Let's Learn English! Topic: Describing Aging Things and Places! 👖🏛️🏚️ (Lesson Only)

Well, hello and welcome to this English

خوب، سلام و به این

lesson about describing things and places.

درس انگلیسی در مورد توصیف چیزها و مکان ها خوش آمدید.

I think a more accurate title would be describing

من فکر می‌کنم عنوان دقیق‌تر توصیف

old things or things that are getting old, or

چیزهای قدیمی یا چیزهایی که در حال قدیمی شدن هستند، یا

describing ugly things or things that don't look great.

توصیف چیزهای زشت یا چیزهایی است که عالی به نظر نمی‌رسند.

I don't think I'll be describing anything

فکر نمی کنم

that looks beautiful in this lesson.

در این درس چیزی را که زیبا به نظر می رسد توصیف کنم.

I will certainly be describing a lot

من مطمئناً

of things that look like this building.

چیزهای زیادی را که شبیه این ساختمان هستند توصیف خواهم کرد.

A little bit run down, a little

کمی فرسوده،

bit ramshackle, a little bit derelict.

کمی درهم و برهم، کمی متروک.

And I'll describe all of those

و من تمام آن

terms and more in this lesson.

اصطلاحات و موارد دیگر را در این درس شرح خواهم داد.

So once again, welcome to this English

بنابراین یک بار دیگر به این

lesson about describing things and places.

درس انگلیسی در مورد توصیف چیزها و مکان ها خوش آمدید.

Hopefully you're able to learn some new vocabulary.

امیدوارم بتوانید واژگان جدیدی یاد بگیرید.

An eyesore.

یک چشم زخم

When you describe something as an eyesore, it

وقتی چیزی را به عنوان چشم درد توصیف می کنید، به این

means that you don't like how it looks.

معنی است که از ظاهر آن خوشتان نمی آید.

If you're familiar with the word eye, this is my eye.

اگر با کلمه چشم آشنا هستید، این چشم من است.

And the word sore, like if you

و کلمه زخم مثل اینکه اگر به

hurt yourself, you have a sore.

خودت صدمه بزنی زخم داری.

Sometimes you might describe a building or an old

گاهی اوقات ممکن است یک ساختمان یا یک

piece of furniture or an old car that's just

قطعه مبلمان قدیمی یا یک ماشین قدیمی را که فقط

sitting in front of someone's house as an eyesore.

جلوی خانه کسی نشسته است به عنوان چشم درد توصیف کنید.

You would prefer that things look newer or at least

شما ترجیح می دهید که چیزها جدیدتر به نظر برسند یا حداقل

if the windows weren't all broken like on this building.

اگر پنجره ها مانند این ساختمان شکسته نبودند.

Uh, maybe someone has an old car in their front yard and

اوه، شاید کسی یک ماشین قدیمی در حیاط جلویش داشته باشد و

you would like it if they would get rid of it.

شما دوست داشته باشید که اگر از شر آن خلاص شود.

It's an eyesore.

این یک چشم درد است.

So when you say something is an eyesore, it

بنابراین وقتی می گویید چیزی چشم درد است، به

simply means looks ugly and old and it's falling

سادگی به این معناست که زشت و قدیمی به نظر می رسد و در حال

apart and it should just be cleaned up, towed

از هم پاشیدن است و باید تمیز شود، بکسل شود

away, fixed up, or maybe even demolished.

، تعمیر شود، یا حتی ممکن است تخریب شود.

Maybe this building needs to be demolished, like

شاید این ساختمان نیاز به تخریب داشته باشد، مانند

flattened so they can build new ones. Who knows?

مسطح کردن تا بتوانند ساختمان های جدید بسازند. چه کسی می داند؟

Lackluster.

فقدان .

So when something is lackluster, it means that

بنابراین وقتی چیزی کم رنگ است، به این معنی است که به

it's kind of boring, it's kind of plain.

نوعی خسته کننده است، به نوعی ساده است.

There's nothing amazing about it.

هیچ چیز شگفت انگیزی در مورد آن وجود ندارد.

This couch is a little bit lackluster. By the way.

این کاناپه کمی کم رنگ است. به هر حال.

There are two spellings of lackluster.

دو املای کم رنگ وجود دارد.

You can flip the E and R and spell it the American way.

می توانید E و R را برگردانید و به روش آمریکایی املا کنید. به

This is, I think, the Canadian and British way.

نظر من این روش کانادایی و بریتانیایی است.

Um, you can describe many things as lackluster.

اوم، شما می توانید بسیاری از چیزها را کم رنگ توصیف کنید.

A boring English lesson can be lackluster.

یک درس خسته کننده انگلیسی می تواند کم رنگ باشد.

A four door car that's just painted gray and

یک ماشین چهار در که فقط خاکستری رنگ شده است و

doesn't have anything extra you could say is lackluster.

هیچ چیز اضافی ندارد که بتوان گفت بی‌درخشش است.

But certainly when I look at this

اما مطمئناً وقتی به این مربی نگاه می کنم

coach, it looks kind of lackluster.

، یک جورهایی کم رنگ به نظر می رسد. به

It doesn't look comfortable.

نظر راحت نمیاد

It's not a very nice color.

خیلی رنگ قشنگی نیست

I'm not sure where it is.

مطمئن نیستم کجاست. به

It looks like there's water on the floor.

نظر می رسد آب روی زمین است.

That's a little bit strange.

این کمی عجیب است.

But I would describe it as lackluster.

اما من آن را ضعیف توصیف می کنم.

Or boring would be another word

یا خسته کننده کلمه دیگری است که

you could use boarded up.

می توانید به صورت تخته شده استفاده کنید.

You probably have driven by buildings in your

احتمالاً از ساختمان‌هایی در

City or town that have been boarded up.

شهر یا شهر خود که سوار شده‌اند رانندگی کرده‌اید.

When they take wood or plywood and put it over the

وقتی چوب یا تخته سه لا می گیرند و روی

windows and doors, we say that a building is boarded up.

پنجره ها و درها می گذارند، می گوییم ساختمانی تخته شده است.

Often old buildings like this one, when

اغلب ساختمان‌های قدیمی مانند این، زمانی که

the windows start to break, they will

پنجره‌ها شروع به شکستن می‌کنند،

then decide to board up the building.

تصمیم می‌گیرند تا ساختمان را سوار کنند.

In my town, there's one building that is boarded up.

در شهر من، یک ساختمان وجود دارد که تخته شده است.

I should actually make a video in front of it someday.

من واقعاً باید یک روز در مقابل آن یک ویدیو بسازم.

It's boarded up because no one's using it.

به دلیل اینکه هیچ کس از آن استفاده نمی کند، آن را نصب کرده است.

They're not sure what the current owner is going

آنها مطمئن نیستند که مالک فعلی قرار است

to do with it, and they don't know what

با آن چه کند و نمی دانند که

the next owner will do with it.

مالک بعدی با آن چه خواهد کرد.

So in order to protect the

بنابراین برای محافظت از

windows, maybe they're already broken.

پنجره ها، شاید قبلاً شکسته شده باشند.

They have boarded up the building.

آنها ساختمان را سوار کرده اند.

Decrepit.

فرسوده.

We also use this to describe really old people.

ما همچنین از این برای توصیف افراد واقعاً مسن استفاده می کنیم.

I just thought of that.

من فقط به این فکر کردم.

People who can hardly walk,

افرادی که به سختی می توانند راه بروند،

we say sometimes are decrepit.

گاهی اوقات می گوییم فرسوده هستند.

It's not a nice description, but when

توصیف خوبی نیست، اما وقتی

you say a building is decrepit, it

می گویید یک ساختمان فرسوده است، به این

means it's starting to have major problems.

معنی است که شروع به مشکلات اساسی کرده است.

You can see there's a large crack.

می توانید ببینید که یک شکاف بزرگ وجود دارد.

This building has a large crack beside the window.

این ساختمان دارای یک شکاف بزرگ در کنار پنجره است.

When I think of something that is decrepit, it makes

وقتی به چیزی فکر می کنم که فرسوده است، باعث می شود

me think of something that's going to fall down soon.

به چیزی فکر کنم که به زودی سقوط می کند.

So, yes, an old person who's decrepit might fall down.

بنابراین، بله، یک فرد مسن که ضعیف است ممکن است زمین بخورد.

But also buildings like this one, I

اما همچنین ساختمان هایی مانند این،

would say are decrepit at any moment.

می توانم بگویم هر لحظه فرسوده هستند.

If there's a little earthquake or if the wind

اگر زلزله کوچکی رخ دهد یا باد

blows too hard, the building might fall over.

خیلی شدید می وزد، ممکن است ساختمان سقوط کند.

It is decrepit and ramshackle.

فرسوده و درهم ریخته است.

Is similar.

مشابه است.

But it doesn't have to be ready to fall down.

اما لازم نیست که آماده سقوط باشد.

It just has to look like

فقط باید به نظر برسد که

someone isn't taking care of it.

کسی از آن مراقبت نمی کند. در

You can see here some of the

اینجا می توانید ببینید که مقداری

plaster has fallen off the building.

گچ از ساختمان افتاده است.

The chimney on the roof looks like it

دودکش روی پشت بام به نظر می رسد که

could be fixed up a little bit.

می توان آن را کمی تعمیر کرد. به

It looks like it's kind of worn from the weather.

نظر می رسد یک جورهایی از آب و هوا فرسوده شده است.

The roof probably leaks.

سقف احتمالاً نشتی دارد.

So this is definitely not a new house.

پس این قطعاً خانه جدیدی نیست.

It's definitely old, and it's starting to look old.

مطمئناً قدیمی است و دارد قدیمی به نظر می رسد.

So we would say it is ramshackle.

بنابراین ما می گوییم که این یک سرگردان است.

Um, it's always nice to live in a newer apartment,

اوم، زندگی در یک آپارتمان جدیدتر همیشه خوب است،

but maybe you live in an older part of town

اما شاید شما در یک قسمت قدیمی‌تر از شهر زندگی می‌کنید

and you live in kind of a ramshackle apartment.

و در یک آپارتمان نامرتب زندگی می‌کنید.

That wouldn't be very nice.

این خیلی خوب نخواهد بود.

As a university student, I lived in one house in

به عنوان یک دانشجوی دانشگاه، در دوران تحصیل در دانشگاه در یک خانه زندگی می کردم

my time at university that I would describe this way.

که اینطور توصیف می کنم.

The rent was really, really cheap.

اجاره واقعاً بسیار ارزان بود.

But it wasn't a great house to live in.

اما خانه خوبی برای زندگی نبود.

It was a ramshackle house.

خانه‌ای آشفته بود.

Dated.

تاریخ دار.

So this is a good one too.

پس این هم خوبه

It might take me a few seconds to explain this.

شاید چند ثانیه طول بکشد تا این را توضیح دهم.

When something is dated, it means

وقتی چیزی تاریخ‌گذاری می‌شود، به این معنی است که

it looks really, really old.

واقعاً قدیمی به نظر می‌رسد.

When something is dated it means it's no

وقتی چیزی تاریخ گذاری می شود به این معنی است که

longer in style, it's no longer fashionable.

دیگر مد نیست، دیگر مد نیست.

Sometimes people think my shirts look a little dated

گاهی اوقات مردم فکر می‌کنند پیراهن‌های من کمی قدیمی به نظر می‌رسند،

because they're from about 10 or 15 years ago.

زیرا مربوط به 10 یا 15 سال پیش است.

This carpet definitely looks dated.

این فرش قطعا قدیمی به نظر می رسد. به

It looks like it's from the 1970s.

نظر می رسد که مربوط به دهه 1970 است.

The paneling on the far wall, the

پوشش روی دیوار دور،

wood paneling looks a little bit dated.

پوشش چوبی کمی قدیمی به نظر می رسد. به

It looks like it's from the 80s, the 70s or 80s.

نظر می رسد که مربوط به دهه 80، 70 یا 80 باشد.

And if you look way over on the far side,

و اگر به سمت دور نگاه کنید،

the couch, the curtains on the wall look very dated.

کاناپه، پرده های روی دیوار بسیار قدیمی به نظر می رسند.

This simply means something is more

این به سادگی به این معنی است که چیزی بیش

than 20 or 30 years old.

از 20 یا 30 سال قدمت دارد.

You know, styles come and go.

می دانید، سبک ها می آیند و می روند.

The way things look kind of comes and goes.

شکل ظاهری چیزها به نوعی می آید و می رود.

And sometimes if you don't, you know, paint

و گاهی اوقات اگر این کار را نکنید، می دانید،

something or change something every 20 or 30

هر 20 یا 30 سال یک بار چیزی را رنگ کنید یا چیزی را تغییر دهید،

years, it starts to look dated.

شروع به قدیمی شدن می کند.

Um, when we moved into this house, after we bought

اوم، وقتی به این خانه نقل مکان کردیم، بعد از اینکه

this house from my mum, some of the rooms were

این خانه را از مادرم خریدیم، برخی از اتاق ها با

painted colors that didn't look fresh and new.

رنگ هایی رنگ آمیزی شده بودند که تازه و جدید به نظر نمی رسید.

It looked dated.

قدیمی به نظر می رسید.

So we painted every room before we moved in.

بنابراین ما قبل از نقل مکان هر اتاق را رنگ آمیزی کردیم.

Run down.

Notice there's kind of a building theme here.

توجه کنید که نوعی تم ساختمان در اینجا وجود دارد.

This building is starting to look run down.

این ساختمان شروع به فرسوده شدن کرده است.

When you say a building is run down,

وقتی می گویید یک ساختمان خراب است،

it means it's again starting to have problems.

به این معنی است که دوباره شروع به مشکلات کرده است.

There's a hole in the ceiling.

یک سوراخ در سقف وجود دارد.

I think these windows.

من فکر می کنم این پنجره ها. به

It looks like something's growing on the windows.

نظر می رسد چیزی روی پنجره ها رشد می کند.

Definitely it's not used.

قطعا استفاده نشده

This building doesn't look used to me.

این ساختمان به نظر من عادت ندارد.

Oh, and there's another hole on

اوه، و سوراخ دیگری در

the far side of the ceiling.

سمت دور سقف وجود دارد.

There's a hole in the roof.

یک سوراخ در سقف وجود دارد.

By the way, the ceiling is what you look up at.

به هر حال، سقف همان چیزی است که شما به آن نگاه می کنید.

If you climb onto a building

اگر از ساختمانی بالا بروید

and look down, that's the roof.

و به پایین نگاه کنید، آن سقف است.

So it's just the two different sides.

بنابراین فقط دو طرف متفاوت است.

But in this case, I could say the ceiling has a hole

اما در این مورد، می‌توانم بگویم سقف سوراخ دارد

in it or the roof has a hole in it, because it

یا سقف سوراخ، زیرا

wouldn't matter which side I'm standing on to look at it.

فرقی نمی‌کند که از کدام طرف بایستم تا به آن نگاه کنم.

There's a hole on both sides.

یک سوراخ در دو طرف وجود دارد.

But this place definitely looks run down.

اما این مکان قطعا فرسوده به نظر می رسد.

Um, yeah, it needs someone to take care of it.

اوم، بله، به کسی نیاز دارد که از آن مراقبت کند.

Abandoned.

رها شده است.

So this can mean a building is really

بنابراین این می تواند به این معنی باشد که یک ساختمان واقعا

old or it can even be newer.

قدیمی است یا حتی می تواند جدیدتر باشد.

It simply means that no one lives

این به سادگی به این معنی است که هیچ کس

there or no one works there anymore.

در آنجا زندگی نمی کند یا دیگر در آنجا کار نمی کند.

An abandoned building can look like

یک ساختمان متروک می تواند

this where things are starting to.

در جایی که همه چیز در حال شروع به کار است به این شکل باشد.

It looks a little bit decrepit.

کمی فرسوده به نظر می رسد.

It looks a little bit.

کمی به نظر می رسد.

What are some of the other words?

برخی از کلمات دیگر چیست؟

Like ramshackle.

مثل قلع و قمع

It looks a little run down.

کمی فرسوده به نظر می رسد.

Um, but did I do rundown?

ام، اما آیا خلاصه کار کردم؟

Yeah, that was just the last one.

آره این آخرین مورد بود

Um, but definitely abandoned also includes the

ام، اما قطعاً رها شده شامل این واقعیت نیز می شود

fact that no one lives there.

که هیچ کس در آنجا زندگی نمی کند.

An abandoned house doesn't have

یک خانه متروکه

any people living in it.

هیچ کس در آن زندگی نمی کند.

An abandoned building.

یک ساختمان متروکه

There are no people who go and work there. Every day.

مردمی نیستند که بروند و آنجا کار کنند. هر روز

So it usually means something that's

بنابراین معمولاً به معنای چیزی است که

old and maybe run down.

قدیمی است و ممکن است تمام شود.

But it can also be a new building.

اما می تواند یک ساختمان جدید نیز باشد.

Sometimes there's actually a building close to me

گاهی اوقات واقعاً ساختمانی نزدیک من وجود دارد

where they almost finished building it and then

که تقریباً ساخت آن را تمام کردند و سپس

they boarded it up and it's just abandoned.

آن را سوار کردند و تازه رها شده است.

I don't know what happened.

من نمی دانم چه اتفاقی افتاده است.

I don't know what the story is.

من نمی دانم داستان چیست.

It's a mystery.

این یک راز است.

Dilapidated.

فرسوده.

So it's kind of a funny word.

بنابراین این یک نوع کلمه خنده دار است.

And it's not used too often, but I

و زیاد استفاده نمی شود، اما

do hear it every once in a while.

هر چند وقت یک بار آن را می شنوم.

Dilapidated means well used. This.

فرسوده یعنی به خوبی استفاده شده است. این

I thought this couch was a great example.

به نظر من این کاناپه یک نمونه عالی بود.

Um, this picture of a couch came from

اوم، این تصویر از یک کاناپه از مبلمانی گرفته شده است که

furniture used in university housing or dorms.

در خانه های دانشگاه یا خوابگاه ها استفاده می شود.

So it has duct tape on it.

بنابراین نوار چسب بر روی آن قرار دارد.

It's definitely.

قطعا همینطور است.

People have sat here a lot because the

مردم اینجا زیاد نشسته‌اند، زیرا

cushions are starting to get a little squished.

کوسن‌ها کم‌کم له می‌شوند.

So when something's dilapidated, it can still

بنابراین وقتی چیزی فرسوده است، هنوز هم می توان از آن

be used, but it's going to look

استفاده کرد، اما

really, really run down and worn out.

واقعاً، واقعاً فرسوده و فرسوده به نظر می رسد.

Um, if a car is dilapidated, um,

اوم، اگر ماشینی فرسوده باشد،

it might have rust on it.

ممکن است روی آن زنگ زده باشد.

It might have a door that doesn't quite close. Right.

ممکن است دری داشته باشد که کاملا بسته نمی شود. درسته

It definitely means that something is old. Worn.

قطعاً به این معنی است که چیزی قدیمی است. پوشیده شده

Well, used would be another way to describe it.

خوب، استفاده از روش دیگری برای توصیف آن است.

Um, dilapidate.

اوم، ویران

I try to get rid of

من سعی می کنم

my vehicles before they are dilapidated.

قبل از اینکه وسایل نقلیه ام فرسوده شوند از شر آنها خلاص شوم.

Here we go, more with vehicles.

اینجا می‌رویم، بیشتر با وسایل نقلیه.

A rust bucket.

یک سطل زنگ زده

So this is an informal term for a

بنابراین این یک اصطلاح غیررسمی برای یک

really old car that has rust on it.

ماشین واقعا قدیمی است که روی آن زنگ زده است.

This car has some rust on the front.

این خودرو در قسمت جلویی کمی زنگ زده است.

Um, and this is only used for a car like, oh, I'm

اوم، و این فقط برای ماشینی استفاده می شود مانند، اوه، من

going to put my sports car in the garage for the winter

می خواهم ماشین اسپورت خود را برای زمستان در گاراژ بگذارم

and I'm just going to drive an old rust bucket.

و فقط می خواهم یک سطل زنگ قدیمی را برانم.

That means you're going to find a car that. That runs.

یعنی شما ماشینی پیدا خواهید کرد که که اجرا می شود.

But that, yeah, definitely has rust on it.

اما این، بله، قطعاً روی آن زنگ زده است.

It's kind of a funny term, a rust bucket.

این یک نوع اصطلاح خنده دار است، سطل زنگ زده.

Um, it's. I try to.

اوم، این است. من سعی می کنم.

I try also not to have rust buckets for vehicles, but

من همچنین سعی می‌کنم سطل‌های زنگ‌زده برای وسایل نقلیه نداشته باشم، اما

my one van is a bit of a rust bucket now.

وانت من اکنون کمی سطل زنگ‌زده است. دو طرف

It has a little bit of rust along the bottom on

آن کمی زنگ زدگی دارد

both sides, so hopefully it lasts a little bit longer.

، بنابراین امیدوارم کمی بیشتر دوام بیاورد.

Falling to pieces or falling apart.

تکه تکه شدن یا از هم پاشیدن.

This is a phrase term that

این اصطلاحی است که

I've taught in other lessons.

در درس های دیگر آموزش داده ام.

Something is falling to pieces or falling apart.

چیزی در حال تکه تکه شدن یا از هم پاشیدن است.

It literally has pieces disappearing.

این به معنای واقعی کلمه دارای قطعات ناپدید می شود.

So this row of, I guess, couches, chairs.

بنابراین، این ردیف، من حدس می‌زنم، مبل‌ها، صندلی‌ها.

There's no cushions in the bottom there. It's.

هیچ کوسنی در پایین وجود ندارد. این است.

They've fallen apart.

آنها از هم پاشیده اند.

It's probably rotted.

احتمالا پوسیده شده

And there's no.

و وجود ندارد.

There's no way that you could sit in these.

هیچ راهی وجود ندارد که بتوانید در اینها بنشینید.

Um, we had a bread machine in our

اوم، ما یک دستگاه نان در آشپزخانه خود داشتیم

kitchen and the lid didn't close right.

و درب آن درست بسته نمی شد.

And it would fall off sometimes and

و گاهی می افتاد و

then was just starting to fall apart.

بعد تازه شروع به از هم پاشیدن می کرد.

So it was Falling to pieces.

بنابراین در حال تکه تکه شدن بود.

It was falling apart.

داشت از هم می پاشید.

Um, definitely time to replace something

اوم، اگر چیزی شروع به خراب شدن کرد، قطعا زمان آن است که آن را جایگزین کنید

if it's starting to fall apart.

.

A gut job.

یک کار روده ای

So this is kind of a fun term.

بنابراین این یک نوع اصطلاح سرگرم کننده است.

Um, your gut is your stomach.

اوم، روده شما معده شماست.

But we also use gut to mean

اما ما همچنین از روده به معنای

to remove everything in a place.

حذف همه چیز در یک مکان استفاده می کنیم.

If I bought a house and I walked into this

اگر خانه ای می خریدم و وارد این

kitchen, I would say, oh, this is a gut job.

آشپزخانه می شدم، می گفتم اوه، این یک کار روده است.

What that means is that I am going

منظور این است که من

to take all of these cabinets out.

همه این کابینت ها را بیرون می آورم.

I don't even know what that appliance is over there.

من حتی نمی دانم آن دستگاه چیست.

I don't know what's on the wall, but

نمی‌دانم روی دیوار چه چیزی است، اما

I am going to gut this place.

من می‌خواهم این مکان را از بین ببرم.

It is a gut job.

این یک کار روده ای است.

I'm going to remove all of the

من قصد دارم تمام

ugly paneling, all of the cabinets.

پانل های زشت و تمام کابینت ها را حذف کنم.

I'm going to take everything out.

من همه چیز را بیرون می آورم.

I'm going to make it all nice, and

من همه چیز را زیبا می کنم، و

I'm going to put all new stuff in.

همه چیزهای جدید را در آن قرار می دهم.

If you ever watch home renovation shows in English,

اگر برنامه های بازسازی خانه را به زبان انگلیسی تماشا کنید،

sometimes the people will look at a house and

گاهی اوقات مردم به خانه ای نگاه می کنند و می

they'll say, oh, this bathroom is a gut job.

گویند: اوه، این حمام یک کار روده ای است

It means they're going to take out

یعنی می خواهند

the toilet, the sink, the bathtub.

توالت، سینک، وان حمام را بیرون بیاورند.

Everything is so old and probably falling

همه چیز آنقدر قدیمی است و احتمالاً در حال

apart that it's not worth fixing.

فروپاشی است که ارزش تعمیر ندارد.

To me, this is definitely a gut job.

برای من، این قطعا یک کار روده است.

I would definitely rip all this out, go to

من قطعاً همه اینها را پاره می کنم، به

the home furnishing store or the home renovation store

فروشگاه لوازم منزل یا فروشگاه نوسازی خانه می روم

and get new items for that room.

و وسایل جدید برای آن اتاق می گیرم.

Neglected.

نادیده گرفته شده است.

So when something is neglected, it means that.

پس وقتی چیزی مورد غفلت قرار می گیرد به این معناست.

It doesn't mean there's a raccoon

این بدان معنا نیست که یک راکون

living there, but it can.

در آنجا زندگی می کند، اما می تواند.

Buildings, cars, furniture, you need

ساختمان ها، اتومبیل ها، مبلمان، شما باید

to take care of them.

از آنها مراقبت کنید.

When something is neglected, it means

وقتی چیزی نادیده گرفته می شود، به این معنی است که

no one is cleaning it.

کسی آن را تمیز نمی کند.

No one is fixing things on it.

هیچ کس چیزهایی را روی آن درست نمی کند.

No one is with a car, no one is changing the oil.

هیچ کس با ماشین نیست، هیچکس روغن را عوض نمی کند.

Um, with a yard, no one is cleaning up leaves.

اوم، با حیاط، هیچ کس برگ ها را تمیز نمی کند.

Um, with a roof, no one is

اوم، با سقف، هیچ کس

looking for holes made by animals.

به دنبال سوراخ هایی نیست که توسط حیوانات ساخته شده است.

So when you use neglected to talk about something

بنابراین وقتی از موارد غفلت شده برای صحبت در مورد چیزی

that isn't beautiful or that's getting old, it.

که زیبا نیست یا در حال پیر شدن است استفاده می‌کنید، این کار را انجام می‌دهید.

It definitely means that there's no

قطعاً به این معنی است که هیچ

person taking care of it.

شخصی از آن مراقبت نمی کند.

There's no person maintaining it.

کسی نیست که آن را حفظ کند

No one is coming and checking on things.

هیچ کس نمی آید و اوضاع را بررسی می کند.

So if a building's neglected, then eventually

بنابراین اگر ساختمانی نادیده گرفته شود، در نهایت

animals can find a way in.

حیوانات می توانند راهی برای ورود پیدا کنند.

If a car is neglected, eventually it stops running.

اگر خودرویی نادیده گرفته شود، در نهایت کارش متوقف می شود.

Because if you don't change the oil or check

زیرا اگر روغن را تعویض نکنید یا

for oil leaks, eventually the car will break down.

نشتی روغن را بررسی نکنید، در نهایت خودرو خراب می شود.

Derelict Notice.

اطلاعیه متروک

A lot of these words have similar meanings.

بسیاری از این کلمات معانی مشابهی دارند.

Like, let me see here.

دوست دارم اینجا ببینم

Decrepit, ramshackle, rundown, derelict.

فرسوده، درهم ریخته، فرسوده، متروک.

These all are very, very similar.

همه اینها خیلی شبیه هم هستند.

This is a derelict building.

این یک ساختمان متروک است.

A derelict building also will most likely be abandoned

یک ساختمان متروک نیز به احتمال زیاد متروک خواهد شد

because it's be hard to live in this, right?

زیرا زندگی در آن سخت است، درست است؟

Like, if you see it looks like

مانند، اگر می بینید به نظر می رسد

both end walls Are just gone.

هر دو دیوار انتهایی به تازگی از بین رفته اند.

Let me see if I can make it a tiny bit bigger.

بگذار ببینم آیا می توانم آن را کمی بزرگتر کنم.

Um, I'm wondering if the roof leaks.

اوم، می‌پرسم آیا سقف نشتی دارد؟

I actually wonder if that ladder is

در واقع نمی‌دانم که آیا

even safe to climb on anymore.

دیگر نمی‌توان از آن نردبان بالا رفت.

But this building is definitely derelict.

اما این بنا قطعا متروک است.

It's definitely falling apart.

قطعا در حال از هم پاشیدن است.

You could say that as well.

شما هم می توانید این را بگویید.

So derelict also has in the meaning, the sense

بنابراین متروک نیز به این معنی است

that no one is there fixing things in shambles.

که هیچ کس در آنجا نیست که کارها را به هم ریخته درست کند.

So after a storm goes through a

بنابراین پس از اینکه طوفان از یک شهر عبور می کند

city, it can be in shambles.

، ممکن است در حال خراب شدن باشد.

After a teenager lives in a bedroom for a

بعد از اینکه یک نوجوان برای چند ماه در اتاق خواب زندگی می کند

few months, the bedroom can be in shambles.

، اتاق خواب ممکن است خراب شود.

It can simply mean things are a mess.

این به سادگی می تواند به این معنی باشد که همه چیز به هم ریخته است.

It can mean that things have

می تواند به این معنی باشد که چیزها

been destroyed a little bit.

کمی از بین رفته اند.

Um, I'm trying to think of another thing.

اوم، من سعی می کنم به چیز دیگری فکر کنم.

Sometimes if you look in someone's

گاهی اوقات اگر به ماشین کسی نگاه کنید،

car, it's just in shambles.

فقط خراب است.

Like, there's just garbage everywhere.

مثل اینکه، همه جا فقط زباله است.

Um, but definitely after a hurricane goes through a town or

اوم، اما قطعاً پس از عبور یک طوفان از یک شهر یا

city, There will be areas that are just in shambles where

شهر، مناطقی وجود خواهند داشت که به هم ریخته‌اند و

people need to clean things up, Things need to be repaired,

مردم باید وسایل را تمیز کنند، چیزها باید تعمیر شوند،

Things need to be taken care of, for sure.

چیزهایی که باید مراقبت شوند، مطمئناً.

Crumbling.

در حال فرو ریختن.

So when something is crumbling, it means that it was

بنابراین وقتی چیزی در حال فرو ریختن است، به این معنی است که

solid, and now it's starting to break into little pieces.

جامد بوده است و اکنون شروع به شکستن به قطعات کوچک کرده است.

This sidewalk is crumbling over here.

این پیاده رو اینجا داره خراب میشه

The sidewalk looks nice, but way over there,

پیاده رو زیبا به نظر می رسد، اما

you can see it's starting to crumble.

می توانید ببینید که در حال فرو ریختن است. در

It is crumbling. Crumbs.

حال فروپاشی است. خرده نان.

When you eat bread, little pieces of bread fall

وقتی نان می‌خورید، وقتی نان را می‌برید، تکه‌های کوچکی از نان می‌افتد

when you cut bread, and those are called crumbs.

و به آن خرده‌ها می‌گویند.

So we use this word to describe other things as well.

بنابراین ما از این کلمه برای توصیف چیزهای دیگر نیز استفاده می کنیم.

This sidewalk is crumbling.

این پیاده رو در حال فرو ریختن است.

The road is crumbling a little bit.

جاده کمی در حال فرو ریختن است.

Where I walk along the road, there's a

جایی که در امتداد جاده قدم می زنم،

few spots where the pavement is crumbling.

چند نقطه وجود دارد که سنگفرش در حال فرو ریختن است.

So it was solid and nice, and now it's

بنابراین جامد و خوب بود، و اکنون

starting to fall apart, and there's tiny pieces.

شروع به از هم پاشیدن کرده است، و تکه های کوچکی وجود دارد.

So it is crumbling.

بنابراین در حال فروپاشی است.

Uh, I have to watch one spot on the road

اوه، من باید یک نقطه از جاده را تماشا کنم،

because the road kind of goes like this, and it's.

زیرا جاده به این شکل پیش می رود، و اینطور است.

Even the side of the road is

حتی کنار جاده هم در

it's crumbling, and there's chunks of pavement

حال فرو ریختن است، و تکه‌های سنگفرش

everywhere, and it's a little bit unsafe.

همه جا وجود دارد، و کمی ناامن است.

If I don't look down when I walk

اگر وقتی از آن بخش عبور می کنم به پایین نگاه نکنم

through that section, I could injure myself decaying.

، ممکن است در اثر پوسیدگی به خودم آسیب برسانم.

So decaying is a little bit different.

بنابراین پوسیدگی کمی متفاوت است.

A sidewalk can crumble, Brick can crumble.

یک پیاده رو می تواند فرو بریزد، آجر می تواند فرو بریزد.

But when we use the word decaying, we're usually

اما وقتی از کلمه پوسیدگی استفاده می‌کنیم، معمولاً

talking about something more organic, like wood, um, trying

در مورد چیزی ارگانیک‌تر صحبت می‌کنیم، مانند چوب، امم، سعی می‌کنیم

to think of something else that will decay.

به چیز دیگری فکر کنیم که پوسیده شود.

But it means that maybe there are insects eating this.

اما به این معنی است که شاید حشراتی هستند که این را می خورند.

Maybe there are other things that are

شاید چیزهای دیگری باشد که

causing it to fall apart like this.

باعث از هم پاشیدن آن به این شکل شود.

If I looked at a sidewalk like

اگر به پیاده‌روی مثل

this one, I would say it's crumbling.

این نگاه می‌کردم، می‌گفتم در حال فرو ریختن است.

If I looked at a piece of

اگر به یک تکه

wood, I would probably say it's decaying.

چوب نگاه کنم، احتمالاً می گویم در حال پوسیدگی است.

Or falling apart.

یا از هم پاشیدن.

That would be how I would describe it.

من آن را اینگونه توصیف می کنم.

Um, but yes, sometimes, you know, wood isn't the

اوم، اما بله، گاهی اوقات، می دانید، چوب

greatest thing to have exposed to the elements.

بهترین چیزی نیست که در معرض عناصر قرار می گیرد.

Do you know that phrase, when something's exposed to

آیا می دانید که وقتی چیزی در معرض

the elements, it means rain and snow and sun

عناصر قرار می گیرد، به این معنی است که باران و برف و خورشید

can all hit it and cause it to delay

می توانند به آن ضربه بزنند و باعث تاخیر

faster or decay faster or disintegrating.

سریعتر یا پوسیدگی یا از هم پاشیدن آن شوند.

So crumbling and disintegrating are very similar.

بنابراین فرو ریختن و متلاشی شدن بسیار شبیه به هم هستند.

Um, but I could use disintegrating

ام، اما من می‌توانم از disintegrating

to describe this as well.

برای توصیف این موضوع نیز استفاده کنم.

Basically, it's just another version

اساساً، این فقط نسخه دیگری

of something falling apart.

از چیزی است که در حال فروپاشی است.

It's solid, and little pieces are

جامد است و تکه های کوچکی

starting to fall off of it.

از آن می ریزند. در حال

It is disintegrating.

متلاشی شدن است.

Um, this wall looks like it's disintegrating.

اوم، این دیوار به نظر می رسد که در حال فروپاشی است.

It was probably at one time a really, really nice wall.

احتمالاً زمانی یک دیوار واقعاً بسیار زیبا بود.

And now it's starting to fall apart.

و اکنون شروع به فروپاشی کرده است.

Starting to disintegrate.

شروع به تجزیه شدن. در حال

It is disintegrating.

متلاشی شدن است.

Fragile.

شکننده.

Sometimes they'll find something

گاهی اوقات آنها چیزی را پیدا می کنند

that's really, really old.

که واقعاً قدیمی است.

And every time you move it or

و هر بار که آن را حرکت می دهید یا

touch it, it starts to fall apart.

لمس می کنید، شروع به از هم پاشیدن می کند.

It's really, really fragile.

واقعاً، واقعاً شکننده است.

I have a really old report card

من یک کارنامه واقعا قدیمی

from when I was in kindergarten.

از زمانی که در مهدکودک بودم دارم.

So from when I was five years old.

بنابراین از زمانی که من پنج ساله بودم.

A report card is where the teacher

کارنامه جایی است که معلم

describes how you're doing in class.

نحوه عملکرد شما را در کلاس توضیح می دهد.

But it's really, really fragile.

اما واقعاً، واقعاً شکننده است.

The paper doesn't.

کاغذ ندارد.

If you bend it, it'll start to fall apart.

اگر آن را خم کنید، شروع به از هم پاشیدن می کند.

This piece of clothing, obviously

این تکه لباس، بدیهی است که

it's thousands of years old.

هزاران سال قدمت دارد.

You can't wear this anymore.

دیگه نمیتونی اینو بپوشی

It's probably kept in a special

احتمالاً در یک اتاق مخصوص نگهداری می شود

room because it's so fragile.

زیرا بسیار شکننده است.

So when something gets old, sometimes it gets

بنابراین وقتی چیزی کهنه می شود، گاهی اوقات

very delicate and fragile, and you have to

بسیار ظریف و شکننده می شود و باید

be careful how you move it.

مراقب حرکت دادن آن باشید.

And sometimes you can't even touch it.

و گاهی حتی نمی توانی آن را لمس کنی.

Really, really old books are like this.

واقعا کتابهای قدیمی اینطوری هستند.

I think you need special gloves in

فکر می کنم برای دیدن یک کتاب قدیمی به دستکش های خاصی نیاز دارید

order to look at an old book.

.

And then when you open it, it might.

و وقتی آن را باز می کنید، ممکن است.

It's just really fragile.

فقط واقعا شکننده است.

You have to be very careful.

شما باید خیلی مراقب باشید.

Don't drop it, don't bend it.

آن را رها نکن، خمش نکن.

And sometimes don't touch it.

و گاهی به آن دست نزنید.

Worn and worn out. Yeah.

فرسوده و فرسوده. آره

I found two nice chairs for this one.

دو تا صندلی خوب برای این یکی پیدا کردم.

This chair is worn.

این صندلی فرسوده است.

So worn is a general description for something that's

بنابراین فرسوده یک توصیف کلی برای چیزی است که

been used a lot and no longer looks the

زیاد استفاده شده است و دیگر

way it looked when it was brand new.

آنطور که در زمان جدید به نظر می رسید به نظر نمی رسد.

This chair is definitely worn, but

این صندلی قطعا فرسوده است، اما

there's no real holes in it.

هیچ سوراخ واقعی در آن وجود ندارد.

I think you could still use

من فکر می کنم هنوز هم می توانید از

this chair, but it's definitely worn.

این صندلی استفاده کنید، اما مطمئناً پوشیده شده است.

This chair, on the other hand, is worn out.

از طرف دیگر این صندلی فرسوده شده است.

You can see there are holes in the bottom part.

می توانید ببینید که سوراخ هایی در قسمت پایین وجود دارد.

Um, it's close to falling apart.

اوم، نزدیک است از هم بپاشد.

Um, so hopefully you get the subtle difference.

ام، بنابراین امیدوارم که تفاوت ظریف را دریافت کنید.

When something is worn, it can still be usable, you

وقتی چیزی پوشیده می شود، هنوز هم قابل استفاده است، می

know, oh, his shirt was a little worn, but he

دانید، اوه، پیراهنش کمی کهنه شده بود، اما او

Wears it on Saturdays to do yard work.

آن را شنبه ها برای انجام کارهای حیاط می پوشد.

But when something is worn out, you

اما زمانی که چیزی فرسوده می شود،

usually stop using it because it's a.

معمولاً استفاده از آن را متوقف می کنید زیرا این یک است. به

It looks like this holes and everything else battered.

نظر می رسد این سوراخ ها و هر چیز دیگری کتک خورده است.

So I couldn't find a great picture.

بنابراین من نتوانستم یک عکس عالی پیدا کنم.

So this is an AI Picture, I think.

بنابراین فکر می کنم این یک تصویر هوش مصنوعی است.

I don't always use AI pictures,

من همیشه از تصاویر هوش مصنوعی استفاده نمی کنم،

but I think this is one.

اما فکر می کنم این یکی است.

When something is battered, it means that it gets

وقتی چیزی ضربه می زند، به این معنی است که

hit by wind and rain and maybe waves constantly.

باد و باران و شاید دائما موج می زند.

So if you go and visit a lighthouse,

بنابراین اگر به فانوس دریایی بروید،

the rocks around the lighthouse will look battered.

صخره های اطراف فانوس دریایی شکسته به نظر می رسند.

They'll be rounded a little bit

آنها

where the water hits them constantly.

در جایی که آب دائماً به آنها برخورد می کند کمی گرد می شوند.

Um, if you have a house beside the ocean, it

اوم، اگر خانه ای در کنار اقیانوس دارید،

probably gets battered with rain and storms, and maybe some

احتمالاً باران و طوفان در آن قرار می گیرد و شاید مقداری

salt from the waves even hits it, and it starts

نمک از امواج به آن برخورد کند و

to look a little bit worn out.

کمی فرسوده به نظر برسد.

It starts to look battered.

شروع به ضربه خوردگی می کند.

So definitely these rocks would be battered.

بنابراین قطعاً این سنگ ها کوبیده می شوند.

And it looks like even on a really windy

و به نظر می رسد که حتی در یک روز واقعاً باد

day, the lighthouse itself would be battered in tatters.

، خود فانوس دریایی متلاشی می شود.

Now, some of you might think these look

حالا، برخی از شما ممکن است فکر کنید این شلوارهای

like brand new, fashionably awesome jeans, but to

جین کاملاً جدید و شیک به نظر می رسند، اما به نظر

me, they look like they're in tatters.

من، به نظر می رسد که آنها پاره شده اند.

When something is in tatters, it means there's holes.

وقتی چیزی خراب است، به این معنی است که سوراخ هایی وجود دارد. وجود

There's.

دارد.

We usually use this to describe clothing.

ما معمولا از این برای توصیف لباس استفاده می کنیم.

If this shirt had, like, five holes, and if

اگر این پیراهن مثلاً پنج سوراخ داشت و اگر

this pocket wasn't here and two buttons were missing

این جیب اینجا نبود و دو دکمه نداشت

and there was a big rip in my collar,

و یقه‌ام پارگی بزرگی داشت،

I would say the shirt is in tatters.

می‌گفتم پیراهن پاره است.

It's definitely worn out.

قطعا فرسوده شده است.

Um, I do know that some people wear jeans. Like.

اوم، من می دانم که برخی از مردم شلوار جین می پوشند. مانند.

Like, some people buy jeans that look like

مثلاً برخی از افراد

this because they enjoy the look fashionable.

به دلیل اینکه از شیک بودن آن لذت می برند شلوار جین می خرند که شبیه این است.

But for me, when my jeans look like

اما برای من، وقتی شلوار جین من اینطور به نظر می رسد

this, I usually say, oh, they're in tatters.

، معمولاً می گویم اوه، آنها پاره شده اند.

There's, like, little strings hanging

رشته های کوچکی آویزان است

off and there's holes everywhere.

و همه جا سوراخ است.

Um, they are in tatters.

اوم، آنها در حال خراب شدن هستند.

Oh, I like this phrase.

اوه من این جمله را دوست دارم

Sometimes we just say that

گاهی اوقات فقط می گوییم

something has seen better days.

چیزی روزهای بهتری را دیده است.

This laptop has seen better days.

این لپ تاپ روزهای بهتری را به خود دیده است.

Uh, maybe you're visiting a friend and he has

اوه، شاید شما به ملاقات دوستی رفته اید و او

an old car that he doesn't drive anymore.

یک ماشین قدیمی دارد که دیگر رانندگی نمی کند.

You might say, wow, this car has seen better days.

شاید بگویید وای این ماشین روزهای بهتری را دیده است.

It simply means that a long time ago

این بدان معناست که مدت ها پیش

in the past, this laptop was brand new.

در گذشته، این لپ تاپ کاملاً جدید بود.

This laptop was young and ready

این لپ‌تاپ جوان بود و آماده

to help someone watch YouTube videos.

کمک به کسی بود که ویدیوهای YouTube را تماشا کند.

But now it's old and the screen is cracked.

ولی الان قدیمیه و صفحه نمایشش ترک خورده.

It's definitely seen better days.

قطعا روزهای بهتری دیده شده است.

You can use this to describe a house,

می توانید از این برای توصیف یک خانه،

a car, a computer, almost anything that looks

یک ماشین، یک کامپیوتر، تقریباً هر چیزی که

like this, that looks really old.

شبیه این است، که واقعا قدیمی به نظر می رسد استفاده کنید.

Um, would we use it to talk about people? Not really.

اوم، آیا از آن برای صحبت در مورد مردم استفاده می کنیم؟ نه واقعا.

I don't think so.

I was trying to think.

من اینطور فکر نمی کنم.

سعی می کردم فکر کنم.

Yeah, but you could say, you know,

بله، اما می توانید بگویید، می دانید،

oh, that building has seen better days.

اوه، آن ساختمان روزهای بهتری را به خود دیده است.

Um, like, maybe a hundred years ago,

ام، شاید صد سال پیش،

it looked amazing, but now it doesn't.

شگفت انگیز به نظر می رسید، اما اکنون اینطور نیست.

Ratty so when something looks ratty, we

خشن، بنابراین وقتی چیزی زشت به نظر می رسد، ما

often use this to describe clothing.

اغلب از آن برای توصیف لباس استفاده می کنیم.

You could use it to describe

می توانید از آن برای توصیف

a building, but more so clothing.

یک ساختمان استفاده کنید، اما بیشتر از آن لباس. به نظر می

This shirt looks kind of ratty.

رسد این پیراهن یک جورهایی خشن به نظر می رسد.

Again, I'm assuming this shirt has been worn for a

باز هم فکر می کنم این پیراهن مدت زیادی است که پوشیده شده است

long time and the holes are from wearing it.

و سوراخ ها ناشی از پوشیدن آن است.

But maybe this is just a fashionable look right now.

اما شاید این فقط یک ظاهر شیک در حال حاضر باشد.

But definitely this shirt looks ratty.

اما قطعاً این پیراهن خشن به نظر می رسد.

Um, people's hair can look ratty.

اوم، موهای مردم می تواند موز به نظر برسد.

Let's say I had long hair, and I got up in

فرض کنید من موهای بلندی داشتم و صبح از خواب بیدار شدم

the morning, and it was pointing in all different directions.

و به جهات مختلف اشاره می کرد.

I hadn't washed it or combed it yet.

هنوز شسته و شانه نکرده بودم.

You can say, oh, your hair

می توانید بگویید، اوه، موهای شما

looks really ratty this morning.

امروز صبح واقعا موخوره به نظر می رسد.

So when something looks ratty, it looks like this.

بنابراین، وقتی چیزی به‌نظر می‌رسد، شبیه این است.

It's a little bit worn out.

کمی فرسوده شده است.

It has a few holes in it.

چند سوراخ در آن وجود دارد.

It's starting to not look so good.

کم کم داره به نظر خوب نمیاد