Let's Learn English! Topic: Sleep 🛏️💤😴 (Lesson Only)

Well hello and welcome to this English lesson about sleep. Uh

سلام و به این درس انگلیسی در مورد خواب خوش آمدید. اوه،

I'm actually wondering if you are a little sleepy while

من واقعاً تعجب می کنم که آیا در حین تماشای این درس کمی خواب آلود هستید

you're watching this lesson or maybe you're wide awake. In

یا شاید کاملاً بیدار هستید. در

English when we talk about sleep we talk about that time

زبان انگلیسی وقتی در مورد خواب صحبت می کنیم، در مورد زمانی

at night when you're just laying in bed with your eyes

در شب صحبت می کنیم که شما فقط در رختخواب با چشمان بسته دراز کشیده اید

closed and not doing anything but resting and you're kind of

و کاری جز استراحت انجام نمی دهید و به نوعی

out for the night. You're just kind of having a good night's

برای شب بیرون هستید. شما فقط یک نوع خواب خوب شبانه دارید

sleep. I'm excited to talk about this and I'll explain a

. من هیجان زده هستم که در این مورد صحبت کنم و کمی توضیح می دهم که

little bit why I'm doing the topic of sleep. Uh I was on a

چرا موضوع خواب را انجام می دهم . اوه من

trip with some students from school. An overnight trip. And

با چند دانش آموز مدرسه در سفر بودم. یک سفر یک شبه و

as a teacher it can be a little hard to get a good night sleep

به عنوان یک معلم،

when you're on a trip with students. Um they tend to stay

زمانی که با دانش آموزان در سفر هستید، خواب راحت شبانه می تواند کمی سخت باشد . اوم، آنها تمایل دارند

up later than they're supposed to. Sometimes they make it

دیرتر از آنچه که قرار است بیدار بمانند . گاهی اوقات کار را

difficult. So I did get some sleep on Thursday night and on

سخت می کنند. بنابراین پنج شنبه شب و

Wednesday night. But while I was there I was thinking to

چهارشنبه شب کمی خوابیدم. اما وقتی آنجا بودم با

myself what should my next English lesson be about? And I

خودم فکر می کردم که درس بعدی زبان انگلیسی من باید در مورد چه چیزی باشد؟ و

thought you know what? I should do an English lesson about

فکر کردم میدونی چیه؟ من باید یک درس انگلیسی در مورد خواب انجام دهم

sleep. So once again welcome to this English lesson about sleep

. بنابراین یک بار دیگر به این درس انگلیسی در مورد خواب خوش آمدید،

where you'll learn some words and phrases that you can use in

جایی که کلمات و عباراتی را یاد خواهید گرفت که می توانید در

your next English conversation to talk about sleep. Sleep. So

مکالمه بعدی انگلیسی خود برای صحبت در مورد خواب استفاده کنید. خواب. پس

sleep is just a state of being. It's the opposite of being

خواب فقط یک حالت هستی است. این برعکس

awake. And it's something that's very necessary for human

بیدار بودن است. و این چیزی است که برای انسان بسیار ضروری است

beings. You need six or seven or eight maybe nine hours of

. برای سلامتی به شش یا هفت یا هشت یا نه ساعت

sleep a day to be healthy. And sleep itself is a time where

خواب در روز نیاز دارید. و خود خواب زمانی است که وقتی به

you you go to bed you close your eyes and you enter into a

رختخواب می روید چشمان خود را می بندید و وارد

state where you are not conscious. You are sleeping.

حالتی می شوید که هوشیار نیستید. تو داری میخوابی.

You are in a sleep state. And while you sleep I think it

شما در حالت خواب هستید. و در حالی که شما می خوابید، فکر می کنم به

helps your body repair itself. It helps your brain to relax

بدن شما کمک می کند تا خود را ترمیم کند. این به مغز شما کمک می کند تا

and process everything that you did the day before. And all of

هر کاری را که روز قبل انجام داده اید، آرام کند و پردازش کند. و همه

this happens without you really being aware of it. For me sleep

اینها بدون اینکه شما واقعاً از آن آگاه باشید اتفاق می افتد. برای من خواب

feels a little bit like time travel. I close my eyes at 10

کمی شبیه سفر در زمان است. ساعت 10

or 10: 30 PM and then I open my eyes at six or 630 and I don't

یا 10:30 شب چشمانم را می بندم و ساعت شش یا 630 چشمانم را باز می کنم و

remember time passing. Uh by the way that's not actually my

زمان را به یاد نمی آورم. اوه، در واقع این

sleep pattern. My sleep pattern is to fall asleep around 1030

الگوی خواب من نیست. الگوی خواب من این است که در حدود ساعت 1030 به خواب می روم

and sometime in the middle of the night I do wake up to

و گاهی در نیمه های شب برای ادرار کردن از خواب بیدار می شوم

co-pee. I I'm getting older. I usually get up once in the

. من دارم پیر میشم من معمولاً یک بار در شب بیدار می شوم

night to go to the washroom. But sleep a wonderful thing

تا به دستشویی بروم. اما خواب کار شگفت انگیزی است

that human beings do at night. I love it. I really really Um

که انسان در شب انجام می دهد. عاشقشم. من واقعاً اممم

and a broader way to talk about it is sleep is one form of

و یک راه گسترده تر برای صحبت در مورد آن این است که خواب یکی از شکل های

rest. Um humans it's important to rest. During the day you

استراحت است. اوم انسانها مهم است که استراحت کنیم. در طول روز

might have a coffee break where you can rest for a bit. Um when

ممکن است یک استراحت قهوه داشته باشید که در آن بتوانید کمی استراحت کنید. اوم وقتی

you go for a long walk you might need to rest. So rest

برای پیاده روی طولانی می روید، ممکن است نیاز به استراحت داشته باشید. پس استراحت

isn't the same as sleep. But sleep is a type of rest. Okay

با خواب یکی نیست. اما خواب نوعی استراحت است. بسیار خوب،

so we need many different forms of rest if we are active.

پس اگر فعال هستیم، به اشکال مختلف استراحت نیاز داریم.

Especially if you have a very physical job. Um and Sleep is a

به خصوص اگر شغل بسیار فیزیکی دارید. ام و اسلیپ

type of rest. So let's talk about what you do. You get

نوعی استراحت است. پس بیایید در مورد کاری که انجام می دهید صحبت کنیم. شما

ready for bed and then you go to bed and then you fall

برای خواب آماده می شوید و سپس به رختخواب می روید و سپس به

asleep. That's kind of how you go through the process of

خواب می روید. به این ترتیب شما روند

sleeping. So for me around 930 quarter to ten at night I start

خواب را طی می کنید. بنابراین برای من حدود 930 ربع تا ده شب شروع

to get ready for bed. I go to the washroom. I brush my teeth.

به آماده شدن برای خواب می کنم. به دستشویی می روم. من مسواک می زنم.

Um because I'm older I take my pills. I have two medications

امم چون بزرگترم قرصامو میخورم من دو تا دارو دارم

that I have to take. Um but I get for bed. I do all the

که باید مصرف کنم. اوم اما من میرم بخوابم من تمام

things I need to do so that I can then go to bed. So getting

کارهایی را که باید انجام دهم انجام می دهم تا بتوانم بخوابم. بنابراین

ready for bed is everything you do before you actually get in

آماده شدن برای رختخواب تمام کاری است که قبل از اینکه واقعاً به

bed. And then when you say that you when you go to bed it's the

رختخواب بروید انجام می دهید. و سپس وقتی می گویید که شما وقتی به رختخواب می روید،

physical act of getting in bed. Um but it also describes

عمل فیزیکی در رختخواب رفتن است. اوم، اما

everything you do before head. Like I could say I'm going to

هر کاری را که قبل از رفتن انجام می دهید را نیز توصیف می کند. مثل اینکه می توانستم بگویم برای

get ready to go to bed. And then I would do all those

رفتن به رختخواب آماده می شوم. و بعد همه آن کارها را انجام می‌دهم

things and then when I actually get to my bed and crawl in.

و بعد وقتی واقعاً به تختم می‌روم و می‌خزیم.

When you go to bed though it doesn't mean that you're going

وقتی به رختخواب می‌روی، به این معنی نیست که

to go to sleep right away. Some people go to bed and read. Some

فوراً می‌خوابی. بعضی ها به رختخواب می روند و کتاب می خوانند. برخی

people might have a TV in their room. And they might go to bed

افراد ممکن است در اتاق خود تلویزیون داشته باشند . و ممکن است قبل از اینکه واقعاً بخوابند، به رختخواب بروند

and watch TV for a little bit before they actually go to

و تلویزیون تماشا کنند

sleep. Um if you have a partner you might do other things that

. امم، اگر شریکی دارید، ممکن است کارهای دیگری انجام دهید که

I'm not going to describe here. Um there's more than just sleep

من در اینجا توضیح نمی دهم. امم، چیزی بیش از خواب وجود دارد

that can happen in a bed between consenting adults. But

که می تواند در رختخواب بین بزرگسالانی که رضایت دارند اتفاق بیفتد. اما

that's for a more that's for a different less subdate. Um and

این برای یک بیشتر است که برای یک زیرمجموعه کمتر متفاوت است. اوم، و بعد از اینکه

then once you're done reading or once you're done maybe

خواندن را تمام کردید یا وقتی تمام شد، شاید

watching some TV or maybe you just lay for a bit and think

کمی تلویزیون تماشا می کنید یا شاید فقط کمی دراز کشیده اید و

about life eventually you will fall asleep. So this is when

به زندگی فکر می کنید، در نهایت به خواب می روید. بنابراین این زمانی است که

your eyes close and you enter into a state of sleep. So you

چشمان شما بسته می شود و به حالت خواب می روید. بنابراین

can be in bed not sleeping. But the moment where you I think

می توانید در رختخواب باشید و نخوابید. اما لحظه‌ای که فکر می‌کنم

sometimes we say when you drift off then you are asleep and you

گاهی اوقات می‌گوییم وقتی از راه می‌روی پس خوابی و

hopefully have a very very nice evening. Now when Morning comes

امیدوارم یک شب خیلی خیلی خوب داشته باشی . حالا که صبح می شود،

different things happen. First you wake up and then you get

اتفاقات متفاوتی می افتد. اول بیدار میشی و بعد

up. Um and it's kind of hard sometimes to understand the

بلند میشی. ام و گاهی اوقات درک

difference between these two. So I usually describe it this

تفاوت بین این دو سخت است. بنابراین من معمولا آن را اینگونه توصیف می کنم

way. If I'm asleep the moment my eyes open I would describe

. اگر لحظه‌ای که چشمانم باز می‌شوند، خواب باشم،

that as waking up. I wake up when I go from a state of sleep

آن را به عنوان بیدار شدن توصیف می‌کنم. زمانی که از حالت خواب

to being awake. It doesn't mean that I'm out of bed. Okay? That

به حالت بیداری می روم از خواب بیدار می شوم. این به این معنی نیست که من از رختخواب بیرون آمده ام. باشه؟ که

I would use the to get up. So I wake up around six 630 and I

برای بلند شدن از آن استفاده کنم. بنابراین من حوالی ساعت شش 630 بیدار می شوم و

get up around I don't know if I wake up at six I get up around

حول و حوش بیدار می شوم، نمی دانم که آیا ساعت شش بیدار می شوم، حول و حوش

605 or 610 if I wake up at 630 I get up around six

605 بیدار می شوم یا اگر ساعت 630 بیدار می شوم، حوالی شش

thirty-five. I don't often get up right after I wake up. I

و سی و پنج بیدار می شوم. من اغلب بلافاصله پس از بیدار شدن از خواب بیدار نمی شوم. من

usually wake up and then Jen and I sometimes talk for a few

معمولاً از خواب بیدار می شوم و من و جن گاهی اوقات برای چند

minutes and then eventually I will get up and get the day

دقیقه با هم صحبت می کنیم و سپس در نهایت بیدار می شوم و روز را

started. Now I'm also someone though who needs to have a nap

شروع می کنم. حالا من هم کسی هستم که باید

during the day. Now you'll notice that you can have a nap

در طول روز چرت بزنم. اکنون متوجه خواهید شد که می توانید چرت بزنید

but you can also nap. So you can use it as a noun and a

اما می توانید چرت بزنید. بنابراین می توانید از آن به عنوان اسم و

verb. I like to nap on Saturday afternoons. I've mentioned that

فعل استفاده کنید. من دوست دارم شنبه ها بعدازظهر چرت بزنم . من

a few times. Um I like to take a nap or I like to have a nap.

چند بار به آن اشاره کردم. اوم من دوست دارم چرت بزنم یا چرت بزنم.

So there's a few ways to talk about it. Let me repeat all

بنابراین چند راه برای صحبت در مورد آن وجود دارد. بگذارید همه

those. I like to nap on Saturday afternoons. Um later

آن ها را تکرار کنم. من دوست دارم شنبه ها بعدازظهر چرت بزنم. اوم

today I'm have a nap. Later today I might take a nap. And a

امروز بعدا چرت دارم بعداً امروز ممکن است یک چرت بزنم. و

nap is just a really short amount of sleep. For me five to

چرت فقط یک خواب بسیار کوتاه است . برای من پنج تا

10 minutes. Sometimes half an hour depending how tired I am.

10 دقیقه. گاهی اوقات نیم ساعت بسته به اینکه چقدر خسته هستم.

And I always nap on a couch. I can't nap in bed. Because if I

و من همیشه روی کاناپه چرت می زنم. من نمی توانم در رختخواب چرت بزنم. چون اگر

try to take a nap in bed I sleep for too long and then

بخواهم در رختخواب چرت بزنم خیلی طولانی می خوابم و بعد

sometimes I wake up very confused. So I usually sleep I

گاهی اوقات خیلی گیج از خواب بیدار می شوم. بنابراین من معمولاً می‌خوابم،

usually have a on the couch behind me. I'll show you where

معمولاً یک مبل پشت سرم می‌گذارم. من به شما نشان خواهم داد که کجا

I have a nap. This is where I'll be napping later today

چرت دارم. این جایی است که احتمالاً امروز بعداً چرت می زنم

probably. Uh and I like to nap sitting up. Uh sitting up in on

. اوه و من دوست دارم در حالت نشسته چرت بزنم . اوه روی

the couch or in a chair. Um naps are amazing. They're like

مبل یا روی صندلی نشسته اید. اوم چرت شگفت انگیز است. آنها مانند

one of the best things in life. Now there's two ways to

یکی از بهترین چیزهای زندگی هستند. اکنون دو راه برای

describe sleep. You can have a good night's sleep or you can

توصیف خواب وجود دارد. شما می توانید یک خواب خوب داشته باشید یا می توانید

have a bad night's sleep. It's so nice to have a good night I

یک خواب بد داشته باشید. خیلی خوب است که شب خوبی داشته باشی من

actually had a good night sleep. Um I went to bed on time

در واقع خواب خوبی داشتم . اوم من به موقع به رختخواب رفتم

and I got up somewhat early because I had to finish making

و کمی زود بیدار شدم زیرا باید ساخت

this lesson. Um I had to fight all the pictures for this

این درس را تمام می کردم. اوم من مجبور شدم برای این درس با همه عکس ها مبارزه کنم

lesson. Um but I had a good night's sleep. When you have a

. اوم اما من شب خوبی داشتم . وقتی

good night sleep you're alert. You're able to do things. You

خواب خوبی دارید، هوشیار هستید. شما قادر به انجام کارها هستید. شما

can think clearly. But when you don't sleep well. When you have

می توانید به وضوح فکر کنید. اما وقتی خوب نمیخوابی وقتی

a bad night sleep. Uh in in formal English you might say ah

شب بدی می خوابید. اوه در زبان انگلیسی رسمی ممکن است بگویید ah

I slept like **** last night. Or I slept horribly. Oh I had a

I Slept like **** دیشب. یا بدجوری خوابیدم اوه من

terrible night sleep. I think we have more ways of describing

خواب وحشتناکی داشتم من فکر می کنم ما راه های بیشتری برای توصیف

a bad night sleep than we do describing a good night's

یک خواب بد شبانه نسبت به توصیف یک

sleep. Um when you have a bad night's sleep it's not good. Um

خواب خوب داریم. اوم وقتی شب بدی می خوابی خوب نیست. اوم

you end up going through the day and feeling tired because

شما در نهایت روز را پشت سر می گذارید و به دلیل

you have a lack of sleep. So yesterday I definitely was

کمبود خواب احساس خستگی می کنید. بنابراین دیروز قطعا

feeling that I had a lack of sleep. Thursday night I only

احساس می کردم که کم خوابی دارم. پنجشنبه شب فقط

slept for about six hours. And I had a lack of sleep

حدود شش ساعت خوابیدم. و دیروز کم خوابی داشتم

yesterday. We went on a hike around the city of Hamilton.

. ما به پیاده روی در اطراف شهر همیلتون رفتیم.

And it I love walking and hiking but I could tell that I

و من عاشق پیاده روی و پیاده روی هستم اما می توانم بگویم که

was suffering from a lack of sleep. We also describe that by

از کمبود خواب رنج می بردم . ما همچنین با

saying you have a lack of energy. So lack of sleep lack

بیان اینکه شما کمبود انرژی دارید توضیح می دهیم. بنابراین کمبود خواب کمبود

of energy. Um and then one more before we do questions is to

انرژی. اوم و سپس یک مورد دیگر قبل از اینکه سؤال کنیم این است که

have no gumption. In English gumption is a word we use to

هیچ حسی نداشته باشیم. در انگلیسی گامپشن کلمه ای است که برای

describe having energy. When you have a lot of gumption you

توصیف داشتن انرژی از آن استفاده می کنیم. زمانی که اشتهای زیادی دارید،

have a lot of energy to do things. When you have no

انرژی زیادی برای انجام کارها دارید. وقتی هیچ

gumption it is very difficult to do things. Um because you

حسی ندارید انجام کارها بسیار سخت است . امم چون

just don't have a lot energy. Usually from a lack of sleep. I

انرژی زیادی نداری معمولا از کمبود خواب.

feel very energetic right now. But I feel like later today I'm

در حال حاضر احساس می کنم بسیار پرانرژی هستم. اما احساس می‌کنم امروز بعداً

going to yawn quite a bit. I think it's going to hit me

کمی خمیازه می‌کشم. فکر می کنم

later today. In English when you say something hits you it

امروز بعداً به من ضربه می زند. در زبان انگلیسی وقتی می گویید چیزی به شما برخورد می کند به این

means you feel it. Um I think right now I slept okay. I'm

معنی است که آن را احساس می کنید. اوم فکر کنم الان خوب خوابیدم من

feeling energetic but later I'm going to yawn. When you yawn it

احساس انرژی می کنم اما بعداً می خواهم خمیازه بکشم. وقتی خمیازه می کشید این

is an involuntary action. You don't decide to yawn. It just

یک عمل غیرارادی است. شما تصمیم ندارید خمیازه بکشید. فقط

happens. And it usually happens when you're tired or fatigued.

اتفاق می افتد. و معمولاً زمانی اتفاق می افتد که شما خسته یا خسته هستید.

I think it's a response to maybe not having enough oxygen

من فکر می کنم این پاسخی است به اینکه شاید اکسیژن کافی

in your bloodstream. I'm not a doctor or medical professional

در جریان خون شما وجود نداشته باشد. من یک پزشک یا حرفه ای پزشکی نیستم

but I think that's what it is. But it's definitely something

اما فکر می کنم همین است. اما قطعاً کاری است که

you do when you are tired. When you're sleepy. Um I sometimes

وقتی خسته هستید انجام می دهید. وقتی خوابت میاد اوم من گاهی

yawn in class when I'm teaching. And when students

در کلاس وقتی درس می دهم خمیازه می کشم. و وقتی دانش‌آموزان

catch me yawning they're like what why are you yawning?

مرا در حال خمیازه می‌گیرند، می‌گویند چرا خمیازه می‌کشی؟

You're supposed to be teaching right now. But it's not

شما قرار است در حال حاضر تدریس کنید. اما این

something you decide to do. Uh when I was on the trip that I

چیزی نیست که شما تصمیم بگیرید. اوه وقتی در سفری بودم که

recently went on whenever we sat down I would yawn and I

اخیراً رفتم هر وقت می نشستیم خمیازه می کشیدم و می

would be afraid that I was going to nod off because I was

ترسیدم که سرم را تکان دهم چون

a little bit tired. But again sometimes people make noise

کمی خسته بودم. اما باز هم گاهی اوقات مردم هنگام خمیازه سر و صدا می کنند

when they yawn. Sometimes they do this like they make like a

. گاهی اوقات آنها این کار را انجام می دهند مانند

little tired sigh sound but definitely an action that you

صدای آه کمی خسته، اما قطعاً کاری است که

do when you are tired and it's polite to cover your mouth when

شما در زمان خستگی انجام می دهید و مودبانه است که هنگام خمیازه بی خوابی دهان خود را بپوشانید

you yawn insomnia. So insomnia is a condition. It is something

. پس بی خوابی یک حالت است. این چیزی است

that you would say you have. You could say I have insomnia

که شما می گویید دارید. می توانید بگویید من بی خوابی دارم

and it means that you have trouble sleeping at night.

و این بدان معنی است که شما در خواب شبانه مشکل دارید.

Maybe you go to bed at 11 PM. You sleep for one hour and then

شاید ساعت 11 شب به رختخواب بروید. شما یک ساعت می خوابید و بعد

you're wide awake and you can't get back to sleep. That's how

کاملاً بیدار هستید و نمی توانید دوباره بخوابید. اینطوری

we would say that. Um it's I don't have this. I do sometimes

می گوییم. امم من اینو ندارم من گاهی اوقات

wake up in the night but it's usually easy for me to fall

شب ها از خواب بیدار می شوم، اما معمولاً به راحتی می توانم

back asleep. Jen sometimes though has trouble falling back

دوباره بخوابم. جن گاهی اوقات برای دوباره به خواب رفتن مشکل دارد

asleep. I wouldn't say it's so serious that she has insomnia.

. نمی توانم بگویم آنقدر جدی است که او بی خوابی دارد.

I think insomnia is something that happens regularly like

من فکر می کنم بی خوابی چیزی است که به طور منظم اتفاق می افتد مانند

every night you have difficulty sleeping. I had a co-worker

هر شبی که در خوابیدن مشکل دارید . من یک همکار داشتم

once who had insomnia. He would go to bed and it would take him

که بی خوابی داشت. او به رختخواب می رفت و

four or five hours to fall asleep. That's a long time. So

چهار پنج ساعت طول می کشید تا بخوابد. زمان زیادی است. بنابراین

I'm glad that I fall asleep quickly. And I certainly feel

خوشحالم که سریع خوابم می برد . و مطمئناً

bad for people who have insomnia. Sleeping pills. I've

برای افرادی که بی خوابی دارند احساس بدی دارم. قرص های خواب آور. من

only ever had sleeping pills once and that's when I was in

فقط یک بار قرص خواب مصرف کرده ام و آن زمانی بود که

the hospital after my surgery. I was having trouble sleeping

بعد از عمل جراحی در بیمارستان بودم.

after I had heart surgery and they gave me just a tiny dose

بعد از عمل جراحی قلبم مشکل خواب نداشتم و فقط یک دوز کوچک

of a sleeping pill to help me sleep. So a sleeping pill is a

از یک قرص خواب به من دادند تا به خوابم کمک کند. بنابراین یک قرص خواب

medication that they will prescribe to you that will help

دارویی است که آنها برای شما تجویز می کنند که به

you sleep. So if you're someone who has insomnia and you go to

خواب شما کمک می کند. بنابراین اگر شما فردی هستید که بی خوابی دارید و به

the doctor the doctor might prescribe sleeping pills for

پزشک مراجعه می کنید، ممکن است پزشک برای شما قرص های خواب آور تجویز کند

you. He the doctor might prescribe a pill you can take

. ممکن است پزشک قرصی را تجویز کند که می توانید

to help you Sleep at night. This is what I was worried

برای خوابیدن در شب مصرف کنید. این همان چیزی است که

about yesterday a little bit that I was going to nod off or

دیروز کمی نگران آن بودم که قرار بود سرم را تکان دهم یا

doze off. This is when you fall asleep during the day when

چرت بزنم. این زمانی است که در طول روز به خواب می روید که

you're not really supposed to. Um if any of you ever went to

واقعاً قرار نیست. امم، اگر یکی از شما تا به حال به

university or were in university or if you remember

دانشگاه رفته یا در دانشگاه بوده‌اید، یا اگر به یاد بیاورید

when you were in high school sometimes when you have a

که دبیرستانی بوده‌اید، گاهی اوقات وقتی

boring teacher you might nod off while the teacher is

معلم خسته‌کننده‌ای دارید، ممکن است در حالی که معلم در حال

talking. Um or you might doze off. This guy looks like he's a

صحبت کردن است، سری تکان دهید. اوم یا ممکن است چرت بزنید . این مرد به نظر می رسد که او یک

street artist and it's probably the middle of the day. Maybe

هنرمند خیابانی است و احتمالاً وسط روز است. شاید هوا

it's a little bit hot and there are no customers currently

کمی گرم است و در حال حاضر هیچ مشتری برای

buying his drawings so he looks like he is he's decided to doze

خرید نقاشی های او وجود ندارد، بنابراین به نظر می رسد که او تصمیم گرفته است

off a little bit. I use nod off of the two phrases. I use this

کمی چرت بزند. من از این دو عبارت استفاده می کنم. من از این

one more. Um I I I don't like it when I accidentally nod off.

یکی بیشتر استفاده میکنم ام من دوست ندارم وقتی به طور تصادفی سرم را تکان می دهم.

Um it's really embarrassing if it happens during a meeting.

اوم واقعا شرم آور است اگر در یک جلسه اتفاق بیفتد.

That did happen to B Woods. I was in a staff meeting and I

این اتفاق برای بی وودز افتاد. من در جلسه کارکنان بودم و

felt myself nodding off. So not a good thing. To snore. If I

احساس کردم که سرم را تکان می دهم. پس چیز خوبی نیست خروپف کردن اگر

sleep on my back I snore. I'll make a snoring sound. It's not

به پشت بخوابم خروپف می کنم. صدای خروپف میزنم

a nice sound. It's like

صدای خوبی نیست مثل این است که

So snoring is when you know inside your nose and your

خروپف زمانی است که می‌دانید داخل بینی و

throat it's it's when the air passage closes a little bit and

گلویتان زمانی است که مجرای هوا کمی بسته می‌شود و

then I'm not sure exactly what's moving in there but

سپس مطمئن نیستم دقیقاً چه چیزی در آنجا حرکت می‌کند، اما

something inside is moving as you breathe and creating a

چیزی در داخل در حال حرکت است که شما نفس می‌کشید و صدا ایجاد می‌کند

sound. So snoring is not a nice thing if you sleep in the same

. بنابراین اگر در یک

room as other people. Um because

اتاق با دیگران بخوابید، خروپف چیز خوبی نیست. امم چون

it's just a sound where it makes it hard for other people

این فقط صدایی است که خوابیدن را برای دیگران سخت می کند

to sleep. So if I sleep on my back we'll talk about sleep

. بنابراین اگر به پشت بخوابم، کمی در مورد وضعیت خواب صحبت خواهیم کرد

positions in a bit. If I sleep on my back I snore. If I sleep

. اگر به پشت بخوابم خروپف می کنم. اگر

on my side I don't snore I sometimes still snore a little

به پهلو بخوابم خروپف نمی‌کنم، گاهی هنوز کمی خروپف می‌کنم

bit. But snoring is making a sound while sleeping at night.

. اما خروپف ایجاد صدا در هنگام خواب در شب است.

To snooze. So snooze is just another word for having a nap

برای چرت زدن. بنابراین چرت زدن فقط یک کلمه دیگر برای چرت زدن

or sleeping a little bit. Um you could say by the way you

یا کمی خوابیدن است. اوم می توانید بگویید که

can also use it as a noun. I'm going to have a snooze or I'm

می توانید آن را به عنوان اسم نیز استفاده کنید. می روم چرت می زنم یا

going to snooze on the couch. That's the verb form. Um our

روی کاناپه چرت می زنم. این شکل فعل است. امم،

dogs snooze when they come in. So when Jen works outside all

سگ‌های ما وقتی وارد می‌شوند چرت می‌زنند. بنابراین وقتی جن تمام صبح بیرون کار می‌کند، می‌آید

morning she comes in to have a snack and some tea. And both

تا یک میان وعده و چای بخورد. و هر دو

dogs will snooze for 10 minutes. Walter didn't use to

سگ به مدت 10 دقیقه چرت می زنند . والتر

snooze when he came in but he's getting I think he's a year and

وقتی وارد شد عادت نداشت چرت بزند اما فکر می کنم یک سال و

a half he'll be two years in the spring. He's starting to

نیم است که در بهار دو ساله می شود . او شروع به

show signs of slowing down a bit. He's a little less

نشان دادن نشانه هایی از کاهش سرعت کرده است . او کمی

energetic. So he will snooze a little bit when he comes in. To

پرانرژی است. پس وقتی داخل می شود کمی چرت می زند

hit the sack to hit the hay. I use the phrase to hit the hay.

. من از این عبارت برای ضربه زدن به یونجه استفاده می کنم.

Might be because I live on a farm. But it's just simply an

شاید به این دلیل باشد که من در مزرعه زندگی می کنم. اما این فقط یک

informal way of saying that you are going to bed. Okay? So even

روش غیررسمی برای گفتن این است که شما به رختخواب می روید. باشه؟ بنابراین حتی

on the trip I was on I might say to I might say to someone

در سفری که در آن بودم، ممکن است به کسی بگویم

okay I'm just going to hit the hay. I'm feeling tired. I know

خوب است، فقط می‌خواهم به یونجه بزنم. من احساس خستگی می کنم. من می دانم که

it's early but I'm just going to hit the sack. Um and

زود است اما من فقط می خواهم به گونی ضربه بزنم. ام و

again I use hay and it might be regional. But you could both

دوباره من از یونجه استفاده می کنم و ممکن است منطقه ای باشد. اما شما می توانید هر دو

phrases work. It simply means to go to bed. To sleepwalk I do

عبارت کار کنند. این به معنای ساده رفتن به رختخواب است. برای راه رفتن در خواب من

not do this. We had one kid who did do this for a little bit

این کار را نمی کنم. ما یک بچه داشتیم که چند

years ago. It means to walk around at night. But you're not

سال پیش این کار را انجام داد. یعنی شبگردی. اما تو

actually awake. So when you sleepwalk for some reason you

واقعا بیدار نیستی بنابراین وقتی به دلایلی در خواب راه می روید از

get out of bed. And you're still like you're not in a deep

رختخواب بلند می شوید. و هنوز هم انگار در خواب عمیقی نیستی

sleep. But you're not awake. You're you're still yeah you're

. اما تو بیدار نیستی شما هنوز هستید، بله، شما

still in some sort of sleep state and you walk around and

هنوز در نوعی حالت خواب هستید و راه می روید و

you might even do things. Like you might sleepwalk and go and

حتی ممکن است کارهایی انجام دهید. مثل اینکه ممکن است در خواب راه بروید و بروید و در

open your front door and then go back to bed and then the

ورودی خود را باز کنید و سپس به رختخواب برگردید و

next morning the front door is open. And you don't know who

صبح روز بعد درب ورودی باز است. و شما نمی دانید چه کسی

opened it. Okay so a dream is something you have at night.

آن را باز کرده است. خوب پس رویا چیزی است که در شب می بینید.

And the verb is to dream. So I could say last night I had a

و فعل خواب دیدن است. بنابراین می توانم بگویم دیشب یک

really cool dream. Or last night I dreamt about something

خواب واقعاً جالب دیدم. یا دیشب خواب یک چیز

cool. I dreamt about going to France last night. So when you

جالب دیدم. دیشب خواب رفتن به فرانسه را دیدم. پس وقتی

dream it's like you see how would I describe it? It's like

خواب می بینید انگار می بینید که چگونه آن را توصیف کنم؟ انگار

you see a little movie in your own head. Usually with in it

یک فیلم کوچک در ذهن خود می بینید. معمولاً در

about things that you are doing or experiencing. Um it's like

مورد چیزهایی که انجام می دهید یا تجربه می کنید. امم انگار

it's similar to imagining. During the day you can imagine

شبیه تخیل است. در طول روز می توانید

yourself doing things. At night when you dream it you don't

خود را در حال انجام کارهایی تصور کنید. شبها وقتی خوابش را می بینید

have to think about. It just happens to you. So you can

لازم نیست به آن فکر کنید. فقط برای شما اتفاق می افتد. بنابراین می توانید

dream at night. And then of course there are bad dreams.

در شب خواب ببینید. و البته رویاهای بد نیز وجود دارد.

Which we call nightmares. So a dream is just anytime at night.

که ما به آن کابوس می گوییم. بنابراین یک رویا فقط در هر زمانی از شب است.

Like this boy is feeding an obviously larger than life

مثل این که این پسر به زرافه ای بزرگتر از زندگی غذا می دهد

giraffe. So this would be like a dream. Um something a real.

. بنابراین این مانند یک رویا خواهد بود. امم یه چیز واقعی

And a nightmare is simply a dream where scary things

و یک کابوس به سادگی رویایی است که در آن اتفاقات ترسناکی

happen. And I use the word bad dream as well. To talk about

رخ می دهد. و من از کلمه خواب بد نیز استفاده می کنم . برای صحبت در مورد

that. To sleep in. So generally people will sleep in when they

آن. برای خوابیدن. بنابراین به طور کلی مردم زمانی که

don't have to go to work. Or when they don't have to go to

مجبور به رفتن به سر کار نباشند، در آنجا می خوابند. یا زمانی که مجبور نیستند به

school. So usually people will sleep in on the weekends. Okay.

مدرسه بروند. بنابراین معمولاً افراد در آخر هفته ها می خوابند. باشه.

If I was in the UK would I say at the weekends? Yeah I think

اگر من در بریتانیا بودم آیا می‌توانم آخر هفته‌ها بگویم؟ آره فکر می کنم

they say it differently. Um but for me I sleep in a Little bit

جور دیگری می گویند. اوم، اما برای من

on Saturday and Sunday mornings because I don't need to go to

صبح‌های شنبه و یکشنبه کمی می‌خوابم، زیرا نیازی به رفتن سر

work. So what it means to sleep in is if you normally get up at

کار ندارم. بنابراین معنای خوابیدن این است که اگر به طور معمول ساعت

5 AM on Saturday you might sleep in till eight or 9 AM. So

5 صبح روز شنبه از خواب بیدار می شوید، ممکن است تا ساعت هشت یا 9 صبح بخوابید. بنابراین

you might stay in bed longer and sleep longer. Because you

ممکن است بیشتر در رختخواب بمانید و بیشتر بخوابید. چون مجبور

don't have to do anything. Sleeping in is a is a is a very

نیستی کاری بکنی خوابیدن در آن یک

enjoyable activity. Um I wish I was better at it but that's

فعالیت بسیار لذت بخش است. اوم ای کاش در آن بهتر بودم اما

okay. In order to wake up you might have an alarm clock this

اشکالی ندارد. برای بیدار شدن از خواب ممکن است یک ساعت زنگ دار داشته باشید، این

is a pretty old looking alarm clock but you will set your

یک ساعت زنگ دار بسیار قدیمی است، اما شما زنگ ساعت خود را تنظیم می کنید که

alarm your alarm will go off and then you might decide to

زنگ شما به صدا در می آید و سپس ممکن است تصمیم بگیرید که

hit the snooze button I have a picture of that so you can

دکمه snooze را فشار دهید، من یک عکس از آن دارم تا بتوانید

sleep for five or 10 minutes more but again let me repeat

بخوابید. برای پنج یا 10 دقیقه بیشتر، اما دوباره تکرار می کنم

that an alarm clock is a clock that will ring to wake you up

که یک ساعت زنگ دار ساعتی است که زنگ می زند تا شما را بیدار کند،

the alarm will go off so when you go to bed you will set your

زنگ هشدار به صدا در می آید، بنابراین وقتی به رختخواب می روید،

alarm if you set it for 5 AM at 5 AM your alarm will go off.

اگر آن را برای 5 صبح در 5 تنظیم کنید، زنگ ساعت خود را تنظیم کنید. AM زنگ شما به صدا در می آید.

Your your well it might be your phone. Your clock or your phone

چاه شما ممکن است تلفن شما باشد . ساعت یا تلفن شما

might go beep beep beep to wake you up. Uh and if you want to

ممکن است برای بیدار کردن شما بیپ بیپ بیپ بیپ کند. اوه و اگر می خواهید

sleep for another five or 10 minutes. I think my alarm clock

پنج یا 10 دقیقه دیگر بخوابید . فکر می‌کنم ساعت زنگدارم

if I hit snooze it goes off again seven minutes later. It's

اگر snooze را بزنم هفت دقیقه بعد دوباره خاموش می‌شود.

usually somewhere in there five to 10 minutes. Um and then then

معمولاً جایی در آنجا پنج تا 10 دقیقه است. اوم و پس از آن

you really need to get up because you might be running

شما واقعاً باید بلند شوید زیرا ممکن است دیر کرده باشید

late. Um and then you might sleep through your alarm. I'm

. ام و بعد ممکن است با زنگ ساعت خود بخوابید. من

not sure if you can see it here but this person their dog has

مطمئن نیستم که شما می توانید آن را اینجا ببینید یا خیر، اما این شخص، سگش به

climbed into bed and the dog's head is over his ear. So he

رختخواب رفته و سر سگ بالای گوشش است. بنابراین او

might sleep through his alarm. This has never happened to me.

ممکن است با زنگ ساعت خود بخوابد. این هرگز برای من اتفاق نیفتاده است.

It's pretty easy for me to wake up if I hear a noise. If my

بیدار شدن از خواب در صورت شنیدن سر و صدا برای من بسیار آسان است. اگر

alarm goes up it wakes me up. But I do know there's some

زنگ من بالا برود من را بیدار می کند. اما من می دانم که برخی از

people where they their alarm might go off and they might

افراد هستند که ممکن است زنگ هشدار آنها به صدا درآید و ممکن است

sleep through it. They they might not the beeping at all

از آن بخوابند. آنها ممکن است اصلاً صدای بوق نزنند

and then they might be late for work. Sleep positions. So you

و بعد ممکن است دیر به سر کار بیایند. موقعیت های خواب بنابراین می

can sleep on your back. You can sleep on your side. You can

توانید به پشت بخوابید. می توانید به پهلو بخوابید. می توانید

sleep on your stomach. Um I generally sleep on my side. Um

روی شکم بخوابید. اوم من معمولا به پهلو می خوابم. اوم

I used to sleep on my back. But I I do find if I sleep on my

من به پشت می خوابیدم اما من متوجه می شوم که اگر به

side I snore less. So I sleep better. I have a better night's

پهلو بخوابم کمتر خروپف می کنم. پس بهتر می خوابم

sleep if I sleep on my side. Um slumber. So when you slumber

اگر به پهلو بخوابم خواب بهتری دارم. اوم خوابید بنابراین هنگامی که شما خواب می روید

whenever I think of the word slumber which means to sleep.

هر زمان که به کلمه slumber فکر می کنم که به معنای خوابیدن است.

It it means the same thing. It's like a word you hear or

معنیش همینه مثل کلمه‌ای است که می‌شنوید یا

you see in a a like a a fairy tale like Sleeping Beauty or

در یک افسانه می‌بینید مثل زیبای خفته یا

maybe you're reading an old book like it's not it's not a

شاید دارید یک کتاب قدیمی می‌خوانید مثل این نیست که این

word we use a lot like I don't say I had a good I had a good

کلمه‌ای نیست که ما زیاد استفاده می‌کنیم مثل اینکه نمی‌گویم یک چیز خوبی داشتم. یک

slumber last night or I'm going to slumber. We don't say that

خواب خوب دیشب یا من قصد دارم بخوابم. ما اصلاً این را نمی گوییم

at all. Um but you will see this word if you read.

. امم اما اگر بخوانی این کلمه را می بینی.

Definitely if you read older books for sure. And then to be

قطعا اگر کتاب های قدیمی را حتما بخوانید. و سپس

wide awake. This is what we all hope for. This is kind of the

کاملاً بیدار باشید. این همان چیزی است که همه ما به آن امیدواریم. این به نوعی

opposite of sleep but it's what you get if you sleep well. If

برعکس خواب است، اما اگر خوب بخوابید این چیزی است که به دست می آورید. اگر

you have a good night sleep you wake up energetic you're wide

خواب خوبی داشته باشید، پرانرژی از خواب بیدار می شوید، کاملاً بیدار هستید،

awake you're ready to do what you need to do that day. So I

آماده انجام کارهایی هستید که باید آن روز انجام دهید. بنابراین

was not quite wide awake this morning. My alarm went off at

امروز صبح کاملاً بیدار نبودم . ساعت

six this morning because I wasn't done preparing this

شش صبح امروز زنگ ساعت من به صدا درآمد زیرا آماده کردن این

lesson. So I wasn't wide awake. So I'm glad the lesson went

درس تمام نشده بود. بنابراین من کاملاً بیدار نبودم. بنابراین خوشحالم که درس

well. Um and I'm glad I didn't make any spelling mistakes on

به خوبی پیش رفت. اوم و خوشحالم که هیچ غلط املایی روی

the slides. And I think it was a fairly good lesson on sleep.

اسلایدها مرتکب نشدم. و من فکر می کنم این یک درس نسبتا خوب در مورد خواب بود.

I I might have missed a few words here and there like

شاید چند کلمه اینجا و آنجا مثل

bedtime. But other than that I think maybe I'll redo this

زمان خواب از قلم افتاده باشد. اما به غیر از این، فکر می‌کنم شاید

lesson in three years and I'll think of some other things to

سه سال دیگر این درس را دوباره تکرار کنم و به چیزهای دیگری فکر کنم که به

teach you.

شما یاد بدهم.