Let's Learn English! Topic: Saturday Chores! 🧹🚽🛒 (Lesson Only)

Well, hello and welcome

خوب، سلام و

to this English lesson

به این درس انگلیسی

about Saturday chores.

در مورد کارهای شنبه خوش آمدید.

The things that most of us do

کارهایی که اکثر ما

on the weekend, usually

در آخر هفته انجام می‌دهیم، معمولاً

on a Saturday, maybe some of these

در روز شنبه، شاید برخی از این

chores you do on a Sunday,

کارها را در یکشنبه انجام دهید،

but the things you do once a week.

اما کارهایی که هفته‌ای یک بار انجام می‌دهید.

For me, there is a little bit

برای من،

of a list of things that

فهرست کمی از کارهایی وجود دارد که

I don't do every day,

هر روز انجام نمی‌دهم،

but we usually do on a Saturday.

اما معمولاً شنبه انجام می‌دهیم.

So Saturday chores include

بنابراین کارهای روز شنبه شامل

things like cleaning the bathroom,

مواردی مانند تمیز کردن حمام،

wiping down all

پاک کردن تمام

of the surfaces in the house.

سطوح خانه است.

Maybe on a Saturday

شاید در یک شنبه

you do the laundry.

شما لباس های شسته شده را انجام دهید.

I'll get into all the details

من

in this lesson in a moment.

در یک لحظه به تمام جزئیات در این درس خواهم پرداخت.

So this lesson will be

بنابراین این درس

about Saturday chores.

در مورد کارهای روز شنبه خواهد بود.

Hopefully it helps you learn some

امیدواریم که به شما کمک کند چند

new English words and phrases

کلمه و عبارات جدید انگلیسی را یاد بگیرید

that you can use in your next

که می توانید در مکالمه بعدی خود

conversation when you talk about

هنگام صحبت در مورد

the chores you do on a Saturday.

کارهایی که در روز شنبه انجام می دهید استفاده کنید.

Get groceries.

مواد غذایی دریافت کنید.

So depending on where you live,

بنابراین بسته به جایی که زندگی می‌کنید،

depending on what your

بسته به

normal habits are, you might

عادت‌های معمولی‌تان، ممکن است

get groceries on a Saturday.

در روز شنبه مواد غذایی دریافت کنید.

You might go to the grocery

ممکن است

store to buy food.

برای خرید غذا به خواربار فروشی بروید.

You might buy cookies, you might

شما ممکن است کلوچه بخرید، ممکن است

buy bananas, you might buy butter,

موز بخرید، ممکن است کره،

flour, you might buy beans.

آرد بخرید، ممکن است لوبیا بخرید.

Whatever you usually eat,

هر چیزی که معمولاً می خورید،

you might regularly go on a Saturday

ممکن است به طور منظم در روزهای شنبه

to get groceries.

برای تهیه مواد غذایی بروید.

In some cultures, people do go get

در برخی فرهنگ‌ها، مردم

groceries or buy groceries every

هر روز به خرید مواد غذایی یا خرید مواد غذایی می‌روند

day or every other day will simply

یا هر روز به سادگی به

tell you what Jen and I do.

شما می‌گویند که من و جن چه می‌کنیم.

We have two, sometimes three

ما هر هفته دو، گاهی اوقات سه

grocery trips every week.

سفر خواربار فروشی داریم.

I do have kids living at home still.

من هنوز بچه هایی دارم که در خانه زندگی می کنند.

We have what we call our

ما چیزی را داریم که به آن

big grocery trip, and that's

سفر خواربارفروشی بزرگ خود می گوییم، و آن

usually on a Saturday.

معمولاً شنبه است.

One of us or both of us will go

یکی از ما یا هر دوی ما

to the grocery store on a Saturday.

روز شنبه به خواربار فروشی می رویم.

But then usually on a Tuesday

اما معمولاً در روزهای سه‌شنبه

and maybe a Thursday, we have like

و شاید پنج‌شنبه، ما

little grocery trips where we

سفرهایی مانند خواربارفروشی‌های کوچک داریم که

just go to buy a few things.

فقط برای خرید چند چیز می‌رویم.

We buy milk on a Saturday, doesn't

ما یک شنبه شیر می خریم،

last until Monday or Tuesday.

تا دوشنبه یا سه شنبه دوام نمی آورد.

We usually need to go

معمولاً باید برویم

and buy more milk.

و شیر بیشتری بخریم.

So on Saturday, we do what we

بنابراین شنبه، کاری را انجام می دهیم که به آن

call our big grocery trip.

سفر خواربار فروشی بزرگ می گوییم.

We go and buy all

ما می رویم و همه

of our major food items.

مواد غذایی اصلی خود را می خریم.

And then throughout the week,

و سپس در طول هفته،

we will also buy a little bit

مقداری نیز خرید خواهیم کرد

to top up what we have.

تا چیزهایی را که داریم تکمیل کنیم.

You might tidy up.

شاید مرتب کنی

So we try in our house to be

بنابراین ما سعی می کنیم در خانه خود

tidy people to keep the rooms

افرادی مرتب باشیم تا اتاق هایی را

that we use and live in clean.

که استفاده می کنیم و در آن زندگی می کنیم تمیز نگه داریم.

But throughout the week, sometimes

اما در طول هفته، گاهی اوقات

stuff gets left in those rooms.

چیزهایی در آن اتاق ها باقی می ماند.

Maybe I'm reading a book and I

شاید دارم کتابی می خوانم و

leave it on a coffee table.

آن را روی میز قهوه خانه می گذارم.

Maybe there are.

شاید وجود داشته باشد.

Maybe Jen and I have a snack in

شاید من و جن جلوی تلویزیون یک میان وعده بخوریم

front of the TV and we have a

و

couple plates, or maybe there's

چند بشقاب بخوریم، یا شاید

a bag of chips that gets left on

یک کیسه چیپس باشد که روی

a coffee table in the back room

یک میز قهوه خانه در اتاق عقب مانده است،

because we watched a baseball

زیرا ما یک بازی بیسبال را تماشا کرده ایم

game.

So on Saturday, we'll often tidy up.

.

بنابراین در روز شنبه، ما اغلب کار را مرتب می کنیم.

So throughout the week, you try

بنابراین در طول هفته سعی کنید

to keep things tidy and clean.

همه چیز را مرتب و تمیز نگه دارید.

But sometimes you have little things

اما گاهی اوقات چیزهای کوچکی دارید

that you leave here and there

که آنها را اینجا و آنجا رها می کنید

and you need to just tidy up a bit.

و فقط باید کمی مرتب کنید.

So when you tidy up, it means

بنابراین وقتی شما کار را مرتب می کنید، به این معنی است

to put things back

که چیزها را

where they're supposed to be.

به جایی که قرار است برگردانید.

The chip bag goes back in the snack

کیسه چیپس داخل کمد اسنک می رود،

cupboard, the plates go

بشقاب ها

into the sink so we can clean them

داخل سینک می روند تا

later when we do the dishes.

بعداً وقتی ظرف ها را می شستیم، آنها را تمیز کنیم.

But you might tidy up

اما ممکن است شما خانه را مرتب کنید

and you might sweep the floors.

و ممکن است طبقات را جارو کنید.

So I'm not sure how you clean

بنابراین من مطمئن نیستم که چگونه

your house or apartment,

خانه یا آپارتمان خود را تمیز می کنید،

but we sweep our kitchen floor

اما ما کف آشپزخانه خود را

day after we eat our evening meal.

روز بعد از خوردن شام خود جارو می کنیم.

We call supper.

ما به شام ​​می گوییم.

We call it supper.

ما بهش میگیم شام

You might call it dinner.

شاید اسمش را بگذارید شام.

We sweep the kitchen floor,

ما کف آشپزخانه را جارو می کنیم

but on Saturdays, we

اما شنبه ها

usually sweep all the floors.

معمولا همه طبقات را جارو می کنیم.

So we sweep all the floors that can

بنابراین ما تمام طبقاتی را که می توان از

be swept the front entrance way,

راهرو ورودی جلو،

the hallway leading to the kitchen.

راهرو منتهی به آشپزخانه جارو کرد.

But because we eat in the kitchen

اما چون ما در آشپزخانه غذا می خوریم

and sometimes crumbs fall

و گاهی خرده ها

on the floor and those kinds

روی زمین و این جور

of things, we usually sweep

چیزها می ریزند، معمولا

the kitchen floor every day.

هر روز کف آشپزخانه را جارو می کنیم.

But on Saturday, we will sweep all

اما روز شنبه تمام

the floors that need to be swept.

طبقاتی را که نیاز به جارو کشیدن دارند را جارو می کنیم.

And then we will vacuum all

و سپس تمام

of the rooms that have carpet.

اتاق هایی که فرش دارند را جاروبرقی می کشیم.

Again, a vacuum or a vacuum cleaner

باز هم، جاروبرقی یا جاروبرقی

is something that sucks things up.

چیزی است که همه چیز را می مکد. به

It's called a vacuum

آن خلاء می گویند

because it sucks.

زیرا مک می کند.

That's the best way to describe it.

این بهترین راه برای توصیف آن است.

So we will vacuum this room,

بنابراین ما این اتاق را جاروبرقی می کشیم،

the room I'm in right now.

اتاقی که من الان در آن هستم.

We will vacuum the back room

ما اتاق پشتی را جاروبرقی می کشیم

because it has carpet, by the way.

زیرا اتفاقاً فرش دارد.

We have a room in our house

ما یک اتاق در خانه داریم

that we call the back room.

که به آن اتاق پشتی می گوییم.

You could also call it

شما همچنین می توانید آن را

a family room or living room.

اتاق خانواده یا اتاق نشیمن بنامید.

There's different names for it.

نام های مختلفی برای آن وجود دارد.

We just call it the back room because

ما فقط آن را اتاق پشتی می نامیم زیرا

it's at the back of our house.

در پشت خانه ما است.

But yes, we will vacuum all

اما بله، صبح

of the rooms on a Saturday

شنبه همه اتاق‌هایی را

morning that have carpet.

که فرش دارند جاروبرقی می‌کشیم.

And yes, in the UK you would

و بله، در بریتانیا

probably call this hoover.

احتمالاً این هوور را می نامید.

You're going to hoover in Canada.

شما قصد دارید در کانادا هوور کنید.

In my part of Canada, we say,

در منطقه من از کانادا، ما می گوییم،

I'm going to vacuum or I'm

من می خواهم جاروبرقی بزنم یا از

going to use the vacuum cleaner

جاروبرقی

to vacuum vacuum rooms.

برای جاروبرقی اتاق ها استفاده کنم.

And then you might mop.

و سپس شما ممکن است تمیز کردن.

So we don't mop

بنابراین ما

our kitchen floor every day.

هر روز کف آشپزخانه خود را تمیز نمی کنیم.

When you mop, you use what's

هنگام مسواک زدن از چیزی که به آن

called a mop and you make it wet

موپ می گویند استفاده می کنید و آن را

with water and soap or

با آب و صابون یا

water and some sort of cleaner.

آب و نوعی پاک کننده خیس می کنید.

And then you actually wipe the floor

و سپس شما در واقع کف را

with the mop, which is wet.

با دستشویی که خیس است پاک کنید. کار

It does a me much better

من خیلی بهتر

job than a broom.

از جارو است.

A broom is great for using every day,

جارو برای استفاده هر روز عالی است،

but generally once a week,

اما به طور کلی یک بار در هفته،

sometimes every two

گاهی اوقات هر دو

weeks, we will mop the floors.

هفته، ما کف را تمیز می کنیم.

So any floor that needs to be cleaned

بنابراین هر کفی که نیاز به تمیز کردن

thoroughly, we will mop that floor.

کامل داشته باشد، آن کف را تمیز می کنیم.

And then this is an interesting one,

و سپس این یک مورد جالب است،

we will wipe surfaces now

ما اکنون سطوح را

on a daily basis, we wipe

به صورت روزانه پاک می کنیم،

our kitchen table and we wipe

میز آشپزخانه خود را پاک می کنیم و

the counter in the kitchen.

پیشخوان را در آشپزخانه پاک می کنیم.

That's the area where

این منطقه ای است که در آن

we prepare food day.

روز غذا را آماده می کنیم.

We will wipe those Surfaces

ما آن سطوح را

multiple times to keep them clean.

چندین بار پاک می کنیم تا تمیز نگه داشته شوند.

But there are other areas

اما بخش های دیگری

in the house where we don't do that.

در خانه وجود دارد که ما این کار را انجام نمی دهیم.

The coffee table in the back

میز قهوه

room, we don't wipe that every

اتاق پشتی، ما آن را هر روز پاک نمی کنیم،

day, we wipe that once a week.

هفته ای یک بار آن را پاک می کنیم.

The counter in the bathroom,

پیشخوان در حمام،

we wipe once or twice a week.

هفته ای یک یا دو بار پاک می کنیم.

So we don't clean every surface.

بنابراین ما هر سطحی را تمیز نمی کنیم.

But when you wipe, you will get

اما وقتی پاک می کنی

a cloth and you will put the cloth

یک پارچه می گیری و پارچه را

in water and probably soap.

داخل آب و احتمالا صابون می کنی.

Then you will wipe the surfaces

سپس سطوح را پاک کنید

so that they are clean.

تا تمیز شوند.

So that, again, is something we do

به طوری که، دوباره، کاری است که ما

daily in the kitchen, but we do

روزانه در آشپزخانه انجام می دهیم، اما

weekly in other places in our house.

هر هفته در مکان های دیگر خانه خود انجام می دهیم. به نظر من

You don't have to wipe off

لازم نیست هر روز

the coffee table in your living

میز قهوه خانه تان را پاک کنید،

room every day, in my opinion,

but you should probably wipe

اما احتمالاً باید

it off once every week.

هر هفته یک بار آن را پاک کنید.

Now, there's a couple general

اکنون، چند کار کلی وجود دارد

things that need to be done.

که باید انجام شود.

You need to clean the bathroom.

شما باید حمام را تمیز کنید.

So there are things, of course, in

بنابراین، البته، چیزهایی در حمام وجود دارد

the bathroom that you need to clean.

که باید آنها را تمیز کنید.

But the general term that I would

اما اصطلاح کلی که من

use is I would say on Saturday,

استفاده می کنم این است که می گویم در روز شنبه،

someone needs to clean the bathroom.

کسی باید حمام را تمیز کند. ما

We have two bathrooms.

دو حمام داریم.

It's my job to clean the toilet.

وظیفه من تمیز کردن توالت است.

I think I've mentioned this before.

فکر می کنم قبلاً به این موضوع اشاره کرده ام.

But we try to clean

اما ما سعی می کنیم

the bathroom thoroughly.

حمام را کاملا تمیز کنیم.

So we will clean the toilet,

بنابراین ما توالت را تمیز می کنیم، وان

clean the bathtub,

حمام را تمیز می کنیم،

mop the floor, clean the sink

زمین را تمیز می کنیم، سینک ظرفشویی را تمیز می کنیم

and all those kinds of things.

و همه این چیزها.

Sometimes if we're really busy,

گاهی اوقات اگر واقعاً سرمان شلوغ است،

we will just clean the toilet

فقط توالت را تمیز می کنیم

and clean the sink, the two

و سینک را تمیز می کنیم، دو

things we use the most.

چیزی که بیشتر از همه استفاده می کنیم.

And we'll just leave

و ما فقط

the tub or shower a week.

یک هفته وان یا دوش را ترک می کنیم.

But yes, it's nice to keep

اما بله، خوب است که

the bathroom nice and clean.

حمام را زیبا و تمیز نگه دارید.

It's nice to mop the floor,

تمیز کردن زمین،

clean the toilet, etc.

تمیز کردن توالت و غیره خوب است.

And then of course, I

و البته، من

just mentioned this.

فقط به این اشاره کردم.

It's important to clean the toilet.

تمیز کردن توالت مهم است.

It is the worst job in my opinion.

از نظر من بدترین کار است.

I hate cleaning the toilet, but it

من از تمیز کردن توالت متنفرم، اما

is really nice to have clean things

داشتن وسایل تمیز در خانه واقعاً خوب است،

in your house, including the

از جمله

toilet, which you use when you need

توالت، که در مواقع نیاز به

to go to the bathroom or go to the

دستشویی رفتن یا رفتن به

washroom.

دستشویی از آن استفاده می کنید.

So if your toilet isn't clean, I'm

بنابراین اگر توالت شما تمیز نیست،

sure a job that you will be doing

مطمئنم کاری که

later today, you will probably take

بعداً امروز انجام خواهید داد، احتمالاً

some time to clean the toilet.

برای تمیز کردن توالت کمی زمان خواهید داشت.

Run errands.

انجام وظایف

So this is something I don't

بنابراین این کاری است که من

actually do on a Saturday.

در واقع شنبه انجام نمی دهم.

Most of the errands I need to do

بیشتر کارهایی که باید انجام دهم

are in the same town where I work.

در همان شهری است که در آن کار می کنم.

But there are sometimes little

اما گاهی اوقات کارهای کوچکی وجود دارد که باید

errands I do have to do.

انجام دهم.

On a Saturday.

در یک شنبه

An errand is when you have

مأموریت زمانی است که باید

to go somewhere to do something.

برای انجام کاری به جایی بروی.

Groceries can be considered

خواربارفروشی ها را می توان به

running an errand, but also

عنوان یک کار در نظر گرفت، اما

maybe going to the bank.

ممکن است به بانک نیز بروید.

Or maybe you drop your clothes off

یا شاید لباس‌هایتان را بیرون می‌آورید

to be cleaned at a dry cleaner.

تا در خشک‌شویی تمیز شوید.

Maybe you have to return

شاید مجبور باشید

something To a friend.

چیزی را به یک دوست برگردانید.

That's an errand I would do

این وظیفه ای است که من

on a Saturday.

در یک شنبه انجام می دهم.

If I borrowed something from

اگر از یکی از دوستانم چیزی قرض بگیرم

a friend, I might drive to my

، ممکن است

friend's house to return that item.

برای برگرداندن آن کالا به خانه دوستم بروم.

But errands would be all the little

اما کارها همه چیزهای کوچکی هستند که

things you have to go and do.

باید بروید و انجام دهید. برای اینکه بتوانید زندگی خوبی داشته باشید یا

Either you need to walk or drive

باید پیاده بروید یا

your car there or take the bus

ماشین خود را به آنجا برانید یا سوار اتوبوس شوید

in order you to have a nice life.

.

Groceries are probably

خواربارفروشی ها احتمالاً

getting groceries is probably

خواروبار می گیرند احتمالاً

a really good example.

نمونه بسیار خوبی است.

So again, most of the time I run

بنابراین، بیشتر اوقات من

errands during the week because all

در طول هفته به انجام وظایف خود می پردازم زیرا همه

of the places I would need to go are

جاهایی که باید بروم

close to the school where I work.

نزدیک به مدرسه ای است که در آن کار می کنم.

So that is what I do.

پس این کاری است که من انجام می دهم.

Mow the lawn.

چمن زنی.

So if you live in an apartment,

بنابراین اگر در آپارتمان زندگی می کنید،

you don't have to do this.

مجبور نیستید این کار را انجام دهید.

If you live out in the city

اگر در شهر در

somewhere in a house, you

جایی در خانه زندگی می کنید،

probably have to mow the lawn.

احتمالاً باید چمن زنی کنید.

You rent your house, the landlord

شما خانه خود را اجاره می کنید،

might mow the lawn for you,

ممکن است صاحبخانه برای شما چمن زنی کند،

or someone might come who

یا ممکن است شخصی بیاید که

the landlord pays to mow the lawn.

صاحبخانه برای چمن زنی پول بدهد.

My mum had that when

مامانم وقتی

she lived in a house.

تو یه خونه زندگی میکرد اینو داشت.

It just got mowed.

تازه چیده شده

But if you own your house, you

اما اگر صاحب خانه خود هستید،

will have to mow the lawn.

باید چمن زنی کنید.

You will need to get a lawnmower.

شما باید یک ماشین چمن زنی تهیه کنید.

We call this a push mower

ما به این ماشین چمن زنی می گوییم

because you have to push it.

زیرا شما باید آن را هل دهید.

If you're.

اگر شما هستید.

If your lawn is big enough, you

اگر چمن شما به اندازه کافی بزرگ است،

might own a riding mower or what

ممکن است یک ماشین چمن زنی یا چیزی که

we call a lawn tractor or garden

ما به آن تراکتور چمن زنی یا تراکتور باغ می گوییم داشته باشید که

tractor where you can sit on it

می توانید روی آن بنشینید

and drive while you mow your

و در حین چمن کاری خود رانندگی کنید

lawn.

But a common thing that people do in

.

اما یک کار معمولی که مردم

North America at least, is they will

حداقل در آمریکای شمالی انجام می دهند، این است که

mow the lawn on a Saturday morning.

چمن را در صبح روز شنبه می چینند.

Very, very common.

خیلی خیلی رایجه

I've never done this.

من هرگز این کار را نکرده ام

Okay, I shouldn't say never.

باشه، نباید بگم هرگز.

I'm not someone who will go out

من کسی نیستم که شنبه بروم بیرون

and wash the car on a Saturday.

و ماشین را بشورم. هر چند

I don't have a really nice Ford

من فورد موستانگ واقعاً خوبی

Mustang like this, though.

مثل این ندارم.

Jen and I usually just wait

من و جن معمولاً فقط منتظریم

for it to rain and, and that

تا باران ببارد و

the rain can wash the car.

باران بتواند ماشین را بشوید.

But some people love their cars.

اما برخی از مردم ماشین خود را دوست دارند.

They will get a pail with soapy

یک سطل

water and a sponge and they

آب صابون و یک اسفنج می گیرند و

will go out and they will wash

بیرون می روند و

their car with soapy water and

ماشینشان را با آب صابون می شویند و

then they will rinse it off

بعد

with a hose with a, a nozzle at

با یک شلنگ با یک نازل در

the end.

انتها آبکشی می کنند.

So they will wash the car

بنابراین آنها

in the driveway on a Saturday.

یک شنبه ماشین را در خیابان می شویید.

This is a classic kind

این یک نوع کلاسیک

of American type of thing.

از چیزهای آمریکایی است.

So when you watch older American

بنابراین، وقتی برنامه‌های تلویزیونی قدیمی‌تر آمریکایی را تماشا می‌کنید،

TV shows, sometimes the dad

گاهی اوقات پدر در

will be washing the car on

حال شستشوی ماشین در

a Saturday morning in the driveway,

صبح شنبه در خیابان است

and maybe the kids are helping.

و شاید بچه‌ها کمک کنند.

I don't know if people wash cars as

نمی‌دانم که آیا مردم در

much now as they used to, but this

حال حاضر مانند گذشته ماشین‌ها را می‌شویند یا نه، اما

used to be a pretty common thing

قبلاً این یک کار معمولی بود که

to do on a Saturday morning.

در صبح شنبه انجام می‌شد.

Fill up with gas.

گاز را پر کنید

This is something I do.

این کاری است که من انجام می دهم.

So we now have three vehicles

بنابراین ما در حال حاضر سه وسیله نقلیه

on the road because we have five

در جاده داریم، زیرا ما پنج

people, our house, who drive.

نفر در خانه خود داریم که رانندگی می کنند.

So we have three vehicles

بنابراین ما سه وسیله نقلیه

and five people who drive.

و پنج نفر داریم که رانندگی می کنند.

And so that means I go

و این بدان معناست که من

to the gas station a lot.

زیاد به پمپ بنزین می روم.

Thankfully, gas is 25 cents

خوشبختانه،

a litre cheaper now in Canada

اکنون در کانادا گاز 25 سنت در لیتر ارزان تر

than it was a week and a half ago

از یک هفته و نیم پیش است

because the government

زیرا دولت

removed one of the taxes.

یکی از مالیات ها را حذف کرد.

So that's really, really nice.

پس این واقعاً خیلی خوب است.

But yes, I will go fill up with gas.

اما بله، من می روم گاز را پر کنم.

I will take each vehicle and drive

من هر وسیله نقلیه را می گیرم و

to town, live only 3km

به شهر می روم، فقط 3 کیلومتر

from the gas station.

از پمپ بنزین زندگی می کنم.

And you will often see me

و اغلب من را

on a Saturday going and filling all

در روز شنبه خواهید دید که می روم و هر

three vehicles up so that they

سه وسیله نقلیه را پر می کنم تا

are ready to go for the week.

برای هفته آماده حرکت شوند.

We don't use a full tank of gas

ما هر هفته از یک باک پر بنزین

in every vehicle every week, so

در هر وسیله نقلیه استفاده نمی کنیم، بنابراین

it's not like I'm not always

اینطور نیست که من همیشه

putting a full tank of gas in.

یک باک پر بنزین در آن قرار ندهم.

But, yes, I do fill up with gas.

اما، بله، من گاز را پر می کنم.

I think if you're in Britain

فکر می کنم اگر در بریتانیا باشید

you would say petrol,

می گویید بنزین،

but in Canada we will say gas.

اما در کانادا می گوییم گاز.

I fill up with gas

at the gas station.

در پمپ بنزین بنزین می زنم.

So this.

پس این

You can remove the word soccer

می توانید کلمه soccer را حذف کنید

and insert almost any word you want.

و تقریباً هر کلمه ای را که می خواهید در آن وارد کنید.

When our kids were little, they

وقتی بچه های ما کوچک بودند،

were often involved in something.

اغلب درگیر چیزی بودند.

In English, when you say someone is

در زبان انگلیسی، وقتی می گویید کسی

involved in something, it means that

درگیر چیزی است، به این معنی است که

they are on a team, maybe they're in

او در یک تیم است، شاید در

a club, maybe they are in some sort

یک باشگاه، شاید در نوعی

of dance club or something like

باشگاه رقص یا چیزی شبیه به

that.

آن.

So you need to take the kids

بنابراین شما باید بچه ها را

to dance, you need to take the kids

به رقص ببرید، باید بچه ها را

to soccer, you need

به فوتبال ببرید، باید

to take the kids to football.

بچه ها را به فوتبال ببرید.

You might say you need to take

شاید بگویید باید

the kids to baseball practice.

بچه ها را به تمرین بیسبال ببرید.

Notice I can add or leave off

توجه داشته باشید که وقتی این را می گویم، می توانم کلمه تمرین را اضافه یا کنار بگذارم

the word practice when I say that.

.

If I said to a friend, I can't help

اگر به یکی از دوستانم گفتم،

you Saturday morning because I have

شنبه صبح نمی‌توانم به شما کمک کنم، زیرا باید

to take the kids to soccer, it

بچه‌ها را به فوتبال ببرم،

means they're either going to

یعنی یا به

soccer practice or they have a

تمرین فوتبال می‌روند یا

soccer game.

بازی فوتبال دارند.

But yes, this is what a lot

اما بله، این کاری است که بسیاری

of parents do on Saturday mornings.

از والدین در صبح های شنبه انجام می دهند.

Take the kids to dance class, take

بچه ها را به کلاس رقص ببرید،

the kids to soccer practice, take

بچه ها را به تمرین فوتبال ببرید،

the kids to baseball practice,

بچه ها را به تمرین بیسبال ببرید،

take the kids to swimming practice,

بچه ها را به تمرین شنا ببرید،

if they're on a swim team, etc.

اگر در یک تیم شنا هستند، و غیره.

Etc.

Lots of fun.

Actually, as a parent, I

در واقع، به عنوان یک والدین، از

did enjoy this because I had this.

این کار لذت بردم زیرا این را داشتم.

So when I had to bring the kids

بنابراین وقتی مجبور شدم بچه‌ها را به

somewhere, and if I couldn't

جایی بیاورم، و اگر نمی‌توانستم

watch, sometimes you bring the kids

تماشا کنم، گاهی اوقات بچه‌ها را

to something and they have,

به چیزی می‌آوری و آنها

like, practice and you're.

تمرین می‌کنند و تو هستند.

As a parent, you just sit

به عنوان والدین، شما فقط

in the hall and wait.

در سالن می نشینید و منتظر می مانید.

That's how dance worked.

رقص اینطوری کار کرد.

I would just have my phone.

من فقط تلفنم را دارم

It was really nice.

واقعا قشنگ بود

Do the laundry.

لباسشویی را انجام دهید.

So this is another

بنابراین این یکی دیگر از

pretty common thing for us.

چیزهای بسیار رایج برای ما است.

Although when all of us are home,

اگرچه وقتی همه در خانه هستیم،

when all of us are in the house.

وقتی همه در خانه هستیم.

Sometimes there's laundry done

گاهی اوقات

on other days as well.

در روزهای دیگر نیز شسته می شود.

But for Jen and I, it's pretty

اما برای من و جن،

common to do the laundry.

شستن لباس‌ها بسیار معمول است.

So that means we wash our clothes

بنابراین این بدان معناست که ما لباس‌هایمان را

in the washing machine

on a Saturday morning.

در روز شنبه صبح در ماشین لباسشویی می‌شویم. شنیدن حرکت ماشین لباسشویی

It's a pretty common thing

یک چیز بسیار رایج است

to hear the washing machine going.

.

By the way, in my part

در ضمن، تو

of the world, when you say washing

دنیا من وقتی میگی

machine, it means

ماشین لباسشویی یعنی

the machine that washes clothes.

ماشینی که لباس میشوره.

So this person has a laundry basket.

بنابراین این شخص یک سبد لباسشویی دارد.

They're at a laundromat,

آنها در یک خشکشویی هستند،

so they don't have their

بنابراین

own washing machine.

ماشین لباسشویی خود را ندارند.

And it looks like they are.

و به نظر می رسد که آنها هستند.

I think they're going

فکر کنم

to wash those clothes.

اون لباسا رو بشورن

Hard to tell, isn't it?

گفتنش سخت است، اینطور نیست؟

But you will do the laundry.

اما شما لباس ها را می شویید.

That's the phrase we use when we

این عبارتی است که وقتی

talk about washing our clothes.

در مورد شستن لباس هایمان صحبت می کنیم استفاده می کنیم.

And then, of course, you fold

و سپس، البته،

the laundry when you're done.

پس از اتمام کار، لباس‌ها را تا کنید.

We hang our laundry up

ما لباس های خود را

to dry on drying racks or outside

برای خشک کردن روی قفسه های خشک کن یا بیرون از

on drying racks.

قفسه های خشک کن آویزان می کنیم.

We don't have a dryer.

ما خشک کن نداریم

And then when you are all

و بعد از اتمام

done, when the clothes are dry,

کار، وقتی لباس خشک شد،

you then fold the clothes.

لباس را تا کنید.

You might say you sort

ممکن است بگویید

the clothes as well.

لباس ها را هم مرتب می کنید.

Like, I'll put my clothes folded

مثلاً، من لباس‌هایم را تاشده

in a pile for my dresser

در یک دسته برای کمد

and closet, and Jen will

و کمدم می‌گذارم، و جن

put hers in her own pile.

لباس‌های خودش را در انبوه خودش می‌گذارد.

So she will sort the clothes.

بنابراین او لباس ها را مرتب می کند.

But yes, you will fold the laundry

اما بله،

after the laundry is dry.

پس از خشک شدن لباس‌ها، لباس‌ها را تا می‌کنید.

Clean your room.

اتاقت را تمیز کن

So when I was little,

بنابراین وقتی کوچک بودم،

this was my job.

این شغل من بود.

This was my chore.

این کار من بود

On a Saturday, my mom would

یک شنبه مامانم به

tell us, go clean your room.

ما می گفت برو اتاقت را تمیز کن.

So this is a phrase we often use

بنابراین این عبارتی است که ما اغلب

to talk about children.

برای صحبت در مورد کودکان استفاده می کنیم.

As an adult, I wouldn't often

به عنوان یک بزرگسال، اغلب نمی

say, I need to clean my room

گویم، باید اتاقم را تمیز کنم،

because when we say room here,

زیرا وقتی اینجا می گوییم اتاق،

it generally means bedroom.

به طور کلی به معنای اتاق خواب است.

So if you are visiting someone

بنابراین اگر به ملاقات کسی می روید

and they say to their kid, go clean

و او به فرزندش می گوید برو

your room, they're telling

اتاقت را تمیز کن، به

the child, go clean your bedroom.

کودک می گویند برو اتاق خوابت را تمیز کن.

Make your bed.

تختت را مرتب کن

Put your toys away.

اسباب بازی های خود را کنار بگذارید

Maybe there's clean laundry

شاید لباس های تمیزی

in a laundry basket.

در یک سبد لباسشویی وجود داشته باشد.

Put that into your dresser.

آن را در کمد خود قرار دهید. می

You can see this kid has

توانید ببینید که این بچه

a dresser right here.

یک کمد دارد.

So generally when we use this phrase,

بنابراین به طور کلی وقتی از این عبارت استفاده می کنیم،

we're talking about children.

در مورد کودکان صحبت می کنیم.

And it's a chore that children often

و این کاری است که بچه ها اغلب

will do on a Saturday morning.

در صبح روز شنبه انجام می دهند.

And this is a good time

و این زمان خوبی

to teach the word begrudgingly.

برای آموزش این کلمه با اخم است.

When, when you do something

وقتی، وقتی کاری را

begrudgingly, it means you

با انزجار انجام می دهید، به این معنی است که

don't actually want to do it,

در واقع نمی خواهید آن را انجام دهید،

but you do it anyway.

اما به هر حال آن را انجام می دهید.

So my children would often

بنابراین فرزندان من اغلب با

begrudgingly clean their room

اکراه اتاق خود را

on a Saturday morning.

در روز شنبه صبح تمیز می کردند.

You might change your

ممکن است

sheets on your bed.

ملحفه های خود را روی تخت خود عوض کنید.

So when you change the sheets

بنابراین وقتی ملحفه‌های

on a bed, it means that you

تخت را عوض می‌کنید، به این معنی است که

change all the blankets

همه پتوها

and the pillowcases that you.

و روبالشی‌ها را عوض می‌کنید.

Now people all have different

اکنون همه افراد

schedules for how often

برای اینکه چند بار

they change the sheets.

برگه‌ها را تغییر می‌دهند، برنامه‌های زمانی متفاوتی دارند.

But the sheets.

اما ورق ها

Let me explain again.

بازم توضیح بدم

The Sheets are the really

ملحفه ها

thin blankets.

پتوهای واقعا نازکی هستند.

So we have a thin sheet on our

بنابراین ما یک ملحفه نازک روی تشک خود داریم

mattress, and then we have a

و سپس یک

sheet as well that when you get

ملحفه نیز داریم که وقتی

in bed, you lay on the one

در رختخواب می روید، روی یک ملحفه دراز می کشید

sheet and the other one's on

و دیگری روی

top of you.

شما.

And our pillowcases are all

و روبالشی های ما همه از

the same material.

یک جنس هستند.

They all match.

همه آنها مطابقت دارند.

And then on top of the sheets,

و سپس روی ملحفه ها،

we have blankets and other

پتوها و

things to keep us warm.

چیزهای دیگر برای گرم نگه داشتن ما داریم.

So it's very comm.

بنابراین آن را بسیار comm.

To take the sheets off your

ملحفه ها را از روی تخت خود بردارید

bed and to put clean sheets

و ملحفه های تمیز را

on your bed and to wash

روی تخت خود قرار دهید و

the other sheets on a Saturday.

ملحفه های دیگر را شنبه بشویید.

But it depends.

اما بستگی دارد.

Some people, maybe

it's every two weeks.

برخی افراد، شاید

هر دو هفته یکبار باشد.

For some people,

maybe it's every day.

برای برخی افراد،

شاید هر روز باشد.

I don't know anyone who changes

من کسی را نمی شناسم که

their sheets every day.

هر روز برگه های خود را عوض کند.

Maybe it's every three days.

شاید هر سه روز یکبار.

But, yes, at some point, you

اما، بله، در برخی موارد، شما

need to change the sheets.

باید برگه ها را تغییر دهید.

We do it once a week.

هفته ای یکبار انجام می دهیم.

And then you need to dust

و سپس به دلایلی نیاز به گردگیری دارید

for some reason.

.

Yeah, see, there's dust.

آره، ببینید، گرد و غبار وجود دارد.

There's dust here.

اینجا گرد و غبار است

Let me see if I can

بگذارید ببینم آیا می توانم

get this in focus.

این را در کانون توجه قرار دهم یا خیر.

You can see there's a little

می توانید ببینید که

bit of dust there.

کمی گرد و غبار در آنجا وجود دارد.

Oh.

اوه

Now there's a little bit

اکنون کمی

of dust in the air.

گرد و غبار در هوا وجود دارد.

So I need to dust my monitor.

پس باید مانیتورم را گردگیری کنم.

I don't have my dust brush.

من برس گرد و غبارم را ندارم.

I have one, but I don't

من یکی دارم ولی

have it here right now.

الان اینجا ندارم.

But you need to dust things, because

اما شما باید چیزها را گردگیری کنید، زیرا

in life, there's

در زندگی،

even, like, a little bit

حتی کمی

of dust on my microphone.

گرد و غبار روی میکروفون من وجود دارد. هر چند وقت یکبار

I have to clean the dust

باید گرد و غبار را پاک کنم

off every once in a while.

.

So dust is something that settles.

پس گرد و غبار چیزی است که می نشیند.

So dust is in the air, and it settles

بنابراین گرد و غبار در هوا است و

on things through the week.

در طول هفته روی چیزها می نشیند.

And then you need to dust

و سپس

to get rid of it.

برای خلاص شدن از شر آن باید گردگیری کنید.

So you go around with something

بنابراین شما با چیزی

like this or a wet cloth

شبیه به این یا یک پارچه خیس به اطراف می روید

in order to remove the dust.

تا گرد و غبار را پاک کنید.

Our house has a lot more dust

خانه ما در تابستان گرد و غبار بسیار بیشتری دارد

in the summer because we go

زیرا

in and out a lot more in the summer.

در تابستان خیلی بیشتر وارد و بیرون می شویم.

And so when we come in, there's,

و بنابراین وقتی وارد می‌شویم،

little bit of dirt on our shoes,

کمی خاک روی کفش‌هایمان وجود دارد،

and we have the windows open,

و پنجره‌ها را باز داریم،

and there's just.

و فقط وجود دارد.

There's just more dust in the summer.

فقط در تابستان گرد و غبار بیشتری وجود دارد.

In the winter, it's cold

در زمستان بیرون سرد است

outside, and there's snow.

و برف می بارد.

There's no dust.

گرد و غبار وجود ندارد

In fact, I read somewhere that people

در واقع، جایی خواندم که افرادی

who live in Antarctica, like at

که در قطب جنوب زندگی می کنند، مانند

a research station, one of the first

یک ایستگاه تحقیقاتی، یکی از اولین

things they say is there's no mud.

چیزهایی که می گویند این است که گلی وجود ندارد.

Or there's not a lot of dirt in their

یا در راه ورودی آنها خاک زیادی وجود ندارد

entrance way because there's no mud.

زیرا گل و لای وجود ندارد.

So in Antarctica.

بنابراین در قطب جنوب. می

I was gonna say South Africa,

خواستم بگویم آفریقای جنوبی،

Antarctica, you might need

قطب جنوب، شاید لازم باشد

to water the plants.

گیاهان را آبیاری کنید.

So if you have houseplants,

بنابراین اگر گیاهان آپارتمانی دارید،

plants that are in pots

گیاهانی که در روز شنبه در گلدان هستند

on a Saturday morning, you will most

، به

likely water the plants.

احتمال زیاد گیاهان را آبیاری خواهید کرد.

You might do this a little more

ممکن است این کار را کمی

often or a Little less often.

بیشتر یا کمی کمتر انجام دهید.

But I know for us, this is the time

اما من می دانم که برای ما، این زمان است

where we check if the plants

که ما بررسی می کنیم که آیا گیاهان به

need a little bit of water.

کمی آب نیاز دارند یا خیر.

And we will water the plants so that

و گیاهان را آبیاری می کنیم تا

they can grow and keep us happy.

رشد کنند و ما را راضی نگه دارند.

Houseplants keep me happy.

گیاهان آپارتمانی من را خوشحال می کنند.

I wish my room was brighter.

کاش اتاقم روشن تر بود

The plant that I used to have

گیاهی که قبلاً

over there is in the kitchen now

آنجا داشتم، اکنون در آشپزخانه است

because there wasn't

زیرا

enough light in this room.

نور کافی در این اتاق وجود نداشت.

But yes, you might water

اما بله، ممکن است

the plants, clean up the toys.

گیاهان را آبیاری کنید، اسباب بازی ها را تمیز کنید.

If you have small children,

اگر بچه‌های کوچک دارید،

they are messy and you need

آنها نامرتب هستند و باید

to clean up the toys when they

وقتی

are done playing with them.

بازی با آنها تمام شد، آنها را تمیز کنید.

Or more importantly, they need

یا مهمتر از آن،

to clean up the toys, in my opinion.

به نظر من، آنها باید اسباب بازی ها را تمیز کنند.

Some parents do a lot for their kids.

برخی از والدین کارهای زیادی برای فرزندان خود انجام می دهند.

I would say.

من می گویم.

Jen and I usually helped our kids

من و جن معمولاً به بچه‌هایمان کمک می‌کردیم تا

clean up the toys and try to teach

اسباب‌بازی‌ها را تمیز کنند و سعی می‌کردیم به آنها یاد بدهیم که

them to clean up their toys.

اسباب‌بازی‌هایشان را تمیز کنند.

But we did not make our kids clean

اما ما بچه هایمان را مجبور نکردیم

up their toys every day.

هر روز اسباب بازی هایشان را تمیز کنند.

We just let them play

ما فقط به آنها اجازه می دهیم

with their toys.

با اسباب بازی هایشان بازی کنند.

We had an area where there was a lot

منطقه ای داشتیم که

of toys, but on Saturday, we usually

اسباب بازی زیاد بود، اما شنبه معمولاً می

said, okay, let's clean up the toys.

گفتیم باشه، بیا اسباب بازی ها را تمیز کنیم.

Especially if someone was coming

مخصوصاً اگر کسی می آمد،

over, like if my mum was going

مثلاً اگر قرار بود مادرم

to visit or something, we would

به دیدنش برود یا چیز دیگری،

clean up the toys with the kids.

اسباب بازی ها را با بچه ها تمیز می کردیم.

Meal prep.

آماده سازی غذا

So someone asked if cooking was

بنابراین یک نفر پرسید که آیا آشپزی

a chore, and I think it is.

یک کار طاقت فرسا است، و فکر می کنم اینطور است.

What some people have been

کاری که برخی از مردم

doing is they will prepare

انجام می‌دهند این است که

meals on a Saturday,

در روز شنبه غذا آماده می‌کنند،

and we call this meal prep.

و ما به این غذا می‌گوییم آماده‌سازی غذا.

Not everyone does this.

همه این کار را نمی کنند.

Jen and I, in the summer, we will

من و جن، در تابستان،

do some meal prep on a Saturday.

روز شنبه مقداری غذا را آماده می کنیم.

And for us, it looks like this.

و برای ما به این شکل است. یک شنبه

We will cook a lot of meat on

مقدار زیادی گوشت می پزیم

a Saturday and then we will freeze

و بعد آن را فریز می کنیم

it to use for the rest of the week.

تا بقیه هفته استفاده کنیم.

Because sometimes when you

زیرا گاهی اوقات هنگام

prepare a meal, cooking meat is

تهیه غذا، پختن گوشت

the most difficult thing to do.

سخت ترین کار است.

So we will, sometimes we will prep.

بنابراین، گاهی اوقات آماده خواهیم شد.

We will cook all of our chicken

همه مرغ

and hamburger on a Saturday,

و همبرگر خود را در یک شنبه می پزیم

and then we will freeze it

و سپس

for the each meal that we will have

برای هر وعده غذایی که

on Sunday, Monday, Tuesday,

در روزهای یکشنبه، دوشنبه، سه شنبه،

Wednesday, Thursday, Friday.

چهارشنبه، پنجشنبه، جمعه خواهیم داشت، آن را فریز می کنیم.

Some people actually

برخی افراد در واقع

do more than that.

بیشتر از این کار می کنند.

They will make all of their lunches

آنها همه ناهارهای خود را

on a Saturday and then

در روز شنبه درست می کنند و سپس هر روز

take one out of the freezer

یکی از آنها را از فریزر بیرون می آورند

every day to go to work.

تا سر کار بروند.

But generally, if you meal

اما به طور کلی، اگر غذا را

prep, you're usually freezing

آماده می‌کنید، معمولاً

whatever you are preparing.

هر چیزی را که آماده می‌کنید فریز می‌کنید.

Like, I feel like this

مثلاً احساس می‌کنم این

person is making supper for

شخص برای

every night of the week.

هر شب هفته شام ​​درست می‌کند.

And I'm assure, I'm sure

و من مطمئن هستم، مطمئن هستم که

they will freeze it.

آنها آن را منجمد خواهند کرد.

Clean the oven.

فر را تمیز کنید.

We don't actually do

ما در واقع

this every Saturday.

هر شنبه این کار را انجام نمی دهیم.

Our oven doesn't really

فر ما واقعاً

get that dirty.

آنقدر کثیف نمی شود.

It's a modern oven.

این یک فر مدرن است.

But we will clean the oven

اما

regularly if it needs to be clean.

در صورت نیاز به تمیز کردن فر مرتباً آن را تمیز می کنیم.

Some people, some people will

برخی افراد، برخی افراد

clean the oven more often

فر را بیشتر

or less often than that.

یا کمتر از آن تمیز می کنند. یک بار دیگر

Wash the windows

پنجره ها را بشویید،

once again, will admit we do not

قبول می کنیم که

do this every Saturday.

این کار را هر شنبه انجام نمی دهیم.

But when I put together the list

اما وقتی فهرستی

of phrases to teach, I, I put all

از عبارات را برای آموزش جمع آوری می کنم، تمام

of the things that I do on the list.

کارهایی را که انجام می دهم در لیست قرار می دهم.

That's how I make a lesson.

اینطوری درس می گیرم.

And then I usually

و بعد معمولاً

after I have 15 or 20 items, then

بعد از اینکه 15 یا 20 مورد داشتم، در

I search the Internet.

اینترنت جستجو می کنم.

Well, what do other people do

خوب، دیگران

on a Saturday?

And it said wash the windows.

در یک شنبه چه می کنند؟

و می گفت پنجره ها را بشویید.

We wash our windows usually

ما معمولاً

twice a year, usually

سالی دو بار، معمولاً

in the spring and in the fall we

در بهار و در پاییز

wash our windows apparently.

پنجره‌های خود را می‌شویم.

Maybe you're, you're like this.

شاید تو اینجوری باشی

Some people wash their

برخی از افراد

windows every Saturday.

هر شنبه پنجره های خود را می شویند.

Maybe when I'm older and have more

شاید وقتی بزرگتر شدم و

time on my hands, I will do that.

وقت بیشتری در اختیار داشتم، این کار را انجام دهم.

Some people do banking on a Saturday.

برخی از مردم شنبه کار بانکی می کنند.

Now this is an interesting

اکنون این یک مورد جالب است

one because you used to have

زیرا

to do banking during the week

در هفته ای

when the bank was open.

که بانک باز بود مجبور بودید کار بانکی انجام دهید.

But now because of online banking,

اما در حال حاضر به دلیل بانکداری آنلاین،

you can do your

می توانید در

banking any day of the week.

هر روز از هفته امور بانکی خود را انجام دهید.

I often will do some

من اغلب

banking on a Saturday.

در روز شنبه مقداری کار بانکی انجام می دهم.

And what I mean by it is this.

و منظور من از آن این است.

I have to pay the person who

من باید به کسی که به

teaches one of my kids piano.

یکی از بچه هایم پیانو یاد می دهد پول بدهم.

So I will go to online

بنابراین من به بانکداری آنلاین می روم

banking and send her money.

و برایش پول می فرستم.

I might have to just check,

شاید مجبور باشم چک کنم،

oh, I have a Visa card.

اوه، من ویزا کارت دارم.

Do I owe money on the Visa card?

آیا با ویزا کارت بدهکار هستم؟

And I will transfer money

و من یک شنبه پول را

from my checking account

از حساب جاری خود

to Visa on a Saturday.

به ویزا منتقل خواهم کرد.

Might just look at Jen's farm

ممکن است فقط به حساب مزرعه جن نگاه کنید

account and decide, okay, do

و تصمیم بگیرید، خوب، آیا

we have enough money

ما پول کافی

to buy the thing Jen wants to buy?

برای خرید چیزی داریم که جن می خواهد بخرد؟

So banking, when you say you're going

بنابراین، بانکداری، وقتی می گویید قرار است

to do some banking, it means

مقداری کار بانکی انجام دهید، به این معنی است که می

you're going to check your balance,

خواهید موجودی خود را بررسی کنید،

you're going to maybe pay some

ممکن است برخی از صورت

bills and those kinds of things.

حساب ها و مواردی از این دست را پرداخت کنید.

A lot of it is just automatic now,

بسیاری از آن‌ها اکنون خودکار هستند،

but I would say this is something I

اما می‌توانم بگویم این کاری است که من

do regularly do on a Saturday just

به طور منظم در روز شنبه انجام می‌دهم، فقط

to make sure, log in, make sure

برای اطمینان از اینکه وارد شوید، مطمئن شوم

everything that went through my

همه چیزهایی که در

checking account that week was

آن هفته از حساب جاری من گذشت،

supposed to check the Visa, see

قرار بود ویزا را بررسی کند، ببینم

what Jen and I bought that week,

من و جن در آن هفته چه خریدیم،

etcetera, etcetera.

موارد دیگر و غیره.

Clean out the fridge.

یخچال را تمیز کنید

So I hate it when food goes bad.

بنابراین من از آن متنفرم وقتی غذا بد می شود.

So I kind of do this throughout

بنابراین من این کار را در طول

the week a little bit as well.

هفته نیز کمی انجام می دهم.

I'm always putting food that's,

من همیشه غذاهایی را می‌گذارم که

that needs to be eaten close

باید آن‌ها را نزدیک

to the front where people

جلویی که مردم

can see it in the fridge.

می‌توانند آن را در یخچال ببینند، می‌خورم.

But sometimes I think this

اما گاهی فکر می کنم این اتفاق

happens to all of us.

برای همه ما می افتد.

Something will go bad.

چیزی بد خواهد شد.

So maybe you buy celery and you eat

بنابراین شاید شما کرفس می خرید و

most of it, but then you don't.

بیشتر آن را می خورید، اما بعد نمی خورید.

It's Saturday and the last couple

شنبه است و چند

of pieces are starting

قطعه آخر شروع

to turn brown and not look good.

به قهوه ای شدن کرده و ظاهر خوبی ندارند.

So you would then compost them.

بنابراین آنها را کمپوست می کنید.

Sometimes you might find

گاهی اوقات ممکن است

yogurt and the expiry date is

ماست پیدا کنید و تاریخ انقضا آن

two months ago.

دو ماه پیش است.

So you might have to throw that

بنابراین ممکن است مجبور شوید آن را

out so clean out the fridge.

بیرون بریزید تا از یخچال تمیز کنید.

That is something that I think a lot

این کاری است که من فکر می کنم بسیاری

of people do on a Saturday.

از مردم در روز شنبه انجام می دهند.

They might not.

آنها ممکن است نه. می

You can see this person is

توانید ببینید که این شخص

throwing out a lot of food.

غذای زیادی را بیرون می ریزد.

I In my experience, most people,

من طبق تجربه من، اکثر مردم

when they clean out the fridge,

وقتی یخچال را تمیز می کنند،

they will often cook something

اغلب

with the food that instead of

با غذا چیزی می پزند که به جای

throwing it out, like if cheese

بیرون ریختن آن، مثلاً اگر

has mold on it, you just cut the

روی آن پنیر کپک زده باشد، فقط

mold off.

قالب را جدا می کنید.

If vegetables aren't totally bad,

اگر سبزیجات کاملاً بد نیستند،

you can make soup out of them.

می توانید از آنها سوپ درست کنید.

But you might want to open your

اما ممکن است بخواهید یخچال خود را باز کنید

fridge, have a look inside

، به داخل آن نگاهی بیندازید

and decide what is worth keeping

و تصمیم بگیرید که چه چیزی ارزش نگهداری دارد

and what you need to throw out.

و چه چیزی را باید بیرون بیندازید.

So you might clean out the fridge

بنابراین ممکن است

on a Saturday.

یک شنبه یخچال را تمیز کنید.