Put Up, Bring Back, Bring Up ✨ Most Common Phrasal Verbs in English (43-45)

Hi everyone! I'm Jennifer from English with  Jennifer. If you've studied with me for a while,  

سلام به همه! من جنیفر از انگلیسی با جنیفر هستم. اگر مدتی با من مطالعه کرده

you probably know that I love to take walks.  There's a path near my house, and it's lined  

باشید، احتمالاً می‌دانید که من عاشق پیاده‌روی هستم. یک مسیر نزدیک خانه من وجود دارد، و آن پر از

with trees, so the surrounding nature is really  beautiful. But not too long ago, some kids decided  

درخت است، بنابراین طبیعت اطراف واقعاً زیبا است. اما چندی پیش، برخی از بچه‌ها تصمیم

to paint graffiti on the path. It's really  sad. They painted words, names, and symbols.  

گرفتند   روی مسیر گرافیتی بکشند. واقعاً غم انگیز است. آنها کلمات، نام ها و نمادها را نقاشی می کردند.

What do you think should be done? A. Put  up a sign saying "No Graffiti Allowed."  

به نظر شما چه باید کرد؟ الف. علامتی با مضمون «گرافیتی مجاز نیست» قرار دهید.

B. Bring up the matter for  discussion at a town meeting.  

ب. موضوع را برای بحث در یک جلسه شهری مطرح کنید.

C. Bring up the topic of  vandalism at a school assembly.

ج. موضوع خرابکاری را در یک مجمع مدرسه مطرح کنید.

Hmm. Well, even if there were a sign,  I'm not sure it would stop people from  

هوم خوب، حتی اگر نشانه‌ای وجود داشته باشد، مطمئن نیستم که مانع از

painting more graffiti, and the fact  is some graffiti is already there.  

نقاشی بیشتر گرافیتی شود، و واقعیت این است که برخی گرافیتی‌ها از قبل وجود دارند.

And talking about the matter isn't a bad  idea, but I'm not sure it would help.  

و صحبت کردن درباره این موضوع ایده بدی نیست ، اما مطمئن نیستم که کمک کند.

Do we try to find the people and punish them?  Well, we can't bring back harsh punishments  

آیا ما سعی می کنیم مردم را پیدا کنیم و آنها را مجازات کنیم؟ خوب، ما نمی‌توانیم مجازات‌های سخت را

from the Middle Ages, but I wish we could find  the people and make them clean everything up.  

از قرون وسطی بازگردانیم، اما کاش می‌توانستیم مردم را پیدا کنیم و کاری کنیم که همه چیز را تمیز کنند.

Thankfully, the fall leaves and the winter  snow can hide a lot of the graffiti, so at  

خوشبختانه، برگ‌های پاییزی و برف زمستانی می‌توانند بسیاری از گرافیتی‌ها را پنهان کنند، بنابراین

least for half of the year, it won't be so bad.  In this lesson, we'll study and practice three  

حداقل برای نیمی از سال، چندان بد نخواهد بود. در این درس، سه فعل عبارتی رایج را مطالعه و تمرین می‌کنیم

common phrasal verbs: "put up" as in "put up a  sign," "bring up" as in "bring up a matter for  

: "پیاده کردن" در " علامت گذاشتن"، "برآوردن" مانند "برآوردن یک موضوع برای

discussion," and "bring back" as in "bringing  back harsh punishments from the Middle Ages,"  

بحث"، و "برگرداندن" مانند در " بازگرداندن مجازات های سخت از قرون وسطی"،

which we won't do. We'll talk about the meanings  and uses of these three phrasal verbs. Ready?

که ما انجام نمی دهیم. ما در مورد معانی و کاربرد این سه فعل عبارتی صحبت خواهیم کرد. آماده؟

"Put up" is transitive. When you put up a  sign, you raise it so that people see it.  

"Put up" متعدی است. وقتی علامتی را نصب می‌کنید، آن را بالا می‌آورید تا مردم آن را ببینند.

You can put up a sign, a poster, or a photo.  You can put up your hand or raise your hand  

می توانید یک علامت، یک پوستر یا یک عکس قرار دهید. وقتی در یک گروه بزرگ هستید و سؤالی دارید، می‌توانید دستتان را بالا ببرید یا دستتان را بلند کنید

when you're in a large group and you have a  question. You can also put up decorations, right?  

. شما همچنین می توانید تزئینات را قرار دهید، درست است؟

Many of my neighbors have put up Halloween  decorations this month, and we have too.  

بسیاری از همسایه‌های من در این ماه تزیینات هالووین را چیده‌اند، و ما نیز چنین کردیم.

You know what else we can put up? Every December,  my children and I put up the Christmas tree. This  

می دانید چه چیز دیگری می توانیم تحمل کنیم؟ هر ماه دسامبر، من و فرزندانم درخت کریسمس را می‌چینیم. این

meaning is a bit different. We're not putting up  the tree in a public place, a visible place. We're  

معنی کمی متفاوت است. ما درخت را در یک مکان عمومی، مکانی قابل مشاهده قرار نمی دهیم. ما

not doing this so that people notice it. Putting  up the tree is about building it, erecting it.

این کار را انجام نمی‌دهیم تا مردم متوجه آن شوند. قرار دادن درخت مربوط به ساختن، برافراشتن آن است.

Do you know how to put up a tent? I don't. "Put  up" can also be about arguing or resisting.  

آیا می دانید چگونه چادر بزنید؟ من این کار را نمی کنم. «Put up» همچنین می‌تواند در مورد بحث یا مقاومت باشد.

If we did find those kids who painted the  graffiti, they would likely put up a fuss  

اگر آن بچه‌هایی را پیدا می‌کردیم که گرافیتی را نقاشی می‌کردند، احتمالاً اگر آنها را مجبور کنیم همه چیز را تمیز کنند، سروصدا به پا می‌کردند

if we then made them clean everything  up. They would likely complain and say,  

. آنها احتمالاً شکایت می‌کنند و می‌گویند،

"It's too hard. It's impossible. We don't have  the equipment to clean all that graffiti up."  

"خیلی سخت است. غیرممکن است. ما تجهیزاتی برای پاک کردن تمام آن دیوارنگاری‌ها نداریم."

In other words, they'd resist  or struggle against the task.  

به عبارت دیگر، آنها مقاومت می‌کنند یا در برابر وظیفه مبارزه می‌کنند.

Put up a fuss. Put up a fight.  Put up stiff or fierce resistance.

سر و صدا به پا کن دعوا کن مقاومت سفت یا شدید داشته باشید.

If your town or city passed a law that you  didn't agree with, would you put up a fight?

اگر شهر یا شهر شما قانونی را تصویب می کرد که با آن موافق نبودید، آیا دعوا می کردید؟

I read that in my state of Massachusetts  there's actually a law that says you can't  

خواندم که در ایالت من ماساچوست در واقع قانونی وجود دارد که می گوید نمی توان

put tomatoes in clam chowder. Clam chowder is  that creamy kind of soup with potatoes and clams.  

گوجه فرنگی را در آبگوشت صدف قرار داد. چادر صدف نوعی سوپ خامه ای با سیب زمینی و صدف است.

Can you imagine such a law? I guess if someone  wanted to break it, they could in the privacy of  

آیا می توانید چنین قانونی را تصور کنید؟ حدس می‌زنم اگر کسی بخواهد آن را بشکند، می‌تواند در

their kitchen. They could add some tomatoes to the  chowder, but I'm sure most New Englanders wouldn't  

خلوت آشپزخانه‌اش باشد. آن‌ها می‌توانند مقداری گوجه‌فرنگی به چودر اضافه کنند، اما من مطمئن هستم که اکثر نیوانگلندی‌ها

even think about this. New Englanders prefer the  traditional white creamy clam chowder -- nothing  

حتی به این موضوع فکر نمی‌کنند. اهالی نیو انگلند، آبگوشت خامه‌ای سفید سنتی را ترجیح می‌دهند - هیچ چیز

with tomatoes. In fact, if they were served  clam chowder with tomatoes at a restaurant,  

با گوجه‌فرنگی. در واقع، اگر در رستورانی به آنها آبگوشت صدف با گوجه فرنگی سرو شود،

they would complain. New Englanders  wouldn't put up with that kind of variation.  

شکایت خواهند کرد. نیوانگلندی‌ها چنین تغییراتی را تحمل نمی‌کنند.

What does this mean? Celebrate,  tolerate, compliment?

این یعنی چی؟ جشن بگیرید، تحمل کنید، تعریف کنید؟

Tolerate. You can put up with something;  you can put up with someone. In this case,  

تحمل كردن. شما می توانید چیزی را تحمل کنید. میتونی با کسی کنار بیای در این مورد،

New Englanders wouldn't put up with  tomatoes in their clam chowder.

اهالی نیوانگلند گوجه‌فرنگی را در خوراک صدف خود تحمل نمی‌کنند.

We did it. We put up the sign. He  didn't put up much of a fight. Maggie,  

ما آن را انجام دادیم. تابلو را گذاشتیم. او خیلی دعوا نکرد. مگی

you put up a terrific fight. Oh, I wouldn't put  up with it. No more. I put up with too much.  

،    مبارزه فوق العاده ای انجام دادی. اوه، من آن را تحمل نمی‌کنم. بیشتر نه. من زیاد تحمل کردم

"Bring back" is transitive.Iit takes an  object. Remember how I said we're not  

«برگرداندن» متعدی است. یک شی می‌گیرد. به یاد دارید که چگونه گفتم ما

going to bring back harsh punishments from the  Middle Ages? Society has progressed a lot and,  

قرار نیست مجازات های سختی را از قرون وسطی بازگردانیم؟ جامعه بسیار پیشرفت کرده است و

thankfully, we don't believe in unnecessary  cruelty today. When you bring something back,  

خوشبختانه امروز به ظلم غیرضروری اعتقاد نداریم. وقتی چیزی را برمی گردانید

you take it from the past and you  make use of it again. You revive it.  

، آن را از گذشته می گیرید و دوباره از آن استفاده می کنید. شما آن را احیا کنید.

A more positive example comes from the world of  fashion. Some designers are successful at reviving  

یک مثال مثبت تر از دنیای مد می آید. برخی از طراحان در احیای

old trends, old styles. They can bring something  back and make use of it again. In the 1960s and  

روندهای قدیمی، سبک های قدیمی موفق هستند. آنها می توانند چیزی را برگردانند و دوباره از آن استفاده کنند. در دهه‌های 1960 و

70s, these were called bell-bottom pants. Bell  bottoms. Today you can shop for flare jeans.  

70، به آن‌ها شلوارهای دم زنگ می‌گفتند. پایین‌های زنگوله. امروز می توانید شلوار جین فلر را خریداری کنید.

Different name, same style. Someone brought back  that wide cut leg, and it's fashionable again.  

نام متفاوت، سبک مشابه. کسی آن پای بریده شده پهن را برگرداند و دوباره مد شده است.

Question: Is there a movie or a TV show that  brings back good memories of your childhood?  

سوال: آیا فیلم یا برنامه تلویزیونی وجود دارد که خاطرات خوبی از دوران کودکی شما را زنده کند؟

In other words, does it make you remember your  childhood or recall memories from your childhood?

به عبارت دیگر، آیا شما را به یاد دوران کودکی خود می‌اندازد یا خاطرات دوران کودکی‌تان را به یاد می‌آورید؟

A final meaning of "bring back" is about  returning to a certain point. For example,  

معنای نهایی "برگرداندن" در مورد بازگشت به نقطه خاصی است. برای مثال

the police can bring someone back  for questioning, meaning they make  

،   پلیس می‌تواند فردی را برای بازجویی بازگرداند، به این معنی که فرد را وادار

someone return to the police station for more  questions. Or if we have a group discussion  

می‌کند برای سؤالات بیشتر به ایستگاه پلیس بازگردد . یا اگر بحث گروهی

and we get off topic, it would be my job  as a moderator to bring us back on topic.  

داریم   و از موضوع خارج می شویم، وظیفه من به عنوان ناظر است که ما را به موضوع بازگردانم.

In a more literal sense, we can bring  something back from another place.  

به معنای واقعی‌تر، می‌توانیم چیزی را از جای دیگری برگردانیم.

Think about a trip you took at some point in  the past. Did you bring back any souvenirs?

به سفری فکر کنید که در مقطعی در گذشته انجام داده اید. سوغاتی هم آوردی؟

Thanks. I'll bring it back. You be a good  boy. All right. I'll bring you back something.  

با تشکر. من آن را بر می گردانم. تو پسر خوبی باش خیلی خوب. یه چیزی برات برمیگردونم

Audrey, you bring us back good news.  Good news. Well, I guess I better go.  

آدری، تو خبرهای خوبی را برای ما به ارمغان می آوری. خبر خوب. خب فکر کنم بهتره برم

"Bring up" is transitive. It takes an  object. Do you remember my suggestion  

«بیاوردن» متعدی است. یک شی می‌گیرد. آیا پیشنهاد من

about bringing up the graffiti incident at a  town meeting? What exactly was I suggesting?  

درباره مطرح کردن حادثه گرافیتی در یک جلسه شهری را به خاطر دارید؟ من دقیقا چه پیشنهادی داشتم؟

A. Demonstrating graffiti. C. Condemning  graffiti. C. Mentioning graffiti.

الف. نمایش گرافیتی. ب. محکوم کردن گرافیتی. ج. ذکر گرافیتی.

C. If I brought up the incident at a town meeting,  

ج. اگر من این حادثه را در یک جلسه شهری مطرح

I would mention it because  I would want to discuss it.

کنم،   آن را ذکر می‌کنم زیرا  می‌خواهم درباره آن بحث کنم.

Truthfully, in the case of graffiti, I  think sometimes it can be an art. There  

راستش، در مورد گرافیتی، فکر می‌کنم گاهی اوقات می‌تواند یک هنر باشد. در آنجا

are celebrated graffiti artists who paint on  fences and walls. For me, it depends on the  

هنرمندان گرافیتی مشهوری هستند که روی حصارها و دیوارها نقاشی می‌کنند. برای من، به محتوا بستگی دارد

content. There shouldn't be anything offensive.  And does it show skill? How well is it done?  

. هیچ چیز توهین آمیزی نباید وجود داشته باشد. و آیا نشان دهنده مهارت است؟ چقدر خوب انجام می شود؟

It also depends where the graffiti is painted.  I wouldn't want graffiti on my house or my  

همچنین بستگی به محل نقاشی گرافیتی دارد. من نمی خواهم گرافیتی روی خانه یا

car. That would be vandalism. But on the  side of a building with permission of the  

ماشینم باشد. این خرابکاری خواهد بود. اما در سمت ساختمان با اجازه

building owner -- that would be okay.  Then the public could enjoy the art.  

مالک ساختمان -- اشکالی ندارد. سپس مردم می توانند از این هنر لذت ببرند.

Unfortunately, those kids in my town who painted  graffiti where people go to enjoy nature ruined a  

متأسفانه، آن بچه‌هایی که در شهر من گرافیتی می‌کشیدند، جایی که مردم برای لذت بردن از طبیعت می‌روند، یک

peaceful walk. And their work is kind of sloppy.  It makes me wonder how they were brought up,  

پیاده‌روی آرام را خراب کردند. و کار آنها به نوعی شلخته است. من را وادار به تعجب می کند که آنها چگونه بزرگ شده اند،

meaning how were they raised. Didn't someone teach  them about respecting public and private property?  

یعنی چگونه بزرگ شده اند. آیا کسی به آنها درباره احترام به مالکیت عمومی و خصوصی آموزش نداد؟

To be brought up refers to how  someone is raised from childhood.  

بزرگ شدن به این معناست که یک فرد چگونه از کودکی بزرگ شده است.

Sometimes grandparents are  responsible for bringing up a child.  

گاهی اوقات پدربزرگ و مادربزرگ مسئول تربیت فرزند هستند.

So this phrasal verb can be active  or passive. Bring someone up.  

بنابراین این فعل عبارتی می تواند فعال یا مفعول باشد. کسی را بالا بیاور

Someone can be brought up -- brought up  by someone or brought up in a certain way.

یک نفر می تواند بزرگ شود -- توسط شخصی بزرگ شود یا به روش خاصی بزرگ شود.

Finish these two sentences. I  was brought up to respect...

این دو جمله را تمام کنید. من با احترام بزرگ شدم...

My parents brought me up and taught me that...

پدر و مادرم مرا بزرگ کردند و به من یاد دادند که

A final meaning of "bring up" is computer-related.  As I prepared this lesson, I looked up silly laws  

... معنای نهایی "بزرگ کردن" مربوط به کامپیوتر است. همانطور که این درس را آماده می کردم، قوانین احمقانه   را

in the state of Massachusetts. One website brought  up a list of laws that have been around for a long  

در ایالت ماساچوست جستجو کردم. یکی از وب‌سایت‌ها فهرستی از قوانینی را ارائه کرد که برای مدت

time but are quite silly to still have in 2022.  Like the one about tomatoes and clam chowder.  

طولانی وجود داشته‌اند، اما هنوز در سال 2022 هنوز احمقانه هستند. مانند قانون مربوط به گوجه‌فرنگی و صدف خوراکی.

"Bring up a list" means make the list appear.  This is only used for a device with a screen.

"Bring up a list" به معنای نمایش دادن لیست است. این فقط برای دستگاهی با صفحه نمایش استفاده می شود.

Bring up the video.

ویدیو رو بیار

There. Bring that up. Stay with her. She's  across the street. Actually, my parents don't  

آنجا. آن را بالا بیاور با او بمان او آن طرف خیابان است. در واقع، والدینم

know about the Rita thing. What? Yeah. Well,  bring that up. Okay. Don't bring that up.  

درباره ریتا اطلاعاتی ندارند. چی؟ آره اوه خب، آن را مطرح کنید. باشه. آن را مطرح نکن

Okay. Time to review our three phrasal verbs.  Match the phrasal verbs to their meanings.

باشه. وقت آن است که سه فعل عبارتی خود را مرور کنیم. افعال عبارتی را با معانی آنها مطابقت دهید.

Match the phrasal verbs to their objects.

افعال عبارتی را با مفعول آنها مطابقت دهید.

Match the phrasal verbs to their objects.

افعال عبارتی را با مفعول آنها مطابقت دهید.

Do you remember phrasal verbs from  our previous lessons? Let me quiz you.  

آیا افعال عبارتی از درس های قبلی ما را به خاطر دارید؟ اجازه بدهید من شما را امتحان کنم.

Match the phrasal verbs to their meanings.

افعال عبارتی را با معانی آنها مطابقت دهید.

Match the phrasal verbs to their meanings.

افعال عبارتی را با معانی آنها مطابقت دهید.

Match the phrasal verbs to their objects.

افعال عبارتی را با مفعول آنها مطابقت دهید.

Match the phrasal verbs to their subjects.

افعال عبارتی را با موضوع آنها مطابقت دهید.

Match the phrasal verbs to their objects.

افعال عبارتی را با مفعول آنها مطابقت دهید.

Well, I'm not going to end until I bring up  different ways you can gain more practice  

خوب، تا زمانی که روش‌های مختلفی را بیان نکنم که می‌توانید با من تمرین بیشتری کسب کنید، کار را تمام نمی‌کنم

with me. Join as a YouTube member. Then  you can participate in the members-only  

. به عنوان یک عضو YouTube بپیوندید. سپس می‌توانید در گپ فقط اعضا

chat at the monthly livestream. You'll also get  a follow-up practice task on the community tab.  

در جریان مستقیم ماهانه شرکت کنید. همچنین در برگه انجمن یک کار تمرینی بعدی دریافت خواهید کرد.

I welcome high intermediate and advanced students  on Patreon for group classes and private Zoom  

من از دانش‌آموزان متوسط ​​و پیشرفته در Patreon برای کلاس‌های گروهی و جلسات خصوصی Zoom استقبال می‌کنم

sessions. Subscriptions on Instagram are  new, so hop on over and check it out.  

. اشتراک‌ها در اینستاگرام جدید هستند، پس به آن سر بزنید و آن را بررسی کنید.

That's all for now. Please like and share  the video if you found the lesson useful.  

فعلاً همین است. لطفاً اگر این درس را مفید یافتید، ویدیو را لایک کنید و به اشتراک بگذارید.

As always, thanks for watching and happy studies!

مثل همیشه، برای تماشا و مطالعات شاد متشکریم!

I'd like to say a special thank  you to a Kind-Hearted Patron.  

می‌خواهم از یک حامی مهربان تشکر ویژه کنم.

Pink Dream pledged two dollars a month. Thank you.

رویای صورتی دو دلار در ماه متعهد شد. متشکرم.

Follow me on Instagram, Facebook, Twitter,  

من را در اینستاگرام، فیسبوک، توییتر،

and Patreon. And don't forget to subscribe  here on YouTube. Turn on those notifications.

و Patreon دنبال کنید. و فراموش نکنید که در اینجا در YouTube مشترک شوید. آن اعلان ها را روشن کنید.