Let's Learn English! Topic: Action Verbs Part 2! 🏌️‍♂️🦟🧽 (Lesson Only)

Well hello and welcome to this English lesson about action

سلام و به این درس انگلیسی در مورد

verbs. As you can see this is part two about a month ago a

افعال عمل خوش آمدید. همانطور که می بینید این قسمت دوم است حدود یک ماه پیش،

little over a month ago I did a lesson on action verbs. I think

کمی بیش از یک ماه پیش، من درسی در مورد افعال عملی انجام دادم. فکر کنم

it was called basic action verbs. This English lesson will

اسمش افعال عمل پایه بود . این درس انگلیسی

be a little more advanced. Actually more intermediate

کمی پیشرفته تر خواهد بود. در واقع

these are action verbs that we use quite commonly but they're

این افعال میانی تر هستند که ما معمولاً از آنها استفاده می کنیم، اما آنها

kind of a level above the basic action words. Um for example

به نوعی بالاتر از کلمات عملی اصلی هستند. مثلاً به

instead of shut the door or close the door. Sometimes we

جای اینکه در را ببندید یا در را ببندید. گاهی

slam the door. So that will be one of the action verbs that

در را به هم می کوبیم. بنابراین یکی از افعال عملی خواهد بود که

you will learn in this English lesson. I do have some video

در این درس انگلیسی خواهید آموخت . من چند

clips prepared so you'll see all of these action verbs in

کلیپ ویدیویی آماده کرده ام تا همه این افعال عملی را در

action. That makes the lesson just a little bit more

عمل ببینید. این درس را کمی

exciting. Uh but once again welcome to this English lesson

هیجان انگیزتر می کند. اوه اما یک بار دیگر به این درس انگلیسی

about action verbs part two. Slam. So this is something you

درباره افعال عملی قسمت دوم خوش آمدید. اسلم بنابراین این کاری است که

do with usually a door. Sometimes when you get out of

معمولاً با یک در انجام می دهید. گاهی وقتی از

your car you close the door. Sometimes you shut the door.

ماشین خود پیاده می شوید در را می بندید. گاهی در را می بندی.

But if you close it really fast and hard we use the verb slam.

اما اگر خیلی سریع و سخت آن را ببندید از فعل slam استفاده می کنیم. به

It's not a good idea to slam a door. In a house you can shut a

هم زدن درب ایده خوبی نیست . در خانه می توانید

door or close a door. But you can also slam a door. Sometimes

در را ببندید یا دری را ببندید. اما شما همچنین می توانید یک در را به هم بکوبید. گاهی اوقات

you slam a door shut by accident. Sometimes you don't

به طور تصادفی دری را می کوبید . گاهی اوقات شما

know your own strength and so you push the door too hard. But

قدرت خود را نمی دانید و بنابراین بیش از حد در را فشار می دهید. اما

sometimes people will slam a door when they're angry.

گاهی اوقات مردم وقتی عصبانی هستند دری را به هم می بندند.

Sometimes when people are angry they will walk away. They'll go

گاهی اوقات وقتی مردم عصبانی هستند از آنجا دور می شوند. آنها از

through a door slam the door because they're angry. Maybe

در می گذرند و در را به هم می بندند زیرا عصبانی هستند. شاید

they get out of the car and they're angry with the person

از ماشین پیاده شوند و از شخصی

who they were in the car with and they might slam the door.

که با او در ماشین بودند عصبانی باشند و ممکن است در را بکوبند.

So let's watch that one more time. When a door is shut

پس بیایید یک بار دیگر آن را تماشا کنیم . وقتی درب

really quickly and it usually makes a loud noise we say that

خیلی سریع بسته می‌شود و معمولاً صدای بلندی ایجاد می‌کند، می‌گوییم که

you have slammed the door. Pounce. So this is something

در را محکم کوبیده‌اید. پرتاب کردن. بنابراین این کاری است

that mostly animals do. You can see that this cat has found

که بیشتر حیوانات انجام می دهند. می بینید که این گربه

something in the lawn. Maybe it's a small bug. Maybe a

چیزی در چمن پیدا کرده است. شاید یک باگ کوچک باشد. شاید یک

cricket or a grasshopper. And the cat has decided to pounce

جیرجیرک یا ملخ. و گربه تصمیم گرفته است که

on it. When an animal pounces it's a fun word to say isn't

به آن بپرد. وقتی حیوانی می پرد، گفتن آن یک کلمه سرگرم کننده است، اینطور نیست

it? When an animal pounces they go from being very very still

؟ هنگامی که یک حیوان می‌پرد، از حالت بسیار ساکن

to jumping forward quickly. Usually with their front two

به سرعت به جلو می‌پرد. معمولاً با دو پنجه جلویی آنها

paws. So let's watch the cat one more time the cat will

. پس بیایید یک بار دیگر گربه را تماشا کنیم که گربه

pounce on insect in the lawn and I think maybe it caught it

به حشره در چمن هجوم می‌آورد و فکر می‌کنم شاید او را گرفت

because it doesn't run in any other direction. It must have

زیرا در هیچ جهت دیگری نمی‌دوید. حتماً

pounce and caught it. So I don't have a video for this one

هجوم آورده و گیر کرده است. بنابراین من ویدیویی برای این ویدیو ندارم

but pry is when you use something like this tool which

اما فضولی زمانی است که از چیزی شبیه به این ابزار استفاده می‌کنید که به آن

is called a crowbar to kind of open something up or to make

crowbar می‌گویند تا چیزی را باز کنید یا

something move. We often use the word pry when we're using a

چیزی را حرکت دهید. ما اغلب زمانی از کلمه فضولی استفاده می کنیم که از

stick or a tool to kind of take something apart. This person is

چوب یا ابزاری برای جدا کردن چیزی استفاده می کنیم. این شخص

going to pry this piece of wood off of the wall. We even

قرار است این تکه چوب را از دیوار جدا کند. ما حتی

sometimes call this a pry bar. I call it a crowbar but you can

گاهی اوقات این را یک نوار فضولی می نامیم. من به آن میله لنگ می‌گویم، اما می‌توانید

also it a pry bar. A tool that you use to pry something. If

آن را یک میله فضولی نیز بکنید. ابزاری که از آن برای فحش دادن چیزی استفاده می کنید. اگر

you play cards before you deal the cards you need to shuffle

قبل از پرداخت ورق ها ورق بازی می کنید، باید

the cards. You can see that this person is playing a game

ورق ها را با هم مخلوط کنید. می بینید که این شخص در حال انجام یک بازی

called Uno. It's a really fun game by the way. Um but they

به نام Uno است. اتفاقا این یک بازی واقعا سرگرم کننده است . اوم، اما آنها

have decided they need to shuffle the cards before they

تصمیم گرفته اند قبل از اینکه کارت ها را

deal the cards. So when you shuffle the cards you mix the

بدهند، باید کارت ها را با هم مخلوط کنند. بنابراین وقتی کارت ها را به هم می زنید،

cards up. You want to make sure that the cards are not in order

کارت ها را با هم مخلوط می کنید. می‌خواهید مطمئن شوید که کارت‌ها دیگر مرتب نیستند

anymore. You want to make sure that everyone gets a random

. شما می‌خواهید مطمئن شوید که

card when you deal the cards. So you shuffle the cards. I

وقتی کارت‌ها را می‌دهید، همه یک کارت تصادفی دریافت می‌کنند. بنابراین شما کارت ها را به هم می زنید.

flatten. I couldn't find a good example of flatten. This was

صاف می کنم. من نتونستم نمونه خوبی از فلتن پیدا کنم. این

the best one. When you flatten something you make it flat. My

بهترین بود وقتی چیزی را صاف می کنید، آن را صاف می کنید.

hand is not flat. If I push down I can make my hand flat. I

دستم صاف نیست اگر به پایین فشار بیاورم می توانم دستم را صاف کنم. من

can flatten my hand. This person is cooking something. Uh

می توانم دستم را صاف کنم. این شخص در حال پختن چیزی است. اوه من

I'm not sure exactly what it is. But they have this heavy

دقیقاً مطمئن نیستم که چیست. اما این چیز سنگین را دارند

thing that they're putting on top of the food to flatten the

که روی غذا می گذارند تا

food. When you flatten something you make it so at

غذا صاف شود. وقتی چیزی را صاف می کنید، آن را طوری می سازید که

it's even and usually quite thin. Um sometimes when I put

یکنواخت و معمولاً کاملاً نازک باشد. اوهوم گاهی که

an egg in the pan I will break the yolk and I will flip it and

تخم مرغ را داخل تابه می‌گذارم، زرده را می‌شکنم و برمی‌گردانم و

then I will push down with the spatula to flatten the egg. So

بعد با کفگیر فشار می‌دهم تا تخم‌مرغ صاف شود. بنابراین

when you make something flat we use the verb flatten. Now

وقتی چیزی را صاف می کنید، از فعل flatten استفاده می کنیم. اکنون

there's a number of ways to describe what's happening here.

چندین راه برای توصیف آنچه در اینجا اتفاق می افتد وجود دارد.

You could say that this person is using the hammer to hit the

می توان گفت که این شخص از چکش برای ضربه زدن به میخ استفاده می کند

nail. You can say the person is using the hammer to strike the

. می توان گفت که شخص از چکش برای ضربه زدن به میخ استفاده می کند

nail. But we usually sometimes I shouldn't say usually. We

. اما ما معمولا گاهی اوقات نباید بگویم معمولا. ما

sometimes use the word pound. You can pound a nail in. You

گاهی از کلمه پوند استفاده می کنیم. می توانید یک میخ بکوبید.

can pound a piece of wood into the ground. So whenever you

می توانید یک تکه چوب را به زمین بکوبید. بنابراین هر زمان که می

pound you have something that has to go into something else.

کوبید چیزی دارید که باید به چیز دیگری وارد شود.

And you need to hit it usually with a hammer. Jen and I

و معمولاً باید با چکش به آن ضربه بزنید . من و جن

sometimes pound stakes into the ground outside. Pieces of wood

گاهی اوقات چوب های بیرون را به زمین می کوبیم. تکه های چوبی که

with a point on the end and we pound them into the ground with

در انتها یک نقطه است و با چکش بزرگ داخل زمین میکوبیم

a large hammer. So when you pound something in it means you

. بنابراین وقتی چیزی را در آن می کوبید به این معنی است که

make it go into something else. He is using the hammer to pound

آن را به چیز دیگری تبدیل می کنید. او از چکش برای کوبیدن

the nail into the wood.

میخ به چوب استفاده می کند.

Swat. So actually this morning there was a fly flying around

سوات بنابراین در واقع امروز صبح یک مگس در اطراف

me and I was doing this. Uh in fact I think the last time I

من پرواز می کرد و من داشتم این کار را می کردم. در واقع فکر می کنم آخرین باری که

taught the word swat the same thing happened. Uh you can see

کلمه سوات را آموزش دادم همین اتفاق افتاد. اوه شما می بینید

that this person is swatting. When you swat sorry to flip

که این شخص در حال چرت زدن است. وقتی خواستید متاسفم که

from the I N G form to the normal form. When you swat you

از فرم I N G به فرم معمولی برگردید. هنگامی که شما swat

do this with your hand. You can also do this with a fly

این کار را با دست خود انجام دهید. می توانید این کار را با مگس کوب نیز انجام دهید

swatter. A fly swatter is something you use to swat

. مگس‌سواتر چیزی است که برای

flies. But anytime you do this action. Especially when there

مگس‌ها استفاده می‌کنید. اما هر زمان که این عمل را انجام دهید . به خصوص زمانی که

are bugs We say that you are swatting. You have decided to

اشکالات وجود دارد ما می گوییم که شما در حال swatting. شما تصمیم گرفته اید که

swat the bug usually to get rid of it. So when you yank on

معمولاً برای خلاص شدن از شر آن، حشره را از بین ببرید. بنابراین وقتی روی

something it means to pull it but to pull it really really

چیزی خم می‌شوید به معنای کشیدن آن است، اما کشیدن آن واقعاً

hard to use a lot of strength when you pull it. So this

سخت است که هنگام کشیدن آن از قدرت زیادی استفاده کنید. بنابراین این

person has decided to yank on this door. It's kind of the

شخص تصمیم گرفته است که روی این درب بپیچد.

opposite of slam in some ways. When you slam a door you close

از جهاتی به نوعی برعکس اسلم است. وقتی دری را به هم می کوبید

it with lots of strength. When you yank on something or when

با قدرت زیادی آن را می بندید. وقتی روی چیزی می کوبید یا وقتی

you yank on a door you try to pull it open with all kinds of

روی دری می کوبید، سعی می کنید با انواع قدرت آن را باز کنید

strength. It's not same as open though. Okay? Uh yank is what

. هر چند که همان باز نیست . باشه؟ اوه یانک کاری است که

you would do just before something does open. So he is

درست قبل از باز شدن چیزی انجام می دهید. بنابراین او

trying to open the door by yanking on it. And it probably

در تلاش است تا در را باز کند . و احتمالاً

isn't moving. He's using as much strength as possible to

حرکت نمی کند. او تا جایی که ممکن است برای

pull on it. Of. So I really tried hard to find a video clip

کشیدن آن از قدرت استفاده می کند. از. بنابراین من واقعاً تلاش زیادی کردم تا یک کلیپ ویدیویی

of someone shoving someone else. But I couldn't so this is

از کسی پیدا کنم که شخص دیگری را هل می دهد . اما من نتوانستم پس این

the only thing I could find. When you shove someone it means

تنها چیزی است که می توانم پیدا کنم. وقتی کسی را هل می دهید به این معنی است که

you push them. And maybe they go off balance. It's obviously

او را هل می دهید. و شاید از تعادل خارج شوند. بدیهی است که

not a nice thing to do to someone. You don't want to

انجام دادن با کسی کار خوبی نیست . شما نمی خواهید

shove someone. Sometimes when you're waiting in line you

کسی را هل دهید. گاهی اوقات وقتی در صف منتظر می مانید،

accidentally shove someone. When you turn you might shove

به طور اتفاقی کسی را هل می دهید. وقتی می چرخید ممکن است

them by accident. But generally a shove would be an intentional

تصادفی آنها را هل دهید. اما به طور کلی یک هل دادن یک فشار عمدی است

push. That means you decided to do it. With one or both hands

. یعنی تصمیم گرفتی این کار را انجام دهی. با یک یا هر دو دست

and you make the person move in the other direction. I would

و باعث می‌شوید فرد در جهت دیگر حرکت کند. من

say this. Kids sometimes shove each other. If you hand out

این را می گویم. بچه ها گاهی اوقات همدیگر را هل می دهند . اگر آب نبات بدهید

candy and the kids are excited they might shove another kid

و بچه‌ها هیجان‌زده باشند، ممکن است بچه دیگری را

out of the way while they run to get candy from you. So if

از سر راهشان پرت کنند، در حالی که می‌دوند تا از شما آب نبات بگیرند. بنابراین اگر به

you're visiting someone who has kids and you're giving them

ملاقات کسی می روید که بچه دارد و به آنها

candy they might shove each other as they try to get candy.

آب نبات می دهید، ممکن است در حالی که سعی می کنند آب نبات بگیرند، یکدیگر را هل دهند.

You can see that this bread bag they have decided to twist the

می بینید که این کیسه نان تصمیم گرفته اند

plastic bag at the end and then put a twist tie on it. So when

در انتها کیسه پلاستیکی را بپیچانند و سپس یک کراوات پیچشی روی آن بگذارند. بنابراین وقتی

you twist something you do this. You can twist a cork out

چیزی را می پیچید، این کار را انجام می دهید . می توانید یک چوب پنبه را

of a bottle. So it involves turning sometimes multiple

از یک بطری بچرخانید. بنابراین شامل چرخش گاهی اوقات چندین

times. Someone took this breadbag and they twisted the

بار است. یکی این کیسه نان را گرفت و

end. And then they put the little green twist tie on it so

انتها را پیچاندند. و سپس کراوات تاب سبز کوچک را روی آن می گذارند

that it will stay closed. So when you twist something it

تا بسته بماند. بنابراین وقتی چیزی را می‌پیچانید که

involves turning at I'm trying to think of another example of

شامل چرخاندن به سمت آن می‌شود، سعی می‌کنم به مثال دیگری فکر کنم که

you can twist your hair. I obviously can't but you can

می‌توانید موهایتان را بچرخانید. واضح است که نمی توانم اما

twist your hair if you want as well. Unscrew. So when you have

اگر بخواهید می توانید موهایتان را هم بچرخانید . پیچ را باز کنید. بنابراین وقتی

a screwdriver and if there are screws in something you can

پیچ گوشتی دارید و اگر در چیزی پیچ وجود دارد، می توانید

unscrew them. So this means you put the tip of the screwdriver

آنها را باز کنید. بنابراین این بدان معنی است که شما نوک پیچ گوشتی را

into the screw and you turn counterclockwise. I think

در پیچ قرار می دهید و در خلاف جهت عقربه های ساعت می چرخید. من فکر می کنم

that's universal around the world. I'm pretty sure everyone

که در سراسر جهان جهانی است. من تقریباً مطمئن هستم که همه

turns counter to unscrew something. In English we say

برای باز کردن چیزی مخالف می شوند. در انگلیسی می گوییم

righty tidy lefty loosey. I don't know if you've ever heard

righty tidy lefty loosey. نمی‌دانم تا به حال

that phrase it's to remind people that when you're

این عبارت را شنیده‌اید که به مردم یادآوری کند که وقتی پیچ

unscrewing something or if you're taking a nut off a bolt

چیزی را باز می‌کنید یا اگر مهره‌ای را از روی پیچ بیرون می‌آورید،

if you turn to the left lefty loosey righty tidy lefty loosey

اگر به سمت چپ بچرخید، راست راست مرتب، چپ،

you can remember. But anyways this person has decided to

می‌توانید به یاد بیاورید. . اما به هر حال این شخص تصمیم گرفته است که

unscrew the screws from this door so you can see they're

پیچ های این در را باز کند تا بتوانید ببینید که از

using a screwdriver to do that. We have the verbs swing. We use

پیچ گوشتی برای این کار استفاده می کند. ما افعال swing را داریم.

this a lot when talking about sports. When you play golf you

وقتی در مورد ورزش صحبت می کنیم از این بسیار استفاده می کنیم . وقتی گلف بازی می‌کنید،

swing the golf club just like this gentleman is. When you

چوب گلف را درست مثل این آقا می‌چرخانید. وقتی

play baseball you swing the bat. I'm sure in cricket you

بیسبال بازی می کنید چوب را می چرخانید . مطمئنم در کریکت شما

swing the bat as well. It's anytime you have something in

خفاش را هم می چرخانید. هر زمانی که چیزی در

your hand and you do this kind of motion. Uh you can swing a

دست دارید و این نوع حرکت را انجام می دهید . اوه شما می توانید یک

stick. You can go outside and swing a stick. But it always

چوب را بچرخانید. می توانید به بیرون بروید و یک چوب را بچرخانید. اما همیشه

involves having something in your hand. Although you can

شامل داشتن چیزی در دست شماست. اگرچه می توانید

Swing your arm at someone too. So I take that back. You don't

بازوی خود را نیز به سمت کسی بچرخانید. بنابراین من آن را پس می گیرم. برای تاب خوردن

have to have something in your hand to swing. Um by the way

لازم نیست چیزی در دست داشته باشید . به هر حال،

someone did ask about the verbs shuffle whether it had other

کسی در مورد افعال shuffle پرسید که آیا معنی دیگری دارد یا خیر

meanings. It does. You can shuffle your feet. You can

. این کار را انجام می دهد. می توانید پاهای خود را به هم بزنید. شما می توانید

shuffle the songs on your playlist on your phone. So that

آهنگ های موجود در لیست پخش خود را در تلفن خود به هم بزنید. به طوری که

they play in random order. And swing as well. Um you can swing

آنها به ترتیب تصادفی بازی می کنند. و همچنین تاب. امم تو میتونی

on a swing. Um sometimes these verbs have more meanings than

روی تاب تاب بخوری امم گاهی اوقات این افعال معانی بیشتری نسبت به

just the one I'm teaching. And some I don't cover them all. So

چیزی که من آموزش می دهم دارند. و برخی را من همه آنها را پوشش نمی دهم. پس

sorry about that. Cover. So this is a barbecue and someone

برای آن متاسفم. پوشش دادن. بنابراین این یک کباب است و کسی

has decided to cover it. In Canada we often cover our

تصمیم گرفته است آن را بپوشاند. در کانادا اغلب

barbecues in the winter to protect them from the snow and

در زمستان کباب های خود را می پوشانیم تا از برف و

rain and cold weather. People who have really fancy cars

باران و هوای سرد محافظت کنیم. افرادی که ماشین های واقعاً شیکی دارند

sometimes will cover their car. They'll park their car in the

گاهی اوقات ماشین خود را می پوشانند. آنها ماشین خود را در گاراژ پارک می کنند

garage and they'll put a cover on it. They'll cover their car

و روی آن روپوش می گذارند . آنها ماشین خود را

with a cover. By the way in English this barbecue is

با یک کاور می پوشانند. به هر حال در انگلیسی این کباب

covered they decided to cover it. They decided to cover it by

پوشیده شده است آنها تصمیم گرفتند آن را بپوشانند. تصمیم گرفتند با

putting a cover on it. So it's both a noun and a verb.

گذاشتن کاور روی آن را بپوشانند. پس هم اسم است و هم فعل.

Uncover. So obviously this is the opposite. You see this

برملا کردن. بنابراین واضح است که این برعکس است. می بینید که این

trophy here had something over top of it. And in order to let

جام در اینجا چیزی بیش از آن داشت. و برای اینکه

people see it they decided to uncover it. So the action of

مردم بتوانند آن را ببینند، تصمیم گرفتند آن را کشف کنند. بنابراین عمل

taking something a blanket or fabric or a cover. The action

گرفتن چیزی یک پتو یا پارچه یا روکش. عمل

of taking it off. We would use the verb uncover. This trophy

برداشتن آن. ما از فعل uncover استفاده می کنیم. این جام

not sure what this is for. I should have done a bit more

مطمئن نیستم که این برای چیست. باید کمی بیشتر

research. Looks pretty fancy though. They've decided to

تحقیق می کردم. هرچند خیلی فانتزی به نظر می رسد . آنها تصمیم گرفته اند

uncover it. This is something we do in Canada a lot in the

آن را کشف کنند. این کاری است که ما در کانادا زیاد در زمستان انجام می دهیم

winter. We scrape. This isn't just a verb though for scraping

. ما خراش می دهیم. این فقط یک فعل برای خراشیدن

snow or ice off your car. You can scrape the bottom of a

برف یا یخ از روی ماشین شما نیست. می توانید کف

frying pan. If you cook something and the food gets

ماهیتابه را بتراشید. اگر چیزی بپزید و غذا

stuck. You scrape the bottom of the frying pan. Um definitely

گیر کرد. کف ماهیتابه را می خراشید. مطمئناً

in the winter I scrape ice off my windows before I drive my

در زمستان قبل از اینکه ماشینم را برانم، یخ را از روی شیشه‌هایم می‌خراشم

car. It's the action of removing from something else

. این عمل حذف از چیز دیگری است

that's kind of stuck on there. The ice is stuck to the window

که به نوعی در آنجا گیر کرده است. یخ به پنجره چسبیده است،

so I need to scrape it off. I need to use my strength and a

بنابراین باید آن را بتراشم. من باید از قدرتم و یک

small scraper to scrape it. In a frying pan the food might be

خراش کوچک برای تراشیدن آن استفاده کنم. در ماهیتابه ممکن است غذا

stuck to the bottom of the pan and you need to scrape it off.

به ته تابه چسبیده باشد و باید آن را بتراشید.

Fluff. So sometimes you fluff your pillow. Um we actually use

کرک. بنابراین گاهی اوقات بالش خود را پف می کنید. اوم ما در واقع از

fluff up. We add the word up quite often but fluff will

fluff up استفاده می کنیم. ما اغلب کلمه را اضافه می کنیم اما کرک

work. If your pillow is really flat if you slept on your

کار می کند. اگر بالش شما واقعاً صاف است اگر

pillow all night and you have flattened your pillow by

تمام شب را روی بالش خود خوابیده اید و با

rolling your head around on it. There's the word flatten again.

چرخاندن سر خود روی آن بالش خود را صاف کرده اید. دوباره کلمه مسطح وجود دارد.

You can fluff your pillow. You can fluff up your pillow. You

می توانید بالش خود را پف کنید. می توانید بالش خود را پف کنید. می

can kind of do this to it to make it a little more rounded

توانید این کار را با آن انجام دهید تا دوباره کمی گردتر

and thicker again. So you kind of fluff the pillow. I

و ضخیم تر شود. بنابراین شما به نوعی بالش را پف می کنید. من هر شب

fluff up pillow before I go to sleep every night. Spread. So

قبل از خواب بالش را پف می کنم . گسترش. بنابراین

this morning I had an egg and I put it on a piece of toast but

امروز صبح یک تخم مرغ خوردم و آن را روی یک تکه نان تست گذاشتم اما

before I put the egg on toast I spread some butter on the

قبل از اینکه تخم مرغ را روی نان تست بگذارم مقداری کره روی

toast. Not this much butter. This person has decided to

نان تست زدم. نه اینقدر کره این شخص تصمیم گرفته است که

spread an unhealthy amount of butter on their toast. It might

روی نان تست خود مقداری کره ناسالم بمالد.

also be margarine by the way. Um but when you spread you

اتفاقاً ممکن است مارگارین نیز باشد. اوم، اما وقتی پهن می کنید،

usually use a knife or another tool to put a thin layer of

معمولاً از یک چاقو یا ابزار دیگری برای قرار دادن یک لایه نازک از

something on something else. You spread butter on a piece of

چیزی روی چیز دیگری استفاده می کنید. روی یک تکه

toast. You can also use spread to talk about putting something

نان تست کره می پاشید. همچنین می توانید از اسپرد برای صحبت در مورد گذاشتن چیزی

on the ground. You can spread salt on the sidewalk in the

روی زمین استفاده کنید. می توانید در زمستان در پیاده رو نمک بپاشید

winter to melt the ice. So anytime you distribute

تا یخ ها آب شود. بنابراین هر زمان که

something I guess would be a more formal verb or whenever

چیزی را توزیع می‌کنید، حدس می‌زنم فعل رسمی‌تر باشد یا هر زمان که

you do this kind of action we use the verb spread. You spread

این نوع عمل را انجام می‌دهید، از فعل spread استفاده می‌کنیم.

it on the toast. That looks yummy by the way. Wonder why

آن را روی نان تست پخش می کنید. اتفاقا به نظر خوشمزه میاد تعجب می کنم که چرا

it's not melting. The toast doesn't seem very hot. Usually

ذوب نمی شود. نان تست خیلی داغ به نظر نمی رسد. معمولا

the butter that I put on my toast melts right away.

کره ای که روی نان تست می زنم فورا آب می شود.

Sprinkle. So sometimes I sprinkle some chocolate chips

بپاشید. بنابراین گاهی اوقات مقداری شکلات چیپسی

on top of my ice cream. Sometimes I sprinkle. I'm

روی بستنی ام می پاشم. گاهی می پاشم.

trying to think of another word for sprinkle. When you make a

سعی می کنم کلمه دیگری برای پاشیدن بیابم. هنگامی که یک

birthday cake you might sprinkle some toppings on top.

کیک تولد درست می کنید، ممکن است مقداری مواد روی آن بپاشید.

But when you sprinkle you do exactly this. You take a little

اما وقتی می پاشید دقیقا این کار را انجام می دهید. شما

bit of something and you kind of do this action. Does my hand

کمی از چیزی می گیرید و به نوعی این عمل را انجام می دهید. آیا دست من با

match the does my hand match the video clip? Take a little

کلیپ ویدیویی مطابقت دارد؟

bit of salt and you kind of sprinkle the salt. Or you take

کمی نمک بردارید و کمی نمک بپاشید. یا

a little of spices and you sprinkle them on your food. So

کمی ادویه برمیدارید و روی غذا میپاشید. بنابراین

you take a small amount of something and you kind of drop

مقدار کمی از چیزی را می گیرید و به نوعی

it on top of something else. Um this isn't how I put salt on my

آن را روی چیز دیگری می اندازید. امم من اینطوری روی غذایم نمک نمیزنم

food though. I usually just use the salt shaker. I shake it. A

. من معمولا فقط از نمکدان استفاده می کنم. تکانش می دهم. یک

slide. So you can slide a lot of things. But in general it

اسلاید بنابراین شما می توانید بسیاری از چیزها را اسلاید کنید. اما به طور کلی به

means to move along something without moving your arms or

معنای حرکت در امتداد چیزی بدون حرکت دست ها یا

legs. This kid has decided to slide down the slide. Um you

پاها است. این بچه تصمیم گرفته است که از سرسره پایین بیاید. امم شما

can slide something across something. Like if this was

می توانید چیزی را روی چیزی بلغزانید. مثلاً اگر این

sitting on my hand I can slide it across my hand. So anytime a

روی دستم نشسته بود، می‌توانم آن را روی دستم بلغزانم. بنابراین هر زمان که یک

person and a thing or two things are moving against each

شخص و یک یا دو چیز در برابر هر کدام حرکت می کنند، از

we use the verb slide. So you can slide from one end to the

فعل اسلاید استفاده می کنیم. بنابراین می توانید از یک سر به سر

other. Um you can slide on ice. You can run and then stop

دیگر بلغزانید. امم شما می توانید روی یخ سر بخورید. می توانید بدوید و سپس

moving your feet and you will slide across the ice. That's

حرکت پاهای خود را متوقف کنید و از روی یخ سر بخورید.

always fun to do by the way. I like doing that every once in a

به هر حال انجام این کار همیشه سرگرم کننده است. من دوست دارم هر چند وقت یکبار این کار را انجام دهم

while. I like to slide on ice. Even at my age. It's a lot of

. من دوست دارم روی یخ سر بخورم. حتی در سن من. خیلی

fun. So whenever a birthday is approaching or when Christmas

سرگرم کننده است. بنابراین هر زمان که تولد نزدیک است یا زمانی که کریسمس

is approaching here we buy each other presents and before we

نزدیک می شود، ما برای یکدیگر هدایایی می خریم و قبل از اینکه

the present we wrap the present. So we take the present

هدیه بگیریم، کادو را بسته بندی می کنیم . پس حال را می گیریم

and we put paper on the outside. So the person can't

و روی بیرون کاغذ می گذاریم . بنابراین شخص نمی تواند

see what it is. You can see in this picture the person has

ببیند که چیست. در این تصویر می بینید که شخص

some wrapping paper and they have a gift and they've decided

مقداری کاغذ بسته بندی دارد و یک هدیه دارد و تصمیم گرفته است آن را

to wrap the gift. So they're going to put wrapping paper on

بپیچد. بنابراین آنها کاغذ بسته بندی را در بیرون قرار می دهند

the outside to kind of disguise what it is you are looking at.

تا چیزی را که شما به آن نگاه می کنید پنهان کنند.

So they've decided to wrap the gift and they've decided to

بنابراین آنها تصمیم گرفته اند هدیه را بسته بندی کنند و تصمیم گرفته اند

Keep it a secret until the day they give it to someone.

آن را تا روزی که آن را به کسی می دهند مخفی نگه دارند.

Measure. When you build something or when you need to

اندازه گرفتن. وقتی چیزی می سازید یا زمانی که باید

cut something or when you need to put something in a specific

چیزی را برش دهید یا زمانی که نیاز دارید چیزی را در یک نقطه خاص قرار دهید

spot you will measure. You will spend some time with a

اندازه گیری می کنید. شما مدتی را با یک

measuring tape that's what this is or a ruler and you will

نوار اندازه گیری یا خط کش می گذرانید و

measure. You will figure out how many centimeters it is. Or

اندازه می گیرید. شما متوجه خواهید شد که چند سانتی متر است. یا

how many inches it is. If you have a piece of wood and you

چند اینچ است. اگر یک تکه چوب دارید و

need to cut it at 32 centimeters you will measure

باید آن را به 32 سانتی متر برش دهید،

the piece of wood and you put a pencil mark and then you will

تکه چوب را اندازه می گیرید و یک علامت مداد می گذارید و سپس

cut it at 32 centimeters. So when you measure something it

آن را به اندازه 32 سانتی متر می برید. بنابراین وقتی چیزی را اندازه می‌گیرید به این

means you use something like a tape measure in order to make

معنی است که از چیزی مانند متر نوار استفاده می‌کنید تا

sure the length is the length it's supposed to be. You will

مطمئن شوید که طول آن به اندازه‌ای است که قرار است باشد. شما

measure it. It's spring here and a lot of people have

آن را اندازه گیری خواهید کرد. اینجا بهار است و بسیاری از مردم

decided to mow their lawn. They have decided to get out their

تصمیم گرفته اند چمن خود را بچینند. آنها تصمیم گرفته اند

lawn mower. They've decided the grass is too long and they need

ماشین چمن زنی خود را بیرون بیاورند. آنها به این نتیجه رسیده اند که چمن خیلی طولانی است و باید

to mow it. We actually have this exact lawn mower. This

آن را کندن کند. ما در واقع دقیقاً همین ماشین چمن زنی را داریم. این

isn't me but this person has decided to mow their lawn. What

من نیستم، اما این شخص تصمیم گرفته است که چمن خود را بتراشد.

I will say though is I don't often pull the lawn mower

اما چیزی که من خواهم گفت این است که اغلب ماشین چمن زنی را

backwards. That's a new one for me. I generally push the lawn

به عقب نمی کشم. این برای من جدید است. من به طور کلی ماشین چمن زنی را به سمت جلو هل می دهم

mower forwards and then turn around at the end but when your

و سپس در انتها می چرخم، اما زمانی که

lawn is long, sometimes you need to mow your lawn. If you

چمن شما طولانی است، گاهی اوقات لازم است چمن خود را چمن زنی کنید. اگر

live in an apartment, you don't have this problem But if you

در آپارتمان زندگی می کنید، این مشکل را ندارید، اما اگر

live in a house and you have a lawn you need to mow your lawn.

در خانه زندگی می کنید و چمن دارید، باید چمن خود را چمن زنی کنید.

Okay be careful. There's going to be a bit of violence

باشه مواظب باش اینجا کمی خشونت وجود خواهد داشت

here. This oh. She decided to slap him. So again you

. این اوه تصمیم گرفت به او سیلی بزند. پس باز هم

shouldn't ever hit people. But this particular kind of hit is

هرگز نباید مردم را بزنی. اما این نوع خاص ضربه

called a slap. It's when you do this to someone. Um when you

سیلی نامیده می شود. این زمانی است که شما این کار را با کسی انجام می دهید. اوم وقتی

have your hand open and you do this. There I just slapped

دستت باز است و این کار را می کنی . آنجا فقط به خودم سیلی زدم

myself. Um I'm going to stop the clip because I don't want

. اوم من کلیپ را متوقف می کنم زیرا نمی خواهم مجبور باشید

you to have to watch someone getting slapped over and over

بارها و بارها به کسی سیلی بخورید

again. Uh but sometimes if you're watching a TV show

. اوه، اما گاهی اوقات اگر در حال تماشای یک برنامه تلویزیونی هستید،

someone might be angry at someone else and they might

ممکن است شخصی از دست شخص دیگری عصبانی شود و ممکن است به

slap that person. They might decide they're so angry they're

آن شخص سیلی بزند. آنها ممکن است تصمیم بگیرند که آنقدر عصبانی هستند که

going to hit the person and they hit them with their open

قرار است آن شخص را بزنند و با دست باز خود

hand across the face. They slap them. When you go on a trip you

به صورت او ضربه بزنند. به آنها سیلی می زنند . وقتی به سفر می روید

need to pack. When you pack you put all of your stuff in a

باید چمدان خود را جمع کنید. وقتی بسته بندی می کنید، همه وسایل خود را در یک

suitcase or in a bag. We also use this verb to talk about

چمدان یا در یک کیف قرار می دهید. ما همچنین از این فعل برای صحبت در مورد

moving. When you move from one place to another you will pack.

حرکت استفاده می کنیم. وقتی از یک مکان به مکان دیگر حرکت می کنید، چمدان را جمع خواهید کرد.

You will pack your suitcase or you will pack your boxes. You

چمدانت را می بندی یا جعبه هایت را می بندی.

will pack your bags. So anytime you are going on a trip or

چمدان هایت را می بندی. بنابراین هر زمان که به مسافرت می روید یا

moving you will pack before you go. You will put all of your

حرکت می کنید، قبل از رفتن چمدانتان را جمع کنید . تمام

clothes and the things you need into a suitcase or into a bag.

لباس ها و وسایل مورد نیاز خود را در یک چمدان یا کیف قرار می دهید.

Sorry let me just get to where I'm supposed to be here. There

ببخشید اجازه دهید به جایی که قرار است اینجا باشم برسم. ما

we go. Scrub. So we talked about scrape. And scrub is

میرویم آنجا. اسکراب. بنابراین ما در مورد خراش صحبت کردیم. و اسکراب

similar but it's usually used with soap and water and a

مشابه است اما معمولا با آب و صابون و

sponge or a cloth. This person is going to or they already did

اسفنج یا پارچه استفاده می شود. این شخص قصد دارد یا قبلاً

scrub this glass. Now they're rinsing it by the way. So right

این لیوان را تمیز کرده است. اتفاقا الان دارن آبکشی میکنن پس

here. So this is they're scrubbing it. So using a sponge

همینجا بنابراین این است که آنها آن را تمیز می کنند. بنابراین با استفاده از یک اسفنج

and some soap and water they've decided to rub the glass really

و مقداری آب و صابون تصمیم گرفتند شیشه را خیلی

hard and verb we use is scrub. I know it rhymes with rub but

سخت مالش دهند و فعل ما اسکراب است. می دانم که با مالش هم قافیه است، اما

that is the verb we would use to describe this action. To

این فعل است که برای توصیف این عمل استفاده می کنیم. برای

scrub. Right there. That's a scrub. So when you have I think

اسکراب کردن. همونجا این یک اسکراب است. پس وقتی دارید فکر می کنم

I've done this did I do this in the last lesson? This might

این کار را انجام داده ام آیا در آخرین درس این کار را انجام دادم؟ این ممکن است

have been one of the basic action verbs. I'm not sure how

یکی از افعال عمل اصلی باشد. من مطمئن نیستم که چگونه

this slipped in here. But this person has decided to fold this

این لغزش در اینجا. اما این شخص تصمیم گرفته این

piece of paper. They have a piece of paper. They don't want

تکه کاغذ را تا کند. آنها یک تکه کاغذ دارند. آنها نمی خواهند

to leave it flat. For some reason they want to fold it. So

آن را صاف بگذارند. به دلایلی می خواهند آن را تا کنند. بنابراین

they do this and they press it down. They do this. You can see

آنها این کار را انجام می دهند و آن را فشار می دهند . این کار را می کنند.

in this little video clip. The person has decided to fold the

در این کلیپ کوچک می توانید ببینید. شخص تصمیم گرفته است که

piece of paper that they have. When you go and watch a

تکه کاغذی را که دارد تا کند. وقتی می‌روید و

performance you will often clap at the end. We call this

اجرا را تماشا می‌کنید، اغلب در پایان کف می‌زنید. ما به این می گوییم

applause. Um when you hear someone play a really good

کف زدن. امم، وقتی می شنوید که یک قطعه موسیقی واقعاً خوب پخش می شود،

piece of music when they're done you might clap to show

ممکن است برای نشان دادن

your appreciation. You might clap to celebrate the fact that

قدردانی خود دست بزنید. ممکن است برای جشن گرفتن این واقعیت که

your team won the game. You might all clap. Um if someone

تیم شما بازی را برد، دست بزنید. ممکن است همه دست بزنید. اوم اگر کسی

sings a beautiful song you're at a concert when they are done

آهنگ زیبایی بخواند شما در یک کنسرت هستید وقتی آنها تمام شد،

you will put your hands together like this and you will

دستان خود را اینگونه روی هم قرار می دهید و

clap. In fact when someone asks an audience to clap they often

کف می زنید. در واقع وقتی کسی از تماشاگران می‌خواهد دست بزنند، اغلب

say that. They'll say put your hands together for Bob the

این را می‌گویند. می گویند دست هایت را برای باب

Canadian. He's going to sing us a little song. I'm not going to

کانادایی جمع کن. او یک آهنگ کوچک برای ما می خواند. من قرار نیست

sing but yes. Uh whistle. Oh this lady is really whistling.

بخوانم اما بله. اوه سوت آخه این خانم واقعا داره سوت میکشه

Maybe I'll let you watch the clip for a couple seconds and

شاید به شما اجازه دهم این کلیپ را برای چند ثانیه تماشا کنید و

then we'll pause her. She's a little too excited for me. But

سپس او را مکث کنیم. او برای من کمی هیجان زده است. اما

whistle. I'm not a very good whistler is when you put your

سوت. من خیلی سوت زن خوبی نیستم وقتی

lips like that and then you make sounds. Some people can

لب هایت را اینطور می گذاری و بعد صدا می کنی. برخی از افراد می توانند با

whistle on tune and can whistle songs. It's something

آهنگ سوت بزنند و می توانند آهنگ ها را سوت بزنند. این چیزی

enjoyable. Some people like to sing. Some people like to hum.

لذت بخش است. بعضی ها دوست دارند آواز بخوانند. بعضی ها دوست دارند زمزمه کنند.

Some people like to whistle. One of the first things babies

بعضی ها دوست دارند سوت بزنند. یکی از اولین کارهایی که نوزادان

do when they start to move is they start to crawl. When you

هنگام شروع حرکت انجام می دهند این است که شروع به خزیدن می کنند. وقتی می

crawl you move on all fours. Right here this baby has

خیزید، چهار دست و پا حرکت می کنید. همین جا این بچه

decided to crawl along the floor. So they are mobile. They

تصمیم گرفته روی زمین بخزد. بنابراین آنها متحرک هستند. آنها

are able to move. Babies when they are first born are not

قادر به حرکت هستند. نوزادان در اولین تولد

mobile. They can't move. But eventually they learn to crawl

متحرک نیستند. آنها نمی توانند حرکت کنند. اما در نهایت

before they learn to walk. So we talked about the verb to

قبل از اینکه راه رفتن را یاد بگیرند خزیدن را یاد می گیرند. بنابراین ما کمی قبلتر در مورد فعل shake صحبت کردیم،

shake a little earlier but this is someone who has made

اما این کسی است که

themselves a drink and they need to shake it probably to

خود را یک نوشیدنی ساخته است و احتمالاً باید آن را تکان دهد تا

mix it up. This person probably put some stuff in their cup.

آن را مخلوط کند. این شخص احتمالاً چیزهایی را در فنجان خود گذاشته است.

Maybe some water and some sort of looks like some sort of

شاید مقداری آب و نوعی شبیه به نوعی

protein powder or something and now they need to shake the cup

پودر پروتئین یا چیز دیگری باشد و حالا باید فنجان را تکان دهند

in order to mix everything. So when you shake something you've

تا همه چیز مخلوط شود. بنابراین وقتی چیزی را تکان می دهید،

you very quickly move it. Sometimes people will shake a

خیلی سریع آن را حرکت می دهید. گاهی اوقات

present after you wrap a present. Sometimes kids will

پس از بسته بندی هدیه، مردم هدیه ای را تکان می دهند. گاهی اوقات بچه ها

shake the present to listen to what's inside to see if they

کادو را تکان می دهند تا به آنچه درون آن است گوش دهند تا ببینند آیا

can guess what it is. Um often when you make a drink like this

می توانند آن را حدس بزنند یا خیر. خیلی وقت ها وقتی نوشیدنی اینجوری درست می کنید،

you'll put a lid on and you'll shake it just to make sure that

درب آن را می گذارید و تکان می دهید تا مطمئن شوید که

it is well mixed and blended before you actually drink it. I

قبل از اینکه واقعاً آن را بنوشید، خوب مخلوط و مخلوط شده است. من

There we go. Pour. So if you want a drink you need to pour

آنجا برویم. بریزید. بنابراین اگر می خواهید نوشیدنی داشته باشید باید

yourself a glass of water or pour yourself a glass of milk.

یک لیوان آب برای خود بریزید یا یک لیوان شیر برای خود بریزید.

Sometimes when people come over I will pour them a drink. I

گاهی که مردم می آیند برایشان نوشیدنی می ریزم. من

will say hey would you like some juice or water? I'll pour

می گویم هی آبمیوه می خواهی یا آب؟

you a drink. So the action of moving a liquid from one

برایت نوشیدنی می ریزم بنابراین عمل انتقال مایع از

container to another. In this case from a pitcher to a glass.

ظرفی به ظرف دیگر. در این مورد از یک پارچ به یک لیوان.

If you turn the pitcher like this so the water comes out. We

اگر پارچ را اینطور بچرخانید تا آب بیرون بیاید. از

use the verb to pour. So you pour the water into the glass.

فعل ریختن استفاده می کنیم. بنابراین شما آب را داخل لیوان می ریزید.

I And okay I don't like this video. This is I cannot handle

من و خوب من این ویدیو را دوست ندارم . این است که من نمی توانم

watching this. Uh spill. When you spill something it's

این را تماشا کنم. اوه ریختن وقتی چیزی می ریزید

usually a liquid. And it means that it it falls out where it's

معمولاً مایع است. و به این معنی است که در جایی که

not supposed to. If I accidentally knocked this glass

قرار نیست می افتد. اگر تصادفاً این لیوان را کوبیدم،

I would say that I spilled the water. When you spill water or

می گویم که آب را ریخته ام . وقتی آب می‌ریزید یا

when you spill something like soda or pop on something it's

وقتی چیزی مانند نوشابه می‌ریزید یا روی چیزی می‌ریزید،

never a good idea. Especially if it's some kind of

هرگز ایده خوبی نیست. به خصوص اگر نوعی از

electronics like this computer. You don't want to spill water.

وسایل الکترونیکی مانند این کامپیوتر باشد. شما نمی خواهید آب بریزید.

On a computer. Um when you spill water on the ground you

روی کامپیوتر اوم وقتی آب را روی زمین می ریزید

just wipe it up. But when you spill water on a computer or

فقط آن را پاک می کنید. اما وقتی آب را روی رایانه یا

something else you you are stressed because you may have

چیز دیگری می‌ریزید، استرس دارید زیرا ممکن است

broken it. So here we go spill. It's not nice when you spill

آن را خراب کرده باشید. بنابراین در اینجا ما به ریختن می رویم. وقتی چیزی میریزی خوب نیست

something. Um water's the easiest thing to clean up by

. امم آب ساده ترین چیز برای تمیز کردن است

the way. Uh pop or soda is not easy. If you don't clean it up

. اوه پاپ یا نوشابه آسان نیست. اگر آن را

really well it gets sticky. And then of course if you do spill

به خوبی تمیز نکنید، چسبناک می شود. و البته اگر

something you need to wipe. We sometimes use the phrasal verb

چیزی ریختید باید پاک کنید. ما گاهی از فعل عبارتی

wipe up. But you can just say I'm going to wipe the counter.

wipe up استفاده می کنیم. اما شما فقط می توانید بگویید من می خواهم پیشخوان را پاک کنم.

I'm going to wipe the table. Um if I spilled something I would

من می روم میز را پاک کنم. اوم اگر چیزی بریزد از آن

use up. I would say I'm going to wipe up the pop that I just

استفاده می کردم. می‌توانم بگویم که می‌خواهم پاپ‌هایی را که همین الان

spilled. I'm going to wipe its up.

ریختم پاک کنم. میخام پاکش کنم