Let's Learn English! Topic: Love! 💑💌🥰 (Lesson Only)

Well, hello and welcome to

خوب، سلام و به

this English lesson about love.

این درس انگلیسی در مورد عشق خوش آمدید.

This lesson is, I think, a good topic for today.

این درس، به نظر من، موضوع خوبی برای امروز است.

Because today, the time of

چون امروز وقت

this lesson, it's Valentine's Day.

این درس، روز ولنتاین است.

In many countries around the

در بسیاری از کشورهای

world, people celebrate Valentine's Day.

جهان، مردم روز ولنتاین را جشن می گیرند.

It's a day to celebrate the person

روزی است برای جشن گرفتن

who you love in a romantic way.

عاشقانه از شخصی که دوستش دارید.

So maybe you have a partner, maybe

بنابراین شاید شما شریک زندگی دارید، شاید با

you are dating someone, maybe you are

کسی قرار می گذارید، شاید

going out with someone, maybe you're married.

با کسی بیرون می روید، شاید متاهل هستید.

Today is a great day to celebrate romantic love.

امروز یک روز عالی برای جشن گرفتن عشق رمانتیک است.

The kind of love that two people have

نوع عشقی که دو نفر

between each other, hopefully for their entire life.

بین یکدیگر دارند، امیدوارم برای تمام زندگی خود.

Although I do know it sometimes

اگرچه می دانم که گاهی اوقات

doesn't work out that way.

اینطوری کار نمی کند.

So once again, welcome to

پس بار دیگر به

this English lesson about love.

این درس انگلیسی در مورد عشق خوش آمدید.

Valentine's Day.

روز ولنتاین.

So Valentine's Day, if you want to read the history of

بنابراین، روز ولنتاین، اگر می‌خواهید تاریخ

it, I don't think started in a very nice way.

آن را بخوانید، فکر نمی‌کنم که روز ولنتاین خیلی خوب شروع شده باشد.

But this lesson isn't about the

اما این درس درباره

history of Valentine Valentine's Day.

تاریخچه روز ولنتاین نیست.

It's to talk about what is this day.

صحبت در مورد این است که این روز چیست.

When I was a kid in school, as a little

وقتی بچه بودم در مدرسه، به عنوان یک

kid, I would give Valentine's to people in my class.

بچه کوچک، به افراد کلاسم ولنتاین می دادم.

So I would make a little card.

بنابراین من یک کارت کوچک درست می کنم.

Or my mom would buy little valentines with

یا مادرم ولنتاین‌های کوچکی را می‌خرید که

like a cartoon character in a heart.

مانند یک شخصیت کارتونی در قلبش قرار دارد.

And then it would say, be my Valentine.

و بعد میگفت ولنتاین من باش.

And you might give it to your friends, even

و ممکن است آن را به دوستان خود بدهید، حتی

in your class when you're a little kid. When you're a.

در کلاس خود زمانی که بچه کوچک هستید. وقتی شما یک.

An adult, though, it means that

با این حال، یک بزرگسال به این معنی است که

you have someone in your life.

شما کسی را در زندگی خود دارید. به

That's how we describe having a romantic partner or

این ترتیب ما داشتن یک شریک عاشقانه یا

someone who you are dating or married to.

شخصی که با او قرار ملاقات یا ازدواج کرده اید را توصیف می کنیم.

If you have someone in your life, it's a day to

اگر کسی را در زندگی خود دارید، روزی است که

maybe give them a gift, maybe go out to dinner, maybe

شاید به او هدیه بدهید، شاید برای شام بیرون بروید، شاید

go on a date or spend time with them.

به قرار ملاقات بروید یا با او وقت بگذرانید.

So today is Valentine's Day, a day for romance.

بنابراین امروز روز ولنتاین است، روزی برای عاشقانه.

It's also a day.

آن هم یک روز.

Excuse me.

It's also a day where there

ببخشید

همچنین روزی است که

are a lot of flowers involved.

گل های زیادی در آن نقش دارند.

But we don't have flowers at this

اما ما در این

time of year on our farm.

زمان از سال در مزرعه خود گل نداریم.

Anyways, we are talking about romantic love in English.

به هر حال، ما در مورد عشق رمانتیک به زبان انگلیسی صحبت می کنیم.

We don't have different words for love, but

ما کلمات متفاوتی برای عشق نداریم، اما

we sometimes describe that kind of love.

گاهی اوقات آن نوع عشق را توصیف می کنیم.

So there's the love of a parent for a child.

بنابراین عشق والدین به فرزند وجود دارد.

There's a love of a child for a parent.

عشق فرزند به والدین وجود دارد.

If you are really good friends with people,

اگر واقعاً با مردم دوست هستید،

you might say you love your friends.

ممکن است بگویید که دوستانتان را دوست دارید.

But there's also romantic love where

اما عشق رمانتیک نیز وجود دارد که

it's a lot more than like.

بسیار بیشتر از دوست داشتن است.

Let's just say that when you talk about romantic

فقط این را بگوییم که وقتی از عشق رمانتیک صحبت می کنید

love, it means you like the other person.

، به این معنی است که طرف مقابل را دوست دارید.

You want to spend a lot of time with the other person.

می خواهید زمان زیادی را با طرف مقابل بگذرانید.

You are attracted to the person.

شما جذب آن شخص می شوید.

Um, they might be funny, but physically,

ام، آنها ممکن است خنده دار باشند، اما از نظر فیزیکی،

you might like the way they look.

ممکن است از ظاهر آنها خوشتان بیاید.

And so you have a kind of

و بنابراین شما نوعی

love that we call romantic love.

عشق دارید که ما آن را عشق رمانتیک می نامیم.

Um, and then let's talk a

اوم، و بعد بیایید

little bit about Valentine's Day.

کمی در مورد روز ولنتاین صحبت کنیم.

So there are a number of

بنابراین تعدادی

very popular gifts on Valentine's Day.

هدایای بسیار محبوب در روز ولنتاین وجود دارد.

One might be chocolates.

یکی ممکن است شکلات باشد.

So giving chocolates in a heart shaped box.

بنابراین شکلات را در جعبه ای به شکل قلب بدهید.

So we use the shape of

بنابراین ما از شکل

the heart to represent romantic love.

قلب برای نشان دادن عشق رمانتیک استفاده می کنیم.

You might also give flowers on Valentine's

همچنین ممکن است در روز ولنتاین گل بدهید

Day, or you might give jewelry.

یا جواهرات بدهید.

Now, there are other gifts as well.

حالا هدایای دیگری هم هست.

You might give perfume.

ممکنه عطر بدی

Uh, you might give a type of clothing that I'm

اوه، شما ممکن است یک نوع لباس بدهید که من در

not going to describe here because it goes into the

اینجا توضیح نمی دهم زیرا به

passionate side of love, but you would definitely give chocolates.

جنبه پرشور عشق می پردازد، اما قطعا شکلات می دهید.

I might actually give Jen chocolates later today.

شاید بعداً امروز به جن شکلات بدهم.

I, I have to go to the store yet.

من، هنوز باید به فروشگاه بروم.

Hopefully she's not watching.

انشالله که نگاه نمی کنه

You might give flowers or you might give jewelry.

ممکن است گل بدهید یا جواهرات بدهید.

The most common flowers to give

متداول ترین گل هایی که می توان به آنها داد

would be a dozen red roses.

یک دوجین گل رز قرمز است.

In Canada and in many countries,

در کانادا و در بسیاری از کشورها،

dozen red roses represents romantic love.

ده ها گل رز قرمز نشان دهنده عشق رمانتیک است.

So I am not buying Jen a dozen red roses.

بنابراین من یک دوجین گل رز قرمز برای جن نمیخرم.

They're quite expensive at this time of year.

آنها در این زمان از سال بسیار گران هستند.

But I think I might go and buy her some chocolates.

اما فکر می کنم شاید بروم و برایش شکلات بخرم.

We'll see.

خواهیم دید.

Uh, and then I'm.

اوه، و بعد من هستم.

I have not bought Jen any jewelry, so

من هیچ جواهراتی برای جن نخریده‌ام، بنابراین

I guess I'm not a great husband. But that's okay.

فکر می‌کنم شوهر خوبی نیستم. اما اشکالی ندارد.

She will still be happy with whatever I get her.

او همچنان با هر چیزی که به او می گیرم راضی خواهد بود.

So there's a few phrases that we use when we talk

بنابراین

about when two people are starting to like each other.

زمانی که دو نفر شروع به دوست داشتن یکدیگر می کنند، از چند عبارت استفاده می کنیم.

So they're not in love yet.

بنابراین آنها هنوز عاشق نشده اند.

But think about two people who are in university

اما در مورد دو نفر که در دانشگاه هستند

or two people who are in their 20s who

یا دو نفر در دهه 20 خود فکر کنید که

maybe work together or they meet through a friend.

ممکن است با هم کار کنند یا از طریق یک دوست با هم آشنا شوند.

They might think someone's cute.

آنها ممکن است فکر کنند کسی ناز است.

So even though we use the word cute usually to talk about,

بنابراین حتی اگر ما معمولاً از کلمه ناز برای صحبت در مورد آن استفاده می کنیم،

like a little puppy, like a little dog is cute, we also

مانند یک توله سگ کوچک، مانند یک سگ کوچولو ناز است، ما همچنین از

use it to say that we kind of like someone.

آن برای گفتن اینکه به نوعی از کسی خوشمان می آید استفاده می کنیم.

So when I was in university, I thought Jen

بنابراین وقتی در دانشگاه بودم، فکر می‌کردم جن

was cute, and Jen probably thought I was cute.

ناز است، و جن احتمالاً فکر می‌کرد که من ناز هستم.

And then eventually we started to go out.

و بعد در نهایت شروع به بیرون رفتن کردیم.

So when you think someone's cute, it's like the initial

بنابراین وقتی فکر می‌کنید کسی دوست‌داشتنی است، مانند احساسات اولیه‌ای است که

feelings you have when you first meet someone and you

در اولین ملاقات با کسی دارید و

think you might want to get to know them better.

فکر می‌کنید ممکن است بخواهید او را بهتر بشناسید.

You might have a crush on someone.

ممکن است به کسی علاقه داشته باشید.

So when you have a crush on

بنابراین وقتی کسی را دوست دارید

someone, it means you see them regularly.

، به این معنی است که او را مرتب می بینید.

Maybe again at university or at work, or maybe when

شاید دوباره در دانشگاه یا محل کار، یا شاید وقتی

you get together on the weekends with friends, maybe there's

آخر هفته‌ها با دوستان دور هم جمع می‌شوید، شاید

a person there that you, you really hope that you

یک نفر آنجا باشد که شما واقعاً امیدوار باشید که

can go out with them on a date sometime.

بتوانید با او در یک قرار ملاقات بیرون بروید.

We would say that you have a crush on them.

ما می گوییم که شما به آنها علاقه دارید.

When you have a crush on someone, you think

وقتی به کسی علاقه دارید،

about them a lot in a romantic way.

به شکلی عاشقانه به او فکر می کنید.

Like you think, oh, I want to go

همانطور که فکر می کنید، اوه، من می خواهم

on a picnic with them in the park.

با آنها در پارک به یک پیک نیک بروم.

I want to go see a movie with them.

میخوام برم باهاشون فیلم ببینم

Um, I really, really like this person to like someone.

اوم، من واقعاً دوست دارم این شخص از کسی خوشش بیاید.

So simply put, you can just say you like someone.

بنابراین به زبان ساده، می توانید بگویید که از کسی خوشتان می آید.

Um, for instance, I'm trying to think of an example.

اوم، به عنوان مثال، من سعی می کنم به یک مثال فکر کنم.

Let's say you.

بیایید بگوییم شما.

Let's say your sister's friend is someone that you think is cute

فرض کنید دوست خواهرتان کسی است که به نظر شما دوست داشتنی است

and you kind of have a bit of a crush on her.

و به نوعی به او علاقه دارید.

You might just say to your sister, you

شاید فقط به خواهرت بگویی،

know, your friend, I kind of like her.

می‌دانی، دوستت، من او را دوست دارم.

And that indicates to your sister that maybe you

و این به خواهر شما نشان می دهد که شاید

might want to go out with her friend.

بخواهید با دوست او بیرون بروید.

So when you like someone, it can

بنابراین وقتی کسی را دوست دارید، می تواند به این

mean that you just like them.

معنی باشد که او را دوست دارید.

Like I like my co workers.

مثل اینکه من از همکارانم خوشم می آید.

There's nothing romantic about that.

هیچ چیز عاشقانه ای در آن وجود ندارد.

I like going to work.

من دوست دارم سر کار بروم.

But if you say, hey, I kind of like that

اما اگر بگویید، هی، من آن دختر را دوست دارم

girl, or I kind of like that guy, it usually

یا آن پسر را دوست دارم، معمولاً به این

means you wouldn't mind getting to know them better.

معنی است که برای شما مهم نیست که آنها را بهتر بشناسید.

To fancy someone.

به کسی علاقه داشتن

This is an older phrase.

این یک عبارت قدیمی تر است.

It might still be used in British English.

ممکن است هنوز در انگلیسی بریتانیایی استفاده شود.

I don't use this phrase very often, but I

من اغلب از این عبارت استفاده نمی کنم، اما

do hear it sometimes on TV shows where someone

گاهی اوقات آن را در برنامه های تلویزیونی می شنوم که در آن کسی می

will say that they kind of fancy someone.

گوید که به نوعی به کسی علاقه دارد.

This also means that they think they're

این همچنین به این معنی است که آنها فکر می کنند که

kind of fun to be around.

بودن در کنارشان لذت بخش است.

They think that they're kind of cute.

آنها فکر می کنند که آنها به نوعی ناز هستند.

They think that they might want to

آنها فکر می کنند که ممکن است بخواهند

go on a date with them.

با آنها قرار ملاقات بگذارند.

So when you fancy someone, it means you like them.

بنابراین وقتی به کسی علاقه دارید، به این معنی است که او را دوست دارید.

We have another phrase, more than just friends.

ما عبارت دیگری داریم، فراتر از دوستان.

So sometimes a.

بنابراین گاهی اوقات الف.

A person might be friends with someone and then

ممکن است یک نفر با کسی دوست باشد و بعد

they might say, you know, I fancy them. I.

بگوید، می دانید، من دوستش دارم. I.

I want it to be more than just friends.

من می خواهم که بیش از یک دوست باشد.

Which means you would rather, instead of just

این بدان معناست که شما ترجیح می دهید به جای اینکه فقط

being friends, you also date them to flirt.

با هم دوست باشید، با آنها قرار ملاقات بگذارید تا معاشقه کنید.

So flirting is an obvious relationship or

بنابراین معاشقه یک رابطه یا فعالیت آشکار است

activity that you will see between two

که بین دو

people who do like each other romantically.

نفر که عاشقانه یکدیگر را دوست دارند خواهید دید.

Well, hopefully they both like each other.

خوب، امیدوارم هر دو یکدیگر را دوست داشته باشند.

When you flirt means you.

وقتی لاس میزنی یعنی تو.

Well, here would be a good example.

خوب، در اینجا یک مثال خوب خواهد بود.

If there was a circle of people and if one

اگر یک دایره از افراد وجود داشت و اگر یک

person was constantly joking with one other person and talking

نفر مدام با یک نفر دیگر شوخی می کرد و

to that person, maybe even touching them on the arm.

با آن شخص صحبت می کرد، حتی ممکن است دست آنها را بر روی بازوها قرار دهد.

Although touch is.

اگر چه لمس است.

You got to be careful with touch.

شما باید مراقب لمس باشید.

But maybe they're doing something where

اما شاید آنها در حال انجام کاری هستند که

it's obvious that they're flirting.

مشخص است در حال معاشقه هستند.

It's obvious that they like each other.

معلوم است که همدیگر را دوست دارند.

If you see two people flirting, it will be

اگر دیدید دو نفر در حال معاشقه هستند، مشخص می شود

obvious that they are really happy being with each

که آنها واقعاً از بودن با یکدیگر خوشحال هستند

other and really happy talking to each other.

و از صحبت کردن با یکدیگر واقعاً خوشحال هستند.

And you realize it's probably more than just friends.

و متوجه می شوید که احتمالاً چیزی فراتر از دوستان است. از

To use the other phrase as

عبارت دیگر نیز

well to have feelings for someone.

برای داشتن احساس نسبت به کسی استفاده کنید.

When you have feelings for someone, it means that you

وقتی نسبت به کسی احساس دارید به این معنی است که

are falling in love or maybe you are in love.

در حال عاشق شدن هستید یا شاید هم عاشق شده اید.

So when you have feelings for someone, it doesn't mean

بنابراین وقتی نسبت به کسی احساس دارید، به این معنی نیست که

all of the different emotions means like, and love.

همه احساسات مختلف به معنای دوست داشتن و دوست داشتن است.

So when you have feelings for someone,

بنابراین وقتی نسبت به کسی احساس دارید،

it means that you like them.

به این معنی است که او را دوست دارید.

When I was in university, I met Jen.

وقتی در دانشگاه بودم با جن آشنا شدم.

We had a few conversations and we

چند صحبتی با هم داشتیم و

started to have feelings for each other.

شروع به احساس کردن نسبت به هم کردیم.

We started to like each other and wanted to go

ما شروع به دوست داشتن یکدیگر کردیم و می خواستیم با هم

on a date or to see each other more.

قرار بگذاریم یا بیشتر همدیگر را ببینیم.

And then we get to.

و سپس به آن می رسیم. از

To ask someone out.

کسی درخواست کردن

Um, so when you ask someone out, it means. It.

اوم، پس وقتی از کسی می‌خواهی بیرون، به این معنی است. آن را

It's kind of scary, but you're saying

یه جورایی ترسناکه ولی تو

to them, I really like you.

بهشون میگی من واقعا دوستت دارم.

I would like to go have a cup of coffee with you.

دوست دارم برم یه فنجان قهوه باهات بخورم

I would like to maybe go out and see a movie with you.

دوست دارم شاید بروم بیرون و با تو فیلم ببینم.

I wouldn't mind.

من مهم نیست.

Can we meet and go for a walk in the park?

آیا می توانیم ملاقات کنیم و در پارک قدم بزنیم؟

When you ask someone out, it's

وقتی از کسی درخواست می‌کنید، چیزی

more than just a friendship.

فراتر از یک دوستی است.

You are kind of saying to that person, I like you.

یه جورایی به اون آدم میگی دوستت دارم.

I think you're cute.

به نظر من تو ناز هستی

I am attracted to you.

من جذب تو شدم

I want to spend more time with you.

من می خواهم زمان بیشتری را با شما بگذرانم.

Can we go out?

میشه بریم بیرون؟

Can we go out on a date?

می تونیم قرار بذاریم بیرون؟

So when you ask someone out, it means that you are

بنابراین وقتی از کسی درخواست می‌کنید، به این معنی است که قرار است

going to do an activity together where you can talk and

یک فعالیت با هم انجام دهید که در آن می‌توانید صحبت کنید و

get to know each other better, to go on a date.

همدیگر را بهتر بشناسید و قرار ملاقات بگذارید.

So a date, it's kind of an official outing.

بنابراین یک قرار، به نوعی یک گردش رسمی است.

It's an official activity between two people who might eventually

این یک فعالیت رسمی بین دو نفر است که ممکن است در نهایت

fall in love, who certainly like each other enough that

عاشق هم شوند و مطمئناً آنقدر همدیگر را دوست دارند که

they want to get to know each other better.

بخواهند یکدیگر را بهتر بشناسند.

That's another common English phrase.

این یکی دیگر از عبارت های رایج انگلیسی است.

If you meet someone and you like them, you

اگر کسی را ملاقات کردید و دوستش دارید،

might want to get to know them better.

ممکن است بخواهید با او بیشتر آشنا شوید.

So you might go on a date in order to

بنابراین ممکن است برای اینکه از

enjoy each other's company, to talk a little bit more,

همراهی یکدیگر لذت ببرید، کمی بیشتر صحبت کنید،

to laugh and tell jokes, and maybe try something, like

بخندید و جوک بگویید و شاید چیزی را امتحان کنید، همانطور که

I think I mentioned earlier, for a coffee, going for

فکر می کنم قبلاً ذکر کردم، برای یک قهوه،

a walk in the park, maybe going to a movie,

قدم زدن در پارک، شاید رفتن به سینما،

and then maybe going out to eat.

و بعد شاید بیرون رفتن برای غذا خوردن.

Um, but when you go on a date,

اوم، اما وقتی قرار قرار می گذارید،

you're basically saying to each other, like, hey,

اساساً به هم می گویید، هی،

would you like to go out sometime?

دوست دارید یک وقت بیرون بروید؟

Yes, I would love that.

بله، من آن را دوست دارم.

And then you're going to do something

و بعد

with just the two of you.

فقط با شما دو نفر کاری انجام می دهید.

Um, there are things like double dates where you go

اوم، چیزهایی مانند قرارهای دو نفره وجود دارد که در آن شما

out with a bunch of people, but this is just

با چند نفر بیرون می روید، اما این فقط

a time where two people can explore whether they want

زمانی است که دو نفر می توانند بررسی کنند که آیا می خواهند به

to keep getting to know each other better.

شناخت بهتر یکدیگر ادامه دهند یا خیر.

I think that's the best explanation I can give.

فکر می کنم این بهترین توضیحی است که می توانم ارائه دهم.

Uh, to go out with someone is the same as going

اوه، بیرون رفتن با کسی مثل

on a date, but it can also mean that you are

قرار گذاشتن است، اما می تواند به این معنا باشد که شما

now a boyfriend and girlfriend, if that's the relationship.

اکنون یک دوست پسر و دوست دختر هستید، اگر این رابطه اینطور باشد.

So I could say, when I was in university, I

بنابراین می‌توانم بگویم، وقتی در دانشگاه بودم، از

asked Jen if she wanted to go out with me.

جن پرسیدم که آیا می‌خواهد با من بیرون برود.

That would mean I asked if she wanted to Go on a date.

این بدان معنی است که من از او پرسیدم که آیا او می‌خواهد برای یک قرار برود. این را

I can also say, when I was in university, when I came

هم می‌توانم بگویم، وقتی دانشگاه بودم، وقتی به

home, I told my parents I was going out with someone.

خانه آمدم، به پدر و مادرم گفتم که با یکی بیرون می‌روم.

So you can use this phrase to mean one

بنابراین می توانید از این عبارت به معنای یک

date, or you can use this phrase to mean

قرار استفاده کنید، یا می توانید از این عبارت به این معنی استفاده کنید

that you are continually seeing each other.

که به طور مداوم یکدیگر را می بینید.

So I could say, you know, my nephew has been

بنابراین می توانم بگویم، می دانید، برادرزاده من

going out with the same girl for a year.

یک سال است که با همان دختر بیرون رفته است.

Maybe they'll get married.

شاید با هم ازدواج کنند

So when you go out with someone, it means you

بنابراین وقتی با کسی بیرون می روید، به این معناست که

are together in the sense that you are dating.

با هم هستید به این معنا که با هم قرار می گذارید.

So again, that's exactly the phrase that I just said.

پس باز هم دقیقاً همان عبارتی است که من گفتم.

When you are dating someone, it means that two people

وقتی با کسی قرار می گذارید، به این معنی است که دو نفر

have decided to only get to know each other better.

تصمیم گرفته اند فقط یکدیگر را بهتر بشناسند.

So sometimes when you're younger, in university or something,

بنابراین گاهی اوقات وقتی جوان تر هستید، در دانشگاه یا چیزی دیگر،

you might go on a date with one person,

ممکن است با یک نفر قرار ملاقات بگذارید،

and then maybe it wasn't that great.

و شاید آنقدرها هم عالی نبود.

You didn't really click, like, you

شما واقعاً کلیک نکردید، مثلاً

didn't like each other that much.

آنقدر همدیگر را دوست نداشتید.

So you might go on a date with someone else.

بنابراین ممکن است با شخص دیگری قرار ملاقات بگذارید.

Um, but when you are dating someone, it means you

اوم، اما وقتی با کسی قرار می گذارید، به این معنی است که شما

are only going on dates regularly with that person.

فقط به طور منظم با آن شخص قرار ملاقات می گذارید.

You have decided that this is the person you

شما تصمیم گرفته اید که این فردی است که

think is worth spending more time with, and this

فکر می کنید ارزش این را دارد که بیشتر با او وقت بگذرانید و این

person is worth getting to know better.

فرد ارزش شناخت بهتر را دارد.

So when you are dating someone,

بنابراین وقتی با شخصی قرار می گیرید،

you are exclusively seeing that person.

منحصراً آن شخص را می بینید.

You're exclusively dating that person.

شما به طور انحصاری با آن شخص قرار می گذارید.

To be seeing someone is the same thing.

دیدن یک نفر همان چیز است.

Oh, is he seeing someone?

اوه، او کسی را می بیند؟

No, he's not seeing anybody right now.

نه، او در حال حاضر کسی را نمی بیند.

I think he's single.

فکر کنم مجرد باشه

Oh, is she seeing anybody?

اوه، او کسی را می بیند؟

No, she's not.

نه، او نیست.

So if you say, oh, he's been seeing someone for a

بنابراین اگر بگویید اوه، او مدتی است که کسی را می بیند

while, it means that they are in a romantic relationship.

، به این معنی است که آنها در یک رابطه عاشقانه هستند.

They are dating each other.

آنها با هم قرار می گذارند.

They are seeing each other to love someone.

آنها همدیگر را می بینند تا کسی را دوست داشته باشند.

So this is the basic phrase.

بنابراین این عبارت اصلی است.

I did want to put this in here because I want

من می خواستم این را در اینجا قرار دهم زیرا می خواهم

to talk about how we use the word love in English.

در مورد نحوه استفاده از کلمه عشق در انگلیسی صحبت کنم.

If I say to Jen, I love you, that's

اگر به جن بگویم دوستت دارم،

an appropriate use of the phrase I love you.

استفاده مناسبی از عبارت دوستت دارم است.

Um, it means that I have deep, deep feelings for Jen.

اوم، این بدان معناست که من احساسات عمیق و عمیقی نسبت به جن دارم.

Sometimes in the comments, people will

گاهی اوقات در نظرات، مردم

say I love you to me.

به من می گویند دوستت دارم.

And I'm always a bit uncomfortable with that.

و من همیشه با آن کمی ناراحتم.

Here's how I would phrase it.

در اینجا نحوه بیان آن است.

I would say, bob, I really like

من می گویم، باب، من واقعا شما را دوست دارم

you and I love your lessons.

و من عاشق درس های شما هستم.

It's always better if you're not in a

همیشه بهتر است اگر در

relationship like Jen and I, to use love

رابطه ای مثل من و جن نیستید، از عشق

to talk about the thing someone is doing.

برای صحبت در مورد کاری که کسی انجام می دهد استفاده کنید.

I would say to a coworker, I

من به یکی از همکارانم می گویم، من

love how you interact with students.

عاشق تعامل شما با دانش آموزان هستم.

That's a good thing.

این چیز خوبی است.

That's a compliment.

این یک تعریف است.

But if I say to a coworker,

اما اگر به یک همکار بگویم

I love you, that's not appropriate.

دوستت دارم، این مناسب نیست.

You would not say that.

شما این را نمی گویید.

I could say, I love working with you.

می توانم بگویم، من عاشق کار با شما هستم.

That would be appropriate.

که مناسب خواهد بود.

I love working with you.

من عاشق کار با شما هستم.

Or I like working with you.

یا من دوست دارم با شما کار کنم.

So be careful with the word love in

پس حالا مراقب کلمه عشق در

English now, you can say things like this.

انگلیسی باشید، می توانید این گونه حرف ها را بزنید.

You can say, oh, I love the movie the Martian.

می توان گفت، اوه، من عاشق فیلم مریخی هستم.

Like, I'm allowed to say that.

مانند، من اجازه دارم این را بگویم.

But be careful with the word

اما

love when you're talking to people.

وقتی با مردم صحبت می کنید مراقب کلمه عشق باشید.

To be fond of someone.

دوست داشتن کسی بودن

Now, this can mean romantic love, but it can also just

حالا، این می تواند به معنای عشق عاشقانه باشد، اما می تواند فقط به

be that, like, you can be fond of your grandparents.

این صورت باشد که شما می توانید به پدربزرگ و مادربزرگ خود علاقه داشته باشید.

It's a kind of love that just means.

این یک نوع عشق است که فقط به معنای آن است.

It's like the opposite of not liking someone.

این مثل برعکس دوست نداشتن کسی است.

So if you're fond of

بنابراین اگر کسی را دوست دارید

someone, it usually means romantic.

، معمولاً به معنای عاشقانه است.

It has a romantic meaning.

معنایی عاشقانه دارد.

But it can also just be family members and also food.

اما می تواند فقط اعضای خانواده و همچنین غذا باشد.

I'm very fond of pizza.

من خیلی پیتزا دوست دارم

I'm very fond of chocolate.

من خیلی به شکلات علاقه دارم.

Adore someone.

کسی را می پرستید

So this is Taylor Swift, and this is one of her fans.

بنابراین این تیلور سویفت است و این یکی از طرفداران اوست.

Her fan adores her.

طرفدارش او را می پرستد.

In English, when we use the phrase adore

در زبان انگلیسی وقتی از عبارت adore

or the verb adore, it means you.

یا فعل adore استفاده می کنیم به معنای شماست.

Like, if you adore Taylor Swift, you probably have

مثلاً، اگر تیلور سویفت را دوست دارید، احتمالاً

all her albums, and you try to go to

همه آلبوم‌های او را دارید و سعی می‌کنید به

every single concert you can go to.

هر کنسرتی که می‌توانید بروید، بروید.

If you adore your favorite football

اگر تیم فوتبال مورد علاقه خود را دوست دارید

team, you probably have their jersey.

، احتمالا پیراهن آنها را دارید.

I just adore them.

من فقط آنها را می پرستم.

Um, but maybe better used for a band or a singer.

ام، اما شاید برای یک گروه یا یک خواننده استفاده شود.

Yes, I would say.

بله، من می گویم.

Or maybe there's an actor that

یا شاید بازیگری هست که

you think is really, really attractive.

فکر می‌کنید واقعاً جذاب است.

You might just say, oh, I adore them.

شما فقط می توانید بگویید، اوه، من آنها را می پرستم.

So that would be a word you might use to adore someone.

بنابراین این کلمه ای است که ممکن است برای تحسین کردن کسی استفاده کنید.

I didn't go to the Taylor Swift concert, by the way.

اتفاقاً من به کنسرت تیلور سوئیفت نرفتم.

The tickets were way too expensive.

بلیط ها خیلی گران بود

And I don't really adore her music. So.

و من واقعا موسیقی او را دوست ندارم. بنابراین.

Infatuation.

شیفتگی.

So when you are infatuated.

بنابراین وقتی شیفته هستید.

When you are.

وقتی هستی

When you have infatuation, it means you think about

وقتی شیفتگی دارید به این معنی است که به

lot, and maybe you think about them too much.

چیزهای زیادی فکر می کنید و شاید بیش از حد به آنها فکر کنید.

Uh, sometimes people are infatuated with someone and

اوه، گاهی اوقات مردم شیفته کسی می شوند و

it's not healthy because maybe the other person

سالم نیست زیرا ممکن است طرف مقابل

doesn't feel the same way about them.

نسبت به او چنین احساسی نداشته باشد.

So maybe you're.

پس شاید شما هستید.

I'm trying to think of an example.

من سعی می کنم به یک مثال فکر کنم.

Maybe there's someone you know and you think

شاید کسی باشد که می‌شناسید و فکر می‌کنید

they're cute and you think they're attractive, and

دوست‌داشتنی است و فکر می‌کنید جذاب است، و

you really hope to get to know them

واقعاً امیدوارید که

better someday, you might be infatuated.

روزی او را بهتر بشناسید، ممکن است شیفته خود شوید.

So it can be okay to be infatuated, but

بنابراین شیفته بودن می تواند خوب باشد، اما

it can be a little bit too much.

ممکن است کمی بیش از حد باشد.

Like, especially in a situation where the other

مانند، به خصوص در موقعیتی که

person doesn't actually feel the same way.

طرف مقابل واقعاً چنین احساسی ندارد.

So infatuation, thinking about someone a lot, liking

بنابراین شیفتگی، زیاد فکر کردن به یک نفر، دوست داشتن

someone a lot, um, and thinking about them

یک نفر زیاد، اوم، و فکر کردن همیشه به او

all the time, basically, significant other.

، اساساً، دیگری مهم است.

So we have the phrase in English, significant other.

بنابراین ما عبارت را در انگلیسی داریم، signific other.

This refers to if you are in a relationship

این به این اشاره دارد که اگر در یک رابطه هستید

and have a partner, have a romantic partner.

و شریک زندگی دارید، یک شریک عاشقانه داشته باشید.

So Jen is my significant other.

بنابراین جن دیگر مهم من است.

Sometimes at work, we'll have a work party.

گاهی اوقات در محل کار، یک مهمانی کاری خواهیم داشت.

So we had a Christmas party for work.

بنابراین ما یک جشن کریسمس برای کار داشتیم.

And then on the invitation it says,

و سپس در دعوت نامه می گوید،

everyone's welcome to bring their significant other.

هر کس خوش آمدید تا دیگری مهم خود را بیاورد.

That means you can bring your

یعنی می توانید شوهرتان را بیاورید

husband, you can bring your wife.

، می توانید همسرتان را بیاورید.

If you are dating someone, you can bring your

اگر با کسی قرار می گذارید، می توانید

boyfriend or girlfriend, you can bring your significant other.

دوست پسر یا دوست دختر خود را بیاورید، می توانید شخص مهم خود را بیاورید.

So significant means important, and then other

بنابراین معنادار به معنای مهم است، و سپس دیگری

just means you know a different person. Right.

فقط به این معنی است که شما فرد دیگری را می شناسید. درسته

So sometimes you'll get an invitation that

بنابراین گاهی اوقات دعوتنامه ای دریافت می کنید که

says you can bring your significant other.

می گوید می توانید شخص مهم خود را بیاورید.

Uh, with weddings or other things that are like more formal

اوه، با عروسی‌ها یا چیزهای دیگری که شبیه مهمانی‌های رسمی‌تر هستند

parties, you might be allowed to bring a plus one.

، ممکن است به شما اجازه داده شود که یک پلاس یک بیاورید.

So if I get an invitation to a wedding, and

بنابراین اگر دعوتنامه ای برای عروسی دریافت کنم، و

if the people don't know that I'm married, they might

اگر مردم ندانند که من متاهل هستم، ممکن است

just say, you know, Bob, you're invited to this wedding,

بگویند، می دانی، باب، تو به این عروسی دعوت شدی،

and then you're allowed a plus one.

و سپس به تو اجازه یک پلاس یک داده شد.

That means I'm allowed to bring Jen with me.

یعنی من اجازه دارم جن را با خودم بیاورم.

Um, having a plus one when you

اوم، داشتن یک پلاس یک وقتی

go to a wedding is very nice.

به عروسی می روید خیلی خوب است.

It's not nice to go to a wedding all by yourself.

خوب نیست که به تنهایی به عروسی بروید.

So significant other simply refers to the

بنابراین فرد مهم به سادگی به شخصی اشاره دارد که با او

person you are in a romantic relationship

در یک رابطه عاشقانه هستید،

with, be that boyfriend, girlfriend, husband, wife.

چه دوست پسر، دوست دختر، شوهر، همسر.

And then plus one would be on a formal invitation,

و سپس به علاوه یک در یک دعوتنامه رسمی خواهد بود،

they might say, you can bring a plus one.

ممکن است بگویند، شما می توانید یک پلاس یک بیاورید.

Like if I was invited to the Oscars, like an awards

مثلاً اگر من به اسکار دعوت می‌شدم، مثل مراسم اهدای جوایز

ceremony, they might say, oh, you can bring a plus one.

، ممکن است بگویند، اوه، می‌توانید یک پلاس یک بیاورید.

Then I would bring Jen, of course, to hit on someone.

سپس جن را می آوردم، البته، تا به کسی ضربه بزند.

So this is an interesting one because it means

بنابراین این جالب است زیرا به این معنی است

that you are actively talking to someone, maybe trying

که شما فعالانه با کسی صحبت می کنید، شاید سعی می کنید

to flirt with someone, maybe at a party.

با کسی معاشقه کنید، شاید در یک مهمانی.

Maybe you're somewhere where there's someone who

شاید شما جایی هستید که در آن شخصی وجود دارد که

you really want to go out with.

واقعاً می خواهید با او بیرون بروید.

If you hit on them, it means

اگر به آنها ضربه بزنید، به این معنی است که

it's not always a good description.

همیشه توصیف خوبی نیست.

Um, like, someone could say, oh, that guy was hitting

اوم، یکی می‌توانست بگوید، اوه، آن مرد

on me at the party, and it really annoyed me.

در مهمانی به من ضربه می‌زد، و این واقعاً من را آزار می‌داد.

Um, or it could be like, oh, it was kind

ام، یا ممکن است اینطور باشد، اوه، یک جورهایی

of funny because that that guy was hitting on me.

خنده دار بود زیرا آن مرد به من ضربه می زد.

So when you hit on someone, like, this guy

بنابراین وقتی به کسی ضربه می زنید، مثلاً این پسر

is trying to play guitar and impress this girl,

سعی می کند گیتار بزند و این دختر را تحت تأثیر قرار دهد،

we would say, maybe he is hitting on her.

ما می گوییم شاید او به او ضربه می زند.

He's paying her a lot of attention.

او خیلی به او توجه می کند.

He's trying to impress her.

او سعی می کند او را تحت تاثیر قرار دهد.

He's trying to get her to like him.

او در تلاش است تا او را دوست داشته باشد.

He is hitting on her to fall in love.

او به او ضربه می زند تا عاشق شود.

So this is like the ultimate thing that happens when

بنابراین این مانند چیزی است که زمانی اتفاق می افتد که

two people like each other, maybe start to date.

دو نفر یکدیگر را دوست داشته باشند، شاید شروع به قرار ملاقات کنند.

Eventually they might really start to like

در نهایت ممکن است آنها واقعاً شروع به دوست داشتن

each other, and it will become love.

یکدیگر کنند و این به عشق تبدیل خواهد شد.

They will fall in love.

آنها عاشق خواهند شد.

They will be in love.

آنها عاشق خواهند شد.

So this is something that is just very special.

بنابراین این چیزی است که بسیار خاص است.

It's nice if you can meet someone in the world

خیلی خوب است اگر بتوانید با کسی در دنیا ملاقات کنید

who you really like and you like doing things together

که واقعاً دوستش دارید و دوست دارید کارها را با هم انجام دهید

and you're physically attracted to each other as well.

و از نظر جسمی نیز جذب یکدیگر شوید.

And eventually you will fall in love.

و در نهایت عاشق خواهید شد.

You want to spend time with them.

می خواهید با آنها وقت بگذرانید.

You want to go for walks with them.

شما می خواهید با آنها به پیاده روی بروید.

You want to embrace them.

شما می خواهید آنها را در آغوش بگیرید.

You might want to kiss them.

شاید بخواهید آنها را ببوسید.

You will fall in love.

شما عاشق خواهید شد.

And then that hopefully lasts a very long time.

و پس از آن امیدوارم که مدت زمان زیادی طول بکشد.

I really like it when people find someone who

من خیلی دوست دارم وقتی مردم کسی را پیدا کنند که

they can spend the rest of their life with.

بتوانند بقیه عمر خود را با او بگذرانند.

Uh, I just think that's really,

اوه، من فقط فکر می کنم این

really cool to fall for someone.

واقعاً خیلی جالب است که عاشق کسی شوید.

So let's say there's someone that you

بنابراین فرض کنید شخصی وجود دارد که شما او را

know and you kind of like them.

می شناسید و به نوعی او را دوست دارید.

You think they're cute, you're attracted to them, you

شما فکر می کنید آنها ناز هستند، شما جذب آنها می شوید،

think they're funny, you really like talking to them.

فکر می کنید آنها بامزه هستند، واقعا دوست دارید با آنها صحبت کنید.

Eventually you might start to have feelings for them,

در نهایت ممکن است

to use the same phrase we used earlier.

برای استفاده از همان عبارتی که قبلاً استفاده کردیم، نسبت به آنها احساس داشته باشید.

And then you might fall for them.

و سپس ممکن است شما به آنها علاقه مند شوید.

That means that you now are

این بدان معنی است که شما اکنون

starting to really like that person.

شروع به دوست داشتن آن شخص کرده اید.

It doesn't mean you're in love.

این به این معنی نیست که شما عاشق هستید.

Like that would be the next level.

مثل این است که سطح بعدی خواهد بود.

But when you are falling for someone or

اما وقتی عاشق کسی می‌شوید یا

starting to fall for someone, it means you

عاشق کسی می‌شوید، به این معنی است که

are beginning to think a romantic relationship is

فکر می‌کنید یک رابطه عاشقانه

something you want with that person.

چیزی است که با آن شخص می‌خواهید.

When you hit it off with someone,

وقتی با کسی برخورد می کنید، به این

it means that you like each other.

معنی است که همدیگر را دوست دارید.

It's really obvious when you see two people

واقعاً واضح است که وقتی دو نفر را می بینید

who hit it off, they'll be silly.

که به آن ضربه می زنند، احمق می شوند.

They'll talk to each other a lot.

آنها با یکدیگر زیاد صحبت خواهند کرد.

They'll laugh. They're talking.

آنها خواهند خندید. دارن حرف میزنن

And by the way, this doesn't have

و به هر حال، این نباید

to just be in a romantic relationship.

فقط در یک رابطه عاشقانه باشد.

You can hit it off with people at work.

شما می توانید آن را با افراد در محل کار انجام دهید.

Um, you can hit it off with people that you just meet.

اوم، شما می توانید با افرادی که به تازگی ملاقات کرده اید، آن را حل کنید.

So I do have it in this lesson.

بنابراین من آن را در این درس دارم.

Because when two people start to really like each other and

چون وقتی دو نفر شروع به دوست داشتن یکدیگر می کنند و

they start to fall for each other, um, you can see,

شروع می کنند به دلبستگی همدیگر، اوم، شما می توانید ببینید،

because you can see that they hit it off.

زیرا می بینید که آنها آن را شکست دادند.

They really like being around each other.

آنها واقعا دوست دارند در کنار یکدیگر باشند.

They really like other's company,

آنها واقعاً شرکت دیگران را دوست دارند،

we would say in English.

ما به انگلیسی می گوییم.

So they just really like each other.

بنابراین آنها واقعاً یکدیگر را دوست دارند.

A blind date.

یک قرار کور

So I have never been on a blind date.

بنابراین من هرگز در یک قرار کور نبودم.

A blind date is when you go on a

قرار ملاقات کور زمانی است که

date with someone who someone else thought you might

با فردی قرار می گذارید که شخص دیگری فکر می کند ممکن است

like to go on a date with.

دوست داشته باشید با او قرار ملاقات بگذارید.

So for instance, you could have a friend

بنابراین، برای مثال، می‌توانید دوستی داشته باشید

who says, I want to set you up.

که بگوید، می‌خواهم شما را راه‌اندازی کنم.

Blind date.

قرار کور.

I know someone who I think you might like.

من کسی را می شناسم که فکر می کنم ممکن است دوستش داشته باشید.

And so go to this restaurant on Friday night

و بنابراین جمعه شب ساعت 7 به این رستوران بروید

at 7, and this person will be there.

و این شخص آنجا خواهد بود.

And then when you get there,

و بعد وقتی به آنجا رسیدی،

you'll be like, are you Jill?

مثل جیل هستی؟

I'm Joe.

من جو هستم.

And then you hopefully get to know

و سپس امیدواریم که

each other and like each other.

یکدیگر را بشناسید و همدیگر را دوست داشته باشید.

I put this picture here because the beginning of

من این عکس را اینجا گذاشتم زیرا

a blind date, I would imagine, is very formal.

تصور می کنم شروع یک ملاقات کور بسیار رسمی است.

Like, hello, I'm Bob.

مثل، سلام، من باب هستم.

And what is you Must be Jen, right?

و چه چیزی باید جن باشد، درست است؟

But a blind date must be very interesting.

اما ملاقات کور باید خیلی جالب باشد.

I'm curious to know if anyone's

من کنجکاو هستم که بدانم آیا کسی

ever been on a blind date.

تا به حال در قرار ملاقات کور بوده است یا خیر.

Let me know in the comments or in the chat if you've

در نظرات یا در چت به من اطلاع دهید اگر

been on a blind date to set someone up on a date.

در یک قرار ملاقات کور بوده اید تا شخصی را برای قرار ملاقات بگذارید.

So this is another way that people meet people.

بنابراین این راه دیگری است که مردم با مردم ملاقات می کنند.

So someone might say to you, hey, my cousin is

بنابراین ممکن است یکی به شما بگوید، هی، پسر عموی من

really nice and he's single, think you might like them?

واقعاً خوب است و مجرد است، فکر می کنید ممکن است آنها را دوست داشته باشید؟

I think you might, guys might get along.

من فکر می کنم شما ممکن است، بچه ها ممکن است با هم کنار بیایند.

Um, could I set you up on a date?

اوم، می توانم شما را قرار ملاقات بگذارم؟

So basically someone could say they know someone

بنابراین اساساً یک نفر می تواند بگوید که یک نفر را می شناسد

and ask if you wouldn't mind if you'd

و از شما بپرسد که آیا برایتان مهم نیست که

like to go on a date with them.

می خواهید با او قرار ملاقات بگذارید.

A lot of times this happens when, like if

خیلی وقت‌ها این اتفاق می‌افتد که مثلاً اگر

you go to a wedding and you meet someone

به عروسی می‌روید و یکی

from the other side of the family, someone might

از طرف دیگر خانواده را ملاقات می‌کنید، ممکن است یکی

say, hey, remember at the wedding, Joe, remember the

بگوید، هی، یادت باشد در عروسی، جو، به یاد

bride's cousin, you really liked her.

پسر عموی عروس، تو واقعاً او را دوست داشتی.

Do you want me to set you up on a date with her?

میخوای باهاش ​​قرار بذارم؟

So you kind of introduce them

بنابراین شما به نوعی آنها را معرفی می کنید

and maybe, maybe they'll go out.

و شاید، شاید آنها بیرون بروند.

You're your type.

تو نوع خودت هستی

I put a picture of James Bond here because when you

من عکس جیمز باند را اینجا گذاشتم زیرا وقتی می

say someone is your type, it means they're the kind of

گویید یک نفر از نوع شماست، به این معنی است که او از آن نوع

person, when you look at them, attracted to them or when

آدم است، وقتی به او نگاه می کنید، جذب او می شوید یا وقتی

you talk to them, you're attracted to their personality.

با او صحبت می کنید، جذب شخصیت او می شوید.

So for some people, they really like James Bond.

بنابراین برای برخی از مردم، آنها واقعاً جیمز باند را دوست دارند.

Uh, why do I forget this actor's name right now?

اوه، چرا الان اسم این بازیگر را فراموش می کنم؟

But this might be your type.

اما این ممکن است نوع شما باشد.

You might really like 35 year old men

شما ممکن است واقعاً از مردان 35 ساله ای خوشتان بیاید

who wear really expensive suits and have lots

که کت و شلوارهای بسیار گران قیمتی می پوشند و پول زیادی دارند

of money and are physically in good shape.

و از نظر بدنی در وضعیت خوبی هستند.

That might be your type.

این ممکن است نوع شما باشد.

Uh, often when you go to movies, think an actor is,

اوه، اغلب وقتی به سینما می‌روید، فکر می‌کنید یک بازیگر است، از

you'll like an actor because they might be your type.

یک بازیگر خوشتان می‌آید زیرا ممکن است آن‌ها هم نوع شما باشند.

Like what is it?

مثلا چیه؟

Tall and handsome, right?

قد بلند و خوش تیپ، درسته؟

The guy might be tall and handsome.

ممکن است آن مرد قد بلند و خوش تیپ باشد.

Um, the girl might just be very

اوم، دختر ممکن است بسیار

attractive and they are your type.

جذاب باشد و آنها هم نوع شما هستند.

So why I'm, why am I saying this?

پس چرا هستم، چرا این را می گویم؟

Generally you're only going to have a relationship with

به طور کلی شما فقط با

someone who's your type because you're attracted to people

فردی که هم نوع شماست رابطه برقرار می کنید زیرا جذب افرادی می شوید

who are your type to have chemistry.

که هم نوع شما هستند تا شیمی داشته باشند.

So when two people have chemistry, it means that.

پس وقتی دو نفر شیمی دارند یعنی همین.

I'm trying to think of another way to say this.

من سعی می کنم به راه دیگری برای گفتن این موضوع فکر کنم.

It's like they're, they're similar enough that they get

مثل این است که آن‌ها به اندازه‌ای شبیه هستند که

along really well, but they're also different enough that

خیلی خوب با هم کنار می‌آیند، اما آن‌قدر متفاوت هستند که

they like getting to know each other.

دوست دارند همدیگر را بشناسند.

When two people have chemistry, they laugh a

وقتی دو نفر شیمی دارند،

lot when they talk to each other.

وقتی با هم صحبت می کنند خیلی می خندند.

When two people have chemistry, um, they, they

وقتی دو نفر شیمی دارند، اوم، آنها،

just like when, when they, they're just happy

زمانی را دوست دارند، زمانی که آنها،

when they see the other person.

وقتی طرف مقابل را می بینند، خوشحال می شوند.

Um, they like sitting beside them, they, they like

اوم، آنها دوست دارند کنارشان بنشینند، دوست دارند

talking to them, they like doing things with them.

با آنها صحبت کنند، دوست دارند با آنها کار کنند.

So when you have chemistry, and when earlier someone

بنابراین وقتی شیمی دارید، و زمانی که قبلاً یکی از من

asked if Jen and I if it was love

و جن پرسید که آیا این عشق

at first sight, and I said no, but I.

در نگاه اول بود یا نه، من گفتم نه، اما من.

We definitely had chemistry.

ما قطعاً شیمی داشتیم.

Like, I thought Jen was cute.

من فکر می کردم جن ناز است.

Jen's definitely my type.

جن قطعا تیپ من است.

Jen thought I was cute.

جن فکر کرد من ناز هستم. از

We enjoyed talking to each other

صحبت کردن

and getting to know each other.

و آشنایی با هم لذت بردیم.

And then eventually we started dating and

و بعد در نهایت ما شروع به قرار گذاشتن کردیم و

the rest is history, as they say.

بقیه به قول خودشان تاریخ است.

So when you have chemistry with someone, it

بنابراین وقتی شما با کسی شیمی دارید، به این

means that you're very compatible, I would say.

معنی است که شما بسیار سازگار هستید.

And then love at first sight would be you meet someone.

و بعد عشق در نگاه اول این است که با کسی ملاقات کنی.

And I don't know if this

و من نمی دانم که آیا این

works, really, in the real world.

واقعاً در دنیای واقعی کار می کند یا خیر. با

You meet someone and within, like,

کسی ملاقات می کنی و در

seconds, you're in love with them.

چند ثانیه عاشقش می شوی.

The reason I say I don't know if this

دلیل اینکه می‌گویم نمی‌دانم

actually works in the real world is because a

واقعاً در دنیای واقعی کار می‌کند یا نه این است که یک

relationship, a romantic relationship, is so much more than

رابطه، یک رابطه عاشقانه، بسیار فراتر از

just being physically attracted to someone.

جذب فیزیکی به کسی است.

If you think a woman is beautiful or if you

اگر فکر می کنید یک زن زیباست یا اگر

think a man is handsome, you might think you are

فکر می کنید یک مرد خوش تیپ است، ممکن است فکر کنید که

falling in love, but you haven't started talking yet.

عاشق می شوید، اما هنوز شروع به صحبت نکرده اید.

You don't even know what their job is or

شما حتی نمی دانید شغل آنها چیست یا

what they like to do on a Friday work. Like.

دوست دارند در روز جمعه چه کار کنند. مانند.

So love at first sight, I think maybe works,

بنابراین عشق در نگاه اول، فکر می‌کنم شاید کارساز باشد،

but I think you really have to talk to

اما فکر می‌کنم واقعاً باید

someone for a bit to find out if you

کمی با کسی صحبت کنید تا بفهمید که آیا

really are compatible and if you have chemistry.

واقعاً سازگار هستید و آیا شیمی دارید یا خیر.

So we, of course, have

بنابراین ما، البته،

the terms boyfriend and girlfriend.

اصطلاحات دوست پسر و دوست دختر را داریم.

So in a relationship, there might be

بنابراین در یک رابطه، ممکن است

a boyfriend, there will be a girlfriend.

یک دوست پسر وجود داشته باشد، یک دوست دختر وجود داشته باشد.

Those are the terms you use

اینها عباراتی هستند که

when you are seeing someone.

وقتی کسی را می بینید استفاده می کنید.

So you would say, oh, I have a boyfriend.

بنابراین شما می گویید، اوه، من یک دوست پسر دارم.

Oh, I have a girlfriend.

اوه من یه دوست دختر دارم

Um, sometimes kids go to university, they're in their 20s,

اوم، بعضی وقت ها بچه ها دانشگاه می روند، 20 ساله هستند،

they might come home and say, oh, I met someone.

ممکن است به خانه بیایند و بگویند، اوه، من یک نفر را دیدم.

I have a girlfriend now.

من الان یه دوست دختر دارم

Or, hey, this is my girlfriend.

یا، هی، این دوست دختر من است.

I'd like you to meet her.

من دوست دارم شما او را ملاقات کنید.

So boyfriend and girlfriend.

پس دوست پسر و دوست دختر

And then a couple of signs of affection.

و سپس یکی دو نشانه از محبت.

We'll do the safe ones.

ما موارد ایمن را انجام خواهیم داد.

There's hug.

آغوش هست

When two people hug, it usually

وقتی دو نفر همدیگر را در آغوش می گیرند، معمولاً

means they like each other.

به این معنی است که همدیگر را دوست دارند.

Although hugs don't have to always be in a

اگرچه آغوش گرفتن همیشه نباید در یک

romantic relationship, parents will hug their children, and I'll

رابطه عاشقانه باشد، اما والدین فرزندان خود را در آغوش می گیرند و من

hug my brother at Christmas and say, merry Christmas.

در کریسمس برادرم را در آغوش می گیرم و می گویم کریسمس مبارک.

Um, but in a relationship, people who are

اوم، اما در یک رابطه، افرادی که

having a romantic relationship, they will hug.

رابطه عاشقانه دارند، آنها را در آغوش می گیرند.

They will kiss.

خواهند بوسید.

So when you kiss someone, you might kiss them on

بنابراین وقتی کسی را می بوسید، ممکن است گونه او را ببوسید

the cheek, you might kiss them on the lips.

، ممکن است لب های او را ببوسید.

A kiss on the lips is

بوسه بر لب

definitely a sign of romantic connection.

قطعا نشانه ای از ارتباط عاشقانه است.

If two people kiss on the lips, they

اگر دو نفر لب هایشان را ببوسند،

have decided to be in a romantic relationship.

تصمیم گرفته اند در یک رابطه عاشقانه باشند.

Uh, and that's as far as I'll

اوه، و این تا آنجاست که من

go with the physical displays of affection.

با نمایش های فیزیکی محبت پیش می روم.

Uh, the common phrase that most of you know

اوه، عبارت رایجی که بیشتر شما می دانید

and you learn very early in your English.

و خیلی زود در انگلیسی خود یاد می گیرید.

Career is the phrase I love you.

شغل عبارت دوستت دارم.

So when two people are in love, they will

بنابراین وقتی دو نفر عاشق هم هستند،

often say to each other, I love you.

اغلب به هم می گویند دوستت دارم.

They might text each other and say, I love you.

ممکن است به یکدیگر پیامک بدهند و بگویند دوستت دارم.

So the other person knows that you love them.

بنابراین طرف مقابل می داند که شما او را دوست دارید.

And they'll continue to do this in their relationship.

و آنها به این کار در رابطه خود ادامه خواهند داد. هر از چند گاهی

They'll continue to say I love

به گفتن دوستت دارم ادامه می دهند

you every once in a while.

.

Even though it's understood like you know the

حتی اگر اینطور فهمیده می شود که می دانید

other person loves you, you will still say

طرف مقابل شما را دوست دارد، باز هم

I love you every once in a while.

هر چند وقت یک بار می گویید دوستت دارم.

So happy Valentine's Day.

پس روز ولنتاین مبارک.