Read An Article With Me To Improve Your FLUENCY

Welcome back to JForrest English. I'm  Jennifer. And today we're going to read  

به JForrest English خوش آمدید. من جنیفر هستم. و امروز می‌خواهیم

an advanced news article together so you  can learn the advanced vocabulary, grammar,  

یک مقاله خبری پیشرفته را با هم بخوانیم تا بتوانید واژگان، گرامر،

structures and expressions so you can increase  your fluency in English. Let's get started. Let  

ساختارها و عبارات پیشرفته را یاد بگیرید تا بتوانید تسلط خود را به زبان انگلیسی افزایش دهید. بیا شروع کنیم. اجازه دهید

me read the headline James Cameron Slams Ocean  Gate Safety. Regrets not speaking up More.

سرفصل «جیمز کامرون» ایمنی دروازه اقیانوس را بخوانم. متاسفم که بیشتر صحبت نکردم.

First, let's talk about the verb slam in  this context. It's used in an informal way  

ابتدا، اجازه دهید در مورد فعل slam در این زمینه صحبت کنیم. به روشی غیررسمی

to say criticize, to criticize. So James  Cameron criticizes ocean gate safety,  

برای گفتن انتقاد، انتقاد استفاده می‌شود. بنابراین جیمز کامرون از ایمنی دروازه اقیانوس انتقاد می‌کند،

regrets, not speaking out More notice  our verb regret. This is a feeling of  

پشیمان می‌شود، حرف نمی‌زند . این احساس

sadness or remorse for a mistake or a decision.

غم و اندوه یا پشیمانی از یک اشتباه یا یک تصمیم است.

And in this context, the phrasal verb to speak  up, This means to express your opinion. So I might  

و در این زمینه، فعل عبارتی to speak up، این به معنای بیان نظر شماست. بنابراین ممکن است

say, if you don't agree with the policy, please  speak up, please express your opinion. So James  

بگویم، اگر با این سیاست موافق نیستید، لطفاً صحبت کنید، لطفاً نظر خود را بیان کنید. بنابراین جیمز

Cameron regrets he feels sadness because he didn't  speak up, and he feels like that was a mistake.

کامرون متأسف است که از این که حرفی نزده احساس غمگینی می‌کند ، و او احساس می‌کند که این یک اشتباه بوده است.

Now notice we have regret not speaking up, so not  is of course to make it negative. But what do you  

اکنون توجه داشته باشید که ما از صحبت نکردن پشیمان هستیم، بنابراین این حرف را منفی نشان می‌دهیم. اما

notice about the verb speak? You have the ING  form here because regret is a gerund verb. So  

در مورد فعل speak به چه چیزی توجه می کنید؟ شما فرم ING را در اینجا دارید زیرا پشیمانی یک فعل جین است. بنابراین   به

you need regret plus gerund. I regret speaking up.  I regret not speaking up. In that case, negative.

پشیمانی به اضافه ژروند نیاز دارید. من پشیمانم که حرفم را زدم پشیمانم که حرف نزدم در آن صورت منفی است.

Let's continue a catastrophic pressure  implosion. Listen to my pronunciation  

بیایید به یک انفجار فاجعه‌بار فشار ادامه دهیم . به تلفظ من گوش کن

catastrophic. Catastrophic. Catastrophic is  an adjective that describes the implosion and  

فاجعه بار. مصیبت بار - فاجعه آمیز. فاجعه‌آمیز صفتی است که انفجار را توصیف می‌کند و به

it means causing sudden and very great  harm or destruction. A catastrophic.

معنای ایجاد آسیب یا تخریب ناگهانی و بسیار بزرگ است . یک فاجعه

Explosion. In this case it's an implosion. So  explosion is going outwards and implosion is going  

انفجار. در این مورد این یک انفجار است. بنابراین، انفجار به سمت بیرون و انفجار به سمت

inwards. And this catastrophic implosion killed  all 5 passengers aboard the Titan submersible.  

داخل می رود. و این انفجار فاجعه بار هر 5 سرنشین زیردریایی تیتان را کشت.

This is the Titan submersible. Submersible  refers to the fact it can be submersed.

این زیردریایی تیتان است. Submersible به این واقعیت اشاره دارد که می‌توان آن را در آب فرو برد. گارد ساحلی ایالات متحده روز پنجشنبه گفت،

Underwater, it can go underwater, just  like a submarine is a submersible,  

در زیر آب، می تواند زیر آب برود، درست مانند زیردریایی که یک شناور زیردریایی است،

the US Coast Guard said Thursday, somberly solving  a mystery that had captivated the public all week.

گارد ساحلی ایالات متحده روز پنجشنبه گفت، معمایی را که در تمام هفته مردم را مجذوب خود کرده بود، حل کرد.

Somberly is an adverb, and it means in a  way that is serious or sad, without humor  

Somberly یک قید است و به معنای جدی یا غم انگیز است، بدون طنز

or entertainment. Now of course they're talking  about a catastrophic implosion that killed 5  

یا سرگرمی. البته اکنون آنها درباره یک انفجار فاجعه بار صحبت می کنند که 5

people. You're going to express this in a somber  way, in a very serious with some sadness as well.  

نفر را کشته است. قرار است این را به شیوه‌ای غم‌انگیز، بسیار جدی و همچنین با اندوه بیان کنید.

And it's a mystery because at first this  submersible disappeared and nobody knew.

و این یک راز است زیرا در ابتدا این غوطه ور ناپدید شد و هیچ کس نمی دانست.

Where it was or what happened to it?  So that was the mystery. But then the  

کجا بود یا چی شد؟ پس این راز بود. اما پس از آن

mystery was solved when they found out it  had imploded and killed everyone aboard.

معمای حل شد که آنها متوجه شدند که منفجر شده و همه سرنشینان آن را کشته است.

Now it captivated the public.  When something captivates you,  

حالا افکار عمومی را مجذوب خود کرده است. وقتی چیزی شما را مجذوب خود می‌کند،

it holds your attention or interest. So you you  want to know what happened, What happened. You're  

توجه یا علاقه شما را به خود جلب می‌کند. بنابراین شما می خواهید بدانید چه اتفاقی افتاده است، چه اتفاقی افتاده است. شما

constantly checking the updates to see if there's  any new information. It captivated you, so it held  

دائماً به‌روزرسانی‌ها را بررسی می‌کنید تا ببینید آیا اطلاعات جدیدی وجود دارد یا خیر. شما را مجذوب خود کرد، بنابراین

your interest or attention. Let's continue.  Some experts, however, weren't surprised.

علاقه یا توجه شما را به خود جلب کرد. بیا ادامه بدهیم. با این حال، برخی از کارشناسان تعجب نکردند.

So they weren't surprised when they  found out that the mystery was that  

بنابراین وقتی متوجه شدند که راز این است که

the submersible imploded. That it wasn't  just lost or taking a detour. That's the  

غوطه ور منفجر شده، تعجب نکردند. اینکه فقط گم نشده یا مسیر انحرافی را طی نکرده است. به همین

reason why it couldn't be found. It couldn't  be found because it had, in fact, imploded.  

دلیل است که پیدا نشد. پیدا نشد زیرا در واقع منفجر شده بود.

Some experts, however, weren't  surprised, including film director  

با این حال، برخی از کارشناسان، از جمله کارگردان فیلم

and deep sea explorer James Cameron.  Does this name sound familiar to you?

و کاوشگر اعماق دریا، جیمز کامرون، تعجب نکردند. آیا این نام برای شما آشنا به نظر می رسد؟

Do you know which famous film he  directed? Well, they say it right here,  

آیا می‌دانید او کدام فیلم معروف را کارگردانی کرد؟ خب، همین جا می‌گویند،

the Titanic director. So James Cameron  was the director of the Titanic. And if  

کارگردان تایتانیک. بنابراین جیمز کامرون کارگردان تایتانیک بود. و اگر

you didn't know this submersible Ocean Gate  Titan was exploring the Titanic shipwreck,  

نمی دانستید که این دروازه اقیانوس غوطه ور تیتان در حال کاوش در کشتی غرق شده تایتانیک است،

and that's why they're interviewing  James Cameron for this article.

و به همین دلیل است که آنها با جیمز کامرون برای این مقاله مصاحبه می کنند.

The Titanic director is criticizing the  safety of the vessel that was to have  

مدیر تایتانیک از ایمنی کشتی که قرار بود

explored the wreckage of the Titanic  in the depths of the North Atlantic  

لاشه کشتی تایتانیک را در اعماق اقیانوس اطلس شمالی کاوش کند انتقاد می کند

and comparing the cause of the accident  to the ocean liners historic disaster.  

و علت حادثه را با فاجعه تاریخی کشتی های اقیانوس پیما مقایسه می کند.

So James Cameron is making a comparison  that this submersible ended in catastrophe.

بنابراین جیمز کامرون در حال مقایسه است که این غوطه ور به فاجعه ختم شد.

Just like the Titanic did. And the submersible  was on its way to explore the Titanic,  

درست مثل کشتی تایتانیک. و زیردریایی در راه کاوش تایتانیک بود،

which makes it extremely unfortunate. Let's  take a look at the sentence structure because  

که آن را بسیار ناگوار می‌کند. بیایید نگاهی به ساختار جمله بیندازیم زیرا

it's quite advanced. The vessel that  was to have explored this might look  

کاملاً پیشرفته است. ظرفی که قرار بود این موضوع را کاوش کند ممکن است

a little awkward to you, so let's  talk about this sentence structure.

برای شما کمی ناخوشایند به نظر برسد، بنابراین بیایید درباره این ساختار جمله صحبت کنیم.

There is a grammatical structure where we use  the verb to be plus the infinitive, and this  

یک ساختار دستوری وجود دارد که در آن از فعل to be به اضافه مصدر استفاده می‌کنیم، و این

is used for official arrangements or orders.  I could say I am to finish the report, I am to  

برای ترتیبات یا سفارش‌های رسمی استفاده می‌شود. می‌توانم بگویم باید گزارش را تمام کنم، باید

finish the report. This might look odd to you.  It's not a sentence structure that is used in.

گزارش را تمام کنم. این ممکن است برای شما عجیب باشد. این ساختار جمله ای نیست که در آن استفاده می شود.

Everyday speech we do use it more to suggest  more official arrangements or orders. But if  

گفتار روزمره ما بیشتر از آن برای پیشنهاد ترتیبات یا دستورات رسمی بیشتر استفاده می کنیم. اما اگر

officially my boss told me this, then I could  say I am to finish the report, which means  

رسماً رئیسم این را به من گفت، می‌توانم بگویم که باید گزارش را تمام کنم، به این معنی که

I have the responsibility of finishing  the report. This is my responsibility.  

مسئولیت تکمیل گزارش بر عهده من است. این مسئولیت من است.

So this is the infinitive to finish.

بنابراین این مصدر برای اتمام است.

The verb is the verb to be. I  am now. If I change this to she,  

فعل فعل بودن است. من در حال حاضر هستم. اگر این را به او تغییر دهم،

of course I need to change my verb. She is  to finish the report. They are to finish the  

البته باید فعلم را تغییر دهم. او باید گزارش را تمام کند. آنها باید گزارش را تمام کنند

report. But you can put this in other verb  tenses right now. What verb tense is this in  

. اما می‌توانید همین الان آن را در زمان‌های فعل دیگر قرار دهید . این چه زمان فعل در

the present simple. So you could  put this in the past simple they.

زمان حال ساده است. بنابراین می‌توانید این را در گذشته ساده قرار دهید.

Were to finish the report and that's  what you see here. The Titanic director  

قرار بود گزارش را تمام کنم و این همان چیزی است که اینجا می‌بینید. مدیر تایتانیک از

is criticizing the safety of the vessel. So  the vessel was to have explored the wreckage.  

ایمنی کشتی انتقاد می کند. بنابراین، کشتی باید لاشه هواپیما را کاوش می‌کرد.

So this is what its official arrangement  was, but it didn't do it because it  

بنابراین ترتیب رسمی آن این بود، اما این کار را انجام نداد، زیرا

had the catastrophic implosion  along the way before it reached.

در طول مسیر قبل از رسیدن، انفجار فاجعه‌باری را تجربه کرد.

The wreckage. So that's an advanced sentence  structure. You can do some practice with that  

خرابه. بنابراین این ساختار جمله‌ای پیشرفته است . می‌توانید در نظرات با آن تمرین کنید

in the comments. Why don't you share one thing  that you are to do? But do remember that this is  

. چرا یک کاری را که باید انجام دهید به اشتراک نمی گذارید ؟ اما به یاد داشته باشید که این

used more in official arrangements and orders  and it isn't as common in everyday speech.  

بیشتر در ترتیبات و دستورات رسمی استفاده می‌شود و در گفتار روزمره رایج نیست.

In a series of television interviews, Cameron  said he had suspected all week that the Titan.

در یک سری مصاحبه تلویزیونی، کامرون گفت که تمام هفته به تایتان مشکوک بوده است. روز

Had imploded on Sunday. So the Titan that  is the name of this submersible. The Titan  

یکشنبه منفجر شده بود. بنابراین تیتان که نام این شناور است. تایتان

which imploded. Now notice here the past  simple. He had suspected that the Titan  

که منفجر شد. اکنون به گذشته ساده توجه کنید . او مشکوک بود که تایتان

had imploded. That's because James Cameron  is talking about a past before another past.

منفجر شده است. دلیلش این است که جیمز کامرون درباره گذشته ای قبل از گذشته دیگری صحبت می کند.

So let's review the timeline of events. So  you always have to think about your actions  

پس بیایید جدول زمانی رویدادها را مرور کنیم. بنابراین همیشه باید در مورد اقدامات خود

on a timeline. So here is our timeline. So I  believe it was on Thursday that we found out  

در یک جدول زمانی فکر کنید. بنابراین جدول زمانی ما اینجاست. بنابراین فکر می‌کنم روز پنج‌شنبه بود که

about the implosion. So Thursday, I'll just  say Titan implodes. Thursday, Titan implos.

از انفجار مطلع شدیم. بنابراین پنجشنبه، من فقط می‌گویم تایتان منفجر می‌شود. پنج‌شنبه، Titan Implos.

I'm not sure exactly when the Titan went missing  to be honest, but all I will just say Monday,  

من دقیقاً مطمئن نیستم که تایتان چه زمانی ناپدید شد، صادقانه بگویم، اما فقط می‌گویم دوشنبه،

Monday Titan goes missing, nobody knows where  it is or what happened goes missing and maybe  

دوشنبه، تایتان ناپدید می‌شود، هیچ‌کس نمی‌داند کجاست یا چه اتفاقی افتاده ناپدید می‌شود و شاید

we can say on Sunday Sunday Titan starts its  mission, starts mission so it begins to explore.

بتوانیم بگوییم یکشنبه یکشنبه ماموریت خود را آغاز می‌کند. ، ماموریت را شروع می کند بنابراین شروع به کاوش می کند.

It starts its trip. It begins to explore  the wreckage. It goes on its way. So Sunday,  

سفر خود را آغاز می کند. شروع به کاوش در خرابه‌ها می‌کند. به راه خود ادامه می دهد. بنابراین یکشنبه،

Titan starts mission. Monday, Titan goes missing.  Now Thursday, Titan implodes. But here on Monday,  

تایتان ماموریت را آغاز می‌کند. دوشنبه، تایتان ناپدید می شود. اکنون پنج شنبه، تایتان منفجر می شود. اما اینجا در روز دوشنبه،

Titan goes missing. Well, then, maybe  that same day. Or maybe Tuesday. Or  

Titan گم می‌شود. خب، پس شاید همان روز. یا شاید سه شنبه. یا

Wednesday. James Cameron suspects it  implodes. So I'll just say Tuesday.

چهارشنبه. جیمز کامرون به انفجار آن مشکوک است . بنابراین من فقط سه شنبه می گویم.

James Cameron suspects, which means he thinks  Titan imploded, but he doesn't have any proof.  

جیمز کامرون مشکوک است، یعنی فکر می‌کند تایتان منفجر شده است، اما هیچ مدرکی ندارد.

He just suspects it's what he thinks based on his  knowledge of of submarines and submersibles. OK,  

او فقط بر اساس دانشش در مورد زیردریایی ها و زیردریایی ها گمان می کند که این همان چیزی است که فکر می کند. خوب،

so This is why we're using the past perfect  because he's talking about he had suspected.

پس به همین دلیل است که از گذشته بی نقص استفاده می کنیم، زیرا او در موردی صحبت می کند که مشکوک بوده است.

So the past event is that the Titan  imploded, but before that happened here.  

بنابراین رویداد گذشته این است که تایتان منفجر شد، اما قبل از آن اینجا اتفاق افتاده است.

Now because this is a past in the past, this is  the past and this is an earlier past action. We  

اکنون چون این یک گذشته در گذشته است، این گذشته است و این یک عمل گذشته قبلی است. ما از

use the past perfect. So we have our past simple  and for the earlier past action we have the past.

گذشته بی نقص استفاده می کنیم. بنابراین ما گذشته ساده خود را داریم و برای عمل گذشته قبلی، گذشته را داریم.

Perfect to talk about a past in the past.  So that's why we have here had suspected  

ایده آل برای صحبت در مورد گذشته در گذشته. بنابراین به همین دلیل است که ما اینجا مشکوک شده بودیم

and had imploded. Let's continue on.  The Titanic director is no stranger  

و منفجر شده بودیم. بیایید ادامه دهیم. کارگردان تایتانیک با کاوش

to deep sea exploration. He has made  a whopping 33 dives. I really like  

در اعماق دریا بیگانه نیست. او ۳۳ غواصی عظیم انجام داده است. من این کلمه را خیلی دوست دارم

this word. Whopping. Whopping. Whopping is  an adjective that means extremely large.

. عظیم عظیم Whopping صفتی است که به معنای بسیار بزرگ است.

So it can be extremely large in degree or in  amount. So let's say Anna received a raise  

بنابراین می تواند از نظر درجه یا مقدار بسیار بزرگ باشد . بنابراین، فرض کنید آنا همین الان افزایش حقوق دریافت کرد

right now. I don't know if it was a big  raise or a small raise. Now my adjective  

. نمی‌دانم افزایش بزرگ بود یا کوچک. حالا صفت من

goes right before the noun. So I could say  Anna received a whopping A whopping raise.

درست قبل از اسم می رود. بنابراین می‌توانم بگویم آنا یک حقوق فوق‌العاده دریافت کرد.

Now you know that Anna received a really  big raise, all whopping raise. So that's  

اکنون می‌دانید که آنا یک افزایش حقوق واقعاً بزرگ دریافت کرد ، همه این افزایش‌ها. بنابراین این

a fun adjective that you can add to your  vocabulary. So he has made all whopping 33 dives.  

یک صفت سرگرم کننده است که می توانید به دایره لغات خود اضافه کنید . بنابراین او تمام 33 شیرجه را انجام داده است.

They're using whopping to let you know  that this number of dives is quite  

آن‌ها از روش‌های فوق‌العاده استفاده می‌کنند تا به شما اطلاع دهند که این تعداد غواصی بسیار

large. Within the diving community.  That's a lot of dives. 33 dives.

زیاد است. در جامعه غواصی این خیلی غواصی است. 33 غواصی

To the shipwreck. So not dives  in his entire life. Dives to the  

به کشتی غرق شده. بنابراین در تمام زندگی خود غواصی نکند. شیرجه به سمت

Titanic shipwreck. So imagine going to the  Titanic shipwreck 33 times. That's a lot,  

کشتی غرق شده تایتانیک. بنابراین تصور کنید 33 بار به کشتی غرق شده تایتانیک بروید. این خیلی است،

right? A whopping 33 dives  to the shipwreck himself,  

درست است؟ 33 نفر خود به کشتی غرق شده شیرجه می‌زنند و

even calculating that he's spent more time on the  Titanic than its own captain did a century ago.

حتی محاسبه می‌کنند که او زمان بیشتری را نسبت به کاپیتان خود در یک قرن پیش در تایتانیک گذرانده است.

So obviously, that's a whopping number of  dives and a whopping time spent on the Titanic.  

بنابراین بدیهی است که این تعداد غواصی بسیار زیاد و زمان زیادی است که در تایتانیک صرف شده است.

He also dove. Dove is the  past simple of the verb dive,  

او نیز کبوتر کرد. Dove فعل dive،

past simple of dive, an irregular  verb. He also dove the Mariana Trench.

گذشته ساده از dive، فعل نامنظم است. او همچنین در سنگر ماریانا کبوتر کرد.

The deepest known point on earth? About three  times deeper than the Titanic wreck site in 2012.  

عمیق ترین نقطه شناخته شده روی زمین؟ تقریباً سه برابر عمیق‌تر از محل غرق شدن تایتانیک در سال 2012

Wow, that sounds quite impressive. Cameron had  long been concerned about the vessel's safety, so  

. کامرون مدت‌ها بود که نگران ایمنی کشتی بود، بنابراین

notice here they use long been concerned instead  of saying he had been concerned for a long time.

توجه داشته باشید که در اینجا به جای اینکه بگویند او برای مدت طولانی نگران بوده، از مدت‌ها نگرانی استفاده می‌کنند.

They said he had long been concerned. Cameron  had long been concerned about the vessel  

آنها گفتند که او مدت ها نگران بوده است. کامرون مدت‌ها نگران

safety and Ocean gates experimental approach,  lamenting that the company had ignored experts  

رویکرد آزمایشی ایمنی کشتی و دروازه‌های اقیانوس بود و از اینکه شرکت

calls to undergo a standard certification  process. Let's take a look at lamenting.  

درخواست‌های کارشناسان را برای انجام فرآیند صدور گواهی استاندارد نادیده گرفته بود ابراز تاسف کرد . بیایید نگاهی به نوحه خوانی بیندازیم.

When you lament about something, it means you  express sadness or regret about that something.

وقتی برای چیزی ناله می‌کنید، به این معنی است که از آن چیزی ابراز ناراحتی یا پشیمانی می‌کنید.

But this word to lament is also used when you  complain about something. So I could say she spent  

اما این کلمه برای زاری همچنین زمانی استفاده می‌شود که از چیزی شکایت می‌کنید. بنابراین می‌توانم بگویم که او

all afternoon lamenting about her boss's  behavior. So that sounds to me like she  

تمام بعدازظهر را با زاری درباره رفتار رئیسش گذراند. بنابراین به نظرم می رسد که او

was complaining about her boss's behavior,  although depending on context it could mean  

از رفتار رئیسش شکایت می کند، اگرچه بسته به زمینه می تواند به معنای

express sadness or regret. Now I'm letting  you know this because context is always key.

ابراز ناراحتی یا پشیمانی باشد. اکنون این را به شما اطلاع می‌دهم زیرا زمینه همیشه کلیدی است.

Because the article already talked about James  Cameron expressing sadness or regret, then is  

از آنجا که مقاله قبلاً در مورد ابراز ناراحتی یا پشیمانی جیمز کامرون صحبت شده است،

likely. That's what Lament means in this case.  But he's also criticized them, so he could have  

احتمالاً. منظور Lament در این مورد همین است. اما او همچنین از آنها انتقاد کرده است، بنابراین می‌توانست

been complaining about the fact that they didn't  follow the safety protocols. So it could be either  

از این واقعیت شکایت کند که پروتکل‌های ایمنی را رعایت نکرده‌اند. بنابراین، ممکن است

one lamenting that the company had ignored experts  calls to undergo a standard certification process.

یکی از موارد تاسف باشد که این شرکت درخواست‌های کارشناسان را برای انجام فرآیند صدور گواهینامه استاندارد نادیده گرفته است.

When you undergo something, it means you,  

وقتی تحت چیزی قرار می گیرید، به این معنی است که شما،

you participate in it. So they have this  certification process. So if you undergo it,  

در آن شرکت می کنید. بنابراین آنها این فرآیند صدور گواهی را دارند. بنابراین اگر آن را انجام دهید،   به این

it means you participate in it, you  do it, you take the necessary action  

معنی است که در آن شرکت می‌کنید، آن را انجام می‌دهید، اقدامات لازم   را

to become certified. But James Cameron was  lamenting because Ocean Gate didn't undergo.

برای دریافت گواهی انجام می‌دهید. اما جیمز کامرون ناله می کرد زیرا اوشن گیت تحت تأثیر قرار نگرفت.

The standard certification process which experts  had recommended, so an experts call to undergo  

فرآیند صدور گواهینامه استانداردی که کارشناسان توصیه کرده بودند، بنابراین یک متخصص تماس می‌گیرد تا   در

here. The call is really a recommendation you  should undergo. You should participate in this.  

اینجا انجام شود. تماس واقعاً توصیه‌ای است که باید انجام دهید. شما باید در این امر شرکت کنید.

You should do it basically. So you could say  participate in in the sense of participate  

شما باید این کار را اساسا انجام دهید. بنابراین می‌توانید بگویید مشارکت به معنای مشارکت به

in in the sense of a process or more simply you  can just think of it as to do to do the process.

معنای یک فرآیند یا ساده‌تر می‌توانید آن را برای انجام این فرآیند در نظر بگیرید. کامرون گفت که

To undergo a standard certification process,  

برای انجام یک فرآیند صدور گواهینامه استاندارد،

Cameron said it was difficult to watch the  frantic search. Frantic is an adjective,  

تماشای این جستجو سخت است . Frantic یک صفت است،

and it's when you're almost out of control  because of extreme emotions such as worry.  

و زمانی است که به دلیل احساسات شدید مانند نگرانی تقریباً از کنترل خارج می شوید.

So let's say you're a parent and your child was  supposed to be home at 5:00 o'clock, and it's.

بنابراین، فرض کنید شما یک والدین هستید و فرزندتان قرار بود ساعت 5:00 در خانه باشد، و همینطور است. ساعت

5:15, 5:30, 6 o'clock and your child is not  home yet. You are going to become frantic  

5:15، 5:30، 6 و فرزند شما هنوز خانه نیست. قرار است دیوانه شوید

or you're going to search frantically to use an  adverb, search frantically for your child. You're  

یا دیوانه وار برای استفاده از یک قید جستجو کنید، دیوانه وار فرزندتان را جستجو کنید. با

going to call everyone you know Frantically. I  frantically called the schools, the hospitals.

همه کسانی که می‌شناسید، دیوانه‌وار تماس می‌گیرید. دیوانه‌وار به مدارس، بیمارستان‌ها زنگ زدم.

My kids friends trying to find my child. So  a parent would become very frantic if they  

دوستان بچه ام سعی می کنند فرزندم را پیدا کنند. بنابراین اگر یک والدین

couldn't find their child. You can use this  in less extreme examples. If I can't find my  

نتوانند فرزندشان را پیدا کنند بسیار عصبانی می‌شوند. می‌توانید از این در مثال‌های کمتر شدید استفاده کنید. اگر نتوانم

wallet or my cell phone, a possession that is very  important to me, I might become frantic. Where is  

کیف پول یا تلفن همراهم را پیدا کنم، دارایی‌ای که برایم بسیار مهم است، ممکن است عصبانی شوم. کجاست

it? Where is it? Where is it? Or if you're at  the airport and you can't find your passport.

؟ کجاست؟ کجاست؟ یا اگر در فرودگاه هستید و نمی توانید گذرنامه خود را پیدا کنید.

You're going to become very frantic. Where  is it? Where is it? Where is it? And you'll  

خیلی عصبانی میشی کجاست؟ کجاست؟ کجاست؟ و

start looking everywhere, throwing things out  of your purse, trying to find it. Frantically,  

شروع به جستجوی همه جا می‌کنید، چیزهایی را از کیفتان بیرون می‌اندازید و سعی می‌کنید آن را پیدا کنید. دیوانه‌وار،

frantically So We use this both as  adverb and the adjective very commonly  

دیوانه‌وار، بنابراین ما این را هم به‌عنوان قید و هم به‌عنوان صفت معمولاً استفاده می‌کنیم

Camera said it was difficult to  watch the frantic search play out,  

Camera گفت که تماشای جستجوی دیوانه‌وار،

play out. In this case, when something plays  out, it simply means it happens. It happens.

بازی کردن، دشوار است. در این مورد، وقتی چیزی انجام می‌شود ، به سادگی به این معنی است که اتفاق می‌افتد. اتفاق می افتد.

Over the next few days, knowing  it was futile because remember.  

طی چند روز آینده، دانستن بیهوده بود زیرا به یاد داشته باشید.

Well, first let me explain what futile means.  Futile is mean to say that your actions will  

خوب، ابتدا اجازه دهید توضیح دهم که معنای بیهودگی چیست. بیهوده به معنای این است که بگوییم اقدامات شما

have no impact, no influence, no  benefits. So something's futile.  

هیچ تأثیری، تأثیری، هیچ مزیتی نخواهد داشت. پس چیزی بیهوده است

In this case, it's futile. Your  actions, your action of searching for.

در این مورد، بیهوده است. اقدامات شما، اقدام شما برای جستجو.

These survivors is futile because there are no  survivors. The there was a catastrophic implosion,  

این بازماندگان بیهوده هستند زیرا هیچ بازمانده ای وجود ندارد. انفجار فاجعه‌باری رخ داد،

so the the ship is gone, the submersible  is gone. That's why the search was futile.  

بنابراین کشتی از بین رفت، شناور غوطه‌ور شد. به همین دلیل جستجو بی فایده بود.

So futile is when your actions or your  efforts have no effect. You could say  

زمانی که اقدامات یا تلاش‌های شما تأثیری نداشته باشد، بسیار بیهوده است . می توانید بگویید

trying to change his mind is  futile, which means you could.

تلاش برای تغییر نظر او بیهوده است، به این معنی که می توانید.

Give this person every logical reason  why they should change their mind,  

هر دلیل منطقی به این شخص بدهید  که چرا باید نظرش را تغییر دهد،

but it's not going to have any effect. That  person is not going to change their mind. No  

اما هیچ تأثیری نخواهد داشت. آن شخص قرار نیست نظرش را عوض کند.

matter what you say. It's futile. Trying  to change someone's opinion is futile.  

مهم نیست چه می گویید. بیهوده است. تلاش برای تغییر نظر کسی بیهوده است.

Knowing it was futile. The  search was futile. But hoping.

دانستن این کار بیهوده است. جستجو بی فایده بود. اما به امید.

He was wrong. And of course he wanted to be wrong,  because if he's right, it means that everybody  

او اشتباه می کرد. و البته او می‌خواست اشتباه کند، زیرا اگر راست می‌گوید، به این معنی است که همه

died, and if he's wrong, it means there's a  chance that they survived. But unfortunately,  

مرده‌اند، و اگر اشتباه می‌کند، به این معنی است که احتمال زنده ماندن وجود دارد. اما متأسفانه،

that isn't what happened. So that's the end of  our solemn article. Now what I'll do is I'll  

این اتفاق نیفتاد. بنابراین این پایان مقاله مهم ما است. اکنون کاری که من انجام خواهم داد این است که

read the article from start to finish, and  this time you can focus on my pronunciation.

مقاله را از ابتدا تا انتها می خوانم و این بار می توانید روی تلفظ من تمرکز کنید.

James Cameron slams ocean gate safety regrets  not speaking up more A catastrophic pressure  

جیمز کامرون از ایمنی دروازه اقیانوس پشیمان می‌شود که بیشتر صحبت نمی‌کند،

implosion killed all 5 passengers aboard  the Titan submersible, the US Coast Guard  

گارد ساحلی ایالات متحده پنج‌شنبه گفت که گارد ساحلی ایالات متحده در

said Thursday, somberly solving a mystery  that had captivated the public all week.

حال حل معمایی که در تمام هفته عموم را مجذوب خود کرده بود، انفجار فاجعه‌بار فشار باعث کشته شدن همه 5 مسافر زیردریایی تیتان شد.

Some experts, however, weren't surprised,  including film director and deep sea explorer  

با این حال، برخی از کارشناسان، از جمله کارگردان فیلم و کاوشگر اعماق دریا،

James Cameron. The Titanic director is  criticizing the safety of the vessel  

جیمز کامرون، تعجب نکردند. مدیر تایتانیک از ایمنی کشتی   انتقاد می‌کند

that was to have explored the wreckage of the  Titanic in the depths of the North Atlantic  

که قرار بود لاشه کشتی تایتانیک را در اعماق اقیانوس اطلس شمالی کاوش کند

and comparing the cause of the accident  to the ocean liners historic disaster.

و علت حادثه را با فاجعه تاریخی کشتی‌های اقیانوس پیما مقایسه کند.

In a series of television interviews,  Cameron said he has suspected all week  

در یک سری مصاحبه تلویزیونی، کامرون گفت که در تمام هفته مشکوک بوده است

that the Titan had imploded on Sunday. The  Titanic director is no stranger to deep sea  

که تایتان روز یکشنبه منفجر شده است. کارگردان تایتانیک با کاوش در اعماق دریا غریبه نیست

exploration. He has made a whopping  33 dives to the shipwreck himself,  

. او خودش ۳۳ شیرجه به کشتی غرق شده انجام داده است،

even calculating that he's spent more time on the  Titanic than its own captain did a century ago.

حتی محاسبه کرده است که بیشتر از یک قرن پیش ناخدای تایتانیک وقت صرف کرده است.

He also dove the Mariana Trench,  the deepest known point on Earth,  

او همچنین در خندق ماریانا، عمیق‌ترین نقطه شناخته شده روی زمین،

about three times deeper than  the Titanic wreck site in 2012.  

تقریباً سه برابر عمیق‌تر از محل غرق شدن کشتی تایتانیک در سال ۲۰۱۲، کبوتر کرد.

Cameron had long been concerned about the vessel  safety and Ocean Gates experimental approach,  

lamenting that the company had ignored experts  calls to undergo a standard certification process.

تحت یک فرآیند صدور گواهینامه استاندارد قرار می گیرند.

Cameron said it was difficult to watch the  frantic search play out over the next few days,  

کامرون گفت که تماشای جستجوی دیوانه‌وار در چند روز آینده دشوار است، زیرا

knowing it was futile but hoping he was wrong.  

می‌دانست که بیهوده است اما امیدوار بود که اشتباه کرده باشد.

We covered a lot today, so make sure you  download the free lesson PDF. You can look  

امروز مطالب زیادی را پوشش دادیم، بنابراین مطمئن شوید که PDF درس رایگان را دانلود کنید. می‌توانید

for the link in the description to download that  so you can review everything we learned today.

برای دانلود آن پیوند را در توضیحات جستجو کنید تا بتوانید همه چیزهایی را که امروز یاد گرفتیم مرور کنید.

And if you like this video, make sure you  subscribe, because I post lessons like this  

و اگر این ویدیو را دوست دارید، حتماً مشترک شوید، زیرا من هر هفته چنین درس‌هایی را پست می‌کنم

every single week. And now why don't  you get started with your next lesson?

. و حالا چرا با درس بعدی خود شروع نمی کنید؟