Two English Teachers Go Ziplining and Try to Teach Some English ( Ziplining Niagara Falls Canada )

- So, it's ten to seven,

- خب، ساعت ده به هفت است،

and I'm heading out bright and early to meet Brent.

و من روشن و زود به بیرون می روم تا برنت را ملاقات کنم.

So, Brent has driven up from Maine

بنابراین، برنت با ماشین از مین رفت

and I'm heading out to see him.

و من برای دیدن او به بیرون می روم.

We're going to go ziplining this morning.

امروز صبح میخوایم زیپلینگ کنیم.

Something that I'm not, I'm looking forward to it,

چیزی که من نیستم، مشتاقانه منتظرش هستم،

'cause it's exciting to meet Brent in real life,

چون ملاقات با برنت در زندگی واقعی هیجان انگیز است،

but I'm also afraid of heights,

اما از ارتفاع هم می ترسم،

so we'll see how it goes.

بنابراین خواهیم دید که چطور پیش می رود.

But yeah, I'll be seeing him in about 35 minutes

اما بله، حدود 35 دقیقه دیگر

when I get to his hotel in Niagara Falls.

وقتی به هتل او در آبشار نیاگارا برسم، او را خواهم دید.

So, I just have to stop for a sec to check,

بنابراین، من فقط باید برای یک ثانیه توقف کنم تا ببینم

if there was anyone in this vehicle.

آیا کسی در این وسیله نقلیه بوده است یا خیر.

Me and this gentleman just had a look.

من و این آقا فقط یک نگاه داشتیم.

There's no one in the vehicle, so obviously,

هیچ کس در وسیله نقلیه نیست، بنابراین واضح است که یک

overnight someone put their vehicle in the ditch.

شبه شخصی وسیله نقلیه خود را در گودال قرار داده است.

He's gonna call the police to let them know the car's here,

او با پلیس تماس می گیرد تا بدانند ماشین اینجاست،

but I'm gonna continue on my way to Niagara Falls.

اما من به راهم به سمت آبشار نیاگارا ادامه می دهم.

So, just made a little pit stop here on the way.

بنابراین، فقط در راه یک پیت استاپ کوچک در اینجا انجام دادیم. در

I'm actually running late now.

واقع الان دارم دیر می دوم

Probably shouldn't be backing up

احتمالاً نباید

in a parking lot while filming.

در حین فیلمبرداری در پارکینگ پشتیبان بگیرید.

I'm running a little late,

من کمی دیر می دوم،

because of that car in the ditch.

به خاطر آن ماشین در گودال.

But then there was also a road closed, because of flooding.

اما پس از آن یک جاده نیز بسته شد، به دلیل سیل.

We've gotten so much rain here lately,

ما اخیراً اینجا خیلی باران باریده ایم،

and if you're wondering why I'm wearing

و اگر تعجب می کنید که چرا من

these orange sunglasses

این عینک آفتابی نارنجی را می زنم، به این

it's because mine weren't in the van this morning.

دلیل است که امروز صبح عینک من در ون نبود.

So, I'm wearing the only pair that was here.

بنابراین، من تنها جفتی را می پوشم که اینجا بود.

It's one of my kids' pairs.

این یکی از جفت های بچه های من است.

So, anyways, making my way there,

بنابراین، به هر حال، رسیدن به آنجا،

probably gonna be a little bit late.

احتمالاً کمی دیر خواهد بود.

So, I'm about 10 minutes late

بنابراین، من حدود 10 دقیقه تاخیر دارم

and I'm hitting every light red right now.

و در حال حاضر هر رنگ قرمز روشنی را می زنم.

This is the fifth light in a row that's red.

این پنجمین چراغ متوالی است که قرمز است.

So hopefully, the light's coming up, cooperate.

بنابراین امیدوارم، نور در حال ظهور است، همکاری کنید.

Well, I made it.

خب من درستش کردم

I'm here with Brent.

من اینجا با برنت هستم.

We're gonna head down to the zipline area

ما به منطقه زیپ لاین می رویم

and we'll see how that goes.

و خواهیم دید که چطور پیش می رود.

I'm still a little bit nervous?

من هنوز کمی عصبی هستم؟

- I'm very nervous.

- من خیلی عصبی هستم.

- Very nervous.

- خیلی عصبی

- Yeah, I'm questioning this decision of ours.

- آره، من این تصمیم ما را زیر سوال می برم.

- Yeah, I think what this is,

- آره، فکر می‌کنم این،

is a situation where Brent and I have both

موقعیتی است که من و برنت هر دو به

let each other know we wanted to do it,

یکدیگر اطلاع داده‌ایم که می‌خواهیم این کار را انجام دهیم،

because we thought that was a cool thing to say.

زیرا فکر می‌کردیم که گفتن آن چیز جالبی بود.

And now we're realizing...

و حالا داریم متوجه می‌شویم...

- It sounded a lot better

-

when I was sitting at home on my couch,

وقتی در خانه روی کاناپه‌ام نشسته بودم، خیلی بهتر به نظر می‌رسید،

like, yeah, let's do that one day.

مثلاً، آره، بیایید یک روز این کار را انجام دهیم.

- Yes. - And now that day is here.

- آره. - و حالا آن روز اینجاست.

- And now the day is here.

So, you'll see maybe some clips in a bit.

- و حالا روز فرا رسیده است.

بنابراین، شاید در مدت کوتاهی کلیپ هایی را ببینید.

We're gonna be doing this in about an hour, so wish us luck.

ما تا یک ساعت دیگر این کار را انجام خواهیم داد، پس برای ما آرزوی موفقیت کنید.

- Yeah, we need it.

-آره ما بهش نیاز داریم

- So, there it is right there between Brent and I.

- خب، همین جا بین من و برنت است.

Are you ready now?

الان آماده ای؟

- I say we get it over and done with as quickly as possible.

- من می گویم در اسرع وقت تمامش می کنیم و تمام می کنیم .

- Yeah, I think we're both

- آره، فکر می کنم هر دوی ما

having a bit of nervous energy here.

اینجا انرژی عصبی داریم.

We're excited, but I think

ما هیجان زده ایم، اما فکر می کنم

I'll be more excited when we're done.

وقتی کارمان تمام شد هیجان بیشتری خواهم داشت.

So, as long as there's a red light

بنابراین، تا زمانی که یک چراغ قرمز وجود دارد

and I see this is pretty straightforward, isn't it?

و من می بینم که این بسیار ساده است، اینطور نیست؟

- Yep, right there that red counting timer thing.

- بله، همان تایمر شمارش قرمز است.

- Yeah, so I've never used a GoPro.

- بله، بنابراین من هرگز از GoPro استفاده نکرده ام.

So, Brent's just let it, he's getting his ready.

بنابراین، برنت اجازه دهید، او آماده است.

And I'm gonna be putting mine on in a second.

و من در یک ثانیه مال خودم را خواهم گذاشت.

We'll see what we can capture.

خواهیم دید چه چیزی را می توانیم ضبط کنیم.

Brent's just trying out this other smaller camera here.

برنت فقط این دوربین کوچکتر دیگر را در اینجا امتحان می کند.

We're not sure we'll be able to use it,

ما مطمئن نیستیم که بتوانیم از آن استفاده کنیم،

but there's a couple.

اما یک زوج وجود دارد.

I'm not sure if this is an English lesson,

من مطمئن نیستم که این یک درس انگلیسی است،

but I'm gonna ask Brent to define some phrases for you.

اما از برنت می خواهم عباراتی را برای شما تعریف کند.

Brent, what's it mean to do something on an empty stomach?

برنت، انجام کاری با معده خالی یعنی چه؟

Why would you do that?

چرا این کار را می کنید؟

- Well, basically, I don't want to toss my cookies.

- خب، اساساً من نمی خواهم کلوچه هایم را پرت کنم.

- Yes.

- آره.

- That's a very colloquial way.

- این روش خیلی محاوره ای است.

- There's two phrases for you there.

- دو عبارت برای شما وجود دارد.

So, I'm doing this on an empty stomach.

بنابراین، من این کار را با معده خالی انجام می دهم.

Are you doing this on an empty stomach?

- Oh, I didn't eat breakfast.

آیا این کار را با معده خالی انجام می دهید؟

- اوه من صبحونه نخوردم.

- Yeah, I did not have breakfast either.

- آره من هم صبحانه نخوردم.

So, two guys doing something on an empty stomach.

بنابراین، دو نفر با معده خالی کاری انجام می دهند .

Just when you feel a little nervous,

درست زمانی که کمی عصبی هستید،

sometimes that's the best way to do it.

گاهی اوقات بهترین راه برای انجام آن است.

So, we have to sign waivers.

بنابراین، ما باید معافیت هایی را امضا کنیم.

Brent's signing his right now.

برنت در حال حاضر قراردادش را امضا می کند.

Basically, means if something goes wrong,

اساساً به این معناست که اگر مشکلی پیش بیاید،

it's our fault, I guess.

تقصیر ماست.

So, he'll do his now and then I'll do mine in a minute.

بنابراین، او اکنون کارهای خود را انجام می دهد و من در یک دقیقه دیگر کارهای خود را انجام می دهم.

Then I think we go up these stairs next

بعد فکر می‌کنم بعد از این پله‌ها بالا می‌رویم

and then the ziplining begins.

و سپس زیپ‌پینگ شروع می‌شود.

- Somebody just went and they're screaming.

- یه نفر رفت و داره جیغ میزنه.

Oh, that's gonna be us in a couple minutes.

اوه، چند دقیقه دیگر این ما می شویم .

- Yeah, that will be us soon.

- آره، به زودی ما هستیم.

Woohoo!

وووووو

- What about the helmet though?

- اما کلاه ایمنی چطور؟

I think that helmet is...

من فکر می کنم آن کلاه ...

- It's nice, hey?

- خوب است، هی؟

It's not orange though, I would've liked an orange one.

هر چند نارنجی نیست، من یک نارنجی را دوست داشتم.

- Right, Bob the Canadian orange.

- درسته، باب پرتقال کانادایی.

- So, the plan is I have mine on my left wrist

- پس، برنامه این است که من مال خود را روی مچ دست چپم دارم

and I'm gonna try to go on the left side.

و سعی می کنم به سمت چپ بروم.

Brent has his on his right wrist.

برنت روی مچ دست راستش است. به

That way I can hopefully hold it out.

این ترتیب امیدوارم بتوانم آن را حفظ کنم.

You can see the Falls and then see me

شما می توانید آبشارها را ببینید و سپس من را ببینید

and then hopefully, see Brent.

و سپس امیدوارم، برنت را ببینید. وقتی جیغ می زنم

We'll see how good a cameraman I am when I'm screaming.

ببینیم چقدر فیلمبردار خوبی هستم.

- Yeah, fingers crossed.

- آره، انگشتان دست روی هم گذاشتند.

- Fingers crossed.

- انگشتان ضربدری

Brent has to go ask if he can use his chest-mounted camera.

برنت باید برود بپرسد که آیا می تواند از دوربین نصب شده روی سینه اش استفاده کند.

So, they're talking to the person in charge right now.

بنابراین، آنها در حال حاضر با مسئول صحبت می کنند.

He's gonna say.

او می گوید.

- Yeah, it needs to be (indistinct).

- بله، باید (نامشخص) باشد.

- I think he might get approved.

- من فکر می کنم او ممکن است تایید شود.

Oh, nope, I think he got denied.

اوه، نه، من فکر می کنم او تکذیب شد.

So, that's teachers getting in trouble.

بنابراین، معلمان دچار مشکل می شوند.

It happens some times.

بعضی وقتا پیش میاد

So, the waiting is part of the fun, I think.

بنابراین، به نظر من انتظار بخشی از سرگرمی است.

- How's it going?

- اوضاع چطوره؟

- [Speaker] I'm very nervous.

- [سخنران] من خیلی عصبی هستم.

- Very nervous.

- خیلی عصبی

- And that does not show at all maybe.

- و این شاید اصلاً نشان نمی دهد.

I'm acting confident trying to tell people where to go, but.

من با اعتماد به نفس عمل می کنم و سعی می کنم به مردم بگویم کجا بروند، اما.

- Most people say they're nervous their first time.

- اکثر مردم می گویند که برای اولین بار عصبی هستند.

- So, I should be able to sit at some point?

- پس، من باید بتوانم در یک نقطه بنشینم؟

- Yep, sit down.

- آره بشین به

Lean back and lift your feet off the ground.

عقب خم شوید و پاهای خود را از زمین بلند کنید.

- Okay, I'm sitting.

- باشه نشستم.

Hey Brent, are you recording?

هی برنت، داری ضبط می کنی؟

- I'm recording....

- دارم ضبط میکنم...

- Awesome.

- عالیه.

- On your way down, arms and legs out I like a starfish.

- در راه پایین، دست‌ها و پاها بیرون، من ستاره‌های دریایی را دوست دارم.

- Yeah, like, okay. - Yep.

- آره، باشه. - بله

- So, I can lean quite far back?

- پس، من می توانم خیلی به عقب خم شوم؟

- Yep.

- بله

- Okay, that's good to know.

- باشه، خوبه که بدونی.

- When you get close to the bottom,

hold on right here and keep your legs apart

- وقتی به پایین نزدیک شدید،

همین جا نگه دارید و پاهایتان را از هم جدا نگه دارید،

just because there's an automatic brake

فقط به این دلیل که ترمز خودکار وجود دارد

and it's gonna swing you up a bit.

و شما را کمی بالا می برد.

- Okay.

- باشه.

- Do you have any questions at all?

- اصلاً سوالی داری؟

- Am I... I'm safe and ready to go?

- من ... من سالم و آماده برای رفتن هستم؟

- Hmm?

- هوم؟

- I am all safe here and ready to go?

- من اینجا امن هستم و آماده ی رفتن هستم؟

- Yeah. - Okay.

- آره - باشه.

- I'll try not to cut the line when you go down.

- سعی می کنم وقتی پایین می آیی خط را قطع نکنم.

- Okay, thank you.

- باشه متشکرم.

Thank you very much.

بسیار از شما متشکرم.

Okay, I'm ready.

باشه من آماده ام

You ready?

- Yeah.

آماده ای؟

- آره

- I think these gates are gonna open in a bit

- فکر می کنم این دروازه ها کمی بعد باز می شوند

and then we're gonna go.

و بعد ما می رویم.

- He got Grace.

- او گریس را گرفت.

(Bob laughing)

(باب می خندد)

- Okay, I'm probably gonna laugh a lot.

- باشه، احتمالاً خیلی می خندم.

We'll see.

خواهیم دید.

- I don't dunno if Bob's gonna make it.

-نمیدونم باب میتونه موفق بشه یا نه.

- Yeah, you're not new are you?

-آره، تو تازه کار نیستی؟

- Pardon?

- ببخشید؟

- This isn't your first day on the job?

- این اولین روز کاری شما نیست؟

- [Employee] Oh yeah, it's my first day.

- [کارمند] اوه بله، اولین روز من است.

- Oh it is?

- اوه؟

- Yeah. - Yeah.

- آره - آره

Brent, it's her first day on the job she says

برنت، اولین روز او در کار است که می گوید

- Oh no.

- اوه نه.

- I don't believe you.

- باور نمی کنم

I think you're a professional

من فکر می کنم شما یک حرفه ای هستید

and you have my utmost safety in mind.

و امنیت من را در نظر دارید.

- All right, see the white camera there?

- باشه، دوربین سفید رو اونجا ببین؟

Wave up to it.

برای آن دست تکان دهید.

- I think we're gonna go.

- فکر کنم میریم

Oh man, the gate's opening.

ای مرد، دروازه در حال باز شدن است.

So, at the the next point I think I'm gonna be going.

بنابراین، در مرحله بعدی فکر می کنم که می خواهم بروم.

So, you said arms out when we start right after...

بنابراین، شما گفتید که بلافاصله بعد از شروع کار، دست به کار شوید...

- [Employee] Clear on three. - Clear on four.

- [کارمند] پاک کردن روی سه. - روشن روی چهار.

- Ooooh!

- اوووه!

Yeah, yeah, this is good.

آره آره این خوبه

Hey, why am I faster than you?

هی چرا من از تو سریع ترم؟

- I'm definitely faster than Brent.

- من مطمئنا سریعتر از برنت هستم.

Here we go.

در اینجا ما می رویم.

- Making kind of a funny noise above me,

- یه جورایی صدای خنده داری بالای سرم ایجاد می کنم،

but there's a nice view of the Falls for you.

اما منظره خوبی از آبشار برای شما وجود دارد.

And there's Brent behind me.

و برنت پشت سر من است.

I think he's way back there.

من فکر می کنم او خیلی به آنجا برگشته است.

I don't know why mine's going so fast.

نمی دونم چرا مال من اینقدر تند می ره

That makes it even more scary.

که ترسناک ترش می کند.

Woohoo!

وووووو

(Speaker laughing)

(سخنران با خنده)

There's a guy waving to me.

یک پسر برای من دست تکان می دهد.

I think they said, I'm almost at the end.

فکر می کنم آنها گفتند، من تقریباً در پایان هستم.

I think they said spread your legs

فکر کنم گفتند

when you get to the end or something.

وقتی به آخر رسیدی پاهایت را از هم باز کن.

So, I'll do that now.

بنابراین، من این کار را در حال حاضر انجام خواهم داد.

Woohoo!

وووووو

Oh, man.

اوه مرد

(Bob laughing)

(باب می خندد)

That's a fast stop.

این یک توقف سریع است.

Oh, okay.

اوه، باشه

Now, I'm gonna get pulled to the end,

حالا، من تا آخر کشیده می شوم،

Uh, we made it, we did it.

اوه، ما موفق شدیم، انجامش دادیم.

Somehow, we ziplined.

یه جورایی زیپلین زدیم

I think we mentioned that

من فکر می کنم ما اشاره کردیم که

we were gonna do this at one point.

قرار بود این کار را در یک مقطع انجام دهیم.

Hello.

سلام.

- How was it?

- چطور بود؟

- It was exhilarating.

- هیجان انگیز بود.

That would definitely be the word I would use.

این قطعا کلمه ای است که من استفاده خواهم کرد.

There's a clip here.

اینجا یه کلیپ هست

- [Employee] Did you have stuff in your bag?

- [کارمند] آیا در کیفت چیزهایی داشتی؟

- Yeah, I did have just a fanny pack in there.

- آره، من فقط یک بسته فننی آنجا داشتم.

There it is.

ایناهاش.

Awesome, thank you very much.

عالیه، خیلی ممنون

How's it going, Brent?

اوضاع چطوره، برنت؟

Got everything outta there? - It's going pretty well.

همه چیز را بیرون آوردی؟ - خیلی خوب پیش میره

What's that?

آن چیست؟

- Yeah, I think so.

- آره، فکر می کنم.

So, we're getting our picture taken now.

بنابراین، اکنون در حال گرفتن عکس هستیم.

I think that's what we're doing.

من فکر می کنم این کاری است که ما انجام می دهیم.

- [Employee] Next one, thumbs up.

- [کارمند] بعدی، شست بالا.

- So, we're just inside looking at the photos and videos

- بنابراین، ما فقط در داخل هستیم و به عکس‌ها و ویدیوها نگاه می‌کنیم

and I feel like we might need to buy them.

و احساس می‌کنم ممکن است نیاز به خرید آنها داشته باشیم.

We'll see.

خواهیم دید.

Should we buy them?

آیا آنها را بخریم؟

- I'm pretty cheap, I don't know.

- من خیلی ارزان هستم، نمی دانم.

That would be up to you.

این به شما بستگی دارد.

Brent thinks I should buy them.

برنت فکر می کند باید آنها را بخرم.

Maybe that's what he saying.

شاید این چیزی است که او می گوید.

We'll see how it goes.

خواهیم دید که چطور پیش می رود.

If you see some cool footage,

اگر چند فیلم جالب می بینید، به این

it means we bought the stuff.

معنی است که ما چیزها را خریدیم.

So, we're now gonna get a ride

بنابراین، ما اکنون سوار

in this fancy vehicle back up the hill.

این وسیله نقلیه شیک می شویم تا از تپه برگردیم.

We were going to walk back up,

قرار بود برگردیم،

but we're not allowed to walk back up.

اما اجازه نداریم برگردیم.

- You're gonna sit here sir.

- شما اینجا می نشینید قربان.

- I can sit there?

- من می توانم آنجا بنشینم؟

- So, you get better view from this side.

- پس از این طرف دید بهتری می گیری.

- Oh, I'll sit here.

- اوه، من اینجا می نشینم.

- It's up to you.

- بستگی به خودت داره

- Okay, I'll sit in the back with Brent.

- باشه، من با برنت پشت می نشینم. ما

There we go.

میرویم آنجا.

- I don't wanna take your view away from you.

-نمیخوام دیدت رو ازت بگیرم.

You can sit in the front if you want.

- I have seen Niagara Falls so many times.

اگر بخواهید می توانید جلو بنشینید.

- من بارها آبشار نیاگارا را دیده ام.

Well, we're back at the top.

خوب، ما به اوج برگشتیم.

We did it.

ما آن را انجام دادیم.

Brent's just having a chat with the driver

برنت فقط با راننده گپ می زند

and I think we're gonna take a picture

و فکر می کنم

in front of the beginning of the zipline.

جلوی ابتدای زیپ لاین عکس بگیریم.

So, we both have thumbnails for the video

بنابراین، هر دوی ما تصاویر کوچکی برای ویدیو داریم

that you're probably watching right now.

که احتمالاً در حال تماشای آن هستید.

So, like I said, we're done

بنابراین، همانطور که گفتم، کارمان تمام شد

and we're gonna have breakfast now at Brent's Airbnb

و اکنون در Airbnb برنت صبحانه می خوریم

and then we're gonna head to the farm

و سپس به مزرعه می رویم

and do a couple live streams later today.

و بعداً امروز چند پخش زنده انجام می دهیم.

- I'll just give the thumbs up.

- من فقط شست را بالا می گیرم.

- Gives the thumbs up. Okay, let's go eat.

- انگشت شست را بالا می دهد. باشه بریم بخوریم