Let's Learn English! Topic: The Classroom! 📒🖊️🖥️ (Lesson Only)

Well, hello, and welcome to this English lesson.

خوب، سلام، و به این درس انگلیسی خوش آمدید.

Today we're going to talk about the classroom.

امروز در مورد کلاس درس صحبت می کنیم.

We're going to talk about all of the things

ما در مورد همه چیزهایی صحبت خواهیم کرد که

you would see if you walked into a classroom.

اگر وارد یک کلاس درس شوید، خواهید دید.

Now, I'm pretty sure classrooms are pretty much the

اکنون، من تقریباً مطمئن هستم که کلاس های درس در

same around the world, but I should say this

سراسر جهان تقریباً یکسان هستند، اما باید بگویم این

lesson will be about the classrooms I'm familiar with.

درس در مورد کلاس هایی است که من با آنها آشنا هستم.

As you know, I have been a teacher since 1997.

همانطور که می دانید من از سال 1997 معلم هستم.

I've been a teacher for a very long time.

مدت زیادی است که معلم بوده ام.

It might have actually, I don't know exactly,

ممکن است واقعاً باشد، دقیقاً نمی دانم،

because I started halfway through a school year.

زیرا من از نیمه سال تحصیلی شروع کردم.

So I have spent a lot of time in classrooms.

بنابراین من زمان زیادی را در کلاس های درس سپری کرده ام.

I probably missed a few things, but I do

احتمالاً چند چیز را از دست داده‌ام، اما

have, I think, almost 38, 37 vocabulary words that

فکر می‌کنم تقریباً 38، 37 لغت واژگانی دارم که

you can use when you're talking about a classroom.

می‌توانید وقتی در مورد کلاس درس صحبت می‌کنید از آنها استفاده کنید.

So, once again, welcome to this English

بنابراین، یک بار دیگر، به این

lesson about the classroom teacher desk.

درس انگلیسی در مورد میز معلم کلاس خوش آمدید.

Now, you can refer to this a number of ways, and

اکنون می توانید به چند روش به این موضوع مراجعه کنید و

it was hard for me to find the correct way.

یافتن راه درست برای من سخت بود.

You can say teacher desk.

می توان گفت میز معلم.

You can say teacher's desk, and then you

می‌توان گفت میز معلم و سپس

can say teacher's desk with an apostrophe.

میز معلم را با آپستروف می‌گویید.

I call it a teacher desk.

من بهش میگم میز معلم

The simple version for me is to say the teacher desk.

نسخه ساده برای من این است که بگویم میز معلم.

In a classroom, you have a teacher

در کلاس درس، یک میز معلم دارید

desk, and it's usually a nicer desk.

و معمولاً میز بهتری است.

It looks more like an office desk,

بیشتر شبیه میز اداری است

and it usually has a nice chair.

و معمولاً صندلی خوبی دارد.

Sometimes a teacher will have two desks.

گاهی اوقات یک معلم دو میز دارد.

If you look here, this teacher actually has two desks.

اگر به اینجا نگاه کنید، این معلم در واقع دو میز دارد.

And this is the area in the

و این منطقه ای در

classroom that the teacher works from.

کلاس است که معلم از آن کار می کند.

In my classroom, I have a teacher desk.

در کلاسم، یک میز معلم دارم.

I actually have a standing desk in my classroom.

من در واقع یک میز ایستاده در کلاسم دارم.

I don't like to sit.

من دوست ندارم بشینم

And on my teacher desk, I have all of

و روی میز معلمم، همه

the things I need in order to teach.

چیزهایی که برای آموزش نیاز دارم را دارم.

It's where I put my laptop when I come to

وقتی سر کلاس می آیم لپ تاپم را جایی می گذارم

class, and I don't have a nice chair like that.

و صندلی خوبی مثل آن ندارم.

I have a chair, but I

من یک صندلی دارم، اما

should get a more comfortable chair.

باید صندلی راحت تری بگیرم.

There are days when I do lower

روزهایی هست که

my standing desk and I do sit.

میز ایستاده ام را پایین می آورم و می نشینم.

So maybe I should look for a nicer desk at some point.

بنابراین شاید من باید زمانی به دنبال یک میز کار زیباتر باشم.

But a teacher desk might be at the front.

اما ممکن است یک میز معلم در جلو باشد.

It might be at the back of the classroom.

ممکن است پشت کلاس باشد.

It's where the teacher will sit and

جایی است که معلم می‌نشیند و

work, or where the teacher will keep

کار می‌کند، یا

their things when they're teaching a class.

وقتی معلم در حال تدریس در کلاس هستند، وسایلش را نگه می‌دارد.

So you might have guessed what the next slide will be.

بنابراین ممکن است حدس بزنید که اسلاید بعدی چه خواهد بود.

Student desk.

میز دانشجویی.

So a student desk most often looks like

بنابراین میز دانش آموزی اغلب

this in a high school in Canada.

در دبیرستانی در کانادا به این شکل است.

Sometimes the desk and chair will be separate.

گاهی اوقات میز و صندلی جدا هستند.

This is all connected together.

اینها همه با هم مرتبط است.

Students in my school don't

دانش‌آموزان مدرسه من

actually like desks like this.

واقعاً چنین میزهایی را دوست ندارند.

They find that they're quite small.

آنها متوجه می شوند که آنها بسیار کوچک هستند.

A long time ago, a student would put

خیلی وقت پیش دانش آموزی

their textbook and their notebook or binder on

کتاب درسی و دفتر یا صحافی خود را روی

their desk, and they had lots of room.

میز خود می گذاشت و فضای زیادی داشت.

But nowadays, students often have a textbook, a binder,

اما امروزه دانش آموزان اغلب یک کتاب درسی دارند، یک کلاسور،

by the way, I'll talk about a binder later.

اتفاقاً بعداً در مورد کلاسور صحبت خواهم کرد.

And a laptop and desks like

و لپ تاپ و میزهایی مانند

this feel a little bit small.

این کمی کوچک به نظر می رسند.

You can see there's a little place underneath for

می‌توانید ببینید که در زیر یک مکان کوچک برای

students to put things if they need to.

دانش‌آموزان وجود دارد که در صورت نیاز چیزهایی را قرار دهند.

But this is a pretty standard student

اما این یک میز دانشجویی بسیار استاندارد

desk for my part of the world.

برای بخش من از جهان است.

Some of the classrooms at my

بعضی از کلاس های

school just have tables and chairs.

مدرسه من فقط میز و صندلی دارند.

And depending on what class I'm

و بسته به کلاسی که

teaching, sometimes I prefer this.

تدریس می کنم، گاهی اوقات این را ترجیح می دهم.

Tables and chairs make it easier

میز و صندلی

for students to work in groups.

کار گروهی را برای دانش آموزان آسان می کند.

It makes it easier if you

اگر

look at these tables and chairs.

به این میز و صندلی ها نگاه کنید کار را آسان تر می کند.

You can put them together to make bigger tables

می توانید آنها را کنار هم قرار دهید تا میزهای بزرگتر بسازید

or take them apart to make smaller tables.

یا آنها را از هم جدا کنید تا میزهای کوچکتر بسازید.

Or even I would even call these desks.

یا حتی من به این میزها زنگ می زدم.

And I think it looks like

و من فکر می کنم به نظر می رسد که

the legs, they might be adjustable.

پاها، آنها ممکن است قابل تنظیم باشند.

This is not a picture from my school.

این عکس از مدرسه من نیست.

I wish I had tables and chairs like this.

کاش منم همچین میز و صندلی داشتم

They look very, very cool.

آنها بسیار بسیار باحال به نظر می رسند.

So sometimes students will have desks, sometimes

بنابراین گاهی دانش آموزان میز و گاهی

they will have tables and chairs.

میز و صندلی دارند.

And it depends on the age of the students as well.

و بستگی به سن دانش آموزان نیز دارد.

I think in an elementary school, or what we

من فکر می کنم در یک مدرسه ابتدایی، یا چیزی که ما

call a grade school in Canada, you might be

در کانادا به آن مدرسه کلاسی می گوییم، ممکن است

more likely to have tables and chairs.

احتمال بیشتری وجود داشته باشد که میز و صندلی داشته باشید.

At the front, there might be

در جلو، ممکن است

a whiteboard or a blackboard.

یک تخته سفید یا یک تخته سیاه وجود داشته باشد.

A whiteboard is probably more common.

تخته سفید احتمالاً رایج تر است.

Now, my classroom has all whiteboards.

اکنون، کلاس من تمام تخته های سفید دارد.

A whiteboard is something you can write

تخته وایت برد چیزی است که می توانید

on with different color dry erase markers.

با نشانگرهای پاک کردن خشک رنگ های مختلف روی آن بنویسید.

I just call them markers.

من فقط آنها را نشانگر می نامم.

And then you can also erase it when you're done.

و بعد از اتمام کار نیز می توانید آن را پاک کنید.

I prefer a whiteboard because when you use

من تخته وایت برد را ترجیح می دهم زیرا وقتی از

a chalkboard, you get chalk on your hands,

تخته سیاه استفاده می کنید، گچ روی دستانتان می افتد

and then that's just not a nice feeling.

و این احساس خوبی نیست.

What I don't like about a whiteboard is that

چیزی که من در مورد تخته سفید دوست ندارم این است که

the dry erase markers, they dry out very quickly.

نشانگرهای پاک کردن خشک، خیلی سریع خشک می شوند.

They don't last very long.

دوام چندانی ندارند.

Maybe I do too much writing in my class on the board.

شاید من بیش از حد در کلاسم روی تخته می نویسم.

But when I use a whiteboard, I find you kind of

اما وقتی از تخته سفید استفاده می‌کنم، فکر می‌کنم باید

have to hold the dry erase marker like this, I think.

نشانگر پاک‌کن خشک را به این شکل نگه دارید.

So the ink actually flows to the tip.

بنابراین جوهر در واقع به سمت نوک آن جریان می یابد.

And I do find that if you use

و من متوجه شدم که اگر

them every day, they do dry out quickly.

هر روز از آنها استفاده کنید، به سرعت خشک می شوند.

They do run out of ink.

جوهر آنها تمام می شود.

But yes, a whiteboard and dry erase marker.

اما بله، یک وایت برد و نشانگر پاک کردن خشک.

And we also have what's

و همچنین چیزی

called a blackboard or chalkboard.

به نام تخته سیاه یا تخته سیاه داریم.

We do have some of these in

ما هنوز برخی از اینها را در

our school still, but not very many.

مدرسه خود داریم، اما نه خیلی زیاد.

We've switched over almost exclusively to whiteboards.

ما تقریباً به طور انحصاری به تخته‌های سفید روی آورده‌ایم.

And of course, with a blackboard, you will

و البته با تخته سیاه از

use chalk in order to write on it.

گچ برای نوشتن روی آن استفاده خواهید کرد.

Now, if you're in a classroom, you would call this

حالا، اگر در کلاس درس هستید، این را

the board, and you would call this the board.

تابلو می‌نامید، و آن را تابلو می‌نامید.

The teacher might say, can you write the

معلم ممکن است بگوید، آیا می توانید

answer to number two on the board?

پاسخ شماره دو را روی تخته بنویسید؟

They might be talking about a whiteboard or blackboard.

آنها ممکن است در مورد یک تخته سفید یا تخته سیاه صحبت کنند.

So we do just shorten it to say board.

بنابراین ما فقط آن را کوتاه می کنیم تا بگوییم تخته. به

Chalk, I think, is a natural substance.

نظر من گچ یک ماده طبیعی است.

But I'm sure the chalk we write

اما مطمئنم گچی که

with now is probably man made.

اکنون با آن می نویسیم احتمالا ساخته دست بشر است.

But chalk, I think, is a

اما به نظر من گچ

very soft, porous rock originally.

در اصل سنگی بسیار نرم و متخلخل است.

But yes, chalk.

اما بله، گچ.

And then, of course, you can use an

و البته

eraser when you're done writing on the board.

بعد از اتمام نوشتن روی تخته می توانید از پاک کن استفاده کنید.

You can erase everything and then the next teacher

شما می توانید همه چیز را پاک کنید و سپس معلم بعدی

that comes to the classroom doesn't have to look

که به کلاس می آید لازم نیست

at all of the stuff that you wrote.

به همه چیزهایی که نوشته اید نگاه کند.

So interestingly about that.

خیلی جالب در مورد آن.

Usually in Canada, high school teachers

معمولا در کانادا معلمان دبیرستان

move from room to room.

از اتاقی به اتاق دیگر حرکت می کنند.

Sometimes I teach both of my classes in the same room.

گاهی هر دو کلاسم را در یک اتاق تدریس می کنم.

But sometimes teachers will teach two classes in

اما گاهی اوقات معلمان دو کلاس را در

one room, they'll teach another class in a

یک اتاق تدریس می کنند، آنها کلاس دیگری را در

different room, and then maybe their fourth class

اتاقی دیگر تدریس می کنند و سپس شاید دوباره کلاس چهارم خود را

in a completely different room again.

در یک اتاق کاملا متفاوت تدریس می کنند.

But usually at an elementary school, the teacher

اما معمولاً در یک مدرسه ابتدایی، معلم

will have the same classroom all day.

تمام روز یک کلاس درس خواهد داشت.

Just a little bit of a difference.

فقط کمی تفاوت.

So this is something that started appearing

بنابراین این چیزی است که

in classrooms probably about 20 years ago.

احتمالاً حدود 20 سال پیش در کلاس های درس ظاهر شد.

This is a projector.

این یک پروژکتور است.

Before this type of projector, we

قبل از این نوع پروژکتور، ما

used, let me see here.

استفاده می کردیم، بگذارید اینجا را ببینم.

This type of projector, an overhead projector.

این نوع پروژکتور، یک پروژکتور سقفی است.

But a projector is a device

اما پروژکتور وسیله ای است

usually that hangs from the ceiling.

که معمولاً از سقف آویزان می شود.

In a classroom, you can have them on tables

در یک کلاس، می توانید آنها را روی میز

or desks, but because teachers use them every day,

یا میز داشته باشید، اما چون معلمان هر روز از آنها استفاده می کنند،

we usually mount them permanently to the ceiling.

ما معمولا آنها را به طور دائم روی سقف نصب می کنیم.

And it's connected either to a

و یا به

classroom computer or the teacher's laptop.

کامپیوتر کلاس درس یا لپ تاپ معلم متصل است.

In my classroom, I have a projector, and I

در کلاس درس من یک پروژکتور دارم و

can connect to the projector wirelessly with my laptop.

می توانم با لپ تاپم به صورت بی سیم به پروژکتور متصل شوم.

And then I can project images or worksheets or lesson

و سپس می‌توانم تصاویر یا برگه‌ها یا

plans onto the screen for students to look at.

طرح‌های درسی را روی صفحه نمایش دهم تا دانش‌آموزان به آن نگاه کنند.

So a projector, it uses light to project

بنابراین یک پروژکتور، از نور برای پرتاب کردن

basically a computer screen onto a screen.

صفحه نمایش کامپیوتر بر روی صفحه استفاده می کند.

And so I've used that word a couple of times.

و بنابراین من از این کلمه چند بار استفاده کرده ام.

Now, when you have something at the front of

اکنون، وقتی چیزی در جلوی

the classroom that you can pull down, and it's

کلاس دارید که می توانید آن را پایین بیاورید، و

usually all white, we call that a screen.

معمولاً تماماً سفید است، به آن صفحه نمایش می گوییم.

So you project onto a screen.

بنابراین روی یک صفحه نمایش می روید.

Some teachers actually project onto their whiteboards.

برخی از معلمان در واقع روی تخته وایت برد خود می گویند.

Now, my projector, I project onto my whiteboard.

اکنون، پروژکتور من، روی تخته وایت برد خود پروژکتور می کنم.

And this is a really cool trick, because if you

و این یک ترفند واقعا جالب است، زیرا اگر

project onto the whiteboard, you can actually make notes on

بر روی تخته وایت برد تصویر برداری کنید، در واقع می توانید روی

the whiteboard on top of what you're projecting.

تخته وایت برد بالای چیزی که می بینید یادداشت برداری کنید.

So if I project onto my whiteboard the conjugation

بنابراین اگر صیغه فعل avoir را روی تخته سفید خود بنویسم

of the verb avoir, and if a student goes

، و اگر دانش آموزی

up and writes a sample sentence, they can write

بالا رفت و یک جمله نمونه بنویسد، می تواند

it on the whiteboard beside the sample.

آن را روی تخته سفید کنار نمونه بنویسد.

So some teachers have a screen.

بنابراین برخی از معلمان صفحه نمایش دارند.

This is probably the most common.

این احتمالاً رایج ترین است.

Some teachers will project onto a

برخی از معلمان روی یک

whiteboard, and then we have something

تخته وایت برد طراحی می کنند، و سپس چیزی

called an interactive whiteboard or Smartboard.

به نام تخته سفید تعاملی یا تخته هوشمند داریم.

So this is how would you describe this?

پس این را چگونه توصیف می کنید؟

The projector is connected to it.

پروژکتور به آن متصل است.

The computer is connected to it, and

کامپیوتر به آن متصل است و

you can also digitally write on it.

همچنین می توانید به صورت دیجیتالی روی آن بنویسید.

So it's not the same as a dry erase marker.

بنابراین مانند نشانگر پاک کردن خشک نیست.

When you write on an interactive whiteboard, you

وقتی روی یک تخته سفید تعاملی می نویسید، از

use special pens, and you're actually writing onto

قلم های مخصوص استفاده می کنید و در واقع روی

the file that's on your computer.

فایلی که روی رایانه شما است می نویسید.

So, different ways to display things in

بنابراین، راه‌های مختلفی برای نمایش چیزها در

the classroom up front, a TV.

کلاس از جلو، تلویزیون.

A teacher might also have a TV.

یک معلم ممکن است تلویزیون هم داشته باشد.

In my classroom, I actually am kind of lucky.

در کلاس درس، من واقعاً خوش شانس هستم.

I have a projector, and I also have a TV,

من یک پروژکتور دارم و یک تلویزیون هم دارم

and I can connect my laptop wirelessly to the projector

و می توانم لپ تاپم را به صورت بی سیم به پروژکتور

or to the TV, and I can connect to both

یا تلویزیون وصل کنم و می توانم به یکباره به هر دو وصل شوم

at once and show different things on each screen.

و در هر صفحه چیزهای مختلفی را نشان دهم.

The reason I have that is

دلیلی که دارم این است

because I teach split classes.

که کلاس های تقسیمی را تدریس می کنم.

So I actually teach two classes at the

بنابراین من در واقع دو کلاس را در

same time during the same time slot.

یک زمان در همان زمان تدریس می کنم.

In my computer class, I teach business

در کلاس کامپیوترم،

computing and I teach computer programming.

محاسبات تجاری و برنامه نویسی کامپیوتر تدریس می کنم.

It's two completely separate classes.

این دو کلاس کاملا مجزا است.

I have five or six students in one class

من در یک کلاس پنج یا شش دانش آموز

and about 20 students in the other class.

و در کلاس دیگر حدود 20 دانش آموز دارم.

And so I use one screen, I use the

و بنابراین من از یک صفحه استفاده می کنم، از

TV for one class and the projector for another.

تلویزیون برای یک کلاس و از پروژکتور برای کلاس دیگر استفاده می کنم.

So a TV is another way, and then an overhead projector.

بنابراین تلویزیون راه دیگری است و سپس یک پروژکتور بالای سر.

This is the older way of doing this.

این روش قدیمی‌تر انجام این کار است.

Some teachers still like to use an overhead projector.

برخی از معلمان هنوز هم دوست دارند از پروژکتور سقفی استفاده کنند.

With an overhead projector, whatever you put on

با یک پروژکتور سقفی، هر چیزی که روی سطح قرار می دهید

the surface, it has to be transparent.

، باید شفاف باشد.

It will project on the screen.

روی صفحه نمایش داده خواهد شد.

So you can actually put a

بنابراین می توانید در واقع یک

piece of plastic called a transparency.

تکه پلاستیک به نام شفافیت قرار دهید.

You can see through it.

می توانید از طریق آن ببینید.

It's like glass but made out of plastic.

شبیه شیشه است اما از پلاستیک ساخته شده است.

And then you can write on it and

و سپس می توانید روی آن بنویسید و

then it will show up on the screen.

سپس روی صفحه نمایش داده می شود.

In a classroom, you might also see a bulletin board.

در کلاس درس، ممکن است یک تابلوی اعلانات نیز ببینید.

A bulletin board is usually made out of cork or

یک تابلو اعلانات معمولاً از چوب پنبه یا

some sort of soft material that lets you put pins

نوعی ماده نرم ساخته می شود که به شما امکان می دهد پین ها را

in it and it allows you to create a display.

در آن قرار دهید و به شما امکان می دهد یک صفحه نمایش ایجاد کنید.

This is probably more common in an elementary school.

این احتمالاً در مدارس ابتدایی رایج تر است.

Well, let me rephrase that.

خوب، اجازه دهید آن را دوباره بیان کنم.

In an elementary school, teachers often

در یک مدرسه ابتدایی، معلمان اغلب

will make a bulletin board.

یک تابلوی اعلانات می سازند.

Maybe they're learning about summer.

شاید آنها در مورد تابستان یاد می گیرند.

You see, it says Inching into summer.

ببینید، می گوید Inching into تابستان.

Maybe they're learning about plants.

شاید آنها در مورد گیاهان یاد می گیرند.

And the teacher will make a

و معلم یک

bulletin board to help students learn.

تابلوی اعلانات برای کمک به یادگیری دانش آموزان می سازد.

In a high school I teach at a high school,

در دبیرستانی که من در دبیرستان تدریس می کنم،

it's more likely that students will do the bulletin board.

احتمال بیشتری وجود دارد که دانش آموزان تابلوی اعلانات را انجام دهند.

They will use it to display their work.

آنها از آن برای نمایش آثار خود استفاده خواهند کرد.

At the end of a graphic design unit, my

در پایان یک واحد طراحی گرافیک،

students put their work on a bulletin board.

شاگردانم کارهای خود را روی تابلوی اعلانات قرار دادند.

So it's simply a board where you can display things.

بنابراین به سادگی تابلویی است که در آن می توانید اشیا را نمایش دهید.

My classroom has an intercom that is

کلاس درس من یک اینترفون دارد که

basically a speaker on the wall.

در اصل یک بلندگو روی دیوار است.

And they can call me using the intercom, or

و آنها می توانند با من تماس بگیرند و یا

I can call the office using the intercom.

من می توانم با استفاده از اینترکام با دفتر تماس بگیرم.

So sometimes during class, all of

بنابراین گاهی اوقات در طول کلاس، به طور

sudden A, it'll be like beep.

ناگهانی A، مانند بوق می شود.

Excuse me, Bob, can you send Jane down to the office?

ببخشید، باب، می‌توانید جین را به دفتر بفرستید؟

And then I'll send a student down to the office.

و سپس یک دانش آموز را به دفتر می فرستم.

It's also where the bell system is.

همچنین جایی که سیستم زنگ است.

So as class ends, the same speaker that is used

بنابراین وقتی کلاس به پایان می رسد، از همان بلندگوی استفاده می شود که

for an intercom is used to make a bell sound

برای دستگاه مخابره داخلی استفاده می شود تا صدای زنگ به صدا درآید

so it chimes at the end of class.

تا در پایان کلاس به صدا درآید.

And it can also be used as a PA system.

و همچنین می توان از آن به عنوان یک سیستم PA استفاده کرد.

The people in the office can talk

افراد حاضر در دفتر می توانند

to the whole school at once.

به یکباره با کل مدرسه صحبت کنند.

So they could announce something like, hey, students have

بنابراین آنها می توانند چیزی مانند، هی، دانش آموزان

been good today, so we're ending school early.

امروز خوب بودند، بنابراین ما مدرسه را زودتر تمام می کنیم، اعلام کنند.

That never happens, but they could use

این هرگز اتفاق نمی افتد، اما آنها می توانند از

it to make an announcement as well.

آن برای اعلام نیز استفاده کنند.

By the way, PA is short for Public Address system.

به هر حال، PA مخفف سیستم آدرس عمومی است.

It's any system where you have lots of speakers

این سیستمی است که در آن شما بلندگوهای زیادی دارید

in order to talk to lots of people.

تا با افراد زیادی صحبت کنید.

This is new.

این جدید است.

In the last ten or twelve years,

در ده دوازده سال گذشته،

we have access points in our classrooms.

ما در کلاس های درس خود نقاط دسترسی داریم.

An access point is a spot where it's

نقطه دسترسی مکانی است که در آن

connected to the network and so that students

به شبکه متصل می شود و به طوری که دانش آموزان

and teachers have WiFi in the classroom.

و معلمان وای فای در کلاس درس داشته باشند.

So most of our classrooms, there's a little

بنابراین بیشتر کلاس‌های ما، یک

white box somewhere on the wall or ceiling,

جعبه سفید کوچک در جایی روی دیوار یا سقف وجود دارد

and that is the WiFi access point.

و آن نقطه دسترسی WiFi است.

Or we would just call it an access point

یا فقط آن را نقطه دسترسی می نامیم

so that you can connect to the Internet.

تا بتوانید به اینترنت متصل شوید.

The Internet has become pretty important for education.

اینترنت برای آموزش بسیار مهم شده است.

It would be hard to

teach without an Internet connection.

آموزش بدون اتصال به اینترنت دشوار خواهد بود.

For me, like, as a teacher, I use a

برای من، مانند یک معلم، از

number of online tools in both my classes.

تعدادی ابزار آنلاین در هر دو کلاسم استفاده می کنم.

Certainly it would be hard for me

مطمئناً

to teach computer class without an access

تدریس در کلاس کامپیوتر بدون اکسس

point or without access to the Internet.

پوینت یا بدون دسترسی به اینترنت برایم سخت خواهد بود.

So there is a clock in most classrooms.

بنابراین در بیشتر کلاس ها ساعت وجود دارد.

It's the thing that students sometimes don't

این چیزی است که دانش آموزان گاهی اوقات آن را

like, especially if they're writing a test.

دوست ندارند، به خصوص اگر در حال نوشتن یک آزمون باشند.

They don't like seeing the clock and

آنها دوست ندارند ساعت را ببینند و

knowing that they're running out of time.

بدانند که وقتشان تمام شده است.

In our school, we have synchronized clocks.

در مدرسه ما ساعت های همگام شده داریم.

That means every single clock in our

این بدان معناست که هر ساعت در

school has the same time on it.

مدرسه ما زمان یکسانی روی آن دارد.

Okay, so we used to have just normal clocks in

خوب، پس ما چند سال پیش فقط ساعت های معمولی را در

our classroom a few years ago, and so the clocks

کلاس خود داشتیم، و بنابراین ساعت ها

would all be at a slightly different time.

همگی در زمان کمی متفاوت بودند.

Now we have a synchronized clock system.

اکنون ما یک سیستم ساعت هماهنگ داریم.

When something is synchronized, it means

وقتی چیزی هماهنگ است، به این معنی است که

everything is at the same spot.

همه چیز در همان نقطه است.

So in my classroom, if it is

بنابراین در کلاس درس من، اگر

ten to two, it's ten to two.

ده به دو باشد، ده به دو است.

In every other classroom in the

در هر کلاس درس دیگری در

school, we have synchronized clocks.

مدرسه، ساعت‌های همگام‌سازی شده داریم.

I really like synchronized clocks.

من واقعا ساعت های هماهنگ را دوست دارم.

It's quite nice.

خیلی خوبه

Otherwise, students get out early from one

در غیر این صورت، دانش‌آموزان زودتر از یک

class, but you're still teaching, and it

کلاس درس خارج می‌شوند، اما شما همچنان در حال تدریس هستید، و این

just causes a little bit of chaos.

فقط کمی آشفتگی ایجاد می‌کند.

So we do not have this in all of our classrooms.

بنابراین ما این را در همه کلاس های درس نداریم.

At my school, my school was built in the late 70s,

در مدرسه من، مدرسه من در اواخر دهه 70 ساخته شد،

so I think 1979 is when they started building it.

بنابراین فکر می کنم سال 1979 زمانی است که شروع به ساخت آن کردند.

And when they built schools back then,

و زمانی که در آن زمان مدارس ساختند،

they put in very small windows.

پنجره های بسیار کوچکی در آن قرار دادند.

But my school also has a couple of additions.

اما مدرسه من چند تا اضافه هم داره.

They've made the school bigger.

آنها مدرسه را بزرگتر کرده اند.

There's two times in the history of my school where

دو بار در تاریخ مدرسه من وجود دارد که

they've added on to the school, and each time they

آنها به مدرسه اضافه می کردند و هر بار که

added on, the windows were a little bigger.

اضافه می کردند، پنجره ها کمی بزرگتر بودند.

The most recent addition to the school has

جدیدترین افزوده شده به مدرسه دارای

floor to ceiling windows in one section to

پنجره هایی از کف تا سقف در یک بخش است تا

let in a lot of natural light.

نور طبیعی زیادی را وارد کند.

It might seem kind of funny, but natural

ممکن است کمی خنده دار به نظر برسد، اما

light is actually very good for learning.

نور طبیعی در واقع برای یادگیری بسیار خوب است.

I think a long time ago, they thought

فکر می‌کنم مدت‌ها پیش، آنها فکر می‌کردند که

too many windows would be distracting to students.

پنجره‌های زیاد باعث حواس‌پرتی دانش‌آموزان می‌شود.

But I prefer classrooms that have really, really big

اما من کلاس‌هایی را ترجیح می‌دهم که پنجره‌های واقعاً بسیار بزرگی داشته باشند

windows to let in a lot of natural light.

تا نور طبیعی زیادی وارد شود.

I just think it is very healthy.

فقط فکر میکنم خیلی سالم باشه

It makes people happier.

مردم را شادتر می کند.

It's just nice.

این فقط خوب است.

I'm assuming you have the same thing if you have

من فرض می‌کنم اگر در

a job at an office and you have a spot

یک اداره شغلی داشته باشید و مکانی داشته باشید

where you work that has lots of natural light.

که در آن کار می‌کنید که نور طبیعی زیادی دارد، شما هم همین کار را داشته باشید.

It's just very nice.

فقط خیلی خوبه

Classrooms will have bookshelves, or

کلاس های درس دارای قفسه کتاب یا

a bookshelf at the back.

قفسه کتاب در پشت خواهند بود.

Books are still very important

کتاب هنوز هم در مورد یادگیری بسیار مهم است

when it comes to learning.

.

Even though most students don't necessarily go

حتی اگر بیشتر دانش‌آموزان لزوماً

to the library and check out books.

به کتابخانه نمی‌روند و کتاب‌ها را بررسی نمی‌کنند.

Many students read ebooks now, but it's

اکنون بسیاری از دانش‌آموزان کتاب‌های الکترونیکی می‌خوانند، اما

still nice to have a bookshelf.

داشتن یک قفسه کتاب هنوز هم خوب است.

I have a bookshelf in my classroom and it has

من در کلاسم یک قفسه کتاب دارم و

all kinds of French books on it for my students.

همه نوع کتاب فرانسوی برای دانش آموزانم روی آن قرار دارد.

So a bookshelf is a shelf where you keep books.

بنابراین قفسه کتاب قفسه ای است که در آن کتاب ها را نگه می دارید.

We have something called cubby holes.

ما چیزی به نام سوراخ های کوچک داریم.

These are cubby holes.

اینها سوراخ های کوچک هستند.

We usually have these in classrooms.

ما معمولاً اینها را در کلاس های درس داریم.

For younger students.

برای دانش آموزان جوان تر

A cubby hole is a little spot where a

سوراخ کوچک جایی است که

student can keep their shoes, maybe their lunch.

دانش‌آموز می‌تواند کفش‌های خود، شاید ناهار را در آن نگه دارد.

Maybe when they come to school, they put

شاید وقتی به مدرسه می‌آیند،

their lunch bag into the cubby hole.

کیف ناهار خود را در سوراخ کوچک می‌گذارند.

It's just a little place where

این فقط یک مکان کوچک است که

they can keep their things.

می توانند وسایل خود را در آن نگه دارند.

Sometimes it has their name at the bottom.

گاهی اوقات نام آنها در پایین است.

And I don't know where the word cubby hole comes from,

و من نمی دانم کلمه cubby hole از کجا آمده است،

but I have fond memories of when I started school.

اما خاطرات خوبی از زمانی که مدرسه را شروع کردم، دارم.

I had a little cubby hole with my name and

من یک سوراخ کوچک با نام خودم داشتم و

I could put my shoes and my lunch in there.

می توانستم کفش ها و ناهارم را آنجا بگذارم.

When I came into school, it was nice

وقتی وارد مدرسه شدم،

to have a little place that was mine.

داشتن یک مکان کوچک که مال من بود، خوب بود.

On the wall of a classroom, you might see a poster.

روی دیوار یک کلاس، ممکن است پوستری ببینید.

You might see lots of posters.

ممکن است پوسترهای زیادی ببینید.

This is the periodic table.

این جدول تناوبی است.

If you went into a science classroom, you would probably

اگر به کلاس علوم می رفتید، احتمالاً

see a poster of the periodic table on the wall.

پوستری از جدول تناوبی را روی دیوار می دیدید.

In my classroom, I have posters because I teach French.

در کلاسم پوستر دارم چون زبان فرانسه تدریس می کنم.

I have posters explaining different verb

من پوسترهایی دارم که زمان های مختلف فعل را توضیح می دهند

tenses on the classroom wall.

روی دیوار کلاس.

If you take an English class, there's probably

اگر در کلاس زبان انگلیسی شرکت می‌کنید، احتمالاً

posters on the wall telling you how to

پوسترهایی روی دیوار وجود دارد که به شما می‌گوید چگونه

conjugate in the present continuous and in the

در زمان حال استمراری و در زمان

past tense and in the simple future.

گذشته و در آینده ساده، مزدوج کنید.

So posters are a very common thing.

بنابراین پوستر یک چیز بسیار رایج است.

Teachers like to display knowledge in a visual form on

معلمان دوست دارند دانش را به صورت تصویری بر روی دیوار نمایش دهند

the wall, so students see it all the time.

، بنابراین دانش آموزان همیشه آن را می بینند.

It's definitely going to be a pencil sharpener in

قطعاً این یک مداد تراش در

a classroom, especially if it's a math class.

کلاس درس خواهد بود، به خصوص اگر کلاس ریاضی باشد.

Notice I say math class.

توجه کنید من می گویم کلاس ریاضی.

Math is short for mathematics.

ریاضی مخفف ریاضیات است.

If you're learning British English, though, you would

با این حال، اگر انگلیسی بریتانیایی را یاد می‌گیرید، می‌توانید

say maths with an S on the end.

ریاضیات را با علامت S در آخر بگویید.

We don't say that in Canada.

ما این را در کانادا نمی گوییم.

But math classes often will have a pencil sharpener.

اما کلاس های ریاضی اغلب دارای مداد تراش هستند.

If you're lucky.

اگر خوش شانس باشی.

They'll have an electric pencil sharpener, but

آنها یک مداد تراش برقی خواهند داشت، اما

most of them look like this.

اکثر آنها شبیه این هستند.

My classroom has one just like this.

کلاس من یکی شبیه این دارد.

Maybe I'll take a picture later today and show you.

شاید امروز بعداً عکس بگیرم و به شما نشان دهم.

And then if you have a class where students

و سپس اگر کلاسی دارید که دانش‌آموزان

read quite often, especially younger kids, you might have

اغلب مطالعه می‌کنند، مخصوصاً بچه‌های کوچک‌تر، ممکن است

a beanbag chair or several beanbag chairs so that

یک صندلی کیسه‌ای یا چند صندلی کیسه‌ای داشته باشید تا

students can be comfortable when they read.

دانش‌آموزان هنگام مطالعه راحت باشند.

You would not necessarily find these in a high school.

شما لزوماً اینها را در دبیرستان پیدا نمی کنید.

Older students would probably love these.

شاگردان بزرگتر احتمالاً اینها را دوست خواهند داشت.

But I think it's better for younger kids.

اما به نظر من برای بچه های کوچکتر بهتر است.

Older students tend to find other things to do.

دانش آموزان مسن تر تمایل دارند کارهای دیگری برای انجام دادن پیدا کنند.

You might think this is a good idea and

ممکن است فکر کنید این ایده خوبی است و

then they find other things to do with it.

سپس آنها چیزهای دیگری برای انجام آن پیدا کنند.

Like throw them at each other

مثلاً آنها را به طرف یکدیگر پرتاب کنید

or yeah, do inappropriate things.

یا بله، کارهای نامناسب انجام دهید.

So generally good for younger kids can

بنابراین به طور کلی برای بچه‌های کوچک‌تر خوب است، می‌تواند

be problematic with older students as they

برای دانش‌آموزان بزرگ‌تر مشکل‌ساز باشد، زیرا آنها

find other things to do with them.

کارهای دیگری برای انجام دادن با آنها پیدا می‌کنند.

And then I do not have plants in

و سپس من در

my classroom, but I'm always jealous of teachers

کلاس درس خود گیاه ندارم، اما همیشه به معلمانی

who have plants as well as natural light.

که گیاهان و همچنین نور طبیعی دارند حسادت می کنم.

Plants are just a nice way to make

گیاهان فقط یک راه خوب برای

the space more welcoming and to feel nicer.

دلپذیرتر کردن فضا و ایجاد احساس زیباتر هستند.

So I would love, if I'm not a

بنابراین من دوست دارم، اگر من یک

plant person, I don't remember to water them.

فرد گیاهی نیستم، به یاد ندارم به آنها آبیاری کنم.

I would love to have lots of natural

من دوست دارم نور طبیعی زیاد

light and some plants in my classroom.

و چند گیاه در کلاسم داشته باشم.

I think it would make me happier and

فکر می کنم این باعث خوشحالی من می شود و

it would make my students happier as well.

همچنین شاگردانم را خوشحال تر می کند.

Whoa.

اوه

I didn't know that was the next slide. Baskets.

نمی دانستم که اسلاید بعدی است. سبدها

Baskets are pretty common in a classroom.

سبدها در کلاس درس بسیار رایج هستند.

Baskets are used for a wide variety of things.

سبدها برای انواع مختلفی از چیزها استفاده می شوند.

A teacher might have a basket

ممکن است یک معلم سبدی داشته باشد

where students put their work in.

که دانش‌آموزان کار خود را در آن قرار می‌دهند.

Maybe students do an assignment, and when they're done, they

شاید دانش‌آموزان یک تکلیف را انجام دهند و پس از اتمام،

need to put it in the basket at the front.

باید آن را در سبد جلویی قرار دهند.

Baskets are just great for organizing things.

سبدها فقط برای سازماندهی چیزها عالی هستند.

I use a basket sometimes when students can't pay attention because

من گاهی اوقات که دانش آموزان به خاطر تلفنشان حواسشان را جمع نمی کنند از سبد استفاده می کنم

of their phone, and I have them put their phone in

و از آنها می خواهم

the basket on my desk until the end of class.

تا پایان کلاس گوشی خود را در سبد روی میز من بگذارند.

I don't take their phone.

گوشیشون رو نمیگیرم

I don't confiscate their phone.

گوشیشونو مصادره نمیکنم

When you confiscate something, you

وقتی چیزی را مصادره می‌کنید،

take it away from someone.

آن را از کسی می‌گیرید.

I just say, please put your phone in

فقط میگم لطفا گوشیتو

the basket until the end of class.

تا آخر کلاس بذار تو سبد. به

It seems like you're having

نظر می رسد در

trouble focusing on your work.

تمرکز روی کار خود مشکل دارید.

What else would baskets be used for?

سبدها برای چه چیز دیگری استفاده می شوند؟

Sometimes teachers have work that they're handing

گاهی اوقات معلمان کاری دارند که آنها را

back, and it's just in a basket

پس می دهند، و فقط در یک سبد است

and students can come and grab it.

و دانش آموزان می توانند بیایند و آن را بگیرند.

But baskets are just a great

اما سبدها فقط یک

way to organize your classroom.

راه عالی برای سازماندهی کلاس شما هستند.

A laptop.

یک لپ تاپ.

So let's talk about a few things you will

بنابراین بیایید در مورد چند چیز صحبت کنیم که می

see that a teacher takes to a classroom.

بینید که معلم به کلاس درس می برد.

For me, I take my laptop to my classroom.

برای من، لپ‌تاپم را به کلاس درس می‌برم.

We've just decided to call these laptops.

ما به تازگی تصمیم گرفته ایم این لپ تاپ ها را صدا کنیم.

We used to call them notebooks.

ما به آنها می گفتیم دفترچه.

We don't call them notebooks anymore.

ما دیگر به آنها دفترچه یادداشت نمی گوییم.

We call them laptops.

ما به آنها لپ تاپ می گوییم.

Portable computer.

کامپیوتر قابل حمل.

Maybe if you have an Apple product,

شاید اگر یک محصول اپل دارید،

you might simply call it a MacBook.

آن را به سادگی مک بوک بنامید.

But a teacher will take their laptop,

اما یک معلم لپ تاپ او را

which is a portable computer, to class.

که یک کامپیوتر قابل حمل است به کلاس می برد.

They might have a bag or a briefcase.

ممکن است کیف یا کیف داشته باشند.

I don't have a bag or a briefcase.

کیف و کیف ندارم.

I basically just take my laptop to class.

من در اصل فقط لپ تاپم را به کلاس می برم.

I used to have a teacher bag, a nice leather

من قبلا یک کیف معلم داشتم، یک کیف چرمی خوب

bag with all kinds of teacher stuff in it.

با انواع و اقسام وسایل معلم در آن.

But most of what I need is on my laptop now.

اما بیشتر چیزی که نیاز دارم الان روی لپ تاپم هست.

But some teachers will have a bag, and

اما برخی از معلمان کیف دارند و

in their bag, they might have their laptop.

ممکن است لپ تاپ خود را در کیف خود داشته باشند.

They might have some student work that they collected

آنها ممکن است تعدادی کار دانشجویی داشته باشند که

the day before that they have to hand back.

روز قبل جمع آوری کرده اند و باید آنها را پس بدهند.

They might have a lesson plan,

آنها ممکن است یک برنامه درسی،

notebook, and other kinds of things.

دفترچه یادداشت و چیزهای دیگر داشته باشند.

I don't drink coffee, but a lot of

من قهوه نمی‌خورم، اما

teachers will go to class with a mug.

معلم‌های زیادی با یک لیوان به کلاس می‌روند.

They'll have their laptop, their teacher

آنها لپ تاپ،

bag, and a mug of coffee.

کیف معلم و یک فنجان قهوه خواهند داشت.

You can say cup of coffee if you want,

اگر بخواهید می توانید بگویید فنجان قهوه،

but generally we call this a mug because caffeine,

اما به طور کلی ما آن را یک لیوان می نامیم، زیرا کافئین،

that's the substance in coffee that makes you alert.

ماده ای است که در قهوه وجود دارد و شما را هوشیار می کند.

Some teachers require caffeine in order to teach.

برخی از معلمان برای تدریس به کافئین نیاز دارند.

And often a teacher will have a lesson planner or

و اغلب یک معلم یک برنامه ریز درسی یا

an agenda, or they'll just have a plain notebook.

دستور کار دارد، یا فقط یک دفترچه ساده دارد.

A lesson planner is a book you can

برنامه ریز درس کتابی است که می توانید

write in that's designed for a teacher.

در آن بنویسید و برای معلم طراحی شده است.

It probably has a calendar and other things in it.

احتمالاً یک تقویم و چیزهای دیگر در آن وجود دارد.

I use my computer to do my lesson planning, but a

من از کامپیوترم برای انجام برنامه ریزی درسی استفاده می کنم، اما

teacher might have a lesson planner and they'll open it up

ممکن است معلمی یک برنامه ریز درسی داشته باشد و آن را

to okay, Friday, November 3, 1st, class of the day.

در کلاس روز جمعه، 3 نوامبر، اول باز کند.

Number one, collect homework.

شماره یک، تکالیف را جمع آوری کنید.

Number two, teach about the present. Continuous.

شماره دو، در مورد زمان حال آموزش دهید. مداوم.

Number three, do the worksheet.

شماره سه، کاربرگ را انجام دهید.

They'll have a little plan for the day

آنها برای روز کارهایی که قرار است انجام دهند، برنامه ریزی کوچکی خواهند داشت

of the things they are going to do.

.

Okay, so that's a teacher, a teacher will probably have

خوب، پس معلم است، یک معلم احتمالاً

a laptop, a bag, a mug, and a lesson planner.

یک لپ تاپ، یک کیف، یک لیوان و یک برنامه ریز درس خواهد داشت.

And maybe other things, pens and pencils and maybe

و شاید چیزهای دیگر، خودکار و مداد و شاید

a scissors and maybe some snacks, I don't know.

یک قیچی و شاید هم چند تنقلات، نمی دانم.

But those would be the four main things.

اما اینها چهار چیز اصلی خواهند بود.

Students will most likely have a

دانش آموزان به احتمال زیاد

backpack, especially high school students.

کوله پشتی خواهند داشت، به خصوص دانش آموزان دبیرستانی.

Although I think our kids took a backpack from

اگرچه فکر می کنم بچه های ما

all the way from grade one to grade twelve.

از کلاس اول تا دوازدهم کوله پشتی گرفتند.

So this is just a really nice bag that you can have

بنابراین این فقط یک کیف واقعاً خوب است که می توانید

on your back where you can put all of your things.

در پشت خود داشته باشید و بتوانید همه وسایل خود را در آن قرار دهید.

I even use a backpack sometimes.

من حتی گاهی از کوله پشتی استفاده می کنم.

If I go on a field trip with students, which I

اگر من با دانش آموزان به گردش علمی بروم، که

did a couple of weeks ago, I take a backpack.

یکی دو هفته پیش انجام دادم، یک کوله پشتی می گیرم.

It's just handy, it's easy

این فقط دستی است، حمل آن آسان است،

to carry, it's very convenient.

بسیار راحت است.

They have textbooks, so usually students will

آنها کتاب های درسی دارند، بنابراین معمولاً دانش آموزان

have a textbook for each class.

برای هر کلاس یک کتاب درسی دارند.

So at my school, students might

بنابراین در مدرسه من، دانش آموزان ممکن است

have four or five textbooks.

چهار یا پنج کتاب درسی داشته باشند.

So usually they'll go to their

بنابراین معمولاً آنها به

locker that's in the hallway.

کمد خود که در راهرو است می روند.

I'm not talking about lockers today.

امروز در مورد کمدها صحبت نمی کنم.

They'll keep all of their books in their locker

آنها همه کتاب‌هایشان را در کمد خود نگه می‌دارند

and they'll just take the books they need for

و فقط کتاب‌هایی را که برای

their morning classes and put them in their backpack

کلاس‌های صبح نیاز دارند، می‌گیرند و در کوله پشتی‌شان می‌گذارند

and then go to those classes.

و سپس به آن کلاس‌ها می‌روند.

But textbooks are of course books filled

اما کتاب‌های درسی البته کتاب‌هایی هستند که مملو از

with knowledge on a specific subject.

دانش در یک موضوع خاص هستند.

You can see here at the bottom of

شما می توانید اینجا را ببینید در پایین

the pile there is a biology textbook.

شمع یک کتاب درسی زیست شناسی وجود دارد.

This will have lots of information about

این اطلاعات زیادی در مورد

biology, chemistry, statistics, algebra, et cetera.

زیست شناسی، شیمی، آمار، جبر و غیره خواهد داشت.

So a textbook usually is designed to be

بنابراین یک کتاب درسی معمولاً طوری طراحی می شود که

filled with the knowledge students need for the

با دانش مورد نیاز دانش آموزان برای

specific class they're taking so often.

کلاس خاصی که اغلب می گذرانند پر شود.

Because in Canada we have grade 910 1112 in high

چون در کانادا درجه 910 1112 در دبیرستان داریم

school you will have a grade nine math textbook.

شما یک کتاب ریاضی کلاس نهم خواهید داشت.

You'll have a grade eleven biology textbook.

شما یک کتاب درسی زیست شناسی کلاس یازدهم خواهید داشت.

It'll say exactly what grade it is designed for.

دقیقاً می گوید برای چه درجه ای طراحی شده است.

Students will often have a binder.

دانش آموزان اغلب یک کلاسور دارند.

So a binder is just a place to keep paper.

بنابراین یک کلاسور فقط مکانی برای نگهداری کاغذ است.

It's usually a three ring binder and you can open and

معمولاً یک کلاسور سه حلقه ای است و می توانید

close the rings in order to put paper into it.

حلقه ها را باز و بسته کنید تا کاغذ داخل آن قرار دهید.

So this is where students will take notes,

بنابراین اینجا جایی است که دانش آموزان یادداشت برداری می کنند،

they'll do their homework, they'll answer questions.

تکالیف خود را انجام می دهند و به سؤالات پاسخ می دهند.

This is where anytime they need to do work

اینجا جایی است که هر زمان که نیاز به انجام کار

in a class, they will probably use their binder.

در کلاس دارند، احتمالاً از کلاسور خود استفاده خواهند کرد.

They might also just have a notebook.

آنها همچنین ممکن است فقط یک دفترچه یادداشت داشته باشند.

Some students will buy a notebook, which is

برخی از دانش آموزان دفترچه ای می خرند که

kind of a book of blank pages.

به نوعی کتابی با صفحات خالی است.

But it's more common for them to have a binder.

اما داشتن یک کلاسور برای آنها رایج تر است.

And lately it's also quite common for

و اخیراً برای آنها بسیار رایج است

them to just use their computer.

که فقط از رایانه خود استفاده کنند.

They might take notes on their computer,

آنها ممکن است در رایانه خود یادداشت برداری کنند،

they might answer questions on their computer.

ممکن است در رایانه خود به سؤالات پاسخ دهند.

Let's see here. Pencil case.

بیایید اینجا را ببینیم. جا مدادی.

So if you're going to have a pencil or a

بنابراین اگر قصد دارید یک مداد یا

lot of pencils and pens and pencil sharpeners and erasers

تعداد زیادی مداد و خودکار و مداد تراش و پاک‌کن داشته باشید

and I think there's a compass up there even and

و فکر می‌کنم یک قطب‌نما در آن بالا وجود دارد و

maybe some whiteout way at the far end there's a

شاید یک راه سفید در انتهای آن وجود داشته باشد،

little thing where you can correct your mistakes.

چیز کوچکی وجود دارد که می‌توانید اشتباهات خود را اصلاح کنید. .

You probably will want a pencil case.

احتمالاً یک قلمدان می خواهید.

It's pretty common for students to have a

برای دانش آموزان بسیار معمول است که

pencil case when they start the school year.

هنگام شروع سال تحصیلی یک جعبه مداد داشته باشند.

They probably have ten pens and three pencils

احتمالاً

by the end of the school year.

تا پایان سال تحصیلی ده خودکار و سه مداد داشته باشند.

Some of them don't have any pens or pencils.

برخی از آنها هیچ خودکار و مدادی ندارند.

But you will want to keep all of your pens

اما شما می خواهید که تمام خودکارها

and pencils in a pencil case so that you don't

و مدادهای خود را در یک جعبه مداد نگه دارید تا نخواهید

want them to just fall into the bottom of your

آنها فقط در ته

backpack or you don't want to lose them.

کوله پشتی شما بیفتند یا نمی خواهید آنها را گم کنید.

So you will keep them there.

بنابراین شما آنها را در آنجا نگه خواهید داشت.

And you might even have a ruler.

و حتی ممکن است یک خط کش داشته باشید.

I can't see there might be a ruler in that

من نمی توانم ببینم که ممکن است در آن

backpack or in that pencil case in the bottom.

کوله پشتی یا در آن قلمدانی در پایین یک خط کش وجود داشته باشد.

And students these days, depending on where you

و دانش آموزان این روزها، بسته به جایی که

are, might have a laptop as well.

هستید، ممکن است یک لپ تاپ نیز داشته باشند.

It's definitely, I think, pretty much every university

مطمئناً، من فکر می کنم، تقریباً هر

student or college student will have a laptop.

دانشجو یا دانشجوی یک لپ تاپ خواهد داشت.

That's very common.

این بسیار رایج است.

High schools, it might be a little different.

دبیرستان، ممکن است کمی متفاوت باشد.

Sometimes senior students will have a laptop.

گاهی اوقات دانش آموزان ارشد یک لپ تاپ دارند.

Students in grade eleven or twelve might have a laptop.

دانش‌آموزان کلاس یازدهم یا دوازدهم ممکن است لپ‌تاپ داشته باشند.

Students in grade nine or ten might not.

دانش آموزان کلاس نهم یا دهم ممکن است این کار را نکنند.

You might be at a school

شما ممکن است در مدرسه ای باشید

where every student has a laptop.

که در آن هر دانش آموز یک لپ تاپ دارد.

That's common as well.

این هم رایج است.

At my school, every student has a laptop.

در مدرسه من، هر دانش آموز یک لپ تاپ دارد.

It makes it very nice to teach a French class.

تدریس در کلاس زبان فرانسه بسیار خوب است.

They are required to lease a laptop from the

آنها ملزم به اجاره یک لپ تاپ از

school, so they rent a laptop from the school.

مدرسه هستند، بنابراین از مدرسه یک لپ تاپ اجاره می کنند.

So when you want to do duolingo or quizlet

بنابراین وقتی می‌خواهید دولینگو یا کوئیزلت

or conjugmos or use any online resources in a

یا conjugmos انجام دهید یا از هر منبع آنلاینی در

French class, they all have a laptop.

کلاس فرانسوی استفاده کنید، همه آنها یک لپ‌تاپ دارند.

Makes it very, very easy to teach.

آموزش آن را بسیار بسیار آسان می کند.

I like it.

خوشم می آید.

Students might use a highlighter if they're reading something

اگر دانش‌آموزان در حال خواندن چیزی هستند

and there's a particular part they want to remember,

و قسمت خاصی وجود دارد که می‌خواهند به خاطر بسپارند، ممکن است از برجسته‌کننده استفاده کنند،

or they want to make sure that if they

یا می‌خواهند مطمئن شوند که اگر

study it again, they can find that spot back.

دوباره آن را مطالعه کنند، می‌توانند آن نقطه را پیدا کنند.

They'll use one of these types

آنها از یکی از این نوع نشانگرها استفاده می کنند

of markers which are called highlighters.

که به آنها هایلایتر می گویند.

They put out a very bright color.

آنها یک رنگ بسیار روشن بیرون می آورند.

Usually they're yellow, but sometimes blue or purple.

معمولاً زرد هستند، اما گاهی اوقات آبی یا بنفش هستند.

And you can go over words, but you can still read them.

و شما می توانید کلمات را مرور کنید، اما همچنان می توانید آنها را بخوانید.

Like it's not like a black marker

مثل یک نشانگر سیاه نیست

where it would cover up the word.

که کلمه را بپوشاند.

It simply allows you to indicate something that

این به سادگی به شما امکان می دهد چیزی را نشان دهید که

you might want to study again later.

ممکن است بخواهید بعداً دوباره مطالعه کنید.

You would use a highlighter and then a

شما می توانید از یک هایلایتر استفاده کنید و سپس یک

classroom will most likely have a file cabinet.

کلاس درس به احتمال زیاد یک کابینت پرونده خواهد داشت.

This one should have been earlier in the lesson,

این یکی باید در اوایل درس می بود،

but definitely if you go into any kind of

اما قطعاً اگر وارد هر

classroom, there will be a file cabinet.

کلاسی شوید، یک کمد پرونده وجود دارد.

I'm not sure why the file cabinet in

من مطمئن نیستم که چرا کابینت پرونده در

my room doesn't have papers in it.

اتاق من کاغذ در آن نیست.

So I'm not sure why I have a file cabinet.

بنابراین من مطمئن نیستم که چرا یک کمد پرونده دارم.

My file cabinet has computer chargers and power bars

کابینت فایل من دارای شارژر کامپیوتر و میله برق

and extension cords because I teach a computer class.

و سیم داخلی است زیرا کلاس کامپیوتر تدریس می کنم.

So if students come to class and their computer

بنابراین اگر دانش آموزان به کلاس می آیند و کامپیوتر آنها

needs to be charged, I have chargers for them.

نیاز به شارژ دارد، من برای آنها شارژ دارم.

And then I also have all my

و سپس من تمام

French games in the file cabinet.

بازی های فرانسوی خود را در کابینت پرونده دارم.

I don't have any actual file folders or

من هیچ پوشه فایل یا

paper in my file cabinet, just games.

کاغذ واقعی در کابینت فایلم ندارم، فقط بازی دارم.

I have a lot of Scrabble tiles for French

من تعداد زیادی کاشی Scrabble برای

class in there that we use to play games.

کلاس فرانسوی در آنجا دارم که برای بازی کردن از آنها استفاده می کنیم.