Learn Advanced English Words and Expressions from a News Article

Today we're going to read a news article  together so you can fill your vocabulary  

امروز می‌خواهیم یک مقاله خبری را با هم بخوانیم تا بتوانید دایره لغات خود را

with advanced expressions, learn correct  grammar, and improve your pronunciation.

با عبارات پیشرفته پر کنید، دستور زبان صحیح را یاد بگیرید و تلفظ خود را بهبود ببخشید.

Welcome back to JForrest English.

به JForrest English خوش آمدید.

Of course, I'm Jennifer.

البته من جنیفر هستم.

Now let's get started.

حالا بیایید شروع کنیم.

First, I'll read the headline, Practical ways  to improve Your confidence and why you Should.

ابتدا، عنوان راه‌های عملی برای بهبود اعتماد به نفس و چرایی این کار را می‌خوانم.

I'm sure you want to improve your confidence  when it comes to speaking English in public.

من مطمئن هستم که می‌خواهید اعتماد به نفس خود را هنگام صحبت کردن در جمع انگلیسی افزایش دهید.

Is that right?

درست است؟

And that's why I chose this article.

و به همین دلیل این مقاله را انتخاب کردم.

Now I like how they specified practical ways.

حالا من دوست دارم که چگونه راه های عملی را مشخص کردند.

What do you think of when you hear  the word practical, a practical way?

وقتی کلمه عملی، روشی عملی را می شنوید به چه چیزی فکر می کنید ؟

If something is practical, it  means it's realistic or the method,  

اگر چیزی عملی است، به این معنی است که واقع بینانه یا روش است،

the strategy is useful or  applicable in the real world.

استراتژی مفید است یا در دنیای واقعی قابل اجرا است.

So a student might say, your friend could say to  you, I know I want to improve my speaking skills,  

بنابراین ممکن است یک دانش‌آموز بگوید، دوستتان می‌تواند به شما بگوید، من می‌دانم که می‌خواهم مهارت‌های گفتاری خود را بهبود بخشم،

so I'll speak to native  speakers for five hours a day,  

بنابراین پنج ساعت در روز،

every day and for free because  I don't want to pay any money.

هر روز و به صورت رایگان با افراد بومی صحبت می‌کنم، زیرا نمی‌خواهم پولی بپردازم. هر پولی

Your friend could say, well, that's  not practical, That's not practical.

دوست شما می تواند بگوید، خوب، این عملی نیست، عملی نیست.

You don't live in an area with native speakers.

شما در منطقه ای با زبان مادری زندگی نمی کنید.

How are you going to find these native speakers?

چگونه می خواهید این زبان مادری را پیدا کنید؟

5 hours a day is a long time.

5 ساعت در روز زمان زیادی است.

So that's not practical.

پس این عملی نیست.

So we common use commonly  use this in the negative.

بنابراین ما معمولاً از این به صورت منفی استفاده می کنیم.

So you can just make it negative,  not practical, That is not practical.

بنابراین می‌توانید آن را منفی کنید، نه عملی، این عملی نیست.

Or you could say that isn't practical.

یا می توانید بگویید که عملی نیست.

There's two ways to form that contraction.

دو راه برای ایجاد این انقباض وجود دارد.

A practical way to improve your English fluency,  

یک راه عملی برای بهبود تسلط به زبان انگلیسی،

which will help you feel more confident,  is to spend 30 minutes a day watching  

که به شما کمک می‌کند اعتماد به نفس بیشتری داشته باشید، این است که 30 دقیقه در روز را صرف تماشای

J Phrase English lessons for free on  YouTube, like you're doing right now.

درس‌های انگلیسی J Phrase به صورت رایگان در YouTube کنید، مانند آنچه در حال حاضر انجام می‌دهید.

So if you agree that that's practical, then  put absolutely put absolutely in the chat.

بنابراین، اگر موافقید که عملی است، آن را کاملاً در چت قرار دهید.

So this article is on practical ways to  improve your confidence and why you should.

بنابراین، این مقاله در مورد راه‌های عملی برای بهبود اعتماد به نفس و چرایی این کار است.

So notice this modal verb  should and why you should.

بنابراین به این فعل معین باید و چرا باید توجه کنید.

If a verb came next, it would  be the base verb because it's  

اگر فعل بعدی بیاید، آن فعل پایه خواهد بود، زیرا

always modal plus base verb and why  you should improve your confidence.

همیشه به‌علاوه فعل پایه است و چرا باید اعتماد به نفس خود را افزایش دهید.

They don't need to repeat that  because it's already stated.

آنها نیازی به تکرار آن ندارند زیرا قبلاً بیان شده است.

Now the modal verb should is for  a recommendation or a suggestion.

اکنون فعل معین باید برای توصیه یا پیشنهاد است.

Your friend, Co worker, boss, parent could say  to you, you should improve your English fluency.

دوست، همکار، رئیس، والدینتان می‌توانند به شما بگویند، باید تسلط به زبان انگلیسی خود را بهبود بخشید.

They're making a recommendation.

دارند توصیه می کنند

So remember modal plus base verb.

بنابراین فعل مدال به علاوه پایه را به خاطر بسپارید.

Now you should improve your English fluency.

حالا باید تسلط انگلیسی خود را بهبود ببخشید. آیا

Do you agree with that suggestion?

با آن پیشنهاد موافق هستید؟

Again, if you do, put absolutely.

باز هم، اگر این کار را می کنید، کاملاً قرار دهید.

If you haven't yet, put absolutely in the  chat in the comments and don't worry about  

اگر هنوز این کار را نکرده‌اید، کاملاً در چت در نظرات قرار دهید و نگران

taking notes because I summarize  everything in a free lesson PDF  

یادداشت‌برداری نباشید زیرا من همه چیز را در یک درس رایگان PDF خلاصه می‌کنم

to make this lesson even more practical for you,  useful for you because you can review the notes.

تا این درس برای شما کاربردی‌تر باشد، برای شما مفید باشد زیرا می‌توانید موارد را مرور کنید. یادداشت.

You can find the link in the description.

می توانید لینک را در توضیحات پیدا کنید.

Now let's continue and learn about these  practical ways to improve your confidence.

اکنون بیایید ادامه دهیم و با این روش‌های عملی برای بهبود اعتماد به نفس خود آشنا شویم.

self-confidence is just one  element in a triad of things.

اعتماد به نفس تنها یک عنصر از سه چیز است.

What's a triad?

سه گانه چیست؟

Triad comes from the word  try Tri, which means 3 triad.

Triad از کلمه try Tri گرفته شده است که به معنای 3 سه گانه است.

So it would be a group of three things  that make up our overall confidence.

بنابراین، گروهی از سه چیز است که اعتماد کلی ما را تشکیل می‌دهد.

And notice that pronunciation.

و به آن تلفظ توجه کنید.

Try triad.

Triad را امتحان کنید.

Repeat after me, triad.

بعد از من تکرار کن، سه گانه. در

Here's what you can do to boost yours.

اینجا چیزی است که می توانید برای تقویت وضعیت خود انجام دهید.

Of course, you know what Boost means, right?

البته، می دانید Boost یعنی چه، درست است؟

Because you want to boost your English  fluency, boost your speaking skills,  

زیرا می‌خواهید تسلط به زبان انگلیسی خود را تقویت کنید ، مهارت‌های گفتاری خود را تقویت کنید،

boost your vocabulary, boost your grammar,  all of which you'll do in this lesson.

دایره لغات خود را تقویت کنید، گرامر خود را تقویت کنید، همه اینها را در این درس انجام خواهید داد.

Boost means increase or improve  depending on the context in terms  

Boost به معنای افزایش یا بهبود است، بسته به زمینه

of your English fluency, it could mean both.

تسلط انگلیسی شما، می‌تواند به معنای هر دو باشد.

You could say these lessons, these  learn English with the news lessons.

می‌توانید این درس‌ها را بگویید، این‌ها انگلیسی را با درس‌های اخبار یاد می‌گیرند.

These lessons help boost my overall fluency.

این درس ها به افزایش تسلط کلی من کمک می کند.

So boost of course, means increase, improve.

بنابراین افزایش البته به معنای افزایش، بهبود است.

Now overall, I wrote the definition here.

حالا به طور کلی، تعریف را اینجا نوشتم.

If you look at overall confidence,  you're looking at all areas of it.

اگر به اعتماد به نفس کلی نگاه کنید، به همه زمینه‌های آن نگاه می‌کنید.

So the entirety, the totality  of it, not just one part.

بنابراین کل، کلیت آن، نه فقط یک بخش.

So for your overall fluency, it's all areas  which include grammar, vocabulary, speaking,  

بنابراین برای تسلط کلی شما، همه حوزه‌ها شامل گرامر، واژگان، صحبت کردن،

reading, writing, pronunciation, not just  one part, but the totality, overall fluency.

خواندن، نوشتن، تلفظ، نه فقط یک بخش، بلکه کلیت، تسلط کلی است.

Now, we also use overall as a transition word  when you want to present information as a summary.

اکنون، زمانی که می‌خواهید اطلاعات را به‌عنوان خلاصه ارائه کنید، از کلی به‌عنوان یک کلمه انتقال استفاده می‌کنیم.

So you could say overall this was a great lesson.

بنابراین می توان گفت در کل این درس بزرگی بود.

So you're not talking about one specific part,  

بنابراین شما در مورد یک بخش خاص صحبت نمی کنید،

you're talking about the lesson  in its entirety or totality.

شما در مورد درس به طور کامل یا کلی صحبت می کنید.

Overall, this was a great lesson.

به طور کلی، این یک درس بزرگ بود.

We use this a lot when you're talking about,  

ما از این خیلی استفاده می‌کنیم وقتی که درباره

let's say, your weekend, you're  saying the different things you did.

آخر هفته صحبت می‌کنید، مثلاً کارهای مختلفی را که انجام داده‌اید می‌گویید.

And then to summarize, you can say overall.

و سپس برای خلاصه کردن، می توانید به طور کلی بگویید.

Overall it was a great weekend.

در کل آخر هفته خوبی بود.

So keep that in mind for your presentations  to sound more professional for your IELTS.

بنابراین این را در نظر داشته باشید تا ارائه‌هایتان برای آیلتس حرفه‌ای‌تر به نظر برسد.

And if you agree with these two  statements, then put absolutely.

و اگر با این دو جمله موافق هستید ، آن را کاملاً بیان کنید.

Again, why not put absolutely in the comments?

باز هم، چرا به طور مطلق در نظرات قرار نمی دهید؟

self-confidence is your belief  in how good you are at something,  

اعتماد به نفس اعتقاد شما به میزان مهارت شما در کاری است،

but it's not a measure of your actual skill.

اما این معیاری برای سنجش مهارت واقعی شما نیست.

This is very important when it  comes to your English fluency.

وقتی صحبت از تسلط انگلیسی شما به میان می‌آید، بسیار مهم است.

self-confidence in your speaking  skills does not mean that you speak  

اعتماد به نفس در مهارت‌های صحبت کردن به این معنا نیست که شما کاملاً صحبت می‌کنید

perfectly or you don't make mistakes  or you don't have an accident accent,  

یا اشتباه نمی‌کنید یا لهجه تصادفی ندارید،

because it's not a measure of your actual  skill, it's a belief in how good you are.

زیرا این معیاری برای سنجش مهارت واقعی شما نیست، بلکه به این معناست که چقدر خوب هستید.

This is a very important point to remember when it  

این نکته بسیار مهمی است که باید به خاطر داشته باشید                                    که

comes to your speaking skills or anything  you want to feel more calm, confident in.

می‌خواهید در آن احساس آرامش و اطمینان بیشتری داشته باشید.

And notice here for sentence  structure, you're good at something.

و در اینجا برای ساختار جمله توجه کنید ، شما در چیزی خوب هستید.

So notice that preposition, the  sentence structure is to be.

بنابراین توجه کنید که حرف اضافه، ساختار جمله باید باشد.

So we need our verb to be.

بنابراین ما به فعل خود به be نیاز داریم.

It's right here.

درست اینجاست.

You are to be and then adjective at something.

شما باید باشید و سپس صفت در چیزی.

So for example, she's excellent.

برای مثال، او عالی است.

So in this article, the adjective was good, but  you can use any adjective, positive or negative.

بنابراین در این مقاله، صفت خوب بود، اما می‌توانید از هر صفتی، مثبت یا منفی استفاده کنید.

She's excellent.

او عالی است

She is.

او است.

She's excellent at.

او عالی است

Now, because I have a verb, it needs to be  the gerund verb because AT is a position.

اکنون، چون من یک فعل دارم، باید فعل جیروند باشد زیرا AT یک موقعیت است.

She's excellent at explaining  complex topics easily.

او در توضیح آسان موضوعات پیچیده عالی است.

Or you can use it in the  negative, which is commonly done.

یا می توانید از آن به صورت منفی استفاده کنید، که معمولاً انجام می شود.

He's terrible at communicating  his ideas concisely.

او در بیان مختصر ایده‌هایش وحشتناک است. آیا از

Are you enjoying this lesson?

این درس لذت می برید؟

If you are, then I want to tell you  about the Finally Fluent Academy.

اگر هستید، پس می‌خواهم درباره آکادمی Finnally Fluent به شما بگویم.

This is my premium training program where  we study native English speakers from TV,  

این برنامه آموزشی ممتاز من است که در آن به زبان انگلیسی زبان مادری از تلویزیون،

the movies, YouTube, and the news.

فیلم‌ها، YouTube و اخبار مطالعه می‌کنیم.

So you can improve your listening  skills of fast English, expand your  

بنابراین می‌توانید مهارت‌های شنیداری خود را در زبان انگلیسی سریع بهبود بخشید،

vocabulary with natural expressions,  and learn advanced grammar easily.

دایره لغات خود را با عبارات طبیعی گسترش دهید، و گرامر پیشرفته را به راحتی یاد بگیرید.

Plus, you'll have me as your personal coach.

به علاوه، شما مرا به عنوان مربی شخصی خود خواهید داشت. برای

You can look in the description for  the link to learn more or you can go  

کسب اطلاعات بیشتر می‌توانید در توضیحات به دنبال پیوند بگردید یا می‌توانید

to my website and click on Finally Fluent Academy.

به وب‌سایت من بروید و روی آکادمی Fluent Fluent کلیک کنید.

Now let's continue with our lesson.

حالا بیایید به درس خود ادامه دهیم.

If you believe you can get your dream job,  

اگر فکر می‌کنید می‌توانید شغل رویایی‌تان را به دست آورید،

get is very commonly used with a position  or a client, a sale or a promotion.

get معمولاً با موقعیت یا مشتری، فروش یا ترفیع استفاده می‌شود. من

I got the promotion.

ترفیع گرفتم

Now with positions, you can also  use land can land your dream job.

اکنون با موقعیت‌ها، می‌توانید از زمین استفاده کنید تا شغل رویایی خود را به دست آورید.

So in this case, land is a verb  and it means get or achieve.

بنابراین در این مورد land یک فعل است و به معنای بدست آوردن یا رسیدن است.

Native speakers use the verb land a lot when it  comes to positions, promotions, opportunities.

وقتی صحبت از موقعیت‌ها، ترفیعات، فرصت‌ها می‌شود، سخنرانان بومی از فعل land استفاده می‌کنند.

For example, would be very common for  a native speakers to say Congrats,  

به عنوان مثال، برای یک زبان مادری بسیار رایج است که بگویند تبریک،

which is the short form of congratulations.

که شکل کوتاه تبریک است. پس

So repeat after me.

بعد از من تکرار کن

Congrats.

تبریک میگم

Congrats and you congratulate  someone on doing something.

تبریک می‌گوییم و به کسی برای انجام کاری تبریک می‌گویید.

And that's why I have the  preposition on and the verb in ING.

و به همین دلیل است که من حرف اضافه on و فعل را در ING دارم.

Congrats on landing the new client.

بابت دریافت مشتری جدید تبریک می گویم.

So land is a replacement to get which  means to obtain or to successfully achieve.

بنابراین زمین جایگزینی برای به دست آوردن است که به معنای به دست آوردن یا موفقیت آمیز است.

Congrats on landing the new client.

بابت دریافت مشتری جدید تبریک می گویم.

If you believe you can get land  your dream job if you apply,  

اگر فکر می‌کنید در صورت درخواست می‌توانید زمین  شغل رویایی خود را بدست آورید،

there's a chance, however small you might get it.

شانسی وجود دارد، هرچند کوچک که ممکن است آن را بدست آورید.

So might is another modal of possibility.

بنابراین ممکن است یکی دیگر از روش های امکان.

Now, if you say it might rain, it  means there's a chance of rain,  

حالا، اگر بگویید ممکن است باران ببارد، به این معنی است که احتمال باران وجود دارد،

but you are not sure if it will rain.

اما مطمئن نیستید که باران ببارد.

There's just the possibility.

فقط این امکان وجود دارد

So you might get it, you might land it  because it represents the dream job.

بنابراین ممکن است آن را دریافت کنید، ممکن است آن را به دست آورید، زیرا نشان دهنده شغل رویایی است.

So again, you could replace the  verb get with land and it's the  

بنابراین، دوباره، می‌توانید فعل get را با land جایگزین کنید و این

base verb because it's modal plus base verb.

فعل پایه است زیرا فعل مدال به اضافه پایه است.

Notice the article said  there's a chance however small.

توجه داشته باشید که مقاله می‌گوید شانس هر چند کوچک وجود دارد.

By adding however small, it means even  if the chance is the smallest chance,  

با اضافه کردن هر چند کوچک، به این معنی است که حتی اگر شانس کمترین شانس باشد،

a 1% chance, there's still a chance.

احتمال 1٪، باز هم شانس وجود دارد.

1% is still a chance, however small.

1٪ هنوز یک شانس است، هر چند اندک.

So it's saying even though the chance  may be extremely small, it still exists.

بنابراین می‌گوید اگرچه این شانس ممکن است بسیار کوچک باشد، اما همچنان وجود دارد.

The chance exists.

شانس وجود دارد.

If you don't believe that you can  get it, land it, and you don't apply.

اگر باور ندارید که می‌توانید آن را دریافت کنید، آن را دریافت کنید، و درخواست نمی‌کنید.

It's guaranteed that you  won't, that you won't get it.

تضمین می‌شود که نخواهید گرفت، آن را نخواهید گرفت.

And that makes sense because you didn't apply.

و این منطقی است زیرا شما درخواست نکردید.

So even though it's a small chance, it's  still more of a chance because you applied,  

بنابراین، اگرچه این یک شانس کوچک است، اما شانس بیشتری دارد زیرا شما درخواست دادید،

and in this case you didn't apply because  you didn't believe that you could get it.

و در این مورد درخواست نکردید زیرا باور نداشتید که می توانید آن را دریافت کنید.

self-confidence doesn't magically  make you better at what you do,  

اعتماد به نفس به طور جادویی شما را در کاری که انجام می‌دهید بهتر نمی‌کند،

but it does prime you to take the  risks necessary to achieve your goals.

بلکه باعث می‌شود ریسک‌های لازم برای رسیدن به اهدافتان را بپذیرید.

Now notice here the same preposition better at  

اکنون در اینجا توجه کنید که همین حرف اضافه در

these lessons will help you become  better at speaking in English.

این درس‌ها به شما کمک می‌کند در صحبت کردن به زبان انگلیسی بهتر شوید.

And here they you could use make you These lessons  will make you better at speaking in English.

و در اینجا می‌توانید از آنها استفاده کنید تا به شما کمک کنند.

Let's look at prime.

بیایید به پرایم نگاه کنیم.

But it it represents what but it but  self-confidence having self-confidence.

اما نشان‌دهنده چیزی جز اعتماد به نفس داشتن اعتماد به نفس است.

But it does prepare you does  prime you So prime means prepare.

اما شما را آماده می کند.

What do you notice about this sentence structure?

در مورد این ساختار جمله چه توجهی دارید؟

But it remembers self-confidence.

اما اعتماد به نفس را به یاد می آورد.

But it does prime you to take the risks necessary.

اما باعث می شود که ریسک های لازم را بپذیرید.

Hmm.

هوم

Well, prime is our base verb,  

خب، اول فعل پایه ما است،

and then does is being used as the  auxiliary verb in the present simple.

و سپس does به عنوان فعل کمکی در حال ساده استفاده می شود.

But grammatically this isn't required  because in the present simple all you  

اما از نظر دستوری این مورد الزامی نیست، زیرا در زمان حال، تنها کاری که

need to do is take your main verb prime  and then conjugate that with the subject.

باید انجام دهید این است که فعل اول اصلی خود را بگیرید و سپس آن را با فاعل ترکیب کنید.

Because the subject is it in the present  simple, you need to add that S or ES.

چون موضوع در زمان حال ساده است، باید S یا ES را اضافه کنید.

It primes you to take the risks necessary.

این شما را به پذیرش ریسک های ضروری ترغیب می کند.

That's the standard present  simple sentence structure.

این ساختار جملات ساده فعلی استاندارد است.

Grammatically, you can add  the auxiliary verb do or be  

از نظر دستوری، می‌توانید فعل کمکی do یا be را اضافه کنید

or have to add emphasis, but it does prime you.

یا باید تأکید کنید، اما شما را به‌خوبی مشخص می‌کند.

But grammatically, this isn't required.

اما از نظر دستوری، این مورد نیاز نیست.

Native speakers frequently use this.

بومی زبانان اغلب از این استفاده می کنند.

So let me share a practical example.

بنابراین اجازه دهید یک مثال عملی را به اشتراک بگذارم.

I could say make sure you  subscribe, and that is real.

می توانم بگویم مطمئن شوید که مشترک شوید، و این واقعی است.

Make sure you subscribe.

حتما مشترک شوید

Now you may say, Jennifer, I subscribed.

حالا ممکن است بگویید، جنیفر، من مشترک شدم.

So you put your verb in the past.

بنابراین شما فعل خود را در گذشته قرار می دهید.

Simple.

ساده.

Now to add emphasis, you can say I did subscribe.

اکنون برای تأکید بیشتر، می‌توانید بگویید من مشترک شدم.

I did subscribe.

من مشترک شدم

So you take your auxiliary verb do, and that's the  verb you conjugate in whatever verb tense needed.

بنابراین، فعل کمکی خود را انجام می‌دهید، و این همان فعل است که در هر زمان فعل مورد نیاز با هم ترکیب می‌کنید.

In this case it was the present simple,  and in this case it was the past simple.

در این مورد، زمان حال ساده بود، و در این مورد، گذشته ساده بود.

But the regular past simple sentence structure,  

اما ساختار جملات گذشته ساده معمولی،

you just add the Ed to the verb or  it's an irregular past simple verb.

شما فقط Ed را به فعل اضافه می‌کنید یا این یک فعل گذشته ساده نامنظم است.

So this one is only used to emphasize size.

بنابراین این یکی فقط برای تأکید بر اندازه استفاده می شود.

Jennifer, I did subscribe.

جنیفر، من مشترک شدم.

So again, make sure you subscribe  and if you already have,  

بنابراین مجدداً، مطمئن شوید که مشترک شده‌اید و اگر قبلاً مشترک شده‌اید،

you can say I did subscribe to add that emphasis.

می‌توانید بگویید اشتراک کردم تا این تأکید را اضافه کنم.

So now I see our first header, our headline,  

بنابراین اکنون اولین هدر، عنوان ما،

our header, which is the practical  way to improve yourself confidence.

سرصفحه ما را می بینم، که روشی عملی برای بهبود اعتماد به نفس شماست. از همین

Start working out now.

الان ورزش را شروع کنید.

Notice this is in the base verb  because it's used as a recommendation.

توجه داشته باشید که این در فعل پایه است، زیرا به عنوان یک توصیه استفاده می شود.

Start working out.

شروع به تمرین کنید.

This is the imperative verb tense.

این زمان فعل امری است.

Many people start working out  to lose weight or build muscle,  

بسیاری از افراد شروع به ورزش کردن برای کاهش وزن یا عضله سازی می کنند،

but exercise can also be a huge  boost to yourself confidence.

اما ورزش همچنین می تواند اعتماد به نفس شما را تقویت کند.

Our phrasal verb is to work out.

فعل عبارتی ما کار کردن است.

Notice in both cases it's in the  gerund form and that's because  

توجه داشته باشید که در هر دو مورد به شکل جرون است و به این دلیل است که  از

it follows the verb start, which is a gerund verb.

فعل شروع که یک فعل جیروندی است، پیروی می کند.

So you have your verb starts, the gerund verb and  your next verb in this case to workout is in ING.

بنابراین شما باید فعل شما شروع می شود، فعل جیروند و فعل بعدی شما در این مورد برای تمرین در ING است.

So that's why you see it in both cases in ING.

بنابراین به همین دلیل است که آن را در هر دو مورد در ING می بینید.

But the verb is to workout and then you conjugate  work according to the sentence structure.

اما فعل تمرین کردن است و سپس کار را مطابق ساختار جمله با هم ترکیب می‌کنید.

Now to workout this means to  exercise or to do exercises.

اکنون برای تمرین این به معنای ورزش کردن یا انجام تمرینات است.

So in this case the verb is exercise to exercise,  

بنابراین در این مورد فعل تمرین به تمرین است،

but in this case the verb is  due and exercises is a noun.

اما در این مورد فعل due و تمرینات یک اسم است.

Students commonly use these structures  when they talk about their daily routine.

دانش‌آموزان معمولاً از این ساختارها هنگام صحبت در مورد کارهای روزمره خود استفاده می‌کنند.

Every morning I exercise.

هر روز صبح ورزش می کنم.

Every morning I do exercises.

هر روز صبح تمرین می کنم.

Native speakers use the phrasal  verb workout 90% of the time.

سخنرانان بومی در 90 درصد مواقع از فعل عبارتی استفاده می‌کنند.

So this is one area that if you instantly  want to sound more like a native speaker,  

بنابراین این یکی از حوزه‌هایی است که اگر می‌خواهید فوراً بیشتر شبیه یک زبان مادری به نظر برسید،

just use the phrasal verb workout  instead of exercise or do exercises.

فقط به جای ورزش یا انجام تمرینات از تمرین فعل عبارتی استفاده کنید.

Many people start working out to lose weight now.

بسیاری از افراد از هم اکنون شروع به ورزش کردن برای کاهش وزن می کنند. به

Notice here, Wait, wait.

اینجا توجه کنید، صبر کنید، صبر کنید.

Don't confuse this with the verb weigh.

این را با فعل weigh اشتباه نگیرید.

How much do you weigh?

شما چقدر وزن دارید؟

Weigh is the verb here.

وزن در اینجا فعل است.

How much do you weigh now?

الان وزنت چنده؟

To lose weight you need that T and the  pronunciation is exactly the same as weight.

برای کاهش وزن باید T و تلفظ آن دقیقاً مشابه وزن باشد.

This verb for pronunciation I lost weight.

این فعل برای تلفظ من وزن کم کردم.

This means you went from 180 lbs to 175 lbs.

این بدان معناست که شما از 180 پوند به 175 پوند رسیده اید.

Even if you went to 179, you lost weight.

حتی اگر تا 179 رفتید وزن کم کردید.

If you went the other way to 181,  you would gain you would gain weight.

اگر به سمت 181 حرکت می‌کردید، وزنتان افزایش پیدا می‌کرد.

I gained because that's the past simple weight.

من اضافه کردم زیرا این وزن ساده گذشته است.

So don't confuse way and weight.

پس راه و وزن را با هم اشتباه نگیرید.

But exercise notice here they're using exercise.

اما توجه داشته باشید که در اینجا آنها از ورزش استفاده می کنند.

This is more the category exercise.

این بیشتر تمرین دسته بندی است.

This is physical movement, whereas working out  workout is the exercise that you do every day.

این حرکت فیزیکی است، در حالی که ورزش کردن، تمرینی است که هر روز انجام می‌دهید.

So again, native speakers use workout  to describe the exercise that they do.

بنابراین، دوباره، سخنرانان بومی از تمرین برای توصیف تمرینی که انجام می‌دهند استفاده می‌کنند.

But then exercise is the concept.

اما پس از آن ورزش مفهوم است.

So I could say I workout daily because I  

بنابراین می‌توانم بگویم که روزانه ورزش می‌کنم زیرا

understand the importance  of exercise for my health.

اهمیت ورزش را برای سلامتی خود درک می‌کنم.

So exercise is the concept, but  then workout is the actual action.

بنابراین ورزش مفهوم است، اما بعد از آن تمرین عمل واقعی است.

But exercise can also be a huge boost.

اما ورزش نیز می تواند یک تقویت بزرگ باشد.

We already know what boost means,  increase, improve to yourself, confidence.

ما از قبل می دانیم که افزایش، افزایش، بهبود خود، اعتماد به نفس یعنی چه.

But in this case, notice  grammatically it's all boost.

اما در این مورد، از نظر گرامری توجه کنید که همه چیز تقویت است.

And then huge is an adjective.

و سپس عظیم یک صفت است.

So in this case, boost is a noun, a  huge increase, a huge improvement.

بنابراین در این مورد، boost یک اسم است، یک افزایش عظیم، یک پیشرفت بزرگ.

Those would be the noun forms to  yourself confidence the American  

اینها شکل‌های اسمی هستند تا اعتماد

psychological notice the pronunciation.

روان‌شناسان آمریکایی به تلفظ آن‌ها اطمینان داشته باشید.

This P is silent psych psych and this  is AK sound psychological psychological.

این P یک روان روانی خاموش است و این یک روانشناختی روانشناختی AK است.

The American Psychological Association  has noted that exercise again the concept  

انجمن روان‌شناسی آمریکا اشاره کرده است که ورزش دوباره این مفهوم را دارد

that exercise can improve boost your mood  and help combat depression and anxiety.

که ورزش می‌تواند خلق و خوی شما را بهبود بخشد و به مبارزه با افسردگی و اضطراب کمک کند.

Noted means observed or acknowledged.

اشاره شده به معنای مشاهده یا تصدیق است.

Native speakers commonly use this as a  reply, and we use the one word noted.

گویشوران بومی معمولاً از این به عنوان پاسخ استفاده می‌کنند و ما از یک کلمه ذکر شده استفاده می‌کنیم.

For example, let's say your colleague  or your subordinate sends you a message  

برای مثال، فرض کنید همکار یا زیردستان شما پیامی برای شما ارسال کرده

and says I'm leaving at 3:00 PM  today for a dentist appointment.

و می‌گوید من ساعت 3 بعد از ظهر امروز برای قرار ملاقات با دندانپزشک می‌روم.

So normally they work until  five and they're leaving early.

بنابراین معمولاً تا پنج کار می‌کنند و زودتر می‌روند.

I'm leaving at 3:00 PM today for  a dentist appointment and they  

من امروز ساعت 3 بعدازظهر برای قرار ملاقات با دندانپزشک می روم و آنها

just send this to you on Teams or  Slack or text, and then you reply  

فقط این را برای شما در Teams یا Slack یا پیامک ارسال می کنند و سپس شما

back with this one word because you're a  native speaker and you say noted, noted.

با این یک کلمه پاسخ می دهید زیرا شما یک زبان مادری هستید و می گویید یادداشت شده است، یادداشت شده است. .

They're using this to say I acknowledge  that you are leaving at 3:00 PM today.

آن‌ها از این استفاده می‌کنند تا بگویند تصدیق می‌کنم که امروز ساعت ۳ بعد از ظهر می‌روید.

Noted.

اشاره شد.

So now this person knows that it's  OK for them to leave at 3:00 PM.

بنابراین اکنون این شخص می‌داند که برای او مشکلی ندارد که ساعت ۳ بعد از ظهر حرکت کند.

So they're acknowledging it and at  the same time they're approving it.

بنابراین آن‌ها آن را تأیید می‌کنند و همزمان آن را تأیید می‌کنند.

So it's a very powerful one  word to have in your vocabulary.

بنابراین این یک کلمه بسیار قدرتمند است که در دایره لغات خود داشته باشید. بیا

Let's continue.

ادامه بدهیم.

It can also help remember it.

همچنین می تواند به یادآوری آن کمک کند.

We're talking about exercise as the concept and  

ما در مورد ورزش به عنوان مفهوم صحبت می کنیم و

then working out as the activity that  you do as part of your daily routine.

سپس کار به عنوان فعالیتی که به عنوان بخشی از برنامه روزانه خود انجام می دهید، صحبت می کنیم.

It can also help improve your confidence  if you stick with it for a while.

همچنین اگر برای مدتی به آن پایبند باشید، می‌تواند به بهبود اعتماد به نفس شما کمک کند .

So for a while.

بنابراین برای مدتی.

How long is this?

این چند وقته؟

We don't know because it's unspecified, but it  sounds like more than a day, more than a week.

ما نمی دانیم زیرا نامشخص است، اما به نظر می رسد بیش از یک روز، بیش از یک هفته باشد. به

It sounds like a longer period  of time, but it is unspecified.

نظر می رسد مدت زمان طولانی تری باشد ، اما نامشخص است.

And if you stick with it,  that means you keep doing it.

و اگر به آن پایبند باشید، به این معنی است که به انجام آن ادامه می دهید.

We use to stick with something when  you want to encourage someone to  

زمانی که می‌خواهید شخصی را تشویق کنید که به

keep doing something that is difficult or  challenging or uncomfortable in some way.

انجام کاری که به نوعی دشوار، چالش‌برانگیز یا ناراحت‌کننده است، ادامه دهد، از چیزی استفاده می‌کنیم.

For example, recording myself speaking feels  awkward, but I'm going to stick with it.

به‌عنوان مثال، ضبط کردن صحبت‌های خودم، احساس ناخوشایندی دارد، اما من به آن ادامه خواهم داد.

I'm going to keep doing it even though  there is some negativity involved.

من به انجام آن ادامه می‌دهم، حتی اگر مقداری منفی در آن وجود داشته باشد.

I'm going to stick with it, so make  sure you stick with it as well.

من به آن پایبند خواهم بود، پس مطمئن شوید که شما نیز به آن پایبند باشید. بیا

Let's continue.

ادامه بدهیم.

So our next practical thing  again in the imperative.

بنابراین چیز عملی بعدی ما دوباره در امر ضروری است.

So starting with that base verb, try  things that make you uncomfortable.

بنابراین با شروع با آن فعل پایه، چیزهایی را امتحان کنید که باعث ناراحتی شما می شوند.

Well, isn't this appropriate because I just  shared an example that makes you uncomfortable.

خوب، آیا این مناسب نیست زیرا من فقط مثالی را به اشتراک گذاشتم که باعث ناراحتی شما می شود.

I I chose the word feels awkward, but  that's the same meaning as uncomfortable.

من این کلمه را انتخاب کردم که احساس ناخوشایندی دارد، اما این همان معنای ناخوشایند است.

Try things that make you uncomfortable,  like recording yourself speaking.

چیزهایی را امتحان کنید که باعث ناراحتی شما می شود، مانند ضبط کردن صحبت کردن خود.

Stepping outside your comfort zone is,  as you might expect, uncomfortable.

بیرون رفتن از منطقه راحتی، همانطور که انتظار دارید، ناخوشایند است.

So if you stretch your comfort  zone every day, very quickly,  

بنابراین، اگر هر روز، خیلی سریع، منطقه راحتی خود را گسترش دهید،

you'll have a large comfort zone and be able to  feel more comfortable even when outside of it.

منطقه راحتی بزرگی خواهید داشت و می‌توانید حتی زمانی که خارج از آن هستید، احساس راحتی بیشتری کنید.

You may know about your comfort zone, the concept.

شما ممکن است در مورد منطقه راحتی خود، مفهوم، بدانید.

So your comfort zone, inside your comfort zone are  the activities that you feel comfortable doing and  

بنابراین منطقه راحتی شما، در داخل منطقه راحتی شما، فعالیت‌هایی هستند که در انجام آن‌ها احساس راحتی می‌کنید و

then outside your comfort comfort zone are the  activities you don't feel comfortable doing.

سپس خارج از منطقه راحتی، فعالیت‌هایی هستند که در انجام آن‌ها احساس راحتی نمی‌کنید.

So when it comes to working out exercise,  maybe you feel comfortable working out at  

بنابراین، وقتی نوبت به ورزش کردن می‌رسد، شاید شما احساس راحتی می‌کنید که در

home that's inside your comfort zone, but  you've always wanted to learn how to dance,  

خانه که در منطقه راحتی شما قرار دارد، ورزش کنید، اما همیشه دوست داشته‌اید که چگونه رقصیدن را یاد بگیرید،

but the idea of dancing in public in front of  other people is outside of your comfort zone.

اما ایده رقصیدن در ملاء عام در مقابل افراد دیگر خارج از این است. منطقه راحتی شما

So taking a ballroom dance class  is outside of your comfort zone.

بنابراین شرکت در کلاس رقص تالار خارج از منطقه راحتی شماست.

So you're more likely to do this  and less likely to do this for you.

بنابراین احتمال بیشتری دارد که این کار را انجام دهید و کمتر این کار را برای شما انجام دهید. درس‌های

Learning English online  lessons like you're doing now?

انگلیسی را به‌صورت آنلاین یاد می‌گیرید، مانند آنچه اکنون انجام می‌دهید؟

Very comfortable.

بسیار راحت.

Public speaking, not very comfortable.

سخنرانی در جمع، خیلی راحت نیست.

So which one are you more likely to do?

بنابراین کدام یک را بیشتر انجام می دهید؟

Of course, this one.

البته این یکی

And that's the problem.

و مشکل همین است. طبق این مقاله، برای ایجاد اعتماد به نفس،

You need to do more things outside of  your comfort zone in order to develop  

باید کارهای بیشتری را خارج از منطقه راحتی خود انجام دهید

self-confidence, according to this article.

.

Now here notice they say if  you stretch your comfort zone.

اکنون در اینجا توجه کنید که می گویند اگر منطقه راحتی خود را گسترش دهید.

So for physical activity exercise, when  you stretch, you extend your muscles.

بنابراین برای ورزش فعالیت بدنی، وقتی که کشش می‌دهید، عضلات خود را گسترش می‌دهید.

So right now I'm stretching my neck.

پس الان دارم گردنم را دراز می کنم.

You can stretch your arm, which feels  really good after a workout, right?

می‌توانید بازوی خود را دراز کنید، که بعد از تمرین بسیار خوب است، درست است؟

But in this case, when you  stretch your comfort zone,  

اما در این مورد، هنگامی که منطقه راحتی خود را گسترش می دهید،

it's about banding or extending your  comfort zone, making it bigger in this case.

این مربوط به بستن یا گسترش منطقه راحتی است که در این مورد آن را بزرگتر می کند.

So you can do that by adding these  activities into your comfort zone, right?

بنابراین می‌توانید با افزودن این فعالیت‌ها به منطقه راحتی خود این کار را انجام دهید، درست است؟

So that's the next practical tip.

بنابراین این نکته عملی بعدی است.

And the next one is try a new look.

و مورد بعدی این است که ظاهر جدیدی را امتحان کنید.

All look.

همه نگاه کن

Notice this is a noun.

توجه کنید که این یک اسم است.

It's not a verb.

این یک فعل نیست. این

It's not the verb to look.

فعل نگاه کردن نیست.

Right now you're looking at the screen.

در حال حاضر شما به صفحه نمایش نگاه می کنید.

But when you try a new look, it  would be the clothes you wear,  

اما وقتی ظاهر جدیدی را امتحان می‌کنید، این لباس‌هایی است که می‌پوشید،

your hairstyle, your makeup, the  jewelry or accessories you wear.

مدل موهایتان، آرایشتان، جواهرات یا اکسسوری‌هایی که می‌پوشید.

All of that would represent  your look, your appearance.

همه اینها نمایانگر ظاهر شماست.

So in this case, try a new look.

بنابراین در این مورد، یک ظاهر جدید را امتحان کنید.

So what about you?

درمورد شما چطور؟

Would you be willing to try a new look, a  different style, or a different appearance?

آیا حاضرید ظاهری جدید، استایل متفاوت یا ظاهری متفاوت را امتحان کنید؟

How you dress can affect how  other people perceive you,  

نحوه لباس پوشیدن شما می تواند بر درک دیگران از شما تأثیر بگذارد،

but it can also affect how you perceive yourself.

اما همچنین می تواند بر درک شما از خود تأثیر بگذارد.

So it sounds like they're focusing on  the clothes you wear for this new look.

بنابراین به نظر می رسد آنها روی لباس هایی که برای این ظاهر جدید می پوشید تمرکز کرده اند.

But just remember, it could be changing  your hair, changing your makeup.

اما فقط به یاد داشته باشید، ممکن است تغییر موهایتان، تغییر آرایشتان باشد.

It doesn't just represent your clothing,  but they're focusing on clothing.

این فقط نشان دهنده لباس شما نیست، بلکه آنها روی لباس تمرکز می کنند.

Now.

اکنون.

Notice I just said clothing and the  article used clothes exactly the same.

توجه کنید که من فقط گفتم لباس و مقاله دقیقاً از لباس استفاده می‌کرد.

It doesn't matter if you say  clothes or clothing, it's the same.

فرقی نمی‌کند که بگویی لباس یا لباس، همان است.

But just note that clothing is a  collective noun so we never add an S to it.

اما فقط توجه داشته باشید که لباس یک اسم جمعی است، بنابراین هرگز S به آن اضافه نمی کنیم.

But clothes is used with the S.

اما لباس‌ها با S استفاده می‌شوند.

So you would say I need new  clothes to help me get my new look.

بنابراین شما می‌گویید من به لباس‌های جدید نیاز دارم تا به من کمک کند ظاهر جدیدم را پیدا کنم. به

I need new clothing.

لباس نو نیاز دارم

So don't forget you add the *** with  clothes and no *** with clothing.

بنابراین فراموش نکنید که *** را با لباس اضافه کنید و هیچ *** را با لباس اضافه نکنید.

Wearing different clothes.

پوشیدن لباس های مختلف.

Clothing can prompt you to  think or behave differently.

لباس می تواند شما را ترغیب کند که متفاوت فکر کنید یا رفتار کنید.

Prompt is a verb that means to cause or encourage.

Prompt فعلي است به معناي ايجاد يا تشويق.

So something prompts someone,  or someone can prompt someone.

بنابراین چیزی به کسی می‌گوید، یا کسی می‌تواند از کسی درخواست کند.

So my teacher prompted me to subscribe.

بنابراین معلمم از من خواست تا مشترک شوم.

I encouraged you to subscribe.

من شما را تشویق کردم که مشترک شوید.

Or sometimes you might get a notification on your  phone that says you haven't logged in in one week.

یا گاهی اوقات ممکن است اعلانی در تلفنتان دریافت کنید که می‌گوید یک هفته است که وارد سیستم نشده‌اید.

So that notification is prompting  you to log in and use that app.

بنابراین این اعلان از شما می‌خواهد وارد سیستم شوید و از آن برنامه استفاده کنید.

It's encouraging you or causing you to.

این شما را تشویق می کند یا باعث می شود.

So wearing different clothes,  

بنابراین، پوشیدن لباس‌های متفاوت،

clothing can encourage you 'cause you  prompt you to think or behave differently.

می‌تواند شما را تشویق کند که شما را تشویق کند که متفاوت فکر کنید یا رفتار کنید.

What do you think about that point?

نظر شما در مورد آن نقطه چیست؟

Do you agree, disagree.

موافقی، مخالف

Share your opinion in the comments as well.

نظر خود را نیز در نظرات به اشتراک بگذارید.

If you want to feel more confident now,  notice here Confident is an adjective.

اگر می‌خواهید اکنون اعتماد به نفس بیشتری داشته باشید، به اینجا توجه کنید که Confident یک صفت است.

We've been talking about confidence,  

ما در مورد اعتماد صحبت کرده‌ایم،

which is the noun form, and then  confident is the adjective form.

که شکل اسمی است، و سپس مطمئن، شکل صفت است.

With the adjective form, it would either modify  

با شکل صفت، یا

a noun or you would use it  in the sentence structure.

یک اسم را تغییر می‌دهد یا از آن در ساختار جمله استفاده می‌کنید.

I am confident with the verb to be.

من با فعل to be مطمئن هستم.

In this article, they used feel.

در این مقاله از احساس استفاده کردند.

You can also use feel with  the adjective confident.

همچنین می‌توانید از احساس با صفت confident استفاده کنید.

I feel confident in this shirt.

من در این پیراهن احساس اطمینان می کنم.

It's part of my new look, which isn't true.

این بخشی از نگاه جدید من است که درست نیست.

I've had this shirt for probably 10 years.

من احتمالاً 10 سال است که این پیراهن را دارم.

I have confidence.

من اعتماد به نفس دارم

This is the noun form.

این شکل اسم است.

So confidence is a noun.

بنابراین اعتماد به نفس یک اسم است.

It's a something.

این یک چیزی است.

You still need a verb to complete the sentence.

برای تکمیل جمله هنوز به یک فعل نیاز دارید.

The verb choice is have.

انتخاب فعل داشتن است.

I have confidence or you would  talk about it as a concept.

من اطمینان دارم وگرنه در مورد آن به عنوان یک مفهوم صحبت می کنید.

Confidence is important.

اعتماد به نفس مهم است.

I added that example for you.

من آن مثال را برای شما اضافه کردم.

If you want to feel be more  confident as the adjective  

اگر می خواهید

dress the way a confident  version of yourself would.

همانطور که یک نسخه مطمئن از خودتان لباس می پوشید، اعتماد به نفس بیشتری داشته باشید.

So here confident is an adjective  because it modifies version of yourself.

بنابراین اینجا confident یک صفت است، زیرا نسخه‌ای از خودتان را تغییر می‌دهد.

This is the noun a version of yourself.

این اسم نسخه ای از خودتان است.

This is implying that there are different  ways that you represent yourself.

این بدان معناست که راه‌های مختلفی وجود دارد که شما خود را نشان می‌دهید.

One version of myself is  Jennifer as your English teacher.

یکی از نسخه‌های من، جنیفر به عنوان معلم انگلیسی شماست.

Of course I have another version of  myself as a wife, a friend, a sister.

البته من نسخه دیگری از خودم به عنوان همسر، دوست، خواهر دارم.

Those are different versions of myself,  

آن‌ها نسخه‌های متفاوتی از خودم هستند،

so dress the way a confident version of yourself  would would dress if you want to complete that.

پس اگر می‌خواهید آن را کامل کنید، طوری لباس بپوشید که یک نسخه مطمئن از خودتان لباس می‌پوشد.

This is an interesting point.

این نکته جالبی است.

What do you think about this?

چه فکری در این باره دارید؟

Share your opinion on this in the comments.

نظر خود را در این مورد در نظرات به اشتراک بگذارید.

And that's the end of our article.

و این پایان مقاله ما است.

So I'll read the article from start to finish  and this time you can focus on my pronunciation,  

بنابراین من مقاله را از ابتدا تا انتها می‌خوانم و این بار می‌توانید بر تلفظ من،

practical ways to improve your  confidence, and why you should.

راه‌های عملی برای بهبود اعتماد به نفس و چرایی این کار تمرکز کنید.

self-confidence is just one element in a triad  of things that make up our overall confidence.

اعتماد به نفس تنها یک عنصر از سه چیز است که اعتماد به نفس کلی ما را تشکیل می دهد. در

Here's what you can do to boost yours.

اینجا چیزی است که می توانید برای تقویت خود انجام دهید.

self-confidence is your belief  in how good you are at something,  

اعتماد به نفس اعتقاد شما به میزان مهارت شما در کاری است،

but it's not a measure of your actual skill.

اما این معیاری برای سنجش مهارت واقعی شما نیست.

If you believe you can get  your dream job if you apply,  

اگر فکر می‌کنید در صورت درخواست می‌توانید شغل رویایی‌تان را به دست آورید،

there's a chance, however small, you might get it.

شانسی وجود دارد، هرچند کوچک، ممکن است آن را به دست آورید.

If you don't believe that you can get it and  you don't apply, it's guaranteed that you won't.

اگر باور ندارید که می‌توانید آن را دریافت کنید و درخواست نکنید، تضمینی است که نمی‌توانید آن را دریافت کنید.

self-confidence doesn't magically  make you better at what you do,  

اعتماد به نفس به طور جادویی شما را در کاری که انجام می‌دهید بهتر نمی‌کند،

but it does prime you to take the  risks necessary to achieve your goals.

بلکه باعث می‌شود ریسک‌های لازم برای رسیدن به اهدافتان را بپذیرید.

Start working out.

شروع به تمرین کنید.

Many people start working out  to lose weight or build muscle,  

بسیاری از افراد شروع به ورزش کردن برای کاهش وزن یا عضله سازی می کنند،

but exercise can also be a huge boost to yourself.

اما ورزش نیز می تواند کمک بزرگی برای شما باشد.

Confidence.

اعتماد به نفس. انجمن

The American Psychological  Association has noted that  

روان‌شناسی آمریکا اشاره کرده است که

exercise can improve your mood and  help combat depression and anxiety.

ورزش می‌تواند خلق و خوی شما را بهبود بخشد و به مبارزه با افسردگی و اضطراب کمک کند.

It can also help improve your confidence  if you stick with it for a while.

همچنین اگر برای مدتی به آن پایبند باشید، می‌تواند به بهبود اعتماد به نفس شما کمک کند .

Try things that make you uncomfortable.

چیزهایی را امتحان کنید که باعث ناراحتی شما می شوند.

Stepping outside your comfort zone is,  as you might expect, uncomfortable.

بیرون رفتن از منطقه راحتی، همانطور که انتظار دارید، ناخوشایند است.

So if you stretch your comfort zone  every day, very quickly you'll have  

بنابراین، اگر هر روز منطقه راحتی خود را گسترش دهید ، خیلی سریع

a large comfort zone and be able to feel  more comfortable even when outside of it.

یک منطقه راحتی بزرگ خواهید داشت و می‌توانید حتی زمانی که خارج از آن هستید، احساس راحتی بیشتری کنید.

Try a new look.

یک ظاهر جدید را امتحان کنید.

How you dress can affect how  other people perceive you,  

نحوه لباس پوشیدن شما می تواند بر درک دیگران از شما تأثیر بگذارد،

but can also affect how you perceive yourself.

اما می تواند بر درک شما از خود نیز تأثیر بگذارد.

Wearing different clothes can prompt  you to think or behave differently.

پوشیدن لباس‌های مختلف می‌تواند شما را به فکر کردن یا رفتار متفاوت ترغیب کند.

If you want to feel more confident, dress the  way a confident version of yourself would.

اگر می‌خواهید اعتماد به‌نفس‌تری داشته باشید، همانطور که نسخه مطمئنی از خودتان می‌پوشید، لباس بپوشید.

Do you want me to make another  Learn English with the News lesson?

آیا می‌خواهید با درس «اخبار» زبان انگلیسی دیگری را یاد بگیرید؟

If you do, then put absolutely  put absolutely in the comments.

اگر این کار را می‌کنید، کاملاً در نظرات قرار دهید.

Why not?

چرا که نه؟

You've already said it, so say it again.

قبلاً گفته اید، پس دوباره بگویید.

Put absolutely in the comments.

کاملا در نظرات قرار دهید.

And of course, make sure you like this lesson.

و البته مطمئن شوید که این درس را دوست دارید.

Share it with your friends and subscribe.

آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید و مشترک شوید.

So you're notified every time I post a new lesson.

بنابراین هر بار که یک درس جدید ارسال می کنم به شما اطلاع داده می شود.

And you can get this free speaking  guide where I share 6 tips on how  

و می‌توانید این راهنمای مکالمه رایگان را دریافت کنید، جایی که من ۶ نکته را در مورد نحوه

to speak English fluently and confidently.

صحبت کردن روان و مطمئن انگلیسی به اشتراک می‌گذارم.

You can click here to download it or  look for the link in the description.

می‌توانید برای دانلود آن اینجا را کلیک کنید یا به دنبال پیوند در توضیحات بگردید.

And you can keep expanding your  vocabulary with this lesson right now.

و می‌توانید همین حالا دایره لغات خود را با این درس گسترش دهید.