8 MORE Foreign Words in English

[Music] Hi everyone. I'm Jennifer  from English with Jennifer  

[موسیقی] سلام به همه. من جنیفر هستم از انگلیسی با جنیفر

Konichiwa. Здавствуйте! Bonjour!  ¡Hola! Dzień dobry! Oi! Tudo bem?

کونیچیوا. ! بنجور! هولا! Dzień dobry! اوه! تودو بیم؟

I don't speak all of those languages,  but I don't think it's unusual to know  

من به همه آن زبان‌ها صحبت نمی‌کنم، اما فکر نمی‌کنم دانستن

basic greetings in other languages. How many  ways can you say "hello" or "how are you?"  

سلام‌های اولیه به زبان‌های دیگر غیرعادی باشد. به چند روش می‌توانید بگویید «سلام» یا «خوبی؟»

Sadly, I can't say that many  Americans speak a foreign language,  

متأسفانه، نمی‌توانم بگویم بسیاری از آمریکایی‌ها به یک زبان خارجی صحبت می‌کنند،

especially if their first language is  English, but there are a lot of foreign  

مخصوصاً اگر زبان اصلی آنها انگلیسی باشد، اما تعداد زیادی از

words we've borrowed in English, and we use  these words in conversation and in writing.  

کلمات خارجی وجود دارد که ما در انگلیسی قرض گرفته‌ایم، و از این کلمات در مکالمه و نوشتن استفاده می‌کنیم.

Let me note that when we say these foreign  words, we often use our American pronunciation.  

اجازه دهید توجه داشته باشم که وقتی این کلمات خارجی را می گوییم ، اغلب از تلفظ آمریکایی خود استفاده می کنیم.

I presented a set of eight words in a  previous vocabulary lesson. Let me offer  

من مجموعه‌ای از هشت کلمه را در یک درس قبلی واژگان ارائه کردم. اجازه بدهید

another set of eight foreign words. Okay?  And be sure to stick around until the end  

مجموعه دیگری از هشت کلمه خارجی را ارائه دهم. باشه؟ و مطمئن شوید که تا پایان

of the lesson because I'd also like to share  some valuable learning tips. And by the way,  

درس ادامه می‌دهید زیرا من همچنین می‌خواهم نکات یادگیری ارزشمندی را به اشتراک بگذارم. و به هر حال،

now is a good time to subscribe if you haven't  already. Here are eight more foreign words used  

اگر قبلاً مشترک نشده اید، اکنون زمان خوبی برای مشترک شدن است . در اینجا هشت کلمه خارجی دیگر مورد استفاده

in American English. Can you guess their origin?  I'll give you a moment to study them and guess.

در انگلیسی آمریکایی آمده است. آیا می توانید منشا آنها را حدس بزنید؟ من یک لحظه به شما فرصت می دهم تا آنها را مطالعه کنید و حدس بزنید.

[Music]

[موسیقی]

Let's look at the French words first.  

بیایید ابتدا به کلمات فرانسوی نگاه کنیم.

Cliché. This refers to an overused phrase or  expression. It still has meaning, but people have  

کلیشه ای. این به یک عبارت یا عبارتی است که بیش از حد استفاده شده است . هنوز معنی دارد، اما مردم

used it so much that it isn't really effective  anymore. It doesn't have a strong impact.  

آنقدر از آن استفاده کرده‌اند که دیگر واقعاً مؤثر نیست . تاثیر قوی نداره

I hate clichés. I really just want him to  be happy, and I know that sounds cliché.  

من از کلیشه متنفرم من واقعاً می‌خواهم که او خوشحال باشد، و می‌دانم که این به نظر کلیشه‌ای است.

A cliché could be an idiom like "a fish out of  water," which refers to someone being or feeling  

یک کلیشه می تواند اصطلاحی مانند "ماهی بیرون از آب" باشد، که به فردی اشاره دارد که در جای خود نیست یا احساس می کند

out of place. If you're writing, try to avoid  clichés and be more original, more specific.  

. اگر در حال نوشتن هستید، سعی کنید از کلیشه‌ها اجتناب کنید و اصیل‌تر و خاص‌تر باشید. می‌توانید

You can say, "I felt lost and uncertain  because I was in an unfamiliar place."  

بگویید، "من احساس گمراهی و نامطمئنی می‌کردم، زیرا در مکانی ناآشنا بودم."

A cliché can also be an overused  proverb like, "You can't win them all."  

یک کلیشه همچنین می تواند یک ضرب المثل بیش از حد استفاده شده باشد ، مانند "تو نمی توانی همه آنها را برنده شوی."

Overused proverbs aren't appreciated because they  don't sound genuine. If someone is sad and crying,  

ضرب المثل هایی که بیش از حد استفاده می شوند مورد قدردانی قرار نمی گیرند زیرا آنها واقعی به نظر نمی رسند. اگر کسی غمگین است و گریه می‌کند،

they may not want to hear "Time heals all  wounds." That's a cliché. That is such a cliché.  

ممکن است نخواهد «زمان همه زخم‌ها را درمان می‌کند » بشنود. این یک کلیشه است. این چنین کلیشه ای است.

You can also call someone or something cliché  if it's become too common. For example,  

همچنین می‌توانید به کسی یا چیزی کلیشه‌ای خطاب کنید، اگر خیلی رایج شده است. برای مثال،

you might criticize a new movie and say  there's nothing original. It's full of clichés.  

ممکن است از یک فیلم جدید انتقاد کنید و بگویید هیچ چیز اصلی وجود ندارد. پر از کلیشه است.

Right? That's right. You're cliché. You're  nowhere on your way to no place. Faux pas.  

درست؟ درست است. تو کلیشه ای شما در راه هیچ جایی نیستید. پاس مصنوعی

"Faux pas" literally means "false  step" in English. "Faux pas" is  

"Faux pas" در لغت به معنای " گام کاذب" در انگلیسی است. «فاکس پاس»

another word for a mistake, but it's  in a social situation, for example,  

کلمه دیگری برای اشتباه است، اما در موقعیت‌های اجتماعی است، برای مثال،

ignoring an extended hand at a business  interview when a handshake is expected.  

نادیده گرفتن دست دراز شده در یک مصاحبه تجاری زمانی که انتظار دست دادن می‌رود.

"Faux pas" is the singular and plural form. You  can make a faux pas. You can commit a faux pas.  

«Faux pas» مفرد و جمع است. می‌توانید یک پاس تقلبی درست کنید. می توانید یک پاس تقلبی انجام دهید.

We can talk about a serious, huge, or major  faux pas. Faux pas? Big, hefty, stinky faux pas.

می‌توانیم در مورد یک تقلب جدی، بزرگ یا بزرگ صحبت کنیم . تقلبی؟ پاس مصنوعی بزرگ، سنگین و بدبو.

I'm sorry, Willis. I guess I just committed  another faux pas. Have you ever committed a faux  

متاسفم، ویلیس. حدس می‌زنم که من فقط یک حق تقلبی دیگر را مرتکب شدم. آیا تا به حال مرتکب مجوز تقلبی شده اید

pas? I once confused the best man with the groom  at a wedding, and I offered my congratulations to  

؟ یک بار در یک عروسی بهترین مرد را با داماد اشتباه گرفتم و به

the wrong person. Obviously, I didn't know either  man very well, and I apologize for my faux pas.  

شخص اشتباهی تبریک گفتم. بدیهی است که من هیچکدام از آنها را به خوبی نمی‌شناختم و به خاطر اشتباهم عذرخواهی می‌کنم.

All right. We have one Spanish word on our  list: siesta. This refers to an afternoon  

خیلی خوب. ما یک کلمه اسپانیایی در فهرست خود داریم : siesta. این به یک چرت بعد از ظهر

nap or a period of rest, but we also might use  "siesta" to refer to a short nap in general.  

یا یک دوره استراحت اشاره دارد، اما ممکن است از «سیستا» برای اشاره به یک چرت کوتاه به طور کلی استفاده کنیم.

Usually, you take a siesta. You can enjoy a little  siesta. Do you think every working professional  

معمولاً شما یک سیستا می خورید. می‌توانید از کمی استراحت لذت ببرید. آیا فکر می‌کنید هر حرفه‌ای

should incorporate a siesta into their work  day? You can let me know in the comments.  

باید یک سیستا را در روز کاری خود بگنجاند ؟ می توانید در نظرات به من اطلاع دهید.

I usually take a siesta about now.  We'll stop here for a little siesta.  

من معمولاً در حال حاضر استراحت می کنم. ما اینجا می ایستیم تا کمی استراحت کنیم.

Let's move on to the words of Latin origin.  Verbatim. "Verbatim" means using the exact  

بیایید به سراغ کلمات لاتینی برویم. کلمه به کلمه. "کلمه" به معنای استفاده از

same words as the original speaker or writer.  "Verbatim" could be an adjective or an adverb,  

همان کلماتی است که گوینده یا نویسنده اصلی است. "کلمه" می تواند یک صفت یا یک قید باشد،

but I feel the adverb is more common.  You have good notes? Verbatim.

اما من احساس می کنم این قید رایج تر است. یادداشت های خوبی دارید؟ کلمه به کلمه.

I can't remember verbatim. I'm assuming  all you quotes are verbatim? A similar  

کلمه به کلمه یادم نمی آید. من فرض می‌کنم همه نقل قول‌های شما به طور کلمه به کلمه باشد؟ یک

phrase is "word for word." You can recall,  recite, report, or record something verbatim.  

عبارت مشابه «کلمه به کلمه» است. می‌توانید چیزی را به‌لفظ به یاد بیاورید، بازخوانی کنید، گزارش دهید یا ضبط کنید.

Do I write the essay myself or do  I copy it verbatim from Wikipedia?  

آیا من مقاله را خودم می نویسم یا آن را به صورت کلمه به کلمه از ویکی پدیا کپی می کنم؟ آیا

Can you remember lines from a movie or  a TV show verbatim? I'm sure you can.

می توانید خطوطی از یک فیلم یا برنامه تلویزیونی را کلمه به کلمه به خاطر بسپارید؟ من مطمئن هستم که شما می توانید.

Ad-lib. To ad-lib means to improvise while you  speak. There are situations when we have a script  

Ad-lib. ad-lib به معنای بداهه‌گویی در حین صحبت کردن است. موقعیت‌هایی پیش می‌آید که

or at least some notes to guide us when we make  a speech, make a toast, or give a presentation.  

هنگام سخنرانی، نان تست یا ارائه، یک متن یا حداقل چند یادداشت داریم که ما را راهنمایی می‌کند .

But if you choose to ad-lib, you make  things up as you go along. It's spontaneous.  

اما اگر ad-lib را انتخاب کنید، در حین پیش‌روی چیزها را درست می‌کنید. این خود به خودی است.

Here's your script. I can ad-lib  better than that. Hey, I had the  

اینم اسکریپت من می‌توانم بهتر از آن تبلیغ کنم. هی،

show my life last night. I ad-libbed  like 10 new minutes. Did you tape it?  

دیشب نمایش زندگی ام را داشتم. مثل 10 دقیقه جدید آگهی‌ها را منتشر کردم. نوار چسب زدی؟

The actor Robin Williams could ad-lib very  well. We can call him a masterful ad-libber.  

بازیگر رابین ویلیامز می‌توانست خیلی خوب تبلیغ کند. ما می توانیم او را یک ad-libber استادانه بنامیم. می‌توانیم

We can claim his ad-libs were some of the best in  the world. We can also use "ad-lib" as an adverb.  

ادعا کنیم که آگهی‌های او از بهترین‌های جهان بودند. همچنین می توانیم از "ad-lib" به عنوان قید استفاده کنیم.

You can do something ad-lib. A musician might  sing some song lyrics or play a melody ad-lib.  

شما می توانید یک کار ad-lib انجام دهید. یک نوازنده ممکن است چند متن آهنگ بخواند یا یک ملودی ad-lib پخش کند.

It's about doing something without planning,  without preparation. You're supposed to stick to  

این در مورد انجام کاری بدون برنامه ریزی، بدون آمادگی است. شما باید به

the script. It was a funny ad-lib, Roger. You're  just mad because you didn't think of it yourself.  

اسکریپت پایبند باشید. این یک تبلیغ خنده دار بود، راجر. شما فقط عصبانی هستید زیرا خودتان به آن فکر نکرده اید. آیا

Have you ever ad-libbed part of a  business or academic presentation?  

تا به حال بخشی از یک ارائه تجاری یا دانشگاهی را تبلیغ کرده اید؟

I.e. Obviously, "i.e." is an abbreviation. but  unlike "etc." for et cetera, we always use the  

یعنی بدیهی است که "یعنی" مخفف است. اما برخلاف «و غیره» برای و غیره، ما همیشه از

two-letter abbreviation. We say it and we write  it. Truthfully, most Americans couldn't even tell  

اختصار دو حرفی استفاده می کنیم. ما آن را می گوییم و می نویسیم . حقیقتاً، اکثر آمریکایی‌ها حتی نمی‌توانستند

you the full form: id est. "I.e." means "that is,"  and it's similar to "namely" or "in other words."  

فرم کامل را به شما بگویند: id est. "I.e." به معنای «یعنی» است و شبیه «نام» یا «به عبارت دیگر» است.

We use it to clarify what we just said. But  that would require you and I going to business  

ما از آن برای روشن کردن آنچه که گفتیم استفاده می کنیم. اما این مستلزم آن است که من و شما با هم تجارت کنیم

together, i.e., forming a pact. Hey, guess what. I  got new contact lenses, i.e., I can see more now.  

، یعنی یک پیمان ببندیم. هی، حدس بزن من لنزهای تماسی جدید گرفتم، یعنی اکنون می‌توانم بیشتر ببینم.

We need to be on each other's sides to win,  but after tomorrow, it's back to normal, i.e.,  

ما باید در کنار هم باشیم تا برنده شویم، اما بعد از فردا، همه چیز به حالت عادی بازگشته است، یعنی

me knowing that you're fake and being  the only person in school who can see  

من می‌دانم که شما جعلی هستید و تنها فردی در مدرسه هستم که می‌تواند

it. If you're writing and you use "i.e.," well  there isn't complete agreement on punctuation.  

آن را ببیند. اگر در حال نوشتن هستید و از «i.e.» استفاده می‌کنید، خب، توافق کاملی در مورد علائم نگارشی وجود ندارد.

I learned to use a comma before and a comma  after "i.e." But some writers prefer only  

یاد گرفتم که از کاما قبل و بعد از "i.e" از کاما استفاده کنم. اما برخی از نویسندگان فقط

a comma before and not after. And some say  "i.e." really should be used in parentheses.

یک کاما قبل و نه بعد را ترجیح می دهند. و برخی می گویند "یعنی." واقعا باید در پرانتز استفاده شود. تهوع آگهی

Ad nauseam. Do you know what nausea is? That  feeling of being sick? Like being motion sick from  

. آیا می دانید حالت تهوع چیست؟ آن احساس مریض بودن؟ مانند بیماری حرکتی از

a car or plane ride. Nausea. Well, "ad nauseam"  literally means "to nausea"..."to sickness."  

سواری ماشین یا هواپیما. حالت تهوع. خوب، "ad nauseam" در لغت به معنای "تهوع"..."به بیماری است."

When something is done too much or for too long,  it's excessive. It makes you sick. It's boring  

وقتی کاری بیش از حد یا برای مدت طولانی انجام شود، بیش از حد است. شما را بیمار می کند. خسته کننده

or annoying. This is an adverb. Someone  might complain, argue, or talk ad nauseam.  

یا آزاردهنده است. این یک قید است. ممکن است شخصی شکایت کند، بحث کند، یا با تهوع صحبت کند.

Moviegoers might complain that Hollywood  today is producing sequels ad nauseum.  

تماشاگران سینما ممکن است شکایت کنند که هالیوود امروز در حال تولید دنباله‌های تبلیغاتی است.

I have been talking ad nauseam here.  Elaine, we've covered all of that in  

من در اینجا با حالت تهوع صحبت می کنم. ایلین، ما همه اینها را در

the catalog ad nauseam. The last word is  from German, and it's like a fun bonus word.  

کاتالوگ آگهی ناوام پوشش داده ایم. کلمه آخر از آلمانی است و مانند یک کلمه جایزه سرگرم کننده است.

Gesundheit. Can you guess  the meaning from context?

Gesundheit. آیا می توانید معنی را از روی زمینه حدس بزنید؟

Most Americans say "bless you" after  someone sneezes, but occasionally,  

بیشتر آمریکایی‌ها بعد از عطسه کردن یک نفر می‌گویند «مبارک باد» ، اما گاهی

you might hear an American say,  "Gesundheit!" The German equivalent.  

ممکن است یک آمریکایی را بشنوید که می‌گوید: «Gesundheit!» معادل آلمانی.

It's certainly easier for us to  say this word than to spell it.

مطمئناً گفتن این کلمه برای ما آسان تر از املای آن است.

I'll be honest and tell you I don't  use "gesundheit," but I understand  

من صادقانه خواهم گفت و به شما می گویم که از "gesundheit" استفاده نمی کنم، اما

it and I have heard some Americans use it.

آن را می فهمم و شنیده ام که برخی آمریکایی ها از آن استفاده می کنند.

Vocabulary is an ongoing study  for everyone. Academic vocabulary,  

واژگان یک مطالعه مداوم برای همه است. واژگان آکادمیک،

general vocabulary, idioms, and slang.  There's always something new to learn.  

واژگان عمومی، اصطلاحات، و عامیانه. همیشه چیز جدیدی برای یادگیری وجود دارد.

We all need to gain exposure and practice  to build our passive and active vocabulary.  

همه ما برای ساختن دایره لغات منفعل و فعال خود نیاز داریم تا در معرض دید قرار بگیریم و تمرین کنیم.

Foreign words borrowed by English  create even more learning opportunities.  

کلمات خارجی وام گرفته شده توسط انگلیسی فرصت‌های یادگیری بیشتری ایجاد می‌کنند.

It was only about a year or so ago when I  learned the German word "schadenfreude."  

فقط حدود یک سال پیش بود که کلمه آلمانی "schadenfreude" را یاد گرفتم.

I read it in a news article.  When I saw it, I had to pause.  

من آن را در یک مقاله خبری خواندم. وقتی دیدمش مجبور شدم مکث کنم.

I tried to say it, and then I guessed the  meaning from context. I had a basic idea,  

سعی کردم آن را بگویم، و سپس معنی را از متن حدس زدم. من یک ایده اولیه داشتم،

but then I had to turn to the dictionary to  confirm the definition and the pronunciation.  

اما مجبور شدم برای تأیید تعریف و تلفظ به فرهنگ لغت مراجعه کنم.

"Schadenfreude" refers to feeling good  because someone else is feeling bad.  

"Schadenfreude" به احساس خوب اشاره دارد، زیرا شخص دیگری احساس بدی دارد.

It's not kind or compassionate, but it is human.  Sadly, the media today can find lots of examples  

مهربان و دلسوز نیست، اما انسانی است. متأسفانه، رسانه‌های امروزی می‌توانند نمونه‌های فراوانی

of schadenfreude to write about and talk about.  This is the no-schadenfreude zone. All right?  

از schadenfreude را برای نوشتن و صحبت در مورد آنها پیدا کنند. این منطقه no-schadenfreude است. خیلی خوب؟

"Schadenfreude" isn't a word I use in everyday  English, but it's part of my passive vocabulary  

"Schadenfreude" کلمه ای نیست که من در انگلیسی روزمره استفاده می کنم ، اما اکنون بخشی از واژگان غیرفعال من است

now. I'm more aware of it, and I pay attention  to how other people use it. That's what we all  

. من بیشتر از آن آگاهم و به نحوه استفاده دیگران از آن توجه می‌کنم. این کاری است که همه ما

need to do. Choose words from this lesson that  you want to make part of your active vocabulary.  

باید انجام دهیم. کلماتی را از این درس انتخاب کنید که می‌خواهید بخشی از واژگان فعال شما باشد.

Write examples in the comments. Read other  people's examples. Learn from each other.  

نمونه ها را در نظرات بنویسید. مثال‌های افراد دیگر را بخوانید. از یکدیگر بیاموزید.

That's all for now. Please like and share the  video if you found the lesson useful. Remember  

فعلاً همین است. لطفاً اگر این درس را مفید یافتید، ویدیو را لایک کنید و به اشتراک بگذارید. به خاطر داشته باشید

to join as a YouTube member if you'd like  to participate in the next livestream. You  

اگر می‌خواهید در پخش زنده بعدی شرکت کنید، به عنوان عضو YouTube بپیوندید.

can send questions in advance and gain practice  through a follow-up task on the community tab.  

می‌توانید از قبل سؤالات بفرستید و از طریق یک کار بعدی در برگه انجمن، تمرین کنید.

Thank you to all my current YouTube members  for supporting my channel. As always,  

از همه اعضای فعلی YouTube من برای حمایت از کانال من سپاسگزارم. مثل همیشه،

thanks for watching and happy studies! I'd like  to say a special thank you to a Kind-Hearted  

برای تماشا و مطالعه‌های شاد متشکریم! می‌خواهم از یک حامی مهربان تشکر ویژه کنم

Patron. Cherish pledged two dollars a month. Thank  you and thank you to all my patrons on Patreon.  

. چریش دو دلار در ماه متعهد شد. از شما و از همه حامیانم در Patreon سپاسگزارم.

Follow me on Instagram, Facebook,  Twitter, and Patreon. And don't  

من را در اینستاگرام، فیسبوک، توییتر و Patreon دنبال کنید. و

forget to subscribe here on YouTube.  Turn on those notifications. [Music]

فراموش نکنید که در اینجا در YouTube مشترک شوید. آن اعلان ها را روشن کنید. [موسیقی]