🎓 B1 Vocabulary Practice (Improve Your Fluency in English with the News)

Today I have a.

امروز من یک.

B1 level reading exercise for you We're.

تمرین خواندن سطح B1 برای شما ما هستیم.

Going to read a news article together.

میریم با هم یه خبر بخونیم

This news article is at the B1 level and you're going to learn very useful vocabulary, grammar,

این مقاله خبری در سطح B1 است و شما واژگان بسیار مفید، گرامر،

structures, and a lot of expressions that will help you sound fluent and natural so

ساختارها و بسیاری از عبارات را یاد خواهید گرفت که به شما کمک می کند روان و طبیعی به نظر برسید تا

you can get up to that C1 level.

بتوانید به سطح C1 برسید.

Welcome back to JForrest English.

به JForrest English خوش آمدید.

I'm Jennifer now.

من الان جنیفر هستم بیا

Let's get started.

شروع کنیم.

1st I'll read the headline Pen Pals of 70 years meet for first time.

1-من برای اولین بار سرفصل رفقای قلم 70 ساله را می خوانم .

So these two are the pen pals and now 70 years.

بنابراین این دو دوست قلم هستند و اکنون 70 سال دارند.

Later they met.

بعداً ملاقات کردند.

So first notice in the headline it says meet for first time.

بنابراین برای اولین بار توجه کنید که در عنوان می گوید برای اولین بار ملاقات کنید.

This is actually grammatically incorrect.

این در واقع از نظر گرامری نادرست است.

Do you know why?

میدونی چرا؟ به این

It's because there's a word missing, a small but important word, and that's.

دلیل است که یک کلمه گم شده است، یک کلمه کوچک اما مهم، و این است.

The article This is considered acceptable acceptable to do specifically in headlines

این مقاله قابل قبول در نظر گرفته می شود قابل قبول به انجام به طور خاص در سرفصل

you can.

شما می توانید.

Omit the article just to save space, but you need to say.

فقط برای صرفه جویی در فضا مقاله را حذف کنید، اما باید بگویید.

For the first time, first is an ordinal number and we use.

برای اولین بار، first یک عدد ترتیبی است و ما استفاده می کنیم.

The article the.

مقاله

It has to be the.

باید این باشد.

It can't be for a first time, for the first time, for the first time now.

نمی تواند برای اولین بار، برای اولین بار، برای اولین بار در حال حاضر باشد.

It's correct when we add that pen, pals of 70 years meet for the first time.

درست است وقتی قلم را اضافه کنیم، دوستان 70 ساله برای اولین بار ملاقات می کنند.

So let's hear about their story now.

پس بیایید اکنون داستان آنها را بشنویم.

First of all, do you know what a pen pal?

اول از همه، می دانید دوست قلم چیست؟

Is.

است.

To be honest, I'm not.

راستش من نیستم.

Sure, if this is something that's popular anymore.

مطمئنا، اگر این چیزی است که دیگر محبوب است .

But when you have a pen pal, it's when you and someone else, usually in another country,

اما زمانی که شما یک دوست قلم دارید، زمانی است که شما و شخص دیگری، معمولا در کشور دیگری، در کشوری

another.

دیگر.

Part of the world decide to become friends, and your friendship consists of you writing.

بخشی از جهان تصمیم می گیرد با هم دوست شوند و دوستی شما شامل نوشتن شماست.

To each other.

به یکدیگر.

So of course, 70 years ago, writing would take place by sending a.

پس مسلماً 70 سال پیش نوشتن با ارسال الف صورت می گرفت.

Letter to the other person.

نامه ای به طرف مقابل

Now obviously you can have a pen pal online.

اکنون بدیهی است که می توانید یک دوست قلم آنلاین داشته باشید.

In the past I know it was quite common to have pen pals for language learning purposes.

در گذشته می دانم که داشتن دوستان قلم برای اهداف یادگیری زبان بسیار رایج بود.

I personally had a pen pal, someone from Africa, when I was learning French and he was learning

من شخصاً یک دوست قلم داشتم، یکی از آفریقا، زمانی که من در حال یادگیری زبان فرانسه بودم و او در حال یادگیری

English and I wrote to him in French and he wrote to me in English and we actually met

انگلیسی بود و من به او به زبان فرانسه نامه نوشتم و او به انگلیسی برای من نوشت و ما در واقع

in Canada.

در کانادا با هم آشنا شدیم.

So that was a very interesting experience for me.

بنابراین این یک تجربه بسیار جالب برای من بود.

So I have met.

بنابراین من ملاقات کرده ام.

A pen pal that I had?

دوست قلمی که داشتم؟

What about?

در مورد چی؟

You have you ever had a pen pal?

تا حالا رفیق قلمی داشتی؟ آیا با

Have you met your pen pal?

دوست قلم خود آشنا شده اید؟

Do you still have?

هنوز داری؟

A pen pal.

رفیق قلمی

Share that in the comments.

آن را در نظرات به اشتراک بگذارید.

So that's the definition of pen pal.

پس این تعریف دوست قلمی است.

If you weren't aware, I added that definition of pen pal.

اگر اطلاع نداشتید، تعریف دوست قلم را اضافه کردم.

Here for you.

بفرمایید.

Now don't worry about writing this down because I summarize everything in a free lesson PDF,

حالا نگران نوشتن این نباشید زیرا من همه چیز را در یک PDF درس رایگان خلاصه می کنم،

so you can look for the link in the description.

بنابراین می توانید لینک را در توضیحات جستجو کنید. بیا

Let's continue.

ادامه بدهیم.

A pair of 80 year old pen pals so notice.

یک جفت دوست قلم 80 ساله به این نکته توجه کنید.

Here a pair.

اینجا یک جفت

Well, of course that means two, so 1/2.

خب، البته این یعنی دو، پس 1/2.

This is a pair of women, a pair of pens, a pair.

این یک جفت زن است، یک جفت خودکار، یک جفت.

Of apples.

از سیب

It doesn't matter what, but it means to.

مهم نیست چه چیزی، اما به معنای آن است.

A pair of 80 year old.

یک جفت 80 ساله

This is an adjective to describe the pen pals.

این یک صفت برای توصیف دوستان قلم است.

As an adjective, they don't take singular or plural forms.

به عنوان یک صفت، آنها به صورت مفرد یا جمع نیستند. به

Which is why you don't see an S on years and remember.

همین دلیل است که شما یک S را در سال نمی بینید و به یاد می آورید.

That adjectives are always optional in English.

که صفت ها همیشه در انگلیسی اختیاری هستند.

A pair of pen pals.

یک جفت دوست خودکار.

So if I remove the adjective, the sentence would still be.

بنابراین اگر صفت را حذف کنم، جمله همچنان باقی خواهد ماند.

So it's still correct without the adjective, and it just describes who the pen pals are,

بنابراین هنوز بدون صفت صحیح است، و فقط توصیف می کند که دوستان قلم چه کسانی هستند،

so a pair remember.

بنابراین یک جفت به خاطر بسپارند.

That equals 2.

این برابر است با 2.

A pair of 80 year old pen pals who have been writing to each other since 1955.

یک جفت دوست 80 ساله که از سال 1955 برای یکدیگر می نویسند.

Of course we need.

البته ما نیاز داریم.

Our what?

ما چی؟

Verb tense because I have since 1950.

زمان فعل چون از سال 1950 دارم.

What verb tense?

چه زمان فعل؟

Well, of course the present perfect.

خوب، البته حال کامل.

In this case, the present perfect continuous because the action started in the past and

در این صورت، حال کامل استمراری چون عمل از گذشته شروع شده و

continues until now.

تا کنون ادامه دارد.

They're still writing to.

آنها هنوز در حال نوشتن هستند.

Each other.

یکدیگر.

So that's why we have the present perfect and since.

بنابراین به همین دلیل است که ما زمان حال کامل و از آن زمان را داریم.

Is a keyword for the present perfect and in this.

یک کلمه کلیدی برای زمان حال کامل و در این است. در

Case it's just in the continuous form.

صورتی که فقط به شکل پیوسته است.

Because it shows the continuation of the action.

زیرا ادامه عمل را نشان می دهد.

A pair of 80 year old pen pals who have been writing to each other since 1955 have finally.

یک جفت دوست قلم 80 ساله که از سال 1955 برای همدیگر می نویسند بالاخره موفق شدند.

Fulfilled their lifelong wish to meet in person, so it's been their lifelong wish.

آرزوی مادام العمر آنها برای ملاقات حضوری برآورده شد، بنابراین این آرزوی مادام العمر آنها بوده است.

I think you can understand what lifelong means, but this is an adjective.

من فکر می کنم شما می توانید معنی مادام العمر را درک کنید، اما این یک صفت است.

To describe the wish and it's something that the person has been wanting to do for their

برای توصیف آرزو و این چیزی است که فرد در تمام زندگی خود می خواست انجام دهد

entire life.

.

You can have a lifelong wish.

شما می توانید یک آرزوی مادام العمر داشته باشید.

You can also have a lifelong dream desire.

شما همچنین می توانید آرزوی مادام العمر داشته باشید.

Or goal, for example.

یا مثلا هدف.

It's my lifelong dream to go to Disneyland.

این آرزوی همیشگی من است که به دیزنی لند بروم.

I don't know why I chose that.

نمی دانم چرا آن را انتخاب کردم.

It was just the first thing that popped into my head and then notice.

این اولین چیزی بود که به ذهنم رسید و بعد متوجه شدم.

Here, they say have finally fulfilled their lifelong wish.

اینجا می گویند بالاخره به آرزوی همیشگی خود رسیدند.

When you fulfill it, it means.

وقتی آن را برآورده کردی، یعنی.

You achieve it, they've done it, so you.

شما به آن دست پیدا می کنید، آنها آن را انجام داده اند، بنابراین شما.

Could add, I hope I fulfill it soon.

می توانم اضافه کنم، امیدوارم به زودی آن را انجام دهم.

Patsy Gregory from Lancashire, which is in the UK.

پتسی گرگوری از لنکاوی که در انگلستان است.

I'm not sure where to be honest.

من مطمئن نیستم کجا صادق باشم.

If you know where this is, feel free to share.

اگر می دانید اینجا کجاست، به اشتراک بگذارید.

Patsy Gregory from Lancashire, traveled nearly 4000 miles to meet Carol Ann Cross in South

پتسی گرگوری از لنکاوی، نزدیک به 4000 مایل سفر کرد تا با کارول آن کراس در کارولینای جنوبی ملاقات کند

Carolina, which is of.

.

Course a state in the US I'm.

دوره یک ایالت در ایالات متحده من هستم.

More familiar with South Carolina than I am, Lancashire, I must admit who she began writing.

با کارولینای جنوبی بیشتر از من آشنا هستم، لنکاوی، باید اعتراف کنم که او شروع به نوشتن کرد.

To as a 12 year old.

به عنوان یک نوجوان 12 ساله.

So again, here we're using it as an adjective as.

بنابراین دوباره، در اینجا ما از آن به عنوان یک صفت as استفاده می کنیم .

A as a what?

A به عنوان چه؟

As a 12 year old girl and then they just.

به عنوان یک دختر 12 ساله و سپس آنها فقط.

Omitted the word girl because it's obvious, but here as a 12 year old girl and then you

کلمه دختر را حذف کردم زیرا واضح است، اما در اینجا به عنوان یک دختر 12 ساله و پس از آن می

can just omit that now and then just have.

توانید فقط آن را حذف کنید.

As a 12 year old?

به عنوان یک بچه 12 ساله؟

As a 12 year old, so she began writing to who she began writing.

در 12 سالگی، او شروع به نوشتن برای کسانی کرد که شروع به نوشتن کرد.

To as a 12 year old.

به عنوان یک نوجوان 12 ساله.

So that's when their pen pal relationship pen pal.

پس این زمانی است که رفیق قلمی آنها با رفیق قلمی رابطه دارد.

Ship, Pen Pal.

کشتی، پن پال.

Ship.

کشتی.

I don't know if that's a word.

نمی دانم این یک کلمه است یا نه.

I made it up.

درستش کردم

Their pen pal relationship began all right.

رابطه دوستانه قلم آنها به خوبی شروع شد.

Mrs.

خانم

So remember Mrs.

پس یادتان هست که خانم

Gregory said Mrs.

گریگوری گفت خانم

Gregory's from the UK?

گرگوری از بریتانیا؟

Mrs.

خانم

Cross is from the US Mrs.

کراس اهل ایالات متحده است. خانم

Gregory said Mrs.

گریگوری گفت خانم

Cross was exactly as she imagined.

کراس دقیقاً همان چیزی بود که او تصور می کرد.

She would be now notice as she imagined she.

او اکنون همانطور که تصور می کرد مورد توجه قرار می گرفت.

Would be, we have the hypothetical.

می شود، ما فرضی را داریم.

Here because obviously as you're writing to someone, you you have an image in your.

اینجا چون بدیهی است که وقتی برای کسی می نویسید، تصویری در خود دارید.

Head of who?

سر چه کسی؟

That person is, but at this time they didn't have social media, they didn't have video

آن شخص است، اما در این زمان آنها رسانه های اجتماعی نداشتند، آنها چت تصویری نداشتند

chat.

.

So it was.

همینطور بود.

They probably didn't see that many.

آنها احتمالاً این تعداد را ندیده اند.

Pictures of each other or were exposed to each other's lives in the way we are now because

تصاویری از یکدیگر یا به دلیل

of social media, so they have this image in their mind.

شبکه های اجتماعی در معرض زندگی یکدیگر قرار گرفته اند، بنابراین آنها این تصویر را در ذهن خود دارند.

Of what the other person was like, and that's why it's in the hypothetical here.

از این که شخص مقابل چگونه بود، و به همین دلیل است که در اینجا فرضی است.

She would be.

او خواهد بود.

Mrs.

خانم

Gregory said Mrs.

گرگوری گفت خانم

Cross was exactly as she imagined she would.

کراس دقیقاً همان چیزی است که او تصور می کرد.

Be I recognize her immediately.

فوراً او را می شناسم.

When you recognize someone, it means.

وقتی کسی را می شناسید یعنی. به

You look at someone and they are familiar.

کسی نگاه می کنی و او آشناست.

To you so you can recognize a person.

برای شما تا بتوانید یک شخص را بشناسید.

And sometimes if you're talking to someone, you're like, oh hi, do you recognize me?

و گاهی اوقات اگر با کسی صحبت می کنید، به این فکر می کنید که اوه سلام، آیا مرا می شناسید؟

It's another way of saying, do you remember who I am?

این یک راه دیگر برای گفتن است، یادت هست من کی هستم؟

Because perhaps we met at a conference, but five years ago and the person is asking if

زیرا شاید ما در یک کنفرانس ملاقات کردیم، اما پنج سال پیش و آن شخص می‌پرسد آیا

I remember.

یادم هست یا نه.

Who she is?

او کیست؟

Do you recognize me?

آیا من رو می شناسید؟

Do you recognize me?

آیا من رو می شناسید؟

Now you can recognize someone physical appearance, but you can also recognize them based on the

اکنون می توانید ظاهر فیزیکی یک نفر را تشخیص دهید، اما همچنین می توانید او را بر اساس

sound of their voice.

صدای او تشخیص دهید.

For me, actually, I tend to remember someone's voice, the sound of their voice, more than.

برای من، در واقع، من تمایل دارم صدای یک نفر ، صدای صدای او را بیشتر به خاطر بیاورم.

Actually, what they look like so I might recognize someone because their voice sounds familiar

در واقع، چه شکلی هستند تا من ممکن است کسی را بشناسم زیرا صدای او

to me.

برای من آشنا به نظر می رسد.

I recognized her immediately.

بلافاصله او را شناختم.

And it.

و آن.

Just felt natural in this way.

اینجوری احساس طبیعی میکردم

Natural means comfortable because they're meeting each.

طبیعی به معنای راحت است، زیرا آنها با هر یک ملاقات می کنند.

Other for the first time and when you meet someone for the first time, it can be.

موارد دیگر برای اولین بار و زمانی که برای اولین بار با کسی ملاقات می کنید، می تواند باشد.

Awkward, because you don't know how to interact with that person, but they've been communicating

ناخوشایند، زیرا شما نمی دانید چگونه با آن شخص ارتباط برقرار کنید، اما او

with.

با او ارتباط برقرار کرده است.

Each other as pen pals for 70 years.

همدیگر 70 سال به عنوان دوست قلم.

So that's why it felt natural.

بنابراین به همین دلیل احساس طبیعی می کرد.

Which means it felt.

یعنی احساس می کرد.

Comfortable because of the relationship they have as pen pals.

به دلیل رابطه ای که به عنوان دوست قلم دارند، راحت هستند.

Comfortable.

راحت.

Mrs.

خانم

Gregory, the one from the UK Mrs.

گرگوری، خانم گرگوری از بریتانیا

Gregory said though the pair had not met before, their lives had taken similar patterns.

گفت اگرچه این زوج قبلاً ملاقات نکرده بودند، اما زندگی آنها الگوهای مشابهی داشت.

So remember, the pair means the two of them, so she could say Mrs.

بنابراین به یاد داشته باشید، این جفت به معنای آن دو است، بنابراین او می تواند بگوید که خانم

Gregory said though they because they represents the two of them, which is also.

گریگوری می گوید هر چند آنها به این دلیل که آنها نشان دهنده این دو نفر هستند، که همینطور است.

The pair so you could say although they had not met before, and then you can.

این جفت تا بتوانید بگویید اگرچه قبلاً ملاقات نکرده بودند و سپس می توانید.

See the equivalent of they as.

معادل آنها را ببینید.

The possessive pronoun there, their lives, had taken similar patterns.

ضمیر ملکی در آنجا، زندگی آنها، الگوهای مشابهی گرفته بود. او گفت:

We're both the same age and got married around the same time and have three children, she

ما هر دو همسن هستیم و تقریباً در یک زمان ازدواج کردیم و سه فرزند داریم

said.

.

Which is probably why.

که احتمالا به همین دلیل است.

Their pen pal relationship, which I just described as pen pal ship, I'm making up a new word

رابطه دوستانه قلم آنها، که من فقط آن را به عنوان کشتی دوست قلم توصیف کردم، دارم یک کلمه جدید می سازم که

you heard.

شنیدید.

It here first their pen pal ship.

اینجا ابتدا کشتی دوستان قلم آنهاست.

Maybe it already exists.

شاید از قبل وجود داشته باشد.

I'm not sure their pen pal ship was successful because they have all of these similarities.

من مطمئن نیستم که کشتی دوستان قلم آنها موفق بوده باشد زیرا آنها همه این شباهت ها را دارند.

So you could say these are the things they have in common.

بنابراین می توانید بگویید اینها چیزهای مشترکی هستند.

We have so much in common and we're both married.

ما مشترکات زیادی داریم و هر دو متاهل هستیم.

We.

ما

Both have three children.

هر دو سه فرزند دارند.

We're both the same age.

ما هر دو همسن هستیم

We're both women.

ما هر دو زن هستیم

We have so much in common.

ما خیلی اشتراک داریم.

We have so many similarities, so notice so much in common.

ما شباهت های زیادی داریم، بنابراین به اشتراکات بسیار زیادی توجه کنید.

Because common is uncountable, we don't put a S on it.

از آنجا که مشترک غیرقابل شمارش است، ما یک S روی آن قرار نمی دهیم.

But here similarities.

اما در اینجا شباهت ها.

So, so many similarities.

بنابراین، بسیاری از شباهت ها.

We have so many similarities.

ما شباهت های زیادی داریم

You can use the same verb.

می توانید از همان فعل استفاده کنید. آیا

Have we started in pencil?

با مداد شروع کرده ایم؟

They're talking about their.

آنها در مورد خود صحبت می کنند.

Pen pal ship, Their pen pal relationship.

کشتی رفیق قلمی، رابطه دوستانه قلم آنها.

We started in pencil, moved on to ink.

با مداد شروع کردیم، به جوهر رفتیم.

When you move on, it means you.

وقتی جلو می روی، یعنی تو.

Progress to something else.

پیشرفت به چیز دیگری.

So you advance progress or advance progress.

پس شما پیشرفت می کنید یا پیشرفت می کنید.

Advance.

پیشرفت.

Now you move on to something.

حالا شما به سراغ چیزی بروید. می

You can move on to the next task.

توانید به کار بعدی بروید.

Notice that.

توجه کنید که.

So if you finish one task at.

بنابراین اگر شما یک کار را در.

You can progress to the next task, advanced to the next task.

شما می توانید به کار بعدی پیشرفت کنید و به کار بعدی بروید.

We started in pencil, moved on to ink, then typing.

با مداد شروع کردیم، به جوهر رفتیم، سپس تایپ کردیم.

Wow, this is an interesting relationship when you think of how the method of communication

وای، این یک رابطه جالب است وقتی فکر می کنید چگونه روش ارتباط

has changed.

تغییر کرده است.

Over the past 70 years, then typing and now we can e-mail and stay in touch on social

در طول 70 سال گذشته، سپس تایپ می‌کردیم و اکنون می‌توانیم ایمیل بزنیم و در رسانه‌های اجتماعی در ارتباط باشیم

media.

.

So different and notice here stay in touch.

بسیار متفاوت است و توجه کنید اینجا در تماس باشید.

When you stay in touch with someone, it means you keep communicating with that person so

وقتی با کسی در ارتباط هستید، به این معنی است که شما اغلب با آن شخص ارتباط برقرار می کنید

often.

.

This.

این. این

Is how we say goodbye to someone.

است که چگونه با کسی خداحافظی می کنیم.

We say bye, stay, stay in touch, Which?

ما می گوییم خداحافظ، بمان، در تماس بمانیم، کدام؟

Is a way of saying make.

راهی برای گفتن ساختن است.

Sure, you keep talking to me.

حتما با من صحبت میکنی

Make sure you keep sending me messages.

مطمئن شوید که به من پیام می فرستید.

Make sure you keep emailing me, calling me.

مطمئن شوید که به من ایمیل می زنید و با من تماس می گیرید.

So to remain in communication, remain in communication and you stay in touch with someone.

بنابراین برای حفظ ارتباط، در ارتباط باقی بمانید و با کسی در ارتباط باشید.

OK, so we've stayed in touch for the last 70 years.

خوب، پس ما در 70 سال گذشته در تماس بوده ایم .

We have the present.

حال را داریم

Because it started in the past and it continues until now.

چون از گذشته شروع شده و تا الان ادامه دارد. به

This is how you can use it in a sentence.

این ترتیب می توانید از آن در یک جمله استفاده کنید.

We've stayed in touch for the last 70.

ما برای 70 سال گذشته در تماس بوده ایم.

We've stayed in touch.

ما در تماس بوده ایم.

Now you don't have to include the with.

در حال حاضر شما لازم نیست که شامل با.

Each other because.

همدیگر چون.

It's we it's not necessary at all but I just want to show you that if you identify someone

این ما هستیم که اصلاً لازم نیست، اما من فقط می خواهم به شما نشان دهم که اگر کسی را شناسایی کردید که

you need with so in this.

به آن نیاز دارید، در این مورد.

Case If you use we it wouldn't be common to include that, but you might say I've stayed

مورد اگر از ما استفاده می‌کنید معمول نیست که آن را بگنجانید، اما ممکن است بگویید من

in touch with my pen pal for the last 70 years.

در 70 سال گذشته با دوست قلمم در ارتباط بوده‌ام.

We have a great pen pal ship.

ما یک کشتی دوست قلم بزرگ داریم.

Okay, it's going to catch on.

باشه، ادامه پیدا میکنه

Just wait so you can stay in touch.

فقط صبر کنید تا بتوانید در تماس باشید.

You can also keep in touch by stay in touch, keep in touch.

شما همچنین می توانید با ماندن در تماس، در تماس باشید.

I'll just add that in here, Keep in touch, they're exactly the same.

من فقط اضافه می کنم که در اینجا، در تماس باشید، آنها دقیقاً یکسان هستند. هیچ

There's no difference.

فرقی نداره

So.

بنابراین.

For all of these, you just need to conjugate your verb.

برای همه اینها، فقط باید فعل خود را با هم ترکیب کنید.

We've kept in touch, We've kept in touch.

ما در تماس بوده ایم، ما در تماس بوده ایم.

I've kept in touch with my pen pal, so you can you stay or keep.

من با دوست قلمی ام در تماس بوده ام، بنابراین شما می توانید بمانید یا حفظ کنید.

There's no difference in meaning.

هیچ تفاوتی در معنا نیست

There's just two separate options here.

فقط دو گزینه جداگانه در اینجا وجود دارد.

She said it's come a long way.

او گفت راه درازی آمده است.

When something has come a long way, it means that something has progressed.

وقتی چیزی راه طولانی را طی کرده است، به این معنی است که چیزی پیشرفت کرده است.

A lot.

زیاد.

So we can say, for example, computers have come a long way.

بنابراین می‌توان گفت، برای مثال، رایانه‌ها راه طولانی را طی کرده‌اند.

Think back to the computer that these women.

به کامپیوتر فکر کنید که این زنان.

Used to type their first message to each other and then compare that to the computer they're

برای تایپ اولین پیام آنها برای یکدیگر و سپس مقایسه آن با رایانه ای که

using.

استفاده می کنند استفاده می شود.

Now, obviously, that technology has.

در حال حاضر، بدیهی است، که تکنولوژی است.

Progressed a lot.

خیلی پیشرفت کرد

It has come a long way, so has progressed advanced.

راه طولانی را پیموده است، بنابراین پیشرفت کرده است .

A lot to come a long way.

چیزهای زیادی در راه است.

Let's continue, Mrs.

بیایید ادامه دهیم،

Gregory's trip was organized by her three children as a.

سفر خانم گریگوری توسط سه فرزندش به عنوان یک سازماندهی شده بود.

Special gift for her 80th birthday.

هدیه ویژه برای تولد 80 سالگی او.

Oh, that's sweet.

اوه، این شیرین است.

And her daughter's stuff.

و وسایل دخترش

Callum accompanied her for the journey.

کالوم او را برای سفر همراهی کرد.

When you accompany someone, it means you.

وقتی کسی را همراهی می کنی، به معنای توست.

Go with that person.

برو با اون شخص

So her daughter went on the trip with her.

بنابراین دخترش با او به سفر رفت.

Her daughter accompanied her.

دخترش او را همراهی کرد.

To America, Mrs.

در آمریکا، خانم

Gregory is the UK pen pal, so my daughter accompanied me to South Carolina.

گرگوری دوست قلم بریتانیا است، بنابراین دخترم مرا به کارولینای جنوبی همراهی کرد.

So this means my daughter went with me, went with me to South Carolina.

پس این یعنی دخترم با من رفت و با من به کارولینای جنوبی رفت.

You accompany someone.

شما کسی را همراهی می کنید.

All right.

خیلی خوب.

I'll just.

من فقط.

Highlight that for you, so Steph Callum accompanied.

آن را برای شما برجسته کنید، بنابراین استف کالوم همراهی کرد.

They don't include the location.

آنها مکان را در بر نمی گیرند.

If they did, it would be to South Carolina for the journey.

اگر این کار را می کردند، برای سفر به کارولینای جنوبی می رفتند .

Mom has always wanted to meet her American pen friend, I've.

مامان همیشه دوست داشته دوست قلم آمریکایی اش را ببیند ، من هم همینطور.

Never heard it referred to as pen friend.

هرگز نشنیده ام که از آن به عنوان دوست قلم یاد شود.

I've only heard it as pen pal maybe, I'm not sure.

من آن را فقط به عنوان دوست قلم شنیده ام، مطمئن نیستم.

Maybe that is a?

شاید این یک؟

British expression.

بیان انگلیسی

I have not heard that.

من که نشنیده ام.

Before, but also I don't know if I've ever heard pen pal ship which I just made-up.

قبلاً، اما همچنین نمی‌دانم که آیا تا به حال شنیده‌ام که آیا من به تازگی آن را ساخته‌ام یا نه.

Pen pal, pen friend, but I can definitely tell you in US at.

دوست قلم، دوست قلم، اما من قطعا می توانم به شما در ایالات متحده در در.

Least we say pen pal.

حداقل ما می گوییم دوست قلم.

I've never heard pen friend.

من تا حالا نشنیدم دوست قلم به

Also notice this spelling of mom.

این املای مامان هم توجه کنید.

Is specific to UK spelling in.

مختص املای بریتانیا است.

The US in American English we say mom.

ایالات متحده در انگلیسی آمریکایی ما می گوییم مادر.

Which is of course, if you didn't know.

که البته اگر نمی دانستید.

Is short for mother and almost everyone calls their mother mom.

مخفف مادر است و تقریباً همه مادر خود را مامان صدا می کنند.

It's Mom.

این مامان است.

To me it sounds very formal to say.

برای من گفتن خیلی رسمی به نظر می رسد.

Mom.

مامان

Mom.

مامان

And when you're a little kid, maybe until you're 10 years old, you say Mummy, but after

و وقتی بچه کوچولویی، شاید تا 10 سالگی، می گوییم مامانی، اما بعد از

10 years?

10 سال؟

Old if you still say Mummy, it sounds a.

قدیمی اگر هنوز هم می گویید مومیایی به نظر می رسد.

Little childish.

کمی بچه گانه

A little.

کمی.

It doesn't sound appropriate for an adult or a teenager to do, at least in North America.

این کار برای یک بزرگسال یا یک نوجوان، حداقل در آمریکای شمالی، مناسب به نظر نمی رسد.

So when you're maybe until you're 10 years old, you can say mummy.

بنابراین وقتی شاید تا 10 سالگی هستید ، می توانید بگویید مومیایی.

And then after that and until.

و بعد از آن و تا زمانی که.

For the rest of your life.

تا آخر عمرت.

You'll say mom.

میگی مامان

You can absolutely say mother.

کاملاً می توان گفت مادر.

It's just not the most common.

این فقط رایج ترین نیست.

Miss Callum the daughter.

خانم کالوم دختر

Remember Miss Callum The daughter?

خانم کالوم دختر را به خاطر دارید؟

Miss Callum.

خانم کالوم

Said she said the meeting had been on her mother's.

گفت او گفت که ملاقات برای مادرش بوده است .

Bucket list as it was one of her lifelong regrets.

لیست سطلی چون یکی از پشیمانی های مادام العمر او بود .

Oh, remember, we had lifelong.

آه، به یاد داشته باشید، ما مادام العمر داشتیم.

Wish.

آرزو کردن.

I believe it was a wish, lifelong wish.

من معتقدم این یک آرزو بود، آرزوی مادام العمر.

You can also have a lifelong regret.

شما همچنین می توانید یک حسرت مادام العمر داشته باشید.

A regret is something you.

پشیمانی چیزی است که شما.

Wish you had done something.

کاش کاری کرده بودی

You wish you had done.

ای کاش انجام می دادی

But you didn't.

اما شما این کار را نکردید.

I don't like having regrets.

پشیمانی را دوست ندارم

I think having regrets are some of the worst feelings you could have.

من فکر می کنم پشیمانی از بدترین احساساتی است که می توانید داشته باشید.

So I always try to make sure I do the things I want to do so I don't have regrets.

بنابراین همیشه سعی می‌کنم کاری را که می‌خواهم انجام دهم، انجام می‌دهم تا پشیمان نشوم.

I don't want to have lifelong regrets.

من نمی خواهم یک عمر پشیمان باشم.

I want to.

من می خواهم.

Fulfill my lifelong wishes dreams.

آرزوهای مادام العمر من را برآورده کن.

And I guess that's it.

و حدس می زنم همین باشد.

Wishes.

آرزوها.

Dreams.

رویاها

Desires.

خواسته ها.

Goals, that was.

اهداف، این بود.

The other one goals OK, a bucket list.

هدف دیگری خوب است، یک لیست سطلی.

This became very popular with a movie.

این با یک فیلم بسیار محبوب شد.

I don't know if I had heard the expression before the movie.

نمی دانم این عبارت را قبل از فیلم شنیده بودم یا نه.

When you kick the bucket, it's.

وقتی به سطل لگد می زنید، همینطور است. یک

Another way of saying you die a very casual.

راه دیگر برای گفتن اینکه شما خیلی عادی می میرید.

Slang way of saying you die to kick the bucket.

روشی عامیانه برای گفتن اینکه میمیری تا لگد بزنی به سطل.

This means to die.

این یعنی مردن

It's not very commonly used.

زیاد مورد استفاده نیست

It might be considered a little disrespectful to say something like my friend kicked the

شاید گفتن چیزی که دوستم به سطل لگد زد، کمی بی احترامی تلقی شود

bucket.

.

Which means my friend died, but.

یعنی دوستم فوت کرد اما

This expression comes from the list of.

این عبارت از لیست می آید.

Things that you want to do, your goals, your wishes, your desires, the list.

کارهایی که می خواهید انجام دهید، اهدافتان، آرزوهایتان، خواسته هایتان، فهرست.

Of things you want to do before you kick the bucket before.

از کارهایی که می خواهید قبل از لگد زدن به سطل انجام دهید.

You die.

تو بمیری به

That's called your bucket list.

آن لیست سطل شما می گویند.

So on her mother's bucket list.

بنابراین در لیست سطل مادرش.

One, she wanted to meet her American pen pal pen friend.

یکی، او می خواست با دوست قلمکار آمریکایی اش آشنا شود .

It was one of her lifelong regrets that they had never met in person.

این یکی از پشیمانی های مادام العمر او بود که هرگز شخصاً ملاقات نکرده بودند.

So remember, a gret is when you say like, oh, I wish I had applied to that job.

پس به یاد داشته باشید، تاسف زمانی است که می گویید، اوه، ای کاش برای آن شغل درخواست داده بودم.

I wish I had moved to another country.

ای کاش به کشور دیگری نقل مکان می کردم.

I wish.

من آرزو می کنم.

I had spent more time improving my English.

زمان بیشتری را صرف بهبود زبان انگلیسی خود کرده بودم.

Now, I don't want you to have that regret, so let me tell you about.

حالا من نمی‌خواهم این پشیمانی را داشته باشید، پس بگذارید در مورد آن به شما بگویم.

One of the best ways you can improve your English directly with me, and that's in the

یکی از بهترین راه‌هایی که می‌توانید مستقیماً با من انگلیسی خود را تقویت کنید، و آن در

Finally Fluent Academy.

آکادمی Finnly Fluent است.

This is my premium training program where we study native English speakers from TV,

این برنامه آموزشی برتر من است که در آن به زبان انگلیسی زبان مادری از تلویزیون،

movies, YouTube.

فیلم و یوتیوب مطالعه می کنیم.

And the news so you can improve your listening.

و اخبار تا بتوانید گوش دادن خود را بهبود بخشید.

Skills of fast English.

مهارت های زبان انگلیسی سریع.

And add Advanced expressions advanced grammar to your speech.

و گرامر پیشرفته عبارات پیشرفته را به گفتار خود اضافه کنید.

To help you sound fluent and natural.

تا به شما کمک کند روان و طبیعی به نظر برسید.

And you'll have.

و خواهید داشت.

Me as your personal coach, so to.

من به عنوان مربی شخصی شما، بنابراین به. از

Avoid any regrets about your English I.

هر گونه پشیمانی در مورد I انگلیسی خود اجتناب کنید

Recommend you join the Finally Fluent Academy.

.

You can look for the.

می توانید به دنبال آن باشید.

Link in the description.

لینک در توضیحات بیا

Let's continue.

ادامه بدهیم.

It was very emotional when they met.

وقتی همدیگر را دیدند خیلی احساسی بود.

When something is described as emotional, it means it produces very.

وقتی چیزی به عنوان احساسی توصیف می شود، به این معنی است که بسیار تولید می کند.

Strong feelings in you.

احساسات قوی در شما.

Women tend to show these feelings by crying, so you can imagine they probably were.

زنان تمایل دارند این احساسات را با گریه نشان دهند، بنابراین می توانید تصور کنید که احتمالاً چنین بوده است.

Crying, but in this case they were tears of.

گریه، اما در این مورد آنها اشک بودند.

Happiness because they're meeting for the first time.

خوشحالی چون برای اولین بار با هم ملاقات می کنند.

It was very.

خیلی ... بود.

Emotional when they met, she added.

او اضافه کرد که وقتی آنها ملاقات کردند احساسی شد.

I was quite choked up when they hugged for the first.

وقتی آنها برای اولین بار در آغوش گرفتند من کاملاً خفه شدم .

When you get choked up to get or to become to be.

وقتی برای رسیدن یا بودن خفه می شوی .

In this case, it's be choked up it.

در این مورد، آن را خفه کرده است.

Means emotional.

یعنی احساسی.

It's another way of saying emotional.

این یک راه دیگر برای گفتن احساسی است.

So perhaps you're it's your retirement party and after working for this company for 50

بنابراین شاید شما جشن بازنشستگی خود هستید و پس از 50 سال کار در این شرکت

years.

.

You're giving a speech and you're saying goodbye to all of your Co workers.

شما در حال سخنرانی هستید و با همه کارکنان شرکت خود خداحافظی می کنید.

And as you're saying goodbye, you might get a little choked.

و همانطور که در حال خداحافظی هستید، ممکن است کمی خفه شوید.

Up.

بالا

You might have trouble expressing those words because there's a.

ممکن است در بیان آن کلمات مشکل داشته باشید زیرا یک وجود دارد.

Lot of emotion and you're.

خیلی احساسات و تو هستی

Trying not to show that emotion and that causes you from like getting a little choked up.

سعی کنید آن احساس را نشان ندهید و این باعث می شود کمی خفه شوید.

So it's when you have a lot of emotion, but you also try not to really show that emotion,

بنابراین زمانی است که شما احساسات زیادی دارید، اما همچنین سعی می کنید واقعاً آن احساسات را نشان ندهید،

because you might be in the middle of a speech, for example.

زیرا ممکن است مثلاً در وسط سخنرانی باشید .

I was quite choked up when they hugged for the first.

وقتی آنها برای اولین بار در آغوش گرفتند من کاملاً خفه شدم .

So the daughter is watching the two women.

بنابراین دختر در حال تماشای دو زن است.

Remember one of them is her mother.

یادتان باشد یکی از آنها مادرش است. این

It was her lifelong dream to meet this pen pal that she's had for 70 years.

رویای همیشگی او بود که با این دوست قلمی که 70 سال دارد ملاقات کند.

And they hug and the daughter is watching them and like, getting choked up, getting

و آنها را در آغوش می گیرند و دختر آنها را تماشا می کند و دوست دارد، خفه می شود،

emotional.

احساساتی می شود.

They hit it off instantly and have a lot in common.

آن‌ها فوراً به آن ضربه می‌زنند و اشتراکات زیادی دارند .

Oh, I already shared this with you.

اوه، من قبلاً این را با شما به اشتراک گذاشتم.

Woohoo.

ووووو

Now to hit it off.

حالا به آن ضربه بزنید.

This is when you get along with someone.

این زمانی است که شما با کسی کنار می آیید.

When you get along with someone, it means you have a positive.

وقتی با کسی کنار می آیید، به این معنی است که شما مثبت هستید.

Relationship with them.

رابطه با آنها.

So when you hit it off, it means you you feel very.

بنابراین وقتی آن را می‌زنید، به این معنی است که احساس زیادی دارید.

Connected to someone you feel that you will have a.

به کسی متصل هستید که احساس می کنید یک.

Good relationship with someone after.

رابطه خوب با کسی بعد.

Meeting them for the first time and in this case it is their.

ملاقات با آنها برای اولین بار و در این مورد آنها است.

First time meeting.

اولین ملاقات

Although they've been communicating for 70 years, they hit it off, so they like.

اگرچه آنها 70 سال است که با هم ارتباط برقرار می کنند، اما به آن ضربه زدند، بنابراین دوست دارند.

Someone and they became friends immediately.

یک نفر و آنها بلافاصله با هم دوست شدند.

They hit it off instantly and have a lot in common.

آن‌ها فوراً به آن ضربه می‌زنند و اشتراکات زیادی دارند .

They've been talking nonstop, nonstop.

آنها بی وقفه صحبت کرده اند، بی وقفه.

This is an adverb and it means they've been talking continuously.

این یک قید است و به این معنی است که آنها به طور مداوم صحبت می کنند.

So the action happens for a long period of time.

بنابراین عمل برای مدت طولانی اتفاق می افتد .

I have another example here for you.

من یک مثال دیگر در اینجا برای شما دارم.

I've been working nonstop continuously now because this action started in the past and

من در حال حاضر بدون وقفه کار می کنم زیرا این اقدام از گذشته شروع شده و

continues until now.

تا کنون ادامه دارد.

You can use the present perfect or the present perfect continuous.

می توانید از حال کامل یا حال کامل استمراری استفاده کنید.

Mrs.

خانم

Gregory and her daughter stayed for 9 days in South Carolina.

گرگوری و دخترش 9 روز در کارولینای جنوبی ماندند.

With much of that time being spent with Mrs.

با گذراندن بیشتر زمان با خانم

Cross and her family, the two pen pals said they would continue to stay in touch.

کراس و خانواده اش، این دو رفیق قلم گفتند که به ارتباط خود ادامه خواهند داد.

So remember, stay in touch.

پس به یاد داشته باشید، در تماس باشید.

Or what's the other verb?

یا فعل دیگر چیست؟

You can use stay in touch or.

می توانید از اقامت در تماس یا.

You can keep in touch.

می توانید در تماس باشید.

Continue to.

ادامه به.

Stay in touch.

در تماس باش.

Keep in touch through letters and cards.

از طریق نامه ها و کارت ها در تماس باشید.

But we're not sure if the meeting would ever be repeated.

اما ما مطمئن نیستیم که آیا این دیدار هرگز تکرار خواهد شد.

If something's repeated, of course it means it happens again.

اگر چیزی تکرار شود، البته به این معنی است که دوباره تکرار می شود.

So they're not sure if they'll ever meet in person again, although they do want to maintain

بنابراین مطمئن نیستند که آیا هرگز دوباره به صورت حضوری ملاقات خواهند کرد، اگرچه می‌خواهند

their pen pal relationship their.

رابطه دوستانه خود را حفظ کنند.

Pen pal ship.

کشتی دوست قلم.

And that's the end of the article, and this is an image of the women.

و این پایان مقاله است و این تصویری از زنان است.

When they met and here are some of the letters that they wrote to each other.

زمانی که آنها ملاقات کردند و در اینجا تعدادی از نامه هایی که آنها برای یکدیگر نوشتند.

When they could have been 12 or 14.

زمانی که می توانستند 12 یا 14

Years old.

ساله باشند.

So that must have been really fun to meet each other, to look at these old letters to

بنابراین ملاقات با یکدیگر، دیدن این نامه های قدیمی برای

talk about their.

صحبت در مورد آنها، باید واقعاً سرگرم کننده باشد.

It must have been a very interesting meeting.

حتما جلسه بسیار جالبی بوده است.

What about you do?

تو چیکار میکنی؟

You have a pen pal.

شما یک دوست قلم دارید.

Share that in the comments.

آن را در نظرات به اشتراک بگذارید.

And now what I'll do is.

و حالا کاری که من انجام خواهم داد این است.

I'll go to the.

من به.

Beginning of the article.

آغاز مقاله.

And I'll read it from start to finish, and this time you can focus on my pronunciation.

و من آن را از ابتدا تا انتها خواهم خواند و این بار می توانید روی تلفظ من تمرکز کنید.

Pen pals of 70 years meet for first time, a pair of 80.

دوستان قلم 70 ساله برای اولین بار ملاقات می کنند، یک جفت 80

Year old pen pals who have been writing to each other since 1955 have finally fulfilled

ساله. دوستان قلمی ساله ای که از سال 1955 برای یکدیگر می نویسند، سرانجام

their lifelong wish.

آرزوی همیشگی خود را برآورده کردند.

To meet in person, Patsy Gregory from Lancashire.

برای ملاقات حضوری با پتسی گرگوری از لنکاوی.

Traveled nearly four.

نزدیک به چهار سفر کرد.

1000 miles to meet Carol Ann Cross in South Carolina.

1000 مایل برای ملاقات با کارول آن کراس در کارولینای جنوبی. او

Who she?

کیست؟

Began writing to as a 12 year old.

از 12 سالگی شروع به نوشتن کرد.

Mrs.

خانم

Gregory said Mrs.

گرگوری گفت خانم

Cross was exactly as she imagined she would be.

کراس دقیقاً همانگونه بود که تصور می کرد باشد. او گفت:

I recognized her immediately and it just felt natural, she said.

فوراً او را شناختم و طبیعی بود.

Mrs.

خانم

Gregory said though the.

گرگوری گفت هر چند.

Pair had not met before.

جفت قبلا ملاقات نکرده بود.

Their lives had taken similar patterns.

زندگی آنها نیز الگوهای مشابهی را در پیش گرفته بود. او گفت:

We're both the same age and got married around the same time and have three children, she

ما هر دو همسن هستیم و تقریباً در یک زمان ازدواج کردیم و سه فرزند داریم

said.

.

We.

ما او گفت که

Started in pencil, moved on to ink, then typing, and now we can e-mail and stay in touch on

با مداد شروع کردیم، به جوهر رفتیم، سپس تایپ کردم و اکنون می توانیم ایمیل بزنیم و در رسانه های اجتماعی در ارتباط باشیم

social media, she said.

.

It's come a long way, Missus.

راه درازی آمده است، خانم.

Gregory's trip was.

سفر گرگوری بود.

Organized by her three children as a special gift for her 80th birthday.

توسط سه فرزندش به عنوان هدیه ای ویژه برای تولد 80 سالگی او سازماندهی شده است.

And her daughter Steph Callum accompanied her.

و دخترش استف کالوم او را همراهی کرد . خانم کالوم گفت،

For the journey, mom has always wanted to meet her American PEN friend, Miss Callum

برای سفر، مادر همیشه دوست داشته دوست قلم آمریکایی خود را ملاقات کند

said.

.

She said the meeting had been on her mother's bucket list as it was one of her lifelong

او گفت که این ملاقات در لیست سطلی مادرش بوده است، زیرا این یکی از پشیمانی‌های مادام‌العمر او بود

regrets that they had never met in person.

که هرگز حضوری ملاقات نکرده بودند.

It was very emotional when they met, she added.

او افزود، زمانی که آنها ملاقات کردند بسیار احساسی بود.

I was quite.

من کاملا بودم

Choked up.

خفه کردن.

When they hugged for the first time, they hit it off instantly and have a lot in common.

هنگامی که آنها برای اولین بار در آغوش گرفتند، فوراً آن را در آغوش گرفتند و اشتراکات زیادی دارند.

They've been talking nonstop.

آنها بی وقفه صحبت کرده اند.

Mrs.

خانم

Gregory and her daughter stayed for 9 days in South Carolina, with much of that time

گرگوری و دخترش به مدت 9 روز در کارولینای جنوبی ماندند و بیشتر آن را

being spent with Mrs.

با خانم

Cross and her family.

کراس و خانواده اش سپری کردند.

The two pen pals said they would.

دو رفیق قلم گفتند که این کار را خواهند کرد.

Continue to stay in touch through letters and cards, but we're not sure if the meeting

از طریق نامه‌ها و کارت‌ها به تماس خود ادامه دهید، اما مطمئن نیستیم که جلسه

would ever be repeated.

هرگز تکرار شود یا خیر. آیا

Did you like this lesson?

این درس را دوست داشتید؟

Would you like me to make more lessons like this?

آیا دوست دارید که من دروس بیشتری از این قبیل بسازم ؟

If so, put pen pal ship.

اگر چنین است، کشتی رفیق قلمی قرار دهید.

The new.

جدید.

Word that I made-up pen pal ship.

کلمه ای که من ساختم کشتی دوست قلم.

Now, it turns out that this isn't a real word.

حالا معلوم می شود که این یک کلمه واقعی نیست.

But Chachi PT said that anyone would be able to.

اما چاچی پی تی گفت که هر کسی می تواند.

Infer the meaning.

معنی را استنباط کنید.

Of it, which means that they would instantly understand that I combined.

از آن، به این معنی که آنها فوراً می فهمیدند که من ترکیب کردم.

Pen pal and friendship or?

دوست قلم و دوستی یا؟

Relationship and I took.

رابطه و من گرفتم.

The ship.

کشتی.

And I added it to pen pal to create.

و برای ایجاد آن به pen pal اضافه کردم.

Pen pal ship so I think this was pretty clever of.

من فکر می کنم این بسیار هوشمندانه بود .

Me, a native speaker would absolutely know what it means.

من، یک زبان مادری کاملاً معنی آن را می‌دانم.

Perhaps.

شاید.

A student though.

هر چند دانشجویی آیا

Wouldn't understand the inference?

استنباط را متوجه نمی شوید؟

Pen pal ship.

کشتی دوست قلم.

Put that in the comments if you want more lessons just like this.

اگر می‌خواهید درس‌های بیشتری مانند این داشته باشید، آن را در نظرات قرار دهید .

And of course, make sure you like this lesson, share it with your friends and subscribe so

و البته، مطمئن شوید که این درس را دوست دارید، آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید و مشترک شوید تا به

you're notified.

شما اطلاع داده شود.

Every time I post a new lesson and you can get.

هر بار که من یک درس جدید ارسال می کنم و شما می توانید دریافت کنید.

This free speaking guide where I share 6 tips on how to speak English fluently and confidently.

این راهنمای مکالمه رایگان که در آن من 6 نکته را در مورد نحوه صحبت کردن به زبان انگلیسی روان و مطمئن به اشتراک می گذارم. می

You can click here to.

توانید اینجا کلیک کنید تا

Download it or look for.

آن را دانلود کنید یا جستجو کنید.

The link in the descripcion.

لینک در توضیحات

And why don't you get started with your next lesson right now?

و چرا در حال حاضر با درس بعدی خود شروع نمی کنید ؟