Let's Learn English! Topic: Summertime Fun! 🌞⛱️⚾ (Lesson Only)

Well, hello, and welcome to this

خوب، سلام، و به این

English lesson about summertime fun.

درس انگلیسی در مورد سرگرمی تابستانی خوش آمدید.

I made this lesson because Jen and I are gonna go.

من این درس را ساختم چون من و جن قرار است برویم.

I should speak proper English.

من باید انگلیسی درست صحبت کنم.

We are going to go and see

ما قرار است در

a Blue Jays game later this week.

اواخر این هفته برویم و یک بازی Blue Jays را ببینیم.

So I thought that's something fun you can do

بنابراین فکر کردم این کار سرگرم کننده ای است که می توانید

in the summertime in this part of the world.

در تابستان در این بخش از جهان انجام دهید.

So I looked and researched.

بنابراین من نگاه کردم و تحقیق کردم.

I looked for and researched the, all the

من همه

different things you can do in the summer.

چیزهای مختلفی را که می توانید در تابستان انجام دهید، جستجو و تحقیق کردم.

I should say this, though.

هرچند باید این را بگویم.

This lesson is very canadian slash american.

این درس بسیار کانادایی اسلش آمریکایی است.

It's not a very.

خیلی نیست

It's not a worldwide lesson.

این یک درس جهانی نیست.

This is as much a cultural lesson as it is an

این یک درس فرهنگی است به همان اندازه که یک

English lesson, because I'm going to primarily be talking about fun

درس انگلیسی است، زیرا من در درجه اول در مورد چیزهای سرگرم کننده ای صحبت خواهم کرد

things that people like me do in the summer, people who

که افرادی مانند من در تابستان انجام می دهند، افرادی که

live in North America, people who live in Canada, like myself,

در آمریکای شمالی زندگی می کنند، افرادی که در کانادا زندگی می کنند، مانند خودم.

and people who live in the United States.

و افرادی که در ایالات متحده زندگی می کنند.

So if you're in another part of the world,

بنابراین، اگر در قسمت دیگری از جهان هستید،

this will be some English fun English learning.

این یک آموزش سرگرم کننده انگلیسی خواهد بود.

But it might also be a little peek into what

اما ممکن است نگاهی به کارهایی که

North Americans sometimes do in the summer for fun.

مردم آمریکای شمالی گاهی اوقات در تابستان برای سرگرمی انجام می دهند نیز باشد.

So, anyways, welcome to this

بنابراین، به هر حال، به این

English lesson about summertime fun.

درس انگلیسی در مورد سرگرمی تابستانی خوش آمدید.

I think you'll enjoy it.

فکر می کنم از آن لذت خواهید برد.

Bask in the sun.

غرق در آفتاب.

So I wanted to use this phrase because

بنابراین من می خواستم از این عبارت استفاده کنم زیرا

you might not know the word basque.

ممکن است کلمه باسک را ندانید.

When you bask in the sun, it means you just

وقتی در آفتاب غرق می‌شوید، به این معنی است که فقط

lay in the sun and you enjoy the warmth.

زیر آفتاب دراز می‌کشید و از گرما لذت می‌برید.

It might mean that you're trying to get a suntan.

ممکن است به این معنی باشد که شما در حال تلاش برای برنزه شدن هستید.

If you like to tan, it might simply mean

اگر دوست دارید برنزه شوید، ممکن است به این معنی باشد

that you like the warmth of the sun.

که گرمای خورشید را دوست دارید.

I don't often bask in the sun,

من اغلب زیر نور آفتاب نمی روم،

but a great example would be this.

اما یک مثال عالی می تواند این باشد.

Sometimes our cats will bask in the sun.

گاهی اوقات گربه های ما در زیر نور خورشید غرق می شوند.

They'll go, and they'll find a sunny spot in the winter

آنها می روند و در زمستان

when our dog Oscar is in our house, sometimes there's sunlight

زمانی که سگ ما اسکار در خانه ما است، یک نقطه آفتابی پیدا می کنند، گاهی اوقات نور خورشید

on the floor of the area in the house where he

در کف منطقه در خانه ای که او در آن

is, and he will lay in that, that spot where there's

است وجود دارد، و او در آن نقطه دراز می کشد. جایی که

sun, and he will bask in the sun.

خورشید باشد، و او در آفتاب غرق خواهد شد.

So to bask in the sun simply means

بنابراین غرق شدن در آفتاب به معنای

to enjoy the warmth of the sun.

لذت بردن از گرمای خورشید است.

It doesn't necessarily mean you're trying to get a tan.

لزوماً به این معنی نیست که شما در تلاش برای برنزه شدن هستید.

It can mean that, but it can also simply mean laying

این می تواند به این معنی باشد، اما می تواند به سادگی به معنای دراز کشیدن

in the sun and enjoying the warmth of the sun.

زیر نور خورشید و لذت بردن از گرمای خورشید باشد.

You might go to the beach.

ممکن است به ساحل بروید.

This is something that I do in the summer.

این کاری است که من در تابستان انجام می دهم.

You might go to the ocean, or you might go

شما ممکن است به اقیانوس بروید، یا ممکن است

to a lake, and it might have a beach.

به یک دریاچه بروید، و ممکن است ساحل داشته باشد.

A beach is a sandy area beside a large body of water.

ساحل یک منطقه شنی در کنار یک آب بزرگ است.

And by the way, if this phrase is familiar

ضمناً، اگر این عبارت

to you, um, don't stop watching, because there will

برای شما آشناست، اوم، تماشای خود را متوقف نکنید، زیرا هرچه

be more advanced phrases as we go along.

پیش می رویم عبارات پیشرفته تری وجود خواهد داشت.

If you were like, I know that one go to the beach.

اگر دوست داشتید، می دانم که آن یکی به ساحل می رود.

When you go to the beach,

وقتی به ساحل می روید،

you might bring a beach towel.

ممکن است یک حوله ساحلی به همراه داشته باشید.

Uh, you will definitely wear your bathing suit

اوه، شما حتماً مایو خود را می پوشید

so you can go for a swim.

تا بتوانید برای شنا بروید.

Um, maybe you're someone who likes to surf and you might

اوم، شاید شما کسی هستید که دوست دارید موج سواری کنید و ممکن است

go out in the water, but it's very common in this

در آب بیرون بروید، اما در این

part of the world to go to a beach to bask

نقطه از جهان بسیار معمول است که به ساحل بروید تا

in the sun and maybe to go for a swim.

در آفتاب غرق شوید و شاید برای شنا بروید.

Or you might build a sandcastle, or

یا ممکن است یک قلعه شنی بسازید، یا

you might play some beach volleyball.

ممکن است کمی والیبال ساحلی بازی کنید.

Very popular here in Canada.

اینجا در کانادا بسیار محبوب است.

Uh, people often play volleyball on the beach.

اوه، مردم اغلب در ساحل والیبال بازی می کنند.

It's very hard to jump when you're in sand.

وقتی در شن هستید پریدن بسیار سخت است.

I've played beach volleyball before.

من قبلا والیبال ساحلی بازی کرده ام.

It can be very, very challenging.

می تواند بسیار بسیار چالش برانگیز باشد.

You might go for a swim when you're at the

ممکن است وقتی در ساحل هستید برای شنا بروید

beach, you might go for a swim in your pool.

، ممکن است در استخر خود شنا کنید.

You might go for a swim at a friend's house.

ممکن است برای شنا در خانه یکی از دوستانتان بروید.

Jen and I sometimes visit the

من و جن گاهی اوقات به

relatives who have a pool.

اقوام که استخر دارند سر می زنیم.

We have relatives that have a pool, so we might go there

ما فامیل هایی داریم که استخر دارند، بنابراین ممکن است

for a swim, but we sometimes just say, go for a dip.

برای شنا به آنجا برویم، اما گاهی اوقات فقط می گوییم، برو برای آب تنی.

So this means the same thing.

پس این به همین معنی است.

I could say, I'm going to go to my friend Joe's house for

می توانم بگویم، من برای شنا به خانه دوستم جو می روم

a swim, or I'm going to go to Joe's house for a dip.

یا برای آب تنی به خانه جو می روم.

You might say a dip in the pool, but if I was at the

ممکن است بگویید یک آب تنی در استخر، اما اگر من در ساحل بودم

beach, I might say, hey, I'm just going to go for a dip.

، ممکن بود بگویم، هی، من فقط برای یک آب تنی می روم.

Does anyone else want to go in with me?

آیا کس دیگری می خواهد با من وارد شود؟

So again, go for a swim. Go for a dip.

پس دوباره به شنا بروید. برو برای آب تنی

They mean the same things.

منظورشون همین چیزاست

You might go to a splash pad.

ممکن است به یک پد اسپلش بروید.

So when our kids were a lot younger, instead of going

بنابراین وقتی بچه‌هایمان خیلی کوچک‌تر بودند، به جای رفتن

to a pool, we would go to a splash pad.

به استخر، به یک پد آب می‌رفتیم.

When kids are two or three or even four years

وقتی بچه ها دو یا سه یا حتی چهار ساله هستند

old, sometimes they don't know how to swim yet.

، گاهی اوقات هنوز شنا بلد نیستند.

And sometimes it's fun to simply go to a splash pad.

و گاهی اوقات رفتن به یک پد اسپلش لذت بخش است.

A splash pad has fountains.

یک پد آب پاش فواره دارد.

It has these things that dump water.

این چیزها را دارد که آب می ریزد.

If you see the yellow thing, that's a bucket that slowly

اگر چیزی زرد رنگ را دیدید، آن سطلی است که به آرامی

fills with water, and then when it's full, it dumps.

پر از آب می‌شود و وقتی پر شد، می‌ریزد.

So if you have little kids or if you have

بنابراین اگر بچه‌های کوچک دارید یا اگر

nephews and nieces and you go to a pool, there

برادرزاده و خواهرزاده دارید و به استخر می‌روید،

will often be a splash pad beside the pool.

اغلب یک پد آب پاش در کنار استخر وجود دارد.

And you can go there to cool off.

و می توانید برای خنک شدن به آنجا بروید.

Summer is usually hot here, so we go to cool off.

تابستان معمولاً اینجا گرم است، بنابراین ما برای خنک شدن می رویم.

You might go boating.

شاید بری قایق سواری

So you might have a boat, or you might rent a

بنابراین ممکن است یک قایق داشته باشید، یا ممکن است یک

boat, or you might have a friend with a boat.

قایق اجاره کنید، یا ممکن است دوستی با قایق داشته باشید.

So you might go boating.

بنابراین ممکن است به قایق سواری بروید.

You might go out on the water.

ممکن است روی آب بروید

You might go water skiing behind the

ممکن است پشت قایق به اسکی روی آب بروید

boat, or you might do some fishing.

یا ممکن است کمی ماهیگیری کنید.

But simply going in a boat and going on a

اما به سادگی با قایق رفتن و رفتن به

lake with the boat, we would simply say, go boating.

دریاچه با قایق، به سادگی می گوییم، قایق سواری کنید.

What are you doing this afternoon?

امروز بعدازظهر چیکار میکنی؟

I'm going to go boating.

من می روم قایق سواری.

My friend has a small boat, and we're going to put

دوست من یک قایق کوچک دارد و ما

it in the river, and we're going to go boating.

آن را در رودخانه می گذاریم و می رویم قایق سواری.

You might wear some shades or

ممکن است از چند رنگ سایه استفاده کنید یا

you might wear some sunglasses.

ممکن است از چند عینک آفتابی استفاده کنید.

I don't have a pair here right now.

من الان اینجا جفت ندارم فکر می

I think both of my pairs are in.

کنم هر دو جفت من داخل هستند. فکر می کنم

I think I have one pair in each van.

در هر ون یک جفت دارم.

I often wear sunglasses when I'm driving, and so

من اغلب هنگام رانندگی از عینک آفتابی استفاده می کنم و به همین دلیل است که

that's why I usually keep them in the van.

معمولاً آنها را در ون نگه می دارم.

And we do call them shades sometimes.

و ما گاهی اوقات به آنها سایه می گوییم.

Like, where are my shades?

مثلا سایه های من کجاست؟

Have you seen my shades?

سایه های من را دیده ای؟

I can't find my shades right now.

من نمی توانم سایه هایم را در حال حاضر پیدا کنم.

Shades, it's simply another word for sunglasses.

سایه ها، این به سادگی کلمه دیگری برای عینک آفتابی است.

So you might wear sunglasses.

بنابراین ممکن است از عینک آفتابی استفاده کنید.

You might wear shades because the sun is really bright.

ممکن است سایه بپوشید زیرا خورشید واقعاً روشن است. به همین

That's why you might go to an outdoor concert.

دلیل ممکن است به یک کنسرت در فضای باز بروید.

So in Canada, you can only go to outdoor concerts

بنابراین در کانادا، فقط می توانید

in the summer, maybe late spring, early fall as well.

در تابستان، شاید اواخر بهار، اوایل پاییز نیز به کنسرت در فضای باز بروید.

But there's usually, it's pretty rare for there to be

اما معمولاً وجود دارد، بسیار نادر است که

outdoor concerts in the winter because it's quite cold.

در زمستان کنسرت در فضای باز برگزار شود زیرا هوا بسیار سرد است.

Sometimes on New Year's Eve, you can go to an

گاهی اوقات در شب سال نو، شما می توانید به یک

outdoor concert, but it's cold, like, so summer is a

کنسرت در فضای باز بروید، اما هوا سرد است، مانند، بنابراین تابستان

time where you can go to an outdoor concert.

زمانی است که می توانید به یک کنسرت در فضای باز بروید.

Jen and I actually went to

من و جن در واقع

an outdoor concert on Canada day.

در روز کانادا به یک کنسرت در فضای باز رفتیم.

So we saw what's called a cover band or a tribute band.

بنابراین ما چیزی را دیدیم که به آن گروه کاور یا گروه ادای احترام می گویند.

They were called the practically hip, and they do all

آنها عملا هیپ نامیده می شدند و همه

of the songs from the real band, the tragically hip.

آهنگ های گروه واقعی را اجرا می کنند.

So you might go to an outdoor concert.

بنابراین ممکن است به یک کنسرت در فضای باز بروید.

There's a town near me where once

یک شهر در نزدیکی من وجود دارد که ماهی یک بار در آن

a month, there's a free outdoor concert.

کنسرت رایگان در فضای باز برگزار می شود.

And there's another town near me where

و شهر دیگری در نزدیکی من وجود دارد که در آن

every Thursday there's a free outdoor concert.

هر پنجشنبه یک کنسرت رایگان در فضای باز برگزار می شود.

Very nice. Very nice.

بسیار خوب. بسیار خوب.

To go to an outdoor concert and listen to

برای رفتن به یک کنسرت در فضای باز و گوش دادن به

some music, you might sit in a lawn chair.

موسیقی، ممکن است روی یک صندلی چمن بنشینید.

So when you go to the beach, when you go to an

بنابراین وقتی به ساحل می‌روید، وقتی به یک

outdoor concert, when you go to the park, when you do a

کنسرت در فضای باز می‌روید، وقتی به پارک می‌روید، وقتی

lot of these things, you might bring a lawn chair.

بسیاری از این کارها را انجام می‌دهید، ممکن است یک صندلی چمنی بیاورید.

So a lawn chair is a folding chair that you can

بنابراین صندلی چمنی یک صندلی تاشو است که می توانید آن را

unfold or set up and then you can sit in it.

باز کنید یا تنظیم کنید و سپس روی آن بنشینید.

We also have lawn chairs in our van,

ما همچنین در ون خود صندلی های چمن داریم،

just like I have sunglasses in the van.

درست مانند من که عینک آفتابی در ون دارم.

There's usually one or two lawn chairs in

معمولاً در تابستان یک یا دو صندلی چمن‌زنی در

our vans in the summer because sometimes you'll

ون‌های ما وجود دارد، زیرا گاهی اوقات شما به

visit someone, and we normally sit outside when

ملاقات کسی می‌روید، و ما معمولاً وقتی

we visit in the summer in Canada.

در تابستان به کانادا می‌رویم بیرون می‌نشینیم.

So you, um, usually you bring a lawn chair with so

بنابراین شما، اوم، معمولاً یک صندلی چمن با خود می آورید تا

that you can sit outside and enjoy each other's company.

بتوانید بیرون بنشینید و از همراهی یکدیگر لذت ببرید.

So you might sit in a lawn chair.

بنابراین ممکن است روی یک صندلی چمن بنشینید.

You might have a barbecue.

شما ممکن است یک باربیکیو بخورید.

So when I went to visit Brent, we went

بنابراین وقتی برای ملاقات برنت رفتم،

to his brother and sister in law's house, and

به خانه برادر و خواهرشوهرش رفتیم و

his brother had a barbecue on July 4.

برادرش در 4 جولای باربیکیو کرد.

He had a barbecue.

او کباب شد.

We sat and we ate some yummy food.

نشستیم و یه غذای خوشمزه خوردیم

We had hot dogs, we had burgers.

ما هات داگ داشتیم، همبرگر داشتیم.

It was a very traditional american barbecue.

این یک کباب بسیار سنتی آمریکایی بود.

So a barbecue is an outdoor cooking appliance.

بنابراین باربیکیو یک وسیله پخت و پز در فضای باز است.

You can see the man in the far

می توانید مرد را در سمت

left where the smoke is coming up.

چپ، جایی که دود بالا می آید، ببینید.

That is called a barbecue.

که بهش میگن کباب.

But you can also say you're going to have

اما شما همچنین می توانید بگویید که قرار است

a barbecue, which means you're inviting people over to

یک باربیکیو بخورید، به این معنی که مردم را دعوت می کنید تا

eat some food with you in the summer.

در تابستان با شما غذا بخورند.

So Jen and I sometimes will have, oh, we'll say to

بنابراین من و جن گاهی اوقات مجبور می شویم، اوه، به

my, um, my sisters or my brother, hey, come on over.

خواهرهایم یا برادرم می گوییم، هی، بیا اینجا.

Uh, tomorrow we're going to have a barbecue.

اوه فردا میخوایم کباب بگیریم

Um, we'll cook some food for you.

اوم، ما برای شما غذا درست می کنیم.

So you might have a barbecue and

بنابراین ممکن است یک باربیکیو بخورید و

you might, um, stand around and talk.

ممکن است دور بایستید و صحبت کنید.

That's what you do a lot at a barbecue.

این کاری است که شما در یک باربیکیو زیاد انجام می دهید.

You might go to a cottage, or you

شما ممکن است به یک کلبه بروید، یا

might go camping, or you might go glamping.

ممکن است به کمپینگ بروید، یا ممکن است به گلمپینگ بروید.

So let me explain these three.

پس بگذارید این سه مورد را توضیح دهم.

A cottage is a building in my part of the world.

یک کلبه ساختمانی است در قسمت من از جهان.

People go north.

مردم به شمال می روند.

Most cottages are up north.

بیشتر کلبه ها در شمال هستند.

There are a lot of lakes in

در

northern Ontario, the province where I live.

شمال انتاریو، استانی که من در آن زندگی می کنم، دریاچه های زیادی وجود دارد.

So people will often go and rent a cottage, and then they'll

بنابراین مردم اغلب می‌روند و یک کلبه اجاره می‌کنند، و سپس

go to the cottage for the weekend or for a week.

برای آخر هفته یا برای یک هفته به کلبه می‌روند.

So a cottage is just a small building, usually on

بنابراین یک کلبه فقط یک ساختمان کوچک است، معمولاً روی

a lake or river, but sometimes just within walking distance.

یک دریاچه یا رودخانه، اما گاهی اوقات فقط در فاصله چند قدمی.

Um, so you might go to a cottage and just enjoy

اوم، پس ممکن است به یک کلبه بروید و کمی از

your time kind of out in the wilderness a little bit.

اوقات خود در بیابان لذت ببرید.

You might go camping.

شاید بری کمپینگ

This is similar, but you usually stay in a tent or

این هم مشابه است، اما شما معمولاً در یک چادر می مانید یا

you stay in what's called an rv, which is like a

در چیزی که به آن rv می گویند، که مانند یک

house on wheels, or we sometimes call it a motorhome.

خانه روی چرخ است، می مانید یا گاهی اوقات به آن موتورخانه می گوییم.

But camping is similar.

اما کمپینگ هم مشابه است.

You'll go somewhere really nice and peaceful outside of the

شما به یک مکان بسیار زیبا و آرام در خارج از شهر خواهید رفت

city in order to just be out in nature.

تا فقط در طبیعت باشید.

So you'll sleep in a tent or in

بنابراین شما در یک چادر یا در

an rv and enjoy your time away.

یک RV می خوابید و از اوقات دوری خود لذت خواهید برد.

Very common.

بسیار رایج.

No one, I shouldn't say no one.

هیچکس، نباید بگم هیچکس.

Very few people camp in the winter in Canada.

افراد بسیار کمی در زمستان در کانادا کمپ می زنند.

Some people do glamping.

برخی از مردم گلمپینگ می کنند.

So glamping is a slightly

بنابراین گلمپینگ

more luxurious form of camping.

شکل کمی مجلل تر از کمپینگ است. در

You can see here that this tent looks really nice.

اینجا می توانید ببینید که این چادر واقعا زیبا به نظر می رسد.

There's couches, there's a rug.

کاناپه ها هست، فرش هست. به

It looks like they're on, like, a wood

نظر می رسد که آنها

surface instead of just on the ground.

به جای اینکه فقط روی زمین باشند، روی یک سطح چوبی هستند.

So glamping is a relatively new word.

بنابراین گلمپینگ کلمه نسبتا جدیدی است.

It just came out in the last little while.

در همین چند وقت اخیر بیرون آمد.

And it simply means, I think it's

و به سادگی به این معنی است که فکر می کنم

a combination of camping and glamorous.

ترکیبی از کمپینگ و پر زرق و برق است.

Yes, I just looked that up.

بله، من فقط آن را نگاه کردم.

So you have the word glamorous, right, which means,

بنابراین شما کلمه glamorous را دارید، درست است که به معنای

like, rich and wealthy and luxurious and nice.

مانند، ثروتمند و ثروتمند و مجلل و خوب است.

And then you have camping, and then they put

و بعد شما کمپینگ دارید و بعد این

the two words together and they call it glamping.

دو کلمه را کنار هم می گذارند و به آن می گویند گلمپینگ. در

There's actually a place just down the road

واقع یک مکان درست در پایین جاده

from us where you can go glamping.

از ما وجود دارد که می توانید به تماشای آن بروید.

They have yurts that you can rent.

آنها یوزهایی دارند که می توانید اجاره کنید.

It's supposed to be very, very nice.

قراره خیلی خیلی قشنگ باشه

You might see a ball game.

ممکن است یک بازی با توپ را ببینید.

You might go to a ball game.

ممکن است به بازی با توپ بروید.

You might see a baseball game.

ممکن است یک بازی بیسبال ببینید.

You might go to a baseball game in English.

ممکن است به یک بازی بیسبال به زبان انگلیسی بروید.

In my part of the world, if you

در قسمت من از جهان، اگر

say ball game, you're simply talking about baseball.

بگویید بازی با توپ، به سادگی در مورد بیسبال صحبت می کنید.

American baseball, kind of north american, because we do

بیسبال آمریکایی، نوعی آمریکایی شمالی، زیرا ما

have the Toronto Blue Jays, which is a canadian

تورنتو بلو جیز را داریم که یک تیم کانادایی است

team, and then every other team is american.

، و سپس هر تیم دیگری آمریکایی است.

But if you want to see a ballgame, summer

اما اگر می خواهید یک بازی با توپ را ببینید، تابستان،

is, of course, the time to see a ballgame.

البته، زمان دیدن یک بازی با توپ است.

You can go in the spring and you can go in the fall,

شما می توانید در بهار بروید و می توانید در پاییز بروید،

but summer is just a great time to go and see a ballgame.

اما تابستان فقط زمان خوبی برای رفتن و دیدن یک بازی با توپ است.

Jen and I, as I mentioned, I'm wearing

من و جن، همانطور که اشاره کردم، کلاه بر سر گذاشته‌ایم،

the hat because Jen and I are planning

زیرا جن و من قصد داریم تا

to see a ballgame later this week.

اواخر این هفته یک بازی با توپ ببینیم.

We are super excited to go.

ما فوق العاده هیجان زده هستیم که برویم.

The tickets were super cheap.

بلیط ها فوق العاده ارزان بود.

They were only $20.

آنها فقط 20 دلار بودند.

So that's great because last time I went, they

بنابراین این عالی است زیرا آخرین باری که من رفتم،

were quite a bit more pricey than that.

قیمت آنها کمی بیشتر از این بود.

But baseball, um, someone comes up to the plate, the

اما بیسبال، اوم، یک نفر به سمت بشقاب می آید،

pitcher throws the ball, the batter hits the ball, they

پارچ توپ را پرتاب می کند، ضربه به توپ می زند، آنها

run the bases, they try to get the batter out.

پایه ها را اجرا می کنند، آنها سعی می کنند خمیر را بیرون بیاورند.

I could probably do a whole lesson about baseball.

من احتمالاً می توانم یک درس کامل در مورد بیسبال انجام دهم.

Um, you know what?

اوم، میدونی چیه؟

I don't know if Brent's a baseball fan,

نمی‌دانم برنت طرفدار بیسبال است یا نه،

but we should do one together on baseball.

اما باید با هم در بیسبال این کار را انجام دهیم.

That would be a fun lesson.

این یک درس سرگرم کننده خواهد بود.

So if Brent's still here, let me

بنابراین اگر برنت هنوز اینجاست، به من

know if you're up for that.

اطلاع دهید که آیا برای این کار آماده هستید.

Anyways, you could see a ballgame.

به هر حال، شما می توانید یک بازی با توپ را ببینید.

You could go and see a baseball game.

شما می توانید بروید و یک بازی بیسبال را ببینید.

You might do some gardening.

ممکن است کمی باغبانی انجام دهید.

People often like to grow plants.

مردم اغلب دوست دارند گیاهان بکارند.

Sometimes in your house you have house plants,

گاهی اوقات در خانه خود گیاهان خانگی دارید،

but sometimes outside you have a small garden.

اما گاهی اوقات بیرون از خانه یک باغچه کوچک دارید.

So obviously in the winter, if you

بنابراین بدیهی است که در زمستان، اگر در

live somewhere where there's winter, you cannot

جایی زندگی می کنید که زمستان وجود دارد، نمی توانید

do any gardening in the winter.

در زمستان هیچ باغبانی انجام دهید.

But you might want to do some gardening in the summer.

اما ممکن است بخواهید در تابستان کمی باغبانی انجام دهید.

Maybe you're going to grow flowers,

شاید قرار است گل بکارید،

maybe you're going to grow vegetables.

شاید هم قرار است سبزیجات بکارید.

Either way, you would be doing some gardening.

در هر صورت، شما کمی باغبانی انجام می دهید.

A good, healthy, fun activity.

یک فعالیت خوب، سالم و سرگرم کننده.

You might go canoeing.

ممکن است به قایق سواری بروید.

Now we use the word canoe when

حالا وقتی در

we talk about this type of boat.

مورد این نوع قایق صحبت می کنیم از کلمه کانو استفاده می کنیم.

This is a canoe.

این یک قایق رانی است.

A lot of Canada was explored

بسیاری از کانادا

by canoe many, many years ago.

سال ها پیش با قایق رانی کاوش شد.

A canoe is something that you sit in, you can

قایق رانی چیزی است که در آن می نشینید، می توانید با

paddle your canoe and you can use it to go

قایق رانی خود پارو بزنید و می توانید از آن

for little boating trips on rivers or lakes.

برای سفرهای کوچک قایق سواری در رودخانه ها یا دریاچه ها استفاده کنید.

More common on rivers.

بیشتر در رودخانه ها رایج است.

Lakes are a little bit big for a canoe, but

دریاچه ها برای قایق رانی کمی بزرگ هستند، اما

you might go canoeing, you might go for a hike.

ممکن است قایق رانی کنید، ممکن است برای پیاده روی بروید.

A hike is simply a walk, but

پیاده روی به سادگی یک پیاده روی است، اما

you're doing it out in nature.

شما آن را در طبیعت انجام می دهید.

So these people are walking on a nature trail

بنابراین این افراد در یک مسیر طبیعت

or a hiking trail or a nature path.

یا یک مسیر پیاده روی یا یک مسیر طبیعت قدم می زنند.

I would most likely call it a hiking trail.

من به احتمال زیاد آن را یک مسیر پیاده روی می نامم.

It's a place where people have

جایی است که مردم

walked and have walked for enjoyment.

برای لذت بردن در آن راه رفته اند و راه رفته اند.

Usually when you go on a hike,

معمولا وقتی به پیاده روی می روید،

you see lots of interesting things.

چیزهای جالب زیادی می بینید.

When I go on a hike, I like to hike where

وقتی به پیاده‌روی می‌روم، دوست دارم جایی که

there's lots of trees so that I'm in the shade.

درختان زیادی وجود دارد پیاده‌روی کنم تا در سایه باشم.

But certainly a hike is a fun thing to do.

اما مطمئناً پیاده روی یک چیز سرگرم کننده است.

In the summertime.

در تابستان.

You can hike in the winter, but it's usually

شما می توانید در زمستان پیاده روی کنید، اما معمولا

a little more enjoyable to go for a hike.

کمی لذت بخش تر است.

In the summer, you might go to a festival.

در تابستان، ممکن است به یک جشنواره بروید.

So in this part of Ontario, Canada,

بنابراین در این بخش از انتاریو، کانادا،

we have a lot of different festivals.

جشنواره های مختلف زیادی داریم.

You might go to a music

ممکن است به یک جشنواره موسیقی بروید که در آن

festival where there are outdoor concerts.

کنسرت در فضای باز برگزار می شود.

You might go to a food festival where

ممکن است به یک جشنواره غذا بروید که در آنجا

they serve a certain kind of food.

نوع خاصی از غذا را سرو می کنند.

You might go to.

شما ممکن است به.

I live close to vineyards.

من نزدیک باغ های انگور زندگی می کنم.

If you watch some of my videos from a year ago, I

اگر برخی از ویدیوهای من را از یک سال پیش تماشا کنید، من

made a few videos in a vineyard where they grow grapes.

چند ویدیو در یک تاکستان که در آن انگور می کارند ساخته ام.

So we actually have a grape

بنابراین ما در

and wine festival later this year.

اواخر امسال جشنواره انگور و شراب داریم.

In a town, in a city close to

در یک شهر، در یک شهر نزدیک

me, there will be a peach festival because

من، جشنواره هلو برگزار می شود، زیرا

they grow peaches close to me as well.

آنها هلو را نزدیک من هم می کارند.

So you might go to a festival.

بنابراین ممکن است به یک جشنواره بروید.

At a festival, you might listen

در یک جشنواره، ممکن است

to some music, have some food.

به موسیقی گوش کنید، کمی غذا بخورید.

You might just sit with friends

ممکن است فقط با دوستان بنشینید

and have a good conversation.

و گفتگوی خوبی داشته باشید.

But festivals are certainly fun to

اما وقتی هوا گرم است قطعا رفتن به جشنواره ها سرگرم کننده است

go to when it's warm outside.

.

In the summertime, you might hang some patio lights.

در تابستان، ممکن است چند چراغ حیاط آویزان کنید.

So this is, I know this is a pretty specific

بنابراین این است، من می دانم که این یک نور بسیار خاص است

one, but these strings of lights are called patio lights.

، اما به این رشته های چراغ، چراغ های پاسیو می گویند.

A patio is an outdoor area attached to

پاسیو فضایی در فضای باز است که به

your house or apartment where you can sit.

خانه یا آپارتمان شما متصل است و می توانید در آن بنشینید.

Some people call it a veranda. Patio.

برخی به آن ایوان می گویند. پاسیو.

A porch is on the front of a house,

یک ایوان در جلوی خانه است،

but behind our house we have a patio.

اما پشت خانه ما یک پاسیو داریم.

It's a brick area and we don't have patio lights up

اینجا یک منطقه آجری است و فعلاً آنجا نور پاسیو نداریم

there right now, but sometimes we put up patio lights so

، اما گاهی اوقات چراغ‌های پاسیو را می‌گذاریم

that you can see when you go outside at night.

تا شب هنگام بیرون رفتن را ببینید.

So you might hang some patio lights in the summer.

بنابراین ممکن است در تابستان چند چراغ پاسیو آویزان کنید.

Okay, so I have to warn you, I

خوب، پس باید به شما هشدار دهم،

know some of you are not people who

می دانم که برخی از شما افرادی نیستید که

drink alcoholic beverages, but this is beer.

مشروبات الکلی می نوشند، اما این آبجو است.

And sometimes in Canada, and I think in the United States,

و گاهی در کانادا، و فکر می کنم در ایالات متحده، می

they will say, I'm going to have a cold one.

گویند، من سرما خواهم خورد.

Why don't you come over and have a cold one?

چرا نمیای سرما بخوری؟

Hey, are you thirsty?

هی تشنه ای؟

Do you want a cold one?

سرماخوردگی میخوای؟

If someone uses the term cold one,

اگر کسی از اصطلاح سرد استفاده کند، در

they are talking about beer, okay?

مورد آبجو صحبت می کند، خوب؟

They're not talking about soda or pop or coke.

آنها در مورد نوشابه یا پاپ یا کوکاکولا صحبت نمی کنند.

They're not talking about other things,

آنها در مورد چیزهای دیگر صحبت نمی کنند،

like a bottle of water.

مانند یک بطری آب.

If someone says to you, hey, you want

اگر یکی به شما بگوید، هی، امروز بعد از کار می خواهید

to come over and have a cold one

بیایید و سرما بخورید

after work today, they are talking about beer.

، او در مورد آبجو صحبت می کند.

A very, very common way to talk about beer

یک راه بسیار بسیار رایج برای صحبت در مورد آبجو

is to use the term a cold one.

استفاده از اصطلاح آبجو سرد است.

So in the summer, you might have a cold one.

بنابراین در تابستان، ممکن است سرماخوردگی داشته باشید.

I do not drink a lot of beer, but I do have some.

من زیاد آبجو نمی نوشم، اما مقداری هم می خورم.

I don't drink any in the winter, and in the

من در زمستان هیچ نوشیدنی نمی‌خورم و در

summer I have one a month, maybe, maybe two.

تابستان یکی در ماه، شاید، شاید دو تا.

I'm not someone.

من کسی نیستم

I've never been someone who drinks a lot.

من هرگز کسی نبودم که زیاد مشروب بنوشم.

I just never has never, never

من فقط هرگز، هرگز

really been that interested in that.

واقعاً به آن علاقه نداشتم.

You might turn on the AC.

ممکن است AC را روشن کنید.

So, AC stands for air conditioning.

بنابراین، AC مخفف تهویه مطبوع است.

You can see they have an air conditioner up

می بینید که روی دیوار یک کولر دارند

on the wall there, and he's pointing the remote

و او به کنترل از راه دور اشاره می کند

control and turning on the air conditioner.

و کولر را روشن می کند.

He has decided to turn on the AC.

او تصمیم گرفته است AC را روشن کند.

Um, when I visited Brent a couple weeks ago, I

اوم، وقتی چند هفته پیش از برنت بازدید کردم،

went to his house, and then while I was there,

به خانه او رفتم، و بعد که آنجا بودم،

it was quite warm, and Brent turned on the AC.

هوا کاملا گرم بود و برنت AC را روشن کرد.

You would never turn on the AC in the winter.

شما هرگز AC را در زمستان روشن نمی کنید.

That just doesn't make any sense.

این فقط هیچ معنایی ندارد.

But certainly in the summer, many

اما مطمئناً در تابستان، بسیاری از

people will turn on the AC.

مردم AC را روشن می کنند.

They will turn on the air conditioning so that

آنها تهویه مطبوع را روشن می کنند تا

they can stay nice and cool in their house.

بتوانند در خانه خود خوب و خنک بمانند.

So even if it's 30 degrees outside, they can

بنابراین حتی اگر بیرون 30 درجه باشد، می توانند

stay in their house, where it's 24 or 25

در خانه خود بمانند، جایی که دمای آن 24 یا 25

degrees celsius and stay nice and cool.

درجه سانتیگراد است و خوب و خنک بمانند.

You might have a picnic.

شما ممکن است یک پیک نیک داشته باشید.

So you might go to the beach and have a picnic.

بنابراین ممکن است به ساحل بروید و یک پیک نیک داشته باشید.

You might go to the park and have a picnic.

ممکن است به پارک بروید و یک پیک نیک داشته باشید.

A picnic is when you pack some food, sometimes in a

پیک نیک زمانی است که مقداری غذا را بسته بندی می کنید، گاهی اوقات در یک

picnic basket, but more commonly now in a cooler, just because

سبد پیک نیک، اما بیشتر در حال حاضر در یک کولر، فقط به این دلیل که

it's just more practical to keep the food cold.

سرد نگه داشتن غذا عملی تر است.

And you might bring a picnic blanket, and

و ممکن است یک پتوی پیک نیک بیاوری، و

you might go and sit somewhere and eat

ممکن است بروی و جایی بنشینی و

outside and have something to drink outside.

بیرون غذا بخوری و بیرون چیزی بنوشی.

So you might have a picnic in

بنابراین ممکن است در تابستان یک پیک نیک داشته باشید

the summer, because it's just really pleasant.

، زیرا واقعاً لذت بخش است.

If I go and have a picnic, though,

اگر من بروم و پیک نیک داشته باشم،

I usually don't sit in the sun.

معمولاً زیر آفتاب نمی نشینم.

I usually try to sit under a tree in the shade.

من معمولا سعی می کنم زیر درختی در سایه بنشینم.

But certainly in the summertime,

اما مطمئناً در تابستان،

you might have a picnic.

ممکن است یک پیک نیک داشته باشید.

You might pack some food in the morning in

ممکن است صبح ها مقداری غذا را در

a cooler with ice packs to keep things cold.

یک کولر با کیسه یخ بسته بندی کنید تا همه چیز سرد بماند.

And then you might go somewhere nice,

و سپس ممکن است به یک مکان خوب بروید

and you might have a picnic.

و ممکن است یک پیک نیک داشته باشید.

You might have a water fight or a

ممکن است دعوای آبی داشته باشید یا

water gunfight or a water balloon fight.

درگیری با تفنگ آبی یا جنگ با بادکنک آبی داشته باشید.

This is something that children, children usually

این کاری است که کودکان، کودکان معمولا

do, but sometimes adults do as well.

انجام می دهند، اما گاهی اوقات بزرگسالان نیز انجام می دهند.

It's warm, it's hot.

گرم است، گرم است.

Water cools you off.

آب شما را خنک می کند.

So sometimes we have water guns

بنابراین گاهی اوقات ما تفنگ آب داریم

and we shoot water at people.

و به سمت مردم شلیک می کنیم.

Sometimes we feel like, you know what a balloon is?

گاهی اوقات احساس می کنیم، می دانید بادکنک چیست؟

You can blow up a balloon, but you

شما می توانید یک بادکنک را منفجر کنید، اما

can also fill a balloon with water.

همچنین می توانید یک بادکنک را با آب پر کنید.

And then when you throw it at someone and it hits

و بعد وقتی آن را به طرف کسی پرتاب می کنید و به او برخورد می کند، می

them, it bursts and then they get water all over them.

ترکد و بعد همه آن را آب می گیرد.

So pretty common thing to do.

کار بسیار معمولی است.

Um, when I was a kid, on my

اوم، وقتی بچه بودم،

birthday, we would have water gun fights.

روز تولدم دعوای تفنگ آبی داشتیم.

It was a lot of fun.

کلی باحال بود.

Definitely, um, something fun to do in

قطعا، اوم، کاری سرگرم کننده برای انجام در

the summer when it is hot.

تابستان که هوا گرم است.

Have a water, water fight of some

یک دعوای آبی و آبی داشته باشید که به

kind of go for a bike ride.

نوعی دوچرخه سواری کنید.

I don't do this a lot, but it's a nice

من زیاد این کار را انجام نمی‌دهم، اما

time of year to go for a bike ride.

زمان خوبی از سال برای دوچرخه‌سواری است. به

I'm more likely to go for a walk or go for a hike.

احتمال زیاد به پیاده روی یا پیاده روی بروم.

But maybe you like cycling and maybe

اما شاید شما دوچرخه سواری را دوست دارید و شاید

you have a really nice bicycle.

یک دوچرخه واقعاً زیبا داشته باشید.

You might go for a bike ride.

ممکن است برای دوچرخه سواری بروید.

You might go to a park.

شما ممکن است به یک پارک بروید.

This is something I do enjoy doing in the summer.

این کاری است که من از انجام آن در تابستان لذت می برم.

Parks are just beautiful, natural

پارک ها فقط فضاهای زیبا و طبیعی هستند

spaces that you can visit.

که می توانید از آنها دیدن کنید.

Sometimes you can go to a park and have a picnic.

گاهی اوقات می توانید به پارک بروید و یک پیک نیک داشته باشید.

You can go to a park and just sit on

می توانید به یک پارک بروید و فقط روی

a park bench and enjoy having a conversation with someone.

یک نیمکت پارک بنشینید و از گفتگو با کسی لذت ببرید.

You might go to a park and go for a hike.

ممکن است به یک پارک بروید و برای پیاده روی بروید.

You might go to a park. Let me see what else.

شما ممکن است به یک پارک بروید. ببینم دیگه چی

You might play Frisbee or play

ممکن است فریزبی بازی کنید یا

some football in the park.

در پارک کمی فوتبال بازی کنید.

You might go to a park and have a water fight.

ممکن است به پارک بروید و با آب دعوا کنید.

But yes, going to a park, always an

اما بله، رفتن به پارک، همیشه یک

enjoyable thing to do in the summer.

کار لذت بخش در تابستان است.

Just a nice, calming place.

فقط یک مکان خوب و آرام

A place where you can be in nature for a little bit.

مکانی که می توانید برای مدتی در طبیعت باشید. از

Run through a sprinkler.

یک آب پاش عبور کنید.

So if you hook a garden hose up to a tap

بنابراین اگر یک شلنگ باغچه را به یک شیر وصل کنید

and then you put a sprinkler on the other end.

و سپس یک آب پاش را در انتهای دیگر قرار دهید.

A sprinkler is something that you

آبپاش چیزی است که

use to water the lawn.

برای آبیاری چمن از آن استفاده می کنید.

Sometimes they go.

گاهی می روند.

Sometimes they just go back and forth.

گاهی اوقات آنها فقط به این سو و آن سو می روند.

We have several kinds, but we would often,

ما چندین نوع داریم، اما اغلب،

when our kids were little, set up a

زمانی که بچه‌هایمان کوچک بودند، یک

sprinkler and they would run through the sprinkler.

آب‌پاش راه می‌اندازیم و آن‌ها از آب‌پاش عبور می‌کردند.

Another thing we would do is we would put

کار دیگری که ما انجام می‌دهیم این است که آب‌پاش را قرار می‌دهیم

the sprinkler so it shot water onto the trampoline.

تا آب را روی ترامپولین پرتاب کند.

So they would jump on the trampoline and

بنابراین آنها روی ترامپولین می پریدند و

then water would hit them as well.

سپس آب به آنها نیز برخورد می کرد.

But quite common when it's hot out for

اما زمانی که هوا گرم است برای

parents to hook up a sprinkler, water sprinkler.

والدین قلاب آبپاش، آب پاش، بسیار رایج است.

And then kids will run through it to enjoy

و سپس بچه ها از آن عبور می کنند تا از آب لذت ببرند

the water and to cool off a bit.

و کمی خنک شوند.

You might set up a kiddie pool.

ممکن است یک استخر برای بچه ها راه اندازی کنید.

So I wasn't sure if you knew this term.

بنابراین مطمئن نبودم که این اصطلاح را می‌شناسید یا نه.

A kiddie pool is a small pool.

استخر بچه یک استخر کوچک است.

You can see these parents have set up a kiddie pool.

می توانید ببینید که این والدین یک استخر برای بچه ها راه اندازی کرده اند.

A kiddie pool only has about this much water in it.

یک استخر بچه فقط به این مقدار آب در خود دارد.

It's very very shallow, which makes it safer.

بسیار بسیار کم عمق است که آن را ایمن تر می کند.

But still, you always need to watch

اما با این حال، شما همیشه نیاز دارید که

kids when they are playing in water.

بچه ها را هنگام بازی در آب تماشا کنید.

It's very important that you watch kids.

بسیار مهم است که بچه ها را تماشا کنید.

But you might set up a kiddie pool and your kids

اما ممکن است یک استخر برای بچه ها راه اندازی کنید و

might go for a swim if you are a parent.

اگر شما والدین هستید بچه هایتان برای شنا بروند.

We had a few kiddie pools in our life.

ما در زندگی خود چند استخر برای بچه ها داشتیم.

We do not have a kiddie pool

ما الان استخر بچه نداریم

now because our kids are too big.

چون بچه هایمان خیلی بزرگ هستند.

But you might set up a kiddie pool for your kids.

اما شما ممکن است یک استخر برای بچه های خود راه اندازی کنید.

You might go to a garage sale.

ممکن است به یک گاراژ فروش بروید.

So a yard sale or garage sale is

بنابراین فروش حیاط یا فروش گاراژ

something that usually happens on Saturday mornings.

چیزی است که معمولا در صبح های شنبه اتفاق می افتد.

You drive around and people sell used

شما در اطراف رانندگی می کنید و مردم چیزهای دست دوم،

things, used clothing, used electronics, used furniture.

لباس های دست دوم، وسایل الکترونیکی مستعمل، مبلمان دست دوم می فروشند.

They look in their house and decide there are

آنها به خانه‌شان نگاه می‌کنند و به این نتیجه می‌رسند که

things they don't need, and so they have a

چیزهایی وجود دارد که به آن‌ها نیازی ندارند، و بنابراین یک

garage sale or yard sale to sell them.

فروش گاراژ یا فروش حیاط دارند تا آنها را بفروشند.

Sorry, I should have put the word yard,

ببخشید باید کلمه حیاط،

the term yard sale there as well.

اصطلاح حیاط فروشی رو هم اونجا می گذاشتم.

They're interchangeable.

آنها قابل تعویض هستند

Even if the sale is in the person's garage,

حتی اگر فروش در گاراژ شخص باشد،

it can still be called a yard sale.

باز هم می توان آن را فروش حیاط نامید.

You might eat ice cream.

ممکنه بستنی بخوری

That's what I did last night,

این کاری است که من دیشب انجام دادم

and I probably shouldn't have.

و احتمالاً نباید می کردم.

We got home from market and I

از بازار به خانه رسیدیم و من

had a big bowl of ice cream.

یک کاسه بزرگ بستنی خوردم.

That might have been a mistake.

شاید این یک اشتباه بوده است.

I probably ate a little too much yesterday, so I got

احتمالاً دیروز کمی زیاد خوردم، بنابراین صبح

up early and went for a walk right away this morning.

زود بیدار شدم و همین امروز صبح به پیاده روی رفتم.

You might go fishing.

شاید بری ماهیگیری

This is similar to, or this is in addition

این شبیه به، یا این علاوه بر آن

to what I said about to go boating.

چیزی است که من در مورد قایق سواری گفتم.

So you might go fishing off a dock, or you might

بنابراین ممکن است به ماهیگیری از اسکله بروید، یا ممکن است به

go boating and you might do some fishing as well.

قایق سواری بروید و ممکن است کمی ماهیگیری نیز انجام دهید.

In fact, you might hang a little sign up

در واقع، ممکن است یک ثبت نام کوچک را آویزان کنید

that says gone fishing so that when people come

که می گوید ماهیگیری رفته است تا وقتی مردم

to your house, they know where you went.

به خانه شما می آیند، بدانند کجا رفته اید.

People don't do that.

مردم این کار را نمی کنند.

That's just something you see in

این چیزی است که در

old tv shows and old movies.

برنامه های تلویزیونی قدیمی و فیلم های قدیمی می بینید.

So let's see here.

پس بیایید اینجا را ببینیم.

So I don't know how common this is around

بنابراین من نمی دانم چقدر این در سراسر جهان رایج است

the world, but it is very common in North

، اما در

America to eat watermelon in the summer.

آمریکای شمالی خوردن هندوانه در تابستان بسیار رایج است.

This is a watermelon.

این هندوانه است.

They're huge and they're heavy and they're

آنها بزرگ و سنگین هستند و

mostly water, but they're also really yummy.

عمدتاً آب هستند، اما همچنین واقعاً خوشمزه هستند.

They taste really good.

طعمشون واقعا خوبه

We eat watermelon in the summer.

ما در تابستان هندوانه می خوریم. در

There's watermelon in our fridge right now.

حال حاضر هندوانه در یخچال ما وجود دارد.

This is a very common thing, I think, because in

این یک چیز بسیار رایج است، فکر می کنم، زیرا در

the summer you're so hot and you're very thirsty.

تابستان شما بسیار گرم هستید و بسیار تشنه هستید.

Eating something that's sweet but also very juicy

خوردن چیزی که شیرین است اما همچنین بسیار آبدار است

and has lots of water in it is

و آب زیادی در آن وجود دارد،

just a very yummy, tasty thing to do.

فقط یک کار بسیار لذیذ و خوشمزه است.

So you might eat watermelon and you

بنابراین ممکن است هندوانه بخورید و

might just enjoy the taste and the

فقط از طعم و

refreshment that you get from eating it.

طراوت حاصل از خوردن آن لذت ببرید.

You might go on a road trip.

ممکن است به یک سفر جاده ای بروید.

So this is interesting because I think this is very common

بنابراین این جالب است زیرا من فکر می کنم این

in North America, in Canada and the United States, because we

در آمریکای شمالی، در کانادا و ایالات متحده بسیار رایج است، زیرا ما

do not have a lot of high speed rail.

ریل پرسرعت زیادی نداریم.

We don't have a lot of, like,

ما قطارهای زیادی نداریم

trains that go from city to city.

که از شهری به شهر دیگر می روند.

You can take a train, but it's not

می‌توانید سوار قطار شوید، اما به اندازه

as common as maybe in Europe or in

اروپا یا در

some countries in Southeast Asia or in Asia.

برخی از کشورهای جنوب شرقی آسیا یا آسیا رایج نیست.

In Canada and the United States.

در کانادا و آمریکا.

You often just drive.

شما اغلب فقط رانندگی می کنید.

I went to see Brent.

به دیدن برنت رفتم.

It was an eleven hour drive.

یازده ساعت رانندگی بود.

I would call that a road trip.

من آن را یک سفر جاده ای می نامم.

A road trip is when you get in a car or van

سفر جاده ای زمانی است که سوار ماشین یا ون می شوید

and you drive like a day or two days or three days

و یک یا دو روز یا سه روز

or more to go and visit someone or to see something.

یا بیشتر رانندگی می کنید تا به دیدن کسی بروید یا چیزی را ببینید.

Like if I wanted to see the Grand Canyon, Jen

مثلاً اگر می‌خواستم گرند کنیون را ببینم،

and I could go on a road trip and drive

من و جن می‌توانستیم یک سفر جاده‌ای برویم و

for several days to go and see the Grand Canyon.

چند روز رانندگی کنیم تا بریم و گرند کنیون را ببینیم.

So again, a very, I think a very north american thing.

بنابراین دوباره، من فکر می کنم یک چیز بسیار آمریکایی شمالی است.

But that's the term we use.

اما این اصطلاحی است که ما استفاده می کنیم.

Like if someone said, what'd you do last summer, Bob?

مثلاً اگر کسی بگوید، تابستان گذشته چه کار کردی، باب؟

I could say, oh, I went on a road

می توانم بگویم، اوه، من به یک سفر جاده ای

trip to Maine to visit my friend Brent.

به مین رفتم تا دوستم برنت را ملاقات کنم.

It was a lot of fun.

کلی باحال بود.

Took about 11 hours to get there.

حدود 11 ساعت طول کشید تا به آنجا برسیم.

You might have a campfire.

ممکن است آتش کمپ داشته باشید.

This is something Jen and I do in the summer.

این کاری است که من و جن در تابستان انجام می دهیم.

We've only had a couple so far this year,

ما امسال فقط یک جفت داشتیم،

but we will have campfires for my birthday.

اما برای تولد من آتش کمپ خواهیم داشت.

I might have a campfire.

من ممکن است یک آتش سوزی داشته باشم.

Or maybe I did have a campfire.

یا شاید من یک آتش سوزی داشتم.

Who knows?

چه کسی می داند؟

But anyways, it's a time where you sit

اما به هر حال، زمانی است که

outside, usually at night around a campfire.

بیرون از خانه می نشینید، معمولاً در شب در کنار آتش.

You might roast marshmallows.

ممکن است مارشمالو را کباب کنید.

I think these people are roasting marshmallows.

فکر کنم اینا دارن مارشمالو برشته میکنن.

Marshmallows are like soft, yummy, sweet things.

مارشمالو مانند چیزهای نرم، لذیذ و شیرین است.

Um, but you might sit around a

ام، اما ممکن است دور یک

campfire, you might have a cold one.

آتش بنشینید، ممکن است سرما بخورید.

You might roast marshmallows.

ممکن است مارشمالو را کباب کنید.

You might sit in a lawn chair.

ممکن است روی یک صندلی چمن بنشینید.

Actually, you'll do all those things.

در واقع، شما همه آن کارها را انجام خواهید داد.

But yes, you might have a campfire in

اما بله، ممکن است در تابستان یک آتش سوزی داشته باشید

the summer and just enjoy some time outside.

و فقط از مدتی بیرون لذت ببرید.

You might go to an outdoor market.

ممکن است به یک بازار در فضای باز بروید. من

Jen and I like it when people do this in

و جن دوست داریم که مردم این کار را در

the summer because we sell flowers at an outdoor market.

تابستان انجام دهند، زیرا در یک بازار بیرونی گل می‌فروشیم.

So you might go to an

بنابراین ممکن است

outdoor market to buy some things.

برای خرید برخی چیزها به یک بازار در فضای باز بروید.

In my part of the world, there are a

در قسمت من از جهان،

lot of fresh fruits and vegetables in the summer.

در تابستان میوه ها و سبزیجات تازه زیادی وجود دارد.

Watermelon, peaches, later in the summer and

هندوانه، هلو، بعد در تابستان و

fall, apples, plums, right now, asparagus, strawberries.

پاییز، سیب، آلو، همین الان، مارچوبه، توت فرنگی.

I'm trying to think what I all saw at market yesterday.

من سعی می کنم به چیزی که همه دیروز در بازار دیدم فکر کنم.

Blueberries, raspberries.

زغال اخته، تمشک.

There are many things to buy, and the best

چیزهای زیادی برای خرید وجود دارد و بهترین

place to buy them is at an outdoor market.

مکان برای خرید آنها در بازارهای بیرونی است.

So you will often in the summer go to an outdoor market,

بنابراین اغلب در تابستان به یک بازار در فضای باز می روید،

maybe even once a week to buy things that you want.

شاید حتی یک بار در هفته برای خرید چیزهایی که می خواهید.

You might put the top down.

شما ممکن است بالا را پایین بیاورید.

I don't do this because I don't have a convertible, but

من این کار را نمی‌کنم چون کانورتیبل ندارم، اما

you might put the top down if you have a convertible.

اگر کانورتیبل دارید، ممکن است بالا را پایین بیاورید.

You do not want to do this.

شما نمی خواهید این کار را انجام دهید.

In the winter, you would freeze.

در زمستان یخ می زدی. این

Excuse the term.

اصطلاح را ببخشید

You would freeze your butt off.

باسنت را یخ می زدی

I'm pointing down to my.

من به سمت خودم اشاره می کنم.

My butt.

باسن من

You would freeze your butt off.

باسنت را یخ می زدی

But in the summer, you might put the top down.

اما در تابستان، ممکن است بالا را پایین بیاورید.

On a nice day, I think you just push a button.

در یک روز خوب، من فکر می کنم شما فقط یک دکمه را فشار دهید.

I don't know.

من نمی دانم.

I've never had a convertible.

من تا به حال کانورتیبل نداشتم.

But you might push a button, and then the top of

اما ممکن است یک دکمه را فشار دهید، و سپس قسمت بالایی

the car goes down, and then you can drive around, like

ماشین پایین بیاید، و سپس می توانید مانند

this bottom corner version of the cardinal with the top down.

این نسخه گوشه پایین کاردینال با بالا به پایین رانندگی کنید.

And that's the term we use,

و این اصطلاحی است که ما استفاده می‌کنیم،

like, oh, you have a convertible.

مثلاً آه، شما یک کانورتیبل دارید.

Um, if we go for a drive, can you put the top down?

اوم، اگر برای رانندگی برویم، می‌توانی بالا را پایین بیاوری؟

I would love to feel the wind

دوست دارم

through my hair as we drive around.

وقتی در حال رانندگی هستیم باد را از لای موهایم احساس کنم.

So you might put the top down.

بنابراین ممکن است بالا را پایین بیاورید.

You might go to a drive in so you

ممکن است به یک درایو در داخل بروید تا

can go and see movies outside at night.

بتوانید در شب بیرون بروید و فیلم ببینید.

At a drive in theater.

در یک رانندگی در تئاتر.

We did this when the kids were little.

وقتی بچه ها کوچیک بودند این کار را می کردیم.

We haven't done this a lot recently.

ما اخیراً این کار را زیاد انجام نداده ایم.

Um, but you wait till it's dark, and then they

اوم، اما شما صبر می کنید تا هوا تاریک شود، و سپس آنها

show a movie and you sit in your car.

یک فیلم نشان می دهند و شما در ماشین خود می نشینید.

Or you might sit in a lawn chair.

یا ممکن است روی یک صندلی چمن بنشینید.

And then usually you turn your radio to a certain

و سپس معمولاً رادیو خود را روی فرکانس خاصی می چرخانید

frequency and you hear the sound from the movie.

و صدای فیلم را می شنوید.

Um, but, yeah, again, I haven't been to a drive

اوم، اما، بله، باز هم، مدتی است که به یک ماشین سواری نرفته ام،

in for a while, but a drive in theater would

اما رانندگی در تئاتر

be a fun thing to do in the summer.

در تابستان کار سرگرم کننده ای خواهد بود.

Um, again, you wouldn't.

اوم، دوباره، شما نمی خواهید.

Well, you can't go in the winter, but you

خوب، شما نمی توانید در زمستان بروید، اما

wouldn't want to because it would be too cold.

نمی خواهید زیرا هوا خیلی سرد است.

But yes, you might go to a drive in movie.

اما بله، ممکن است به یک رانندگی در فیلم بروید.

You might sit in your vehicle and watch

ممکن است در وسیله نقلیه خود بنشینید و

the movie, or you might sit in a

فیلم را تماشا کنید، یا ممکن است روی یک

lawn chair and enjoy the latest movie.

صندلی چمن بنشینید و از آخرین فیلم لذت ببرید.