Let's Learn English! Topic: Look Up! Things Above You! 🐦💡 (Lesson Only)

Well, hello, everyone, and welcome to this

خوب، سلام، به همه، و به این

lesson, which I've entitled look up.

درس که من عنوان آن را نگاه کنید، خوش آمدید.

In this lesson, I'm going to talk about all

در این درس، من قصد دارم در مورد همه

of the things that you see when you look

چیزهایی صحبت کنم که وقتی

above you during the day, whether you're in a

در طول روز به بالای سر خود نگاه می کنید، چه در

building, whether you're in your house or at work,

ساختمان باشید، چه در خانه یا محل کار،

or if you're outside walking down the street.

یا اگر بیرون در حال قدم زدن در خیابان هستید.

In this lesson, you will look up

در این درس،

many times, hopefully, and see some of

امیدوارم بارها به بالا نگاه کنید و برخی از

the things that, that I'm talking about.

مواردی را که من در مورد آنها صحبت می کنم، مشاهده خواهید کرد.

If you're wondering where the ideas for these

اگر می‌پرسید ایده‌های این

lessons come from, this came from two places.

درس‌ها از کجا می‌آیند، این از دو جا آمده است.

Number one, I was sitting in a larger area of

شماره یک، من دیروز در یک منطقه بزرگتر از

our school yesterday listening to another teacher, and I was

مدرسه خود نشسته بودم و به معلم دیگری گوش می دادم و

a bit bored and I looked up and saw a

کمی حوصله ام سر رفته بود و سرم را بلند کردم و

skylight and thought, I haven't taught the word skylight yet.

نورگیر را دیدم و فکر کردم، هنوز کلمه نورگیر را آموزش ندادم.

Then later in the day, I was making

بعداً در همان روز، داشتم

my short English lesson for my other channel,

درس کوتاه انگلیسی خود را برای کانال دیگرم می ساختم،

and I saw, well, I heard wind chimes.

و دیدم، خوب، صدای زنگ باد را شنیدم.

I never actually did see them, and I

من هرگز آنها را ندیدم، و

thought, oh, I just looked up twice today.

فکر کردم، اوه، امروز فقط دوبار به بالا نگاه کردم.

I can do a whole lesson on this, I think so.

من می توانم یک درس کامل در این مورد انجام دهم، فکر می کنم.

Welcome to this lesson on things you will see if

به این درس در مورد چیزهایی که اگر به بالا نگاه کنید خواهید دید خوش آمدید،

you look up, things that you will find on the

چیزهایی که در سقف پیدا می کنید

ceiling and things that you will find above your head

و چیزهایی که بالای سرتان

when you walk around your city or your town.

وقتی در شهر یا شهر خود قدم می زنید پیدا خواهید کرد.

Skylight.

نورگیر.

So, as I mentioned, when I looked up yesterday while

بنابراین، همانطور که اشاره کردم، وقتی دیروز در حالی که

I was sitting, I saw a skylight above my head.

نشسته بودم به بالا نگاه کردم، یک نورگیر بالای سرم دیدم.

When a window is in a wall, we call it a window.

وقتی پنجره ای در دیوار باشد، به آن پنجره می گوییم.

When a window is in a ceiling, we call

وقتی پنجره ای در سقف قرار دارد،

it a skylight because it lets you see the

آن را نورگیر می نامیم زیرا به شما اجازه می دهد

sky and it lets in lots of light.

آسمان را ببینید و نور زیادی را وارد می کند.

The window at the far end on

پنجره در انتهای

the wall is not a skylight.

دیوار یک نورگیر نیست.

I should have put an arrow.

من باید یک فلش می گذاشتم.

If you were in this room and you were to look up

اگر در این اتاق بودید و می خواستید به

the window that you see, it's hard to point on the picture.

پنجره ای که می بینید نگاه کنید، به سختی می توانید به تصویر اشاره کنید.

The window that you see, that's part of

پنجره ای که می بینید، بخشی از

the ceiling we would call a skylight.

سقف است که ما آن را نورگیر می نامیم.

Now, most of the skylights that I've seen do

الان اکثر نورگیرهایی که من دیدم

not open, but some skylights do open as well.

باز نمیشن ولی بعضی از نورگیرها هم باز میشن.

But the majority of skylights that I've seen, at least

اما اکثر نورگیرهایی که من دیده ام، حداقل

in our building at school, they do not open.

در ساختمان ما در مدرسه، باز نمی شوند.

It's just a fixed window in

این فقط یک پنجره ثابت در

the ceiling that does not open.

سقف است که باز نمی شود.

So a skylight, a window in the ceiling that lets

بنابراین یک نورگیر، یک پنجره در سقف که اجازه می دهد

some light in and lets you see the sky.

مقداری نور وارد شود و به شما امکان می دهد آسمان را ببینید.

It's a good name, isn't it?

اسم خوبی است، اینطور نیست؟

I did want to review that.

من می خواستم آن را مرور کنم.

When you look up, when you are in a building,

وقتی به بالا نگاه می کنید، وقتی در یک ساختمان هستید،

what you see above you is called the ceiling.

آنچه را که بالای سرتان می بینید سقف نامیده می شود.

I will talk about roof a little bit later.

در مورد سقف کمی بعد صحبت خواهم کرد.

A roof is what you see on the outside of a building.

سقف همان چیزی است که در بیرون ساختمان می بینید.

But when you look up, if you look up.

اما وقتی به بالا نگاه می کنید، اگر به بالا نگاه کنید.

Right now, I'm assuming you are all inside.

در حال حاضر، من فرض می کنم شما همه در داخل هستید.

What you see above your head is called the ceiling.

آنچه بالای سر خود می بینید سقف نامیده می شود.

So, in our gym at school, there are rafters.

بنابراین، در سالن بدنسازی ما در مدرسه، قایق‌هایی وجود دارد.

This isn't my gym, but our gym looks a lot like this.

اینجا ورزشگاه من نیست، اما سالن بدنسازی ما خیلی شبیه این است.

If you see the white things that

اگر چیزهای سفید رنگی را ببینید که از آن

go across, we call that a rafter.

طرف می‌گذرند، ما آن را تیرک می‌نامیم.

Sometimes when students are playing volleyball, they'll hit the

گاهی اوقات وقتی دانش‌آموزان در حال بازی والیبال هستند،

ball really high, and it will hit the rafters,

توپ را خیلی بالا می‌زنند و به تیرک‌ها برخورد می‌کند

or it will even get stuck in the rafters.

یا حتی در تیرک‌ها گیر می‌کند.

So when you go in a large room,

بنابراین هنگامی که به یک اتاق بزرگ می روید،

you don't often see rafters in a house.

اغلب خرها را در خانه نمی بینید.

They're usually covered with.

آنها معمولا با پوشیده شده اند.

We put board on the ceiling, but rafters

ما تخته را روی سقف می گذاریم، اما خرخرها

are those large wood or metal things that

آن چیزهای بزرگ چوبی یا فلزی هستند که

go across the top of a large building.

از بالای یک ساختمان بزرگ عبور می کنند.

And you can usually see other things inside of the

و شما معمولاً می توانید چیزهای دیگری را در داخل

rafter, like it's a big triangle with other little pieces

تیرک ببینید، مانند یک مثلث بزرگ با قطعات کوچک دیگر

in it, and we call that a rafter.

در آن، و ما به آن رافتر می گوییم.

So sometimes when you hit a volleyball really

بنابراین گاهی اوقات وقتی یک توپ والیبال را واقعاً

hard, it goes up and it hits the

محکم می‌زنید، بالا می‌رود و به

rafters, and then it's out of play.

تیرک‌ها برخورد می‌کند و بعد از بازی خارج می‌شود.

I think if it hits the

فکر می‌کنم اگر به

rafters, I'm not a volleyball expert.

تیرک‌ها برخورد کند، من متخصص والیبال نیستم.

And then we also have what's called a beam.

و سپس ما همچنین چیزی به نام پرتو داریم.

So this is a very traditional beam.

بنابراین این یک تیر بسیار سنتی است.

It's actually called an eye beam.

در واقع به آن پرتو چشم می گویند.

If you turn and look at the end,

اگر بچرخید و به انتهای آن نگاه کنید،

it looks like the letter I in English.

شبیه حرف I در انگلیسی است. به

That's why it's called an eye beam.

همین دلیل به آن پرتو چشم می گویند.

But these are what we use in various building projects.

اما اینها همان چیزی است که ما در پروژه های مختلف ساختمانی استفاده می کنیم.

My house has a really large room at the

خانه من یک اتاق واقعا بزرگ در پشت دارد

back, and there is an eye beam in the

و یک تیر چشمی در سقف وجود دارد

ceiling to kind of hold up the floor.

که به نوعی کف را بالا نگه می دارد.

So it's a very strong, strong beam.

بنابراین یک پرتو بسیار قوی و قوی است.

I think I did a lesson once where I was

فکر می کنم یک بار

in the upstairs part of my barn, and I showed

در طبقه بالای انبارم درسی را انجام دادم و

you a really old wooden beam in the barn.

یک تیر چوبی واقعا قدیمی را در انبار به شما نشان دادم.

So a beam is a single piece of

بنابراین یک تیر یک تکه

metal or wood that you might see.

فلز یا چوب است که ممکن است آن را ببینید.

If you look up, you might see one above your head.

اگر به بالا نگاه کنید، ممکن است یکی را بالای سرتان ببینید.

Maybe you live in a house with really nice beams

شاید شما در خانه ای زندگی می کنید که تیرهای بسیار زیبایی دارد

that you can see when you look at the ceiling.

که وقتی به سقف نگاه می کنید می توانید ببینید.

And, of course, a common one would be a light fixture.

و البته یکی از رایج ترین آنها یک چراغ روشنایی خواهد بود.

This is the general term for whatever is on the

این اصطلاح کلی برای هر چیزی است که در

ceiling where you would put a light bulb in or

سقف وجود دارد که در آن یک لامپ یا

put a light like a fluorescent tube in.

چراغی مانند یک لوله فلورسنت در آن قرار دهید.

We would call it a light fixture.

ما آن را یک چراغ روشنایی می نامیم.

Some rooms don't have light fixtures.

برخی از اتاق ها چراغ های روشنایی ندارند.

The room I'm in doesn't have any light fixtures.

اتاقی که من در آن هستم هیچ چراغی ندارد.

You can see.

میتوانی ببینی.

I have the lamp behind me, and then I

من چراغ را پشت سرم دارم و سپس

have a few other lamps in this room.

چند لامپ دیگر در این اتاق دارم.

There are no light fixtures in the ceiling, but

هیچ لامپ در سقف نیست، اما

in my kitchen, there are three different places where

در آشپزخانه من، سه مکان مختلف وجود دارد که

there's a light fixture, and I put light bulbs

یک چراغ وجود دارد، و من لامپ ها را

in the light fixture so that at night, you

در چراغ قرار دادم تا در شب، شما

could turn the light on and you could see.

بتوانید چراغ را روشن کنید و بتوانید ببینید.

It's always good to be able to see at night.

همیشه خوب است که بتوان در شب دید.

It helps you read and work on things.

این به شما کمک می کند مطالب را بخوانید و روی آن کار کنید.

I often wonder what the world was like before we

من اغلب به این فکر می کنم که قبل از اینکه ما

had light fixtures and the ability to see at night.

وسایل روشنایی و توانایی دیدن در شب داشته باشیم، دنیا چگونه بود.

Just, I guess, little candles everywhere.

فقط، حدس می‌زنم، همه جا شمع‌های کوچک هستند.

That would not have been very nice.

این خیلی خوب نبود.

And then you might have a ceiling fan.

و سپس ممکن است یک پنکه سقفی داشته باشید.

So aptly named.

خیلی به درستی نامگذاری شده است.

Not sure if you know the word aptly, but

مطمئن نیستید که این کلمه را به درستی می دانید یا خیر، اما به این

it means it makes sense to call it this.

معنی است که منطقی است که آن را به این شکل بنامید.

It is a fan.

یک طرفدار است.

A fan that's located on the ceiling.

پنکه ای که روی سقف قرار دارد.

So we call it a ceiling fan.

بنابراین به آن پنکه سقفی می گوییم.

Very simple.

بسیار ساده.

These are really nice to have, both in the summer.

اینها واقعاً خوب است، هر دو در تابستان.

And you might not know this, they're

و ممکن است این را ندانید،

nice to have in the winter.

داشتن آنها در زمستان بسیار خوب است.

We do not have a ceiling fan in our house, but

ما در منزلمان پنکه سقفی نداریم اما

there are ceiling fans in some places in our school.

در بعضی جاهای مدرسه ما پنکه سقفی وجود دارد.

And what they do is in the summer, they circulate the

و آنچه انجام می دهند در تابستان هوا را به گردش در می آورند

air, and in the winter they circulate the air as well.

و در زمستان نیز هوا را به گردش در می آورند.

They bring the warm air back down again.

دوباره هوای گرم را پایین می آورند.

Warm air will rise in a room, and then the

هوای گرم در اتاق بالا می‌آید و سپس

ceiling fan will help bring that warm air back down.

پنکه سقفی به پایین آوردن آن هوای گرم کمک می‌کند.

So a ceiling fan again, aptly named.

بنابراین یک پنکه سقفی دوباره با نام مناسب.

A fan that is located on the ceiling so that

پنکه ای که در سقف قرار دارد تا

you can stay cool when you want to stay cool.

زمانی که می خواهید خنک بمانید بتوانید خنک بمانید.

Chandelier.

لوستر.

We don't have a chandelier.

ما لوستر نداریم به

I do remember, though, my grandparents had

یاد دارم، با این حال، پدربزرگ و مادربزرگ من

a chandelier above their dining room table.

یک لوستر بالای میز ناهارخوری خود داشتند.

They weren't rich, they didn't have a

پولدار نبودند،

fancy house, but they had a chandelier.

خانه شیک نداشتند، اما لوستر داشتند.

A chandelier is a very fancy type of light that hangs

لوستر یک نوع نور بسیار فانتزی است که

from the ceiling, and it has multiple light bulbs in it.

از سقف آویزان می شود و دارای لامپ های متعددی در آن است.

So chandelier, sorry if you're french, and it sounds

بنابراین لوستر، ببخشید اگر فرانسوی هستید، و

like a strange pronunciation, but a chandelier is kind

تلفظ عجیبی به نظر می رسد، اما لوستر نوعی است

of, I think the word ornate would work here.

، من فکر می کنم کلمه تزئین شده در اینجا کار می کند.

It's very nicely decorated.

خیلی قشنگ تزیین شده

It's usually made out of a really nice kind of metal,

معمولاً از یک نوع فلز بسیار زیبا

like brass, or it might have a silver look to it.

مانند برنج ساخته شده است یا ممکن است ظاهری نقره ای داشته باشد.

It's not made out of silver,

از نقره ساخته نشده است،

but it looks nice and shiny.

اما زیبا و براق به نظر می رسد.

But definitely chandeliers are very fancy.

اما قطعا لوسترها بسیار فانتزی هستند.

Now, my grandparents, the chandelier had little

حالا، پدربزرگ و مادربزرگ من، این لوستر

fake gems hanging from it as well.

جواهرات تقلبی کوچکی نیز از آن آویزان بود.

Not real diamonds, but like, fake plastic diamonds.

نه الماس واقعی، بلکه مانند الماس های پلاستیکی تقلبی.

So a chandelier, a very nice ornate.

بنابراین یک لوستر، یک تزئین بسیار زیبا.

Ornate means, like, rich looking.

آراسته به معنای ظاهری غنی است.

I guess it could actually mean rich,

من حدس می‌زنم که در واقع می‌تواند به معنای ثروتمند باشد،

but a very nice looking light.

اما ظاهری بسیار زیبا دارد.

I don't like chandeliers.

من لوستر دوست ندارم

Generally, I hit my head on them when I

به طور کلی، وقتی

stand up from the table if I'm leaning forward.

از روی میز بلند می شوم، اگر به جلو خم شوم، سرم را به آنها می زنم.

So there's an interesting type of ceiling, and I'm

بنابراین یک نوع سقف جالب وجود دارد، و من

wondering how common these are around the world in

نمی‌دانم که چقدر اینها در سراسر جهان در

large buildings and sometimes in the basements of houses

ساختمان‌های بزرگ و گاهی اوقات در زیرزمین خانه‌ها

in Canada, we will use ceiling tiles, and we

در کانادا رایج است، ما از کاشی‌های سقفی استفاده می‌کنیم و

will install what's called a drop ceiling.

چیزی که به آن سقف قطره‌ای می‌گویند نصب می‌کنیم.

So most of the hallways at my

بنابراین بیشتر راهروهای

school have a drop ceiling in it.

مدرسه من دارای سقفی است.

That means they installed metal, like a metal

این بدان معناست که آنها فلزی را مانند یک شبکه فلزی نصب کردند

grid, and they put ceiling tiles and pointing

و کاشی های سقفی را گذاشتند و

the wrong way into that grid.

راه اشتباه را در آن شبکه نشان دادند.

The reason this is common in a building like

دلیل رایج بودن این امر در ساختمان هایی مانند

a school or in maybe a government building or

مدرسه یا شاید در یک ساختمان دولتی یا

a factory is it allows you to easily remove

کارخانه این است که به شما امکان می دهد کاشی ها را به راحتی جدا کنید

the tiles to get at what's in the ceiling.

تا به آنچه در سقف است برسید.

In our school, there's a lot of wiring in the ceiling.

در مدرسه ما، سیم کشی زیادی در سقف وجود دارد.

There's a lot of network cable and electrical wires.

کابل شبکه و سیم های برق زیادی وجود دارد.

And so if they put in a permanent ceiling

و بنابراین، اگر آنها یک سقف دائمی بگذارند

and they needed to change or add things or

و نیاز به تغییر یا اضافه کردن چیزها یا

fix something, it's hard to get into the ceiling.

تعمیر چیزی داشته باشند، ورود به سقف دشوار است.

So they install what's called a drop ceiling.

بنابراین آنها چیزی را نصب می کنند که به آن سقف قطره ای می گویند.

They put in a whole grid of metal rails, and

آنها یک شبکه کامل از ریل های فلزی را قرار می دهند و

then inside of that, individual ceiling tiles are placed.

سپس در داخل آن، کاشی های سقفی جداگانه قرار می گیرند.

Very handy.

خیلی خوش دست

Our basement doesn't have a drop ceiling, but it is

زیرزمین ما سقف ندارد، اما

common in Canada to do the same thing in the

در کانادا مرسوم است که در

basement of a house for the same reason.

زیرزمین خانه به همین دلیل همین کار را انجام دهند.

By the way, the basement is the room in

به هر حال، زیرزمین اتاقی است در

the ground of a house, because there's lots of

زمین یک خانه، زیرا تعداد زیادی

pipes and wires and electrical wires in the ceiling.

لوله و سیم و سیم برق در سقف وجود دارد.

It's nice to put a drop ceiling in with ceiling tiles so

خوب است که یک سقف کشویی با کاشی های سقفی قرار دهید

that you have access, if you need to, an air vent.

تا در صورت نیاز به دریچه هوا دسترسی داشته باشید.

You might see an air vent if you look up.

اگر به بالا نگاه کنید، ممکن است یک دریچه هوا ببینید.

This is a general term for any place

این یک اصطلاح کلی برای هر مکانی است

where air can enter or leave a building.

که هوا می تواند وارد ساختمان شود یا از آن خارج شود.

So in Canada, we heat our houses a lot

بنابراین در کانادا، ما خانه‌هایمان را

with furnaces that force air through the house.

با کوره‌هایی گرم می‌کنیم که هوا را وارد خانه می‌کنند.

We call it forced air.

ما به آن هوای اجباری می گوییم.

Actually, it's a forced air heating system, as opposed to

در واقع، این یک سیستم گرمایش هوای اجباری است، برخلاف

hot water in pipes or radiant heating in the floor.

آب گرم در لوله ها یا گرمایش تابشی در کف.

So you might see an air vent in the ceiling.

بنابراین ممکن است یک دریچه هوا در سقف ببینید.

At school, there are a lot of air vents in the ceiling.

در مدرسه، تعداد زیادی دریچه هوا در سقف وجود دارد.

In my house, in the basement, there are air

در خانه من، در زیرزمین،

vents in the ceiling, but on the main floor,

دریچه های هوا در سقف وجود دارد، اما در طبقه اصلی،

the air vents are in the floor.

دریچه های هوا در کف است.

Sometimes the air vent is in the ductwork.

گاهی اوقات دریچه هوا در کانال است.

So ductwork is this series of metal, basically box

بنابراین کانال‌کشی این سری از فلز است که اساساً

like tubes that carry the air through the house.

لوله‌هایی مانند جعبه هستند که هوا را از طریق خانه حمل می‌کنند.

We would call this ductwork.

ما این را کانال کشی می نامیم.

So you might see an air vent.

بنابراین ممکن است یک دریچه هوا ببینید.

This air vent is in the ductwork.

این دریچه هوا در کانال است.

Or you might just see ductwork.

یا ممکن است فقط کانال کشی را ببینید.

This one actually has an air vent in it, too.

این یکی در واقع یک دریچه هوا نیز در آن دارد.

Yeah, there is a little air vent there

بله، یک دریچه هوای کوچک

in the middle of it, an exhaust fan.

در وسط آن وجود دارد، یک فن اگزوز.

So these are common in places like bathrooms.

بنابراین این موارد در مکان هایی مانند حمام رایج هستند.

Bathrooms often will have an exhaust fan in the ceiling to

حمام ها اغلب دارای یک فن خروجی در سقف هستند تا

remove either the moisture from when you have a shower or

رطوبت هنگام دوش گرفتن یا

bath or the smell after you go to the bathroom.

حمام یا بوی آن را پس از رفتن به حمام از بین ببرد.

So it's very common at least in North America, for there to

بنابراین حداقل در آمریکای شمالی بسیار متداول است، وجود

be a light on the ceiling in a bathroom and for there

نور در سقف در حمام و

to be an exhaust fan, we also call it a bathroom.

وجود فن اگزوز، ما آن را حمام نیز می نامیم.

Know, if someone goes to the bathroom

بدانید، اگر کسی به حمام رفت

and it smells, let's be honest.

و بویی داد، بیایید صادق باشیم.

Sometimes when you go to the bathroom, it smells.

گاهی اوقات وقتی به حمام می روید، بو می دهد.

It's polite to turn on the bathroom fan to remove

مودبانه است که پنکه حمام را روشن کنید تا

the air from the bathroom for a little bit.

کمی هوا از حمام خارج شود.

So we would call it an exhaust fan.

بنابراین ما آن را یک اگزوز فن می نامیم.

If it's just in any room in a bathroom, you

اگر فقط در هر اتاقی در حمام وجود دارد،

could call it an exhaust fan or bathroom fan.

می توانید آن را اگزوز فن یا پنکه حمام بنامید.

And we also have a fan in

و همچنین یک پنکه در

our kitchen above where we cook.

آشپزخانه خود در بالای محل آشپزی داریم.

We call it a kitchen fan, or you

ما به آن فن آشپزخانه می گوییم، یا

could call it an exhaust fan as well.

می توانید آن را اگزوز فن نیز بنامید.

So the word exhaust means to take out

پس لغت اگزوز به معنای بیرون آوردن

the air, like it exhausts the air.

هوا است، مانند خروج هوا.

Security camera.

دوربین امنیتی.

Security cameras are usually located out of reach.

دوربین های امنیتی معمولا دور از دسترس قرار می گیرند.

There's a good word.

حرف خوبی هست

They put security cameras out of reach so

آنها دوربین های امنیتی را دور از دسترس قرار می دهند

that people can't mess with the security camera.

تا مردم نتوانند با دوربین امنیتی دست و پنجه نرم کنند.

A security camera isn't useful if it's at

یک دوربین امنیتی اگر در سطح چشم باشد مفید نیست

eye level because someone could just sneak up

زیرا کسی می تواند مخفیانه به سمت جلو برود

and spray paint on the front of it.

و رنگ را روی جلوی آن اسپری کند.

But as you know, a security camera is a

اما همانطور که می دانید دوربین امنیتی دوربینی است

camera that is usually outside of a building.

که معمولا در خارج از ساختمان قرار دارد.

It can be inside of a building, and

این می تواند در داخل ساختمان باشد و

it records people who are walking by.

افرادی را که در حال قدم زدن هستند ضبط می کند.

So if a crime is committed or if

بنابراین اگر جرمی مرتکب شد یا

something bad happens, you can look at the

اتفاق بدی افتاد، می‌توانید به

footage to figure out what happened.

فیلم نگاه کنید تا بفهمید چه اتفاقی افتاده است.

Smoke alarm.

هشدار دود.

So we have a number of names for these, but it might

بنابراین ما تعدادی نام برای اینها داریم، اما ممکن است به آن

be called a smoke alarm, it might be called a fire alarm.

هشدار دهنده دود یا اعلام حریق گفته شود.

It might be called a carbon monoxide detector.

شاید بتوان آن را آشکارساز مونوکسید کربن نامید.

Let me say that one again.

بگذارید دوباره آن یکی را بگویم.

A carbon monoxide detector.

یک آشکارساز مونوکسید کربن

A smoke alarm is used to detect smoke.

برای تشخیص دود از هشدار دود استفاده می شود.

If a smoke alarm senses smoke, it will go off.

اگر زنگ هشدار دود دود را حس کند، خاموش می شود.

It will start to beep.

شروع به بوق زدن خواهد کرد.

A carbon monoxide detector detects carbon monoxide, and if it

یک آشکارساز مونوکسید کربن مونوکسید کربن را تشخیص می‌دهد و اگر

senses carbon monoxide, it starts to beep to warn the

مونوکسید کربن را حس کند، شروع به صدای بوق می‌کند تا به

people who live there that they need to get out

افرادی که در آنجا زندگی می‌کنند هشدار دهد که باید

of the house or get out of the building.

از خانه خارج شوند یا از ساختمان خارج شوند.

So smoke alarm, carbon monoxide detector.

بنابراین هشدار دود، آشکارساز مونوکسید کربن.

A couple of different, slightly different thing.

چند چیز متفاوت، کمی متفاوت.

Although in Canada, most of our smoke

اگر چه در کانادا، بیشتر زنگ خطر دود ما

alarms now, I shouldn't say most.

در حال حاضر، من نباید بگویم بیشتر.

A lot of smoke alarms

بسیاری از آلارم های دود

are also carbon monoxide detectors.

نیز آشکارسازهای مونوکسید کربن هستند.

They do both jobs.

هر دو کار را انجام می دهند.

You might have a hanging plant.

ممکن است یک گیاه آویزان داشته باشید.

So I mentioned the other day that I was

بنابراین روز پیش گفتم که

teaching in the classroom of another teacher, and that

در کلاس درس معلم دیگری تدریس می کردم و آن

teacher had lots of plants in their room.

معلم گیاهان زیادی در اتاق خود داشت.

She had plants in pots, and

او گیاهانی در گلدان داشت و

there were a couple hanging plants.

چند گیاه آویزان در آنجا بود.

So a hanging plant is a plant in a pot, which

بنابراین گیاه آویزان گیاهی است در گلدان که

has some ropes or chains and it's hooked onto the ceiling.

دارای طناب یا زنجیر است و به سقف قلاب می شود.

Hanging plants are nice because instead of the plants

گیاهان آویزان خوب هستند زیرا به جای اینکه گیاهان

all being at our level, it feels a little

در سطح ما باشند، کمی

more like you're in a jungle or something.

بیشتر احساس می شود که در یک جنگل یا چیز دیگری هستید.

It's nice to have a hanging plant in a room.

داشتن یک گیاه آویزان در یک اتاق خوب است.

It adds a little bit of greenery, adds

کمی

a touch of green to the room.

سبزی به اتاق اضافه می کند.

And most humans enjoy having plants around.

و بیشتر انسان ها از داشتن گیاهان در اطراف لذت می برند.

It just makes us feel a little bit better.

این فقط باعث می شود کمی احساس بهتری داشته باشیم.

A mobile.

یک موبایل.

So this is only if you have babies.

بنابراین این فقط در صورتی است که شما بچه دارید.

This is something you might hang above a baby's crib.

این چیزی است که می توانید بالای تخت کودک آویزان کنید.

A mobile is something that it can turn, but

موبایل چیزی است که می تواند بچرخد، اما

it has all little things hanging from it.

همه چیزهای کوچک از آن آویزان است.

This is the only place where I know

اینجا تنها جایی است که می دانم

that in North America we still have mobiles.

در آمریکای شمالی هنوز موبایل داریم.

Sometimes students will make this as a school project.

گاهی اوقات دانش آموزان این را به عنوان یک پروژه مدرسه می سازند.

But a mobile is just something that hangs

اما موبایل فقط چیزی است که

with other little things hanging from it.

با چیزهای کوچک دیگری که از آن آویزان هستند آویزان است.

If it's a mobile above a kid's crib, it

اگر موبایل بالای تخت کودک باشد،

might turn and it might play a song.

ممکن است بچرخد و آهنگی پخش کند.

You might wind it up and it will play a song.

ممکن است آن را تمام کنید و آهنگی پخش شود.

But yes, a mobile.

اما بله، یک موبایل.

Wind chimes.

زنگ های باد.

So as I mentioned, I heard some wind chimes yesterday.

بنابراین همانطور که اشاره کردم، دیروز چند صدای بادی شنیدم.

Wind chimes are things that

زنگ های بادی چیزهایی هستند که در

hang somewhere on someone's property.

جایی در ملک شخصی آویزان می شوند.

Maybe they are hanging in a tree, maybe

شاید به درخت آویزان شده اند، شاید

they're hanging from the eaves of the house.

از بام خانه آویزان شده اند.

And when the wind blows, they make like.

و چون باد می وزد شبیه می سازند.

It's not really a song, but it's not noise.

این واقعا یک آهنگ نیست، اما نویز نیست.

It's like a pleasing sound.

مثل صدای دلنشینی است.

It's like a song made by the wind.

مثل آهنگی است که باد ساخته است.

So you can see this wind chime.

بنابراین می توانید این زنگ باد را ببینید.

There are a series of pipes, and they're all

یک سری لوله وجود دارد، و طول همه آنها

different lengths, which makes a slightly different sound.

متفاوت است، که صدایی کمی متفاوت ایجاد می کند.

Each pipe is probably tuned or cut so that

هر لوله احتمالاً طوری تنظیم یا بریده می شود که

when you hit it, it makes a certain note.

وقتی به آن ضربه می زنید، نت خاصی را ایجاد کند.

One probably makes a c note, an a note, an f note, a g.

یکی احتمالاً یک نت ج، یک نت، یک نت f، یک g می سازد.

And then there's usually a little thing in the middle

و سپس معمولاً یک چیز کوچک در وسط وجود دارد

that will hit them or they hit each other.

که به آنها برخورد می کند یا آنها به یکدیگر ضربه می زنند.

And when they do that, they play a lovely little sound.

و وقتی این کار را انجام می دهند، صدای کمی دوست داشتنی پخش می کنند.

A song by the wind.

آهنگی از باد

That's my definition of it.

این تعریف من از آن است.

They make a song.

آهنگ می سازند.

The wind makes a song by blowing the wind chimes.

باد با دمیدن زنگ های بادی آهنگ می سازد.

Bird feeder.

تغذیه پرنده.

So this is a cardinal, by the way.

بنابراین این یک کاردینال است، اتفاقا.

The bird here is a cardinal.

پرنده اینجا یک کاردینال است.

We like it when we see a cardinal.

وقتی یک کاردینال را می بینیم دوست داریم.

It's really fun, especially in the winter when you

این واقعا سرگرم کننده است، به خصوص در زمستان که

see a bird that's completely red land to eat.

پرنده ای را می بینید که برای خوردن کاملاً قرمز است.

Some feed from the bird feeder.

برخی از تغذیه کننده پرندگان تغذیه می کنند.

But a bird feeder is something that humans put

اما تغذیه کننده پرندگان چیزی است که انسان در

up outside, sometimes in a tree, sometimes it just

بیرون قرار می دهد، گاهی اوقات روی درخت، گاهی اوقات فقط

hangs from a pole and birds can come and

از یک تیرک آویزان می شود و پرندگان می توانند بیایند و

then they can eat some of the bird feed.

سپس می توانند مقداری از غذای پرندگان را بخورند.

In Canada, bird feeders are pretty common.

در کانادا، تغذیه پرندگان بسیار رایج است.

It is fun in the winter when you're stuck

در زمستان وقتی

inside on a cold day to look outside and

در یک روز سرد در داخل گیر کرده اید، به بیرون نگاه کنید و

see some birds eating from the bird feeder.

چند پرنده را ببینید که از غذای پرنده می خورند، سرگرم کننده است.

We did have a bird feeder.

ما یک تغذیه کننده پرنده داشتیم.

We don't currently have a bird feeder.

ما در حال حاضر دانخوری پرنده نداریم.

It blew down in a windstorm

در طوفان باد منفجر شد

and got wrecked a little bit.

و کمی خراب شد.

I think I should go look.

فکر کنم باید برم نگاه کنم

Maybe in my next short video I'll

شاید در ویدیوی کوتاه بعدی من به

go look for the bird feeder.

دنبال تغذیه پرنده بروم.

But anyways, a bird feeder, a place

اما به هر حال، یک غذای پرنده، جایی

where birds can get a little snack.

که پرندگان می توانند یک میان وعده کوچک بخورند.

It's like a little restaurant for birds.

مثل یک رستوران کوچک برای پرندگان است.

There you go.

شما بروید.

Patio lights.

چراغ های پاسیو.

So it's very common in most parts of

بنابراین در بیشتر نقاط جهان بسیار رایج است که

the world to spend time outside, to sit

وقت خود را در بیرون بگذرانید،

outside and enjoy just being not inside.

بیرون بنشینید و از نبودن در داخل لذت ببرید.

And you might need some lights.

و ممکن است به چند چراغ نیاز داشته باشید. به

This down here is called a patio.

این پایین پاسیو می گویند.

I might call this up here a pergola.

من ممکن است اینجا را آلاچیق بنامم.

But if I was to sit outside, I would want some lights

اما اگر قرار بود بیرون بنشینم، چند چراغ می‌خواهم

so that when it gets late, you could stay out lights.

تا وقتی دیر شد، چراغ‌ها را خاموش بمانی.

You could stay out late and still see.

می توانید تا دیروقت بیرون بمانید و همچنان ببینید.

So patio lights are something that we hang

بنابراین چراغ های پاسیو چیزی است که ما آن را

up so that we can have lights outside.

قطع می کنیم تا بتوانیم چراغ های بیرونی داشته باشیم.

By the way, patio lights are

به هر حال، چراغ های پاسیو

a little bigger than Christmas lights.

کمی بزرگتر از چراغ های کریسمس هستند. شبیه به

They kind of look the same, but patio lights usually have

هم هستند، اما چراغ‌های پاسیو معمولاً

bigger bulbs and give off more light so that you can

لامپ‌های بزرگ‌تری دارند و نور بیشتری می‌تابند تا بتوانید در

see at night in the summer here, when you're sitting outside,

تابستان در اینجا، وقتی بیرون نشسته‌اید،

evestrovs and I put the word gutters on there.

شب‌ها را ببینید و من کلمه ناودان را روی آن قرار می‌دهم.

So in Canada, around your house,

بنابراین در کانادا، اطراف خانه شما،

we have what's called eavestroth.

چیزی به نام eavestroth داریم.

My understanding is in other places, they call these

درک من در جاهای دیگر است، به این

gutters, but we in Canada call them eavestrof.

ناودان ها می گویند، اما ما در کانادا به آن ها می گوییم eavestrof.

So when it rains, the rain goes into

بنابراین وقتی باران می‌بارد، باران به داخل

the eavesdrop, and then eventually it goes down

دستگاه استراق سمع می‌رود، و در نهایت از دهانه پایین می‌رود

the downspout, and it goes into your cistern,

و به داخل مخزن شما می‌رود

or it goes somewhere away from your house.

یا جایی دورتر از خانه شما می‌رود.

People do different things with the water, but an eaves trough

مردم کارهای مختلفی با آب انجام می‌دهند، اما یک طاقچه

is meant to collect rain from a roof when it rains,

برای جمع‌آوری باران از پشت بام در هنگام بارندگی است،

so that the water can either be directed away from the

به طوری که آب می‌تواند از خانه دور شود

house because you don't want the water to get into your

زیرا نمی‌خواهید آب وارد

house, or it might go into a large cistern, which is

خانه شما شود. یا ممکن است به یک مخزن بزرگ برود، که

a big tank, usually underground in Canada, where you can store

یک مخزن بزرگ است، معمولاً در زیر زمین در کانادا، جایی که می توانید

water to use for something later.

آب را ذخیره کنید تا بعداً برای چیزی استفاده کنید.

So eavesdrof or gutters, you can see

بنابراین استراق سمع یا ناودان، شما می توانید

the gutters on a house, a roof.

ناودان را در یک خانه، یک پشت بام ببینید.

So I mentioned earlier, I was going to talk

بنابراین قبلاً اشاره کردم، قصد داشتم

about the difference between the ceiling and the roof.

در مورد تفاوت سقف و سقف صحبت کنم.

So here's the difference.

بنابراین تفاوت اینجاست.

If you're inside and you look up, you see the ceiling.

اگر داخل باشید و به بالا نگاه کنید، سقف را می بینید.

If you are outside and you look at a building, the

اگر بیرون هستید و به ساختمانی نگاه می کنید،

top part where this guy is sitting, is called the roof.

قسمت بالایی که این مرد در آن نشسته است، سقف نامیده می شود.

Let me make that a little bit bigger.

اجازه دهید آن را کمی بزرگتر کنم.

So he is sitting on. Not this guy.

پس او نشسته است. نه این پسر

I don't know what he's doing.

نمیدونم داره چیکار میکنه

Oh, he's standing on some scaffolding, I think.

اوه، او روی چند داربست ایستاده است، فکر می کنم.

No, the guy in the red pants over

نه، مرد شلوار قرمز

there, he is sitting on the roof.

آن طرف، او روی پشت بام نشسته است.

The roof is where you install solar panels you

سقف جایی است که شما پنل های خورشیدی را نصب می کنید،

can also see this roof has three skylights.

همچنین می توانید ببینید که این سقف دارای سه نورگیر است.

If you look far over, you'll

اگر دورتر را نگاه کنید، می

see it has three skylights.

بینید که سه نورگیر دارد.

I'm guessing that these people

من حدس می زنم که این افراد

just finished installing this roof.

به تازگی نصب این سقف را تمام کرده اند.

Maybe they just put the metal on.

شاید آنها فقط فلز را روی آن گذاشته اند.

And I wanted to show this picture because this is

و من می خواستم این تصویر را نشان دهم زیرا این

the style of metal roof we usually use in Canada.

سبک سقف فلزی است که ما معمولاً در کانادا استفاده می کنیم.

It's just sheets of metal.

این فقط ورقه های فلزی است.

And then, as I mentioned, shingles are more common.

و سپس، همانطور که اشاره کردم، زونا شایع تر است.

But this is the type of metal we use.

اما این نوع فلزی است که ما استفاده می کنیم.

If we do a metal roof.

اگر سقف فلزی انجام دهیم.

Let's see.

اجازه بدید ببینم.

Tree canopy.

سایبان درخت.

So when you look up, when you see the

بنابراین وقتی به بالا نگاه می کنید، وقتی

top of a tree, we call this the canopy.

بالای یک درخت را می بینید، به آن تاج می گوییم.

It's similar to like when Jen and I go to market,

این شبیه زمانی است که من و جن به بازار می رویم،

we set up a canopy, so we sit under a canopy.

یک سایبان برپا می کنیم، بنابراین زیر یک سایبان می نشینیم.

And trees also have a canopy.

و درختان نیز دارای سایبان هستند.

So when you look up, if you're in the

بنابراین وقتی به بالا نگاه می کنید، اگر در

forest and you look up, you will see the

جنگل هستید و به بالا نگاه می کنید،

tree canopy, or you will see the canopy.

سایه بان درخت را می بینید، یا سایه بان را خواهید دید.

So it's the top part of the tree that

بنابراین این قسمت بالای درخت است که به

is kind of protecting you from the sun.

نوعی از شما در برابر نور خورشید محافظت می کند.

When you look up and see the tree canopy, you're

وقتی به بالا نگاه می کنید و سایه بان درخت را می بینید، می

seeing the sun kind of hitting all the leaves, and

بینید که خورشید به نوعی به همه برگ ها برخورد می کند، و

you're standing below in a nice, cool, shady place.

شما در پایین در مکانی زیبا، خنک و سایه دار ایستاده اید.

So it's nice.

پس خوب است.

I enjoy walking in the woods or in

من از قدم زدن در جنگل یا

the forest under the canopy and being protected

جنگل زیر سایه بان و محافظت

from the sun and having a nice hike.

از آفتاب و داشتن یک پیاده روی خوب لذت می برم.

You would call it streetlight.

شما به آن می گویید چراغ خیابان.

Pretty common one.

خیلی معمولی

This is also a pretty common site in Canada.

این نیز یک سایت بسیار رایج در کانادا است.

There are usually seagulls. The bird up top.

معمولا مرغ های دریایی وجود دارند. پرنده بالاست

Let's get a little bigger.

بیایید کمی بزرگتر شویم. به

The bird up top is called a seagull.

پرنده بالا مرغ دریایی می گویند.

You often will see seagulls standing on streetlights.

اغلب مرغ های دریایی را خواهید دید که روی چراغ های خیابان ایستاده اند.

Streetlights help keep our streets lit at night.

چراغ های خیابان کمک می کند تا خیابان های ما در شب روشن بماند.

They help you to see, but they

آنها به شما کمک می کنند تا ببینید، اما

are also good to keep you safe.

همچنین برای ایمن نگه داشتن شما خوب هستند.

It's good to be able to walk around the

خوب است که بتوانید در

city when it's well lit at night, so that

شب هنگام روشنایی خوب در شهر قدم بزنید تا

you are safe from something bad happening to you.

از اتفاق بدی برای شما در امان بمانید.

So you have street lights.

بنابراین شما چراغ خیابان دارید.

You also have power lines.

خطوط برق هم دارید.

Power lines are not the tower, but the wire that

خطوط برق دکل نیست، بلکه سیمی است که

goes from tower to tower, we would call power lines.

از برجی به برج دیگر می رود، ما آن را خطوط برق می نامیم.

So you can see here, there are a

بنابراین می توانید در اینجا ببینید،

lot of power lines here in Canada.

خطوط برق زیادی در اینجا در کانادا وجود دارد.

The majority of our power lines

اکثر خطوط برق ما

are in the air on towers.

در هوا روی برج ها هستند.

I know in some countries power lines are buried.

من می دانم که در برخی کشورها خطوط برق دفن شده است.

Sometimes I wish our power lines were buried,

گاهی اوقات آرزو می کنم که ای کاش خطوط برق ما دفن می شد،

but I think our country is simply too

اما فکر می کنم کشور ما

big for it to be cost effective.

برای مقرون به صرفه بودن آنقدر بزرگ است.

It's just really expensive to bury power lines.

دفن خطوط برق واقعاً گران است.

So the majority of our power lines are in the

بنابراین اکثر خطوط برق ما در

air above our heads, and then sometimes when they're working.

هوای بالای سر ما هستند و گاهی اوقات زمانی که در حال کار هستند.

Well, that changed my voice a little bit, didn't it?

خوب، این صدای من را کمی تغییر داد، اینطور نیست؟

Give me 1 second here.

اینجا 1 ثانیه به من بدهید. از

Sorry about that.

این بابت متاسفم.

So when they're working somewhere where there

بنابراین هنگامی که آنها در جایی کار می کنند که در آن

are power lines, they might put signs

خطوط برق وجود دارد، ممکن است علائمی را نصب کنند

up that say danger overhead wires.

که روی آن سیم های بالای سر خطرناک باشد.

So let's say they're fixing a road and they

بنابراین بیایید بگوییم که آنها در حال تعمیر یک جاده هستند و می

know that lots of big trucks and equipment are

دانند که تعداد زیادی کامیون و تجهیزات بزرگ

going to come and help fix the road.

قرار است بیایند و به تعمیر جاده کمک کنند.

They might put these signs in to warn

آنها ممکن است این علائم را به

people that there are power lines above so

مردم هشدار دهند که خطوط برق در بالا وجود دارد تا

they don't hit them with their equipment.

با تجهیزات خود به آنها برخورد نکنند.

On top of my van, my one van, I have a roof rack.

بالای ون من، یک وانت من، یک قفسه سقفی دارم.

You can use a roof rack for a variety of things.

برای کارهای مختلف می توانید از قفسه سقفی استفاده کنید.

We never use our roof rack, but you

ما هرگز از قفسه سقفی خود استفاده نمی کنیم، اما

could put skis on a roof rack.

می توانید اسکی را روی قفسه سقفی قرار دهید.

You might have a special thing to hold bicycles,

ممکن است وسیله خاصی برای نگه داشتن دوچرخه داشته باشید

and you can put bikes on your roof rack.

و می توانید دوچرخه را روی قفسه سقف خود قرار دهید.

Sometimes people will have, like, an extra storage

گاهی اوقات افراد، مانند یک فضای ذخیره سازی اضافی

space on the roof racks of their vehicle.

روی قفسه های سقف وسیله نقلیه خود دارند.

But roof racks are the little things on top

اما قفسه‌های سقفی وسایل کوچکی هستند که در بالای

of a vehicle that you can use to tie

وسیله نقلیه قرار دارند و می‌توانید از آنها

things down to or to carry things.

برای بستن یا حمل وسایل استفاده کنید.

So your vehicle might have a roof rack.

بنابراین ممکن است وسیله نقلیه شما دارای قفسه سقف باشد.

And then, of course, there

و البته،

are satellite dishes and antennas.

دیش های ماهواره و آنتن نیز وجود دارد.

Where I live out in the country, people

جایی که من در کشور زندگی می‌کنم، مردم به

are more likely to have a satellite dish.

احتمال زیاد دیش ماهواره دارند.

They used to have an antenna to watch tv,

قبلاً آنتنی برای تماشای تلویزیون داشتند،

but most people now have a satellite dish.

اما اکثر مردم اکنون یک بشقاب ماهواره دارند.

So a satellite dish receives a signal from a satellite.

بنابراین یک بشقاب ماهواره ای سیگنالی را از ماهواره دریافت می کند.

Up in space, an antenna receives a

در فضا، یک آنتن

radio wave from another antenna, actually.

در واقع یک موج رادیویی را از آنتن دیگری دریافت می کند.

So when I was a kid, we had an antenna

بنابراین وقتی بچه بودم، یک آنتن

on our house so that we could watch television.

روی خانه‌مان داشتیم تا بتوانیم تلویزیون تماشا کنیم.

But now we have a satellite dish on our

اما در حال حاضر ما یک بشقاب ماهواره ای در خانه خود داریم

house because we just get more channels that way.

زیرا کانال های بیشتری را از این طریق دریافت می کنیم.

With an antenna, we get six channels on our tv.

با یک آنتن، ما شش کانال را در تلویزیون خود دریافت می کنیم.

With a satellite dish, we

با دیش ماهواره

get 100 and something channels.

100 تا کانال میگیریم.

I don't even know how many we get.

من حتی نمی دانم چند نفر می شویم.

Too many, I think.

من فکر می کنم خیلی زیاد است.

So a satellite dish and an antenna. A clothesline.

پس دیش ماهواره و آنتن. یک بند رخت

You might see a clothesline if

اگر به ملک کسی نگاه کنید، ممکن است یک بند رخت ببینید

you look up on someone's property.

.

A clothesline is something you use to dry clothes.

بند رخت چیزی است که برای خشک کردن لباس از آن استفاده می کنید.

So you can put your clothes on a clothesline,

بنابراین می توانید لباس های خود را روی بند رخت قرار دهید

and then the sun and wind will dry them.

و سپس آفتاب و باد آنها را خشک می کند.

We don't use a clothesline, but we have drying racks that

ما از بند رخت استفاده نمی کنیم، اما قفسه های خشک کن داریم که

we can use inside our house or outside our house.

می توانیم داخل خانه یا بیرون از خانه از آن استفاده کنیم.

In fact, yesterday Jen dried the clothes.

در واقع دیروز جن لباس ها را خشک کرد.

Actually, two days ago, she dried the

در واقع، دو روز پیش، او

clothes outside on our drying rack.

لباس ها را بیرون روی قفسه خشک کن ما خشک کرد.

But a clothesline.

اما بند رخت

Maybe someday I'll install a clothesline

شاید روزی بند رخت نصب کنم

to dry our clothes outside.

تا لباس هایمان را بیرون خشک کنم.

And then, of course, this lesson could go on forever.

و سپس، البته، این درس می تواند برای همیشه ادامه یابد.

But it's not going to.

اما قرار نیست.

You have the sun, the moon, stars, clouds.

شما خورشید، ماه، ستاره ها، ابرها را دارید.

You can see satellites at night up

شما می توانید ماهواره ها را در شب

in the sky, you have outer space.

در آسمان ببینید، شما فضای بیرونی دارید.

Above your head.

بالای سرت

You have the atmosphere.

شما جو را دارید.

There are many things that I could talk about,

چیزهای زیادی وجود دارد که می توانم در مورد آنها صحبت کنم،

but I'm going to end the lesson here.

اما در اینجا درس را به پایان می برم.

So when you look up today, try to remember some

بنابراین وقتی امروز به بالا نگاه می کنید، سعی کنید برخی

of the names as you go through your day.

از نام ها را در طول روز به خاطر بسپارید.

Maybe walk through your house.

شاید در خانه شما قدم بزنید.

If you're at the shopping mall later or if you

اگر بعداً در مرکز خرید هستید یا اگر

are still at work, go for a little walk and

هنوز سر کار هستید، کمی پیاده روی کنید و

look above you and see if you can see rafters,

بالای سر خود را نگاه کنید و ببینید آیا می توانید خروارها را ببینید،

see if you can see air vents, ductwork.

ببینید آیا می توانید دریچه های هوا و کانال ها را ببینید.

Well, you're not going to have a bird feeder at work.

خوب، شما در محل کار خود تغذیه پرنده نخواهید داشت.

Security cameras, exhaust fans, try to find all

دوربین های امنیتی، فن های اگزوز، سعی کنید همه

these things as you go through your day.

این موارد را در طول روز پیدا کنید.

Anyways, thanks for watching everybody.

به هر حال از اینکه همه را تماشا کردید متشکرم.