Learn How to Talk about Age in English! Also, Happy Birthday to Me! 🍰

Hi, Bob the Canadian here.

سلام، باب کانادایی اینجاست.

Welcome to this English lesson about age

به این درس انگلیسی در مورد سن

and how to talk about age in English.

و نحوه صحبت کردن در مورد سن به زبان انگلیسی خوش آمدید.

Soon, it will be my birthday.

به زودی، تولد من است.

I usually don't give the exact date,

من معمولاً تاریخ دقیقی را

and I usually don't say my exact age,

نمی‌گویم و معمولاً سن دقیقم را نمی‌گویم،

but let's just say that later this summer,

اما اجازه دهید بگوییم که اواخر

I will have a birthday and I will still be in my late 40s.

تابستان امسال تولدی خواهم داشت و هنوز در اواخر 40 سالگی خواهم بود.

But because my birthday is coming up,

اما از آنجایی که تولد من نزدیک است،

I thought I should do a lesson

فکر کردم باید درسی

on how to talk about age in English.

در مورد نحوه صحبت کردن در مورد سن به زبان انگلیسی انجام دهم.

So do watch the whole lesson.

پس کل درس را تماشا کنید.

I'm going to start with the basics,

من قصد دارم با اصول اولیه شروع کنم،

and then I'm gonna progress

و سپس

through some intermediate vocabulary and phrases

از طریق برخی واژگان و عبارات متوسط

that you can use to talk about age in English.

که می توانید برای صحبت در مورد سن در انگلیسی استفاده کنید، پیشرفت خواهم کرد.

And then I will give you some more advanced phrases

و سپس عبارات

and some more advanced vocabulary towards the end

پیشرفته تر و واژگان پیشرفته تری را در

of the video.

انتهای ویدیو به شما می دهم.

So stick around. Practice the basics.

پس بچسبید اصول اولیه را تمرین کنید.

Maybe learn something new in this English lesson

شاید در این درس انگلیسی چیز جدیدی یاد بگیرید که

about how to talk about your age

چگونه در مورد سن خود

and the age of other people.

و سن افراد دیگر صحبت کنید.

(light music)

(موسیقی سبک)

Well, welcome to this English lesson

خب، به این درس انگلیسی

about how to talk about age in English.

در مورد نحوه صحبت درباره سن به زبان انگلیسی خوش آمدید.

Before we get started, though,

با این حال، قبل از شروع،

if this is your first time here,

اگر این اولین بار است که اینجا هستید،

don't forget to click that red Subscribe button below

فراموش نکنید که روی دکمه قرمز رنگ اشتراک زیر کلیک کنید

and give me a thumbs up if this video

و اگر این ویدیو

helps you learn just a little bit more English.

به شما کمک می‌کند کمی بیشتر انگلیسی را بیاموزید، به من کمک کنید .

But let's start the lesson.

اما بیایید درس را شروع کنیم.

Let's start with the basics.

بیایید با اصول اولیه شروع کنیم.

In English, when you say how old you are,

در انگلیسی، وقتی می گویید چند سال دارید،

you say, "I am," and then the age.

می گویید "من هستم" و سپس سن.

So if you are 25, you say, "I am 25."

بنابراین اگر 25 ساله هستید، می گویید "من 25 ساله هستم."

I know in other languages,

می دانم در زبان های دیگر،

you use the equivalent of our verb to have.

شما از معادل فعل ما to have استفاده می کنید.

We do not do this in English.

ما این کار را به زبان انگلیسی انجام نمی دهیم.

In English, you would not say,

به زبان انگلیسی نمی‌گویید:

"I have 25 years."

«25 سال دارم».

Do not say that.

نمی گویم که.

In English, you would say, "I am 25 years old,"

در زبان انگلیسی می‌گویید: «من 25 سال دارم»

or, "I am 25," or, "I'm 25."

یا «من 25 سال دارم» یا «من 25 سال دارم».

And the same goes for when you ask someone

و همین امر در مورد زمانی که از شخصی

how old they are in English.

به زبان انگلیسی چند سال دارد نیز صدق می کند.

You don't say, "How many years do you have?"

نمیگی چند سال داری؟

You say, "How old are you?"

می گویی: «چند سالته؟»

So in English, a little bit different than some languages.

بنابراین در انگلیسی، کمی متفاوت از برخی از زبان ها است.

You definitely say things like, "I am 25."

شما قطعاً جملاتی مانند "من 25 ساله هستم" می گویید.

And if you ask the question, you say, "How old are you?"

و اگر این سوال را بپرسید، می گویید "چند سالته؟"

But let me talk about that for a sec.

اما بگذارید یک لحظه در مورد آن صحبت کنم.

With kids, it is okay to say, "How old are you?"

در مورد بچه ها، اشکالی ندارد که بگویید "چند سالته؟"

With adults, though, it's kind of a private

با این حال، در مورد بزرگسالان، این یک نوع سوال خصوصی

and personal question.

و شخصی است.

And you normally wouldn't ask it,

و شما معمولاً آن را نمی پرسید،

except for on a certain day of the year.

مگر در روز خاصی از سال.

And that day is their birthday.

و آن روز تولد آنهاست.

A person's birthday, when they are an adult,

تولد یک فرد، زمانی که بزرگسال هستند

is really the only day where it's okay to ask them

، واقعاً تنها روزی است که در آن اشکالی ندارد که از او بپرسید

how old they are.

چند سال دارد.

You could say, "Hey, how old are you today?"

می توانید بگویید: "هی، امروز چند سالته؟"

"So how old are you turning today?"

"پس امروز چند ساله شدی؟"

So for instance, later, when it's my birthday,

به عنوان مثال، بعداً، وقتی تولد من است،

people will come over and say, "Happy birthday."

مردم می آیند و می گویند: "تولدت مبارک."

We will have a birthday cake with candles,

ما یک کیک تولد با شمع خواهیم داشت

and people will feel like it's okay

و مردم احساس خواهند کرد که اشکالی ندارد

to ask a very private question.

که یک سوال بسیار خصوصی بپرسند.

They'll say, "Hey, how old are you?"

آنها می گویند: "هی، چند سالته؟"

And I will respond and say, "I'm in my late 40s."

و من پاسخ خواهم داد و خواهم گفت: "من در اواخر دهه 40 هستم."

(laughing) No, but seriously, though,

(با خنده) نه، اما به طور جدی، هر چند

in English, you can ask children how old they are

به زبان انگلیسی، تقریباً در هر مقطعی می توانید از بچه ها بپرسید که چند ساله هستند

almost at any point.

.

So if you are visiting your brother and sister-in-law

بنابراین اگر به ملاقات برادر و خواهر شوهر خود می روید

and they have a child, your nephew or niece,

و آنها یک فرزند ، برادرزاده یا خواهرزاده

you could say, "Hey, how old are you now?"

شما دارند، می توانید بگویید: "هی، الان چند سالته؟"

And that is totally fine.

و این کاملاً خوب است.

But you rarely ask people who are adults in English

اما به ندرت از افرادی که بزرگسال هستند به زبان انگلیسی سوال می کنید که

how old they are.

چند سال دارند.

It's kind of a private question.

یه جورایی یه سوال خصوصیه

So wait for their birthday.

پس منتظر تولدشون باشید

If you get invited over to their birthday party,

اگر به جشن تولد آنها دعوت شدید،

you can then say, "Hey, how old are you?"

می توانید بگویید: "هی، چند سالته؟"

Oh and one more thing about birthdays.

اوه و یک چیز دیگر در مورد تولد.

We use two different phrases

ما از دو عبارت مختلف

to talk about how old you are going to become

برای صحبت در مورد اینکه قرار است

on your birthday.

در روز تولد خود چند ساله شوید استفاده می کنیم.

We would say, "I am going to be," and then the age.

می گفتیم «من می شوم» و بعد سن.

So let's say later this summer,

پس بیایید بگوییم اواخر این تابستان

I was going to be 25.

I would say, "Oh, on my birthday, I'm going to be 25,"

، من قرار بود 25 ساله

or, "On my birthday, I'm going to turn 25."

شوم.

We should for a minute go over

ما باید برای یک دقیقه

all of the terms we use to describe different ages

تمام اصطلاحاتی را که برای توصیف سنین مختلف

that people are.

افراد استفاده می کنیم مرور کنیم.

When you are first born, we call you a newborn.

وقتی برای اولین بار به دنیا می آیید، ما شما را تازه متولد شده می نامیم.

A newborn is someone who is just a few months old.

نوزاد تازه متولد شده کسی است که فقط چند ماه دارد.

You could also call a newborn a baby,

شما همچنین می توانید یک نوزاد تازه متولد شده را نوزاد بنامید،

but definitely, a newborn is a person who is just born

اما قطعاً نوزاد به فردی گفته می شود که تازه متولد شده

and is probably only a month or two old.

و احتمالاً فقط یک یا دو ماه دارد.

After that, we would just call you a baby

بعد از آن، ما فقط برای مدت کوتاهی شما را بچه صدا می

for a little while.

کنیم.

Once a baby is old enough that they start to crawl and walk,

هنگامی که کودک به اندازه کافی بزرگ شد که شروع به خزیدن و راه رفتن می کند،

usually when they start to walk,

معمولاً زمانی که شروع به راه رفتن می کند،

we start to call them a toddler.

ما شروع می کنیم به نام کودک نوپا.

So a toddler is a young, young, young child

بنابراین کودک نوپا کودک جوان، جوان و خردسالی

who is learning to walk or who has recently learned to walk.

است که راه رفتن را یاد می گیرد یا به تازگی راه رفتن را یاد گرفته است.

After that, we just refer to you as a kid or child.

پس از آن، ما فقط به شما به عنوان یک کودک یا کودک اشاره می کنیم.

Someone between the age of three and four and maybe 10,

یک نفر بین سه تا چهار سال و شاید 10 سال،

we would just call them a child or a kid.

فقط به او می گفتیم بچه یا بچه.

And then we have this term now tween.

و پس از آن ما این اصطلاح در حال حاضر tween.

It's not a real word, but a tween is someone

این یک کلمه واقعی نیست، اما Tween

who isn't a child anymore but isn't a teenager.

کسی است که دیگر کودک نیست اما یک نوجوان نیست.

They're kind of between those two ages,

آنها به نوعی بین این دو سن هستند،

and we will sometimes call them a tween.

و ما گاهی اوقات آنها را یک نفر می نامیم.

So a tween is like someone who is 10 or 11 or 12 years old.

بنابراین یک توئین مانند کسی است که 10 یا 11 یا 12 سال دارد.

Once you turn 13, you see the teen in the number 13.

هنگامی که 13 ساله می شوید ، نوجوان را در عدد 13 می بینید.

Anyone from the age of 13 to 19 is called a teenager.

هر کس از سن 13 تا 19 سالگی را نوجوان می نامند.

Teenagers are young and carefree.

نوجوانان جوان و بی خیال هستند.

That would be a good description for them.

این توصیف خوبی برای آنها خواهد بود.

At least that's what I was like when I was a teenager.

حداقل من در نوجوانی اینطور بودم.

Once you turn 20, we would probably refer to you

هنگامی که شما 20 ساله شوید، احتمالاً شما را

as a young adult.

به عنوان یک بزرگسال جوان معرفی می کنیم.

Anyone who is from the age of 20 to about 30,

هر کس که از سن 20 تا 30 سال سن داشته باشد،

we would call a young adult.

ما به آن بزرگسال جوان می گوییم.

Anyone from the age of 30 to about 45,

از 30 تا 45

we would refer to as an adult.

سالگی به عنوان بزرگسال یاد می کنیم.

And then if you are age 45 to 60, maybe 65,

و سپس اگر سن شما 45 تا 60، شاید 65 سال باشد،

we would say that you are middle-aged

می گوییم که میانسال

and you might also hear people describe that age

هستید و همچنین ممکن است بشنوید که افراد آن سن را به عنوان میانسالی توصیف می کنند که

as being middle age with no D on the end.

در پایان D وجود ندارد.

I think the most correct term is to say

به نظر من درست ترین اصطلاح این است که

that you are middle-aged.

بگوییم شما میانسال هستید.

I'm middle-aged, by the way.

اتفاقا من میانسالم

I am a middle-aged man. (laughing)

من مردی میانسال هستم. (با خنده

I should just admit it.

) باید اعتراف کنم.

Once you are 60 to 65, we would start to call you a senior.

وقتی 60 تا 65 ساله شدید، شروع می کنیم به شما یک ارشد خطاب می کنیم.

Some people are seniors at the age of 55.

برخی از افراد در سن 55 سالگی سالمندان هستند.

It really just depends where you live.

این واقعاً بستگی به محل زندگی شما دارد.

But if you are close to retirement or retired,

اما اگر نزدیک به بازنشستگی یا بازنشستگی هستید،

we would call you a senior.

شما را سالمند صدا می کنیم.

And then if you are older than that,

و سپس اگر سن شما از آن بزرگتر است،

we now are starting to call people

ما اکنون شروع کرده ایم به افرادی

who are very old elderly.

که بسیار مسن هستند، مسن خطاب می کنیم.

So an elderly person would be someone

بنابراین یک فرد مسن ممکن است فردی

maybe over the age of 70 or over the age of 75.

با سن بالای 70 یا بالای 75 سال باشد.

So those are all of your terms.

پس اینها همه شرایط شما هستند.

I hope that helped you get a better sense

امیدوارم که به شما کمک کرده باشد تا درک بهتری

of how we describe the general ages

از نحوه توصیف سن عمومی

of different groups of people as they get older.

گروه‌های مختلف افراد با افزایش سن داشته باشید.

We should talk a little bit too

ما باید کمی

about how to compare yourself in age to someone else.

در مورد اینکه چگونه خود را از نظر سنی با شخص دیگری مقایسه کنید، صحبت کنیم.

So we have terms like younger and older

بنابراین اصطلاحاتی مانند جوانتر و بزرگتر

or youngest and oldest.

یا جوانترین و مسن ترین داریم.

When you are older than someone,

وقتی از کسی بزرگتر هستید به

it means that you were born before them.

این معنی است که قبل از او به دنیا آمده اید.

If you are younger than someone,

اگر از کسی کوچکتر

you were born later than them.

هستید، دیرتر از او به دنیا آمده اید.

And this is how we compare our age to different people.

و اینگونه است که ما سن خود را با افراد مختلف مقایسه می کنیم.

In my family, I have an older brother

در خانواده ام یک برادر بزرگتر

and an older sister and a younger brother

و یک خواهر بزرگتر و یک برادر کوچکتر

and a younger sister.

و یک خواهر کوچکتر دارم.

So you can see how I used those words

بنابراین می توانید ببینید که من چگونه از این کلمات

to compare our ages.

برای مقایسه سن خود استفاده کردم.

My brother is the oldest,

برادرم بزرگتر است

and my other brother is the youngest.

و برادر دیگرم کوچکترین.

So that means they are at the top of the family

بنابراین این بدان معناست که آنها در راس خانواده

or at the end of the family.

یا در انتهای خانواده قرار دارند.

Should I have said the beginning of the family?

آیا باید می گفتم آغاز خانواده؟

Maybe I should've.

شاید باید می کردم.

And then lastly, I just wanted to talk

و در آخر، من فقط می خواستم در

about another term.

مورد یک اصطلاح دیگر صحبت کنم.

I am a middle child.

من بچه وسطی هستم.

So when you are not the oldest

بنابراین وقتی بزرگ‌ترین

and you are not the youngest,

و کوچک‌ترین

and if you are in a family of three or five,

نیستید و اگر در یک خانواده سه یا پنج نفره

you are perfectly in the middle in terms of age,

هستید، از نظر سنی کاملاً در حد وسط هستید

and we would refer to you as the middle child.

و ما از شما به عنوان فرزند وسط یاد می‌کنیم.

Sometimes if you are in a family of four

گاهی اوقات اگر در یک خانواده چهار نفره

and you are the second or third oldest,

هستید و دومین یا سومین سالمند هستید،

we would describe you as middle children as well.

شما را به عنوان فرزندان وسط نیز توصیف می کنیم.

But I, in my family, I am definitely the middle child.

اما من در خانواده ام قطعا فرزند وسط هستم.

I am the middle child of five kids.

من فرزند وسط پنج بچه هستم.

Of course, we're all adults now,

البته الان همه ما بالغ هستیم،

but I'm still the middle child and I still act like one.

اما من هنوز بچه وسط هستم و هنوز مثل یک بچه رفتار می کنم.

We should also look at some intermediate phrases

همچنین برای صحبت درباره سن افراد باید به عبارات میانی یا اصطلاحات میانی نگاه کنیم

or some intermediate terms for talking about peoples' age.

.

In particular, I wanna talk about generalizations.

به طور خاص، من می خواهم در مورد کلیات صحبت کنم.

So if you don't know exactly how old someone is,

بنابراین اگر نمی دانید فردی دقیقا چند سال دارد،

you might say that they are in their 20s

می توانید بگویید که در 20 سالگی

or they are in their 30s or in their 40s.

یا در 30 سالگی یا در 40 سالگی است.

So for instance, I have a cousin

به عنوان مثال، من یک پسرخاله

and I'm not sure exactly how old he is,

دارم و مطمئن نیستم دقیقا چند سال دارد،

but I know that he's in his 30s.

اما می دانم که او در 30 سالگی است.

So when you don't know the exact age of someone,

بنابراین وقتی سن دقیق فردی را نمی دانید،

you can use that term.

می توانید از آن اصطلاح استفاده کنید.

We can also be a little more specific.

ما همچنین می توانیم کمی دقیق تر باشیم.

You could say, "I think he's in his early 30s,"

می توانید بگویید: "فکر می کنم او در اوایل 30 سالگی است"

or you could say, "I think he's in his mid 30s,"

یا می توانید بگویید "فکر می کنم او در اواسط 30 سالگی است"

or you could say, "I think he's in his late 30s."

یا می توانید بگویید "فکر می کنم او در اواخر 30 سالگی است."

You'll often hear me describe my age

اغلب می شنوید که سنم را اینگونه توصیف می

as that I am in my late 40s.

کنم که در اواخر دهه 40 هستم.

So those are ways that you can be less specific,

بنابراین، اینها راه هایی هستند که می توانید کمتر مشخص کنید،

where you can talk about age

جایی که می توانید در مورد سن صحبت کنید،

when you don't know the exact age.

زمانی که سن دقیق را نمی دانید.

You can also use these generalized terms for age

همچنین می توانید از این اصطلاحات تعمیم یافته برای سن

to talk about yourself.

برای صحبت در مورد خود استفاده کنید.

You can say things like,

می توانید جملاتی از این قبیل بگویید:

"Oh, when I was in my early 30s, I used to go out more."

"اوه، وقتی در اوایل 30 سالگی بودم، بیشتر بیرون می رفتم."

Or you could say, "Later in life when I am in my 60s,

یا می توانید بگویید: "بعداً در زندگی، وقتی به 60 سالگی می رسم،

I am going to relax a little bit more."

کمی بیشتر آرامش خواهم داشت."

So these are all just general terms

بنابراین همه اینها فقط اصطلاحات کلی هستند

that you can talk about your age

که می توانید در مورد سن خود صحبت کنید

or that you can use to talk about the age of someone else

یا می توانید از آنها برای صحبت در مورد سن شخص دیگری

where you don't want to be specific,

در جایی که نمی خواهید مشخص باشید استفاده کنید،

or maybe you just don't know what age the person is.

یا شاید فقط نمی دانید آن شخص در چه سنی است. .

So let's talk about some more advanced phrases

پس بیایید در مورد سن صحبت کنیم در مورد عبارات پیشرفته تر

when we are talking about age.

صحبت کنیم.

The first phrase I wanna talk about is the phrase

اولین عبارتی که می‌خواهم درباره‌اش صحبت کنم، عبارت «

getting on in years.

در سال‌ها» است.

If you describe someone as getting on in years,

اگر کسی را به‌عنوان سال‌ها توصیف کنید، به

it means that they're getting older.

این معنی است که او در حال پیر شدن است.

The second phrase I wanted to talk about is over the hill.

دومین عبارتی که می خواستم در موردش صحبت کنم بر فراز تپه است.

If someone is over the hill,

اگر کسی بالای تپه باشد

it usually means they are over the age of 40.

، معمولاً به این معنی است که سن او بالای 40 سال است.

So I'm definitely over the hill.

بنابراین من قطعاً بالای تپه هستم.

Another phrase I wanted to look at

عبارت دیگری که می خواستم به آن نگاه

is the phrase midlife crisis.

کنم عبارت بحران میانسالی است.

A midlife crisis is when you get around age 40 or 45

بحران میانسالی زمانی اتفاق می‌افتد که شما در سن ۴۰ یا ۴۵ سالگی

and you start to kind of second-guess your life.

قرار می‌گیرید و شروع به حدس زدن زندگی خود می‌کنید.

You start to wonder if you chose the right career.

شروع به تعجب می کنید که آیا شغل مناسبی را انتخاب کرده اید.

Did you choose the right path in life?

آیا مسیر درستی را در زندگی انتخاب کردید؟

And you start to worry about it

و شما شروع به نگرانی در مورد آن می کنید

and you have a little bit of anxiety about it.

و کمی در مورد آن اضطراب دارید.

We would call that a midlife crisis.

ما آن را بحران میانسالی می نامیم.

Another phrase you'll hear in English

عبارت دیگری که به زبان انگلیسی می شنوید

is that somebody is turning grey.

این است که فردی در حال خاکستری شدن است.

You can see that my hair is turning grey.

می بینید که موهایم خاکستری می شود.

When we say that someone is turning grey,

وقتی می گوییم شخصی در حال خاکستری شدن است

we are just simply saying that they are getting older.

، به سادگی می گوییم که او در حال پیر شدن است.

When you talk about people who are a lot younger than you,

وقتی در مورد افرادی صحبت می کنید که بسیار جوانتر از شما هستند،

you can use the general term young people.

می توانید از اصطلاح کلی جوانان استفاده کنید.

So you'll sometimes hear someone say,

بنابراین گاهی می‌شنوید که کسی می‌گوید:

"You know, young people these days,

"می‌دانی، جوانان این روزها،

they just aren't as serious as we were when we were young."

آنها به اندازه ما در جوانی جدی نیستند."

And you might also hear people use the word youth.

و همچنین ممکن است بشنوید که مردم از کلمه جوانی استفاده می کنند.

They might say, "Youth these days just aren't as serious

آنها ممکن است بگویند: "جوانان این روزها به اندازه ما جدی نیستند

as we were."

."

And then on the flip side,

و سپس در طرف مقابل،

you also will hear people say old people

شما همچنین خواهید شنید که مردم می گویند افراد مسن

when referring to people who are seniors or elderly.

وقتی به افراد مسن یا مسن اشاره می کنند.

So they might say something like,

بنابراین آنها ممکن است چیزی شبیه به

"Ah, old people drive really slow."

"آه، افراد مسن واقعا کند رانندگی می کنند."

Or, "There are so many old people

یا «

at the mall walking every morning."

هر روز صبح افراد مسن زیادی در مرکز خرید هستند که قدم می زنند».

So just a few more general terms that you might hear.

بنابراین فقط چند اصطلاح کلی دیگر که ممکن است بشنوید.

Another phrase you might hear is the phrase kids these days.

جمله دیگری که ممکن است بشنوید این روزها عبارت بچه هاست.

This is something old people say.

این چیزی است که قدیمی ها می گویند.

Let's say a whole bunch of kids went riding by

فرض کنید یکسری از بچه‌ها

on their bicycles, and they were just yelling and screaming

با دوچرخه‌هایشان می‌رفتند و فقط داد می‌زدند و جیغ می‌زدند

and being disrespectful.

و بی‌احترامی می‌کردند.

An old person might just say, "Kids these days."

یک فرد مسن ممکن است فقط بگوید: "بچه های این روزها".

And what they mean by that is,

و منظور آنها از آن این است که

they don't think kids behave as nicely

آنها فکر نمی کنند بچه ها به خوبی

or as kindly as they used to.

و مهربانی قبلی رفتار می کنند.

Kids these days.

بچه های این روزها

Another funny phrase that you might hear

یکی دیگر از جمله های خنده دار که ممکن است

every once in awhile is the phrase,

هر چند وقت یکبار بشنوید این جمله است:

"When I was a kid,

"وقتی بچه بودم،

I had to walk to school uphill both ways."

مجبور بودم از هر دو طرف به سمت مدرسه بروم."

This is something we sometimes say to be funny.

این چیزی است که ما گاهی اوقات می گوییم خنده دار است.

Sometimes when kids complain about their life,

گاهی اوقات وقتی بچه‌ها از زندگی‌شان شکایت می‌کنند،

maybe they complain because the WiFi is too slow

شاید به خاطر کند بودن وای‌فای

or something else that might seem silly to an older person,

یا چیز دیگری که ممکن است برای یک فرد مسن‌تر احمقانه به نظر برسد، شاکی هستند

you might just say, "Hey when I was a kid,

، ممکن است فقط بگویید: «هی وقتی بچه بودم،

I used to have to walk to school uphill both ways."

مجبور بودم پیاده به مدرسه بروم. سربالایی هر دو طرف."

It's a little bit of a joke,

این کمی شوخی است،

but it just highlights that kids these days

اما فقط نشان می دهد که بچه های این روزها

sometimes complain too much.

گاهی اوقات بیش از حد شکایت می کنند.

And the last phrase I wanted to talk about

و آخرین جمله ای که می خواستم در موردش صحبت

is the phrase I can really feel my age

کنم عبارتی است که من واقعا سنم را احساس می کنم

or I can feel my age.

یا می توانم سنم را احساس کنم.

As you get older, when you do things,

با بالا رفتن سن، وقتی کارها را انجام می دهید،

especially physical things,

به خصوص کارهای فیزیکی،

sometimes you are sore the next day.

گاهی اوقات روز بعد درد می کنید.

And we say that we can feel our age.

و ما می گوییم که می توانیم سن خود را احساس کنیم.

I started to feel my age when I was in my early 40s,

اتفاقا سنم را در اوایل 40

by the way.

سالگی حس کردم.

Before that, I used to be able to do all kinds of things

قبل از آن، می‌توانستم انواع کارها را انجام

and I rarely ever got sore or felt

دهم و به ندرت درد

like I had overdone it.

می‌کردم یا احساس می‌کردم زیاده روی کرده‌ام.

But now, I certainly feel my age almost every day.

اما اکنون، مطمئناً تقریباً هر روز سنم را احساس می کنم.

Well hey, thanks for watching this little English lesson

خوب هی، از تماشای این درس کوچک انگلیسی

about how to talk about age in English.

در مورد نحوه صحبت کردن در مورد سن به زبان انگلیسی سپاسگزاریم.

I hope it helped you learn just a little bit more English.

امیدوارم به شما کمک کرده باشد تا کمی بیشتر انگلیسی را یاد بگیرید.

And if it did, why don't you click that Like button below.

و اگر این کار را کرد، چرا روی دکمه لایک زیر کلیک نمی کنید.

And if you're new here, don't forget to click

و اگر در اینجا تازه کار هستید، فراموش نکنید که روی

that Subscribe button so that you'll get notified

دکمه اشتراک کلیک کنید تا

when I make new videos and put them on this YouTube channel.

زمانی که ویدیوهای جدیدی می سازم و آنها را در این کانال YouTube قرار می دهم به شما اطلاع داده می شود.

Thanks for watching.

ممنون از ملاحظه تان.

I hope you're having a good day.

امیدوارم روز خوبی رو سپری کرده باشید

And if you have a little extra time,

و اگر کمی وقت اضافی دارید،

why don't you stick around and watch another video.

چرا نمی مانید و ویدیوی دیگری را تماشا نمی کنید.

(light music)

(آهنگ ملایم)