنم، و ما

play rummy or go fish is a kids game that

رامی بازی می کنیم یا می رویم ماهی یک بازی بچه هاست که

I like to play with my kids long ago.

من دوست داشتم از مدت ها قبل با بچه هایم بازی کنم.

Dollop of whipped cream.

حبه خامه فرم گرفته.

As I was planning this lesson, I thought, you

همانطور که داشتم برای این درس برنامه ریزی می کردم، فکر کردم، می

know, I want to teach the word dollop.

دانید، می خواهم کلمه عروسک را آموزش دهم.

So if you look here, there is a bowl of berries.

بنابراین اگر به اینجا نگاه کنید، یک کاسه توت وجود دارد.

Looks like blueberries, strawberries,

شبیه زغال اخته، توت فرنگی،

raspberries, maybe some blackberries.

تمشک، شاید مقداری توت سیاه است.

And on top there is some whipped cream.

و در بالا مقداری خامه فرم گرفته وجود دارد.

And we would call this a dollop.

و ما این را یک عروسک می نامیم.

A dollop of whipped cream.

یک حبه خامه فرم گرفته.

Um, when you say it fast,

امم، وقتی سریع می گویید

though, it sounds like whipped cream.

، شبیه خامه فرم گرفته به نظر می رسد.

Like a dollop of whipped cream.

مثل یک حبه خامه فرم گرفته.

But you should probably say whipped.

اما احتمالاً باید بگویید شلاق خورده است.

Uh, a dollop is like that amount.

اوه، یک عروسک مانند آن مقدار است.

And a dollop looks like that.

و یک عروسک شبیه آن است.

So we all often use this

بنابراین همه ما اغلب در

word when talking about whipped cream.

مورد خامه فرم گرفته از این کلمه استفاده می کنیم.

A dollop.

یک عروسک

It's anytime you are putting something

هر زمانی است که چیزی را

on top of something food.

روی چیزی قرار می دهید.

And if it looks like that, it would be a dollop.

و اگر اینطور به نظر برسد، یک عروسک است.

So a dollop of whipped cream.

بنابراین یک حبه خامه فرم گرفته.

Not a super common word to use, but still a

یک کلمه فوق العاده رایج برای استفاده نیست، اما هنوز هم یک

fun word to say and a fun word to teach.

کلمه سرگرم کننده برای گفتن و یک کلمه سرگرم کننده برای آموزش است.

You might be familiar with this one.

شاید با این یکی آشنا باشید.

If you need eggs, you go and buy a carton of eggs.

اگر به تخم مرغ نیاز دارید، بروید و یک کارتن تخم مرغ بخرید.

You might just say a dozen eggs.

شما فقط می توانید بگویید یک دوجین تخم مرغ.

If that is how many eggs are in the dozen.

اگر این تعداد تخم مرغ در دوجین است.

It's pretty standard here in Canada for a carton

اینجا در کانادا کاملاً استاندارد است که یک کارتن

of eggs to have twelve eggs in it.

تخم مرغ دوازده تخم مرغ در آن باشد.

A dozen eggs.

یک دوجین تخم مرغ.

We can also buy 18 a carton with 18 in it.

کارتن 18 تا 18 تا هم می تونیم بخریم.

But sometimes you need a lot of eggs.

اما گاهی اوقات شما به تخم مرغ زیادی نیاز دارید.

And in that situation, you would buy a flat eggs.

و در آن شرایط، شما یک تخم مرغ تخت می خرید.

So a flat, I believe, is two and a half dozen?

بنابراین یک آپارتمان، به اعتقاد من، دو و نیم دوجین است؟

Yes, I think so.

بله، من اینطور فکر می کنم.

I think there are two and a half dozen eggs in a flat.

من فکر می کنم دو و نیم دوجین تخم مرغ در یک آپارتمان وجود دارد.

What would that make it?

چه چیزی باعث می شود؟

30 eggs?

30 تخم مرغ؟

Can't do the math very quickly.

نمی توانم خیلی سریع حساب را انجام دهم.

But if you buy eggs and you don't need a

اما اگر تخم مرغ می خرید و به مقدار زیادی نیاز ندارید

lot, you might just buy a carton of eggs.

، ممکن است فقط یک کارتن تخم مرغ بخرید.

But if you need a lot of eggs,

اما اگر به تعداد زیادی تخم مرغ نیاز دارید،

you might buy a flat of eggs.

ممکن است یک عدد تخم مرغ بخرید.

We don't buy eggs because we have chickens, but

ما چون جوجه داریم تخم نمیخریم ولی

sometimes the chickens don't lay for a little bit.

بعضی وقتها جوجه ها یه ذره نمیذارن.

And then we usually buy a carton of eggs

و سپس ما معمولاً هر سه روز یک کارتن تخم مرغ می خریم

every three days, or we buy a couple flats

یا

of eggs every two or three weeks.

هر دو یا سه هفته یک دو عدد تخم مرغ می خریم.

We eat a lot of eggs.

ما تخم مرغ زیاد می خوریم.

So flat of eggs.

خیلی تخم مرغ صافه

Did I say flat or carton there?

اونجا گفتم تخت یا کارتن؟

I think I said flat.

فکر کنم صاف گفتم

Roll of toilet paper.

رول دستمال توالت.

So when you go to the washroom, in a

بنابراین وقتی به دستشویی می روید، در

lot of countries, there are different ways to do

بسیاری از کشورها، راه های مختلفی برای انجام

this, but here we have rolls of toilet paper.

این کار وجود دارد، اما در اینجا ما رول های دستمال توالت داریم.

Let me just.

فقط اجازه بده

Rolls of tape, rolls of toilet paper,

رول های نوار، رول های دستمال توالت،

cups of tea, packs of paper.

فنجان های چای، بسته های کاغذ.

So I'm just giving you the plural of a lot of these.

بنابراین من فقط جمع بسیاری از اینها را به شما می دهم.

Some of you might be interested in that as right

ممکن است برخی از شما به این موضوع نیز علاقه مند باشید،

as well, you know, cartons of eggs, scraps of paper.

می دانید، کارتن های تخم مرغ، تکه های کاغذ.

The first word is plural.

کلمه اول جمع است.

Anyways, you go to the bathroom, you need to use this.

به هر حال، شما به حمام بروید، باید از آن استفاده کنید. به

You need a roll of toilet paper.

یک رول دستمال توالت نیاز دارید.

Usually it's hanging on the wall beside the toilet.

معمولاً روی دیوار کنار توالت آویزان است.

Maybe you have a fancy bidet and you

شاید شما یک بیده فانتزی دارید و

don't need a roll of toilet paper.

نیازی به یک رول دستمال توالت ندارید.

But generally in most bathrooms or washrooms, you will find

اما به طور کلی در اکثر حمام ها یا دستشویی ها،

a roll of toilet paper hanging by the toilet end.

یک رول دستمال توالت در انتهای توالت آویزان شده است.

There is always an argument about

همیشه این بحث وجود دارد که

which way the toilet paper goes.

دستمال توالت به کدام سمت می رود. آیا به

Does it unroll this way and the paper comes down

این صورت باز می شود و کاغذ دور از دیوار پایین می آید

away from the wall, or does it roll the other

یا از طرف دیگر می پیچد

way and the toilet paper is close to the wall.

و دستمال توالت به دیوار نزدیک می شود.

I don't know.

من نمی دانم.

What I do know, though, is when it's hot

با این حال، چیزی که من می دانم این است که وقتی هوا

in the summer, I don't often have this.

در تابستان گرم است، اغلب این را ندارم.

I don't often have a bowl of soup.

من اغلب یک کاسه سوپ ندارم.

I don't often make a pan of soup.

من اغلب یک تابه سوپ درست نمی کنم.

So if you have soup, you usually have a bowl of soup.

بنابراین اگر سوپ دارید، معمولا یک کاسه سوپ دارید.

What did you eat for lunch yesterday, Bob?

دیروز ناهار چی خوردی باب؟

I had a bowl of soup.

یک کاسه سوپ خوردم.

I had two bowls of soup.

دو کاسه سوپ داشتم.

I was really hungry.

من واقعا گرسنه بودم.

Oh, where did you have the soup?

اوه سوپ کجا خوردی

I had soup at my mom's.

من پیش مامانم سوپ خوردم.

She made a pan of soup for everyone.

او برای همه یک تابه سوپ درست کرد.

We all visited my mom and she had made a pan of soup.

همه به دیدن مامان رفتیم و او یک تابه سوپ درست کرده بود.

So we all had a bowl of soup. Soup.

بنابراین همه ما یک کاسه سوپ خوردیم. سوپ.

So kind of a measure of quantity.

بنابراین نوعی معیار کمیت است.

Again, not an exact measure.

باز هم، اندازه گیری دقیق نیست.

It's not like 250 grams of soup or one liter

مثل 250 گرم سوپ یا یک لیتر

of soup, but it's the amount that you would eat.

سوپ نیست، بلکه به اندازه ای است که می خورید.

We would call it a serving size, actually.

ما آن را در واقع اندازه سروینگ می نامیم.

And then, of course, this is how you make soup in

و سپس، البته، اینطوری سوپ را در تابه درست می کنید

a pan and you call that a pan of soup.

و به آن می گویید تابه سوپ.

It's really yummy.

واقعا خوشمزه است

When you go visit someone and if they have a pan

وقتی به دیدن کسی می روید و اگر یک ماهیتابه

of soup simmering on the stove, the house is filled with

سوپ روی اجاق می جوشد، خانه پر از

the smell of soup and it's really, really yummy.

بوی سوپ می شود و واقعاً بسیار خوشمزه است.

By the way, this looks like squash soup.

به هر حال، این شبیه سوپ کدو حلوایی است.

Both of these soups.

هر دوی این سوپ ها

I do like squash soup.

من سوپ کدو حلوایی دوست دارم

Might be pumpkin soup, but

ممکن است سوپ کدو حلوایی باشد، اما

I would probably squash soup.

من احتمالا سوپ کدو حلوایی را می خورم.

Butternut squash, piece of chocolate, square

کدو حلوایی، تکه شکلات،

of chocolate, chunk of chocolate.

شکلات مربع، تکه شکلات.

There are a variety of ways to refer to chocolate,

راه های مختلفی برای اشاره به شکلات،

bar of chocolate, if you have the whole thing.

شکلات تخته ای وجود دارد، اگر همه چیز را دارید.

But generally, Jen and I, we

اما به طور کلی، من و جن،

buy really yummy dark chocolate.

شکلات تلخ بسیار خوشمزه ای می خریم.

We buy dark chocolate with caramel and sea salt.

شکلات تلخ با کارامل و نمک دریا می خریم.

And then we usually eat one,

و سپس ما معمولا یک،

one piece of chocolate a day.

یک تکه شکلات در روز می خوریم.

So the bar of chocolate has

بنابراین نوار شکلات دارای

eight pieces or eight squares.

هشت تکه یا هشت مربع است.

And we try to only eat a square of chocolate

و ما سعی می کنیم فقط یک مربع شکلات

a day or a piece of chocolate each day.

در روز یا هر روز یک تکه شکلات بخوریم.

Sometimes it's hard, especially because the chocolate

گاهی اوقات سخت است، مخصوصاً به این دلیل که شکلات

has a bit of salt in it.

کمی نمک دارد.

And when it's hot outside, sometimes

و وقتی بیرون هوا گرم است، گاهی اوقات

you want to eat more.

But it's fun to come in and have a

می خواهید بیشتر بخورید.

اما ورود به خانه و خوردن یک

little snack to have a piece of chocolate.

میان وعده برای خوردن یک تکه شکلات لذت بخش است.

Hey, this one's going to be a little hard to

هی، توضیح این یکی کمی سخت خواهد بود

explain, but something can be a figment of your imagination.

، اما چیزی می تواند حاصل تخیل شما باشد.

Sometimes kids will have an imaginary friend.

گاهی بچه ها یک دوست خیالی دارند.

Their imaginary friend is a

دوست خیالی آنها

figment of their imagination.

حاصل تخیل آنهاست.

So it doesn't exist in real life.

بنابراین در زندگی واقعی وجود ندارد.

Maybe you let me try to think

شاید به من اجازه دهید به این فکر کنم که

of what an adult would have.

یک بزرگسال چه خواهد داشت.

Yeah, I'm trying to think.

آره دارم سعی میکنم فکر کنم

Maybe you're expecting your boss to give you three

شاید انتظار دارید رئیستان

weeks off every year, and your boss is like,

هر سال سه هفته به شما مرخصی بدهد، و رئیستان اینطور است که

that's just a figment of your imagination.

این فقط یک تخیل شماست.

You get one week off.

یک هفته مرخصی میگیری

You don't get three weeks off.

سه هفته مرخصی نمیگیری

So a figment of your imagination is

بنابراین زاییده تخیل شما

something you imagine that isn't true.

چیزی است که تصور می کنید درست نیست.

Kids who have imaginary friends, we would say the

بچه هایی که دوستان خیالی دارند، می گوییم

imaginary friend is a figment of their imagination.

دوست خیالی حاصل تخیل آنهاست.

So just a few random things.

بنابراین فقط چند چیز تصادفی.

As I was thinking about making this lesson, I

وقتی داشتم به درست کردن این درس فکر می کردم، داشتم

was thinking, oh, there's a jar of pickles.

فکر می کردم، اوه، یک شیشه ترشی وجود دارد.

I should put that in the lesson.

باید آن را در درس قرار دهم.

There's a can of beans.

یک قوطی لوبیا هست

I should put that in the lesson.

باید آن را در درس قرار دهم.

So I have to look what the next one is.

پس باید ببینم بعدی چیه

There's a basket of peaches.

یه سبد هلو هست

I should put that in the lesson.

باید آن را در درس قرار دهم.

There's a box of crackers, there's a bag of chips.

یک جعبه کراکر، یک کیسه چیپس وجود دارد. پس

So let me go back.

بذار برگردم

This is the part of the lesson where

این بخشی از درس است که

Bob looked in his fridge and looked in

باب در یخچال خود را نگاه کرد و در

his cupboards to see what he could find.

کمدهای خود را نگاه کرد تا ببیند چه چیزی می تواند پیدا کند.

I don't.

من این کار را نمی کنم.

I don't eat a lot of pickles, but when

من خیارشور زیاد نمیخورم اما وقتی

you buy pickles, they come in a jar.

خیارشور میخری توی شیشه میاد.

A jar is usually a glass thing

یک شیشه معمولاً یک چیز شیشه ای

like this with a lid on top.

مانند این است که در بالای آن درپوش دارد.

If you look in your fridge, you might have a jar

اگر به یخچال خود نگاه کنید، ممکن است یک شیشه

of pickles, you might have something else, you might have a

ترشی داشته باشید، ممکن است چیز دیگری داشته باشید، ممکن است یک

jar of sweet peppers, but this is a jar of pickles.

شیشه فلفل دلمه ای داشته باشید، اما این یک شیشه ترشی است.

Can you get the jar of pickles from the fridge, please?

لطفا شیشه خیارشور را از یخچال تهیه کنید؟

This is a can of beans.

این یک قوطی لوبیا است.

A can is a metal cylindrical tin.

قوطی یک قلع استوانه ای فلزی است.

So I actually like these beans, by the way.

بنابراین من واقعاً این لوبیاها را دوست دارم.

I think there is a british influence in

من فکر می کنم نفوذ بریتانیا در

Canada because we do eat baked beans.

کانادا وجود دارد زیرا ما لوبیا پخته می خوریم.

It's pretty common to find baked beans, even sometimes

یافتن لوبیا پخته بسیار رایج است، حتی گاهی اوقات

if you go to a restaurant for breakfast, they

اگر برای صبحانه به رستوران بروید،

might have baked beans, toast, eggs, baked beans, bacon.

ممکن است لوبیا پخته، نان تست، تخم مرغ، لوبیا پخته، بیکن داشته باشند.

But this is a can.

اما این یک قوطی است.

This is a can of beans.

این یک قوطی لوبیا است.

Also, this is not something I found, but

همچنین، این چیزی نیست که من پیدا کردم، اما

I did find a basket of strawberries.

یک سبد توت فرنگی پیدا کردم.

But peach season is coming and it

اما فصل هلو از راه می رسد و

will be nice because at market you

خوب خواهد بود زیرا در بازار

can buy baskets of peaches, plural, there.

می توانید سبدهای هلو جمع آوری کنید.

Um, but yes, if I was at market and

اوم، اما بله، اگر من در بازار بودم و

if it was peach season, I might buy a

اگر فصل هلو بود،

basket of peaches if I'm feeling really, really hungry.

اگر واقعاً احساس گرسنگی می کردم، ممکن است یک سبد هلو بخرم.

I like peaches, by the way.

اتفاقا من هلو دوست دارم.

They are very, very yummy box of crackers.

آنها جعبه کراکر بسیار بسیار خوشمزه ای هستند.

So here's the tricky thing.

بنابراین نکته دشوار اینجاست.

Between North America and other English speaking parts

بین آمریکای شمالی و سایر بخش‌های انگلیسی زبان

of the world, we use different terms.

دنیا، ما از اصطلاحات مختلفی استفاده می‌کنیم.

To me, these are crackers.

برای من، این ها کراکر هستند.

Crackers are usually flat, salty little wafers,

کراکرها معمولاً ویفرهای کوچک صاف و نمکی هستند

and there's a bunch of different kinds. You would.

و دسته ای از انواع مختلف آن وجود دارد. شما می خواهید.

When you eat a cracker, you might put cheese

وقتی کراکر می خورید، ممکن است

on your cracker, a little bit of cheese on

روی کراکرتان پنیر بگذارید، روی کراکرتان کمی پنیر

your cracker, but to me, these are crackers.

، اما برای من، این ها کراکر هستند.

This is a box of crackers.

این یک جعبه کراکر است.

I think we call them crackers because they make

من فکر می کنم ما به آنها ترقه می گوییم زیرا

a cracking sound when you bite into them.

وقتی شما آنها را گاز می گیرید صدای ترقه ایجاد می کنند.

And this is a bag of chips.

و این یک کیسه چیپس است.

This is actually my favorite kinds of chips.

این در واقع نوع مورد علاقه من از چیپس است.

I love sour cream and onion flavored chips.

من عاشق چیپس با طعم خامه ترش و پیاز هستم.

I'm not sure if you can get these in other

من مطمئن نیستم که می توانید اینها را در سایر

parts of the world, but if you ever come to

نقاط جهان تهیه کنید، اما اگر روزی به

visit me and want to bring me a gift, bring.

دیدن من آمدید و خواستید برای من هدیه بیاورید، بیاورید. برای

Bring me a bag of chips.

من یک کیسه چیپس بیاور.

Bring me a bag of sour cream and onion chips.

یک کیسه خامه ترش و چیپس پیاز بیاور.

So again, in Canada and in the United States, I

بنابراین، در کانادا و ایالات متحده، من

think most of the US, we call these chips.

فکر می کنم بیشتر ایالات متحده، ما به این تراشه ها می گوییم.

I think in british English, they might

من فکر می کنم در انگلیسی بریتانیایی، آنها ممکن است

be crisps, but we call them chips.

ترد باشند، اما ما آنها را چیپس می نامیم.

I think they call french fries chips, don't they? Yeah.

فکر کنم به سیب زمینی سرخ کرده چیپس میگن، اینطور نیست؟ آره

Anyways, in Canada, these are chips.

به هر حال، در کانادا، اینها چیپس هستند.

They are, um, they come in a bag.

آنها، اوم، آنها در یک کیسه می آیند.

You can buy a bag of chips.

می توانید یک کیسه چیپس بخرید.

Very yummy, very tasty.

خیلی خوشمزه، خیلی خوشمزه

In my part of Canada, we don't have milk sold this way.

در منطقه من از کانادا، شیر به این شکل فروخته نمی شود.

We have milk sold this way.

ما شیر را از این طریق فروخته ایم.

But in most parts of the United States and in some

اما در بیشتر مناطق ایالات متحده و در برخی از

parts of Canada, you can buy a gallon of milk.

مناطق کانادا، می توانید یک گالن شیر بخرید.

It might actually be four liters of milk in some

در برخی از مناطق کانادا ممکن است در واقع چهار لیتر شیر باشد

parts of Canada, but in the United States, for sure,

، اما در ایالات متحده، مطمئنا،

you can go buy a gallon of milk.

می توانید یک گالن شیر بخرید.

We're out of milk.

شیر ما تمام شد

We need to buy milk.

باید شیر بخریم آیا

Can you stop at the store and buy a gallon of milk?

می توانید در فروشگاه توقف کنید و یک گالن شیر بخرید؟

So when I was in university, I lived in

بنابراین زمانی که در دانشگاه بودم، در

the United States, and we would buy a gallon

ایالات متحده زندگی می کردم و

of milk every three or four days.

هر سه چهار روز یک بار یک گالن شیر می خریدیم.

We drank a lot of milk.

شیر زیاد خوردیم.

And then here we have you buy a bag of milk.

و بعد اینجا داریم که یک کیسه شیر بخرید.

And inside the bag of milk,

و داخل کیسه شیر،

there's three more bags of milk.

سه کیسه شیر دیگر وجود دارد.

So let me make this a little bigger.

پس اجازه دهید این را کمی بزرگتر کنم.

This is not common in all of Canada.

این در تمام کانادا رایج نیست.

It's just in certain provinces.

فقط در استان های خاصی است.

But in my part of Canada, you buy milk in bags.

اما در منطقه من در کانادا، شما شیر را در کیسه می خرید.

And inside that blue bag, there

و داخل آن کیسه آبی،

are three little clear bags.

سه کیسه شفاف کوچک وجود دارد.

And you have to buy a special little pitcher like this.

و باید یک پارچ کوچولو خاص مثل این بخرید.

So you go and buy a bag of milk.

پس شما بروید و یک کیسه شیر بخرید.

Jen might say to me, bob, can

ممکن است جن به من بگوید، باب، می‌توانی

you buy a bag of milk today?

امروز یک کیسه شیر بخری؟

We're out of milk, or we're running out of milk.

شیر ما تمام می شود یا شیرمان تمام می شود.

Please buy a bag of milk on your way home.

لطفا در راه خانه یک کیسه شیر بخرید.

And then I usually forget, no, I don't usually.

و بعد معمولاً فراموش می کنم، نه، معمولاً فراموش نمی کنم.

Jen tapes a scrap of paper to the steering

جن تکه‌ای کاغذ را

wheel of the van with a note on it.

با یک یادداشت روی فرمان ون می‌چسباند.

And then I remember, okay, so this next

و بعد یادم می‌آید، خوب، پس این

segment is going to be a little strange.

بخش بعدی کمی عجیب خواهد بود.

This is a carton of orange juice.

این یک کارتن آب پرتقال است.

This is a jug of orange juice.

این یک لیوان آب پرتقال است.

This is a pitcher of orange juice.

این یک پارچ آب پرتقال است.

So notice it's still orange juice.

بنابراین توجه کنید که هنوز آب پرتقال است.

And I should say this again, in my part of

و من باید این را دوباره بگویم، در بخش من از

the English speaking world, if you went to the grocery

دنیای انگلیسی زبان، اگر به خواربار

store, this is a carton of orange juice.

فروشی رفتید، این یک کارتن آب پرتقال است.

You're gonna go buy a carton of orange juice.

میخوای بری یه کارتن آب پرتقال بخری

Or you might buy a jug of orange juice.

یا ممکن است یک لیوان آب پرتقال بخرید.

A carton is kind of like a paper container with, I

کارتن یه جورایی مثل ظرف کاغذیه که

think it has wax in it so it doesn't leak.

فکر کنم داخلش موم باشه که نشتی نداشته باشه.

And this is more of a plastic container.

و این بیشتر یک ظرف پلاستیکی است.

So I could say to Jen, do you

بنابراین می‌توانم به جن بگویم،

want me to get some orange juice?

می‌خواهی آب پرتقال بگیرم؟

Yeah, just get a small carton of orange juice.

بله، فقط یک کارتن کوچک آب پرتقال بگیرید.

Or get a big jug of orange juice.

یا یک پارچ بزرگ آب پرتقال بگیرید.

Now, some people, when they get home, will put

حالا بعضی ها وقتی به خانه می رسند،

their orange juice into what's called a pitcher.

آب پرتقال خود را داخل چیزی می ریزند که به آن پارچ می گویند.

So they will pour the orange juice in here.

بنابراین آنها آب پرتقال را در اینجا می ریزند.

Or maybe they make their own orange juice from oranges.

یا شاید آنها آب پرتقال خود را از پرتقال درست می کنند.

And they would put it in a

و آن را در

glass vessel, called a pitcher vessel.

ظرف شیشه ای به نام ظرف پارچ قرار می دادند.

Do I really call it that?

آیا من واقعاً آن را اینگونه می نامم؟

It's like a very formal term.

مثل یک اصطلاح بسیار رسمی است. اسم

What would I call this?

این را چه بگذارم؟

I would just call it a pitcher.

من فقط اسمش را می گذارم پارچ.

A pitcher of orange juice.

یک پارچ آب پرتقال.

So once again, carton of orange juice.

بنابراین یک بار دیگر، کارتن آب پرتقال.

You can buy a carton of chocolate milk, a

می توانید یک کارتن شیر شکلات، یک

carton of orange juice, a carton of lemonade.

کارتن آب پرتقال، یک کارتن لیموناد بخرید.

This is what we call a carton in

این همان چیزی است که ما در

my part of the English speaking world.

بخش من از دنیای انگلیسی زبان، کارتن می نامیم.

Or you can buy a jug.

یا می توانید یک کوزه بخرید.

Or you can buy a pitcher.

یا می توانید یک پارچ بخرید.

By the way, this was also considered a jug.

اتفاقا این هم کوزه محسوب می شد.

A jug of milk or a gallon of milk.

یک کوزه شیر یا یک گالن شیر.

What's next?

بعدش چی؟

A set of wrenches.

مجموعه ای از آچار.

So whenever we talk about something where,

بنابراین هر زمان که در مورد چیزی صحبت می کنیم که

like, there's a certain number of pieces.

مثلاً تعداد معینی قطعه وجود دارد.

So you can have a set of wrenches.

بنابراین می توانید مجموعه ای از آچار داشته باشید.

You can have a set of

sockets, you know, with a ratchet.

می‌دانید که با جغجغه می‌توانید مجموعه‌ای از سوکت‌ها داشته باشید.

Maybe you're not familiar with that.

شاید شما با آن آشنا نیستید.

You can have a set of.

شما می توانید مجموعه ای از.

I'm trying to think of what else.

دارم سعی میکنم به چی فکر کنم دیگه

Let's just leave it with this.

بگذارید فقط آن را با این رها کنیم.

So this is a set of wrenches.

بنابراین این مجموعه ای از آچار است.

Notice that these are what I would call imperial.

توجه داشته باشید که اینها چیزی است که من امپراتوری می نامم.

So you can see, I guess sae is maybe the correct term.

بنابراین می توانید ببینید، من حدس می زنم sae شاید اصطلاح درستی باشد.

They're not metric, by the way.

به هر حال، آنها متریک نیستند.

This set of wrenches has 13 wrenches.

این مجموعه آچار دارای 13 آچار می باشد.

There are 13 wrenches in this set of wrenches.

در این مجموعه آچار 13 عدد آچار وجود دارد.

And they are all the way from

و همه آنها از

quarter inch up to one inch. Very cool.

یک چهارم اینچ تا یک اینچ هستند. خیلی باحاله به

I need a new set of wrenches.

یک سری آچار جدید نیاز دارم.

I should buy one stack of wood.

من باید یک دسته چوب بخرم.

So whether it is firewood, like on the far

بنابراین، چه هیزم باشد، مانند تصویر دور

picture, or what we would call, well, just wood,

، چه چیزی که می‌گوییم، خوب، فقط چوب،

we might call this near picture lumber as well.

ممکن است این تصویر نزدیک را نیز چوب بنامیم.

You have a stack of wood.

شما یک دسته چوب دارید.

When you go cut firewood, you will create a stack

وقتی می‌روید هیزم برش می‌زنید، یک پشته

of wood outside of your house or maybe in, um,

چوب بیرون از خانه یا شاید در

the back entrance, and then you will use that firewood.

ورودی پشتی ایجاد می‌کنید و سپس از آن هیزم استفاده می‌کنید.

When you buy wood from, uh, the wood

وقتی از چوب

store, the lumber yard, the wood store.

فروشی، حیاط الوار، چوب فروشی چوب می خرید.

No one says wood store.

هیچ کس نمی گوید فروشگاه چوب.

When you buy wood from the lumber yard, you might come

وقتی از حیاط الوار چوب می‌خرید، ممکن است به

home and stack it and you might have a stack of

خانه بیایید و آن‌ها را روی هم بچینید و ممکن است

wood in the place where you are going to build something.

در جایی که می‌خواهید چیزی بسازید، یک پشته چوب داشته باشید.

Maybe you have a little project and

شاید شما یک پروژه کوچک دارید و

you have a stack of wood.

یک پشته چوب دارید.

Here's a familiar one.

اینجا یکی آشناست.

Everyone, when you wear socks, usually

همه، وقتی جوراب می پوشند، معمولاً

wear a pair of socks.

یک جفت جوراب می پوشند.

I need to buy a new pair of socks.

من باید یک جفت جوراب جدید بخرم.

I noticed the other day that I don't have a pair

روز قبل متوجه شدم که یک جفت

of dark blue socks, and I need them for next week

جوراب آبی تیره ندارم و برای هفته آینده به آنها نیاز دارم

because we have a formal event at our school.

زیرا ما یک مراسم رسمی در مدرسه خود داریم.

So I need to buy a new pair of socks.

بنابراین باید یک جفت جوراب جدید بخرم.

I'm not sure what happened to my last pair of socks.

مطمئن نیستم آخرین جفت جورابم چه شد.

And then if you are someone who does consume alcoholic beverages,

و اگر شما کسی هستید که مشروبات الکلی مصرف می کند،

I know some of you don't, but if you went to

می دانم که برخی از شما این کار را نمی کنید، اما اگر برای

buy beer, you can buy a six pack of beer.

خرید آبجو رفتید، می توانید یک بسته شش عدد آبجو بخرید.

So a six pack of beer would come like

بنابراین یک بسته شش آبجو به

this, and it would have six bottles in it.

این شکل می آید و شش بطری در آن وجود دارد.

Or if you buy it in cans, it would be cans.

یا اگر آن را در قوطی بخرید، قوطی خواهد بود.

And you would call that a six pack of beer.

و شما آن را شش بسته آبجو می نامید.

I don't know why.

نمی دانم چرا.

When you have, like, a very flat stomach with

وقتی شکمی بسیار صاف با

lots of muscle, we call that a six pack.

عضلات زیاد دارید، به آن سیکس پک می گوییم.

So you can say, oh, the guy at

بنابراین شما می توانید بگویید، اوه، پسر در

the gym can do a hundred sit ups.

باشگاه می تواند صد دراز و نشست انجام دهد.

He's so, he's in such good shape.

او خیلی خوب است.

And then he has a six pack.

و سپس او یک سیکس پک دارد.

So it doesn't mean this kind of six pack.

پس این به این معنی شش پک نیست. به این

It means like, you know how you can.

معنی است که شما می دانید چگونه می توانید.

No, I don't have one.

نه من یکی ندارم

You know how you can see someone's stomach

می‌دانید چگونه می‌توانید ماهیچه‌های شکم کسی را ببینید

muscles if they're in really good shape?

اگر واقعاً در وضعیت خوبی باشد؟

We call that a six pack.

ما به آن سیکس پک می گوییم.

And then the last photo, a bouquet of flowers.

و سپس آخرین عکس، یک دسته گل.

So this is actually more than one bouquet.

بنابراین این در واقع بیش از یک دسته گل است.

These are, here are several bouquets of flowers.

اینها هستند، در اینجا چندین دسته گل وجود دارد.

These are actually from Jen's farm.

اینها در واقع از مزرعه جن هستند.

But a bouquet of flowers is basically a bunch

اما یک دسته گل در اصل مجموعه ای

of different flowers put together and to look beautiful.

از گل های مختلف است که در کنار هم قرار گرفته اند و زیبا به نظر می رسند.

So Jen often will harvest her flowers and then she

بنابراین جن اغلب گل های خود را برداشت می کند و سپس از

will use them to make a bouquet of flowers.

آنها برای درست کردن یک دسته گل استفاده می کند.

Very beautiful. Very nice.

بسیار زیبا. بسیار خوب.