Be Supposed To: Form, Meaning, Use & Pronunciation

Hi everyone. I'm Jennifer from English  with Jennifer. I've been trying to make  

سلام به همه. من جنیفر از انگلیسی با جنیفر هستم. من سعی کرده‌ام

healthier choices, so I'm eating fewer sweets.  We're not supposed to eat a lot of sugar.  

انتخاب‌های سالم‌تری داشته باشم، بنابراین شیرینی‌های کمتری می‌خورم. قرار نیست شکر زیاد بخوریم.

Right? But we just had a holiday weekend,  and I decided to make a special dessert.  

درست؟ اما تعطیلات آخر هفته داشتیم و تصمیم گرفتم دسر خاصی درست کنم.

I found a can of pumpkin in my pantry,  so I decided to make pumpkin squares.  

من یک قوطی کدو تنبل در انباری خود پیدا کردم، بنابراین تصمیم گرفتم کدو حلوایی مربع درست کنم.

I found a recipe, and since this was a last-minute  decision, I had to use what I had in the house.  

من یک دستور غذا پیدا کردم، و از آنجایی که این تصمیم لحظه آخری بود ، مجبور شدم از آنچه در خانه داشتم استفاده کنم.

I was supposed to use 16 ounces of canned  pumpkin, but the can only had 15 ounces.  

من قرار بود از 16 اونس کدو تنبل کنسرو شده استفاده کنم ، اما قوطی فقط 15 اونس داشت.

I decided to add in some applesauce to make  up for the difference, and guess what? The  

تصمیم گرفتم مقداری سس سیب اضافه کنم تا تفاوت را جبران کنم، و حدس بزنید چه چیزی؟

pumpkin squares turned out just fine. In fact,  they're super moist and I really like them.

مربع‌های کدو تنبل به خوبی ظاهر شدند. در واقع، آنها فوق العاده مرطوب هستند و من واقعاً آنها را دوست دارم.

What do I mean when I say, "We're not supposed  to eat a lot of sugar"? We can't eat it.  

وقتی می گویم "قرار نیست قند زیادی بخوریم" منظورم چیست؟ ما نمی توانیم آن را بخوریم.

We shouldn't eat it. We might eat it.

نباید بخوریمش ممکنه بخوریمش

"Be supposed to" is closest in meaning to  "should." When I say we're not supposed  

"قرار است" از نظر معنی به "باید" نزدیکتر است. وقتی می گویم قرار نیست

to eat a lot of sugar, I'm saying  we shouldn't eat a lot of sugar.

شکر زیاد بخوریم، می گویم که نباید شکر زیاد بخوریم.

"Should" is a modal verb. "Be supposed  to" is what some call a modal-like verb  

"باید" یک فعل معین است. «قرار می‌رود » چیزی است که برخی آن را فعل مودال مانند

or semi-modal. The modal verb "should" doesn't  change form to agree in number with the subject  

یا نیمه‌وجهی می‌نامند. فعل معین "باید" تغییر شکل نمی دهد تا از نظر عدد با فاعل موافق باشد

or reflect tense, meaning time. But "be supposed  to" starts with "be." We can use: am, are, is,  

یا زمان را به معنای زمان منعکس کند. اما «قرار می‌رود » با «بودن» شروع می‌شود. می توانیم از: am، are، is،

was, and were to agree with the subject and  show tense. "We're not supposed to eat a lot  

was و were برای موافقت با موضوع و نشان دادن زمان استفاده کنیم. «قرار نیست شکر زیاد بخوریم

of sugar" means in general we shouldn't  do this. It's true now and all the time.

» یعنی به طور کلی نباید این کار را انجام دهیم. اکنون و همیشه درست است.

"I was supposed to add more pumpkin"  means I should have done this,  

«قرار بود کدو تنبل بیشتری اضافه کنم» به این معنی است که باید این کار را می‌کردم،

but for some reason I didn't. In fact, I  couldn't and this happened in the past.

اما به دلایلی این کار را نکردم. در واقع، نمی‌توانم و این در گذشته اتفاق افتاده است.

Let's study "be supposed to"  more carefully. As your teacher,  

بیایید «قرار است» را با دقت بیشتری مطالعه کنیم. من به عنوان معلم شما،

I'm not supposed to end the lesson until I give  you a good explanation and some useful practice.

تا زمانی که به شما توضیح خوب و تمرین مفیدی ارائه نکنم، قرار نیست درس را تمام کنم.

"Be supposed to" is followed by  the base verb. "Be" changes form,  

پس از "Be supposed to" فعل پایه آمده است. «Be» شکل تغییر می‌کند،

but the rest of the verb doesn't. We can use "be  supposed to" for expectations that are not met.

اما بقیه فعل تغییر نمی‌کند. می‌توانیم برای انتظاراتی که برآورده نشده‌اند، از «به  فرضی» استفاده کنیم.

Ben is supposed to be here. Where is he?

قرار است بن اینجا باشد. او کجاست؟

And note my pronunciation. "To" reduces.  It sounds more like /tə/. Supposed to.  

و به تلفظ من توجه کنید. "به" کاهش می دهد. بیشتر شبیه /tə/ به نظر می رسد. قرار است به.

Stress is on "supposed" and then the base  verb: supposed to be, supposed to be.  

استرس روی «قرار می‌شود» و سپس فعل پایه است: قرار است، قرار است باشد.

The D links with the T. You'll only hear the T  

D با T پیوند دارد. شما فقط T   را

very clearly: supposed to. supposed to be.  Ben is supposed to be here. Where is he?

خیلی واضح می شنوید: قرار است. قرار است باشد. قرار است بن اینجا باشد. او کجاست؟

We use "be supposed to for expectations according  to a schedule or a procedure. Remember how I was  

ما از "برای انتظارات بر اساس یک برنامه زمانی یا یک رویه استفاده می کنیم. به یاد داشته باشید که چگونه

supposed to add more pumpkin? Following a recipe  is a procedure, and I kind of missed a step.

قرار بود کدو تنبل بیشتری اضافه کنم؟ پیروی از یک دستور غذا یک رویه است، و من به نوعی یک مرحله را از دست دادم.

Here's another example. I'm going to the theater  this weekend with my children, and the show is  

در اینجا یک مثال دیگر است. من قصد دارم به تئاتر این آخر هفته با بچه‌هایم، و نمایش

supposed to start at eight o'clock. But based  on my experience, I think it will start later.  

قرار است ساعت هشت شروع شود. اما براساس تجربه من، فکر می‌کنم دیرتر شروع

These shows never start on time. Note how my  examples can be for the past or the future.  

شود. یا آینده.   می‌توانیم از

We can use a simple present verb for a  scheduled event in the future. The show  

یک فعل حال ساده برای یک رویداد برنامه‌ریزی‌شده در آینده استفاده کنیم. نمایش

is supposed to start at 8. We can use "be  supposed to" for intentions that are not  

قرار است ساعت ۸ شروع شود. می‌توانیم از « قرار می‌رود» برای مقاصدی که

carried out. I was supposed to do my morning  stretches, but I was in a rush, so I didn't.

انجام نمی‌شوند، استفاده کنیم. قرار بود کارم را انجام دهم. صبح طولانی است، اما من عجله داشتم، بنابراین این کار را نکردم.

Let me offer a few more examples.  

اجازه دهید چند مثال دیگر ارائه کنم.

Darren was supposed to meet us at the  bus stop, but he didn't show up on time.  

قرار بود دارن در ایستگاه اتوبوس با ما ملاقات کند، اما به موقع حاضر نشد.

This past expectation was not met. You can't leave  now. You're supposed to wait until the class ends.  

این انتظار گذشته نبود. ملاقات کردم. شما نمی توانید اکنون آن را ترک کنید. باید منتظر بمانید تا کلاس تمام شود.

This is a present obligation. I was supposed to  send off my application today, but it's not ready.  

این یک تعهد فعلی است. قرار است امروز درخواستم را ارسال کنم، اما آماده نیست.

I need another day. This could be seen as a  past intention or possibly a past obligation.

من یک روز دیگر نیاز دارم. این می تواند به عنوان یک قصد گذشته یا احتمالاً یک تعهد گذشته دیده شود.

Question: Is there something  you were supposed to do recently  

سؤال: آیا کاری هست که اخیراً قرار بود انجام دهید

but didn't? Write your example in the comments.

اما انجام ندادید؟ مثال خود را در نظرات بنویسید.

We can make "be supposed to" negative with "not,"  and we do this for actions that are not allowed  

می‌توانیم «قرار می‌رود» را با «نه» منفی کنیم و این کار را برای اقداماتی انجام می‌دهیم که مجاز نیستند

or that are not generally acceptable. You're  not supposed to ask a woman about her age.

یا عموماً قابل قبول نیستند. قرار نیست از یک زن در مورد سن او بپرسید.

You weren't supposed to start the test until the  teacher said it was time. Why didn't you wait?

قرار نبود امتحان را شروع کنید تا زمانی که معلم نگفت وقتش رسیده است. چرا صبر نکردی؟ می‌توانیم از

We can use "be supposed to"  for commonly held beliefs  

«قرار می‌رود» برای باورهای رایج

that may not prove to be true. For example, many  people say that dogs are supposed to love water,  

که ممکن است درست نباشند استفاده کنیم. برای مثال، بسیاری از افراد می‌گویند که سگ‌ها قرار است آب را دوست داشته باشند،

but for some reason, our dog doesn't.  She has no interest in swimming.

اما به دلایلی سگ ما اینطور نیست. او هیچ علاقه ای به شنا ندارد.

At a live class last month, I talked with Patreon  members about Bigfoot. Have you heard about  

ماه گذشته در یک کلاس زنده، با اعضای Patreon درباره Bigfoot صحبت کردم. آیا درباره

this creature? We also call it Sasquatch.  It's a creature that may or may not exist.  

این موجود شنیده اید؟ ما آن را ساسکوچ نیز می نامیم. این موجودی است که ممکن است وجود داشته باشد یا نباشد.

Over the years, people have  said they saw him or her,  

در طول سال‌ها، مردم گفته‌اند که او را دیده‌اند،

but there's no real evidence  that Bigfoot really exists.

اما هیچ مدرک واقعی وجود ندارد که نشان دهد پاگنده واقعا وجود دارد.

Bigfoot is supposed to be big and hairy. It  walks on two feet, and it could be part human,  

پاگنده قرار است بزرگ و پرمو باشد. روی دو پا راه می‌رود و می‌تواند بخشی از آن انسان و

part ape. Bigfoot is supposed to  live all alone in the forest or  

بخشی میمون باشد. پاگنده قرار است به تنهایی در جنگل یا

up in the mountains somewhere in North America.

بالای کوه در جایی در آمریکای شمالی زندگی کند.

In other words, people say  that Bigfoot is big and hairy.  

به عبارت دیگر، مردم می‌گویند که پاگنده بزرگ و پرمو است.

It is believed or thought  that Bigfoot lives all alone.

باور یا تصور می شود که پاگنده به تنهایی زندگی می کند.

Let's consider other mythical creatures.  What do you know about the Abominable Snowman?  

بیایید دیگر موجودات افسانه ای را در نظر بگیریم. درباره آدم برفی منفور چه می دانید؟ آیا

Have you heard about the kraken -- that legendary  sea monster that looks like a giant squid?  

درباره کراکن - آن هیولای دریایی افسانه ای که شبیه یک ماهی مرکب غول پیکر است، شنیده اید؟

Or tell me what you know about dragons.  Use "be supposed to." These are examples of  

یا به من بگویید در مورد اژدها چه می دانید. از "قرار است" استفاده کنید. اینها نمونه‌هایی از

commonly held beliefs that may  or may not prove to be true.

باورهای رایج هستند که ممکن است درست باشند یا نباشند.

Let's see how well you understand the modal-like  verb "be supposed to." Take a three-question quiz.

بیایید ببینیم تا چه حد فعل «قرار است» را به‌خوبی درک می‌کنید. در یک مسابقه سه سوالی شرکت کنید.

One. You're supposed to wait your turn in line.  Which sentence is closest in meaning? A. You must  

یکی قرار است در نوبت منتظر بمانید. کدام جمله از نظر معنی نزدیکتر است؟ A. باید

wait your turn in line. B. You may wait your turn  in line. C. You should wait your turn in line.

در نوبت منتظر بمانید. ب. می‌توانید نوبت خود را در صف منتظر بمانید. ج. باید در نوبت منتظر بمانید.

Answer: C.

جواب: ج

Two. What are you supposed to do if you're  in a hotel and the fire alarm goes off?  

دو. اگر در هتل هستید و زنگ هشدار آتش نشانی خاموش می شود، باید چه کار کنید؟

A. Hide. B. Exit the building.  C. Call for room service.

A. پنهان کردن. ب- از ساختمان خارج شوید. ج. برای سرویس اتاق تماس بگیرید.

The correct procedure is B.

روش صحیح B.

Three. Ah, wasn't Ashley supposed to pack a lunch?

Three است. آه، مگه قرار نبود اشلی یه ناهار جمع کنه؟

What does this likely mean? A. She packed a lunch.  B. She didn't pack a lunch. C. She's not hungry.

این احتمالاً به چه معناست؟ الف. او یک ناهار بسته بندی کرد. ب. او یک ناهار را بسته بندی نکرد. ج. گرسنه نیست. به

Most likely B. She was supposed to,  

احتمال زیاد B. او قرار بود،

but she didn't. Final question: Is  there anything you should do today,  

اما این کار را نکرد. سوال آخر: آیا کاری وجود دارد که باید امروز انجام دهید،

but you may not have time for? Tell me  what you're supposed to do in the comments.

اما ممکن است برای آن وقت نداشته باشید؟ در نظرات به من بگویید چه کاری باید انجام دهید.

Here's a bonus challenge. I was supposed to be working on my essay, but I got distracted.

در اینجا یک چالش جایزه وجود دارد. قرار بود روی مقاله‌ام کار کنم، اما حواسم پرت شد.

Is this about the present or past? Past. Right?

این مربوط به حال است یا گذشته؟ گذشته. درست؟

Do you see the base verb?

آیا فعل پایه را می بینید؟

There. And what follows the base verb?

آنجا. و بعد از فعل پایه چی میاد؟

A present participle.

یک فاعل.

This structure can have a progressive form.

این ساختار می تواند شکلی پیشرونده داشته باشد.

Supposed to be doing something. So when I say I was supposed to be working on my essay,

قرار است کاری انجام دهد. بنابراین وقتی می‌گویم قرار بود روی مقاله‌ام کار کنم، می‌گویم

I'm saying something should have been in progress. The action should have been happening.

چیزی باید در حال انجام بود. عمل باید اتفاق می افتاد.

But I got distracted. We can shift this to the present

اما حواسم پرت شد می‌توانیم این موضوع را به زمان حال تغییر دهیم

and say, "I'm supposed to be working on my essay right now, but I can't focus."

و بگوییم: "من قرار است در حال حاضر روی مقاله‌ام کار کنم ، اما نمی‌توانم تمرکز کنم."

If you want, write your own example of a progressive form and put it in the comments.

در صورت تمایل نمونه فرم پیشرو خود را بنویسید و در نظرات قرار دهید.

That's all for now. Please like and share  the video if you found the lesson useful.  

فعلاً همین است. لطفاً اگر این درس را مفید دیدید، ویدیو را لایک کنید و به اشتراک بگذارید.

And sign up as a YouTube member if you'd like  to go beyond my video lessons and support my  

و اگر می‌خواهید فراتر از درس‌های ویدیویی من بروید و از کانال من حمایت کنید، عضو YouTube شوید

channel. As always, thanks for watching and  happy studies! Follow me on Facebook, Twitter,  

. مثل همیشه، برای تماشا و مطالعه‌های شاد متشکریم! من را در فیس بوک، توییتر،

and Instagram. Why not join me on Patreon?  And don't forget to subscribe on YouTube!

و اینستاگرام دنبال کنید. چرا به من در Patreon ملحق نمی شوید؟ و فراموش نکنید که در YouTube مشترک شوید!