How to Describe The Signs of Aging in English! 👩‍🦳👨‍🦳👩‍🦲

So a funny thing happens when I wear this

بنابراین یک اتفاق خنده‌دار وقتی می‌افتد که من این

gray sweatshirt and when the sky is gray, the

سویشرت خاکستری را می‌پوشم و وقتی آسمان خاکستری است،

color of my hair matches my sweatshirt, and the

رنگ موهایم با گرمکنم مطابقت می‌کند و

color of my hair sometimes matches the sky.

رنگ موهایم گاهی با آسمان مطابقت دارد.

And that's just one of the signs of aging.

و این تنها یکی از نشانه های پیری است.

In this English lesson, I'm going to

در این درس انگلیسی، قصد دارم

talk about the signs of aging.

در مورد علائم پیری صحبت کنم.

And yes, the first one is gray hair.

و بله، اولین مورد موهای خاکستری است.

Now, I have gray hair in my beard and

حالا ریشم موهایم سفید است و

I have gray hair on my head.

روی سرم هم موهای خاکستری است.

I'm trying to remember when I got my first gray hair.

من سعی می کنم به یاد بیاورم که اولین موهایم را چه زمانی سفید کردم.

That's usually when people start to get a

معمولاً این زمانی است که مردم

little bit worried that they're getting old.

کمی نگران پیر شدن خود می شوند.

I think I got my first gray hair ten or 15 years ago.

فکر می کنم اولین موهای سفیدم را ده یا ۱۵ سال پیش گرفتم.

I'm not sure.

من مطمئن نیستم.

But anyways, welcome to this English

اما به هر حال، به این

lesson about the signs of aging.

درس انگلیسی در مورد علائم پیری خوش آمدید.

The first sign of aging I could think

اولین نشانه پیری می توانستم

of gray hair, the same color as my

به موهای خاکستری فکر کنم، همان رنگ

sweatshirt, the same color as the sky.

پیراهن من، همان رنگ آسمان.

So my grandfather on my mom's side of the family

بنابراین پدربزرگ من از طرف مادرم

had a full head of hair when he was old.

وقتی پیر بود موهایش پر بود.

My grandfather on my dad's side of the family was bald.

پدربزرگ من از طرف خانواده ام کچل بود.

And I'm not sure which future is in store for me.

و من مطمئن نیستم که کدام آینده برای من در انتظار است.

I'm not sure whether I'm going to go bald

مطمئن نیستم که

like my grandfather from my dad's side of the

مثل پدربزرگم از

family or if I'm going to keep this full

خانواده پدرم کچل شوم یا

head of hair until I'm really, really old.

تا زمانی که واقعاً پیر شوم، این موهای پر را حفظ کنم.

We'll have to see.

باید ببینیم

But that's another sign of aging, hair loss.

اما این یکی دیگر از علائم پیری، ریزش مو است.

Men sometimes go bald as they get older.

مردان گاهی با افزایش سن کچل می شوند.

Actually, some men go bald in their thirties, but for me,

در واقع، برخی از مردان در سی سالگی کچل می شوند، اما برای من،

I'm just thankful so far that as I am in my

من فقط تا اینجا شکرگزارم که همانطور که در

early fifties, I still have a full head of hair.

اوایل دهه پنجاهم هستم، هنوز موهایم پر است.

I do think, though, that I'm balding slightly.

با این حال، من فکر می کنم که کمی کچل شده ام.

I think there's a little piece right here

من فکر می کنم یک تکه کوچک در اینجا وجود دارد

where the hair is starting to get thin.

که موها شروع به نازک شدن می کنند.

Sometimes your hair thins out, and then sometimes

گاهی اوقات موهای شما نازک می شود و گاهی اوقات در

eventually, you go bald, another sign of aging.

نهایت کچل می شوید که نشانه دیگری از پیری است.

So if you look really closely at my forehead and

بنابراین اگر واقعاً به پیشانی و

around my eyes, I have a few lines and wrinkles.

اطراف چشمانم دقت کنید، چند خط و چروک دارم.

As you get older, you start to get lines and wrinkles.

با افزایش سن، شروع به ایجاد خطوط و چین و چروک می کنید.

They usually start on your

معمولا از

forehead and around your eyes.

پیشانی و اطراف چشم شروع می شوند.

When I was young, my skin was

وقتی جوان بودم، پوستم

smooth and it looked really, really nice.

صاف بود و واقعاً زیبا به نظر می رسید.

But as I get older, I'm starting to

اما با افزایش سن، شروع به

get lines and wrinkles, another sign of aging.

ایجاد خطوط و چین و چروک می کنم که یکی دیگر از علائم پیری است.

I even have a few lines and wrinkles on my hands.

من حتی چند خط و چروک روی دستانم دارم.

When I look at my hands, they aren't the hands

وقتی به دست‌هایم نگاه می‌کنم، آن دست‌هایی نیستند

I remember that I had when I was 25.

که به یاد می‌آورم در 25 سالگی داشتم.

They look a little bit older,

کمی بزرگ‌تر به نظر می‌رسند،

and I'm not really that old.

و من واقعاً پیر نیستم.

But anyways, another sign of aging.

اما به هر حال، نشانه دیگری از پیری است.

You start to get lines and wrinkles on your skin.

شروع به ایجاد خطوط و چین و چروک روی پوست خود می کنید.

So it's quite bright out here.

بنابراین اینجا کاملا روشن است.

And when I came outside, I had my

و وقتی بیرون آمدم،

sunglasses and I must have dropped them somewhere

عینک آفتابی ام را داشتم و حتماً آن را در جایی

or something because I can't find them.

یا چیزی انداخته بودم زیرا نمی توانم آنها را پیدا کنم.

So I guess I'll just have to

بنابراین حدس می‌زنم که

squint as I talk about this part.

وقتی در مورد این بخش صحبت می‌کنم، فقط باید چشم‌ها را نگاه کنم.

Oh, here they are.

اوه، اینجا هستند.

They were just on my forehead.

آنها فقط روی پیشانی من بودند.

Forgetfulness, that is another sign of aging.

فراموشی، این یکی دیگر از نشانه های پیری است.

As people get older, they tend to forget things a

با افزایش سن، افراد تمایل دارند چیزها را

little bit more often than normal regular aged people do.

کمی بیشتر از افراد مسن عادی فراموش کنند.

Again, I'm not that old, but I tend

باز هم، من آنقدر پیر نیستم، اما

to forget things every once in a while.

هر چند وقت یکبار چیزهایی را فراموش می کنم.

Sometimes I go to work and I forget to take my phone.

گاهی اوقات سر کار می روم و فراموش می کنم گوشی ام را بردارم.

The other day I went to town to make

روز قبل برای ساختن ویدیو به شهر رفتم

a video and I forgot to take my wallet.

و یادم رفت کیف پولم را بردارم.

So, forgetfulness, starting to forget things.

بنابراین، فراموشی، شروع به فراموش کردن چیزها.

Definitely another sign of aging.

قطعا یکی دیگر از نشانه های پیری است.

This is one that, yeah, I'm

این یکی است که، بله، من

not really looking forward to.

واقعا مشتاقانه منتظر آن نیستم.

I don't mind wrinkles, I don't mind going bald,

من به چین و چروک ها اهمیتی نمی دهم، از طاس شدن بدم نمی آید،

but I really like the ability to remember things.

اما واقعاً توانایی به خاطر سپردن چیزها را دوست دارم.

So hopefully as I get older, I can keep

بنابراین امیدوارم با بالا رفتن سن، بتوانم

my mind really sharp and I can avoid forgetfulness.

ذهنم را واقعاً تیز نگه دارم و بتوانم از فراموشی جلوگیری کنم.

So just a minute.

پس فقط یک دقیقه

I have a text message coming in.

من یک پیامک دارم که می آید.

I need to read this, but yeah, I'm going to need

باید این را بخوانم، اما بله،

to put on my reading glasses in order to do that.

برای انجام این کار باید عینک مطالعه ام را بزنم.

Ah, okay, no problem.

آه، باشه، مشکلی نیست.

Jen wants me to get some

جن از من می خواهد که

milk from the grocery store today.

امروز از خواربار فروشی مقداری شیر بیاورم.

I'll have to remember to do that.

من باید به یاد داشته باشم که این کار را انجام دهم.

Having to wear reading glasses,

مجبور به زدن عینک مطالعه،

poor eyesight, bad eyesight.

ضعف بینایی، بینایی بد.

This is another thing that is a sign of aging.

این یکی دیگر از مواردی است که نشانه پیری است.

As we get older, our eyesight gets weaker.

با افزایش سن، بینایی ما ضعیف تر می شود.

Sometimes you need to wear reading glasses.

گاهی لازم است از عینک مطالعه استفاده کنید.

Sometimes you need glasses to see things far away.

گاهی برای دیدن چیزهای دوردست نیاز به عینک دارید.

And then sometimes you get contacts so

و سپس گاهی اوقات شما تماس ها را به گونه ای دریافت می کنید

that or contact lenses so people don't

که یا لنزهای تماسی را دریافت می کنید تا مردم

know that you're wearing glasses.

ندانند که شما عینک زده اید.

For me, though, a few years ago,

اما برای من، چند سال پیش،

I had to start wearing reading glasses.

مجبور شدم شروع به استفاده از عینک خواندن کنم.

I don't have horrible eyesight.

بینایی وحشتناکی ندارم

My eyesight is really good for

بینایی من واقعاً برای

seeing things in the distance.

دیدن چیزهای دوردست خوب است.

But when I read a book or when I look at

اما وقتی کتاب می خوانم یا وقتی به گوشیم نگاه می کنم

my phone, I have to put on my reading glasses.

باید عینک مطالعه ام را بزنم.

Another sign of aging.

یکی دیگر از نشانه های پیری

When I was young, I went to a lot

وقتی جوان بودم،

of concerts and they were really, really loud.

کنسرت های زیادی می رفتم و واقعاً بسیار پر سر و صدا بودند. تابستان ها که در دانشگاه بودم

I also worked in the construction industry in the

هم در صنعت ساختمان کار می کردم

summers when I was in university, and we used

و از

a lot of equipment and tools that were loud.

وسایل و ابزار زیادی استفاده می کردیم که صدای بلندی داشت.

And I didn't always wear hearing protection.

و من همیشه از محافظ شنوایی استفاده نمی کردم.

So I hope I don't suffer from

پس امیدوارم

hearing loss as I get older.

با بالا رفتن سن دچار کم شنوایی نشم.

If Jen was to yell to me from the

اگر قرار بود جن همین الان از خانه برایم فریاد بزند

house right now, I'd probably say something like what?

، احتمالاً چیزی شبیه به چه چیزی می‌گفتم؟

I can't hear you.

من نمی توانم شما را بشنوم.

I don't have hearing loss, but

من کم شنوایی ندارم، اما

it is something that worries me.

این چیزی است که من را نگران می کند.

It could happen to me.

ممکن است برای من اتفاق بیفتد.

I also drove a lot of tractors when I was

من همچنین در کودکی با تراکتورهای زیادی رانندگی می کردم

a kid and operated large pieces of farm equipment.

و قطعات بزرگی از تجهیزات کشاورزی را کار می کردم.

Yes, I did say when I was a kid, I started

بله، وقتی بچه بودم گفتم

driving a tractor when I was eight or nine years old.

از هشت یا نه سالگی تراکتورسازی را شروع کردم.

So right now my hearing is really good.

بنابراین در حال حاضر شنوایی من واقعا خوب است.

But I am worried that as I get

اما من نگران هستم که با

older, one of the signs of aging will

افزایش سن، یکی از نشانه های پیری این

be that I'll start to experience hearing loss.

باشد که کم شنوایی را تجربه کنم.

And we use another term as well.

و ما از یک اصطلاح دیگر نیز استفاده می کنیم.

You can say hard of hearing.

می توان گفت سخت شنوا.

I hope I don't become hard of hearing.

امیدوارم سخت شنوا نباشم

I hope that I keep my eyesight at

امیدوارم بینایی ام را

least at the level it's at, and I

حداقل در سطحی که هست حفظ کنم و

hope that my hearing doesn't get any worse.

امیدوارم شنوایی ام بدتر نشود.

Oh.

اوه

Oh, no.

اوه، نه.

That's gonna hurt.

این به درد میخوره

One of the things that is a sure sign

یکی از چیزهایی که نشانه مطمئن

of aging is that you injure yourself easier.

پیری است این است که راحت تر به خود آسیب می رسانید.

You have more aches and pains.

درد و درد بیشتری دارید.

If tomorrow my back is sore, I'll know

اگر فردا کمرم درد می کند، می دانم

it's from lifting that really big board.

که از بلند کردن آن تخته واقعا بزرگ است.

But actually, sometimes at my age, I'm sore and I

اما در واقع گاهی در سنم درد دارم و

don't even know why I'll wake up and my knee

حتی نمی دانم چرا از خواب بیدار می شوم و زانویم

is sore or my elbow is sore and I won't

یا آرنجم درد می کند و نمی

know why I'm having aches and pains.

دانم چرا درد دارم.

So when you're young, you feel like you're,

بنابراین وقتی جوان هستید، احساس می کنید که هستید،

like you're Superman and you can do anything.

انگار سوپرمن هستید و می توانید هر کاری انجام دهید.

As you get older, one of the

با بالا رفتن سن، یکی از

signs of aging is aches and pains.

نشانه های پیری، درد است.

And sometimes they're mysterious and you're not even

و گاهی اوقات آنها مرموز هستند و شما حتی

sure why you're feeling sore in that area.

مطمئن نیستید که چرا در آن ناحیه احساس درد می کنید.

When I was a kid, my dad would

وقتی بچه بودم، پدرم

take a nap after lunch every day.

هر روز بعد از ناهار چرت می زد.

When I was a kid, when I visited my grandparents,

وقتی بچه بودم، وقتی به پدربزرگ و مادربزرگم می رفتم،

they would take a nap after lunch every day.

هر روز بعد از ناهار چرت می زدند.

And I always thought this was kind of strange.

و من همیشه فکر می کردم این یک جور عجیب است.

But now, as I get older, especially

اما حالا که بزرگتر می شوم، به خصوص

on the weekends, I love taking naps.

در آخر هفته ها، چرت زدن را دوست دارم.

Naps are awesome.

چرت زدن عالیه

One of the signs of aging is that you

یکی از نشانه‌های پیری این است که

are tired more often, you experience more fatigue, and

بیشتر خسته می‌شوید، خستگی بیشتری را تجربه می‌کنید و

so you tend to sleep a little bit more.

بنابراین تمایل دارید کمی بیشتر بخوابید.

Maybe you sleep longer at night, maybe nine

شاید شب ها بیشتر بخوابید، شاید نه

or 10 hours instead of seven or eight.

یا 10 ساعت به جای هفت یا هشت ساعت.

And during the day, if you have

و در طول روز، اگر

a moment, sometimes you take a nap.

لحظه ای دارید، گاهی اوقات چرت می زنید.

Hey, if this is your first time here,

سلام، اگر این اولین بار است که اینجا هستید،

thank you, first of all, for watching this

قبل از هر چیز از شما برای تماشای این

English lesson about the signs of aging.

درس انگلیسی در مورد علائم پیری تشکر می کنم.

Don't forget to click that red subscribe button.

فراموش نکنید که روی دکمه قرمز اشتراک کلیک کنید. به

Give me a thumbs up.

من یک شست بالا بده

Leave a comment if you want

اگر می خواهید

to practice your English writing.

نوشتن انگلیسی خود را تمرین کنید نظر بدهید.

And have a good day. Thanks for watching. Bye.

و روز خوبی داشته باشید. با تشکر برای تماشا. خداحافظ