Let's Learn English! Topic: Common Sounds! 🚙🐕⏲️ (Lesson Only)

Well, hello and welcome to this

خوب، سلام و به این

English lesson about common sounds.

درس انگلیسی در مورد صداهای رایج خوش آمدید.

Let's admit that we live in a loud world.

بیایید بپذیریم که در دنیای پر سر و صدا زندگی می کنیم.

This is a world where you can't really go

این دنیایی است که در آن نمی‌توانید

through your day without hearing things all the time.

روز خود را بدون شنیدن همیشه سپری کنید.

I even hear things when I don't want to hear things.

من حتی وقتی نمی خواهم چیزهایی بشنوم چیزهایی می شنوم.

Earlier I gave the example of I was in the

قبلاً مثال زدم که در

middle of taking a nap when a dog started barking.

وسط چرت زدن بودم که سگی شروع به پارس کرد.

Those are the kinds of sounds

اینها انواع صداهایی هستند که

I'm going to talk about today.

امروز در مورد آنها صحبت خواهم کرد.

The sounds of car horns, the sounds of

صدای بوق ماشین، صدای

dog sparking, and those kinds of things.

جرقه سگ و این جور چیزها.

I will try to do some sound effects along the way, but

من سعی خواهم کرد در طول مسیر جلوه های صوتی انجام دهم، اما

mostly I will just talk about the sound, the name of the

بیشتر در مورد صدا، نام

sound, the word we use to talk about that sound.

صدا، کلمه ای که برای صحبت در مورد آن صدا استفاده می کنیم صحبت خواهم کرد.

And then as well, the phrase we use

و همچنین، عبارتی که

to refer to that sound, the most common

برای اشاره به آن صدا استفاده می کنیم، رایج ترین

way we talk about that sound in English.

روشی است که در مورد آن صدا در انگلیسی صحبت می کنیم.

So once again, welcome to this

بنابراین یک بار دیگر، به این

English lesson about common sounds.

درس انگلیسی در مورد صداهای رایج خوش آمدید.

I think you'll enjoy it.

فکر می کنم از آن لذت خواهید برد.

I think you'll learn some new words and phrases.

فکر می کنم چند کلمه و عبارات جدید یاد خواهید گرفت.

A phone ringing so this is

یک تلفن زنگ می زند بنابراین این

probably a very common sound.

احتمالاً یک صدای بسیار رایج است.

I think that this was a sound you only heard at

فکر می‌کنم این صدایی بود که

home many years ago, but now you might hear this anywhere

سال‌ها پیش فقط در خانه می‌شنیدید، اما اکنون ممکن است آن را در هر جایی بشنوید

and you'll hear a number of different ring tones.

و چندین زنگ مختلف را بشنوید.

So people set their phone to make

بنابراین مردم گوشی خود را طوری تنظیم می کنند که

a different sound when it rings.

وقتی زنگ می خورد صدای متفاوتی تولید کند.

But if I was to say, oh, I was walking through the

اما اگر بخواهم بگویم اوه، داشتم در

mall and all of a sudden, all of the sudden I heard

مرکز خرید قدم می زدم و ناگهان، ناگهان صدای

a phone ringing or a phone started to ring, those would be

زنگ تلفنی را شنیدم یا تلفنی شروع به زنگ زدن کرد، این

the phrases we would use to talk about that.

عباراتی است که ما برای صحبت در مورد آن استفاده می کنیم.

It's not very nice when you hear

وقتی

a phone ringing in a movie theater.

صدای زنگ تلفن را در سینما می شنوید خیلی خوب نیست.

That's my least favorite place.

این کمترین مکان مورد علاقه من است.

I also don't enjoy hearing a phone ringing.

من هم از شنیدن زنگ تلفن لذت نمی برم.

If I'm on a walk in the park when

اگر در حال پیاده روی در پارک باشم وقتی

I'm trying to relax, it's a very annoying sound.

سعی می کنم استراحت کنم، صدای بسیار آزاردهنده ای است.

But probably one of the most common sounds

اما احتمالا یکی از رایج ترین صداهایی

that, that you might hear right now is

که ممکن است در حال حاضر بشنوید

the sound of a phone ringing.

صدای زنگ تلفن است.

Water running.

آب جاری

This is my least favorite sound.

این کمترین صدای مورد علاقه من است.

This means someone didn't turn off the tap.

این به این معنی است که کسی شیر آب را نبسته است.

This means someone brushed their teeth and

این بدان معنی است که شخصی دندان های خود را مسواک زده و

they just left the water running.

آنها فقط آب را روان نگه داشته اند.

And I hear the sound of water running.

و صدای جاری شدن آب را می شنوم.

Oh, I haven't made any sound effects yet, have I?

اوه، من هنوز هیچ افکت صوتی نساخته ام، نه؟

The sound of water running is like, that's

صدای جاری شدن آب مثل این است که

not a very good impression of water running.

تصور خیلی خوبی از آب جاری نیست.

But I think you get the point.

اما من فکر می کنم شما متوجه موضوع شده اید.

I don't like to waste water.

من دوست ندارم آب را هدر دهم.

Water isn't free for me.

آب برای من مجانی نیست

Well, it sort of is because it comes from

خب، این به نوعی به این دلیل است که از آسمان می آید

the sky, like rainwater goes in our cistern.

، مانند آب باران در مخزن ما.

But my biggest worry is when someone flushes a

اما بزرگ‌ترین نگرانی من زمانی است که کسی سیفون

toilet and the toilet is running through, that means

توالت را می‌کشد و توالت از آن عبور می‌کند، به این معنی که

it hasn't closed and filled the tank again.

بسته نشده و دوباره مخزن را پر نکرده است.

And that's not a nice sound because you hear

و این صدای خوبی نیست، زیرا صدای

water running and you're like, what is that?

جاری شدن آب را می شنوید و می گویید، آن چیست؟

Oh, it's the toilet running through.

اوه، این توالت است که از آن عبور می کند.

Go, stop it.

برو بس کن

If I left the water running for a

اگر یک روز کامل آب را جاری می گذاشتم

whole day, we would empty our cistern. Not quite.

، آب انبارمان را خالی می کردیم. نه کاملا.

That's a bit of an exaggeration, but that could happen.

این کمی اغراق آمیز است، اما ممکن است این اتفاق بیفتد.

A knock at the door.

یک ضربه به در.

This is actually something I don't enjoy.

این در واقع چیزی است که من از آن لذت نمی برم. وقتی دارم کاری انجام می دهم از

I don't enjoy hearing a knock at

شنیدن صدای تق تق در خانه لذت نمی برم

the door when I'm doing something.

.

I don't mind when people come over.

وقتی مردم می آیند برایم مهم نیست.

I do like it when people call.

من دوست دارم وقتی مردم تماس می گیرند.

First, I like to hear my phone ring and then say,

اول، دوست دارم صدای زنگ تلفنم را بشنوم و بعد بگویم، می

hear someone say, hey, can I pop by in a sec?

شنوم که یکی می گوید، هی، آیا می توانم در یک ثانیه بیایم؟

I want to drop off something.

من می خواهم چیزی را رها کنم.

And then later hear a knock at the door.

و بعداً صدای تق تق در را بشنوید.

Um, notice the phrasing on this. So you.

اوم، به عبارت در این مورد توجه کنید. پس تو

You might say, oh, I heard

ممکن است بگویید، اوه، شنیدم که

a person knocking at the door.

شخصی در را می زد.

But this is definitely how I would say it.

اما من قطعاً اینگونه می گویم.

I heard a knock at the door.

صدای در را شنیدم. داشتم

I was having a nap, and then

چرت می زدم و بعد

I heard a knock at the door.

صدای در زدن را شنیدم.

It was the mailman with a package for me.

این پستچی با بسته ای برای من بود.

So a knock at the door.

بنابراین یک ضربه به در.

Obviously, I don't have to make the sound.

بدیهی است که من مجبور نیستم صدا را تولید کنم.

We all know what it sounds like, and

همه ما می دانیم که به نظر می رسد، و

you could probably all do it right now.

احتمالاً همه شما می توانید همین الان این کار را انجام دهید.

In fact, if you want to remember the word, you say

در واقع اگر بخواهید کلمه را به خاطر بسپارید،

a knock at the door and make a knocking sound.

در را می کوبید و صدای تق تق می دهید.

A toilet being flushed.

یک توالت در حال شستشو

This is my least favorite sound

این کمترین صدای مورد علاقه من

when I am sleeping at night.

هنگام خواب شبانه است.

Sometimes when I'm sleeping at night, I will

بعضی وقت‌ها وقتی شب‌ها می‌خوابم، می‌شنوم که

hear someone use the washroom, and then I

کسی از دستشویی استفاده می‌کند، و سپس می‌شنوم که

will hear a toilet being flushed.

یک توالت آب می‌کشد.

Um, you could, in English say, I heard the flushing of a

اوم، شما می توانید به انگلیسی بگویید، من صدای سیفون

toilet, but that's not a very common way to say it.

توالت را شنیدم، اما این روش چندان رایجی برای گفتن آن نیست.

Some of these sounds, I will say one way, and other

برخی از این صداها، من یک طرف می گویم، و

phrases go the other way, and I actually don't know why,

عبارات دیگر به سمت دیگر می روند، و من در واقع نمی دانم چرا،

but this is the common, uh, thing to say, oh, I

اما این چیزی است که می توان گفت، اوه،

heard a toilet being flushed in the middle of the night.

شنیدم که یک توالت در حال شستشو در داخل خانه است. نیمه شب

Who was up in the night flushing the toilet?

چه کسی در شب بیدار بود و سیفون توالت می‌کشید؟

And what does that sound like?

و این چه صدایی دارد؟

It's like, that's the sound of a toilet being flushed.

مثل این است که صدای شستشوی توالت است.

Hopefully that sound effect came through better

امیدوارم آن جلوه صوتی بهتر

than how it sounded in my ears.

از آن چیزی که در گوش من به نظر می رسد وارد شود.

An alarm clock going off.

یک ساعت زنگ دار خاموش می شود.

So I don't have this style of alarm

بنابراین من این سبک ساعت زنگ دار را ندارم

clock that goes, I have the style of

که می رود، من سبک

alarm clock that goes, beep, beep, beep, beep.

ساعت زنگ دار را دارم که می رود، بوق، بیپ، بیپ، بیپ.

It's a really annoying sound.

واقعا صدای آزار دهنده ای است.

In fact, I actually prefer to wake up on my own.

در واقع ترجیح می دهم خودم بیدار شوم.

I prefer to just wake up because it's

ترجیح می دهم فقط بیدار شوم چون

light outside and because I've had enough sleep.

بیرون هوا روشن است و به اندازه کافی خوابیده ام.

I don't actually enjoy hearing

من در واقع از شنیدن صدای زنگ ساعت لذت نمی برم

an alarm clock going off.

.

So at night, you set your alarm, in

بنابراین در شب، شما زنگ ساعت خود را تنظیم می کنید، در

the morning, your alarm clock will go off.

صبح، ساعت زنگ دار شما خاموش می شود.

That's the phrase we use in English to talk

این عبارتی است که ما در انگلیسی برای صحبت

about the sound that an alarm clock makes.

در مورد صدایی که یک ساعت زنگ دار تولید می کند استفاده می کنیم.

I did not get up this early this morning.

امروز صبح اینقدر زود بیدار نشدم.

I got up at 630, and right now it's 737.

من روی 630 بلند شدم و الان 737 است.

So I've been up for a little over an hour.

بنابراین کمی بیش از یک ساعت است که بیدار شده ام. صدای

I heard my alarm clock going off at 630.

زنگ ساعتم را شنیدم که روی 630 زنگ زد.

I did hit snooze once, and then I did get up.

یک بار چرت زدم و بعد بلند شدم.

So I guess technically I got up at 637.

بنابراین حدس می‌زنم از نظر فنی با 637 بلند شدم.

A door closing.

دری که بسته می‌شود.

A door being slammed.

دری که به هم می خورد

Slight difference here.

اینجا کمی تفاوت

When you hear a door close, it just goes.

وقتی صدای بسته شدن را می شنوید، فقط می رود.

So it's just a slight sound if you

بنابراین اگر لولاها را روغن کاری نکنید، فقط یک صدای خفیف است،

don't have the hinges oiled, and then you

و سپس

just hear a little click at the end.

فقط صدای کلیک کوچکی در پایان می شنوید.

A door being slammed, though, sounds like,

با این حال، کوبیده شدن در به

like probably even louder than that.

نظر بلندتر از این هم می رسد.

People normally just close doors.

مردم معمولاً فقط درها را می‌بندند.

So you would hear a door closing because someone wanted the

بنابراین شما می‌شنوید که درب بسته می‌شود زیرا کسی می‌خواست

door closed and they moved it until it was shut.

در بسته شود و آن‌ها آن را حرکت دادند تا بسته شود.

But sometimes people are angry.

اما گاهی اوقات مردم عصبانی هستند.

I was happy that I was able

خوشحال بودم که توانستم

to find a graphic that shows this.

گرافیکی پیدا کنم که این را نشان دهد.

Sometimes people are angry and they slam the door.

گاهی مردم عصبانی می شوند و در را می کوبند.

They use a lot of strength, and they, they

آنها از قدرت زیادی استفاده می کنند و آنها، به

kind of take out their anger on the door.

نوعی عصبانیت خود را از در بیرون می آورند.

And then it's just like the door just slams

و بعد درست مثل این است که درب به شدت به هم می خورد

super hard and makes a really, really loud noise.

و صدایی واقعاً بسیار بلند ایجاد می کند.

I like to close my doors.

دوست دارم درهایم را ببندم.

If you were to be in the same building

اگر قرار بود در همان ساختمان

as me, you would hear a door closing.

من باشید، صدای بسته شدن در را می شنوید.

When I closed the door, you would

وقتی در را بستم، صدای

not hear a door being slammed.

کوبیدن در را نمی شنید.

Um, certainly not.

اوم، قطعا نه.

Besides, it kind of wrecks the door

علاوه بر این،

a little bit if you do that.

اگر این کار را انجام دهید، کمی در را خراب می کند. صدای

A doorbell ringing.

زنگ در

So you can hear a knock at the door.

بنابراین می توانید صدای در را بشنوید.

You can also hear a doorbell

همچنین می توانید

ringing, or the doorbell ringing.

صدای زنگ در یا زنگ در را بشنوید.

So I would say something like this.

بنابراین من می خواهم چیزی شبیه به این بگویم.

I was washing the dishes, and

داشتم ظرف ها را می شستم و

then I heard the doorbell ringing.

بعد صدای زنگ در را شنیدم.

And it was the food delivery service with the food.

و این سرویس تحویل غذا همراه با غذا بود.

This actually never happens here because no one

این در واقع هرگز در اینجا اتفاق نمی افتد زیرا هیچ کس

delivers food this far out in the country.

در این کشور غذا تحویل نمی دهد.

But when you hear a doorbell ringing,

اما وقتی صدای زنگ در را می شنوید، می

you go and you answer the door.

روید و در را پاسخ می دهید.

And a doorbell is usually like the typical ding dong.

و زنگ در معمولاً مانند دینگ دانگ معمولی است.

Like, it's the typical one chime and then another here.

مثلاً این یک صدای زنگ معمولی است و سپس صدای دیگری در اینجا.

Like, I think I actually don't

مثلاً، فکر می‌کنم در حال

have a doorbell right now.

حاضر زنگ در ندارم.

When our doorbell was working, it

وقتی زنگ در ما کار می‌کرد،

would be like, ding dong.

مثل دینگ دونگ بود.

That would be the sound we would

این صدایی است که

hear if someone was ringing our doorbell.

اگر کسی زنگ خانه ما را به صدا در می آورد، می شنویم.

And often when I would hear the doorbell

و اغلب وقتی

ring, it would be someone delivering something.

صدای زنگ در را می شنیدم، کسی چیزی را تحویل می داد.

That was probably the most common situation when I

این احتمالاً رایج‌ترین حالتی بود که می‌شنیدم

would hear that a smoke alarm going off.

زنگ هشدار دود به صدا در می‌آید.

Jen and I woke up once to a smoke alarm going

من و جن یک بار با زنگ هشدار دود بیدار شدیم

off, and it was not a nice thing, because when a

، و این چیز خوبی نبود، زیرا وقتی

smoke alarm goes off, when you hear it, it's so loud.

زنگ دود به صدا در می‌آید، وقتی آن را می‌شنوید، خیلی بلند است.

It's a very loud, shrill sound.

این یک صدای بسیار بلند و تیز است.

It's louder than an alarm clock, so

این صدای بلندتر از ساعت زنگ دار است، بنابراین

it's like, beep, beep, beep, beep, beep.

مانند، بوق، بوق، بیپ، بیپ، بیپ است.

It's an intense sound.

این یک صدای شدید است.

It's shrill, and it definitely wakes you up.

خنده دار است و قطعا شما را بیدار می کند.

We woke up once to the smoke alarm going

یک بار با زنگ هشدار دود از خواب بیدار شدیم

off, and it took us an hour to make

و یک ساعت طول کشید تا

sure there wasn't a fire in the house.

مطمئن شویم در خانه آتش سوزی نیست.

So it's not just the fact that it wakes you up, it's

بنابراین فقط این واقعیت نیست که شما را از خواب بیدار می کند، این

the fact that you have to get your children out of the

واقعیت است که شما باید فرزندان خود را از خانه بیرون بیاورید

house, and you have to find out if there is a fire.

و باید بفهمید که آیا آتش سوزی وجود دارد یا خیر.

There was no fire.

آتشی نبود.

We don't know why it went off.

نمی دانیم چرا خاموش شد.

We think it was just acting strangely.

ما فکر می کنیم این فقط عجیب عمل می کرد.

We have a fire alarm or a smoke alarm on every floor

ما در هر طبقه از خانه مان یک اعلام حریق یا دود داریم

of our house, and we had an extra one, so we brought

و یک دزدگیر اضافه هم داشتیم، به همین دلیل آن را

the extra one into the same area, and it didn't go off.

به همان منطقه آوردیم و خاموش نشد.

So we think the old smoke alarm

بنابراین ما فکر می کنیم که زنگ هشدار دود قدیمی

went off simply because it was old.

فقط به دلیل قدیمی بودن خاموش شد.

No fire.

بدون آتش.

The house is still standing.

خانه همچنان پابرجاست.

It's hard to get back to sleep after

پس از

you hear a smoke alarm go off.

شنیدن زنگ هشدار دود، دوباره به خواب رفتن سخت است.

And by the way, I use smoke alarm, fire alarm.

و اتفاقا من از هشدار دود، اعلام حریق استفاده می کنم.

We kind of have two names.

ما به نوعی دو نام داریم.

I think there's a third name.

فکر کنم اسم سومی هم هست

Smoke detector.

آشکارساز دود.

Yeah, that's another name for it.

آره این اسم دیگه ایه

The whir of a fan.

غوغای یک هوادار

There's a fan running right here,

یک فن در اینجا دوان است،

but you can't hear it.

اما شما نمی توانید آن را بشنوید.

But the whir of a fan would be like.

اما غوغای یک هوادار مثل این خواهد بود.

It's a very constant sound.

این یک صدای بسیار ثابت است.

In English, we sometimes refer to it as white

در زبان انگلیسی، ما گاهی اوقات از آن به عنوان نویز سفید یاد می کنیم

noise because it doesn't go up or down. It's a.

زیرا بالا یا پایین نمی رود. این یک است.

It's just the kind of like a background sound.

این دقیقاً شبیه صدای پس زمینه است.

Sorry, I just wanted to hear it.

ببخشید فقط میخواستم بشنوم

So the whir of a fan.

بنابراین غوغای یک طرفدار.

When you turn a fan on, it starts

وقتی یک فن را روشن می‌کنید،

to make a slight sound, and it basically.

صدای خفیفی شروع به تولید می‌کند، و اساساً همینطور است.

It's not an annoying sound.

صدای آزاردهنده ای نیست.

In fact, I have a fan running in my room when I sleep.

در واقع من وقتی میخوابم یک پنکه در اتاقم می دود. فکر می کنم

Having a fan running helps me sleep at night,

داشتن یک فن به من کمک می کند که شب بخوابم،

I think, because the fan noise is somewhat pleasant

زیرا صدای فن تا حدودی خوشایند است

and it can block out other noises.

و می تواند صداهای دیگر را مسدود کند.

So instead of hearing someone flush the toilet

بنابراین به جای اینکه بشنوم که کسی در توالت آب می زند

or hearing someone downstairs in the kitchen, I

یا صدای کسی را در طبقه پایین در آشپزخانه بشنود،

just hear the sound of the fan.

فقط صدای پنکه را می شنوم.

And I think I said white noise.

و فکر کنم گفتم نویز سفید.

White noise is simply a

نویز سفید به سادگی یک

constant noise that isn't annoying.

صدای ثابت است که آزاردهنده نیست.

Kind of like a background noise.

شبیه صدای پس زمینه

So the whir of a fan, the car honking.

بنابراین صدای یک هوادار، ماشین بوق می‌زند.

I can't do a car honking, but it's like that.

من نمی توانم بوق ماشین بزنم، اما اینطور است.

Okay, that's my worst one yet.

خوب، این بدترین مورد من است.

But a car honking is annoying.

اما بوق زدن ماشین آزاردهنده است.

You could say you heard a person honking the horn.

می توان گفت شنیده اید که شخصی بوق می زد.

You could say you heard a cardinal. Oh, sorry.

می توان گفت که یک کاردینال را شنیده اید. اوه متاسفم

A car honking.

یه ماشین بوق میزنه

You could say you heard the honk of

می توان گفت که صدای بوق ماشین را شنیده اید،

a car, but that sounds really cumbersome.

اما واقعاً دست و پا گیر به نظر می رسد.

We wouldn't say it that way.

ما اینطور نمی گوییم.

Like, if I was writing a story, I might write I was

مثلاً اگر داستان می نوشتم، شاید می نوشتم که

walking down the street and I heard the honk of a car.

در خیابان راه می رفتم و صدای بوق ماشین را شنیدم.

It sounds very, it's not informal enough.

خیلی به نظر می رسد، به اندازه کافی غیر رسمی نیست. آیا

Does that make sense?

این منطقی است؟

So what I would say is, I was downtown today

بنابراین چیزی که می‌خواهم بگویم این است که امروز در مرکز شهر بودم

and I just heard a car honking non stop.

و فقط صدای بوق بی‌وقفه یک ماشین را شنیدم.

I don't know what was wrong.

نمی دانم چه مشکلی داشت.

This guy was just laying on the horn

این مرد فقط روی بوق دراز کشیده بود

and I just heard a car honking the

و من فقط صدای بوق ماشینی را در

whole time I was shopping at the store.

تمام مدتی که از فروشگاه خرید می کردم شنیدم.

So a car honking, um, not a pleasant sound, unless.

پس بوق ماشین، اوم، صدای خوشایندی نیست، مگر اینکه.

So unless it's like a short, like beep beep.

بنابراین مگر اینکه مانند یک صدای کوتاه، مانند بوق بیپ باشد.

So there's a difference between, which means I'm

بنابراین تفاوت وجود دارد، یعنی من از دست

annoyed with you and beep, which means hi.

شما دلخورم و بیپ که به معنای سلام است.

So I will, sometimes when I drive by a neighbor's

بنابراین، گاهی اوقات وقتی از کنار خانه همسایه رانندگی می کنم

house, I will do the beep beep and then wave.

، بوق بیپ را انجام می دهم و سپس دست تکان می دهم.

Sometimes when someone cuts me off in traffic, I'll

گاهی اوقات وقتی یکی از من در ترافیک قطع می کند، این کار را

do the, like, I'll lay on the horn. I don't know.

انجام می دهم، مثلاً روی بوق دراز می کشم. من نمی دانم. آیا

Did I use that phrase yet?

من هنوز از این عبارت استفاده کردم؟

You can lay on the horn and honk

می توانید روی بوق دراز بکشید و آن را بوق بزنید

it to show that you are angry.

تا نشان دهید که عصبانی هستید.

A clock ticking.

تیک تاک ساعت

So this is less common now.

بنابراین در حال حاضر کمتر رایج است.

I do remember as a child when I visited my grandparents

من به یاد دارم در کودکی وقتی

every summer I would visit my grandparents and sleep over for

هر تابستان به پدربزرگ و مادربزرگم می‌رفتم، به پدربزرگ و مادربزرگم می‌رفتم و

a few days, and they had a really loud clock.

چند روزی می‌خوابیدم، و آنها ساعت واقعاً بلندی داشتند.

And when I was trying to sleep, I would just hear.

و وقتی سعی می کردم بخوابم، فقط می شنیدم.

And it drove me crazy because in my house, there was

و این مرا دیوانه کرد زیرا در خانه من

no clock close to my bedroom that I could hear today.

ساعتی نزدیک به اتاق خوابم نبود که بتوانم امروز بشنوم.

In today's day and age, most people have digital

در عصر امروز، اکثر مردم ساعت دیجیتال دارند

clocks, or they just have their phone or they

، یا فقط گوشی خود را دارند یا

have their fitbit or I apple watch.

ساعت فیت بیت یا آی اپل دارند.

So this type of clock, the kind of clock

بنابراین این نوع ساعت، نوع ساعتی

that ticks, has become a little more rare.

که تیک می زند، کمی کمیاب تر شده است.

You don't see them as often, but I

شما آنها را اغلب نمی بینید، اما من

used to have one in my classroom.

قبلاً یکی را در کلاس درس داشتم.

And if you stood underneath it, you could just hear.

و اگر زیر آن می ایستادی، فقط می توانستی بشنوی.

And by the way the sound is called, you can

و به هر حال صدا، شما می توانید

hear it like the tick tock of a clock, because

آن را مانند تیک تاک یک ساعت بشنوید، زیرا

usually it's like, it's two slightly different sounds.

معمولاً مانند این است که دو صدای کمی متفاوت است. با

Is it, though?

این حال آیا اینطور است؟

Yeah, I think it is. I can't remember.

آره فکر کنم همینطوره من نمی توانم به یاد بیاورم.

I'll have to find an old clock

من باید امروز بعداً یک ساعت قدیمی پیدا کنم

later today and listen to it.

و به آن گوش دهم.

A bird chirping.

یک پرنده چهچه می زند.

So I can't do a very good bird chirping.

بنابراین من نمی توانم یک جیک پرنده خیلی خوب انجام دهم.

But it'd be like, that's not a bird chirping, is it?

اما به نظر می رسد، این صدای جیک پرنده نیست، درست است؟

Maybe the whistle is a better thing.

شاید سوت چیز بهتری باشد.

I don't know what kind of bird that is.

من نمی دانم چه نوع پرنده ای است.

That's the bob, the canadian bird.

آن باب، پرنده کانادایی است.

This can be a pleasant sound if you want to

اگر می خواهید

wake up in the morning and your window is open.

صبح از خواب بیدار شوید و پنجره شما باز باشد، این می تواند صدای دلپذیری باشد.

It can be an unpleasant sound if you want to

اگر بخواهید

sleep in and your window is open in the morning.

در آن بخوابید و صبح پنجره شما باز باشد، می تواند صدای ناخوشایندی باشد.

Here, Jen and I hear birds

در اینجا، جن و من می شنویم که پرندگان

starting to chirp around 05:30 a.m.

حدود ساعت 05:30 صبح شروع به چهچهه زدن می کنند،

it's usually about when the sun is starting to get out.

معمولاً زمانی است که خورشید شروع به بیرون آمدن می کند.

Come up when it's starting to get light out.

وقتی نور شروع به خاموش شدن کرد، بالا بیایید.

We start to hear birds chirping.

ما شروع به شنیدن صدای جیر جیر پرندگان می کنیم.

Um, I find the sound of a bird chirping quite pleasant.

اوم، به نظر من صدای جیک یک پرنده بسیار دلپذیر است.

I do enjoy it.

من از آن لذت می برم

Um, some people, as I mentioned, might not if

ام، برخی از افراد، همانطور که اشاره کردم، ممکن است اگر

they're trying to sleep, but it certainly is nice.

بخواهند بخوابند، نمی توانند بخوابند، اما مطمئناً خوب است.

So I can do like a morning dove.

بنابراین من می توانم مانند یک کبوتر صبح انجام دهم.

Like that wouldn't really be a chirp.

مثل اینکه واقعاً صدای جیر جیر نیست.

That's more of a coo.

این بیشتر یک کوو است.

Like, we have a bird called a morning dove.

مثلاً ما پرنده ای داریم به نام کبوتر صبح.

It's, it's like smaller than a pigeon and it's,

این است، مثل یک کبوتر کوچکتر است و

it's not white like a, like a regular dove.

مثل یک کبوتر معمولی سفید نیست.

It's, it's grayish brown.

این است، قهوه ای مایل به خاکستری است.

And that's the sound it makes.

و این صدایی است که تولید می کند.

Footsteps on the floor.

رد پا روی زمین. آیا

Have you ever lived in an apartment building?

تا به حال در یک آپارتمان زندگی کرده اید؟

Some of you probably do live in apartment buildings and

برخی از شما احتمالاً در ساختمان‌های آپارتمانی زندگی می‌کنید و

sometimes you have a neighborhood who lives above you who

گاهی اوقات هم محله‌ای دارید که بالاتر از شما زندگی می‌کند و قدم می‌زند

walks around and they have very heavy feet.

و پاهایشان بسیار سنگین است.

It's like, and you just don't know what.

این شبیه است، و شما فقط نمی دانید چیست.

Is this guy going to walk around all day?

آیا این مرد قرار است تمام روز را دور بزند؟

I keep hearing footsteps on the floor above me.

مدام صدای قدم هایی را روی زمین بالای سرم می شنوم. خوب نیست

Not nice.

Sometimes when I'm watching a baseball game in

گاهی اوقات وقتی در اتاق طبقه پایین مشغول تماشای بازی بیسبال هستم

the room downstairs, the kids will be walking

، بچه ها در

around upstairs and I'll hear footsteps on the

طبقه بالا قدم می زنند و من صدای قدم هایی را روی

floor and I'll say, hey, quiet down.

زمین می شنوم و می گویم: هی ساکت شو.

I'm trying to watch the blue Jays game.

من سعی می کنم بازی آبی جیز را تماشا کنم.

Stop slamming the door and stop running around.

از کوبیدن در دست بردارید و از دویدن دور دست بردارید.

I keep hearing your footsteps on the floor.

من مدام صدای قدم هایت را روی زمین می شنوم.

I'm happy that I don't live

خوشحالم که

in an apartment building now.

الان در آپارتمان زندگی نمی کنم.

I have in the past lived in dormitories at university and I

من در گذشته در خوابگاه های دانشگاه زندگی می کردم و

have lived in a multi story house where my, my room was

در خانه ای چند طبقه زندگی می کردم که در

on the second floor when I lived in Quebec City.

آن زمان که در شهر کبک زندگی می کردم، اتاق من در طبقه دوم بود.

And thankfully I didn't hear my

و خوشبختانه

roommate above me very often. They weren't very loud.

زیاد هم اتاقی ام را بالای سرم نمی شنیدم. صدایشان زیاد نبود.

I didn't hear footsteps on the floor very often.

من اغلب صدای پا را روی زمین نمی شنیدم.

A chair creaking.

یه صندلی داره میخچه

Is this the day my chair doesn't creak?

آیا این روزی است که صندلی من نمی ترکد؟

Yeah, a couple weeks ago the chair was creaking.

آره، چند هفته پیش صندلی داشت جیرجیر می کرد.

Oh, there it goes.

اوه، آن را به پایان می رسد.

Hopefully that sound comes through on the video.

امیدوارم این صدا از طریق ویدیو پخش شود.

We'll have to see.

باید ببینیم

Oh, yeah, you can kind of hear

اوه، بله، کمی صدای

the chair creaking a little bit.

جیر جیر صندلی را می شنوید.

But yes, old chairs, especially

اما بله، صندلی های قدیمی، مخصوصا

chairs that rotate and recline.

صندلی هایی که می چرخند و می خوابند.

Oh, that was a good creak.

اوه، این کرک خوبی بود.

Can make a creaking sound.

می تواند صدای خش خش ایجاد کند.

A creaking sound is like creek. Creek.

صدای جیرجیر مانند نهر است. نهر.

It's like metal on metal, right.

مثل فلز روی فلز است، درست است. یه

You hear kind of this little creak.

جورایی میشنوی این جیغ کوچولو

Wood can also creak.

چوب نیز می تواند ترک بخورد.

It's a slightly different sound.

این یک صدای کمی متفاوت است.

I can't duplicate the sound,

من نمی‌توانم صدا را تکرار کنم،

but, yes, chairs can creak.

اما، بله، صندلی‌ها می‌توانند صدای جیر جیر کنند.

Other things can creak as well.

چیزهای دیگر نیز می توانند جرقه بزنند.

But I know I was teaching in a classroom last

اما می‌دانم که سال گذشته در کلاسی

year with older desks, and the desks would actually creak

با میزهای قدیمی‌تر تدریس می‌کردم، و

if students moved a certain way, was very distracting.

اگر دانش‌آموزان به‌طرف خاصی حرکت می‌کردند، میزها در واقع می‌ترسیدند، بسیار حواس‌پرت‌کننده بود.

It was not an enjoyable way to teach at all.

اصلاً روش لذت بخشی برای آموزش نبود.

But a chair creaking, that is a sound.

اما صدای جیرجیر صندلی، این یک صدا است.

You might hear a timer going off,

ممکن است صدای خاموش شدن تایمر را بشنوید،

similar to an alarm clock going off.

شبیه به خاموش شدن زنگ ساعت.

Maybe you put some cookies in the oven,

ممکن است مقداری کوکی را در فر قرار دهید،

and then eight minutes later, you just hear

و هشت دقیقه بعد، فقط می شنوید که

a timer is something that you set.

یک تایمر چیزی است که تنظیم می کنید.

So you set the timer for eight minutes.

بنابراین شما تایمر را برای هشت دقیقه تنظیم کنید.

You hit start, you put your cookies in.

شما شروع را می زنید، کوکی های خود را در آن قرار می دهید.

Usually you put your cookies in first, and then

معمولاً ابتدا کوکی های خود را در آن قرار می دهید و سپس

you set the timer, and then eight minutes later,

تایمر را تنظیم می کنید و سپس هشت دقیقه بعد، صدای

you hear beep, beep, beep, beep, beep.

بوق، بیپ، بیپ، بیپ، بیپ را می شنوید.

Again, a very insistent sound, a repetitive sound,

باز هم یک صدای خیلی اصراری، یک صدای تکراری،

usually a high pitched sound so that it.

معمولا صدایی با صدای بلند به طوری که آن را.

It travels and you can hear it, so

سفر می کند و شما می توانید آن را بشنوید، به طوری

that if you get distracted, you don't forget

که اگر حواس شما پرت شد، فراموش نکنید

because you don't want to burn the cookies.

زیرا نمی خواهید کوکی ها را بسوزانید. آیا

Should I do a lesson on common smells?

باید در مورد بوهای رایج درس بخوانم؟

Maybe I should do that next.

شاید بعدش باید اینکارو بکنم

The smell of cookies baking, is that a

بوی پختن کلوچه، آیا این

common smell in your house or apartment?

بوی رایج در خانه یا آپارتمان شماست؟

That would be a very fun thing to smell.

بوی آن بسیار سرگرم کننده خواهد بود.

But a timer going off.

اما یک تایمر خاموش می شود.

Beep, beep, beep, beep.

بوق، بیپ، بیپ، بیپ.

A car running.

یک ماشین در حال اجرا

So you could say you hear an engine running.

بنابراین می توانید بگویید که صدای موتور را می شنوید.

You could hear say that you hear

می توانید بشنوید که می گویند

a car running or a truck running.

یک ماشین در حال حرکت یا یک کامیون در حال حرکت می شنوید.

Um, we don't often.

اوم، ما اغلب این کار را نمی کنیم.

You could say you hear an engine running. Yeah, I'm.

می توان گفت صدای موتور را می شنوید. بله، من هستم.

I'm just trying to think.

من فقط سعی می کنم فکر کنم.

Like, I was sitting in my classroom and

مثلاً در کلاسم نشسته بودم و صدای

I heard a car running outside the window.

ماشینی را شنیدم که از پنجره بیرون می دوید.

Yeah, I would definitely say car.

آره حتما میگم ماشین صدای

I hear a car running.

دویدن ماشین را می شنوم.

When, uh, you put the key in a car, or

وقتی کلید را در ماشین می‌گذارید یا

when you push the start button, the engine turns over,

وقتی دکمه استارت را فشار می‌دهید، موتور برمی‌گردد

and then eventually you have the sound of an engine.

و در نهایت صدای موتور می‌آید.

So you hear a car running.

بنابراین صدای دویدن ماشین را می شنوید.

Exhaust comes out the exhaust pipe, and then hopefully

اگزوز از لوله اگزوز خارج می شود، و سپس امیدواریم که

the person eventually drives away when it's really hot.

فرد در نهایت زمانی که هوا واقعا گرم است دور شود.

When you go to a mall or store,

وقتی به یک مرکز خرید یا فروشگاه می روید،

there's often vehicles in the parking lot.

اغلب وسایل نقلیه در پارکینگ وجود دارد.

And you can hear that people have left their car

و شما می توانید بشنوید که مردم ماشین خود را

running because sometimes someone's sitting in the car still.

روشن رها کرده اند، زیرا گاهی اوقات شخصی هنوز در ماشین نشسته است.

So sometimes a husband will drop off a wife, and

بنابراین گاهی اوقات شوهر زن را رها می کند و

the husband will sit in the car with the car

شوهر در حالی که ماشین روشن است در ماشین می نشیند

running in order to keep the air conditioning working.

تا تهویه مطبوع کار کند.

And I think what's more common is parents

و من فکر می‌کنم آنچه رایج‌تر است این است که والدین

sitting in their car with the car running,

در ماشینشان نشسته‌اند و ماشین در حال حرکت هستند و

waiting for their teenager to be done work

منتظرند تا کار نوجوانشان تمام شود

or to be done whatever they are doing.

یا هر کاری که انجام می‌دهند انجام شود.

A dog barking again, this can be a good thing.

یک سگ دوباره پارس می کند، این می تواند چیز خوبی باشد.

If a stranger comes to your house,

اگر غریبه ای به خانه شما بیاید،

you might hear a dog barking.

ممکن است صدای پارس سگ را بشنوید.

It might be your dog barking, because they

ممکن است سگ شما پارس کند، زیرا آنها

don't like the stranger and they want to

غریبه را دوست ندارند و می خواهند

stop them from coming into your house.

مانع ورود آنها به خانه شما شوند.

But sometimes you're just trying

اما گاهی اوقات شما فقط سعی می کنید از

to enjoy a quiet moment.

یک لحظه آرام لذت ببرید.

Sometimes I'm trying to take a nap, and

گاهی اوقات سعی می‌کنم چرت بزنم، و

then because I hear someone driving in, I

بعد چون می‌شنوم کسی در حال رانندگی است،

will also hear a dog barking.

پارس سگ را نیز می‌شنوم.

One of my dogs barking.

یکی از سگ های من پارس می کند.

They bark quite a bit.

آنها کمی پارس می کنند.

And it's like, this is Walter. He's like.

و مثل این است که این والتر است. او شبیه

He has, like, this really loud bark which wakes me up.

او مثل این صدای بلندی دارد که مرا بیدار می کند.

Oscar is a lot more like.

اسکار خیلی بیشتر شبیه است.

Like, it's just a.

مانند، این فقط یک است.

It's like a sharp bark.

مثل پوست تیز است.

But Walter is definitely like.

اما والتر قطعا شبیه است.

He sounds like a hound dog almost, sometimes.

او تقریباً گاهی اوقات شبیه یک سگ شکاری است.

But the sound of a dog barking, annoying.

اما صدای پارس سگ، آزار دهنده است.

If you're trying to sleep, good.

اگر می خواهید بخوابید، خوب است.

If you're trying to keep strangers off your property

اگر می‌خواهید غریبه‌ها را از ملک خود دور کنید

or from coming into your apartment, someone driving in.

یا وارد آپارتمانتان نشوند، شخصی رانندگی می‌کند.

So when you live in a house and if

بنابراین وقتی در خانه‌ای زندگی می‌کنید و اگر

someone is coming over, you will sometimes listen because

شخصی به آنجا می‌آید، گاهی گوش می‌دهید، زیرا

you want to hear if they are driving in.

می‌خواهید بشنوید که آیا آنها در حال رانندگی هستند یا خیر.

When you hear someone driving in, you

وقتی می شنوید که شخصی در حال رانندگی است،

hear their tires kind of like.

لاستیک های او را می شنوید.

Like they go across the stones in

مانند سنگ‌هایی که در

your driveway or even on pavement.

مسیر شما یا حتی روی سنگ‌فرش قرار دارند.

When we order something from Amazon, then the

وقتی چیزی از آمازون سفارش می‌دهیم،

next day, we listen for someone driving in.

روز بعد، به صدای شخصی که وارد می‌شود گوش می‌دهیم.

We listen for the sound of someone driving in,

به صدای شخصی که وارد می‌شود گوش می‌دهیم،

because then we know that our package has arrived.

زیرا در این صورت می‌دانیم که بسته ما رسیده است.

A mouse screen.

یک صفحه ماوس پس

So that's the sound. Like this.

صدا همین است. مثل این.

Let me do it on the mic.

اجازه دهید این کار را روی میکروفون انجام دهم.

Let me see if that actually worked.

بگذارید ببینم آیا واقعاً کار می کند یا خیر.

So it's very.

بنابراین بسیار است.

Let me.

اجازه بده

I'm just listening.

من فقط گوش میدم

Yeah.

آره

I don't know if I can quite capture it.

نمی‌دانم می‌توانم آن را کاملاً ضبط کنم یا نه.

I'll do it extra loud.

من آن را با صدای زیاد انجام خواهم داد.

So the sound of a mouse screwing is not a nice sound.

پس صدای پیچ شدن ماوس صدای خوبی نیست.

It means you have a mouse in your house

این بدان معناست که شما یک موش در خانه خود دارید

to use a little bit of a rhyme.

تا کمی از قافیه استفاده کنید.

Sometimes in the fall, we will hear a mouse

گاهی اوقات در پاییز، صدای موش را می شنویم که

scurrying across our kitchen floor from another room.

از اتاق دیگری در کف آشپزخانه ما می چرخد.

Because in the fall, that's when mice

زیرا در پاییز، همان زمانی است که موش ها

try to get into the house.

سعی می کنند وارد خانه شوند.

So we set mouse traps because we

بنابراین ما تله موش می گذاریم زیرا ما

don't like mice in the house.

موش را در خانه دوست نداریم.

But the sound of a mouse scurrying is the

اما صدای دویدن موش،

sound of the mouse, like, running across your floor.

صدای دویدن موش است، مانند دویدن از روی طبقه شما.

It's a very quiet sound.

صدای بسیار آرامی است.

It's very hard to hear.

شنیدنش خیلی سخته

And it's not a nice.

و این خوب نیست.

It's never a nice sound to hear.

هرگز شنیدن صدای خوبی نیست.

A mouse scurrying across the floor.

موشی که روی زمین می دود.

Never nice.

هرگز خوب نیست.

A mouse clicking, on the other hand, is this sound.

از طرف دیگر، یک کلیک ماوس این صدا است.

Can't even see my finger move, can you?

حتی حرکت انگشت من را نمی بینید، می توانید؟

When my son plays video games,

وقتی پسرم بازی های ویدیویی انجام می دهد، صدای

you hear a mouse clicking.

کلیک ماوس را می شنوید.

You hear it a lot.

شما آن را زیاد می شنوید.

You don't hear it too much when I'm doing

وقتی دروس را انجام می دهم زیاد آن را نمی شنوید

my lessons because I use the keyboard more.

زیرا بیشتر از صفحه کلید استفاده می کنم.

So you hear someone typing more

بنابراین می شنوید که شخصی بیشتر

often than a mouse clicking.

از کلیک ماوس تایپ می کند.

But when you use a mouse, you point at what you

اما وقتی از ماوس استفاده می کنید، به چیزی که

want, and then you either click or double click the mouse.

می خواهید اشاره می کنید و سپس روی ماوس کلیک می کنید یا دوبار کلیک می کنید.

So you might click or double click the

بنابراین می توانید

mouse in order to select what you want.

برای انتخاب آنچه می خواهید، روی ماوس کلیک کنید یا دوبار کلیک کنید.

This is a common sound when you're teaching a

زمانی که در حال تدریس در

computer class, when you're teaching graphic design, because students

کلاس کامپیوتر هستید، زمانی که در حال تدریس طراحی گرافیک هستید، این صدای رایجی است، زیرا دانش آموزان

will often use a mouse to do graphic design.

اغلب از ماوس برای انجام طراحی گرافیک استفاده می کنند.

In a normal computer class,

در یک کلاس کامپیوتر معمولی،

students just use the touchpad.

دانش آموزان فقط از صفحه لمسی استفاده می کنند.

But yes, you might hear

اما بله، ممکن است صدای

a mouse clicking, someone typing.

کلیک ماوس را بشنوید، کسی در حال تایپ کردن باشد.

This is how my head moves when I'm typing.

وقتی دارم تایپ می کنم سرم به این شکل حرکت می کند.

Can you guys hear the typing? Let's see.

بچه ها صدای تایپ را می شنوید؟ ببینیم

But, yeah, I have a really loud keyboard.

اما، بله، من یک صفحه کلید واقعاً پر صدا دارم.

Oh, yeah, you can hear that.

اوه، بله، شما می توانید آن را بشنوید.

So this computer actually has an old keyboard

بنابراین این رایانه در واقع یک صفحه کلید قدیمی

from one of my sons, which is a

از یکی از پسران من دارد که یک

mechanical gaming keyboard that they didn't need anymore.

صفحه کلید مکانیکی بازی است که آنها دیگر به آن نیاز نداشتند.

So it's quite loud, actually.

بنابراین در واقع صدای آن بسیار بلند است.

But you might hear the sound

اما ممکن است صدای

of someone typing in another room.

کسی را بشنوید که در اتاق دیگری تایپ می کند.

Maybe they're sending a message to someone.

شاید دارند برای کسی پیام می فرستند.

Maybe they're a student and they're writing a paper

شاید آنها یک دانش آموز هستند و

for a class and you hear them typing.

برای یک کلاس مقاله می نویسند و شما می شنوید که آنها تایپ می کنند. می

You hear them using their keyboard

شنوید که آنها از صفحه کلید خود

to put words onto the screen.

برای قرار دادن کلمات روی صفحه استفاده می کنند.

A radio blaring.

صداي راديو

I think the older you get, the more annoying this is.

من فکر می کنم هر چه سن شما بالاتر می رود، آزاردهنده تر است.

But actually, yesterday at market,

اما در واقع، دیروز در بازار،

someone had their radio blaring.

یک نفر صدای رادیو خود را بلند کرد.

When you use the verb to blare, it's

وقتی از فعل برای blare استفاده می کنید،

like, it's louder than you would like.

مثل این است که صدای آن بلندتر از چیزی است که می خواهید.

So you might hear a radio playing at

بنابراین ممکن است صدای رادیو در

the beach, and that might be enjoyable.

ساحل را بشنوید و این ممکن است لذت بخش باشد.

When you hear a radio blaring at the beach, it means

وقتی صدای یک رادیو را در ساحل می شنوید، به این معنی است که

it's probably too loud and you don't like the music.

احتمالاً خیلی بلند است و موسیقی را دوست ندارید.

Sometimes young people drive their cars down the

گاهی جوانان ماشین هایشان را در خیابان می رانند

street and they have the radio blaring.

و صدای رادیو به گوششان می رسد.

They have the windows down.

آنها پنجره ها را پایین دارند.

Maybe they've installed a really loud radio in

شاید آنها یک رادیو واقعاً با صدای بلند را در

their car and they have the radio blaring.

ماشین خود نصب کرده اند و صدای رادیو در حال صدای بلند است.

So it definitely, you wouldn't say blaring

بنابراین قطعاً نمی‌گویید فریاد زدن،

unless you don't like the sound.

مگر اینکه صدا را دوست نداشته باشید.

Like, that definitely means you don't like the sound.

لایک، این قطعا به این معنی است که شما صدا را دوست ندارید.

Oh, my neighbor has their radio blaring all the time.

اوه، همسایه‌ام همیشه رادیوشان بلند می‌شود.

It's so annoying.

خیلی آزار دهنده است.

So basically a radio that is really

بنابراین اساساً رادیویی که واقعاً

loud, we would use the word blaring.

بلند است، از کلمه blaring استفاده می کنیم.

I'm gonna do this sound effect.

من این افکت صوتی را انجام خواهم داد.

I don't know if you'll like it.

نمی دونم خوشت میاد یا نه

It's not how I chew.

جویدنم اینطوری نیست

I chew with my mouth closed.

با دهان بسته می جوم.

But sometimes people will take a bite of

اما گاهی اوقات مردم چیزی را گاز می گیرند

something and you'll just hear this chewing sound,

و شما فقط این صدای جویدن را می شنوید،

and it's not a very nice sound.

و این صدای خیلی خوبی نیست.

I'm not sure what the custom is in your country.

من مطمئن نیستم که رسم در کشور شما چیست.

In Canada, the custom is you chew with

در کانادا رسم این است که با

your mouth closed, that is considered polite.

دهان بسته جویدن را انجام می دهند که مودب محسوب می شود.

So you take a bite of food, you keep your lips

بنابراین یک لقمه غذا می خورید، لب هایتان را بسته نگه می دارید

closed, and you chew your food with your mouth closed.

و غذایتان را با دهان بسته می جوید.

But the sound of a person chewing, I know it

اما صدای جویدن یک نفر، می‌دانم

sometimes takes a while to teach children to chew with

گاهی وقت‌ها طول می‌کشد تا به بچه‌ها یاد بدهیم با

their mouth closed, but yeah, I know it drives jen

دهان بسته بجوند، اما بله، می‌دانم که

crazy if one of our kids chews with their mouth

اگر یکی از بچه‌های ما با دهان

open, she doesn't like the sound of chewing.

باز بجود، جن را دیوانه می‌کند، او دوست ندارد. صدای جویدن

So I forgot to mention this when

بنابراین زمانی که در

we were talking about pleasant sounds.

مورد صداهای دلپذیر صحبت می کردیم، فراموش کردم به این موضوع اشاره کنم.

I love the sound of rain.

من عاشق صدای باران هستم

This is probably one of the common

این احتمالا یکی از

sounds that I enjoy the most.

صداهای رایج است که من از آن بیشتر لذت می برم.

I like the sound of wind rustling

صدای خش خش باد را

through the leaves of a tree.

از میان برگ های درخت دوست دارم.

I like the sound of rain.

من صدای باران را دوست دارم.

I like being outside when I can

وقتی می توانم

hear one or both of those sounds.

یکی یا هر دوی آن صداها را بشنوم بیرون بودن را دوست دارم.

The sound of rain is just nice. It's pleasant.

صدای بارون فقط قشنگه خوشایند است.

It's a little bit like the whir of a fan.

کمی شبیه غر زدن یک هوادار است.

It's quite pleasant to listen to, and I quite enjoy it.

گوش دادن به آن بسیار لذت بخش است و من از آن لذت می برم.

So the sound of rain.

پس صدای باران.

So I love the sound of rain.

پس من عاشق صدای باران هستم.

Maybe I should have put that as the phrase, like, because

شاید باید آن را به عنوان عبارت می‌گفتم، چون می‌توان

you could say I hate the sound of a person chewing.

گفت از صدای جویدن آدم متنفرم.

I like the sound of rain.

من صدای باران را دوست دارم.