Let's Learn English! Topic: Sports Quiz Mode! 👟🏅⚽ (Lesson Only)

Well, hello and welcome to this English

خوب، سلام و به این درس انگلیسی خوش آمدید،

lesson where I'm going to quiz you

جایی که من قصد دارم شما را

on some English sports words and phrases.

در مورد برخی از کلمات و عبارات ورزشی انگلیسی امتحان کنم.

What that means, what quiz mode means is that

منظور از حالت مسابقه این است که

instead of showing you the word with a picture,

به جای اینکه کلمه را همراه با یک تصویر به شما نشان دهم،

I'm first going to just show you the picture

ابتدا فقط تصویر را به شما نشان می دهم

and I'm going to describe what the word that

و می خواهم کلمه ای را که به

I'm looking for that that picture represents.

دنبال آن تصویر هستم توصیف کنم. نشان می دهد.

Hopefully that makes some sense to you. You.

امیدوارم که برای شما منطقی باشد. شما.

So basically, if you attended the last lesson, if you watched

بنابراین، اساساً، اگر در آخرین درس شرکت کرده باشید، اگر

the last lesson, you'll know that I show a picture, I

آخرین درس را تماشا کرده باشید، می‌دانید که من یک عکس را نشان می‌دهم،

talk about it for about ten or 15 seconds, and then

حدود ده یا 15 ثانیه در مورد آن صحبت می‌کنم، و سپس به

I allow you time to guess what the word is and

شما فرصت می‌دهم حدس بزنید کلمه چیست. و

then I tell you what the word is.

سپس به شما می گویم که این کلمه چیست.

So hopefully you enjoy this English lesson about sports

بنابراین امیدوارم از این درس انگلیسی در مورد ورزش

that we're going to do in quiz mode.

که ما در حالت مسابقه انجام می دهیم لذت ببرید.

It should be a lot of fun.

باید خیلی جالب باشد.

So these are the people that go to watch a game.

بنابراین اینها افرادی هستند که برای تماشای یک بازی می روند.

There's a couple different names for

چند نام مختلف برای

what we call these people.

آنچه ما این افراد می نامیم وجود دارد.

But if you see over here, we have what

اما اگر اینجا را ببینید، ما چیزی

looks like a football pitch and we have a

شبیه یک زمین فوتبال داریم و

whole bunch of people all wearing red.

یکسری مردم داریم که همگی قرمز پوشیده اند.

I'm going to imagine that this might

من می خواهم تصور کنم که این ممکن است

be a Toronto FC game because that's.

یک بازی تورنتو اف سی باشد زیرا اینطور است.

I think that's their colors, but yeah.

من فکر می کنم این رنگ آنها است، اما بله. اسم

What would you call these people?

این افراد را چه می‌گذارید؟

There's a couple different names for

چند نام مختلف برای

the people that you see there.

افرادی که در آنجا می بینید وجود دارد.

I don't want to reveal it.

من نمی خواهم آن را فاش کنم.

I almost said the word once or twice.

تقریباً یکی دو بار این کلمه را گفتم.

This is a little tricky for me sometimes times.

گاهی اوقات این برای من کمی مشکل است.

But what would you call these people?

اما به این افراد چه می‌گویید؟ به

These people are called sports fans or spectators.

این افراد ورزش‌دوست یا تماشاگر می‌گویند.

Or we might simply refer to it as the crowd.

یا ممکن است به سادگی از آن به عنوان جمعیت یاد کنیم.

And there might be a couple of other names.

و ممکن است چند نام دیگر وجود داشته باشد.

If you think you got it wrong, that's okay.

اگر فکر می کنید اشتباه متوجه شدید، اشکالی ندارد.

But yes, we would call these people spectators.

اما بله، ما به این افراد می گوییم تماشاگر.

We would call them the crowd.

ما آنها را جمعیت صدا می کردیم.

We would call them sports fans.

ما آنها را هواداران ورزش می نامیم.

So you have sports fans, but then you have sports

بنابراین شما طرفداران ورزش دارید، اما پس از آن شما طرفداران ورزش دارید

fans who are kind of crazy about the team.

که به نوعی دیوانه تیم هستند.

They like the team so much that they do things like

آنها آنقدر تیم را دوست دارند که

this with their hair or everywhere they go in life.

با موهایشان یا هرجای زندگی که می روند این کارها را انجام می دهند.

They wear t shirts or other things that have

تی شرت یا چیزهای دیگری می پوشند که

the logo of the sports team on it.

آرم تیم ورزشی روی آن است.

So we called these people sports fans.

بنابراین ما این افراد را طرفدار ورزش نامیدیم.

This is also a fan, but it

این نیز یک فن است، اما

has an extra part to the word.

یک بخش اضافی برای کلمه دارد.

So you'll have to guess what that one is.

بنابراین شما باید حدس بزنید که آن یکی چیست.

This is what we call a superfan.

این چیزی است که ما به آن سوپر فن می گوییم.

So a superfan is someone who goes to

بنابراین یک سوپر فن کسی است که تا آنجا

as many games as they possibly can.

که ممکن است به بازی های زیادی می رود.

They probably talk about the sport way too much.

آنها احتمالاً بیش از حد در مورد ورزش صحبت می کنند.

Maybe you work with someone who's a superfan of a

شاید شما با کسی کار می کنید که طرفدار یک

certain team, but you could also call this person a

تیم خاص است، اما می توانید این شخص را یک

hardcore fan or someone who is very dedicated.

طرفدار هاردکور یا شخصی که بسیار فداکار است نیز خطاب کنید.

But a superfan is the way we would describe it.

اما یک سوپر فن راهی است که ما آن را توصیف می کنیم.

So this is the action.

پس این عمل است.

Here is what I'm looking for.

اینجا چیزی است که من به دنبال آن هستم.

What is the action of what these people are doing?

عمل این افراد چیست؟ به

It looks like they're watching some kind of game.

نظر می رسد آنها در حال تماشای نوعی بازی هستند. به

It looks like something exciting has happened and

نظر می رسد اتفاق جالبی افتاده است و

they have decided that they are going to.

آنها تصمیم گرفته اند که بروند.

And then you have to tell me what the action is.

و سپس باید به من بگویید عمل چیست.

What are these people doing?

این افراد چه کار می کنند؟

I think their team just scored.

فکر می کنم تیم آنها فقط گل زده است.

They're super excited.

آنها فوق العاده هیجان زده هستند. به

What do you think these people are doing?

نظر شما این افراد چه کار می کنند؟

They are cheering.

تشویق می کنند.

So when you cheer, it's when you are

بنابراین وقتی تشویق می‌کنید، زمانی است که

excited because your team got a goal.

هیجان زده می‌شوید، زیرا تیم شما یک گل دریافت کرده است.

When you watch a game and one of your favorite

وقتی یک بازی را تماشا می کنید و یکی از بازیکنان مورد علاقه شما

players has the ball and is moving up the field,

توپ را در اختیار دارد و در حال حرکت به سمت زمین است،

and then when they shoot and they score, you might

و سپس وقتی شوت می کنند و آنها گل می زنند، ممکن است

cheer because you are super, super exciting, excited.

تشویق کنید زیرا فوق العاده، فوق العاده هیجان انگیز و هیجان زده هستید.

Sorry.

متاسف.

And then this is just the person who is.

و سپس این فقط شخصی است که هست.

I don't want to use the word, but

من نمی خواهم از این کلمه استفاده کنم، اما

if you watch a sport, you're a fan.

اگر یک ورزش را تماشا می کنید، طرفدار آن هستید.

But if you do this, the general term,

اما اگر این کار را انجام دهید، اصطلاح عمومی،

the common term for what this person is

اصطلاح رایج برای کاری که این شخص

doing is this person is a player.

انجام می دهد این است که این شخص یک بازیکن است.

So a player is a person who plays the sport.

بنابراین بازیکن فردی است که این ورزش را انجام می دهد.

When you see someone on a field

وقتی فردی را در زمین بازی می بینید

or playing baseball, they are a player.

یا در حال بازی بیسبال است، او یک بازیکن است.

You yourself can be a player.

شما خودتان می توانید یک بازیکن باشید. تا

Have you ever played soccer?

حالا فوتبال بازی کردی؟

Yeah, I was a soccer player when I was younger.

بله، من در جوانی فوتبالیست بودم.

But yes, player is what we would call this person.

اما بله، بازیکن همان چیزی است که ما به این شخص می گوییم.

Now, this is a certain type of player, one who gets paid

حالا این یک نوع بازیکن است، کسی که

a lot of money and their job is to play the sport.

پول زیادی می گیرد و کارش این است که ورزش کند.

This is a player who doesn't

این بازیکنی است که

get paid to play the sport.

برای انجام این ورزش پولی دریافت نمی کند.

And there's a slight difference

و تفاوت جزئی

between how we describe them.

بین نحوه توصیف آنها وجود دارد.

So this, I think, is, this is Beckham, isn't it? Yeah.

بنابراین، من فکر می کنم، این بکهام است، اینطور نیست؟ آره

So this is someone who gets paid to

بنابراین این کسی است که برای

play the sport, and this is someone who

انجام این ورزش پول می گیرد و این کسی است که

doesn't get paid to play the sport.

برای انجام این ورزش پولی دریافت نمی کند.

So you have to figure out

پس باید بفهمید که اسم

what would we call this person?

این شخص را چه می‌گذاریم؟

And what would we call this person?

و این شخص را چه می نامیم؟

We would call this person a professional athlete.

ما این شخص را یک ورزشکار حرفه ای می نامیم.

We would call this person an amateur athlete.

ما این شخص را یک ورزشکار آماتور می نامیم.

Most of us, I would think, are amateur athletes.

من فکر می کنم بیشتر ما ورزشکاران آماتور هستیم.

We play for fun.

ما برای تفریح ​​بازی می کنیم.

But if you're good enough, if you're a really

اما اگر به اندازه کافی خوب باشید، اگر واقعاً یک

good football player, a really good baseball player, you

فوتبالیست خوب، یک بازیکن واقعاً بیسبال هستید،

might actually get paid to play the game.

ممکن است در واقع برای انجام این بازی پول دریافت کنید.

That would be really cool.

آن باید خیلی جالب باشد.

So this is a professional athlete.

بنابراین این یک ورزشکار حرفه ای است.

This is an amateur athlete.

این یک ورزشکار آماتور است.

So the group of people.

پس گروه افراد.

So these guys are actually pretty happy.

بنابراین این افراد در واقع بسیار خوشحال هستند.

I think they might have won something.

من فکر می کنم آنها ممکن است چیزی را برده باشند.

But what would we call this group of people?

اما به این دسته از افراد چه می‌گوییم؟

The general term for a whole bunch of people

اصطلاح کلی برای کل افرادی

who wear the same uniform and play the same

که لباس یکسان می پوشند و همان ورزش را انجام می دهند،

sport, what would we call those people?

آن افراد را چه می نامیم؟

That's the name I'm looking for.

این نامی است که من دنبال آن هستم.

And so what would we call all of these people?

و بنابراین ما همه این افراد را چه می نامیم؟

We would call them a team.

ما آنها را یک تیم می نامیم.

So pretty basic vocabulary.

واژگان بسیار ابتدایی.

Hopefully you know the words player

امیدوارم کلمات بازیکن را بشناسید

and you know the words team. The word team.

و کلمات تیم را بشناسید. کلمه تیم

I am going to get to some more advanced vocabulary now.

اکنون می خواهم به واژگان پیشرفته تری برسم.

So if you were thinking that this

بنابراین اگر فکر می کنید که این

lesson was too easy, hold on tight.

درس خیلی آسان است، محکم دست بگیرید.

It's about to get a little more challenging.

قرار است کمی چالش برانگیزتر شود.

So when you have a team, not everyone gets to play.

بنابراین وقتی یک تیم دارید، همه نمی توانند بازی کنند.

So what I'm showing you in this picture are

بنابراین آنچه من در این تصویر به شما نشان می دهم،

the five people who play when the game begins.

پنج نفری هستند که هنگام شروع بازی بازی می کنند.

So if you look at a basketball team, it has 1520

بنابراین اگر به یک تیم بسکتبال نگاه کنید، 1520

people, but only five people can play on the court.

نفر دارد، اما تنها پنج نفر می توانند در زمین بازی کنند.

If you look at a football team, I think it's eleven people

اگر به یک تیم فوتبال نگاه کنید، فکر می‌کنم یازده نفر

can play, but they have a team of 20 or 30.

می‌توانند بازی کنند، اما آنها یک تیم 20 یا 30 نفره دارند.

So what do you call the people who

پس به افرادی که

play right at the beginning of the game?

در ابتدای بازی بازی می‌کنند چه می‌گویید؟

This is a tricky one.

این یک مشکل است.

I'll let you think about it.

من به شما اجازه می دهم در مورد آن فکر کنید.

I'm trying not to use a certain word, but I'll use it.

من سعی می کنم از کلمه خاصی استفاده نکنم، اما از آن استفاده خواهم کرد.

Now, what do you call the players who start the game?

حالا به بازیکنانی که بازی را شروع می کنند چه می گویید؟

I think.

من فکر می کنم.

I think someone's gonna get it. We'll see.

من فکر می کنم کسی می خواهد آن را دریافت کند. خواهیم دید.

This is the starting lineup.

این ترکیب اصلی است.

So when you go to watch a game,

بنابراین وقتی برای تماشای یک بازی می روید،

often they will announce the starting lineup.

اغلب آنها ترکیب اصلی را اعلام می کنند.

They will name the players who are going to

آنها بازیکنانی را که قرار است

be playing right at the beginning of the game.

درست در ابتدای بازی بازی کنند نام خواهند برد. یه

It's kind of prestigious.

جورایی معتبره

It's a real honor to be on the starting lineup.

حضور در ترکیب اصلی یک افتخار واقعی است.

It means that you're a really, really good player.

این به این معنی است که شما واقعاً بازیکن خوبی هستید.

And then this one, there's a little bit of a giveaway.

و سپس این یکی، کمی هدیه وجود دارد.

If you look at his shirt, it has the letter c on it.

اگر به پیراهن او نگاه کنید، روی آن حرف c نوشته شده است.

When you have a team, you have players on the team

وقتی یک تیم دارید، بازیکنانی در تیم دارید

and you have, this isn't the coach, by the way.

و دارید، اتفاقاً این مربی نیست. این

It's not the coach.

مربی نیست.

So you have players and then you have,

بنابراین، شما بازیکنانی دارید و پس از آن،

like, maybe an older player who's very wise

شاید بازیکن مسن‌تری دارید که بسیار عاقل است

and knows a lot about the game.

و چیزهای زیادی در مورد بازی می‌داند.

And then you have the coach.

و سپس شما مربی را دارید.

This is not the coach.

این مربی نیست.

So this is what we would call the captain.

پس این چیزی است که ما کاپیتان می نامیم.

So the captain of the team is usually a very

بنابراین کاپیتان تیم معمولا یک

wise, experienced player who knows a lot about the game.

بازیکن بسیار عاقل و با تجربه است که چیزهای زیادی در مورد بازی می داند.

Maybe they've played for five or six or ten years,

شاید آنها پنج، شش یا ده سال بازی کرده باشند،

and the team as a captain, so that there's a

و تیم به عنوان کاپیتان، به طوری که

player who's also a leader on the team.

بازیکنی باشد که یک رهبر هم در تیم باشد.

Now, this is.

در حال حاضر، این است.

I just use this word in the previous

من فقط در

slide where I showed you a captain.

اسلاید قبلی که یک کاپیتان را به شما نشان دادم از این کلمه استفاده کردم.

This person is teaching this kid how to play a sport.

این شخص به این بچه یاد می دهد که چگونه ورزش کند.

This person is going to decide who is

این شخص قرار است تصمیم بگیرد چه کسی

going to be on the starting lineup.

در ترکیب اصلی قرار خواهد گرفت.

This person is going to, during the game, decide

این شخص در طول بازی تصمیم می گیرد که

if they should substitute people or whether they should

آیا باید افراد را جایگزین کند یا اینکه باید

keep people in the game or change players.

افراد را در بازی نگه دارد یا بازیکنان را تغییر دهد. به

This person is called a coach.

این شخص مربی می گویند.

Not a couch, a coach.

نه یک کاناپه، یک مربی.

Slightly different word.

کلمه کمی متفاوت است.

But this is a coach.

اما این یک مربی است.

A coach is someone who helps someone learn to

مربی کسی است که به کسی کمک می کند

play the game and also someone who teaches people

بازی را بیاموزد و همچنین کسی است که به مردم آموزش می دهد

and then actually manages the game as it's happening.

و سپس در واقع بازی را همانطور که در حال وقوع است مدیریت می کند.

So there's a couple names for

بنابراین،

this person, depending on the sport.

بسته به ورزش، چند نام برای این فرد وجود دارد.

When you play a sport, there are rules, and

زمانی که شما یک ورزش را انجام می دهید، قوانینی وجود دارد و

you need to have someone to enforce the rules.

باید کسی را داشته باشید که قوانین را اجرا کند.

You need to have someone who can decide if a player

شما باید کسی را داشته باشید که بتواند تصمیم بگیرد که آیا بازیکنی

made a mistake or made an error or broke the rules.

اشتباه کرده یا خطایی کرده یا قوانین را زیر پا گذاشته است.

And this person usually wears some kind of

و این شخص معمولاً نوعی

uniform like this, usually black and white stripes.

یونیفرم مانند این می پوشد، معمولاً راه راه های سیاه و سفید.

And there are a couple names.

و چند نام وجود دارد.

The two names, depending on the

این دو نام بسته به

sport, again, are referee or umpire.

رشته ورزشی، باز هم داور یا داور هستند.

So again, if you play baseball, we call them umpires.

بنابراین، اگر بیسبال بازی می کنید، ما آنها را داور می نامیم.

If you play hockey, it's called a

اگر هاکی بازی می کنید، به آن می گویند

referee, by the way, a referee.

داور، اتفاقاً، داور.

The short form is ref.

فرم کوتاه ref است.

So sometimes you'll hear, people will say, oh, the

بنابراین گاهی اوقات می شنوید، مردم می گویند، اوه،

refs weren't very good last night at the game.

داوران شب گذشته در بازی خیلی خوب نبودند.

And they mean referee.

و منظورشان داور است.

The person who helps make sure

شخصی که کمک می کند مطمئن شود

that everyone plays by the rules.

که همه طبق قوانین بازی می کنند.

So sometimes you play the game, but before you play the

بنابراین گاهی اوقات شما بازی را انجام می دهید، اما قبل از شروع

game, you do things so that you're good at the game.

بازی، کارهایی را انجام می دهید تا در بازی خوب باشید.

You might have a coach.

شاید مربی داشته باشی

You see the coach over there and you might

شما مربی را در آنجا می بینید و ممکن است لباسی

wear what are called, we call them pinnies.

بپوشید که به آن می گویند، ما به آنها پینی می گوییم.

You see the orange and yellow.

نارنجی و زرد را می بینید.

And you do this because in order to

و شما این کار را انجام می دهید زیرا برای اینکه

get better at the game, you need to.

در بازی بهتر شوید، نیاز دارید.

I'm trying to not use the word.

سعی میکنم از این کلمه استفاده نکنم

This is a hard one.

این یکی سخته.

They are doing something so that they can get better.

دارند کاری می کنند که بهتر شوند.

Maybe the coach is going to teach them new things.

شاید قرار است مربی چیزهای جدیدی به آنها بیاموزد.

Maybe they.

شاید آنها.

There's certain moves they need to make when they play

حرکت‌های خاصی وجود دارد که آنها باید هنگام

a game and they want to make sure they're good

بازی انجام دهند و می‌خواهند مطمئن شوند که

at it, so they're going to do that.

در آن خوب هستند، بنابراین این کار را انجام می‌دهند.

I think that there's a few other words

من فکر می کنم که چند کلمه دیگر وجود دارد

that could go with this, but the word

که می تواند با این مورد همراه باشد، اما کلمه ای که

I'm looking for is practice or training.

من به دنبال آن هستم تمرین یا تمرین است.

And I know stretching or warm up. It's a little.

و من کشش یا گرم کردن را می دانم. کمی است.

The picture is a little bit misleading.

تصویر کمی گمراه کننده است.

There's a number of things

یک سری چیزها

that could be happening here.

ممکن است در اینجا اتفاق بیفتد.

My words I was looking for were practice or training.

کلماتی که به دنبال آن بودم تمرین یا تمرین بود.

Often on the day a team doesn't play, they

اغلب در روزی که یک تیم بازی نمی کند،

might have practice or they might have training.

ممکن است تمرین داشته باشند یا ممکن است تمرین داشته باشند.

Um, I think, though, you could say that in

ام، من فکر می کنم، هر چند، می توان گفت که در

this picture, maybe they are warming up as well.

این تصویر، شاید آنها نیز در حال گرم شدن هستند.

Maybe they're getting ready to play.

شاید آنها برای بازی آماده می شوند.

But definitely for this one, I was looking

اما قطعا برای این یکی دنبال

for the word practice or the word training.

کلمه تمرین یا کلمه آموزش بودم.

Okay, so this one, this is the place.

خوب، پس این یکی، این مکان است.

Oh, actually, I have to look because

اوه، در واقع، من باید نگاه کنم زیرا

I forgot which one this is.

فراموش کردم این کدام است.

Oh, this is.

اوه، این است.

This is a tricky one.

این یک مشکل است.

I don't know if you'll get this one.

نمی دانم این یکی را می گیری یا نه.

If you look, the people are on the field.

اگر نگاه کنید، مردم در میدان هستند.

And they are actually currently doing.

و آنها در واقع در حال حاضر انجام می دهند.

What is the opposite of this?

برعکس این چیست؟

So before you might practice and train because

بنابراین قبل از اینکه تمرین کنید و تمرین کنید، زیرا

you want to do really well on the

می خواهید در

day when you actually have a game.

روزی که واقعاً یک بازی دارید، عملکرد خوبی داشته باشید.

So, sorry, this was a little misleading.

بنابراین، ببخشید، این کمی گمراه کننده بود.

We're going to get to things like

ما

stadium and that in a moment.

در یک لحظه به چیزهایی مانند استادیوم و اینها خواهیم رسید.

But to me, I was choosing this because it is a game.

اما برای من، من این را انتخاب کردم زیرا یک بازی است.

So you might have a hockey game tomorrow night.

بنابراین ممکن است فردا شب یک بازی هاکی داشته باشید.

You might have a hockey match tomorrow night.

ممکن است فردا شب یک مسابقه هاکی داشته باشید.

You might be playing in a tennis match tomorrow.

ممکن است فردا در یک مسابقه تنیس بازی کنید.

So game and match, you kind of

بنابراین بازی و مسابقه، به نوعی

have to figure out most sports.

باید بیشتر ورزش ها را کشف کنید. به

You can use both, I think, like a volleyball match.

نظر من می توانید از هر دو مانند مسابقه والیبال استفاده کنید.

A volleyball game.

یک بازی والیبال

But generally you, you'll want to figure out

اما به طور کلی، شما می خواهید بفهمید که

which one makes the more, makes more sense. Okay.

کدام یک بیشتر، منطقی تر است. باشه.

I think the next one will

من فکر می کنم بعدی

be a little more straightforward.

کمی ساده تر خواهد بود.

I put arrows on the pictures.

روی عکس ها فلش زدم

So there's an orange arrow here pointing to an item that

بنابراین یک فلش نارنجی در اینجا وجود دارد که به آیتمی اشاره می کند که

a referee, a ref or umpire will use during a game.

یک داور، یک داور یا داور در طول بازی از آن استفاده می کند.

So sometimes they need to stop play.

بنابراین گاهی اوقات آنها باید بازی را متوقف کنند.

They need to let the players

آنها باید به بازیکنان

know that someone broke the rules. Okay.

بفهمانند که کسی قوانین را زیر پا گذاشته است. باشه.

So they make a sound using this device.

بنابراین با استفاده از این دستگاه صدا تولید می کنند.

They blow the.

آنها را منفجر می کنند.

And you'll have to tell me what it is, and

و شما باید به من بگویید که چیست، و

then I'll reveal the word in just a moment.

سپس من کلمه را در یک لحظه فاش خواهم کرد.

It's not nice as a player, when you make a

وقتی

mistake or when you break the rules and then you

اشتباه می‌کنید یا قوانین را زیر پا می‌گذارید و سپس

hear the referee or the umpire blow the whistle.

سوت داور یا داور را می‌شنوید، به عنوان یک بازیکن خوب نیست. یه

Kind of a funny word.

جور کلمه خنده دار

A lot of more letters than you actually need.

حروف بسیار بیشتر از آنچه واقعاً نیاز دارید.

But that is a whistle.

اما این یک سوت است.

And he's giving a red card.

و داره کارت قرمز میده

So it must be a football or soccer match.

بنابراین باید یک مسابقه فوتبال یا فوتبال باشد.

But yes, the referee will blow the whistle if someone

اما بله، اگر کسی

makes a mistake in the game or breaks the rules.

در بازی اشتباه کند یا قوانین را زیر پا بگذارد، داور سوت خواهد زد.

I say both because sometimes players,

من هر دو را می گویم زیرا گاهی اوقات بازیکنان

they'll trip another player on purpose.

عمداً بازیکن دیگری را به زمین می اندازند.

Sometimes they'll accidentally step out of bounds.

گاهی اوقات آنها به طور تصادفی از محدوده خارج می شوند.

So sometimes they decide to do something

بنابراین گاهی اوقات تصمیم می‌گیرند که کار

wrong and sometimes it's just an accident. Right.

اشتباهی انجام دهند و گاهی این فقط یک تصادف است. درست.

They didn't mean to do it.

آنها قصد انجام این کار را نداشتند.

Oh, well, that was a reveal.

اوه، این یک افشاگری بود.

That was a spoiler.

این یک اسپویلر بود.

When fans go to watch a game, they will often sit here.

وقتی هواداران برای تماشای یک بازی می روند، اغلب اینجا می نشینند.

So when I go to watch a baseball game or

بنابراین وقتی برای تماشای یک بازی بیسبال یا

a soccer game, actually, if you watch my video, learn

یک بازی فوتبال می روم، در واقع، اگر ویدیوی من را تماشا کنید،

English at the park, you would have seen this.

انگلیسی را در پارک یاد بگیرید، حتما این را می دیدید.

These are the places where you sit

اینها مکان هایی هستند که

when you go to watch a game.

وقتی برای تماشای بازی می روید می نشینید.

And then, of course, I

و سپس، البته، من

accidentally revealed the name already.

به طور تصادفی نام را قبلا فاش کردم. به

We would call these the stands or

اینها می گوییم غرفه یا

we would call them the bleachers.

سفید کننده.

So both words can be used interchangeably.

بنابراین هر دو کلمه را می توان به جای هم استفاده کرد. می

You go and you sit in the stands.

روی و تو سکوها می نشینی.

You go and sit in the bleachers.

تو برو تو سفید کننده ها بشین.

So often if you go to a park, you'll

بنابراین اغلب اگر به پارک بروید،

see baseball diamonds and you'll see soccer fields.

الماس های بیسبال و زمین های فوتبال را خواهید دید.

And they will, there will be stands on

و آنها خواهند شد، جایگاه هایی در

the side for people to sit in.

کناری برای نشستن مردم وجود خواهد داشت.

So you can sit in the stands,

بنابراین شما می توانید در جایگاه ها بنشینید،

you can sit on the bleachers.

می توانید روی سفید کننده ها بنشینید.

I see Bode mentioning that. Yes.

می بینم که بود به آن اشاره می کند. آره.

Kind of weird, right?

یه جورایی عجیبه، درسته؟

You sit in the stands, you sit on the bleachers.

شما در سکوها می نشینید، روی سفید کننده ها می نشینید.

I don't know why we use in for one and

نمی دانم چرا برای یکی از in و

on for the other, but that's how we describe them.

برای دیگری از on استفاده می کنیم، اما اینگونه آنها را توصیف می کنیم.

So there are, well, in most sports there is a team that

بنابراین، خوب، در بیشتر ورزش‌ها تیمی وجود دارد که برای بازی کردن

doesn't need to travel to play and then there's a team that

نیازی به سفر ندارد و سپس تیمی وجود دارد که

has to go on a bus or an airplane to play.

برای بازی کردن باید سوار اتوبوس یا هواپیما شود.

And we kind of refer to them in this way.

و به نوعی به آنها اینگونه اشاره می کنیم.

I'm kind of giving away this one because

من به نوعی این یکی را تقدیم می کنم زیرا

on this scoreboard it actually says the names.

روی این تابلوی امتیاز در واقع اسامی را می گوید.

But we would call this the home team.

اما ما این را تیم میزبان می نامیم.

So if you're from a town, let's say you're from Toronto

بنابراین اگر اهل یک شهر هستید، فرض کنید اهل تورنتو هستید

and then you are playing a game, you're the home team.

و سپس در حال انجام یک بازی هستید، شما تیم میزبان هستید.

Maybe you're playing a team from Edmonton.

شاید در حال بازی با تیمی از ادمونتون هستید.

They would then be the away team or

سپس آنها تیم میهمان یا

the visiting team or the guest team.

تیم مهمان یا تیم مهمان خواهند بود.

So sorry to reveal those words so quickly, but yes, you

خیلی متاسفم که این کلمات را به این سرعت فاش کردم، اما بله، شما

have a home team and then you have the away.

یک تیم خونه به خونه دارید و بعد از آن دور هستید.

And you'll hear people say this.

و شما می شنوید که مردم این را می گویند.

Sometimes at a tournament they still have to

گاهی اوقات در یک تورنمنت هنوز باید به

give people the name home or away because

افراد نام خانه یا خارج از خانه را بدهند، زیرا

often our scoreboards say home and away.

اغلب اسکوربوردهای ما می‌گویند خانه و خارج از خانه.

So sometimes you'll be at a tournament far away and

بنابراین گاهی اوقات شما در یک تورنمنت دور خواهید بود و می

you'll say, are we home or away in this game?

گویید در این بازی ما خانه هستیم یا خارج از خانه؟ از آنجا که

Because you want to know which team you are, but

می خواهید بدانید کدام تیم هستید، اما

you might be the visitor, it should actually say visiting

ممکن است شما مهمان باشید، در واقع باید بگوید

team, the visiting team, the guest team that's not used

تیم مهمان، تیم مهمان، تیم مهمان که به اندازه کافی استفاده نشده است،

quite as much, or the away team.

یا تیم مهمان.

So home and away are the two names we use.

بنابراین خانه و دور دو نامی هستند که ما استفاده می کنیم.

Now we're getting into the names of the buildings.

اکنون به نام ساختمان ها می پردازیم.

So now you can start to guess, like if this was a

بنابراین اکنون می توانید شروع به حدس زدن کنید، مثلاً اگر اینجا

place you went to, you would say you are going, where?

جایی بود که به آنجا رفتید، می گفتید که دارید می روید، کجا؟

Where are you going?

کجا میری؟

What is this place called?

اسم این مکان چیست؟

There's slightly different names depending on

بسته به اینکه

what sport you're going to watch.

چه ورزشی می خواهید تماشا کنید، نام های کمی متفاوت است.

But what do you think this is called?

اما به نظر شما اسم این چیست؟ به

What would you call this large building

این ساختمان بزرگ

with a huge parking lot around it?

با یک پارکینگ بزرگ در اطرافش چه می‌گویید؟

We would call this stadium. Oh, sorry.

ما به این استادیوم می گوییم. اوه ببخشید. به

Kind of revealed that I'm not so

نوعی نشان داد که من

good at the clicking this morning.

در کلیک کردن امروز صبح چندان خوب نیستم.

We would call this a stadium.

ما به اینجا می گوییم استادیوم.

When you go to watch something in a stadium, it's

وقتی برای تماشای چیزی در استادیوم می روید،

usually something like a football game, a soccer game.

معمولا چیزی شبیه یک بازی فوتبال، یک بازی فوتبال است.

Those are usually stadiums.

اینها معمولاً استادیوم هستند.

You might go to a concert at a stadium.

ممکن است به یک کنسرت در استادیوم بروید.

Next fall, Taylor Swift is coming to Canada and she

پاییز آینده، تیلور سویفت به کانادا می آید و

is playing a series of concerts at a stadium.

در یک استادیوم در حال اجرای یک سری کنسرت است.

That's a lot of people, like

این تعداد زیادی است، مثلاً

50,000 people, maybe 60,000 people.

50000 نفر، شاید 60000 نفر.

In a stadium.

در یک استادیوم

If it's an american football stadium, maybe

اگر یک استادیوم فوتبال آمریکایی باشد، شاید

a hundred thousand people in the stadium.

صد هزار نفر در استادیوم باشند.

It's kind of crazy how many people

این یک جور احمقانه است که چند نفر

they can fit in a stadium.

می توانند در یک استادیوم جای بگیرند.

A very, very big, big place.

یک مکان بسیار بسیار بزرگ و بزرگ.

So if you play hockey, though,

بنابراین اگر هاکی بازی می کنید،

we use a slightly different name.

ما از نام کمی متفاوت استفاده می کنیم.

You can see here, this is an ice rink.

اینجا می توانید ببینید، این یک پیست روی یخ است.

That's not the word I'm looking for.

این کلمه ای نیست که من دنبالش هستم.

I'm looking for the name of the

من به دنبال نام

whole building where you would play hockey.

کل ساختمانی هستم که در آن هاکی بازی می کنید.

So if you are going to a football

بنابراین اگر به یک بازی فوتبال می روید،

game, you're going to go to a stadium.

قرار است به استادیوم بروید.

If you're going to a hockey game, you're

اگر به یک بازی هاکی می روید، در

actually going to go to an arena.

واقع به یک میدان مسابقه می روید.

So an arena?

پس عرصه؟

A hockey arena.

یک میدان هاکی

When I went to see the Toronto Maple Leafs,

وقتی برای دیدن تورنتو میپل لیفز رفتم،

we went to a hockey arena to watch them.

برای تماشای آنها به یک سالن هاکی رفتیم.

They play in Toronto at the Scotiabank center.

آنها در تورنتو در مرکز Scotiabank بازی می کنند.

And it is a large, large arena.

و میدان بزرگ و بزرگی است.

A hockey arena.

یک میدان هاکی

Most canadian towns, even small

اکثر شهرهای کانادا، حتی

towns, have a hockey arena.

شهرهای کوچک، یک سالن هاکی دارند. یه

It's kind of cool.

جورایی باحاله

Hockey is a well loved sport here in Canada.

هاکی یک ورزش محبوب در اینجا در کانادا است.

So we have a lot of arenas.

بنابراین ما عرصه های زیادی داریم.

And then for baseball, you can say

و سپس برای بیس بال، می توانید بگویید

stadium, but there's another word for a

استادیوم، اما کلمه دیگری برای

base, a place where you play baseball.

پایگاه وجود دارد، مکانی که در آن بیسبال بازی می کنید.

Baseball is a very popular sport in the United States.

بیسبال یک ورزش بسیار محبوب در ایالات متحده است.

And there is like, jen and I went to see

و من و جن برای دیدن

a Blue Jays game and we went to the stadium.

بازی بلو جیز رفتیم و به استادیوم رفتیم.

But you could also use another word to describe this.

اما می توانید از کلمه دیگری نیز برای توصیف این موضوع استفاده کنید.

It's going to be a little tricky to think of.

فکر کردن به آن کمی دشوار خواهد بود.

I think this could also be called a ballpark.

من فکر می کنم این را می توان پارک توپ نیز نامید.

So ballpark is the word we use to talk about

بنابراین بالپارک کلمه ای است که ما برای صحبت در مورد

a place where you can go and watch baseball or

مکانی استفاده می کنیم که می توانید به آنجا بروید و بیسبال تماشا کنید یا

a place where you can go to play baseball.

مکانی که می توانید برای بازی بیسبال بروید.

You can definitely do that.

شما قطعا می توانید این کار را انجام دهید.

And then this is kind of outside.

و سپس این یک نوع بیرون است.

I'm looking for the name of the

من به دنبال نام مکانی هستم

place where the people are on.

که مردم در آن هستند.

So you have an ice rink, you have

بنابراین شما یک پیست روی یخ دارید،

a football pitch, but this is for basketball

یک زمین فوتبال دارید، اما این برای بسکتبال

also, the same word is used for tennis.

نیز است، همین کلمه برای تنیس استفاده می شود.

This is something that we might call,

این چیزی است که ما ممکن است آن را بنامیم،

or we do call a court.

یا به دادگاه می‌گوییم.

So you play basketball on a basketball court.

بنابراین شما در زمین بسکتبال بسکتبال بازی می کنید.

You play tennis on a tennis court.

شما در زمین تنیس تنیس بازی می کنید.

It is the place where you go

if you want to play those sports.

اگر می خواهید آن ورزش ها را انجام دهید، جایی است که می روید.

Oh, and then this one I kind of cut

اوه، و بعد این یکی را به نوعی

out, and I think I just said it, actually.

قطع کردم، و فکر می‌کنم فقط آن را گفتم، در واقع.

There's two words for this.

دو کلمه برای این وجود دارد

I'm not sure if I put.

مطمئن نیستم گذاشتم یا نه

Oh, yeah, I did put both words on the next slide.

اوه، بله، من هر دو کلمه را در اسلاید بعدی قرار دادم.

But this is where you would play soccer.

اما اینجا جایی است که شما فوتبال بازی می کنید.

This is where you would play football.

اینجا جایی است که شما فوتبال بازی می کنید.

This is where you would play american football.

اینجا جایی است که شما فوتبال آمریکایی بازی می کنید.

We have a couple different names for this.

ما چند نام مختلف برای این کار داریم.

One is very, I think, a little more british, but

من فکر می کنم یکی خیلی بریتانیایی تر است، اما

we would call this this field or the pitch.

ما اسمش را می گذاریم این رشته یا زمین.

So you play soccer on a soccer field.

بنابراین شما در یک زمین فوتبال فوتبال بازی می کنید.

You play soccer on a soccer pitch.

شما در یک زمین فوتبال فوتبال بازی می کنید.

You play football on a football field.

شما در زمین فوتبال فوتبال بازی می کنید.

You play football on a football pitch.

شما در زمین فوتبال فوتبال بازی می کنید.

So both words.

پس هر دو کلمه

I do think pitch is a little more british,

من فکر می کنم که زمین کمی انگلیسی تر است،

but for me in Canada, I understand both words.

اما برای من در کانادا، هر دو کلمه را می فهمم.

Both make sense to me.

هر دو برای من منطقی هستند.

Okay, so this is not race car.

خوب، پس این ماشین مسابقه نیست.

This is a race car.

این یک ماشین مسابقه است.

But I'm looking for the name of

اما من به دنبال نام

what you call all of racing. There's a name for.

چیزی هستم که شما به آن می گویید همه مسابقه. یک نام برای وجود دارد.

It starts with an m.

با m شروع می شود.

I'll give you a little hint.

یه راهنمایی کوچولو بهت میدم

This is something that people go to see.

این چیزی است که مردم به دیدن آن می روند.

They are into something called.

آنها در چیزی به نام هستند.

I think I should just tell you because this is.

فکر می کنم فقط باید به شما بگویم چون اینطور است.

I think you might remember this one.

فکر کنم شاید این یکی رو یادت بیاد اگر درس دیگر را تماشا کنید

You might not remember this one

ممکن است این یکی را به خاطر نیاورید

if you watch the other lesson.

.

I see that some people do remember it, though.

من می بینم که برخی از مردم آن را به یاد می آورند.

Very cool.

خیلی باحاله

We would call this motor sports.

ما این را ورزش موتوری می نامیم.

So if you like motorsports, it means

بنابراین اگر ورزش موتوری را دوست دارید، به این معنی است که

you like going to the track.

دوست دارید به پیست بروید.

You like watching people drive cars really fast.

شما دوست دارید مردم را با سرعت بسیار زیاد تماشا کنید.

You like watching race car drivers in

شما دوست دارید رانندگان اتومبیل های مسابقه ای را در

their race cars driving in a race.

اتومبیل های مسابقه ای خود تماشا کنید که در یک مسابقه رانندگی می کنند.

So it's very, very fun.

بنابراین بسیار بسیار سرگرم کننده است. قبلاً

I used to watch motorsports a little bit more.

کمی بیشتر ورزش های موتوری را تماشا می کردم.

My brother really likes watching Formula one.

برادر من خیلی دوست دارد فرمول یک را تماشا کند.

There's also Indy and NASCAR.

ایندی و نسکار نیز وجود دارد. در آمریکای شمالی و در جهان

There's a couple different high levels of motorsports

چند سطح بالایی از ورزش های موتوری وجود دارد

in North America and in the world.

.

Formula one is probably the most popular one, right?

فرمول یک احتمالاً محبوب ترین است، درست است؟

And in the world as a world sport, and

و در جهان به عنوان یک ورزش جهانی، و

then NASCAR is a lot more american, so.

سپس نسکار بسیار آمریکایی تر است، بنابراین.

But motorsports is the name.

اما موتوراسپرت نام است.

So what's the name of the surface that they drive on?

پس اسم سطحی که روی آن رانندگی می کنند چیست؟

So I think I might have said this word

بنابراین فکر می‌کنم ممکن است این کلمه را

as I was describing motorsports, but in this picture,

در حین توصیف ورزش‌های موتوری گفته باشم، اما در این تصویر،

you can see the orange arrow and it's pointing

فلش نارنجی رنگ را می‌بینید و

to the surface they drive on.

به سطحی که روی آن رانندگی می‌کنند اشاره می‌کند.

And we call this the racetrack or just the track.

و ما این را پیست مسابقه یا فقط پیست می نامیم.

So when you go to watch a game, you might say, oh,

بنابراین وقتی برای تماشای یک بازی می روید، ممکن است بگویید، اوه،

I'm gonna go to the track to watch some car racing.

من به پیست می روم تا مسابقه اتومبیل رانی تماشا کنم.

I'm gonna go to the racetrack to watch some car racing.

من برای تماشای مسابقه اتومبیل رانی به میدان مسابقه می روم.

And then when you're at the track

و سپس وقتی در پیست هستید

or you're at the racetrack, they will

یا در پیست مسابقه هستید، آنها

drive on the racetrack really, really fast.

واقعاً بسیار سریع در مسیر مسابقه رانندگی می کنند.

It's kind of crazy.

این یک جور دیوانه است.

I've been to a few smaller races at

من به چند مسابقه کوچکتر در

the racetrack, and it's pretty fun to watch.

پیست مسابقه رفته ام و تماشای آن بسیار سرگرم کننده است.

So, notice I just realized, you go to

بنابراین، توجه کنید من تازه متوجه شدم، شما به

the racetrack, and they drive on the racetrack.

پیست مسابقه می روید و آنها در مسیر مسابقه رانندگی می کنند.

So we kind of use it to describe the place as a

بنابراین ما به نوعی از آن برای توصیف مکان به عنوان یک

whole, but also the actual little road that they drive on.

کل استفاده می کنیم، اما همچنین جاده کوچک واقعی که آنها در آن رانندگی می کنند.

So, racetrack.

بنابراین، مسیر مسابقه.

So it's pretty simple.

بنابراین بسیار ساده است.

When you have any kind of game, when you

وقتی هر نوع بازی دارید، وقتی

go watch a sports game, they often will tell

می روید یک بازی ورزشی تماشا کنید، اغلب به

you who is winning and who is losing.

شما می گویند که چه کسی برنده است و چه کسی بازنده است.

And they do that by showing you numbers.

و آنها این کار را با نشان دادن اعداد به شما انجام می دهند.

So you might look up because you want

بنابراین ممکن است به بالا نگاه کنید زیرا می خواهید

to know who's winning and who's losing.

بدانید چه کسی برنده و چه کسی بازنده است.

And we call this simply the score.

و ما این را به سادگی نمره می نامیم.

So you want to know the score, you'll

پس میخوای نمره رو بدونی،

ask questions like this, what's the score?

اینجوری سوال میپرسی، نمره چنده؟

Who's winning?

چه کسی برنده است؟

What's the score?

امتیازش چنده؟

And you might look at the scoreboard and, oh, I

و شما ممکن است به تابلوی امتیازات نگاه کنید و، اوه، من

think I just might have revealed the next one.

فکر می‌کنم که ممکن است صفحه بعدی را فاش کرده باشم.

I have to stop doing that.

من باید این کار را متوقف کنم.

You might look at the scoreboard in order

ممکن است به جدول امتیازات نگاه کنید

to figure out what the score is.

تا بفهمید امتیاز چقدر است.

So usually when you go to a game,

بنابراین معمولاً وقتی به یک بازی می روید،

especially a game where they keep score, that's

مخصوصاً بازی که آنها امتیاز را حفظ می کنند،

how we say that you keep score.

اینگونه می گوییم که شما امتیاز را حفظ می کنید.

And if you want to know what the

و اگر می خواهید بدانید که

score is, you will look at a scoreboard.

امتیاز چقدر است، به یک تابلوی امتیاز نگاه خواهید کرد.

So a scoreboard will tell you what the score is.

بنابراین یک تابلوی امتیاز به شما می گوید که امتیاز چقدر است.

Oh.

اوه

So in this one, you have to be aware that

بنابراین در این بازی، باید حواس تان باشد که

the ball is going to go in the net. Okay.

توپ قرار است وارد تور شود. باشه.

So this person is about to kick the ball, the ball is

بنابراین این شخص می‌خواهد به توپ ضربه بزند، توپ به

going to go in the net, and everyone is going to cheer.

درون تور می‌رود و همه تشویق می‌کنند.

So I'm reviewing some vocabulary there, but what do we

بنابراین من در حال بررسی واژگانی هستم، اما

call it when the ball goes in the net?

وقتی توپ به درون تور می رود، آن را چه می نامیم؟

What do you say when the puck goes in the net?

وقتی کیک وارد تور می شود چه می گویید؟

In a hockey game, what do we refer to this as?

در یک بازی هاکی، به چه چیزی اشاره می کنیم؟

There's two words that we would use to describe this.

ما از دو کلمه برای توصیف این موضوع استفاده می کنیم.

We would say either that they are going to score

ما می گوییم یا قرار است

a goal or they are going to score a point

گل بزنند یا امتیاز بگیرند

or they are going to get a point.

یا امتیاز بگیرند.

You can also get a goal.

شما همچنین می توانید یک هدف بگیرید. آیا

Were they able to get a goal at the end of the game?

آنها در پایان بازی توانستند گل بزنند؟

Yes, they scored a goal.

بله آنها گل زدند.

So in most sports, like in hockey, it's a goal.

بنابراین در بیشتر ورزش ها، مانند هاکی، این یک هدف است.

In football, it's, we would say they score.

در فوتبال اینطور است، ما می گوییم گل می زنند. پس

So that's a little different.

این کمی متفاوت است.

I'm talking about american football.

من در مورد فوتبال آمریکایی صحبت می کنم.

In soccer, or what most people call football, you would

در فوتبال، یا چیزی که بیشتر مردم به آن فوتبال می گویند، شما

get a goal or you would get a point. And then also.

یک گل می گیرید یا یک امتیاز می گیرید. و سپس همچنین.

Yeah, you would say, this person is going to shoot on net,

بله، شما می گویید، این شخص قرار است روی تور شوت کند،

they are going to take a shot and they are hoping that

آنها قصد دارند یک شوت بزنند و امیدوارند که

they will get a goal or they will get a point.

گل بخورند یا یک امتیاز بگیرند.

Oh, yes.

And this is what happens when you get, when

آه بله.

و این همان چیزی است که وقتی می‌گیرید، وقتی

you win every single game in the season. Oh, sorry.

هر بازی را در فصل می‌برید، اتفاق می‌افتد. اوه ببخشید.

I think I just used the word again.

فکر کنم دوباره از این کلمه استفاده کردم.

I am failing at this English lesson today.

من امروز در این درس انگلیسی شکست می خورم.

Oh, and the picture is a little bit off the screen.

اوه، و تصویر کمی از صفحه نمایش فاصله دارد.

We would call this a win.

ما این را یک برد می نامیم.

When two teams play, usually one team will win.

وقتی دو تیم بازی می کنند، معمولا یک تیم برنده می شود.

Sometimes it will end in a

گاهی به

tie, sometimes it'll be one one.

تساوی ختم می‌شود، گاهی هم یکی می‌شود.

But most sports have something that you

اما بیشتر ورزش ها کاری دارند که شما

do, so you can't have a tie.

انجام می دهید، بنابراین نمی توانید کراوات داشته باشید.

Usually you hope that someone will win the

معمولاً شما امیدوارید که یک نفر در

game, and you hope that someone, well, you

بازی برنده شود، و امیدوارید که یک نفر، خوب، شما

don't hope that someone will, but you.

امیدوار نیستید که کسی برنده شود، اما شما.

Oh, I should have went to this one. There we go.

اوه، من باید به این یکی می رفتم. ما میرویم آنجا.

Now we can see all of it.

اکنون می توانیم همه آن را ببینیم.

These people are happy.

این افراد خوشحال هستند.

I'm not going to say what team this is.

من نمی خواهم بگویم این چه تیمی است.

I think if you look at the

فکر می کنم اگر به

uniform, you can figure it out.

لباس فرم نگاه کنید، می توانید آن را بفهمید.

The country starts with an a.

کشور با الف شروع می شود.

Um, this was a fun game to watch, by the way.

اوم، این یک بازی سرگرم کننده برای تماشا بود، اتفاقا.

This was, uh.

این بود، اوه یکی

Was it a couple years ago? Um.

دو سال پیش بود؟ ام

Even Bob, the Canadian in Canada watched this game.

حتی باب، کانادایی در کانادا، این بازی را تماشا کرد.

I think this is the game. Yes.

من فکر می کنم این بازی است. آره.

I think that's World cup.

فکر می کنم جام جهانی است.

Anyways, a win.

به هر حال یک برد

A win makes people happy.

برد باعث خوشحالی مردم می شود.

It makes the fans happy, the

این باعث خوشحالی هواداران،

players happy, and all of that.

بازیکنان و همه اینها می شود.

And then, of course, you have the opposite.

و سپس، البته، شما برعکس دارید.

So the opposite of a win would then be sadness.

بنابراین متضاد پیروزی، غم و اندوه خواهد بود.

No, it would be a loss.

نه، این یک ضرر خواهد بود.

So you have people who win

بنابراین شما افرادی دارید که برنده می شوند

and you have people who lose.

و افرادی دارید که می بازند.

And you, when you talk about it as a win

و شما وقتی از آن به عنوان برد

and as a loss, you use those two words.

و باخت صحبت می کنید، از این دو کلمه استفاده می کنید.

So you can have a win when you play

بنابراین شما می توانید در هنگام بازی برنده شوید

a game or you can have a loss.

یا می توانید باخت داشته باشید.

You can win when you play a game or you can lose.

شما می توانید در بازی برنده شوید یا ببازید.

Notice it flips when I make it the verb.

توجه کنید که وقتی آن را فعل می‌کنم، می‌چرخد.

So when a game has a score

بنابراین وقتی یک بازی چنین امتیازی دارد

like this, what do we call it?

، آن را چه می نامیم؟

So each team has scored a couple points, each team

بنابراین هر تیم یک دو امتیاز کسب کرده است، هر تیم

has scored a couple goals, and now you're sitting there

چند گل به ثمر رسانده است، و اکنون شما آنجا نشسته اید

and you really want your team to win.

و واقعاً می خواهید تیم خود برنده شود.

But currently it is a tie.

اما در حال حاضر مساوی است.

So we use the word tie to talk about a

بنابراین ما از کلمه تساوی برای صحبت در مورد

score where both teams have the same number of points.

امتیازی استفاده می کنیم که در آن هر دو تیم تعداد امتیازات یکسانی دارند.

Hmm.

هوم یه

I kind of forgot the word for this one.

جورایی کلمه این یکی رو فراموش کردم

Oh, I remember the word for this one.

اوه، من کلمه این یکی را به یاد دارم.

Here's the description. Are you ready?

اینم توضیحات اماده ای؟

It's tie.

کراوات است.

It's a sport where the game can't end in a tie.

این ورزشی است که در آن بازی نمی تواند به تساوی ختم شود.

And so when the game is tied and there's a

و بنابراین وقتی بازی مساوی می‌شود و یک

minute 26 left, when the clock goes to zero, they

دقیقه 26 باقی می‌ماند، زمانی که ساعت به صفر می‌رسد، آن‌ها

will need to play what we call overtime.

باید چیزی را که ما اضافه می‌نامیم بازی کنند.

So when a game goes into overtime, when

بنابراین وقتی یک بازی به وقت اضافه می‌رود، وقتی

you have to play overtime, it means you

باید وقت اضافه بازی کنید، به این معنی است که از

play past the normal length of the game.

طول عادی بازی گذشته‌اید.

So if the game has 320 minutes periods or if

بنابراین اگر بازی 320 دقیقه زمان دارد یا اگر

it has 245 minutes halves and no one has won,

245 دقیقه در نیمه‌ها وجود دارد و هیچ‌کس برنده نشده است،

you might have to actually go into overtime.

ممکن است مجبور شوید به وقت اضافه بروید.

You might have to play longer in order to win the game.

برای برنده شدن در بازی، ممکن است مجبور شوید بیشتر بازی کنید.

Oh, and tiebreaker, that's a good one as well.

اوه، و تای شکن، این هم خوب است.

You might have to play a tiebreaker.

ممکن است مجبور شوید تای بریک بازی کنید.

And some games have what are called shootouts, where

و برخی بازی‌ها دارای شوت‌آوت‌هایی هستند که در آن

each team can shoot straight on the net in

هر تیم می‌تواند مستقیماً روی تور شلیک کند

order to figure out who has won the game.

تا بفهمد چه کسی برنده بازی است.

When you're on the court, when you're

وقتی در زمین هستید، وقتی

on the starting lineup, you're playing.

در ترکیب اصلی هستید، در حال بازی هستید.

And these people are sitting

و این افراد

on something, something that.

روی چیزی نشسته اند، چیزی که.

We have a special name for their chairs, but we also.

ما یک نام خاص برای صندلی های آنها داریم، اما ما نیز.

We actually call this something else.

ما در واقع این را چیز دیگری می نامیم.

So we would say these people are on the bench.

بنابراین ما می گوییم این افراد روی نیمکت هستند.

So we even sometimes say that someone's a bench player.

بنابراین حتی گاهی اوقات می گوییم که فلانی بازیکن نیمکت نشین است.

That's a player who doesn't actually play very often.

این بازیکنی است که در واقع زیاد بازی نمی کند.

So when you're on the starting lineup,

بنابراین وقتی در ترکیب اصلی هستید،

you get to start the game.

باید بازی را شروع کنید.

If you're not on the starting lineup, you

اگر در ترکیب اصلی نباشید،

sit on the bench and you wait for

روی نیمکت می نشینید و منتظر می مانید تا

the coach to put you into the game.

مربی شما را وارد بازی کند.

Sometimes people wait a long time

گاهی اوقات مردم مدت زیادی منتظر می مانند

to get put into a game.

تا وارد یک بازی شوند.

So this is what players wear.

بنابراین این چیزی است که بازیکنان می پوشند.

So when you are on a team, you want

بنابراین وقتی در یک تیم هستید، می خواهید

to wear the same thing as your teammates.

لباسی مشابه هم تیمی های خود بپوشید.

And it doesn't really work to just

و این واقعاً کار نمی کند که فقط

say, everyone wear a blue shirt. Okay.

بگوییم، همه پیراهن آبی می پوشند. باشه.

And sometimes when you're on a team, you'll have a number

و گاهی اوقات وقتی در یک تیم هستید، یک عدد نیز خواهید داشت

as well, and you want that number to be visible.

و می خواهید آن عدد قابل مشاهده باشد.

So when you break the rules, the referee can

بنابراین وقتی قوانین را زیر پا می گذارید، داور می تواند

say, hey, number ten, yellow card number ten, because

بگوید، هی، شماره ده، کارت زرد شماره ده، زیرا

the referee won't necessarily know your name.

داور لزوماً نام شما را نمی داند.

So what you do is you get a uniform and

بنابراین کاری که انجام می دهید این است که یک یونیفرم می گیرید و

you all wear uniform so that you look the same.

همه شما یکسان می پوشید تا یکسان به نظر برسید.

The funny thing is, the word uniform

نکته خنده دار این است که کلمه متحدالشکل

also means to be the same.

نیز به معنای همان بودن است.

So if I cut stuff into uniform sizes,

بنابراین اگر من چیزها را به اندازه های یکنواخت برش می دهم، به این

I means I'm cutting them all the same.

معنی است که همه آنها را یکسان برش می دهم.

And when you wear a uniform, you all look the same.

و وقتی یونیفرم می پوشید، همه شبیه هم هستید.

This is the, I'm looking for the general term for all

این عبارت است، من به دنبال عبارت کلی برای همه

the things you use in order to play a solution sport.

چیزهایی هستم که شما برای انجام یک ورزش راه حل استفاده می کنید.

So when you play certain sports, you need things.

بنابراین وقتی ورزش خاصی انجام می دهید، به چیزهایی نیاز دارید.

You need a ball, you might need a

شما به یک توپ نیاز دارید، ممکن است به

hockey stick, you might need a badminton racket.

چوب هاکی نیاز داشته باشید، ممکن است به یک راکت بدمینتون نیاز داشته باشید.

So the general term for all of these things

بنابراین اصطلاح کلی برای همه این موارد این

is, we call this equipment or sports equipment.

است که ما به این تجهیزات یا تجهیزات ورزشی می گوییم.

So if you want to play ping pong, you might go

بنابراین اگر می خواهید پینگ پنگ بازی کنید، ممکن است

to a sports equipment store and buy a ping pong paddle.

به یک فروشگاه لوازم ورزشی بروید و یک پارو پینگ پنگ بخرید.

If you break your hockey stick, you

اگر چوب هاکی خود را شکستید،

might need to buy a new one.

ممکن است نیاز به خرید یک چوب جدید داشته باشید.

So you need new equipment.

بنابراین شما نیاز به تجهیزات جدید دارید.

So this also refers to, like, if you wear

بنابراین، این نیز به این اشاره دارد، مانند، اگر از بالشتک استفاده می کنید

padding, if you wear elbow pads, any kind of

، اگر لنت آرنج می پوشید، هر نوع

racket, any kind of stick, any kind of ball.

راکت، هر نوع چوب، هر نوع توپ.

All of these things we would call sports equipment.

همه این موارد را تجهیزات ورزشی می نامیم.

So there are a number of arrows

بنابراین تعدادی فلش

here pointing to the names of companies.

در اینجا به نام شرکت ها اشاره دارد.

This is a race car, but this car has

این یک ماشین مسابقه است، اما این ماشین

people or companies actually that give them money so

افراد یا شرکت هایی دارد که به آنها پول می دهند

that they can afford to be in races.

تا بتوانند در مسابقات شرکت کنند.

And we call those companies sponsors.

و ما آن شرکت ها را حامیان مالی می نامیم.

So sometimes when you play a

بنابراین گاهی اوقات وقتی یک ورزش را انجام می دهید،

sport, you will have a sponsor.

یک اسپانسر خواهید داشت.

A company will give money to help pay for

یک شرکت برای کمک به پرداخت هزینه

your uniform, maybe to help pay for the bus

لباس شما، شاید برای کمک به پرداخت هزینه

ride, maybe to help pay for advertising.

سواری اتوبوس، شاید برای کمک به پرداخت هزینه تبلیغات، پول می دهد.

And so a sponsor is a company that gives

و بنابراین اسپانسر شرکتی است که پول می دهد

money so that their name is on the uniform.

تا نام آنها روی لباس باشد.

Maybe it's on the car you drive.

شاید روی ماشینی باشد که می‌رانید.

I don't think it's in the picture of the uniform I

فکر نمی‌کنم در تصویر یونیفرمی که من

had, but often uniforms will have a little like, it might

داشتم باشد، اما اغلب لباس‌ها کمی شبیه، ممکن است

have, like Coca Cola or something else on it.

مانند کوکاکولا یا چیز دیگری روی آن باشد.

So when you play a professional sport, you have

بنابراین وقتی یک ورزش حرفه‌ای انجام می‌دهید،

a team, and you play against other teams who

یک تیم دارید و در مقابل تیم‌های دیگری بازی می‌کنید که

are the same level as you, like their players

هم سطح شما هستند، مثل اینکه بازیکنان آنها

are almost as good as your players or better.

تقریباً به خوبی بازیکنان شما یا بهتر هستند.

And so we say that you play in what we call a league.

و بنابراین ما می گوییم که شما در چیزی بازی می کنید که ما آن را لیگ می نامیم.

So this is the symbol, I think this

بنابراین این نماد است، من فکر می کنم این

is the national football league for, in America.

لیگ ملی فوتبال در آمریکا است.

Is this the Euro football league?

اینجا لیگ فوتبال یورو است؟

I'm not exactly sure.

من دقیقا مطمئن نیستم.

But when you play a sport, you will often

اما وقتی یک ورزش انجام می دهید، اغلب

play in a league, and that is the group

در یک لیگ بازی می کنید، و آن گروه

of teams that are all around your level.

تیم هایی است که در سطح شما هستند.

The same caliber, we might say, and

ممکن است بگوییم با همان کالیبر، و

you play against them, and then hopefully,

شما در مقابل آنها بازی می کنید، و سپس امیدوارم،

eventually, one of you will win.

در نهایت، یکی از شما برنده شود.

When you play in that league, you will have this.

وقتی در آن لیگ بازی می کنید، این را خواهید داشت. به نظر می

It kind of looks like a list of dates,

رسد لیستی از تاریخ ها باشد

and it tells you when you will be playing.

و به شما می گوید چه زمانی بازی خواهید کرد. به

It tells you where you will be playing, and

شما می گوید کجا بازی خواهید کرد، و به

it tells you who you will be playing against.

شما می گوید مقابل چه کسی بازی خواهید کرد.

And so we call this a schedule.

و بنابراین ما به این یک برنامه زمانبندی می گوییم.

So you will have a schedule for your season and you.

بنابراین شما برنامه ای برای فصل خود و خودتان خواهید داشت.

Do I have the word season on here?

آیا من کلمه فصل را اینجا دارم؟

I don't think I do.

من فکر نمی کنم.

A season is the length of time in

فصل، مدت زمانی در

the year where you play your game.

سال است که در آن بازی خود را انجام می دهید.

So you will have a schedule, and then your fans

بنابراین شما یک برنامه خواهید داشت، و سپس طرفداران شما

will have a schedule, and you'll know when you're playing,

یک برنامه خواهند داشت، و شما می دانید که چه زمانی بازی می کنید،

where you're playing and who you're playing against.

کجا بازی می کنید و با چه کسی بازی می کنید.

And then as the year goes along, you will see

و سپس با گذشت سال،

lists like this on the Internet or in newspapers that

لیست هایی از این دست را در اینترنت یا روزنامه ها خواهید دید که به

show you how well the teams are doing.

شما نشان می دهد تیم ها چقدر خوب کار می کنند.

So maybe your team is the Toronto Blue Jays.

بنابراین شاید تیم شما تورنتو بلو جیز باشد.

On this list, they are in third place in the league.

در این لیست آنها در رده سوم لیگ قرار دارند.

And we call this the standings.

و ما این را جدول رده بندی می نامیم.

It's kind of a funny way to describe it,

این یک روش خنده دار برای توصیف آن است،

like, oh, where are we in the standings?

مانند، اوه، ما در جدول رده بندی کجا هستیم؟

Oh, we're in second place.

اوه، ما در رتبه دوم هستیم.

Or have you seen the standings for this league?

یا جدول رده بندی این لیگ را دیده اید؟

That team has been in first place for 90 days.

این تیم 90 روز است که در جایگاه اول قرار دارد.

So the standings, that's the word we use to

بنابراین جدول رده بندی، این کلمه ای است که ما برای

describe kind of as you go through your season,

توصیف آن به کار می بریم، زمانی که فصل خود را پشت سر می گذارید،

as you go through the schedule, you will have.

همانطور که برنامه را طی می کنید، خواهید داشت.

You will have a certain spot in the standings.

شما یک مکان مشخص در جدول رده بندی خواهید داشت.

So this is a little bit different.

بنابراین این کمی متفاوت است.

This is like when you go for a day or maybe two

این مانند زمانی است که شما برای یک روز یا شاید دو

days to play one sport against a bunch of other teams.

روز به انجام یک ورزش در مقابل تیم های دیگر می روید.

So you might play all day Friday, you might have three

بنابراین ممکن است تمام روز جمعه بازی کنید، ممکن است سه

games on a Friday and four games on a Saturday.

بازی در روز جمعه و چهار بازی در روز شنبه داشته باشید.

And we call this type of event when you go and play

و ما به این نوع رویداد می گوییم زمانی که شما می روید و

against a bunch of different teams over two or three days.

در طول دو یا سه روز مقابل تیم های مختلف بازی می کنید.

We call it a tournament and it can be longer.

ما آن را یک تورنمنت می نامیم و می تواند طولانی تر باشد.

A tournament can last a couple of weeks, but

یک تورنمنت می تواند چند هفته طول بکشد، اما

a tournament happens outside of the regular season.

یک تورنمنت خارج از فصل عادی اتفاق می افتد.

So you have your regular season and you have

بنابراین شما فصل عادی خود را دارید و

standings, and at the end you'll have your championship.

رتبه بندی دارید و در پایان قهرمانی خود را خواهید داشت.

But during the season, you might just go play in

اما در طول فصل، ممکن است به بازی در

a tournament, maybe for fun, maybe just because you want

یک تورنمنت بروید، شاید برای سرگرمی، شاید فقط به این دلیل که

more practice, you might play in a tournament.

تمرین بیشتری می خواهید، ممکن است در یک تورنمنت بازی کنید. با این

At the end of a regular season, though,

حال، در پایان یک فصل معمولی،

you have the words on the picture.

کلمات روی تصویر وجود دارد.

I just realized that during a regular season, though,

من تازه متوجه شدم که در طول یک فصل معمولی،

you might play what are called the playoffs.

ممکن است شما بازی هایی را انجام دهید که پلی آف نامیده می شود.

So you want to do good enough during

بنابراین شما می خواهید در طول فصل به اندازه کافی خوب عمل کنید

the season that you make the playoffs.

که به پلی آف راه پیدا کنید.

And then in the playoffs, you want to win as many

و سپس در پلی آف، شما می خواهید تا آنجا

games as you can so that you can hopefully win everything.

که می توانید بازی ها را ببرید تا بتوانید امیدوار باشید که همه چیز را ببرید.

And I think that's actually the next slide.

و من فکر می کنم که در واقع اسلاید بعدی است.

You want to make it to the finals.

شما می خواهید به فینال راه پیدا کنید.

You want to make it to the championship.

شما می خواهید به قهرمانی برسید.

So the championship or the finals?

پس قهرمانی یا فینال؟

It's the last two teams at the end of

این دو تیم آخر در پایان

the playoffs or at the end of a tournament.

پلی آف یا در پایان یک تورنمنت هستند.

So how did you do in the tournament?

پس در مسابقات چطور کار کردید؟

We made it to the championship, but we lost.

به قهرمانی رسیدیم اما شکست خوردیم.

How did you do in your season?

در فصل خود چطور عمل کردید؟

Well, we made it to the finals and we won, so.

خب، ما به فینال رسیدیم و برنده شدیم، بنابراین.

And also, you could describe this. Yes. As a.

و همچنین، شما می توانید این را توصیف کنید. آره. به عنوان یک.

This is a bracket as well.

این هم یک براکت است.

So the structure of the tournament can

بنابراین ساختار مسابقات را می توان به

be referred to as a bracket. Yes.

عنوان یک براکت نام برد. آره.

Nice, nice work mode.

حالت کار خوب و زیبا

Um, and then, of course, did we.

اوم، و سپس، البته، ما.

We just did this one, didn't we? Lucy? Track.

ما فقط این یکی را انجام دادیم، نه؟ لوسی؟ مسیر.

You want to make it to the finals or championship? Yes.

می خواهید به فینال یا قهرمانی برسید؟ آره.

This is a bad thing in sports, when the referee,

این یک چیز بد در ورزش است، وقتی داور

or if it was a different sport, an umpire blows

یا اگر ورزش دیگری بود، یک داور

the whistle, you are going to have something happen.

سوت می‌زند، قرار است اتفاقی بیفتد.

Depending on the sport, you might be

بسته به ورزش، ممکن است

getting something called a penalty, or you

چیزی به نام پنالتی دریافت کنید، یا

might be getting something called a card.

ممکن است چیزی به نام کارت دریافت کنید.

So in football, you might get

بنابراین در فوتبال ممکن است

a yellow card or red card.

کارت زرد یا کارت قرمز دریافت کنید.

In hockey, you might get a penalty, a minor or major

در هاکی، ممکن است یک پنالتی، یک پنالتی جزئی یا بزرگ دریافت کنید

penalty, and then you have to sit in the penalty box.

و سپس باید در جعبه پنالتی بنشینید.

Um, not.

اوم، نه

Not a nice feeling.

حس خوبی نیست

And then, oh, this is what

و سپس، آه، این همان چیزی است که اتفاق

happens when things go really badly.

می افتد زمانی که اوضاع واقعاً بد پیش می رود.

Instead of being able to keep

به جای اینکه بتوانید به

playing, you have to leave.

بازی ادامه دهید، باید ترک کنید.

You aren't allowed to play at all anymore.

دیگه اصلا اجازه بازی نداری

And in English, we say this is when you are ejected.

و در انگلیسی می گوییم این زمانی است که شما را بیرون می کنند.

When you get ejected from the

وقتی از بازی اخراج می شوید،

game, it's not a good thing.

چیز خوبی نیست. این

It's, uh, it's bad.

بد است.

It means you probably got angry.

یعنی احتمالا عصبانی شدی

Maybe you swore at the refs or umpires.

شاید شما به داوران یا داوران فحش داده اید. پس

So definitely not a good thing.

قطعا چیز خوبی نیست.

If you get a red card, you are

اگر کارت قرمز گرفتید از شما

asked to leave and you can't play anymore.

می خواهند که ترک کنید و دیگر نمی توانید بازی کنید.

And then lastly, sports fields and places where you

و در آخر، زمین‌های ورزشی و مکان‌هایی که در آن

play have a designated area where you can play.

بازی می‌کنید، یک منطقه مشخص دارند که می‌توانید در آن بازی کنید.

And then right at the edge, we have a special word.

و سپس درست در لبه، ما یک کلمه خاص داریم.

It starts with s for what

با s شروع می شود برای اینکه

is where this person is standing.

این شخص در کجا ایستاده است.

Actually, this person is not on the field.

در واقع این فرد در زمین بازی نیست.

They're just off the field.

آنها فقط خارج از زمین هستند.

They're standing on the sideline.

آنها در حاشیه ایستاده اند.

Or the sidelines.

یا حاشیه ها.

We often use plural.

ما اغلب از جمع استفاده می کنیم.

He was on the sidelines, right.

او در حاشیه بود، درست است.

Or the players were standing on

یا بازیکنان در

the sidelines cheering on their team.

کنار زمین ایستاده بودند و تیم خود را تشویق می کردند.

So sometimes the bench players stand on the

بنابراین گاهی اوقات بازیکنان نیمکت نشین در

sideline and they cheer on their team.

کنار زمین می ایستند و تیم خود را تشویق می کنند.