How to Describe Odd & Unusual Things in English

So there are things in life that are

بنابراین چیزهایی در زندگی هستند که

normal, and there are things in life that

عادی هستند و چیزهایی در زندگی هستند که

are not normal, like today's weather.

عادی نیستند، مانند هوای امروز.

The weather today is not normal.

هوای امروز عادی نیست.

It is November 25th, and it

25 نوامبر است و

is 10 degrees Celsius out here.

اینجا 10 درجه سانتیگراد است.

In fact, if I was to choose an English word

در واقع، اگر بخواهم یک کلمه انگلیسی

to describe this weather, I would choose the word bizarre.

برای توصیف این آب و هوا انتخاب کنم، کلمه عجیب و غریب را انتخاب می کنم.

The weather is bizarre for this time of year.

هوا برای این فصل از سال عجیب است.

Normally it's minus one and maybe snowing a

به طور معمول منهای یک است و شاید کمی برف ببارد

little bit, but definitely this weather is bizarre.

، اما قطعا این آب و هوا عجیب است.

When you use the word bizarre to

وقتی از کلمه عجیب و غریب برای

describe something that's not normal, you're really

توصیف چیزی که عادی نیست استفاده می کنید، واقعاً

emphasizing that it's really not normal.

تأکید می کنید که واقعاً عادی نیست.

So anyways, welcome to this English lesson.

بنابراین به هر حال، به این درس انگلیسی خوش آمدید.

Let's go a few places and let's look at a few

بیایید چند جا برویم و به چند

more things that are not normal, and I'll teach you some

مورد دیگر که طبیعی نیستند نگاهی بیاندازیم و چند

words and phrases you can use to describe them.

کلمه و عبارات را به شما آموزش می دهم که می توانید برای توصیف آنها استفاده کنید.

So sometimes in English, we simply use the word odd

بنابراین گاهی اوقات در انگلیسی، ما به سادگی از کلمه عجیب و غریب

to describe something that isn't how it normally is.

برای توصیف چیزی استفاده می کنیم که به طور معمول آنطور نیست.

Now, it's pretty normal to have Christmas displays set

اکنون، نصب نمایشگرهای کریسمس در شهر کاملاً طبیعی است

up in town, but what I find odd about

، اما چیزی که در مورد

this Christmas display is how early it was set up.

این نمایشگر کریسمس عجیب است، این است که چقدر زود راه اندازی شده است.

For me, I think that Christmas displays

برای من، من فکر می کنم که نمایش های کریسمس

should be set up around December 1st.

باید در حدود 1 دسامبر راه اندازی شود.

I don't feel like they should be

من فکر نمی کنم آنها باید

here at the beginning of November.

در ابتدای نوامبر اینجا باشند.

To me, the timing is a little bit odd.

برای من، زمان بندی کمی عجیب است.

For me, a normal time to set up

برای من، یک زمان عادی برای راه اندازی

a Christmas display would be December 1st.

یک نمایش کریسمس، اول دسامبر است. به

That sounds like a good time.

نظر می رسد زمان خوبی است.

Christmas is December 25th.

کریسمس 25 دسامبر است.

Let's wait until December 1st.

تا اول دسامبر صبر کنیم.

So maybe it's just me, maybe everyone else

بنابراین شاید این فقط من باشم، شاید همه افراد دیگر

in the world loves it, but for me,

در جهان آن را دوست داشته باشند، اما برای من،

setting up Christmas displays before December 1st seems

تنظیم نمایشگرهای کریسمس قبل از اول دسامبر کمی عجیب به نظر می رسد

a little odd, a little bit not normal.

، کمی عادی نیست.

Sometimes in English, we just use the word unusual.

گاهی اوقات در انگلیسی، ما فقط از کلمه غیر معمول استفاده می کنیم.

It's unusual to see people eating

دیدن مردمی که

ice cream cones in November

در ماه نوامبر

in Ontario, Canada. Normally we eat ice

در انتاریو، کانادا در حال خوردن بستنی هستند، غیرعادی است. به طور معمول ما

cream in the warmer months in June,

در ماه های گرمتر در ژوئن،

July, August, and even in September.

جولای، آگوست و حتی در سپتامبر بستنی می خوریم.

But I thought I would get an ice cream cone today, even

اما فکر می‌کردم امروز یک بستنی قیفی بگیرم،

though this is kind of unusual for this time of year.

اگرچه این برای این زمان از سال غیرعادی است.

So again, when you're talking about something that's not

بنابراین، وقتی در مورد چیزی صحبت می کنید که

normal in English, you can use the word unusual.

در انگلیسی عادی نیست، می توانید از کلمه غیر معمول استفاده کنید.

So sometimes in English, we put the word

بنابراین گاهی در زبان انگلیسی

odd and the word unusual together and we

کلمه odd و غیرعادی را کنار هم می گذاریم و می

say that something is odd and unusual.

گوییم چیزی عجیب و غیرعادی است.

These houses behind me are a

این خانه های پشت سر من

little bit odd and unusual.

کمی عجیب و غیرعادی هستند.

In Ontario, Canada, we don't often paint

در انتاریو، کانادا، ما اغلب

our houses with vibrant colors like this.

خانه های خود را با رنگ های زنده مانند این رنگ نمی کنیم.

These are really, really cool.

اینها واقعاً عالی هستند.

And by the way, if you wanted to buy

و در ضمن اگه خواستی

one, I think this one is for sale.

بخری فکر کنم این یکی بفروشه.

So sometimes we say something is odd and unusual.

بنابراین گاهی اوقات می گوییم چیزی عجیب و غیرعادی است.

We put the two words together.

این دو کلمه را کنار هم می گذاریم.

I'm going to show you a few more of these.

من قصد دارم چند مورد دیگر را به شما نشان دهم.

I think what I like the most about these odd and

فکر می‌کنم چیزی که بیشتر از همه در مورد این خانه‌های عجیب و غریب دوست دارم

unusual houses is how the colors are very, very vibrant.

این است که رنگ‌ها بسیار بسیار زنده هستند.

I think I mentioned that already.

فکر می کنم قبلاً به آن اشاره کردم.

Even the fence in front of this house,

حتی حصار جلوی این خانه،

the house itself is a cool green.

خود خانه یک سبزه خنک است.

This one behind me is yellow and purple mixed together.

این یکی پشت سر من زرد و بنفش با هم مخلوط شده است.

So just very, very cool.

پس خیلی خیلی باحاله

Kind of odd and unusual.

یه جورایی عجیب و غیرعادی

And it doesn't have to be a negative thing.

و لازم نیست که یک چیز منفی باشد.

Some people really like odd and unusual things.

برخی از مردم چیزهای عجیب و غریب و غیر معمول را دوست دارند.

I think sometimes my English lessons are a little bit

فکر می‌کنم گاهی اوقات درس‌های انگلیسی من کمی

odd and unusual, but you guys seem to like them.

عجیب و غیرعادی است، اما به نظر می‌رسد که شما آن‌ها را دوست دارید.

So sometimes we put those two words together to

بنابراین گاهی اوقات این دو کلمه را کنار هم قرار می دهیم تا

describe something and say it's odd and unusual.

چیزی را توصیف کنیم و می گوییم عجیب و غیرعادی است.

Sometimes you see something and

گاهی اوقات چیزی را می بینید و

you just think that's weird.

فکر می کنید که عجیب است.

It's not what you expect to see.

آن چیزی نیست که انتظار دارید ببینید.

You're like, oh, that's weird.

تو انگار، اوه، این عجیب است.

That's a little bit weird.

این کمی عجیب است.

I'm going to show you something that

من می خواهم چیزی را به شما نشان دهم که به

I think is a little bit weird.

نظر من کمی عجیب است.

If you look over here, there is a

اگر به اینجا نگاه کنید،

spot where you can charge an electric vehicle.

جایی وجود دارد که می توانید یک وسیله نقلیه الکتریکی را شارژ کنید.

But what's kind of weird is it's

اما چیزی که عجیب است این است که

in an alley, so you can...

در یک کوچه است، بنابراین شما می توانید...

I'm not even sure how you would

من حتی مطمئن نیستم که چگونه می توانید

get your car into this little spot.

ماشین خود را به این نقطه کوچک ببرید.

And then if you look over here, I don't even see

و اگر به اینجا نگاه کنید، من حتی جایی را نمی بینم

a place where you can plug in your electric vehicle.

که بتوانید وسیله نقلیه برقی خود را به برق وصل کنید.

Like normally there would be

مانند معمول،

some sort of charging station.

نوعی ایستگاه شارژ وجود دارد.

So whenever I see this, whenever I'm in this town

بنابراین هر زمان که این را می بینم، هر زمان که در این شهر هستم

and I walk by this area and I see this

و از کنار این منطقه عبور می کنم و این

electric car charging area, I think that's weird.

قسمت شارژ ماشین الکتریکی را می بینم، فکر می کنم عجیب است.

So I came to the town of Grimsby,

بنابراین من امروز به شهر گریمزبی،

Ontario today to make this English lesson and

انتاریو آمدم تا این درس انگلیسی را بسازم و

there's a lot more traffic than I expected.

ترافیک بسیار بیشتر از آنچه انتظار داشتم وجود دارد.

I think this is a bit out of the ordinary.

من فکر می کنم این کمی غیر معمول است.

It's one o'clock in the afternoon on a Monday.

روز دوشنبه ساعت یک بعد از ظهر است.

I didn't expect to see so

انتظار نداشتم این

many cars driving down the road.

همه ماشین را ببینم که در جاده ها می رانند.

I think it's a little bit out of the ordinary.

فکر می کنم کمی غیرعادی است.

In English, when we say something is out of

در انگلیسی، وقتی می گوییم چیزی غیرعادی است

the ordinary, it's different than how it normally is.

، با حالت عادی متفاوت است.

I would think that normally this town is very quiet

من فکر می کنم که معمولاً این شهر

on a Monday afternoon, that there is very little traffic.

در بعدازظهر دوشنبه بسیار آرام است و ترافیک بسیار کمی دارد.

But it seems to me like there's

اما به نظر من

almost a bit of a traffic jam.

تقریباً کمی ترافیک وجود دارد.

If you look down the road,

اگر به پایین جاده نگاه کنید،

there's this huge row of cars.

این ردیف عظیم از ماشین ها وجود دارد.

I know the cars aren't flying by really quickly, but

می‌دانم که ماشین‌ها خیلی سریع پرواز نمی‌کنند، اما

I think this is definitely out of the ordinary.

فکر می‌کنم این قطعاً غیرعادی است.

I think normally on a Monday afternoon it would be

من فکر می کنم به طور معمول در بعد از ظهر دوشنبه هوا

very quiet and there would be very little traffic.

بسیار ساکت خواهد بود و ترافیک بسیار کمی وجود دارد.

So behind me you can see our local hospital.

بنابراین پشت سر من می توانید بیمارستان محلی ما را ببینید.

And I would say this doctors

و من می‌توانم بگویم که این پزشکان

and nurses work wacky hours.

و پرستاران ساعت‌های حواس‌پرتی کار می‌کنند.

When you use the word wacky in English,

وقتی از کلمه wacky در انگلیسی استفاده می کنید،

you're describing something that is very abnormal.

چیزی را توصیف می کنید که بسیار غیر طبیعی است.

Did I teach the word abnormal, yet?

آیا هنوز کلمه غیر طبیعی را یاد دادم؟

Abnormal is the opposite of normal.

غیر طبیعی برعکس نرمال است.

But doctors and nurses work wacky hours.

اما پزشکان و پرستاران ساعت‌های هولناکی کار می‌کنند.

They work during the day, they work at night, they

روز کار می کنند، شب کار می کنند،

work in the evening, they work early in the morning.

عصر کار می کنند، صبح زود کار می کنند.

Most people have normal hours.

اکثر مردم ساعات کاری عادی دارند.

Most people work from eight to five or seven to four,

اکثر مردم از هشت تا پنج یا هفت تا چهار کار می کنند،

or if you have a long day, maybe seven to five.

یا اگر روز طولانی دارید، شاید هفت تا پنج.

But doctors and nurses definitely work wacky hours.

اما پزشکان و پرستاران قطعاً ساعت‌های هولناکی کار می‌کنند.

By the way, we're getting a new hospital.

به هر حال، ما در حال گرفتن یک بیمارستان جدید هستیم.

They're slowly building a new hospital.

آنها کم کم دارند یک بیمارستان جدید می سازند.

The old one is in front here and the new one is just...

قدیمی اینجا جلوست و جدید فقط...

I bet you they're about halfway done the new hospital.

شرط می بندم که آنها تقریباً نیمه راه بیمارستان جدید را انجام داده اند.

It's pretty cool.

خیلی باحاله

Then the doctors and nurses can

سپس پزشکان و پرستاران می توانند

work wacky hours in that hospital.

در آن بیمارستان ساعت های بیهوده کار کنند.

Sometimes we just say something is strange.

گاهی اوقات فقط می گوییم چیزی عجیب است.

If you look at this tree behind me, you can see

اگر به این درخت پشت سرم نگاه کنید، می بینید

that it has all of its leaves on it still.

که تمام برگ هایش هنوز روی آن است.

And that's a little bit strange for this time of year.

و این برای این زمان از سال کمی عجیب است. به

Normally at this point in the fall,

طور معمول در این نقطه از پاییز،

you don't see leaves on the trees.

شما برگ های درختان را نمی بینید.

Usually they're all on the ground. Now there's

معمولاً همه آنها روی زمین هستند. حالا تعداد

a lot of leaves on the ground.

زیادی برگ روی زمین است.

That's pretty normal.

این کاملا طبیعی است.

But it certainly is strange that this

اما مطمئناً عجیب است که این

tree still has all its leaves.

درخت هنوز همه برگ های خود را دارد.

It's also a bit strange that the lake doesn't

همچنین کمی عجیب است که دریاچه

have a little bit of ice on it yet.

هنوز کمی یخ روی آن وجود ندارد.

If we walk over here, we're by Lake Ontario.

اگر اینجا قدم بزنیم، کنار دریاچه انتاریو هستیم.

It's a little bit strange.

کمی عجیب است.

Normally the lake isn't frozen over, but normally

معمولاً دریاچه یخ زده نیست، اما معمولاً

at this time of year there's a little

در این زمان از سال

bit of ice along the shore.

کمی یخ در امتداد ساحل وجود دارد.

Just a tiny bit.

فقط یه ذره

There's probably going to be people from this

احتمالاً افرادی از این منطقه خواهند بود

area who say there's never ice on the

که می گویند

lake at this time in November.

در این زمان در ماه نوامبر هرگز یخ روی دریاچه وجود ندارد.

But for me, on November 25th, I think it's strange

اما برای من، در 25 نوامبر، فکر می کنم عجیب است

that there's not a little bit of ice there.

که در آنجا کمی یخ وجود ندارد.

And it's definitely strange that that tree

و قطعاً عجیب است که آن درخت

has all its leaves on it still.

هنوز تمام برگ هایش را روی خود دارد.

Well, hey, thank you for watching this English

خوب، هی، از شما برای تماشای این

lesson about things that are not normal or

درس انگلیسی در مورد چیزهایی که عادی نیستند یا

how to describe things that are not normal.

نحوه توصیف چیزهایی که عادی نیستند سپاسگزارم.

If this is your first time here, don't

اگر این اولین بار است که اینجا هستید،

forget to click that red subscribe button.

فراموش نکنید که روی دکمه قرمز اشتراک کلیک کنید.

I think it's over there somewhere.

فکر کنم جایی اونجا هست

Leave a comment below.

در زیر نظر بدهید

Give me a thumbs up if this English lesson

اگر این درس انگلیسی به

helped you learn a little bit more English.

شما کمک کرد تا کمی بیشتر انگلیسی یاد بگیرید، به من کمک کنید.

And I'll see you next week with another English lesson.

و هفته آینده با یک درس انگلیسی دیگر می بینمت.

Bye.

خداحافظ